معیار
در دوره رکود این بازار خطر لنگر شاید کاملاً متوجه فروشنده بشود، همانطور که در این داستان میبینید: فرانک و لوئیز، چند سال پیش وقتی فرانک شغل جدیدی در دالاس پذیرفت، خانهشان در حومه سنت لوئیس را گذاشتند برای فروش. مشاور املاک پیشنهاد کرد آن را ۲۶۵ هزار دلار…
مدتی که گری در هنگکنگ کار میکرد، یکی از همکارانش به نام مارج که یک روز کامل را به خرید عتیقهجات گذرانده بود، با دست پر خیلی پر به دفتر آمد. یکی از عتیقهها گلدانی بسیار قدیمی بود که مارج آن را به قیمتی معادل ۵۰۰ دلار آمریکا خریده بود گران به نظر میرسید. مارج توضیح داد صاحب فروشگاه ۱۰۰۰ دلار برای این گلدان درخواست کرده؛ اما بعد از کلی چانهزدن متقاعد شده قیمت را نصف کند. به همین دلیل، مارج خیالش راحت بود گلدان را با تخفیف خوبی خریده است. البته، این داستان نمونهای کلاسیک از لنگر اندازی است: مارج میدانست قیمت اعلام شده غیرواقعی است، اما صاحب فروشگاه دیگر لنگر ۱۰۰۰ دلار را به ذهن او انداخته بود.
اگر در معاملهای "فروشنده" باشید، لنگراندازی میتواند باعث شود بر رقمی مثلاً قیمت خریدتان اصرار بورزید و به نحوی غیرمنطقی کوتاه نیایید. این عاملی دیگر در پس پدیدهای است که قبلاً دربارهاش بحث کردهایم: اینکه بسیاری از مردم تمایل دارند سرمایهگذاریهای زیانده خود را بیشتر از آنهایی که سوددهاند نگه دارند. اگر سهامی را به قیمت ۵۰ دلار بخرید، وقتی در آینده بخواهید ارزش آن را تخمین بزنید ۵۰ دلار لنگر ذهنتان خواهد بود. اینکه ذهن شما در قیمتی لنگر بیندازد چندان ربطی ندارد به آنکه سهام را حتماً به آن قیمت خریده باشید. در سال ۲۰۰۷ قیمت هر سهم از شرکت گارمین که دستگاههای ناوبری تولید میکند حداکثر ۷۸ دلار بود متعاقباً، هنگامی که قیمت هر سهم از آن در سال ۲۰۰۸ به زیر ۶۶ دلار رسید بسیاری از سرمایهگذاران به این نتیجه رسیدند که این سهام، باتوجهبه تمام مدت زمانی که قیمتش بالا بوده، "ارزان به نظر میرسد" و بهسرعت برای سرمایهگذاری صف کشیدند. قیمت ۷۸ دلار لنگر ذهنشان شده بود. متأسفانه قیمت سهام گارمین، در اواخر همان سال به ۱۵ دلار کاهش یافت و در زماننگارش این کتاب هنوز هم کمتر از یکسوم بالاترین قیمت تمام دوران آن است عملکردی بسیار بدتر از کل بازار. گفته نماند که سخت است آدم با سرمایهگذارانی که لنگر شان به نقطه اوج قیمت سهام گیرکرده همدردی نکند. حتی اگر وضعیت مالی حال یا دورنمای آینده شرکتی تغییر کرده باشد، آن هم بهگونهای که قیمت سهام آن کاهشی فوقالعاده یافته باشد، پاککردن قیمت خرید اصلی آن (یا بالاترین قیمت آن) از حافظه دشوار خواهد بود. برداشتن لنگر سختتر از آن است که فکر میکنید.
Www.meyarco.ir
اگر در معاملهای "فروشنده" باشید، لنگراندازی میتواند باعث شود بر رقمی مثلاً قیمت خریدتان اصرار بورزید و به نحوی غیرمنطقی کوتاه نیایید. این عاملی دیگر در پس پدیدهای است که قبلاً دربارهاش بحث کردهایم: اینکه بسیاری از مردم تمایل دارند سرمایهگذاریهای زیانده خود را بیشتر از آنهایی که سوددهاند نگه دارند. اگر سهامی را به قیمت ۵۰ دلار بخرید، وقتی در آینده بخواهید ارزش آن را تخمین بزنید ۵۰ دلار لنگر ذهنتان خواهد بود. اینکه ذهن شما در قیمتی لنگر بیندازد چندان ربطی ندارد به آنکه سهام را حتماً به آن قیمت خریده باشید. در سال ۲۰۰۷ قیمت هر سهم از شرکت گارمین که دستگاههای ناوبری تولید میکند حداکثر ۷۸ دلار بود متعاقباً، هنگامی که قیمت هر سهم از آن در سال ۲۰۰۸ به زیر ۶۶ دلار رسید بسیاری از سرمایهگذاران به این نتیجه رسیدند که این سهام، باتوجهبه تمام مدت زمانی که قیمتش بالا بوده، "ارزان به نظر میرسد" و بهسرعت برای سرمایهگذاری صف کشیدند. قیمت ۷۸ دلار لنگر ذهنشان شده بود. متأسفانه قیمت سهام گارمین، در اواخر همان سال به ۱۵ دلار کاهش یافت و در زماننگارش این کتاب هنوز هم کمتر از یکسوم بالاترین قیمت تمام دوران آن است عملکردی بسیار بدتر از کل بازار. گفته نماند که سخت است آدم با سرمایهگذارانی که لنگر شان به نقطه اوج قیمت سهام گیرکرده همدردی نکند. حتی اگر وضعیت مالی حال یا دورنمای آینده شرکتی تغییر کرده باشد، آن هم بهگونهای که قیمت سهام آن کاهشی فوقالعاده یافته باشد، پاککردن قیمت خرید اصلی آن (یا بالاترین قیمت آن) از حافظه دشوار خواهد بود. برداشتن لنگر سختتر از آن است که فکر میکنید.
Www.meyarco.ir
معیار
مدتی که گری در هنگکنگ کار میکرد، یکی از همکارانش به نام مارج که یک روز کامل را به خرید عتیقهجات گذرانده بود، با دست پر خیلی پر به دفتر آمد. یکی از عتیقهها گلدانی بسیار قدیمی بود که مارج آن را به قیمتی معادل ۵۰۰ دلار آمریکا خریده بود گران به نظر میرسید.…
گروه مشاوران خود را گسترش دهید. هر چقدر هم تأکید کنیم، باز کم است: مشورت مهم است و باید در تصمیمگیریهای بزرگ مالی، از نظر دیگر افراد بهره ببریم. درست است که آنها نیز ممکن است قربانی همان عادتهای بدی شوند که شما هم قربانیشان شدهاید، اما شاید لولوخورخورههای ذهنی شان را عللی دیگر، متفاوت با مال شما، به کار بیندازند. و بههرحال تشخیص مشکل فردی دیگر آسانتر است تا تشخیص مشکل خود آدم.
هر وقت شک کردید دوباره بررسی کنید. هرچی درباره موضوعی دانش کمتری داشته باشید بیشتر احتمال دارد که در زمان اخذ تصمیمهای واقعاً مهم اطلاعاتی واقعاً بی اهمیت توجه کنید و بیشتر احتمال دارد که لنگرتان به ارزش دلاری بدون پایه و اساس در واقعیت گیر کند. به همین دلیل است که مقایسه قیمتها اهمیت دارد نه خیلی به منظور یافتن بهترین قیمت که برای یافتن نقطه شروعی مناسب. یاد بگیرید از اطلاعات بیمعنی چشم بپوشید. مثلاً وقتی که می خواهید چیزی را بفروشید، فکر پولی را که برای خریدن آن پرداختهاید نکنید؛ وقتی هم که خریدارید، مبلغی را که همسایه مثلا کلارا پرداخته بیخیال شوید. تحقیقتان را بکنید و دقیق باشید.
بسیاری از مردم، بسیار کمحافظهاند، این ممکن است منجر شود به یکی از آن لنگر اندازیهای بد.
بازار سهامی که در دوره رشد و رونق باشد اعداد غیرواقعی زیادی را در ذهن مردم جای میدهد و باعث بالارفتن سطح توقعشان میشود. به همین طریق، بازاری که در رکود فرورفته مردم را کلاً به بازدههای آتی بدبین میکند.
متواضع باشید. یکی از دلایل آنکه مردمشان را دست بالا میگیرند این است که اغلب تشخیص نمیدهند چه وقت دچار اشتباه شدهاند. حتی زمانی که اتفاقات پیشآمده احمقانه بودن تصمیمی را به اثبات میرسانند، آنها باز به توجیه برمیآیند و اعتماد به نفسشان را به رخ میکشند. در واقع، کارگزاران بورس یک شوخی در مورد این رفتار دارند، در این مایهها: "قیمت که میرود بالا مشتری خیال میکند سهام فوقالعادهای انتخاب کرده. قیمت که افت میکند، مشتری مطمئن است کارگزارش سهام مزخرفی به او انداخته." مردم استعداد عجیبی در قاپیدن پیروزی ذهنی از چنگال شکست عینی دارند. مطمئناً، ایمان به قوه تشخیص خویش باور به تواناییتان در تصمیمگیری به صلاح خویش عنصری حیاتی در پیشرفت شخصی است. اما ایمان زیادی و اعتمادبهنفس بیش از حد ممکن است شما را به گرفتن تصمیمات نامعقول و مخرب سوق دهد.
Www.meyarco.ir
هر وقت شک کردید دوباره بررسی کنید. هرچی درباره موضوعی دانش کمتری داشته باشید بیشتر احتمال دارد که در زمان اخذ تصمیمهای واقعاً مهم اطلاعاتی واقعاً بی اهمیت توجه کنید و بیشتر احتمال دارد که لنگرتان به ارزش دلاری بدون پایه و اساس در واقعیت گیر کند. به همین دلیل است که مقایسه قیمتها اهمیت دارد نه خیلی به منظور یافتن بهترین قیمت که برای یافتن نقطه شروعی مناسب. یاد بگیرید از اطلاعات بیمعنی چشم بپوشید. مثلاً وقتی که می خواهید چیزی را بفروشید، فکر پولی را که برای خریدن آن پرداختهاید نکنید؛ وقتی هم که خریدارید، مبلغی را که همسایه مثلا کلارا پرداخته بیخیال شوید. تحقیقتان را بکنید و دقیق باشید.
بسیاری از مردم، بسیار کمحافظهاند، این ممکن است منجر شود به یکی از آن لنگر اندازیهای بد.
بازار سهامی که در دوره رشد و رونق باشد اعداد غیرواقعی زیادی را در ذهن مردم جای میدهد و باعث بالارفتن سطح توقعشان میشود. به همین طریق، بازاری که در رکود فرورفته مردم را کلاً به بازدههای آتی بدبین میکند.
متواضع باشید. یکی از دلایل آنکه مردمشان را دست بالا میگیرند این است که اغلب تشخیص نمیدهند چه وقت دچار اشتباه شدهاند. حتی زمانی که اتفاقات پیشآمده احمقانه بودن تصمیمی را به اثبات میرسانند، آنها باز به توجیه برمیآیند و اعتماد به نفسشان را به رخ میکشند. در واقع، کارگزاران بورس یک شوخی در مورد این رفتار دارند، در این مایهها: "قیمت که میرود بالا مشتری خیال میکند سهام فوقالعادهای انتخاب کرده. قیمت که افت میکند، مشتری مطمئن است کارگزارش سهام مزخرفی به او انداخته." مردم استعداد عجیبی در قاپیدن پیروزی ذهنی از چنگال شکست عینی دارند. مطمئناً، ایمان به قوه تشخیص خویش باور به تواناییتان در تصمیمگیری به صلاح خویش عنصری حیاتی در پیشرفت شخصی است. اما ایمان زیادی و اعتمادبهنفس بیش از حد ممکن است شما را به گرفتن تصمیمات نامعقول و مخرب سوق دهد.
Www.meyarco.ir
معیار
چرا آدمهای باهوش اشتباهات مالی بزرگ میکنند؟ اصلاح رفتارهای مالی مثل مداخله در تاب دادن چوب گلف است حین ضربهزدن به توپ، ممکن است مدتی طول بکشد و این خطر وجود دارد که هر بار چیزی را اصلاح میکنید، مسائلی جدید ایجاد کنید. در واقع چه با بازار سهام و بازار…
مطالعه ای نشان داد که در واقع در بیشتر سالها، عمده مدیران مالی حرفهای واقعاً عملکرد بدتری از متوسط بازار سهام داشتند. راستش را بخواهید، در دورههایی یک دههای یا بیشتر تقریباً ۷۵ درصد از کل صندوقهای سهامی بازدهی کمی در بازار داشتند. بله تعداد اندکی از مدیران مالی هستند که در گذر زمان عملکردشان دائماً از بازار بهتر باشد؛ بله تعداد کمی از سرمایهگذاران هستند که در گذر سالها به دلیل عملکرد استثنایی در انتخاب سهام مشهور شده باشند.
سرمایهگذاران معمولاً سهام برنده را می فروشند و بازندهها را نگه میدارند در مطالعات بعدی ادین و باربر نکتهای به همین اهمیت دریافتند: افرادی که مکرر سهام خرید و سهام خریدوفروش میکنند عملکرد بسیار ضعیفی ثبت میکنند.
افرادی که بیشترین معاملات را انجام دادهاند به این دلیل اینطور عمل کردهاند که معتقد بودهاند مهارتهای انتخاب سهامشان برتر از مهارتهای عموم سرمایهگذاران است. در واقع، مطالعهای که اقتصاددانان آلمانی مارکوس گلاسر و مارتین وبر در سال ۱۹۹۸ انجام دادند نشان داد سرمایهگذاران برخوردار از اعتمادبهنفس بیشتر تمایل بیشتری هم به معامله دارند. اما عملکرد سرمایهگذاران در تحقیق اودین و باربر در عمل بسیار پایینتر از عملکرد سرمایهگذاران متوسط بود. اگر این نشانه بیش اطمینانی نیست پس نشانه چیست؟ به نقل از اودین و باربر: استدلال ما این است که تمایل آشنایی انسانها بیش اطمینانی میتواند به بهترین نحو توضیح دهنده تعداد بالای معاملات متعاقباً عملکرد ضعیف سرمایهگذاران باشد. پیام اصلی ما این است که معامله زیاد برای ثروت شما خطرناک است.
سوالی این است که چرا؟ نه اینکه چرا مردم از ابتدا به بیش اطمینانی دچارند، بلکه چرا همچنان گرفتار بیش اطمینانی میمانند؟ همانطور که میدانید، مشکل بیش اطمینانی سوگیری ذاتی به خوشبینی نیست که به نظر اغلب مردم آن را دارند. خوشبینی چیز خوبی است؛ دنیا را به جلو میراند. مشکل اصلی ناتوانی از تعدیل خوشبینی، در نتیجه تجربه قبلی، است. صادقانه بگوییم، ما از اشتباهاتمان، آنطور که باید، درس نمیگیریم.
Www.meyarco.ir
سرمایهگذاران معمولاً سهام برنده را می فروشند و بازندهها را نگه میدارند در مطالعات بعدی ادین و باربر نکتهای به همین اهمیت دریافتند: افرادی که مکرر سهام خرید و سهام خریدوفروش میکنند عملکرد بسیار ضعیفی ثبت میکنند.
افرادی که بیشترین معاملات را انجام دادهاند به این دلیل اینطور عمل کردهاند که معتقد بودهاند مهارتهای انتخاب سهامشان برتر از مهارتهای عموم سرمایهگذاران است. در واقع، مطالعهای که اقتصاددانان آلمانی مارکوس گلاسر و مارتین وبر در سال ۱۹۹۸ انجام دادند نشان داد سرمایهگذاران برخوردار از اعتمادبهنفس بیشتر تمایل بیشتری هم به معامله دارند. اما عملکرد سرمایهگذاران در تحقیق اودین و باربر در عمل بسیار پایینتر از عملکرد سرمایهگذاران متوسط بود. اگر این نشانه بیش اطمینانی نیست پس نشانه چیست؟ به نقل از اودین و باربر: استدلال ما این است که تمایل آشنایی انسانها بیش اطمینانی میتواند به بهترین نحو توضیح دهنده تعداد بالای معاملات متعاقباً عملکرد ضعیف سرمایهگذاران باشد. پیام اصلی ما این است که معامله زیاد برای ثروت شما خطرناک است.
سوالی این است که چرا؟ نه اینکه چرا مردم از ابتدا به بیش اطمینانی دچارند، بلکه چرا همچنان گرفتار بیش اطمینانی میمانند؟ همانطور که میدانید، مشکل بیش اطمینانی سوگیری ذاتی به خوشبینی نیست که به نظر اغلب مردم آن را دارند. خوشبینی چیز خوبی است؛ دنیا را به جلو میراند. مشکل اصلی ناتوانی از تعدیل خوشبینی، در نتیجه تجربه قبلی، است. صادقانه بگوییم، ما از اشتباهاتمان، آنطور که باید، درس نمیگیریم.
Www.meyarco.ir