Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیزدهمین روز تیر در گاهشمار کهن مزدیسنی جشن #تیرگان است.

این جشن در برابری با تقویم کنونی خورشیدی ۱۰ تیر ماه میشود

تیرگان روزی است که در اساطیر ایران آرش کمانگیر، از بلندترین نقطه البرز که دماوند است برای تعیین مرز ایران کمان کشید.

ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه گفته تیرگان روز بزرگداشت مقام نویسندگان بود.

💎
🆔 @maneshparsi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نماهنگ آرش کماندار....

سرایش و گویش : استاد
#هما_ارژنگی

ارش به فروغ و نور ایمان، آن روز بلند تیرگان را ، بنوشت به قلب سرخ تاریخ،
با خامه عشق و جوهر جان
بنهاد یکی نشان جاوید ،
بر سینه افتخار انسان....
یعنی که ز جان گذر توان کرد
در آتش خشم و کین خطر کرد
وز بازی آسمان حذر کرد
لیکن دل خود ز مهر ایران
هرگز نتوان برید آسان

❤️ هما ارژنگی

💎
🆔 @maneshparsi
یادداشت استاد جنیدی در باره جشن تیرگان که در سیزدهم تیر ۱۳۹۸ در آن روزنامه چاپ شد:

جشن
#تيرگان

فريدون جنيدی


ايرانيان باستان هر روز را با نامي از ايزدان مي‌خواندند. روز سيزدهم باستاني، برابر با تير (تيشتر) روز بود. در آيين‌هاي كهن ايراني هرگاه نام روز با نام ماه برابر مي‌شد، جشني برپاي مي‌گرديد. بدين روي، روز سيزدهم تير ماه باستاني، جشن تيرگان است. اين جشن به دليل مبنا قرار گرفتنِ گاه‌شماري خيامي كه نيمه نخست سال در آن، سنجش و شمارش سي و يك روزه است، برابر با دهم تير ماه امروزي گرديد. بر بنياد نوشته كهن «تيشتر يشت» ميان تيشتر ايزد «باران» كه نام ستاره‌اي در آسمان است، با «اپوش» ديو خشكي و خشكسالي نبردهايي سهمگين درمي‌گيرد و هر بار «تيشتر» در شكلي ظاهر مي‌شود، يك‌بار در شكل جواني زيبا و پانزده ‌ساله، يك‌بار در شكل گاوي زرّين و بالاخره در شكل اسپي سفيد. سرانجام تيشتر پيروز مي‌شود و ايزد «باد» به او كمك مي‌كند. در برخي منابع چنين آمده كه تيراندازي آرش كمانگير از البرزكوه تا كنار «جيهون: جيحون» در تيرگان يعني «تير روز» از «تير ماه» بوده است.از آيين‌هاي جشن تيرگان كه دستِ‌كم تا پنجاه سال گذشته در يزد و كرمان برگزار مي‌شده و گاه در روزگار ما هم نشاني از آن در جايي بايد باشد، اين بود كه يك روز پيش از جشن تيرگان، دختركي كوزه‌اي پر آب مي‌كند و دور مجلس مي‌چرخاند و هر كس چيزي در آن مي‌‌اندازد. بعد اين كوزه را به خانه‌اي مي‌برند كه درخت «مورد» داشته باشد پارچه سبزي روي كوزه مي‌اندازند و آيينه‌اي روبه‌روي آن، زير درخت قرار مي‌دهند آنگاه در تيرگان هر كسي نيتي مي‌كند و بيت شعري مي‌خواند. دخترك چيزي از كوزه بيرون مي‌آ‌ورد و آن را با نيت و شعري كه خوانده شده تطبيق مي‌دهد. از آنجا كه شعرهاي آنان بيشتر نويدبخش است، بيشتر اين فال‌ها هم نيك است. يكي از اين شعرها را كه از پيرزني بهدين شنيدم چنين بود:🔻🔻

رخ زيبا، قد رعنا چش شهلا داري/ آنچه خوبان همه دارند تو تنها داري

هنگام نبردهاي «تيشتر» با «اپوش»، ايزد باد به او كمك مي‌كند و باد ابرها را در جهان مي‌پراكند و باران به همه جا مي‌ريزد و نهرها و رودخانه‌ها و درياها به وجود مي‌آيد و جهان را به هفت كشور تقسيم مي‌كند. سعدي نتيجه اين مبارزه را با مشاطه‌گري باد صبا اين‌طور بيان مي‌كند كه: بر عروسان چمن بست صبا، هر گوهري/ كه به غواصي ابر، از دل دريا برخاست. با اميد بازگشت به روش نياكان در گرامي‌داشت داده‌هاي خداوند چون «باران» و «آب» و «زمين» و «محيط‌زيست» و...

جشن تيرگان بر ايرانيان خجسته باد.

💎
🆔 @maneshparsi
جشن #تیرگان؛
سالروز حماسه‌آفرینی آرش کمانگیر
گرامی باد!


💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📜آری آری ،جان خود در تیر کرد آرش
📽: تیزر آلبوم آرش کمانگیر
🎙: شهرام ناظری
تاریخ و دانشنامه شمال ایران


آرِش ، نمادی از من و شماست.
فردوسی آرش است و همه وجودش را در شاهنامه می‌نویسد و پرتاپش می‌کند تا سایه‌بان من و شما شود تا در زیر آن هویتمان را فراموش نکنیم.
حافظ آرش است؛ او تفکر عمیق ایرانی را از لابه‌لای سرود‌های آسمانی‌اش جای می‌دهد تا همه بدانند ما اهل تفکر بوده‌ایم.
سعدی، آرش است؛ جهان را در می‌نوردد و توشه بر‌می‌چیند، یاد می‌گیرد. داستان‌های او مَثل می‌شود تا همه بدانند جوانمردی را نباید کشت.
بیهقی آرش است؛ او وجودش را در داستان حسنک می‌ریزد تا بدانیم و بخوانیم و عبرت بگیرم.
ما مانای ایرانی را دست به دست می‌دهیم تا ایران ما همیشه سرفراز بماند؛ ما فّرایرانی را با چنگ و دندان حفظ می‌کنیم.
هرکداممان باید یک آرش و آرش‌پرور باشیم.

: ژاله آموزگار


💎
🆔 @maneshparsi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخش کوتاهی دیگری از چامه آرش

چون شیر که رو کند به نخجیر،
آن سخت کمانِ آتشین تیر،
کز وحشتِ ننگ و بیمِ تحقیر،
می جُست به کارِ خویش تدبیر،
می رفت که در پناهِ یزدان،
خود نقش زند نشانِ تقدیر

#هما_ارژنگی

با سپاس فراوان از مهربانو هایده وزیری 🙏


💎
🆔 @maneshparsi
‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۱ تیر سالروز درگذشت خواجه نصیرتوسی

(زاده ۵ اسفند ۵۷۹ برابر با ۱۵ جمادی الاول ۵۸۹ توس -- درگذشته ۱۱ تیر ۶۵۳ برابر با ۱۸ ذیحجه ۶۷۲ بغداد) ریاضیدان و ستاره‌شناس

او که به‌ تحصیل دانش علاقه زیادی داشت، از دوران جوانی در علوم ریاضی و نجوم و حکمت سرآمد شد و از دانشمندان معروف زمان خود بود.
وی که یکی از سرشناس‌ترین و بانفوذترین چهره‌‌های تاریخ است، علوم دینی و عملی را زیرنظر پدرش و منطق و حکمت را نزد دایی‌اش، بابا افضل ایوبی کاشانی آموخت و  تحصیلاتش را در نیشابور به پایان رساند و در آنجا به‌عنوان دانشمندی برجسته شهرت یافت.
علامه حلّی که یکی از شاگردان اوست، درباره او می‌گوید: خواجه نصیرالدین افضل عصرما بود و از علوم عقلیه و نقلیه مصنفات بسیار داشت.
در سال ۶۱ در مقابل پیشروی مغولان، به‌ یکی از قلعه‌های ناصرالدین محتشم فرمانروای اسماعیلی پناه برد و در آنجا، برخی از آثار اخلاقی، منطقی، فلسفی و ریاضی از جمله مشهورترین کتابش «اخلاق ناصری» را به‌رشته تحریر درآورد.
وقتی که هولاکو به فرمانروایی اسماعیلیان در سال ۶۳۵ پایان داد، توسی را در خدمت خود نگاه داشت و به او اجازه داد که رصدخانه بزرگی در مراغه احداث کند.
بخش اعظم ۱۵۰ رساله و نامه‌های وی به‌ زبان عربی نوشته شده است و وسعت معلومات و نفوذ او با ابن‌سینا قابل قیاس است، جز آنکه ابن‌سینا پزشک بهتری بود و توسی ریاضیدانی برتر.
معروفترین آثار نجومی وی زیج ایلخانی است که در سال ۶۵۰ نوشته شده و همچنین تذکره فی‌علم الهیئه، در نجوم تذکره فی‌علم الهیه وی کاملترین نقد برنجوم بطلمیوسی در قرون وسطی و معرف تنها الگوی ریاضی جدید حرکات سیارات است که در نجوم قرون وسطی نوشته شده است.
در سال ۶۷۲ قمری با جمعی از شاگردانش به‌بغداد رفت که بقایای کتاب‌های تاراج رفته را جمع‌آوری و به‌مراغه بازگرداند، اما اجل مهلتش نداد و درگذشت.
او ستاره درخشانی بود که در افق تاریک مغول درخشید و در هرشهری که پاگذارد آنجا را به‌نور حکمت و دانش و اخلاق روشن ساخت و در آن دوره تاریک وجود چنین دانشمندی مایه اعجاب و اعجاز بود.
در كتاب از فردوسى تا شاملو أمده است كه خواجه نصير به‌خلاف انديشمندانى مانند خيام و حافظ كه جهان را محصولى كامل نميدانستند، معتقد بود كه كائنات در عين كمال خلق شده‌اند، در بيتى مى گويد:
هرچيز كه هست آنچنان مى‌بايد
آن چيز كه آنچنان نمى‌بايد نيست
او كه براى نجات مردم كشورش به‌خدمت هولاكو درآمد با كياست وتدبيرش سبب شد تابساط خلافت عباسى وزندگانى أخرين خليفه‌اش برچيده شود.



💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#خواجه_نصیر_طوسی، د
برگی از تقویم تاریخ

۱۱ تیر سالروز درگذشت کیخسرو شاهرخ

(زاده ۷ تیر ۱۲۵۴ کرمان -- درگذشته ۱۱ تیر ۱۳۱۹ تهران) نماینده مجلس

او ملقب به ارباب کیخسرو، از سال ۱۲۸۸ تا ۱۳۱۹ "از دوره دوم تا یازدهم" نماینده مجلس شورای ملی "کرسی جامعه زرتشتیان" و رئیس انجمن زرتشتیان تهران بود. به درست‌کاری و سلامت مالی معروف بود. چندین مدرسه و دبیرستان از خود به‌جای گذاشت و در ۱۳۰۵ ساخت آرامگاه فردوسی را در دستور کارش قرار داد. پس از پایان بنای آرامگاه، به‌دستور فروغی - رئیس انجمن آثار ملی و نخست‌وزیر وقت - برگزاری هزاره فردوسی را در ۱۳۱۳ به‌عهده گرفت. ارباب کیخسرو در ۱۳۰۹ به سربازرسی راه‌آهن  ایران  منصوب شد. در ۱۳۱۲  قانونی را به‌تصویب رساند تا دادگاه‌ها هنگام قضاوت ملزم به‌رعایت قوانین اقلیت‌های مذهبی در موارد ازدواج، طلاق و ارث باشند و بر آن اساس رأی صادر کنند. در جریان جنگ جهانی دوم،  بهرام شاهرخ پسر کیخسرو در اداره تبلیغات آلمان در برلن در بخش گزارش‌های فارسی رادیو برلن، گویندگی می‌کرد. ارباب کیخسرو از آنجا که به‌مسائل فرهنگی جامعه توجه زیادی داشت. فارسی سره نویسی را در مجلس رواج داد.
«آیین مزدیسنی» «فروغ مزدیسنی» و «آیین نامهپپسی زرتشتیان» از آثار اوست. همچنین مقالاتی نیز در روزنامه «ندای وطن» مجدالاسلام کرمانی از وی به‌چاپ رسیده است. او بانی و بنیانگذار کتابخانه مجلس در تهران است. او کاشف محل خاکسپاری فردوسی و بنیانگذار آرامگاه فردوسی در شهر توس است.
وی در تصادف با اتومبیل درگذشت.



💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#کیخسرو_شاهرخ، د
تأثیر شاهنامه در ادبیّات و هنر معاصر

🔹پس از انقلاب مشروطه که در ایران اندیشه‌های ایران‌گرایی نیروی تازه‌ای گرفت، و نهایت از زمان برگزاری هزارة فردوسی در سال 1313ش، و نیز درپی تأثیر توجه غربیان به اهمیت شاهنامه، توجه ایرانیان نیز به شاهنامه ابعاد بیشتری گرفت.

1. پیش از جشن هزارة فردوسی، دو نمایشنامه، یکی به قلم شمس‌الدین سامی از سال 1293ق/1876م در استانبول بر پایة داستان کاوة آهنگر، و دیگری نوشته علی‌خان نصر از سال 1300 ش در ایران انتشار یافته بود. پس از هزارة فردوسی، تنها تا سال 1350 ش تعداد 82 نمایشنامه براساس داستانهای شاهنامه نوشته و اجرا شد (نک: فروغ، ص 37-42).

🔹پس از آن نیز تهیه نمایش و فیلم از داستانهای شاهنامه ادامه یافت؛ ولی به ویژه فیلم‌ها از نظر بازی، گفتگو، صحنه‌سازی و موسیقی کیفیت بالایی نداشتند. دو فیلم «سیاوش» و «رستم و سهراب» ساخته تاجیکستان از بسیاری جهات بهتر بودند و آنها را در تلویزیونهای غرب، از جمله در آلمان نیز نشان دادند؛ ولی سازندگان این فیلم‌ها نیز در داستان اصلی به برخی تصرفهای ناهنجار دست زده‌اند.

🔹از کارهای موفقیت‌آمیز یکی نیز اپرای «رستم و سهراب» ساخته آهنگساز ارمنی، لوریس چکناواریان، است که در ارمنستان و تهران اجرا شد. از همین هنرمند باله «سیمرغ و عروسی رودابه» نیز در تهران روی صحنه آمد. (نک: رستگار نژاد، ص 849 ـ852)

2. در دوران معاصر، به تأثیر از شاهنامه، اشعاری نیز سروده شده است؛ از جمله از سرایندگانی چون عشقی، عارف، بهار، شهریار، مسرور و از شاعران نوپردازی مانند فریدون مشیری که ذکر نام همة آنها در اینجا مقدور نیست. (یادنامه فردوسی در 1349 ش مشتمل بر یازده مقاله و 27چکامه در همین زمینه منتشر شده است، تهران، 1349ش)

3. در نقاشی و هنرهای تجسمی نیز آثار بسیاری به‌وجود آمده است. از آن میان تندیس فردوسی، کار ابوالحسن صدیقی که در روز 17 خرداد 1338 در تهران، در میدان فردوسی، از آن پرده‌برداری شد. تندیس دیگری کار همین هنرمند که در کنار میدان فردوسی در شهر رم نصب شده است. دیگر تندیس اهدایی پارسیان هند در دانشگاه تهران. دیگر تندیس رخش در سیستان و غیره. (نک: افشار، همان‌جا، تصاویر آغاز کتاب)

🔹در تاجیکستان نیز تندیسی از فردوسی ساختند که آن را در هجدهم شهریور 1371 در شهر دوشنبه به جای مجسمه لنین گذاشتند و پرده‌برداری کردند؛ ولی چندی بعد آن را به جایی دیگر انتقال دادند. دیگر تندیس فردوسی در دانشگاه فردوسی مشهد که در روز بیست و پنجم اردیبهشت 1385 از آن پرده‌برداری شد.

💎
🆔 @maneshparsi
‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۳ تیر زادروز حسن رشدیه

(زاده ۱۳ تیر ۱۲۳۰ تبریز -- درگذشته ۱۸ آذر ۱۳۲۳ قم) از پیشگامان نهضت فرهنگی و بنیانگذار آموزش نوین ایران

او نخستین مؤسس مدارس جدید در تبریز و دومین مدرسه در تهران "بعد از دارالفنون" بود که او را پدر فرهنگ جدید ایران نامیده‌اند.                                
وی پس از گذراندن مقدمات در زادگاهش تصميم گرفت برای ادامه تحصيل به‌نجف برود، اما باخواندن مقاله‌ای در روزنامه ثريا که شمار ايرانيان باسواد را از هر هزار نفر ده نفر نوشته بود، از سفر به‌ نجف چشم پوشيد و عازم بيروت شد و در دارالمعلمين آنجا به‌فراگرفتن شيوه‌های نوين آموزش پرداخت. در سال ۱۲۶۱ با هدف تأسيس مدرسه به‌ شيوه نوين، از مدارس جديد استانبول بازديد کرد و در همانجا الفبای صوتی را برای جايگزينی با روش قديمی آموزش در مدارس جديد ابداع کرد.
در سال ۱۲۶۲ نخستين مدرسه به‌سبک‌نو را برای کودکان قفقاز تأسيس کرد و  درسال ۱۲۶۶ نخستين مدرسه نوين ايران را در محله ششگلان تبريز بنا نهاد. اين مدرسه و به‌ دنبال آن پنج مدرسه ديگری که در تبريز و مشهد تأسيس کرد، با کارشکنی‌ها و دسيسه‌های تاريک‌انديشان پی‌درپی بسته شد. وی بافروش املاکش و با اجازه‌ علمای نجف، مسجد شيخ‌الاسلام تبريز را به‌مدرسه تبديل کرد و در کلاس‌ها ميز، نيمکت و تخته سياه گذاشت و به‌تدريس باروش جديد مبادرت ورزید،
اين مدرسه نيز با هجوم گروهی بی‌خرد بسته شد و حتی يکی از شاگردان جانش را از دست داد و رشديه نيز زخمی و مجبور به‌ ترک میهن شد. وقتی ميرزاعلی‌امين‌الدوله که سياستمداری روشن‌بين بود به واليگری آذربايجان رسید، رشديه را به‌تبريز فراخواند و با ايمان به پايمردی و ميهن دوستی او، مدرسه‌ بزرگی در تبريز باز کرد. رشديه در اين مدرسه به ۶۰ نفر دانش آموز کلاه و لباس يکسان پوشاند و به آموزش آنها پرداخت اما با برکناری امين الدوله، دوباره مدرسه رشديه مورد يورش قرار گرفته و به آتش کشيده شد.
رشديه علاوه بر فعاليت‌های آموزشی و بنا نهادن آموزش نوين در ايران، روزنامه‌هايی به‌نام «مکتب» و «طهران» منتشر می‌کرد. از او ۲۷ جلد اثر به‌جا مانده است که از ميان آنها: بدايه‌التعليم، هدايه التعليم، نهايه‌التعليم، تحفه‌الصبيان، صد درس، تنبيه‌الغافلين، ارشادالطالبين و ... بود.
ميرزاحسن رشديه در اواخر عمر برای در امان ماندن از دشمنی مخالفان به‌قم رفت و در واپسین روزهای زندگی، چنین وصیت کرده بود:
”مرا در محلی به‌خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند و از این بابت روحم شاد شود."




💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ

۰
#حسن_رشدیه، ز
‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۳ تیر سالروز درگذشت محمد معین

(زاده ۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ رشت -- درگذشته ۱۳ تیر ۱۳۵۰ تهران) استاد زبان پارسی و پدیدآورنده فرهنگ معین

او در دارالفنون درس خواند و از دانشکده ادبیات، دکترا دریافت کرد. دانشنامه او با عنوان "مزديسنا و تأثير آن در ادب فارسى" و استاد راهنماى او ابراهيم پورداوود بود. وی نخستين كسى است كه دكتراى ادبيات فارسى گرفت.
او از چند دانشگاه خارجی درجه دکترای افتخاری داشت و عضو فرهنگستان ایران شد و ریاست کمیسیون ادبیات سمینار جهانی تاریخ و فرهنگ ایران را برعهده داشت.
دکتر معین حدود ۲۴ جلد کتاب تالیف کرد و از فعالیت‌های پر اهمیتش همکاری با علامه دهخدا و تنظیم فیش‌های چاپ نشده پس از درگذشت دهخدا بود.
او همچنین به  وصیت نیمایوشیج بررسی آثار او را برعهده گرفت و از جمله تالیفات با ارزش وی فرهنگ معین در شش جلد است که از منابع معتبر واژگان زبان فارسی است.
وی به‌زبانهای فرانسه، انگلیسی، عربی و آلمانی تسلط کامل داشت و زبانهای پهلوی اوستایی و فارسی باستان و بعضی لهجه‌های محلی را خوب می‌دانست.
دکتر معین به‌علت کارهای زیاد مطالعاتی و تحقیقی در سال ۱۳۴۵ در یکی از اتاق‌های دانشکده ادبیات بیهوش شد و به‌ حال اغماء فرو رفت.
برای معالجه او اقدامات زیادی شد و او را به‌کشورهای مختلف بردند؛ اما سرانجام پس از چهار سال و پنج ماه که در حالت اغماء بود، درگذشت.
آرامگاه این ادیب و فرهنگ‌نویس بزرگ در آستانه اشرفیه گیلان است.




💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمد_معین، د
‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۳ تیر روز ملی دماوند

قله پرشکوه دماوند، نماد پایداری و استواری ایران

   در کتب باستانی و اسطوره‌ای ایران، دماوند جایگاه والایی دارد و در متون مقدس مانند اوستا، بندهش،تورات و همچنین متون آشوری آمده است و هنوز هم در زمانهایی خاص مراسم آیینی در دماوند به‌جا آورده می‌شود. مراسم و جشن تیرگان رینه و مراسم سالیانه پارسیان هند در دماوند از این جمله‌اند. برخی معتقدند این کوه مخروطی مانند اهرام مصر دارای انرژی خاصی است و دماوند به‌دلیل همین شکل خاص قرینه مانند از دیگر کوه‌های جهان متمایز است. آرش شیواتیر نیز بنابر اسطوره برای پذیرش پرتاب تیر تعیین مرزهای ایران ۳ شرط گذاشت که یکی از آنها انتخاب محل پرتاب است و آن را دماوند کوه انتخاب کرد و آب و باد تیر آرش را تا آمودریا هدایت کرد که نشان مرزهای فرهنگی ایران زمین است. همچنین تیر آرش و دماوند نماد اقتدار و صلح‌طلبی ایرانیان هستند که در اسطوره این مفهوم به‌زیبایی نمایان است.
شاعران بزرگ قدیم و معاصر چون فردوسی، خاقانی، مولوی، ناصرخسرو، نظامی، عطار، محتشم کاشانی، تویب فراهانی، امیرمعزی، انوری، قاآنی، عشقی، فریدون مشیری، فروغی بسطامی، پروین اعتصامی، ملک‌الشعرای بهار، حسن امین، هما ارژنگی و بانو اسودی درباره دماوند کوه، شعر سروده‌اند و جایگاه دماوند را در شعر و ادب پارسی به اوج رسانده‌اند. دماوند در حوزه ایران فرهنگی و کشورهای همجوار نیز جایگاه والایی دارد دراگو شتامبگ از کرواسی (سفیر کرواسی) امیری اسفندقه از تاجیکستان (دماوندیه که به گفته شفیعی‌کدکنی کم از شعر دماوند ملک‌الشعرای بهار ندارد.) و بسیاری از دماوند در اشعارشان بهره بردند.
نام دماوند از ترکیب دم: بخار و آوند: دارای مه و دود است که معنی آتشفشان را تداعی می‌کند. البته کسروی معنای دیگری را مطرح می‌کند و نام دماوند را با نهاوند مرتبط می‌داند. او آن را با  "وند" در زبان ایران باستان به معنای ایستاده در پیوند می‌داند و نها در نهاوند به معنای پیش و دما در دماوند به معنای پشت سر است.
اغلب داستان‌های اسطوره‌ای مانند نبرد نبرد رستم با دیوسپید، زیر درختی در پای قله دماوند، به‌بند کشیدن ضحاک در غار دماوند، پرواز جمشید به آسمان و نبرد با دیوان از فراز دماوند، آشیانه سیمرغ در دماوند، پرتاب تیر آرش از فراز دماوند، جاری شدن رود مقدس هراز (بندهش) از دماوند و کشف آتش و افروختن آن در دماوند توسط کیومرث برای دور ماندن از شر دیوان و ... که همه آنها مفاهیم مقابله با پلیدی را در بردارند.
پرتاب تیر آرش به‌عنوان نماد و پیام صلح ایرانیان به‌جهان است که بدون خونریزی مرزهای ایران فرهنگی تعیین می‌شود و یا فریب خوردن ضحاک توسط شیطان از طریق کشتن حیوانات و پختن غذاهای لذیذ الگوی مصرف اسراف‌گونه که مانند ماری انسانیت را خواهد بلعید رویکرد زیست محیطی دارند.
همچنین از نظر طبیعی، دماوند مورد توجه کوهنوردان و علاقه‌مندان محیط زیست است و کارهای زیادی در جهت حفظ آن توسط انجمن‌ها و نهادهای مردمی مانند ساماندهی مسیرهای کوهنوردی توسط انجمن کوهنوردی ایران و یا حفاظت از دشت شقایق‌ها و همزیستی عشایر و روستاییان با زیست بوم گیاهی و حیوانی منطقه انجام شده است که می‌تواند به‌عنوان یک الگوی آموزشی و کارگاهی باشد. تنها در دشت لار ۶۰۰ گونه گیاهی و جانوری شناسایی شده است که به‌عنوان نمونه تنوع زیستی و ژنتیکی کشور می‌تواند مورد توجه قرار گیرد.
آسیب‌های اصلی که دماوند را از نظر زیست محیطی تهدید می‌کند عبارتند از: معادن، جاده کشی، چرای دام و زباله‌ها و ساخت و ساز که امیدواریم با همت و تلاش نهادهای مردمی و همراهی نهادهای دولتی گام‌های بلندی جهت حفظ و پاسداشت حوزه زیست محیطی دماوند کوه برداشته شود.




💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#روز_ملی_دماوند
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌋 دماوند
#هما_ارژنگی
هشتم امرداد ۱۳۹۹ خورشیدی
با آوای زیبای سراینده


🌋 بالا بلند پیرِ من، ای کوه سرفراز
تن پوش زر
فراخته سر
سوی آسمان

ای آستان مهر
ای مُهرِ سربلندی میهن به نام تو
بادا هماره باده‌ی گردون به کام تو

ای آشیان و خانه‌ی سیمرغ چاره‌گر
ای جان پناه گرم نخستین زال زر

ای شور خشم کاوه و ای بندگاه دیو
ای کوه
ای خدیو

پیکان آرش از تو توان یافت در نهان
کان سان در آسمان
پرواز دادی‌اش به سوی مرز بی‌کران

اینک من آرشم
همسان سینه‌ات
همه سوزان و سرکشم
یک کوه آتشم...

سوگند من به مهر فرازنده‌ی جهان
گر دشمنت به دیده‌ی ناپاک بنگرد
می‌سوزمش چنان
که نماند از او نشان...

🌋


💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیزدهم تیرماه روز ملی دماوند گرامی باد🏔️

این تصاویر زیبا از دماوند تقدیم نگاهتون💎



💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱۳ تیر روز ملی دماوند گرامی باد
با سپاس از سرکار خانم کائنی


💎
🆔 @maneshparsi
↩️ آشنایی با گاهشمار اوستایی و چگونگی محاسبه‌ی تاریخ دقیق جشن‌های ماهانه با پسوند "گان"

بهدین تیرداد نیک اندیش
💠 در گاهشمار باستانی ایران‌زمین (گاهشمار اوستایی)، همان گونه که امروزه هر ماه از سال دارای نامی ویژه است، هر روز از ماه نیز نام ویژه‌ی خود را داشته است و آن روز نه با شماره، بلکه با آن نام خوانده می‌شده است. ترتیب روزها در گاهشمار اوستایی به گونه‌ی زیر است:

💠 1- اورمَزد (دی) 2- بهمن 3- اردیبهشت 4- شهریور 5- سِپَندارمَذ (اسپند) 6- خرداد 7- اَمُرداد 8- دی‌به‌آذر 9- آذر 10- آبان 11- خور 12- ماه 13- تیر 14- گوش 15- دی‌به‌مهر 16- مهر 17- سروش 18- رَشن 19- فروردین 20- بهرام 21- رام 22- باد 23- دی‌به‌دین 24- دین 25- اَرد 26- اَشتاد 27- آسمان 28- زامیاد 29- مانترَه‌سِپَند 30- اَنارام (نام این سی روز برگرفته از نام‌های اهورامزدا، امشاسپندان و ایزدان در دین مَزدَیَسنا می‌باشد)

💠 چنان که پیداست، شمار این روزها به سی می‌رسیده است؛ زیرا گاهشمار اوستایی دربرگیرنده‌ی 12 ماه 30 روزه بوده است و به وارون گاهشمار کنونی کشور، هیچ ماه 31 روزه یا 29 روزه‌ای در آن وجود نداشته است. پس، از آنجایی که سال خورشیدی دارای 365 روز است اما دوازده ماه سی روزه تنها 360 روز را در بر می‌گیرد (12×30=360)، پس در گاهشمار اوستایی، پنج روز باقی‌مانده را پنجه‌ی "گاتابیو" می‌نامند و آن را در پایان هر سال جای داده و جزو هیچ یک از ماه‌های سال نمی‌دانند.

💠 نام پنج روز گاتابیو: 1- اَهونَوَد 2- اُشتَوَد 3- سِپَنتمَد 4- وُهوخشَترَ 5- وَهیشتوئیشت (نام این پنج روز برگرفته از نام پنج بخش گاتها، سروده‌های اَشو زرتشت، می‌باشد)

💠 حال آنکه در این گاهشمار، جشن‌هایی با پسوند "گان" وجود دارند که به فراخور یکی شدن نام روز و ماه برگزار می‌شوند؛ مانند جشن‌های تیرگان (روز تیر از ماه تیر) و مهرگان (روز مهر از ماه مهر). اگر یکبار دیگر به فهرست نام روزها بنگرید، خواهید دید که تیر روز سیزدهم و مهر روز شانزدهم هر ماه در گاهشمار اوستایی‌ست.

💠 حال تیرگان بر پایه‌ی گاهشمار اوستایی چندمین روز سال است؟:

🧮 30 + 30 + 30 + 13 = 103

💠 حال نکته اینجاست که 103اُمین روز سال در گاهشماری کنونی کشور، نه برابر با 13 تیر، بلکه برابر با 10 تیر می‌باشد. چرایی‌اش نیز 30 روزه بودن همه‌ی ماه‌ها در گاهشمار اوستایی اما 31 روزه بودن شش ماه نخست سال در گاهشمار کنونی کشور است.

🧮 31 + 31 + 31 + 10 = 103

💠 پس جشن تیرگان برابر است با 103اُمین روز سال، یعنی روز تیر از ماه تیر در گاهشمار باستانی و دهمین روز از چهارمین ماه در گاهشمار کنونی کشور. با این همه، شوربختانه برخی گرامیان بدون نگرش به این تفاوت‌ها در میان دو گاهشمارِ یادشده، جشن‌های ماهانه با پسوند "گان" را 1 تا 6 روز دیرتر شادباش می‌گویند و این چنین موجب آشفتگی گاهشماری و عدم یکپارچگی در برگزاری این جشن‌های کهن ملی می‌شوند!

💠 اینک، تاریخ درست این جشن‌ها بر پایه‌ی گاهشمار کنونی کشور را در زیر می‌آورم که البته با یک حساب سرانگشتی، مانند محاسبه‌ی بالا، تشخیص‌پذیر اند:

فروردینگان: 19 فروردین
اردیبهشتگان: 2 اردیبهشت (و نه 3)
خردادگان: 4 خرداد (و نه 6)
تیرگان: 10 تیر (و نه 13)
امردادگان: 3 امرداد (و نه 7)
شهریورگان: 30 امرداد (و نه 4 شهریور)
مهرگان: 10 مهر (و نه 16)
آبانگان: 4 آبان (و نه 10)
آذرگان: 3 آذر (و نه 9)
دیگان: 25 آذر و 2، 9 و 17 دی (و نه 1، 8، 15 و 23 دی)
بهمنگان: 26 دی (و نه 2 بهمن)
سپندارمذگان: 29 بهمن (و نه 5 اسپند)

💠 با نگرش به آنچه گفته شد، بهتر است برای اشتباه گرفته نشدن روزهای گاهشمار اوستایی با گاهشمار رسمی کشور، از شماره‌ی روزها تنها برای گاهشمار رسمی بهره بگیریم و روزهای گاهشمار اوستایی را تنها با نام ویژه‌ی خود بخوانیم. برای نمونه: مهرگان، روز مهر از ماه مهر، برابر با 10 مهر.

💠 این نکته را هم در پایان باید افزود که ساختار ماه‌های گاهشمار کنونی کشور، برگرفته از گاهشمار جلالی اند. در این گاهشمار، تا پیش از روزگار رضاشاه بزرگ، ماه‌ها با نام‌هایی چون حمل، ثور، جوزا، سرطان و ... نامیده می‌شدند. اما پس از آن، در زمانه‌ی پادشاهی رضاشاه پهلوی، بدون آنکه دگرگونی‌ای در ساختار گاهشمار کشور (گاهشمار جلالی) پدید آید، نام ماه‌های گاهشمار اوستایی بر روی ماه‌های گاهشمار جلالی نهاده شدند.

💠 از اینجاست که برخی به خطا رفته و برای نمونه، وقتی ابوریحان بیرونی در کتابش آثارالباقیه، از برگزاری تیرگان در 13 تیر سخن می‌گوید و سیزدهمین روز ماه تیر در گاهشمار اوستایی را در نظر دارد، به‌نادرست می‌پندارند که این همان 13 تیر در گاهشمار کنونی ماست؛ در حالی که چنین نیست و بیرونی حتی روحش هم از گاهشماری با ساختار جلالی اما نام‌های اوستایی که در سد (صد) ها سال بعد پدید خواهد آمد، خبر نداشته است!


💎
🆔 @maneshparsi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بام سپيد ايران

این اثر حاصل بیش از ۱۰ سال سفر مجید بهزاد و همراهانش به ارتفاعات البرز و دامنه‌های زیبای آن است. در این کلیپ ویدیویی سعی شده تمامی نماهای ممکن از قله دماوند در چهار فصل (شمال، جنوب، شرق، غرب، شمال‌غربی، شمال‌شرقی، جنوب‌غربی، جنوب‌شرقی) و اغلب از مناطقی دور از دسترس و بکر که کمتر به تصویر کشیده شده ثبت گردد؛ تا اثری ماندگار از نماد ملی ایران و همچنین دامنه‌های زیبای آن به یادگار بماند. برای موسیقی این اثر زیبا از آهنگ حماسی و زیبای ایران من از استاد همایون شجریان استفاده شده است.

💎
🆔 @maneshparsi
‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۴ تیر سالروز درگذشت مهرانگیز منوچهریان

(زاده ۱۵ مهر ۱۲۸۵ مشهد -- درگذشته ۱۴ تیر ۱۳۷۹ تهران) حقوقدان، موسیقیدان و نخستین سناتور زن در ایران
     
او در نوجوانی فراگيری موسيقی را زير نظر استادان علینقی وزيری و روح‌اله خالقی آغاز کرد و درسال ۱۳۱۱ در مدرسه ژاندارک به تدریس زبان فرانسه پرداخت. در سال ۱۳۱۳ وارد دانشسرای عالی دانشکده فلسفه و علوم تربیتی شد و در سال ۱۳۱۷ مدرک لیسانس دریافت کرد. در سال ۱۳۲۵ وارد دانشکده حقوق شد و همراه با ۱۳ دختر دیگر از نخستین دانشجویان دانشکده حقوق بودند.
وی در سال ۱۳۴۱ مدرک دکترا در رشته حقوق قضایی‌جزا از دانشگاه تهران دریافت کرد و در دانشکده حقوق بود که با همسرش آشنا شد و با دکتر حسینقلی حسینی‌نژاد استاد دانشکده حقوق ازدواج کرد. موضوع پایان‌نامه دکترای او نیز «جرایم اطفال - طرح تاسیس محاکم اختصاصی اطفال» بود.
وی که به‌زبان‌های فرانسه و انگلیسی مسلط بود و با زبان‌های آلمانی و عربی آشنایی داشت، در کنار دیگر فعالیت‌ها، سابقه فراوانی در تدریس نیز داشت و در دانشگاه‌ها و موسساتی چون «موسسه عالی حسابداری» «دانشگاه ملی ایران» «مرکز آموزش سازمان امور استخدامی کشور» به تدریس رشته حقوق پرداخت.
وی دارای سِمت‌های داخلی و بین‌المللی زیادی بود که عضویت در کانون وکلای دادگستری ایران، عضو اتحادیه بین‌المللی وکلای دادگستری، ریاست افتخاری مادام‌العمر اتحادیه بین‌المللی زنان حقوقدان، عضو کمیته مکاتبات وابسته به‌شورای ملی زنان آمریکا، عضو اتحادیه بین‌المجالس و عضو انجمن بین‌المللی حقوقدانان، از آن جمله بود.
وی در سال ۱۹۶۸ به‌همراه «النور روزولت» اولین جایزه «صلح حقوق بشر سازمان ملل متحد» را دریافت کرد و در سال ۱۹۷۱ نیز برنده «جایزه صلح مرکز صلح جهانی از طریق حقوق» شد.
او یک کتاب در انتقاد از قوانین به‌لحاظ حقوق زن به‌چاپ رساند که اولین کتابی است که یک زن حقوقدان نوشته است.
یکی دیگر از اقدامات بسیار مهم وی، تاسیس «اتحادیه زنان حقوقدان ایران» است که  سال‌ها رئیس این اتحادیه بود. در واقع این یک اتحادیه بین‌المللی بود که او در راه اندازی شعبه ایران آن نقشی به یادماندنی و منحصر به‌فرد داشت. «توران شهریاری» که خود کارآموز منوچهریان بوده است، این اقدام او را «بسیار مهم» توصیف می‌کند. اقدامی که در نتیجه آن، بیش از ۵۰ زن حقوقدان از سراسر جهان به تهران آمدند و جلسه جهانی زنان حقوقدان در ایران تاسیس شد.
منوچهریان در سال ۱۹۷۱ برنده «جایزه صلح مرکز صلح جهانی از طریق حقوق» شد
او جزو نخستین زنان سناتور ایرانی بود و از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۱ و از دوره چهارم تا ششم مجلس سنا در آن عضویت داشت.
وی در سال ۱۳۵۱ در اعتراض به قانون گذرنامه در مجلس سنا، از سناتوری استعفا کرد و با وجود اصرار مقامات، حاضر به بازپس گیری آن نشد. قانون گذرنامه مسافرت زنان به‌خارج از کشور را مشروط به اجازه همسر می‌دانست و او در اعتراض خود به این قانون، آن را با ماده ۱۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر- که دولت ایران آن را امضا کرده بود - در تعارض می‌دانست. او پس از استعفا، با پیشنهاداتی چون وزارت دادگستری، آموزش و پرورش، و ریاست دانشکده حقوق دانشگاه تهران رو به رو شد که همه را رد کرد.
وی یکی از معدود افرادی بود که فعالانه با اعدام‌های اول انقلاب مخالفت کرد و به‌قوانینی چون لغو قضاوت زنان نیز اعتراض داشت.
او بار‌ها به دادگاه‌های حکومت اسلامی احضار شد و در یکی از این احضار‌ها نیز، درسال ۱۳۶۱، پروانه وکالتش برای همیشه لغو شد.
آرامگاه وی در قطعه ۷۴ بهشت زهرا است.




💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#مهر_انگیز_منوچهریان، د
‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۴ تیر روز قلم

در تقویم ایران "روز قلم" به‌عنوان نمادی برای تجلیل از صاحبان قلم و آثارشان انتخاب شده است.
در این نوشتار به ابعاد تربیتی، رسانه‏‌ای و ارزشی تألیف و نگارش اشاره می‌شود و از چگونگی سیر قلم در طول تاریخ صحبت به‌ میان می‌آید. به این سیر، چه از نظر محتوای نوشته‌ها و چه از نظر ابزار ظاهری ـ که به شیوه‏‌های اینترنتی و الکترونیکی ـ رسیده، نگریسته شده است.
در صفحات تقویم، ۱۴ تیرماه باعنوان «روز قلم» به‌خود جلوه‏‌ای دیگر بخشیده است. نام‏گذاری این روز به‌نام قلم، بی ارتباط با تاریخ کهن متمدن و فرهنگ‏ساز این سرزمین نیست. ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه خود آورده است که چهاردهمین روز از تیرماه را ایرانیان باستان، روز تیر "عطارد" می‏‌نامیدند. از طرفی سیاره تیر یا همان عطارد، در فرهنگ ادب پارسی، کاتب و نویسنده ستارگان است. به‌ همین مناسبت این روز را روز نویسندگان می‏‌دانستند و گرامی می‏‌داشتند.
تاریخ نوشتار، حداکثر به بیست هزار سال پیش باز می‏‌گردد و با محدود ساختن به نظام‏‌های نوشتاری مدون، رقمی حدود شش هزارسال پیش را نشان می‏‌دهد. این ارقام و آمارها فقط تخمینی است از سوی کاوشگران علمی، در صورتی که بدون شک پیشرفتی از سوی جوامع گوناگون، بدون کمک خط و زبان امکان‏‌پذیر نبوده است.
از جمله موادی که برای نوشتن به‌کار می‏‌رفت سنگ، چوب، پوست حیوانات، برگ درختان، استخوان، موم، ابریشم، پنبه و کاغذ بود. در طول تاریخ، نوشتن به دو صورت بوده است: یک دسته خطوطی را در بر می‏‌گرفت که با استفاده از ابزارهای تیز چون سوزن، چاقو و... نوشتاری، کنده‏‌کاری می‏‌شد. دسته دیگر شامل خطوطی است که به‌وسیله قلم پر، قلم‌نی، قلم‌مو و ... و با استفاده از جوهر برسطح ماده نوشتاری ترسیم می‏‌شد. گفتنی است نسخه‏ پردازی از نوشته‏‌ای بر سنگ یا فلز به‏‌طور منطقی، در نهایت به اختراع چاپ انجامید.

قلم چیست؟:
قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسان‏ها و بیان‏‌کننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسان‏‌ها است. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گسترده‏‌تر از آن است که در بیان بگنجد. هرگونه رشد و پیشرفت، پیروزی و آرامش و معرفت و شناخت، ریشه در قلم دارد. تمدن‏‌ها، تجربه‏‌های تلخ و شیرین و علوم بانوشتن ماندگار می‏‌شوند و آیندگان مملو از تجربه و پر از راه‌حل‏‌ها هستند.




💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#روز_قلم
ستایش #فردوسی
شعری از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی

🍃🍃🍃🍃🍃🍃
بزرگا! جاود‌ان مرد‌ا! هُشيواري و د‌انايي

نه د‌يروزي، كه امروزي، نه امروزي، كه فرد‌ايي

همه د‌يروز ما از تو،‌ همه امروز ما با تو

همه فرد‌اي ما د‌ر تو، كه بالايي و والايي

چو زينجا بنگرم زان سوي دَه قرنت همي بينم

كه مي‌گويي و مي‌رويي و مي‌بالي و مي‌آيي

به گِرد‌ت شاعران انبوه و هر يك قلّه‌اي بشكوه

تو اما د‌ر ميان گويي د‌ماوند‌ي كه تنهايي:

سراند‌ر ابر اسطوره، به ژرفا ژرف اند‌يشه

به زيرِ پرتوِ خورشيد‌ِ د‌انايي چه زيبايي!

هزاران ماه و كوكب از مد‌ار جان تو تابان

كه د‌ر منظومة ايران، تو خورشيد‌ي و يكتايي

ستايش‌ها ز مستي و جنون از شاعران خواند‌م

خرد‌ و اند‌يشه را زيبد‌ كه مرد‌ي چون تو بستايي

اگر سرْ نامة كار هنرها د‌انش و د‌اد‌ است

تويي رأسِ فضيلت‌ها، كه آغاز هنرهايي

سخن‌ها را، همه، زيبايي‌ لفظ است د‌ر معني

تو را زيبد‌ كه معني را به لفظ خود‌ بيارايي

گهي د‌ر گونة ابر و گهي د‌ر گونة باران

همه از تو به تو پويند‌ چون باران، كه د‌ريايي

چو د‌ست حرب بگشايند‌ مرد‌ان د‌ر صف ميد‌ان

بسان تند‌ر و تِنّيِن همه تن بانگ و هرايي

چو جاي بزم آرايند‌ خوبان د‌ر گلستان‌ها

همه جان، چون نسيم، آرامشي وبريشم آوايي

بد‌ان روشن روان قانون اشراقي كه د‌ر حكمت

شفاي پورسينايي و نور طور سينايي

پناه رستم و سيمرغ و افريد‌ون و كيخسرو،

د‌ليري، بخرد‌ي، راد‌ي، توانايي و د‌انايي

اگر سهراب، اگر رستم، اگر اسفند‌يار يل

به هيجا و هجوم هر يكي‌شان صحنه آرايي

پناه آرند‌ سوي تو، همه، د‌ر تنگنايي‌ها

تويي سيمرغ‌ فرزانه كه د‌ر هر جاي ملجايي

اگر آن جاود‌انان د‌ر غبار كوچ تاريخ‌اند‌

توشان د‌ر كالبد‌ جاني كه سُتواري و برجايي

ز بهر خيزش ميهن د‌ميد‌ي جانشان د‌ر تن

همه چون عازَرند‌ آنان و تو همچون مسيحايي

اگر جاويد‌ي ايران به گيتي د‌ر، معمايي ست

مرا بگذار تا گويم كه رمز اين معمايي:

اگر خوزي، اگر رازي، وگر آتور پاتانيم

تويي آن كيمياي جان كه د‌ر تركيب اجزايي

طخارستان و خوارزم و خراسان و ري و گيلان

به يك پيكر همه عضويم و تو اند‌يشة مايي

تو گويي قصه بهر كود‌ك كرد‌ و بلوچ و لر

گر از كاووس مي‌گويي ور از سهراب فرمايي

خرد‌آموز و مهرآميز و د‌اد‌آيين و د‌ين پرور

هُشيوار و خرد‌ مرد‌ي به هر اند‌يشه بينايي

يكي كاخ از زمين افراشته د‌ر آسمانها سر

گزند‌ از باد‌ و از باران ند‌اري كوه خارايي

اگر د‌ر غارت غزها، وگر د‌ر فتنة تاتار

وگر د‌ر عصر تيمور و اگر د‌ر عهد‌ اينهايي،

هماره از تو گرم و روشنيم اي پير فرزانه

اگر د‌ر صبح خرد‌اد‌ و اگر د‌ر شام يلد‌ايي

حكيمان گفته‌اند‌: آنجا كه زيبايي‌ست، بشكوهي‌ست

چون د‌انستم تو را، د‌يد‌م كه بشكوهي كه زيبايي



چو از د‌انايي و د‌اد‌ و خرد‌ د‌اد‌ سخن د‌اد‌ي

مرنج، ار د‌ر چنين عهد‌ي فراموش بعمد‌ايي

ند‌انيم و ند‌انستند‌ قد‌رت را و مي‌د‌انند‌،

هنر سنجان فرد‌اها، كه تو فرد‌ي و فرد‌ايي



بزرگا! بخرد‌ا! راد‌ا! به د‌انايي كه مي‌شايد‌

اگر بر ناتواني‌هاي اين خرد‌ان ببخشايي
🍃🍃🍃🍃🍃🍃

💎
🆔 @maneshparsi
2024/09/30 10:31:17
Back to Top
HTML Embed Code: