Telegram Web Link
هیچکس نمیداند به ناصرالدین شاه در پاریس و شانزه لیزه چه حسی دست می‌دهد که در بازگشت ، باغ لاله‌زار ۹۰ هزار تومان فروخته می‌شود برای ساخت خیابانی شبیه شانزه لیزه!
لاله‌زار نخستین خیابان است که صاحب چراغ گاز می‌شود تا شب‌های طهران در ذهن مردم پایتخت شکل بگیرد.

سال ۱۳۰۶ بود که خاچیک مهاجر ارمنی کافه ای بنام نادری راه اندخت.
او با راه‌اندازی رستوران، بیف استراگانف، بیفتک ، شاتو بریان ، قهوه ترک فرانسه و حتی کافه گلاسه را وارد منوی کافه ایرانی کرد.
اوایل دهه سی بود که سینمایی در این خیابان افتتاح شد که مردم برای دیدن «کفش بلورین» که اقتباسی از داستان سیندرلا بود صف کشیده بودند.
ساکو ، مهاجر ارمنی ، زیباترین عکسها از ملکه فوزیه و ملکه بعدی ثریا و دربار پهلوی را در تاریخ ثبت کرد.
در تهران، آن دوران که تب مبارزات سیاسی بسیار بالا بود، هرگاه تظاهرات ضددولتی برپا می‌شد، به ویژه در سال‌های ۳۰ و ۳۱ ، بلافاصله ویترین‌ها خرد می‌شد و عکس‌ها در کف خیابان انداخته می‌شد و روز بعد دوباره ویترین با همان عکس‌ها بدون اینکه نشانی از تخریب باشد، تزیین می‌گردید...






@miras_gozashtegan
یک نوستالژی خاطره‌انگیز و داستان ضرب المثل دوزاریش افتاد و دوزاریش کجه

‍ کیوسک‌های زردرنگ تلفن عمومی در کنار بوق آزادی که داشتند برای تعدادی از شهروندان اشتغال‌آفرینی هم می‌کرد. اطراف این اتاقک‌ها مردانی نشسته بودند که سکه‌های دو ریالی و پنج ریالی می‌فروختند و یک لقمه نان حلال به خانه‌هایشان می‌بردند. آنها سکه‌ها را به چند برابر قیمت می‌فروختند و مردمی که دربه‌در دنبال سکه می‌گشتند با رضایت کامل محصولشان را خریداری می‌کردند.

لحظه‌ای که سکه دو ریالی داخل صندوق تلفن می‌افتاد و صدای بوق آزاد به گوش می‌رسید لبخند رضایت بر لبان فرد داخل کیوسک نقش می‌بست. اصطلاح «دوزاریش افتاد» در آن زمان خیلی کاربرد داشت. افتادن دوزاری به معنای فهمیدن و ارتباط برقرار کردن بود. ضرب‌المثل «طرف دوزاریش کجه» هم دقیقا به معنای کندذهن بودن فرد به کار می‌رفت. یادمان باشد خیلی وقت‌ها دوزاری دستگاه نمی‌افتاد و دست ما از بوق آزاد تلفن کوتاه می‌ماند. در عوض تلفن‌های عمومی مهربان و بخشنده بود و وقتی تماس را برقرار نمی‌کرد سکه انداخته‌شده را پس می‌داد. بعضی وقت‌ها هم سخاوت را به حد اعلا می‌رساند و سکه نفرات قبلی را هم می‌ریخت پایین! این تلفن‌ها با مشت و لگد رابطه خوبی نداشت. ریزش سکه‌ها معمولا پس از آن اتفاق می‌افتاد که چند مشت جانانه نثار بدنه تلفن می‌کردی. بعضی از خرده کلاهبرداران هم سکه‌ها را سوراخ می‌کردند و نخی را به آن می‌بستند. پس از آن که تماسشان تمام می‌شد نخ را می‌کشیدند و لذت یک تماس رایگان را تجربه می‌کردند.

#دوزاریش_افتاد





@miras_gozashtegan
سیل هجوم "تازیان" به ایران زمین 


در برابر سیل هجوم تازیان، شهرها و قلعه های بسیار ویران گشت و خاندان ها و دودمان های بسیار بر باد رفت. نعمت ها و اموال توانگران را غارت کردند و غنایم و انفال نام نهادند. دختران و زنان ایرانی را در بازار های مدینه فروختند و سبایا و اسراء خواندند. از پیشه وران و برزگران که دین مسلمانی را نپذیرفته بودند ، باج به زور گرفتند و جزیه نام نهادند! همه این کارها را نیز عربان در سایه شمشیر و تازیانه انجام میدادند. هرگز در برابر این کارها هیچکس آشکارا یارای اعتراض نداشت. حد و رجم و قتل و حرق، تنها جوابی بود که عرب خاصه در دوران اموی به هرگونه اعتراضی میدادند...!

📚 دو قرن سکوت
دکتر عبدالحسین زرین کوب






@miras_gozashtegan
🔴 ای که پس از من شاه میشوی

سخت از دروغ بپرهیز , اگر میخواهی کشورت
از بدی درپناه باشد , دروغگو را سزا ده...

داریوش بزرگ /
سنگ نبشته بیستون







@miras_gozashtegan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حال و هوای حرم‌ امام‌حسین در روز اربعین


🖤السَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْهُ مَلائِكَةُ السَّماءِ،
🖤اَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّيَّتُهُ الْأَزْكِياءُ.

🖤سلام بر كسى كه فرشتگان آسمان بر او گريستند.
🖤سلام بر كسى كه فرزندانش
🖤پاك‏ترين و ناب‏ترين انسان‏ها بودند.

فرا رسیدن اربعین حسینی بر شما عزیزان تسلیت🏴







@miras_gozashtegan
من از برهنگانِ
تن فروش بیزار نیستم !!

از پوشیدگان
شرف فروش بیزارم !!!

👤 صادق هدایت






@miras_gozashtegan
▪️بنیانگذار کمپانی خودرو "هیوندای" در خانواده ای فقیر از دهقانان کره شمالی کنونی متولد شد و برای فرار از کشورش مجبور به دزدی شد !

در سال 1998 پس از میلیونر شدن 1001 راس گاو را به شهر خود در کره شمالی فرستاد تا دین یک گاوی را که در اوایل دهه 1930 دزدیده بود پرداخت کند !

به تنهایی ثابت کرد هیچوقت دیرنیست !






@miras_gozashtegan
۱۹ سال پیش سکه ۱۰۰ هزار و دلار ۸۰۰ تومان







@miras_gozashtegan
ابراز نگرانی ایلان ماسک از وضعیت آزادی بیان پس از بازداشت مدیر تلگرام: دوران خطرناکی است!

ایلان ماسک میلیاردر آمریکایی و مالک شبکه اجتماعی ایکس به این مطلب اشاره کرده است:
🔹فرانسه مؤسس تلگرام را دستگیر کرده.
🔹در ونزوئلا دسترسی به شبکه اجتماعی اکس کاملاً مسدود شده!
🔹استرالیا سعی دارد پست‌های شبکه اجتماعی را سانسور کند.
🔹برزیل باعث شده پلتفرم اکس از دسترس خارج شود.
🔹آمریکا کسی را به خاطر یک میم* به زندان انداخته است.
🔹اتحادیه اروپا ایلان ماسک را تحت فشار قرار داده است.
🔹در بریتانیا مردم را به خاطر ساختن و به اشتراک گذاشتن میم‌ها دستگیر می‌کنند.





@miras_gozashtegan
امنیت تنها به معنی عدم جنگ در کشور نیست ، امنیت حقیقی یعنی تمام افراد جامعه بدون توجه به نژاد ، دین ، طبقه  جنسیت و پایگاه اجتماعی از حقوق یکسان برای رشد برخوردار باشند..

نلسون ماندلا




@miras_gozashtegan
هنگام غروب، پادشاه از شکارگاه به سوی ارگ و قصر خود روانه می شد. در راه پیرمردی دید که بارسنگینی از هیزم بر پشت حمل میکند لنگ لنگان قدم بر میداشت و نفس نفس صدا می داد پادشاه به پیرمرد نزدیک شد و گفت: مردک مگر تو گاری نداری که بار به این سنگینی می بری. هر کسی را بهر کاری ساخته اند. گاری برای بار بردن و سلطان برای فرمان دادن و رعیت برای فرمان بردن.
پیرمرد خنده ای کرد و گفت : اعلی حضرت! این گونه هم که فکر می کنی فرمان در دست تو نیست. به آن طرف جاده نگاه کن. چه می بینی؟
پادشاه: پیرمردی که بارهیزم بر گاری دارد و به سوی شهر روانه است.
پیرمرد: می دانی آن مرد، اولادش از من افزون تر است ولی فقرش از من بیشتراست؟
پادشاه: باور ندارم، از قرائن بر می آید فقر تو بیشتر باشد زیرا آن گاری دارد و تو نداری و بر فزونی اولاد باید تحقیق کرد.
پیرمرد: اعلی حضرت! آن گاری مال من و آن مرد همنوع من است. او گاری نداشت و هر شب گریه ی کودکانش مرا آزار می داد چون فقرش از من بیشتر بود گاری خود را به او دادم تا بتواند خنده به کودکانش هدیه دهد.
بارسنگین هیزم، با صدای خنده ی کودکان آن مرد، چون کاه بر من سبک می شود. آنچه به من فرمان می راند خنده کودکان است و آنچه تو فرمان می رانی گریه کودکان است!





@miras_gozashtegan
روزي ملانصرالدین دست بچه اي را گرفته وارد سلماني شدوبه سلماني گفت:
چون من تعجيل دارم اول سرمرا بتراش وبعد موهاي بچه را بزن.
سلماني هم تقاضاي اورا انجام داد.
ملا بعد از اصلاح عمامه را برداشت و رفت و گفت:
تاچند دقيقه ديگر برمي گردم!
سلماني سر طفل را هم اصلاح کرد و خبري از آمدن ملا نشد!
سلماني رو به طفل نمود وگفت:پدرت نيامد!
بچه گفت : اوپدرم نبود.
سلمان گفت : پس که بود؟
بچه پاسخ داد:او مردي بود که در سر کوچه به من گفت بيا برويم دونفري مجانی اصلاح کنيم!





@miras_gozashtegan
شاهنشاهی ایران باستان بر اساس آزادمنشی و احترام به اعتقادات مذهبی ملت‌های گوناگونِ امپراتوری ایران پایه ریزی شده بود. این حرکت باعث یک انقلاب عظیم فرهنگی و معنوی در جهان شد که شیوه زندگی مسالمت‌آمیز ملت های گوناگون را به ما آموزش میدهد. شاهنشاهی هخامنشی نمونه بارز آن است.
کوروش یک سال پس از فتح بابل درگذشت. شاه بابل عزای ملی اعلام نمود برای کسی که دشمن اش بود! کوروش مطابق رسم آزادمنشی اش و برای اینکه ثابت کند هدف فتح و جنگ و کشتار ندارد و تنها به عنوان پادشاهی که ملتش  او را برای صلح پذیرفته اند ، قدم به بابل گذاشته و آمده است که به آن آزادی اجتماعی و دینی و سیاسی بدهد. در همین حین کتیبه‌های شاهان همزمان او حاکی از برده‌داری و تکه تکه کردن انسان های خطاکار و بریدن دست و پای آنان بود.






@miras_gozashtegan
‏۵ شهریور در تقویم ایرانی ‎روز تختی و ‎روز کشتی است. این روز به مناسبت تولد جهان پهلوان ‎تختی روز ‎کشتی نام‌گذاری شده است






@miras_gozashtegan
۵ شهریور در تقویم ایران روز_زكريای_رازی و روز داروساز است که به آن روز شیمی‌دان هم می‌گویند. زكريای رازی پزشک، فیلسوف، شیمی‌دان ایرانی و کاشف الکل است

درچنین روزی درسال 251 ه.ق،
محمدبن زکریای رازی،پزشک،فیلسوف و شیمی‌دان ایرانی متولد شد
وی به کشف الکل، نفت سفید و داروسازی معروف است و زادروزش به عنوان روز داروساز نام‌ نهاده شده است

+ روز داروساز رو به ساقی محلمون تبریک میگم که با ترکیب اتانول و استامینوفون کدئین یه چیزی درست میکنه که پشم کیشمیشا میریزه






@miras_gozashtegan
‌اعدام با گیوتین در فرانسه
سال ۱۹۲۶ میلادی








@miras_gozashtegan
جالبه بدونین آدولف هیتلر (رهبر آلمان نازی) به اندازه‌ای در میان مردم آلمان هوادار داشت و مردم وی رادوست داشتند که وی بی‌هیچ یک از بادیگاردهایش در میان مردم می‌رفت و همواره با اتومبیل کروک در شهرها گذر می‌کرد...





@miras_gozashtegan
▪️حکایت ضرب‌المثل همین آش است و همین کاسه چیست؟

در زمان نادرشاه یکی از استانداران او به مردم خیلی ظلم میکرد و مالیات های فراوان از آن ها می گرفت.
مردم به تنگ آمده و شکایت او را نزد نادر بردند. نادر پیغامی برای استاندار فرستاد ولی او همچنان به ظلم خود ادامه می داد. وقتی خبر به نادر رسید، چون دوست نداشت کسی از فرمانش سرپیچی کند ، همه ی استانداران را به مرکز خواند.

دستور داد استاندار ظالم را قطعه قطعه کنند و از او آشی تهیه کنند. بعد آش را در کاسه ریختند و به هر استاندار یک کاسه دادند و نادر به آنها گفت: هر کس به مردم ظلم و تعدی کند، همین آش است و همین کاسه !






@miras_gozashtegan
در کتاب خداوند الموت نوشته ی "پل آمیر" که به سرگذشت جامعه ی حشاشین می پردازد آمده : با ورود طاعون به ممالک ایران حسن صباح دستور داد که تمام شعب حشاشین به حالت قرنطینه در آیند و هیچ کس حق ورود یا خروج از شعب را ندارد و تمامی بیمارستان های تمامی شعب در حالت آماده باش باشند و جهت پیشگیری از پیشرفته ترین دارو های آن زمان از جمله شیره ی بید و شیره ی تریاک استفاده میکردند و نظافت را به حداکثر رسانیدند و این باعث شد که حتی یک نفر در شعب حشاشین مبتلا به طاعون نشود . جالب است بدانید که الموتیان بجای استفاده از طب سنتی از علم روز زمانه ی خود استفاده می کردند و دارای بیمارستان های بسیار بزرگ با تعداد زیادی پزشک و پرستار بودند.

منبع : کتاب خداوند الموت نوشته ی پل آمیر






@miras_gozashtegan
می گویند روزی ناصرالدین شاه به کریم شیره ای گفت نام ابلهان عمده تهران را بنویس !
کریم گفت به شرط آنکه نام هر کسی را بنویسم عصبانی نشوی و دستور قتل مرا صادر نکنی !
شاه به کریم شیره ای قول داد.

کریم در اول لیست اسم ناصرالدین شاه را نوشت ! ناصرالدین شاه عصبانی شد و خطاب به کریم گفت : اگر ابلهی و حماقت مرا ثابت نکنی میر غضب را احضار می کنم تا گردنت را بزند !
کریم گفت : مگر تو براتی پنجاه هزار تومانی   به پرنس ملکم خان نداده ای که برود در پاریس آن را نقد کند و بیاورد؟!

ناصرالدین شاه گفت : بلی همین طور است. کریم گفت : من تحقیق کرده ام، پرنس همه املاک و اموال خود را در این مملکت نقد کرده و زن و فرزند و دلبستگی هم در این دیار ندارد، ‌اگر آن وجه را به دست آورد و دیگر به مملکت برنگردد و تو نتوانی به او دست یابی چه می گویی!؟

ناصرالدین شاه گفت : « اگر او این کار را نکرده و آن پول را پس بیاورد تو چه خواهی گفت ؟»
کریم شیره ای گفت : « آن وقت نام شما را پاک می کنم و نام او را در اول لیست می نویسم !!»
کریم شیره‌ای دلقک مشهور دربار ناصرالدین شاه قاجار بود. محبوبیتش نزد شاه باعث شد که زمانی که وی مُرد سه روز عزای عمومی اعلام شود.

او در اصفهان زندگی می‌کرده‌است و همه او را با نام کریم پشه می‌شناختند (به خاطر نیش و کنایه ‌هایش)

منبع : کریم شیره‌ای؛ دلقک مشهور دربار ناصرالدین شاه قاجار





@miras_gozashtegan
2024/10/02 20:34:08
Back to Top
HTML Embed Code: