✅ نظریهٔ خلیفه-سلطان
✍️ داود الهی، دانشجوی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام، دانشگاه بهشتی تهران، ۲۵ بهمن ۱۴۰۲
جوهرهٔ اصلی نظریهٔ خلیفه-سلطان بحث غلبه و امنیت است، در این نظریه دو رویکرد قرینه وجود دارد؛ همچون دو روی یک سکه. در رویکرد اول اندیشهگران سیاسی برآنند تا نظام تغلبیه را توجیه و تصدیق فقهی کنند و دیگر اینکه برقراری امنیت را علت اساسی این تصدیق قرار دهند؛ از نظرگاه نویسندگان سیاستنامه، آدابالملوکها، نصیحهالملوکها، خلافت به معنی واداشتن همهٔ مردم به احکام شرع بود و برای فقیهان، خلافت چیزی نبود جز تفویض قدرت به منظور بکاربستن و دفاعکردن از شریعت و توجیهکردن نظم سیاسی-اجتماعی. شاید به همین خاطر است که در اندیشهٔ سیاسی متفکران اسلامی مانند نظامالملک و ماوردی کمتر به ماهیت قدرت پرداخته شده است.
نظریهٔ خلافت که سنگبنای مشروعیت دینی نظریهٔ خلیفه-سلطان در دوران بعدی جهان اسلام است، از نظریههاییست که از جهان شرق هلنیسم برخاسته است و به گونهای فزاینده شیعیان و صوفیان در انتقال این افکار نقش مهمی داشتند و در نتیجهٔ وفقدادن آرمان افلاطونی پادشاه-فیلسوف در حوزهٔ آرمان الهی اسلامی برای اجرای شریعت تحت رهبری الهی به شدت از نظریهٔ شیعی تأثیر گرفته است. پادشاه آرمانی از نظر افضلالدین کاشانی پادشاه- فیلسوف است و تنها اوست که جانشین خداست. نجمالدین کبری در مرصادالعباد مینویسد: «والاترین خیر هنگامی است که سلطنت ایمان و سلطنت دنیا در وجود یک فرد متحد شود، این گرایش که با افکار ناشی از دریافتهای پیش از اسلام دربارهٔ نهاد حکومت تحکیم شده بود با نظریهٔ امامت در تفکر شیعه و اندیشههای مرید و مرادی صوفیان دوباره تقویت گردید.»
به نظر میرسد نظریهٔ خلیفه-سلطان را بیش از آنکه منتسب به طیف شریعتنامهنویسان در تقابل فکری-فلسفی با سیاستنامهنویسان قلمداد کنیم آن را باید تکاپوی واقعگرایانه و سیال از سوی بخش اعظم اندیشمندان سیاسی بدانیم که میکوشیدند دستگاه خلافت را به سلطنت نزدیک کنند، تا ایدئولوژی جدیدی برای خلافت تأسیس و تدوین کنند و شریعت و خلافت مبتنی بر آن را با سازماندهی سیاسی و نظام اجتماعی ایران قبل از اسلام همسو و سازگار کنند.
بنابرگفتهٔ سِرهمیلتون گیپ: «ماوردی کوشید خلافت را با توجه به تحول اجتماعی تاریخی آن توجیه کند. روند زیربنایی این کار یک روند شریعی است ولی قدرت سازندهٔ آن سلطان است»
از همین روست که خواجه نظامالملک در همان آغازینسطر سیاستنامه مینویسد:
«ایزد تعالی اندر هر عصری و روزگاری یکی را از میان خلق برگزیند و او را به هنرهای پادشاهای آراسته گرداند و مصالح جهان و آرام بندگان بدو باز بندد و درِ فساد و آشوب بدو بسته گرداند و هیبت و حشمت او در دلها و چشم خلایق بگستراند تا مردمان اندر عدلِ او روزگار میگذرانند و ایمِن همی باشند و بقای دولت او میخواهند....»
مبنای این برگزیدگی در نزد خواجه ریشه در آن چیزی دارد که سیّدجواد طباطبایی «سلطنت واقعاً موجود» مینامد. برخلاف دوران باستان که فرهّایزدی در خون و تخمه پادشاهان از همان ابتدا ساری و جاری است در دوران بعد از اسلام، «غلبه» بر سایر مدعیان قدرت عامل اساسی است. یعنی همانگونه که خواجه تئوریزه کرده، «سلطان» ابتدا بر سایر مدعیان قدرت غلبه میکند آنگاه به هنرهای شاهانه آراسته میگردد. و در نهایت در فتنه و آشوب به کیاست او بسته میگردد.
منابع
- احکامالسلطانیه، ماوردی
- سیاستنامه «سیرالملوک»، خواجه نظامالملک
- مرصادالعباد، نجمالدین رازی دایه، به اهتمام محمدامین ریاحی
- خواجه نظامالملک «گفتار در تداوم فرهنگی ایران»، جواد طباطبایی
✍️ داود الهی، دانشجوی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام، دانشگاه بهشتی تهران، ۲۵ بهمن ۱۴۰۲
جوهرهٔ اصلی نظریهٔ خلیفه-سلطان بحث غلبه و امنیت است، در این نظریه دو رویکرد قرینه وجود دارد؛ همچون دو روی یک سکه. در رویکرد اول اندیشهگران سیاسی برآنند تا نظام تغلبیه را توجیه و تصدیق فقهی کنند و دیگر اینکه برقراری امنیت را علت اساسی این تصدیق قرار دهند؛ از نظرگاه نویسندگان سیاستنامه، آدابالملوکها، نصیحهالملوکها، خلافت به معنی واداشتن همهٔ مردم به احکام شرع بود و برای فقیهان، خلافت چیزی نبود جز تفویض قدرت به منظور بکاربستن و دفاعکردن از شریعت و توجیهکردن نظم سیاسی-اجتماعی. شاید به همین خاطر است که در اندیشهٔ سیاسی متفکران اسلامی مانند نظامالملک و ماوردی کمتر به ماهیت قدرت پرداخته شده است.
نظریهٔ خلافت که سنگبنای مشروعیت دینی نظریهٔ خلیفه-سلطان در دوران بعدی جهان اسلام است، از نظریههاییست که از جهان شرق هلنیسم برخاسته است و به گونهای فزاینده شیعیان و صوفیان در انتقال این افکار نقش مهمی داشتند و در نتیجهٔ وفقدادن آرمان افلاطونی پادشاه-فیلسوف در حوزهٔ آرمان الهی اسلامی برای اجرای شریعت تحت رهبری الهی به شدت از نظریهٔ شیعی تأثیر گرفته است. پادشاه آرمانی از نظر افضلالدین کاشانی پادشاه- فیلسوف است و تنها اوست که جانشین خداست. نجمالدین کبری در مرصادالعباد مینویسد: «والاترین خیر هنگامی است که سلطنت ایمان و سلطنت دنیا در وجود یک فرد متحد شود، این گرایش که با افکار ناشی از دریافتهای پیش از اسلام دربارهٔ نهاد حکومت تحکیم شده بود با نظریهٔ امامت در تفکر شیعه و اندیشههای مرید و مرادی صوفیان دوباره تقویت گردید.»
به نظر میرسد نظریهٔ خلیفه-سلطان را بیش از آنکه منتسب به طیف شریعتنامهنویسان در تقابل فکری-فلسفی با سیاستنامهنویسان قلمداد کنیم آن را باید تکاپوی واقعگرایانه و سیال از سوی بخش اعظم اندیشمندان سیاسی بدانیم که میکوشیدند دستگاه خلافت را به سلطنت نزدیک کنند، تا ایدئولوژی جدیدی برای خلافت تأسیس و تدوین کنند و شریعت و خلافت مبتنی بر آن را با سازماندهی سیاسی و نظام اجتماعی ایران قبل از اسلام همسو و سازگار کنند.
بنابرگفتهٔ سِرهمیلتون گیپ: «ماوردی کوشید خلافت را با توجه به تحول اجتماعی تاریخی آن توجیه کند. روند زیربنایی این کار یک روند شریعی است ولی قدرت سازندهٔ آن سلطان است»
از همین روست که خواجه نظامالملک در همان آغازینسطر سیاستنامه مینویسد:
«ایزد تعالی اندر هر عصری و روزگاری یکی را از میان خلق برگزیند و او را به هنرهای پادشاهای آراسته گرداند و مصالح جهان و آرام بندگان بدو باز بندد و درِ فساد و آشوب بدو بسته گرداند و هیبت و حشمت او در دلها و چشم خلایق بگستراند تا مردمان اندر عدلِ او روزگار میگذرانند و ایمِن همی باشند و بقای دولت او میخواهند....»
مبنای این برگزیدگی در نزد خواجه ریشه در آن چیزی دارد که سیّدجواد طباطبایی «سلطنت واقعاً موجود» مینامد. برخلاف دوران باستان که فرهّایزدی در خون و تخمه پادشاهان از همان ابتدا ساری و جاری است در دوران بعد از اسلام، «غلبه» بر سایر مدعیان قدرت عامل اساسی است. یعنی همانگونه که خواجه تئوریزه کرده، «سلطان» ابتدا بر سایر مدعیان قدرت غلبه میکند آنگاه به هنرهای شاهانه آراسته میگردد. و در نهایت در فتنه و آشوب به کیاست او بسته میگردد.
منابع
- احکامالسلطانیه، ماوردی
- سیاستنامه «سیرالملوک»، خواجه نظامالملک
- مرصادالعباد، نجمالدین رازی دایه، به اهتمام محمدامین ریاحی
- خواجه نظامالملک «گفتار در تداوم فرهنگی ایران»، جواد طباطبایی
Forwarded from شرکت سهامی انتشار
جلسه رونمایی
سقوط خاندان قاجار
با حضور و سخنرانی:
استاد فریدون مجلسی
دکتر داریوش رحمانیان
دکتر قباد منصوربخت
دکتر محمد محمودهاشمی
جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲
ساعت ۱۵ تا ۱۶
@entesharco
سقوط خاندان قاجار
با حضور و سخنرانی:
استاد فریدون مجلسی
دکتر داریوش رحمانیان
دکتر قباد منصوربخت
دکتر محمد محمودهاشمی
جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲
ساعت ۱۵ تا ۱۶
@entesharco
Forwarded from شهرزاد
تاریخ اجتماعی ادبیات کودک؛ از شکلگیری تا کنش گروهی
نشست این ماه انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به دو سخنرانی با رویکرد تاریخی اختصاص خواهد داشت.
یازدهمین نشست تخصصی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان سوم اسفندماه با دو سخنرانی با موضوع تاریخ اجتماعی ادبیات کودک برگزار خواهد شد.
در این نشست مسعود کوهستانی نژاد، نویسنده و پژوهشگر تاریخ درباره زمینه های اجتماعی پیدایش ادبیات کودک در دوره مشروطه و سیدعلی کاشفی خوانساری، پژوهشگر ادبیات کودک درباره کنش های گروهی نویسندگان کودک در تاریخ معاصر صحبت خواهند کرد.
این نشست با دبیری محسن هجری، نویسنده و پژوهشگر روز پنجشنبه سوم اسفند از ساعت ۱۷ در انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به نشانی خیابان سمیه، بین مفتح و موسوی، بن بست پروانه برگزار خواهد شد.
نشست این ماه انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به دو سخنرانی با رویکرد تاریخی اختصاص خواهد داشت.
یازدهمین نشست تخصصی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان سوم اسفندماه با دو سخنرانی با موضوع تاریخ اجتماعی ادبیات کودک برگزار خواهد شد.
در این نشست مسعود کوهستانی نژاد، نویسنده و پژوهشگر تاریخ درباره زمینه های اجتماعی پیدایش ادبیات کودک در دوره مشروطه و سیدعلی کاشفی خوانساری، پژوهشگر ادبیات کودک درباره کنش های گروهی نویسندگان کودک در تاریخ معاصر صحبت خواهند کرد.
این نشست با دبیری محسن هجری، نویسنده و پژوهشگر روز پنجشنبه سوم اسفند از ساعت ۱۷ در انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به نشانی خیابان سمیه، بین مفتح و موسوی، بن بست پروانه برگزار خواهد شد.
Forwarded from نگارستان اندیشه
🏷مراسم نکوداشت دکتر عبدالرسول خیراندیش
🕑دوشنبه 30 بهمن ماه 1420 - ساعت 17
📍خانه اندیشمندان علوم انسانی - سالن فردوسی
👈دکتر عبدالرسول خیراندیش در سال ۱۳۳۶ در شهر برازجان به دنیا آمد و تحصیلات خود را تا دیپلم در همانجا طی کرد. وی در سال ۱۳۶۳ از دانشگاه فردوسی مشهد در رشته تاریخ فارغالتحصیل شد و پس از یک سال تدریس در مراکز تربیتمعلم شیراز و برازجان، برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد تاریخ وارد دانشگاه تهران شد. او در سال ۱۳۶۶ دورهی کارشناسی ارشد را به پایان برد و در سازمان پژوهش و برنامهریزی وزارت آموزش و پرورش مشغول به کار شد. دکتر خیراندیش در سال ۱۳۶۹ دورهی دکترای تاریخ را در دانشگاه تربیت مدرس آغاز کرد و در سال ۱۳۷۴ فارغ التحصیل شد.
دکتر خیراندیش عضو هیئتعلمی بخش تاریخ دانشگاه شیراز است. نخستین اثر نوشتاری او جزوهای تحقیقی با نام «اسطوره شناسی» است که در سال ۱۳۶۰ منتشر شد و برای دانشجویان رشتهی تاریخ به عنوان مآخذ معرفی گردید.
دکتر خیراندیش بنیانگذار مجله رشد آموزش تاریخ، در وزارت آموزش و پرورش و مجله کتاب ماه تاریخ و جغرافیا است.
@negarestansafar
🕑دوشنبه 30 بهمن ماه 1420 - ساعت 17
📍خانه اندیشمندان علوم انسانی - سالن فردوسی
👈دکتر عبدالرسول خیراندیش در سال ۱۳۳۶ در شهر برازجان به دنیا آمد و تحصیلات خود را تا دیپلم در همانجا طی کرد. وی در سال ۱۳۶۳ از دانشگاه فردوسی مشهد در رشته تاریخ فارغالتحصیل شد و پس از یک سال تدریس در مراکز تربیتمعلم شیراز و برازجان، برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد تاریخ وارد دانشگاه تهران شد. او در سال ۱۳۶۶ دورهی کارشناسی ارشد را به پایان برد و در سازمان پژوهش و برنامهریزی وزارت آموزش و پرورش مشغول به کار شد. دکتر خیراندیش در سال ۱۳۶۹ دورهی دکترای تاریخ را در دانشگاه تربیت مدرس آغاز کرد و در سال ۱۳۷۴ فارغ التحصیل شد.
دکتر خیراندیش عضو هیئتعلمی بخش تاریخ دانشگاه شیراز است. نخستین اثر نوشتاری او جزوهای تحقیقی با نام «اسطوره شناسی» است که در سال ۱۳۶۰ منتشر شد و برای دانشجویان رشتهی تاریخ به عنوان مآخذ معرفی گردید.
دکتر خیراندیش بنیانگذار مجله رشد آموزش تاریخ، در وزارت آموزش و پرورش و مجله کتاب ماه تاریخ و جغرافیا است.
@negarestansafar
📣 جلسه دفاع از رسالهٔ دکتری دانشگاه تربیت مدرس، دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، گروه تاریخ
✅ آگاهی ملّی و طبقاتی در میان کارگران مهاجر ایرانی در قفقاز؛ چیستی، چرایی و فرآیند تکوین (از ابتدای دورۀ ناصری تا پایان جنگ جهانی اول) | مهدی احمدی
📍استاد راهنما: دکتر سیّدهاشم آقاجری
📍استادان مشاور: دکتر داریوش رحمانیان و دکتر جواد مرشدلو
📍استادان داور: دکتر فاطمه جاناحمدی، دکتر قباد منصوربخت، دکتر مقصودعلی صادقی گندمانی، دکتر گودرز رشتیانی
⏰ زمان: سهشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۰
🏢مکان: دانشگاه تربیت مدرس، دانشکدهٔ علوم انسانی، طبقه ۴، سالن علامه جعفری
📌 بیشتر تحقیقاتی که در مورد کارگران مهاجر ایرانی در قفقاز صورت گرفته، تحتتأثیر الگوهای اقتصادی ماتریالیسم تاریخی و نگاههای جبرانگارانه، وجود طبقهٔ کارگر را نتیجه شرایط ساختاری میدانند و معتقد هستند که چون این کارگران وجود داشتند، پس ضرورتاً نسبت به منافع خود آگاه شده و به نیرویی انقلابی تبدیل میشدند. سایهٔ سنگین چنین نگاههای تقلیلگرایانهای زمینهساز برداشتهایی شده که عاملیت انسانی را نادیده گرفته و این تلقی را به وجود آورده که به صرف اینکه عدهای از انسانها در کنار یکدیگر قرار گرفته بودند توانستند در تحولات مختلف نقشآفرینی کنند. چنین برداشتهایی باعث شده تا رسالهٔ حاضر مسأله خود را بر آگاهی کارگران ایرانی در قفقاز بگذارد. این مسأله ابعاد مختلفی دارد؛ یعنی بررسی میشود که آیا اساساً آگاهی در کارگران ایجاد میشد و به صرف اینکه در کنار یکدیگر قرار گرفته بودند نسبت به مسائل مختلف آگاه میشدند یا این آگاهی طی فرآیند خاصی اتفاق میافتاد. بنابراین در اینجا جنس آگاهی، موردنظر قرار میگیرد؛ بدینصورت که آگاهی ملّی و طبقاتی آنان تفکیک میشود و نشان داده میشود که چه معناهایی در ذهن کارگران شکل میگرفت. چرایی شکلگیری چنین آگاهی اعم از ملّی و طبقاتی فارغ از نگاههای جبرانگارانه اتفاق میافتد؛ یعنی مشخص میشود که کارگران ایرانی در قفقاز چه شغلهایی به دست میآوردند، چه مقدار دستمزد میگرفتند و با توجه به چنین درآمدهایی چه نوع زندگی پشت سر میگذاشتند. بدینمعنی که طی بیستوچهار ساعت زندگی چه کارهایی انجام میدادند که همان تجربهٔ آنان را رقم میزد. لذا نسبت این تجربه با آگاهی مورد نظر قرار میگیرد؛ یعنی مشخص میشود که چگونه تجربههای مشترک، دردها، کینهها، ارزشها و نگرشهای مشترکی در میان کارگران ایجاد میکرد و این معناها به کُنشهای اجتماعی و سیاسی آنان میانجامید.
✅ آگاهی ملّی و طبقاتی در میان کارگران مهاجر ایرانی در قفقاز؛ چیستی، چرایی و فرآیند تکوین (از ابتدای دورۀ ناصری تا پایان جنگ جهانی اول) | مهدی احمدی
📍استاد راهنما: دکتر سیّدهاشم آقاجری
📍استادان مشاور: دکتر داریوش رحمانیان و دکتر جواد مرشدلو
📍استادان داور: دکتر فاطمه جاناحمدی، دکتر قباد منصوربخت، دکتر مقصودعلی صادقی گندمانی، دکتر گودرز رشتیانی
⏰ زمان: سهشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۰
🏢مکان: دانشگاه تربیت مدرس، دانشکدهٔ علوم انسانی، طبقه ۴، سالن علامه جعفری
📌 بیشتر تحقیقاتی که در مورد کارگران مهاجر ایرانی در قفقاز صورت گرفته، تحتتأثیر الگوهای اقتصادی ماتریالیسم تاریخی و نگاههای جبرانگارانه، وجود طبقهٔ کارگر را نتیجه شرایط ساختاری میدانند و معتقد هستند که چون این کارگران وجود داشتند، پس ضرورتاً نسبت به منافع خود آگاه شده و به نیرویی انقلابی تبدیل میشدند. سایهٔ سنگین چنین نگاههای تقلیلگرایانهای زمینهساز برداشتهایی شده که عاملیت انسانی را نادیده گرفته و این تلقی را به وجود آورده که به صرف اینکه عدهای از انسانها در کنار یکدیگر قرار گرفته بودند توانستند در تحولات مختلف نقشآفرینی کنند. چنین برداشتهایی باعث شده تا رسالهٔ حاضر مسأله خود را بر آگاهی کارگران ایرانی در قفقاز بگذارد. این مسأله ابعاد مختلفی دارد؛ یعنی بررسی میشود که آیا اساساً آگاهی در کارگران ایجاد میشد و به صرف اینکه در کنار یکدیگر قرار گرفته بودند نسبت به مسائل مختلف آگاه میشدند یا این آگاهی طی فرآیند خاصی اتفاق میافتاد. بنابراین در اینجا جنس آگاهی، موردنظر قرار میگیرد؛ بدینصورت که آگاهی ملّی و طبقاتی آنان تفکیک میشود و نشان داده میشود که چه معناهایی در ذهن کارگران شکل میگرفت. چرایی شکلگیری چنین آگاهی اعم از ملّی و طبقاتی فارغ از نگاههای جبرانگارانه اتفاق میافتد؛ یعنی مشخص میشود که کارگران ایرانی در قفقاز چه شغلهایی به دست میآوردند، چه مقدار دستمزد میگرفتند و با توجه به چنین درآمدهایی چه نوع زندگی پشت سر میگذاشتند. بدینمعنی که طی بیستوچهار ساعت زندگی چه کارهایی انجام میدادند که همان تجربهٔ آنان را رقم میزد. لذا نسبت این تجربه با آگاهی مورد نظر قرار میگیرد؛ یعنی مشخص میشود که چگونه تجربههای مشترک، دردها، کینهها، ارزشها و نگرشهای مشترکی در میان کارگران ایجاد میکرد و این معناها به کُنشهای اجتماعی و سیاسی آنان میانجامید.
Forwarded from | پنجهنامه: تاریخ و خاطره |
☑️ امروز سالروز درگذشت دکتر حسین قرچانلو است (۳۰ بهمن ۱۳۹۷).
▫️آنچه در ادامه میآید زندگینامه علمی کوتاهی از ایشان است که چند سال پیش برای درج در جلد پایانی و تکمله دایرةالمعارف تشیع نوشته شد:
«قَرَچانلو، حسين (تهران ۱۳۱۹-همانجا ۱۳۹۷ش)، استاد تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه تهران. دورۀ دبستان و دبیرستان را در تهران به پايان رساند. سپس وارد دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی) دانشگاه تهران شد و پس از اخذ مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد، در ۱۳۵۴ش از رسالۀ دکتری خود با عنوان «تطبیق اعلام فتوح البلدان بَلاذُری با جغرافیای ارتش» در رشتۀ فرهنگ و تمدن اسلامی دفاع کرد. بلافاصله پس از اخذ مدرک دکتری به استخدام دانشگاه تهران درآمد و عضو هیئت علمی گروه فرهنگ و تمدن اسلامی(تاریخ و تمدن ملل اسلامی) شد. از آن زمان تا چهار دهه بعد بر آموزش و پژوهش در حوزۀ جغرافیای تاریخی سرزمینهای اسلامی متمرکز شد و افزون بر تربیت شاگردان، آثار بسیاری در این زمینه تالیف و ترجمه کرد. وی علاوه بر دانشگاه تهران، در دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات و بهویژه واحد شهر ری نیز سالها تدریس میکرد. از آثار تالیفی ایشان میتوان به حرمین شریفین (تاریخ مکه و مدینه)(۱۳۶۲ش)؛ دو جلد تاریخ اسلام برای دانشگاه پیام نور(۱۳۷۵، ۱۳۷۶ش)؛ دو جلد جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی(۱۳۸۰، ۱۳۸۲ش) اشاره کرد. قرچانلو همچنین شماری از متون کهن جغرافیای اسلامی را از عربی به فارسی ترجمه کرده، از آن جمله است: الاعلاق النفیسة ابنرُسته (۱۳۶۵؛ برگزیدۀ دورۀ پنجم جایزۀ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران)؛ المسالک و الممالک ابنخُردادبه (۱۳۷۰ش)؛ کتاب الخراج قدامة بن جعفر (۱۳۷۰ش)؛ عجائب الاقاليم السبعة إلی نهاية العمارة سهراب (۱۳۷۳ش)؛ سلسلة التواريخ (اخبار الصين و الهند) ابوزید سیرافی(۱۳۸۱ش)؛ کتاب الجغرافیة زُهری (۱۳۸۲ش)؛ تاریخ میافارقین(دیاربکر) ابنازرق فارقی (۱۳۸۶ش)؛ صفة المغرب و ارض السودان و مصر و الاندلس ادریسی (۱۳۹۱ش)؛ المسالک و الممالک بکری (۱۳۹۲ش)؛ اوضح المسالک الی معرفة البلدان و الممالک برسوی(۱۳۹۴ش). افزون بر جغرافیای تاریخی، وی سالها «تاریخ مغرب و اندلس» و «تاریخ علوم در اسلام» را هم تدریس می.کرد. قرچانلو افزون بر نگارش مقالات علمی در مجلات دانشگاهی، مدخلهایی برای دانشنامه جهان اسلام و مدخلهای پرشماری در حوزۀ جغرافیا، آرامگاهها و امامزادهها برای دایرةالمعارف تشیع به رشتۀ تحریر درآورد.
منابع: ارضی، زکیه و دیگران، «فهرست پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکتری به تفکیک گروههای پنجگانه دانشکده الهیات»، مقالات و بررسیها، تابستان ۱۳۷۸، ش ۶۵ ، ۲۹۲؛ جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی(۱)، حسین قرچانلو، ۲».
📚 معصومعلی پنجه «قرچانلو، حسین»، دایرةالمعارف تشیع، ج ۱۶، تهران: حکمت، ۱۴۰۱، صص ۴۶۳-۴۶۴.
🆔 www.tg-me.com/HistoryandMemory
▫️آنچه در ادامه میآید زندگینامه علمی کوتاهی از ایشان است که چند سال پیش برای درج در جلد پایانی و تکمله دایرةالمعارف تشیع نوشته شد:
«قَرَچانلو، حسين (تهران ۱۳۱۹-همانجا ۱۳۹۷ش)، استاد تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه تهران. دورۀ دبستان و دبیرستان را در تهران به پايان رساند. سپس وارد دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی) دانشگاه تهران شد و پس از اخذ مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد، در ۱۳۵۴ش از رسالۀ دکتری خود با عنوان «تطبیق اعلام فتوح البلدان بَلاذُری با جغرافیای ارتش» در رشتۀ فرهنگ و تمدن اسلامی دفاع کرد. بلافاصله پس از اخذ مدرک دکتری به استخدام دانشگاه تهران درآمد و عضو هیئت علمی گروه فرهنگ و تمدن اسلامی(تاریخ و تمدن ملل اسلامی) شد. از آن زمان تا چهار دهه بعد بر آموزش و پژوهش در حوزۀ جغرافیای تاریخی سرزمینهای اسلامی متمرکز شد و افزون بر تربیت شاگردان، آثار بسیاری در این زمینه تالیف و ترجمه کرد. وی علاوه بر دانشگاه تهران، در دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات و بهویژه واحد شهر ری نیز سالها تدریس میکرد. از آثار تالیفی ایشان میتوان به حرمین شریفین (تاریخ مکه و مدینه)(۱۳۶۲ش)؛ دو جلد تاریخ اسلام برای دانشگاه پیام نور(۱۳۷۵، ۱۳۷۶ش)؛ دو جلد جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی(۱۳۸۰، ۱۳۸۲ش) اشاره کرد. قرچانلو همچنین شماری از متون کهن جغرافیای اسلامی را از عربی به فارسی ترجمه کرده، از آن جمله است: الاعلاق النفیسة ابنرُسته (۱۳۶۵؛ برگزیدۀ دورۀ پنجم جایزۀ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران)؛ المسالک و الممالک ابنخُردادبه (۱۳۷۰ش)؛ کتاب الخراج قدامة بن جعفر (۱۳۷۰ش)؛ عجائب الاقاليم السبعة إلی نهاية العمارة سهراب (۱۳۷۳ش)؛ سلسلة التواريخ (اخبار الصين و الهند) ابوزید سیرافی(۱۳۸۱ش)؛ کتاب الجغرافیة زُهری (۱۳۸۲ش)؛ تاریخ میافارقین(دیاربکر) ابنازرق فارقی (۱۳۸۶ش)؛ صفة المغرب و ارض السودان و مصر و الاندلس ادریسی (۱۳۹۱ش)؛ المسالک و الممالک بکری (۱۳۹۲ش)؛ اوضح المسالک الی معرفة البلدان و الممالک برسوی(۱۳۹۴ش). افزون بر جغرافیای تاریخی، وی سالها «تاریخ مغرب و اندلس» و «تاریخ علوم در اسلام» را هم تدریس می.کرد. قرچانلو افزون بر نگارش مقالات علمی در مجلات دانشگاهی، مدخلهایی برای دانشنامه جهان اسلام و مدخلهای پرشماری در حوزۀ جغرافیا، آرامگاهها و امامزادهها برای دایرةالمعارف تشیع به رشتۀ تحریر درآورد.
منابع: ارضی، زکیه و دیگران، «فهرست پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکتری به تفکیک گروههای پنجگانه دانشکده الهیات»، مقالات و بررسیها، تابستان ۱۳۷۸، ش ۶۵ ، ۲۹۲؛ جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی(۱)، حسین قرچانلو، ۲».
📚 معصومعلی پنجه «قرچانلو، حسین»، دایرةالمعارف تشیع، ج ۱۶، تهران: حکمت، ۱۴۰۱، صص ۴۶۳-۴۶۴.
🆔 www.tg-me.com/HistoryandMemory
✅ در عصر دیجیتال و شتاب تحول
✍ عیسی عبدی
شاید گفتن اینکه در عصر شتابان دیجیتال "همهٔ گذشته هیچگاه به کار نمیآید" جای شگفتی نباشد. وقتی انسان دیجیتال برای بقا در زیستبوم نانو و زیست فناوری" بیوتک و انفوتک" با چرخشی بیسابقه و خواهناخواه در یک متن متفاوت راه میبرد، در این درهمتنیدگی، به سمتوسوی افقها، معناها و هدفها و مسیرهای دیگری کشیده میشود که عاملیتش را تحتتأثیر قرار میدهد.
به نظر میرسد در عصر دیجیتال، انسان در ژرفای یک کلان متن لایهلایهای و درهمتنیده قرار گرفته؛ اما در متنی که خود به تنهایی نیافریده است. این متن اما آبستن تضادها و کشمکشهای نوین است که شاید در بسیاری موارد ارتباطی با گذشته نداشته باشد. ارتباطی هم اگر وجود دارد به کنش تعاملی در کلیت تاریخ جهان برمیگردد.
به نظر میرسد که در این عصر هوشمندی و فشردگی، تمرکز بر ابژههای تاریخی در یک واحد جغرافیایی فرضاً حصار تنگ دولت-کشوری یکی از زمینههای تنگ زیستانهشدن در روایتکردن تاریخ است؛ زیرا مفاهیم در حال تکوین در علوم مختلف، در سازمان و ساختارهای اجتماعی و فرهنگی نه زادهٔ یک فرهنگ که برآمده از برهمکنش فرهنگهای مختلف با هر کیفیتی در طول زمان است. امروز به علت تعامل درهمتنیدگی، فضاهای مفهومی بیشتر در معرض تجربه و تحول هستند.
به نظر میرسد هر واقعه یا اتفاقی در یک گوشهٔ کوچک جهان روی دهد مستقیم یا غیرمستقیم پیوند، تأثیر یا بازتابی در کلیت متن جهانی دارد و در واقع وارد چرخهٔ تبادل معنا در آن میشود، با اینکه جزئی و محلی است، دارای رنگمایهای از چرخهٔ تأثیر در آن است، فقر، ثروت و پیشرفت دیگر نه با زبان محلی صرف که در ادبیات جهانی هم معنا میشود. هر رویدادی نیز در یک گوشهٔ جهان در شبکهٔ کلیتر از نظام علی و تفسیری پدیدههای کلانتر درک میشود.
با نگاه سنّتی، "کلان رویدادها" ظاهراً پیوندهای مهمی برای سرگذشتها و روایتهای مشترک بودند که به پشتوانۀ آنها میتوانستیم به شناخت بهتری از رویدادهای محلی برسیم. اما امروز در نگاه جدید برخلاف گذشته صرفاً "کلانرویدادها" نیستند که موجب تبادل معنا و تعامل فرهنگها و ملتها میشوند بلکه در فضای فشرده و هوشمند دیجیتالی "خردرویدادها" و وقایع روزمرۀ زندگی نیز بین فرهنگها جاری بوده و میان آنها پیوند، تعامل و کنش ایجاد میکنند.
✍ عیسی عبدی
شاید گفتن اینکه در عصر شتابان دیجیتال "همهٔ گذشته هیچگاه به کار نمیآید" جای شگفتی نباشد. وقتی انسان دیجیتال برای بقا در زیستبوم نانو و زیست فناوری" بیوتک و انفوتک" با چرخشی بیسابقه و خواهناخواه در یک متن متفاوت راه میبرد، در این درهمتنیدگی، به سمتوسوی افقها، معناها و هدفها و مسیرهای دیگری کشیده میشود که عاملیتش را تحتتأثیر قرار میدهد.
به نظر میرسد در عصر دیجیتال، انسان در ژرفای یک کلان متن لایهلایهای و درهمتنیده قرار گرفته؛ اما در متنی که خود به تنهایی نیافریده است. این متن اما آبستن تضادها و کشمکشهای نوین است که شاید در بسیاری موارد ارتباطی با گذشته نداشته باشد. ارتباطی هم اگر وجود دارد به کنش تعاملی در کلیت تاریخ جهان برمیگردد.
به نظر میرسد که در این عصر هوشمندی و فشردگی، تمرکز بر ابژههای تاریخی در یک واحد جغرافیایی فرضاً حصار تنگ دولت-کشوری یکی از زمینههای تنگ زیستانهشدن در روایتکردن تاریخ است؛ زیرا مفاهیم در حال تکوین در علوم مختلف، در سازمان و ساختارهای اجتماعی و فرهنگی نه زادهٔ یک فرهنگ که برآمده از برهمکنش فرهنگهای مختلف با هر کیفیتی در طول زمان است. امروز به علت تعامل درهمتنیدگی، فضاهای مفهومی بیشتر در معرض تجربه و تحول هستند.
به نظر میرسد هر واقعه یا اتفاقی در یک گوشهٔ کوچک جهان روی دهد مستقیم یا غیرمستقیم پیوند، تأثیر یا بازتابی در کلیت متن جهانی دارد و در واقع وارد چرخهٔ تبادل معنا در آن میشود، با اینکه جزئی و محلی است، دارای رنگمایهای از چرخهٔ تأثیر در آن است، فقر، ثروت و پیشرفت دیگر نه با زبان محلی صرف که در ادبیات جهانی هم معنا میشود. هر رویدادی نیز در یک گوشهٔ جهان در شبکهٔ کلیتر از نظام علی و تفسیری پدیدههای کلانتر درک میشود.
با نگاه سنّتی، "کلان رویدادها" ظاهراً پیوندهای مهمی برای سرگذشتها و روایتهای مشترک بودند که به پشتوانۀ آنها میتوانستیم به شناخت بهتری از رویدادهای محلی برسیم. اما امروز در نگاه جدید برخلاف گذشته صرفاً "کلانرویدادها" نیستند که موجب تبادل معنا و تعامل فرهنگها و ملتها میشوند بلکه در فضای فشرده و هوشمند دیجیتالی "خردرویدادها" و وقایع روزمرۀ زندگی نیز بین فرهنگها جاری بوده و میان آنها پیوند، تعامل و کنش ایجاد میکنند.
Forwarded from Bukharamag
شب محمّدجواد مشکور
با سخنرانی: آقایان محمدعلی موحد، حسن انوری، مجدالدین کیوانی، داریوش رحمانیان، مشکان مشکور و علی دهباشی و خانمها هایده لاله و نسیم خلیلی
خانه اندیشمندان علوم انسانی
یکشنبه بیست و نهم بهمنماه ۱۴۰۲
با سخنرانی: آقایان محمدعلی موحد، حسن انوری، مجدالدین کیوانی، داریوش رحمانیان، مشکان مشکور و علی دهباشی و خانمها هایده لاله و نسیم خلیلی
خانه اندیشمندان علوم انسانی
یکشنبه بیست و نهم بهمنماه ۱۴۰۲
Audio
📔شب محمدجواد مشکور
سخنرانان:
#حسن_انوری
#مجدالدین_کیوانی
#حسین_آبادیان
#داریوش_رحمانیان
#هایده_لاله
#مشکان_مشکور
#نسیم_خلیلی
#علی_دهباشی
#محمدعلی_موحد
🗓یکشنبه 29 بهمن 1402 ساعت 17
🏡سالن فردوسی
🔹برگزازی برنامه به صورت حضوری
💢مجله بخارا💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
انتشار با ذکر منبع بلامانع است .
کانال سخنرانی ها ، درس گفتارها و گفت و گوها :
https://www.tg-me.com/Vortrags
سخنرانان:
#حسن_انوری
#مجدالدین_کیوانی
#حسین_آبادیان
#داریوش_رحمانیان
#هایده_لاله
#مشکان_مشکور
#نسیم_خلیلی
#علی_دهباشی
#محمدعلی_موحد
🗓یکشنبه 29 بهمن 1402 ساعت 17
🏡سالن فردوسی
🔹برگزازی برنامه به صورت حضوری
💢مجله بخارا💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
انتشار با ذکر منبع بلامانع است .
کانال سخنرانی ها ، درس گفتارها و گفت و گوها :
https://www.tg-me.com/Vortrags