زیاد زیستن تقریباً آرزوی همه کس است ولی خوب زیستن، آرمان یک عدهی معدود.
• لنگستون هیوز
• لنگستون هیوز
-سالها پیش،در اوج تنهایی، زیر درختی گریسته بود و با خودش عهدهایی بسته بود.
سالها بعد، نویسندهای معروف شده بود که برای کتاب جدیدش آدمها صف میکشیدند.
سالها پیش نمیدانست که سالها بعد،
روی کاغذ های همان درخت کتابش را خواهد نوشت.
خواستم بگویم؛
همهی کتابها و کلمات و آثار و نامها و دارایی ها و هویتهایمان را،
از همین قبل و بعدها، واضحتر بگویم
از گذشتن و گذر زمان است که داریم.
• حسنا زرین
سالها بعد، نویسندهای معروف شده بود که برای کتاب جدیدش آدمها صف میکشیدند.
سالها پیش نمیدانست که سالها بعد،
روی کاغذ های همان درخت کتابش را خواهد نوشت.
خواستم بگویم؛
همهی کتابها و کلمات و آثار و نامها و دارایی ها و هویتهایمان را،
از همین قبل و بعدها، واضحتر بگویم
از گذشتن و گذر زمان است که داریم.
• حسنا زرین
ایرانی ها میگن: "از دل برود هر آنکه از دیده برفت."
اما فرانسوی ها میگن: "به قلب ما نزدیک است؛
آن کسی که از چشمهای ما دور است."
فرانسوی میخوامت...
اما فرانسوی ها میگن: "به قلب ما نزدیک است؛
آن کسی که از چشمهای ما دور است."
فرانسوی میخوامت...
پدر گفت: دوست داشتن كه عيب نيست باباجان. دوست داشتن دل آدم را روشن میكند. امّا كينه و نفرت دل آدم را سياه میكند.
اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت، بزرگ هم كه شدی آمادهی دوست داشتن چيزهای خوب و زيبای اين دنيا هستی.
دل آدم عين يك باغچه پر از غنچه است. اگر با محبت غنچهها را آب دادی باز میشوند، اگر نفرت ورزيدی غنچهها پلاسيده میشوند.
آدم بايد بداند كه نفرت و كينه برای خوبی و زيبایی نيست، برای زشتی و بیشرفی و بیانصافی است. اينجور نفرت علامت عشق به شرف و حق است.
• سیمین دانشور؛ سووشون📚
اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت، بزرگ هم كه شدی آمادهی دوست داشتن چيزهای خوب و زيبای اين دنيا هستی.
دل آدم عين يك باغچه پر از غنچه است. اگر با محبت غنچهها را آب دادی باز میشوند، اگر نفرت ورزيدی غنچهها پلاسيده میشوند.
آدم بايد بداند كه نفرت و كينه برای خوبی و زيبایی نيست، برای زشتی و بیشرفی و بیانصافی است. اينجور نفرت علامت عشق به شرف و حق است.
• سیمین دانشور؛ سووشون📚
نفرین و آرزوی مرگ
برای دیگران داشتن،
بذر نا آرامی و آشفتگی را
در وجودمان پرورش می دهد
روی زمین به دعای هم محتاجیم
و نه نفرین و لعن دیگران...
• الهی قمشهای
برای دیگران داشتن،
بذر نا آرامی و آشفتگی را
در وجودمان پرورش می دهد
روی زمین به دعای هم محتاجیم
و نه نفرین و لعن دیگران...
• الهی قمشهای
راستی! چرا هر کار میکنیم، به چشم خودمان نمیآید؟ چرا کمالگراییم و کمالطلب؟ چرا قانع نمیشویم؟ چرا از هرچیز، بهترینش را نشان میکنیم و به بهترینش که رسیدیم از چشممان میافتد و بهتر از آن را میخواهیم؟ چرا به چشممان نمیآید اینهمه تلاشی که کردیم و دستاوردهایی که داریم. چرا با داشتههامان خوش نیستیم و تمام عمر داریم میدویم برای رسیدن به نداشتهها و آرزوها و خواستهها و چرا این روند، یک جایی متوقف نمیشود؟ چرا تا جوانیم و سرحالیم بدویم، تا خودمان را که خوب پیر و فرسوده کردیم؛ به حد مطلوبی از دارایی رسیدهباشیم!؟ چه فایده وقتی حوصله و توانی برای لذت بردن از آن نباشد؟ چه فایده وقتی چیزی ارزشمندتر از سلامتی و زمان نیست که داریم مفت و آسان میبازیمشان؟
کاش یکجایی از مسیر متوقف شویم، فکر کنیم به اینکه واقعا که چه؟ جهانمان را برانداز کنیم، برای یکبار هم که شده زیباییها را ببینیم و با داشتههامان خوش باشیم و اگر تلاشی میکنیم، افراطی و فرساینده نباشد.
کاش جایی از مسیر بایستیم، نفس عمیقی بکشیم، لبخندی از سر رضایت بزنیم و با لذت و آرامش بیشتری قدم برداریم و هدفمان چشیدن طعم گس زندگی باشد.
کاش بفهمیم روی قلهی این کوه بلندی که اینقدر ولع فتح کردنش را داریم، خبری نیست! هرچه هست، همینجاست، در همین دامنهی سبز و همین مسیر طولانی.
• نرگس صرافیان طوفان
کاش یکجایی از مسیر متوقف شویم، فکر کنیم به اینکه واقعا که چه؟ جهانمان را برانداز کنیم، برای یکبار هم که شده زیباییها را ببینیم و با داشتههامان خوش باشیم و اگر تلاشی میکنیم، افراطی و فرساینده نباشد.
کاش جایی از مسیر بایستیم، نفس عمیقی بکشیم، لبخندی از سر رضایت بزنیم و با لذت و آرامش بیشتری قدم برداریم و هدفمان چشیدن طعم گس زندگی باشد.
کاش بفهمیم روی قلهی این کوه بلندی که اینقدر ولع فتح کردنش را داریم، خبری نیست! هرچه هست، همینجاست، در همین دامنهی سبز و همین مسیر طولانی.
• نرگس صرافیان طوفان
«رفیق» موجود خوبیست، آدم را دلگرم میکند به زیستن. میتوان با او از دلخوریها حرف زد و آرام شد، میتوان عصرهای دلگیر پاییز با او قهوه نوشید و از خاطرات خوب حرف زد و رویاهای قشنگ بافت. میتوان با او سفرهای زیادی رفت و دلخوشیهای زیادی ساخت.
«رفیق» موجود عزیزیست. کسیست که میتوان در دل شرایط سخت به او امید داشت و از عجیبترین تصورات و پلیدترین احساساتِ موجود، با او حرف زد. میتوان کنار او حقیقیترین نسخه از خود بود و دیوانگی کرد و همچنان دوست داشتهشد.
هر آدمی در طول حیاتش نیاز دارد به یک رفیق ، برای تمام شرایط، برای تمام عمر. هر آدمی نیاز دارد با یکی که دلسوز است و خیرخواه است و از تماشای شادی و موفقیت او ذوق میکند؛ رفیق باشد و هرجای زندگی که دلش گرفت، کنارش بنشیند و با او از هر دری حرف بزند. که بیبرنامه با هم بزنند به دل کوچه و خیابان و دیوانگی کنند و لذت ببرند از اینکه هستند، از اینکه کنار هم هستند.
• نرگس صرافیان طوفان
«رفیق» موجود عزیزیست. کسیست که میتوان در دل شرایط سخت به او امید داشت و از عجیبترین تصورات و پلیدترین احساساتِ موجود، با او حرف زد. میتوان کنار او حقیقیترین نسخه از خود بود و دیوانگی کرد و همچنان دوست داشتهشد.
هر آدمی در طول حیاتش نیاز دارد به یک رفیق ، برای تمام شرایط، برای تمام عمر. هر آدمی نیاز دارد با یکی که دلسوز است و خیرخواه است و از تماشای شادی و موفقیت او ذوق میکند؛ رفیق باشد و هرجای زندگی که دلش گرفت، کنارش بنشیند و با او از هر دری حرف بزند. که بیبرنامه با هم بزنند به دل کوچه و خیابان و دیوانگی کنند و لذت ببرند از اینکه هستند، از اینکه کنار هم هستند.
• نرگس صرافیان طوفان
سرانجام به حکمت
اتفاقات زندگی پی میبرید
پس فعلا به سردرگمی ها بخند
از میان اشک ها لبخند بزن
و همواره به خودت یادآوری کن
پشت هر حادثه قطعا دلیلی نهفته است...
اتفاقات زندگی پی میبرید
پس فعلا به سردرگمی ها بخند
از میان اشک ها لبخند بزن
و همواره به خودت یادآوری کن
پشت هر حادثه قطعا دلیلی نهفته است...
در آخرین نامه ات از من پرسیده بودی
که چه سان تو را دوست دارم؟
عزیزکم!
آنگونه که خودت را دوست داری
آنگونه که خودم را دوست دارم
همانگونه دوستت دارم
• شیرکو بیکس
که چه سان تو را دوست دارم؟
عزیزکم!
آنگونه که خودت را دوست داری
آنگونه که خودم را دوست دارم
همانگونه دوستت دارم
• شیرکو بیکس
خواستم یادآوری کنم که یه مغز فوقالعاده دارین که تقریبا صدمیلیارد نورون داره که هرکدومش میتونه به دههزارتای دیگه متصل شه، حیفه فقط در حد چیزای پیشپاافتاده ازش استفاده کنین، برین دنبال علاقههاتون و چیزایی که دوست دارینو یاد بگیرین، مگه آدم چند بار زندگی میکنه که حسرت بخوره؟
محبوب من!
دوستی پس گرفتنی نيست
عشق پس داده نمیشود.
چنانكه ماه، مهتابش را پس نمیگيرد،
خورشيد گرما و روشنیاش را.🌞
محبوب من!
بياييد دوباره شروع كنيم.
همه چيز را از صدا زدن اسم من آغاز كنيد.
خودتان هم میدانيد كه من ادامهی شما هستم
به هر جا كه رفتهايد مرا هم كشاندهايد.
• محمدصالح علاء
دوستی پس گرفتنی نيست
عشق پس داده نمیشود.
چنانكه ماه، مهتابش را پس نمیگيرد،
خورشيد گرما و روشنیاش را.🌞
محبوب من!
بياييد دوباره شروع كنيم.
همه چيز را از صدا زدن اسم من آغاز كنيد.
خودتان هم میدانيد كه من ادامهی شما هستم
به هر جا كه رفتهايد مرا هم كشاندهايد.
• محمدصالح علاء
پریشان باد زلف او که تا پنهان شود رویش،
که تا تنها مرا باشد پریشانی زِ پنهانش!
• مولانا
که تا تنها مرا باشد پریشانی زِ پنهانش!
• مولانا