☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۵ مهر سالروز درگذشت ژاله قائممقامی"عالمتاج"
(زاده ۱ اسفند ۱۲۶۲ فراهان -- درگذشته ۵ مهر ۱۳۲۶ تهران) شاعر "مادر پژمان بختیاری"
او متخلص به ژاله، مادرش مریم یا گوهر ملک، دختر معینالملک و پدرش میرزافتحاله، نبیره قائم مقام فراهانی بود. وی در پنج سالگی خواندن فارسی و عربی را آغاز کرد و تا ۱۵ سالگی دروس دیگر را آموخت.
سپس همراه خانوادهاش به تهران رفت و در سال ۱۳۱۷ق. با دوست پدرش، علیمرادخان بختیاری "علیمرادخان میرپنج بختیاری، خواهرش همسر سردار اسعد بود" که در خدمات لشکری و نظامی بود- و دخترانش از ژاله بزرگتر بودند - به ناچار ازدواج کرد و پسرش، حسین پژمان بختیاری را به دنیا آورد. ازدواج آنها پس از دو یا سه سال به جدایی انجامید. پژمان ابتدا تحت سرپرستی پدرش بزرگ شد و با مرگ علیمرادخان سرپرستی او برعهده علیقلیخان سردار اسعد و جعفرقلی خان سردار اسعد درآمد تا آن که در ۲۷ سالگی نزد مادرش رفت و تا پایان عمر، با وی بود.
ژاله ۲۳ ساله بود که نهضت مشروطه بهوقوع پیوست، اما او بیشتر شاعری بود درونگرا، چنان که حتی بهدلیل شرایط تاریکی که در آن میزیست و اشعار زنانه و سنت شکنی که سروده بود شاعری خود را از دیگران و حتی از فرزندش مخفی میکرد.
به گفته پژمان، ژاله اواخر عمر را باخواندن کتابهای ادبی، تاریخ و نجوم سپری کرد.
آرامگاه وی در امامزاده حسن در جنوب غرب تهران است.
نمونه اشعار:
بسته در زنجیر آزادیست سرتا پای من
بَردهام ای دوست و آزادی بود مولای من
از توگر برتر نباشد جنس زن مانندتوست
گو، خلاف رای مغرور تو باشد رای من
در ره احقاق حق خویش و حق نوع خویش
رسم و آیین مدارا نیست در دنیای من
گم شد جوانیم همه در آرزوی عشق
اما رهی نیافتم آخر به کوی عشق
از حجب و از غرور دل خردهسنج من
شد بهرهور ز عشق ولی ز آرزوی عشق
چه میشد آخر ای مادر اگر شوهر نمیکردم
گرفتار بلا خود را چه میشد گر نمیکردم
گر از بدبختیم افسانه خواند داستانگویی
به بدبختی قسم کان قصه را باور نمیکردم
مگر بار گران بودیم و مشت استخوان ما
پدر را پشت خم میکرد اگر شوهر نمیکردم
برآن گستردهخوانگویی چهبودم؟ گربهایکوچک
که غیر از لقمهای نان خواهش دیگر نمیکردم
زر و زیور فراوان بود و زیر منتم اما
من مسکین تمنای زر و زیور نمیکردم
گرم چونخوشقدم مطبخنشین میساختی بیشک
چو او میکردم ار خدمت ازو بهتر نمیکردم
ای ذخیره کامرانیهای مرد
چند باید برده آسا زیستن؟
تن فروشی باشد این یا ازدواج؟
جان سپاری باشد این یا زیستن؟
مردسیما ناجوانمردی که ما را شوهر است
مر زنان را از هزاران مرد نامحرمتر است
آن که زن را بیرضای او به زور و زر خرید
هست نامحرم به معنی وربه صورت شوهراست
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#ژاله_قائم_مقامی، د
۵ مهر سالروز درگذشت ژاله قائممقامی"عالمتاج"
(زاده ۱ اسفند ۱۲۶۲ فراهان -- درگذشته ۵ مهر ۱۳۲۶ تهران) شاعر "مادر پژمان بختیاری"
او متخلص به ژاله، مادرش مریم یا گوهر ملک، دختر معینالملک و پدرش میرزافتحاله، نبیره قائم مقام فراهانی بود. وی در پنج سالگی خواندن فارسی و عربی را آغاز کرد و تا ۱۵ سالگی دروس دیگر را آموخت.
سپس همراه خانوادهاش به تهران رفت و در سال ۱۳۱۷ق. با دوست پدرش، علیمرادخان بختیاری "علیمرادخان میرپنج بختیاری، خواهرش همسر سردار اسعد بود" که در خدمات لشکری و نظامی بود- و دخترانش از ژاله بزرگتر بودند - به ناچار ازدواج کرد و پسرش، حسین پژمان بختیاری را به دنیا آورد. ازدواج آنها پس از دو یا سه سال به جدایی انجامید. پژمان ابتدا تحت سرپرستی پدرش بزرگ شد و با مرگ علیمرادخان سرپرستی او برعهده علیقلیخان سردار اسعد و جعفرقلی خان سردار اسعد درآمد تا آن که در ۲۷ سالگی نزد مادرش رفت و تا پایان عمر، با وی بود.
ژاله ۲۳ ساله بود که نهضت مشروطه بهوقوع پیوست، اما او بیشتر شاعری بود درونگرا، چنان که حتی بهدلیل شرایط تاریکی که در آن میزیست و اشعار زنانه و سنت شکنی که سروده بود شاعری خود را از دیگران و حتی از فرزندش مخفی میکرد.
به گفته پژمان، ژاله اواخر عمر را باخواندن کتابهای ادبی، تاریخ و نجوم سپری کرد.
آرامگاه وی در امامزاده حسن در جنوب غرب تهران است.
نمونه اشعار:
بسته در زنجیر آزادیست سرتا پای من
بَردهام ای دوست و آزادی بود مولای من
از توگر برتر نباشد جنس زن مانندتوست
گو، خلاف رای مغرور تو باشد رای من
در ره احقاق حق خویش و حق نوع خویش
رسم و آیین مدارا نیست در دنیای من
گم شد جوانیم همه در آرزوی عشق
اما رهی نیافتم آخر به کوی عشق
از حجب و از غرور دل خردهسنج من
شد بهرهور ز عشق ولی ز آرزوی عشق
چه میشد آخر ای مادر اگر شوهر نمیکردم
گرفتار بلا خود را چه میشد گر نمیکردم
گر از بدبختیم افسانه خواند داستانگویی
به بدبختی قسم کان قصه را باور نمیکردم
مگر بار گران بودیم و مشت استخوان ما
پدر را پشت خم میکرد اگر شوهر نمیکردم
برآن گستردهخوانگویی چهبودم؟ گربهایکوچک
که غیر از لقمهای نان خواهش دیگر نمیکردم
زر و زیور فراوان بود و زیر منتم اما
من مسکین تمنای زر و زیور نمیکردم
گرم چونخوشقدم مطبخنشین میساختی بیشک
چو او میکردم ار خدمت ازو بهتر نمیکردم
ای ذخیره کامرانیهای مرد
چند باید برده آسا زیستن؟
تن فروشی باشد این یا ازدواج؟
جان سپاری باشد این یا زیستن؟
مردسیما ناجوانمردی که ما را شوهر است
مر زنان را از هزاران مرد نامحرمتر است
آن که زن را بیرضای او به زور و زر خرید
هست نامحرم به معنی وربه صورت شوهراست
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#ژاله_قائم_مقامی، د
Telegram
attach 📎
منوچهری دامغانی 1000 سال پیش شعری سروده که قشنگ میشه « #پاییز » رو باهاش حس کرد ! بسیار زیباست و گمان میکنم هیچ زبانی نتواند چنین شگفتی بیافریند !
دو بیت آغازین این سروده رو باهم بررسی میکنیم : ( آمیختهای از آواها و رنگهای خزان )
همهی ما پاییز رو با صدای « خش خش » برگها میشناسیم ؛ منوچهری خیلی استادانه واژگانی که صدای « خ » داشتند و بگونهای آن صدای پاییزی و خزان رو تداعی میکنند، کنار هم گذاشته و این بیت زیبا رو خلق کرده
🔺خیزید و خز آرید که هنگام خزانست / باد خنک از جانب خوارزم وزانست
و از طرف دیگر رنگهای زرد و سرخ ِ برگهای درختان نشانهای از آغاز پاییز است، منوچهری در بیت بعدی خیلی زیبا با واژه « رز » که ۳ معنی میده، این رنگ بازی پاییز رو نمایش داده
🔺آن برگ رزان 1 بین که بر آن شاخ رزانست 2 / گویی به مثل پیرهن رنگ رزانست 3
رز 1 = درخت انگور
رز 2 = ریز، ریشه فعل ریختن
رز 3 = ریشه فعل رزیدن، رنگ کردن
💎
🆔 @maneshparsi
دو بیت آغازین این سروده رو باهم بررسی میکنیم : ( آمیختهای از آواها و رنگهای خزان )
همهی ما پاییز رو با صدای « خش خش » برگها میشناسیم ؛ منوچهری خیلی استادانه واژگانی که صدای « خ » داشتند و بگونهای آن صدای پاییزی و خزان رو تداعی میکنند، کنار هم گذاشته و این بیت زیبا رو خلق کرده
🔺خیزید و خز آرید که هنگام خزانست / باد خنک از جانب خوارزم وزانست
و از طرف دیگر رنگهای زرد و سرخ ِ برگهای درختان نشانهای از آغاز پاییز است، منوچهری در بیت بعدی خیلی زیبا با واژه « رز » که ۳ معنی میده، این رنگ بازی پاییز رو نمایش داده
🔺آن برگ رزان 1 بین که بر آن شاخ رزانست 2 / گویی به مثل پیرهن رنگ رزانست 3
رز 1 = درخت انگور
رز 2 = ریز، ریشه فعل ریختن
رز 3 = ریشه فعل رزیدن، رنگ کردن
💎
🆔 @maneshparsi