Telegram Web Link
گفت چرا چشمش را بستی؟
گفت: برای اینکه خیال کند در مسیر راست حرکت می‌کند.
چرا زنگوله بستی؟ گفت برای اینکه اگر ایستاد متوجه شوم.
گفت اگر ایستاد و سرش را تکان داد که صدای زنگوله بیاید چه؟ گفت بیا برو گمشو خر ما از این کلک‌ها بلد نیست. یادش نده!







@miras_gozashtegan
در قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند
هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند

داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز
پس چه شد اینک ثواب ِآن همه رازونیاز

یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات
تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات

گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی.
ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی

آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت براو
طفلکی هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌





@miras_gozashtegan
سلام خدمت همراهان همیشگی فلزیاب گذشتگان

💥تیم مهندسی و تحقیقاتی فلزیاب گذشتگان با مهندسین فوق العاده مجرب و کارآزموده با افتخار فراوان اعلام میکند که برای اولین تیم تحقیقاتی در کشور موفق به مهندسی معکوس فلزیاب پالسی محبوب " پالس استار ۲ "  تکنولوژی کشور آلمان به طور کامل  گشته و آماده ارائه به عزیزان میباشد.

👈 این سیستم جز ده سیستم پالسی برتر جهان میباشد.

⚠️ هر شخصی ادعایی در مورد این سیستم داشته باشد با قدرت حاضر به تست و مقایسه هستیم.

اطلاعات بیشتر رو در پست های بعدی ارائه میکنیم❤️


کانال تلگرام👇
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAEChYE0WBXRBWI2Z2Q

پیج اینستاگرام👇
https://instagram.com/felezyabgozashtegan?igshid=OGQ5ZDc2ODk2ZA==

آیدی ارتباط با ما 👇
@archeologist_1
حکایت در باب چهار هندو است که در مسجد به نماز می ایستند وقتی صدای موذن برمی آید یکی از آنها با آن که خود در نماز است می گوید: ای موذن بانگ کردی وقت هست.
هندوی دیگر در همان حال به وی می گوید: سخن گفتی و نمازت باطل است
سومی به دومی می گوید: به او طعن نزن که نماز تو هم باطل است.
سپس هندوی چهارم می گوید: خدا را شکر که من مثل شما سه تن سخن نگفتم.
بدین گونه بالاخره نماز هر چهار تن تباه می شود.
دراین حکایت هر کدام از این چهار هندو نمادی هستند از انسانهایی که به عیب خود کور می باشند و به عیب دیگران بینا و آگاه...

چار هندو در یکی مسجد شدند
بهر طاعت راکع و ساجد شدند

مثنوی معنوی







@miras_gozashtegan
شخصی بر سفره امیری مهمان بود، دید که در میان سفره . دو کبک بریان قرار دارد، پس با دیدن کبک ها شروع به خندیدن کرد . امیر علت این خنده را پرسید، مرد پاسخ گفت: در ایام جوانی به کار راهزنی مشغول بودم. روزی راه بر کسی بستم آن بینوا التماس کرد که پولش را بگیرم و از جانش در گذرم اما من مصمم به کشتن او بودم. در آخر آن بیچاره به دو کبک که در بیابان بود رو کرد و گفت: شما شاهد باشید که این مرد، مرا بی گناه کشته است. اکنون که این دو کبک را در سفره شما دیدم یاد کار ابلهانه آن مرد افتادم
امیر پس از شنیدن داستان رو به مرد میکند و میگوید: کبکها شهادت خودشان را دادند. پس از این گفته امیر دستور داد سر ان مرد را بزنند

شیخ بهایی

از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو زجو
بهر دنیا نقد ایمان می دهی
گوهری دارب و ارزان می دهی








@miras_gozashtegan
♥️ تهران .... میدان توپخانه (سپه ) ... تندیس رضا شاه پهلوی سوار بر اسب بر روی ستونی سنگی و تندیس چهار سرباز  نیزه بر دست در چهار طرف این سکو ... همراه آبنما و فضای سبز زیبا .... این میدان را از میادین مهم و زیبای تهران کرده بود ..‌.
.
💥(نام‌ پیشین میدان توپخانه، میدان سپه بود ) نام میدانی تاریخی واقع در مرکز شهر تهران است. این میدان در سال ۱۲۸۴ هجری قمری در دوره ناصرالدین شاه و به دستور امیرکبیر ساخته و ساختمان‌های گرداگرد آن بارها تخریب و نوسازی شده‌اند. (امیر کبیر سال ۱۲۶۸ ه‍.ق مطابق با ۱۲۳۰ خورشیدی به قتل رسیده و در زمان ساخت میدان در قید حیات نبوده‌است). میدان توپخانه از گذشته‌های دور مرکز حمل و نقل و ترافیک شهر تهران و همچنین محل گرده‌همایی‌های اعتراضی و همچنین اعدام برخی از محکومان نامی بوده‌است.
.
💥سمت غرب میدان ساختمان نظمیه و در ضلع شرق آن ساختمان بانک شاهی ایران بر پا گردید. سپس در ضلع شمال ساختمان اداره بلدیه (ساختمان شهرداری) ساخته شد و پس از آن در جنوب میدان ساختمان تلگرافخانه بنا شد. 








@miras_gozashtegan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام امام ‎حسین و ‎عاشورا همین چند جمله از ‎شهید بهشتی‌ست:

«ستم‌پذیری هم اندازه‌ی ستمگری گناه است. ای ‎انسان تو آزادی...»









@miras_gozashtegan
میراث گذشتگان
میمون قلعه @miras_gozashtegan
میمون قلعه

اين قلعه مربع شكل در شهرستان قزوين قرار دارد و با ابعاد تقريبي حدود هفتاد متر از خشت هاي 30 سانتيمتري ساخته شده است. اين بنا دو طبقه دارد طبقه فوقاني آن از يك تالار چليپايي و اتاق هايي در اطراف تشكيل شده و طبقه زيرين آن شامل يك شبكه راه هاي ارتباطي است طبقات توسط پلكاني مارپيچ به هم مرتبط مي شوند. نماي اين قلعه هشت برجي آجري است از شكل دو وضعيت بنا چنين استنباط مي شود كه اين قلعه، بنايي نظامي و يا مقر فرماندهي بوده است. برخي اين قلعه را از بقاياي مدينه موسي كه به امر موسي الهادي خليفه عباسي در سال 168 ه.ق بنا شد و برخي ديگر آن را منسوب به ميمون بن عون كاتب مي دانند سفالينه هاي به دست آمده قدمت بنا را تنها تا دوره آل بويه به عقب مي برد.






@miras_gozashtegan
ما به آدم‌هایی محتاج هستیم که خود را مدیونِ زندگانی بدانند نه طلبکارِ آن. به آدم‌هایی محتاج هستیم که به زندگانی عشق داشته باشند نه کینه. به آدم‌هایی محتاج هستیم که به آینده بچه‌های‌ِشان فکر کنند نه به گذشته‌ پدرهای‌ِشان. ما از فرومایگی‌ها استقبال نباید بکنیم، بلکه می‌خواهیم اول چنین روحیه‌هایِ بیماری را در هم بشکنیم.

📚کلیدر
👤 محمودِ دولت‌آبادی

+ ۱۰ مرداد، زادروزِ ۸۲ سالگیِ استاد محمودِ دولت‌آبادی، «آقایِ رمانِ ایران»، پدیدآورنده‌یِ «کلیدر» یکی از مهم‌ترین داستان‌هایِ بلندِ ادبیاتِ فارسیِ ایران در یک سده‌یِ اخیر است.








@miras_gozashtegan
خسروپرویز و بهرام‌چوبین

هنگامیکه خسروپرویز پس از شکست از بهرام چوبین به روم شرقی پناهنده شد با سپاهی که  موریس «موریکیوس» امپراتور روم شرقی در اختیارش گذاشته بود به جنگ بهرام چوبین رفت.

درهنگامه جنگ خسروپرویز در کنار موریس از راه دور نظاره گر جنگ بود که شجاع‌ترین و معروفترین جنگجوی رومی «آنتونیوس» به نزد آنها آمد و برای تحقیر خسروپرویز به او گفت: بهرام چوبین کیست که این همه از او وحشت داری؟

خسرو پرویز به اشاره نشان داد گفت آن فرمانده ای که سوار بر اسب ابلق در میدان نبرد است . سردار رومی به او گفت بنگر و ببین چگونه سر از  تن بهرام جدا خواهم کرد و به سمت او برای نبرد بتاخت رفت !!!

نبرد بین آن دو شکل گرفت و در زمانی بسیار کوتاه ، بهرام چوبین سر جنگجوی رومی را از تن جدا کرد!!!

سپس خسرو به امپراتور روم با لبخندی تلخ گفت حالا دیدی چرا از بهرام چوبین وحشت دارم!

برگرفته از کتاب «داستان‌بهرام‌چوبین»
نوشته آرتور امانوئل کریستین‌سن دانمارکی







@miras_gozashtegan
▪️ماجرای ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ حضرت حافظ ...

ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ از دنیا می‌رود ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺎﺯار ﺑﻪ ﻓﺘﻮﺍﯼ ﻣﻔﺘﯽ ﺷﻬﺮ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ می‌ریزند ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺩﻓﻦ ﺟﺴﺪ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺭ ﻣﺼﻼﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﯽ‌ﺷﻮﻧﺪ، به این ﺩﻟﯿﻞ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺷﺮﺍﺏ‌ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺑﯽ‌ﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ!

ﻓﺮﻫﯿﺨﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ برمی‌خیزند. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﮕﻮ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ ﺯﯾﺎﺩ، ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ می‌دهد ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺎﻝ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ ...

ﮐﺘﺎﺏ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻮﺩﮐﯽ می‌دهند
ﻭ ﺍﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ‌می‌کند ﻭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ‌می‌شود:

ﻋﯿﺐ ﺭﻧﺪﺍﻥ ﻣﮑﻦ ﺍﯼ ﺯﺍﻫﺪ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﺳﺮﺷﺖ
ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻮﺷﺖ

ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﮑﻢ ﻭ ﮔﺮ ﺑﺪ ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺵ
ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﺩِﺭﻭَﺩ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﮐﺸﺖ

ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻃﺎﻟﺐ ﯾﺎﺭﻧﺪ ﭼﻪ ﻫﺸﯿﺎﺭ ﻭ ﭼﻪ ﻣﺴﺖ
ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﭼﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﭼﻪ ﮐﻨﺸﺖ

ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ می‌شوند ﻭ ﺳﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﯾﺮ می‌افکنند. ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺩﻓﻦ پیکر حافظ انجام می‌شود ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﻓﻆ ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻐﯿﺐ ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺷﺪ ...






@miras_gozashtegan
‌روزی « رضاشاه » که از جلوی مکتب خانه‌ای رد میشد ، متوجه چند شاگرد فقیر که لباس‌های کهنه به تن داشتند شد؛

به همین جهت دستور داد که تمام شاگردان مدرسه لباس پارچه‌ای یا همان لباس فرم بپوشند!!

با این اقدام او از یک جهت معلوم نمیشد چه کسی پسر وزیر است و چه کسی پسر کارگر و از جهت دیگر صنعت پارچه بافی داخلی را نیز بکار انداخت...


📚 از خاطرات امیراصلان افشار







@miras_gozashtegan
شیر ناصرالدین شاه

ناصرالدین شاه شیری داشت که هر هفته یک گوسفند جیره داشت. به شاه خبر دادند که چه نشسته‌ای که نگهبان شیر، یک ران گوسفند را می‌دزدد. شاه دستور داد نگهبانی مواظب اولی باشد. پس از مدتی آن دو با هم ساخت و پاخت کردند و علاوه بر اینکه هر دو ران را می‌دزدیدند، دل و جگر ش را هم می‌خوردند.
شاه خبردار شد و یکی از درباری‌ها را فرستاد که نگهبان آن دو باشد. این یکی چون درباری بود دو برابر آن دو برمی‌داشت. پس از مدتی به شاه خبر دادند: «جناب شاه، شیر از گرسنگی دارد می‌میرد.»
جستجو کردند و دیدند که این سه با هم ساخته‌اند و همه اندام‌های گوسفند را می‌برند و شیر بیچاره فقط دنبه گوسفند برایش می‌ماند. ناچار هر سه را کنار گذاشت و گفت: «اشتباه کردم. یک نگهبان دزد بهتر از سه نگهبان دزد بود.»

حكايت آشنا ؛ اینهمه نهاد نظارتی و بازرسی در اقتصاد دولتی همان حکایت ناصرالدین شاه است!






@miras_gozashtegan
نابینا! غصه نخور...
در دنیا چیز قشنگی برای دیدن وجود ندارد.
ما هم که می‌بینیم خود را به کوری زده‌ایم.
باور کن...
ماهی‌ها گریه‌شان دیده نمی‌شود،
عقاب‌ها سقوطشان،
گرگ‌ها خوابشان و انسان‌ها درونشان...

- صادق هدایت







@miras_gozashtegan
▪️تاریخ ثابت کرده ک مردان کچل اغلب باهوش تر، داناتر،موفق تر،ثروتمند تر و صادق تر هستند!

پس به سر کچل خود افتخار کرده و از آن لذت ببرید دنبال کاشتن مو هم نباشید!!!








@miras_gozashtegan
امام على عليه السلام:

براى آنچه از دست رفته است اندوه به دلت راه مده، كه تو را از آنچه مى آيد باز مى دارد.







@miras_gozashtegan
نیکوستراتیس ملقب به هرکول فرمانده یونانی اهل شهرتبس بود که به همراه۴۰۰۰سربازخود به استخدام اردشیرسوم هخامنشی درآمد و درفتح مصر به عنوان یکی از ۳فالانژ یونانی سپاه اردشیر ایفای نقش کرد.







@miras_gozashtegan
در دوران فتحعلی شاه قاجار، کسی حاضر نبود نقش يزيديان را در تعزیه بازی کند، درنتيجه با آوردن چند اسیر روس آنها را وادار به این کار کردندو در پایان مردم آنها را سنگ باران كردند !








@miras_gozashtegan
2024/10/03 06:27:11
Back to Top
HTML Embed Code: