معیار
چرا آدمهای باهوش اشتباهات مالی بزرگ میکنند؟ اصلاح رفتارهای مالی مثل مداخله در تاب دادن چوب گلف است حین ضربهزدن به توپ، ممکن است مدتی طول بکشد و این خطر وجود دارد که هر بار چیزی را اصلاح میکنید، مسائلی جدید ایجاد کنید. در واقع چه با بازار سهام و بازار…
این فکر که بر روی سهمی سرمایهگذاری کنید که می شناسید در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به نحوی فزاینده رواج یافت، به خصوص با تکیه به گفتههای منسوب به دو اسطوره سرمایه گذاری، پیتر لینچ، مدیر افسانهای صندوق سرمایهگذاری "فیدلیتی ماژلان" به مدت ۱۳ سال و وارن بافت، رئیس هلدینگ برکشایر که از صندوقهای لینچ هم بازدهی بیشتری کسب کرده است. در واقع، اغلب تعریف میکنند لینچ چقدر قهوه دانکینگ دوناتزرا دوست داشته و ثروت زیادی از سرمایهگذاری در سهام آن شرکت به دست آورده یا اینکه اعتیاد به کوکای گیلاسی چقدر در تصمیم وارن بافت به سرمایه گذاری در سهام کوکاکولا، پیش از رشد انفجاری قیمت سهام این شرکت موثر بوده است. به همین سیاق، رویکرد "سرمایه گذاری در آنچه میشناسید" حداقل تا حدودی مسبب آن است که کارمندان نوعاً بیش از یک سوم از داراییهای حساب بازنشستگیشان را علی رغم مخاطرات چنین استراتژیای، به سهام شرکتی اختصاص میدهند که در آن مشغول به کارند: بزرگترین سرمایهگذاری شما شغلتان پیشاپیش به توفیق محل کارتان گره خورده و بنابراین اگر داراییهای بازنشستگی های را هم در سهام شرکت ذخیره کنید، تعداد زیادی تخم مرغ را فقط در یک سبد چپاندهاید.
درهرصورت اشکال اصلی آن است که مردم با بیش اطمینانی آشنایی را با دانش اشتباه میگیرند. بهازای هر یکنفری که پولش را صرف سرمایهگذاری در شرکتی میکند که صرفاً از محصول آن استفاده کرده یا استراتژیاش را درک کرده، میتوانیم پنج مثال بیاوریم که متوجه بشوید چنین دانشی برای توجیه سرمایهگذاری کافی نیست. نمونهای کلاسیک شرکت امریکن اکسپرس است که فعلاً معتبرترین کارتهای اعتباری را در ایالت متحد ارائه میدهد. معقول است بگوییم بسیاری از دارندگان کارت پلاتینیوم متقاعد شده بودند خدمات، استراتژی و پایگاه مشتریان شرکت در مقایسه با رقبای آن برتر است و در نتیجه اغلب در سهام این شرکت با اعتمادی فراتر از حد سرمایهگذاری کردند. چیزی که این سرمایهگذاران نمیتوانستند پیشبینی کنند آن بود که این شرکت نیز بهاندازه بسیاری از مؤسسات مالی دیگر در برابر مشکلات اعتباری آسیبپذیر است؛ اقتصاد جهانی روبهزوال گذاشت ارزش سهام آن بهسرعت کاهش یافت.
Www.meyarco.ir
درهرصورت اشکال اصلی آن است که مردم با بیش اطمینانی آشنایی را با دانش اشتباه میگیرند. بهازای هر یکنفری که پولش را صرف سرمایهگذاری در شرکتی میکند که صرفاً از محصول آن استفاده کرده یا استراتژیاش را درک کرده، میتوانیم پنج مثال بیاوریم که متوجه بشوید چنین دانشی برای توجیه سرمایهگذاری کافی نیست. نمونهای کلاسیک شرکت امریکن اکسپرس است که فعلاً معتبرترین کارتهای اعتباری را در ایالت متحد ارائه میدهد. معقول است بگوییم بسیاری از دارندگان کارت پلاتینیوم متقاعد شده بودند خدمات، استراتژی و پایگاه مشتریان شرکت در مقایسه با رقبای آن برتر است و در نتیجه اغلب در سهام این شرکت با اعتمادی فراتر از حد سرمایهگذاری کردند. چیزی که این سرمایهگذاران نمیتوانستند پیشبینی کنند آن بود که این شرکت نیز بهاندازه بسیاری از مؤسسات مالی دیگر در برابر مشکلات اعتباری آسیبپذیر است؛ اقتصاد جهانی روبهزوال گذاشت ارزش سهام آن بهسرعت کاهش یافت.
Www.meyarco.ir
وقتی به استدلال کسی راجع به گذشته گوش میکردم، متوجه میشدم بیشتر فقط توضیحاتی است که بعداً ذهن فریب خوردهاش، متناسب با موقعیت آنها را ساخته. احساس میکردم، در حوزه علوم اجتماعی و اقتصاد متعارف و سرمایه گذاری، به افراد طوری نگاه میکنم که انگار خلوچلاند.
دانشمندان نیمی از قرن گذشته را در بررسی پدیده "متخصصانی" که از شکستهای گذشتهشان درس نمیگیرند صرف کردند. ممکن است در تمام زندگیتان همه چیز را اشتباه پیشبینی کنید و همچنان فکر کنید دفعه بعد درست پیشبینی خواهید کرد.
طبیعت ما را به طور خاصی طراحی کرده که خودمان را گول بزنیم.
احتمال صرفاً محاسبه شانس روی طاس یا متغیرهای پیچیدهتر نیست؛ بلکه پذیرش قطعی نبودن دانشمان و ایجاد روشهایی برای مواجهه با نادانیمان است.
در فیزیک، دریافتی نسبی از احتمالات داریم، اما در اقتصاد بهرغم جلوهگریهای متخصصان درک چندانی از احتمال نداریم.
شانس در بازار مالی از نوعی است که هیچکس درکش نمیکند، ولی بیشتر مردم فکر میکنند آن را میفهمند و همین باعث میشود سوگیریها در آن واضحتر شود.
پیام کتاب این است: " رخدادادها بیش از آنچه فکر میکنیم تصادفیاند"
Www.meyarco.ir
دانشمندان نیمی از قرن گذشته را در بررسی پدیده "متخصصانی" که از شکستهای گذشتهشان درس نمیگیرند صرف کردند. ممکن است در تمام زندگیتان همه چیز را اشتباه پیشبینی کنید و همچنان فکر کنید دفعه بعد درست پیشبینی خواهید کرد.
طبیعت ما را به طور خاصی طراحی کرده که خودمان را گول بزنیم.
احتمال صرفاً محاسبه شانس روی طاس یا متغیرهای پیچیدهتر نیست؛ بلکه پذیرش قطعی نبودن دانشمان و ایجاد روشهایی برای مواجهه با نادانیمان است.
در فیزیک، دریافتی نسبی از احتمالات داریم، اما در اقتصاد بهرغم جلوهگریهای متخصصان درک چندانی از احتمال نداریم.
شانس در بازار مالی از نوعی است که هیچکس درکش نمیکند، ولی بیشتر مردم فکر میکنند آن را میفهمند و همین باعث میشود سوگیریها در آن واضحتر شود.
پیام کتاب این است: " رخدادادها بیش از آنچه فکر میکنیم تصادفیاند"
Www.meyarco.ir
معیار
چرا آدمهای باهوش اشتباهات مالی بزرگ میکنند؟ اصلاح رفتارهای مالی مثل مداخله در تاب دادن چوب گلف است حین ضربهزدن به توپ، ممکن است مدتی طول بکشد و این خطر وجود دارد که هر بار چیزی را اصلاح میکنید، مسائلی جدید ایجاد کنید. در واقع چه با بازار سهام و بازار…
جورج و جین، بعد از اینکه حسابی جوانب امر را سنجیدند و سبکسنگین کردند لکسوسی صفر کیلومتر خریدند به قیمت ۳۲ هزار دلار. عجیب آنکه طی چند ماه بعد دستهدسته آدم غریبه بنا کردند به دادن پیشنهاد مبالغ کمتر و کمتر به این زوج برای خریدن اتومبیلشان. تا جایی که آنها سر در میآوردند، لکسوسشان اوضاع خوبی داشت. بله چند هزار کیلومتر که کار کرد، موتورش کمی به صدا افتاد؛ ولی از اینکه بگذریم همه چیزش عادی بود. بااینحال جورج و جین واقعاً به فکر افتادند لکسوس را به نصف قیمت خرید بفروشند، چون نگران بودند شاید مشکلی داشته باشد. آیا باید آن را بفروشند؟
قبل از آنکه به احمقانه بودن سؤال بالا پوزخند بزنید "واقعاً چرا باید اتومبیلشان را بفروشند؟ فقط چون که مردم قیمتهای کمتر و کمتری پیشنهاد میکنند؟" از خودتان بپرسید چه توصیهای به جورج و جین میکردید اگر بهجای فکر مفت فروشی لکسوس به فکر فروش یک هزار سهم از سهام شرکت تویوتا افتاده بودند؟ سهامی که به قیمت ۳۲ دلار خریده بودند و اخیراً به ۱۶ دلار سقوط کرده بود. تا حدودی مطمئنیم بسیاری تان توصیه میکردید سهام تویوتایشان را بهسرعت بفروشند. در واقع، کاملاً هم مطمئنیم چون تاریخ چند ساله بازار سهام نشان داده این اغلب همان کاری است که بیشتر سرمایهگذاران میکنند: سهام شرکتها یا گواهی سپرده صندوقهای سرمایهگذاری را احتمالاً به دلایل منطقی میخرند، اما اغلب همان سهام را، بهمحض روکردن "بازار" به جهتی مخالف چند دقیقه میفروشند. بهمحض اینکه گروهی غریبه قیمتهای کمتر و کمتری از آنچه خرج خرید شده پیشنهاد میکنند، پا به فرار میگذارند. بالعکس، بسیاری از سرمایهگذاران حاضرند قیمتهای بالا و بالاتری را برای سهام (تابلوهای نقاشی یا املاک یا هر چیز دیگری) بپردازند، صرفاً به دلیل آنکه عده دیگری، که نمیشناسندشان مایلاند به پرداختن چنین قیمتهایی هستند.
Www.meyarco.ir
قبل از آنکه به احمقانه بودن سؤال بالا پوزخند بزنید "واقعاً چرا باید اتومبیلشان را بفروشند؟ فقط چون که مردم قیمتهای کمتر و کمتری پیشنهاد میکنند؟" از خودتان بپرسید چه توصیهای به جورج و جین میکردید اگر بهجای فکر مفت فروشی لکسوس به فکر فروش یک هزار سهم از سهام شرکت تویوتا افتاده بودند؟ سهامی که به قیمت ۳۲ دلار خریده بودند و اخیراً به ۱۶ دلار سقوط کرده بود. تا حدودی مطمئنیم بسیاری تان توصیه میکردید سهام تویوتایشان را بهسرعت بفروشند. در واقع، کاملاً هم مطمئنیم چون تاریخ چند ساله بازار سهام نشان داده این اغلب همان کاری است که بیشتر سرمایهگذاران میکنند: سهام شرکتها یا گواهی سپرده صندوقهای سرمایهگذاری را احتمالاً به دلایل منطقی میخرند، اما اغلب همان سهام را، بهمحض روکردن "بازار" به جهتی مخالف چند دقیقه میفروشند. بهمحض اینکه گروهی غریبه قیمتهای کمتر و کمتری از آنچه خرج خرید شده پیشنهاد میکنند، پا به فرار میگذارند. بالعکس، بسیاری از سرمایهگذاران حاضرند قیمتهای بالا و بالاتری را برای سهام (تابلوهای نقاشی یا املاک یا هر چیز دیگری) بپردازند، صرفاً به دلیل آنکه عده دیگری، که نمیشناسندشان مایلاند به پرداختن چنین قیمتهایی هستند.
Www.meyarco.ir
معیار
جورج و جین، بعد از اینکه حسابی جوانب امر را سنجیدند و سبکسنگین کردند لکسوسی صفر کیلومتر خریدند به قیمت ۳۲ هزار دلار. عجیب آنکه طی چند ماه بعد دستهدسته آدم غریبه بنا کردند به دادن پیشنهاد مبالغ کمتر و کمتر به این زوج برای خریدن اتومبیلشان. تا جایی که آنها…
سرمایهگذاران معمولا سهام شرکتها یا گواهی سپرده صندوقهای سرمایهگذاری را احتمالاً به دلایل منطقی میخرند، اما اغلب همان سهام را، بهمحض روکردن "بازار" به جهتی مخالف چند دقیقه میفروشند. به محض اینکه گروهی غریبه قیمتهای کمتر و کمتری از آنچه خرج خرید شده پیشنهاد میکنند، پا به فرار میگذارند. بالعکس، بسیاری از سرمایهگذاران حاضرند قیمتهای بالا و بالاتری را برای سهام (تابلوهای نقاشی یا املاک یا هر چیز دیگری) بپردازند، صرفاً به دلیل آنکه عده دیگری، که نمیشناسندشان مایلاند به پرداختن چنین قیمتهایی هستند.
در والاستریت به این میگویند سرمایهگذاری گلهای و حضور فراگیر این رویکرد در مدیریت پول را در یک جمله معروف صنعت اوراق بهادار خلاصه میکنند که "روند دوست شماست." بهعبارتدیگر، لازم نیست مسیر را جلو، جلو از علائم آن بخوانید. "اگر بخش اعظم سرمایهگذاران معتقدند سهام کیبورد آفرینان پویا فوقالعاده است، من چه کارهام مخالفت کنم؟" و اگر همان سرمایهگذاران در ماه بعدش تصمیم بگیرند دوره کیبورد گذشته و دیگر کاربرد ندارد، حتماً میدانند دارند از چه چیزی صحبت میکنند. بسیاری از افراد میتوانند قربانی رفتار گلهای شوند. دلیل آن است که بیش اطمینانیشان اجازه میدهد تواناییشان را در شناسایی ورود "پول هوشمند" به سرمایهگذاری یا شرکتی خاص دست بالا بگیرند و تصمیمات سرمایه گذاری شان را بر همان اساس اتخاذ کنند. این که مردم از رفتار دیگران پیروی میکنند از مهمترین اصول پذیرفته شده روانشناسی است.
متابعت و همرنگ شدن با جماعت اغلب ناشی از بلاتکلیفی است. ما به دنبال دیگران راه میافتیم، چون نمیدانیم چهکار باید بکنیم.
اسمش را هرچه بگذارید فشار همتایان، رعایت عرف، یا همرنگ شدن با جماعت زندگیتان پر از نمونههای بزرگ و کوچکی است که در آنها افکار یا اعمال گروه یا جامعهای بزرگتر بر تصمیمات فردیتان اثر گذاشته است. همگی طرفدار بسیاری از مظاهر متابعت هستیم. مشکل زمانی بروز میکند که افراد پیگیر عادات یا گرایشهای بزرگتری بشوند که ممکن است با منافعشان در تضاد باشد. در امور مالی اینکه گفتیم به معنی آن است که اجازه بدهیم قضاوت دیگران به سرمایهگذاریهای ناعاقلانه یا دور از منطق هدایتمان کند. متوجهید که نگرانی ما از این است که ارزش را چطور تعیین میکنند یا اگر دقیقتر بگوییم، از این است که چطور اجازه میدهید ارزش چیزها را برایتان تعیین کنند. افرادی که توصیههای سرمایه گذاریشان را از هر جماعت افسارگسیختهای میگیرند اغلب وضعشان وخیم میشود.
Www.meyarco.ir
در والاستریت به این میگویند سرمایهگذاری گلهای و حضور فراگیر این رویکرد در مدیریت پول را در یک جمله معروف صنعت اوراق بهادار خلاصه میکنند که "روند دوست شماست." بهعبارتدیگر، لازم نیست مسیر را جلو، جلو از علائم آن بخوانید. "اگر بخش اعظم سرمایهگذاران معتقدند سهام کیبورد آفرینان پویا فوقالعاده است، من چه کارهام مخالفت کنم؟" و اگر همان سرمایهگذاران در ماه بعدش تصمیم بگیرند دوره کیبورد گذشته و دیگر کاربرد ندارد، حتماً میدانند دارند از چه چیزی صحبت میکنند. بسیاری از افراد میتوانند قربانی رفتار گلهای شوند. دلیل آن است که بیش اطمینانیشان اجازه میدهد تواناییشان را در شناسایی ورود "پول هوشمند" به سرمایهگذاری یا شرکتی خاص دست بالا بگیرند و تصمیمات سرمایه گذاری شان را بر همان اساس اتخاذ کنند. این که مردم از رفتار دیگران پیروی میکنند از مهمترین اصول پذیرفته شده روانشناسی است.
متابعت و همرنگ شدن با جماعت اغلب ناشی از بلاتکلیفی است. ما به دنبال دیگران راه میافتیم، چون نمیدانیم چهکار باید بکنیم.
اسمش را هرچه بگذارید فشار همتایان، رعایت عرف، یا همرنگ شدن با جماعت زندگیتان پر از نمونههای بزرگ و کوچکی است که در آنها افکار یا اعمال گروه یا جامعهای بزرگتر بر تصمیمات فردیتان اثر گذاشته است. همگی طرفدار بسیاری از مظاهر متابعت هستیم. مشکل زمانی بروز میکند که افراد پیگیر عادات یا گرایشهای بزرگتری بشوند که ممکن است با منافعشان در تضاد باشد. در امور مالی اینکه گفتیم به معنی آن است که اجازه بدهیم قضاوت دیگران به سرمایهگذاریهای ناعاقلانه یا دور از منطق هدایتمان کند. متوجهید که نگرانی ما از این است که ارزش را چطور تعیین میکنند یا اگر دقیقتر بگوییم، از این است که چطور اجازه میدهید ارزش چیزها را برایتان تعیین کنند. افرادی که توصیههای سرمایه گذاریشان را از هر جماعت افسارگسیختهای میگیرند اغلب وضعشان وخیم میشود.
Www.meyarco.ir
معیار
وقتی به استدلال کسی راجع به گذشته گوش میکردم، متوجه میشدم بیشتر فقط توضیحاتی است که بعداً ذهن فریب خوردهاش، متناسب با موقعیت آنها را ساخته. احساس میکردم، در حوزه علوم اجتماعی و اقتصاد متعارف و سرمایه گذاری، به افراد طوری نگاه میکنم که انگار خلوچلاند.…
نرو یک معامله گر در وال استریت است. او در معاملهگری بسیار محافظهکار است. او در گذشته سالهای خوب و سالهای نهچندان خوبی را سپری کرده؛ ولی هرگز سال واقعاً "بد" نداشته است. در این سالها با داشتن درآمدی بین ۳۰۰ هزار دلار تا دو و نیممیلیون دلار (در بیشترین حالت)، برای خود آشیانه ای امن ایجاد کرده است. به طور متوسط، سالی ۵۰۰ هزار دلار بعد از کسر مالیات (از متوسط درآمدی در حدود یک میلیون دلار) جمع میکند، که مستقیم میرود بهحساب پساندازش. برای او سال ۱۹۹۳ سال بدی بود و در شرکت احساس ناامنی کرد. وضعیت معاملهگران دیگر بهتر بود.
در پاییز، ۱۹۹۴ با سقوط ناگهانی بازار جهانی، همه معاملهگرانی که گویی برای بهدستآوردن جایزه مهم سال با هم رقابت میکردند ورشکست شدند. این سقوط در نتیجه تشدید بیدلیل قوانین، از طرف بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا، رخ داد. در حال حاضر تمام این معاملهگران از بازار خارج شده و به مشاغل دیگری مشغولاند. میزان تلفات شغل معامله گری زیاد است.
چرا نرو بیشتر از این ثروتمند نیست؟ به دلیل شیوه معاملهگری یا شاید هم به سبب شخصیتش. نرو خیلی خطرگریز است. هدفش افزایش سود نیست، فقط نمیخواهد این اسباببازی سرگرمکننده معاملهگری را از او بگیرند. گندزدن به معنی بازگشت به محیط خستهکننده دانشگاه یا زندگی بدون معامله گری است. هر بار که نرو خطرکردنش را زیاد میکند، تصویر راهروهای ساکت دانشگاه، صبحهایی طولانی که پشت میزش نشسته و مقاله مرور میکند و بیدارماندن با قهوه بدمزه یادش میآید. نه! نرو نمیخواهد با فضای رسمی کتابخانه دانشگاه، که تا حد مرگ حوصلهاش را سر میبرد، مواجه شود. او میگوید "میخوام تا آخر عمر بازی کنم."
نرو معاملهگران زیادی را دیده که گند زده اند و دلش نمیخواهد گرفتار چنین شرایطی شود. گندزدن در زبان معاملهگری معنای دقیقی دارد. این اصطلاح به معنی از دست دادن پول نیست بلکه یعنی از دستدادن بیشترین میزان ممکن پول، تااندازهای که از این کار پرت شوی بیرون (معادل پزشکی که مجوز مطبش را از دست بدهد یا وکیلی که پروانه وکالتش را از او بگیرند). نرو بهمحض اینکه به حد از پیش تعیین شده ضرر برسد، از معامله خارج میشود.
Www.meyarco.ir
در پاییز، ۱۹۹۴ با سقوط ناگهانی بازار جهانی، همه معاملهگرانی که گویی برای بهدستآوردن جایزه مهم سال با هم رقابت میکردند ورشکست شدند. این سقوط در نتیجه تشدید بیدلیل قوانین، از طرف بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا، رخ داد. در حال حاضر تمام این معاملهگران از بازار خارج شده و به مشاغل دیگری مشغولاند. میزان تلفات شغل معامله گری زیاد است.
چرا نرو بیشتر از این ثروتمند نیست؟ به دلیل شیوه معاملهگری یا شاید هم به سبب شخصیتش. نرو خیلی خطرگریز است. هدفش افزایش سود نیست، فقط نمیخواهد این اسباببازی سرگرمکننده معاملهگری را از او بگیرند. گندزدن به معنی بازگشت به محیط خستهکننده دانشگاه یا زندگی بدون معامله گری است. هر بار که نرو خطرکردنش را زیاد میکند، تصویر راهروهای ساکت دانشگاه، صبحهایی طولانی که پشت میزش نشسته و مقاله مرور میکند و بیدارماندن با قهوه بدمزه یادش میآید. نه! نرو نمیخواهد با فضای رسمی کتابخانه دانشگاه، که تا حد مرگ حوصلهاش را سر میبرد، مواجه شود. او میگوید "میخوام تا آخر عمر بازی کنم."
نرو معاملهگران زیادی را دیده که گند زده اند و دلش نمیخواهد گرفتار چنین شرایطی شود. گندزدن در زبان معاملهگری معنای دقیقی دارد. این اصطلاح به معنی از دست دادن پول نیست بلکه یعنی از دستدادن بیشترین میزان ممکن پول، تااندازهای که از این کار پرت شوی بیرون (معادل پزشکی که مجوز مطبش را از دست بدهد یا وکیلی که پروانه وکالتش را از او بگیرند). نرو بهمحض اینکه به حد از پیش تعیین شده ضرر برسد، از معامله خارج میشود.
Www.meyarco.ir