Telegram Web Link
ᵉᶰᵍˡᶤѕʰ ˡᶤᵗᵉʳᵃᵗᵘʳᵉ 📚
FreeBOOK_Com.pdf
📚 مردی که حرف می زند رمانی از نویسنده اهل پرو و برنده جایزه نوبل ادبیات ماریو وارگاس لوسا است. داستان روایت زندگی دانشجویی است که زندگی متمدن را ترک می کند و برای بومیان آمریکایی تبدیل به "یک قصه گو" می‌کند.

▫️ماریو بارگاس یوسا در این رمان هم به مانند تمام کارهایش، بار دیگر ثابت می کند که قصه گویی ماهر است که با استادی هرچه تمامتر فضاها و شخصیت های رمان خود را طراحی می کند و به پیش می برد. رمان مردی که حرف می زند در روایت چنان پیشرو است که نیویورک تایمز آن را روشنفکرانه، اخلاقی، هنرمندانه در آن واحد و به گونه ای درخشان جذاب ترین و روان ترین کتاب بارگاس یوسا می داند.

📚 خلاصه کتاب؛

▫️داستان مردی که حرف می زند روایت زندگی دانشجویی است که زندگی متمدن را ترک می کند و برای بومیان آمریکایی تبدیل به “یک قصه گو” می شود. این رمان غربزدگی مردمان بومی را از طریق مطالعات انسان شناسی نشان می دهد و این تصور را که فرهنگ های بومی غیرقابل تغییر هستند، زیر سوال می برد.

🖍 بخشی از متن کتاب؛

▫️علاقه و توجه فراوان ماسکاریل به پدرش، پیرمرد خمیده قامت و ریشو که پاهای تغییر شکل یافته بر اثر پینه ها را در کفشهای زمختی شبیه کفشهای تخت کلفت هنرپیشگان رومی به دنبال می کشید، مرا تحت تاثیر قرار می داد. او اسپانیایی را با لهجه غلیظ روسی یا لهستانی صحبت می کرد، هر چند که به گفته ی خودش بیش از بیست سال بود که در پرو می زیست. ظاهر شیطنت آمیز و گیرایی داشت: وقتی که بچه بودم دلم می خواست بندباز شوم، اما زندگی مرا به دکاندار کوچکی مبدل کرد، سرخوردگی عجیبی است، نه؟ آیا شائول تنها پسر او بود؟ بله مطمئنا. اما مادر ماسکاریل؟ او دو سال پس از استقرار خانواده در لیما، مرده بود. جانم، عجب مصیبتی!

▫️تا جایی که این عکس حکایت می کند مادرت خیلی جوان بوده، درست است شائول؟ بله جوان بود. واقع مطلب این است که ماسکاریل از یک لحاظ قطعا بابت مرگ مادرش دچار رنج شده بود. اما از یک لحاظ هم شاید برای مادرش بهتر همان که زندگی اش عوض می شد. برای این که زن بیچاره در لیما خیلی رنج می برد. شائول به من اشاره کرد که جلوتر بروم و صدایش را پایین آورد (احتیاط بیهوده ای بود، چون دن سالومون را که در سالن غذا خوری روی مبلی به خواب عمیقی فرو رفته بود به حال خود گذاشته بودیم و در اتاق شائول صحبت می کردیم) تا بگوید: -مادرم سفیدپوستی اهل تالارا بود و پدرم کمی پس از پناهندگی اش با او آشنا شده بود.

▫️فقط با او زندگی می کرد تا وقتی که من به دنیا آمدم. آن وقت بود که با هم ازدواج کردند. اصلا می توانی تصورش را بکنی که برای فرد یهودی، ازدواج با زن مسیحی که ما گوی می نامیم چه معنایی دارد؟ نه، نمی توانی بدانی. آن جا در تالارا، موضوع کمترین اهمیتی نداشت چون دو خانواده ی یهودی ناحیه با جامه ی محلی نیمه درآمیخته به حساب می آمد. اما بعد از استقرار در لیما، مادر شائول گرفتار مسائل بسیاری شده بود. کاملا در حسرت سرزمین خودش، گرمای ملایم خوب آن، آسمان بی ابرش، آسمان درخشان چهار فصلش، بستگان و دوستانش به سر می یرد از طرفی هم، جامه ی یهودی لیما هرگز او را نپذیرفته بود.

📝 بررسی؛

▫️مردی که حرف می زند در مورد آموزون، قبيله های سرخ پوستی اطرافش و به خصوص قبيله ای به نام ماچيگنگا می باشد. يوسا با حالت قصه تعريف مي كند از راه و رسوم اين قبيله ها اعتقاداتشان از دوستی كه عاشق آنها بوده از تجربيات خودش و همين طور موارد مختلف در كنار هم. هم اطلاعاتش قشنگ و جالبه و هم لحن قصه گوی يوسا اونا از يك كتاب اطلاع رساني يا يك جورايی مستند خاص جدا كرده و با لطافت ادبيات همراهش كرده...

▫️مردی که حرف می زند به مردی در اين قبايل عنوان مي شود كه دائما از اين جمع به آن جمع از اين قبيله به آن قيله مي رود و هر انچه شنيده مي داند و …. براي ديگران نقل مي كند البته به مدت طولاني در حد 6 ساعت و گاهي بيشتر اين مرد پشت سر هم حرف می زند و بقيه گوش مي دهند.
#ادبیاتانگلیسی #ادبیات
👍1
🔹Vargas Llosa rose to international fame in the 1960s with novels such as The Time of the Hero (La ciudad y los perros, literally The City and the Dogs, 1963/1966), The Green House (La casa verde, 1965/1968), and the monumental Conversation in the Cathedral (Conversación en la catedral, 1969/1975).

▫️Mario Vargas Llosa was awarded the Nobel Prize in Literature "for his cartography of structures of power and his trenchant images of the individual's resistance, revolt, and defeat." He has also won the Miguel de Cervantes Prize, the Spanish-speaking world’s most distinguished literary honor. His many works include The Feast of the Goat, In Praise of the Stepmother, and Aunt Julia and the Scriptwriter, all published by FSG.

#englishliterature #english
ᵉᶰᵍˡᶤѕʰ ˡᶤᵗᵉʳᵃᵗᵘʳᵉ 📚
🔹Vargas Llosa rose to international fame in the 1960s with novels such as The Time of the Hero (La ciudad y los perros, literally The City and the Dogs, 1963/1966), The Green House (La casa verde, 1965/1968), and the monumental Conversation in the Cathedral…
🔹خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا
(زادهٔ ۲۸ مارس ۱۹۳۶) 
▫️داستان‌ نویس، مقاله‌ نویس، سیاست‌ مدار و روزنامه‌ نگار پرو است. یوسا یکی از مهم‌ ترین رمان‌ نویسان و مقاله‌ نویسان معاصر آمریکای جنوبی و از معتبرترین نویسندگان نسل خود است. وی هم‌ اکنون به دعوت دانشگاه پرینستون به عنوان استاد مهمان در این دانشگاه به تدریس مشغول است.
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
тнιѕ υɴιverѕe ιѕ ɴoт oυтѕιde oғ yoυ.
looĸ ιɴѕιde yoυrѕelғ;
everyтнιɴɢ тнαт yoυ wαɴт,
yoυ αlreαdy αre.

جهان بيرون ز تو نيست. به درونت بنگر.
هر آنچه در طلبش هستى در وجودت گذارده شده.

مولانا 
🥰432
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸Gertrude Stein (February 3, 1874 – July 27, 1946) was an American novelist, poet, playwright, and art collector. Born in Allegheny, Pennsylvania (now part of Pittsburgh), and raised in Oakland, California, Stein moved to Paris in 1903, and made France her home for the remainder of her life. She hosted a Paris salon, where the leading figures of modernism in literature and art, such as Pablo PicassoErnest HemingwayF. Scott FitzgeraldSinclair LewisEzra PoundSherwood Anderson and Henri Matisse, would meet.

#englishliterature #literature
2
ᵉᶰᵍˡᶤѕʰ ˡᶤᵗᵉʳᵃᵗᵘʳᵉ 📚
🔸Gertrude Stein (February 3, 1874 – July 27, 1946) was an American novelist, poet, playwright, and art collector. Born in Allegheny, Pennsylvania (now part of Pittsburgh), and raised in Oakland, California, Stein moved to Paris in 1903, and made France her…
🔸گرترود استاین
▫️(۱۸۷۴-۱۹۴۶) رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و شاعر آمریکایی ساکن پاریس بود. گرترود استاین را ایجادگر اصطلاح نسل گمشده می‌دانند.

▫️گرترود استاین در سال ۱۸۷۴ در پنسیلوانیا به دنیا آمد. از کالج رادکلیف فارغ‌التحصیل شد. در دانشگاه به تشویق ویلیام جیمز به مطالعه تشریح مغز پرداخت. اما خیلی زود از اینکار خسته شد. در ۱۹۰۲ به فرانسه رفت و تا پایان عمر در آنجا و دور از وطن به سر برد. خانه‌اش محفل نویسندگان و نقاشان بزرگ زمان بود. سه زندگی (داستان‌هایی دربارهٔ دو دختر خدمتکار و زنی سیاه‌پوست) و تشکیل آمریکایی‌ها از نخستین نوشته‌های او هستند. استاین به سال ۱۹۴۶ بر اثر ابتلا به سرطان معده درگذشت. وی رابطه صمیمانه‌ای با پابلو پیکاسو داشت و پیکاسو در سال ۱۹۰۶ تک‌چهره‌ای از او کشید که اکنون در موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری می‌شود.

#ادبیاتانگلیسی #ادبیات
1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎧 Marc Anthony-
🎼 When I dream at night

🩷 I have been in love, and been alone
I have traveled over many miles
to find a home
there's that little place inside of me
that I never thought could
take control of everything
but now I just spend all my time
with anyone who makes me feel
the way she does
تو زندگيم هم عاشق بوده ام و هم تنها،
مايل ها سفر كردم تا جايى رو پيدا كنم كه خانه بنامم
يه جاى كوچكى تو قلبم هست كه فكر نميكردم روزى بتونم كنترل همه ى زندگيمو دستش بگيره
اما حالا ميخوام همه ى وقتم رو با كسى بگذرونم كه بهم حسى مثل حس اون رو ميده

🩶 Cause I only feel alive
when I dream at night
even though she's not real
it's all right
'cause I only feel alive
when I dream at night
every move that she makes
holds my eyes
and I fall for her every time
آخه من فقط وقتى شبها روياى اونو ميبينم،
حس زنده بودن ميكنم
اگرچه اون واقعى نيست و يك روياست،
اما اشكالى نداره
آخه من فقط وقتى شبها رويا ميبينم، حس زنده بودن ميكنم
هر حركتى كه اون ميكنه چشمهاى منو خيره ميكنه
و من هر بار عاشقش ميشم

🤍 I've so many things I want to say
I'll be ready when the perfect moment comes my way
I had never known what's right for me
'til the night she opened up my heart
and set it free
But now I just spend all my time
with anyone who makes me feel
the way she does
خيلى حرفها دارم كه ميخوام بزنم
وقتى زمان مناسبش برسه ميگم
هيچ وقت نميدونستم چى برام خوبه
تا روزى كه اون قفل قلبم رو باز كرد و منو رها كرد
اما حالا ميخوام همه ى عمرم رو با كسى بگذرونم كه حسى مثل حس اونو بهم ميده

🩷 Now I just spend all my time
with anyone who makes me feel
the way she does
#متن_موزيك
❤‍🔥3👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📚 The Man He Killed

“Had he and I but met
By some old ancient inn,
We should have sat us down to wet
Right many a nipperkin!

“But ranged as infantry,
And staring face to face,
I shot at him as he at me,
And killed him in his place.

“I shot him dead because_
Because he was my foe,
Just so: my foe of course he was;
That’s clear enough; although

“He thought he’d ‘list , perhaps,
Off-hand like_ just as I_
Was out of work_ had sold his traps_
No other reason why.

“Yes; quaint and curious war is!
You shoot a fellow down
You’d treat if met where any bar is,
Or help to half-a-crown."

Thomas Hardy (1840-1928)
#Englishliterature #Poem #ThomasHardy
👍6🔥1
ᵉᶰᵍˡᶤѕʰ ˡᶤᵗᵉʳᵃᵗᵘʳᵉ 📚
📚 The Man He Killed “Had he and I but met By some old ancient inn, We should have sat us down to wet Right many a nipperkin! “But ranged as infantry, And staring face to face, I shot at him as he at me, And killed him in his place. “I shot him dead because_…
📚 انساني را كه او كشت

"اگر من و او،هر جاي ديگري به هم برمي خورديم
-نزديك يك مهمانخانه ي قديمي و سنتي-
كنارهم مي نشستيم و از دستِ هم
پياله مي گرفتيم و لبي تر مي كرديم.

"امّا سرباز پياده اي بوديم- روي در روي هم-
من تيري به سوي او شليك كردم
در همان آن، كه او به سوي من
و درجا او را كشتم.

او را كشتم زيرا_
زيرا دشمن من بود،
همين جوري: البته كه دشمن من بود،
همين دليل كافي ست، هرچند

فكر مي كرد كه چون دستش خالي بود، شايد،
بايد داوطلب مي شد-  مثل خودم-
كار نداشت-  دار و ندارش را فروخته بود-
هيچ دليل ديگري نداشت.

"بله، جنگ چيزي ست عجايب الغرايب!
همنوعي را نقش بر زمين مي كني و مي كشي
در حالي كه اگر دَم ِ كافه اي او را مي ديدي
درجا، يكي-دو پياله اي مهمانش مي كردي.

توماس هاردی
#شعر #توماسهاردی #ادبیاتانگلیسی
2🔥2
2025/07/10 04:57:30
Back to Top
HTML Embed Code: