ما برای چیزهای اشتباه ارزش قائلیم!
و همین باعث می‌شود:
تمام زندگی‌مان سر و ته شود!
درباره این باید خیلی فکر کنیم
• میچ آلبوم
و همین باعث می‌شود:
تمام زندگی‌مان سر و ته شود!
درباره این باید خیلی فکر کنیم
• میچ آلبوم
صدایم کن
صدایم کن که ویرانم
به جان تو چه بیتابم
چه بارانم به جان تو
صدایم کن مرا فریاد کن دگر
که جان بر لب رسید و غصه ی اخر
چه دلتنگم به جان تو چه دلتنگم به جان تو
که خوب میسوزم و شمعم زمین که خوب میدانی
نسوزانم به جان تو نسوزانم
بخوان با نام محزونم مرا ای اشنایه درد
بخوان با نام محزونم مرا ای اشنایه درد
اگر باور کنی یا نه اگر باور کنی یا نه
چه ابری و چه بارانم به جان تو
بگو دلتنگیم را دوست میداری
بگو دلتنگیم را دوست میداری
صدایم کن صدایم کن
صدایم کن صدایم کن
صدایم کن که ویرانم
به جان تو چه بیتابم
چه بارانم به جان تو
صدایم کن مرا فریاد کن دگر
که جان بر لب رسید و غصه ی اخر
چه دلتنگم به جان تو چه دلتنگم به جان تو
که خوب میسوزم و شمعم زمین که خوب میدانی
نسوزانم به جان تو نسوزانم
بخوان با نام محزونم مرا ای اشنایه درد
بخوان با نام محزونم مرا ای اشنایه درد
اگر باور کنی یا نه اگر باور کنی یا نه
چه ابری و چه بارانم به جان تو
بگو دلتنگیم را دوست میداری
بگو دلتنگیم را دوست میداری
صدایم کن صدایم کن
صدایم کن صدایم کن
وقتی که عشق به پایان می‌رسد، بدان که عشق نبوده است. عشق را باید لحظه به لحظه زندگی کرد، نه آنکه روزی به یاد آورد…
عجیب روزگاریست
در این سیاحت انسان ها بدیدم که از خود بر رنج بودند در زندگی هایی بی رنج و انسان هایی بدیدم که زندگی آنها بر رنج غوطه ور و خودشان بر حذر رنج شادند ،شادیی که وصف نمی‌شود .
از زادگاه ام دور شدم و بار کوچ بر کمر بستم تا ببینم ، بشناسم و بیاموزم
دیدم آدمیان را که آکنده از حرفه و پیشه ها بودند که در زادبوم من هیچ خبر از آنها نیست .
در این سفر پیشامد ها بر من آمد و من از همه ی آنها بیشتر در این شگفت چرخه متحیر شدم در آن سفر دیدم پسری کوچک را که هرگز نمیدانست ارج و نمی توانست پاس بدارد اولین بوسه بر پیشانی اش را و هرگز نخواهد فهمید و پدری که سوزنده ترین بوسه را به رسم وداع بر گونه اش زدند و او هیچ نفهمید
• ملیکا
در این سیاحت انسان ها بدیدم که از خود بر رنج بودند در زندگی هایی بی رنج و انسان هایی بدیدم که زندگی آنها بر رنج غوطه ور و خودشان بر حذر رنج شادند ،شادیی که وصف نمی‌شود .
از زادگاه ام دور شدم و بار کوچ بر کمر بستم تا ببینم ، بشناسم و بیاموزم
دیدم آدمیان را که آکنده از حرفه و پیشه ها بودند که در زادبوم من هیچ خبر از آنها نیست .
در این سفر پیشامد ها بر من آمد و من از همه ی آنها بیشتر در این شگفت چرخه متحیر شدم در آن سفر دیدم پسری کوچک را که هرگز نمیدانست ارج و نمی توانست پاس بدارد اولین بوسه بر پیشانی اش را و هرگز نخواهد فهمید و پدری که سوزنده ترین بوسه را به رسم وداع بر گونه اش زدند و او هیچ نفهمید
• ملیکا
برایم شعر بفرست
حتی شعرهایی که عاشقان دیگرت
برای تو میگویند
می خواهم بدانم
دیگران که دچار تو میشوند
تا کجای شعر پیش میروند
تا کجای عشق
تا کجای جاده ای که
من در انتهای آن ایستاده ام!
• افشین یدالهی
حتی شعرهایی که عاشقان دیگرت
برای تو میگویند
می خواهم بدانم
دیگران که دچار تو میشوند
تا کجای شعر پیش میروند
تا کجای عشق
تا کجای جاده ای که
من در انتهای آن ایستاده ام!
• افشین یدالهی
همه چیز از یک دوست‌داشتن
ساده شروع شد
تو گفتی "دوستت دارم"
ومن تا نهایت عشق پرواز کردم
ساده شروع شد
تو گفتی "دوستت دارم"
ومن تا نهایت عشق پرواز کردم
یک جای خوب برایم پیدا کن
نه بوسه می خواهم
نه دوست داشتنت را
جایی برای حس زندگی
مرا مثل سنجاق بر سینه ات بزن...
• علی ناظری
نه بوسه می خواهم
نه دوست داشتنت را
جایی برای حس زندگی
مرا مثل سنجاق بر سینه ات بزن...
• علی ناظری
از کسانیکه همه چیز را در ترازوی
دین وزن میکنند
دور باش زیرا ؛ اگر وزنت به دلخواهشان نباشد
با سنگ های ترازو سنگسارت میکنند
• سیمین بهبهانی
دین وزن میکنند
دور باش زیرا ؛ اگر وزنت به دلخواهشان نباشد
با سنگ های ترازو سنگسارت میکنند
• سیمین بهبهانی
چند وقت پیش از یه دوست صمیمی
که پونزده سال هم ازم بزرگتر بود پرسیدم
ازدواج چجوریه!؟
جوابش جالب بود:
گفت تا وقتی که زن نداری فقط زن نداری، اما وقتی که ازدواج کردی فقط زن داری..!!
که پونزده سال هم ازم بزرگتر بود پرسیدم
ازدواج چجوریه!؟
جوابش جالب بود:
گفت تا وقتی که زن نداری فقط زن نداری، اما وقتی که ازدواج کردی فقط زن داری..!!
دو نفری که عاشق همَن
باید همدیگه رو به یه اندازه دوست داشته باشن
وقتی یکی اون یکی رو بیشتر دوست داره و تند تند در عشقش پیش میره
مثل وقتیه که دو نفر دارن یه فرش رو لوله میکنن
و یکی تند تند میپیچه و اون یکی عقب میفته
نتیجش یه فرشه که نافرم پیچیده شده .
هر از گاهی دوست‌داشتنِ همدیگه رو بررسی کنین.
گاهی لازمه ترمز کنید تا اون بهتون برسه .
• محبوبه دری
باید همدیگه رو به یه اندازه دوست داشته باشن
وقتی یکی اون یکی رو بیشتر دوست داره و تند تند در عشقش پیش میره
مثل وقتیه که دو نفر دارن یه فرش رو لوله میکنن
و یکی تند تند میپیچه و اون یکی عقب میفته
نتیجش یه فرشه که نافرم پیچیده شده .
هر از گاهی دوست‌داشتنِ همدیگه رو بررسی کنین.
گاهی لازمه ترمز کنید تا اون بهتون برسه .
• محبوبه دری
من هیچکس را رها نمی‌کنم،
اما دستِ کسی را که دلش به رفتن است نمیگیرم...
• محمود درویش
اما دستِ کسی را که دلش به رفتن است نمیگیرم...
• محمود درویش
چه فایده ای دارد
نگرانِ من باشی ولی،از من دفاع نکنی؟
خیلی دوستم داشته باشی، اما من را نفهمی؟
جایِ خالیم را حس کنی، اما سراغم را نگیری؟
چه فایده ای دارد در بینِ وسایلت باشم اما مهمترینشان نباشم.
• نزار قبانی
نگرانِ من باشی ولی،از من دفاع نکنی؟
خیلی دوستم داشته باشی، اما من را نفهمی؟
جایِ خالیم را حس کنی، اما سراغم را نگیری؟
چه فایده ای دارد در بینِ وسایلت باشم اما مهمترینشان نباشم.
• نزار قبانی
چه فایده ای دارد
نگرانِ من باشی ولی،از من دفاع نکنی؟
خیلی دوستم داشته باشی، اما من را نفهمی؟
جایِ خالیم را حس کنی، اما سراغم را نگیری؟
چه فایده ای دارد در بینِ وسایلت باشم اما مهمترینشان نباشم.
• نزار قبانی
نگرانِ من باشی ولی،از من دفاع نکنی؟
خیلی دوستم داشته باشی، اما من را نفهمی؟
جایِ خالیم را حس کنی، اما سراغم را نگیری؟
چه فایده ای دارد در بینِ وسایلت باشم اما مهمترینشان نباشم.
• نزار قبانی