Telegram Web Link
‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۱ امرداد سالروز درگذشت غلامرضا دادبه

(زاده ۱۴ فروردین ۱۲۹۹ اصفهان -- درگذشته ۱۱ امرداد ۱۳۸۰ کرج) ایرانشناس، نویسنده و استاد موسیقی

او از جوانی به‌کار شناخت عرفان ایرانی و خدمت در خانقاه‌های گوناگون ایران پرداخت و کار پژوهش و شناسایی تاریخ و فرهنگ ایران را دنبال کرد.
در همان سال‌ها، نزد رحیم اصفهانی و حسین ساعت‌ساز "آواز و تار" فراگرفت و همچنین شاگردانی نیز تربیت کرد. از آثار آوازی او کاست برگ سبز شماره ۱۱۵ و اجراهای خصوصی با استادان عبادی، کسایی، موسوی و ... بود.
مطالعاتش در خصوص تاریخ و فرهنگ ایران باستان در زندگی علمی و فرهنگی او تاثیرگذار بود و چهل سال در دانشگاه‌های ایران به تدریس فرهنگ ایران باستان پرداخت.
چکیده دیدگاه‌های وی شامل دست نوشته‌های برجای مانده از او نزد شاگردان و فرزندش آریاسب دادبه نگهداری می‌شود.
وی اصالتاً از روستانشینان شهرستان دشتی بوشهر بود. پدرش شیخ غلامحسین حاجیانی از خاندان قدیمی حاجیانی ابن مقفه بود که در ۲۰ سالگی برای تحصیل راهی نجف شد و در آنجا از شاگردان محمدکاظم خراسانی و جهانگیرخان قشقایی و ... بود و به‌توصیه جهانگیرخان، به‌همراه شیخ ناصرعلی "اسداله" ایزدگشسب راهی سبزوار شد تا از ملاهادی سبزواری درس بگیرد، ولی وقتی به آنجا رسیدند، ملاهادی درگذشته بود و آن‌ها از آنجا به بیدخت گناباد رفتند و به سلطان علیشاه گنابادی گرایش پیدا کردند. وی پس از سال‌ها زندگی در بیدخت به اصفهان رفت و تا پایان زندگی به تدریس پرداخت و صاحب فرزندانی شد که غلامرضا دادبه یکی از آنهاست.

شاگردان:
او دو فرزند به نام‌های ویشتاسب و آریاسب داشت که هر دو نزد پدرشان، در کار شناخت و پژوهش فرهنگ و تاریخ و هنر ایران باستان همگام شدند. محمدرضا شجریان و علیرضا افتخاری از شاگردان او بودند.
آرامگاه وی و فرزندش، ویشتاسب دادبه در بهشت سکینه کرج است.


💎
🆔 @maneshparsi

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#غلامرضا_دادبه، د
برگی از تقویم تاریخ

۱۲ امرداد سالروز درگذشت اسفندیار اسفندیاری

(زاده ۱۲ اسفند ۱۲۸۸ کرمان -- درگذشته ۱۲ امرداد ۱۳۷۴ تهران) استاد دانشگاه، پژوهشگر و از  پیشکسوتان دانش گیاه‌شناسی

او در مدرسه ملی کشاورزی گرینیون فرانسه به تحصیل پرداخت، اما به دلیل مشکلات مالی تحصیلاتش را نیمه تمام گذاشت و به ایران بازگشت و در مدرسه عالی فلاحت کرج، ادامه تحصیل داد و در سال ۱۳۰۷ از این دانشکده فارغ‌التحصیل شد. وی به دلیل علاقه و شایستگی در فراگیری گیاه‌شناسی و تسلط به زبان خارجی، درسال ۱۳۰۹ به‌عنوان دستیار آقای ژولین گوتیه کارشناس و استاد گیاه‌شناسی مدرسه عالی فلاحت کرج برگزیده شد و درسال ۱۳۱۴ از طرف مدرسه عالی، برای ادامه تحصیل به وین اعزام شد.
او در سال ۱۳۱۷ موفق به‌گرفتن دکترا از مدرسه عالی کشاورزی وین شد و به ایران بازگشت و به دستیاری اروین گائوبای اتریشی که مدرس گیاه‌شناسی دانشکده بود پرداخت و در سال ۱۳۲۰ پس از رفتن گائوبا از ایران، عهده‌دار تدریس دروس گیاه‌شناسی و بیماری‌شناسی گیاهی و علفهای هرز شد.
وی فعالیتش را در بخش تحقیقات گیاه‌پزشکی وزارت کشاورزی که در آن زمان آزمایشگاه حشره‌شناسی و دفع آفات نباتی نامیده می‌شد، ادامه داد و اساس هرباریوم ایران را بنا نهاد. به همراهی دستیارانش مهندس عین‌اله بهبودی شاهسون از سال ۱۳۲۴ در بخش گیاه‌شناسی و علف‌های هرز و قوام‌الدین شریف از سال ۱۳۲۶ در قسمت قارج‌شناسی و بیماری‌های گیاهان، برای اعتلای هرباریوم کوشید و تا واپسین روزهای زندگی دست از تلاش برنداشت.

خدمات و افتخارات:
از نخستین استادان مدرسه عالی فلاحت و صنایع روستایی ۱۳۰۸
ریاست اداره کل بررسی‌ها (۱۳۲۵ تا ۱۳۲۹)، مدیریت کل حفظ نباتات (۱۳۳۴ تا ۱۳۳۸)، معاونت فنی وزیر کشاورزی (۱۳۳۸ تا ۱۳۴۳)، ریاست بخش تحقیقات رستنی‌ها در مؤسسه تحقیقات گیاه‌پزشکی کشور (۱۳۴۳-۱۳۵۰)، ریاست مؤسسه تحقیقات گیاه‌پزشکی کشور (۱۳۴۵ تا ۱۳۵۳)
نامگذاری تعداد زیادی گیاه، قارچ و حشره توسط دانشمندان دیگر به‌نام و افتخار او.
دریافت مدال لیاقت در کشاورزی از کشور فرانسه درسال ۱۹۵۸،
مدال افتخار و حمایل از اتریش درسال ۱۹۶۲، مدال لژیون دونور فرانسه از دست ژنرال دوگل رئیس جمهور پیشین فرانسه درسال ۱۹۶۳،
مدال خدمت با ستاره از آلمان در سال ۱۹۷۰
تقدیرنامه حسن انجام خدمت از وزارت کشاورزی ایران در پانزدهم فروردین ۱۳۷۲

آثار و مقالات:
وی علاوه بر آموزش تعداد زیادی از دانشجویان کشاورزی، مولف بیست و یک عنوان اثر علمی تحقیقاتی در زمینه‌های قارچ‌شناسی، گیاه‌شناسی و بیماری‌شناسی گیاهی است که به‌شکل انفرادی یا با مشارکت دیگر دانشمندان تهیه و در مجلات علمی ایران یا خارج از کشور به‌چاپ رسیده است.
او در این مقالات ۴۴ گونه و یک ترکیب جدید از گیاهان گلدار و ۲۹ گونه قارچ را به‌عنوان آرایه جدید معرفی و توصیف کرده‌ است.



💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#اسفندیار_اسفندیاری، د
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺قلعه ملک بهمن که با نام‌های ملک قلاع، ملکه خلا، ملکه قلاع و قلعه شاهدنشت نیز شناخته می‌شود، در بالای آبشار شاهاندشت در استان #مازندران واقع‌ شده است. این قلعه ی تاریخی جذاب از سنگ و ساروج احداث شده است
🔸این قلعه از قلعه‌های بزرگ البرز و ایران است که در ۹۶ کیلومتری جاده هراز، روستای وانا، بخش لاریجان شهرستان آمل و مشرف به قریه شاهاندشت و در ۶۵ کیلومتری جنوب آمل قرار دارد. قدمت آن را بیش از ۳۰۰۰ سال تخمین می‌زنند که با آزمایش های کربن ۱۴ دقیقتر می‌توان بیان کرد از دلایل دیگر عمر دراز این قلعه آتشکده‌ای در بیرون قلعه است که تقریباً در ۲۰۰۰ متری آن قرار دارد که از نظر سبک معماری همانند معماری دژ ملک بهمن می‌باشد. بنای قلعه بر روی صخره‌ای حدود ۲۲۰ متر بالاتر از سطح اراضی شاهاندشت از لاشه سنگ‌های بزرگ و کوچک و ملات گچ و ساروج ساخته شده که به صورت طبقه طبقه و شامل اتاق‌ها و قسمت‌های مختلف ساختمانی است
🔸این قلعه متعلق به حکام پادوسبانیان است که به رویان، نور، کجور و رستمدار حکومت داشت‌اند. این قلعه به دستور شاه عباس صفوی در ۱۰۰۵ فتح شد.


💎
🆔 @maneshparsi
فارسی پناهگاهی امن برای دیگر زبان‌های ایران

🔹 یکی از مهم‌ترین نقش‌هایی که «زبان فارسی» آن را در جامعهٔ ایرانی ایفا می‌کند، نقش زبان میانجی است.

🔹 با گسترش روزافزون شهرنشینی، پدیدهٔ چندزبانی در شهرهای بزرگ و نسبتاً بزرگ ایران بیش از پیش مشاهد می‌شود. این پدیده که منجر به شکل‌گیری تماس‌های زبانی می‌شود، در حالت معمول باعث گسترش و پیشرویِ زبانِ گروه اکثریت و افول زبانِ گروه اقلیت می‌شود. در تعیین اقلیت یا اکثریت بودن، مشخصه‌های میزبانی-مهمانی، نسبت جمعیت، اوضاع اقتصادی و سیاسی نقش مهمی دارند. از این رو در محیط‌های چندزبانه، آن گروهی که به لحاظ مشخصه‌های نامبرده دست برتر را دارند (اکثریت هستند)، گروه اقلیت را در خود آسیمیله می‌کنند. چرا که آنها (اقلیت‌ها) ناچارند برای ادامهٔ حیات اجتماعی خود در آن جامعه، به زبان گروه اکثریت روی بیاورند. در نتیجه زبان گروه اکثریت پیشروی کرده و زبان گروه اقلیت رو به افول می‌رود.

🔹 در چنین شرایطی اگر پای یک زبان میانجی در میان باشد، اوضاع به کلی فرق خواهد کرد. در هنگام تماس گروه‌های زبانی و حتی گویشی مختلف با یک‌دیگر، اگر از زبان میانجی کار گرفته شود آن‌گاه دیگر نیازی نیست در آن جامعهٔ محلی، اقلیت‌ها زبان مادری خود را تسلیم زبان اکثریت کنند.

🔹 زمانی که تماس‌ها به واسطهٔ زبان میانجی انجام بگیرد، از افول یک زبان به‌واسطه نفوذ زبانی دیگر خبری نخواهد بود و این‌گونه زبان میانجی با ایجاد توازن بین زبان‌ها، باعث حفظ آن‌ها می‌شود. و بالعکس، در برخی شهرهای چندزبانه که «زبان فارسی» به عنوان زبان میانجی پذیرفته نشده است، به وضوح می‌توان افول‌ دیگر زبان‌ها را مشاهده کرد.

🔹 برخلاف دعاوی قومگرایان، زبان ملّی ما -فارسی- با ایفای نقش زبان میانجی در ایران، منجر به حفظ زبان‌های اقلیت می‌شود. و در صورت عدم حضور آن، سایر زبان‌ها یک‌دیگر را نابود می‌کنند. به عنوان مثال در شهرهای شمال‌غربی ایران افول «زبان‌های تاتی و تالشی» را به نفع پیشروی «زبان تُرکی» به چشم ‌می‌بینیم.

🔹 با توجه به این که زبان مهم‌ترین عامل تعیین هویت است، زبان فارسی بیانگر هویت ملّیِ ایرانی است. امّا سایر زبان‌ها بیانگر یک هویت شبه‌قومی هستند. فلذا وقتی در یک جامعهٔ محلی «زبان فارسی» به عنوان زبان میانجی پذیرفته بشود، آن جامعه در زبان و هویت خود دچار تغییر نمی‌شود. امّا اگر فارسی به‌عنوان زبان میانجی حضور نداشته باشد و زبان اقلیت‌ها رو به افول برود، هویت فرهنگی آن‌ها نیز متزلزل می‌شود و از یک خرده‌فرهنگ به خرده‌فرهنگی دیگر گذار خواهند کرد. به‌عنوان مثال اگر یک گروه اقلیت «تات‌» یا «تالش‌» در یک شهر با اکثریت «تُرک‌زبان» حضور داشته باشند، بدون پادرمیانیِ «زبان فارسی»، به مرور زمان آنها به «زبان تُرکی» روی خواهند آورد و حتی ممکن است به آرامی و طی چند نسل، از نظر هویت فرهنگی هم دگرگون شوند.

منبع: انجمن پاردان


💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سردر موزه ملی ایران باستان ، #تهران

تاریخ بازگشایی۱۳۱۶
ورودی اصلی ساختمان موزه توسط آندره گدار معمار فرانسوی در سبک فولتس ساسانی ، به ویژه ایوان کسری ساخته شده است.


💎
🆔 @maneshparsi
Forwarded from بدانیم🌏
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


نخستین بانک ایران در روزگار #ساسانیان

روستای سریزد، چنان دیرینه است که کمتر نمونه‌ای همانند آن می‌توان سراغ گرفت. گویی در آن جا همه‌ی تاریخ به یاد‌آوردنی است. در آن میان، بیش از همه دژ کهن سریزد شگفت‌انگیز است. این دژ ، نخستین بانک ایرانی برای نگه داشتن اندوخته‌های روستاییان #سریزد بوده است؛ از غله گرفته تا پول و طلا و چیزهای گران‌بها. برای همین است که دژرا چنان استوار ساخته بودند که دست هیچ بیگانه‌ای به آن نمی‌رسید. هنوز هم بازمانده‌ی این دژ شگفت‌‌انگیز است و یادآور باشکوه‌ترین بناهای #تاریخی ایران.


   •🍃 @didYouKonw
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺شهر باستانی #هگمتانه، در میدان مرکزی شهر #همدان کشف شد.

💎
🆔 @maneshparsi
🔥 کشف بسیار مهم آتشدان #زرتشتی در ترکیه
این آتشدان که در چهار طرف آن تصویر
#مغ‌های زرتشتی ِ بِرسم و هوم بدست، نقش بسته و سال‌ها پیش از منطقه « بنیان » در استان قیصریه در مرکز ترکیه کشف شده و در #موزه آنکارا نگهداری می‌شد.

💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بعد از پرنده همای سعادت این بار
طاووس سیاه رنگ در کاشان بر روی پشت بامی دیده شد! طاووس در فرهنگ ایران جایگاه ویژه ای دارد، شروع زندگی جدید، نماد
#صلح، نماد #خورشید و سلطنت رستاخیز، ‌نشان عزت، حیات، زیبایی و صلح می باشد!

#پرنده #طاووس #سعادت

💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺چهاردهم اَمُرداد روز #تبریز گرامی‌باد

#تبریز
🎞 بهزاد قانونی

💎
🆔 @maneshparsi
باستان‌شناسان در ترکیه موفق به کشف سکه‌های ایرانی مربوط به ۲۴۰۰ سال پیش شده‌اند. این سکه طلایی که مربوط به قرن ششم پیش از میلاد مسیح است، به کشف گاه‌شمار ضرب سکه‌ها در شاهنشاهی هخامنشی کمک می‌کند.
🔸این گنجینه با ارزش در نوتون در غرب آناتولی ترکیه کشف شده است.
🔸بر «دریک»های شاهنشاهی هخامنشی، به نظر می‌رسد پادشاهی منقش شده که زانو زده، در حالی که کمان در یک دست و نیزه در دست دیگر دارد. به سکه‌های زر دوره هخامنشی دریک می‌گویند.

🔸این گمانه‌زنی وجود دارد که هر دریک معادل یک ماه حقوق یک سرباز در آن دوران بوده است.
💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کاروانسرای چهل پایه - راور - کرمان
.
🔺چهل‌پایه نام روستا و کاروان‌سرایی است در بیابان لوت در مرکز ایران. کاروانسرای چهل پایه در شمالی ترین منطقه شهرستان راور، در نزدیکی روستای دربند، بخش مرکزی و در مسیر جاده کرمان به دیهوک قرار دارد. این مسیر در گذشته شهرهای جنوبی کشور را به خراسان متصل می‌کرد. از این رو مسافرانی که قصد زیارت مشهد را داشتند، از این جاده گذر می‌کردند. این کاروانسرا از بناهای دوره صفویه است که توسط یکی از بزرگان منطقه بم به نام احتشام سلیمان خان بهجت‌الدوله بنا شده است.
💎
🆔 @maneshparsi
بررسی وجود واژگان زبان لری در اشعار شاعران ایرانی(پست شماره شش) :شاهنامه فردوسی


🔸 هرا: این واژه به معنی صدا و بانگ حیوانات درنده است.در زبان لری،"هَرّه"،"هِر هَرّ" (تلفظ حرف ر  بصورت درشت و خشن) نیز به معنی "صدا و بانگ گوش خراش" است.در متون و اشعار قدیمی شاعران و نویسندگان نیز این واژه آمده است که البته فردوسی توسی هم در اشعار خود از این واژه استفاده کرده است:
٭ز هرای درندگان چنگ دیو
شده سست از خشم کیهان دیو

🔹 سیه: این واژه صورت قدیمی "رنگ سیاه" است و امروزه بیشتر حالت ادبی دارد.در زبان لری،به رنگ سیاه، "سیه"(تلفظ حرف یا بصورت مجهول) گفته میشود.فردوسی می گوید:
٭پدید آمد از دور چیزی دراز
سیه رنگ و تیره تن و تیزتاز


🔸 رشتن: این واژه به معنی "ریسیدن"(نخ و پشم) است.در زبان لری به "ریسیدن"، "ریشته"(تلفظ حرف یا بصورت مجهول) میگویند.این واژه در شاهنامه ذکر شده است:
٭پس از پشت میش و بره پشم و موی
برید و به رشتن نهادند روی
ادامه دارد...
رهامی.پلدختر
💎
🆔 @maneshparsi
استاد میر جلال الدین کزازی❤️

🔹اگر داستان‌گویان نبودند شاهنامه به شیوه امروزی پدید نمی‌آمد.

🔸داستان‌گویان شاهنامه اگرچه این داستان ها را وارونه می پنداشتند، اما با این اقدام بهره‌ای بنیادین برای این شاهکار ادبی ایجاد کرده اند.

🔹 اگر این داستان گویان در طول تاریخ نبودند، قطعاً شاهنامه به این شیوه ای که ما هم اکنون می بینیم و می شناسیم پدید نمی آمد.

🔸برترین و شورانگیزترین بخش شاهنامه، بخش پهلوانی آن است که ماندگاری این بخش در گرو داستان گویانی است که با زبان شیرین خود آن را بازگو می کنند.

🔹پیش از خلق شاهنامه داستان گویان، داستان‌های کهن را برای مردم بازگو می کردند که پس از خلق شاهنامه این هنر ادامه یافت و در خدمت ادبیات قرار گرفت.

🔸همه کسانی که با داستان‌گویی ایرانی آشنایی دارند می‌دانند که هر آنچه که داستان گویان بیان می کنند، همسو با شاهنامه نیست؛ چراکه هر داستان‌گویی، طوماری برای خود دارد که از پدرانشان به آنها ارث رسیده و همه آنها مضمون یکسانی ندارد.

🔹طومارهای این راویان شاهنامه بود که شاهنامه را در میان ایرانیان و حتی در جهان ماندگار کرد ، قطعاً اگر آنها نبودند، شاهنامه در جغرافیای فرهنگی جهان شناخته نمی شد.
.
💎
🆔 @maneshparsi
Track 3
چامه ستار خان گوینده و سراینده بانو #هما_ارژنگی

من انچنان خواهم که هفت اقلیم عالم
زیر لوای میهنم ایران در ایند....

در زیر تاق آسمان روشن آن
یاران سرود شاد آزادی سرایند

در چشم من، خاک وطن یعنی جهان، جان
ایمان و ناموس و شرف # پاینده ایران
.

💎
🆔 @maneshparsi
چامه «ستارخان سردار ملی» تازه‌ترین (5 امرداد 1390)

سرودۀ بانو# هما_ارژنگی است. اين شعر به انگیزۀ سالگشت جنبش مشروطیت و قهرمانان این جنبش سروده شده است که البته شعر ياد شده تنها به یکی از قهرمانان اين جنبش يعني ستارخان سردار ملي مي‌پردازد. اين شعر را پیشکشِ مردم سرفراز میهن مینمایيم.
پاینده فر و فرهنگ ایران زمین

پروند شنيداری شعر «ستار خان سردار ملی» - سرودۀ بانو هما ارژنگی را از اینجا بشنوید.

ستارخان سردارملي

پیش گفتار: ستارخان از سرداران جنبش مشروطه خواهی است که در مقاومت تبریز جانفشانی‌ها کرده است.
او در درستی و هوش و شجاعت و مهارت در فنون جنگ و ایمان و میهن دوستی پر آوازه است. ستار خان به مدت یازده ماه رهبری مجاهدین تبریز و ارامنه و قفقازی‌ها را بر عهده داشت و مقاومت طاقت فرسای اهالی تبریز در برابر سی و پنج تا چهل هزار نفرقشون دولتی با راهنمایی و هدایت وی انجام گرفت. در اواخر کار محاصره – قوای روس با موافقت انگلیس به تبریز آمد و راه جلفا گشوده شد. ستار از روسها اطاعت نکرد و در برابر کنسول روس «باختیانف» که می‌خواست بیرقی از کنسولگری روس را بر سر در خانه ستار زند و او را در زینهار دولت روس قرار دهد گفت: "من می‌خواهم که هفت دولت زیر بیرق دولت ایران بیایند - من زیر بیرق بیگانه نمیروم."

ستار خان «سردار ملی» - سرودۀ بانو هما ارژنگی

بانو هما ارژنگي

ماه امرداد است و گاه سر فرازیست
هنگام جانبازی و مرگِ ترکتازیست

تبریز آن دشمن ستیز پهلوان خیز
اندر حصار دیرپای شاهِ خونریز

خود کامه‌ای از دودمان و ایل قاجار
خودکامگی‌هایش برون از مرز هنجار

با جنبش مشروطه خواهی می‌ستیزد
مجلس به دست دشمنان ویرانه گشته
ایران سرا منزلگه بیگانه گشته
بر جای شیر شرزه و عدل مظفر
کفتار و روباه دغل همخانه گشته

آزادگان از توده‌های پاک ایران
تبریزی و قفقازی و ارمن چو شیران

این جنبش آزاده خواهی را نگهبان
چندیست این شهر شجاعان در حصار است
«ستارخان» آن جان به کف فرزند ایران
چون مرد میدان گرم کار و کار زار است
«باقر» کنار زبده یاران در «خیابان»
آمادۀ سربازی و دشمن شکار است
چنگال قحطی همچو گرگی ـ آدمی خوار
کم‌کم گلوی مردمان را می‌فشارد
خودخواهی و نابخردی‌ها بهر مردم
هر دم بلا و ناروایی تازه دارد
در جست و جوی چاره سردار مجاهد

تن می‌دهد بر آشتی با شاه قاجار
از بهر نان و غله و آذوقۀ شهر
دست مودت می‌دهد با وی به ناچار
چون راه جلفا بار دیگر می‌گشاید
آید زره فو ج قشون خرس و کفتار
ستار می‌کوبد به سر کای وای بر ما
من داده بودم شاه را صد گونه هشدار!
اینک به کوی مهربانی‌ها صفانیست
در کوچه‌ها جز بانگ بیگانه صدا نیست
یک چهره خوب و نجیب و آشنا نیست

شهر از هجوم دشمن ناخوانده بیمار
طعم سکوتی تلخ دارد بغض دیوار...

در یک چنین هنگامه تلخ و بلاخیز
کاندیشه‌ها دارد به سر سردار تبریز

گوید به او کنسول مست دولت روس
دارم برایت مژده ای شاد و دل انگیز

خواهی اگر در امن و آسایش نشینی
باید از این پس پرچم ما را گزینی

بر سر درت این بیرق زیبا بیاویز
زان پس به شادی باش و ازغمها بپرهیز

ستارخان آن شیر میدان شهامت
از خشم می‌لرزد زسر تا پای قامت

گوید: کنون پاسخ شنو ای «باختیانف»
زین گونه در گوشم مخوان زیبا فسانه
در من نمی‌گیرد فسون آب و دانه
این یاوه‌ها در گوش من همسان باد است
تا خون ایرانی بجوشد در رگ من
دشمن در این پیکار خوار و نامراد است
من آنچنان خواهم که هفت اقلیم عالم
زیر لوای میهنم ایران در آیند
در زیر تاق آسمان روشن آن
یاران سرود شاد آزادی سرایند

در چشم من خاک وطن یعنی جهان - جان
ناموس و ایمان و شرف «پاینده ایران»

پنجم امرداد هزار و سیسد و نود هما ارژنگی
.
💎
🆔 @maneshparsi
برگی از تقویم تاریخ

۱۸ امرداد زادروز رضا سیروس‌صبری

(زاده ۱۸ امرداد ۱۳۳۳ تهران -- درگذشته ۱۳ بهمن ۱۳۹۲ تهران) استاد معماری

او در سال ۱۳۵۷ با کارشناسی ارشد معماری از دانشگاه ملی ایران "شهید بهشتی" فارغ‌التحصیل شد و بورس تحصیلی آمریکا گرفت. همچنین در رشته طراحی شهری، در دانشگاه پنسیلوانیا به تحصیل پرداخت و مدرک کارشناسی دریافت کرد. وی در مدت تحصیل در آمریکا زیر نظر استادان ادموند بیکن، جان لنگ و ایان مک هارگ تحصیلاتش را به‌پایان رساند و دکترای معماری با گرایش معماری منظر از دانشگاه پنسیلوانیا در سال ۱۳۷۴ گرفت.
مقالات، سخنرانی‌ها و پژوهش‌های بسیاری در زمینه‌های طراحی شهری، معماری منظر، روانشناسی محیط، معماری و فلسفه و بوم‌شناسی در طراحی منظر داشت و شاگردان فراوانی چه در ایران و چه در خارج از کشور تربیت کرد.
از جمله کتابهای منتشر شده او "هنرمحیطی: تاملی در عناصر معنی دهنده به‌منظر" "تحول در طراحی: فرآیند طراحی با اسطوره، تصور و ذهن طراحانه"  "طراحی منظر شهری" و ترجمه سری کتاب‌ها باعنوان "سرشت نظم" نوشته کریستوفر الکساندر است. همچنین کتاب "تحلیل بصری منظر" از دیگر تألیفات اوست.
وی جزو معدود افرادی بود که در ایران در رشته معماری به مرتبه استادی "استاد تمام" نائل شده بود.
از جمله فعالیت‌های حرفه‌ای‌اش در ایران، طراحی شهری و معماری منظر محوطه برج میلاد، مشاور و طراح معماری منظر محوطه دانشگاه علم و صنعت ایران "مسیر ورودی جنوبی تا خوابگاه‌ها" طراحی شهری و منظر شهری بلوار کشاورز و مشاور علمی کارگاه‌های طراحی شهر بم "یونیسف" برای بازسازی این شهر بود.
آرامگاه وی در قطعه نام‌آوران است.

کتابشناسی
تألیف:
هنر محیطی: تأملی در عناصر معنی دهنده به‌منظر
تحول در طراحی: فرایند طراحی با اسطوره، تصور و ذهن طراحانه
استخوان بندی شهر تهران
طراحی منظر شهری
تحلیل بصری منظر

ترجمه:
مجموعه کتابهای «سرشت نظم» نوشته کریستوفر الکساندر
کافه لینتز نوشته کریستوفر الکساندر

افتخارات:
پژوهشگر نمونه دومین جشنواره انتخاب برترین‌های پژوهش و نوآوری در حوزه مدیریت شهری، دریافت تندیس و لوح از شهردار تهران، مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران، شهرداری تهران ۲۳ آذر ۱۳۸۷
داور کتاب سال، گروه معماری و شهرسازی، معاونت پژوهشی، وزارت ارشاد  ۱۳۷۵–۱۳۷۸
تقدیرنامه برای سخنرانی کلیدی و حضور مؤثر در کارگاه آموزشی توسعه پایدار، مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران، پژوهشکده علوم محیطی، دانشگاه شهیدبهشتی۳ اسفند ۱۳۷۷
تقدیرنامه به‌نشان پژوهش برتر برای پژوهش «هنر محیطی» ریاست دانشگاه شهیدبهشتی ۱۳۸۴
اولین دبیرکل انجمن معماران منظر ایران، تهران ۱۳۸۴.


💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#رضا_سیروس_صبری، ز
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
انچه فردوسی از تاریخ در مورد شکست یزدگرد در شاهنامه روایت می کند اینگونه است :
💎
🆔 @maneshparsi
🔻🔻
فرهنگ و منش پارسی
انچه فردوسی از تاریخ در مورد شکست یزدگرد در شاهنامه روایت می کند اینگونه است : 💎 🆔 @maneshparsi 🔻🔻
انچه فردوسی از تاریخ در مورد شکست یزدگرد در شاهنامه روایت می کند اینگونه است :
یزدگرد سوم پادشاه درستکار و دلاوری بود ،زمانیکه پس از حمله تازیان به تیسفون ،او با مشورت پهلوانان تصمیم میگیرد که به خراسان بزرگ و یا ایران شرقی برود و از لشکر بزرگ خراسان برای جلوگیری از پیشروی تازیان و عقب راندن انها کمک بگیرد ،ماهویه فرماندار خراسان بزرگ ( که بواسطه لطف و کمک یزدگرد به این مقام و منصب رسیده بود و شور بختانه مورد اعتماد کامل یزدگرد بود ) به جای کمک به پادشاه ایران ،با ترکان چین در منطقه ، دسیسه میچیند که انها به سپاه ایران حمله کنند و ماهویه هم در ظاهر با سپاهش به کمک یزدگرد بیاید اما در بین نبرد ، سپاه ایران را تنها بگذارد و با همراهی ترکان چین ،شاه ایران را به دام بیاندازند و از بین ببرد و در نهایت خود تاج پادشاهی را بر سر بگذارد ، او بر پایه منافع شخصی خود ، دشمن اصلی را تازیان نمی دانست بلکه یزدگرد می پنداشت و باور داشت ، حال که پادشاه ایران ضعیف گشته باید او را با تمام قوا نابود کند و جایگاهش را با کمک لشکر بزرگ خراسان تصاحب کند و هجوم تازیان به ایران را یک فرصت برای خود میدانست ۔
یزدگرد سوم نیز بی خبر از این دسیسه خائنانه، اماده دفاع در مقابل ترکان چین میگردد و با اعتماد به قول ماهویه برای کمک سپاه بزرگ خراسان به او ، در این نبرد ،دلاورانه می جنگد و زمانی که خود را در میدان نبرد تنها می یاید با تمهیدی ،خود را نجات می هد و به اسیابی در روستایی پناه میبرد ، خبر به گوش ماهویه می رسد که یزدگرد کشته نشده است و با همراهی پسرش جای به جای به دنبال یزدگرد منطقه را پی جویی می کند تا او را در خانه اسیابان می یابد و با تهدیدجانی اسیابان و خانواده اش و وعده تطمیع ، اسیابان را وادار می کند تا او را به قتل برساند. قتل پادشاه به گردن اسیابان بدبخت میافتد اما مقصر اصلی ،فرماندار نمک پرورده و نمک نشناس مورد اعتماد پادشاه بود و این خیانت بزرگ و نابخشودنی او سبب اصلی شکست ایران و فروپاشی شهریاری ایرانشهر می گردد.


مر ان شاه را دشمن از خانه بود
یکی بنده بودش ،نه بیگانه بود
#نادره_پهلوان
بن مایه : شاهنامه دکتر خالقی
💎
🆔 @maneshparsi
‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۷ امرداد سالروز درگذشت محمد غفاری "کمال‌الملک"

(زاده سال ۱۲۲۴ کاشان -- درگذشته ۲۷ امرداد ۱۳۱۹ نیشابور) نقاش

او که یکی از مشهورترین و پرنفوذترین شخصیت‌های تاریخ هنر معاصر ایران است، برادر زاده ابوالحسن غفّاری معروف به صنیع‌الملک از اولین تحصیل‌کردگان ایرانی در فرنگ و از افراد پرنفوذ دوره قاجار بود. وی تحصیلات اولیه‌ را در زادگاهش گذراند. پدرش میرزابزرگ که همچون پدرانش دارای حرفه نقاشی بود، ابوتراب، پسر بزرگترش و محمد را برای ادامه تحصیل راهی تهران کرد. محمد با خواهر مفتاح‌الملک یکی از مقامات دربار ازدواج کرد که ثمره این ازدواج یک دختر به نام نصرت و پسری به‌نام حسین علی‌خان شد.
کمال‌الملک پس از حضور در تهران، به‌همراه برادر بزرگترش در مدرسه دارالفنون در رشته نقاشی مشغول به‌تحصیل شد، هردو برادر در مدت سه سال تحصیل توانستند موفقیت‌های بسیاری را کسب کنند. در پایان سال سوم، ناصرالدین‌شاه در حین بازدید از مدرسه دارالفنون، با دیدن تابلویی که از چهره اعتضاد‌السلطنه، رئیس وقت مدرسه دارالفنون که توسط محمد غفاری کشیده شده بود، تحت تأثیر قرارگرفت و دستور داد تا او را به‌عنوان نقاش به استخدام دربار درآورند.
باحضور در دربار، ابتدا لقب خان، سپس پیشخدمت مخصوص به‌وی اهدا شد و پس از چندی ناصرالدین‌شاه، با تأثیر آثار او سبب شد تا خود به‌شاگردی وی در آید و او را در ابتدا به‌لقب نقاش‌باشی و سپس به‌لقب کمال‌الملک منصوب کند. او در مدت حضورش در دربار ۱۷۰ تابلو کشید که معروف‌ترین آنها تالار آینه است و اولین تابلوییست که آن را «کمال‌الملک» امضا کرده‌است.
پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه، کمال‌الملک برای مطالعه به اروپا رفت. (۱۲۷۶) مدتی بیش از سه سال را در فلورانس، رم و پاریس گذرانید و در موزه‌ها به‌رونگاری از آثار رامبراند و تیسین پرداخت و در پاریس با فانتن لاتور آشنا شد. این سفر اروپایی تأثیری مثبت در اسلوب کار و حتی طرز دید او گذاشت و به‌دستور مظفر‌الدین‌شاه به ایران بازگشت (۱۲۷۹) و کار در دربار را ادامه داد، ولی عملاً نتوانست با خواست‌های شاه جدید کنار بیاید. به‌عراق رفت و چندسالی را در آنجا گذرانید. سال‌های (۱۲۸۱ تا ۱۲۸۳) پرده‌های زرگر بغدادی و میدان کربلا را به‌هنگام اقامتش در عراق نقاشی کرد.
بازگشت کمال‌الملک به ایران، مصادف با انقلاب مشروطه شد. او اگرچه به مشروطه‌خواهان متمایل بود ولی در جنبش مشروطه مشارکت مستقیم نداشت. او در این هنگام با انتشار مقالات و ترجمه برخی آثار ژان ژاک‌روسو و دیگر نویسندگان آزادی‌خواه فرانسه، به‌سهم خود باحرکت مردم، همراه بود. در سال‌های بعد، مدیریت مدرسه صنایع مستظرفه را برعهده گرفت و در این مدرسه با کوشش فراوان به‌پرورش شاگردان همت گماشت که زبده‌ترین آنها، استادانی در مکتب او شدند.
وی سرانجام به‌دلیل اختلافاتی که با وزیران معارف بر سر استقلال مدرسه پیدا کرد، از کار تدریس و شغل دولتی دست کشید (۱۳۰۶) و به‌ملک شخصی‌اش در حسین‌آباد نیشابور کوچید. (۱۳۰۷) در آنجا بر اثر حادثه‌ای از یک چشم نابینا شد؛ اما تا سال‌های آخر زندگانی به‌نقاشی ادامه داد. در شرح این حادثه روایت‌ها مختلف است از جمله گفته می‌شود که سالار معتمد گنجی، از خوانین منطقه و دوست کمال‌الملک، آجری را برای زدن یک کارگر حمام پرانده که به‌عینک و چشم کمال‌الملک آسیب رسانده است. قاسم غنی پس از این حادثه بر بالین استاد حاضر شد و پس از آن او مدتی برای معالجه به‌تهران رفت.
آرامگاه وی در کنار  مزار شیخ فریدالدین عطار نیشابوری در نیشابور است.


:
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#کمال_الملک، د
2024/09/29 22:29:05
Back to Top
HTML Embed Code: