| فاجعه کوناکسا |
بعد از درگذشت داریوش دوم پسر بزرگش اردشیر دوم به سلطنت رسید. کوروش فرزند دیگر داریوش ( برای تفاوت با کوروش بزرگ او را "کوچک" می نامیدند)، که پادشاهی برادرش را نپذیرفت، علیهش توطئه و خواست او را بکشد که البته این علمش ناکام ماند. اردشیر نیز بخاطر پا در میانی مادرش او را بخشید و به ساتراپ های غربی تبعید کرد.
اما بعد مشخص شد که این عملش اشتباه بوده و منجر به یکی از بزرگترین شورش تاریخ شاهنشاهی میشود. کوروش کوچک هزاران مزدور یونانی را بکار گرفت و در سال 401 پیش از میلاد به سوی پایتخت حرکت کرد تا تاج و تخت را از برادرش بستاند. او با لشکر خود در منطقه کوناکسا در کناره رود فرات مقابل برادر قرار میگیرد و سرانجام کوروش کوچک پس از نبردی سهمگین کشته شده و به دنبال این حادثه سپاهیانش فرار را بر قرار ترجیح میدهند.
@miras_gozashtegan
بعد از درگذشت داریوش دوم پسر بزرگش اردشیر دوم به سلطنت رسید. کوروش فرزند دیگر داریوش ( برای تفاوت با کوروش بزرگ او را "کوچک" می نامیدند)، که پادشاهی برادرش را نپذیرفت، علیهش توطئه و خواست او را بکشد که البته این علمش ناکام ماند. اردشیر نیز بخاطر پا در میانی مادرش او را بخشید و به ساتراپ های غربی تبعید کرد.
اما بعد مشخص شد که این عملش اشتباه بوده و منجر به یکی از بزرگترین شورش تاریخ شاهنشاهی میشود. کوروش کوچک هزاران مزدور یونانی را بکار گرفت و در سال 401 پیش از میلاد به سوی پایتخت حرکت کرد تا تاج و تخت را از برادرش بستاند. او با لشکر خود در منطقه کوناکسا در کناره رود فرات مقابل برادر قرار میگیرد و سرانجام کوروش کوچک پس از نبردی سهمگین کشته شده و به دنبال این حادثه سپاهیانش فرار را بر قرار ترجیح میدهند.
@miras_gozashtegan
با ورود اسلام به ایران مردان ريش گذاشتند.
سال ۱۰۰۷،شاه عباس صفوى حكم تراشیدن ریش را صادر نمود. بر اساس این فرمان همه مردان حتی روحانیون موظف به تراشیدن ریش خود شدند
@miras_gozashtegan
سال ۱۰۰۷،شاه عباس صفوى حكم تراشیدن ریش را صادر نمود. بر اساس این فرمان همه مردان حتی روحانیون موظف به تراشیدن ریش خود شدند
@miras_gozashtegan
رسم دربار هخامنشی چنین بود که شاه فقط در کنار مادر و همسرش غذا میخورد. همسر شاه پایینتر از او مینشست و مادر شاه بالاتر مینشست چراکه در سنت ایرانیان مادر جایگاه والایی داشت.
@miras_gozashtegan
@miras_gozashtegan
با مردم به اندازه عقل هایشان سخن بگویید!
روزی پادشاهی دانا به شهری وارد میشود و میخواهد با دانشمند آن شهرگفتگویی داشته باشد. مردم، چون کسی را نداشتند، او را نزد چوپان میبرند. آندو روبروی هم مینشینند و مردم هم گرد آنها حلقه میزنند. پادشاه دایرهای روی زمین میکشد. چوپان با خطی آن را دو نیم میکند. پادشاه تخم مرغی از جیب درمیآورد و کنار دایره میگذارد. چوپان هم پیازی را در کنار آن قرار میدهد. پادشاه پنجه دستش را باز میکند و به سوی چوپان حواله میدهد. چوپان هم با دو انگشت سبابه و میانی به سوی او نشانه میرود. پادشاه برمیخیزد، از چوپان تشکر میکند و به شهر خود بازمیگردد. مردم شهرش از او درباره ی گفتگویش میپرسند و او پاسخ میدهد که: چوپان دانشمند بزرگی است. من در ابتدا دایرهای روی زمین کشیدم که یعنی زمین گرد است. او خطی میانش کشید که یعنی خط استوا هم دارد. من تخم مرغی نشان او دادم که یعنی به عقیده ی بعضیها زمین به شکل تخم مرغ صاف و مسطح است. و او پیازی نشان داد که به شکل پیاز لایه لایه است. من پنجه دستم را باز کردم که یعنی اگر پنج تن مثل ما بودند کار دنیا درست میشد و او دو انگشتش را نشان دادکه یعنی فعلاً ما دو نفریم.
مردم شهر چوپان هم از او پرسیدند که گفتگو در مورد چه بود و او پاسخ داد: آن پادشاه دایرهای روی زمین کشید که یعنی من یک قرص نان میخورم. من هم خطی میانش کشیدم که یعنی من نصف نان میخورم. او تخم مرغی نشان داد که یعنی من نان و تخم مرغ میخورم. و من هم پیازی نشانش دادم که یعنی من نان و پیاز میخورم. او پنجه دستش را به سوی من نشانه رفت که یعنی خاکبر سرت. من هم دو انگشتم را به سوی او نشانه رفتم که یعنی دو تا چشمت کور شود.😳😆
@miras_gozashtegan
روزی پادشاهی دانا به شهری وارد میشود و میخواهد با دانشمند آن شهرگفتگویی داشته باشد. مردم، چون کسی را نداشتند، او را نزد چوپان میبرند. آندو روبروی هم مینشینند و مردم هم گرد آنها حلقه میزنند. پادشاه دایرهای روی زمین میکشد. چوپان با خطی آن را دو نیم میکند. پادشاه تخم مرغی از جیب درمیآورد و کنار دایره میگذارد. چوپان هم پیازی را در کنار آن قرار میدهد. پادشاه پنجه دستش را باز میکند و به سوی چوپان حواله میدهد. چوپان هم با دو انگشت سبابه و میانی به سوی او نشانه میرود. پادشاه برمیخیزد، از چوپان تشکر میکند و به شهر خود بازمیگردد. مردم شهرش از او درباره ی گفتگویش میپرسند و او پاسخ میدهد که: چوپان دانشمند بزرگی است. من در ابتدا دایرهای روی زمین کشیدم که یعنی زمین گرد است. او خطی میانش کشید که یعنی خط استوا هم دارد. من تخم مرغی نشان او دادم که یعنی به عقیده ی بعضیها زمین به شکل تخم مرغ صاف و مسطح است. و او پیازی نشان داد که به شکل پیاز لایه لایه است. من پنجه دستم را باز کردم که یعنی اگر پنج تن مثل ما بودند کار دنیا درست میشد و او دو انگشتش را نشان دادکه یعنی فعلاً ما دو نفریم.
مردم شهر چوپان هم از او پرسیدند که گفتگو در مورد چه بود و او پاسخ داد: آن پادشاه دایرهای روی زمین کشید که یعنی من یک قرص نان میخورم. من هم خطی میانش کشیدم که یعنی من نصف نان میخورم. او تخم مرغی نشان داد که یعنی من نان و تخم مرغ میخورم. و من هم پیازی نشانش دادم که یعنی من نان و پیاز میخورم. او پنجه دستش را به سوی من نشانه رفت که یعنی خاکبر سرت. من هم دو انگشتم را به سوی او نشانه رفتم که یعنی دو تا چشمت کور شود.😳😆
@miras_gozashtegan
یکی از ریشه های احتمالی که برای لغت "زمین" در نظر گرفته می شود این است که با توجه به اینکه از قديم، جوهر و ذات کره زمين را سرد میدانستند از واژه ی زم (به معنای سرما) براى آن استفاده كردند!
@miras_gozashtegan
@miras_gozashtegan
ما پادشاه را کشتیم؛
سعی کردیم دنیا را تغییر بدهیم
حالا تنها چیزی که گیرمان آمده،
یک پادشاه جدید بدتر است!
آن زمان برای آزادی میجنگیدیم ، ولی الان برای نان!!!
👤ویکتور هوگو
@miras_gozashtegan
سعی کردیم دنیا را تغییر بدهیم
حالا تنها چیزی که گیرمان آمده،
یک پادشاه جدید بدتر است!
آن زمان برای آزادی میجنگیدیم ، ولی الان برای نان!!!
👤ویکتور هوگو
@miras_gozashtegan
ﺍﮔﺮ ﺩﺯﺩ ﺑﻮﺩ که ﺳﺮ ﺷﺐ ﺯﺩ ﻭ ﺑﺮﺩ !
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﯾﺎ ﮐﺎﻻﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﭼﭙﺎﻭﻟﮕﺮﺍﻥ ﻏﺎﺭﺕ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﮔﻮﯾﻨﺪ ﻭﺯﯾﺮﯼ ﺑﺎ ﻏﻼﻣﺶ ﺑﻪ ﺷﮑﺎﺭ ﺭﻓﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﮐﻮﻫﯽ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﺯﻭﺩ ﺗﺎ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻏﺮﻭﺏ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﺷﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭﺯﯾﺮ ﻭ ﻏﻼﻡ ﺗﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻨﻪ ﮐﻮﻩ ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ ﺷﺐ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺷﺪ ﻭ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺑﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺳﺐﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﻨﺪ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺯﯾﻦ ﻭ ﻟﮕﺎﻡ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺯﯾﺮ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻏﻼﻡ ﺧﻮﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﭘﺲ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻣﺸﺐ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﯿﻢ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺩﺯﺩﯼ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻭ ﺍﺳﺐ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﺯﺩﺩ، ﻭﺯﯾﺮﮔﻔﺖ: ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺏ ﭘﺲ ﺧﻮﺏ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﻦ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﺸﮑﻮﮐﯽ ﺷﻨﯿﺪﯼ ﻣﺮﺍ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﻦ . ﺳﭙﺲ ﻭﺯﯾﺮ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻝ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻏﻼﻡ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻧﺸﺴﺖ . ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ﺩﺯﺩﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﭼﺸﻤﺶ ﺑﻪ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﭘﯿﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﻭ ﺍﺳﺐ ﺑﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﺍﺳﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﺳﻮﺍﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺳﺐ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ . ﻏﻼﻡ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﺩﻝ ﺑﻮﺩ ﺁﺷﮑﺎﺭﺍ ﺩﺯﺩ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭻ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ ﮐﺮﺩ ﺁﺩﻣﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻟﺶ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺍﺳﺐ ﻫﺎ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻭ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺐ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﺏ ﺑﺪﻫﺪ ﻭ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ. ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﻭﺯﯾﺮ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭘﺲ ﺍﺳﺒﻬﺎ ﮐﻮ؟
ﻏﻼﻡ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﺁﺩﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺩ ﺣﺘﻤﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ.
ﻭﺯﯾﺮ ﮔﻔﺖ : ﺍﯼ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﺩﺯﺩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺳﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺁﻭﺭﺩ.
ﻏﻼﻡ ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﺩﺯﺩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺳﺮ ﺷﺐ ﺯﺩ ﻭ ﺑرد.
@miras_gozashtegan
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﯾﺎ ﮐﺎﻻﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﭼﭙﺎﻭﻟﮕﺮﺍﻥ ﻏﺎﺭﺕ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﮔﻮﯾﻨﺪ ﻭﺯﯾﺮﯼ ﺑﺎ ﻏﻼﻣﺶ ﺑﻪ ﺷﮑﺎﺭ ﺭﻓﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﮐﻮﻫﯽ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﺯﻭﺩ ﺗﺎ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻏﺮﻭﺏ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﺷﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭﺯﯾﺮ ﻭ ﻏﻼﻡ ﺗﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻨﻪ ﮐﻮﻩ ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ ﺷﺐ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺷﺪ ﻭ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺑﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺳﺐﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﻨﺪ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺯﯾﻦ ﻭ ﻟﮕﺎﻡ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺯﯾﺮ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻏﻼﻡ ﺧﻮﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﭘﺲ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻣﺸﺐ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﯿﻢ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺩﺯﺩﯼ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻭ ﺍﺳﺐ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﺯﺩﺩ، ﻭﺯﯾﺮﮔﻔﺖ: ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺏ ﭘﺲ ﺧﻮﺏ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﻦ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﺸﮑﻮﮐﯽ ﺷﻨﯿﺪﯼ ﻣﺮﺍ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﻦ . ﺳﭙﺲ ﻭﺯﯾﺮ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻝ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻏﻼﻡ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻧﺸﺴﺖ . ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ﺩﺯﺩﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﭼﺸﻤﺶ ﺑﻪ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﭘﯿﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﻭ ﺍﺳﺐ ﺑﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﺍﺳﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﺳﻮﺍﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺳﺐ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ . ﻏﻼﻡ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﺩﻝ ﺑﻮﺩ ﺁﺷﮑﺎﺭﺍ ﺩﺯﺩ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭻ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ ﮐﺮﺩ ﺁﺩﻣﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻟﺶ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺍﺳﺐ ﻫﺎ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻭ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺐ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﺏ ﺑﺪﻫﺪ ﻭ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ. ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﻭﺯﯾﺮ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭘﺲ ﺍﺳﺒﻬﺎ ﮐﻮ؟
ﻏﻼﻡ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﺁﺩﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺩ ﺣﺘﻤﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ.
ﻭﺯﯾﺮ ﮔﻔﺖ : ﺍﯼ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﺩﺯﺩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺳﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺁﻭﺭﺩ.
ﻏﻼﻡ ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﺩﺯﺩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺳﺮ ﺷﺐ ﺯﺩ ﻭ ﺑرد.
@miras_gozashtegan
Forwarded from Tools | ابزارک
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔮طلسم دفع بیماری🪄
💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍
💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎
🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم
❤️🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️🔥
✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه
🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇
https://www.tg-me.com/telesmohajat
💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان
👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینیak 3👇
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️ 09213313730
☯ @telesmohajat
💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍
💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎
🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم
❤️🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️🔥
✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه
🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇
https://www.tg-me.com/telesmohajat
💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان
👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینیak 3👇
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️ 09213313730
☯ @telesmohajat
وقتی موعد اعدام سقراط رسید، زنش را دید که داشت گریه میکرد!
نزدیکش شد و پرسید: چه چیزی باعث گریه ات شده عزیزم؟
زن در حالی که گریه میکرد گفت: ظالمانه کشته خواهی شد.
سقراط گفت: یعنی اگر عادلانه کشته میشدم گریه نمیکردی؟!
زن گفت: منظورم اینست که بیگناه کشته می شوی!
سقراط گفت: یعنی دوست داشتی گناهکار باشم؟!
زن خود را از آغوش او رها کرد و گفت:
الهی زیر گل بری که موقع مردن هم دست از فلسفه و منطق برنمیداری!! 😆
#طنز
#سقراط ❤️
@miras_gozashtegan
نزدیکش شد و پرسید: چه چیزی باعث گریه ات شده عزیزم؟
زن در حالی که گریه میکرد گفت: ظالمانه کشته خواهی شد.
سقراط گفت: یعنی اگر عادلانه کشته میشدم گریه نمیکردی؟!
زن گفت: منظورم اینست که بیگناه کشته می شوی!
سقراط گفت: یعنی دوست داشتی گناهکار باشم؟!
زن خود را از آغوش او رها کرد و گفت:
الهی زیر گل بری که موقع مردن هم دست از فلسفه و منطق برنمیداری!! 😆
#طنز
#سقراط ❤️
@miras_gozashtegan
وقتی اميرکبير با واردات لوازم آرايشی مخالفت می کند!
در تاريخ روايتهای مختلف از نوع سيره رفتاری امير کبير در حمايت از اقتصاد داخلی و توليد ملی نقل شده است.
در يکی از اين حکايتهای کمتر شنيده شده می خوانيم:
«امير نظام هفته ای دو روز مستمراً به دروازه غربی تهران(گمرک) می رفت تا به بررسی کالاهای وارد شده از خارج بپردازد. هر متاعی از خارجه وارد مي کردند، در گمرک نگاه می داشتند تا امير نظام آنها را معاينه نمايد و هر جنسی را که صلاح نمیدانست به ايران وارد شود حکم به استرداد آن ميداد. از اين جهت تجار و بازرگانان هر جنس جديدی را از امتعه خارجه مي خواستند به ايران حمل کنند ابتداء نمونه ای از آن را مي آوردند و به امير نظام ارائه ميدادند. هرگاه اجازه ورود می داد وارد مي کردند والا معامله و حمل آن را موقوف می داشتند.
مرحوم آقا علی از مرحوم معين الدوله احمد ميرزا حکايت می کرد که يکروز با اميرنظام بدروازه امام زاده حسن(دروازه قزوين)رفته بودم برای تماشای امتعه خارجه که تجار از نظر امير می گذرانيدند، و چون بنشستم يکنفر از خرازی فروشان صندوقی پيش گذاشته و نمونه ها از امتعه خارجه بيرون می آورد و امير يک يک را ديده و از قيمت و خواص آنها سوال کرده و اجاره ورود يا رد آن را می فرمود. تا آنکه قوطی مقوائی باز نموده و شاخه گلی مصنوعی بيرون آورده بدست اميرنظام داد و شاخه آن از مفتول نازک آهني و برگ و گل آن پارچه های رنگين و پرهای لطيف بعضی طيور بود. فرمود صنعتی ظريف نموده اند ليکن فايده و مورد استعمال آن را بگوی. آنمرد گفت زينتی است که نسوان بالای پيشانی و موهای پيش سر نصب می کنند. فرمود قيمت آن چيست؟ عرض کرد پانزده قرون.
گفت اگر کسی چند روزه اين زينت را که خريده و فی الجمله مستعمل شده بخواهد بشما بفروشد يا گرو بگذارد تا چه مقدار باو وجه نقد می دهيد؟ آنمرد گفت وجهی در ازای آن نمی توان داد زيرا که پس از استعمال به پشيزی نمی ارزد. اميرنظام فرمود اين متاع و مانند آنرا که پس از استعمال به پشيزی نيرزد البته وارد نکنيد که مورد سياست سخت خواهيد شد.
معين الدوله گفت چون ظرافت و نيکی صنعت اين زينت زنانه در نظرم خيلی جلوه کرده بود، بی اختيار گفتم با آنکه زيوری کم بهاست، چرا قدغن فرموديد که نياورند. اميرگفت شاهزاده والا برای امثال من و شما خريداری آن ضرر و اهميتي ندارد. ليکن يقينی است که چون استعمال اين زينت در نسوان اشراف و اعيان، متداول و معمول شد، البته تجار و رعايای با ثروت نيز برای زنان خود ابتياع خواهند کرد و در حمام های عمومی که با اين زينت می روند و خودنمايی می کنند، زن های مردم بی مايه مانند سبزی فروش و نظاير او تماشا کرده و نفوس سرکش ايشان با آرزو و حسرت به هيجان آمده به خانه روند و مردان بيچاره ی خود را که با رنج و مشقت بيش از روزی دو يا سه قران عايد ندارند دچارصدمات گوناگون کرده و با عربده و جدال و يا با غنج و دلال و اگر نه با مکر و فريب و خدعه های عجيب و غريب، آن بيچاره را ناچار کرده و به خريداری آن با دخل چند روزه خود مجبور و گرفتار سازند و او را به قرضی يا شايد سرقتی دچار نمايند که به جز وخامت عاقبت نتيجه ای نبرند. و هر گاه پس از دو سه روز سورت شهرت آن زن تخفيفی يافت و درماندگی شوی و گرسنگی خود را ديده و راضی شود که صرف نظر از آن کند، نتواند به قيمت آن پنج شاهي که خرج يک ناهار ايشان است فراهم نمايد. راوی گفت پس از اين نتيجه ای نبرند. تقرير امير نظام شاخه گل را به قيمت مرقوم بگرفت و به ارباب صنايع ارائه داد و تشويق نمود تا مانند آن را بساختند و به بهای مناسب بفروختند!
@miras_gozashtegan
در تاريخ روايتهای مختلف از نوع سيره رفتاری امير کبير در حمايت از اقتصاد داخلی و توليد ملی نقل شده است.
در يکی از اين حکايتهای کمتر شنيده شده می خوانيم:
«امير نظام هفته ای دو روز مستمراً به دروازه غربی تهران(گمرک) می رفت تا به بررسی کالاهای وارد شده از خارج بپردازد. هر متاعی از خارجه وارد مي کردند، در گمرک نگاه می داشتند تا امير نظام آنها را معاينه نمايد و هر جنسی را که صلاح نمیدانست به ايران وارد شود حکم به استرداد آن ميداد. از اين جهت تجار و بازرگانان هر جنس جديدی را از امتعه خارجه مي خواستند به ايران حمل کنند ابتداء نمونه ای از آن را مي آوردند و به امير نظام ارائه ميدادند. هرگاه اجازه ورود می داد وارد مي کردند والا معامله و حمل آن را موقوف می داشتند.
مرحوم آقا علی از مرحوم معين الدوله احمد ميرزا حکايت می کرد که يکروز با اميرنظام بدروازه امام زاده حسن(دروازه قزوين)رفته بودم برای تماشای امتعه خارجه که تجار از نظر امير می گذرانيدند، و چون بنشستم يکنفر از خرازی فروشان صندوقی پيش گذاشته و نمونه ها از امتعه خارجه بيرون می آورد و امير يک يک را ديده و از قيمت و خواص آنها سوال کرده و اجاره ورود يا رد آن را می فرمود. تا آنکه قوطی مقوائی باز نموده و شاخه گلی مصنوعی بيرون آورده بدست اميرنظام داد و شاخه آن از مفتول نازک آهني و برگ و گل آن پارچه های رنگين و پرهای لطيف بعضی طيور بود. فرمود صنعتی ظريف نموده اند ليکن فايده و مورد استعمال آن را بگوی. آنمرد گفت زينتی است که نسوان بالای پيشانی و موهای پيش سر نصب می کنند. فرمود قيمت آن چيست؟ عرض کرد پانزده قرون.
گفت اگر کسی چند روزه اين زينت را که خريده و فی الجمله مستعمل شده بخواهد بشما بفروشد يا گرو بگذارد تا چه مقدار باو وجه نقد می دهيد؟ آنمرد گفت وجهی در ازای آن نمی توان داد زيرا که پس از استعمال به پشيزی نمی ارزد. اميرنظام فرمود اين متاع و مانند آنرا که پس از استعمال به پشيزی نيرزد البته وارد نکنيد که مورد سياست سخت خواهيد شد.
معين الدوله گفت چون ظرافت و نيکی صنعت اين زينت زنانه در نظرم خيلی جلوه کرده بود، بی اختيار گفتم با آنکه زيوری کم بهاست، چرا قدغن فرموديد که نياورند. اميرگفت شاهزاده والا برای امثال من و شما خريداری آن ضرر و اهميتي ندارد. ليکن يقينی است که چون استعمال اين زينت در نسوان اشراف و اعيان، متداول و معمول شد، البته تجار و رعايای با ثروت نيز برای زنان خود ابتياع خواهند کرد و در حمام های عمومی که با اين زينت می روند و خودنمايی می کنند، زن های مردم بی مايه مانند سبزی فروش و نظاير او تماشا کرده و نفوس سرکش ايشان با آرزو و حسرت به هيجان آمده به خانه روند و مردان بيچاره ی خود را که با رنج و مشقت بيش از روزی دو يا سه قران عايد ندارند دچارصدمات گوناگون کرده و با عربده و جدال و يا با غنج و دلال و اگر نه با مکر و فريب و خدعه های عجيب و غريب، آن بيچاره را ناچار کرده و به خريداری آن با دخل چند روزه خود مجبور و گرفتار سازند و او را به قرضی يا شايد سرقتی دچار نمايند که به جز وخامت عاقبت نتيجه ای نبرند. و هر گاه پس از دو سه روز سورت شهرت آن زن تخفيفی يافت و درماندگی شوی و گرسنگی خود را ديده و راضی شود که صرف نظر از آن کند، نتواند به قيمت آن پنج شاهي که خرج يک ناهار ايشان است فراهم نمايد. راوی گفت پس از اين نتيجه ای نبرند. تقرير امير نظام شاخه گل را به قيمت مرقوم بگرفت و به ارباب صنايع ارائه داد و تشويق نمود تا مانند آن را بساختند و به بهای مناسب بفروختند!
@miras_gozashtegan
آقازادههای هخامنشی
اون زمان مثل الان بعضیا نبود مرگ بر آمریکا بگن و بچههاشون آمریکا خوشبگذرونن!
در زمان نبردهای ایران هخامنشی با یونانیان، فرزندان "داریوش بزرگ" و برادران "خشایارشا" شجاعانه جنگیدند و دو نفر از ایشان در دوره این جنگ ها جان باختند.
@miras_gozashtegan
اون زمان مثل الان بعضیا نبود مرگ بر آمریکا بگن و بچههاشون آمریکا خوشبگذرونن!
در زمان نبردهای ایران هخامنشی با یونانیان، فرزندان "داریوش بزرگ" و برادران "خشایارشا" شجاعانه جنگیدند و دو نفر از ایشان در دوره این جنگ ها جان باختند.
@miras_gozashtegan
Forwarded from Tools | ابزارک
🔮طلسم دفع بیماری🪄
💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍
💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری💎
🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم
❤️🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️🔥
✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه
🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇
https://www.tg-me.com/telesmohajat
💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان
👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی ⁴✳️👇
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️ 09213313730
💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍
💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری💎
🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم
❤️🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️🔥
✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه
🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇
https://www.tg-me.com/telesmohajat
💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان
👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی ⁴✳️👇
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️ 09213313730
تو ایران از موجودات افسانهای فقط یه لولوخورخوره رو داریم که اونم برای ترسوندن بوهها استفاده میشد ولی تو ایرلند فقط ۵۰ موجود ترسناک افسانهای داریم که هر کدوم نماد یه چیزه و یه مهارت خاص داره. مثلا یکیشون خبر مرگ مادر رو میده، یکی خبر مرگ جنین میاره و...
@miras_gozashtegan
@miras_gozashtegan
🏛 فهرست کاخهای هخامنشی ایران :
1. پارسه (تخت جمشید)
2. پارسه گرد (پاسارگاد)
3. نقش رستم (آرامگاه شاهان هخامنشی)
4. کاخ آپادانای شوش
5. دروازه کوروش (تل آجری مرودشت)
6. کاخ کوروش در چرخاب برازگان (برازجان)
7. شهر هخامنشی بردک سیاه (روستای تموکن، درودگاه برازگان)
8. شهر هخامنشی لیدوما (نورآباد ممسنی)
9. دهانه غلامان سیستان
10. سرخ داغ در زرنگ ایران خاوری (افغانستان)
11. کاخ هخامنشی تخت قباد در شهر قبادیان تاجیکستان
12. تپه اولوز آماسیای ترکیه (Oluz Höyük)
13. آرامگاه پارسی در ازمیر ترکیه (Pers Mezari)
14. کاخ هخامنشی قره جمیرلی شمکیر (جمهوری آذربایجان)
15. کاخ گنبدی در گرجستان
16. کاخ هخامنشی تل کیسان در شمال اسرائیل
17. کاخ هخامنشی هیبس در خورگاه مصر
📄 سنگ نوشتههای هخامنشی:
1. تخت جمشید
2. نقش رستم
3. پاسارگاد
4. شوش
5. بیستون
6. گنجنامه هگمتانه
7. جزیره خارک
8. وان ترکیه
9. سوئز مصر
10. فاناگوریا روسیه
11. گرلا رومانی
@miras_gozashtegan
1. پارسه (تخت جمشید)
2. پارسه گرد (پاسارگاد)
3. نقش رستم (آرامگاه شاهان هخامنشی)
4. کاخ آپادانای شوش
5. دروازه کوروش (تل آجری مرودشت)
6. کاخ کوروش در چرخاب برازگان (برازجان)
7. شهر هخامنشی بردک سیاه (روستای تموکن، درودگاه برازگان)
8. شهر هخامنشی لیدوما (نورآباد ممسنی)
9. دهانه غلامان سیستان
10. سرخ داغ در زرنگ ایران خاوری (افغانستان)
11. کاخ هخامنشی تخت قباد در شهر قبادیان تاجیکستان
12. تپه اولوز آماسیای ترکیه (Oluz Höyük)
13. آرامگاه پارسی در ازمیر ترکیه (Pers Mezari)
14. کاخ هخامنشی قره جمیرلی شمکیر (جمهوری آذربایجان)
15. کاخ گنبدی در گرجستان
16. کاخ هخامنشی تل کیسان در شمال اسرائیل
17. کاخ هخامنشی هیبس در خورگاه مصر
📄 سنگ نوشتههای هخامنشی:
1. تخت جمشید
2. نقش رستم
3. پاسارگاد
4. شوش
5. بیستون
6. گنجنامه هگمتانه
7. جزیره خارک
8. وان ترکیه
9. سوئز مصر
10. فاناگوریا روسیه
11. گرلا رومانی
@miras_gozashtegan
سکههای عهد هخامنشی با نماد #درفش_کاویانی و #گردونه_مهر (چلیپا) مربوط به پادشاهی کهنِ ایرانی تبارِ بوسفور در بین سده چهارم و اواخر سده پنجم
یافتههای این منطقه از جمله این سکهها و صدها سکه دیگر از این نوع در موزه آرمیتاژ #مسکو قرار دارند و همانگونه که از تاریخ برمیآید این منطقه جایگاه نشیمن مردمان کیمری، سرمتی و بخصوص سکاها بوده که شاخهای از مردمان ایرانیتبار (آریایی) شناخته میشدند.
این نشان یعنی نشان درفشکاویانی با پروا به اسطوره و داستان فریدون شاه و بخش کردن سرزمینهای خود میان سه فرزند خود بنامهای تور، ایرج و سلم، یک نماد و نشان و درفش مشترک بوده و در آن واحد میان تیرههای ایرانی مورد احترام بوده و از این رو است که این نشان در همه گستره جغرافیایی باستان دیده میشود و در درازای تاریخ پراکندگی یافته است.
@miras_gozashtegan
یافتههای این منطقه از جمله این سکهها و صدها سکه دیگر از این نوع در موزه آرمیتاژ #مسکو قرار دارند و همانگونه که از تاریخ برمیآید این منطقه جایگاه نشیمن مردمان کیمری، سرمتی و بخصوص سکاها بوده که شاخهای از مردمان ایرانیتبار (آریایی) شناخته میشدند.
این نشان یعنی نشان درفشکاویانی با پروا به اسطوره و داستان فریدون شاه و بخش کردن سرزمینهای خود میان سه فرزند خود بنامهای تور، ایرج و سلم، یک نماد و نشان و درفش مشترک بوده و در آن واحد میان تیرههای ایرانی مورد احترام بوده و از این رو است که این نشان در همه گستره جغرافیایی باستان دیده میشود و در درازای تاریخ پراکندگی یافته است.
@miras_gozashtegan
عبرت تاریخ...
مورخین می نویسند که خبرنگاری از چرچیل پرسید چگونه بدون مقاومت مردم ، ایران را اشغال کردی؟؟
گفت تاریخ ایران را خوانده بودم، سفیر انگلستان در ایران را خواستم و از او پرسیدم
ایران چگونه مردمی دارد گفت صبر کنید آشپز احمد شاه قاجار در انگلستان اقامت دارد از او بپرسیم!!!
آشپز احمد شاه را احضار کردیم و پرسیدیم راه رفتن به ایران چگونه سهل میشود ؟
اوگفت ظهر عاشورا که نهار میدادید اگر 1000 نفر میرفتند سفارت انگلستان سفارت برای 4000 نفر غذا میپخت ایرانی ها یک پرس میخوردند 3 پرس میبردند.!!
ایران مردمی دارد که اگر برای نهار دعوتشان کنند نمیپرسند صاحبخانه کیست؟!!
اگر به آنان وعده شکمی بدهید طالب چیز دیگری نیستند .
وقتی میخواستیم ایران را اشغال کنیم به بی بی سی دستور دادیم هر روز در رادیواعلام کنید متفقین برای شما میخواهند کیسه های آرد بیاورند .
وقتی تانکهای ما وارد ایران شدند مردم همه در صف بودند برای گرفتن آرد ...!!!
این مردم اگر به مال مفت برسند
سیر هم باشند
باز احساس گرسنگی میکنند...
@miras_gozashtegan
مورخین می نویسند که خبرنگاری از چرچیل پرسید چگونه بدون مقاومت مردم ، ایران را اشغال کردی؟؟
گفت تاریخ ایران را خوانده بودم، سفیر انگلستان در ایران را خواستم و از او پرسیدم
ایران چگونه مردمی دارد گفت صبر کنید آشپز احمد شاه قاجار در انگلستان اقامت دارد از او بپرسیم!!!
آشپز احمد شاه را احضار کردیم و پرسیدیم راه رفتن به ایران چگونه سهل میشود ؟
اوگفت ظهر عاشورا که نهار میدادید اگر 1000 نفر میرفتند سفارت انگلستان سفارت برای 4000 نفر غذا میپخت ایرانی ها یک پرس میخوردند 3 پرس میبردند.!!
ایران مردمی دارد که اگر برای نهار دعوتشان کنند نمیپرسند صاحبخانه کیست؟!!
اگر به آنان وعده شکمی بدهید طالب چیز دیگری نیستند .
وقتی میخواستیم ایران را اشغال کنیم به بی بی سی دستور دادیم هر روز در رادیواعلام کنید متفقین برای شما میخواهند کیسه های آرد بیاورند .
وقتی تانکهای ما وارد ایران شدند مردم همه در صف بودند برای گرفتن آرد ...!!!
این مردم اگر به مال مفت برسند
سیر هم باشند
باز احساس گرسنگی میکنند...
@miras_gozashtegan
#مبلغ_غدیر_باشیم👌👌
ﺭﻭﺯﯼ ﺳﻠﻄﺎﻥ محمدﺧﺪﺍ ﺑﻨﺪﻩ ﺗﺼﻤﯿﻢ گرفت ﮐﻪیکی ازمذاهب ﺗﺸﯿﻊ ﯾﺎ ﺗﺴﻨﻦ ﺭابعنوانﻣﺬﻫﺐ ﺭﺳﻤﯽ ﮐﺸور ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ واعلامﮐﻨد. ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺍﺯﻋﻠﻤﺎﯼ شیعه ﻭ سنیﺩﻋﻮﺕﮐﻨدﮐﻪ ﺑﺎﻫﻢ ﻣﻨﺎﻇﺮﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
ﺩﻭﯾﺴﺖﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺷﯿﻌﻪ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺷﯿﻌﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ( ﺭﻩ ) ﺑﻮﺩ.
.
ﺳﻠﻄﺎﻥ محمدﺧﺪﺍ ﺑﻨﺪﻩ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺩﻭﺭ ﺗﺎ ﺩﻭﺭ ﻣﺠﻠﺲﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺠﻠﺲ ﺷﺪ
ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻧﻌﻠﯿﻦ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺯﯾﺮﺑﻐﻠﺶ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ رفتﮐﻨﺎﺭﺗﺨﺖﺣﺎﮐﻢﻧﺸﺴﺖ ..
.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﮔﻔﺖ : ﺩﯾﺪﯾﺪ ﺑﯽﺍﺩﺑﯽ ﺷﯿﻌﻪ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﻮﻥ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ.
ﺳﻠﻄﺎﻥ محمدﺧﺪﺍ ﺑﻨﺪﻩ ﻋﻠﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽﭘﺮﺳﯿﺪ؟ ﻋﻼﻣﻪ ﺩﺭﺟﻮﺍﺑﺶ ﮔﻔﺖ:ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ص ﻓﺮﻣﻮﺩﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺠﻠﺴﯽ ﺷﺪﯾﺪ ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﺟﺎ ﺑﻮﺩﺁﻧﺠﺎ ﺑﻨﺸﯿﻨﯿﺪ .
ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ مجلس ﮐﺮﺩﻭ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺣﻖ ﺑﺎ ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﺍﺳﺖ ..
ﺑﻌﺪﯾﮑﯽ ﺍﺯ علماءﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ازعلامه حلی پرسید ﭼﺮﺍ ﻧﻌﻠﯿﻦﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﺑﻐﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﺯﺩ هست؟
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ ﺑﻠﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﺯﺩ ﻫﺴﺖ !!!!
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﺮﺍ؟:
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ: در ﺭﻭﺍیتی ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ روزیﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ(ﺹ)بعدازاینکه ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩه و ﻭﺍﺭﺩ
ﻣﺴﺠﺪ ﺷﺪﻧﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﺷﺎﻓﻌﯽ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍﺩﺯﺩﯾﺪ .ﻣﻦ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﻻﺑﺪ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺍﻫﻢ ﻣﯽﺩﺯﺩﻧﺪ!!!
ﺷﺎﻓﻌﯽ ﻫﺎ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻍﻣﯿﮕﻮﯾﺪ اﺻﻼً ﺍﻣﺎﻡ ﺷﺎﻓﻌﯽ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﯿﺎ ﻣﺒﺮ نبوده است!
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕویید؟ ﭘﺲ ﻣﺎﻟﮏ ﺑﻮﺩ.
ﻣﺎﻟﮑﯽ ﻫﺎ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﻟﮏ دویست ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪازﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻮﺩ.
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ پس ﺣﻨﻒﺑﻮﺩ
ﺣﻨﻔﯽ ﻫﺎ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺻﻼً ﺣﻨﻒ ﺩﺭﺯﻣﺎﻥ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ نبوده.ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ ﭘﺲ ﺣﻨﺒﻞ ﺑﻮﺩﻩ . ;)
ﺣﻨﺒﻠﯽ ﻫﺎﮔﻔﺘﻨﺪ ﺣﻨﺒﻞ هم ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﺒﻮﺩﻩ است.
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ ﭘﺲ شمامی گوییدﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﻪﺷﺎﻓﻊ ﺑﻮﺩﻩ ﻧﻪ ﻣﺎﻟﮏ ﻧﻪ ﺣﻨﻒ ﻭ ﻧﻪ ﺣﻨﺒل ﺩﺭﺳﺘﻪ؟:
علماءﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ همصداگفتند ﺑﻠﻪ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﻧﺒﻮﺩه اﻧﺪ.
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ: ﺟﻨﺎﺏ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺣﺪﯾﺚﺭﺍ ﺟﻌﻞ ﮐﺮﺩﻡ ، ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﮐﻪ ازﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﻫﻞ ﺗﺴﻨﻦﺍﻗﺮﺍﺭ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﮐﻪ امامان آنها ﺍﺻﻼًﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﻧﺒﻮﺩه اﻧﺪ.
ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺳﻮﺍﻝ ﺩﺍﺭﻡ ﺁﯾﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ درزمان پیامبرص ﺑﻮﺩ ﯾﺎ ﻧﺒﻮﺩ؟
ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺑﻠﻪ ﻋﻠﯽ ﺑﻮﺩ.
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ: پسﮐﺪﺍﻡ ﻋﻘﻞ سلیم ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺍﻭﻟﯿﻦﻣﺴﻠﻤﺎﻥ، ﻭﺻﯽ ودامادﭘﯿﺎﻣﺒﺮ، ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻓﻀﺎﺋﻞ ﮐﻪ ﺩﺭ
ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭﻩ ی ﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩه ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭﮐﺴﺎﻧﯽ را ﮐﻪ درﺯﻣﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝﻧﺒﻮﺩه اﻧﺪﻗﺒﻮﻝ ﮐﻨﯿﻢ .
(ﻭَﺍﻟﺴَّﺎﺑِﻘُﻮﻥَﺍﻟﺴَّﺎﺑِﻘُﻮﻥَ ﺃُﻭﻟﺌِﻚَﺍﻟْﻤُﻘَﺮَّﺑُﻮﻥَ ﻓِﯽ ﺟَﻨَّﺎﺕِﺍﻟﻨَّﻌِﯿﻢِ )
به عشق مولا امیر المومنین علیه السلام صلوات و درود.
@miras_gozashtegan
ﺭﻭﺯﯼ ﺳﻠﻄﺎﻥ محمدﺧﺪﺍ ﺑﻨﺪﻩ ﺗﺼﻤﯿﻢ گرفت ﮐﻪیکی ازمذاهب ﺗﺸﯿﻊ ﯾﺎ ﺗﺴﻨﻦ ﺭابعنوانﻣﺬﻫﺐ ﺭﺳﻤﯽ ﮐﺸور ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ واعلامﮐﻨد. ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺍﺯﻋﻠﻤﺎﯼ شیعه ﻭ سنیﺩﻋﻮﺕﮐﻨدﮐﻪ ﺑﺎﻫﻢ ﻣﻨﺎﻇﺮﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
ﺩﻭﯾﺴﺖﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺷﯿﻌﻪ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺷﯿﻌﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ( ﺭﻩ ) ﺑﻮﺩ.
.
ﺳﻠﻄﺎﻥ محمدﺧﺪﺍ ﺑﻨﺪﻩ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺩﻭﺭ ﺗﺎ ﺩﻭﺭ ﻣﺠﻠﺲﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺠﻠﺲ ﺷﺪ
ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻧﻌﻠﯿﻦ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺯﯾﺮﺑﻐﻠﺶ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ رفتﮐﻨﺎﺭﺗﺨﺖﺣﺎﮐﻢﻧﺸﺴﺖ ..
.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﮔﻔﺖ : ﺩﯾﺪﯾﺪ ﺑﯽﺍﺩﺑﯽ ﺷﯿﻌﻪ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﻮﻥ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ.
ﺳﻠﻄﺎﻥ محمدﺧﺪﺍ ﺑﻨﺪﻩ ﻋﻠﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽﭘﺮﺳﯿﺪ؟ ﻋﻼﻣﻪ ﺩﺭﺟﻮﺍﺑﺶ ﮔﻔﺖ:ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ص ﻓﺮﻣﻮﺩﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺠﻠﺴﯽ ﺷﺪﯾﺪ ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﺟﺎ ﺑﻮﺩﺁﻧﺠﺎ ﺑﻨﺸﯿﻨﯿﺪ .
ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ مجلس ﮐﺮﺩﻭ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺣﻖ ﺑﺎ ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﺍﺳﺖ ..
ﺑﻌﺪﯾﮑﯽ ﺍﺯ علماءﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ازعلامه حلی پرسید ﭼﺮﺍ ﻧﻌﻠﯿﻦﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﺑﻐﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﺯﺩ هست؟
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ ﺑﻠﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﺯﺩ ﻫﺴﺖ !!!!
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﺮﺍ؟:
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ: در ﺭﻭﺍیتی ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ روزیﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ(ﺹ)بعدازاینکه ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩه و ﻭﺍﺭﺩ
ﻣﺴﺠﺪ ﺷﺪﻧﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﺷﺎﻓﻌﯽ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍﺩﺯﺩﯾﺪ .ﻣﻦ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﻻﺑﺪ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺍﻫﻢ ﻣﯽﺩﺯﺩﻧﺪ!!!
ﺷﺎﻓﻌﯽ ﻫﺎ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻍﻣﯿﮕﻮﯾﺪ اﺻﻼً ﺍﻣﺎﻡ ﺷﺎﻓﻌﯽ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﯿﺎ ﻣﺒﺮ نبوده است!
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕویید؟ ﭘﺲ ﻣﺎﻟﮏ ﺑﻮﺩ.
ﻣﺎﻟﮑﯽ ﻫﺎ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﻟﮏ دویست ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪازﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻮﺩ.
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ پس ﺣﻨﻒﺑﻮﺩ
ﺣﻨﻔﯽ ﻫﺎ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺻﻼً ﺣﻨﻒ ﺩﺭﺯﻣﺎﻥ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ نبوده.ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ ﭘﺲ ﺣﻨﺒﻞ ﺑﻮﺩﻩ . ;)
ﺣﻨﺒﻠﯽ ﻫﺎﮔﻔﺘﻨﺪ ﺣﻨﺒﻞ هم ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﺒﻮﺩﻩ است.
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ ﭘﺲ شمامی گوییدﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﻪﺷﺎﻓﻊ ﺑﻮﺩﻩ ﻧﻪ ﻣﺎﻟﮏ ﻧﻪ ﺣﻨﻒ ﻭ ﻧﻪ ﺣﻨﺒل ﺩﺭﺳﺘﻪ؟:
علماءﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ همصداگفتند ﺑﻠﻪ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﻧﺒﻮﺩه اﻧﺪ.
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ: ﺟﻨﺎﺏ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺣﺪﯾﺚﺭﺍ ﺟﻌﻞ ﮐﺮﺩﻡ ، ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﮐﻪ ازﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﻫﻞ ﺗﺴﻨﻦﺍﻗﺮﺍﺭ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﮐﻪ امامان آنها ﺍﺻﻼًﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﻧﺒﻮﺩه اﻧﺪ.
ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺳﻮﺍﻝ ﺩﺍﺭﻡ ﺁﯾﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ درزمان پیامبرص ﺑﻮﺩ ﯾﺎ ﻧﺒﻮﺩ؟
ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺑﻠﻪ ﻋﻠﯽ ﺑﻮﺩ.
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ: پسﮐﺪﺍﻡ ﻋﻘﻞ سلیم ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺍﻭﻟﯿﻦﻣﺴﻠﻤﺎﻥ، ﻭﺻﯽ ودامادﭘﯿﺎﻣﺒﺮ، ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻓﻀﺎﺋﻞ ﮐﻪ ﺩﺭ
ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭﻩ ی ﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩه ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭﮐﺴﺎﻧﯽ را ﮐﻪ درﺯﻣﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝﻧﺒﻮﺩه اﻧﺪﻗﺒﻮﻝ ﮐﻨﯿﻢ .
(ﻭَﺍﻟﺴَّﺎﺑِﻘُﻮﻥَﺍﻟﺴَّﺎﺑِﻘُﻮﻥَ ﺃُﻭﻟﺌِﻚَﺍﻟْﻤُﻘَﺮَّﺑُﻮﻥَ ﻓِﯽ ﺟَﻨَّﺎﺕِﺍﻟﻨَّﻌِﯿﻢِ )
به عشق مولا امیر المومنین علیه السلام صلوات و درود.
@miras_gozashtegan
Forwarded from Tools | ابزارک
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔮طلسم دفع بیماری🪄
💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍
💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎
🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم
❤️🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️🔥
✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه
🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇
https://www.tg-me.com/telesmohajat
💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان
👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینیak 4👇
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️ 09213313730
☯ @telesmohajat
💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍
💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎
🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم
❤️🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️🔥
✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه
🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇
https://www.tg-me.com/telesmohajat
💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان
👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینیak 4👇
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️ 09213313730
☯ @telesmohajat