تولد انسان روشن شدن
کبریتی است و
مرگش خاموشی آن...
بنگر در این فاصله چه کردی؟؟
گرما بخشیده ای...؟؟
یاسوزانده ای...؟؟!!
@kolbekhobaan
کبریتی است و
مرگش خاموشی آن...
بنگر در این فاصله چه کردی؟؟
گرما بخشیده ای...؟؟
یاسوزانده ای...؟؟!!
@kolbekhobaan
زندگیات را بر مبنای ترس بنا نکن؛ بیهیچ واهمهای زندگی کن. تنها در این صورت است که به معنای واقعی کلمه، زندگی کردهای. ترس، تو را بسته نگه میدارد و مانعِ باز شدن و شکوفاییات میشود. ترس موجب میشود که پیش از اقدام به هرکاری، هزار و یک نگرانی و دغدغه راهِ تو را سد کنند.
دغدغه ها و وسواسها، تو را سردرگمتر میکنند. اینها سیاهچالههای کهکشانِ روح تواند. انسان جایزالخطاست. خطا کردن، لازمهی انسان بودن و نیز انسان شدن است.
فقط یک چیز را در خاطر داشته باش: سعی کن خطاهای خود را تکرار نکنی. تکرارِ خطاها نشانهی حماقت است.
مسیحا_برزگر
@kolbekhobaan
دغدغه ها و وسواسها، تو را سردرگمتر میکنند. اینها سیاهچالههای کهکشانِ روح تواند. انسان جایزالخطاست. خطا کردن، لازمهی انسان بودن و نیز انسان شدن است.
فقط یک چیز را در خاطر داشته باش: سعی کن خطاهای خود را تکرار نکنی. تکرارِ خطاها نشانهی حماقت است.
مسیحا_برزگر
@kolbekhobaan
نام و نام خانوادگی مهمه،
ولی نان و نان خانوادگی مهم تره!
واسه همینه میگن:
تعليم نده کم ذات را
كم ذات اگر بالا رود،
گردن زند استاد را...
@kolbekhobaan
ولی نان و نان خانوادگی مهم تره!
واسه همینه میگن:
تعليم نده کم ذات را
كم ذات اگر بالا رود،
گردن زند استاد را...
@kolbekhobaan
دیوانه ای به نیشابور می رفت. دشتی پر از گاو دید ، پرسید: « این ها از کیست؟»
گفتند: «از عمیدنیشابور است.» از آن جا گذشت . صحرایی پر از اسب دید.
گفت: « این اسب ها از کسیت؟»
گفتند: «از عمید »باز به جایی رسید با رمه ها و گوسفندهای بسیار.
پرسید: «این همه رمه از کیست؟»
گفتند: «ازعمید.» چون به شهر آمد، غلامان بسیار دید،
پرسید : «این غلامان از کیست؟»
گفتند : «بندگان عمیدند.» درون شهر سرایی دید آراسته که مردم به آن جا می آمدند و می رفتند.
پرسید : «این سرای کیست؟»
گفتند: «این اندازه نمی دانی که این سرای عمید نیشابور است ؟»
دیوانه دستاری بر سر داشت کهنه و پاره پاره؛ از سر برگرفت به آسمان پرتاب کرد و گفت : «این را هم به عمید نیشابور بده، زیرا که همه چیز را به وی داده ای.»
👤عطار نیشابوری
@kolbekhobaan
گفتند: «از عمیدنیشابور است.» از آن جا گذشت . صحرایی پر از اسب دید.
گفت: « این اسب ها از کسیت؟»
گفتند: «از عمید »باز به جایی رسید با رمه ها و گوسفندهای بسیار.
پرسید: «این همه رمه از کیست؟»
گفتند: «ازعمید.» چون به شهر آمد، غلامان بسیار دید،
پرسید : «این غلامان از کیست؟»
گفتند : «بندگان عمیدند.» درون شهر سرایی دید آراسته که مردم به آن جا می آمدند و می رفتند.
پرسید : «این سرای کیست؟»
گفتند: «این اندازه نمی دانی که این سرای عمید نیشابور است ؟»
دیوانه دستاری بر سر داشت کهنه و پاره پاره؛ از سر برگرفت به آسمان پرتاب کرد و گفت : «این را هم به عمید نیشابور بده، زیرا که همه چیز را به وی داده ای.»
👤عطار نیشابوری
@kolbekhobaan
قشنگترین متنی بود که امروز خوندم:
یه روزی مرداب به رود گفت:
چه کردی که اینقدر زلالی
رود جواب داد
"گذشتم!"
@kolbekhobaan
یه روزی مرداب به رود گفت:
چه کردی که اینقدر زلالی
رود جواب داد
"گذشتم!"
@kolbekhobaan
آدما همیشه یه بار بین دل و غرور حق رو به دل میدن و شکست میخورن و از بعد از اون فقط حقو به غرورشون میدن
@kolbekhobaan
@kolbekhobaan
📖 داستان کوتاه
مشهدی رحیم باغ زردآلویی کنار جاده ترانزیت دارد. روزی به پسرش جعفر که قصد رفتن به سربازی دارد پندی میدهد. میگوید: پسرم، هر ساله در بهار وقتی درختان شکوفه میدهند و در تابستان میوهشان زرد شده و میرسد، رهگذران زیادی خودروی خود را متوقف کرده و با درختان من عکس یادگاری میگیرند ولی دریغ از مسافری که در پاییز و زمستان بخواهد این درختان را یاد کند، جز پدرت که باغبان آنهاست. در زندگی دنیا هم دوستان آدمی چنیناند، اکثر آنها رهگذران جاده زندگی هستند و هرگاه پولی یا جمالی بر تو بود که با آن بر آنان زینتی نقش بندد و یا سودی رسد، به تو نزدیک میشوند و تبسم مینمایند و در آغوشات میکشند، آنگاه هرگز از آغوش آنها حس حرارت بر وجود خود مکن که لحظهای بیش کنار تو نخواهند ماند، اما والدین تو بسان باغبان عمر تو هستند که تو ثمره تلاش وجود آنان هستی. آنان هرگز در روزهای سرد و گرم زندگی از کنار تو دور نخواهند شد و بالاترین باغبان خالق توست که بعد از مرگ آنان نیز همیشه همراه تو خواهد بود. دوستان عکس یادگاریات را بشناس و بر آنان هرگز تکیه نکن
@kolbekhobaan
مشهدی رحیم باغ زردآلویی کنار جاده ترانزیت دارد. روزی به پسرش جعفر که قصد رفتن به سربازی دارد پندی میدهد. میگوید: پسرم، هر ساله در بهار وقتی درختان شکوفه میدهند و در تابستان میوهشان زرد شده و میرسد، رهگذران زیادی خودروی خود را متوقف کرده و با درختان من عکس یادگاری میگیرند ولی دریغ از مسافری که در پاییز و زمستان بخواهد این درختان را یاد کند، جز پدرت که باغبان آنهاست. در زندگی دنیا هم دوستان آدمی چنیناند، اکثر آنها رهگذران جاده زندگی هستند و هرگاه پولی یا جمالی بر تو بود که با آن بر آنان زینتی نقش بندد و یا سودی رسد، به تو نزدیک میشوند و تبسم مینمایند و در آغوشات میکشند، آنگاه هرگز از آغوش آنها حس حرارت بر وجود خود مکن که لحظهای بیش کنار تو نخواهند ماند، اما والدین تو بسان باغبان عمر تو هستند که تو ثمره تلاش وجود آنان هستی. آنان هرگز در روزهای سرد و گرم زندگی از کنار تو دور نخواهند شد و بالاترین باغبان خالق توست که بعد از مرگ آنان نیز همیشه همراه تو خواهد بود. دوستان عکس یادگاریات را بشناس و بر آنان هرگز تکیه نکن
@kolbekhobaan
از تو بگذشتم و
بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو
لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت
آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران
وای به حال دگران💔
"شهریار"
@kolbekhobaan
بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو
لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت
آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران
وای به حال دگران💔
"شهریار"
@kolbekhobaan
📚 فرهنگ یعنی ...
- فرهنگ یعنی: عذرخواهی نشانهی ضعف نیست.
- فرهنگ یعنی: کینهها وبال گردن خودمان هستند.
- فرهنگ یعنی: لباس گرانقیمت نشانهی برتر بودن نیست.
- فرهنگ یعنی: به جای قدرت صدا، قدرتِ کلاممان را بالاتر ببریم
- فرهنگ یعنی: القاب ناپسند گذاشتن برای دوست، نشان صمیمیت نیست
- فرهنگ یعنی: هر کتاب یک تجربه است، تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم
- فرهنگ یعنی: وجدان کاری داشته باشیم.
- فرهنگ یعنی: چشم و همچشمی را کنار بگذاریم.
- فرهنگ یعنی: تفاوت نسلها را درک کنیم
- فرهنگ یعنی: آزادی ما نباید مانع آزادی دیگران شود.
- فرهنگ یعنی: به دیگران زُل نزنیم!
- فرهنگ یعنی: به اندازه از دیگران سوال بپرسیم تا دروغ نشنویم
- فرهنگ یعنی: در دورهمیها کسی را سوژهی غیبت کردنمان قرار ندهیم
- فرهنگ یعنی: در جمع از کسی سوال شخصی نپرسیم
- فرهنگ یعنی: کتاب بخوانیم...!
@kolbekhobaan
- فرهنگ یعنی: عذرخواهی نشانهی ضعف نیست.
- فرهنگ یعنی: کینهها وبال گردن خودمان هستند.
- فرهنگ یعنی: لباس گرانقیمت نشانهی برتر بودن نیست.
- فرهنگ یعنی: به جای قدرت صدا، قدرتِ کلاممان را بالاتر ببریم
- فرهنگ یعنی: القاب ناپسند گذاشتن برای دوست، نشان صمیمیت نیست
- فرهنگ یعنی: هر کتاب یک تجربه است، تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم
- فرهنگ یعنی: وجدان کاری داشته باشیم.
- فرهنگ یعنی: چشم و همچشمی را کنار بگذاریم.
- فرهنگ یعنی: تفاوت نسلها را درک کنیم
- فرهنگ یعنی: آزادی ما نباید مانع آزادی دیگران شود.
- فرهنگ یعنی: به دیگران زُل نزنیم!
- فرهنگ یعنی: به اندازه از دیگران سوال بپرسیم تا دروغ نشنویم
- فرهنگ یعنی: در دورهمیها کسی را سوژهی غیبت کردنمان قرار ندهیم
- فرهنگ یعنی: در جمع از کسی سوال شخصی نپرسیم
- فرهنگ یعنی: کتاب بخوانیم...!
@kolbekhobaan
💕هنوز حرف پیرمرد عصابدستی را یادم نرفته که گفت:
مثل عصا باش
هزار بار زمین بخور
اما اجازه نده اونی که
بهت تکیه داده حتی یه بار هم
زمین بخوره!!
@kolbekhobaan
مثل عصا باش
هزار بار زمین بخور
اما اجازه نده اونی که
بهت تکیه داده حتی یه بار هم
زمین بخوره!!
@kolbekhobaan
بیشمارند آنهایی که نامشان آدم است…!
ادعایشان آدمیت، کلامشان انسانیت، رفتارشان صمیمیت… !
حال ، من دنبال یکی میگردم که
نه آدم باشد، نه انسان،
نه دوست و رفیق صمیمی !
تنها صاف باشد و صادق ...
پشت سایه اش خنجری نباشد برای دریدن ...!
هیچ نگوید… فقط همان باشد که سایه اش میگوید ….!
@kolbekhobaan
ادعایشان آدمیت، کلامشان انسانیت، رفتارشان صمیمیت… !
حال ، من دنبال یکی میگردم که
نه آدم باشد، نه انسان،
نه دوست و رفیق صمیمی !
تنها صاف باشد و صادق ...
پشت سایه اش خنجری نباشد برای دریدن ...!
هیچ نگوید… فقط همان باشد که سایه اش میگوید ….!
@kolbekhobaan
👈مهم نیست که چقدر مرتکب اشتباه می شوید
یا به آهستگی پیشرفت می کنید !
شما همیشه جلوتر از همه کسانی هستید
که اصلاً هیچ قدمی برنمی دارند...👉
@kolbekhobaan
یا به آهستگی پیشرفت می کنید !
شما همیشه جلوتر از همه کسانی هستید
که اصلاً هیچ قدمی برنمی دارند...👉
@kolbekhobaan
سر میز آدمایی بشینید که درمورد موفقیت و پیشرفت شخصی حرف میزنن، نه درمورد دختر مردم و پسر مردم.
@kolbekhobaan
@kolbekhobaan