Forwarded from انجمن علمی تاریخ تربیت مدرس
📷گزارش تصویری از نشست تاریخ خُرد به مثابه یک رهیافت روش شناختی
🎤سخنرانان:
دکتر سید هاشم آقاجری
دکتر محمد جواد عبداللهی
هادی آقاجانزاده
دبیر نشت: دکتر جواد مرشدلو
🗓زمان: سه شنبه، ۱۵ آبان ۱۴۰۳
🎤سخنرانان:
دکتر سید هاشم آقاجری
دکتر محمد جواد عبداللهی
هادی آقاجانزاده
دبیر نشت: دکتر جواد مرشدلو
🗓زمان: سه شنبه، ۱۵ آبان ۱۴۰۳
Forwarded from انجمن علمی تاریخ تربیت مدرس
سخنرانی_دکتر_محمد_جواد_عبداللهی_1.aac
32.2 MB
سخنرانی دکتر محمد جواد عبداللهی
در نشست تاریخ خرد به مثابه رهیافت روش شناختی
@tarbiatmodaresunihistory
در نشست تاریخ خرد به مثابه رهیافت روش شناختی
@tarbiatmodaresunihistory
Forwarded from انجمن علمی تاریخ تربیت مدرس
سخنرانی_دکتر_سید_هاشم_آقاجری_بخش_اول.aac
57.7 MB
سخنرانی دکتر سید هاشم آقاجری_بخش اول
در نشست تاریخ خرد به مثابه رهیافت روش شناختی
@tarbiatmodaresunihistory
در نشست تاریخ خرد به مثابه رهیافت روش شناختی
@tarbiatmodaresunihistory
Forwarded from انجمن علمی تاریخ تربیت مدرس
سخنرانی_دکتر_سید_هاشم_آقاجری_بخش_دوم_به_همراه_پرسش_و_پاسخ.aac
52.9 MB
سخنرانی دکتر سید هاشم آقاجری_بخش دوم به همراه پرسش و پاسخ
در نشست تاریخ خرد به مثابه رهیافت روش شناختی
@tarbiatmodaresunihistory
در نشست تاریخ خرد به مثابه رهیافت روش شناختی
@tarbiatmodaresunihistory
Forwarded from سخنرانیها
✍️کامبیز نوروزی
🖊فیلترینگ و یک ترس تاریخی
@sokhanranihaa
در میان تمام مشکلاتی که امروزه کشور با آن درگیر است، مشکل فیلرینگ از یک جهت آسانترین آنهاست.
اگر حل مسائل اقتصادی و بین المللی و تحریمها و مشکلات دیگر مستلزم برنامه های دقیق و پیچیده و طولانی مدت است، مشکل فیلترینگ با چیزی شبیه زدن یک دکمه و خاموش کردن دستگاهها و تجیهیزاتی که فیلترینگ را انجام می دهند انجام می شود.
فیلترینگ با همۀ دردسرها و هزینه های هنگفتی که روی دست دولت ملت گذاشته است، کلاً بیهوده و بی ثمر بوده است.
اینک این پرسش را باید پاسخ داد که چرا برای یک کار غیر قانونی، شکست خورده، بی ثمر که صدها و شاید هزاران میلیارد تومان هزینه به دولت و ملت تحمیل می کند و موجب افزایش شکاف بین دولت و ملت است این همه پافشاری وجود دارد و هیچ تحلیل کارشناسی یا اقدام سیاسی نتوانسته است تصمیم سازان و تصمیم گیران فیلترینگ را از این کار زیانبار منصرف کند؟
گمانها بر این است که یکی از دلایل این
اصرارها منافع اقتصادی سرشاری است که شرکتهای متصدی فیلترینگ و فیلترشکن ها از این روند به دست می آورند.
چه بسا این دو گروه در فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری در مورد فیلترینگ نقش آفرینی مؤثری دارند.
اما غیر از این باید سراغ یک دلیل تاریخی عمیق تر و تجربۀ دولت در ایران رفت.
به گواهی تاریخ نهاد قدرت در ایران همواره از هر وسیلۀ ارتباطی که ارتباطات بینافردی و جمعی را تسهیل و ترویج کند به شدت هراس داشته و تلاش کرده است آن را تا نهایت امکان محدود کند.
اولین روزنامه ها در دوران قاجار به ایران وارد شدند و در دورۀ ناصری کم و بیش رواج یافتند. تاریخ سانسور نشریات در ایران همزمان تولد نشریات است. با این حال رواج مطبوعات چنان شد که نشریات به یکی از پایگاههای ترویج انقلاب مشروطه بدل شدند.
سانسورهای خشونت بار مطبوعات در عصر رضا شاهی نیز ادامه یافت. نام محرمعلی خان، درجه دار دون پایۀ نظمیه را همۀ روزنامه نگاران شنیده اند که مسئول سانسور مطبوعات بود و به پشتوانۀ سرتیپ رکن الدین مختاری، رئیس شهربانی وقت، تسمه از گردۀ روزنامه نگاران و مطبوعات می کشید.
در ۱۳۱۳ که رادیو وارد ایران شد، ادارۀ شهربانی در اطلاعیه ای شرایط متعددی برای خرید و فروش و نگهداری و استفاده از رادیو و نصب انتن رادیو بر بامها صادر کرد. هرکس می خواست رادیو داشته باشد باید از شهربانی یا ادارۀ پست و تلگراف و تلفن مجوز می گرفت.
بعد از سالهای کوتاه فعالیت تلویزیون خصوصی معروف به تلویزیون ثابت پارسال، دولت این شبکه را منحل کرد و با تأسیس سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران، هر دو رسانه را در انحصار مطلق خود درآورد.
در تمام این سالها سانسور همچنان بر کار رسانه ها حاکم بود.
از سال ۵۷، با وجود وقوع انقلاب و تغییر نظام سیاسی این روند و این نگاه همچنان ادامه یافت.
در اوایل دهۀ ۶۰ که دستگاه فکس وارد ایران شد، وزارت پست در اطلاعیه ای نگهداری و استفاده از این دستگاه را منوط به اخذ مجوز کرد. این بخشنامه آنقدر سست بود که هیچگاه اجرا نشد.
در همان سالها خرید و فروش و نگهداری و استفاده از دستگاههای ویدئو ممنوع و مستوجب مجازات شد. چیزی نگذشت که سیاست تقابل با ویدئو نیز شکستی تمام را متحمل شد.
وسیلۀ بعدی گیرنده های خانگی ماهواره ای بودند که باز همان قصه تکرار شد. ممنوعیت، مجازات و برخوردهای سخت و خشن چیزی بیش از دو دهه سال ادامه یافت. اما بالاخره دستگاه سیاسی بدون آنکه به روی خود بیاورد دستها را بالا برد و تسلیم شد و قانون و فشارها به کناری رفتند.
ورود اینترنت به عالم ارتباطات چالشی تازه و متفاوت آفرید. قصۀ تاریخی تکرار شد. به فاصلۀ کمی دولت با فیلترینگ باز هم بر سر دسترسی به اطلاعات مانع تراشید. این بار رواج فیلترشکنها این سیاست را شکست داد.
تاریخ ۱۸۰ سالۀ رسانه های جمعی و سانسور و فیلترینگ که در سه ساخت سیاسی قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی تکرار شده است حکایت از آن دارد که نهاد قدرت در سنت سیاسی ایرانی از گردش اطلاعات بیمناک است.
ساخت قدرت گرایش به آن دارد که با تک صدایی، جامعه صرفاً آن چیزی را بخواند و بشنود که حکومتها می خواهند.
ترس مانع از تصمیم گیری درست است. در تمام این سالهای طولانی ترس از گردش اطلاعات و اتکا به تک صدایی در رسانه ها موجب شده است ساخت سیاسی قادر به مشاهده و درک واقعیتهای جاری نشود و از انها عقب بیافتد. و زمانی آگاه شود که کار از کار گذشته است و توان مهار باقی نمانده است.
اگر دولت و سایر نهادهای تصمیم گیر به فکر حضور مؤثر در فرآیند گردش اطلاعات باشند، جز این راهی ندارند که با از میان برداشتن فیلترینگ امکان گردش اطلاعات در محیطی آزاد و امن و مسئول را فراهم آورند.
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @hooreechannel
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
🖊فیلترینگ و یک ترس تاریخی
@sokhanranihaa
در میان تمام مشکلاتی که امروزه کشور با آن درگیر است، مشکل فیلرینگ از یک جهت آسانترین آنهاست.
اگر حل مسائل اقتصادی و بین المللی و تحریمها و مشکلات دیگر مستلزم برنامه های دقیق و پیچیده و طولانی مدت است، مشکل فیلترینگ با چیزی شبیه زدن یک دکمه و خاموش کردن دستگاهها و تجیهیزاتی که فیلترینگ را انجام می دهند انجام می شود.
فیلترینگ با همۀ دردسرها و هزینه های هنگفتی که روی دست دولت ملت گذاشته است، کلاً بیهوده و بی ثمر بوده است.
اینک این پرسش را باید پاسخ داد که چرا برای یک کار غیر قانونی، شکست خورده، بی ثمر که صدها و شاید هزاران میلیارد تومان هزینه به دولت و ملت تحمیل می کند و موجب افزایش شکاف بین دولت و ملت است این همه پافشاری وجود دارد و هیچ تحلیل کارشناسی یا اقدام سیاسی نتوانسته است تصمیم سازان و تصمیم گیران فیلترینگ را از این کار زیانبار منصرف کند؟
گمانها بر این است که یکی از دلایل این
اصرارها منافع اقتصادی سرشاری است که شرکتهای متصدی فیلترینگ و فیلترشکن ها از این روند به دست می آورند.
چه بسا این دو گروه در فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری در مورد فیلترینگ نقش آفرینی مؤثری دارند.
اما غیر از این باید سراغ یک دلیل تاریخی عمیق تر و تجربۀ دولت در ایران رفت.
به گواهی تاریخ نهاد قدرت در ایران همواره از هر وسیلۀ ارتباطی که ارتباطات بینافردی و جمعی را تسهیل و ترویج کند به شدت هراس داشته و تلاش کرده است آن را تا نهایت امکان محدود کند.
اولین روزنامه ها در دوران قاجار به ایران وارد شدند و در دورۀ ناصری کم و بیش رواج یافتند. تاریخ سانسور نشریات در ایران همزمان تولد نشریات است. با این حال رواج مطبوعات چنان شد که نشریات به یکی از پایگاههای ترویج انقلاب مشروطه بدل شدند.
سانسورهای خشونت بار مطبوعات در عصر رضا شاهی نیز ادامه یافت. نام محرمعلی خان، درجه دار دون پایۀ نظمیه را همۀ روزنامه نگاران شنیده اند که مسئول سانسور مطبوعات بود و به پشتوانۀ سرتیپ رکن الدین مختاری، رئیس شهربانی وقت، تسمه از گردۀ روزنامه نگاران و مطبوعات می کشید.
در ۱۳۱۳ که رادیو وارد ایران شد، ادارۀ شهربانی در اطلاعیه ای شرایط متعددی برای خرید و فروش و نگهداری و استفاده از رادیو و نصب انتن رادیو بر بامها صادر کرد. هرکس می خواست رادیو داشته باشد باید از شهربانی یا ادارۀ پست و تلگراف و تلفن مجوز می گرفت.
بعد از سالهای کوتاه فعالیت تلویزیون خصوصی معروف به تلویزیون ثابت پارسال، دولت این شبکه را منحل کرد و با تأسیس سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران، هر دو رسانه را در انحصار مطلق خود درآورد.
در تمام این سالها سانسور همچنان بر کار رسانه ها حاکم بود.
از سال ۵۷، با وجود وقوع انقلاب و تغییر نظام سیاسی این روند و این نگاه همچنان ادامه یافت.
در اوایل دهۀ ۶۰ که دستگاه فکس وارد ایران شد، وزارت پست در اطلاعیه ای نگهداری و استفاده از این دستگاه را منوط به اخذ مجوز کرد. این بخشنامه آنقدر سست بود که هیچگاه اجرا نشد.
در همان سالها خرید و فروش و نگهداری و استفاده از دستگاههای ویدئو ممنوع و مستوجب مجازات شد. چیزی نگذشت که سیاست تقابل با ویدئو نیز شکستی تمام را متحمل شد.
وسیلۀ بعدی گیرنده های خانگی ماهواره ای بودند که باز همان قصه تکرار شد. ممنوعیت، مجازات و برخوردهای سخت و خشن چیزی بیش از دو دهه سال ادامه یافت. اما بالاخره دستگاه سیاسی بدون آنکه به روی خود بیاورد دستها را بالا برد و تسلیم شد و قانون و فشارها به کناری رفتند.
ورود اینترنت به عالم ارتباطات چالشی تازه و متفاوت آفرید. قصۀ تاریخی تکرار شد. به فاصلۀ کمی دولت با فیلترینگ باز هم بر سر دسترسی به اطلاعات مانع تراشید. این بار رواج فیلترشکنها این سیاست را شکست داد.
تاریخ ۱۸۰ سالۀ رسانه های جمعی و سانسور و فیلترینگ که در سه ساخت سیاسی قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی تکرار شده است حکایت از آن دارد که نهاد قدرت در سنت سیاسی ایرانی از گردش اطلاعات بیمناک است.
ساخت قدرت گرایش به آن دارد که با تک صدایی، جامعه صرفاً آن چیزی را بخواند و بشنود که حکومتها می خواهند.
ترس مانع از تصمیم گیری درست است. در تمام این سالهای طولانی ترس از گردش اطلاعات و اتکا به تک صدایی در رسانه ها موجب شده است ساخت سیاسی قادر به مشاهده و درک واقعیتهای جاری نشود و از انها عقب بیافتد. و زمانی آگاه شود که کار از کار گذشته است و توان مهار باقی نمانده است.
اگر دولت و سایر نهادهای تصمیم گیر به فکر حضور مؤثر در فرآیند گردش اطلاعات باشند، جز این راهی ندارند که با از میان برداشتن فیلترینگ امکان گردش اطلاعات در محیطی آزاد و امن و مسئول را فراهم آورند.
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @hooreechannel
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
Forwarded from مردمنامه (تاریخ مردم)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from مردمنامه (تاریخ مردم)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
داستان خردها و خردهریزها و کوچکها
تاریخ ریز و ریزتاریخنگاری
مردم/مردمینامهنویسی
در کتاب «تاریخ» سطور ریز را نیز بخوانیم. میان سطور را نیز ببینیم. حواسمان به حواشی و هامش و پیرامون هم باشد. تنها درشتها را دیدن و خواندن که هنری نیست. عادت به درشتبینی و سنت درشتخوانی کار ما را به گره انداخته است.
درشتبینان و درشتخوانان از درشت، درشت مینویسند.درشتگویی عادت مألوف و طریق معروف است در سنت تاریخنویسی ما و دیگران. (نه همهی دیگران، دیگرانی که همچون ما تاریخی دیرین و کهن دارند و سنتهای سترگ در ادب و هنر و دانش.) درشتگویی و هرزهدرایی دربارهی خردان کلاننما. ریزها و کوچکهای بزرگنما. کوچکمردان بزرگمردنما. ناقهرمانان قهرماننما.
این سنت شخصیتزده آب در آسیاب شخصیتپرستی ریخته و میریزد و، تا هنگامی که چیرگی و رواج دارد، همچنان خواهد ریخت.
ریزها را بزرگ و درشت کردن کار ما را به گره انداخته است. ریزها را درشت کردیم و درشت دیدیم که خوار شدیم. ریزها و کوچکهایی که چنین درشت و بزرگ شدند ما را خوار و کوچک کردند. تاریخنویسی درشتبین درشتخوان درشتنویس درشتگو در این بلایی که بر سر ما آمد نقش و سهم و اثر داشت. شاید بیش از هرچیز دیگر سهم داشت. و دارد...
در تاریخ، ریزها و کوچکها و معمولیها و پیشپاافتادهها را نیز ببینیم. تنها درشتها و بزرگها را دیدن هنری نیست. چندان هنری نیست. تنها سطور درشت را خواندن بسنده نیست.تاریخ(تاریخ۱) پر است از ریزها و معمولیها. اما تاریخنگاری ما خالیست. تاریخنگاری قدیممان را میگویم؛ اما از سلطه و چیرگی آن بینش و نگرشی که پایه و بنیاد آن بود بر تاریخنگاری و تاریخخوانی و تاریخآموزی اکنون و امروزمان نیز میگویم. در تاریخنگاری ما مردم غایباند. زندگی مردم غایب است. مغفول است. و در سیاست ما نیز. سیاست ما عین تاریخنگاری ما و تاریخنگاری ما عین سیاست ماست.
و...
درد بزرگیست. بلای بزرگیست.
مردمنامه درپی درمان این درد و چارهی این بلاست.
در این درد و در این کوشش درمان همراه باشید.
مردمنامه را دریابید...
#داریوش_رحمانیان
بیستم آبان هزار و چهارصد و سه
https://www.tg-me.com/mardomnameh
تاریخ ریز و ریزتاریخنگاری
مردم/مردمینامهنویسی
در کتاب «تاریخ» سطور ریز را نیز بخوانیم. میان سطور را نیز ببینیم. حواسمان به حواشی و هامش و پیرامون هم باشد. تنها درشتها را دیدن و خواندن که هنری نیست. عادت به درشتبینی و سنت درشتخوانی کار ما را به گره انداخته است.
درشتبینان و درشتخوانان از درشت، درشت مینویسند.درشتگویی عادت مألوف و طریق معروف است در سنت تاریخنویسی ما و دیگران. (نه همهی دیگران، دیگرانی که همچون ما تاریخی دیرین و کهن دارند و سنتهای سترگ در ادب و هنر و دانش.) درشتگویی و هرزهدرایی دربارهی خردان کلاننما. ریزها و کوچکهای بزرگنما. کوچکمردان بزرگمردنما. ناقهرمانان قهرماننما.
این سنت شخصیتزده آب در آسیاب شخصیتپرستی ریخته و میریزد و، تا هنگامی که چیرگی و رواج دارد، همچنان خواهد ریخت.
ریزها را بزرگ و درشت کردن کار ما را به گره انداخته است. ریزها را درشت کردیم و درشت دیدیم که خوار شدیم. ریزها و کوچکهایی که چنین درشت و بزرگ شدند ما را خوار و کوچک کردند. تاریخنویسی درشتبین درشتخوان درشتنویس درشتگو در این بلایی که بر سر ما آمد نقش و سهم و اثر داشت. شاید بیش از هرچیز دیگر سهم داشت. و دارد...
در تاریخ، ریزها و کوچکها و معمولیها و پیشپاافتادهها را نیز ببینیم. تنها درشتها و بزرگها را دیدن هنری نیست. چندان هنری نیست. تنها سطور درشت را خواندن بسنده نیست.تاریخ(تاریخ۱) پر است از ریزها و معمولیها. اما تاریخنگاری ما خالیست. تاریخنگاری قدیممان را میگویم؛ اما از سلطه و چیرگی آن بینش و نگرشی که پایه و بنیاد آن بود بر تاریخنگاری و تاریخخوانی و تاریخآموزی اکنون و امروزمان نیز میگویم. در تاریخنگاری ما مردم غایباند. زندگی مردم غایب است. مغفول است. و در سیاست ما نیز. سیاست ما عین تاریخنگاری ما و تاریخنگاری ما عین سیاست ماست.
و...
درد بزرگیست. بلای بزرگیست.
مردمنامه درپی درمان این درد و چارهی این بلاست.
در این درد و در این کوشش درمان همراه باشید.
مردمنامه را دریابید...
#داریوش_رحمانیان
بیستم آبان هزار و چهارصد و سه
https://www.tg-me.com/mardomnameh
Telegram
مردمنامه (تاریخ مردم)
📜 مردمنامه
🌍 فصلنامه مطالعات تاریخ مردم
✒️ به سردبیری داریوش رحمانیان
🔗 دسترسی به فضاهای مجازی و لینکهای خرید:
http://zil.ink/mardomnameh
📮ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطلب:
@Parastoorahimi66
🌍 فصلنامه مطالعات تاریخ مردم
✒️ به سردبیری داریوش رحمانیان
🔗 دسترسی به فضاهای مجازی و لینکهای خرید:
http://zil.ink/mardomnameh
📮ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطلب:
@Parastoorahimi66
Forwarded from هیچستان
در چگونهدیدن تاریخ
ایبسا پیرامون که از کانون مهمتر است.
چشمکانونبین از دیدن پیرامون نابیناست. بدرجات نابیناست. چشمی که به دیدن و نگریستن و خیرهشدن به درشتها و تمرکز بر بزرگها و خاصها و استثناییها و سوپراستارها و بالادستیها عادت کرده باشد، بدرجات از دیدن ریزها و عادیها و معمولیها و پاییندستیها ناتوان میشود. تنبل میشود. در مواردی کاملا کور میشود. نگاه عادیشده، نگریستن عادتشده چه آفتیست! چه بلای بدیست این بلای عادتزدگی! این پرستش عادتی! این عادتپرستی بدتر از بتپرستی!
ایبسا مهم نامهمنما
ایبسا نامهم مهمنما
ایبسا خرد بزرگنما
ایبسا بزرگ خردنما
ایبسا خاص عادینما( عادیشده. معمولی و پیشپاافتادهشده در اثر بیماری عادتزدگی)
ایبسا عادی خاصشده
ایبسا نکوهیدهی ستودهشده
ایبسا ستودهی نکوهیدهشده
ایبسا ارزش ضدارزشنما
ایبسا ضدارزش ارزشنما
ایبسا بیارزش باارزشنما
ایبسا باارزش بیارزشنما
ایبسا بزرگمرد کوچکنما
ایبسا کوچک بزرگمردنما(بزرگمردشده، بزرگمرد ساختگی)
ایبسا قهرمان ناقهرماننما
ایبسا ناقهرمان قهرماننما
ایبسا خواص عوامنما
ایبسا عوام خواصنما
چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید
تاریخ را جور دیگر ببینیم، اگر میخواهیم که سیاستمان و زندگیمان و اکنون و آیندهمان جور دیگر شود. تاریخ پر از ریزهاست. تاریخ، نه تنها ریزبینی که افزون بر آن، ریز-بینی میخواهد.
از تاریخ شخصیتزدهی شخصمحور شخصباور بگریزیم همچنان که از مار و عقرب و از شیر و گرگ و پلنگ. همین تاریخ است که گرگها و پلنگها را به جان مردم میاندازد. همین تاریخ است که گرگها را شبان میکند. گرگهای شباننما را همین تاریخ است که میسازد و میپرورد و چیره میکند. همین تاریخی که از مردم گله میسازد: رعیت.
همین تاریخ است که احمقان را سرور میکند و نابخردان و پندارزدگان را سررشتهدار و سالار.
همین تاریخ است که فرعون ساز است. عون فرعون است. ضحاکپرور است. اژدهاآفرین است. درخت خودکامگی از چشمهی این تاریخ آب میخورد. بیخ و ریشهی خودکامگی و خودکامهپروریست این تاریخ. این تاریخ رستمنماساز سهرابستیز است که سهرابهایمان را میکشد و مغز جوانانمان را خوراک ضحاک میکند و یا میگریزاند: گریز مغزها. تا از این تاریخ نگسلیم و نگریزیم ناگزیریم که گریز مغزهایمان را ببینیم.
به زندان این تاریخ گرفتار آمدهایم.
این جهان/تاریخ زندان و ما زندانیان
حفرهکن زندان و خود را وارهان
در دیوار تاریخشخصیتزده حفره باید کرد. شالودههایش را سست باید کرد. آن را خراب باید کرد. باید برانداخت.میهنمان را خراب کرده است. ما را برانداخته است...
#داریوش_رحمانیان
بیستم آبان هزار و چهارصد و سه
https://www.tg-me.com/hichestandr
ایبسا پیرامون که از کانون مهمتر است.
چشمکانونبین از دیدن پیرامون نابیناست. بدرجات نابیناست. چشمی که به دیدن و نگریستن و خیرهشدن به درشتها و تمرکز بر بزرگها و خاصها و استثناییها و سوپراستارها و بالادستیها عادت کرده باشد، بدرجات از دیدن ریزها و عادیها و معمولیها و پاییندستیها ناتوان میشود. تنبل میشود. در مواردی کاملا کور میشود. نگاه عادیشده، نگریستن عادتشده چه آفتیست! چه بلای بدیست این بلای عادتزدگی! این پرستش عادتی! این عادتپرستی بدتر از بتپرستی!
ایبسا مهم نامهمنما
ایبسا نامهم مهمنما
ایبسا خرد بزرگنما
ایبسا بزرگ خردنما
ایبسا خاص عادینما( عادیشده. معمولی و پیشپاافتادهشده در اثر بیماری عادتزدگی)
ایبسا عادی خاصشده
ایبسا نکوهیدهی ستودهشده
ایبسا ستودهی نکوهیدهشده
ایبسا ارزش ضدارزشنما
ایبسا ضدارزش ارزشنما
ایبسا بیارزش باارزشنما
ایبسا باارزش بیارزشنما
ایبسا بزرگمرد کوچکنما
ایبسا کوچک بزرگمردنما(بزرگمردشده، بزرگمرد ساختگی)
ایبسا قهرمان ناقهرماننما
ایبسا ناقهرمان قهرماننما
ایبسا خواص عوامنما
ایبسا عوام خواصنما
چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید
تاریخ را جور دیگر ببینیم، اگر میخواهیم که سیاستمان و زندگیمان و اکنون و آیندهمان جور دیگر شود. تاریخ پر از ریزهاست. تاریخ، نه تنها ریزبینی که افزون بر آن، ریز-بینی میخواهد.
از تاریخ شخصیتزدهی شخصمحور شخصباور بگریزیم همچنان که از مار و عقرب و از شیر و گرگ و پلنگ. همین تاریخ است که گرگها و پلنگها را به جان مردم میاندازد. همین تاریخ است که گرگها را شبان میکند. گرگهای شباننما را همین تاریخ است که میسازد و میپرورد و چیره میکند. همین تاریخی که از مردم گله میسازد: رعیت.
همین تاریخ است که احمقان را سرور میکند و نابخردان و پندارزدگان را سررشتهدار و سالار.
همین تاریخ است که فرعون ساز است. عون فرعون است. ضحاکپرور است. اژدهاآفرین است. درخت خودکامگی از چشمهی این تاریخ آب میخورد. بیخ و ریشهی خودکامگی و خودکامهپروریست این تاریخ. این تاریخ رستمنماساز سهرابستیز است که سهرابهایمان را میکشد و مغز جوانانمان را خوراک ضحاک میکند و یا میگریزاند: گریز مغزها. تا از این تاریخ نگسلیم و نگریزیم ناگزیریم که گریز مغزهایمان را ببینیم.
به زندان این تاریخ گرفتار آمدهایم.
این جهان/تاریخ زندان و ما زندانیان
حفرهکن زندان و خود را وارهان
در دیوار تاریخشخصیتزده حفره باید کرد. شالودههایش را سست باید کرد. آن را خراب باید کرد. باید برانداخت.میهنمان را خراب کرده است. ما را برانداخته است...
#داریوش_رحمانیان
بیستم آبان هزار و چهارصد و سه
https://www.tg-me.com/hichestandr
Telegram
هیچستان
غیر حق در هر دو عالم هیچ نیست
📌 با عضویت در یوتیوب مردمنامه از ما حمایت کنید:
https://youtu.be/ggsGntUcVEM?si=Y6JvMjJrifnPsabC
🔸 گفتوگو با افسانه نجمآبادی (استاد بازنشستۀ تاریخ، مطالعات زنان و جنسیت در دانشگاه هاروارد)
https://youtu.be/ggsGntUcVEM?si=Y6JvMjJrifnPsabC
🔸 گفتوگو با افسانه نجمآبادی (استاد بازنشستۀ تاریخ، مطالعات زنان و جنسیت در دانشگاه هاروارد)
YouTube
مجموعهگفتوگوهای مردمنامه با مورخان ایرانی. افسانه نجمآبادی
📌 از مجموعهگفتوگوهای مردمنامه با مورخان ایرانی
🔹 گفتوگو با افسانه نجمآبادی (استاد بازنشسته تاریخ، مطالعات زنان و جنسیت در دانشگاه هاروارد)
با حضور داریوش رحمانیان (گروه تاریخ دانشگاه تهران، سردبیر مجله مردمنامه)
جواد مرشدلو (گروه تاریخ دانشگاه تربیت…
🔹 گفتوگو با افسانه نجمآبادی (استاد بازنشسته تاریخ، مطالعات زنان و جنسیت در دانشگاه هاروارد)
با حضور داریوش رحمانیان (گروه تاریخ دانشگاه تهران، سردبیر مجله مردمنامه)
جواد مرشدلو (گروه تاریخ دانشگاه تربیت…
Forwarded from 🌲تاریخ و زندگی🌲 (جواد عباسی)
جلسه نقد و بررسی کتاب:
تاریخ خشکسالی در خراسان رضوی
جواد عباسی
جمشید قشنگ
دکتر کامران داوری
دکتر یوسف متولی حقیقی
مکان: ساختمان مرکزی اتاق بازرگانی مشهد، طبقه ۳، سالن جلسات
تاریخ: یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۷
تاریخ خشکسالی در خراسان رضوی
جواد عباسی
جمشید قشنگ
دکتر کامران داوری
دکتر یوسف متولی حقیقی
مکان: ساختمان مرکزی اتاق بازرگانی مشهد، طبقه ۳، سالن جلسات
تاریخ: یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۷
Forwarded from زمانهٔ برخورد
همه معمولی هستیم
✍🏻 محسن آزموده
بيشتر ما آدمهای معمولی هستيم. يعنی شناخته شده و نابغه و برجسته و بزرگ و سرشناس و... نيستيم. ما آدمهای معمولی به جايی حساب نمیشويم. ديده نمیشويم. اهميت خاصی نداريم، جز برای خانواده و نزديكانمان. صدایمان شنيده نمیشود، مگر وقتی كه دستكم دهها نفر از ما جايی جمع شويم و سر و صدا كنيم. اخبار خاصي نداريم. وقتي مريض میشويم، يا ازدواج میكنيم يا جدا میشويم يا از جایی به جای ديگری سفر میكنيم، بازتابي در رسانهها نداريم. وقتی هم كه میميريم، اتفاق خاصی نمیافتد. ما مثل پيچ و مهرهها يا قطعات كماهميت ماشينهای خيلی بزرگ هستيم، وقتی فرسوده میشويم، به راحتی تعويضمان میكنند. در روزگار جديد به ويژه از سوی سياستمداران و آدمهای مهم، مخصوصا جلوی دوربين رسانهها، خيلی تحويلمان میگيرند. به قول قديمیها هندوانه زير بغلمان میگذارند. ای بسا به روی مبارك نياوريم و از اين تعريف و تمجيدهای الكی خوشخوشانمان هم بشود، اما خودمان میفهميم كه اينها همه از جنس پيزر لای پالان كسی گذاشتن است و هدف ديگری پشت آن. در واقع آنها برای اينكه خودشان بزرگ و در چشم و مهم باشند و بمانند و از مزايای اين جايگاه بهرهمند شوند، بالا بالامان میكنند، وگرنه عاشق چشم و ابرویمان نيستند. در گذشته ما معمولیها در تاريخ هم جایی نداشتيم. تاريخ متعلق به شاهان و سرداران و حاكمان و ملكهها و دانشمندان و اديبان سخنوران و... بود. كسی ما را به حساب نمیآورد. نهايتا سياهی لشكر بوديم، جزو قشون و خيل سلطان. از ابتداي عصر جديد و با ظهور رمان، نويسندگان به تدريج و بنا به علل و دلايلی به روايت زندگی ما روی آوردند و زيست روزمره و معمولا بدون ماجراي خاص ما را به رشته تحرير كشيدند. از دغدغهها و دلهرهها و هراسها و اميدها و آرزوها و خوشیهایمان نوشتند، به همين خاطر مخاطبانی گسترده پيدا كردند. ما خودمان را در صفحهها و سطرهاي رمانها باز میجستيم. در شخصيتهايی كه بسياری آنها را تخيلی میخواندند، اما برای ما واقعیتر از همه قهرمانهای به دست نيامدنی تاريخی است.
اما ما روز به روز و قطعا بهرغم ميل آدمهای مهم، قدرتمندتر شدهايم. به لطف پيشرفتهايی كه صورت گرفته، به لطف رسانهها، به لطف دموكراسی يا هر چيز ديگري. به هر حال از آن بيزباني قبلي خارج شدهايم. گيرم بلد نباشيم مثل آنها روشمند و در چارچوب خودمان را ثبت كنيم، اما به هر حال ما وارد تاريخ شدهايم و ديگر منتظر نمیمانيم كه درباره ما بنويسند. خودمان بايد دست به كار شويم؛ شدهايم. در شبكههای اجتماعی، در هر جا كه دستمان برسد. از خودمان میگوييم و نشان ميدهيم كه آدمها تفاوت چندانی با هم ندارند. حتي آنها كه به ظاهر مهمتر و بزرگتر و والاترند. همه از يك قماشيم. همه معمولی هستيم.
🗞منتشر شده در روزنامه اعتماد
▫️▫️▫️
@zamaneyebarkhord
✍🏻 محسن آزموده
بيشتر ما آدمهای معمولی هستيم. يعنی شناخته شده و نابغه و برجسته و بزرگ و سرشناس و... نيستيم. ما آدمهای معمولی به جايی حساب نمیشويم. ديده نمیشويم. اهميت خاصی نداريم، جز برای خانواده و نزديكانمان. صدایمان شنيده نمیشود، مگر وقتی كه دستكم دهها نفر از ما جايی جمع شويم و سر و صدا كنيم. اخبار خاصي نداريم. وقتي مريض میشويم، يا ازدواج میكنيم يا جدا میشويم يا از جایی به جای ديگری سفر میكنيم، بازتابي در رسانهها نداريم. وقتی هم كه میميريم، اتفاق خاصی نمیافتد. ما مثل پيچ و مهرهها يا قطعات كماهميت ماشينهای خيلی بزرگ هستيم، وقتی فرسوده میشويم، به راحتی تعويضمان میكنند. در روزگار جديد به ويژه از سوی سياستمداران و آدمهای مهم، مخصوصا جلوی دوربين رسانهها، خيلی تحويلمان میگيرند. به قول قديمیها هندوانه زير بغلمان میگذارند. ای بسا به روی مبارك نياوريم و از اين تعريف و تمجيدهای الكی خوشخوشانمان هم بشود، اما خودمان میفهميم كه اينها همه از جنس پيزر لای پالان كسی گذاشتن است و هدف ديگری پشت آن. در واقع آنها برای اينكه خودشان بزرگ و در چشم و مهم باشند و بمانند و از مزايای اين جايگاه بهرهمند شوند، بالا بالامان میكنند، وگرنه عاشق چشم و ابرویمان نيستند. در گذشته ما معمولیها در تاريخ هم جایی نداشتيم. تاريخ متعلق به شاهان و سرداران و حاكمان و ملكهها و دانشمندان و اديبان سخنوران و... بود. كسی ما را به حساب نمیآورد. نهايتا سياهی لشكر بوديم، جزو قشون و خيل سلطان. از ابتداي عصر جديد و با ظهور رمان، نويسندگان به تدريج و بنا به علل و دلايلی به روايت زندگی ما روی آوردند و زيست روزمره و معمولا بدون ماجراي خاص ما را به رشته تحرير كشيدند. از دغدغهها و دلهرهها و هراسها و اميدها و آرزوها و خوشیهایمان نوشتند، به همين خاطر مخاطبانی گسترده پيدا كردند. ما خودمان را در صفحهها و سطرهاي رمانها باز میجستيم. در شخصيتهايی كه بسياری آنها را تخيلی میخواندند، اما برای ما واقعیتر از همه قهرمانهای به دست نيامدنی تاريخی است.
اما ما روز به روز و قطعا بهرغم ميل آدمهای مهم، قدرتمندتر شدهايم. به لطف پيشرفتهايی كه صورت گرفته، به لطف رسانهها، به لطف دموكراسی يا هر چيز ديگري. به هر حال از آن بيزباني قبلي خارج شدهايم. گيرم بلد نباشيم مثل آنها روشمند و در چارچوب خودمان را ثبت كنيم، اما به هر حال ما وارد تاريخ شدهايم و ديگر منتظر نمیمانيم كه درباره ما بنويسند. خودمان بايد دست به كار شويم؛ شدهايم. در شبكههای اجتماعی، در هر جا كه دستمان برسد. از خودمان میگوييم و نشان ميدهيم كه آدمها تفاوت چندانی با هم ندارند. حتي آنها كه به ظاهر مهمتر و بزرگتر و والاترند. همه از يك قماشيم. همه معمولی هستيم.
🗞منتشر شده در روزنامه اعتماد
▫️▫️▫️
@zamaneyebarkhord
Forwarded from نگارستان اندیشه
🏷 رونمایی کتاب رابطه پزشک و بیمار (اخلاق پزشکی۱)
▫️ترجمه و تدوین: قربان بهزادیان نژاد
▫️سه شنبه ۲۹ آبان ماه ۱۴۰۳ - ساعت۱۶
🏷انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری با همکاری انتشارات نگارستان اندیشه، نشستی را به مناسبت انتشار کتاب رابطه پزشک و بیمار (اخلاق پزشکی۱) برگزار می کنند. این نشست روز سه شنبه بیست و نهم آبان ماه ۱۴۰۳ از ساعت ۱۶ در محل انجمن برگزار خواهد شد و آقایان دکتر سیدمحمدرضا حسینی بهشتی، دکتر مصطفی معین و دکتر حمیدرضا نمازی از منظر فلسفه، اخلاق و دانش پزشکی محتوای کتاب را بررسی خواهند کرد.
دکتر قربان بهزادیاننژاد (۱۳۳۶ - )، دانشآموختۀ دکتری میکروبیولوژی پزشکی و استاد تمام دانشگاه تربیت مدرس است. او طی یک دهۀ اخیر که به ناچار از محیط دانشگاهی دور بود، مجموعهآثاری را با موضوع تاریخ پزشکی در اسلام و ایران پدید آورد. کتاب حاضر با پرداختن به مسألۀ اخلاق پزشکی و تأکید بر رابطۀ دوسویۀ پزشک و بیمار، طیف گستردهای از مخاطبان را به خود جلب میکند.
⏱ سه شنبه ۲۹ آبان ماه ۱۴۰۳ - ساعت۱۶
📌 انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری: میدان توحید، خیابان نصرت غربی، شماره ۵۶ طبقه دوم
انتشارات نگارستان اندیشه
👆
▫️ترجمه و تدوین: قربان بهزادیان نژاد
▫️سه شنبه ۲۹ آبان ماه ۱۴۰۳ - ساعت۱۶
🏷انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری با همکاری انتشارات نگارستان اندیشه، نشستی را به مناسبت انتشار کتاب رابطه پزشک و بیمار (اخلاق پزشکی۱) برگزار می کنند. این نشست روز سه شنبه بیست و نهم آبان ماه ۱۴۰۳ از ساعت ۱۶ در محل انجمن برگزار خواهد شد و آقایان دکتر سیدمحمدرضا حسینی بهشتی، دکتر مصطفی معین و دکتر حمیدرضا نمازی از منظر فلسفه، اخلاق و دانش پزشکی محتوای کتاب را بررسی خواهند کرد.
دکتر قربان بهزادیاننژاد (۱۳۳۶ - )، دانشآموختۀ دکتری میکروبیولوژی پزشکی و استاد تمام دانشگاه تربیت مدرس است. او طی یک دهۀ اخیر که به ناچار از محیط دانشگاهی دور بود، مجموعهآثاری را با موضوع تاریخ پزشکی در اسلام و ایران پدید آورد. کتاب حاضر با پرداختن به مسألۀ اخلاق پزشکی و تأکید بر رابطۀ دوسویۀ پزشک و بیمار، طیف گستردهای از مخاطبان را به خود جلب میکند.
⏱ سه شنبه ۲۹ آبان ماه ۱۴۰۳ - ساعت۱۶
📌 انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری: میدان توحید، خیابان نصرت غربی، شماره ۵۶ طبقه دوم
انتشارات نگارستان اندیشه
👆
Forwarded from Negarestan-e Andisheh Institute
مردمنامه (تاریخ مردم)
🏷 رونمایی کتاب رابطه پزشک و بیمار (اخلاق پزشکی۱) ▫️ترجمه و تدوین: قربان بهزادیان نژاد ▫️سه شنبه ۲۹ آبان ماه ۱۴۰۳ - ساعت۱۶ 🏷انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری با همکاری انتشارات نگارستان اندیشه، نشستی را به مناسبت انتشار کتاب رابطه پزشک و بیمار (اخلاق پزشکی۱)…
دکتر قربان بهزادیاننژاد استاد تمام گروه میکروبیولوژی دانشگاه تربیت مدرس و رییس ستاد میرحسین موسوی بیش از هفت ماه است که بدون یک روز مرخصی در بند کارگری زندان اوین محبوس است. او که جرمش چند دقیقه صحبت در کلاب هاوس و دعوت حکومت به گفتگو است، در تمام مدت حبس اخیر و دوره پنج سال زندان (پس از حوادث سال هشتاد و هشت) یکسره مشغول ترجمه و تألیف بوده ولی دستگاه عریض و طویل قضایی حتی حاضر به یک روز مرخصی به او نیست!
واقعا حکومت چه خطری از ناحیه نخبگان و کنشگران صلحجو و اندیشمند احساس میکند که چنین سبُعانه زندگی و آزادی آنها را تحدید میکند؟
آیا صدایی به گوشی در جایی میرسد؟!
واقعا حکومت چه خطری از ناحیه نخبگان و کنشگران صلحجو و اندیشمند احساس میکند که چنین سبُعانه زندگی و آزادی آنها را تحدید میکند؟
آیا صدایی به گوشی در جایی میرسد؟!
دربارهی قربان بهزادیاننژاد
کمی بیش از بیست سال است که بهزادیاننژاد را میشناسم. در سالهای پیش از ۸۸ در پارهای از برنامههای علمی و برگزاری نشستها و همایشها با او و مؤسسه همکاری داشتم. در آن اوان با اینکه با انبوه مشکلات و گرفتاریهای دستبهگریبان بودم، هرگاه دعوتم میکرد و کاری از من میخواست بیچونوچرا و در حد توان و امکان اجابت میکردم و این نبود مگر به دلیل عشق و خلوصی که در او میدیدم برای خدمت به ایران و تاریخ و تمدن و فرهنگ ایران. همواره در تکاپو بود. دمی آرام نداشت. گواهی میدهم که بیش از بسیاری از اهالی تاریخ و علومانسانی غم ایران داشت. دغدغهمند و دردمند بود. افتاده و فروتن و بیادعا. و...
دیگر چه بگویم؟ چه میتوانم بگویم؟
چنین کسی چرا باید در زندان باشد؟ به چه جرم و چه گناهی؟...
#داریوش_رحمانیان
بیست و چهارم آبان هزار و چهارصد و سه
https://www.tg-me.com/mardomnameh
کمی بیش از بیست سال است که بهزادیاننژاد را میشناسم. در سالهای پیش از ۸۸ در پارهای از برنامههای علمی و برگزاری نشستها و همایشها با او و مؤسسه همکاری داشتم. در آن اوان با اینکه با انبوه مشکلات و گرفتاریهای دستبهگریبان بودم، هرگاه دعوتم میکرد و کاری از من میخواست بیچونوچرا و در حد توان و امکان اجابت میکردم و این نبود مگر به دلیل عشق و خلوصی که در او میدیدم برای خدمت به ایران و تاریخ و تمدن و فرهنگ ایران. همواره در تکاپو بود. دمی آرام نداشت. گواهی میدهم که بیش از بسیاری از اهالی تاریخ و علومانسانی غم ایران داشت. دغدغهمند و دردمند بود. افتاده و فروتن و بیادعا. و...
دیگر چه بگویم؟ چه میتوانم بگویم؟
چنین کسی چرا باید در زندان باشد؟ به چه جرم و چه گناهی؟...
#داریوش_رحمانیان
بیست و چهارم آبان هزار و چهارصد و سه
https://www.tg-me.com/mardomnameh
Telegram
مردمنامه (تاریخ مردم)
📜 مردمنامه
🌍 فصلنامه مطالعات تاریخ مردم
✒️ به سردبیری داریوش رحمانیان
🔗 دسترسی به فضاهای مجازی و لینکهای خرید:
http://zil.ink/mardomnameh
📮ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطلب:
@Parastoorahimi66
🌍 فصلنامه مطالعات تاریخ مردم
✒️ به سردبیری داریوش رحمانیان
🔗 دسترسی به فضاهای مجازی و لینکهای خرید:
http://zil.ink/mardomnameh
📮ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطلب:
@Parastoorahimi66
Forwarded from موسسۀ علمی و تاریخی آتوسا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایده ایران در دوره صفویه
گفتوگو با دکتر مقصودعلی صادقی گندمانی
#تیزر_معرفی
🔸بدونشک شکلگیری شاهنشاهی صفویه یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ ایران دوران اسلامی محسوب میشود و ایران در این دوره نظم و ثبات نوینی پیدا کرد که تاکنون در زندگی سیاسی و اجتماعی ایرانیان قابل مشاهده است.
🔸 مفهوم ایران در این دوره از تاریخ ایران لایه معنایی نوینی به خود دید و ایده ایران به مولفههای تاریخی و سرزمینی دوران باستان نزدیکتر شد.
🔸در همین راستا در سلسله نشستهای "ایران کجاست" در آسیا نیوز ایران و موسسه آتوسا گفتگویی با دکتر مقصودعلی صادقیگندمانی، استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس، داشتیم.
#ایران_کجاست
آتوسا: نهاد ترویجی اندیشه سیاسی و دانش تاریخی در ایران
ویدیو گفتوگوی کامل با دکتر صادقی گندمانی به زودی از همین کانال تلگرامی منتشر میشود.
🆔 @atusa_sbu
@asianewsiran
گفتوگو با دکتر مقصودعلی صادقی گندمانی
#تیزر_معرفی
🔸بدونشک شکلگیری شاهنشاهی صفویه یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ ایران دوران اسلامی محسوب میشود و ایران در این دوره نظم و ثبات نوینی پیدا کرد که تاکنون در زندگی سیاسی و اجتماعی ایرانیان قابل مشاهده است.
🔸 مفهوم ایران در این دوره از تاریخ ایران لایه معنایی نوینی به خود دید و ایده ایران به مولفههای تاریخی و سرزمینی دوران باستان نزدیکتر شد.
🔸در همین راستا در سلسله نشستهای "ایران کجاست" در آسیا نیوز ایران و موسسه آتوسا گفتگویی با دکتر مقصودعلی صادقیگندمانی، استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس، داشتیم.
#ایران_کجاست
آتوسا: نهاد ترویجی اندیشه سیاسی و دانش تاریخی در ایران
ویدیو گفتوگوی کامل با دکتر صادقی گندمانی به زودی از همین کانال تلگرامی منتشر میشود.
🆔 @atusa_sbu
@asianewsiran