این همیشه ها و بیشه ها
این همه بهار و این همه بهشت
این همه بلوغِ باغ و بذر و كشت
در نگاهِ من پر نمی كنند
جایِ خالیِ تو را...
• شفیعی کدکنی
این همه بهار و این همه بهشت
این همه بلوغِ باغ و بذر و كشت
در نگاهِ من پر نمی كنند
جایِ خالیِ تو را...
• شفیعی کدکنی
دلهای خانه نشین خوشبخت ترند،
زیرا دلهای آواره نمی دانند به کجا می روند،
گرانبارند از تشویش و گرانبارند از اندیشه.
• جواهر لعل نهرو
زیرا دلهای آواره نمی دانند به کجا می روند،
گرانبارند از تشویش و گرانبارند از اندیشه.
• جواهر لعل نهرو
کسی که پیوسته نگران شیوهی اندیشه دیگران است ، هرگز نمیتواند به درون خویش رود.
او بیشتر گرفتار سخنان دیگران و اندیشههای آنان خواهد بود.
• اشو
او بیشتر گرفتار سخنان دیگران و اندیشههای آنان خواهد بود.
• اشو
دوست داشتنشان خيلى قشنگ است!
وقتى پرده غرور را كنار مىزنند
و ابراز علاقه مىکنند،
دلت از شادى غنج مىرود
و چشمانت برق مىزند!
وقتى میدانى كه دوستت دارمهايش
از چه سدهايى عبور كرده و به تو رسيده،
در هوا مىقاپى و قابش مىگيرى!
دوستت دارمهاى آدم هاى مغرور را
بايد در گلدان كاشت و
هر روز به آن آب داد و نوازش كرد!
خيلى با ارزشند...
وقتى پرده غرور را كنار مىزنند
و ابراز علاقه مىکنند،
دلت از شادى غنج مىرود
و چشمانت برق مىزند!
وقتى میدانى كه دوستت دارمهايش
از چه سدهايى عبور كرده و به تو رسيده،
در هوا مىقاپى و قابش مىگيرى!
دوستت دارمهاى آدم هاى مغرور را
بايد در گلدان كاشت و
هر روز به آن آب داد و نوازش كرد!
خيلى با ارزشند...
خیلی از بچهها هرروز میان میگن لینک بات چت ناشناس رو دوباره برامون بزار
سیو کنید بچهها که داشته باشید دیگه🧐
http://www.tg-me.com/vichat_bot?start=dnGAwU
سیو کنید بچهها که داشته باشید دیگه🧐
http://www.tg-me.com/vichat_bot?start=dnGAwU
Telegram
وی چت|vichat
《وی چت 🤖》ربات #چت #ناشناس❗️
کانال رسمی✔️
Id: @vichat20
کانال رسمی✔️
Id: @vichat20
از میان دلخوشیهام، پاییز رو به اتمام است، ولی چه خوب که هنوز گلها و کتابها و چای را دارم. چه خوب که به زودی برف میبارد و هوا سردتر میشود و میشود گوشهای مچاله شوم، چایام را بنوشم، خیال ببافم و به روزهای خوبِ نرسیده فکر کنم.
چه خوب که چای که میخورم؛ جهانبینیام رقیقتر میشود و قشنگتر به اتفاقات حوالیام نگاه میکنم.
چه خوب که وقتی چای میخورم، حس میکنم هنوز میشود به این جهان و آدمها اعتماد کرد و دلخوش بود به جزئیات ساده و دستوپاگیر زیستن. چه خوب که هنوز چای هست، موسیقی هست، گیاه هست، و دوستانی دارم هنوز، که دستکم «نام مرا» بهخاطر دارند.
چه خوب که به نهایت تاریکی و زمستان هم که رسیدم، دلخوشیهای اختصاصی و کوچکی برای خودم پسانداز کردهام.
• نرگس صرافیان طوفان
چه خوب که چای که میخورم؛ جهانبینیام رقیقتر میشود و قشنگتر به اتفاقات حوالیام نگاه میکنم.
چه خوب که وقتی چای میخورم، حس میکنم هنوز میشود به این جهان و آدمها اعتماد کرد و دلخوش بود به جزئیات ساده و دستوپاگیر زیستن. چه خوب که هنوز چای هست، موسیقی هست، گیاه هست، و دوستانی دارم هنوز، که دستکم «نام مرا» بهخاطر دارند.
چه خوب که به نهایت تاریکی و زمستان هم که رسیدم، دلخوشیهای اختصاصی و کوچکی برای خودم پسانداز کردهام.
• نرگس صرافیان طوفان
حال زن ها از دستهايشان پيداست...
زنی كه انگشتهايش را سوهان ميكشد، رنگ ميزند
و روزی هزاربار توی نور خورشيد نگاهش ميكند
حال دلش فرق دارد، با زنی كه ناخنهايش يكی در ميان كوتاه و بلند است، زنی كه با شكستن يك ناخن هر ٩ تای ديگر را كوتاه ميكند، ببين اگر دلش بشكند با دنيا چه ميكند...حال زن ها را از دستهايشان ميتوان فهميد...
• دلارام انگورانی
زنی كه انگشتهايش را سوهان ميكشد، رنگ ميزند
و روزی هزاربار توی نور خورشيد نگاهش ميكند
حال دلش فرق دارد، با زنی كه ناخنهايش يكی در ميان كوتاه و بلند است، زنی كه با شكستن يك ناخن هر ٩ تای ديگر را كوتاه ميكند، ببين اگر دلش بشكند با دنيا چه ميكند...حال زن ها را از دستهايشان ميتوان فهميد...
• دلارام انگورانی
وقتی زیاد به رفتن فکر میکنی،
سفر را آغاز کرده ای.
خود به خود از جایی که هستی
فاصله گرفته ای
• فریبا وفی
سفر را آغاز کرده ای.
خود به خود از جایی که هستی
فاصله گرفته ای
• فریبا وفی
دیدی جانم؟
باران همه جا باریده
اما تو نیستی!
نیستی؛ تا دست در دست هم قدم بزنیم
یکهویی و بدون اینکه گونه هایمان از خجالت سرخ شود
قهقهه ی بلندی بکشیم
از خوشی زیاد میان جمعیت شهر گُم شویم.
و زمان از دستمان دَر برود
دلم میخواهد
بدون چتر روی نیمکت خیس بنشینیم
و گرمی شانه هایت را در همان هوای سردِ بارانی حس کنم
آه! لعنت...
لعنت به تمام ابرهایی که بی تو
قصد باریدن دارند
• علی شاه محمدی
باران همه جا باریده
اما تو نیستی!
نیستی؛ تا دست در دست هم قدم بزنیم
یکهویی و بدون اینکه گونه هایمان از خجالت سرخ شود
قهقهه ی بلندی بکشیم
از خوشی زیاد میان جمعیت شهر گُم شویم.
و زمان از دستمان دَر برود
دلم میخواهد
بدون چتر روی نیمکت خیس بنشینیم
و گرمی شانه هایت را در همان هوای سردِ بارانی حس کنم
آه! لعنت...
لعنت به تمام ابرهایی که بی تو
قصد باریدن دارند
• علی شاه محمدی
ساعتی دقیق تر از ساعت خدا نیست
آنقدر دقیق است که در سایه اش
همه چیز سر موقعش اتفاق می افتد
نه یک ثانیه زودتر،
نه یک ثانیه دیرتر...
آنقدر دقیق است که در سایه اش
همه چیز سر موقعش اتفاق می افتد
نه یک ثانیه زودتر،
نه یک ثانیه دیرتر...
زخمهای آدم محترمه!
پشت هر زخمی تاریخ، تاوان، درد و شاید یک انقلاب نهفتهست. ساده نمیشه از زخمهای شخصی برای آدمها حرف زد. وقتی جسارت گفتن از زخمهامون رو برای کسی پیدا میکنیم، یعنی خیلیخیلیخیلی اون آدم رو عزیز و امن دونستیم، و باور داریم که مراقب جای زخم خواهد بود. حتی بیشتر از خودمون…
پشت هر زخمی تاریخ، تاوان، درد و شاید یک انقلاب نهفتهست. ساده نمیشه از زخمهای شخصی برای آدمها حرف زد. وقتی جسارت گفتن از زخمهامون رو برای کسی پیدا میکنیم، یعنی خیلیخیلیخیلی اون آدم رو عزیز و امن دونستیم، و باور داریم که مراقب جای زخم خواهد بود. حتی بیشتر از خودمون…
وقتی بهت میگم دوست دارم
در واقع ینی هروقت کنارمی خوشحال ترینم،
فک کردن بهت حالمو خوب میکنه،
ینی هر اتفاقیم برام بیوفته بازم دلم به بودن تو خوشه،
حتی با صداتم میتونی تو اوج عصبانیت آرومم کنی و بغلت یه پناهگاهه واسه من...
در واقع ینی هروقت کنارمی خوشحال ترینم،
فک کردن بهت حالمو خوب میکنه،
ینی هر اتفاقیم برام بیوفته بازم دلم به بودن تو خوشه،
حتی با صداتم میتونی تو اوج عصبانیت آرومم کنی و بغلت یه پناهگاهه واسه من...
این روزها
مانند مسافری پریشان خاطرم
که تمام طول راه
در این اضطراب است
که نکند
قفل دری را،
بستن شیر گازی را،
آب دادن گلهای باغچهای را
فراموش کرده باشد.
این روزها
مدام به این فکر میکنم
و میترسم
که نکند
بوسهای را
آغوشی را
صحبتی را
با تو
فراموش کرده باشم.
• مجتبی پورفرخ
مانند مسافری پریشان خاطرم
که تمام طول راه
در این اضطراب است
که نکند
قفل دری را،
بستن شیر گازی را،
آب دادن گلهای باغچهای را
فراموش کرده باشد.
این روزها
مدام به این فکر میکنم
و میترسم
که نکند
بوسهای را
آغوشی را
صحبتی را
با تو
فراموش کرده باشم.
• مجتبی پورفرخ
عشق حس والای ماست. حضور داشتن یا حضور نداشتن آن در زندگیمان هرچیزی را که به آن فکر میکنیم؛ انجام میدهیم؛ احساس میکنیم و تبدیل میشویم تحت تأثیر قرار میدهد.
همان حالت تکرار شوندهای است که جسم و افکارمان را به بافتارها و گروههای اجتماعی، اشیاء و وسایلی که در محیطمان حضور دارند و افکار کسانی که در قلبمان هستند، گره میزند.
زمانی که عشق را تجربه میکنید (عشقی که قلب و ذهن و روح را در بر میگیرد) نه تنها زیباییهای زندگی را بهتر میبیند و بهتر میتوانید به روابطی که برایتان مهماند زندگی ببخشید؛ بلکه در مسیری قدم برمیدارید که شما را به سوی شادی، شادکامی، سلامتی و خرد سوق میدهد.
• باربارا فردریکسون؛ عشق والا📚
همان حالت تکرار شوندهای است که جسم و افکارمان را به بافتارها و گروههای اجتماعی، اشیاء و وسایلی که در محیطمان حضور دارند و افکار کسانی که در قلبمان هستند، گره میزند.
زمانی که عشق را تجربه میکنید (عشقی که قلب و ذهن و روح را در بر میگیرد) نه تنها زیباییهای زندگی را بهتر میبیند و بهتر میتوانید به روابطی که برایتان مهماند زندگی ببخشید؛ بلکه در مسیری قدم برمیدارید که شما را به سوی شادی، شادکامی، سلامتی و خرد سوق میدهد.
• باربارا فردریکسون؛ عشق والا📚