Telegram Web Link
ارزش معاملات خرد بازار سهام ۲۲ آذرماه ۱۴۰۲
از تورم به ابر تورم در آلمان سال۱۹۲۳
نویسنده: ولکر اولریش . مترجم: منصور بیطرف
دنیای اقتصاد
امروز بهتر از فرداست
فروپاشی ناگهانی مارک برای بسیاری از مردم چاره دیگری جز اینکه به سمت «دارایی‌های فیزیکی فرار بکنند» نگذاشت. فرار به سمت دارایی‌های فیزیکی جمله‌ای بود که خودش را به مثابه بخشی از اصطلاح عمومی سال‌های ۱۹۲۲ و ۱۹۲۳ جا انداخت. هزینه کردن پول پیش از آنکه ارزش بیشتری از آن از دست برود، موضوع مرگ و زندگی شده بود. مصرف‌کنندگان در مراحل ابرتورم گرفتار «ترس واقعی خریداران» شده بودند. در ماه ژوئیه سال ۱۹۲۳، نشریه دویچه آلگماینه تزایتونگ گزارش داد، «ناآرامی و هیجان در حال گسترش است. مردم به سمت فروشگاه‌ها حمله می‌کنند و هر آنچه برای خرید است می‌خرند.
مردم هم اقلام ضروری را می‌خرند و هم اقلام زائد را.... تقاضای بالا قیمت‌ها را هم بالا می‌برد. تورم رشد می‌کند. میلیون‌ها مارک هم خرج کنید باز هم برای نیازهای فوق ضروری شکم‌های مردم کافی نیست.» یک‌ماه بعد یک روزنامه‌نگار برای برلینر ایلوستریت تزایتونگ نوشت: اعصاب مردم هر روز از مبالغ جنون‌آمیز، آینده نامشخص و آنچه یک‌شبه به موضوع بقای امروز و فردا تبدیل می‌شود به هم می‌ریزد. صف‌های طولانی مصرف‌کنندگان که ما برای مدت‌های طولانی عادت به دیدن آن نداشتیم دوباره در جلوی مغازه‌ها شکل گرفته است. شهر، این شهر عظیم سنگی، یک بار دیگر از اقلام قابل فروش خالی شده است.
یک پوند برنج که دیروز ۸۰هزار مارک بود، امروز ۱۶۰هزار مارک شده است و احتمالا فردا دوبرابر خواهد شد. پس‌فردا، مرد پشت پیشخوان مغازه شانه‌اش را بالا خواهد انداخت و خواهد گفت: «برنج نداریم.» بسیار خب، نودل بدهید! «نودل نداریم.» بسیار خب، پس جو، آرد، لوبیا، عدس، نکته اصلی خریدن است، خریدن و خریدن! این قطعه کاغذ، یعنی اسکناس تازه‌ای که هنوز مرکبش خشک نشده و امروز صبح به‌عنوان یک دستمزد هفتگی خرج می‌شود تقریبا در راه فروشگاه‌های خرده‌فروشی ارزشش را از دست داده است. صفرها، حتی صفرهای بیشتر. «یک صفر چیزی نیست!»
Www.meyarco.ir
آمار معاملات آتی صندوق طلا ۲۲ آذرماه ۱۴۰۲
معیار
پیش‌فرض کتاب این است که پول رابطه کمی باهوش شما دارد و بیشتر به نحوه رفتارتان بستگی دارد و آموزش نحوه رفتار سخت است، حتی برای افراد واقعاً باهوش.اگر نابغه‌ای ، کنترل احساسات خود را از دست بدهد، ممکن است فاجعه‌ای مالی ایجاد کند و برعکس. افراد عادی و بدون تحصیلات…
ایده این است که برای پیشرفت باید ریسک کنید، اما ریسکی که باعث نابودی‌تان شود ارزش ندارد. هنگام بازی رولت روسی شانس به نفع شماست؛ اما جنبة منفی آن به درنظرگرفتن جنبة مثبت بالقوه‌اش نمی‌ارزد. هیچ حاشیة ایمنی‌ای وجود ندارد که بتواند این ریسک را جبران کند.
پول هم همین‌طور است. شانس رخ‌دادن بسیاری از اتفاقات پرسود به نفع شماست؛ قیمت املاک و مستغلات بیشتر سال‌ها بالا می‌رود و در بیشتر سال‌ها هر هفته یک چک حقوق دریافت خواهید کرد. اما اگر شانس موفقیت چیزی ۹۵ درصد باشد، احتمال اشتباه ۵ درصدی به این معنی است که تقریباً به‌طورقطع در مقطعی از زندگی‌تان جنبة منفی را تجربه خواهید کرد. و اگر هزینة جنبة منفی آن نابودی باشد، ۹۵ درصد دیگر ارزش ریسک را ندارد؛ مهم نیست که چقدر جذاب به نظر می‌رسد.
اهرم در این جا شیطان است. اهرم - قرض گرفتن برای این که پولتان افزایش پیدا کند - ریسک‌های معمولی را به سمت چیزی می‌برد که می‌تواند باعث نابودی شود. خطر این است که داشتن خوش‌بینی منطقی در بیشتر مواقع، گاهی موجب احتمال نابودشدن می‌شود. نتیجه این است که ما کاملاً نظام‌مند ریسک را دست‌کم می‌گیریم. قیمت مسکن در دهه گذشته ۳۰ درصد کاهش یافت. تعداد کمی از شرکت‌ها بدهی‌شان را نکول کردند.
آن‌هایی که بدهی زیادی داشتند، نابودی مضاعف را تجربه کردند: نه‌تنها شکست خوردند، بلکه این نابودشدن هر فرصتی را برای بازگشت به بازی، در لحظه‌هایی که چنین فرصتی فراهم شده بود، از بین برد. صاحب‌خانه‌ای که در سال ۲۰۰۹ ورشکست شده بود، هیچ شانسی برای استفاده از نرخ ارزان وام مسکن در سال ۲۰۱۰ نداشت. بانک لیمن برادرز هیچ شانسی برای سرمایه‌گذاری در وام‌های ارزان در سال ۲۰۰۹ نداشت. آنها به پایان راه رسیده بودند.
من فقط می‌خواهم مطمئن شوم که می‌توانم به‌اندازة کافی بایستم تا ریسک‌هایم نتیجه دهند. برای موفقیت باید دوام بیاورید.
Www.meyarco.ir
معیار
واضح است که ما انسان‌ها عدم قطعیت و ابهام را دوست نداریم و می‌خواهیم همه چیز مشخص، قابل پیش بینی و قابل برنامه­ ریزی باشد. دوست داریم همه چیز تحت کنترلمان باشد و با کمترین تلاش ذهنی، بتوانیم مسیر و گام­های لازم برای رسیدن به اهدافمان را مشخص کنیم و اتفاقات…
نیازی به گفتن نیست که نیک یونانی به ندرت می‌ توانست پولی از بازی به دست آورد. با این حال هرگز راهبرد خود را تغییر نداد و وقتی بازنده می‌شد اغلب از بدشانسی خود گلایه می‌کرد. می‌توانم بگویم نیک یونانی به خاطر باورهایش پول زیادی از دست داد یا به عبارت دقیق‌تر، او به بازخوردهایی که از راهبرد رو به شکست خود می‌گرفت، بها نمی‌داد. در نهایت ورشکست شد چون نتوانست فرصت‌های یادگیری را که سر راهش سبز می‌شدند، تشخیص دهد.
نیک یونانی در برابر یادگیری از نتایجی که می‌گرفت، مقاومت خاصی نشان می‌داد. فکر می‌کنم او برای من به اندازه یک پاورقی اهمیت داشته باشد؛ یک داستان بامزه از مردی که توانایی منحصر به فردی در حفظ راهبردش در بازی پوکر داشت آن هم راهبردی که به باختهای زیادی منجر شده بود. اما نیک یونانی (از این جهت که خیلی به خودش مطمئن بود) آن قدرها هم منحصر به فرد نبود. این برایم یک معما بود. مثل همه دانشجویان روان شناسی، فکر می‌کردم یادگیری زمانی اتفاق می‌افتد که بازخوردهای زیاد و به موقعی از تصمیمات و اقدامات خود می‌ گیرید. با در نظر گرفتن این موضوع، پوکر محیط ایده آلی برای یادگیری خواهد بود. شما شرط بندی می‌کنید، پاسخ فوری حریفانتان را می‌گیرید و برنده می‌شوید یا می‌بازید (با عواقب مالی واقعی). همه اینها ظرف چند دقیقه اتفاق می‌افتد.
پس چرا نیک یونانی که سال‌ها پوکر بازی می‌کرد، قادر به درس گرفتن از اشتباهات خود نبود؟ چرا تازه کاری مثل من ظرف مدت کوتاهی می‌توانست پول زیادی از بازی به دست بیاورد؟ پاسخ این است که تجربه برای متخصص شدن لازم است، اما کافی نیست. تجربه می‌تواند معلمی تأثیرگذار باشد اما روشن است که فقط بعضی از دانش آموزان به حرف معلم گوش می­دهند. افرادی که از تجربه درس می‌گیرند پیشرفت می‌کنند، موفق می‌شوند و (با کمی شانس) در حوزه خود متخصص و رهبر می‌شوند. من عادت یادگیری را از بعضی بازیکنان خارق العاده ای فراگرفتم که در طول مسیرم با آنها برخورد داشتم. همه ما می‌توانیم از آن راهبردهای عملی بهره مند شویم تا تصمیم گیرنده بهتری باشیم. تفکر نامطمئن می‌تواند به ما در رسیدن به آن نقطه کمک کند.
Www.meyarco.ir
معیار
پیش‌فرض کتاب این است که پول رابطه کمی باهوش شما دارد و بیشتر به نحوه رفتارتان بستگی دارد و آموزش نحوه رفتار سخت است، حتی برای افراد واقعاً باهوش.اگر نابغه‌ای ، کنترل احساسات خود را از دست بدهد، ممکن است فاجعه‌ای مالی ایجاد کند و برعکس. افراد عادی و بدون تحصیلات…
جنرال‌الکتریک در سال ۲۰۰۴ باارزش حدود سیصد میلیارد دلار بزرگ‌ترین شرکت جهان بود. در دهة قبل از آن هم هر سال اول یا دوم بود؛ نمونة درخشان سرمایه‌داری از یک اشرافیت شرکتی. سپس همه چیز به هم ریخت.
بحران مالی سال ۲۰۰۸ بخش تأمین مالی جنرال‌ الکتریک را - که بیش از نیمی از سود شرکت را تأمین می‌کرد - دچار آشفتگی کرد. در نهایت تعطیل شد. قمارهایی هم که پس از آن در بخش نفت و انرژی انجام داد فاجعه‌بار بود و منجر به ازبین‌رفتن میلیاردها دلار شد. ارزش سهامش از چهل دلار در سال ۲۰۰۷ به هفت دلار در سال ۲۰۱۸ کاهش یافت. جف ایملت، مدیرعامل شرکت - که از سال ۲۰۰۱ آن را اداره می‌کرد - بلافاصله و با خشونت سرزنش شد. او به‌خاطر رهبری‌اش، خریدهایش، کاهش سود سهام، اخراج کارگران و البته - افت قیمت سهام مورد انتقاد بود. عادلانه است که: کسانی که در دوران رشد پاداش‌های زیادی می‌گیرند، وقتی شرایط نامساعد می‌شود، بار مسئولیت را بر عهده بگیرند؛ او در سال ۲۰۱۷ استعفا داد.
اما ایملت، وقتی داشت از شرکت می‌رفت، مطلبی روشنگرانه گفت.او در پاسخ منتقدانی که می‌گفتند اقداماتش اشتباه بوده و کاری که باید انجام می‌داده بدیهی بوده است، به جانشینش گفت: "هر شغلی آسان به نظر می‌رسد تا، زمانی که شغل شما نیست".
هر شغلی زمانی که شغل شما نیست آسان به نظر می‌رسد، زیرا چالش‌هایی که یک نفر در این عرصه با آنها روبه‌رو می‌شود، اغلب برای دیگران نامرئی است.
در پنجاه سال منتهی به ۲۰۱۸، شاخص اس اندپی ۵۰۰ معادل ۱۱۹ برابر شد. تنها کاری که باید انجام می‌دادید این بود که کنار بنشینید و اجازه دهید پولتان مرکب شود. اما البته سرمایه‌گذاری موفق، زمانی که خودتان آن را انجام نمی‌دهید، آسان به نظر می‌رسد. این جمله را خواهید شنید: "سهام را برای بلند مدت نگه دارید". توصیة خوبی است. اما آیا می‌دانید زمانی که سهام در حال سقوط است، حفظ این چشم‌انداز بلندمدت چقدر سخت است؟
مانند هر چیز ارزشمند دیگر، سرمایه‌گذاری موفق هم به قیمتی نیاز دارد. اما واحد پول آن دلار و سنت نیست. بلکه نوسان، ترس، شک، عدم‌اطمینان و پشیمانی است که تا زمانی که در دنیای واقعی با آنها برخورد نکرده‌اید، می‌توان از آنها چشم‌پوشی کرد.
ناتوانی در تشخیص این که سرمایه‌گذاری دارای قیمت است می‌تواند ما را وسوسه کند تا سعی کنیم آن را مجانی به دست آوریم. کاری که مانند دزدی از مغازه به‌ندرت پایان خوبی دارد.
Www.meyarco.ir
معیار
نیازی به گفتن نیست که نیک یونانی به ندرت می‌ توانست پولی از بازی به دست آورد. با این حال هرگز راهبرد خود را تغییر نداد و وقتی بازنده می‌شد اغلب از بدشانسی خود گلایه می‌کرد. می‌توانم بگویم نیک یونانی به خاطر باورهایش پول زیادی از دست داد یا به عبارت دقیق‌تر،…
چه موانعی سر راه ما وجود دارد که یادگیری از تجربه را این قدر دشوار می‌کند؟ بدیهی است همه ما مایلیم به اهداف بلندمدت خود برسیم. برای رسیدن به این اهداف باید آموزه‌های معلم تجربه را خوب گوش دهیم. پس چه چیزی به طور سیستماتیک مانع انجام این کار می‌شود؟
ما نمی‌توانیم فقط تجربیات را جذب کنیم و انتظار یادگیری داشته باشیم. آلدوس هاکسلی رمان نویس و فیلسوف هم همین نظر را دارد: "تجربه چیزی نیست که برای کسی اتفاق بیفتد؛ کاری است که آن شخص با آنچه برایش اتفاق افتاده انجام می‌دهد". بین با تجربه شدن و متخصص شدن تفاوت زیادی است. این تفاوت در توانایی تشخیص این است که بدانیم چه زمانی نتایج تصمیماتمان درسی برای آموختن دارند و آن درس چه می‌تواند باشد.
نتایج و پیامدها نمی‌گویند چه چیزی تقصیر ماست و چه چیزی نه، به کدام باید اعتبار بدهیم و به کدام یک نه. برخلاف شطرنج، نمی‌توانیم به سادگی از کیفیت نتیجه، بررسی خود را شروع کنیم و کیفیت باورها یا تصمیماتمان را تعیین کنیم. همین امر موجب می‌شود یادگیری از نتایج و پیامدها فرایندی کاملاً اتفاقی باشد. یک پیامد منفی می‌تواند علامتی برای بررسی روند تصمیم گیری باشد. همچنین این پیامد ممکن است ناشی از بدشانسی باشد و هیچ ارتباطی با تصمیم ما نداشته باشد؛ در این صورت در نظر گرفتن آن به عنوان علامتی برای تغییر تصمیمات آتی کار اشتباهی خواهد بود. یک پیامد خوب می‌تواند نشان دهد تصمیم خوبی گرفتیم. همچنین ممکن است به این معنی باشد که خوش شانس بوده ایم؛ در این صورت اگر از این نتیجه به عنوان علامتی برای تکرار آن تصمیم در آینده استفاده می‌کنیم، مرتکب اشتباه شده ایم.
Www.meyarco.ir
معیار
نمودار برابری واحد پول آرژانتین در برابر دلار در ۵ سال گذشته. Www.meyarco.ir
نرخ برابری واحد پول آرژانتین در برابر دلار ، در ۵ ماهه نزول شدیدی را تجربه کرد و در يک هفته تقریبا نصف شد!
Www.meyarco.ir
ارزش معاملات خرد بازار سهام ۲۵ آذرماه ۱۴۰۲
آمار معاملات آتی صندوق طلا ۲۵ آذرماه ۱۴۰۲
معیار
جنرال‌الکتریک در سال ۲۰۰۴ باارزش حدود سیصد میلیارد دلار بزرگ‌ترین شرکت جهان بود. در دهة قبل از آن هم هر سال اول یا دوم بود؛ نمونة درخشان سرمایه‌داری از یک اشرافیت شرکتی. سپس همه چیز به هم ریخت. بحران مالی سال ۲۰۰۸ بخش تأمین مالی جنرال‌ الکتریک را - که بیش…
بازاری که بازدهی بزرگی دارد و به همان سرعت هم آن را پس می‌گیرد. این قیمت بازدهی بازار است؛ کارمزد بازار؛ هزینه ورودی است؛ و درد دارد.
مانند بیشتر محصولات، هرچه بازدهی بیشتر باشد قیمت هم بیشتر است. سهام نتفلیکس از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۸ بیش از ۳۵۰۰۰ درصد بازدهی داشت، اما در ۹۴ درصد روزها کمتر از بالاترین رکورد قبلی‌اش معامله شد. سهام شرکت مانستر بوریج از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۸ بازدهی ۳۱۹۰۰۰ درصدی را به خود اختصاص داد که جزو بالاترین بازدهی­های تاریخ محسوب می­ شود اما در آن دوره در ۹۵ درصد موارد کمتر از بالاترین سطح قبلی‌اش معامله شد.
حالا قسمت مهم این جاست. مانند خودرو، گزینه‌های کمی پیشرو دارید: می‌توانید این قیمت را بپردازید و نوسان و تغییرات را بپذیرید. یا می‌توانید دارایی­ ای با عدم‌ اطمینان کمتر و بازدهی کمتر، معادل یک خودروی دست‌دوم، پیدا کنید. یا می‌توانید کاری معادل سرقت خودرو را امتحان کنید: سعی کنید بازدهی را به دست آورید و در عین‌ حال از نوسان‌های برخاسته از آن اجتناب کنید.
بسیاری از افراد در سرمایه‌گذاری گزینة سوم را انتخاب می‌کنند. آنها مانند یک دزد اتومبیل - اگرچه - خوش‌نیت و قانونمند هستند - ترفندها و راهبردهایی را برای به‌دست‌آوردن بازدهی بدون پرداخت قیمت آن به کار می‌ برند. سهام را می‌خرند و می‌فروشند. سعی می‌کنند قبل از رکود بعدی بفروشند و قبل از رونق بعدی خرید کنند. اکثر سرمایه‌گذاران با حتی کمی تجربه می‌دانند نوسان‌ها واقعی و متداول هستند. سپس بسیاری از آنها کاری را انجام می‌دهند که قدم منطقی بعدی به نظر می‌رسد: تلاش برای اجتناب از این نوسان‌ها.
اما خدایان پول به کسانی که بدون پرداخت بهای پاداش به دنبالش هستند چندان توجهی نمی‌کنند. برخی از دزدان خودرو با آن فرار می‌کنند؛ اما بسیاری دیگر دستگیر و مجازات می‌شوند. در سرمایه‌گذاری هم همین‌طور است.طنز ماجرا این است که این سرمایه‌ گذاران، در تلاش برای اجتناب از پرداخت قیمت، در نهایت دوبرابر پرداخت می‌کنند.
Www.meyarco.ir
معیار
نیازی به گفتن نیست که نیک یونانی به ندرت می‌ توانست پولی از بازی به دست آورد. با این حال هرگز راهبرد خود را تغییر نداد و وقتی بازنده می‌شد اغلب از بدشانسی خود گلایه می‌کرد. می‌توانم بگویم نیک یونانی به خاطر باورهایش پول زیادی از دست داد یا به عبارت دقیق‌تر،…
وقتی نیک یونانی با هفت و دو برنده شد، نتیجه را در سبد مهارت قرار داد و به راهبرد به زعم خود زیرکانه اش اعتبار بخشید. وقتی با همین دست بازنده شد (اتفاقی که خیلی رایج‌تر بود)، آن را نتیجه بدشانسی دانست. برایش مهم نبود چقدر باخته است، خطای ارزیابی اش باعث شد هیچ وقت باورهایش را زیر سؤال نبرد. همه ما گاهی اوقات مثل نیک یونانی رفتار می‌کنیم. عدم قطعیت (شانس و اطلاعات مخفی) موجب شد او در ارزیابی علل باخت خود مرتکب خطا شود. همه ما با عدم قطعیت مواجه هستیم و در ارزیابی پیامدها و نتایج خطا داریم.آنچه ماجرا را پیچیده‌تر می‌کند این است که پیامدها به ندرت کاملاً به دسته مهارت یا دسته شانس تعلق دارند. حتی وقتی فاحش‌ترین اشتباهات را انجام می‌دهیم و به تبع آن پیامدهای منفی دریافت می‌کنیم، باز هم شانس در این میان نقش دارد. روش ما برای ارزیابی پیامدها، به طور قابل پیش بینی از الگوی مشخصی پیروی می‌کند: برای چیزهای خوب ارزش قائل می‌شویم و چیزهای بد را گردن شانس می‌اندازیم تا تقصیری متوجهمان نباشد. نتیجه این که از تجربه به خوبی درس نمی‌ گیریم.

Www.meyarco.ir
2024/09/24 18:28:18
Back to Top
HTML Embed Code: