Telegram Web Link
تبیین معنای صفت برای خداوند تبارک و تعالی



منبع: کانال مدرسه عقل و وحی




@madraseh_kalam
ملائک آفریننده؟! یا آفریدگان انتقال دهنده؟!

• بحثی مختصر حول تحلیل روایت
"ملکین خلاقین"


🌐اینستاگرام مدرسه کلام
🌐تلگرام مدرسه کلام


🔖 شروع بحث
ملائک آفریننده؟! یا آفریدگان انتقال دهنده؟!


📌 اخیرا در یکی از پیج های وابسته به جریان منحرف وهابیت، مشاهده کردم که به شیعیان و اتباع اهل البیت علیهم السلام اینگونه نسبت می‌دهند

! تشیع قائل به خالقیت غیر الله است. از همین باب شواهدی را از جمله خالقیت دو ملک در رحم نساء مثال آوردند تا مدعای خود را اثبات کنند


🔎 امّا این شبهه ظاهرا برگرفته از مطالب منتشر شده از سوی مفوضه و غلات است که متاسفانه دست مایه وهابیت برای طعن بر تشیع و پیروان اهل البیت علیهم السلام قرار گرفته


• خوب است این قوم مخالف مفهوم عدل حداقل مقداری انصاف را رعایت کنند و این نظریات شنیع "مخالف عقل و نقل" را به تشیع نسبت ندهد بلکه قائلین این اوهام را (نصیریة-شیخیة-صوفیه) مصدر معرفی کنند و مورد خطاب قرار دهند


💡اما جواب به اشکالات بی اساس و ضد وحی و برهان وهابیت و باطنیه


1⃣ تفسیر صحیح واژه خلق مستعمل در روایات "ملکین خلاقین"


• اول مسئله ای که باید به آن اشاره کرد، بحث واکاوی استعمالات لفظ خلق است. وقتی استعمالات این کلمه مورد آنالیز و تفحص قرار می‌گیرد به این نکته منتقل می‌شویم که این واژه به اصطلاح منطقی، مختص نیست بلکه مشترک است. لذا از این حیث قابل انطباق بر معانی مختلف است | لفظٌ واحدٌ وُضع بإزاء المعانی المختلفه = یک لفظ واحد است که برای چند معنی مختلف وضع شده است | حال اینکه مشترک لفظی باشد و دارای وضع علی حدّه و مستقل. یا مشترک معنوی باشد و وضع بر معنی عام و جامع شود که دارای مصادیق مختلف است محل بحث ما نیست (المختار هو الثانی). الاهم اینکه بدانیم واژه خلق برای معانی مختلف جعل و قرارداد شده است


برخی از موارد استعمال

۱_ احداث / ایجاد / تکوین / ابداع بلا ماده و مدت و مثال (خلق لا من شیء)

۲_ تقدیر / اندازه‌گیری / نصیب (خلق من شیء)

۳_ استحالة / تغییر / انقلاب / صنعتگری / دگرگونش / (خلق من شیء)

۴_ کذب / تزویر / گمراه سازی

📖معجم مقاییس اللغة ج۲ ص۲۱۴
📖کتاب العین ج۴ ص۱۵۱
📖مفردات الراغب ص۲۹۶
📖لسان العرب ج۱۰ ص۸۵
📖مجمع البحرین ج۵ ص۱۵۷


💡تا کنون اجمالا ملتفت تعدد و اختلاف معانی در "لفظ خلق" شدیم. حال باید مطابق با موازین و اسالیب علمی و تفحص در قرائن متصل و منفصل و بررسی شواهد عقلی و متنی، موضوع اختصاص یافته به هر یک از استعمالات واژه خلق، که در یک قضیه محمول و گزاره واقع می‌شوند را بیابیم. مثلا:


• الانسان یخلق الدار = انسان خانه سازی می‌کند

• الله خالق الکائنات = خداوند آفریننده کل هستی است

• الملکان یخلقان فی الرحم = دو ملک در رحم خلق می‌کنند

• یا غالی انت تخلق الافک = ای غالی تو دروغ می‌گویی و کار ناشایست انجام می‌دهی


🔼 در مثال های بالا ما ۴ موضوع داریم ۱_الله ۲_انسان ۳_غالی ۴_ملک. و یک محمول که همان واژه خلق در صیغ مختلفه است


حال متناسب با هر یک از موضوعات مذکور، لفظ خلق چه معنایی خواهد داشتد؟


💢 ارائه مبنای بحث | به احادیث شریفه توجه فرمایید


1⃣انّ خالق هذا الخلق لطیف...بلا علاج و لا اداة و لا آلة و انّ کل صانع شیء فمن شیء صنع و الله الخالق اللطیف الجلیل خلق و صنع لا من شیء

📖الکافی ج۱ ص۱۲۰

2⃣فکان ابتدع ما خلق بلا مثال سبق و لا تعب و لا نصب و کل صانع شیء فمن شیء صنع والله لا من شیء صنع ما خلق

📖الکافی ج۱ ص۱۳۵

3⃣لا من شیء کان و لا من شیء خلق...لا یکافیه احد من خلقه

📖تفسیر القمی ج۲ ص۴۴۹

4⃣فاطر الاشیاء انشاء و مبتدعها ابتداء بقدرته لا من شیء فیبطل الاختراع و لا لعلة فلایصح الابتداع

📖الکافی ج۱ ص۱۰۵

5⃣لیس بین الخالق و المخلوق شیء و الله خالق الاشیاء لا من شیء

📖الکافی ج۱ ص۱۱۴

6⃣خلق الشیء لا من شیء و لو خلق الشیء من شیء اذا لم یکن له انقطاع ابدا و لم یزل الله اذا و معه شیء

📖التوحید ص۶۷

7⃣لا یکون الشیء لا من شیء الا الله...و لا ینقل الشیء من الوجود الی العدم الا الله

📖التوحید ص۶۸

8⃣یخترع الاشیاء لا من شیء و کل مخلوق دونه یخترع الاشیاء من شیء الا الله...ذلک فرق بینه و بین المحدث

📖بحار الانوار ج۸۱ ص۱۷۰


9⃣الله ... فاعل لا باضطرار مقدر لا بحرکه مرید لابآلة...لاباداة لاتحویه الاماکن و لا تصحبه الاوقات / الخالق لا بمعنی حرکة

📖التوحید ص۵۶

🔟یوجِد المفقود و یُفقِد الموجود و لا تجتمع لغیره الصفتان

📖بحار الانوار ج۴ ص۳۰۱
⬇️
⬆️ با توجه به احادیث نورانی یاد شده ما به این امور اساسی و حائز اهمیت دست میابیم:


1⃣ خلق بر انحاء مختلف است :

۱_ خلق (لا من شیء / بدون ادات / بدون استخدام ماده / بدون مصاحبت فاعل در زمان / ابداع بدون مداخلت فاعل در ساحت تجزی) این خلق مختص به الله سبحانه و تعالی است چنانچه صریحا در روایات به آن اشاره شد

۲_ خلق (من شیء / در زمان / در مکان / با استخدام آلات و ادوات و مواد / صنعتی که بی مثل و سابقه نیست / فاعل آن موجود متجزی و مقداری است که در ساحت عالم کمیات و مقادیر فقط و فقط من شیء فاعلیت دارد)


2⃣ در تقسیم فاعلیت و خالقیت صورت فعل الله سبحانه و تعالی قسیم صورت افعال غیر او واقع شده است و القسیمان لا یجتمعان. ما ثبت للاول لم یثبت للثانی و بالعکس = آنچه برای خداوند ثابت می‌شود برای مخلوق او از فعل ثابت نیست زیرا که فعل این دو فاعل قسیم یکدیگر است و محال است که مخلوق فعل الهی انجام دهد و بالعکس


3⃣ در روایات شریفه از ادوات عموم استفاده شده است که شامل هر فاعلی غیر از خداوند متعال می‌شود چه بخواهد ملک باشد و چه معصوم علیهم السلام مانند

۱- کل صانع شیء فمن شیء صنع
۲- ان کل صانع شیء فمن شیء صنع
۳- لا یکافیه احد من خلقه
۴- کل مخلوق دونه یخترع الاشیاء من شیء
۵- لاتجتمع لغیره الصفتان

• یعنی هر فاعلی غیر از خداوند سبحان فعلش من شیء است و قادر بر احداث و ایجاد و خلق عالم لا من شیء نیست.
این عموم دیگر جنبه تخصیص ندارد زیرا تخصیص الحکم بمصداق یحتاج الی الجواز اولا = اگر عامی بخواهد مخصص واقع شود اول باید جواز آن در فرد مورد تخصیص اثبات شود

• فرض بفرمایید اخبار آمد تمامی انبیاء معصوم هستند حال غالی بیاید و ادعاء کند خاتم النببین صلی الله علیه و آله معصوم نیست آیا این تخصیص اصلا جواز و امکان وقوعی دارد تا به فعلیت برسد؟!

• کذلک در بحث عمومیت فاعلیت غیر الله که در روایات تصریح شد [هر مصداقی از فاعل ها چه ملک چه امام چه نبی چه انسان عادی فعلش به نحو من شیء است و هرگز فاعلیتش مانند خداوند لا من شیء نیست که احداث و ایجاد کند]

• متکلم این روایات معصوم و رئیس الحکماء است و به اقتضای مقدمات حکمت که متکلم در مقام بیان است هیچ موردی را تخصیص نزده که مخلوقی فعل خالق را بتواند قادر باشد و ایضا تمام قرائن متصل و منفصل در ابواب و اصول توحید مفید این معنیست که هر فاعلی غیر از خداوند فعلش محصور در عالم تجزی است و فاعلیتش مازاد بر آن ساحت خاص دیگر صعود ندارد تا به مرتبه لا من شیء برسد.
⬇️
2⃣ اصل توحید بر این امر قائم است که شخص موحد متوجه این مطلب گردد که خداوند خالق رازق، بتمام الصفات و بکنه الذات مباین و متمایز از وجود مخلوق است.
عقلا ما بین خالق و مخلوق دیگر موجودی واسطه نیست زیرا موجود یا حادث است و یا قدیم.
[اگر ازلی الذات و احدی المعنی و واجب الوجود و قدیم و غیر متجزی و مجرد است که خالق است]
[و اگر موجود دارای ابعاض و مقادیر است که ممکن الوجود و متجزی و حادث است یقینا مخلوق است]

• منطقا رابطه میان حادث و قدیم ضدین لا ثالث لهما است که بالنتیجه اجتماع و ارتفاعشان محال است. عقلا محال است موجودی در عین حدوث قدیم باشد و یا اینکه نه قدیم باشد و نه حادث

• ملک، نبی، امام. جملگی غیر الله و مخلوقند نه آنکه موجودی میان خالق و خلق باشند. از آنجا که میان خالق و مخلوق بحقیقت ذات تباین و تفاوت است لذا هرگز خالق فاعلیتش مانند خلق متجزی نیست و خلق متجزی هم مانند خالق یکتا فاعلیت ندارد


⬇️ ارائه این مبنای توحیدی از احادیث شریفه


• ليْسَ بَيْنَ الْخَالِقِ‏ وَ الْمَخْلُوقِ‏ شَيْ‏ءٌ وَ الله خَالِقُ الْأَشْيَاءِ لَا مِنْ شَيْ‏ءٍ

📖التوحید ص۱۴۳

• إنّما هو الله وخلقه، لا ثالث بینهما ولا ثالث غیرهما، فما خلق اللّه لم یعد أن یکون خلقه

📖التوحید ص۴۳۸

• لشهَادَةِ اَلْعُقُولِ أَنَّ كُلَّ مَحْدُودٍ مَخْلُوقٌ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَخْلُوقٍ أَنَّ لَهُ خَالِقاً لَيْسَ بِمَخْلُوقٍ اَلْمُمْتَنِعُ مِنَ اَلْحَدَثِ هُوَ اَلْقَدِيمُ فِي اَلْأَزَلِ

📖الامالی للمفید ج۱ ص۲۵۳

• انَّ اَلله تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خِلْوٌ مِنْ خَلْقِهِ وَ خَلْقُهُ خِلْوٌ مِنْهُ وَ كُلُّ مَا وَقَعَ عَلَيْهِ اِسْمُ شَيْءٍ مَا خَلاَ اَلله عَزَّ وَ جَلَّ فَهُوَ مَخْلُوقٌ وَ اَلله تَعَالَى خٰالِقُ كُلِّ شَيْءٍ

📖التوحید ص۱۰۵


⬇️ تباین میان خالق و مخلوق


• کل ما فی الخلق لا یوجد فی خالقه و کل ما یمکن فیه یمتنع فی صانعه...کیف یجری علیه ما هو أجراه و یعود فیه ما هو ابتدأه

° هر چه در خلق موجود باشد در خالق آن پیدا نمی شود و هر چه در مورد آن ممکن باشد درباره آفریدگارش ناممکن است ... چگونه بر او جاری شود آنچه خود او آن را جاری نموده است، یا به او باز گردد آنچه او آن را احداث فرموده است

📖التوحید ص۴۰

• التوحید أن لا تجوز علی ربک ما جاز علیک

° توحید آن است که هر چه بر تو روا باشد، بر پروردگارت جاری ندانی.

📖بحار الانوار ج۴ ص۲۶۴


• ان ما سوی الواحد متجزی والله واحد لا متجزی و لا متوهم بالقلة و الکثرة، و کل متجزی او متوهم بالقلة و الکثرة فهو مخلوق دال علی خالق له

° همانا جز خداوند یگانه، همه چیز دارای اجزا است، و خداوند یکتا نه دارای است و نه قابل تصور به کمی و زیادی می باشد، هر چیزی که دارای اجزا بوده یا قابل تصور به کمی و زیادی باشد مخلوق است و دلالت بر این می کند که او را خالقی می باشد

📖التوحید ص۱۹۳


• مبائن لجمیع ما أحدث فی الصفات.

° با اوصاف تمامی چیزهایی که خلق نموده، مخالف و مباین است.

📖التوحید ص۶۹


• ان الله تبارک و تعالی خلو من خلقه و خلقه خلو منه، و کل ما وقع علیه اسم شی ما خلا الله فهو مخلوق، والله خالق کل شی، تبارک الذی لیس کمثله شی.

° همانا خداوند جدا از خلقش و خلقش جدا از او می باشند، و هر چیزی که نام شی بر آن توان نهاد مخلوق و آفریده شده است مگر خداوند. خداوند آفریننده همه چیز است، بس والاست آنکه هیچ چیز مانند او نیست.

📖التوحید ص۱۰

• هو القدیم و ما سواه محدث، تعالی عن صفات المخلوقین علوا کبیرا

° تنها اوست که ازلی است و جز او همه اشیا حادث و مخلوقند، فراتر است از داشتن صفات مخلوقات و از همانندی با آن ها فراتری بزرگی

📖التوحید ص۷۶

• لا یلیق بالذی هو خالق کل شی الا ان یکون مبائنا لکل شی متعالیا عن کل شی، سبحانه و تعالی

° خالق اشیا را نمی سزد مگر اینکه مبائن با همه اشیا و متعالی از هر چیز باشد، منزه است و متعالی

📖بحارالانوار ج۳ ص۱۸۴
⬇️
💡حال که نکات فوق را فراگرفتیم باز می‌گردیم به جواب از شبهه نواصب و باطنیه

⁉️ آیا ملک یا هر مخلوق دیگری مانند خداوند متعال ایجاد و احداث می‌کند؟

• غالی لامذهب با حیله و نیرنگ می‌گوید:

° روافض و شیعیان امیرالمؤمنین علی علیه السلام چطور ملک را خالق می‌دانند؟ ولی امام را خالق نمی‌دانند و در شأن امام تقصیر می‌کنند؟!


🔻الجواب:

🔴هیهات از این خدعه و معاویه‌گری. اگر شیعه و تابع حجج الهی، غیر الله را قادر بر خلق لا من شیء نمی‌داند از باب استحالة ذاتیة این امر است که غیر الله موجد و محدث باشد و "المحال الذاتی لا یخصص" آنچه که بر غیر خدا محال است مطلقا و عاما محال است چه بخواهد معصوم باشد چه حمال و خدام ایشان یعنی ملائکه. لذا اصلا شیعه ملک را خالق من دون الله به خلق لا من شیء نمی‌داند که شما چنین عوام فریبی کنید و مردمان بی اطلاع را از دامن معارف اهل البیت علیهم السلام دور سازید و به شیعیان افتراء زنید



🔴 پس آنچه آن دو ملک انجام دادند چه بود؟


ابتداء برخی نصوص را می‌آوریم تا با بررسی قرائن متنی، لفظ خلق را در جایگاه درستش بر ملائک حمل کنیم



1⃣ ملکین خلاقین یصورانه

📖قرب الاسناد ص۳۵۳

شأن آن دو ملک صنعتگری و تقدیر است | ایشان مامور الهی برای تصویرگری نوزاد در شکم مادر هستند | در زمان و مکان و در دار امکان و تجزی، ذاتا مباشر با مواد و مخلوقات فعل دارند


2⃣ ان الله تعالی خلق خلاقین...اخذوا من التربة التی قال فی کتابه منها خلقناکم...فعجن النطفة بتلک التربة

📖الکافی ج۳ ص۱۶۲

کار این دو ملک تقدیر و انجام فعلیست که به وضوح من شیء بودن فعل ایشان (اخذوا من التربة) را مشاهده می‌کنید


3⃣ ملکین خلاقین فیقولان یا رب ما تخلق؟

📖الکافی ج۶ ص۱۳

دو ملک از خداوند متعال می‌پرسند خدایا چه خلق می‌کنی؟ | چه دستوری بر تصویرگری مواد مخلوقه خود می‌دهی؟
⬇️
با دقت در نصوص مذکوره و بررسی قرائن متصله و سیاق گزارش خلق دو ملک، این حقیقت آشکار می‌شود که استعمال لفظ خلق در "ملکین خلاقین" به معنی تقدیر و کارگری و صورتگری بر مواد مخلوق است که صرفا وظیفه تعیین و تکمیل امور مرتبط به نطفه و جنین به ایشان محول گردیده. فاعلیتشان خارج از عالم امکان و حدوث نیست / مبدأ و مقصدا متجزی دارد / در زمان و مکان و مباشر با عناصر واقع شده / اداة و صرف مؤونه برای فعلشان ملحوظ است

° بالنتیجه فعل ایشان من شیء است و هیچ گونه ارتباطی به احداث و خلق تکوین و ابداع بلامثال ندارد

🔼 این نتیجه حتی محتاج به توجه به مسائل برهانی و کلامی (قرائن عقلی) هم نیست بلکه با دقت نظر در قرائن لفظی حدیث این قضیه روشن خواهد شد


🕯نکته اول: خالق کل شیء الله متعال است. هر موجودی در هستی و بودن خود محتاج به موجودی غیر متجزی و قدیم است و الا لازمه اش محال عقلیست (مفصل در دروس و مقالات حدوث براهینش آمد)
تنها فاعلی که هستی بخشی دارد به اشیائی که حقیقتا معدوم بودند خداوند متعال است. عقلا فقط موجود غیر متجزی است که بدون حرکت و تطور و تشأن فعل دارد و می‌آفریند. تمام جواهر کائنات در هستی خود مفتقر به ذات غیر حادثند و حالات و خصائص آنها که تعبیر به اعراض شود هم ذاتی این جواهر حادثه ممکنه نیست بلکه به جعل جاعل موجِد است که مایعی چون نطفه/ذره اسپرم چنین ویژگی دارد که در فرض تلاقی با تخمک منقلب و متحول به موجودی دارای حیات شود

• یعنی هم جواهر مخلوق الله متعالند (لا من شیء) و هم اعراض آن. اشیاء ممکن است حسب اراده الهی به سنت مختارش تبدل و تغیر و در نتیجه انقلاب به شکل جدید پیدا کنند لکن این امر جدید خارج از همان ویژگی و خصیصه عارضه در آن جوهر خاص نیست و بالحتم جاعل آن، موجد آن است

• اینکه عرض شد خالق کل شیء الله متعال است نافی فعل فواعل مختاره نیست زیرا حقیقت هستی بخشی به آنچه که واقعا نبوده و در کتم عدم محتمل الوجود بوده فاعلیت لا من شیء است که مفهومش مقابل و نقیض فاعلیت من شیء است و طرف نقیض (من شیء) مخصِص فاعلیت لا من شیء نخواهد شد لانّه لا یدخل فی موضوعه = یعنی مسئله فاعلیت و خلق غیر الله تخصصا از ناحیه اطلاقی فاعلیت و خالقیت خداوند خارج است

• هر آنچه از جواهر و اعراض کائنات بود خداوند قادر آن را پدید آورد به معنی ایجاد و احداث و تکوین و ابداع بلا مادة و مدة و حرکة و اداة و مثال حال چه اصل جوهر متعین باشد چه عناصر و مواد اولیه آن که حاصل ترکیبشان شیء جدید شود

• لذا روشن باشد فاعل مختار حقیقتا فعل دارد و بلامجاز واقعا افعال او به خودش منتسب است (تخلقون افکا / عنکبوت-۱۷) لکن فعل او ایجاد و احداث و هستی بخشی نیست بلکه صرفا فعل صادر از ناحیه فاعل مختار (مانند انسان) یا مسخر (مانند برخی ملائکه) انتقال و جا به جایی و تقدیر امور موجوده است

• لذا فرق میان《ایجاد لا من شیء = فعل الله متعال》با《تبدیل و تطور و صدور و تقدیر و تحریک مواد و قوی و انرژی ها = transition = خلق التقدیر = من شیء》مشخص باشد که خلط میان این دو مفهوم هدم اساس توحید و انکار تمام آیات و صدها حدیث نورانی اهل البیت علیهم السلام و مغالطه‌ای سفیهانه ضد براهین مکتب آل اطهار است


⬆️مبانی بحث مذکور در روایات


1⃣ کل معط منتقص سواه

📖 التوحید ص۴۹

هر معطی و فاعلی غیر الله بر سر زیادت و نقصان عالم تجزی نشسته
محال است غیر از الله متعال فعل فاعلی بدون الانتقاص باشد که ملازم است با استحالة صدور فعل لا من شیء از ممکن الوجود

2⃣ من زعم ان الله قد زال من شیء الی شیء فقد وصفه صفة مخلوق

📖الکافی ج۱ ص۱۱۰

انتقال و دگرگونش در ذات و صفات حق محال است و فعل او به مباشرت با عناصر و انتقال المواد نیست بلکه این صفت مخلوق است که ذات و فعلش دائم در حال زوال و کمال است بخلاف الله

3⃣ الذی لا من شیء و لا فی شیء و لا علی شیء مبدع الاشیاء و خالقها / لا من شیء کان و لا من شیء خلق...بانت الاشیاء منه / خلق الشیء لا من شیء و لو خلق الشیء من شیء اذا لم یکن له انقطاع و لم یزل الله و معه شیء


📖التوحید ص۹۱ _ ۴۱ _ ۶۷

خداوند بر خلاف مخلوقش نه از چیزیست و نه در چیزی و نه بر چیزی اساسا موجود متجزی و دارای ابعاض نیست لذا اوست می‌آفریند لا من شیء و مخلوقش فعل دارد تماما در ساحت تجزی و من شیء

4⃣ لیس ذلک علی ما یوجد من المخلوقین...فتنقله من حال الی حال...لان المخلوق معتمل مرکب للاشیاء فیه مدخل و خالقنا لا مدخل للاشیاء فیه لانه واحد احدی الذات

📖 الکافی ج۱ ص۱۱۰

خداوند از آن حیث که احدی الذات و موجود غیر متجزی است هرگز انتقال و مباشرت با عناصر و مداخله در اشیاء بذاته ندارد بلکه این صفت مخلوق است که فعلش انتقال و مباشرت با جواهر حادثه است


5⃣ ان الله تعالی خلو من خلقه و خلقه خلو منه والله خالق کل شی...لیس کمثله شی

📖الکافی ج۱ ص۸۳

خداوند خالق کل شی است و هیچ چیز مشابه ذاتش نیست و مانند او فعل ندارد
⬇️
🕯نکته دوم: فعل فواعل مختاره خارج از مشیت حضرت سبحانه و تعالی نیست نه آنکه مانند 《فلاسفه، غلات، صوفیة، سائر فرق ضاله باطنیة، اشعریة》 قائل شویم که فاعل فعل فواعل مختاره الله سبحانه و تعالی است ((به جبر فلسفی در باب ضرورت علیة)) یا ((جبر عرفانی در باب نفی وجود کثرات و بالتبع افعالهم)) و یا ((جبر اشعری بالاکتساب و خلق الفعل))

• همه‌ی این نظرات و آراء اوهامیست مخالف دستگاه عقلانیت و در تضاد کامل با آموزه های قرآن و شریعت

• عقلاء و موحدین قائل هستند که خداوند سبحانه و تعالی خلق الانسان مختارا = خداوند انسان را مختار در افعال خود آفریده است / free will = اراده آزاد اختیار . انسان موجود مریدی است که به انتخاب خود خیر و شرّ را در افعال خود برمی‌گزیند و به اصطلاح موجود قادر، مرید، مختار یصحّ معه / منه الفعل و الترک = انسان که قادر و مختار است می‌تواند کاری را بکند یا نکند / خوب انجام دهد یا بد

• لکن این اختیار او ذاتی او نیست. کلا ماسوی الله هرچه دارد از او قابل سلب و انفکاک و اعدام است و نظر به ذاتش هیچ ضرورتی بر حمل ندارد. لهذا روشن باشد که انسان موجود مختار به استقلال ذاتی نیست بلکه اختیارش را از ناحیه غیر دارد که همانا خالق و محدث اوست که جعل موجود بالاختیار کرده است

• بالنتیجه انسان ((باِقدار من الله = به قدرت دهی خداوند فاعل است)) که به اصطلاح ((افعال او ممضاة بالمشیة است = افعال انسان به مشیت الهی امضاء و محقق می‌گردد)) که اگر خداوند متعال اراده بر منع کند فعلی از جانب فاعل مختار واقع نمی‌شود


⬆️ مبنای حدیثی بحث

قال الله تبارک و تعالی یا آدم بمشیتی کنت انت الذی تشاء لنفسک ما تشاء

📖 التوحید ص۳۳۸

• انسان حقیقتا فاعل و موجود ذو الارادة و المشیة است لکن به اقدار و امضاء و مشیت الهی فعل دارد


فقال أمير المؤمنين عليه‌السلام : إنك إن زعمت أنك بالله تستطيع فليس لك من الأمر شيء  وإن زعمت أنك مع الله تستطيع فقد زعمت أنك شريك معه في ملكه ، وإن زعمت أنك من دون الله تستطيع فقد ادعيت الربوبية من دون الله ، عزوجل ، فقال : يا أمير المؤمنين لا ، بل بالله أستطيع ، فقال عليه‌السلام : أما إنك لو قلت غير هذا لضربت عنقك

📖التوحید ص۳۵۳

• انسان نه من دون الله مستطیع بر افعال خود است نه مع الله که لازمه اش شراکت در فعل و ربوبیت و تفویض است بلکه بالله یعنی به قدرت و اختیاری که خداوند به او داده و هر آن تحت ربوبیت و مشیت اوست فعل دارد بنفسه
⬇️
بیان چند نکته و جمع بندی بحث



🖋 متواترا در تمامی مباحث توحید و جمیع اطلاقات آیات الله الکریمة اثبات شده است که غیر الله فاعل لا من شیء نیست نه از باب عدم وقوع و ثبوت امکانش، بلکه به استحالة ذاتیه بالنتیجه سلب از ممکنات و حوادث. لذا معصوم علیه السلام به لسان التفات و تنبیه به امر بدیهی به ما اصلی می‌آموزد که متوجه نصوص نافیة خلق غیر الله بشویم. من جمله:


1⃣ لا یخلو الانسان من ان یکون خلق نفسه او خلقه غیره او لم یزل موجودا فما لیس بشیء لیس یقدر ان یخلق شیئا...فلا یعلم کیف ابتداءه...فمن زعم ان اباه خلقه قیل فمن خلق اباه؟؟!!...فعجز عن رده انّ من استطاع ان یخلق خلقا و ینفخ فیه روحا

📖الاحتجاج ج۲ ص۳۴۸


2⃣ ابتداءه ایاهم دلیل علی ان لا ابتداء له لعجز کل مبتدأ عن ابتداء غیره

📖التوحید ص۳۶


3⃣ بتشعیره المشاعر عرف ان لا مشعر له و بتجهیره الجواهر عرف ان لا جوهر له و بمضادته بین الاشیاء عرف ان لا ضدّ له

📖الکافی ج۱ ص۱۳۹


4⃣ من لا متنع من الحدث کیف ینشئ الاشیاء من لا یمتنع من الانشاء اذا لقامت فیه آیة المصنوع

📖التوحید ص۴۰


5⃣ انت لم تکن ثم کنت و قد علمت انک لم تکوّن نفسک و لا کوّنک من هو مثلک

📖عیون اخبار الرضا علیه السلام ج۱ ص۱۳۴


6⃣ ان الله هو الذی خلق الاجسام لانه لیس بجسم و لا حال فی جسم

📖 الاحتجاج ج۲ ص۴۷۱


7⃣ فانه جسم الاجسام و هو لیس بجسم و لم یتجزأ و لم یتزاید و لم یتناقص...منشئ الاشیاء و مجسم الاجسام...لو کان کما یقول المشبهة لم یعرف الخالق من المخلوق...و لا المنشئ من المنشأ

📖 التوحید ص۶۱




● در احادیث شریفه مذکوره این نکات به وضوح مشخص است که


۱_ چیزی که مثل سائر مخلوقات متجزی است نمی‌تواند خالق باشد

۲_ امام با استفهام انکاری می‌فرمایند: چگونه چیزی که مخلوق است بخواهد خالق لا من شیء و هستی بخش عالم باشد؟ تنبیه به امر بدیهی می‌دهند که غیر الله محال است خالق باشد

۳_ من له ابتداء الوجود = موجود حادث و متجزی صرفا افعالش در ساحت تجزی تحقق دارد و مبتدأ الوجود عاجز است از اینکه موجود حادث و دارای ابتدای دیگری بیافریند

۴_ اصلا اختلاف میان خالق و مخلوق همین خلق و ایجاد و احداث الهی است. ما خداوند را به احداث عالم می‌شناسیم اگر موجود دیگر بخواهد محدث و موجد باشد العیاذ بالله اله ثانی و قدیم مثنی می‌شود!!!

۵_ هر آنچه که نبوده سپس به اراده الهی ایجاد شده (لو کان فاعلا) صرفا قادر بر محیط عالم امکان است و ماسوای مقدورات عالم امکان دیگر قدرتی ندارد و بر انجام فعلی مشابه فعل الله متعال عاجز و غیر قادر است اگر قادر بر ایجاد لا من شیء باشد دیگر علامت صانع دارد و حادث و مخلوق نیست که لازمه فاسدش حدوث الله متعال یا قدم متجزیات است

۶_ موجود غیر متجزی غیر جسمانی فعلش یقینا لا من شیء است و غیر آن محال و موجود متجزی جسمانی و حادث فعلش من شیء است و صدور لا من شیء از آن محال / حادث فقط قادر بر تقدیر در خلق است نه احداث و ایجاد


● اکنون با التفات به این اصول بهتر می‌توانیم آیات مطلقه خالقیت خداوند و تمام نصوص نافیة خلق غیر الله را درک و هضم کنیم که از چه باب حضرات خلق غیر الله را ممنوع دانستند و آن را محال شمردند
⬇️
💡توضیحات عالمان محقق مکتب و آشنایان به اصول مذهب


در رابطه با حدیث "ملکین خلاقین" علم آموختگان مدرسه اهل البیت علیهم السلام از فقهاء و محدثین شیعه رضوان الله علیهم مطالب دقیق و در خور تأملی دارند که به اختصار به تبیین دو تن از محدثین و فقهای آشنا با مبانی علم کلام اشاره می‌کنیم


1⃣ مرحوم شیخ حرّ العاملی


🖋 ایشان در فصلی از کتاب "الفصول المهمة" خود بابی با عنوان 《ان الله سبحانه خالق کل شیء الا افعال العباد》 می‌گشاید و در توضیح احادیثی چون "ملکین خلاقین" می‌نویسد:


🔆مذهب الامامیه و المعتزله ان افعال العباد صادرة عنهم و هم خالقون لها...و لا ریب ان الله متفرد بخلق الاجسام و اما افعال العباد و حرکاتهم هی من جملة الاعراض...قد یوجه هذا بان الله خلقها عند ارادة الملک او ان المراد احداث صورة خاصة لا احداث جوهر او جسم لانّ الله هو المتفرد بخلقهما...هذا الخلق بمعنی...القدر لیس بخلق حقیقی اعنی الاحداث و الایجاد...نفی الخلق الحقیقی

📚الفصول المهمة فی اصول الائمة ج۱ ص۲۵۹


• مرحوم شیخ حرّ تصریح می‌کنند که افعال العباد هرچه هست مخلوق به خلق تقدیر است نه آنکه مانند ایجاد و احداث الهی خلق حقیقی و تکوینی عالم باشد که فقط حضرت حق است که متفرد به احداث و ایجاد کائنات است. این دو ملک صرفا در عالم امکان به مقدور متجزی و جسمانی دسترسی دارند نه اکثر


2⃣ مرحوم علّامة مجلسی

🖋مرحوم مجلسی ثانی رضی الله تعالی عنه در شرح حدیث "ملکین خلاقین" می‌نویسد:


🔆قوله علیه السلام: ((خلاقین)) ای ملائکة خلاقین و الخلق بمعنی التقدیر

📚مرآة العقول ج۱۳ ص۳۴۵

🔆ملائکة خلاقین و الخلق هنا بمعنی التقدیر لا الایجاد

📚بحار الانوار ج۵۷ ص۳۳۷

• علامه رحمه الله تصریح می‌کند خلق دو ملک ایجاد نیست مانند فعل الهی بلکه تقدیر و انجام فعل به صورت من شیء است
[مخلوقات خداوند فقط در همین حد قدرت دارند و بر مازاد آن (لا من شیء) عاجزند]


⬆️ مبانی روائی بحث


1⃣ اقدر و هو خلق تقدیر
📖 التفسیر المنسوب الی القمی ج۱ ص۱۰۲

2⃣ افعال العباد مخلوقة خلق تقدیر لا خلق تکوین
📖 التوحید ص۴۰۷

3⃣ ان افعال العباد مخلوقه خلق تقدیر لا خلق تکوین
📖التوحید ص۴۱۶

4⃣ انّ افعال بنی آدم مخلوقه خلق تقدیر لا خلق جبر و تکوین
📖تنبیه الخواطر ج۲ ص۲۶۷

5⃣ سالوه صلوات الله علیه عن متشابه الخلق فقال هو علی ثلاثة اوجه ۱- خلق الاختراع ۲- خلق الاستحالة ۳- خلق التقدیر
📖بحار الانوار ج۹۰ ص۱۷

6⃣ افاعیل العباد هی والله مخلوقه اراد خلق تقدیر لا خلق تکوین
📖تحف العقول ص۴۴۵


● مطابق با اصول و نصوصی که عرض شد خلق دو ملک خلق من شیء یا همان خلق التقدیر بوده نه آنکه مانند الله سبحانه و تعالی ایجاد و احداث شیء به نحو (لا من شیء) کنند.


• لذا غالی خدعه و نیرنگ نکند که چرا شیعه امام را خالق نمی‌داند ولی ملک را خالق می‌داند؟ و این تقصیر است!!.
جز در کتب صوفیه و غلات دیگر جایی نمیتوان چنین تفسیر ضد وحی و برهانی یافت. متاسفانه به جهت عدم اطلاع بر مبانی از طرفی می‌گویند تصوف بد است با نقدی کودکانه و بسیار بی ارزش و از طرفی تمام مبانی و اصول خود را وام دار امثال ابن عربی و ملاصدرا و خصیبی هستند
وهابی کور دل هم آگاه باشد که تناول از استفراغ باطنیه خذلهم الله سودی به حال خراب ایشان ندارد زیرا اباطیل این قوم مرفوض موحدین و شیعیان پیرو قرآن و عترت است


🖋 در این نوشتار سعی شد تمرکز بحث بیشتر بر روی تصویر بحث، مباحث لغوی و درایة الحدیث باشد و از ورود به مباحث اصولی و منطقی و کلامی به نحو تفصیل پرهیز شود. زیرا ممکن است مورد فهم عموم واقع نشود و غرض مطالب ایصال نگردد. و الا مباحث شریف و مفصلی حول معقولات کلامی مرتبط به خلق وجود دارد که اساتید معزز و حقیر بی مقدار در دروس و مقالات به نحو مفصل به تشریح و توضیح آن پرداختیم

• کاش خصم حداقل متوجه این باشد که با چسب 《بالاستقلال و بالاذن》 نمی‌توان جلوی نشت توهم علیل بی علاج خالقیت غیر الله را گرفت. بندگان خدا اصلا نمی‌دانند نقطه ثقل بحث در کجاست فرق استحاله و امکان را نمی‌دانند و به زورِ اذن الله می‌خواهد ۲+۲ را ۵ نتیجه گیرند. خداوند عاقبت همه ما را ختم به خیر کند.


🌹 سلام الله علی المصلحین و علی اهل التقوی و الیقین الذین هداهم الله فبهداه صاروا مؤمنین ببرکة وجود اهل بیت النبیّ الطاهرین علیهم افضل صلوات المصلین
@madraseh_kalam
2024/09/29 09:26:56
Back to Top
HTML Embed Code: