This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺این مجسمه که مربوط به شاپور ساسانی است در بلندای کوهی که منتهی به تنگه چوگان است در نزدیکی شهر کازرون استان فارس قرار گرفته و نکته شگفت انگیز آن ساخت چنین بنای سنگی در این ارتفاع است که چگونه ۱۷۰۰ سال قبل و با چه مصالحی چنین بنایی خلق شده
💎
🆔 @maneshparsi
💎
🆔 @maneshparsi
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۹ مهر زادروز محمدرضا شفیعیکدکنی
(زاده ۱۹ مهر ۱۳۱۸ نیشابور) نویسنده و شاعر، با تخلص م.سرشک
او در کدکن از روستاهای قدیمی، بین نیشابور و تربتحیدریه زاده شد و از آغاز کودکی نزد پدرش و محمدتقی ادیب نیشابوری "ادیب نیشابوریدوم" به فراگیری زبان و ادبیات عرب پرداخت. "در هفتسالگی بخشهایی از الفیه ابنمالک را از حفظ بود و فقه، کلام و اصول را نزد شیخ هاشم قزوینی معروف به "فقیه آزادگان" و نزد محمدهادی میلانی فراگرفت.
وی به پیشنهاد دکتر علیاکبر فیاض، در دانشگاه فردوسی مشهد نامنویسی کرد و در کنکور آن سال نفر اول شد و به دانشکده ادبیات رفت و مدرک کارشناسی در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت.
او از سال ۱۳۴۸ استاد دانشگاه تهران است. بدیعالزمان فروزانفر زیر برگه پیشنهاد استخدام وی نوشته بود «احترامی است به فضیلت».
وی از جمله دوستان نزدیک مهدی اخوان ثالث، شاعر خراسانی، به شمار میرود و دلبستگیاش را به اشعار وی پنهان نمیکند.
او در شهریور ۱۳۸۸ به آمریکا رفت که این سفر بازتاب وسیعی در مطبوعات ایران داشت. وی برای استفاده از یک فرصت مطالعاتی در مؤسسه مطالعات پیشرفته پرینستون، در باب تاریخ و تطور فرقه کَرامیه به تحقیق پرداخت و پس از ۹ ماه به میهن بازگشت و در تدریس دانشگاه تهران حاضر شد.
وی سرودن شعر را از جوانی به شیوه قدمایی آغاز کرد و پس از چندی به سبکنو مشهور به نیمایوشیج روی آورد. با انتشار دفتر شعر در کوچه باغهای نشابور نامآور شد. آثار او را میتوان به سه گروه انتقادی و نظری و مجموعه اشعار خود وی تقسیم کرد. آثار انتقادی این نویسنده، شامل تصحیح آثار کلاسیک فارسی و نگارش مقالاتی در حوزه نظریه ادبی میشود که بخشی از آنها را در زیر میبینید. در میان آثار نظری وی، کتاب موسیقی شعر جایگاهی ویژه دارد و در میان مجموعه اشعارش در کوچه باغهای نشابور آوازه بیشتری دارد. زمزمهها، شبخوانی، از زبان برگ، بوی جوی مولیان، از بودن و سرودن، مثل درخت در شب باران، هزاره دوم آهوی کوهی، صور خیال در شعر فارسی، موسیقی شعر، با چراغ و آینه "در جستجوی ریشههای تحول شعر معاصر ایران" تصحیح اسرارالتوحید نوشته محمدبن منور، تصحیح تاریخ نیشابور نوشته حاکم نیشابوری، تصحیح آثار عطار نیشابوری، مختارنامه، مصیبتنامه، منطقالطیر، اسرارنامه، دیوان عطار و ترجمه آفرینش و تاریخ نیز از جمله آثار اوست.
آخرین کتاب او، این کیمیای هستی "درباره حافظ" است که نخستین چاپ آن در سال ۱۳۹۷ توسط انتشارات سخن متنشر شد.
فیلمی به نام "ستایشگر زیبایی" به وسیله جواد میرهاشمی؛ پژوهشگر و مستند ساز از سال ۱۳۹۱ در دست تهیه است که به احوال سجلی و تالیفات و تاثیرات وی بر ادبیات معاصر میپردازد. نام این فیلم وامدار گفتوگوی میرهاشمی با هوشنگ ابتهاج "ه. ا. سایه" است.
کتاب تذکرهالاولیای عطار که حاصل تلاش ۵۰ ساله دکتر شفیعیکدکنی است در اردیبهشت سال ۱۳۹۸ منتشر شد.
کتاب "نامهای به آسمان" از سوی نشر سخن در روزهای پایانی سال ۱۴۰۲ منتشر شد.
مجموعه آثار محمدرضا شفیعی کدکنی:
https://sokhanpub.net/product-category/%d9%85%d8%ac%d9%85%d9%88%d8%b9%d9%87-%d8%a2%d8%ab%d8%a7%d8%b1-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%d8%b4%d9%81%db%8c%d8%b9%db%8c-%da%a9%d8%af%da%a9%d9%86%db%8c/page/2/
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمد_رضا_شفیعی_کدکنی، ز
۱۹ مهر زادروز محمدرضا شفیعیکدکنی
(زاده ۱۹ مهر ۱۳۱۸ نیشابور) نویسنده و شاعر، با تخلص م.سرشک
او در کدکن از روستاهای قدیمی، بین نیشابور و تربتحیدریه زاده شد و از آغاز کودکی نزد پدرش و محمدتقی ادیب نیشابوری "ادیب نیشابوریدوم" به فراگیری زبان و ادبیات عرب پرداخت. "در هفتسالگی بخشهایی از الفیه ابنمالک را از حفظ بود و فقه، کلام و اصول را نزد شیخ هاشم قزوینی معروف به "فقیه آزادگان" و نزد محمدهادی میلانی فراگرفت.
وی به پیشنهاد دکتر علیاکبر فیاض، در دانشگاه فردوسی مشهد نامنویسی کرد و در کنکور آن سال نفر اول شد و به دانشکده ادبیات رفت و مدرک کارشناسی در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت.
او از سال ۱۳۴۸ استاد دانشگاه تهران است. بدیعالزمان فروزانفر زیر برگه پیشنهاد استخدام وی نوشته بود «احترامی است به فضیلت».
وی از جمله دوستان نزدیک مهدی اخوان ثالث، شاعر خراسانی، به شمار میرود و دلبستگیاش را به اشعار وی پنهان نمیکند.
او در شهریور ۱۳۸۸ به آمریکا رفت که این سفر بازتاب وسیعی در مطبوعات ایران داشت. وی برای استفاده از یک فرصت مطالعاتی در مؤسسه مطالعات پیشرفته پرینستون، در باب تاریخ و تطور فرقه کَرامیه به تحقیق پرداخت و پس از ۹ ماه به میهن بازگشت و در تدریس دانشگاه تهران حاضر شد.
وی سرودن شعر را از جوانی به شیوه قدمایی آغاز کرد و پس از چندی به سبکنو مشهور به نیمایوشیج روی آورد. با انتشار دفتر شعر در کوچه باغهای نشابور نامآور شد. آثار او را میتوان به سه گروه انتقادی و نظری و مجموعه اشعار خود وی تقسیم کرد. آثار انتقادی این نویسنده، شامل تصحیح آثار کلاسیک فارسی و نگارش مقالاتی در حوزه نظریه ادبی میشود که بخشی از آنها را در زیر میبینید. در میان آثار نظری وی، کتاب موسیقی شعر جایگاهی ویژه دارد و در میان مجموعه اشعارش در کوچه باغهای نشابور آوازه بیشتری دارد. زمزمهها، شبخوانی، از زبان برگ، بوی جوی مولیان، از بودن و سرودن، مثل درخت در شب باران، هزاره دوم آهوی کوهی، صور خیال در شعر فارسی، موسیقی شعر، با چراغ و آینه "در جستجوی ریشههای تحول شعر معاصر ایران" تصحیح اسرارالتوحید نوشته محمدبن منور، تصحیح تاریخ نیشابور نوشته حاکم نیشابوری، تصحیح آثار عطار نیشابوری، مختارنامه، مصیبتنامه، منطقالطیر، اسرارنامه، دیوان عطار و ترجمه آفرینش و تاریخ نیز از جمله آثار اوست.
آخرین کتاب او، این کیمیای هستی "درباره حافظ" است که نخستین چاپ آن در سال ۱۳۹۷ توسط انتشارات سخن متنشر شد.
فیلمی به نام "ستایشگر زیبایی" به وسیله جواد میرهاشمی؛ پژوهشگر و مستند ساز از سال ۱۳۹۱ در دست تهیه است که به احوال سجلی و تالیفات و تاثیرات وی بر ادبیات معاصر میپردازد. نام این فیلم وامدار گفتوگوی میرهاشمی با هوشنگ ابتهاج "ه. ا. سایه" است.
کتاب تذکرهالاولیای عطار که حاصل تلاش ۵۰ ساله دکتر شفیعیکدکنی است در اردیبهشت سال ۱۳۹۸ منتشر شد.
کتاب "نامهای به آسمان" از سوی نشر سخن در روزهای پایانی سال ۱۴۰۲ منتشر شد.
مجموعه آثار محمدرضا شفیعی کدکنی:
https://sokhanpub.net/product-category/%d9%85%d8%ac%d9%85%d9%88%d8%b9%d9%87-%d8%a2%d8%ab%d8%a7%d8%b1-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%d8%b4%d9%81%db%8c%d8%b9%db%8c-%da%a9%d8%af%da%a9%d9%86%db%8c/page/2/
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمد_رضا_شفیعی_کدکنی، ز
شعر پارسی
ای سرود نغز کامشب آتش اندر من زدی
خانهات روشن که برقم باز در خرمن زدی
از تو بال و پر گرفتم، بر شدم، دیگر شدم
تا تو اندر پرده زینسان راهم از مَکمَن زدی
خود ندانستم چهها بود، این قدر دانم که تو
ناگهانم شعله در جان و تن و گفتن زدی
نام تو باد و شکوه ای شور شعر پارسی
کآتش اندر بنگه سودای مرد و زن زدی...
از در فرغانه تا اقصای روم و حدّ شام
رایت معنی به فرّ ایزد ذوالمن زدی
از حلب تا کاشغر میدان فرمان تو شد
وز مداین سکّۀ خود تا در مَدیَن زدی...
در شب بیآسمانِ آهَریمنچهرگان
بر سپهر آرزوها همچو مه خرمن زدی...
گر سخن از داد و دین شد، جمله جان «آری» شدی
چون سخن از تازیان شد، دم ز «لا و لن» زدی
هرچه بود از داد و دانش برگزیدی با خرد
وآنچه بود از تازیان یکیک به پرویزن زدی
چون ز خیل تازیان خاک وطن شد بیمناک
از «نبیذ و آب» تیزابش به هر برزن زدی
شستوشو دادی وطن در رود شعر رودکی
وان پلشتیها به یک سوی از رخ میهن زدی...
رام شد لفظ دری در پنجۀ استاد طوس
کز کفش تازانه بر آن بارۀ توسن زدی...
وز خُم خیّام در زیر سپهر کوزهگر
جام خود بر ساغر ناهید بربطزن زدی
از حکیم غزنویّ و از سنای شعر او
خوش سنابرقی سزای وادی ایمن زدی...
از دم خاقانی و آفاقِ صبحِ شعرِ او
صبح گشتیّ و نفس چون صبح در گلشن زدی...
وز نظامی تار و پود تو نظامی تازه یافت
تا ز شعرش گام بر این قبّۀ ادکن زدی...
تافت نور ایزدی از فرّ و از سیمای تو
تا دم از عطّار، آن شوریدۀ کدکن زدی...
وآنگه از منظومۀ شمسیّ دیوان کبیر
آب را بستی گره، در آتش روشن زدی...
هیچ سلطان بیسپه فرمان نرانْد آنسان که تو
از دم سعدی قدم در جان مرد و زن زدی...
با صدای شعر حافظ زارغنونساز سپهر
راه دلها با نوای نغمۀ ارغن زدی...
فکر صائب تا عیان از جانب تبریز شد
رای روشن در شب هندو ازین روزن زدی
وز فروغ بامدادان امید پیر یوش
در سپهر تار میهن آتش بهمن زدی
تا برآید صبح و از وحشت گریزد آن دروج
کوبۀ دروازۀ خورشید نورافکن زدی
گرچه همچون آذرخشی روشن و کوتاه بود
لحظهای کاندر فضایش خنده در شیون زدی
وینک اندر این شب عفریت نفریت پلید
با سکوت خویش فریادی به توفیدن زدی
خواست تا بستاییاش خاموش ماندی صخرهوار
دست رد بر سینۀ اهریمن ریمن زدی
کوچهباغان نشابورت پر از آواز باد
کز درونش نقبی از اینسان به بالیدن زدی
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
فروردین ۱۳۵۶
بُنمایه:
ای زبان پارسی...، به کوشش دکتر میلاد عظیمی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۳، ص ۱۵۲۲-۱۵۲۸
نوزدهم مهرماه زادروز استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر و ادیب ایرانی است.
💎
🆔 @maneshparsi
شعر پارسی
ای سرود نغز کامشب آتش اندر من زدی
خانهات روشن که برقم باز در خرمن زدی
از تو بال و پر گرفتم، بر شدم، دیگر شدم
تا تو اندر پرده زینسان راهم از مَکمَن زدی
خود ندانستم چهها بود، این قدر دانم که تو
ناگهانم شعله در جان و تن و گفتن زدی
نام تو باد و شکوه ای شور شعر پارسی
کآتش اندر بنگه سودای مرد و زن زدی...
از در فرغانه تا اقصای روم و حدّ شام
رایت معنی به فرّ ایزد ذوالمن زدی
از حلب تا کاشغر میدان فرمان تو شد
وز مداین سکّۀ خود تا در مَدیَن زدی...
در شب بیآسمانِ آهَریمنچهرگان
بر سپهر آرزوها همچو مه خرمن زدی...
گر سخن از داد و دین شد، جمله جان «آری» شدی
چون سخن از تازیان شد، دم ز «لا و لن» زدی
هرچه بود از داد و دانش برگزیدی با خرد
وآنچه بود از تازیان یکیک به پرویزن زدی
چون ز خیل تازیان خاک وطن شد بیمناک
از «نبیذ و آب» تیزابش به هر برزن زدی
شستوشو دادی وطن در رود شعر رودکی
وان پلشتیها به یک سوی از رخ میهن زدی...
رام شد لفظ دری در پنجۀ استاد طوس
کز کفش تازانه بر آن بارۀ توسن زدی...
وز خُم خیّام در زیر سپهر کوزهگر
جام خود بر ساغر ناهید بربطزن زدی
از حکیم غزنویّ و از سنای شعر او
خوش سنابرقی سزای وادی ایمن زدی...
از دم خاقانی و آفاقِ صبحِ شعرِ او
صبح گشتیّ و نفس چون صبح در گلشن زدی...
وز نظامی تار و پود تو نظامی تازه یافت
تا ز شعرش گام بر این قبّۀ ادکن زدی...
تافت نور ایزدی از فرّ و از سیمای تو
تا دم از عطّار، آن شوریدۀ کدکن زدی...
وآنگه از منظومۀ شمسیّ دیوان کبیر
آب را بستی گره، در آتش روشن زدی...
هیچ سلطان بیسپه فرمان نرانْد آنسان که تو
از دم سعدی قدم در جان مرد و زن زدی...
با صدای شعر حافظ زارغنونساز سپهر
راه دلها با نوای نغمۀ ارغن زدی...
فکر صائب تا عیان از جانب تبریز شد
رای روشن در شب هندو ازین روزن زدی
وز فروغ بامدادان امید پیر یوش
در سپهر تار میهن آتش بهمن زدی
تا برآید صبح و از وحشت گریزد آن دروج
کوبۀ دروازۀ خورشید نورافکن زدی
گرچه همچون آذرخشی روشن و کوتاه بود
لحظهای کاندر فضایش خنده در شیون زدی
وینک اندر این شب عفریت نفریت پلید
با سکوت خویش فریادی به توفیدن زدی
خواست تا بستاییاش خاموش ماندی صخرهوار
دست رد بر سینۀ اهریمن ریمن زدی
کوچهباغان نشابورت پر از آواز باد
کز درونش نقبی از اینسان به بالیدن زدی
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
فروردین ۱۳۵۶
بُنمایه:
ای زبان پارسی...، به کوشش دکتر میلاد عظیمی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۳، ص ۱۵۲۲-۱۵۲۸
نوزدهم مهرماه زادروز استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر و ادیب ایرانی است.
💎
🆔 @maneshparsi
◀️ ثبت ملی سنگ نگارههای روستای شلگرد
🔹طبق گفته رئیس اداره ثبت آثار تاریخی ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی خراسان رضوی سنگ نگارههای روستای شلگرد به شماره ۳۴۱۹۰ در فهرست آثار ملی ایران ثبت و ابلاغ شده است.
🔹 محمود طغرایی گفت: مجموعه بسیار زیبای سنگ نگارههای شلگرد واقع در شهرستان طرقبه شاندیز در بر گیرنده نقوش مختلف با موضوعاتی شامل حیوانات (بزکوهی، قوچ، گاو، سگ، شتر و... )، انسان (در حال تیراندازی، در حال اجرای مراسم، ایستاده با دستان باز و سوار بر اسب)، شکار، چند مورد کتیبه و نقوش هندسی مفهومی است.
🔹 وی ادامه داد: این سنگ نگارهها در مجموع بیش از ۱۰۰ نقش را شامل میشود که به صورت تک نگاره و یا در منطقه مورد نظر پراکنده شدهاند. این سنگنگارهها بازه زمانی پیش از تاریخ تا دوره اسلامی را در بر میگیرند.
🔹 طغرایی گفت: وجود نقش حیواناتی نظیر گوزن، گاو، گاومیش و پلنگ، گویای این اسـت کـه در گذشته، وضعیت اقلیمی دشت توس با اوضاع امروز متفاوت بوده و زیستگاه حیوانـاتی بـوده کـه نسل آنها منقرض شده است.
💎
🆔 @maneshparsi
🔹طبق گفته رئیس اداره ثبت آثار تاریخی ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی خراسان رضوی سنگ نگارههای روستای شلگرد به شماره ۳۴۱۹۰ در فهرست آثار ملی ایران ثبت و ابلاغ شده است.
🔹 محمود طغرایی گفت: مجموعه بسیار زیبای سنگ نگارههای شلگرد واقع در شهرستان طرقبه شاندیز در بر گیرنده نقوش مختلف با موضوعاتی شامل حیوانات (بزکوهی، قوچ، گاو، سگ، شتر و... )، انسان (در حال تیراندازی، در حال اجرای مراسم، ایستاده با دستان باز و سوار بر اسب)، شکار، چند مورد کتیبه و نقوش هندسی مفهومی است.
🔹 وی ادامه داد: این سنگ نگارهها در مجموع بیش از ۱۰۰ نقش را شامل میشود که به صورت تک نگاره و یا در منطقه مورد نظر پراکنده شدهاند. این سنگنگارهها بازه زمانی پیش از تاریخ تا دوره اسلامی را در بر میگیرند.
🔹 طغرایی گفت: وجود نقش حیواناتی نظیر گوزن، گاو، گاومیش و پلنگ، گویای این اسـت کـه در گذشته، وضعیت اقلیمی دشت توس با اوضاع امروز متفاوت بوده و زیستگاه حیوانـاتی بـوده کـه نسل آنها منقرض شده است.
💎
🆔 @maneshparsi
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۰ مهر زادروز بهمن علاالدین
(زاده ۲۰ مهر ۱۳۱۹ مسجدسلیمان -- درگذشته ۱۲ آبان ۱۳۸۵ کرج) آهنگساز، ترانهسرا و خواننده محلی بختیاری
او مشهور به مسعود بختیاری، خانوادهاش از تیره زیلاییِ طایفه بهداروند و از زیرشاخههای هفت لنگ بختیاری بود.
او پس از پایان تحصیلات متوسطه به خدمت آموزش و پرورش درآمد و در کسوت آموزگاری بازنشسته شد.
از سال ۱۳۵۰ در کنار آموزگاری، همکاریاش را با رادیو اهواز آغاز کرد و با همراهی منصور قنادپور نوازنده سنتور که شیوه نوازندگیاش از استاد پایور تاثیر گرفته بود، آثاری را به دو گویش فارسی و بختیاری ارائه داد.
پس از انقلاب، مدتی در سکوت به سر برد تا این که با عطاالله جنگوک آشنا شد. جنگوک، بختیاری نبود اما زادگاهش شهر لار از نظر فرهنگی و قومی شباهت بسیاری به فرهنگ بختیاریها داشت.
در سال ۱۳۶۵ نخستین نوار شرکتیاش با نام "مال کنون" با آهنگسازی عطا جنگوک به بازار موسیقی آمد.
این اثر در حدود بیست سال از زمان تولید و انتشار اولیهاش همواره در رتبه اول فروش نوارهای بختیاری در ایران بود. به عقیده بعضی از کارشناسان موسیقی، آلبوم مال کنون، از موفقترین آثار موسیقی محلی در ایران است.
شش سال بعد دومین کار او با نام "هیجار" با آهنگسازی و تنظیم عطا جنگوگ روانه بازار شد.
"هیجار" نیز محبوبیت و مقبولیت فراوانی یافت ولی هرگز به پای "مال کنون" نرسید.
پس از این دو اثر، سه اثر دیگر به نامهای "آستارَه"، "بَراَفتَو" و "تاراز" را با کمترین تعداد نوازنده به علاقهمندان موسیقی بختیاری ارائه داد.
همپای همیشگی وی در اکثر نوارها و کنسرتها، علی حافظی نوازنده نی بختیاری بود.
مسعود بختیاری معتقد بود:
"اگر در کار کُرنانوازان دقیق شویم نغمههای بسیار زیبایی پیدا میکنیم که در نگاه اول ممکن است به چشم نیایند".
وی علاوه بر آواز خوانی، ذوق آهنگسازی و ترانه سرایی نیز داشت و بسیاری از ترانههای ماندگار وی زاییده ذهن خلاق و هنر خودش بود.
تسلطش بر ادبیات فارسی و بختیاری و همچنین برخورداری از ذوق شاعرانه به او امکان داده بود تا کلام بسیاری از ترانههایش را خود بسراید که می توان به ترانه "تنک بلور" که در سال ۱۳۵۱ با همراهی ارکستر رادیو اهواز به سرپرستی منصور قنادپور اجرا شد، اشاره کرد.
تاثیر زندگی در دل طبیعت از واژگانی که در شعرهایش استفاده می کرد کاملا مشهود بود؛ واژگانی مثل:
مَه (ماه)،
اَفتَو (آفتاب)،
آستارَه (ستاره)،
کَوْگ (کبک)،
اَوْر (ابر)،
تَش (آتش)،
کُهْ (کوه)،
بارون و بسیاری واژه های دیگر.
از دیگر آثارش موارد زیر است:
_اجرای موسیقی بختیاری با گروه مستان در اهواز
_بَهیگ
_گُلهای کاغذی
_دَنگ و فَنگ
_ویر
وی هیچگاه ازدواج نکرد و پس از بازنشستگی در سال ۱۳۷۹ به جمع خانواده خواهرش در کرج پیوست و از حضور در جمعها و مجلس های هنری دوری میجست.
آرامگاه وی در امامزاده طاهر کرج است.
.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#بهمن_علاالدین، ز
۲۰ مهر زادروز بهمن علاالدین
(زاده ۲۰ مهر ۱۳۱۹ مسجدسلیمان -- درگذشته ۱۲ آبان ۱۳۸۵ کرج) آهنگساز، ترانهسرا و خواننده محلی بختیاری
او مشهور به مسعود بختیاری، خانوادهاش از تیره زیلاییِ طایفه بهداروند و از زیرشاخههای هفت لنگ بختیاری بود.
او پس از پایان تحصیلات متوسطه به خدمت آموزش و پرورش درآمد و در کسوت آموزگاری بازنشسته شد.
از سال ۱۳۵۰ در کنار آموزگاری، همکاریاش را با رادیو اهواز آغاز کرد و با همراهی منصور قنادپور نوازنده سنتور که شیوه نوازندگیاش از استاد پایور تاثیر گرفته بود، آثاری را به دو گویش فارسی و بختیاری ارائه داد.
پس از انقلاب، مدتی در سکوت به سر برد تا این که با عطاالله جنگوک آشنا شد. جنگوک، بختیاری نبود اما زادگاهش شهر لار از نظر فرهنگی و قومی شباهت بسیاری به فرهنگ بختیاریها داشت.
در سال ۱۳۶۵ نخستین نوار شرکتیاش با نام "مال کنون" با آهنگسازی عطا جنگوک به بازار موسیقی آمد.
این اثر در حدود بیست سال از زمان تولید و انتشار اولیهاش همواره در رتبه اول فروش نوارهای بختیاری در ایران بود. به عقیده بعضی از کارشناسان موسیقی، آلبوم مال کنون، از موفقترین آثار موسیقی محلی در ایران است.
شش سال بعد دومین کار او با نام "هیجار" با آهنگسازی و تنظیم عطا جنگوگ روانه بازار شد.
"هیجار" نیز محبوبیت و مقبولیت فراوانی یافت ولی هرگز به پای "مال کنون" نرسید.
پس از این دو اثر، سه اثر دیگر به نامهای "آستارَه"، "بَراَفتَو" و "تاراز" را با کمترین تعداد نوازنده به علاقهمندان موسیقی بختیاری ارائه داد.
همپای همیشگی وی در اکثر نوارها و کنسرتها، علی حافظی نوازنده نی بختیاری بود.
مسعود بختیاری معتقد بود:
"اگر در کار کُرنانوازان دقیق شویم نغمههای بسیار زیبایی پیدا میکنیم که در نگاه اول ممکن است به چشم نیایند".
وی علاوه بر آواز خوانی، ذوق آهنگسازی و ترانه سرایی نیز داشت و بسیاری از ترانههای ماندگار وی زاییده ذهن خلاق و هنر خودش بود.
تسلطش بر ادبیات فارسی و بختیاری و همچنین برخورداری از ذوق شاعرانه به او امکان داده بود تا کلام بسیاری از ترانههایش را خود بسراید که می توان به ترانه "تنک بلور" که در سال ۱۳۵۱ با همراهی ارکستر رادیو اهواز به سرپرستی منصور قنادپور اجرا شد، اشاره کرد.
تاثیر زندگی در دل طبیعت از واژگانی که در شعرهایش استفاده می کرد کاملا مشهود بود؛ واژگانی مثل:
مَه (ماه)،
اَفتَو (آفتاب)،
آستارَه (ستاره)،
کَوْگ (کبک)،
اَوْر (ابر)،
تَش (آتش)،
کُهْ (کوه)،
بارون و بسیاری واژه های دیگر.
از دیگر آثارش موارد زیر است:
_اجرای موسیقی بختیاری با گروه مستان در اهواز
_بَهیگ
_گُلهای کاغذی
_دَنگ و فَنگ
_ویر
وی هیچگاه ازدواج نکرد و پس از بازنشستگی در سال ۱۳۷۹ به جمع خانواده خواهرش در کرج پیوست و از حضور در جمعها و مجلس های هنری دوری میجست.
آرامگاه وی در امامزاده طاهر کرج است.
.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#بهمن_علاالدین، ز
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۰ مهر روز بزرگداشت حافظ
( زاده سال ۷۲۷ق شیراز – درگذشته سال ۷۹۲ق شیراز ) شاعر غزلسرا
خواجه شمسالدین محمدبن بهاءالدین حافظ شیرازی، معروف به لسانالغیب، ترجمانالاسرار ، لسانالعرفا و ناظمالاولیا شاعر بزرگ سده هشتم ایران "برابر قرن چهاردهم میلادی" بود.
او یکی از سخنوران نامی جهان است که بیشتر اشعارش غزل هستند و دیوان اشعارش به غزلیات حافظ معروف است.
گرایش حافظ به شیوه سخن پردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوه سخنش با او مشهور است. او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته میشود. در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبانهای اروپایی ترجمه شد و نام او بهگونهای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه، مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار میشود. مطابق تقویم رسمی ایران این روز، روز بزرگداشت حافظ نامیده شده است.
نظر «گوته» آلمانی در مورد «حافظ»:
دکتر محمد بقاییماکان به مناسبت روز بزرگداشت حافظ درباره جایگاه او در شعر و ادبیات ایران به خبرنگار مهر گفت: حافظ بیتردید یکی از درخشانترین چهرههای شعر ایران و جهان است و منزلت او در این زمینه چندان والاست که بزرگترین اندیشمندان و شاعران جهان او را مورد ستایش قرار دادهاند. بهعنوان نمونه میتوان از ستایش گوته شاعر بزرگ آلمانی یاد کرد که تحت تأثیر زیباییهای کلامی و فکری خواجه شیراز گفته است: ای کاش من کوچکترین شاگرد مکتب حافظ میبودم.
وی افزود: ارزش این گفته گوته زمانی میتواند بهدرستی فهم کرد که بدانیم متفکر پرآوازهای مانند محمد اقباللاهوری در قیاس افکار خود با گوته گفته است که من زمانی به محدودیت اندیشه خود پی بردم که با افکار گوته آشنا شدم. از همین روست که در خصوص دیدگاههای بزرگان ادبی و فلسفی جهان در مورد حافظ، کتابهایی بهزبان فارسی تألیف و ترجمه شده که نشان دهنده میزان تأثیر او بر چهرههای بزرگ ادبیات جهانی است.
این کارشناس ادبی و فلسفی ادامه داد: چهرههای بزرگی که جملگی گفتار و افکار او را در قالب تشبیهاتی مانند جواهر درخشان و الماس تراش خورده یاد کردهاند که شیرینی و دلنشینی چهچه هزاردستان را دارد.
این محقق و پژوهشگر حوزه زبان و ادبیات فارسی، درباره معنویت و اخلاق در منظر حافظ نیز اظهار داشت: خواجه شمسالدین محمد حافظشیرازی که او را بهدرستی لسانالغیب نامیدهاند، آیینه تمام نمای فرهنگ ایرانی در قالب افکار عرفانی است که خواننده خود را بهصفای بطن، تعالی روح، دانایی و پیروی از آموزگاران، خردمندان و استحکام شخصیت انسانی و مانند اینها سوق میدهد.
بقایی یادآورشد: اگر در برخی ابیات او دیدگاههای خارج از الگوهای یاد شده ارائه میشود، در حقیقت بازگو کننده ارزشهای مطرح در جامعه اوست که در شعر وی تجلی مییابد، ولی در مجموع اشعار حافظ از منظر اخلاق فردی و جمعی مبتنی بر دو اصل معنویت و واقعیتهای زندگی است.
وی افزود: بدین معنا که او نه آنچنان شیفته عالم بالا است که حقایق زندگی موجود را نادیده بگیرد و نه آنقدر پایبند جهان مادی است که از عالم بالا غافل شود. از اینرو هدف نهایی شعر حافظ را میتوان در آمیزهای از عقلانیت و معنویت خلاصه کرد.
نویسنده"نیچه اقبال و مولوی" حافظ را یکی از چهرههای همیشه ماندنی ادبیات جهان دانست و گفت: حافظ مانند سعدی برای زبان و ادبیات فارسی الگویی جاودان است و تنها شاعری است که سبب شده تعریف پدیدهای بهنام شعرنو بی سرانجام بماند زیرا شعر او چه از نظر ساختاری و چه از لحاظ محتوایی، مصداق دقیق شعرنو بهشمار میآید.
این مترجم و نویسنده در پایان اشاره کرد: از اینجاست که پدیدهای باعنوان شعرنو فقط جنبههای صوری یافته و حافظ بزرگترین دلیل است برای آنکه گفته شود شعر کالا نیست که کهنه و نو داشته باشد. ای بسا که بسیاری از اشعار دهه های اخیر کهنهتر از اشعار نخستین دهههای شعر فارسی هستند ولی غزلهای ناب به قول گوته با عظمت و جبروت تمام فاتح روزگاران است.
.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#روز_بزرگداشت_حافظ
۲۰ مهر روز بزرگداشت حافظ
( زاده سال ۷۲۷ق شیراز – درگذشته سال ۷۹۲ق شیراز ) شاعر غزلسرا
خواجه شمسالدین محمدبن بهاءالدین حافظ شیرازی، معروف به لسانالغیب، ترجمانالاسرار ، لسانالعرفا و ناظمالاولیا شاعر بزرگ سده هشتم ایران "برابر قرن چهاردهم میلادی" بود.
او یکی از سخنوران نامی جهان است که بیشتر اشعارش غزل هستند و دیوان اشعارش به غزلیات حافظ معروف است.
گرایش حافظ به شیوه سخن پردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوه سخنش با او مشهور است. او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته میشود. در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبانهای اروپایی ترجمه شد و نام او بهگونهای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه، مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار میشود. مطابق تقویم رسمی ایران این روز، روز بزرگداشت حافظ نامیده شده است.
نظر «گوته» آلمانی در مورد «حافظ»:
دکتر محمد بقاییماکان به مناسبت روز بزرگداشت حافظ درباره جایگاه او در شعر و ادبیات ایران به خبرنگار مهر گفت: حافظ بیتردید یکی از درخشانترین چهرههای شعر ایران و جهان است و منزلت او در این زمینه چندان والاست که بزرگترین اندیشمندان و شاعران جهان او را مورد ستایش قرار دادهاند. بهعنوان نمونه میتوان از ستایش گوته شاعر بزرگ آلمانی یاد کرد که تحت تأثیر زیباییهای کلامی و فکری خواجه شیراز گفته است: ای کاش من کوچکترین شاگرد مکتب حافظ میبودم.
وی افزود: ارزش این گفته گوته زمانی میتواند بهدرستی فهم کرد که بدانیم متفکر پرآوازهای مانند محمد اقباللاهوری در قیاس افکار خود با گوته گفته است که من زمانی به محدودیت اندیشه خود پی بردم که با افکار گوته آشنا شدم. از همین روست که در خصوص دیدگاههای بزرگان ادبی و فلسفی جهان در مورد حافظ، کتابهایی بهزبان فارسی تألیف و ترجمه شده که نشان دهنده میزان تأثیر او بر چهرههای بزرگ ادبیات جهانی است.
این کارشناس ادبی و فلسفی ادامه داد: چهرههای بزرگی که جملگی گفتار و افکار او را در قالب تشبیهاتی مانند جواهر درخشان و الماس تراش خورده یاد کردهاند که شیرینی و دلنشینی چهچه هزاردستان را دارد.
این محقق و پژوهشگر حوزه زبان و ادبیات فارسی، درباره معنویت و اخلاق در منظر حافظ نیز اظهار داشت: خواجه شمسالدین محمد حافظشیرازی که او را بهدرستی لسانالغیب نامیدهاند، آیینه تمام نمای فرهنگ ایرانی در قالب افکار عرفانی است که خواننده خود را بهصفای بطن، تعالی روح، دانایی و پیروی از آموزگاران، خردمندان و استحکام شخصیت انسانی و مانند اینها سوق میدهد.
بقایی یادآورشد: اگر در برخی ابیات او دیدگاههای خارج از الگوهای یاد شده ارائه میشود، در حقیقت بازگو کننده ارزشهای مطرح در جامعه اوست که در شعر وی تجلی مییابد، ولی در مجموع اشعار حافظ از منظر اخلاق فردی و جمعی مبتنی بر دو اصل معنویت و واقعیتهای زندگی است.
وی افزود: بدین معنا که او نه آنچنان شیفته عالم بالا است که حقایق زندگی موجود را نادیده بگیرد و نه آنقدر پایبند جهان مادی است که از عالم بالا غافل شود. از اینرو هدف نهایی شعر حافظ را میتوان در آمیزهای از عقلانیت و معنویت خلاصه کرد.
نویسنده"نیچه اقبال و مولوی" حافظ را یکی از چهرههای همیشه ماندنی ادبیات جهان دانست و گفت: حافظ مانند سعدی برای زبان و ادبیات فارسی الگویی جاودان است و تنها شاعری است که سبب شده تعریف پدیدهای بهنام شعرنو بی سرانجام بماند زیرا شعر او چه از نظر ساختاری و چه از لحاظ محتوایی، مصداق دقیق شعرنو بهشمار میآید.
این مترجم و نویسنده در پایان اشاره کرد: از اینجاست که پدیدهای باعنوان شعرنو فقط جنبههای صوری یافته و حافظ بزرگترین دلیل است برای آنکه گفته شود شعر کالا نیست که کهنه و نو داشته باشد. ای بسا که بسیاری از اشعار دهه های اخیر کهنهتر از اشعار نخستین دهههای شعر فارسی هستند ولی غزلهای ناب به قول گوته با عظمت و جبروت تمام فاتح روزگاران است.
.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#روز_بزرگداشت_حافظ
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حافظ شیرازی از منظر دکتر جواد طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران:
روان را با خِرد درهم سِرشتم
وز آن تخمی که حاصل بود، کِشتم
فرحبخشی در این ترکیب پیداست
که نغز شعر و مغز جانِ اجزاست
(حافظ شیرازی)
.
💎
🆔 @maneshparsi
روان را با خِرد درهم سِرشتم
وز آن تخمی که حاصل بود، کِشتم
فرحبخشی در این ترکیب پیداست
که نغز شعر و مغز جانِ اجزاست
(حافظ شیرازی)
.
💎
🆔 @maneshparsi
Audio
نه هر که چهره بر افروخت، دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طَرفِ کُله کج نهاد و تند نشست،
کلاهداری و آیینِ سروری داند !
تو بندگی چو گدایان بشرطِ مزد مکن
که خواجه خود روشِ بنده پروری داند
وفا و عهد نکو باشد اَر بیاموزی
وگرنه هر که تو دانی، ستمگری داند
بباختم دل ِ دیوانه و ندانستم
که آدمی بچه ای شیوه پری داند!
به قدّ و چهره هر آنکس که شاهِ خوبان شد،
جهان بگیرد اگر بنده پروری داند
غلامِ همتِ آن رندِ عافیت سوزم
که با گدا صفتی ، کیمیاگری داند
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند !
مدارِ نقطه بینش، ز خالِ تو ست مرا
که قدرِ گوهرِ یکدانه، گوهری داند
ز شعرِ دلکشِ حافظ کسی شود آگاه
که لطفِ طبع و سخن گفتنِ دَری داند
🖌 #حضرت_حافظ
🎤 #هما_ارژنگی
💎
🆔 @maneshparsi
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طَرفِ کُله کج نهاد و تند نشست،
کلاهداری و آیینِ سروری داند !
تو بندگی چو گدایان بشرطِ مزد مکن
که خواجه خود روشِ بنده پروری داند
وفا و عهد نکو باشد اَر بیاموزی
وگرنه هر که تو دانی، ستمگری داند
بباختم دل ِ دیوانه و ندانستم
که آدمی بچه ای شیوه پری داند!
به قدّ و چهره هر آنکس که شاهِ خوبان شد،
جهان بگیرد اگر بنده پروری داند
غلامِ همتِ آن رندِ عافیت سوزم
که با گدا صفتی ، کیمیاگری داند
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند !
مدارِ نقطه بینش، ز خالِ تو ست مرا
که قدرِ گوهرِ یکدانه، گوهری داند
ز شعرِ دلکشِ حافظ کسی شود آگاه
که لطفِ طبع و سخن گفتنِ دَری داند
🖌 #حضرت_حافظ
🎤 #هما_ارژنگی
💎
🆔 @maneshparsi
Audio
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چُنان نماند و چُنین نیز هم نخواهد ماند 💫
من ارچه در نظر یار خاکسار شدم،
رقیب نیز چُنین محترم نخواهد ماند 💫
چو پرده دار به شمشیر می زند همه را
کسی مقیمِ حریمِ حرم، نخواهد ماند. 💫
سرودِ مجلسِ جمشید گفته اند این بود:
که جام نوش، که دورانِ جم نخواهد ماند. 💫
چه جای شکر و شکایت ز نقشِ نیک و بد است
چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند. 💫
توانگرا، دل ِ درویشِ خود بدست آور
که مخزنِ زر و گنجِ گهر نخواهد ماند. 💫
غنیمتی شمر ای شمع وصلِ پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند. 💫
بدین رواقِ زبرجد نوشته اند به زر
که جز نکویی اهلِ کَرم نخواهد ماند. 💫
سحر کرشمه صبحم بشارتی خوش داد
که کس همیشه گرفتارِ غم نخواهد ماند💫
ز مهربانی جانان طمع مبُر حافظ
که نقشِ جور و نشانِ ستم نخواهد ماند. 💫
🖌 #حضرت،حافظ
🎤 #هما_اَرژنگی
💎
🆔 @maneshparsi
چُنان نماند و چُنین نیز هم نخواهد ماند 💫
من ارچه در نظر یار خاکسار شدم،
رقیب نیز چُنین محترم نخواهد ماند 💫
چو پرده دار به شمشیر می زند همه را
کسی مقیمِ حریمِ حرم، نخواهد ماند. 💫
سرودِ مجلسِ جمشید گفته اند این بود:
که جام نوش، که دورانِ جم نخواهد ماند. 💫
چه جای شکر و شکایت ز نقشِ نیک و بد است
چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند. 💫
توانگرا، دل ِ درویشِ خود بدست آور
که مخزنِ زر و گنجِ گهر نخواهد ماند. 💫
غنیمتی شمر ای شمع وصلِ پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند. 💫
بدین رواقِ زبرجد نوشته اند به زر
که جز نکویی اهلِ کَرم نخواهد ماند. 💫
سحر کرشمه صبحم بشارتی خوش داد
که کس همیشه گرفتارِ غم نخواهد ماند💫
ز مهربانی جانان طمع مبُر حافظ
که نقشِ جور و نشانِ ستم نخواهد ماند. 💫
🖌 #حضرت،حافظ
🎤 #هما_اَرژنگی
💎
🆔 @maneshparsi
دست مرا بگیر 👍👍👍
سراینده : هما ارژنگی
به انگیزه روز جهانی نابینایان پانزدهم اکتبر، بیست و سوم مهرماه
ای دیدگان تار،
ای چشم های شب زده جاودان غریب،
کز عمقِ بی تلاطمِ گرداب های وهم
هرگز رهی به شهرِ چراغان نبرده اید !
فانوسِ بی فروغ و تهی از شرارتان،
در بغضِ بی صدا و غریبانه غروب،
چون نوکِ خنجری به دلم نیش می زند
گردِ ملال می چکد از بامِ خاطرم.....
در این غروبِ سرد،
خواهم که پرکشم
خواهم که رخت بر کشم از این سیاهچال ...
***
ای مهربانِ من که شکیبا و بی امید،
با دردِ تلخِ ظلمتِ خود خو گرفته ای ،
در سر کنون هوای افق های دیگر است
زین تنگنای تیره اکنده از ملال،
عزم سفر مرا به جهان های برتر است
دستِ مرا بگیر، همراهِ من بیا👍
**
ای یارِ آشنا،
دیگر برای من،
از ژرفنایِ تیره اندوه دم مزن،
زیرا که بار ها،
در خنده های گاه به گاهِ نهفته ات،
شرمِ لطیفِ عاشق و دلداده دیده ام
از سینه ات که خانه سبزِ ستاره ها ست
سد خرمن شکفته ناهید چیده ام
واندر زلالِ ابرِ گریزانِ دیده ات،
نقشی از آسمانِ بهاران کشیده ام ......
**
باری، تو نیز هم،
از ژرفنای تیره اندوه من مپرس
زیرا در این گذار،
باور نمی کنی که من از روزنِ دو چشم،
سد ها فریب و فتنه و نیرنگ دیده ام
باور نمی کنی که من از جورِ ناکسان !
در زیرِ کوهِ درد، چو پیری خمیده ام .....
***
بگذار بگذریم که این ها گذشتنی ست
اینک به بالِ نور،
بنشسته بر اریکه زرینِ آفتاب،
ای مهربان، به سوی تو پرواز می کنم
چونان کبوترم که زِ بامِ ستاره ها
تا بامِ دیدگانِ تو، پر– باز می کنم .....
دستِ مرا بگیر که با بالِ آرزو،
دل بر هوای روزنه ای آشنا دهیم
با شهپرِ امید،
از این زمینِ تیره سوی آسمان پریم
خواهم که در دو چشمِ تو ریزم از آسمان،
آویزِ چلچراغِ بلورِ ستارگان،
یا آورم برای تو از بهرِ ارمغان،
زیبا ترین عصای سپیدِ فرشتگان .......*
دستِ مرا بگبر،
بر خیز تا به همتِ والای عاشقان،
از دامِ این حجابِ مجازی رها شویم
با چشمِ دل ، به جلوه جانان نظر کنیم
برتر ز فرش و عرش سوی کبریا رَویم .....
ان جا، نشان و جلوه حق بی نشانه است
چشم و زبان و گوش در آن جا بهانه است
ان جا تمامِ هستیِ تو نور می شود
عیش ات مدام و
سرخوشی ات جاودانه است...
تهران 18 مهرهزار و سیسد و هشتاد و سه خورشیدی
#هماارژنگی
💎
🆔 @maneshparsi
سراینده : هما ارژنگی
به انگیزه روز جهانی نابینایان پانزدهم اکتبر، بیست و سوم مهرماه
ای دیدگان تار،
ای چشم های شب زده جاودان غریب،
کز عمقِ بی تلاطمِ گرداب های وهم
هرگز رهی به شهرِ چراغان نبرده اید !
فانوسِ بی فروغ و تهی از شرارتان،
در بغضِ بی صدا و غریبانه غروب،
چون نوکِ خنجری به دلم نیش می زند
گردِ ملال می چکد از بامِ خاطرم.....
در این غروبِ سرد،
خواهم که پرکشم
خواهم که رخت بر کشم از این سیاهچال ...
***
ای مهربانِ من که شکیبا و بی امید،
با دردِ تلخِ ظلمتِ خود خو گرفته ای ،
در سر کنون هوای افق های دیگر است
زین تنگنای تیره اکنده از ملال،
عزم سفر مرا به جهان های برتر است
دستِ مرا بگیر، همراهِ من بیا👍
**
ای یارِ آشنا،
دیگر برای من،
از ژرفنایِ تیره اندوه دم مزن،
زیرا که بار ها،
در خنده های گاه به گاهِ نهفته ات،
شرمِ لطیفِ عاشق و دلداده دیده ام
از سینه ات که خانه سبزِ ستاره ها ست
سد خرمن شکفته ناهید چیده ام
واندر زلالِ ابرِ گریزانِ دیده ات،
نقشی از آسمانِ بهاران کشیده ام ......
**
باری، تو نیز هم،
از ژرفنای تیره اندوه من مپرس
زیرا در این گذار،
باور نمی کنی که من از روزنِ دو چشم،
سد ها فریب و فتنه و نیرنگ دیده ام
باور نمی کنی که من از جورِ ناکسان !
در زیرِ کوهِ درد، چو پیری خمیده ام .....
***
بگذار بگذریم که این ها گذشتنی ست
اینک به بالِ نور،
بنشسته بر اریکه زرینِ آفتاب،
ای مهربان، به سوی تو پرواز می کنم
چونان کبوترم که زِ بامِ ستاره ها
تا بامِ دیدگانِ تو، پر– باز می کنم .....
دستِ مرا بگیر که با بالِ آرزو،
دل بر هوای روزنه ای آشنا دهیم
با شهپرِ امید،
از این زمینِ تیره سوی آسمان پریم
خواهم که در دو چشمِ تو ریزم از آسمان،
آویزِ چلچراغِ بلورِ ستارگان،
یا آورم برای تو از بهرِ ارمغان،
زیبا ترین عصای سپیدِ فرشتگان .......*
دستِ مرا بگبر،
بر خیز تا به همتِ والای عاشقان،
از دامِ این حجابِ مجازی رها شویم
با چشمِ دل ، به جلوه جانان نظر کنیم
برتر ز فرش و عرش سوی کبریا رَویم .....
ان جا، نشان و جلوه حق بی نشانه است
چشم و زبان و گوش در آن جا بهانه است
ان جا تمامِ هستیِ تو نور می شود
عیش ات مدام و
سرخوشی ات جاودانه است...
تهران 18 مهرهزار و سیسد و هشتاد و سه خورشیدی
#هماارژنگی
💎
🆔 @maneshparsi
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۳ مهر سالروز کلنگزدن راهآهن سراسری ایران
راهآهن سراسری ایران نام راهآهنی است که بندر امامخمینی "بندرشاپور" در ساحل خلیج پارس را به بندرترکمن "بندرشاه" در ساحل دریای مازندران وصل میکند. بسیاری از صاحبنظران معماری، احداث پل ورسک در مسیر راهآهن شمال را شاهکار میدانند. ایده ساخت این راهآهن از قرن نوزده مطرح بود و از سوی دولتهایی چون روسیه پیگیری میشد و اقدامات سیاسی و اقتصادی برای ساخت آن صورت میگرفت و بعضی متوقف میشد. موقعیت ژئوپولیتیک ایران و رقابت کشورهای استعمار خصوصاً در دوران جنگهای جهانی، جهت انتقال منابع نظامی باعث کشمکشهایی بر سر ساخت این راهآهن بود. هزینه ساخت راهآهن بر اساس مصوبه مجلس و بر اساس مالیات بر روی قند و چای تامین شد. نهایتاً در زمان پادشاهی رضاشاه پهلوی از جنوب تا شمال ایران کشیده شد. این راهآهن در طول اصلاحات ارضی محمدرضاشاه در سال ۱۳۴۲ به عنوان بخشی از «انقلاب سفید» راهآهن سراسری برای پیوند تهران به مشهد، تبریز و اصفهان ادامه داده شد.
در ۲۳ مهرماه ۱۳۰۶ اولین کلنگ ساختمان راهآهن سراسری در تهران محل فعلی ایستگاه تهران به زمین زده شد و از همان زمان رسماً ساختمان راهآهن از سه نقطه جنوب و مرکز و شمال توسط کشور آلمان آغاز شد؛ که بعدها در زمان جنگ جهانی دوم توسط متفقین، سلاح برای روسیه ارسال میکرد.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#راه_آهن
۲۳ مهر سالروز کلنگزدن راهآهن سراسری ایران
راهآهن سراسری ایران نام راهآهنی است که بندر امامخمینی "بندرشاپور" در ساحل خلیج پارس را به بندرترکمن "بندرشاه" در ساحل دریای مازندران وصل میکند. بسیاری از صاحبنظران معماری، احداث پل ورسک در مسیر راهآهن شمال را شاهکار میدانند. ایده ساخت این راهآهن از قرن نوزده مطرح بود و از سوی دولتهایی چون روسیه پیگیری میشد و اقدامات سیاسی و اقتصادی برای ساخت آن صورت میگرفت و بعضی متوقف میشد. موقعیت ژئوپولیتیک ایران و رقابت کشورهای استعمار خصوصاً در دوران جنگهای جهانی، جهت انتقال منابع نظامی باعث کشمکشهایی بر سر ساخت این راهآهن بود. هزینه ساخت راهآهن بر اساس مصوبه مجلس و بر اساس مالیات بر روی قند و چای تامین شد. نهایتاً در زمان پادشاهی رضاشاه پهلوی از جنوب تا شمال ایران کشیده شد. این راهآهن در طول اصلاحات ارضی محمدرضاشاه در سال ۱۳۴۲ به عنوان بخشی از «انقلاب سفید» راهآهن سراسری برای پیوند تهران به مشهد، تبریز و اصفهان ادامه داده شد.
در ۲۳ مهرماه ۱۳۰۶ اولین کلنگ ساختمان راهآهن سراسری در تهران محل فعلی ایستگاه تهران به زمین زده شد و از همان زمان رسماً ساختمان راهآهن از سه نقطه جنوب و مرکز و شمال توسط کشور آلمان آغاز شد؛ که بعدها در زمان جنگ جهانی دوم توسط متفقین، سلاح برای روسیه ارسال میکرد.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#راه_آهن
Telegram
attach 📎
Forwarded from بدانیم🌏
🔺۱۵ اکتبر روز جهانی زنان روستایی است. زنان بومی با استفاده از شیوههای ارزشمند نیاکان خود در خط مقدم حفاظت از محیط زیست قرار دارند و زنان روستایی نیز رهبری جنبشهای جهانی و ملی اقلیم را عهده دارند. شعار امسال نیز بر نقش «زنان روستایی که طبیعت را برای آینده جمعی ما حفظ میکنند» نام دارد
•🍃☘ @didYouKonw
•🍃☘ @didYouKonw
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سال ۱۳۰۲ نقش رستم استان فارس...
عکسی قدیمی از حدود ۱۰۰ سال پیش از این بنا که در سال ۱۳۰۲ توسط موسسه شرق شناسی شیکاگو گرفته شده و بنا را قبل از کاوش های باستان شناسی نشان میدهد.
🔺دو مرد در تصویر یکی بی تفاوت در حال گذر است که احتمالا از همان منطقه باشد و چون این بنا را هر روز میدیده برایش دیگر جذابیت آنچنانی ندارد و مرد دیگر که سوار است به احتمال زیاد از اهالی آن منطقه نیست چرا که خیره به بنا نگاه میکند و برایش جذابیت و تازگی دارد و عجیب به نظر می رسد.
💎
🆔 @maneshparsi
جهانبينی فردوسی با جهانبينی ايرانی برابر است.
هر انسان پويا و ژرفانديش و فراخنگر میكوشد كه جهان را به شيوهای كه خود میتواند و میپسندد بشناسد و اگر چنين نباشد او تنها پيرو است. فردوسی هم جهانبينی ويژه فردی خود را يافته، آن را در شاهنامه باز نموده و با ما در ميان نهاده است. شايسته میدانم بر اين نكته انگشت بر نهم كه از ديد من جهانبينی فردوسی برابر با جهانبينی ايرانی است، زيرا كه فردوسی ايرانیترين ايرانی است كه من میشناسم. فردوسی چونان فرزانه و انديشمندی، بیگمان گزارش و برداشت خود را از جهانبينی فراگير ايرانی داشته است اما اين جهانبينی فردوسی با جهانبينی ايرانی، در شالوده و بن مايهها، يكسان است. پس هنگامی كه از جهانبينی فردوسی سخن میگوييم از جهانبينی پايدار ايرانی سخن در ميان آوردهايم. آن جهانبينی در همه ما چونان ايرانی به گونهای نهفته است كه شايد ما آگاهانه به آن نينديشيم و اگر از ما بپرسند كه جهانبينی ايرانی چيست؟ پاسخ روشنی برای اين پرسش نداشته باشيم. اما اين جهانبينی به گونهای نهادی و نهادين ناخودآگاهانه در همه ما وجود دارد.
✍️#ميرجلالالدين_كزازی
💎
🆔 @maneshparsi
هر انسان پويا و ژرفانديش و فراخنگر میكوشد كه جهان را به شيوهای كه خود میتواند و میپسندد بشناسد و اگر چنين نباشد او تنها پيرو است. فردوسی هم جهانبينی ويژه فردی خود را يافته، آن را در شاهنامه باز نموده و با ما در ميان نهاده است. شايسته میدانم بر اين نكته انگشت بر نهم كه از ديد من جهانبينی فردوسی برابر با جهانبينی ايرانی است، زيرا كه فردوسی ايرانیترين ايرانی است كه من میشناسم. فردوسی چونان فرزانه و انديشمندی، بیگمان گزارش و برداشت خود را از جهانبينی فراگير ايرانی داشته است اما اين جهانبينی فردوسی با جهانبينی ايرانی، در شالوده و بن مايهها، يكسان است. پس هنگامی كه از جهانبينی فردوسی سخن میگوييم از جهانبينی پايدار ايرانی سخن در ميان آوردهايم. آن جهانبينی در همه ما چونان ايرانی به گونهای نهفته است كه شايد ما آگاهانه به آن نينديشيم و اگر از ما بپرسند كه جهانبينی ايرانی چيست؟ پاسخ روشنی برای اين پرسش نداشته باشيم. اما اين جهانبينی به گونهای نهادی و نهادين ناخودآگاهانه در همه ما وجود دارد.
✍️#ميرجلالالدين_كزازی
💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عبدالمجید ارفعی، مردی که از تاریخ جا نماند
استاد ارجمندمان متنی از وصیت نامه یک مرد شوشی خوزستان (در یک لوح نوشته) به زبان بابِلی کهن متعلق به ۱۶۰۰ سال ق.م را در ستایش همسرش قرائت و ترجمه کردند. ایشان این متن را تقدیم به زنان و دختران ایران نمودند.
مراسم بزرگداشت استاد عبدالمجید ارفعی❤️
💎
🆔 @maneshparsi
استاد ارجمندمان متنی از وصیت نامه یک مرد شوشی خوزستان (در یک لوح نوشته) به زبان بابِلی کهن متعلق به ۱۶۰۰ سال ق.م را در ستایش همسرش قرائت و ترجمه کردند. ایشان این متن را تقدیم به زنان و دختران ایران نمودند.
مراسم بزرگداشت استاد عبدالمجید ارفعی❤️
💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹نیایشگاه باستانی اسپی مزگت مربوط به دوران پیش از اسلام است و در دوران دورههای سلجوقی و صفوی هم از ان استفاده شده است و در ۸۰ کیلومتری باختر شهر رشت و ۲۲ کیلومتری جنوب شهر تالش، در دهستان دیناچال پرهسر در حاشیه باختری رودخانهٔ دیناچال جای دارد.
🔸این اثر در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۲۷۹۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست. امروزه تنها ورودی اصلی بنا، نیمی از شبستان و چند دیوار مجاور آن سالم ماندهاست. ورودی اصلی شامل طاق بلند شاخص معماری دوره سلجوقی است.
💎
🆔 @maneshparsi
🔸این اثر در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۲۷۹۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست. امروزه تنها ورودی اصلی بنا، نیمی از شبستان و چند دیوار مجاور آن سالم ماندهاست. ورودی اصلی شامل طاق بلند شاخص معماری دوره سلجوقی است.
💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گلنوشته جایگاه «زن/مادر»
از زبان جناب استاد پروفسور عبدالمجید ارفعی(هخا)
مترجم استوانهی کوروش بزرگ و گلنوشتههای باروی تخت
جمشید از زبان اصلی(بابلی نو) به پارسی
.
.
.
منبع: کتاب mdp مجلد ٢۴ متن ٣٧٩ نویسنده: ونسان شیل
💎
🆔 @maneshparsi
از زبان جناب استاد پروفسور عبدالمجید ارفعی(هخا)
مترجم استوانهی کوروش بزرگ و گلنوشتههای باروی تخت
جمشید از زبان اصلی(بابلی نو) به پارسی
.
.
.
منبع: کتاب mdp مجلد ٢۴ متن ٣٧٩ نویسنده: ونسان شیل
💎
🆔 @maneshparsi