◾️ گریه مردان و زنان امّت بر مصائب اهل بیت علیهمالسلام
رُوِیَ أَنَّهُ لَمَّا أَخْبَرَ النَّبِیُّ صَلَِی الله عَلَیه و آله ابْنَتَهُ فَاطِمَةَ عَلَیها سَلام بِقَتْلِ وَلَدِهَا الْحُسَیْنِ وَ مَا یَجْرِی عَلَیْهِ مِنَ الْمِحَنِ بَکَتْ فَاطِمَةُ عَلَیها سَلام بُکَاءً شَدِیداً وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟ قَالَ: فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ. فَاشْتَدَّ بُکَاؤُهَا وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ؟ فَقَالَ: النَّبِیّ ُصَلَِی الله عَلَیه و آله : یَا فَاطِمَةُ إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَةُ تَشْفَعِینَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ وَ کُلُّ مَنْ بَکَى مِنْهُمْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ أَخَذْنَا بِیَدِهِ وَ أَدْخَلْنَاهُ الْجَنَّةَ یَا فَاطِمَةُ عَلَیها سَلام کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّهَا ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعِیمِ الْجَنَّة»
روایت شده: هنگامى که پیغمبر اسلام صلیالله علیه وآله فاطمه اطهر علیهاسلام را از شهادت فرزندش حسین علیه السلام و آن مصائبى که دچار آن حضرت شد آگاه نمود، حضرت زهرا علیهاسلام گریه شدیدى کرد و گفت: پدر جان! یک چنین مصائبى در چه موقع رخ میدهد؟
فرمود: زمانى که من و تو و على علیه السلام در دنیا نباشیم. گریه حضرت زهرا علیهاسلام شدیدتر شد و گفت: پدر جان! پس چه کسى براى حسینم گریه خواهد کرد و چه کسى متصدى عزادارى وى خواهد شد!؟
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: اى فاطمه علیهاسلام! مردان و زنان امت من بر مردان و زنان اهل بیتم گریه خواهند کرد، همه ساله هر گروهى پس از دیگرى عزادارى را تجدید مینمایند.
هنگامى که روز قیامت فرا رسد من و تو مردان و زنان امت را شفاعت خواهیم کرد. هر کس که در مصیبت امام حسین علیهالسلام گریه کند، ما دست او را میگیریم و داخل بهشت مینمائیم.
اى فاطمه! هر چشمى فرداى قیامت گریان است غیر از چشمى که در مصیبت حسین گریه کند، زیرا صاحب آن چشم، خندان و مژده نعمتهاى بهشت به وى داده خواهد شد.
📚منابع
کامل الزیارات، ابن قولویه، ص ۱۰۳
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۸، ص ۲۲۵
بحار الأنوار، ، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۲۹۳
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۸
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
رُوِیَ أَنَّهُ لَمَّا أَخْبَرَ النَّبِیُّ صَلَِی الله عَلَیه و آله ابْنَتَهُ فَاطِمَةَ عَلَیها سَلام بِقَتْلِ وَلَدِهَا الْحُسَیْنِ وَ مَا یَجْرِی عَلَیْهِ مِنَ الْمِحَنِ بَکَتْ فَاطِمَةُ عَلَیها سَلام بُکَاءً شَدِیداً وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟ قَالَ: فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ. فَاشْتَدَّ بُکَاؤُهَا وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ؟ فَقَالَ: النَّبِیّ ُصَلَِی الله عَلَیه و آله : یَا فَاطِمَةُ إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَةُ تَشْفَعِینَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ وَ کُلُّ مَنْ بَکَى مِنْهُمْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ أَخَذْنَا بِیَدِهِ وَ أَدْخَلْنَاهُ الْجَنَّةَ یَا فَاطِمَةُ عَلَیها سَلام کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّهَا ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعِیمِ الْجَنَّة»
روایت شده: هنگامى که پیغمبر اسلام صلیالله علیه وآله فاطمه اطهر علیهاسلام را از شهادت فرزندش حسین علیه السلام و آن مصائبى که دچار آن حضرت شد آگاه نمود، حضرت زهرا علیهاسلام گریه شدیدى کرد و گفت: پدر جان! یک چنین مصائبى در چه موقع رخ میدهد؟
فرمود: زمانى که من و تو و على علیه السلام در دنیا نباشیم. گریه حضرت زهرا علیهاسلام شدیدتر شد و گفت: پدر جان! پس چه کسى براى حسینم گریه خواهد کرد و چه کسى متصدى عزادارى وى خواهد شد!؟
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: اى فاطمه علیهاسلام! مردان و زنان امت من بر مردان و زنان اهل بیتم گریه خواهند کرد، همه ساله هر گروهى پس از دیگرى عزادارى را تجدید مینمایند.
هنگامى که روز قیامت فرا رسد من و تو مردان و زنان امت را شفاعت خواهیم کرد. هر کس که در مصیبت امام حسین علیهالسلام گریه کند، ما دست او را میگیریم و داخل بهشت مینمائیم.
اى فاطمه! هر چشمى فرداى قیامت گریان است غیر از چشمى که در مصیبت حسین گریه کند، زیرا صاحب آن چشم، خندان و مژده نعمتهاى بهشت به وى داده خواهد شد.
📚منابع
کامل الزیارات، ابن قولویه، ص ۱۰۳
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۸، ص ۲۲۵
بحار الأنوار، ، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۲۹۳
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۸
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
◾️گریستن آسمانها و زمین بر امام حسین علیهالسلام
عَن مِسمَعِ بنِ عَبدِالمَلِک عَن اَبی عَبدِاللّهِ علیهالسلام، قالَ: کانَ الُحسَینُ عَلیه السّلام مَعَ اُمِّهِ تَحمِلُهُ. فَاخَذَهُ رَسُولُ اللهِ صَلیاللهعلیهوآله فَقالَ: لَعَنَ اللهُ قاتِلیکَ وَ لَعَن اللهُ سالِبیکَ وَ اَهلَکَ اللهُ المُتَوازرین عَلَیکَ وَ حَکَمَ اللهُ بَینِی وَ بَینَ مَن اَعانَ عَلَیکَ، فَقالَت فاطِمَةُعَلَیها سَلام: یا اَبَة اَیُّ شَیئٍ تَقُولُ؟ قالَ: یا بِنتاهُ ذَکَرَت ما یُصیبُهُ بَعدِی وَ بَعدِکِ مِنَ الاَذی وَ الظُّلمِ وَ الغَدرِ وَ البَغِیِّ وَ هُوَ یَومَئِذٍ فِی عُصبَةٍ کَاَنَّهُم نُجُومُ السَّماءِ، یَتَهادُونَ اِلَی القَتلِ وَ کَاَنِّی اَنظُرُ اِلی مُعَسکَرِهِم وَ اِلی مَوضِع رِحالِهم وَ تُربَتِهِم. فَقالَت: یا اَبَة وَ اَینَ هذا المَوضِعِ الَّذی تَصِف؟ قالَ: مَوضِعُ یُقالَ لَهُ کَربَلا وَ هِیَ ذاتُ کَربٍ وَ بَلاءٍ عَلَینا وَ عَلی الاُمَّةِ، یُخِرجُ عَلَیهِم شَرارَ اُمَّتِی وَ لَو اَنَّ اَحَدَهُم یَشفَعُ لَهُ مَن فِی السَّمواتُ وَ الاَرَضینَ ما شَفَعُوا فیهمِ وَ هُم الُمخَلَّدوُنَ فِی النّارِ، قالَت: یا اَبَة فَیَقتَلُ؟ قالَ: نَعَم یا بِنتاهُ ما قَتَلَ قَبلَهُ اَحَدٌ کانَ تَبکیهِ السَّمواتُ وَ الاَرَضُونَ وَ المَلائِکَةُ وَ الوُحُوشُ وَ الِحیَتانُ فِی البِحارُ وَ الجِبالُ، لَو یُؤذَنَ لَها ما بَقِیَ عَلَی الاَرضِ مُتَنَفِّسٌ، وَ تأتیهِ قَومٌ مِن مُحِبّینا لَیسَ فِی الاَرضِ اَعلَمُ بِاللهِ وَ لا اَقوَمُ بِحَقِّنا مِنهُم اَولَیسَ عَلی ظَهرِ الاَرضِ اَحَدٌ یَلتَفِتُ اِلَیهِ غَیرَهُم اولئِکَ مَصابیحُ فِی ظُلُماتِ الجَورِ، وَ هُمُ الشُّفَعاءُ، وَ هُم وارِدونَ حَوضِی غَداً. اَعرَفُهُم اِذ اَورَدُوا عَلَیَّ بِسیماهُم وَ اَهلُ کُلِّ دِینٍ یَطلُبُونَ اَئِمَّتَهُم وَ هُم یَطلُبُونَنا وَ لا یَطلُبُونَ غَیرَنا وَ هُم قِوامُ الاَرضِ بِهِم یُنَزِّلُ الغَیثُ وَ ذَکَرَ الحَدیثَ بِطوُلِهِ ….
مسمع بن عبدالملک از ابی عبدالله امام صادق علیهالسلام نقل میکند که آن جناب فرمودند:حضرت امام حسین علیهالسلام را مادر گرامی شان بر دوش داشتند رسول خدا صَلَّی الله عَلَیهِ وَآلِهِ او را گرفته و فرمودند: خدای متعال قاتلین تو را لعنت کند، حق تعالی کسانی را که لباست را از تنت بیرون میآورند لعنت کند، خداوند بکشد آنانی را که یکدیگرشان را بر ضد تو کمک و مساعدت میکنند و خداوند بین من و آنان حکم میکند. حضرت فاطمه علیهاسلام عرض کرد: ای پدر چه می فرمایید: حضرت فرمودند: دخترم مصیبت هایی که به او می رسد به یاد آوردم. او حسین علیهالسلام در آن روز در میان جمعی از مردان که همچون ستارگان درخشان هستند، قرار دارد و همگی به طرف مرگ و شهادت حرکت میکنند. گویا اکنون لشکرگاه آنان را مشاهده کرده و به جایگاه و محل دفنشان می نگرم. حضرت فاطمه علیها سلام عرض کردند: ای پدر جایی را که توصیف می نمایید کجاست؟ حضرت فرمودند: مکانی است که کربلا نام دارد و آن زمین برای ما و امت موجب اندوه و بلا است. بدترین افراد امت من بر ضد ایشان خروج میکنند و اگر تمام اهل آسمان و زمین بخواهند شفیع یک نفر از آن گروه شرور باشند شفاعت آنان پذیرفته نمیشود و به طور قطع و یقین تمام آن گروه شرور در جهنم جاویدان خواهند بود.حضرت فاطمه علیهاسلام عرض کردند: پدر، این طفل کشته خواهد شد؟
حضرت فرمودند: بلی دخترم پیش از او کسی این طور (جانگداز و دردناک) کشته نشده است که آسمان ها و زمین و فرشتگان و حیوانات وحشی بیابان ها و ماهیان دریا و کوه ها برای (مصیبت های) او گریه کنند.اگر این موجودات مأذون و اجازه داشتند، پس از شهادت او (امام حسین علیهالسلام) هیچ ذی روح روی زمین را باقی نمی گذاشتند و گروهی از دوستان ما (اهل البیت) خواهند آمد که در روی زمین کسی از آنها عالم تر به ذات (اقدس) الهی نبوده و تلاش کننده تر از آنان در اقامه حق ما وجود ندارد و در روی زمین غیر از ایشان احدی نیست که مورد التفات و توجه باشند. ایشان چراغ های درخشانی هستند که در تاریکی های ظلم و جور می تابند، همان هایی هستند برای دیگران شفاعت میکنند و در فردای قیامت در کنار حوض کوثر بر من وارد میشوند و زمانی که وارد شوند من آنان را به وسیله چهره هایشان (نورانی و الهی آنان) می شناسم. در آن روز اهل هر دین (و مسلک و مذهب و طریقت و…) پیشوایان خود را خواستارند و آنان طالب ما هستند و غیر ما را نمی خواهند. آنان باعث قوام و تحکیم زمین هستند. باران (وفور نعمت های الهی) به برکت وجود آنان بر زمین می بارد.
📚منابع
کامل الزیارات، ابن قولویه، ص ۱۴۵
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۷
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
عَن مِسمَعِ بنِ عَبدِالمَلِک عَن اَبی عَبدِاللّهِ علیهالسلام، قالَ: کانَ الُحسَینُ عَلیه السّلام مَعَ اُمِّهِ تَحمِلُهُ. فَاخَذَهُ رَسُولُ اللهِ صَلیاللهعلیهوآله فَقالَ: لَعَنَ اللهُ قاتِلیکَ وَ لَعَن اللهُ سالِبیکَ وَ اَهلَکَ اللهُ المُتَوازرین عَلَیکَ وَ حَکَمَ اللهُ بَینِی وَ بَینَ مَن اَعانَ عَلَیکَ، فَقالَت فاطِمَةُعَلَیها سَلام: یا اَبَة اَیُّ شَیئٍ تَقُولُ؟ قالَ: یا بِنتاهُ ذَکَرَت ما یُصیبُهُ بَعدِی وَ بَعدِکِ مِنَ الاَذی وَ الظُّلمِ وَ الغَدرِ وَ البَغِیِّ وَ هُوَ یَومَئِذٍ فِی عُصبَةٍ کَاَنَّهُم نُجُومُ السَّماءِ، یَتَهادُونَ اِلَی القَتلِ وَ کَاَنِّی اَنظُرُ اِلی مُعَسکَرِهِم وَ اِلی مَوضِع رِحالِهم وَ تُربَتِهِم. فَقالَت: یا اَبَة وَ اَینَ هذا المَوضِعِ الَّذی تَصِف؟ قالَ: مَوضِعُ یُقالَ لَهُ کَربَلا وَ هِیَ ذاتُ کَربٍ وَ بَلاءٍ عَلَینا وَ عَلی الاُمَّةِ، یُخِرجُ عَلَیهِم شَرارَ اُمَّتِی وَ لَو اَنَّ اَحَدَهُم یَشفَعُ لَهُ مَن فِی السَّمواتُ وَ الاَرَضینَ ما شَفَعُوا فیهمِ وَ هُم الُمخَلَّدوُنَ فِی النّارِ، قالَت: یا اَبَة فَیَقتَلُ؟ قالَ: نَعَم یا بِنتاهُ ما قَتَلَ قَبلَهُ اَحَدٌ کانَ تَبکیهِ السَّمواتُ وَ الاَرَضُونَ وَ المَلائِکَةُ وَ الوُحُوشُ وَ الِحیَتانُ فِی البِحارُ وَ الجِبالُ، لَو یُؤذَنَ لَها ما بَقِیَ عَلَی الاَرضِ مُتَنَفِّسٌ، وَ تأتیهِ قَومٌ مِن مُحِبّینا لَیسَ فِی الاَرضِ اَعلَمُ بِاللهِ وَ لا اَقوَمُ بِحَقِّنا مِنهُم اَولَیسَ عَلی ظَهرِ الاَرضِ اَحَدٌ یَلتَفِتُ اِلَیهِ غَیرَهُم اولئِکَ مَصابیحُ فِی ظُلُماتِ الجَورِ، وَ هُمُ الشُّفَعاءُ، وَ هُم وارِدونَ حَوضِی غَداً. اَعرَفُهُم اِذ اَورَدُوا عَلَیَّ بِسیماهُم وَ اَهلُ کُلِّ دِینٍ یَطلُبُونَ اَئِمَّتَهُم وَ هُم یَطلُبُونَنا وَ لا یَطلُبُونَ غَیرَنا وَ هُم قِوامُ الاَرضِ بِهِم یُنَزِّلُ الغَیثُ وَ ذَکَرَ الحَدیثَ بِطوُلِهِ ….
مسمع بن عبدالملک از ابی عبدالله امام صادق علیهالسلام نقل میکند که آن جناب فرمودند:حضرت امام حسین علیهالسلام را مادر گرامی شان بر دوش داشتند رسول خدا صَلَّی الله عَلَیهِ وَآلِهِ او را گرفته و فرمودند: خدای متعال قاتلین تو را لعنت کند، حق تعالی کسانی را که لباست را از تنت بیرون میآورند لعنت کند، خداوند بکشد آنانی را که یکدیگرشان را بر ضد تو کمک و مساعدت میکنند و خداوند بین من و آنان حکم میکند. حضرت فاطمه علیهاسلام عرض کرد: ای پدر چه می فرمایید: حضرت فرمودند: دخترم مصیبت هایی که به او می رسد به یاد آوردم. او حسین علیهالسلام در آن روز در میان جمعی از مردان که همچون ستارگان درخشان هستند، قرار دارد و همگی به طرف مرگ و شهادت حرکت میکنند. گویا اکنون لشکرگاه آنان را مشاهده کرده و به جایگاه و محل دفنشان می نگرم. حضرت فاطمه علیها سلام عرض کردند: ای پدر جایی را که توصیف می نمایید کجاست؟ حضرت فرمودند: مکانی است که کربلا نام دارد و آن زمین برای ما و امت موجب اندوه و بلا است. بدترین افراد امت من بر ضد ایشان خروج میکنند و اگر تمام اهل آسمان و زمین بخواهند شفیع یک نفر از آن گروه شرور باشند شفاعت آنان پذیرفته نمیشود و به طور قطع و یقین تمام آن گروه شرور در جهنم جاویدان خواهند بود.حضرت فاطمه علیهاسلام عرض کردند: پدر، این طفل کشته خواهد شد؟
حضرت فرمودند: بلی دخترم پیش از او کسی این طور (جانگداز و دردناک) کشته نشده است که آسمان ها و زمین و فرشتگان و حیوانات وحشی بیابان ها و ماهیان دریا و کوه ها برای (مصیبت های) او گریه کنند.اگر این موجودات مأذون و اجازه داشتند، پس از شهادت او (امام حسین علیهالسلام) هیچ ذی روح روی زمین را باقی نمی گذاشتند و گروهی از دوستان ما (اهل البیت) خواهند آمد که در روی زمین کسی از آنها عالم تر به ذات (اقدس) الهی نبوده و تلاش کننده تر از آنان در اقامه حق ما وجود ندارد و در روی زمین غیر از ایشان احدی نیست که مورد التفات و توجه باشند. ایشان چراغ های درخشانی هستند که در تاریکی های ظلم و جور می تابند، همان هایی هستند برای دیگران شفاعت میکنند و در فردای قیامت در کنار حوض کوثر بر من وارد میشوند و زمانی که وارد شوند من آنان را به وسیله چهره هایشان (نورانی و الهی آنان) می شناسم. در آن روز اهل هر دین (و مسلک و مذهب و طریقت و…) پیشوایان خود را خواستارند و آنان طالب ما هستند و غیر ما را نمی خواهند. آنان باعث قوام و تحکیم زمین هستند. باران (وفور نعمت های الهی) به برکت وجود آنان بر زمین می بارد.
📚منابع
کامل الزیارات، ابن قولویه، ص ۱۴۵
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۷
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
◾️دشمن من و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را آگاه مکن!
آن حضرت خطاب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود:
اُوصِیکَ اَنْ لایَشْهَدَ اَحَدٌ جِِنازَتِی مِنْ هؤلاءِ الَّذینَ ظَلَمونِی وَ اَخَذوا حَقِّی فَاِنَّهُمْ عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسولِ اللهِ وَ لا تَتْرُکْ اَنْ یُصَلِّیَ عَلَیَّ اَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لا مِنْ اَتْباعِهِمْ وَ ادْفِنِّی فِی الَّیْلِ اِذا هَدَأت الْعُیُونُ وَ نَامَتِ الاَبْصارُ.
ای علی علیهالسلام تو را وصیت میکنم هیچ یک از آنان که به من ظلم روا داشتند و حق مرا غصب کردند، نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند؛ زیرا آنها دشمنان من و دشمنان رسول خدا هستند و اجازه نده که فردی از آنها و پیروانشان بر من نماز بگزارد. مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشمها آرام گرفته و دیدهها به خواب فرو رفته باشند.
📚منابع:
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص ۲۰۹؛ ج ۷۸، ص۲۵۳؛ ج ۲۸، ص۳۰۴
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
آن حضرت خطاب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود:
اُوصِیکَ اَنْ لایَشْهَدَ اَحَدٌ جِِنازَتِی مِنْ هؤلاءِ الَّذینَ ظَلَمونِی وَ اَخَذوا حَقِّی فَاِنَّهُمْ عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسولِ اللهِ وَ لا تَتْرُکْ اَنْ یُصَلِّیَ عَلَیَّ اَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لا مِنْ اَتْباعِهِمْ وَ ادْفِنِّی فِی الَّیْلِ اِذا هَدَأت الْعُیُونُ وَ نَامَتِ الاَبْصارُ.
ای علی علیهالسلام تو را وصیت میکنم هیچ یک از آنان که به من ظلم روا داشتند و حق مرا غصب کردند، نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند؛ زیرا آنها دشمنان من و دشمنان رسول خدا هستند و اجازه نده که فردی از آنها و پیروانشان بر من نماز بگزارد. مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشمها آرام گرفته و دیدهها به خواب فرو رفته باشند.
📚منابع:
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص ۲۰۹؛ ج ۷۸، ص۲۵۳؛ ج ۲۸، ص۳۰۴
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
◾️بیان روضه فاطمه در شب معراج توسط جبرئیل
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْبَصْرِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ: لَمَّا أُسْرِيَ بِالنَّبِيِ إِلَى السَّمَاءِ قِيلَ لَهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَخْتَبِرُكَ فِي ثَلَاثٍ لِيَنْظُرَ كَيْفَ صَبْرُكَ قَالَ أُسَلِّمُ لِأَمْرِكَ يَا رَبِّ وَ لَا قُوَّةَ لِي عَلَى الصَّبْرِ إِلَّا بِكَ فَمَا هُنَّ ؟
... وَ أَمَّا الثَّالِثَةُ فَمَا يَلْقَى أَهْلُ بَيْتِكَ مِنْ بَعْدِكَ مِنَ الْقَتْلِ أَمَّا أَخُوكَ عَلِيٌّ فَيَلْقَى مِنْ أُمَّتِكَ الشَّتْمَ وَ التَّعْنِيفَ وَ التَّوْبِيخَ وَ الْحِرْمَانَ وَ الْجَحْدَ [وَ الْجُهْدَ] وَ الظُّلْمَ وَ آخِرُ ذَلِكَ الْقَتْلُ فَقَالَ يَا رَبِّ قَبِلْتُ وَ رَضِيتُ وَ مِنْكَ التَّوْفِيقُ وَ الصَّبْرُ وَ أَمَّا ابْنَتُكَ فَتُظْلَمُ وَ تُحْرَمُ وَ يُؤْخَذُ حَقُّهَا غَصْباً الَّذِي تَجْعَلُهُ لَهَا وَ تُضْرَبُ وَ هِيَ حَامِلٌ وَ يُدْخَلُ عَلَيْهَا وَ عَلَى حَرِيمِهَا وَ مَنْزِلِهَا بِغَيْرِ إِذْنٍ ثُمَّ يَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ثُمَّ لَا تَجِدُ مَانِعاً وَ تَطْرَحُ مَا فِي بَطْنِهَامِنَ الضَّرْبِ وَ تَمُوتُ مِنْ ذَلِكَ الضَّرْبِ قُلْتُ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ- قَبِلْتُ يَا رَبِّ وَ سَلَّمْتُ وَ مِنْكَ التَّوْفِيقُ وَ الصَّبْرُ [لِلصَّبْرِ]
...وَ أَمَّا ابْنَتُكَ فَإِنِّي أُوْقِفُهَا عِنْدَ عَرْشِي فَيُقَالُ لَهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَّمَكِ فِي خَلْقِهِ فَمَنْ ظَلَمَكِ وَ ظَلَمَ وُلْدَكِ فَاحْكُمِي فِيهِ بِمَا أَحْبَبْتِ فَإِنِّي أُجِيزُ حُكُومَتَكِ فِيهِمْ فَتَشْهَدُ الْعَرْصَةُ فَإِذَا وَقَفَ مَنْ ظَلَمَهَا أَمَرْتُ بِهِ إِلَى النَّار.
جعفر حمیری به استنادش از حماد بن عثمان از امام صادق علیهالسلام نقل میکند که حضرت فرمودند:
زمانی که پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به معراج برده شدند، به ایشان گفته شد که خدای تبارک و تعالی صبر تو را در سه جا امتحان میکند. پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به درگاه الهی عرضه داشت: بار پروردگارا تسلیم امر تو می شوم و هیچ نیرویی برای من بر صبر کردن نیست مگر از جانب تو. آن سه چیز چیستند؟ (بعد از بیان اولین و دومین سختی ها جواب آمد که سومین آنها، این است که ... تا رسید به اینجا) اما سومین مصیبت کشته شدن فرزندانت بعد از تو می باشد . اما برادرت علی از جانب امت تو مورد شماتت و بی توجهی و توبیخ و محروم شدن از حقش و مخالفت واقع می شود و در آخر کشته می شود. پیامبر عرضه داشت: بار پروردگارا قبول می کنم و راضی می شوم در حالی که توفیق و صبر از جانب توست. اما دخترت مورد ستم واقع گشته و محروم شده و حقش غاصبانه گرفته میشود؛ همان حقی که تو برایش قرار می دهی و در حالی که باردار است، او را می زنند و به حریم و خانه اش بدون اجازه وارد میشوند. سپس به او خواری و ذلت می رسد و هیچ باز دارنده ای نمی یابد و فرزندی را که در شکم دارد از آن ضربه سقط میکند و به سبب آن ضربه از دنیا میرود.
پیامبر عرضه داشت: همه از خداییم و به سوی او باز میگردیم. پروردگارا پذیرفتم و تسلیم شدم و از تو توفیق و صبر می طلبم.
اما من دختر تو را در قیامت نزد عرشم نگه می دارم. پس به او گفته میشود: خداوند تو را درباره آفریدگانش داور ساخته. پس هر کس به تو و فرزندانت ظلم کرده درباره اش آنگونه که دوست داری داوری کن که داوری تو را در میان آنها روا میدانم.
📚منابع:
كامل الزيارات، ابن قولویه، ص ۳۲۲
تاويل الايات، سید شرف الدین علی حسینی، ص ۸۳۸
الجواهر السنيه، شیخ حر عاملی، ص ۲۹۱
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۶۷
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْبَصْرِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ: لَمَّا أُسْرِيَ بِالنَّبِيِ إِلَى السَّمَاءِ قِيلَ لَهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَخْتَبِرُكَ فِي ثَلَاثٍ لِيَنْظُرَ كَيْفَ صَبْرُكَ قَالَ أُسَلِّمُ لِأَمْرِكَ يَا رَبِّ وَ لَا قُوَّةَ لِي عَلَى الصَّبْرِ إِلَّا بِكَ فَمَا هُنَّ ؟
... وَ أَمَّا الثَّالِثَةُ فَمَا يَلْقَى أَهْلُ بَيْتِكَ مِنْ بَعْدِكَ مِنَ الْقَتْلِ أَمَّا أَخُوكَ عَلِيٌّ فَيَلْقَى مِنْ أُمَّتِكَ الشَّتْمَ وَ التَّعْنِيفَ وَ التَّوْبِيخَ وَ الْحِرْمَانَ وَ الْجَحْدَ [وَ الْجُهْدَ] وَ الظُّلْمَ وَ آخِرُ ذَلِكَ الْقَتْلُ فَقَالَ يَا رَبِّ قَبِلْتُ وَ رَضِيتُ وَ مِنْكَ التَّوْفِيقُ وَ الصَّبْرُ وَ أَمَّا ابْنَتُكَ فَتُظْلَمُ وَ تُحْرَمُ وَ يُؤْخَذُ حَقُّهَا غَصْباً الَّذِي تَجْعَلُهُ لَهَا وَ تُضْرَبُ وَ هِيَ حَامِلٌ وَ يُدْخَلُ عَلَيْهَا وَ عَلَى حَرِيمِهَا وَ مَنْزِلِهَا بِغَيْرِ إِذْنٍ ثُمَّ يَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ثُمَّ لَا تَجِدُ مَانِعاً وَ تَطْرَحُ مَا فِي بَطْنِهَامِنَ الضَّرْبِ وَ تَمُوتُ مِنْ ذَلِكَ الضَّرْبِ قُلْتُ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ- قَبِلْتُ يَا رَبِّ وَ سَلَّمْتُ وَ مِنْكَ التَّوْفِيقُ وَ الصَّبْرُ [لِلصَّبْرِ]
...وَ أَمَّا ابْنَتُكَ فَإِنِّي أُوْقِفُهَا عِنْدَ عَرْشِي فَيُقَالُ لَهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَّمَكِ فِي خَلْقِهِ فَمَنْ ظَلَمَكِ وَ ظَلَمَ وُلْدَكِ فَاحْكُمِي فِيهِ بِمَا أَحْبَبْتِ فَإِنِّي أُجِيزُ حُكُومَتَكِ فِيهِمْ فَتَشْهَدُ الْعَرْصَةُ فَإِذَا وَقَفَ مَنْ ظَلَمَهَا أَمَرْتُ بِهِ إِلَى النَّار.
جعفر حمیری به استنادش از حماد بن عثمان از امام صادق علیهالسلام نقل میکند که حضرت فرمودند:
زمانی که پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به معراج برده شدند، به ایشان گفته شد که خدای تبارک و تعالی صبر تو را در سه جا امتحان میکند. پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به درگاه الهی عرضه داشت: بار پروردگارا تسلیم امر تو می شوم و هیچ نیرویی برای من بر صبر کردن نیست مگر از جانب تو. آن سه چیز چیستند؟ (بعد از بیان اولین و دومین سختی ها جواب آمد که سومین آنها، این است که ... تا رسید به اینجا) اما سومین مصیبت کشته شدن فرزندانت بعد از تو می باشد . اما برادرت علی از جانب امت تو مورد شماتت و بی توجهی و توبیخ و محروم شدن از حقش و مخالفت واقع می شود و در آخر کشته می شود. پیامبر عرضه داشت: بار پروردگارا قبول می کنم و راضی می شوم در حالی که توفیق و صبر از جانب توست. اما دخترت مورد ستم واقع گشته و محروم شده و حقش غاصبانه گرفته میشود؛ همان حقی که تو برایش قرار می دهی و در حالی که باردار است، او را می زنند و به حریم و خانه اش بدون اجازه وارد میشوند. سپس به او خواری و ذلت می رسد و هیچ باز دارنده ای نمی یابد و فرزندی را که در شکم دارد از آن ضربه سقط میکند و به سبب آن ضربه از دنیا میرود.
پیامبر عرضه داشت: همه از خداییم و به سوی او باز میگردیم. پروردگارا پذیرفتم و تسلیم شدم و از تو توفیق و صبر می طلبم.
اما من دختر تو را در قیامت نزد عرشم نگه می دارم. پس به او گفته میشود: خداوند تو را درباره آفریدگانش داور ساخته. پس هر کس به تو و فرزندانت ظلم کرده درباره اش آنگونه که دوست داری داوری کن که داوری تو را در میان آنها روا میدانم.
📚منابع:
كامل الزيارات، ابن قولویه، ص ۳۲۲
تاويل الايات، سید شرف الدین علی حسینی، ص ۸۳۸
الجواهر السنيه، شیخ حر عاملی، ص ۲۹۱
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۶۷
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#بازنشر
● سلسله درس گفتارهای آموزشی
"مقتل فاطمیه"
● جلسه اول:
مصیبت فراق رسول الله(ص)
به جهت محتوای خاص این کلیپها، لطفا از ارسال آن، جز برای ذاکران اهل بیت(ع) خودداری بفرمائید.
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
#مداحی_عالمانه
#دکتر_حسین_محمدی_فام
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
● سلسله درس گفتارهای آموزشی
"مقتل فاطمیه"
● جلسه اول:
مصیبت فراق رسول الله(ص)
به جهت محتوای خاص این کلیپها، لطفا از ارسال آن، جز برای ذاکران اهل بیت(ع) خودداری بفرمائید.
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
#مداحی_عالمانه
#دکتر_حسین_محمدی_فام
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
Audio
#بازنشر
● سلسله درس گفتارهای آموزشی "مقتل فاطمیه"
● جلسه اول: مصیبت فراق رسول الله(ص)
به جهت محتوای خاص این کلیپها، لطفا از ارسال آن، جز برای ذاکران اهل بیت(ع) خودداری بفرمائید.
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
#مداحی_عالمانه
#دکتر_حسین_محمدی_فام
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
● سلسله درس گفتارهای آموزشی "مقتل فاطمیه"
● جلسه اول: مصیبت فراق رسول الله(ص)
به جهت محتوای خاص این کلیپها، لطفا از ارسال آن، جز برای ذاکران اهل بیت(ع) خودداری بفرمائید.
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
#مداحی_عالمانه
#دکتر_حسین_محمدی_فام
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
◼️دادخواهی پیامبر صلیالله علیه و آله برای حضرت محسن علیهالسلام
پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در این محکمه حضور می یابد و محسن علیهالسلام را که یادگار اوست بر سر دست می گیرد و شخصاً برای دادخواهی به پا میخیزد. و اینچنین عظمت مظلوم سقیفه بر همگان معلوم میگردد.
يَأْتِي مُحَسِّنٌ مُخَضَّباً بِدَمِهِ تَحْمِلُهُ خَدِيجَةُ ابْنَةُ خُوَيْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ علیها سلام ابْنَةُ أَسَدٍ وَ هُمَا جَدَّتَاهُ وَ جُمَانَةُ عَمَّتُهُ ابْنَةُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَسْمَاءُ ابْنَةُ عُمَيْسٍ صَارِخَاتٍ وَ أَيْدِيهِنَّ عَلَى خُدُودِهِنَّ وَ نَوَاصِيهِنَّ مُنْتَشِرَةٌ وَ الْمَلَائِكَةُ تَسْتُرُهُنَّ بِأَجْنِحَتِهَا وَ أُمُّهُ فَاطِمَةُ تَصِيحُ وَ تَقُولُ هَذَا يَوْمُكُمْ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُوعَدُونَ وَ جَبْرَائِيلُ يَصِيحُ وَ يَقُولُ: مَظْلُومٌ فَانْتَصِرْ فَيَأْخُذُ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) محسن [مُحَسِّناً] عَلَى يَدِهِ وَ يَرْفَعُهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ هُوَ يَقُولُ إِلَهِي صَبَرْنَا فِي الدُّنْيَا احْتِسَاباً وَ هَذَا الْيَوْمَ: تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيدا.
روز قیامت حضرت محسن علیهالسلام خونآلود میآید و دو جدّهی او حضرت خدیجه و فاطمه بنت اسد و دو عمهی او ام هانی و جمانه دو دختر حضرت ابوطالب علیهالسلام و اسماء بنت عمیس او را حمل کرده و در همان حال فریاد میزنند و دستها را بر صورت میگذارند و موها پریشان میکنند و ملائکه ایشان را با بالهایشان میپوشانند. در همین حال مادرش فاطمه علیهاسلام گریه میکند و فریاد می زند و میگوید: امروز همان روزی است که وعده داده شدید.
جبرئیل علیهالسلام هم از طرف حضرت محسن علیهالسلام فریاد می زند و میگوید: «من مظلوم هستم، خدایا به فریاد رس». پیامبر صلی اللَّه علیه و آله محسن علیهالسلام را روی دست می گیرد و او را به آسمان بلند میکند و میگوید: الهی و سیدی! در دنیا به خاطر تو صبر کردیم و امروز وقت آن است که هر نفسی آنچه بدی کرده آرزو کند که بین او و آنها فاصله زیادی باشد.
📚منابع
الهداية الكبرى، ص ۴۱۷
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۹
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در این محکمه حضور می یابد و محسن علیهالسلام را که یادگار اوست بر سر دست می گیرد و شخصاً برای دادخواهی به پا میخیزد. و اینچنین عظمت مظلوم سقیفه بر همگان معلوم میگردد.
يَأْتِي مُحَسِّنٌ مُخَضَّباً بِدَمِهِ تَحْمِلُهُ خَدِيجَةُ ابْنَةُ خُوَيْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ علیها سلام ابْنَةُ أَسَدٍ وَ هُمَا جَدَّتَاهُ وَ جُمَانَةُ عَمَّتُهُ ابْنَةُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَسْمَاءُ ابْنَةُ عُمَيْسٍ صَارِخَاتٍ وَ أَيْدِيهِنَّ عَلَى خُدُودِهِنَّ وَ نَوَاصِيهِنَّ مُنْتَشِرَةٌ وَ الْمَلَائِكَةُ تَسْتُرُهُنَّ بِأَجْنِحَتِهَا وَ أُمُّهُ فَاطِمَةُ تَصِيحُ وَ تَقُولُ هَذَا يَوْمُكُمْ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُوعَدُونَ وَ جَبْرَائِيلُ يَصِيحُ وَ يَقُولُ: مَظْلُومٌ فَانْتَصِرْ فَيَأْخُذُ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) محسن [مُحَسِّناً] عَلَى يَدِهِ وَ يَرْفَعُهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ هُوَ يَقُولُ إِلَهِي صَبَرْنَا فِي الدُّنْيَا احْتِسَاباً وَ هَذَا الْيَوْمَ: تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيدا.
روز قیامت حضرت محسن علیهالسلام خونآلود میآید و دو جدّهی او حضرت خدیجه و فاطمه بنت اسد و دو عمهی او ام هانی و جمانه دو دختر حضرت ابوطالب علیهالسلام و اسماء بنت عمیس او را حمل کرده و در همان حال فریاد میزنند و دستها را بر صورت میگذارند و موها پریشان میکنند و ملائکه ایشان را با بالهایشان میپوشانند. در همین حال مادرش فاطمه علیهاسلام گریه میکند و فریاد می زند و میگوید: امروز همان روزی است که وعده داده شدید.
جبرئیل علیهالسلام هم از طرف حضرت محسن علیهالسلام فریاد می زند و میگوید: «من مظلوم هستم، خدایا به فریاد رس». پیامبر صلی اللَّه علیه و آله محسن علیهالسلام را روی دست می گیرد و او را به آسمان بلند میکند و میگوید: الهی و سیدی! در دنیا به خاطر تو صبر کردیم و امروز وقت آن است که هر نفسی آنچه بدی کرده آرزو کند که بین او و آنها فاصله زیادی باشد.
📚منابع
الهداية الكبرى، ص ۴۱۷
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۹
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
◼روضهخوانی حضرت زهرا علیهاسلام دررویای صادقانه حضرت سکینه علیهاسلام
الملهوف عن سكينة: لَمّا كانَ فِي اليَومِ الرّابِعِ مِن مُقامِنا، رَأَيتُ فِي المَنامِ... ورَأَيت امرَأَةً راكِبَةً في هَودَجٍ ويَدُها مَوضوعَةٌ عَلى رَأسِها، فَسَأَلتُ عَنها، فَقيلَ لي : فاطِمَةُ عَلَیها سَلام بِنتُ مُحَمَّدٍ أمُّ أبيكِ. فَقُلتُ: وَاللّه ِ لَأَنطَلِقَنَّ إلَيها ولَاُخبِرَنَّها ما صُنِعَ بِنا. فَسَعَيتُ مُبادِرَةً نَحوَها حَتّى لَحِقتُ بِها ووَقَفتُ بَينَ يَدَيها أبكي وأقولُ: يا اُمَّتاه جَحَدوا وَاللّه ِ حَقَّنا ، يا اُمَّتاه بَدَّدوا وَاللّه ِ شَملَنا، يا اُمَّتاه اِستَباحوا وَاللّه ِ حَريمَنا، يا اُمَّتاه قَتَلوا وَاللّه ِ الحُسَينَ أبانا. فَقالَت لي: كُفّي صَوتَكِ يا سُكَينَةُ! فَقَد قَطَّعتِ نِياطَ قَلبي ، وأقرَحتِ كَبِدي ، هذا قَميصُ أبيكِ الحُسَينِ لا يُفارِقُني حَتّى ألقَى اللّه َ بِهِ .
الملهوف ـ به نقل از سَكينه سلام الله علیها: روز چهارم اقامتمان [در شام]، در عالم رؤيا ديدم كه . . . زنى سوار بر هودج است و دستش را بر سرش نهاده است. از [نامِ] او جويا شدم. به من گفتند: فاطمه علیهاسلام دختر محمّد صلی الله علیه و آله، مادر پدرت است. گفتم: به خدا سوگند، به سوى او مى روم و آنچه را كه با ما كرده اند به او خواهم گفت. بلافاصله به سوى او دويدم تا به او رسيدم و پيشِ رويش ايستادم و مى گريستم و مى گفتم: اى مادر! به خدا سوگند ، حقّ ما را انكار كردند. اى مادر ! به خدا سوگند، جمع ما را پراكنده كردند. اى مادر ! به خدا سوگند، حريم ما را ناديده گرفتند و حلال شمردند. اى مادر! به خدا سوگند، پدرمان حسين علیهالسلام را كُشتند. او به من گفت: «بس كن، اى سَكينه! دلم را پاره كردى و جگرم را سوزاندى. اين، پيراهن پدرت حسين علیهالسلام است كه آن را از خود، دور نمى كنم تا با آن، خدا را ديدار كنم»
📚منابع:
الملهوف، ص ۲۲۰
مثير الأحزان، ص ۱۰۴
بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۸
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
الملهوف عن سكينة: لَمّا كانَ فِي اليَومِ الرّابِعِ مِن مُقامِنا، رَأَيتُ فِي المَنامِ... ورَأَيت امرَأَةً راكِبَةً في هَودَجٍ ويَدُها مَوضوعَةٌ عَلى رَأسِها، فَسَأَلتُ عَنها، فَقيلَ لي : فاطِمَةُ عَلَیها سَلام بِنتُ مُحَمَّدٍ أمُّ أبيكِ. فَقُلتُ: وَاللّه ِ لَأَنطَلِقَنَّ إلَيها ولَاُخبِرَنَّها ما صُنِعَ بِنا. فَسَعَيتُ مُبادِرَةً نَحوَها حَتّى لَحِقتُ بِها ووَقَفتُ بَينَ يَدَيها أبكي وأقولُ: يا اُمَّتاه جَحَدوا وَاللّه ِ حَقَّنا ، يا اُمَّتاه بَدَّدوا وَاللّه ِ شَملَنا، يا اُمَّتاه اِستَباحوا وَاللّه ِ حَريمَنا، يا اُمَّتاه قَتَلوا وَاللّه ِ الحُسَينَ أبانا. فَقالَت لي: كُفّي صَوتَكِ يا سُكَينَةُ! فَقَد قَطَّعتِ نِياطَ قَلبي ، وأقرَحتِ كَبِدي ، هذا قَميصُ أبيكِ الحُسَينِ لا يُفارِقُني حَتّى ألقَى اللّه َ بِهِ .
الملهوف ـ به نقل از سَكينه سلام الله علیها: روز چهارم اقامتمان [در شام]، در عالم رؤيا ديدم كه . . . زنى سوار بر هودج است و دستش را بر سرش نهاده است. از [نامِ] او جويا شدم. به من گفتند: فاطمه علیهاسلام دختر محمّد صلی الله علیه و آله، مادر پدرت است. گفتم: به خدا سوگند، به سوى او مى روم و آنچه را كه با ما كرده اند به او خواهم گفت. بلافاصله به سوى او دويدم تا به او رسيدم و پيشِ رويش ايستادم و مى گريستم و مى گفتم: اى مادر! به خدا سوگند ، حقّ ما را انكار كردند. اى مادر ! به خدا سوگند، جمع ما را پراكنده كردند. اى مادر ! به خدا سوگند، حريم ما را ناديده گرفتند و حلال شمردند. اى مادر! به خدا سوگند، پدرمان حسين علیهالسلام را كُشتند. او به من گفت: «بس كن، اى سَكينه! دلم را پاره كردى و جگرم را سوزاندى. اين، پيراهن پدرت حسين علیهالسلام است كه آن را از خود، دور نمى كنم تا با آن، خدا را ديدار كنم»
📚منابع:
الملهوف، ص ۲۲۰
مثير الأحزان، ص ۱۰۴
بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۸
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
◾️فاطمه علیهاسلام و سر مقدس امام حسین علیهالسلام در تنور خولی
جاءَ خُولی الأَصْبحی بِرأْسِ الحُسَینِ إلی بَیتِه فِی الکُوفهِ فَوَضَعَتْه تَحتَ إجانةِ. فَقالتْ له إِمرأتُه: و أیُّ شیءٍ تحتَ الإِجانةِ؟ قالَ: رأسُ خارجیٍ، فَقَتلهُ الأمیرُ عُبیدالله بنُ زیادٍ و أُریدُ أنْ أَذهبَ به إلی یزیدِ بنِ معاویهِ لِیُعطینی عَلیه مالاً کثیراً. قالت: وَ مَن هُوَ؟ قالَ: الَحُسینُ بنُ علیٍ فَصاحَتْ و خَرَّتْ مَغشیةً علیها.
فَلَمّا أَفاقَتْ و قالَتْ : یا وَلیکَ ، یا شرَّ المَجُوسِ ! لَقَدْ آذیتَ محمداً فی عِتْرتِه. أَما خِفْتَ مِن إلهِ الأرضِ وَ السَّماءِ حَیثُ تَطْلبُ الجائِزَهَ علی رأسِ إبنِ سّیدهِ نساءِ العالمین؟ ثُمَّ خَرجَتْ مِن عندهِ باکیةً.
فَلَمّا قامَتْ ، رَفَعَتْ الرأّسَ وَ قَبَّلَتْه وَ وَضَعَتْهُ فی حِجْرها ، وَجَعَلت تُقَبِّله وَ تَقُول: لَعَنَ اللهُ قاتِلکَ و خَصَمَهِ جدِّک مُحمدٍ المُصطفی.
فَلَمّا جَنَّ اللیلُ غَلبَ علیها النّومُ؛ فَرأتْ کَأَّنَ البیتُ قَد إنْشَقَّ نِصفینِ و غشیه نورٌ.
فَجاءتُ سحابةٌ بیضاءٌ ، فَخَرِجتْ منها إمْرأتانِ فَأخذتا الرأسَ مِن حِجْرها وَ بَکتا. قالتْ: فَقلتُ لهما : بِالله مَنْ أنتُما ؟ قالتْ إِحداهُما : أنا خدیجهُ بنتُ خُویلد و هذه إبنتی فاطمةُ الزهراءِ عَلَیها سَلام، وَ قدْ شَکرناکَ و شکرنا عَمَلک ، وَ أنتَ رفیقَتُنا فی دَرَجهِ القدُسِ فی الجنهِ. قالتْ : فَانْتَبَهتْ مِن النّومِ.
خولی اصبحی سر شریف امام حسین علیه السلام را به خانه اش در کوفه آورد و آن را در زیر طشت قرار داد.
همسرش به او گفت: چه چیزی در زیر طشت است؟
-گفت: سر خارجی است که امیر عبيدالله بن زیاد او را کشت و قصد دارم آن را به سوی یزید بن معاویه ببرم تا بخاطر آن ثروت زیادی به من عطا کند.
-گفت: آن خارجی کیست؟
گفت: حسين بن على علیه السلام.
زن فريادكشيد و غش كرد.
هنگامیکه به هوش آمد گفت: وای بر تو، ای بدترین مجوسی ها. آیا پیامبر را با آزار عترتش اذیت نمودی؟
آیا از خداوند زمین و آسمان ها نمی ترسی که برای سر فرزند سرور زنان عالم جایزه مى طلبى. سپس از نزد او گریان خارج شد.
هنگامیکه بر خاست، سر را از زیر طشت برداشت و بوسید و در دامن خویش قرار داد و آن را می بوسید و گفت خداوند قاتل و کشنده تو را لعنت و جدّت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله با او مخاصمه کند.
هنگامیکه شب همه جا را فرا گرفت خواب بر او غالب شد. درخواب دید گویا خانه دو نصف شده است و نور آن را فرا گرفته است. ابری نورانی و سپید آمد و از آن دو زن خارج شدند و سر را گرفته و در دامن خویش قرار دادند و گریستند.
میگوید: به آنها عرضه داشتم: سوگند به خدا شما که هستید؟
یکی از آنها فرمود: من خدیجه دختر خویلد هستم و این دخترم فاطمهی زهراست و از تو و آنچه انجام دادی تشکر میکنیم. تو همراه ما در درجه قدس در بهشت میباشی.
📚منابع:
مدینه المعاجز، جلد ۴، صفحه ۱۲۵
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۷
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
جاءَ خُولی الأَصْبحی بِرأْسِ الحُسَینِ إلی بَیتِه فِی الکُوفهِ فَوَضَعَتْه تَحتَ إجانةِ. فَقالتْ له إِمرأتُه: و أیُّ شیءٍ تحتَ الإِجانةِ؟ قالَ: رأسُ خارجیٍ، فَقَتلهُ الأمیرُ عُبیدالله بنُ زیادٍ و أُریدُ أنْ أَذهبَ به إلی یزیدِ بنِ معاویهِ لِیُعطینی عَلیه مالاً کثیراً. قالت: وَ مَن هُوَ؟ قالَ: الَحُسینُ بنُ علیٍ فَصاحَتْ و خَرَّتْ مَغشیةً علیها.
فَلَمّا أَفاقَتْ و قالَتْ : یا وَلیکَ ، یا شرَّ المَجُوسِ ! لَقَدْ آذیتَ محمداً فی عِتْرتِه. أَما خِفْتَ مِن إلهِ الأرضِ وَ السَّماءِ حَیثُ تَطْلبُ الجائِزَهَ علی رأسِ إبنِ سّیدهِ نساءِ العالمین؟ ثُمَّ خَرجَتْ مِن عندهِ باکیةً.
فَلَمّا قامَتْ ، رَفَعَتْ الرأّسَ وَ قَبَّلَتْه وَ وَضَعَتْهُ فی حِجْرها ، وَجَعَلت تُقَبِّله وَ تَقُول: لَعَنَ اللهُ قاتِلکَ و خَصَمَهِ جدِّک مُحمدٍ المُصطفی.
فَلَمّا جَنَّ اللیلُ غَلبَ علیها النّومُ؛ فَرأتْ کَأَّنَ البیتُ قَد إنْشَقَّ نِصفینِ و غشیه نورٌ.
فَجاءتُ سحابةٌ بیضاءٌ ، فَخَرِجتْ منها إمْرأتانِ فَأخذتا الرأسَ مِن حِجْرها وَ بَکتا. قالتْ: فَقلتُ لهما : بِالله مَنْ أنتُما ؟ قالتْ إِحداهُما : أنا خدیجهُ بنتُ خُویلد و هذه إبنتی فاطمةُ الزهراءِ عَلَیها سَلام، وَ قدْ شَکرناکَ و شکرنا عَمَلک ، وَ أنتَ رفیقَتُنا فی دَرَجهِ القدُسِ فی الجنهِ. قالتْ : فَانْتَبَهتْ مِن النّومِ.
خولی اصبحی سر شریف امام حسین علیه السلام را به خانه اش در کوفه آورد و آن را در زیر طشت قرار داد.
همسرش به او گفت: چه چیزی در زیر طشت است؟
-گفت: سر خارجی است که امیر عبيدالله بن زیاد او را کشت و قصد دارم آن را به سوی یزید بن معاویه ببرم تا بخاطر آن ثروت زیادی به من عطا کند.
-گفت: آن خارجی کیست؟
گفت: حسين بن على علیه السلام.
زن فريادكشيد و غش كرد.
هنگامیکه به هوش آمد گفت: وای بر تو، ای بدترین مجوسی ها. آیا پیامبر را با آزار عترتش اذیت نمودی؟
آیا از خداوند زمین و آسمان ها نمی ترسی که برای سر فرزند سرور زنان عالم جایزه مى طلبى. سپس از نزد او گریان خارج شد.
هنگامیکه بر خاست، سر را از زیر طشت برداشت و بوسید و در دامن خویش قرار داد و آن را می بوسید و گفت خداوند قاتل و کشنده تو را لعنت و جدّت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله با او مخاصمه کند.
هنگامیکه شب همه جا را فرا گرفت خواب بر او غالب شد. درخواب دید گویا خانه دو نصف شده است و نور آن را فرا گرفته است. ابری نورانی و سپید آمد و از آن دو زن خارج شدند و سر را گرفته و در دامن خویش قرار دادند و گریستند.
میگوید: به آنها عرضه داشتم: سوگند به خدا شما که هستید؟
یکی از آنها فرمود: من خدیجه دختر خویلد هستم و این دخترم فاطمهی زهراست و از تو و آنچه انجام دادی تشکر میکنیم. تو همراه ما در درجه قدس در بهشت میباشی.
📚منابع:
مدینه المعاجز، جلد ۴، صفحه ۱۲۵
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۷
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
◾️طلب آمرزش حضرت فاطمه علیهاسلام برای زائران
عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیه السَّلام ...وَ مَا مِنْ عَيْنٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ وَ لَا عَبْرَةٍ مِنْ عَيْنٍ بَكَتْ وَ دَمَعَتْ عَلَيْهِ وَ مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ سَلامُ الله علَیها وَ أَسْعَدَهَا عَلَيْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ وَ أَدَّى حَقَّنَا
داود بن کثیر از امام صادق علیهالسلام نقل کرده که آن حضرت فرمود:
حضرت فاطمه سلاماللهعلیها دخت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله برای زوار قبر فرزندش حسین بن علی حاضر شده فَتَستَغفِرُ لَهُم ذُنُوبُهُم و برای گناهان ایشان طلب آمرزش مینماید.
📚منابع:
كامل الزيارات، ص ۸۱
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۷
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیه السَّلام ...وَ مَا مِنْ عَيْنٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ وَ لَا عَبْرَةٍ مِنْ عَيْنٍ بَكَتْ وَ دَمَعَتْ عَلَيْهِ وَ مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ سَلامُ الله علَیها وَ أَسْعَدَهَا عَلَيْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ وَ أَدَّى حَقَّنَا
داود بن کثیر از امام صادق علیهالسلام نقل کرده که آن حضرت فرمود:
حضرت فاطمه سلاماللهعلیها دخت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله برای زوار قبر فرزندش حسین بن علی حاضر شده فَتَستَغفِرُ لَهُم ذُنُوبُهُم و برای گناهان ایشان طلب آمرزش مینماید.
📚منابع:
كامل الزيارات، ص ۸۱
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۷
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
◾️تابوت
وَ عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه قَالَتْ لِأَسْمَاءَ إِنِّي قَدِ اسْتَقْبَحْتُ مَا يُصْنَعُ بِالنِّسَاءِ أَنَّهُ يُطْرَحُ عَلَى الْمَرْأَةِ الثَّوْبُ فَيَصِفُهَا لِمَنْ رَأَى فَقَالَتْ أَسْمَاءُ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا أُرِيكِ شَيْئاً رَأَيْتُهُ بِأَرْضِ الْحَبَشَةِ قَالَ فَدَعَتْ بِجَرِيدَةٍ رَطْبَةٍ فَحَسَّنَتْهَا ثُمَّ طَرَحَتْ عَلَيْهَا ثَوْباً فَقَالَتْ فَاطِمَةُ سَلامُ الله عَلَیها مَا أَحْسَنَ هَذَا وَ أَجْمَلَهُ لَا تُعْرَفُ بِهِ الْمَرْأَةُ مِنَ الرَّجُلِ قَالَ قَالَتْ فَاطِمَةُ فَإِذَا مِتُّ فَاغْسِلِينِي أَنْتِ وَ لَا يَدْخُلَنَّ عَلَيَّ أَحَدٌ فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ فَاطِمَةُ سَلامُ الله عَلَیها جَاءَتْ عَائِشَةُ تَدْخُلُ عَلَيْهَا فَقَالَتْ أَسْمَاءُ لَا تَدْخُلِي فَكَلَّمَتْ عَائِشَة أَبَابَكْرٍ فَقَالَتْ إِنَّ هَذِهِ الْخَثْعَمِيَّةَ تَحُولُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ قَدْ جَعَلَتْ لَهَا مِثْلَ هَوْدَجِ الْعَرُوسِ فَقَالَتْ أَسْمَاءُ لِأَبِي بَكْرٍ أَمَرَتْنِي أَنْ لَا يَدْخُلَ عَلَيْهَا أَحَدٌ وَ أَرَيْتُهَا هَذَا الَّذِي صَنَعْتُ وَ هِيَ حَيَّةٌ فَأَمَرَتْنِي أَنْ أَصْنَعَ لَهَا ذَلِكَ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ اصْنَعِي مَا أَمَرَتْكِ فَانْصَرَفَ وَ غَسَّلَهَا عَلِيٌّ عَلَیهِ السَّلام وَ أَسْمَاءُ.
اسماء بنت عمیس نقل میکند که فاطمه علیهاسلام دختر رسول خدا به من گفت: من آن چه را بر پیکر زنان به هنگام مرگ می سازند، زشت می انگارم ؛ جامه ای را براو می افکنندکه آن پیکر را بر هر بیننده ای می نمایاند.
اسماء عرضه داشت: ای دختر رسول خدا! من چیزی را در حبشه دیدم که به شما نشان می دهم.
اسماء چند چوب خواست، آنها را درست کرد و بعد هم پارچهای به روی آن کشید. حضرت فاطمه سلاماللهعلیها فرمود: چه چیزی خوبی است. مردهی مرد از زن تشخیص داده نمیشود. سپس فرمود: هنگامیکه من از دنیا رفتم مرا غسل بده و هیچ کس بر من وارد نشود.
هنگامیکه فاطمه علیهاسلام از دنیا رفت، عایشه آمد تا وارد منزل فاطمه علیهاسلام شود. اسماء به او گفت: داخل مشو (او را منع کرد).
عایشه به ابوبکر گفت: این زن خثعمی مانع از دیدار ما با دختر رسول خدا میشود و برای او چیزی مانند هودج عروس درست کرده است. اسماء به ابوبکر گفت: فاطمه علیها سلام دستور داده که کسی بر او داخل نشودو آن چیزی را که برایش ساختم وقتی زنده بود ، دیده و دستور داد آن را برایش درست کنم.
ابوبکر گفت: آن چه به تو دستور داده انجام بده سپس بازگشت و علی علیهالسلام و اسماء او را غسل دادند.
📚منابع:
بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۹۰
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
وَ عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه قَالَتْ لِأَسْمَاءَ إِنِّي قَدِ اسْتَقْبَحْتُ مَا يُصْنَعُ بِالنِّسَاءِ أَنَّهُ يُطْرَحُ عَلَى الْمَرْأَةِ الثَّوْبُ فَيَصِفُهَا لِمَنْ رَأَى فَقَالَتْ أَسْمَاءُ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا أُرِيكِ شَيْئاً رَأَيْتُهُ بِأَرْضِ الْحَبَشَةِ قَالَ فَدَعَتْ بِجَرِيدَةٍ رَطْبَةٍ فَحَسَّنَتْهَا ثُمَّ طَرَحَتْ عَلَيْهَا ثَوْباً فَقَالَتْ فَاطِمَةُ سَلامُ الله عَلَیها مَا أَحْسَنَ هَذَا وَ أَجْمَلَهُ لَا تُعْرَفُ بِهِ الْمَرْأَةُ مِنَ الرَّجُلِ قَالَ قَالَتْ فَاطِمَةُ فَإِذَا مِتُّ فَاغْسِلِينِي أَنْتِ وَ لَا يَدْخُلَنَّ عَلَيَّ أَحَدٌ فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ فَاطِمَةُ سَلامُ الله عَلَیها جَاءَتْ عَائِشَةُ تَدْخُلُ عَلَيْهَا فَقَالَتْ أَسْمَاءُ لَا تَدْخُلِي فَكَلَّمَتْ عَائِشَة أَبَابَكْرٍ فَقَالَتْ إِنَّ هَذِهِ الْخَثْعَمِيَّةَ تَحُولُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ قَدْ جَعَلَتْ لَهَا مِثْلَ هَوْدَجِ الْعَرُوسِ فَقَالَتْ أَسْمَاءُ لِأَبِي بَكْرٍ أَمَرَتْنِي أَنْ لَا يَدْخُلَ عَلَيْهَا أَحَدٌ وَ أَرَيْتُهَا هَذَا الَّذِي صَنَعْتُ وَ هِيَ حَيَّةٌ فَأَمَرَتْنِي أَنْ أَصْنَعَ لَهَا ذَلِكَ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ اصْنَعِي مَا أَمَرَتْكِ فَانْصَرَفَ وَ غَسَّلَهَا عَلِيٌّ عَلَیهِ السَّلام وَ أَسْمَاءُ.
اسماء بنت عمیس نقل میکند که فاطمه علیهاسلام دختر رسول خدا به من گفت: من آن چه را بر پیکر زنان به هنگام مرگ می سازند، زشت می انگارم ؛ جامه ای را براو می افکنندکه آن پیکر را بر هر بیننده ای می نمایاند.
اسماء عرضه داشت: ای دختر رسول خدا! من چیزی را در حبشه دیدم که به شما نشان می دهم.
اسماء چند چوب خواست، آنها را درست کرد و بعد هم پارچهای به روی آن کشید. حضرت فاطمه سلاماللهعلیها فرمود: چه چیزی خوبی است. مردهی مرد از زن تشخیص داده نمیشود. سپس فرمود: هنگامیکه من از دنیا رفتم مرا غسل بده و هیچ کس بر من وارد نشود.
هنگامیکه فاطمه علیهاسلام از دنیا رفت، عایشه آمد تا وارد منزل فاطمه علیهاسلام شود. اسماء به او گفت: داخل مشو (او را منع کرد).
عایشه به ابوبکر گفت: این زن خثعمی مانع از دیدار ما با دختر رسول خدا میشود و برای او چیزی مانند هودج عروس درست کرده است. اسماء به ابوبکر گفت: فاطمه علیها سلام دستور داده که کسی بر او داخل نشودو آن چیزی را که برایش ساختم وقتی زنده بود ، دیده و دستور داد آن را برایش درست کنم.
ابوبکر گفت: آن چه به تو دستور داده انجام بده سپس بازگشت و علی علیهالسلام و اسماء او را غسل دادند.
📚منابع:
بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۹۰
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#بازنشر
● سلسله درس گفتارهای آموزشی
"مقتل فاطمیه"
● جلسه دوم:
مصیبت پاره کردن نامه فدک
به جهت محتوای خاص این کلیپها، لطفا از ارسال آن، جز برای ذاکران اهل بیت(ع) خودداری بفرمائید.
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
#مداحی_عالمانه
#دکتر_حسین_محمدی_فام
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
● سلسله درس گفتارهای آموزشی
"مقتل فاطمیه"
● جلسه دوم:
مصیبت پاره کردن نامه فدک
به جهت محتوای خاص این کلیپها، لطفا از ارسال آن، جز برای ذاکران اهل بیت(ع) خودداری بفرمائید.
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
#مداحی_عالمانه
#دکتر_حسین_محمدی_فام
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
Audio
#بازنشر
● سلسله درس گفتارهای آموزشی "مقتل فاطمیه"
● جلسه دوم: مصیبت پاره کردن نامه فدک
به جهت محتوای خاص این کلیپها، لطفا از ارسال آن، جز برای ذاکران اهل بیت(ع) خودداری بفرمائید.
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
#مداحی_عالمانه
#دکتر_حسین_محمدی_فام
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
● سلسله درس گفتارهای آموزشی "مقتل فاطمیه"
● جلسه دوم: مصیبت پاره کردن نامه فدک
به جهت محتوای خاص این کلیپها، لطفا از ارسال آن، جز برای ذاکران اهل بیت(ع) خودداری بفرمائید.
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
#مداحی_عالمانه
#دکتر_حسین_محمدی_فام
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
◼سر حسين علیهالسلام در دير راهب و زيارت حضرت فاطمه علیهاسلام از آن
عَنْ أبی سعیدِ الشّامی ، قالَ : کنتُ یَوماً مَعَ الکفرةِ اللِّئامِ الَّذینَ حَمَلُوا الرؤُوسَ وَ السَّبایا إِلی دمشقِ ؛ فَوَصَلوا إِلی دِیْر النَّصاری . قالَ : فَلَمّا نَظَر القِسّیسُ إِلی رَأسِ الحُسینِ و إِذا بالنّور ساطِعٌ منه إِلی عَنانِ السَّماء ، فَوَقع فی قَلبِه هَیْبةٌ منه . فقال القِسّیسُ : دِیْرنا ما یَسِعُکم بَلْ ادخُلوا الرؤُوسَ و السَّبایا إِلی الدِّیرِ و حیطوا بِالدیرِ مِنْ خارِجٍ فإذا دَهَمَکم عدوٌّ قاتِلوه و لا تکونُوا مضطرِبین عَلی الرؤُّوسِ و السَّبایا .
فَاسْتحسَنوا کلامَ القسّیس و قالوا : هذا هُو الرّأیِ . فَحَطّوا رأسَ الحسینِ فی صندوقِ و قَفَلوه وَ أَدخَلوه إِلی الدِّیرِ وَ النساءَ و زینَ العابدینِ و جَعَلوهُم فی مکانٍ یلیقُ بِهم.
ثُمَّ إنَّ صاحِبَ الدیرِ أرادَ أنْ یَری الرأسَ الشَّریفِ و جَعَلَ یَنْظُرُ حولَ البیتِ الَّذی فیه الصَنددقُ – و کاَن له رازونةٌ – فحَطّ رأسُه فیها، فرأیَ البیتَ یَشرِقٌ نوراً و رأیَ أنَّ سقفَ البیتِ قد انشقَّ وَ نَزلَ مِنَ السّماءِ تَختَ عظیم، و إذا بِإمرأهٍ أَحَسَنَ مِن الحُورِ جالِسَةً علی التَّختِ و إِذا بشخصٍ یصیحُ : أَطْرقوا و لا تَنْظُروا، و إِذا قَدْ خَرجَ مِن ذلک البیتِ نساءٌ ...
قال : فَأخرِجْنِ الرأسَ مِن الصندوقِ وَ کلٌّ مِن تلک النساءِ واحدةٌ بَعدَ واحدةٌ یُقبِّلنَ الرأسَ الشّریفِ . فَلَمّا وَقَعتِ النوبةُ لمولاتی فاطمة الزهراء عَلَیها سَلام غُشِی علیها و غُشِی صاحبُ الدیر، و عادَ لا یَنظُر بالعینِ بَل یَسْمَعُ الکلامَ، و إذا بقائِلة تقول:
السلامُ علیک يا قتیلَ الأُمِّ ، السلام علیک یا مظلومَ الأُمِّ السلام علیکَ یا شهیدَ الأُمِّ، لا یَتَداخَلک همٌّ و لا غمٌّ، و إنَّ اللهَ تعالی سَیفرِجُ عنّی و عنکَ؛ یا بنیَّ! من ذا الذی فرَّقَ بینَ رأسِک و جَسدِک ؟ یا بنیَّ ! مَن ذا الّذی قَتَلک و ظَلَمَک؟ یا بنیَّ! من ذا الّذی سُبی حَریمُک؟ یا بنیَّ! مَن الذی أَیتم أطفالَک. ثمَّ إِنَّها بَکَتْ بکاءاً شدیداً.
فلمّا سَمِع الدیُرانی ذلک إِندَهَشَ وَ وقَعَ مَغْشِیّاً علیه.
ابو سعید شامی میگوید: روزی همراه کفار پستی که سرهای شهدا و اسیران را به شام می بردند، بودم. پس به کلیسای مسیحیان رسیدند. هنگامیکه قسیس به سر امام حسین علیهالسلام که نوری از آن به سمت آسمان ساطع بود نگريست، هیبت آن حضرت در قلبش واقع شد.
قسیس به آنها گفت: دیر ما به اندازه ی جمعیت شما بزرگ نیست. سرها و اسیران را وارد دیر کنید و از بیرون دیر را احاطه کنيد. اگر دشمنی حمله نمود او را بکشید و به خاطر سرها و اسیران نگران نباشید.
آنها کلام قسیس را پسندیدند و گفتند این نظر خوبی است. پس سر حسین علیهالسلام را داخل صندوق قرار داده و قفل نمودند و همراه زنان و امام زینالعابدین وارد دیر کردند و آنها را در مکانی که تحت نظر داشته باشند قرار دادند.
صاحب دیر خواست تا سر مطهر را ببیند و به خانه ای که صندوق در آن قرار داشت نگاه میکرد. او رازیانه اى داشت كه سر را در آن پیچید. در آن هنگام نورخانه را فرا گرفته و سقف خانه شکافته شد و از آسمان تختی بزرگ فرود آمد. ناگهان زنی که از حوری ها نیکوتر بود بر آن تخت نشست و شخصی فریاد میزد: راه باز کنید و نگاه نکنید. در آن لحظه از آن خانه زنهایی خارج شدند.
آن زنها سر را از صندوق بیرون آوردند و هر کدام یکی پس از دیگری سر شریف را میبوسیدند. هنگامیکه نوبت به مولای ما فاطمه زهرا علیها سلام رسید، حضرت غش كردند و صاحب دیر نیز غش كرد.
راهب با چشم نمیدید بلکه تنها کلام و سخن آنها را میشنید که گویندهای میگفت:
سلام بر تو ای کشته ی مادر!
سلام بر تو ای مظلوم مادر !
سلام بر تو ای شهید مادر!
ناراحتی به خود راه مده و غصه نخور. زیرا خداوند در آینده فرج من و تو را میرساند.
ای پسرم چه كسى بین سر و بدنت جدایی انداخته است؟
ای پسرم چه کسی تو را کشته و به تو ظلم روا داشته است؟
ای پسرم! چه کسی خانواده ات را به اسارت در آورده؟
ای پسرم چه کسی اطفال و کودکان تو را یتیم كرده است؟
سپس به شدت گریست. هنگامیکه صاحب دیر این کلام را شنید، مدهوش شد و غش کرد.
📚منابع:
الدمعة الساکبة، جلد ۵، صفحه ۷۰
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۶۰
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
عَنْ أبی سعیدِ الشّامی ، قالَ : کنتُ یَوماً مَعَ الکفرةِ اللِّئامِ الَّذینَ حَمَلُوا الرؤُوسَ وَ السَّبایا إِلی دمشقِ ؛ فَوَصَلوا إِلی دِیْر النَّصاری . قالَ : فَلَمّا نَظَر القِسّیسُ إِلی رَأسِ الحُسینِ و إِذا بالنّور ساطِعٌ منه إِلی عَنانِ السَّماء ، فَوَقع فی قَلبِه هَیْبةٌ منه . فقال القِسّیسُ : دِیْرنا ما یَسِعُکم بَلْ ادخُلوا الرؤُوسَ و السَّبایا إِلی الدِّیرِ و حیطوا بِالدیرِ مِنْ خارِجٍ فإذا دَهَمَکم عدوٌّ قاتِلوه و لا تکونُوا مضطرِبین عَلی الرؤُّوسِ و السَّبایا .
فَاسْتحسَنوا کلامَ القسّیس و قالوا : هذا هُو الرّأیِ . فَحَطّوا رأسَ الحسینِ فی صندوقِ و قَفَلوه وَ أَدخَلوه إِلی الدِّیرِ وَ النساءَ و زینَ العابدینِ و جَعَلوهُم فی مکانٍ یلیقُ بِهم.
ثُمَّ إنَّ صاحِبَ الدیرِ أرادَ أنْ یَری الرأسَ الشَّریفِ و جَعَلَ یَنْظُرُ حولَ البیتِ الَّذی فیه الصَنددقُ – و کاَن له رازونةٌ – فحَطّ رأسُه فیها، فرأیَ البیتَ یَشرِقٌ نوراً و رأیَ أنَّ سقفَ البیتِ قد انشقَّ وَ نَزلَ مِنَ السّماءِ تَختَ عظیم، و إذا بِإمرأهٍ أَحَسَنَ مِن الحُورِ جالِسَةً علی التَّختِ و إِذا بشخصٍ یصیحُ : أَطْرقوا و لا تَنْظُروا، و إِذا قَدْ خَرجَ مِن ذلک البیتِ نساءٌ ...
قال : فَأخرِجْنِ الرأسَ مِن الصندوقِ وَ کلٌّ مِن تلک النساءِ واحدةٌ بَعدَ واحدةٌ یُقبِّلنَ الرأسَ الشّریفِ . فَلَمّا وَقَعتِ النوبةُ لمولاتی فاطمة الزهراء عَلَیها سَلام غُشِی علیها و غُشِی صاحبُ الدیر، و عادَ لا یَنظُر بالعینِ بَل یَسْمَعُ الکلامَ، و إذا بقائِلة تقول:
السلامُ علیک يا قتیلَ الأُمِّ ، السلام علیک یا مظلومَ الأُمِّ السلام علیکَ یا شهیدَ الأُمِّ، لا یَتَداخَلک همٌّ و لا غمٌّ، و إنَّ اللهَ تعالی سَیفرِجُ عنّی و عنکَ؛ یا بنیَّ! من ذا الذی فرَّقَ بینَ رأسِک و جَسدِک ؟ یا بنیَّ ! مَن ذا الّذی قَتَلک و ظَلَمَک؟ یا بنیَّ! من ذا الّذی سُبی حَریمُک؟ یا بنیَّ! مَن الذی أَیتم أطفالَک. ثمَّ إِنَّها بَکَتْ بکاءاً شدیداً.
فلمّا سَمِع الدیُرانی ذلک إِندَهَشَ وَ وقَعَ مَغْشِیّاً علیه.
ابو سعید شامی میگوید: روزی همراه کفار پستی که سرهای شهدا و اسیران را به شام می بردند، بودم. پس به کلیسای مسیحیان رسیدند. هنگامیکه قسیس به سر امام حسین علیهالسلام که نوری از آن به سمت آسمان ساطع بود نگريست، هیبت آن حضرت در قلبش واقع شد.
قسیس به آنها گفت: دیر ما به اندازه ی جمعیت شما بزرگ نیست. سرها و اسیران را وارد دیر کنید و از بیرون دیر را احاطه کنيد. اگر دشمنی حمله نمود او را بکشید و به خاطر سرها و اسیران نگران نباشید.
آنها کلام قسیس را پسندیدند و گفتند این نظر خوبی است. پس سر حسین علیهالسلام را داخل صندوق قرار داده و قفل نمودند و همراه زنان و امام زینالعابدین وارد دیر کردند و آنها را در مکانی که تحت نظر داشته باشند قرار دادند.
صاحب دیر خواست تا سر مطهر را ببیند و به خانه ای که صندوق در آن قرار داشت نگاه میکرد. او رازیانه اى داشت كه سر را در آن پیچید. در آن هنگام نورخانه را فرا گرفته و سقف خانه شکافته شد و از آسمان تختی بزرگ فرود آمد. ناگهان زنی که از حوری ها نیکوتر بود بر آن تخت نشست و شخصی فریاد میزد: راه باز کنید و نگاه نکنید. در آن لحظه از آن خانه زنهایی خارج شدند.
آن زنها سر را از صندوق بیرون آوردند و هر کدام یکی پس از دیگری سر شریف را میبوسیدند. هنگامیکه نوبت به مولای ما فاطمه زهرا علیها سلام رسید، حضرت غش كردند و صاحب دیر نیز غش كرد.
راهب با چشم نمیدید بلکه تنها کلام و سخن آنها را میشنید که گویندهای میگفت:
سلام بر تو ای کشته ی مادر!
سلام بر تو ای مظلوم مادر !
سلام بر تو ای شهید مادر!
ناراحتی به خود راه مده و غصه نخور. زیرا خداوند در آینده فرج من و تو را میرساند.
ای پسرم چه كسى بین سر و بدنت جدایی انداخته است؟
ای پسرم چه کسی تو را کشته و به تو ظلم روا داشته است؟
ای پسرم! چه کسی خانواده ات را به اسارت در آورده؟
ای پسرم چه کسی اطفال و کودکان تو را یتیم كرده است؟
سپس به شدت گریست. هنگامیکه صاحب دیر این کلام را شنید، مدهوش شد و غش کرد.
📚منابع:
الدمعة الساکبة، جلد ۵، صفحه ۷۰
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۶۰
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
◾️سیلی زدن خلیفه دوم به مقداد
فلَمّا طَلَعَ الصُّبحُ، أقْبَلَ الناسُ إلی بَیتِ فاطمةَ علیها سلام لِیُصَلُّوا علیها ، وَ رأی المقدادُ أبابَکر فقال له : نَحْنُ دَفَّنَّاها البارحه . فقال عمرُ لأبی بکرٍ : ألَمْ أقُلْ لَکَ أَنَّهُمْ یَفْعَلون کذلک ؟ قالَ مقدادُ : إنَّ فاطمةَ علیها سلام أوْصَتْ بِذلک ؛ أنکم لا تصلُّن عَلیها.
فَرَفع عُمرُ یَدَه و ضَرَبَ علی رأسِ مِقْدادِ و وَجْهَه ضَرْباً عَنیفاً حَتَّی أعیَی مِنْ کِثرةِ الضَّربْ ، و خَلَّصَ الحاضِرُون المِقدادَ مِنْ یَدهِ . وقال المقدادُ :ماتَتْ إبنهُ رسولِ اللهِ علیها السلام وَالدَّمُ یَنزِفُ مِنْ جَنْبِها بِسبَبِ ضربةِ سَیفٍ وسَوْطٍ ضَرَبْتَها أنتَ ، و أنا أحْقَرُ عِندَکم مِن علیٍّ و فاطمةَ علیهما سلام. و لمّا سَمِعوا هذا الکلامَ قالوا : واللهِ لأحقُّ الناسِ بِالضْربِ عَلیُ بن أبی طالب علیهالسلام .
فأقَبْلوا إلی علیٍّ و هُوَ جالِسٌ فی بابِ دارِه ، قالَ عمرُ : یَابنَ أبی طالِب ! ألا تَتْرکُ حَسَدَکَ القدیمَ ، فَغَسَّلتَ رسولَ اللهِ و صَلّیْتِ عَلی جَسَدِ فاطمةَ سَلامُ الله عَلَیها فی غِیابِنا وَ عَلَّمْتَ الحَسَنَ و نادی لأبی بکر : إنْزِلْ عَنْ مِنبَرِ أبی ؟! و عَلیٌّ ساکِتٌ لَمْ یَقُلْ شَیءً .
فَأجابَهُ عقیلُ : وَ أَنْتُمْ وَاللهِ أشدُّ الناسِ حَسَداً و أَقْدَمَ عَداوهً لِرسولِ اللهِ و أهلِ بَیْتهِ ؛ ضَرَبْتُموها بِالأَمسِ وَ خَرَجَتْ مِنَ الدُّنیا وَ ظَهْرِها مُضَرِّجٌ بدمٍ ، و هِیَ غَیُر راضِیهً عَنْکُما .....
بعد از دفن شبانه هنگامیکه صبح شد، مردم به سمت منزل فاطمه سلام الله علیها روی آوردند تا بر او نماز بخوانند. مقداد، ابابکر را دید و به او گفت: ما او را دیشب به خاک سپردیم عمر به ابوبکر گفت: آیا به تو نگفتم آنها مخفیانه او را دفن میکنند تا ما حاضر نباشیم.
مقداد گفت: این وصیت فاطمه سلاماللهعلیها بوده است که شما بر او نماز نگذارید.
عمر دست خویش را بالا برد و به شدت بر سر و صورت مقداد زد که از شدت ضربه، مقداد درمانده شده بود. حاضرین مقداد را از دست او رها کردند. مقداد گفت: دختر رسول خدا از دنیا رفت در حالی که خون از پهلوی او به سبب ضربهی شمشیر و تازیانهای که تو به او زده بودی، جاری بود.
و من در نزد شما بسیار حقیرتر از علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها هستم. هنگامیکه این کلام را شنیدند، گفتند: به خدا سوگند آن کسی را که باید بزنیم، علی بن ابی طالب علیه السلام است.
به سوی علی علیهالسلام روی آوردند و او در مقابل درب خانه نشسته بود. عمر به او گفت: ای پسر ابی طالب علیهالسلام آیا حسادت قدیمیات را رها نکردی.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را غسل دادی و بر نماز فاطمه سلاماللهعلیها بدون حضور ما نماز خواندی و به حسن یاد دادی که به ابوبکر بگوید از منبر پدرم پایین بیا.
علی علیهالسلام سکوت نموده بود و چیزی نمی فرمود.
عقیل پاسخ داد: به خدا سوگند شما حسودترین مردم هستید و کسانی هستید که به دشمنی پیامبر و اهل بیتش پیشی گرفتید. فاطمه سلاماللهعلیها را دیروز آنچنان زدید و او از دنیا رفت در حالی که پشت او (پهلوی او) غرق خون بود و او از شما دو نفر ناراضی بود ....
📚منابع:
موسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، ج ۱۵، ص ۲۴۹
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۳
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
فلَمّا طَلَعَ الصُّبحُ، أقْبَلَ الناسُ إلی بَیتِ فاطمةَ علیها سلام لِیُصَلُّوا علیها ، وَ رأی المقدادُ أبابَکر فقال له : نَحْنُ دَفَّنَّاها البارحه . فقال عمرُ لأبی بکرٍ : ألَمْ أقُلْ لَکَ أَنَّهُمْ یَفْعَلون کذلک ؟ قالَ مقدادُ : إنَّ فاطمةَ علیها سلام أوْصَتْ بِذلک ؛ أنکم لا تصلُّن عَلیها.
فَرَفع عُمرُ یَدَه و ضَرَبَ علی رأسِ مِقْدادِ و وَجْهَه ضَرْباً عَنیفاً حَتَّی أعیَی مِنْ کِثرةِ الضَّربْ ، و خَلَّصَ الحاضِرُون المِقدادَ مِنْ یَدهِ . وقال المقدادُ :ماتَتْ إبنهُ رسولِ اللهِ علیها السلام وَالدَّمُ یَنزِفُ مِنْ جَنْبِها بِسبَبِ ضربةِ سَیفٍ وسَوْطٍ ضَرَبْتَها أنتَ ، و أنا أحْقَرُ عِندَکم مِن علیٍّ و فاطمةَ علیهما سلام. و لمّا سَمِعوا هذا الکلامَ قالوا : واللهِ لأحقُّ الناسِ بِالضْربِ عَلیُ بن أبی طالب علیهالسلام .
فأقَبْلوا إلی علیٍّ و هُوَ جالِسٌ فی بابِ دارِه ، قالَ عمرُ : یَابنَ أبی طالِب ! ألا تَتْرکُ حَسَدَکَ القدیمَ ، فَغَسَّلتَ رسولَ اللهِ و صَلّیْتِ عَلی جَسَدِ فاطمةَ سَلامُ الله عَلَیها فی غِیابِنا وَ عَلَّمْتَ الحَسَنَ و نادی لأبی بکر : إنْزِلْ عَنْ مِنبَرِ أبی ؟! و عَلیٌّ ساکِتٌ لَمْ یَقُلْ شَیءً .
فَأجابَهُ عقیلُ : وَ أَنْتُمْ وَاللهِ أشدُّ الناسِ حَسَداً و أَقْدَمَ عَداوهً لِرسولِ اللهِ و أهلِ بَیْتهِ ؛ ضَرَبْتُموها بِالأَمسِ وَ خَرَجَتْ مِنَ الدُّنیا وَ ظَهْرِها مُضَرِّجٌ بدمٍ ، و هِیَ غَیُر راضِیهً عَنْکُما .....
بعد از دفن شبانه هنگامیکه صبح شد، مردم به سمت منزل فاطمه سلام الله علیها روی آوردند تا بر او نماز بخوانند. مقداد، ابابکر را دید و به او گفت: ما او را دیشب به خاک سپردیم عمر به ابوبکر گفت: آیا به تو نگفتم آنها مخفیانه او را دفن میکنند تا ما حاضر نباشیم.
مقداد گفت: این وصیت فاطمه سلاماللهعلیها بوده است که شما بر او نماز نگذارید.
عمر دست خویش را بالا برد و به شدت بر سر و صورت مقداد زد که از شدت ضربه، مقداد درمانده شده بود. حاضرین مقداد را از دست او رها کردند. مقداد گفت: دختر رسول خدا از دنیا رفت در حالی که خون از پهلوی او به سبب ضربهی شمشیر و تازیانهای که تو به او زده بودی، جاری بود.
و من در نزد شما بسیار حقیرتر از علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها هستم. هنگامیکه این کلام را شنیدند، گفتند: به خدا سوگند آن کسی را که باید بزنیم، علی بن ابی طالب علیه السلام است.
به سوی علی علیهالسلام روی آوردند و او در مقابل درب خانه نشسته بود. عمر به او گفت: ای پسر ابی طالب علیهالسلام آیا حسادت قدیمیات را رها نکردی.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را غسل دادی و بر نماز فاطمه سلاماللهعلیها بدون حضور ما نماز خواندی و به حسن یاد دادی که به ابوبکر بگوید از منبر پدرم پایین بیا.
علی علیهالسلام سکوت نموده بود و چیزی نمی فرمود.
عقیل پاسخ داد: به خدا سوگند شما حسودترین مردم هستید و کسانی هستید که به دشمنی پیامبر و اهل بیتش پیشی گرفتید. فاطمه سلاماللهعلیها را دیروز آنچنان زدید و او از دنیا رفت در حالی که پشت او (پهلوی او) غرق خون بود و او از شما دو نفر ناراضی بود ....
📚منابع:
موسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، ج ۱۵، ص ۲۴۹
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۳
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
◾️مصائب بعد از شهادت
قالَ عمّارُ: مَضَیْتُ إلی دارِ سَیّدی وَ مولای أمیرِ المُؤمنین عَلیهِ السلامُ فاسْتَأْذَنْتُ الدُّخُولَ علیه ؟ فَأَذَّنَ لی...
فَدَخَلْتُ عَلیهِ، فَوَجَدْتُه جالساً جلسةَ الحَزینِ الکَئیبِ و الحَسَنُ علیهالسلام عَنْ یمینه و الحُسَیْنُ عَلیه السلام عَنْ شِمالِه وَ هُوَ تارةً یَلْتَفِتُ إلیَ الحُسَینِ علیهالسلام و یَبْکی ... فلَمّا نَظَرتُ إلی حالِه وَ حالِ وُلدِه ، لَمْ أَمْلِکْ نَفْسی دُونَ أَنْ أَخَذَتنی العبرةُ وَ بَکیْتُ بُکاءً شدیداً ، فَلَمّا سَکَنَ نَشیجی قلتُ : سَیّدی! أَتأْذَنُ لی بِالکَلامِ ؟ قال: « تَکَلَّمْ یا أَبَا الیَقْظان» قُلتُ : سَیّدی! إِنَّکُم تَأمُرونَ بِالصَّبرِ عَلی الْمُصیبَهِ، فَما هذا الحُزنُ الطّویلُ؟ وَ إنَّ شیعَتَک لا یَقِرُّ لَهُم قَرارً بِاحْتِجابِکَ عَنْهُم ، وَقَدْ شَقَّ ذلک عَلیهم.
قال: فَالتَفَتَ إِلیَّ، وَقالَ: یا عَمَّارُ! إنَّ العَزاءَ عَن مِثلِ مَنْ فَقَدْتُهُ لَعزیزٌ ، إِنیٌ فَقَدْتُ رَسُولَ اللهِ صَلّی اللهُ علیه وآله بَفَقْدِ فاطمةَ سَلامُ اللهِ علیها، وَ إذا مَشَتْ لَمْ تَخْرُمْ مَشْیَتُه ، و إنّی ما أحَسَسْتُ تألّمَ الفِراقِ إلاّ بِفِراقِها، وإنَّ أَعْظَمَ ما لَقیتْ مِنْ مُصیبَتِها ... إنّی لَمّا وَضَعَتُها علی المُغتَسِلِ وَجَدَتُ ضِلْعاً مِن أَضلاعِها مَکسوراً ، وَجَنْبُها قَد إِسْوَدَّ مِنْ ضَربِ السِّیاطِ ...
وَ کانَتْ تَخْفی ذلک عَلی مخافةِ أن یَشْتَدَّ حُزْنی، و ما نَظرتُ عینایَ إلی الحسنِ و الحسینِ الاّو خَنَقَتْنی العبرةُ، و ما نَظَرتُ إلی زینبٍ باکیةً الا و أخَذَتْنی الرِّقَة علیها. ثم خَرَج علیهالسلام مَع عَمّار فَاسْتَبْشَرَ الشیعةُ بِذلک.
عمّار میگوید: به خانه آقا و مولایم امیرالمومنین رفتم و از ایشان اجازه ورود گرفتم. به من اجازه فرمودند و داخل شدم. ایشان را در حالی که محزون و اندوهگین نشسته بودند، یافتم و حسن در سمت راست و حسین در سمت چپ ایشان نشسته بودند. گاهی به حسین علیهالسلام نگاه میکرد و میگریست و گاهی به حسن علیهالسلام.
هنگامیکه به حال او و فرزندانش نظاره کردم از خود بیخود شده، اشکهایم جاری شد و به شدت گریستم. هنگامیکه آرام شدم عرضه داشتم: اجازه سخن به من می دهید فرمود: بگو ای ابا الیقظان!
عرضه داشتم: شما امر بر صبر کردن در مصیبت می نمایید. پس این اندوه طولانی (در این مصیبت) چیست؟ در حالی که شیعیان شما به خاطر خانهنشینی و غیبت شما آرام ندارند و این امر بر آنها سخت است. میگوید حضرت به من نگاه کرده و فرمود:
ای عمّار! همانا مصیبت کسی که من از دست داده ام بسیار سخت است.
من رسول خدا را با از دست دادن فاطمه از دست دادم.
او برای من موجب آرامش و تسلیت بود. هنگامیکه سخن میگفت در گوش من صدای رسول خدا می پیچید و هنگامیکه راه می رفت مثل رسول خدا راه میرفت و من درد فراق را جز با دوری او احساس نکردم و چه بزرگ است مصیبتی که به من رسیده است.
هنگامیکه او را در جایگاه غسل قرار دادم، فهمیدم که استخوانی از پهلوی او شکسته است و پهلویش از ضربه تازیانه ها سیاه شده و او آن را از من مخفی می نمود که می ترسید مبادا اندوه من بیشتر شود و به حسن و حسین نمی نگرم مگر اینکه اشک راه گلویم می گیرد و به زینب گریان نگاه نمیکنم مگر اینکه دلم به حال او به رقّت در می آید. سپس حضرت با عمار از منزل خارج شدند و شیعیان به یکدیگر بشارت آن را دادند.
📚منابع:
انوار العلومة، ص ۲۱۴
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
قالَ عمّارُ: مَضَیْتُ إلی دارِ سَیّدی وَ مولای أمیرِ المُؤمنین عَلیهِ السلامُ فاسْتَأْذَنْتُ الدُّخُولَ علیه ؟ فَأَذَّنَ لی...
فَدَخَلْتُ عَلیهِ، فَوَجَدْتُه جالساً جلسةَ الحَزینِ الکَئیبِ و الحَسَنُ علیهالسلام عَنْ یمینه و الحُسَیْنُ عَلیه السلام عَنْ شِمالِه وَ هُوَ تارةً یَلْتَفِتُ إلیَ الحُسَینِ علیهالسلام و یَبْکی ... فلَمّا نَظَرتُ إلی حالِه وَ حالِ وُلدِه ، لَمْ أَمْلِکْ نَفْسی دُونَ أَنْ أَخَذَتنی العبرةُ وَ بَکیْتُ بُکاءً شدیداً ، فَلَمّا سَکَنَ نَشیجی قلتُ : سَیّدی! أَتأْذَنُ لی بِالکَلامِ ؟ قال: « تَکَلَّمْ یا أَبَا الیَقْظان» قُلتُ : سَیّدی! إِنَّکُم تَأمُرونَ بِالصَّبرِ عَلی الْمُصیبَهِ، فَما هذا الحُزنُ الطّویلُ؟ وَ إنَّ شیعَتَک لا یَقِرُّ لَهُم قَرارً بِاحْتِجابِکَ عَنْهُم ، وَقَدْ شَقَّ ذلک عَلیهم.
قال: فَالتَفَتَ إِلیَّ، وَقالَ: یا عَمَّارُ! إنَّ العَزاءَ عَن مِثلِ مَنْ فَقَدْتُهُ لَعزیزٌ ، إِنیٌ فَقَدْتُ رَسُولَ اللهِ صَلّی اللهُ علیه وآله بَفَقْدِ فاطمةَ سَلامُ اللهِ علیها، وَ إذا مَشَتْ لَمْ تَخْرُمْ مَشْیَتُه ، و إنّی ما أحَسَسْتُ تألّمَ الفِراقِ إلاّ بِفِراقِها، وإنَّ أَعْظَمَ ما لَقیتْ مِنْ مُصیبَتِها ... إنّی لَمّا وَضَعَتُها علی المُغتَسِلِ وَجَدَتُ ضِلْعاً مِن أَضلاعِها مَکسوراً ، وَجَنْبُها قَد إِسْوَدَّ مِنْ ضَربِ السِّیاطِ ...
وَ کانَتْ تَخْفی ذلک عَلی مخافةِ أن یَشْتَدَّ حُزْنی، و ما نَظرتُ عینایَ إلی الحسنِ و الحسینِ الاّو خَنَقَتْنی العبرةُ، و ما نَظَرتُ إلی زینبٍ باکیةً الا و أخَذَتْنی الرِّقَة علیها. ثم خَرَج علیهالسلام مَع عَمّار فَاسْتَبْشَرَ الشیعةُ بِذلک.
عمّار میگوید: به خانه آقا و مولایم امیرالمومنین رفتم و از ایشان اجازه ورود گرفتم. به من اجازه فرمودند و داخل شدم. ایشان را در حالی که محزون و اندوهگین نشسته بودند، یافتم و حسن در سمت راست و حسین در سمت چپ ایشان نشسته بودند. گاهی به حسین علیهالسلام نگاه میکرد و میگریست و گاهی به حسن علیهالسلام.
هنگامیکه به حال او و فرزندانش نظاره کردم از خود بیخود شده، اشکهایم جاری شد و به شدت گریستم. هنگامیکه آرام شدم عرضه داشتم: اجازه سخن به من می دهید فرمود: بگو ای ابا الیقظان!
عرضه داشتم: شما امر بر صبر کردن در مصیبت می نمایید. پس این اندوه طولانی (در این مصیبت) چیست؟ در حالی که شیعیان شما به خاطر خانهنشینی و غیبت شما آرام ندارند و این امر بر آنها سخت است. میگوید حضرت به من نگاه کرده و فرمود:
ای عمّار! همانا مصیبت کسی که من از دست داده ام بسیار سخت است.
من رسول خدا را با از دست دادن فاطمه از دست دادم.
او برای من موجب آرامش و تسلیت بود. هنگامیکه سخن میگفت در گوش من صدای رسول خدا می پیچید و هنگامیکه راه می رفت مثل رسول خدا راه میرفت و من درد فراق را جز با دوری او احساس نکردم و چه بزرگ است مصیبتی که به من رسیده است.
هنگامیکه او را در جایگاه غسل قرار دادم، فهمیدم که استخوانی از پهلوی او شکسته است و پهلویش از ضربه تازیانه ها سیاه شده و او آن را از من مخفی می نمود که می ترسید مبادا اندوه من بیشتر شود و به حسن و حسین نمی نگرم مگر اینکه اشک راه گلویم می گیرد و به زینب گریان نگاه نمیکنم مگر اینکه دلم به حال او به رقّت در می آید. سپس حضرت با عمار از منزل خارج شدند و شیعیان به یکدیگر بشارت آن را دادند.
📚منابع:
انوار العلومة، ص ۲۱۴
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
◾️روز شهادت
قال حسین بن محمد الدرازی فی ذکر مرض وفاة فاطمة علیها سلام:
فَلمّا کانَ فی بعضِ الایامِ. دَخَلَ امیرُ المؤمنین علیهالسلام علی فاطمةَ سلامُ الله عَلَیها وَ هِی فِی الحُجرَةِ الطاهِرَةِ فَرَآها عَجِنَتْ عجیناً للخُبزِ و وَضعتْ طیفاًفی الماءِ لِتَغسِلَ به رَأسَ وَلَدَیْها الحسنِ و الحسینِ عَلَیهِما السَّلام مُتَعَجِّبٌ اَمیرُ المُومِنین مِن ذلک وَقالَ یا بِنتَ رَسُولِ اللهِ ما عَهِدتُک تَشتَغِلینَ بِعمَلیْنِ مِن اعمالِ الدُنیا فی یَومٍ واحِدٍ وَ ما أظُنُّهُ إلّامِن سَبَبٍ.
فَبَکَتْ فاطمةُ عَلَیهَا السَّلام وَ تَحَّدَرتْ عَبَراتُها وَجَناتَها و قالتْ : یا أمیرَ المؤمنین علیه السلام ، هذا فِراقُ بَیْنی و بینِک ؛ إْعلَمْ إنی البارحَةُ رأیتُ أبی فی مَنامی وَ هو واقِفٌ فی مَکانٍ مُرتَفَعٍ ، یَلتَفِتُ یَمیناً و شِمالاً کَأنَهُ یَنظُر أحداً...
فَقالَ لی : یا فاطِمَةُ عَلَیها سَلام، إنّی واقفٌ هُنا لِلاِنتِظار . قُلتُ : فَلِمَن تَنتَظِر یا اَبَتاه؟ قال: أنتظَرِکُ یا فاطِمة علیها سلام...
فَلَمّا سَمِعَ امیرُ المؤمنین علیهالسلام مِنْ فاطمةَ الزهرا علیها سلام کلمةَ الفراقِ جَعَلَ یَبْکی و یَقُولُ: یا فاطمةُ علیها سلام،حُزنُ فراقِ أبیک حینئذٍ فی قلبی، و کیفَ لی أنْ أزیدَه بحزنِ فراقِک؟ فقالتْ لَهُ: یابن العمّ ، إصْبِرْ علی فِراقی کما صَبَرْتَ علی فِراقِ أبی، فإنَّ اللهَ مَع الصابرین.
وَهِیَ مَعَ ذلِک تَبْکی وَ تَغْسِلُ قَمیصَ وَلدَیْها و تَمْشِطُ راسَیْهما وَ تَقولُ: یا لَیْتنی کُنتُ أعلمُ بالذّی یُصَوِّر عَلَیکُما بَعدی مِنَ السَّمِ و القَتلِ وَ إلی أیِّ شیءٍ یُؤوِّلُ أمرَکُما. فَبَکَیا بَینَ یَدَیْها لِما سَمِعا مِنها ذلک الکَلامَ...
روزی امیرالمومنین علیهالسلام وارد منزل شدند در حالی که فاطمه علیهاسلام خمیر برای نان آماده میکردند و برای شستن سر حسنین علیهماالسلام در آب، طیف مهیّا کرده بودند. امیرالمومنین علیهالسلام از آن تعجب کرده و فرمودند: ای دختر رسول خدا! به یاد ندارم در یک روز به دو کار از امور دنیا پرداخته باشی. فکر میکنم دلیلی داشته باشد.
فاطمه علیهاسلام گریست. اشکهایش بر گونهاش جاری شد و عرضه داشت: ای امیرالمومنین علیهالسلام! امروز روز فراق بین من و توست. بدان دیشب خواب پدرم را دیدم در حالی که او در مکانی بلند ایستاده بود و چپ و راست خود را مینگریست. گویا منتظر کسی بود.
به من فرمود: ای فاطمه علیهاسلام من اینجا به انتظار ایستادهام.
عرضه داشتم: ای پدرم! منتظر چه کسی هستی؟ فرمود: یا فاطمه منتظر تو هستم.
هنگامیکه امیرالمومنین علیهالسلام از فاطمه علیهاسلام سخن از فراق را شنید شروع به گریستن کرد و فرمود: ای فاطمه علیهاسلام هنوز اندوه جدایی پدرت در قلب من است. چگونه آن را با جدایی تو زیاد کنم؟
عرضه داشت: ای پسر عمو! در فراق من صبر کن همانگونه که در جدایی پدرم صبر کردی که همانا خداوند با صبر کنندگان است.
در همان حال فاطمه علیهاسلام میگریست و لباسهای فرزندانش را میشست و موهای آنها را اصلاح میکرد میفرمود: ای کاش میدانستم به وسیله ی سمّ و کشتن با شما چه میکنند و کار شما به کجا میانجامد.
هر دو در زیر دست مادر به خاطر سخنی که از او شنیدند گریستند.
📚منابع:
موسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، جلد ۱۵، صفحه ۱۳۶
به نقل از وفاة فاطمة الزهراءللبلادی البحرانی، ص ۶۷
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۲
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
قال حسین بن محمد الدرازی فی ذکر مرض وفاة فاطمة علیها سلام:
فَلمّا کانَ فی بعضِ الایامِ. دَخَلَ امیرُ المؤمنین علیهالسلام علی فاطمةَ سلامُ الله عَلَیها وَ هِی فِی الحُجرَةِ الطاهِرَةِ فَرَآها عَجِنَتْ عجیناً للخُبزِ و وَضعتْ طیفاًفی الماءِ لِتَغسِلَ به رَأسَ وَلَدَیْها الحسنِ و الحسینِ عَلَیهِما السَّلام مُتَعَجِّبٌ اَمیرُ المُومِنین مِن ذلک وَقالَ یا بِنتَ رَسُولِ اللهِ ما عَهِدتُک تَشتَغِلینَ بِعمَلیْنِ مِن اعمالِ الدُنیا فی یَومٍ واحِدٍ وَ ما أظُنُّهُ إلّامِن سَبَبٍ.
فَبَکَتْ فاطمةُ عَلَیهَا السَّلام وَ تَحَّدَرتْ عَبَراتُها وَجَناتَها و قالتْ : یا أمیرَ المؤمنین علیه السلام ، هذا فِراقُ بَیْنی و بینِک ؛ إْعلَمْ إنی البارحَةُ رأیتُ أبی فی مَنامی وَ هو واقِفٌ فی مَکانٍ مُرتَفَعٍ ، یَلتَفِتُ یَمیناً و شِمالاً کَأنَهُ یَنظُر أحداً...
فَقالَ لی : یا فاطِمَةُ عَلَیها سَلام، إنّی واقفٌ هُنا لِلاِنتِظار . قُلتُ : فَلِمَن تَنتَظِر یا اَبَتاه؟ قال: أنتظَرِکُ یا فاطِمة علیها سلام...
فَلَمّا سَمِعَ امیرُ المؤمنین علیهالسلام مِنْ فاطمةَ الزهرا علیها سلام کلمةَ الفراقِ جَعَلَ یَبْکی و یَقُولُ: یا فاطمةُ علیها سلام،حُزنُ فراقِ أبیک حینئذٍ فی قلبی، و کیفَ لی أنْ أزیدَه بحزنِ فراقِک؟ فقالتْ لَهُ: یابن العمّ ، إصْبِرْ علی فِراقی کما صَبَرْتَ علی فِراقِ أبی، فإنَّ اللهَ مَع الصابرین.
وَهِیَ مَعَ ذلِک تَبْکی وَ تَغْسِلُ قَمیصَ وَلدَیْها و تَمْشِطُ راسَیْهما وَ تَقولُ: یا لَیْتنی کُنتُ أعلمُ بالذّی یُصَوِّر عَلَیکُما بَعدی مِنَ السَّمِ و القَتلِ وَ إلی أیِّ شیءٍ یُؤوِّلُ أمرَکُما. فَبَکَیا بَینَ یَدَیْها لِما سَمِعا مِنها ذلک الکَلامَ...
روزی امیرالمومنین علیهالسلام وارد منزل شدند در حالی که فاطمه علیهاسلام خمیر برای نان آماده میکردند و برای شستن سر حسنین علیهماالسلام در آب، طیف مهیّا کرده بودند. امیرالمومنین علیهالسلام از آن تعجب کرده و فرمودند: ای دختر رسول خدا! به یاد ندارم در یک روز به دو کار از امور دنیا پرداخته باشی. فکر میکنم دلیلی داشته باشد.
فاطمه علیهاسلام گریست. اشکهایش بر گونهاش جاری شد و عرضه داشت: ای امیرالمومنین علیهالسلام! امروز روز فراق بین من و توست. بدان دیشب خواب پدرم را دیدم در حالی که او در مکانی بلند ایستاده بود و چپ و راست خود را مینگریست. گویا منتظر کسی بود.
به من فرمود: ای فاطمه علیهاسلام من اینجا به انتظار ایستادهام.
عرضه داشتم: ای پدرم! منتظر چه کسی هستی؟ فرمود: یا فاطمه منتظر تو هستم.
هنگامیکه امیرالمومنین علیهالسلام از فاطمه علیهاسلام سخن از فراق را شنید شروع به گریستن کرد و فرمود: ای فاطمه علیهاسلام هنوز اندوه جدایی پدرت در قلب من است. چگونه آن را با جدایی تو زیاد کنم؟
عرضه داشت: ای پسر عمو! در فراق من صبر کن همانگونه که در جدایی پدرم صبر کردی که همانا خداوند با صبر کنندگان است.
در همان حال فاطمه علیهاسلام میگریست و لباسهای فرزندانش را میشست و موهای آنها را اصلاح میکرد میفرمود: ای کاش میدانستم به وسیله ی سمّ و کشتن با شما چه میکنند و کار شما به کجا میانجامد.
هر دو در زیر دست مادر به خاطر سخنی که از او شنیدند گریستند.
📚منابع:
موسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، جلد ۱۵، صفحه ۱۳۶
به نقل از وفاة فاطمة الزهراءللبلادی البحرانی، ص ۶۷
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۲
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
◾️مصائب بعد از شهادت
قالَ عمّارُ: مَضَیْتُ إلی دارِ سَیّدی وَ مولای أمیرِ المُؤمنین عَلیهِ السلامُ فاسْتَأْذَنْتُ الدُّخُولَ علیه ؟ فَأَذَّنَ لی...
فَدَخَلْتُ عَلیهِ، فَوَجَدْتُه جالساً جلسةَ الحَزینِ الکَئیبِ و الحَسَنُ علیهالسلام عَنْ یمینه و الحُسَیْنُ عَلیه السلام عَنْ شِمالِه وَ هُوَ تارةً یَلْتَفِتُ إلیَ الحُسَینِ علیهالسلام و یَبْکی ... فلَمّا نَظَرتُ إلی حالِه وَ حالِ وُلدِه ، لَمْ أَمْلِکْ نَفْسی دُونَ أَنْ أَخَذَتنی العبرةُ وَ بَکیْتُ بُکاءً شدیداً ، فَلَمّا سَکَنَ نَشیجی قلتُ : سَیّدی! أَتأْذَنُ لی بِالکَلامِ ؟ قال: « تَکَلَّمْ یا أَبَا الیَقْظان» قُلتُ : سَیّدی! إِنَّکُم تَأمُرونَ بِالصَّبرِ عَلی الْمُصیبَهِ، فَما هذا الحُزنُ الطّویلُ؟ وَ إنَّ شیعَتَک لا یَقِرُّ لَهُم قَرارً بِاحْتِجابِکَ عَنْهُم ، وَقَدْ شَقَّ ذلک عَلیهم.
قال: فَالتَفَتَ إِلیَّ، وَقالَ: یا عَمَّارُ! إنَّ العَزاءَ عَن مِثلِ مَنْ فَقَدْتُهُ لَعزیزٌ ، إِنیٌ فَقَدْتُ رَسُولَ اللهِ صَلّی اللهُ علیه وآله بَفَقْدِ فاطمةَ سَلامُ اللهِ علیها، وَ إذا مَشَتْ لَمْ تَخْرُمْ مَشْیَتُه ، و إنّی ما أحَسَسْتُ تألّمَ الفِراقِ إلاّ بِفِراقِها، وإنَّ أَعْظَمَ ما لَقیتْ مِنْ مُصیبَتِها ... إنّی لَمّا وَضَعَتُها علی المُغتَسِلِ وَجَدَتُ ضِلْعاً مِن أَضلاعِها مَکسوراً ، وَجَنْبُها قَد إِسْوَدَّ مِنْ ضَربِ السِّیاطِ ...
وَ کانَتْ تَخْفی ذلک عَلی مخافةِ أن یَشْتَدَّ حُزْنی، و ما نَظرتُ عینایَ إلی الحسنِ و الحسینِ الاّو خَنَقَتْنی العبرةُ، و ما نَظَرتُ إلی زینبٍ باکیةً الا و أخَذَتْنی الرِّقَة علیها. ثم خَرَج علیهالسلام مَع عَمّار فَاسْتَبْشَرَ الشیعةُ بِذلک.
عمّار میگوید: به خانه آقا و مولایم امیرالمومنین رفتم و از ایشان اجازه ورود گرفتم. به من اجازه فرمودند و داخل شدم. ایشان را درحالی که محزون و اندوهگین نشسته بودند، یافتم و حسن در سمت راست و حسین در سمت چپ ایشان نشسته بودند. گاهی به حسین علیهالسلام نگاه میکرد و میگریست و گاهی به حسن علیهالسلام.
هنگامیکه به حال او و فرزندانش نظاره کردم از خود بیخود شده، اشکهایم جاری شد و به شدت گریستم. هنگامیکه آرام شدم عرضه داشتم: اجازه سخن به من می دهید فرمود: بگو ای ابا الیقظان!
عرضه داشتم: شما امر بر صبر کردن در مصیبت می نمائید. پس این اندوه طولانی (در این مصیبت) چیست؟ در حالی که شیعیان شما به خاطر خانهنشینی و غیبت شما آرام ندارند و این امر بر آنها سخت است. میگوید حضرت به من نگاه کرده و فرمود:
ای عمّار! همانا مصیبت کسی که من از دست داده ام بسیار سخت است.
من رسول خدا را با از دست دادن فاطمه از دست دادم.
او برای من موجب آرامش و تسلیت بود. هنگامیکه سخن میگفت در گوش من صدای رسول خدا می پیچید و هنگامیکه راه می رفت مثل رسول خدا راه میرفت و من درد فراق را جز با دوری او احساس نکردم و چه بزرگ است مصیبتی که به من رسیده است.
هنگامیکه او را در جایگاه غسل قرار دادم، فهمیدم که استخوانی از پهلوی او شکسته است و پهلویش از ضربه تازیانه ها سیاه شده و او آن را از من مخفی می نمود که می ترسید مبادا اندوه من بیشتر شود و به حسن و حسین نمی نگرم مگر اینکه اشک راه گلویم می گیرد و به زینب گریان نگاه نمیکنم مگر اینکه دلم به حال او به رقّت در می آید. سپس حضرت با عمار از منزل خارج شدند و شیعیان به یکدیگر بشارت آن را دادند.
📚منابع:
انوار العلومة، ص ۲۱۴
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۲۹
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
قالَ عمّارُ: مَضَیْتُ إلی دارِ سَیّدی وَ مولای أمیرِ المُؤمنین عَلیهِ السلامُ فاسْتَأْذَنْتُ الدُّخُولَ علیه ؟ فَأَذَّنَ لی...
فَدَخَلْتُ عَلیهِ، فَوَجَدْتُه جالساً جلسةَ الحَزینِ الکَئیبِ و الحَسَنُ علیهالسلام عَنْ یمینه و الحُسَیْنُ عَلیه السلام عَنْ شِمالِه وَ هُوَ تارةً یَلْتَفِتُ إلیَ الحُسَینِ علیهالسلام و یَبْکی ... فلَمّا نَظَرتُ إلی حالِه وَ حالِ وُلدِه ، لَمْ أَمْلِکْ نَفْسی دُونَ أَنْ أَخَذَتنی العبرةُ وَ بَکیْتُ بُکاءً شدیداً ، فَلَمّا سَکَنَ نَشیجی قلتُ : سَیّدی! أَتأْذَنُ لی بِالکَلامِ ؟ قال: « تَکَلَّمْ یا أَبَا الیَقْظان» قُلتُ : سَیّدی! إِنَّکُم تَأمُرونَ بِالصَّبرِ عَلی الْمُصیبَهِ، فَما هذا الحُزنُ الطّویلُ؟ وَ إنَّ شیعَتَک لا یَقِرُّ لَهُم قَرارً بِاحْتِجابِکَ عَنْهُم ، وَقَدْ شَقَّ ذلک عَلیهم.
قال: فَالتَفَتَ إِلیَّ، وَقالَ: یا عَمَّارُ! إنَّ العَزاءَ عَن مِثلِ مَنْ فَقَدْتُهُ لَعزیزٌ ، إِنیٌ فَقَدْتُ رَسُولَ اللهِ صَلّی اللهُ علیه وآله بَفَقْدِ فاطمةَ سَلامُ اللهِ علیها، وَ إذا مَشَتْ لَمْ تَخْرُمْ مَشْیَتُه ، و إنّی ما أحَسَسْتُ تألّمَ الفِراقِ إلاّ بِفِراقِها، وإنَّ أَعْظَمَ ما لَقیتْ مِنْ مُصیبَتِها ... إنّی لَمّا وَضَعَتُها علی المُغتَسِلِ وَجَدَتُ ضِلْعاً مِن أَضلاعِها مَکسوراً ، وَجَنْبُها قَد إِسْوَدَّ مِنْ ضَربِ السِّیاطِ ...
وَ کانَتْ تَخْفی ذلک عَلی مخافةِ أن یَشْتَدَّ حُزْنی، و ما نَظرتُ عینایَ إلی الحسنِ و الحسینِ الاّو خَنَقَتْنی العبرةُ، و ما نَظَرتُ إلی زینبٍ باکیةً الا و أخَذَتْنی الرِّقَة علیها. ثم خَرَج علیهالسلام مَع عَمّار فَاسْتَبْشَرَ الشیعةُ بِذلک.
عمّار میگوید: به خانه آقا و مولایم امیرالمومنین رفتم و از ایشان اجازه ورود گرفتم. به من اجازه فرمودند و داخل شدم. ایشان را درحالی که محزون و اندوهگین نشسته بودند، یافتم و حسن در سمت راست و حسین در سمت چپ ایشان نشسته بودند. گاهی به حسین علیهالسلام نگاه میکرد و میگریست و گاهی به حسن علیهالسلام.
هنگامیکه به حال او و فرزندانش نظاره کردم از خود بیخود شده، اشکهایم جاری شد و به شدت گریستم. هنگامیکه آرام شدم عرضه داشتم: اجازه سخن به من می دهید فرمود: بگو ای ابا الیقظان!
عرضه داشتم: شما امر بر صبر کردن در مصیبت می نمائید. پس این اندوه طولانی (در این مصیبت) چیست؟ در حالی که شیعیان شما به خاطر خانهنشینی و غیبت شما آرام ندارند و این امر بر آنها سخت است. میگوید حضرت به من نگاه کرده و فرمود:
ای عمّار! همانا مصیبت کسی که من از دست داده ام بسیار سخت است.
من رسول خدا را با از دست دادن فاطمه از دست دادم.
او برای من موجب آرامش و تسلیت بود. هنگامیکه سخن میگفت در گوش من صدای رسول خدا می پیچید و هنگامیکه راه می رفت مثل رسول خدا راه میرفت و من درد فراق را جز با دوری او احساس نکردم و چه بزرگ است مصیبتی که به من رسیده است.
هنگامیکه او را در جایگاه غسل قرار دادم، فهمیدم که استخوانی از پهلوی او شکسته است و پهلویش از ضربه تازیانه ها سیاه شده و او آن را از من مخفی می نمود که می ترسید مبادا اندوه من بیشتر شود و به حسن و حسین نمی نگرم مگر اینکه اشک راه گلویم می گیرد و به زینب گریان نگاه نمیکنم مگر اینکه دلم به حال او به رقّت در می آید. سپس حضرت با عمار از منزل خارج شدند و شیعیان به یکدیگر بشارت آن را دادند.
📚منابع:
انوار العلومة، ص ۲۱۴
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۲۹
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
● سلسله درس گفتارهای آموزشی
"مقتل فاطمیه"
● جلسه سوم:
مصیبت هجوم به بیت / ۱
به جهت محتوای خاص این کلیپها، لطفا از ارسال آن، جز برای ذاکران اهل بیت(ع) خودداری بفرمائید.
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
#مداحی_عالمانه
#دکتر_حسین_محمدی_فام
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
"مقتل فاطمیه"
● جلسه سوم:
مصیبت هجوم به بیت / ۱
به جهت محتوای خاص این کلیپها، لطفا از ارسال آن، جز برای ذاکران اهل بیت(ع) خودداری بفرمائید.
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
#مداحی_عالمانه
#دکتر_حسین_محمدی_فام
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
Audio
● سلسله درس گفتارهای آموزشی "مقتل فاطمیه"
● جلسه سوم: مصیبت هجوم به بیت / ۱
به جهت محتوای خاص این کلیپها، لطفا از ارسال آن، جز برای ذاکران اهل بیت(ع) خودداری بفرمائید.
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
#مداحی_عالمانه
#دکتر_حسین_محمدی_فام
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
● جلسه سوم: مصیبت هجوم به بیت / ۱
به جهت محتوای خاص این کلیپها، لطفا از ارسال آن، جز برای ذاکران اهل بیت(ع) خودداری بفرمائید.
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
#مداحی_عالمانه
#دکتر_حسین_محمدی_فام
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com