چقد حزن داره این شعر💔
یارم به یک لا پیرهن
خوابیده زیرِ نسترن،
ترسم که بوی نسترن
مست است وهشیارش کند،،،
پروانه امشب پر مزن
اندر حریم یار من،
ترسم صدای پرپرت
از خواب بیدارش کند،،،
پیراهنی از برگ گل
بهرِ نگارم دوختم ،
بس که لطیف است آن بدن
ترسم که آزارش کند،،،
ای آفتاب آهسته نِه
پا درحریم یار من ،
ترسم صدای پای تو
از خواب بیدارش کند،،،
خواجه تراب جهرمی
(نسترن نوعی گلی که اغلب روی قبرها میروید)
و یار هم زیر خاک خوابیده "فوت" کرده
ببینید چقدر دوسش داشت که گفته:
بوی نسترن هشیارش نکنه
صدای پرهای پروانه، بیدارش نکنه
پیراهن(کفن) آزارش نکنه❤️🩹❤️🩹
@kolbekhobaan
یارم به یک لا پیرهن
خوابیده زیرِ نسترن،
ترسم که بوی نسترن
مست است وهشیارش کند،،،
پروانه امشب پر مزن
اندر حریم یار من،
ترسم صدای پرپرت
از خواب بیدارش کند،،،
پیراهنی از برگ گل
بهرِ نگارم دوختم ،
بس که لطیف است آن بدن
ترسم که آزارش کند،،،
ای آفتاب آهسته نِه
پا درحریم یار من ،
ترسم صدای پای تو
از خواب بیدارش کند،،،
خواجه تراب جهرمی
(نسترن نوعی گلی که اغلب روی قبرها میروید)
و یار هم زیر خاک خوابیده "فوت" کرده
ببینید چقدر دوسش داشت که گفته:
بوی نسترن هشیارش نکنه
صدای پرهای پروانه، بیدارش نکنه
پیراهن(کفن) آزارش نکنه❤️🩹❤️🩹
@kolbekhobaan
که دانه را بشکافد ندا کند به درخت
که سر برآر به بالا و می فشان خرما
که دردمید در آن نی که بود زیر زمین
که گشت مادر شیرین و خسرو حلوا
@kolbekhobaan
که سر برآر به بالا و می فشان خرما
که دردمید در آن نی که بود زیر زمین
که گشت مادر شیرین و خسرو حلوا
@kolbekhobaan
🌹🍃
گفت با طعنه منبری به چنار:
سرفرازی چه میکنی؟ بی بار!
نه مگر ننگ هر درختی تو؟
کز شما ساختند چوبه دار!
*پس بر آشفت آن درخت دلیر،
رو به منبر چنین نمود اخطار؛
گفت: گر منبر تو فایده داشت،
کـار مردم نمی کشید به دار !
#شهریار
@kolbekhobaan
گفت با طعنه منبری به چنار:
سرفرازی چه میکنی؟ بی بار!
نه مگر ننگ هر درختی تو؟
کز شما ساختند چوبه دار!
*پس بر آشفت آن درخت دلیر،
رو به منبر چنین نمود اخطار؛
گفت: گر منبر تو فایده داشت،
کـار مردم نمی کشید به دار !
#شهریار
@kolbekhobaan
#به_خودت_احترام_بگذار
یه شب مهمون داشتیم،
کفش ها توی حیاط جفت شده بود،
همشون مرتب بودن به جز یک کفش
که پاشنه هاش خوابونده شده بود.
هرکس میخواست بیاد تو
حیاط اون کفش ها رو میپوشید.
میدونی چرا؟
چون پاشنه هاش خوابونده شده بود.
یه کم که فکر کردم دیدم بعضی از
ما آدم ها مثل همین کفش های پاشنه
خوابونده هستیم.
برامون مهم نیست کی سوارمون میشه...
یادت باشه که اگر سر خم کنی،
اگر خودت به خودت احترام نذاری،
اگر ضعیف باشی،
همه میخوان ازت سواری بگیرن و
کسی هم بهت احترام نمیذاره.
کفشِ پاشنه خوابونده نباش...
@kolbekhobaan
یه شب مهمون داشتیم،
کفش ها توی حیاط جفت شده بود،
همشون مرتب بودن به جز یک کفش
که پاشنه هاش خوابونده شده بود.
هرکس میخواست بیاد تو
حیاط اون کفش ها رو میپوشید.
میدونی چرا؟
چون پاشنه هاش خوابونده شده بود.
یه کم که فکر کردم دیدم بعضی از
ما آدم ها مثل همین کفش های پاشنه
خوابونده هستیم.
برامون مهم نیست کی سوارمون میشه...
یادت باشه که اگر سر خم کنی،
اگر خودت به خودت احترام نذاری،
اگر ضعیف باشی،
همه میخوان ازت سواری بگیرن و
کسی هم بهت احترام نمیذاره.
کفشِ پاشنه خوابونده نباش...
@kolbekhobaan
ﯾﮑﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭼﺎﺩﺭ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ
ﯾﮑﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﺎﺧﺶ ﺑﻨﺎﻟﺪ
ﯾﮑﯽ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﻏﻢ ﻋﺠﯿﻦ ﺍﺳﺖ،
ﯾﮑﯽ ﺳﻬﻤﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ.
@kolbekhobaan
ﯾﮑﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﺎﺧﺶ ﺑﻨﺎﻟﺪ
ﯾﮑﯽ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﻏﻢ ﻋﺠﯿﻦ ﺍﺳﺖ،
ﯾﮑﯽ ﺳﻬﻤﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ.
@kolbekhobaan
هر چقدر کمتر
جواب انسان های منفی رو بدید
از زندگی با آرامش بیشتری
برخوردار خواهید بود...
به خاطر حرف مردم زندگیتو خراب نکن
این مردم اگر پیامبر هم بودند
هزار ایراد از کار خدا میگرفتند ؛
شما که جای خود دارید...!!
👤 دکتر الهی قمشهایـ
@kolbekhobaan
جواب انسان های منفی رو بدید
از زندگی با آرامش بیشتری
برخوردار خواهید بود...
به خاطر حرف مردم زندگیتو خراب نکن
این مردم اگر پیامبر هم بودند
هزار ایراد از کار خدا میگرفتند ؛
شما که جای خود دارید...!!
👤 دکتر الهی قمشهایـ
@kolbekhobaan
آدم هایِ امروز ، دفتر خاطرات ندارند !
درد دل ها ، مجازی شده ... ما درد دل هایمان را برایِ هم پست می کنیم !
ما حرف هایمان را تویِ صفحات چتِ عزیزترین هایمان می نویسیم و به در و دیوارش عکس و شعر و نوشته های قشنگ می چسبانیم !
دفترِ خاطراتِ آدم هایِ امروز ، یک صفحه ی لمسیِ چند اینچی است با کوله بارِ سنگینی از حسرت و حرف و خاطره هایِ تایپ شده ...
قبل تر ها ، برای فراموشی ، دفترهایِ خاطراتمان را سر به نیست می کردیم ...
این روز ها ولی ، هر بار که کم آوردیم ؛ می افتیم به جانِ سوابقِ چت هایمان ...
و کسی چه می داند چه اندازه درد دارد ، بعضی از همین سر به نیست کردن هایِ بی بازگشت !
در روزگاری که آدم ها در یک پروفایل خلاصه می شوند و فراموش کردنشان به یک لمسِ چند ثانیه ای بند است !
آدم هایِ وفاداری نیستیم ، زود دل می بندیم و زود فراموش می کنیم ... !
کاش در دورانِ همان دفترخاطره هایِ قفلی ، جا مانده بودیم !
@kolbekhobaan
درد دل ها ، مجازی شده ... ما درد دل هایمان را برایِ هم پست می کنیم !
ما حرف هایمان را تویِ صفحات چتِ عزیزترین هایمان می نویسیم و به در و دیوارش عکس و شعر و نوشته های قشنگ می چسبانیم !
دفترِ خاطراتِ آدم هایِ امروز ، یک صفحه ی لمسیِ چند اینچی است با کوله بارِ سنگینی از حسرت و حرف و خاطره هایِ تایپ شده ...
قبل تر ها ، برای فراموشی ، دفترهایِ خاطراتمان را سر به نیست می کردیم ...
این روز ها ولی ، هر بار که کم آوردیم ؛ می افتیم به جانِ سوابقِ چت هایمان ...
و کسی چه می داند چه اندازه درد دارد ، بعضی از همین سر به نیست کردن هایِ بی بازگشت !
در روزگاری که آدم ها در یک پروفایل خلاصه می شوند و فراموش کردنشان به یک لمسِ چند ثانیه ای بند است !
آدم هایِ وفاداری نیستیم ، زود دل می بندیم و زود فراموش می کنیم ... !
کاش در دورانِ همان دفترخاطره هایِ قفلی ، جا مانده بودیم !
@kolbekhobaan
فرق من و زندانبانم را میدانی؟
زمانیکه پنجرهی کوچک سلولم را باز میکند، او تاریکی و غم را میبیند و من روشنایی و امید را.
دید شما بسیار مهم است!
زیبا بنگرید...
نلسون ماندلا
@kolbekhobaan
زمانیکه پنجرهی کوچک سلولم را باز میکند، او تاریکی و غم را میبیند و من روشنایی و امید را.
دید شما بسیار مهم است!
زیبا بنگرید...
نلسون ماندلا
@kolbekhobaan