Telegram Web Link
شاعران نخستین قانون‌گذارانند

از نظر شلی «شاعران، قانون‌گذاران به رسمیت شناخته نشده‌ی جهانند.» آنها به این مفهوم قانون‌گذارند که واسطه‌ی انتقال قدرتی جدید برای شکل دادن به جامعه‌اند، قدرتی که از منابع آسمانی جریان می‌یابد، از صافی وجود شاعر می‌گذرد و سپس جامعه را تغيير می‌دهد.

درباب ادبیات
پایان ادبیات نزدیک است؟
جوزفهیلیس میلر/ ترجمه‌ی سهیل سُمّی/ نشر ققنوس

@mazdakpanjehee
برگزاری انتخابات خانه‌ی مطبوعات گیلان و طرح چند پرسش

دیروز ساعت یازده صبح با پیامک ارسالی از یک سرشماره‌ی تبلیغاتی متوجه شدم که انتخابات هیات مدیره‌ی خانه‌ی مطبوعات گیلان برگزار می‌شود. و در پیامک صادره نیز عنوان شده «پیشنهاد هیات مدیره خانه مطبوعات»، به فلانی و فلانی رای دهید. سال‌های سال است که عضو خانه مطبوعات گیلان هستم و در سال‌های گذشته به طریق پیامک و فضای مجازی متوجه انتخابات آن می‌شدم و حق رای داشتم، هر چند که ارتباط چندانی با خانه‌ی مطبوعات گیلان ندارم و فقط هر ساله برای تمدید عضویت اقدام می‌کنم. از این که بگذریم، امیدوارم کسی توضیح دهد که چرا و چگونه این فرآیند به شکلی غیرمنتظره، و به نظر مخفی اتفاق افتاده است. من عضو که مدام سرم در فضای مجازی است، از زمان ثبت نام، اسامی دیگر کاندیداها و زمان برگزاری آن اطلاع ندارم؟ آیا این بی‌خبری دلیل خاصی دارد؟ آیا کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است؟ آیا به عنوان یک عضو، حق دارم پرسش کنم؟!

@mazdakpanjehee
Forwarded from Mazdak Panjehee
-1237442815_805915751.pdf
1.4 MB
مقاله سنت و قریحه‌ی فردی
تی‌اس‌الیوت
ترجمه‌ی مسعود فرهمندفر
-1496703230_-723533714.pdf
418.6 KB
بررسی ناپدیدی هنر در عصر فراواقعیت از منظر بودریار و....
حسین فرح بخش‌پور
نادر شایگان‌فر

@mazdakpanjehee
Forwarded from Mazdak Panjehee
یکشنبه چهارده مرداد هزار و چهارصد و سه در کارگاه شعر خانه فرهنگ گیلان، شعر خواندیم و گپ زدیم. ابتدا مقاله‌ی «سنت و قریحه‌ی فردی» تی‌اس الیوت را خواندیم و بخش‌هایی از آن را تشریح کردیم و از همدیگر آموختیم؛ بعد دوستان شعرهایی را در قالب‌های مختلف خواندند و تبادل نظر کردیم. تکثر آرا و از همه مهمتر عشق، علاقه، صمیمیت و احترامی که هنگام ارایه‌ی نظرات وجود دارد، از نکات ممیزه‌ی نشست امروز بود. مباحثی که در هنگام نقدها مطرح شد و قابل تأمل بود، توجه دوستان جوان به نظرات و مباحث تئوريک رضا براهنی بود که مبنای نقد قرار می‌گرفت. همچنین طرح مبحاحثی چون اینکه آیا هنگام نقد شعر باید پیوست اجتماعی شاعر - شخصیت و زیستش- را مد نظر قرار داد یا خیر؟ آیا هنگام نقد شعر، باید از نظریه‌ی فقدان مولف تبعیت کرد؟ آیا باید صرفاً شعر را بر پایه‌ی نشانه‌های درون متنی ارزیابی کرد یا... ؟ و اینکه فواید تصرف در زبان، برهم زدن ساختار صرفی و نحوی زبان و تعابیر و معانی جدیدی که می‌تواند از پس این امکان ایجاد شود، چیست؟ همچنین طرح موضوعاتی از «ژان بودریار» پیرامون واقعیت و فراواقعیت از مهمترین نکات مطرح در این نشست بود.
این نشست حدود دو ساعت و اندی به طول انجامید.
https://www.instagram.com/p/C-QqpOIvKFw/?igsh=OXllY3ZnMmN2Nmpk
مجید معارف‌وند شاعر، وقتی دید برخی از آهنگسازها به او گفتند که بر روی اشعارش نمی‌توانند آهنگ بگذارند، دست به دامن هوش مصنوعی شد و قطعه‌ای جذاب را برایش ساخت. قبلا هم من تجربیاتی از این دست کردم و نمونه‌هایی را ارایه دادم که در مشارکت من و هوش مصنوعی نوشته شده بود.
یک نکته‌ اینکه کار شاعر و هنرمند این روزها بسیار سخت خواهد بود چون باید چیزی را عرضه کند که بهتر از متن هوش مصنوعی باشد. در واقع سطح توقع بالا رفته است. وقتی هوش مصنوعی می‌تواند شعری بنویسد که به مراتب از خیلی شعرهای انسانی بهتر باشد، بنابراین انسان شاعر باید بر خلاقیتش بی‌افزاید و چیزی را تولید کند که به مراتب اندیشه‌محور، التذاذ‌آور و نو باشد. /مزدک پنجه‌ای

https://www.instagram.com/reel/C-FTBRAqRms/?igsh=MzF5NXN6MmNpbzZp
صدای پای هوش مصنوعی

شعر مشترک

با استفاده از هوش مصنوعی که بر اساس الگوریتم و داده‌های فراوان از کلمات و ساختارهای جمله‌بندی به صورت شانسی اقدام به گزینش کلمات بر اساس تصویر یا واژه‌ی پیشنهادی مخاطب می‌کند، شعر زیر در یک بازیگوشی صبحگاهی با تلفیقی از همکاری با هوش مصنوعی و تجربیات انسانی - من - سروده شده است. شاید بتوان گفت این نخستین تجربه‌‌ی شعری من! در توافق با هوش مصنوعی است. فضاسازی و تخیل از او، فرم‌دهی و ساختاربندی و برخی پیشنهادات احساسی از من!
شاید این حرکت را بازی بگیرید اما صدای پای هوش مصنوعی بسیار جدی شنیده می‌شود. او زندگی ما را تغییر می‌دهد.


راننده اُوبِر
رویا تحویل می‌دهد
از خیابانی در حال عبور
از شهری به سوی همیشه‌ی آرزوها

راننده اُوبِر
پیام امید می‌برد
رویاهای زنده‌ی مرا
با چرخ‌ها
با چرخ‌ها که می‌چرخند تا برسند به خیابانی که فرزند شهر است.

راننده اُوبِر
جادوگری که می‌بافد
داستان‌های عاشقانه را

راننده‌ی اُوبِر
در مسیر ناشناخته‌ها
می‌برد سفر را با ما تا دورها
به آنجاهای ذهن تو که مکاشفه است

درود!
درود!
راننده‌ی اُوبِر رسید
حالا با او می‌روم توی نقشه
به ناشناخته‌هایی از
پسکوچه‌ها!


*نوعی تاکسی اینترنتی Ober

#مزدک_پنجه‌ای
#هوش_مصنوعی

@mazdakpanjehee
برخی از دوستان شاعر و منتقد، بعد از انتشار خبر درگذشت محمدعلی بهمنی شاعر و ترانه‌سرا بر اساس رفتارهایی که در حاشیه‌ی شعر داشته و شاید برخی اوقات بر متن شعرش نیز اثر گذاشته، او را قضاوت کرده‌اند‌؛ و این سرنوشت ماست که راه فراری از قضاوت شدن نداریم.
به هر روی بعد از این تنها با آثارش-محمدعلی بهمنی- مواجه خواهیم بود و او را در آینه‌ی شعرهایش قضاوت خواهیم کرد.
از قضاوت گفتم و یاد نقل قولی از بهمنی افتادم.
در مقدمه کتاب گزینه‌ اشعار منزوی، ص 15 پانویس دو، به نقل از محمدعلی بهمنی نوشته شده است: «روزی من به خاطر همان چند سالی که از او بزرگ‌تر بودم و زیستنی که از کوچکی با هم داشتیم، اجازه‌ این گستاخی را به خودم دادم که او را نصیحت کنم. گفتم: حسین جان کمی بیشتر به فکر خودت باش. منزوی جواب داد: بهمنی جان، نصف قرن دیگر که حتی ممکن است زودتر هم باشد، هیچکس نمی‌پرسد منزوی یا بهمنی چگونه زندگی می‌کرده، سیر بود یا گرسنه و... تنها به شعرمان نگاه می‌کنند و شعر من از تو بهتر است.»
منبع گزینه اشعار حسین منزوی به انتخاب محمد فتحی انتشارات مروارید

#محمدعلی_بهمنی
#حسین_منزوی
#مزدک_پنجه‌ای
@mazdakpanjehee
امروز یازده شهریور هزار و چهارصد و سه که کارگاه شعر و نقد گروه شعر فارسی خانه فرهنگ گیلان را در یکی از اتاق‌های این عمارت آغاز کردیم، فکر نمی‌کردیم آنقدر با حضور و استقبال شاعران و علاقه‌مندان مواجه شویم که مجبور باشیم در ایوان ادامه کارگاه را برگزار کنیم.
در ابتدای نشست از نامایاد«محمدعلی بهمنی» گفتم. او نیز به مانند بسیاری از شاعران تصمیماتی گرفته و یا در مواقعی که باید نه می‌گفته، نگفته است اما حالا نیست و آنچه از او مانده ترانه‌ها و شعرهایش است، پس به جای نیمه‌ی خالی لیوانش، به نیمه‌ی پر آن بنگریم و آنها را قضاوت کنیم. بعد شعری از او خواندم. در ادامه نیز اعظم اسعدی عضو هیات اجرایی گروه شعر، قطعه‌ای از این شاعر را قرائت کرد.
بحث کارگاهی را با جمله‌ای از هایدگر آغاز کردم که چرا «زبان، خانه‌ی وجود است.» پیرامون این عبارت در اندیشه و تفکر هایدگر و ارتباطش با زبان شعر صحبت کردم. در این بخش برای نشان دادن برخی از زوایای زبان شعر که منجر به نهاد تفکر می‌شود شعری با عنوان «میراث» از «هوشنگ چالنگی» خواندم و نشان دادم که چگونه شاعر با ارایه‌ی تصاویری ناب در صدد، ایجاد تفکر در مخاطب است. مواجه کردن مخاطب با تکه‌ای از واقعیت، که برگرفته از متن زندگی است می‌تواند، به اندیشه‌محوری کمک کند. در بخش بعد، پیرامون مسئله حضور به مثابه‌ی زیستن در شعر صحبت کردم. این که چرا برخی از اشعار تا سال‌ها با انسان می‌ماند و مدام آن را زمزمه می‌کند اما برخی از شعرها به مخاطب امکان حضور نمی‌دهد. به شعر رویایی «مادر که می‌میرد دیگر نمی‌میرد» اشاره‌‌ی تطبیقی کردم و آن را با شعری دیگر از یک شاعر مقایسه کردم که در مجموعه شعرش 21 بار از واژه‌ی دلتنگی استفاده کرده بود اما زبان شعرش آغشته به احساس بود تا آن بُعد اندیشه‌محوری و مانایی که مدنظر باشد. شعرش مخاطب را در موقعیت و اندیشه‌ورزی قرار نمی‌داد اما رویایی در کتاب هفتاد سنگ قبر، و شعر مادر اگر چه به سادگی نوشته می‌شود اما به نظر همه‌ی شاخصه‌های عبارت زبان، خانه وجود است را در خود دارد. در واقع شاعر با زبان، امکان سکونت به مخاطب می‌دهد، برای همین برخی شعرها، به مثابه‌ی خانه نیستتند بلکه یک پانسیون یا محل استراحت موقت هستند. بنابراین هر جا که سکونتِ مخاطب در شعر بیشتر باشد، به‌نظر به‌لحاظ زیبایی‌ شناسی، عناصر ساخت زبان بهتر عمل کرده‌اند. در پایانِ بحث، برخی دوستان نظرات خود را بیان کردند.
در بخش شعرخوانی، خانه‌ی فرهنگ میزبان شاعران «انجمن شعر خورتاب» سیاهکل بود. پریوش آتش‌دامن، صدرا تبرزن، آرمان خرمی، زرین پاشاکی، هامان عضدی از این انجمن شعر خواندند و بعد نیز نوبت به شنیدن شعرهای مرتضی زارعی، شفایی، عیالوار، مرتضی احمدی سراوانی، کیوان سلحشوری مهر، داوود شعبان‌زاده، رها برنجکار، امیر پورنیاکان، نقش‌جهان، سحر یحیی‌پور، اتابک اسدی، حامدرضوی، آزاده غمگسار، سعید حاکم‌زاده، معصومه یوسفی، عرفان رجبی، اعظم اسعدی، مهتاب مداحی، مسیح حسین‌نژاد و حیدری رسید. این نشست دو ساعت و نیم ساعت به طول کشید.

#مزدک_پنجه‌ای
#مارتین_هایدگر
#یدالله_رویایی
#خانه_فرهنگ_گیلان
@mazdakpanjehee
2024/09/21 03:17:37
Back to Top
HTML Embed Code: