Forwarded from سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فقط کف خیابون به دست میاد حقمون
قالیباف حیا کن، مجلس و رها کن
زیر بار تورم شکسته پشت مردم
از خوزستان تا گیلان ننگ بر مدیران
وعده وعید چه خوب بود ولی همش فریب بود
گرانی تورم بلای جان مردم
تجمع اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی شوش در اعتراض به فقر، گرانی و تورم، در اعتراض به وضعیت اسفبار معیشتی، در اعتراض به فساد، دزدی و غارت، در اعتراص به نبود امنیت، آسایش و رفاه، در اعتراض به نبود امکانات درمانی و بهداشتی، در اعتراض به تبعیض، ستم و استثمار .
نابود باد بندگی، زنده باد زندگی
یکشنبه ۱۷/ فروردین /۱۴۰۴
#نان_کار_آزادی
#شادی_رفاه_آبادی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی
https://www.tg-me.com/syndica_7tape
قالیباف حیا کن، مجلس و رها کن
زیر بار تورم شکسته پشت مردم
از خوزستان تا گیلان ننگ بر مدیران
وعده وعید چه خوب بود ولی همش فریب بود
گرانی تورم بلای جان مردم
تجمع اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی شوش در اعتراض به فقر، گرانی و تورم، در اعتراض به وضعیت اسفبار معیشتی، در اعتراض به فساد، دزدی و غارت، در اعتراص به نبود امنیت، آسایش و رفاه، در اعتراض به نبود امکانات درمانی و بهداشتی، در اعتراض به تبعیض، ستم و استثمار .
نابود باد بندگی، زنده باد زندگی
یکشنبه ۱۷/ فروردین /۱۴۰۴
#نان_کار_آزادی
#شادی_رفاه_آبادی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی
https://www.tg-me.com/syndica_7tape
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اعتراض_اعتصاب
"کارگر زندانی، معلم زندانی، آزاد باید گردند!"
رشت
تجمع اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی استان گیلان
⭐️ میان دو حق، حق باکارگران است.
"میان دو حق برابر زور حکم می کند"
#زنده_باد_انقلاب
#برقرار_باد_حاکمیت_شورایی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی
www.tg-me.com/m2Hagh
@Sohrabi_behzad_k صفحه تلگرام ادمین
"کارگر زندانی، معلم زندانی، آزاد باید گردند!"
رشت
تجمع اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی استان گیلان
⭐️ میان دو حق، حق باکارگران است.
"میان دو حق برابر زور حکم می کند"
#زنده_باد_انقلاب
#برقرار_باد_حاکمیت_شورایی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی
www.tg-me.com/m2Hagh
@Sohrabi_behzad_k صفحه تلگرام ادمین
Forwarded from کمپین دفاع از شریفه محمدی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
نه به زندان، نه به شکنجه، نه به اعدام
⭐️ میان دو حق، حق باکارگران است.
"میان دو حق برابر زور حکم می کند"
#زنده_باد_انقلاب
#برقرار_باد_حاکمیت_شورایی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی
www.tg-me.com/m2Hagh
@Sohrabi_behzad_k صفحه تلگرام ادمین
⭐️ میان دو حق، حق باکارگران است.
"میان دو حق برابر زور حکم می کند"
#زنده_باد_انقلاب
#برقرار_باد_حاکمیت_شورایی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی
www.tg-me.com/m2Hagh
@Sohrabi_behzad_k صفحه تلگرام ادمین
Forwarded from کمپین دفاع از شریفه محمدی
💐 گوشهای مخصوص شریفه:
《گل، گیاه، سبزی، برگ سیر، قلمهٔ گیاه... در بند قرنطینهٔ لاکان رشت همراه میشود با نام شریفه محمدی》
پیش از بازداشتم شریفه محمدی را از نزدیک نمیشناختم، بخواهم چند روز همبندی بودن با شریفه را خلاصه کنم، زنی جسور، مصمم، تمیز و مرتب که در گوشهای از بند قرنطینه با اندک وسایلی که میشود نگهداشت در سبد میوههایی که روی هم متصل کرده است همراه با عکسی از فرزندش آیدین روی دیوار، انگار که نظارهگر تابلویی نقاشی باشیم، سعی میکند روزها را به امید آزادی بگذراند…
بعد از دیدن نقاشی با دست اشاره میکند: «اول عکسش اونجا بود، حکمام که اومد عکسش رو برداشتم، بغلش کردم...خیلی گریه کردم، بعد گذاشتمش اونور».
صبح زود که بیدار میشود در تختش یا روزنامهای در دست دارد یا درحال نوشتن در دفترش است. در زمان محدودی که برای هواخوری وجود دارد، در طولانیترین محیط حیاط میدود، طناب میزند و متوقف نمیشود.
با خواندن رنجنامهاش، چهره و صدایش که بیش از آنچه نوشته است برایم گفت بود از جلوی چشمم کنار نمیرود…».
اتود با خودکار از بند قرنطینه زندان لاکان رشت/ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳
کمپین دفاع از شریفه محمدی اعلام میکند: شریفه عزیز!
رفقای زندانی !
دوستان عزیز!
رفقای زیر حکم اعدام !
ما تا آخر در کنار شما ایستاده ایم
شریفه محمدی در زندان لاکان رشت
ما در کنار تو ایستاده ایم و تا آزادی تو و بقیه رفقا از پای نخواهیم نشست.
حکم اعدام شریفه محمدی،فقط حکم اعدام یک انسان نیست،حکم اعدام زندگیست ،حکم اعدام زیبایست ،حکم اعدام حق تشکل است
حکم اعدام جامعه مدنی ایران است .
منبع: بیدار زنی
باز نشر کمپین دفاع از شریفه
۱۸ فروردین ۱۴۰۴
#freesharifeh
#آزادی_شریفه
🖥 تماس با ادمین تلگرام: @freesharifeh
توئیتر: https://x.com/freeSharifeh
اینستاگرام:www.instagram.com/free_sharifeh_mohammadi/
8April 2025
《گل، گیاه، سبزی، برگ سیر، قلمهٔ گیاه... در بند قرنطینهٔ لاکان رشت همراه میشود با نام شریفه محمدی》
پیش از بازداشتم شریفه محمدی را از نزدیک نمیشناختم، بخواهم چند روز همبندی بودن با شریفه را خلاصه کنم، زنی جسور، مصمم، تمیز و مرتب که در گوشهای از بند قرنطینه با اندک وسایلی که میشود نگهداشت در سبد میوههایی که روی هم متصل کرده است همراه با عکسی از فرزندش آیدین روی دیوار، انگار که نظارهگر تابلویی نقاشی باشیم، سعی میکند روزها را به امید آزادی بگذراند…
بعد از دیدن نقاشی با دست اشاره میکند: «اول عکسش اونجا بود، حکمام که اومد عکسش رو برداشتم، بغلش کردم...خیلی گریه کردم، بعد گذاشتمش اونور».
صبح زود که بیدار میشود در تختش یا روزنامهای در دست دارد یا درحال نوشتن در دفترش است. در زمان محدودی که برای هواخوری وجود دارد، در طولانیترین محیط حیاط میدود، طناب میزند و متوقف نمیشود.
با خواندن رنجنامهاش، چهره و صدایش که بیش از آنچه نوشته است برایم گفت بود از جلوی چشمم کنار نمیرود…».
اتود با خودکار از بند قرنطینه زندان لاکان رشت/ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳
کمپین دفاع از شریفه محمدی اعلام میکند: شریفه عزیز!
رفقای زندانی !
دوستان عزیز!
رفقای زیر حکم اعدام !
ما تا آخر در کنار شما ایستاده ایم
شریفه محمدی در زندان لاکان رشت
ما در کنار تو ایستاده ایم و تا آزادی تو و بقیه رفقا از پای نخواهیم نشست.
حکم اعدام شریفه محمدی،فقط حکم اعدام یک انسان نیست،حکم اعدام زندگیست ،حکم اعدام زیبایست ،حکم اعدام حق تشکل است
حکم اعدام جامعه مدنی ایران است .
منبع: بیدار زنی
باز نشر کمپین دفاع از شریفه
۱۸ فروردین ۱۴۰۴
#freesharifeh
#آزادی_شریفه
🖥 تماس با ادمین تلگرام: @freesharifeh
توئیتر: https://x.com/freeSharifeh
اینستاگرام:www.instagram.com/free_sharifeh_mohammadi/
8April 2025
Forwarded from کولبرنیوز | Kolbarnews
سوسن رازانی، از فعالین مدنی و حقوق زنان شهر سنندج از سوی دادگاه این شهر احضار شد.
به گزارش کولبرنیوز، سوسن رازانی، فعال مدنی و از چهرههای باسابقه جنبش زنان در سنندج، با دریافت ابلاغیهای از سوی دادگاه انقلاب این شهر، برای حضور در روز سهشنبه ۱۹ فروردینماه ۱۴۰۴ به این نهاد قضایی احضار شد. در این ابلاغیه اشارهای به دلیل احضار یا اتهامات احتمالی نشده است.
پیشتر نیز، در تاریخ شانزدهم دیماه ۱۴۰۳، جلسه بازپرسی سوسن رازانی بهمراه شش فعال کارگری و محیطزیستی دیگر در شعبه دوم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب سنندج برگزار شد که وی از بابت اتهامات “تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی” به دفاع از خود پرداخته و پس از تفهیم اتهام با تودیع وثیقه آزاد شد.
لینک بە گزارش کامل:
https://kolbarnews.com/2025040707-2/
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
کولبرنیوز
سنندج؛ احضار سوسن رازانی، فعال حقوق زنان از سوی دادگاه انقلاب
به گزارش کولبرنیوز، سوسن رازانی، فعال مدنی و از چهرههای باسابقه جنبش زنان در سنندج، با دریافت ابلاغیهای از سوی دادگاه انقلاب این شهر، برای حضور در روز
معادن ایران قتلگاه کارگران
مرگ ۷ نفر از کارگران معدن در دامغان در پی گاز گرفتگی در معدن مهماندویه.
بر اساس اخبار منتشر شده، ساعت ۱۵:۳۰ دقیقه امروز ۷ نفر از کارگران معدن مهماندویه دامغان بر اثر گاز گرفتگی، قربانی منافع سود پرستان نظام ستم و استثمار سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران، شدند.
⭐️ میان دو حق، حق باکارگران است.
"میان دو حق برابر زور حکم می کند"
#زنده_باد_انقلاب
#برقرار_باد_حاکمیت_شورایی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی
www.tg-me.com/m2Hagh
@Sohrabi_behzad_k صفحه تلگرام ادمین
مرگ ۷ نفر از کارگران معدن در دامغان در پی گاز گرفتگی در معدن مهماندویه.
بر اساس اخبار منتشر شده، ساعت ۱۵:۳۰ دقیقه امروز ۷ نفر از کارگران معدن مهماندویه دامغان بر اثر گاز گرفتگی، قربانی منافع سود پرستان نظام ستم و استثمار سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران، شدند.
⭐️ میان دو حق، حق باکارگران است.
"میان دو حق برابر زور حکم می کند"
#زنده_باد_انقلاب
#برقرار_باد_حاکمیت_شورایی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی
www.tg-me.com/m2Hagh
@Sohrabi_behzad_k صفحه تلگرام ادمین
احضار سوسن رازانی از فعالین جنبش زنان و جنبش کارگری در سنندج.
سه شنبه ۱۹م فروردین ماه، سوسن رازانی فعال زنان و فعال کارگری شهر سنندج از سوی بی دادگاه انقلاب اسلامی این شهر احضار شده است.
.
⭐️ میان دو حق، حق باکارگران است.
"میان دو حق برابر زور حکم می کند"
#زنده_باد_انقلاب
#برقرار_باد_حاکمیت_شورایی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی
www.tg-me.com/m2Hagh
@Sohrabi_behzad_k صفحه تلگرام ادمین
سه شنبه ۱۹م فروردین ماه، سوسن رازانی فعال زنان و فعال کارگری شهر سنندج از سوی بی دادگاه انقلاب اسلامی این شهر احضار شده است.
.
⭐️ میان دو حق، حق باکارگران است.
"میان دو حق برابر زور حکم می کند"
#زنده_باد_انقلاب
#برقرار_باد_حاکمیت_شورایی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی
www.tg-me.com/m2Hagh
@Sohrabi_behzad_k صفحه تلگرام ادمین
Forwarded from کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
به یادِ #کامران_محمدخانی ( #کارگر_کتاب_فروش )
رفیقِ جوان و جانِ پرشور، کامران محمدخانی، به زندگیِ خویش پایان داد. در شبکههای اجتماعی او را با نامِ "کارگر کتابفروش" میشناختند که همواره از دغدغههای اجتماعیاش برای رفعِ نابرابری طبقاتی مینوشت و مخاطباناش را به پرهیز از ذوب شدن در تبلیغات رسانهای و اجتناب از ستیز با مهاجران افغانستانی دعوت میکرد.
از دست دادنِ معدود رفقایی که در این جوِّ مالامال ابتذال، رفقای دیگر را به خواندن، انديشيدن و خلافِ جریان شنا کردن، دعوت میکنند به قدرِ کافی هولناک است که نیازی به نالههای بیمایهی رزمندگانِ مجازی با ترجیعبندِ "بهجای کشتن خودت، مبارزه کن" نباشد؛ قریب به اتفاق این فاتحهخوانانِ سلحشور، نه درکی از هیبتِ خودکشی دارند و نه اساسا توانایی فهمِ ریشههای اجتماعی-اقتصادیِ تبدیل شدنِ خودکشی به اپیدمی؛ از همینروست که خیلی راهکاردان باشند، شمارهی اورژانس اجتماعی را زیر اخبار مربوط با خودکشی، درج میکنند و از انجامِ "وظیفهی اجتماعی" دچار انزالِ دوپامین میگردند. (اگر در زندگی شخصی قاطبهی اینها جستی بزنید، میبینید که ترولبازی مجازی و نوشتنِ وعدهی سرنگونی در چهارشنبهسوری در استوری اینستاگرام، نهایتِ رزمشان بوده است. البته که همینها خود را شاقولِ "براندازی" میدانند.)
چندی پیش در متنی با عنوانِ " مقاومت در تاریکیِ نا-جامعه" نوشتیم:
خودکشی، به امری کاملا رایج و عادی تقلیل یافته و “فلانی خودش را کشت” چیزی بیش از یک جملهی خبری بین گاز زدن به لقمه یا در فاصلهی پوک زدن به سیگار، نیست. در واقع، قاطبهی نفوس از فروپاشیهای روانی در رنجاند و خودکشیها آمیزهای “خودکشیها آنومیک” یا ” فتالستیک” (به تعبیرِ دورکیم) شدهاند که یا مازادِ استیصال و انهدامِ اجتماعیاند یا ماحصل سرکوبِ بیشینه در تمامِ ساحاتِ زندگی فردی و اجتماعی؛ از کنترلِ پوشش بگیرید تا پادگانسازیِ عرصهی آموزش و میلیتاریزهسازیِ خیابان."
در شرایطی از ایندست، فهمِ خودکشیها بهعنوان رفتاری برآمده از "انتخاب فردی" همانقدر بیپایه است که توصیهها/مواعظِ اخلاقی-انگیزشی برای جلوگیری از خودکشی.
انهدامِ اجتماعی، خودکشی را به یک ترجیح از میان "انتخابهای مرّجح" تقلیل داده است تا فرد به زوالِ تدریجی خود، سرعت بخشد. بیماریِ اجتماعی، درمانِ اجتماعی میطلبد اما شیوع فردمحوری-خودمحوری افسارگسیخته در غیابِ نزدیک به مطلق گروههای همدل و همفکر، کسانی که خود را برهوتِ امکانهای رهایی میبینند، به رهایی از بارِ جان سوق مییابند؛ چه با سوءمصرف مواد مخدر و انتحار و چه با میلِ روزافزون به یاوههای آخرالزمانی و وعدههای فاشیستی. در واقع جانِ آگاهِ به استیصالرسیده، برای اجتناب از سقوط در چنین ورطهای، انتخار را برمیگزیند: حال آنکه میتوان با قدرت گفت، کمتر کسانی نظیر آنها که خویش را میکشند، مملو از شور زندگی هستند؛ گرچه شورِ آرمانی برای مشاهدهی بهرهمند شدن همگان از "زندگی".
در نا-جامعهی ایران، نزدیک به مطلقِ خودکشیها، مازادِ زیستنِ در بحران هستند. در این شرایط، یگانه امکانِ بازتولید زندگی، تقویتِ گروههای دوستان حول موضوعات مختلف است و قطع نکردن ارتباط با افرادی که بهطور خاص از شرایط آسیب دیدهاند. بسیار دیده میشود که با بروز تمایل افراد به انزوای روزافرون، گروههای رفاقتی نیز با ادعایِ "احترام به تصمیم شخصی" فردِ آسیبدیده را رها میکنند. رها کردن دوستانِ آسیبدیده، حساس و کمالگرا در این برهوت، بهمعنای دست شستن از ابتداییترین اصولِ مبارزه با پلیدیِ حاکم است؛ خاصه در شرایطی که جبهههای تبهکاران هر روز بیش از دیروز خود را با تقویت میکنند.
رفقایِ خستهتان را تنها نگذارید و اگر از میل به انتحار گفتند، از موضع عقلِ کل، ادلهی فلسفی برای ردِ میل او دست و پا نکنید. شنونده باشید و با همدلی راهی جمعی برای غلبه بر استیصال پیدا کنید. سرپا نگاه داشتنِ گروههای رفاقت، سیاسیترین کاریست که در این وضعیتِ نفرتانگیزِ حاکم میتوانید انجام دهید.
@Blackfishvoice1
رفیقِ جوان و جانِ پرشور، کامران محمدخانی، به زندگیِ خویش پایان داد. در شبکههای اجتماعی او را با نامِ "کارگر کتابفروش" میشناختند که همواره از دغدغههای اجتماعیاش برای رفعِ نابرابری طبقاتی مینوشت و مخاطباناش را به پرهیز از ذوب شدن در تبلیغات رسانهای و اجتناب از ستیز با مهاجران افغانستانی دعوت میکرد.
از دست دادنِ معدود رفقایی که در این جوِّ مالامال ابتذال، رفقای دیگر را به خواندن، انديشيدن و خلافِ جریان شنا کردن، دعوت میکنند به قدرِ کافی هولناک است که نیازی به نالههای بیمایهی رزمندگانِ مجازی با ترجیعبندِ "بهجای کشتن خودت، مبارزه کن" نباشد؛ قریب به اتفاق این فاتحهخوانانِ سلحشور، نه درکی از هیبتِ خودکشی دارند و نه اساسا توانایی فهمِ ریشههای اجتماعی-اقتصادیِ تبدیل شدنِ خودکشی به اپیدمی؛ از همینروست که خیلی راهکاردان باشند، شمارهی اورژانس اجتماعی را زیر اخبار مربوط با خودکشی، درج میکنند و از انجامِ "وظیفهی اجتماعی" دچار انزالِ دوپامین میگردند. (اگر در زندگی شخصی قاطبهی اینها جستی بزنید، میبینید که ترولبازی مجازی و نوشتنِ وعدهی سرنگونی در چهارشنبهسوری در استوری اینستاگرام، نهایتِ رزمشان بوده است. البته که همینها خود را شاقولِ "براندازی" میدانند.)
چندی پیش در متنی با عنوانِ " مقاومت در تاریکیِ نا-جامعه" نوشتیم:
خودکشی، به امری کاملا رایج و عادی تقلیل یافته و “فلانی خودش را کشت” چیزی بیش از یک جملهی خبری بین گاز زدن به لقمه یا در فاصلهی پوک زدن به سیگار، نیست. در واقع، قاطبهی نفوس از فروپاشیهای روانی در رنجاند و خودکشیها آمیزهای “خودکشیها آنومیک” یا ” فتالستیک” (به تعبیرِ دورکیم) شدهاند که یا مازادِ استیصال و انهدامِ اجتماعیاند یا ماحصل سرکوبِ بیشینه در تمامِ ساحاتِ زندگی فردی و اجتماعی؛ از کنترلِ پوشش بگیرید تا پادگانسازیِ عرصهی آموزش و میلیتاریزهسازیِ خیابان."
در شرایطی از ایندست، فهمِ خودکشیها بهعنوان رفتاری برآمده از "انتخاب فردی" همانقدر بیپایه است که توصیهها/مواعظِ اخلاقی-انگیزشی برای جلوگیری از خودکشی.
انهدامِ اجتماعی، خودکشی را به یک ترجیح از میان "انتخابهای مرّجح" تقلیل داده است تا فرد به زوالِ تدریجی خود، سرعت بخشد. بیماریِ اجتماعی، درمانِ اجتماعی میطلبد اما شیوع فردمحوری-خودمحوری افسارگسیخته در غیابِ نزدیک به مطلق گروههای همدل و همفکر، کسانی که خود را برهوتِ امکانهای رهایی میبینند، به رهایی از بارِ جان سوق مییابند؛ چه با سوءمصرف مواد مخدر و انتحار و چه با میلِ روزافزون به یاوههای آخرالزمانی و وعدههای فاشیستی. در واقع جانِ آگاهِ به استیصالرسیده، برای اجتناب از سقوط در چنین ورطهای، انتخار را برمیگزیند: حال آنکه میتوان با قدرت گفت، کمتر کسانی نظیر آنها که خویش را میکشند، مملو از شور زندگی هستند؛ گرچه شورِ آرمانی برای مشاهدهی بهرهمند شدن همگان از "زندگی".
در نا-جامعهی ایران، نزدیک به مطلقِ خودکشیها، مازادِ زیستنِ در بحران هستند. در این شرایط، یگانه امکانِ بازتولید زندگی، تقویتِ گروههای دوستان حول موضوعات مختلف است و قطع نکردن ارتباط با افرادی که بهطور خاص از شرایط آسیب دیدهاند. بسیار دیده میشود که با بروز تمایل افراد به انزوای روزافرون، گروههای رفاقتی نیز با ادعایِ "احترام به تصمیم شخصی" فردِ آسیبدیده را رها میکنند. رها کردن دوستانِ آسیبدیده، حساس و کمالگرا در این برهوت، بهمعنای دست شستن از ابتداییترین اصولِ مبارزه با پلیدیِ حاکم است؛ خاصه در شرایطی که جبهههای تبهکاران هر روز بیش از دیروز خود را با تقویت میکنند.
رفقایِ خستهتان را تنها نگذارید و اگر از میل به انتحار گفتند، از موضع عقلِ کل، ادلهی فلسفی برای ردِ میل او دست و پا نکنید. شنونده باشید و با همدلی راهی جمعی برای غلبه بر استیصال پیدا کنید. سرپا نگاه داشتنِ گروههای رفاقت، سیاسیترین کاریست که در این وضعیتِ نفرتانگیزِ حاکم میتوانید انجام دهید.
@Blackfishvoice1
Forwarded from کمپین دفاع از شریفه محمدی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گیاهی که با تمام قوا به سمت نور قد کشیده بود
شریفه عزیزم!
آواز “خوشحال و شاد خندانم“ را به یاد میآورم که در هواخوری زندان با هم خواندیم و با یک چشمک و خنده، اولش را به "الکی" تغییر دادیم؛ اما انگار فقط اولش "الکی" بود، ما میخواستیم زندگی کنیم در جایی که میخواستند زندگی را از ما محروم کنند.
تو را به یاد میآورم در روزهایی در زندان که با جسارت و بیهراسی از حقوق از دست رفتهات میگفتی؛ حتی با نگهبانهای زندان در مورد حقوقشان حرف میزدی. آنهایی که میخواستند تو را فراموش کنند، اما تو فراموش نکردی که آنهایی که تو را محدود کردهاند شاید خودشان هم اسیر باشند. تو با آنها نه از روی ترس، که از روی درک، سخن میگفتی، چرا که خوب میدانستی ظلم زاییدهی نظامیست که بر جهل و تعصب استوار است و آدمها قربانیان آن.
در زندان طبقهبندیشده، جایی که گاهی کسی را نه با نام که با جرمش میشناختند، وقتی از حقوقت حرف میزدی، فقط از خودت نمیگفتی، برای همه فریاد میزدی؛ نه برای نمایش، نه برای قهرمانسازی، شاید چون خوب میدانی، ظلم از جایی شروع میشود که یک طرف، طرف دیگر را کمتر انسان بداند...
تو را به یاد میآورم در روزی که با هم دربارهی آیدین صحبت کردیم و نگران بودی، نه از روی ضعف که از عشق، تا مبادا قربانی آرمانهایت شود و از طرفی آزادی و حقوقش را در نظر میگرفتی؛ آزادی در فهمیدن و حتی نفهمیدن و ندانستن را.
تو را با شوق و حیرت دیدن گیاهی کوچک که از شکاف موزاییکی در هواخوری زندان بیرون زده به یاد میآورم. گیاهی که با تمام قوا به سمت نور قد کشیده بود.
مثل خود تو، شریفه...
مثل خود تو که صبحهایی را که با دویدن و طناب زدن شروع میکردی و با اراده، حرکات ورزشیای را انجام میدادی برای اثبات
ِ «ما هنوز زندهایم.».
نه به دستهایی که زندگی را از شریفههایمان دریغ میکنند...
#نه_به_اعدام
نوشته : نگین رضایی،همبندی شریفه محمدی
نشر:کمپین دفاع از شریفه محمدی
۲۰فروردین ۱۴۰۴
#freesharifeh
#آزادی_شریفه
🖥 تماس با ادمین تلگرام: @freesharifeh
توئیتر: https://x.com/freeSharifeh
اینستاگرام:www.instagram.com/free_sharifeh_mohammadi/
9April 2025
شریفه عزیزم!
آواز “خوشحال و شاد خندانم“ را به یاد میآورم که در هواخوری زندان با هم خواندیم و با یک چشمک و خنده، اولش را به "الکی" تغییر دادیم؛ اما انگار فقط اولش "الکی" بود، ما میخواستیم زندگی کنیم در جایی که میخواستند زندگی را از ما محروم کنند.
تو را به یاد میآورم در روزهایی در زندان که با جسارت و بیهراسی از حقوق از دست رفتهات میگفتی؛ حتی با نگهبانهای زندان در مورد حقوقشان حرف میزدی. آنهایی که میخواستند تو را فراموش کنند، اما تو فراموش نکردی که آنهایی که تو را محدود کردهاند شاید خودشان هم اسیر باشند. تو با آنها نه از روی ترس، که از روی درک، سخن میگفتی، چرا که خوب میدانستی ظلم زاییدهی نظامیست که بر جهل و تعصب استوار است و آدمها قربانیان آن.
در زندان طبقهبندیشده، جایی که گاهی کسی را نه با نام که با جرمش میشناختند، وقتی از حقوقت حرف میزدی، فقط از خودت نمیگفتی، برای همه فریاد میزدی؛ نه برای نمایش، نه برای قهرمانسازی، شاید چون خوب میدانی، ظلم از جایی شروع میشود که یک طرف، طرف دیگر را کمتر انسان بداند...
تو را به یاد میآورم در روزی که با هم دربارهی آیدین صحبت کردیم و نگران بودی، نه از روی ضعف که از عشق، تا مبادا قربانی آرمانهایت شود و از طرفی آزادی و حقوقش را در نظر میگرفتی؛ آزادی در فهمیدن و حتی نفهمیدن و ندانستن را.
تو را با شوق و حیرت دیدن گیاهی کوچک که از شکاف موزاییکی در هواخوری زندان بیرون زده به یاد میآورم. گیاهی که با تمام قوا به سمت نور قد کشیده بود.
مثل خود تو، شریفه...
مثل خود تو که صبحهایی را که با دویدن و طناب زدن شروع میکردی و با اراده، حرکات ورزشیای را انجام میدادی برای اثبات
ِ «ما هنوز زندهایم.».
نه به دستهایی که زندگی را از شریفههایمان دریغ میکنند...
#نه_به_اعدام
نوشته : نگین رضایی،همبندی شریفه محمدی
نشر:کمپین دفاع از شریفه محمدی
۲۰فروردین ۱۴۰۴
#freesharifeh
#آزادی_شریفه
🖥 تماس با ادمین تلگرام: @freesharifeh
توئیتر: https://x.com/freeSharifeh
اینستاگرام:www.instagram.com/free_sharifeh_mohammadi/
9April 2025
Forwarded from کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM