دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد
آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست
از آتش سودای تو و خار جفایت
آن کیست که با داغ نو و ریش کهن نیست
بسیار ستمکار و بسی عهد شکن هست
اما به ستمکاری آن عهد شکن نیست
#وحشی_بافقی
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد
آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست
از آتش سودای تو و خار جفایت
آن کیست که با داغ نو و ریش کهن نیست
بسیار ستمکار و بسی عهد شکن هست
اما به ستمکاری آن عهد شکن نیست
#وحشی_بافقی
دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد
رخ فرسوده زردم غم صفرای تو دارد
سر من مست جمالت دل من دام خیالت
گهر دیده نثار کف دریای تو دارد
#غزل_مولانا
رخ فرسوده زردم غم صفرای تو دارد
سر من مست جمالت دل من دام خیالت
گهر دیده نثار کف دریای تو دارد
#غزل_مولانا
لبش را هر چه بوسیدم، فزونتر شد هوای من
ندارد انتهایی خواهش بی منتهای من
دوای عاشق دلخسته را معشوق میداند
کسی تا درد نشناسد نمیداند دوای من
#فروغی_بسطامی
ندارد انتهایی خواهش بی منتهای من
دوای عاشق دلخسته را معشوق میداند
کسی تا درد نشناسد نمیداند دوای من
#فروغی_بسطامی
ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﺎ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﻝ ﮐﻨﺪﻥ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻣﺸﮑﻞ ﺍﺳﺖ
ﻋﺸﻖ ﭘﺎﮐﺖ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﻪ ﺍﻋﻤﺎﻕ ﺩﻝ ﺍﺳﺖ
ﮔﺮﭼﻪ ﻋﻘﻠﻢ ﻣﻨﻊ ﻋﺸﻘﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮐﺮﺩﻡ ﺳﻌﯽ ﻟﯿﮏ
ﺳﻌﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﺳﻌﯽ ﺩﻝ ﺗﻼﺷﯽ ﺑﺎﻃﻞ ﺍﺳﺖ
ﺁﻧﮑﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺯ ﺗﻮ ﺩﺍﻣﻦ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺳﺨﺖ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﯽ ﮔﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻭﯼ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻣﺴﺘﺖ ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺳﺖ
ﻋﺸﻖ ﭘﺎﮐﺖ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﻪ ﺍﻋﻤﺎﻕ ﺩﻝ ﺍﺳﺖ
ﮔﺮﭼﻪ ﻋﻘﻠﻢ ﻣﻨﻊ ﻋﺸﻘﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮐﺮﺩﻡ ﺳﻌﯽ ﻟﯿﮏ
ﺳﻌﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﺳﻌﯽ ﺩﻝ ﺗﻼﺷﯽ ﺑﺎﻃﻞ ﺍﺳﺖ
ﺁﻧﮑﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺯ ﺗﻮ ﺩﺍﻣﻦ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺳﺨﺖ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﯽ ﮔﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻭﯼ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻣﺴﺘﺖ ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺳﺖ
دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد
رخ فرسوده زردم غم صفرای تو دارد
سر من مست جمالت دل من دام خیالت
گهر دیده نثار کف دریای تو دارد
#غزل_مولانا
رخ فرسوده زردم غم صفرای تو دارد
سر من مست جمالت دل من دام خیالت
گهر دیده نثار کف دریای تو دارد
#غزل_مولانا
با مـــن قدم بزن، تنهاتــــر از همه
اِی مصرعِ سکوت، در شعرِ همهمه
با مــن قدم بزن، چله نشینِ عشق
فرمانروای قلب در سرزمینِ عشق
علیرضا_آذر
اِی مصرعِ سکوت، در شعرِ همهمه
با مــن قدم بزن، چله نشینِ عشق
فرمانروای قلب در سرزمینِ عشق
علیرضا_آذر
در کوی خرابات مرا عشق کشان کرد
آن دلبر عیار مرا دید نشان کرد
من در پی آن دلبر عیار برفتم
او روی خود آن لحظه ز من باز نهان کرد
من در عجب افتادم از آن قطب یگانه
کز یک نظرش جمله وجودم همه جان کرد
مولانــــــــــــــا
آن دلبر عیار مرا دید نشان کرد
من در پی آن دلبر عیار برفتم
او روی خود آن لحظه ز من باز نهان کرد
من در عجب افتادم از آن قطب یگانه
کز یک نظرش جمله وجودم همه جان کرد
مولانــــــــــــــا
ﺷﺎﻋﺮﯼ ﻫﺴﺘﻢ ﺭﺩﯾﻔﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺧﻤﺖ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ...
ﻋﯿﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ...
ﻭﺻﻒ ﺍﺧﻤﺖ ﮔﻔﺘﻨﻢ ﻃﻌﻢ ﺟﻨﻮﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ...
ﺭﺑﻂ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﮕﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻮ ﻣﻌﻨﺎ ﻣﯽ کنی
#استاد_شهریار
ﻋﯿﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ...
ﻭﺻﻒ ﺍﺧﻤﺖ ﮔﻔﺘﻨﻢ ﻃﻌﻢ ﺟﻨﻮﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ...
ﺭﺑﻂ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﮕﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻮ ﻣﻌﻨﺎ ﻣﯽ کنی
#استاد_شهریار
تصور کن! که صبح است و، هوایی مملو از بویش
و دســـتت اول صبـحی...تنیـده لای گیــسویـش
تنش در بند بازویت،دلت محصـــور جادویش
به خواب ناز دلدارت ، و تو محو بَر و رویش
خداوندا...چنین صبحی، نصیب عاشقان گردان
#حمید_احمدی_اصل
و دســـتت اول صبـحی...تنیـده لای گیــسویـش
تنش در بند بازویت،دلت محصـــور جادویش
به خواب ناز دلدارت ، و تو محو بَر و رویش
خداوندا...چنین صبحی، نصیب عاشقان گردان
#حمید_احمدی_اصل
سر زیبایی چشمان تو دعوا شده است
بین ماه و من و یک عده اساتید هنر
از شکر ریزی لبهای تو ارزان شده است
نرخ خرما و نبات و عسل و قند و شکر
#مسعود_محمدپور
بین ماه و من و یک عده اساتید هنر
از شکر ریزی لبهای تو ارزان شده است
نرخ خرما و نبات و عسل و قند و شکر
#مسعود_محمدپور
Gardanband
Meysam Ebrahimi
جواب ؏شـــق،
دوستت دارم نیست....
♡♡♡
جواب عشق
"بوســــــه ای"
از سر شیــــدایی است.
دوستت دارم نیست....
♡♡♡
جواب عشق
"بوســــــه ای"
از سر شیــــدایی است.
پاییز | شادمهر
@Bahmanbekesh
پاییز - شادمهر عقیلی༻♥️
♡♡♡
صبح تون رنگارنگ
♡♡♡
صبح تون رنگارنگ
صدایت میزنم ای عشق
فقط با من بگو جانم
تو لب تر کُن به طنّازی
منم یک بیت میخوانم
تو را در مصرعی دلخواه
ستایش میکنم جانا
تو معبودی و من خود را
مطیع_عشق میدانم..."
#حمید_رضا_یگانه
فقط با من بگو جانم
تو لب تر کُن به طنّازی
منم یک بیت میخوانم
تو را در مصرعی دلخواه
ستایش میکنم جانا
تو معبودی و من خود را
مطیع_عشق میدانم..."
#حمید_رضا_یگانه
.
می نویسم ز غمت تکیه به سنگی دارم
- تا بخوانی ز فراقت ، دلِ تنگی دارم..!!
چشم ِ پاشویه گی ام ابر ندارد حتی...
مثلِ پاییز ، ز تب ، سوخته رنگی دارم..!!
تلخیِ خاطره از من ، تو چه داری .....
- اینکه از خاطرهء با تو ، شرنگی دارم..!!
کوتوالی مَه ِ مغرور ، مرا طالع نشد...
- عشقِ مستور ، چنین ، خشم ِ پلنگی دارم
بزن از پرده برون ، ماه ِ غزل آوا نوش...
که به هر تارِ سرِ موی تو چنگی دارم..!!
مشقِ عشقی بنویسم ..که بخوانی همه عمر
- با منِ گمشدهء در تو ، چه جنگی دارم..!!
با همه دوری وُ دلتنگیِ از تو " گویا "....
با خیالِ به تو ، احساس ِ قشنگی دادم
می نویسم ز غمت تکیه به سنگی دارم
- تا بخوانی ز فراقت ، دلِ تنگی دارم..!!
چشم ِ پاشویه گی ام ابر ندارد حتی...
مثلِ پاییز ، ز تب ، سوخته رنگی دارم..!!
تلخیِ خاطره از من ، تو چه داری .....
- اینکه از خاطرهء با تو ، شرنگی دارم..!!
کوتوالی مَه ِ مغرور ، مرا طالع نشد...
- عشقِ مستور ، چنین ، خشم ِ پلنگی دارم
بزن از پرده برون ، ماه ِ غزل آوا نوش...
که به هر تارِ سرِ موی تو چنگی دارم..!!
مشقِ عشقی بنویسم ..که بخوانی همه عمر
- با منِ گمشدهء در تو ، چه جنگی دارم..!!
با همه دوری وُ دلتنگیِ از تو " گویا "....
با خیالِ به تو ، احساس ِ قشنگی دادم
.
به چه مانند ڪنم
خلوتِ آغوشِ تو را ؟
به یڪی بسترِ ڪَل؟
به پرستشڪَهِ عشق؟
یا به خلوتڪَهِ جانها
ڪه غم از یاد برد؟
به نفسهایِ بهار؟
یا به یڪ خرمنِ یاس
ڪه شمیمِ خوش آن را
همه جا باد برد؟
به چه مانند ڪنم؟
من ندانم
به نڪَاهی تو بڪَو :
به چه مانند ڪنم ...؟
#مهدی_سهیلی
به چه مانند ڪنم
خلوتِ آغوشِ تو را ؟
به یڪی بسترِ ڪَل؟
به پرستشڪَهِ عشق؟
یا به خلوتڪَهِ جانها
ڪه غم از یاد برد؟
به نفسهایِ بهار؟
یا به یڪ خرمنِ یاس
ڪه شمیمِ خوش آن را
همه جا باد برد؟
به چه مانند ڪنم؟
من ندانم
به نڪَاهی تو بڪَو :
به چه مانند ڪنم ...؟
#مهدی_سهیلی
دل سپردن از تو باشد عهد و پیمانش ز من
قبله ام سوی تو باشد
دین وایمانش ز مــن
هدیه ای قابل تــر ازجانم ندیدم پیش تو
یک اشاره از تو باشد
دادن جانش ز مــــن
قبله ام سوی تو باشد
دین وایمانش ز مــن
هدیه ای قابل تــر ازجانم ندیدم پیش تو
یک اشاره از تو باشد
دادن جانش ز مــــن