آقا جدیجدی دیگه آدم حسابی پیدا نمیشه؛ یا طرف لاشیه، یا هوله، یا نمیتونه متعهد باشه یا گردن نمیگیره یا اگه هیچکدوم از اینا نباشه، همتایپِ همدیگه نیستید :))
رابطش با مهم ترین آدم زندگیش بهم خورده بود،
بهش گفتم چه حسی داری
گفت حس نترسیدن
دیگه هر کسی رو بخوام می تونم ترک كنم...
بهش گفتم چه حسی داری
گفت حس نترسیدن
دیگه هر کسی رو بخوام می تونم ترک كنم...
اگر که قسمتت بار سبک نیست، برایت شانههایی قوی، اگر که سهمت زندگی آسان نیست، برایت ارادهای محکم، اگر که زمانهات نامهربان است، برایت دلی مهربان، و اگر که روزگارت کم مداراست، برایت سینهای صبور آرزو میکنم. به امید اینکه خیلی زود، باقی روز و شبهایت بیفکر و خیال بگذرد …
.
.
شبا که همه دلتنگ میشن، عاشق اونه که صبح چشم وا نکرده بگه امروز بیشتر میخوامش.
یجا خوندم نوشته بود: بدیه بیش از حد دوست داشتن یه آدم اینه که وقتی حواسش بهت نیست حس میکنی کل دنیا ازت متنفره، آدما وقتی عاشق میشن تمومِ دنیاشون تو وجود ینفر خلاصه میشه، با نادیده گرفتن کسی که دوستتون داره دنیای آدمارو تاریک نکنید.
من نه واسه موندن کسی خواهش میکنم و نه واسه برگشتنش...
من تو این مرحله از زندگیم حتی کسی یا چیزی رو آرزو نمیکنم چون دوست دارم اگه کسی یا چیزی تو زندگیم هست خودش خواسته باشه! میدونی من یه گوشه منتظر میمونم تا آدمای واقعی زندگیمو بشناسم و خودشونو بهم ثابت کنن، من تو این زندگی یادگرفتم موندی می مونه و رفتنی میره؛ نباید سخت گرفت! تو هم سخت نگیر رفیق:)
من تو این مرحله از زندگیم حتی کسی یا چیزی رو آرزو نمیکنم چون دوست دارم اگه کسی یا چیزی تو زندگیم هست خودش خواسته باشه! میدونی من یه گوشه منتظر میمونم تا آدمای واقعی زندگیمو بشناسم و خودشونو بهم ثابت کنن، من تو این زندگی یادگرفتم موندی می مونه و رفتنی میره؛ نباید سخت گرفت! تو هم سخت نگیر رفیق:)
احتمالا واست پیش اومده! بعضی وسیلهها وقتی خراب میشن، اگر بخوای درستش کنی خرابتر میشه. اگر واست مهم باشه باید بذاریش یه گوشه یادگاری. اگر هم مهم نباشه باید بندازیش دور. بعضی دوستیها و رابطهها هم دقیقا اینجوریه. خراب که شد دیگه درست بشو نیست. بخوای درستش کنی هم فقط بدترش میکنی. دیگه اون دوستی اول نمیشه! اگر اون آدم خیلی واست مهمه، خاطرات خوبش رو نگه دار، اگر نه برای ابد فراموشش کن.
هرگز نمیشه اونطور که باید و شاید به کلمات اعتماد کرد. کلمات ظاهر بیآزاری دارن، ابداً به نظر نمیرسه که ممکنه خطرناک باشن، بیشتر به باد هوا شباهت دارن، به صداهای کوچک دهن، نه شورن و نه بینمک، و به محض اینکه از دهن بیرون میآن از راه گوش به وسیلهی تودهی نرم و خاکستری مخ درک میشن. هیچ کس به کلمات خودش شک نداره و مصیبت از همینجا شروع میشه.
خدا برای حفاظت از شما بعضی آدما رو از زندگیتون خارج میکنه، دنبالشون ندویید.
«وقتی خودت رو به قدر کافی دوست داشته باشی، شروع میکنی به ترک کردن چیزهایی که سالم نیستن، چیزهایی که آرامش رو از ذهنت یا جسمت دور میکنن. یعنی آدمها، کارها، عادتها، و یا اعتقاداتی که تو رو کوچک، حقیر یا غمگین نگه میداشت رو کنار میگذاری، و از خودت دور میکنی. قبلا فکر میکردم این کار به معنی وفادار نبودنه. وفادار نبودن به یکسری آدمها، یا یکسری عقاید، ولی در واقع این به معنای وفاداری به خود آدمه. وفاداری به ذهنت، روحت و جسمت. در بازی زندگی بهتره به خودت وفادار باشی، تا به دیگران.»
سبک زندگی الانمو خیلی دوست دارم؛
درس، سرکار، باشگاه، بعدشم خونه و روتین روزمه و غذای سالم، هفته یکی دو بار با دوستام بیرون، سینگل، بدون دلتنگی، بدون عشق، بدون آدم سمی، بدون وابستگی، بدون کراش، بدون دیت، بدون مهمونی و فسق و فجور، تنهاااااا بدون مزاحم. به معنای واقعی خودم برای خودم.
درس، سرکار، باشگاه، بعدشم خونه و روتین روزمه و غذای سالم، هفته یکی دو بار با دوستام بیرون، سینگل، بدون دلتنگی، بدون عشق، بدون آدم سمی، بدون وابستگی، بدون کراش، بدون دیت، بدون مهمونی و فسق و فجور، تنهاااااا بدون مزاحم. به معنای واقعی خودم برای خودم.
آدم ها همیشه اونطوری که تو دوست داری عمل نمیکنن، هرکسی دنیای خودشو داره و با منطق خودش دنیاش رو میسازه، توی دنیای دیگران دنبال دنیای خودت نباش.
دیگه چیزی بهتر از خوبی وجود نداره، همونم وقتی از حد بگذره خیال بد میکنن؛
درسی که باید یاد بگیریم اینه که از حد هیچ چیز نگذریم.
درسی که باید یاد بگیریم اینه که از حد هیچ چیز نگذریم.