Telegram Web Link
افلاطون می گوید
اگر با دلت
چیزی یا کسی را دوست داری
زیاد جدی نگی
چون ارزشی ندارد
زیرا کار دل دوست داشتن است
امااگر روزی با عقلت کسی را دوست داشتی
اگرعقلت عاشق شد
بدان که چیزی را تجربه میکنی
که اسمش عشق است
اﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ
ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﯼ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﻧﺶ.
ﺁﺩﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ
ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ .







@miras_gozashtegan
دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند؛
یکی آن که اندوخت و نخورد؛
و دیگر آن که آموخت و (عمل) نکرد...

گلستان سعدی






@miras_gozashtegan
حساسیتهای دکتر مصدق در خصوص حقوقی که ماهیانه برادران شاه بدون اینکه کار خاصی انجام دهند می گیرند؛

#بریده_جرائد سال ۳۲








@miras_gozashtegan
ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود
ازش پرسیدم: چه حرفی برای مردم داری
با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستن،
عکس روی کمپوت ها رو نکنن!!
گفتم داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگو
با همون طنازی گفت:
اخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده...!!

+ شرم بر كسانى كه با سوءاستفاده از جایگاهشان و شیرجه زدن در بیت‌المال، خون همچين آدمايى رو پايمال كردند!




@miras_gozashtegan
این جمله را باید با طلا نوشت و بر دیوار قاب گرفت!

دزدهای کوچک قربانیان فقرند و دزدهای بزرگ ریشه های فقر، عدالت حقیقی در حذف ریشه های فقر است نه به زنجیر کشیدن قربانیان فقر!

داستایوفسکی







@miras_gozashtegan
▪️دو سیاستمدار داشتند در داخل یک رستوران با هم بحث می کردند.

گارسون از آنها پرسید: در مورد چه چیزی بحث می کنید؟
سیاستمدار: ما داشتیم برای کشتن ١۴ هزار نفر انسان و یک الاغ برنامه ریزی می کردیم.
گارسون: چرا یک الاغ ؟!
سپس سیاستمدار رو به همکارش کرد و گفت: ببین، نگفتم با این روش هیچکس به ١۴ هزار نفر انسان اهمیتی نمی دهد!

خیلی مسائل جزئی و کم اهمیت که در اخبار صدا و سیما مطرح میشود، برای این است که مسائل مهم و اصلی را به حاشیه ببرد و توجه کسی به آنها جلب نشود





@miras_gozashtegan
تصاویری از نشریه‌ی ملانصرالدین
فوریه 1913
اسفند 1291
تصویر اول:
یساول روستا در سایر ایام
یساول: ده منات رو بده وگرنه همین ساعت پوستت رو می‌کَنم.

توضیح: یساول یک درجه نظامی بوده است.

تصویر دوم:
در ماه محرم

یساول (در حال نوحه‌خوانی):
چون به شمر حکم شد که خیمه‌ها غارت شوند ..






@miras_gozashtegan
من پنجاه سال است که اسلام میخوانم خلاصه‌اش کنم در یک جمله !
واجبات را انجام بده و به جای مستحبات تا میتوانی کار مردم را راه بینداز ، اگر آن دنیا پرسیدند : چرا؟
بگو من گفتم ...

آیت الله لنکرانی







@miras_gozashtegan
#میراث_ایران_باستان

بنابر آنچه هرودوت تاریخنگار یونانی باستان شرح میدهد، در میان سپاهیان نیرومند امپراتوری پارسیان (هخامنشیان) یک نیروی زبده و خبره به نام جاودانان (امردادها) وجود داشت که بنابر توصیف یونانیان واحدی با ۱۰ هزار سرباز بود که هرگز در هنگام جنگ از شمار آن کاسته نمیشد. (هر نیروی آسیب دیده به سرعت جایگزین میشد و از این رو شکست ناپذیر جلوه مینمود)

ارتش هخامنشی نیرویی متشکل از همه ملتها و تیره ها بود. با این همه سپاه جاویدان از قوم اصلی پارسی تشکیل میشد. جامه های رنگین آنان پوشیده از زر و سپرهاشان پولکی بود و آنان دارای دو کمان و یک شمشیر بودند.

گفتنی است، “سپاه جاویدان هخامنشی” در میان ارتشهای باستانی یا پیشامدرن ، و با حذف ارتشهای مدرن و معاصر در رتبه بندی مجله تایم مقام نخست را ستانده و “حشاشین” حسن صباح مقام چهارم را دارد.

لازم به ذکر است که در این فهرست دهگانه، اثری از واحدهای نظامی پرادعای تاریخ همچون اسپارتها، فالانژهای اسکندر و ارتش رم وجود ندارد.






@miras_gozashtegan
ابليس را در حال فرار از ایران دیدند.
از او پرسيدند:
چرا از ايران فرار کردی؟
در پاسخ گفت :
مهارتهای دزدی ، رباخواری ، رياکاری ،کلاهبرداری ،حيله گری، دروغ، اختلاس و رشوه خواری را به آنها آموختم و بوسيله اينها ،
کاخ و ماشين و ویلا و مزرعه و... خريدند و ساختند و بر روی آنها نوشتند:

"هذا من فضل ربی" !!!

نمک نشناسها از بیخ و بن منکر من شدند... !






@miras_gozashtegan
🔻هرگز نخواب کوروش

دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد
بابا ستاره‌ای در هفت آسمان ندارد

کارون ز چشمه خشکید، البرز لب فرو بست
حتا دل دماوند، آتش فشان ندارد

دیو سیاه دربند، آسان رهید و بگریخت
رستم در این هیاهو، گرز گران ندارد

روز وداع خورشید، زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان، نقش جهان ندارد

بر نام پارس دریا، نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما، تیر و کمان ندارد

دریای مازنی‌ها، بر کام دیگران شد
نادر، ز خاک برخیز، میهن جوان ندارد

دارا کجای کاری، دزدان سرزمینت
بر بیستون نویسند، دارا جهان ندارد

آییم به دادخواهی، فریادمان بلند است
اما چه سود، اینجا نوشیروان ندارد

سرخ و سپید و سبز است این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس، شیر ژیان ندارد

کو آن حکیم توسی، شهنامه‌ای سراید
شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد

هرگز نخواب کوروش، ای مهر آریایی
بی‌نام تو، وطن نیز نام و نشان ندارد.

✍️شاهکاری فراموش نشدنی از زنده ‌یاد بانو: «سیمین بهبهانی»






@miras_gozashtegan
خواندن انجیل تو را از سرمای زمستان ایمن نمیکند، دست بکار شو!
خانه ای بساز و آتشی روشن کن...
مذهب واقعی مذهب عقل و حقیقت
و انسان دوستی است...

انسان مسئول است نه آسمان!!!


👤 رابرت اینگرسول







@miras_gozashtegan
ماجراى سيبيل چرب كردن؛

بزرگ زاده ی آبرومندی به فقر و تنگدستی افتاده بود و تا کسی پی به احوالش نبرد هر روز سبیل خود را با تکه دنبه ای چرب می نمود.
تا اینکه یک روز عصر که سر گذر با رفقایش نشسته بود و سبیل چرب کرده اش را تاب میداد و از کره چلوکباب ظهر صحبت میکرد، پسر کوچکش دوان دوان و ناراحت از راه رسید و به او گفت:
بابا بدو، اون دنبه ای رو که هر روز باهاش سبیلت و چرب می کردی گربه خورد...






@miras_gozashtegan
آدولف داسلر که او را«آدی» صدا می‌زدند، فرزندِ یک کارگر تولیدی کفش بود که بعدها با برادرش شروع به ساخت یه کارگاه کوچیک تولید کفش کردند. بعد از مدتی و توی المپیک ۱۹۳۶ آدی واسه فروش کفش‌هاش با ساکش راهیِ دهکده‌ی المپیک شد.

در دهکده، «جسی جونز» قهرمان دومیدانی را راضی کرد تا کفش‌های ورزشی تولیدی‌ آن ها را بخرد. این فروش آغازی بر جاودانه شدنش در تاریخ بود. چون جونز در آن سال ۴ مدال طلا به دست آورد و در مصاحبه هم تایید کرد که کفش‌های «آدی» در پیروزیش تاثیر داشته است.

این دو برادر بعد از جنگ جهانی دوم از هم جدا شدند. آدی شرکت «آدیداس» رو تاسیس کرد. (آدولف یا همون «آدی» + داسلر یا همون «داس»). برادرش هم شرکت «پوما» رو ایجاد کرد.

موفقیت دور از ذهن نیست. فقط یه استارت لازم داره !









@miras_gozashtegan
تصویری که می بینید نوعی ابزار جاسوسی به شکل مدفوع سگ است که در طول دهه 1970 توسط سازمان CIA از آن استفاده می شد و به خاطر شکل ظاهری آن، کسی مشکوک نمی شد و به آن دست نمی زد!







@miras_gozashtegan
▪️بوکسور معروف «ری رابینسون» خواب دید
که حریفش را میکشد و به همین دلیل از
رقابت کنار رفت؛

کشیشی ترغیبش کرد به رقابت باز گردد،
او بازى كرد و حريفش را كشت !!!







@miras_gozashtegan
در روزگارانی نه چندان دور، سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص نیز برقرار بود و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد. ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد تا خداوند صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی بر این رستوران نازل گردد.
یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدیدی پیش آمد و رستوران به خاکستر تبدیل گردید. ملای مسجد روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را به جا آورد و بعد خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبریک گفت و اضافه کرد: اگر مومن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد، از درگاه خدا ناامید نمی شود.
اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیری نپایید. صاحب رستوران به محکمه شکایت برد و از ملای مسجد خسارت خواست! بدیهی است که ملا و مومنان چنین ادعایی را نپذیرفتند. قاضی دو طرف را به محکمه خواست و بعد از این که سخنان دوجانب دعوا را شنید، گلویی صاف کرد و گفت : نمی دانم چه بگویم؟ سخن هر دو را شنیدم:
یک سو ملا و مومنانی هستند که به تاثیر دعا و ثنا ایمان ندارند! و سوی دیگر مرد شراب فروشی است که به تاثیر دعا ایمان دارد!

#حكايت






@miras_gozashtegan
خبرنگار از آقای مهاجرانی پرسید :
مالزی بعد از شما شروع کرد چرا از ایران پیشرفته تر است ؟
مهاجرانی گفت: مالزی خواست مالزی را درست کند ولی مسئولین ما میخواهند دنیا را درست کنند...







@miras_gozashtegan
کیانوش: این چاله دیگه چیه در خونه تو؟
شیر فرهاد: این اسمش چاله اسکندرونه؛ اسکندر زمانی که به برره حمله کرد، پاش اینجا گیر میکنه...
مردم برره هم هر سال براش جشن و عزاداری میگیرند.
کیانوش: خب چرا واسه جا پای کسی که بهتون حمله کرده، غارتتون کرده، جشن و عزاداری میگیرید!؟
مردم برره: هااااا این کیانوش نفهمه، نوفهمه...

🎥 دیالوگی قابل تامل از سریال: شبهای برره

#اندکی_تفکر







@miras_gozashtegan
2024/10/06 02:35:05
Back to Top
HTML Embed Code: