یاد آن روزی که یاری داشتیم
این چنین خوار نبودیم،
اعتباری داشتیم
ای که ما را در زمستان دیده ای
با پشت خم ...
این زمستان را نبین،
ما هم بهاری داشتیم ...
@kolbekhobaan
این چنین خوار نبودیم،
اعتباری داشتیم
ای که ما را در زمستان دیده ای
با پشت خم ...
این زمستان را نبین،
ما هم بهاری داشتیم ...
@kolbekhobaan
انوشیروان از بزرگمهر پرسید :
ملک ایران چگونه ویران شود؟
وی پاسخ داد :
کارهای بزرگ را به دست آدمهای کوچک بده
و آدم های بزرگ را تحقیر کن
ملک خود ویران شود
@kolbekhobaan
ملک ایران چگونه ویران شود؟
وی پاسخ داد :
کارهای بزرگ را به دست آدمهای کوچک بده
و آدم های بزرگ را تحقیر کن
ملک خود ویران شود
@kolbekhobaan
▪️شخص ثروتمندی ولیمه گرفت وهمه ی طرفدارانش را دعوت کرد
غذا فراوان بود که برق رفت. یکی گفت که تا آمدن برق همه مشغول دست زدن شوند تا مبادا کسی سفره را هاپولی کند. صدای کف زدن بلند بود که برق آمد. چشم همه به سفره افتاد که غارت شده بود حاکم گفت ما ڪه همگی دست میزدیم؛ نکند جنیان سفره را غارت کرده اند! رئیس اجنه ظاهر گشت و گفت: شما هریک با یک دستتان به گردنتان میزدید و با دست دیگر غذاها را درشکمتان میریختید آنوقت تقصیرش را میاندازید گردن اجنه ؟!
یکی از قلندران فرزانه گفت اینان در این کار ید طولایی دارند.
سالهاست که با یکدست بر سر و سینه میزنند
و با دست دیگر جیب بقیه را خالی میکنند و میگویند اجنبی برد!
@kolbekhobaan
غذا فراوان بود که برق رفت. یکی گفت که تا آمدن برق همه مشغول دست زدن شوند تا مبادا کسی سفره را هاپولی کند. صدای کف زدن بلند بود که برق آمد. چشم همه به سفره افتاد که غارت شده بود حاکم گفت ما ڪه همگی دست میزدیم؛ نکند جنیان سفره را غارت کرده اند! رئیس اجنه ظاهر گشت و گفت: شما هریک با یک دستتان به گردنتان میزدید و با دست دیگر غذاها را درشکمتان میریختید آنوقت تقصیرش را میاندازید گردن اجنه ؟!
یکی از قلندران فرزانه گفت اینان در این کار ید طولایی دارند.
سالهاست که با یکدست بر سر و سینه میزنند
و با دست دیگر جیب بقیه را خالی میکنند و میگویند اجنبی برد!
@kolbekhobaan
«از چشم افتادن» بنظرم آخرین مرحلهست.
این آخرین مرحله با دلخور بودن یا ناراحتی فرق داره. این مرحلهی ناامید شدن از طرف مقابله. مرحلهی رها کردن. رها کردن آدمِ روبهرو بدون لحظهای ناراحتی و پشیمانی.
ویژگی خوب یا بدم اینه رفتارم با آدمهایی که از چشمم میوفتن هرگز تغییر نمیکنه. فقط دیگه نمیبینمشون. زنگ میزنن، پیغام میدن، حتی جلوم میشینن و باهم چای میخوریم اما من نمیبینمشون.
اونا هرگز متوجه چیزی نمیشن و دقیقا خوبیش برای من و بدیش برای اونا همینه که متوجه هیچچیز نمیشن...
پویان اوحدی
@kolbekhobaan
این آخرین مرحله با دلخور بودن یا ناراحتی فرق داره. این مرحلهی ناامید شدن از طرف مقابله. مرحلهی رها کردن. رها کردن آدمِ روبهرو بدون لحظهای ناراحتی و پشیمانی.
ویژگی خوب یا بدم اینه رفتارم با آدمهایی که از چشمم میوفتن هرگز تغییر نمیکنه. فقط دیگه نمیبینمشون. زنگ میزنن، پیغام میدن، حتی جلوم میشینن و باهم چای میخوریم اما من نمیبینمشون.
اونا هرگز متوجه چیزی نمیشن و دقیقا خوبیش برای من و بدیش برای اونا همینه که متوجه هیچچیز نمیشن...
پویان اوحدی
@kolbekhobaan
💕 #تلنگر
زندگیست دیگر ...
همیشه که همه ی رنگ هایش جور نیست،
همه ی سازهایش کوک نیست،
حواست_باشد به این روزهایی که دیگر بر نمی گردد ...
به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند.
به این سالها که به سرعتِ برق گذشتند...
به جوانی که می رود،
به میانسالی که می آید،
حواست باشد به کوتاهی زندگي !💎
@kolbekhobaan
💕 #تلنگر
زندگیست دیگر ...
همیشه که همه ی رنگ هایش جور نیست،
همه ی سازهایش کوک نیست،
حواست_باشد به این روزهایی که دیگر بر نمی گردد ...
به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند.
به این سالها که به سرعتِ برق گذشتند...
به جوانی که می رود،
به میانسالی که می آید،
حواست باشد به کوتاهی زندگي !💎
@kolbekhobaan
"لوئیز هی" درکتاب "شفای درون"
می گوید:
تمام بیماریهای انسان، از افکار او سرچشمه میگیرند؛ یعنی افکار ما هستند که بیماریها را در وجودمان تولید میکنند:
🔺تيروئيد:
وجود بغضي در گلو، كه تركيده نميشود
🔺سرطان:
ناشی از نبخشیدن خود و دیگران است
🔺ام اس:
به دلیل عصبانیت طولانی مدت و کینه ورزی است
🔺بیماری قند:
بخاطر افسوس گذشته ها را خوردن است
🔺سر درد:
به دلیل انتقاد از خود و دیگران است
🔺زکام:
بخاطر وجود آشفتگی های ذهنی است
🔺درد مفاصل:
به دلیل نیاز به محبت و آغوش گرم است
🔺فشار خون:
به خاطر مشکل عاطفی درازمدتی است که حل نشده باقی مانده
پس بیائید ذهن هایمان را پاک کرده و شستشو دهیم:
دیگران را ببخشیم...
خودمان را ببخشیم...
بیشتر محبت کنیم...
کمتر گله و شکایت کنیم...
فراوانتر بخندیم و شاد باشیم...
و بدانیم افکار ما بسیار قدرتمند و اثرگذار هستند و تاثیرات بسیار شگفت انگیزی از خود باقی می گذارد...!
@kolbekhobaan
می گوید:
تمام بیماریهای انسان، از افکار او سرچشمه میگیرند؛ یعنی افکار ما هستند که بیماریها را در وجودمان تولید میکنند:
🔺تيروئيد:
وجود بغضي در گلو، كه تركيده نميشود
🔺سرطان:
ناشی از نبخشیدن خود و دیگران است
🔺ام اس:
به دلیل عصبانیت طولانی مدت و کینه ورزی است
🔺بیماری قند:
بخاطر افسوس گذشته ها را خوردن است
🔺سر درد:
به دلیل انتقاد از خود و دیگران است
🔺زکام:
بخاطر وجود آشفتگی های ذهنی است
🔺درد مفاصل:
به دلیل نیاز به محبت و آغوش گرم است
🔺فشار خون:
به خاطر مشکل عاطفی درازمدتی است که حل نشده باقی مانده
پس بیائید ذهن هایمان را پاک کرده و شستشو دهیم:
دیگران را ببخشیم...
خودمان را ببخشیم...
بیشتر محبت کنیم...
کمتر گله و شکایت کنیم...
فراوانتر بخندیم و شاد باشیم...
و بدانیم افکار ما بسیار قدرتمند و اثرگذار هستند و تاثیرات بسیار شگفت انگیزی از خود باقی می گذارد...!
@kolbekhobaan
به گمانم نگهم دل به کسی بست که نیست
و دلم غرق تمنای کسی هست که نیست...
همه شهر به دلدادگی ام می خندند
که فلانی شده از چشم کسی مست، که نیست...
«تو به من گفتی ازین عشق حذر کن» ... آری
و تو گفتی که ره عشق تو سخت ست، که نیست...
مدتی هست به دلسوزی خود مشغولم
که دلم بند نفس های کسی هست که نیست...
فریدون مشیری
@kolbekhobaan
و دلم غرق تمنای کسی هست که نیست...
همه شهر به دلدادگی ام می خندند
که فلانی شده از چشم کسی مست، که نیست...
«تو به من گفتی ازین عشق حذر کن» ... آری
و تو گفتی که ره عشق تو سخت ست، که نیست...
مدتی هست به دلسوزی خود مشغولم
که دلم بند نفس های کسی هست که نیست...
فریدون مشیری
@kolbekhobaan
دکتر الهی قمشهای چه زیبا میگوید:
- وقتی نمیبخشید
- وقتی به کاری که دوست ندارید ادامه میدهید
- وقتی وقتتان را تلف میکنید
- وقتی از خودتان مراقبت نمیکنید
- وقتی از همه چیز شکایت میکنید
- وقتی با پشیمانی و افسوس زندگی میکنید
- وقتی شریک نادرستی برای
زندگیتان انتخاب می کنید
- وقتی خودتان را با دیگران مقایسه
میکنید
- وقتی فکر میکنید پول
برایتان خوشبختی میآورد
- وقتی شکرگزار و قدرشناس نیستید
- وقتی در روابط اشتباه میمانید
- وقتی بدبین و منفیگرا هستید
- وقتی با یک دروغ زندگی میکنید
- وقتی درمورد همه چیز نگرانید
قدم به قدم به نابودی روح و روان
خودتان نزدیک تر می شوید!
@kolbekhobaan
- وقتی نمیبخشید
- وقتی به کاری که دوست ندارید ادامه میدهید
- وقتی وقتتان را تلف میکنید
- وقتی از خودتان مراقبت نمیکنید
- وقتی از همه چیز شکایت میکنید
- وقتی با پشیمانی و افسوس زندگی میکنید
- وقتی شریک نادرستی برای
زندگیتان انتخاب می کنید
- وقتی خودتان را با دیگران مقایسه
میکنید
- وقتی فکر میکنید پول
برایتان خوشبختی میآورد
- وقتی شکرگزار و قدرشناس نیستید
- وقتی در روابط اشتباه میمانید
- وقتی بدبین و منفیگرا هستید
- وقتی با یک دروغ زندگی میکنید
- وقتی درمورد همه چیز نگرانید
قدم به قدم به نابودی روح و روان
خودتان نزدیک تر می شوید!
@kolbekhobaan
تولد انسان روشن شدن
کبریتی است و
مرگش خاموشی آن...
بنگر در این فاصله چه کردی؟؟
گرما بخشیده ای...؟؟
یاسوزانده ای...؟؟!!
@kolbekhobaan
کبریتی است و
مرگش خاموشی آن...
بنگر در این فاصله چه کردی؟؟
گرما بخشیده ای...؟؟
یاسوزانده ای...؟؟!!
@kolbekhobaan
زندگیات را بر مبنای ترس بنا نکن؛ بیهیچ واهمهای زندگی کن. تنها در این صورت است که به معنای واقعی کلمه، زندگی کردهای. ترس، تو را بسته نگه میدارد و مانعِ باز شدن و شکوفاییات میشود. ترس موجب میشود که پیش از اقدام به هرکاری، هزار و یک نگرانی و دغدغه راهِ تو را سد کنند.
دغدغه ها و وسواسها، تو را سردرگمتر میکنند. اینها سیاهچالههای کهکشانِ روح تواند. انسان جایزالخطاست. خطا کردن، لازمهی انسان بودن و نیز انسان شدن است.
فقط یک چیز را در خاطر داشته باش: سعی کن خطاهای خود را تکرار نکنی. تکرارِ خطاها نشانهی حماقت است.
مسیحا_برزگر
@kolbekhobaan
دغدغه ها و وسواسها، تو را سردرگمتر میکنند. اینها سیاهچالههای کهکشانِ روح تواند. انسان جایزالخطاست. خطا کردن، لازمهی انسان بودن و نیز انسان شدن است.
فقط یک چیز را در خاطر داشته باش: سعی کن خطاهای خود را تکرار نکنی. تکرارِ خطاها نشانهی حماقت است.
مسیحا_برزگر
@kolbekhobaan
نام و نام خانوادگی مهمه،
ولی نان و نان خانوادگی مهم تره!
واسه همینه میگن:
تعليم نده کم ذات را
كم ذات اگر بالا رود،
گردن زند استاد را...
@kolbekhobaan
ولی نان و نان خانوادگی مهم تره!
واسه همینه میگن:
تعليم نده کم ذات را
كم ذات اگر بالا رود،
گردن زند استاد را...
@kolbekhobaan
دیوانه ای به نیشابور می رفت. دشتی پر از گاو دید ، پرسید: « این ها از کیست؟»
گفتند: «از عمیدنیشابور است.» از آن جا گذشت . صحرایی پر از اسب دید.
گفت: « این اسب ها از کسیت؟»
گفتند: «از عمید »باز به جایی رسید با رمه ها و گوسفندهای بسیار.
پرسید: «این همه رمه از کیست؟»
گفتند: «ازعمید.» چون به شهر آمد، غلامان بسیار دید،
پرسید : «این غلامان از کیست؟»
گفتند : «بندگان عمیدند.» درون شهر سرایی دید آراسته که مردم به آن جا می آمدند و می رفتند.
پرسید : «این سرای کیست؟»
گفتند: «این اندازه نمی دانی که این سرای عمید نیشابور است ؟»
دیوانه دستاری بر سر داشت کهنه و پاره پاره؛ از سر برگرفت به آسمان پرتاب کرد و گفت : «این را هم به عمید نیشابور بده، زیرا که همه چیز را به وی داده ای.»
👤عطار نیشابوری
@kolbekhobaan
گفتند: «از عمیدنیشابور است.» از آن جا گذشت . صحرایی پر از اسب دید.
گفت: « این اسب ها از کسیت؟»
گفتند: «از عمید »باز به جایی رسید با رمه ها و گوسفندهای بسیار.
پرسید: «این همه رمه از کیست؟»
گفتند: «ازعمید.» چون به شهر آمد، غلامان بسیار دید،
پرسید : «این غلامان از کیست؟»
گفتند : «بندگان عمیدند.» درون شهر سرایی دید آراسته که مردم به آن جا می آمدند و می رفتند.
پرسید : «این سرای کیست؟»
گفتند: «این اندازه نمی دانی که این سرای عمید نیشابور است ؟»
دیوانه دستاری بر سر داشت کهنه و پاره پاره؛ از سر برگرفت به آسمان پرتاب کرد و گفت : «این را هم به عمید نیشابور بده، زیرا که همه چیز را به وی داده ای.»
👤عطار نیشابوری
@kolbekhobaan
قشنگترین متنی بود که امروز خوندم:
یه روزی مرداب به رود گفت:
چه کردی که اینقدر زلالی
رود جواب داد
"گذشتم!"
@kolbekhobaan
یه روزی مرداب به رود گفت:
چه کردی که اینقدر زلالی
رود جواب داد
"گذشتم!"
@kolbekhobaan
آدما همیشه یه بار بین دل و غرور حق رو به دل میدن و شکست میخورن و از بعد از اون فقط حقو به غرورشون میدن
@kolbekhobaan
@kolbekhobaan
📖 داستان کوتاه
مشهدی رحیم باغ زردآلویی کنار جاده ترانزیت دارد. روزی به پسرش جعفر که قصد رفتن به سربازی دارد پندی میدهد. میگوید: پسرم، هر ساله در بهار وقتی درختان شکوفه میدهند و در تابستان میوهشان زرد شده و میرسد، رهگذران زیادی خودروی خود را متوقف کرده و با درختان من عکس یادگاری میگیرند ولی دریغ از مسافری که در پاییز و زمستان بخواهد این درختان را یاد کند، جز پدرت که باغبان آنهاست. در زندگی دنیا هم دوستان آدمی چنیناند، اکثر آنها رهگذران جاده زندگی هستند و هرگاه پولی یا جمالی بر تو بود که با آن بر آنان زینتی نقش بندد و یا سودی رسد، به تو نزدیک میشوند و تبسم مینمایند و در آغوشات میکشند، آنگاه هرگز از آغوش آنها حس حرارت بر وجود خود مکن که لحظهای بیش کنار تو نخواهند ماند، اما والدین تو بسان باغبان عمر تو هستند که تو ثمره تلاش وجود آنان هستی. آنان هرگز در روزهای سرد و گرم زندگی از کنار تو دور نخواهند شد و بالاترین باغبان خالق توست که بعد از مرگ آنان نیز همیشه همراه تو خواهد بود. دوستان عکس یادگاریات را بشناس و بر آنان هرگز تکیه نکن
@kolbekhobaan
مشهدی رحیم باغ زردآلویی کنار جاده ترانزیت دارد. روزی به پسرش جعفر که قصد رفتن به سربازی دارد پندی میدهد. میگوید: پسرم، هر ساله در بهار وقتی درختان شکوفه میدهند و در تابستان میوهشان زرد شده و میرسد، رهگذران زیادی خودروی خود را متوقف کرده و با درختان من عکس یادگاری میگیرند ولی دریغ از مسافری که در پاییز و زمستان بخواهد این درختان را یاد کند، جز پدرت که باغبان آنهاست. در زندگی دنیا هم دوستان آدمی چنیناند، اکثر آنها رهگذران جاده زندگی هستند و هرگاه پولی یا جمالی بر تو بود که با آن بر آنان زینتی نقش بندد و یا سودی رسد، به تو نزدیک میشوند و تبسم مینمایند و در آغوشات میکشند، آنگاه هرگز از آغوش آنها حس حرارت بر وجود خود مکن که لحظهای بیش کنار تو نخواهند ماند، اما والدین تو بسان باغبان عمر تو هستند که تو ثمره تلاش وجود آنان هستی. آنان هرگز در روزهای سرد و گرم زندگی از کنار تو دور نخواهند شد و بالاترین باغبان خالق توست که بعد از مرگ آنان نیز همیشه همراه تو خواهد بود. دوستان عکس یادگاریات را بشناس و بر آنان هرگز تکیه نکن
@kolbekhobaan