وقتی کوچک بودم
فکر میکردم آدمها چقدر بزرگند
و ترس برم میداشت!!
بزرگ که شدم دیدم بعضی آدمها
چقدر کوچکند
و بیشتر ترسیدم!!!
👤 آلفرد هیچکاک
@miras_gozashtegan
فکر میکردم آدمها چقدر بزرگند
و ترس برم میداشت!!
بزرگ که شدم دیدم بعضی آدمها
چقدر کوچکند
و بیشتر ترسیدم!!!
👤 آلفرد هیچکاک
@miras_gozashtegan
▪️فرزند محمدعلی فروغی نقل می کند که در شهریور ۱۳۲۰، پس از بازگشت فروغی از دیدار رضا شاه، از پدر می پرسد که این بار رضاشاه با رضاشاهی که شما را در سال ۱۳۱۴ از نخست وزیری عزل کرد چه تفاوتی داشت؟
فروغی می گوید آن موقع ما بحث می کردیم رضاشاه گوش می کرد و بعد تصمیم می گرفت. اما این بار شاه خودش حرف می زد، ما گوش می کردیم، خودش تصمیم می گرفت. درس تاریخ همین است؛ حکومت ها وقتی سقوط می کنند که گوش کردن را کنار می گذارند.
عکس: فروغی، رضا شاه، استعفانامه رضاشاه به خط فروغی و امضای رضا شاه
@miras_gozashtegan
فروغی می گوید آن موقع ما بحث می کردیم رضاشاه گوش می کرد و بعد تصمیم می گرفت. اما این بار شاه خودش حرف می زد، ما گوش می کردیم، خودش تصمیم می گرفت. درس تاریخ همین است؛ حکومت ها وقتی سقوط می کنند که گوش کردن را کنار می گذارند.
عکس: فروغی، رضا شاه، استعفانامه رضاشاه به خط فروغی و امضای رضا شاه
@miras_gozashtegan
شخصى مقیم لندن بود. تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که بر می گرداند 20 پنی اضافه تر می دهد! می گفت: «چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست پنی اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست پنی را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی.»
گذشت و به مقصد رسیدیم. موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت: «آقا از شما ممنونم.»
پرسیدم: «بابت چی؟»
گفت: «می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم. با خودم شرط کردم اگر بیست پنی را پس دادید بیایم. فردا خدمت می رسیم!»
تعریف می کرد: «تمام وجودم دگرگون شد. حالی شبیه غش به من دست داد. من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست پنی می فروختم...!»
@miras_gozashtegan
گذشت و به مقصد رسیدیم. موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت: «آقا از شما ممنونم.»
پرسیدم: «بابت چی؟»
گفت: «می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم. با خودم شرط کردم اگر بیست پنی را پس دادید بیایم. فردا خدمت می رسیم!»
تعریف می کرد: «تمام وجودم دگرگون شد. حالی شبیه غش به من دست داد. من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست پنی می فروختم...!»
@miras_gozashtegan
ﻣﺮﺍﺩ ﺑﻴﮓ: ﺩﺍﺭﻯ ﭼﻪ غلطی میکنی ﺷﻌﺒﻮﻥ؟
ﺷﻌﺒﻮﻥ: ﻭﺿﻮ ﻣﻴﮕﻴﺮﻡ
ﺁﺧﻪ ﻏﺎﺭﺕ بی ﻭﺿﻮ ﺑﺮﮐﺖ ندارﻩ!
دیالوگی بسیاﺭ تلخ اﺯ سریاﻝ ﺭﻭﺯﻯ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻯ
چقدﺭ اين روﺯها آشناست ﺍین ﺩیالوگ!
@miras_gozashtegan
ﺷﻌﺒﻮﻥ: ﻭﺿﻮ ﻣﻴﮕﻴﺮﻡ
ﺁﺧﻪ ﻏﺎﺭﺕ بی ﻭﺿﻮ ﺑﺮﮐﺖ ندارﻩ!
دیالوگی بسیاﺭ تلخ اﺯ سریاﻝ ﺭﻭﺯﻯ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻯ
چقدﺭ اين روﺯها آشناست ﺍین ﺩیالوگ!
@miras_gozashtegan
شعرى از حكيم عمر خيام بر دیوار دانشکده پزشکی میوکلینیک آمریکا:
تُنگی میِ لَعل خواهم و دیوانی
سَدِّ رَمَقی باید و نصف نانی
وانگه من و تو نشسته در ویرانی
خوشتر بُوَد آن ز مُلکَتِ سلطانى
@miras_gozashtegan
تُنگی میِ لَعل خواهم و دیوانی
سَدِّ رَمَقی باید و نصف نانی
وانگه من و تو نشسته در ویرانی
خوشتر بُوَد آن ز مُلکَتِ سلطانى
@miras_gozashtegan
رومیان باستان بر این باور بودند مژه های کوتاه زنان نشان دهنده رابطه جنسی زیاد آنان با مردان است! به همین خاطر گفته میشود آرایش مژه از روم باستان متداول بوده تا زنان عفت خود را نشان دهند!
@miras_gozashtegan
@miras_gozashtegan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آقا سیدعلی میرزا پیرمردی که در جوانی عاشق دختری به نام مریم میشود، ولی هرگز به او نمیرسد، او اهل شهرطبس بود وسالهای زیادی را در ارگ تاریخی طبس به تنهایی و در انتظار عشقش می گذراند ، برخی مردم شهر او را دیوانه خطاب میکردند، به همین خاطر او از مردم شهر تا حدودی دوری می کرد.
آقا سید علی میرزا، درسال ۱۳۵۱ در فیلم پ مثل پلیکان به کارگردانی پرویز کیمیاوی ایفای نقش کرد.
او در زلزله ۲۵ شهریور ۱۳۵۷ طبس مفقود شد و ۲۴سال بعد یعنی در سال (۱۳۸۱) درحین کاوش و بازسازی ارگ طبس، جسد کاملا سالم او کشف شد و پس از تشیع باشکوه در همان محل به خاک سپرده شد.
روحش شاد ❤️
@miras_gozashtegan
آقا سید علی میرزا، درسال ۱۳۵۱ در فیلم پ مثل پلیکان به کارگردانی پرویز کیمیاوی ایفای نقش کرد.
او در زلزله ۲۵ شهریور ۱۳۵۷ طبس مفقود شد و ۲۴سال بعد یعنی در سال (۱۳۸۱) درحین کاوش و بازسازی ارگ طبس، جسد کاملا سالم او کشف شد و پس از تشیع باشکوه در همان محل به خاک سپرده شد.
روحش شاد ❤️
@miras_gozashtegan
عکس تاریخی از صحنه وداع رضاشاه با ولیعهد
در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ رضاشاه از سلطنت کناره گرفت و عازم اصفهان شد تا به تبعیدگاهی که انگلیس برایش تدارک دیده بود برود!
@miras_gozashtegan
در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ رضاشاه از سلطنت کناره گرفت و عازم اصفهان شد تا به تبعیدگاهی که انگلیس برایش تدارک دیده بود برود!
@miras_gozashtegan
بازدید محمدرضاشاه پهلوی از زلزله زدگان طبس، ۳۰ شهریورماه ۱۳۵۷
زمینلرزه طبس، زمینلرزهای بود به شدت ۷٫۸ ریشتر که در ساعت ۱۹:۳۶ روز ۲۵ شهریور سال ۱۳۵۷، شهر طبس و روستاهای مجاور آن را ویران کرد. این زمینلرزه قدرتمندترین زلزلهای است که تا بحال در تاریخ ایران ثبت گردیده است. کشتههای این زلزله را بین ۱۵۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ نفر اعلام کردهاند و این در حالی است که به علت شدت تخریب ساختمانها و شدت بالای زلزله بسیاری از اجساد هرگز پیدا نگشتند.
@miras_gozashtegan
بازدید محمدرضاشاه پهلوی از زلزله زدگان طبس، ۳۰ شهریورماه ۱۳۵۷
زمینلرزه طبس، زمینلرزهای بود به شدت ۷٫۸ ریشتر که در ساعت ۱۹:۳۶ روز ۲۵ شهریور سال ۱۳۵۷، شهر طبس و روستاهای مجاور آن را ویران کرد. این زمینلرزه قدرتمندترین زلزلهای است که تا بحال در تاریخ ایران ثبت گردیده است. کشتههای این زلزله را بین ۱۵۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ نفر اعلام کردهاند و این در حالی است که به علت شدت تخریب ساختمانها و شدت بالای زلزله بسیاری از اجساد هرگز پیدا نگشتند.
@miras_gozashtegan
برای من عجیب است چرا همۀ افرادی که میدانند کشور را چطور اداره کنند مشغول رانندگی تاکسی یا اصلاح موهای دیگران هستند!
وینستون چرچیل
@miras_gozashtegan
وینستون چرچیل
@miras_gozashtegan
تاجری انگلیسی هر روز اشیا تاریخی مصر را بار شتر می کرد تا به کشتی برساند و به انگلیس ببرد . افسار شتر را هم مرد عربی می کشید که از این که تاریخش به تاراج می رفت ناراحت بود و مدام به زمزمه به تاجر انگلیسی فحش می داد ولی برای مزد هنگفتی که می گرفت راهنمای کاروان هم بود!
تاجر از مترجمش پرسید مرد عرب چه می گوید؟
مترجم گفت :
به شما فحش می دهد و نفرین می کند
تاجر گفت این فحش و نفرین بر کارش هم خللی وارد می کند؟ مترجم پاسخ داد : نه کارش را به خوبی انجام میدهد
تاجر لبخندی زد و گفت بگذار هر چه می تواند نفرین کند و چند نفرین انگلیسی هم یادش بده!
@miras_gozashtegan
تاجر از مترجمش پرسید مرد عرب چه می گوید؟
مترجم گفت :
به شما فحش می دهد و نفرین می کند
تاجر گفت این فحش و نفرین بر کارش هم خللی وارد می کند؟ مترجم پاسخ داد : نه کارش را به خوبی انجام میدهد
تاجر لبخندی زد و گفت بگذار هر چه می تواند نفرین کند و چند نفرین انگلیسی هم یادش بده!
@miras_gozashtegan
♥️ تصویری از مشروطه خواهان آذربایجان ، بهمراه ستار خان و باقرخان ، سرداران ملی ....
💥 قیام و محاصره مشروطهطلبان تبریز مجموعه رویاروییهای مشروطهخواهان و طرفداران محمدعلی شاه در تبریز و ایالت آذربایجان پس از شروع دوران استبداد صغیر و به توپ بستن مجلس است که غیرمستقیم، به فتح تهران و خلع محمدعلی شاه انجامید. در حالی که با به توپ بستن مجلس در ۲ تیر ۱۲۸۷، مشروطهخواهان در تهران و بسیاری از شهرهای دیگر کشور، طی مدت کوتاهی شکست خوردند و دستگیر یا متواری شدند، اما در تبریز مقاومت مجاهدان مشروطه، نیروهای سلطنتی را عقب راندند و به مشروطهخواهان در دیگر نقاط کشور انگیزه و امید بخشیدند. مقاومت مردم تبریز، یازده ماه (از ۲ تیر ۱۲۸۷ تا ۹ اردیبهشت ۱۲۸۸) طول کشید و عاقبت با دخالت قوای روس و متواری شدن رهبران مشروطه پایان یافت.
@miras_gozashtegan
💥 قیام و محاصره مشروطهطلبان تبریز مجموعه رویاروییهای مشروطهخواهان و طرفداران محمدعلی شاه در تبریز و ایالت آذربایجان پس از شروع دوران استبداد صغیر و به توپ بستن مجلس است که غیرمستقیم، به فتح تهران و خلع محمدعلی شاه انجامید. در حالی که با به توپ بستن مجلس در ۲ تیر ۱۲۸۷، مشروطهخواهان در تهران و بسیاری از شهرهای دیگر کشور، طی مدت کوتاهی شکست خوردند و دستگیر یا متواری شدند، اما در تبریز مقاومت مجاهدان مشروطه، نیروهای سلطنتی را عقب راندند و به مشروطهخواهان در دیگر نقاط کشور انگیزه و امید بخشیدند. مقاومت مردم تبریز، یازده ماه (از ۲ تیر ۱۲۸۷ تا ۹ اردیبهشت ۱۲۸۸) طول کشید و عاقبت با دخالت قوای روس و متواری شدن رهبران مشروطه پایان یافت.
@miras_gozashtegan
شدم فاحشه دست روزگار
دنیا تجاوز میکند
عشق تجاوز میکند
بدبختی تجاوز میکند
آنکه قدرت دارد تجاوز میکند
و من حامله ی فرزندی هستم
به نام عقده
بترسید از روزی که فرزندم به دنیا آید
صادق هدایت
@miras_gozashtegan
دنیا تجاوز میکند
عشق تجاوز میکند
بدبختی تجاوز میکند
آنکه قدرت دارد تجاوز میکند
و من حامله ی فرزندی هستم
به نام عقده
بترسید از روزی که فرزندم به دنیا آید
صادق هدایت
@miras_gozashtegan
♥️ تصویری کمیاب از مشروطه خواهان گیلانی ، در راه تهران ... ایشان پس از پیمودن مسیر به اطراف تهران رسیدند و با اتحاد با مشروطه خواهان بختیاری نیروهای دولتی را شکست داده و موفق به فتح تهران گشتند ... اهالی گیلان نیز در پیروزی مشروطه خواهان نقش بسزایی داشتند . دوره قاجار ...
@miras_gozashtegan
@miras_gozashtegan
ملايى كمونيست شده بود
از او پرسيدند: ملا ميدونى كمونيسم يعنى چه؟
گفت: بله ميدانم.
گفتند: ميدانى اگر دو تا گارى داشته باشى و يكى ديگر گارى نداشته باشد، ناچار خواهى بود يكى از آن دو را بدهى؟
گفت: بله كاملاً حاضرم همين حالا این کار را بکنم.
گفتند: ميدانى اگر دو تا الاغ داشته باشى بايد يكى را بدهى به كسى كه الاغ ندارد!
گفت: نه! با اين مخالفم! اين كار را نمى توانم انجام دهم.
گفتند: چرا اين كه همان منطق است و همان نتيجه؟
گفت: نه اين همان نيست؛ چون من الان دو تا الاغ دارم ولى دو تا گارى که ندارم!
بسيارى از مردم تا زمانى به شعارهاى زيبايشان پایبند هستند كه منافع خودشان در خطر نباشد.
آنها قشنگ حرف ميزنند اما در مقام عمل، هرگز بر اساس آنچه ميگويند رفتار نمى كنند.
@miras_gozashtegan
از او پرسيدند: ملا ميدونى كمونيسم يعنى چه؟
گفت: بله ميدانم.
گفتند: ميدانى اگر دو تا گارى داشته باشى و يكى ديگر گارى نداشته باشد، ناچار خواهى بود يكى از آن دو را بدهى؟
گفت: بله كاملاً حاضرم همين حالا این کار را بکنم.
گفتند: ميدانى اگر دو تا الاغ داشته باشى بايد يكى را بدهى به كسى كه الاغ ندارد!
گفت: نه! با اين مخالفم! اين كار را نمى توانم انجام دهم.
گفتند: چرا اين كه همان منطق است و همان نتيجه؟
گفت: نه اين همان نيست؛ چون من الان دو تا الاغ دارم ولى دو تا گارى که ندارم!
بسيارى از مردم تا زمانى به شعارهاى زيبايشان پایبند هستند كه منافع خودشان در خطر نباشد.
آنها قشنگ حرف ميزنند اما در مقام عمل، هرگز بر اساس آنچه ميگويند رفتار نمى كنند.
@miras_gozashtegan
روزنامه کیهان، شانزده بهمن ۱۳۵۱، صفحه نوزده و بیست
«اولین باجه اتوماتیک کامپیوتری شروع به کار کرد. آقای «راد ـ لون» مسئول آموزش موسسه «باروس» کارت اعتبار نقدی خود را در محل مخصوص باجه اتوماتیک کامپیوتری قرار می دهد ۱۰ ثانیه بعد، پول نقد مورد نیاز بطور اتوماتیک در اختیار آقای «لون» قرار خواهد گرفت.
ایران، نخستین کشور درخاورمیانه بود که در سال ۱۳۵۱ باجه اتوماتیک درآن آغاز بکار کرد و در زمان خود بزرگترین ابتکار در تاریخ بانکداری محسوب میشد.
@miras_gozashtegan
«اولین باجه اتوماتیک کامپیوتری شروع به کار کرد. آقای «راد ـ لون» مسئول آموزش موسسه «باروس» کارت اعتبار نقدی خود را در محل مخصوص باجه اتوماتیک کامپیوتری قرار می دهد ۱۰ ثانیه بعد، پول نقد مورد نیاز بطور اتوماتیک در اختیار آقای «لون» قرار خواهد گرفت.
ایران، نخستین کشور درخاورمیانه بود که در سال ۱۳۵۱ باجه اتوماتیک درآن آغاز بکار کرد و در زمان خود بزرگترین ابتکار در تاریخ بانکداری محسوب میشد.
@miras_gozashtegan