Telegram Web Link
🖇

دوستداران  علاقمند مشاعره گل واژه ای


امشب راس ساعت ۲۳:۰۰
بزم مشاعره تابستانی
برپا خواهد بود


هر گونه پست و متنهای متفرقه غیر از ابیات مربوط به گل واژه مشاعره
در زمان یکساعت مشاعره پاک خواهد شد






شبهای مشاعره :
👈یکشنبه
👈سه شنبه
👈پنجشنبه
۲۳:۰۰ -  ۰۰:۰۰⌛️



با تشکر




     🔸مســتانـه
                  
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زمان آن رسیده است که دوست داشتن   
صدای نغز عاشقانه ای شود
که از گلوی گرم تو طلوع میکند

تو مهربان من بیا  کنار پنجره
که آفتاب روح من عیان شود...


#رضا_براهنی

روزتون - به شادکامی

https://www.tg-me.com/mastanekazemi
Moajezehgar
Nooshafarin
"معجزه‌گر"
آواز: بانو #نوش‌آفرین
آهنگساز: #مارسل

یه روز از راه رسیدی مرد جوون خسته و غریب و بی نام و نشون
صورتت سوخته‌ی آفتاب کویر چشمات از رنگ زلال آسمون
با سبد سبد پر از گلهای یاس شدی هم سرای تنهایی من
تو پناه نفسای گرم تو ، زنده شد عشق اهورایی من...

https://www.tg-me.com/mastanekazemi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖇


با این موسیقی روحت به پرواز درمیاد

موسیقی فیلم آخرین موهیکان اثری جاودانه در تاریخ سینماست. فیلم حماسی و تاریخی آخرین بازمانده موهیکان به کارگردانی  مایکل مان و بر اساس رمانی به همین نام که توسط جیمز کوپر نوشته شده است و بازی درخشان دنیل دی لوئیز می‌باشد.



موسیقی فیلم
🔸
مســتانـه
آه این جوششِ عشق، چقدر به شوکتِ ناپایدارِ روزِ بهاری شباهت دارد. روزی که یک‌دم فروغِ جمالِ خورشید را سراپا به جلوه در می‌آورد و همان‌دم، ابری همه‌چیز را از میان می‌برد.


📚 #دو_بزرگ‌زاده‌ی_ورونا
🖊 #ویلیام_شکسپیر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖇


دلا نزد کسی بنشین که
او از دل خبر دارد...






‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌موسیقی اصیل
🔸
مســتانـه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖇



📚برشی از یک کتاب



یک وقت‌هایی باید دردِ انتظار رو بکشی، تا شیرینی رسیدن به کسی که دوستش داری بیشتر باشه. فکر نکن قراره هر بار از کسی خوشت آمد، بلافاصله بهش برسی. باید براش بجنگی، تلاش کنی و پی همه‌چیز رو هم به تنت بمالی. اونوقته که حتی اگر بهش نرسی، خیالت راحت میشه هر کاری که می‌تونستی رو انجام دادی.

📕 فردا دیر است
انیس_لودیگ





به
     🔸مســتانـه
                   بپیوندید
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غزل۲۰۳حافظ،آمنه قاسم‌پور
آمنه قاسم‌پور
🖇


#شعرخوانی_هفتگی



سال‌ها دفتر ما در گروِ صهبا بود
رونق میکده از درس و دعای ما بود


حافظ
غزل ۲۰۳

خوانش صحیح اشعارتوسط
سرکار خانم
دکتر آمنه قاسم پور













     حامی ادب و فرهنگ
    🔸مســتانـه
 
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖇
#تکنوازان
سه تار  نوازی
نوازنده :
جناب حاجی زاده












موسیقی اصیل در
🔸مســتانـه
🖇



📚برشی از یک کتاب



بدی تمام زمین را فرا گرفت
هزار سال گذشت
صدای آب تنی کردنی به گوش نیامد
و عکس پیکر دوشیزه‌ای در آب نیفتاد ...

#سهراب_سپهری
     

به اعتقاد زرتشتیان که در سه هزار سالِ آخرالزمان، در رأس هر هزار سال (یا در رأس هر هزاره بعد از زردشت)، دختر دوشیزه‌ای برای آب‌تنی کردن به دریاچهٔ هامون در سیستان می‌رود و از نطفهٔ زردشت باردار می‌شود و به ترتیب ؛ هوشیدر ، هوشیدرماه و سوشیانت به وجود می‌آیند.
سوشیانت به طور کلی موعود دیانت زردشتی است و آخرین سوشیانت که بعد از او قیامت است استوت ارته نام دارد که او را تسامحاً به نام سوشیانت می‌خوانند.



📕نگاهی به سپهری
سیروس_شمیسا


به
     🔸مســتانـه
                   بپیوندید
🖇

دوستداران  علاقمند مشاعره گل واژه ای


امشب راس ساعت ۲۳:۰۰
بزم مشاعره تابستانی
برپا خواهد بود


هر گونه پست و متنهای متفرقه غیر از ابیات مربوط به گل واژه مشاعره
در زمان یکساعت مشاعره پاک خواهد شد






شبهای مشاعره :
👈یکشنبه
👈سه شنبه
👈پنجشنبه
۲۳:۰۰ -  ۰۰:۰۰⌛️



با تشکر




     🔸مســتانـه
                  
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرزانگی آن است که در زمان ناب اکنون، حضوری کامل و تمام داشته باشیم.
من این حقیقت را از کودکان آموخته‌ام.

#کریستین_بوبن

صبحتون - دل انگیز وشاد 🌹

https://www.tg-me.com/mastanekazemi
" داستان امروز "

معجزه کتاب

به نقشه جهان که نگاه می‌کنم، متوجه می‌شوم بسیارند
سرزمین‌هایی که تا آخرین روزهایِ زندگی پایم به آنجا باز نخواهد شد، اما نکته جالب اینجاست که تقریبا از همه این سرزمین‌های دور و نزدیک خاطره دارم.

انگار با شهرها، خیابان‌ها و حتی کوچه‌های آنجا آشناییِ دیرینه دارم.

هنوز بچه بودم که برایِ اردویِ تابستانی همراه با کریستین اندرسون، از جیرفت به دانمارک رفتم و در خیابان‌هایِ کپنهاک با دخترکِ کبریت فروشی آشنا شدم که جوجه اردکِ زشتی در دست داشت و با پریِ دریایی به لباس جدیدِ پادشاه می‌خندید.

در بازگشت به وطن، همراه با احمدِ شاملو به مراسمِ عروسیِ دخترای ننه دریا با پسرای عمو صحرا رفتم، کمی بعد با صمد بهرنگی به کچلِ کفترباز خندیدم و با اندوهِ پسرکِ لبوفروش غصه خوردم.

مرادیِ کرمانی من را از جیرفت به سیرچ دعوت کرد و با لهجه شیرینش گفت:
هم ولایتی"شما که غریبه نیستید"،
آنجا بود که با بچه‌های قالیبافِ خانه، سرم را بر نازبالش گذاشته و در قصه هایِ مجید با قاشق چای‌خوری، مربای شیرین خوردم.

با دولت‌آبادی به کلیدر رفتم و آنجا بود که دور از چشم گُل ممد، دل به عشقِ مارال سپردم و در روزگارِ سپری شدهء مردمِ سالخورده، جایِ خالیِ سلوچ را پیدا کردم.

مزارعِ آمریکا را وجب به وجب با جان اشتاین بک گشتم تا خوشه‌های خشم را به نظاره بنشینم.
با جک لندن و سپید دندانش به آلاسکا رفتم تا اینکه از دور پیرمردی را در دریا دیدم که کنارِ همینگوِی نشسته و از مشکلاتش در  صیدِ ماهی صحبت می‌کند.

سه‌شنبه‌ها همراه با میچ آلبوم به ملاقاتِ موری رفتم، خشم و هیاهو را در گور به گورِ فاکنر آموختم، با چارلز دیکنز تمامِ انگلستان را گشتم تا این که سرانجام در لندن با خواهران برونته آشنا شدم و از آنجا همراه با جورج اورول به قلعه حیوانات سر زدم، حس عجیبی بود، احساس می‌کردم ۱۹۸۴ سال در آن قلعه زندگی کرده‌ام، حال و روزشان شباهتِ عجیبی داشت با روزگارِ مردمِ سرزمینِ من!

کازانتزاکیس من را با یونان آشنا کرد تا این که در سواحلِ کرت با زوربای یونانی هم پیاله شدم، با سیلونه به ایتالیایِ دوست داشتنی و فونتامارا رفتم و به مهمانیِ نان و شراب دعوت شدم و شبی در کنارِ اوریانا فالاچی نامه به کودکی که هرگز زاده نشد را خواندم.

کلمبیایِ مارکز را زمانی شناختم که بعد از صد سال تنهایی، عشق در سال‌های وبا را تجربه کردم. سرزمین پرو را در سال‌های سگی با یوسا شناختم و در مونیخ با هاینریش بُل به عقاید یک دلقک خندیدم، چند روزی هم در استکهلم مهمانِ فردریک بکمن بودم و در آنجا با مردی به نام اوه آشنا شدم.

ویکتور هوگو من را با بینوایانِ پاریس و گوژپشتی آشنا کرد که خاطراتِ آخرین روزِ یک محکوم را نجوا می‌کرد.
بالزاک در میانِ دهقانانِ فرانسه من را با زنِ زیبای سی ساله‌ایی آشنا کرد و رومن رولان شبی من را به کنسرت موسیقیِ ژان کریستف در شانزه لیزه دعوت نمود، هر چند با وجودِ شیوعِ طاعون، با آلبر کامو هم چندان بیگانه نبودم.

من در تمام جبهه‌هایِ جنگ به همراه مرل جنگیدم و در "نبردِ من"، هیتلر را بهتر شناختم، با هانا آرنت به دادگاهِ اورشلیم رفتم تا با چهره واقعیِ توتالیتاریسم بهتر آشنا شوم.

جومپا لاهیری را در کلکته ملاقات کردم و تا بمبئی با هم عاشقانه‌های تاگور را زمزمه کردیم. تمامِ جزایرِ ژاپن را با موراکامی گشت زدم تا این که بعد از جنگلِ نروژی، کافکا را در کرانه دیدم.
در ریگ‌های روان سیدنی با استیو تولتز آشنا شدم و گفتم هرچه بادا باد. جنایاتِ روسیه تزاری را در جنگ و صلح و آناکارنینای تولستوی شناختم و  یک شب در مسکو مثل یک اَبله با داستایوسکی که هنوز یک جوان خام بود، قمار بازی کردم، اما او دائم از جنایت و مکافاتِ برادران کارامازوفِ سخن می‌گفت و من مجبور شدم با چخوف در باغِ آلبالو به میهمانی مادرِ ماکسیم گورکی بروم.

میلان کوندرا و ایوان کلیما
را شبی در پراگ ملاقات کردم، بر ویرانه‌های کابل با خالد حسینی گریستم، با شافاک در قونیه به ملاقاتِ شمس رفته و چهل قانونِ عشق را آموختم و با دستمالی که از مولانا گرفتم، اشک‌های کیمیا خاتون را پاک کردم.

در برزیل یازده دقیقه کافی بود تا در کنار پائولو کوئلیو با کیمیاگر آشنا شوم. در زمینِ سوخته اهواز با احمد محمود همسایه بودم و هر روز در مدارِ صفر درجه، درختِ انجیرِ معابد را تماشا می‌کردم. در سالِ بلوا با سمفونیِ مردگانِ عباس معروفی آشنا شدم و پس از آن بود که همراه با شوهرِ آهو خانمِ افغانی سری به کرمانشاه زدم تا شادکامان دره قره سو را بهتر بشناسم.

بله؛ این معجزه کتاب است که حتی با پاسپورت کم اعتبارِ کشورِ من و بدونِ نیاز به ویزا و ارز، آدمی می‌تواند دورترین نقاطِ دنیا را ببیند، گشت بزند و شیرین‌ترین خاطرات را با مارال، اسکارلت و آناکارنینا به یادگار داشته باشد.
2024/09/23 02:32:53
Back to Top
HTML Embed Code: