Telegram Web Link
این نقاب قوی بودن که رو صورت خیلی از ماست، باعث می‌شه خیلی جاها از درون شکننده‌تر باشیم! چون هیچ‌کس نمی‌دونه چه غوغایی تو وجودمون بر پاست و کسی نمی‌بینه.
دختری که خودشو واسه تو محدود میکنه این نیست که تو خیلی خاصّی، اون داره نشون میده که چقدر تربیتش درست بوده که خودشو محدود به یه نفر میدونه.
همه چیز آرام بود تا اینکه یک قطره باران بارید
همراه آن قطره باران کل دنیای سقوط کرد
همراه آن اشک تمام روز سیاه شد
همراه آن گریه آمد آشوبی بی پایان
همراه آن باران کل دنیایم ویران شد
همان قطره بارانی که از آبی چشمانت بارید
آرزو میکنم همه اون آدمایی که یه روزی ترکتون کردن برگردن به زندگیتون، نه واسه شروع دوباره فقط واسه اینکه بفهمید دیگه حسی بهشون ندارید اینو بدونین انسان نمیتونه کسیو که اذیتش کرده دوست داشته باشه ولی بعضی وقتا نمیخوایم اینو قبول کنیم.
ولی اون تایمی که هنوز نرفتین تو رابطه و همش دنبال بهونه این واسه بیشتر صحبت کردن خیلی جذابه.
به‌نظرم خیلیا فقط به خاطر یه‌نفر زنده‌ن. یعنی وقتی غم دنیا میریزه تو دلشون و دنبال دلیل واسه زندگی می‌گردن، ته دلشون میگن هنوز فلانی هستا. محمود درویش این موضوع رو قشنگ گفته: هربار که نگاهت می‌کنم جمله‌ای آشنا به ذهنم می‌رسد در این سرزمین هنوز چیزی هست که ارزش زندگی کردن دارد.
دلتنگی مثه نشتی گاز میمونه ،
نه صدایی داره نه بویی
و نه هیچ رنگی اما آروم آروم میکشتت :)
اونهايى كه بخوان تو زندگيت بمونن، هميشه يه راهى براى موندن پيدا ميكنن!
‏پس سخت نگیر…
بزرگترين دارایی، داشتن اونيه كه دركت ميكنه.
اونجا که شایع میگه:
«چقدر ساختی و هی تنها شدی..»
خودِ منو میگه، که هرچی یه پله به هدفام نزدیک تر شدم تعداد آدمای دورمم کم شدن..!
تو زیادی پیچیده اش کرده بودی وگرنه من که چیز زیادی ازت نمی خواستم! یک کم توجه برای وقتایی که تو خودمم، یک کم درک و همدردی برای وقتایی که کلی درد توی دلمه، یک کم رفیق بودن برای وقتایی که ذوق و انرژی دارم؛
یک کم هم دوست داشتن برای همه ی عمر..دیدی؟ من چیز زیادی نمی خواستم من از تو فقط خودتو میخواستم!
واقعیتش من خیلی تلاش کردم برای اینکه بدستت بیارم، خیلی سعی کردم که به چشم تو بیام و تورو خوشحال کنم ولی انگار تو اینو از سَمت من نمیخواستی، خیلی خودمو داغون کردم تا بتونم برای یک ثانیه هم که شده توجهت رو جلب خودم کنم، ولی تو همیشه نگاهت به کسی بود که هیچوقت دوستت نداشت و نداشته، واقعا نمیدونم چرا آنقدر علاقه داری اون قلبتو بشکنه و ازار بده تورو با حرفاش ولی نزار اون اینکارو باهات بکنه چون هر دفعه با قلب شکسته می‌بینمت دنیا رو سرم خراب میشه.
من که نمیگم راه حل تموم مشکلاتت دست منه من میگم وقتی نارحتی یادت نره که من کنارتم، اصن بیا کنارم بشین باهم ناراحت باشیم، اگه قراره گریه کنی باهم گریه کنیم شاید مشکلت حل نشه اما همین که بدونی یه نفر اینجا هست که با ناراحتیات غصه میخوره و نمیخواد احساس تنهایی کنی برام کافیه.
آخرش یک نفر از راه می رسد که بودنش جبران تمام نبودن هاست،
جبران تمامِ بی انصافی ها و شکستن ها...
یکی که با جادوی حضورش، دنیای تو را متحول می کند.
جوری تو را می بیند، که هیچ کس ندیده،
جوری تو را می شنود، که هیچ کس نشنیده،
و جوری روح خسته ی تو را از عشق و محبت، اشباع می کند؛ که با وجود او، دیگر نه آرزویی می ماند، برای نرسیدن و نه حسرت و اندوهی برای خوردن...
بعضی آدم ها، خود معجزه اند.
انگار آمده اند تا تو مزه ی خوشبختی را بچشی،
آمده اند تا دلیل آرامش و لبخند تو باشند،
آمده اند که زندگی کنی...
خوبم! حالم خوبه ها، ولی نه از اون خوب بودن‌های قدیم! خوب بودن‌هام فرق کردن! قدیم‌ها که حالم خوب بود، میخندیدم تا شادی‌هامو با خندیدن تخلیه کنم؛ اما حالا که خوبم، میخندم تا دردهام با خندیدن تخلیه بشن! تا بغضم نشکنه! تا چشم‌های پر از اشکم نبارن! خوبم، میخندم، ولی نه مثل قدیم!
تاحدی کوتاه میام
که تبدیل به کوتاهترین دیوار نشم
تا حدی مهربون هستم
که تبدیل به انجام وظیفه نشه!
تا حدی گرم و صمیمی هستم
که انتظار بی جا به وجود نیاره
آدما قدرنشناس و منفعت طلب
اونقدر زیاد شدن که باید حد وخط قرمزایی داشته باشی
تاکسی رد نشه و آسیب نبینی...!
یادمه بچگیام وقتی می‌خواستم از خیابون رد بشم دست مامانمو می‌گرفتم و دیگه به این‌طرف و اون‌طرف نگاه نمی‌کردم،انگار وقتی که مامانم دستمو می‌گرفت،دیگه خیالم راحت بود. تو واسه من همونی هستی که وقتی دستمو میگیره نگاه به این‌طرف و اون‌طرف نمیکنم همونی که خیالم راحته کنارش.
گفتم ببین من آنقدر آدمایی که دوسشون داشتم رو تو زندگیم بخشیدم و سعی کردم کاراشونو نبینم که یه دفعه از یه جایی به بعد دیگه نتونستم این کارو بکنم! میدونی خیلییی دوسشون داشتما ولی خب یه وقتایی رفتن رو به بخشیدن باید ترجیح بدی و بری..
از یه جایی به بعد دیگه حتی اگه بهترین آدمایی زندگیتم باشن آرامشتو ترجیح میدی به داشتنشون! یه تیکه از وجودتو واسه همیشه پیششون جا میزاری و میری به همین سادگی :)
هروقت دلت برام‌ تنگ شد"
اون روزایی که بودم و عین خیالت نبودو بشین مرور کن بعدشم بشین انقدر به نبودنم فکر کن تا دق کنی و بمیری.
زندگی هرچی بهم یاد نداد، اینو خوب یادم داد که باید تنها برای زندگی برنامه ریزی کنم، بجنگم و از وجود هیچکس کنارم مطمئن نباشم.
2024/10/01 22:39:20
Back to Top
HTML Embed Code: