Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬The Phantom Carriage (1921)
🎭 Genre : Drama, Fantasy, Horror
📚 Writers: Selma Lagerlöf (novel)
👤 Stars: Victor Sjöström, Hilda Borgström, Tore Svennberg
📀 Resolution : BluRay 720p
@literature9
▫️نام فیلم: کالسکه شبح
▫️سال: ۱۹۲۱
▫️کارگردان: ویکتور شوستروم
▫️بر اساس رُمانی از سِلما لاگرلوف
کالسکهٔ شبح فیلمی سوئدی به کارگردانی ویکتور شوستروم است که در سال ۱۹۲۱ منتشر شد.
۱۶ مارس، هشتاد و سومین سالِ وفاتِ سِلما لاگرلوف، نویسنده ی مشهور سوئدی
🎭 Genre : Drama, Fantasy, Horror
📚 Writers: Selma Lagerlöf (novel)
👤 Stars: Victor Sjöström, Hilda Borgström, Tore Svennberg
📀 Resolution : BluRay 720p
@literature9
▫️نام فیلم: کالسکه شبح
▫️سال: ۱۹۲۱
▫️کارگردان: ویکتور شوستروم
▫️بر اساس رُمانی از سِلما لاگرلوف
کالسکهٔ شبح فیلمی سوئدی به کارگردانی ویکتور شوستروم است که در سال ۱۹۲۱ منتشر شد.
۱۶ مارس، هشتاد و سومین سالِ وفاتِ سِلما لاگرلوف، نویسنده ی مشهور سوئدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@literature9
وقتی در آسمان، دروغ وزیدن میگیرد
دیگر چگونه میشود به سورههای رسولانِ سرشکسته پناه آورد؟
▪️شعر و صدای فروغ فرخزاد!
▫️در کوچه باد میآید
این ابتدای ویرانی است
آن روز هم که دستهای تو ویران شدند
باد میآمد...
ستارههای عزیز
ستارههای مقوایی عزیز
وقتی در آسمان، دروغ وزیدن میگیرد
دیگر چگونه میشود به سورههای رسولانِ سرشکسته پناه آورد؟
ما مثلِ مردههای هزاران هزارساله
به هم میرسیم و آنگاه
خورشید بر تباهی اجسادِ ما
قضاوت خواهد کرد.
من سردم است
من سردم است و انگار
هیچوقت گرم نخواهم شد
وقتی در آسمان، دروغ وزیدن میگیرد
دیگر چگونه میشود به سورههای رسولانِ سرشکسته پناه آورد؟
▪️شعر و صدای فروغ فرخزاد!
▫️در کوچه باد میآید
این ابتدای ویرانی است
آن روز هم که دستهای تو ویران شدند
باد میآمد...
ستارههای عزیز
ستارههای مقوایی عزیز
وقتی در آسمان، دروغ وزیدن میگیرد
دیگر چگونه میشود به سورههای رسولانِ سرشکسته پناه آورد؟
ما مثلِ مردههای هزاران هزارساله
به هم میرسیم و آنگاه
خورشید بر تباهی اجسادِ ما
قضاوت خواهد کرد.
من سردم است
من سردم است و انگار
هیچوقت گرم نخواهم شد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
@literature9
فيلم نایاب سفر احمدشاه قاجار به انگلستان!
فيلم نایاب سفر احمدشاه قاجار به انگلستان!
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
@literature9
🎥 فیلم جدید «بـرادران لـیـلا»
✔️ نسخه لـورفـتـه
🔰 ژانر: اجتماعی | درام
🎞 کیفیت 1080HQ
📥 لینک دانلود [نیمبها] :
https://2ad.ir/fZRn6yl
🎥 فیلم جدید «بـرادران لـیـلا»
✔️ نسخه لـورفـتـه
🔰 ژانر: اجتماعی | درام
🎞 کیفیت 1080HQ
📥 لینک دانلود [نیمبها] :
https://2ad.ir/fZRn6yl
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فیلم ایرانی
« برادران لیلا ۱۴۰۰ (۲۰۲۲) »
@literature9
Leila's Brothers 2022 / Leila et ses frères / Baradaran-e Leila (1400)
🎬 نویسنده و کارگردان: سعید روستایی
💵 تهیه کننده:
سعید روستایی، جواد نوروزبیگی
✂️ تدوینگر: بهرام دهقانی
🎥 فیلمبردار: هومن بهمنش
🎭 بازیگران:
ترانه علیدوستی، سعید پورصمیمی، نوید محمدزاده، پیمان معادی، محمدعلی محمدی، فرهاد اصلانی، محمدجواد باباپور، نیره فراهانی، مهدی حسینینیا، سحر خلیلی، حسین نوروزی و ...
📄 خلاصه داستان:
لیلا در ۴۰ سالگی تمام زندگی خود را صرف مراقبت از پدر و مادر و چهار برادرش کرده است. در کشوری که درگیر تحریمهای اقتصادی بینالمللی است، خانواده دائما با هم بحث میکنند و با زیر بار بدهی خرد میشوند. لیلا در حالی که برادرانش در تلاش برای گذراندن زندگی خود هستند، نقشهای میکشد تا با راهاندازی یک تجارت خانوادگی آنها را از فقر نجات دهد ...
« برادران لیلا ۱۴۰۰ (۲۰۲۲) »
@literature9
Leila's Brothers 2022 / Leila et ses frères / Baradaran-e Leila (1400)
🎬 نویسنده و کارگردان: سعید روستایی
💵 تهیه کننده:
سعید روستایی، جواد نوروزبیگی
✂️ تدوینگر: بهرام دهقانی
🎥 فیلمبردار: هومن بهمنش
🎭 بازیگران:
ترانه علیدوستی، سعید پورصمیمی، نوید محمدزاده، پیمان معادی، محمدعلی محمدی، فرهاد اصلانی، محمدجواد باباپور، نیره فراهانی، مهدی حسینینیا، سحر خلیلی، حسین نوروزی و ...
📄 خلاصه داستان:
لیلا در ۴۰ سالگی تمام زندگی خود را صرف مراقبت از پدر و مادر و چهار برادرش کرده است. در کشوری که درگیر تحریمهای اقتصادی بینالمللی است، خانواده دائما با هم بحث میکنند و با زیر بار بدهی خرد میشوند. لیلا در حالی که برادرانش در تلاش برای گذراندن زندگی خود هستند، نقشهای میکشد تا با راهاندازی یک تجارت خانوادگی آنها را از فقر نجات دهد ...
@literature9
@litera999
آغاز شد
سالی بلند
سالی که سَروهای جوان
برفهای خونین را
از شاخههای خویش تکاندند.
#محمد_مختاری
@litera999
آغاز شد
سالی بلند
سالی که سَروهای جوان
برفهای خونین را
از شاخههای خویش تکاندند.
#محمد_مختاری
ادبیاتliterature9@
@literature9 @litera999 آغاز شد سالی بلند سالی که سَروهای جوان برفهای خونین را از شاخههای خویش تکاندند. #محمد_مختاری
«إلی حبيبتي في رأس السنة»
@literature9
@litera999
أنقل حبي لك من عامٍ إلى عام
كما ينقل التلميذ فروضه المدرسية إلى دفترٍ جديد
أنقل صوتك و رائحتك و رسائلك
ورقم هاتفك و صندوق بريدك
وأعلقها في خزانة العام الجديد
وأمنحك تذكرة إقامة دائمة في قلبي..
إنني أحبك
ولن أتركك وحدك على ورقة 31 ديسمبر أبداً
سأحملك على ذراعي
وأتنقل بك بين الفصول الأربعه
ففي الشتاء، سأضع على رأسك قبعة صوف حمراء
كي لا تبردي
وفي الخريف، سأعطيك معطف المطر الوحيد
الذي أمتلكه
كي لا تتبللي
وفي الربيع
سأتركك تنامين على الحشائش الطازجه
وتتناولين طعام الإفطار
مع الجنادب والعصافير
وفي الصيف
سأشتري لك شبكة صيدٍ صغيره
لتصطادي المحار
وطيور البحر
والأسماك المجهولة العناوين
◽◽◽
«به محبوبم؛ در آغاز سال»
@literature9
دوست داشتنت را از سالی به سال دیگر منتقل میکنم
همانند دانشآموزی که تکالیف مدرسهاش را به دفتر جدیدش انتقال میدهد!
صدایت را، شمیمت، نامههایت، شماره تلفنت و صندوق پستیات را [همه و همه را به سال جدید] منتقل میکنم-
-در كمد سال جديد آويزانشان میکنم
و جواز اقامت دائمی در قلبم را برایت صادر میکنم
من دوستت دارم!
و [یقین بدان] تو را بر روی برگه ۲۹ اسفند، تنها، رها نمیکنم
تو را میان بازوانم حمل میکنم و بین چهار فصل سال میگردانمت
در زمستان، کلاه بافتنی قرمزی بر سرت خواهم گذاشت تا سردت نشود
در پاییز تنها بارانیای را که دارم به تو خواهم داد که خیس نشوی
در بهار میگذارم آرام روی چمنهای تازه به خواب [ناز] فرو روی
و با پرستوها و گنجشکان صبحانه بخوری
و در تابستان تور کوچکی برایت خواهم خرید تا صدفها و مرغان دریایی و ماهیان بی نام و نشان را صید کنی
#نزار_قباني
@literature9
@litera999
أنقل حبي لك من عامٍ إلى عام
كما ينقل التلميذ فروضه المدرسية إلى دفترٍ جديد
أنقل صوتك و رائحتك و رسائلك
ورقم هاتفك و صندوق بريدك
وأعلقها في خزانة العام الجديد
وأمنحك تذكرة إقامة دائمة في قلبي..
إنني أحبك
ولن أتركك وحدك على ورقة 31 ديسمبر أبداً
سأحملك على ذراعي
وأتنقل بك بين الفصول الأربعه
ففي الشتاء، سأضع على رأسك قبعة صوف حمراء
كي لا تبردي
وفي الخريف، سأعطيك معطف المطر الوحيد
الذي أمتلكه
كي لا تتبللي
وفي الربيع
سأتركك تنامين على الحشائش الطازجه
وتتناولين طعام الإفطار
مع الجنادب والعصافير
وفي الصيف
سأشتري لك شبكة صيدٍ صغيره
لتصطادي المحار
وطيور البحر
والأسماك المجهولة العناوين
◽◽◽
«به محبوبم؛ در آغاز سال»
@literature9
دوست داشتنت را از سالی به سال دیگر منتقل میکنم
همانند دانشآموزی که تکالیف مدرسهاش را به دفتر جدیدش انتقال میدهد!
صدایت را، شمیمت، نامههایت، شماره تلفنت و صندوق پستیات را [همه و همه را به سال جدید] منتقل میکنم-
-در كمد سال جديد آويزانشان میکنم
و جواز اقامت دائمی در قلبم را برایت صادر میکنم
من دوستت دارم!
و [یقین بدان] تو را بر روی برگه ۲۹ اسفند، تنها، رها نمیکنم
تو را میان بازوانم حمل میکنم و بین چهار فصل سال میگردانمت
در زمستان، کلاه بافتنی قرمزی بر سرت خواهم گذاشت تا سردت نشود
در پاییز تنها بارانیای را که دارم به تو خواهم داد که خیس نشوی
در بهار میگذارم آرام روی چمنهای تازه به خواب [ناز] فرو روی
و با پرستوها و گنجشکان صبحانه بخوری
و در تابستان تور کوچکی برایت خواهم خرید تا صدفها و مرغان دریایی و ماهیان بی نام و نشان را صید کنی
#نزار_قباني
@literature9
با رفتن تو چقدر، از من پَر زد
انگار طراوت از رَگم دلخون رفت
این باغچه شد قفسقفس آزادی
از باطنِ تو فرشتهای بیرون رفت
تلخاست بهنامزندگی خُرد شدن
انگار که جاده باز عابر بکُشد
ما را نه زمانه 'جامعه' ویران کرد
این جامعه را خدای شاعر بکشد
باید که مُسَبّبین مجازات شوند
باید که از اُسطُقُس جهان برگردد
ذرّات تنم فقط "چرا" میگویند
ای کاش دوباره آن زمان برگردد
آنها که مُحبّتی مُحَدّب دارند
با آهن و قیر و اَخم ما را دیدند
بر آینهها شکوفه میسوزانند
آنها که به چشمِ زخم ما را دیدند
آنها که خشونتی درونگر دارند
خشنود و دوبارهکار و پُروَسواساند
خود را چهبجای دیگری بگذارند
آیا که روانیاند یا حَسّاساند ؟
ای برگ که از درخت خود افتادی
این رابطهها فقط تگرگت هستند
آنها که تقاص ظلم را میگیرند
خود شاهد ماجرای مرگت هستند
#جواد_روستا
۱۸فروردینِ ۱۴۰۲
بیهیچ اُمیدی... به سوگنشسته!
از من که -آهیبلندم- برای -تو- که نوشتهای هستی در کاغذیمچاله در سطلیبُرنزی در کنار سیبهای نیمخورده!
و برای آنها که بیتغییر با "ضایعهی وجود خود میسازند"
با رفتن تو چقدر، از من پَر زد
انگار طراوت از رَگم دلخون رفت
این باغچه شد قفسقفس آزادی
از باطنِ تو فرشتهای بیرون رفت
تلخاست بهنامزندگی خُرد شدن
انگار که جاده باز عابر بکُشد
ما را نه زمانه 'جامعه' ویران کرد
این جامعه را خدای شاعر بکشد
باید که مُسَبّبین مجازات شوند
باید که از اُسطُقُس جهان برگردد
ذرّات تنم فقط "چرا" میگویند
ای کاش دوباره آن زمان برگردد
آنها که مُحبّتی مُحَدّب دارند
با آهن و قیر و اَخم ما را دیدند
بر آینهها شکوفه میسوزانند
آنها که به چشمِ زخم ما را دیدند
آنها که خشونتی درونگر دارند
خشنود و دوبارهکار و پُروَسواساند
خود را چهبجای دیگری بگذارند
آیا که روانیاند یا حَسّاساند ؟
ای برگ که از درخت خود افتادی
این رابطهها فقط تگرگت هستند
آنها که تقاص ظلم را میگیرند
خود شاهد ماجرای مرگت هستند
#جواد_روستا
۱۸فروردینِ ۱۴۰۲
بیهیچ اُمیدی... به سوگنشسته!
از من که -آهیبلندم- برای -تو- که نوشتهای هستی در کاغذیمچاله در سطلیبُرنزی در کنار سیبهای نیمخورده!
و برای آنها که بیتغییر با "ضایعهی وجود خود میسازند"
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@literature9
ویدئویی کمیاب و کوتاه از بهرام صادقی!
▪️بخشی کوتاه از مستند «آقای نویسنده زنده است»؛ ساختهی حامد قصری!
ویدئویی کمیاب و کوتاه از بهرام صادقی!
▪️بخشی کوتاه از مستند «آقای نویسنده زنده است»؛ ساختهی حامد قصری!
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
@literature9
میرزای شاعر؛
روایتی از زندگی و زمانهی ایرج میرزا
▪️پژوهش و بیان: دکتر رضا ضیا
▫️بازنشر از روزآروز
میرزای شاعر؛
روایتی از زندگی و زمانهی ایرج میرزا
▪️پژوهش و بیان: دکتر رضا ضیا
▫️بازنشر از روزآروز
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
@literature9
شعر و خوانشی از دکتر رضا براهنی
▪️ﺩﻑ ﺭﺍ ﺑِﺪﻑ!
ﮐﻪ ﺗﻨﺪﺭِ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺁﻥ ﺩﺍﯾﺮﻩ، ﺩﻣﯿﺪﻩ، ﺩﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﻧﯿﺰ ﺩﻣﺎﻥﺗﺮ ﺑﺎﺩ...
شعر و خوانشی از دکتر رضا براهنی
▪️ﺩﻑ ﺭﺍ ﺑِﺪﻑ!
ﮐﻪ ﺗﻨﺪﺭِ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺁﻥ ﺩﺍﯾﺮﻩ، ﺩﻣﯿﺪﻩ، ﺩﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﻧﯿﺰ ﺩﻣﺎﻥﺗﺮ ﺑﺎﺩ...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@literature9
کیومرث پوراحمد هم از بیفردایی و نااُمیدی خودش را کُشت و تمام!
▪️بخشی از گفتههای کیومرث پوراحمد در مراسم تشییع خشایار الوند: «توی این چهل ساله گذشته ما همش تو این برههی حساس بودیم که باید خفهخون میگرفتیم، نمیخندیدیم و سرمون تو لاک خودمون، چون برههی حساسه، برههی حساسه، برههی حساسه، تو تمام این چهل سال و تمام روزهاش، ماههاش،سالهاش، این اسفند بدی بود ولی اسفند پارسال اسفند خوبی بود؟ بهمن پارسال بهمن خوبی بود؟ فروردین، فروردین خوبی بود؟ نه همش بد بود همش مرگومیر بود.این هوای مسموم، این غذاهای مسموم که ما میخوریم و زندگیهای پر استرسی که میکنیم، همینه دیگه اینجوری میشه که خشایار تو جوونی با اون دستوقلم شیرین و درخشانش، اینجوری میاد از بین ما میره وحسرتشو باید بخوریم…»
کیومرث پوراحمد هم از بیفردایی و نااُمیدی خودش را کُشت و تمام!
▪️بخشی از گفتههای کیومرث پوراحمد در مراسم تشییع خشایار الوند: «توی این چهل ساله گذشته ما همش تو این برههی حساس بودیم که باید خفهخون میگرفتیم، نمیخندیدیم و سرمون تو لاک خودمون، چون برههی حساسه، برههی حساسه، برههی حساسه، تو تمام این چهل سال و تمام روزهاش، ماههاش،سالهاش، این اسفند بدی بود ولی اسفند پارسال اسفند خوبی بود؟ بهمن پارسال بهمن خوبی بود؟ فروردین، فروردین خوبی بود؟ نه همش بد بود همش مرگومیر بود.این هوای مسموم، این غذاهای مسموم که ما میخوریم و زندگیهای پر استرسی که میکنیم، همینه دیگه اینجوری میشه که خشایار تو جوونی با اون دستوقلم شیرین و درخشانش، اینجوری میاد از بین ما میره وحسرتشو باید بخوریم…»
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
@literature9
گفتههای فرانسوا ساگان و نویسندگان فرانسوی درباره #خوشبختی.
ترجمه و زیرنویس: بنفشه فریسآبادی
گفتههای فرانسوا ساگان و نویسندگان فرانسوی درباره #خوشبختی.
ترجمه و زیرنویس: بنفشه فریسآبادی
@literature9
#غزل
به سینه میزندم سر دلی که کرده هوایت!
دلی که کرده هوای کرشمههای صدایت!
نه یوسفم نه سیاوش به نَفسکُشتن و پرهیز
که آوَرَد دلم ای دوست! تابِ وسوسههایت
تو را ز جرگهی انبوهِ خاطراتِ قدیمی
برون کشیدهام و دل نهادهام به صفایت
تو سخت و دیر به دست آمدی مرا و عجب نیست
نمیکنم اگر ای دوست! سهل و زود رهایت
گره به کارِ من افتاده است از غمِ غربت
کجاست چابکیِ دستهای عقدهگشایت؟!
به کبرِ شعر مبینم که داده تکیه به افلاک
به خاکساریِ دل بین که سر نهاده به پایت!
«دلم گرفته برایت» زبانِ سادهی عشق است
سلیس و ساده بگویم: «دلم گرفته برایت!»
#حسين_منزوى
#غزل
به سینه میزندم سر دلی که کرده هوایت!
دلی که کرده هوای کرشمههای صدایت!
نه یوسفم نه سیاوش به نَفسکُشتن و پرهیز
که آوَرَد دلم ای دوست! تابِ وسوسههایت
تو را ز جرگهی انبوهِ خاطراتِ قدیمی
برون کشیدهام و دل نهادهام به صفایت
تو سخت و دیر به دست آمدی مرا و عجب نیست
نمیکنم اگر ای دوست! سهل و زود رهایت
گره به کارِ من افتاده است از غمِ غربت
کجاست چابکیِ دستهای عقدهگشایت؟!
به کبرِ شعر مبینم که داده تکیه به افلاک
به خاکساریِ دل بین که سر نهاده به پایت!
«دلم گرفته برایت» زبانِ سادهی عشق است
سلیس و ساده بگویم: «دلم گرفته برایت!»
#حسين_منزوى