پاسخ های جالب یک دانشآموز که باعث شد تا نمره صفر نگیرد!
ناپلئون در کدام جنگ مرد؟
_ در اخرین جنگش.
اعلامیه استقلال آمریکا در کجا امضا شد؟
_ در پایین صفحه.
علت اصلی طلاق چیست ؟
_ ازدواج.
علت اصلی مردود شدن دانشآموزان چیست؟
_ امتحان.
چه چیزهایی را هرگز نمیتوان در صبحانه خورد؟
_ نهار و شام.
چه چیزی شبیه به نیمی از یک سیب است؟
نیمه دیگر آن سیب.
اگر یک سنگ قرمزی را در دریای آبی بیاندازیم چه خواهد شد؟
خیس خواهد شد.
یک فرد چگونه میتواند هشت روز نخوابد؟
مشکلی نیست شبها میخوابد.
این دانش آموز آدولف هیتلر بود..!
@miras_gozashtegan
ناپلئون در کدام جنگ مرد؟
_ در اخرین جنگش.
اعلامیه استقلال آمریکا در کجا امضا شد؟
_ در پایین صفحه.
علت اصلی طلاق چیست ؟
_ ازدواج.
علت اصلی مردود شدن دانشآموزان چیست؟
_ امتحان.
چه چیزهایی را هرگز نمیتوان در صبحانه خورد؟
_ نهار و شام.
چه چیزی شبیه به نیمی از یک سیب است؟
نیمه دیگر آن سیب.
اگر یک سنگ قرمزی را در دریای آبی بیاندازیم چه خواهد شد؟
خیس خواهد شد.
یک فرد چگونه میتواند هشت روز نخوابد؟
مشکلی نیست شبها میخوابد.
این دانش آموز آدولف هیتلر بود..!
@miras_gozashtegan
| نبرد یغوارد، اخراج همیشگی عثمانی از قفقاز |
پس از سقوط اصفهان به دست افغان ها، عثمانی تصمیم گرفت یکبار برای همیشه قفقاز را از تسلط ایران خارج کند و در این راه نیز موفق بود تا اینکه نادرشاه افشار از مشرق زمین برخاست.
آتش جنگ با عثمانی در سال ۱۷۳۰ آغاز شد و ۵ سال کشمکش سخت میان دو قدرت در گرفت تا اینکه در یغوارد ارمنستان، نادر با سپاهی ۴۰ هزار نفری در برابر سپاه ۸۰ هزار نفری عثمانی صف آرایی کرد.
نبرد سرنوشت ساز آغاز شد و نادر خیلی سریع با سواران خویش به تپه ها یورش برد و توپخانه عثمانی را تحت کنترل گرفت.
کوپرولو پاشا سردار عثمانی ناامید نشد و نبرد را ادامه داد اما نادر ۵۰۰ توپ زنبورکی سپاهش را به کار انداخت و از دو جناح آتش سنگین بر دشمن گشود.
سپاه عثمانی دچار بی نظمی شد و دسته ای از سواران نادر از جنگل ها هجوم آوردند و ضربه کاری را به دشمن تحمیل کردند.
نادر با هزار سوار راه را بر عقبنشینی دشمن بست و قتل عام عظیمی از عثمانی آغاز شد و در نهایت سردار عثمانی کشته شد و عثمانی با تلفاتی سنگین قفقاز را برای همیشه از دست داد.
📚 نادرشاه 🖊 پناهی سمنانی
@miras_gozashtegan
پس از سقوط اصفهان به دست افغان ها، عثمانی تصمیم گرفت یکبار برای همیشه قفقاز را از تسلط ایران خارج کند و در این راه نیز موفق بود تا اینکه نادرشاه افشار از مشرق زمین برخاست.
آتش جنگ با عثمانی در سال ۱۷۳۰ آغاز شد و ۵ سال کشمکش سخت میان دو قدرت در گرفت تا اینکه در یغوارد ارمنستان، نادر با سپاهی ۴۰ هزار نفری در برابر سپاه ۸۰ هزار نفری عثمانی صف آرایی کرد.
نبرد سرنوشت ساز آغاز شد و نادر خیلی سریع با سواران خویش به تپه ها یورش برد و توپخانه عثمانی را تحت کنترل گرفت.
کوپرولو پاشا سردار عثمانی ناامید نشد و نبرد را ادامه داد اما نادر ۵۰۰ توپ زنبورکی سپاهش را به کار انداخت و از دو جناح آتش سنگین بر دشمن گشود.
سپاه عثمانی دچار بی نظمی شد و دسته ای از سواران نادر از جنگل ها هجوم آوردند و ضربه کاری را به دشمن تحمیل کردند.
نادر با هزار سوار راه را بر عقبنشینی دشمن بست و قتل عام عظیمی از عثمانی آغاز شد و در نهایت سردار عثمانی کشته شد و عثمانی با تلفاتی سنگین قفقاز را برای همیشه از دست داد.
📚 نادرشاه 🖊 پناهی سمنانی
@miras_gozashtegan
"امپاتی" به معنی خود را به جای دیگران قرار دادن است. مادری کودکش را به گردش می برد.
او خیلی خوشحال است اما کودک زار زار گریه می کند.
مادر ابتدا دلیل گریه کودک را نمی فهمد اما وقتی خود را جای کودک می گذارد و از دید کودک به جهان می نگرد، تازه متوجه می شود کودک فقط پاهای آدمها را می بیند، و در این شلوغی چیز دیگری نمی بیند. از این پایین دنیا خیلی خسته کننده است.
هرچه توانایی امپاتی در شما افزایش پیدا کند، ارتباطهای صمیمانه تری با دیگران خواهید داشت.
پژوهشگران معتقدند که امپاتی می تواند تا حد زیادی مشکلات خانوادگی را که عموما از عدم درک متقابل ناشی می شود، حل و فصل کند.
اگر پدر و یا مادر هستید خودتان را جای فرزندتان بگذارید ، آیا چنین والدینی را دوست دارید؟ خودتان را جای همسر، معلم، شاگرد، فروشنده، خریدار و یا دوستتان بگذارید.
آیا طرف مقابلتان را دوست دارید؟
"توانایی امپاتی را تمرین کنید و در خود افزایش دهید."
دکتر جیمز مینگر
@miras_gozashtegan
او خیلی خوشحال است اما کودک زار زار گریه می کند.
مادر ابتدا دلیل گریه کودک را نمی فهمد اما وقتی خود را جای کودک می گذارد و از دید کودک به جهان می نگرد، تازه متوجه می شود کودک فقط پاهای آدمها را می بیند، و در این شلوغی چیز دیگری نمی بیند. از این پایین دنیا خیلی خسته کننده است.
هرچه توانایی امپاتی در شما افزایش پیدا کند، ارتباطهای صمیمانه تری با دیگران خواهید داشت.
پژوهشگران معتقدند که امپاتی می تواند تا حد زیادی مشکلات خانوادگی را که عموما از عدم درک متقابل ناشی می شود، حل و فصل کند.
اگر پدر و یا مادر هستید خودتان را جای فرزندتان بگذارید ، آیا چنین والدینی را دوست دارید؟ خودتان را جای همسر، معلم، شاگرد، فروشنده، خریدار و یا دوستتان بگذارید.
آیا طرف مقابلتان را دوست دارید؟
"توانایی امپاتی را تمرین کنید و در خود افزایش دهید."
دکتر جیمز مینگر
@miras_gozashtegan
ناسا پیشبینی کرده است در سال جاری میلادی و به احتمال زیاد تابستان، شاهد انفجار ستارهای یا رویدادی نواختری باشیم. این اتفاق را که احتمالاً فقط یک بار در عمر ما رخ میدهد، با چشم غیرمسلح نیز میتوان رصد کرد. این انفجار ۳۰۰۰ سال نوری با ما فاصله دارد.
این انفجار نواختری که تاریخ دقیق وقوعش مشخص نیست، کوتاه خواهد بود و فقط کمتر از یک هفته قابلمشاهده است اما گفته میشود تمام کشورها میتوانند آن را رصد کنند.
@miras_gozashtegan
این انفجار نواختری که تاریخ دقیق وقوعش مشخص نیست، کوتاه خواهد بود و فقط کمتر از یک هفته قابلمشاهده است اما گفته میشود تمام کشورها میتوانند آن را رصد کنند.
@miras_gozashtegan
مشکل دنیا این است که : آدمهای باهوش پُر از شک هستند ، در حالی که آدمهای احمق پر از اعتماد به نفس ...!
#چارلز_بوکوفسکی
@miras_gozashtegan
#چارلز_بوکوفسکی
@miras_gozashtegan
#تلنگر
طبق قوانین فیزیک قرار دادن یک آهن در میدان مغناطیسی، پس از مدت کوتاهی آنرا به "آهنرُبا" تبدیل میکند، حال قراردادن یک ذهن در میدان مغناطیسی بدبختی، میشود بدبختی رُبا!
و قرار دادن در میدان مغناطیسی خوشبختی، میشود خوشبختی رُبا. هرچه را که میبینید،
هرآنچه را که میشنوید، و هر حرفی که میزنید،
همه دارای انرژی مغناطیسی هستند و ذهن شما را همانرُبا میکنند!
به قول «حضرت مولانا» :
تا درطلب گوهر کانی، کانی
تا در هوس لقمه نانی، نانی
این نکتهٔ رمز اگر بدانی، دانی
هرچیز که در جستن آنی، آنی
@miras_gozashtegan
طبق قوانین فیزیک قرار دادن یک آهن در میدان مغناطیسی، پس از مدت کوتاهی آنرا به "آهنرُبا" تبدیل میکند، حال قراردادن یک ذهن در میدان مغناطیسی بدبختی، میشود بدبختی رُبا!
و قرار دادن در میدان مغناطیسی خوشبختی، میشود خوشبختی رُبا. هرچه را که میبینید،
هرآنچه را که میشنوید، و هر حرفی که میزنید،
همه دارای انرژی مغناطیسی هستند و ذهن شما را همانرُبا میکنند!
به قول «حضرت مولانا» :
تا درطلب گوهر کانی، کانی
تا در هوس لقمه نانی، نانی
این نکتهٔ رمز اگر بدانی، دانی
هرچیز که در جستن آنی، آنی
@miras_gozashtegan
شبی خروشچف كه بعد از استالين رهبر شوروی سابق شد، گريم كرد و و تصمیم گرفت که بصورت ناشناس بین مردم برود، تا از دیدگاه مردم نسبت به حکومت آگاه شود.
او پس از مدتی پرسه زدن در شهر تصمیم گرفت که به سينما برود.
قبل از فيلمِ اصلی، يک فيلم خبری به نمايش درآمد و تصوير او را نشان داد.
مردم همه به احترام او ايستادند !
خروشچف كه نشسته بود از علاقه مردم نسبت به خودش ، اشک در چشمانش حلقه زد ...
ناگهان مردی به شانه او زد و گفت:
احمق بلند شو !
ما همه مثل تو فكر می كنيم، چرا می خواهی خودت را به كشتن بدهی ؟!
@miras_gozashtegan
او پس از مدتی پرسه زدن در شهر تصمیم گرفت که به سينما برود.
قبل از فيلمِ اصلی، يک فيلم خبری به نمايش درآمد و تصوير او را نشان داد.
مردم همه به احترام او ايستادند !
خروشچف كه نشسته بود از علاقه مردم نسبت به خودش ، اشک در چشمانش حلقه زد ...
ناگهان مردی به شانه او زد و گفت:
احمق بلند شو !
ما همه مثل تو فكر می كنيم، چرا می خواهی خودت را به كشتن بدهی ؟!
@miras_gozashtegan
.
درنیمه قرن 8 م مردی از مردم مداین که روغنفروش بود به مرزهای آذربایجان رفت و در دهی که بلالآباد نام داشت سکنی گزید. روزها روغن را در آوندی بر پشت میگرفت و در روستاهای اطراف میفروخت. دختری اعور (یک چشم) را دلباخته شد. مدتی با این دختر بود و پس از آنکه اهالی از رابطه آن دو باخبر شدند، مرد رفت و دختر را از پدرش خواستگاری نمود.
.
طولی نکشید که فرزندی از آن دو زاده شد. نام او را بابک گذاشتند. بابک شش ساله بود که پدرش در یک درگیری کشته شد. مادر بابک، کودکان مردم را شیر میداد و مزد میستاند و فرزندش را بزرگ میکرد.
.
بابک ده ساله شد و گاوهای مردم را به چراگاه میبرد. هشت سال به این کار مشغول بود. در یک شبِ زمستانی، امیری ثروتمند از اهالی بذ با نام جاویدان که رهبر گروهی از خرمیان بود در بلالآباد گرفتار برف و بوران شد. درب خانهای را زد تا پناهش دهند. اتفاقا آنجا خانه مادربابک بود.
.
با آنکه مادربابک درسختی و بیچیزی بود، او را پذیرفت. جاویدان، بابک را دید و دانست که جوانی زیرک و هوشیار است. از مادربابک خواست تا پسرش را با او به بذ بفرستد و در آنجا بابک کارگزار جاویدان گردد.
.
مادر موافقت کرد و بابک هجده ساله بهمراه جاویدان راهی شد. اندکی بعد جاویدان مُرد و بابک با همسرجاویدان ازدواج کرد و رهبری خرمدینان را برعهده گرفت.
.
خرمدینان به رهبری بابک، جنگهای نامنظم بسیاری را در دوره مامون علیه اعراب متجاوز درایران انجام دادند و ضربههای سختی بر بدنه خلافت عباسیان وارد آوردند.
.
پس از مامون و با روی کار آمدن معتصم، وی شاهزادهای از اهالی اسروشنه تاجیکستان با نام افشین را با وعده حکومت خراسان مامور دستگیری بابک نمود.
.
افشین توانست باحیله و نیرنگ به بابک نزدیک شده و او را دستگیر نماید. سپس افشین، بابک را به سامرا برد و او را به معتصم خلیفه عباسی تحویل داد. معتصم نیز به فجیعترین شکل ممکن بابک را اعدام و جنازه او را در میدان شهر آویزان نمود.
.
بعد از کشته شدن بابک، خرمدینان خود را بابکیه نامیدند و تا بیش از یک قرن بعد به جنبش خود و مبارزه علیه اعراب ادامه دادند و پس از آن رفتهرفته درتاریخ محو شدند.
.
معتصم به وعده خود درمورد واگذاری حکومت خراسان به افشین وفا نکرد. افشین نیز از خلیفه کینه به دل گرفت و خلیفه و جمعی دیگر از بزرگان عباسی را به میهمانی دعوت نمود تا آنانرا مسموم و بقتل برساند. اما یکی از یاران افشین با نام بیژن، به او خیانت کرده وخلیفه را از نقشه افشین آگاه میکند. افشین نیز دستگیر وکشته میشود.
.
منابع
الفهرست،ابن ندیم
اخبارالطول،دینوری
الانساب،سمعانی
اللباب،ابن اثیر
@miras_gozashtegan
درنیمه قرن 8 م مردی از مردم مداین که روغنفروش بود به مرزهای آذربایجان رفت و در دهی که بلالآباد نام داشت سکنی گزید. روزها روغن را در آوندی بر پشت میگرفت و در روستاهای اطراف میفروخت. دختری اعور (یک چشم) را دلباخته شد. مدتی با این دختر بود و پس از آنکه اهالی از رابطه آن دو باخبر شدند، مرد رفت و دختر را از پدرش خواستگاری نمود.
.
طولی نکشید که فرزندی از آن دو زاده شد. نام او را بابک گذاشتند. بابک شش ساله بود که پدرش در یک درگیری کشته شد. مادر بابک، کودکان مردم را شیر میداد و مزد میستاند و فرزندش را بزرگ میکرد.
.
بابک ده ساله شد و گاوهای مردم را به چراگاه میبرد. هشت سال به این کار مشغول بود. در یک شبِ زمستانی، امیری ثروتمند از اهالی بذ با نام جاویدان که رهبر گروهی از خرمیان بود در بلالآباد گرفتار برف و بوران شد. درب خانهای را زد تا پناهش دهند. اتفاقا آنجا خانه مادربابک بود.
.
با آنکه مادربابک درسختی و بیچیزی بود، او را پذیرفت. جاویدان، بابک را دید و دانست که جوانی زیرک و هوشیار است. از مادربابک خواست تا پسرش را با او به بذ بفرستد و در آنجا بابک کارگزار جاویدان گردد.
.
مادر موافقت کرد و بابک هجده ساله بهمراه جاویدان راهی شد. اندکی بعد جاویدان مُرد و بابک با همسرجاویدان ازدواج کرد و رهبری خرمدینان را برعهده گرفت.
.
خرمدینان به رهبری بابک، جنگهای نامنظم بسیاری را در دوره مامون علیه اعراب متجاوز درایران انجام دادند و ضربههای سختی بر بدنه خلافت عباسیان وارد آوردند.
.
پس از مامون و با روی کار آمدن معتصم، وی شاهزادهای از اهالی اسروشنه تاجیکستان با نام افشین را با وعده حکومت خراسان مامور دستگیری بابک نمود.
.
افشین توانست باحیله و نیرنگ به بابک نزدیک شده و او را دستگیر نماید. سپس افشین، بابک را به سامرا برد و او را به معتصم خلیفه عباسی تحویل داد. معتصم نیز به فجیعترین شکل ممکن بابک را اعدام و جنازه او را در میدان شهر آویزان نمود.
.
بعد از کشته شدن بابک، خرمدینان خود را بابکیه نامیدند و تا بیش از یک قرن بعد به جنبش خود و مبارزه علیه اعراب ادامه دادند و پس از آن رفتهرفته درتاریخ محو شدند.
.
معتصم به وعده خود درمورد واگذاری حکومت خراسان به افشین وفا نکرد. افشین نیز از خلیفه کینه به دل گرفت و خلیفه و جمعی دیگر از بزرگان عباسی را به میهمانی دعوت نمود تا آنانرا مسموم و بقتل برساند. اما یکی از یاران افشین با نام بیژن، به او خیانت کرده وخلیفه را از نقشه افشین آگاه میکند. افشین نیز دستگیر وکشته میشود.
.
منابع
الفهرست،ابن ندیم
اخبارالطول،دینوری
الانساب،سمعانی
اللباب،ابن اثیر
@miras_gozashtegan
Telegram
attach 📎
ترور نافرجام آیت الله خامنهای سال ۱۳۶۰
ترور نافرجام سید علی خامنهای، یک برنامه ترور طرحریزی شده توسط رهروان فرقان بود که بازماندهٔ گروه فرقان بودند. در این ترور بمبی در ضبطصوتی که بر میز سخنرانی سیدعلی خامنهای در مسجد ابوذر تهران بود، کار گذاشتند. این بمب ۶ تیر ۱۳۶۰ هنگام سخنرانی او منفجر شد.
@miras_gozashtegan
ترور نافرجام سید علی خامنهای، یک برنامه ترور طرحریزی شده توسط رهروان فرقان بود که بازماندهٔ گروه فرقان بودند. در این ترور بمبی در ضبطصوتی که بر میز سخنرانی سیدعلی خامنهای در مسجد ابوذر تهران بود، کار گذاشتند. این بمب ۶ تیر ۱۳۶۰ هنگام سخنرانی او منفجر شد.
@miras_gozashtegan
۶ تیر، روز جهانی عینک آفتابی هست .درکتاب "هنرهای زیبای ایران" مطلبی از پروفسور پوپ امده و عکسی به چاپ رسیده که مربوط به سالها قبل از میلاد مسیح بوده که pop،نشون داده "عینک" از اختراعات ما ایرانیا بوده؛ البته بسیار قبل تراز ما اسکیموها عینک های چوبی به چشم میزدند ته بخاطر فرار از آفتاب بلکه بخاطر دید بهتر در سفیدی برف...
درکل من اطلاع دقیقی راجع به صحت و سقم موضوع ندارم. چیزی که به روشنی مشخص است در تاریخ معاصراولین عینک به شکل امروزی را ناصرالدین شاه قاجار در سفر فرنگ وارد ایران کرد
شرح در تصاویر
@miras_gozashtegan
درکل من اطلاع دقیقی راجع به صحت و سقم موضوع ندارم. چیزی که به روشنی مشخص است در تاریخ معاصراولین عینک به شکل امروزی را ناصرالدین شاه قاجار در سفر فرنگ وارد ایران کرد
شرح در تصاویر
@miras_gozashtegan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاهنشاهی مادها:
یک چوپان بنیانگذار اولین شاهنشاهی ایرانی
یکی از مهمترین منابعی که برای مطالعه تاریخ مادها وجود دارد نوشته های هرودوت است.
بنابر نوشته پدر تاریخ هرودوت مادها قومی بودند که به شکل قبیله زندگی میکردند و دولت واحدی نداشتند تا اینکه جوانی به نام دیاکو در بین این قوم پیدا شد که در اصل چوپان بود ولی خیلی زود به عنوان یک قاضی عادل بین مادها شناخته شد و بنابراین مردم او را به پادشاهی رساندند و اولین دولت ماد تشکیل شد....
@miras_gozashtegan
یک چوپان بنیانگذار اولین شاهنشاهی ایرانی
یکی از مهمترین منابعی که برای مطالعه تاریخ مادها وجود دارد نوشته های هرودوت است.
بنابر نوشته پدر تاریخ هرودوت مادها قومی بودند که به شکل قبیله زندگی میکردند و دولت واحدی نداشتند تا اینکه جوانی به نام دیاکو در بین این قوم پیدا شد که در اصل چوپان بود ولی خیلی زود به عنوان یک قاضی عادل بین مادها شناخته شد و بنابراین مردم او را به پادشاهی رساندند و اولین دولت ماد تشکیل شد....
@miras_gozashtegan
قاضی شهر خواست با بهلول شوخی کند از او پرسید می خواهم مسئله ای از تو بپرسم آیا حاضری جواب بدهی ؟
بهلول گفت : آنچه را می دانم جواب می دهم و هر چه را ندانم از شما خواهم پرسید
قاضی پرسید : اگر سگی از بامی به بام دیگر جست و بادی از او رها شد آن باد متعلق به کدام یک از صاحبان بامهاست
بهلول گفت : به هر بامی که نزدیکتر است متعلق به اوست .
قاضی گفت : اگر فاصله هر دو بام برابر باشد چطور ؟
بهلول گفت : نصف باد به صاحب اولی بام و نصف دیگر به دومی تعلق می گیرد .
قاضی گفت : چنانچه صاحبان خانه غایب باشند تکلیف چیست ؟
بهلول گفت : در این صورت جزو بیت المال است و به قاضی تعلق می گیرد😁
@miras_gozashtegan
بهلول گفت : آنچه را می دانم جواب می دهم و هر چه را ندانم از شما خواهم پرسید
قاضی پرسید : اگر سگی از بامی به بام دیگر جست و بادی از او رها شد آن باد متعلق به کدام یک از صاحبان بامهاست
بهلول گفت : به هر بامی که نزدیکتر است متعلق به اوست .
قاضی گفت : اگر فاصله هر دو بام برابر باشد چطور ؟
بهلول گفت : نصف باد به صاحب اولی بام و نصف دیگر به دومی تعلق می گیرد .
قاضی گفت : چنانچه صاحبان خانه غایب باشند تکلیف چیست ؟
بهلول گفت : در این صورت جزو بیت المال است و به قاضی تعلق می گیرد😁
@miras_gozashtegan
اعلامِ مرگ و عزایِ شاهنشاهان هخامنشی
به نظر میرسد که با مرگِ پادشاه، جانشینِ تعیین شده بیدرنگ شاه نمیشود. در فاصلهی فوتِ شاه، اعلامِ نامِ فرانروای جدید، دورهی عزا حکمفرما بود که مجموعهای از احکامِ تشریفاتی و رسمی در موردِ آن وجود داشت. این دوره با عزایِ عمومی آغاز میشود.(پولیانوس ،کتابِ ۷، فصلِ ۷، بندِ ۱۷، کوئینتوس کورسیوس رفوس، کتابِ ۳، فصلِ ۱۲، بندِ ۱۳)
ایرانیان میکوشیدند اندوهِ خود را از مرگِ شاه با حرکاتِ پر سر و صدا و مشهود نشان دهند. مثلاً در برابرِ بسترِ مرگِ کمبوجیه پارسیان تمامِ جامههای خود را دریدند و نالههای بیپایان سردادند(هرودوت، کتابِ ۳،بندِ ۶۵)
📚بنمایه: وحدتِ سیاسی و تعاملِ فرهنگی در شاهنشاهیِ هخامنشی، پیر بریان، مترجم ناهیدِ فروغان، چاپ اول ۱۳۸۶، نشر اختران، رویهی ۲۵۰ و ۲۵۱
@miras_gozashtegan
به نظر میرسد که با مرگِ پادشاه، جانشینِ تعیین شده بیدرنگ شاه نمیشود. در فاصلهی فوتِ شاه، اعلامِ نامِ فرانروای جدید، دورهی عزا حکمفرما بود که مجموعهای از احکامِ تشریفاتی و رسمی در موردِ آن وجود داشت. این دوره با عزایِ عمومی آغاز میشود.(پولیانوس ،کتابِ ۷، فصلِ ۷، بندِ ۱۷، کوئینتوس کورسیوس رفوس، کتابِ ۳، فصلِ ۱۲، بندِ ۱۳)
ایرانیان میکوشیدند اندوهِ خود را از مرگِ شاه با حرکاتِ پر سر و صدا و مشهود نشان دهند. مثلاً در برابرِ بسترِ مرگِ کمبوجیه پارسیان تمامِ جامههای خود را دریدند و نالههای بیپایان سردادند(هرودوت، کتابِ ۳،بندِ ۶۵)
📚بنمایه: وحدتِ سیاسی و تعاملِ فرهنگی در شاهنشاهیِ هخامنشی، پیر بریان، مترجم ناهیدِ فروغان، چاپ اول ۱۳۸۶، نشر اختران، رویهی ۲۵۰ و ۲۵۱
@miras_gozashtegan
اشکال حک شدهای که بر روی دیوارهای معبد پادشاه ستی اول در مصر کشف شد، باعث شگفتی دانشمندان شد. این اشکال شبیه هواپیما، هلیکوپتر، زیردریایی و برخی چیزهای دیگر
@miras_gozashtegan
@miras_gozashtegan
وای که ردپای دزد آبادی ما،
چقدر شبیه چکمه های کدخداست!
روزیکه ردپای بجا مانده، شبيه چکمه های کدخدا بود!!
یکی میگفت: دزد چکمه های کدخدا را دزدیده...دیگری میگفت: چکمه های دزد شبیه چکمه کدخدا بوده، و هرکسی بطریقی واقعیت را توجیه میکرد...
دیوانه ای فریاد برآورد که: مردم !... دزد، خود کدخداست!!!...
اهل آبادی پوزخندی زدند و گفتند: کدخدا ! ..
به دل نگیر،
او مجنون است... دیوانه است...
ولی فقط کدخدا فهمیدکه تنها عاقل آبادی اوست..از فردای آن روز،دیگر کسی آن مجنون را ندید!!...
و وقتی احوالش را جویا میشدند،کدخدا میگفت:دزد او را کشته است!!!
کدخدا واقعیت را میگفت؛ ولی درک مردم از واقعیت، فرسنگها فاصله داشت...
شاید هم از سرنوشت مجنون میترسیدند!!!
چون در آن آبادی،دانستن، بهايش سنگین بود!!!
ولی نادانی، انعام داشت!!! این بود که اهل آبادی،
هر روز عرعرکنان درخانه کدخدا جمع میشدند و ستایش کدخدا میکردند!!!
✍سیمین بهبهانی
@miras_gozashtegan
چقدر شبیه چکمه های کدخداست!
روزیکه ردپای بجا مانده، شبيه چکمه های کدخدا بود!!
یکی میگفت: دزد چکمه های کدخدا را دزدیده...دیگری میگفت: چکمه های دزد شبیه چکمه کدخدا بوده، و هرکسی بطریقی واقعیت را توجیه میکرد...
دیوانه ای فریاد برآورد که: مردم !... دزد، خود کدخداست!!!...
اهل آبادی پوزخندی زدند و گفتند: کدخدا ! ..
به دل نگیر،
او مجنون است... دیوانه است...
ولی فقط کدخدا فهمیدکه تنها عاقل آبادی اوست..از فردای آن روز،دیگر کسی آن مجنون را ندید!!...
و وقتی احوالش را جویا میشدند،کدخدا میگفت:دزد او را کشته است!!!
کدخدا واقعیت را میگفت؛ ولی درک مردم از واقعیت، فرسنگها فاصله داشت...
شاید هم از سرنوشت مجنون میترسیدند!!!
چون در آن آبادی،دانستن، بهايش سنگین بود!!!
ولی نادانی، انعام داشت!!! این بود که اهل آبادی،
هر روز عرعرکنان درخانه کدخدا جمع میشدند و ستایش کدخدا میکردند!!!
✍سیمین بهبهانی
@miras_gozashtegan
خاطره ای از شادروان دکتر اميرناصر کاتوزیان
[پدر علم حقوق ایران]
چندی قبل که مهمان یکی از آشنایان بودم به او گفتم :
خروسی داشتید که صبح ها همه را از خواب بیدار میکرد چه کارش کردید ؟؟؟
گفت: سرش را بریدیم !
همسایه ها همه شاکی بودند و می گفتند:
خروس شما ما را صبح از خواب بیدار می کند...
آنجا بود که فهمیدم هرکه مردم را از خواب بیدار کند
سرش باید بریده شود!
@miras_gozashtegan
[پدر علم حقوق ایران]
چندی قبل که مهمان یکی از آشنایان بودم به او گفتم :
خروسی داشتید که صبح ها همه را از خواب بیدار میکرد چه کارش کردید ؟؟؟
گفت: سرش را بریدیم !
همسایه ها همه شاکی بودند و می گفتند:
خروس شما ما را صبح از خواب بیدار می کند...
آنجا بود که فهمیدم هرکه مردم را از خواب بیدار کند
سرش باید بریده شود!
@miras_gozashtegan
میترسم روزی کار ایران به جایی برسد که حتی آب را هم از فرنگ وارد کنند و به قیمت شراب به مردم بفروشند...!
میرزا آقاخان کرمانی
@miras_gozashtegan
میرزا آقاخان کرمانی
@miras_gozashtegan