✅ دریچهٔ اول، حکم روزَن را دارد نسبت به هرات که البته خیلی بحث جالبی ست.
از زاویه دیگر مقایسه تطبیقی سلطان محمود غزنوی و امیر تیمور گورکانی، دو شخصیت، در دوران های مختلف و مقایسه بین اینها، مشابهتها، تفاوتها، برای اهل تاریخ، و تاریخ تطبیقیمان یکی از مباحث اصلی در تاریخ است
که خوشبختانه جناب دکتر آرزو در کتاب خویش آوردند، منتهی در دریچه اول هرات را فقط از یک روزنه کوچک، منتهی هرچه به جلوتر میرویم آن دریچه دومِّش در حکم همان آغ شه" است که عرض کردم و دریچهِ سوم در حد دریچه است، دریچه چهارم " درب" است و دریچه پنجم مولانا عبدالرحمن جامی شبیه " دروازه" است، چون دقیقا هرات است و "سَبک هندی" که بنیادش در هرات است.
✅ دریچه اول، دوشخصیت متفاوت، آنها چه کردند، چه نوع برخوردی کردند، و البته بنظر میرسد جناب دکتر آرزو دلبستگی شان به تیموریان یک مقداری بیشتر است و طبیعی هم هست، چون در دوره تیموریان، مخصوصا شاهرخ است که هرات یکی از بزرگترین و با شکوه ترین حداقل شهرهای مشرق قلمروی دنیای اسلام تلقی میشود، ولی آنانی که اهل غزنه هستند ممکن است یک مقدار نگاه شان با این قضیه متفاوت تر باشد.
✅ مغول واقعا صاعقه بود و چقدر مشکلات به بار آورد، منتهی میدانید بعدِ این صاعقه ازبین رفت، چون دوران کُشت و کُشتار دوران کوتاهیست، هرکس میخواهد حکومت کند چاره ای جز سازندگی ندارد، حتی مغولها.
مغول با همه ویرانگری وقتی میخواهد حکومت کند باید " سازندگی" داشته باشد، چون برمردم فقیر و رنجور، حکومت، افتخاری نیست، مردم باید چیزی داشته باشند که به حکومت بِدهند، بنابراین چارهای جز سازندگی ندارند، البته رصدخانه مراغه، شَنب غازان و رَبع رشیدی را ساختند، واقعا شیوه های آموزشی آن با شیوههای امروزین دانشگاههای اروپایی برابری میکند.
منتهی جناب دکتر آرزو در مقایسهشان برتری را به تیموریان دادند، حق هم دارند، چون تیموریان ، مخصوصا #شاهرخ و همسرش #گوهرشاد_آغا که یک دریچه به آن اختصاص یافته، شخصیتهای فرهنگی بودند.
ما سلطان و شاه فرهنگی معمولا کم داریم، ولی اینان کارهایی کردند، نه تنها خودشان، که زمینه را برای ظهور و بروز شیخ احرارها، امیر علیشیر نواییها، مولانا جامیها باز کردند.
و یک انتقاد، با اجازه :
در دریچه دوم صفحه ۴۷ فرمودید، عطارنیشابوری، خواجه نصیرالدین طوسی، خاندان جوینی، اوحدی کرمانی، در ردیف شخصیتهای افغانستان بودهاند، البته اگر به تاریخ مشترک که مدنظر بوده فرق نمیکند، حتی مولانا، حافظ هم افغانستانیست......!!
✅مدنیت باشکوه تیموریان هرات، برفضای پر از تعصب و تنگ نظری صفویان هیچ جای پویایی نگذاشت.
هراتی که باشکوهترین شهرهای ایران بود، بعد از تیموریان از فروغ و شکوهش کاسته میشود، ولی یک نکته هست که گفته شده آن شکوه تمام شده ...! نه، تمام نشده، اگر تمام میشد، امثال دکتر آریانفر و جناب آرزو را نداشتیم، مدنیّت هرات تمام نشده، باشکوه هم هست، نمونهاش حضرتعالی، جناب دکتر آرزو که افتخار همه ماهستید.
✅دریچه سوم؛ به نقش بانوان کمتر اشاره میشود، اینجا، شخصیت گوهرشاد وقتی میگوییم، مسجد گوهرشاد، درحالیکه مسجد گوهرشاد یک نمونه کوچکی است. شخصیتهای فرهنگی که ظهور میکنند، نتیجه رفتارهای اینهاست و این یک نوآوری زیبا و جالبی ست که البته یک بُعدی هم نیست که فقط از گوهرشادخاتون تعریف کنند
یک شخصیت فرهیخته و بانوی فرهنگی، ضمن اینکه از این شخصیت و جایگاه شان تعریف می کنند، امّا، جایِ جای هم مورد نقد قرار میگیرد.
این خانم با همهٔ خدمات فرهنگیاش، اشتباه تیمور را در بحث جانشینی تکرار میکند و شاید یکی از دلایل سقوط زودهنگام تیموریان، همین کار #گوهرشاد_آغا باشد، آقای دکتر آرزو به خوبی به این قضیه پرداختهاند و من واقعا لذت بُردم.
مخصوصا دو دریچه دیگر در حوزه شعر و ادبیات و عرفان است که اینها باخود هرات ارتباط مستقیمی دارد.
وقتی شنیدم که آقای دکتر میخواهند بروند خیلی غُصَّه خوردم، ماهم مثل شما در سختیها زندگی میکنیم، برایتان آرزوی تندرستی میکنیم.
گزارش و بازنویسی:
#کامران_واحدی
@kheradsarayeferdowsi
از زاویه دیگر مقایسه تطبیقی سلطان محمود غزنوی و امیر تیمور گورکانی، دو شخصیت، در دوران های مختلف و مقایسه بین اینها، مشابهتها، تفاوتها، برای اهل تاریخ، و تاریخ تطبیقیمان یکی از مباحث اصلی در تاریخ است
که خوشبختانه جناب دکتر آرزو در کتاب خویش آوردند، منتهی در دریچه اول هرات را فقط از یک روزنه کوچک، منتهی هرچه به جلوتر میرویم آن دریچه دومِّش در حکم همان آغ شه" است که عرض کردم و دریچهِ سوم در حد دریچه است، دریچه چهارم " درب" است و دریچه پنجم مولانا عبدالرحمن جامی شبیه " دروازه" است، چون دقیقا هرات است و "سَبک هندی" که بنیادش در هرات است.
✅ دریچه اول، دوشخصیت متفاوت، آنها چه کردند، چه نوع برخوردی کردند، و البته بنظر میرسد جناب دکتر آرزو دلبستگی شان به تیموریان یک مقداری بیشتر است و طبیعی هم هست، چون در دوره تیموریان، مخصوصا شاهرخ است که هرات یکی از بزرگترین و با شکوه ترین حداقل شهرهای مشرق قلمروی دنیای اسلام تلقی میشود، ولی آنانی که اهل غزنه هستند ممکن است یک مقدار نگاه شان با این قضیه متفاوت تر باشد.
✅ مغول واقعا صاعقه بود و چقدر مشکلات به بار آورد، منتهی میدانید بعدِ این صاعقه ازبین رفت، چون دوران کُشت و کُشتار دوران کوتاهیست، هرکس میخواهد حکومت کند چاره ای جز سازندگی ندارد، حتی مغولها.
مغول با همه ویرانگری وقتی میخواهد حکومت کند باید " سازندگی" داشته باشد، چون برمردم فقیر و رنجور، حکومت، افتخاری نیست، مردم باید چیزی داشته باشند که به حکومت بِدهند، بنابراین چارهای جز سازندگی ندارند، البته رصدخانه مراغه، شَنب غازان و رَبع رشیدی را ساختند، واقعا شیوه های آموزشی آن با شیوههای امروزین دانشگاههای اروپایی برابری میکند.
منتهی جناب دکتر آرزو در مقایسهشان برتری را به تیموریان دادند، حق هم دارند، چون تیموریان ، مخصوصا #شاهرخ و همسرش #گوهرشاد_آغا که یک دریچه به آن اختصاص یافته، شخصیتهای فرهنگی بودند.
ما سلطان و شاه فرهنگی معمولا کم داریم، ولی اینان کارهایی کردند، نه تنها خودشان، که زمینه را برای ظهور و بروز شیخ احرارها، امیر علیشیر نواییها، مولانا جامیها باز کردند.
و یک انتقاد، با اجازه :
در دریچه دوم صفحه ۴۷ فرمودید، عطارنیشابوری، خواجه نصیرالدین طوسی، خاندان جوینی، اوحدی کرمانی، در ردیف شخصیتهای افغانستان بودهاند، البته اگر به تاریخ مشترک که مدنظر بوده فرق نمیکند، حتی مولانا، حافظ هم افغانستانیست......!!
✅مدنیت باشکوه تیموریان هرات، برفضای پر از تعصب و تنگ نظری صفویان هیچ جای پویایی نگذاشت.
هراتی که باشکوهترین شهرهای ایران بود، بعد از تیموریان از فروغ و شکوهش کاسته میشود، ولی یک نکته هست که گفته شده آن شکوه تمام شده ...! نه، تمام نشده، اگر تمام میشد، امثال دکتر آریانفر و جناب آرزو را نداشتیم، مدنیّت هرات تمام نشده، باشکوه هم هست، نمونهاش حضرتعالی، جناب دکتر آرزو که افتخار همه ماهستید.
✅دریچه سوم؛ به نقش بانوان کمتر اشاره میشود، اینجا، شخصیت گوهرشاد وقتی میگوییم، مسجد گوهرشاد، درحالیکه مسجد گوهرشاد یک نمونه کوچکی است. شخصیتهای فرهنگی که ظهور میکنند، نتیجه رفتارهای اینهاست و این یک نوآوری زیبا و جالبی ست که البته یک بُعدی هم نیست که فقط از گوهرشادخاتون تعریف کنند
یک شخصیت فرهیخته و بانوی فرهنگی، ضمن اینکه از این شخصیت و جایگاه شان تعریف می کنند، امّا، جایِ جای هم مورد نقد قرار میگیرد.
این خانم با همهٔ خدمات فرهنگیاش، اشتباه تیمور را در بحث جانشینی تکرار میکند و شاید یکی از دلایل سقوط زودهنگام تیموریان، همین کار #گوهرشاد_آغا باشد، آقای دکتر آرزو به خوبی به این قضیه پرداختهاند و من واقعا لذت بُردم.
مخصوصا دو دریچه دیگر در حوزه شعر و ادبیات و عرفان است که اینها باخود هرات ارتباط مستقیمی دارد.
وقتی شنیدم که آقای دکتر میخواهند بروند خیلی غُصَّه خوردم، ماهم مثل شما در سختیها زندگی میکنیم، برایتان آرزوی تندرستی میکنیم.
گزارش و بازنویسی:
#کامران_واحدی
@kheradsarayeferdowsi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کوته گفتار فرهنگی- ادبی
به مناسبت چهارم شهریور، درگذشت مهدی اخوانثالث(م.امید)، مدفون در باغ آرامگاه فردوسی (۱۳۶۹ ش)
#دکتر_محمدجعفر_یاحقی (مدیر مؤسسهٔ خردسرای فردوسی و عضو پیوسته فرهنگستان زبان وادب فارسی)
#مهدی_اخوان_ثالث
#آرامگاه_فردوسی
@kheradsarayeferdowsi
به مناسبت چهارم شهریور، درگذشت مهدی اخوانثالث(م.امید)، مدفون در باغ آرامگاه فردوسی (۱۳۶۹ ش)
#دکتر_محمدجعفر_یاحقی (مدیر مؤسسهٔ خردسرای فردوسی و عضو پیوسته فرهنگستان زبان وادب فارسی)
#مهدی_اخوان_ثالث
#آرامگاه_فردوسی
@kheradsarayeferdowsi
به مناسبت سی و دومین سالیاد فقدان اخوان ثالث
بر سفرۀ حضور ِ م. امید.
(خاطرات ایام دانشجویی)
نوشتۀ: #محمد_ریحانی
در میانهی تعطیلی دانشگاه و بازگشایی آن، یا باید به خدمت نظام وظیفه میرفتم یا تحصیل در دورهی تربیت معلّم را برمیگزیدم. ناگزیر، به تربیت معلم رفتم. سال ۱۳۶۴ در دانشگاه فردوسی، پذیرفته شدم و با یکسال مرخصی که آموزش و پروش، بهخاطر کمبود معلم، از دانشگاه، تقاضا کرده بود، مهر ۱۳۶۵ به دانشگاه راه یافتم.
همان سال ِ نخست دریافتم که استادان گروه چه حال و هوایی دارند و بر چه سبک و سیاقی، مرکب ِ معلّمی خود را میرانند. نشستن بر صندلی بعضی از کلاسها، گویی مصداقی از سخن حافظ بود که گفته بود:
بنشین بر لب ِ جوی و گذر ِ عمر ببین
کاین اشارت، ز جِهان ِ گذران، ما را بس
سه چهار استاد هم بودند که خود را مدیون عمر رفتهی ما نمیکردند. از میان آنها، یکی دو نفرشان، بهقول دوست تازه درگذشتهام، استاد رضا افضلی، به ابری میمانستند که تمام بارانشان را بر خاک ِ خیال و خاطر ما، فرو میریختند و چون کلاس را به ما وامیگذاشتند، باد توفیق، آنها را که سبکبار شده بودند، به اتاق خود میبرد.
دو رشتهی روشن، عقل و احساس ِ مرا به دکتر محمّد جعفر یاحقی که شور و حال بیشتری داشت، پیوند میداد: شیوهی روشمند در تدریس و انس و همنشینی ایشان با دانشجویان.
یکی از روزهای خردادماه ۱۳۶۸، دکتر یاحقی، به اشارهای، مرا فراخواند. شاگردانه به نزدش رفتم و ایستادم. گفت: امشب، اخوان، میهمان ماست؛ دوستانی را که مناسب مجلس میدانید، با خود بیاورید. نشانی منزلشان را نیز داد. پیدا بود که دوست داشت ما را با اخوان، از نزدیک آشنا کند و از این راه، شوق آشنایی علمی با یکی از قلّههای شعر معاصر را در نهان جانمان، جای دهد.
چندنفر از دوستان انجمن ادبی را به شبنشینی سبزی که دکتر یاحقی، ما را به آن، خوانده بود، فراخواندم و خود، همراه با خانم محبی و مهندس براتیان که دوست گرمابه و گلستانم بود، راهی خانهی دکتر شدم.
ما به عادتی که سر به سالهای پیش از انقلاب و تربیت چریکی آن روزگاران میزد، درست سر ِ وقت، حاضر شدیم و من به نمایندگی، انگشت بر دکمهی زنگ در حیاط گذاشتم. در گشوده شد و ما وارد شدیم. ما از نخستین میهمانان بودیم. دکتر یاحقی، خوشآمد گفت و ما عرض ادب کردیم. اخوان، هنوز از راه نرسیده بود. به راهنمایی دکتر، ما بر فرش نشستیم و چشم به راه اخوان و میهمانان دیگر ماندیم.
آن سالها، مبل، رنگ و بوی زندگی اشرافی میداد و مثل این سالها که به بیشتر خانهها راه پیدا کرده است، راه نیافته بود.
#اخوان، از راه رسید و ما همگی به احترامش برپای خاستیم. به نشانهی احوالپرسی، برای هرکدام از ما سر و دستی تکان داد و بر زمین زانو زد و نشست. دکتر، همراه با همسرشان خانم خدیجه بوذرجمهری که بعدها در رشتهی جغرافیا، به درجهی دکتری، نائل شدند، از پیش، میوهها و آجیلها را بر ظرفها، چیده و ریخته بودند. اخوان، روبهروی دو ظرف بزرگ میوه و آجیل نشسته بود.
#دکتر_یاحقی، همچنان ایستاده، بار دیگر به مهدی اخوان ثالث و میهمانان که بیشترشان، همشاگردیهایمان بودند، خوشآمد گفت و از استاد، بابت قبول زحمت و آمدن به جمع دانشجویان، تشکّر کرد.
اخوان، تکیده شده بود و موهای سر و سبیلش، نمایشی از پیری، درماندگی و تکیدگی او را به نمایش میگذاشت. دکتر یاحقی، خطاب به دانشجویان گفت:
هرکس شعری دارد بخواند تا استاد، اگر لازم بود نکتهای مناسب حال بفرماید. چند نفری، شعرهای تغزّلی و نو خود را خواندند و اخوان همچنان که آجیل میخورد، سری به تأیید، تکان میداد.
سیاهمشقهای آن روزهای من، به نثر بود و اگر یادداشتهایی را هم در قالب قطعههایی ادبی، مینوشتم، آنجا، مجال خواندنشان نبود؛ آنجا، میدان عرض اندام شعر بود و دوستانی که حال و هوای شعر داشتند.
#شعرخوانیها که به پایان آمد، دوستان از اخوان خواستند تا از شعرهای خودشان بخوانند و دوستان را میهمان حال و «آن» صدایشان کنند. ما نیز با اینکه آنها را بارها خوانده بودیم، خوشحال میشدیم که از زبان خودش بشنویم.
اخوان گفت: «چه بخوانم؟ کدام را بخوانم؟»
دیدم دوستانم، خاموش ماندند، من گفتم: استاد! شعر «زمستان» را بخوانید که در سالهای پیش از انقلاب، به آن، پناه میبردیم، گرم میشدیم و در آینهی آن، واقعیتهای پیدا و ناپیدا و تلخ و شیرین را میدیدیم.
اخوان، چشم در چشم من دوخت و به لهجهی مشهدیاش که سکونت چندینساله در تهران هم نتوانسته بود آن را از تک و تا بیندازد، گفت: «دیگر از خواندن زمستان، خسته شدهام! هرجا که میروم، همین زمستان را میخواهند. چیزی دیگر بخواهید.»
بر سفرۀ حضور ِ م. امید.
(خاطرات ایام دانشجویی)
نوشتۀ: #محمد_ریحانی
در میانهی تعطیلی دانشگاه و بازگشایی آن، یا باید به خدمت نظام وظیفه میرفتم یا تحصیل در دورهی تربیت معلّم را برمیگزیدم. ناگزیر، به تربیت معلم رفتم. سال ۱۳۶۴ در دانشگاه فردوسی، پذیرفته شدم و با یکسال مرخصی که آموزش و پروش، بهخاطر کمبود معلم، از دانشگاه، تقاضا کرده بود، مهر ۱۳۶۵ به دانشگاه راه یافتم.
همان سال ِ نخست دریافتم که استادان گروه چه حال و هوایی دارند و بر چه سبک و سیاقی، مرکب ِ معلّمی خود را میرانند. نشستن بر صندلی بعضی از کلاسها، گویی مصداقی از سخن حافظ بود که گفته بود:
بنشین بر لب ِ جوی و گذر ِ عمر ببین
کاین اشارت، ز جِهان ِ گذران، ما را بس
سه چهار استاد هم بودند که خود را مدیون عمر رفتهی ما نمیکردند. از میان آنها، یکی دو نفرشان، بهقول دوست تازه درگذشتهام، استاد رضا افضلی، به ابری میمانستند که تمام بارانشان را بر خاک ِ خیال و خاطر ما، فرو میریختند و چون کلاس را به ما وامیگذاشتند، باد توفیق، آنها را که سبکبار شده بودند، به اتاق خود میبرد.
دو رشتهی روشن، عقل و احساس ِ مرا به دکتر محمّد جعفر یاحقی که شور و حال بیشتری داشت، پیوند میداد: شیوهی روشمند در تدریس و انس و همنشینی ایشان با دانشجویان.
یکی از روزهای خردادماه ۱۳۶۸، دکتر یاحقی، به اشارهای، مرا فراخواند. شاگردانه به نزدش رفتم و ایستادم. گفت: امشب، اخوان، میهمان ماست؛ دوستانی را که مناسب مجلس میدانید، با خود بیاورید. نشانی منزلشان را نیز داد. پیدا بود که دوست داشت ما را با اخوان، از نزدیک آشنا کند و از این راه، شوق آشنایی علمی با یکی از قلّههای شعر معاصر را در نهان جانمان، جای دهد.
چندنفر از دوستان انجمن ادبی را به شبنشینی سبزی که دکتر یاحقی، ما را به آن، خوانده بود، فراخواندم و خود، همراه با خانم محبی و مهندس براتیان که دوست گرمابه و گلستانم بود، راهی خانهی دکتر شدم.
ما به عادتی که سر به سالهای پیش از انقلاب و تربیت چریکی آن روزگاران میزد، درست سر ِ وقت، حاضر شدیم و من به نمایندگی، انگشت بر دکمهی زنگ در حیاط گذاشتم. در گشوده شد و ما وارد شدیم. ما از نخستین میهمانان بودیم. دکتر یاحقی، خوشآمد گفت و ما عرض ادب کردیم. اخوان، هنوز از راه نرسیده بود. به راهنمایی دکتر، ما بر فرش نشستیم و چشم به راه اخوان و میهمانان دیگر ماندیم.
آن سالها، مبل، رنگ و بوی زندگی اشرافی میداد و مثل این سالها که به بیشتر خانهها راه پیدا کرده است، راه نیافته بود.
#اخوان، از راه رسید و ما همگی به احترامش برپای خاستیم. به نشانهی احوالپرسی، برای هرکدام از ما سر و دستی تکان داد و بر زمین زانو زد و نشست. دکتر، همراه با همسرشان خانم خدیجه بوذرجمهری که بعدها در رشتهی جغرافیا، به درجهی دکتری، نائل شدند، از پیش، میوهها و آجیلها را بر ظرفها، چیده و ریخته بودند. اخوان، روبهروی دو ظرف بزرگ میوه و آجیل نشسته بود.
#دکتر_یاحقی، همچنان ایستاده، بار دیگر به مهدی اخوان ثالث و میهمانان که بیشترشان، همشاگردیهایمان بودند، خوشآمد گفت و از استاد، بابت قبول زحمت و آمدن به جمع دانشجویان، تشکّر کرد.
اخوان، تکیده شده بود و موهای سر و سبیلش، نمایشی از پیری، درماندگی و تکیدگی او را به نمایش میگذاشت. دکتر یاحقی، خطاب به دانشجویان گفت:
هرکس شعری دارد بخواند تا استاد، اگر لازم بود نکتهای مناسب حال بفرماید. چند نفری، شعرهای تغزّلی و نو خود را خواندند و اخوان همچنان که آجیل میخورد، سری به تأیید، تکان میداد.
سیاهمشقهای آن روزهای من، به نثر بود و اگر یادداشتهایی را هم در قالب قطعههایی ادبی، مینوشتم، آنجا، مجال خواندنشان نبود؛ آنجا، میدان عرض اندام شعر بود و دوستانی که حال و هوای شعر داشتند.
#شعرخوانیها که به پایان آمد، دوستان از اخوان خواستند تا از شعرهای خودشان بخوانند و دوستان را میهمان حال و «آن» صدایشان کنند. ما نیز با اینکه آنها را بارها خوانده بودیم، خوشحال میشدیم که از زبان خودش بشنویم.
اخوان گفت: «چه بخوانم؟ کدام را بخوانم؟»
دیدم دوستانم، خاموش ماندند، من گفتم: استاد! شعر «زمستان» را بخوانید که در سالهای پیش از انقلاب، به آن، پناه میبردیم، گرم میشدیم و در آینهی آن، واقعیتهای پیدا و ناپیدا و تلخ و شیرین را میدیدیم.
اخوان، چشم در چشم من دوخت و به لهجهی مشهدیاش که سکونت چندینساله در تهران هم نتوانسته بود آن را از تک و تا بیندازد، گفت: «دیگر از خواندن زمستان، خسته شدهام! هرجا که میروم، همین زمستان را میخواهند. چیزی دیگر بخواهید.»
کسی چیزی دیگر نخواست. خودش، یکی از کتابهای قدیمیاش را که با خود آورده بود، باز کرد و شعری عاشقانه خواند. وقتی میخواند، پیدا بود که خودش هم خوشخوشانش میشود.
از آنجا که بهقول استاندال در رمان «سرخ و سیاه»، «خداوند، آدم را آفرید و آدمی، توجیه را»، هریک از ما، پیش خود وجهی برای چند و چون انتخاب اخوان، تراشید. من با خود گفتم: «شاید در زمانهای که حکومت دینی با سختگیریهای ایدئولوژیکیاش، مانع بروز یکی از طبیعیترین کششهای انسانی در عرصههای مختلف اجتماعی، هنری، ادبی و فرهنگی میشود، او میخواست با خواندن تغزلیّاتش، به زبان کنایه به ما بگوید: «رسالت شاعر، در هر دورهای، این است که زبان حال ِ واقعیتهای جامعه باشد؛ واقعیّتهایی که به غفلت یا به عمد، مغفول میماند؛ همان چیزی که احمد شاملو هم به تندی گفته بود:
«دهانت را میبویند،
مبادا كه گفته باشی «دوستت میدارم»
دلت را میبويند...
روزگار غريبیست، نازنين!
و عشق را
كنار تيرک ِ راهبند
تازيانه میزنند.
عشق را در پستوی خانه نهان بايد كرد...
در اين بنبست كج و پيچ ِ سرما
آتش را
به سوختبار سرود و شعر
فروزان میدارند.
به انديشيدن خطر مكن...
روزگار غريبیست، نازنين!
آن كه بر در میكوبد شباهنگام
به كشتن ِ چراغ آمده است.
نور را در پستوی خانه نهان بايد كرد...
روزگار غريبیست، نازنين!
و تبسم را بر لبها جراحی میكنند
و ترانه را بر دهان.
شوق را در پستوی خانه نهان بايد كرد...
روزگار غريبیست، نازنین!...
خدا را در پستوی خانه نهان بايد كرد...».
اخوان، به پیری نشسته بود و از ما میخواست حد و ادب جوانی را در زمانهای که حدناشناسی میکنند و بر جوانیها، چوب حراج میزنند، نیکتر پاس بداریم.
دو ساعتی از بزم حضور، گذشت و ما گذر وقت را در نیافته بودیم. اخوان، در پایان، با خواندن ِ شعر ِ «تو را ای کهن بوم و بر، دوست دارم»، از ما میخواست تا از زبان، ادب و هنر این مرز و بوم، نگهبانی کنیم و پا به راه تمام کسانی بگذاریم که از زبان پارسی، بهعنوان آخرین دژی که بیگانگان، هنوز نتوانستهاند آن را فروبریزند و جغرافیای پُر فرّ و فرهنگ ایرانی را فتح کنند، غیورانه دفاع کنیم.
این، نخستین و آخرین دیدار من با مهدی اخوان ثالث بود؛ کسی که خود را «سوم برادران سوشیانت»، خوانده بود.
او با این نام نمادین، به روشنی گفت: هریک از ما، موعودی است تا مشعل حقیقت را روشن نگه دارد و هیچ موعودی در ظهور خویش، به انتظار آمدن فردا، نمینشیند.
#اخوان، چهارم شهریور سال بعد (۱۳۶۹)، برای همیشه، خاموش شد؛ در حالی که برگبرگ آثارش، از آتشگاه امیدی که او با نام ِ هنری ِ م. امید، برپای داشته بود، روشن بود و میافروخت.
اخوان، به رهایی ایران و ایرانیان، امید داشت و آرزویش این بود که ایرانیان، بتوانند از هزاران قید و بندی که بر دست و پای فکر و اندیشهشان، زده شده است، رها شوند. او در غزلی اجتماعی، به کسانی که گفته بودند: «امّید و چه نومید!» پاسخ داد:
گویند که: امّید و چه نومید! ندانند،
من، مرثیهخوان ِ وطن ِ مردهی خویشم.
او عمری بر پیکر هزاران آرزوی ناکام، مرثیهخوانی کرد و در عین حال امیدوارانه، نهالهای امید تازهای را در خاک خاطر ایرانیان، کاشت تا روزی به بار بنشیند.
#دیداربامهدی اخوان ثالث #زمستان #تورا ای کهن بوم و بردوست دارم.
@kheradsarayeferdowsi
از آنجا که بهقول استاندال در رمان «سرخ و سیاه»، «خداوند، آدم را آفرید و آدمی، توجیه را»، هریک از ما، پیش خود وجهی برای چند و چون انتخاب اخوان، تراشید. من با خود گفتم: «شاید در زمانهای که حکومت دینی با سختگیریهای ایدئولوژیکیاش، مانع بروز یکی از طبیعیترین کششهای انسانی در عرصههای مختلف اجتماعی، هنری، ادبی و فرهنگی میشود، او میخواست با خواندن تغزلیّاتش، به زبان کنایه به ما بگوید: «رسالت شاعر، در هر دورهای، این است که زبان حال ِ واقعیتهای جامعه باشد؛ واقعیّتهایی که به غفلت یا به عمد، مغفول میماند؛ همان چیزی که احمد شاملو هم به تندی گفته بود:
«دهانت را میبویند،
مبادا كه گفته باشی «دوستت میدارم»
دلت را میبويند...
روزگار غريبیست، نازنين!
و عشق را
كنار تيرک ِ راهبند
تازيانه میزنند.
عشق را در پستوی خانه نهان بايد كرد...
در اين بنبست كج و پيچ ِ سرما
آتش را
به سوختبار سرود و شعر
فروزان میدارند.
به انديشيدن خطر مكن...
روزگار غريبیست، نازنين!
آن كه بر در میكوبد شباهنگام
به كشتن ِ چراغ آمده است.
نور را در پستوی خانه نهان بايد كرد...
روزگار غريبیست، نازنين!
و تبسم را بر لبها جراحی میكنند
و ترانه را بر دهان.
شوق را در پستوی خانه نهان بايد كرد...
روزگار غريبیست، نازنین!...
خدا را در پستوی خانه نهان بايد كرد...».
اخوان، به پیری نشسته بود و از ما میخواست حد و ادب جوانی را در زمانهای که حدناشناسی میکنند و بر جوانیها، چوب حراج میزنند، نیکتر پاس بداریم.
دو ساعتی از بزم حضور، گذشت و ما گذر وقت را در نیافته بودیم. اخوان، در پایان، با خواندن ِ شعر ِ «تو را ای کهن بوم و بر، دوست دارم»، از ما میخواست تا از زبان، ادب و هنر این مرز و بوم، نگهبانی کنیم و پا به راه تمام کسانی بگذاریم که از زبان پارسی، بهعنوان آخرین دژی که بیگانگان، هنوز نتوانستهاند آن را فروبریزند و جغرافیای پُر فرّ و فرهنگ ایرانی را فتح کنند، غیورانه دفاع کنیم.
این، نخستین و آخرین دیدار من با مهدی اخوان ثالث بود؛ کسی که خود را «سوم برادران سوشیانت»، خوانده بود.
او با این نام نمادین، به روشنی گفت: هریک از ما، موعودی است تا مشعل حقیقت را روشن نگه دارد و هیچ موعودی در ظهور خویش، به انتظار آمدن فردا، نمینشیند.
#اخوان، چهارم شهریور سال بعد (۱۳۶۹)، برای همیشه، خاموش شد؛ در حالی که برگبرگ آثارش، از آتشگاه امیدی که او با نام ِ هنری ِ م. امید، برپای داشته بود، روشن بود و میافروخت.
اخوان، به رهایی ایران و ایرانیان، امید داشت و آرزویش این بود که ایرانیان، بتوانند از هزاران قید و بندی که بر دست و پای فکر و اندیشهشان، زده شده است، رها شوند. او در غزلی اجتماعی، به کسانی که گفته بودند: «امّید و چه نومید!» پاسخ داد:
گویند که: امّید و چه نومید! ندانند،
من، مرثیهخوان ِ وطن ِ مردهی خویشم.
او عمری بر پیکر هزاران آرزوی ناکام، مرثیهخوانی کرد و در عین حال امیدوارانه، نهالهای امید تازهای را در خاک خاطر ایرانیان، کاشت تا روزی به بار بنشیند.
#دیداربامهدی اخوان ثالث #زمستان #تورا ای کهن بوم و بردوست دارم.
@kheradsarayeferdowsi
«ز مادر همه مرگ را زادهایم»
جناب آقای مهندس زمانی
یاور و همراه دیرین مؤسسهٔ خردسرای فردوسی
مادر سرچشمه هستی ماست. فقدان مادر بریدن از هستی است. این ضایعه را به شما و خاندان محترم تسلیت میگوییم.
شکیبایی برای شما و آرامش ابدی برای آن مادر گرامی در رواقهای جنان آرزو داریم.
هیأت مدیره، مجمع عمومی و کارکنان خردسرای فردوسی
@kheradsarayeferdowsi
جناب آقای مهندس زمانی
یاور و همراه دیرین مؤسسهٔ خردسرای فردوسی
مادر سرچشمه هستی ماست. فقدان مادر بریدن از هستی است. این ضایعه را به شما و خاندان محترم تسلیت میگوییم.
شکیبایی برای شما و آرامش ابدی برای آن مادر گرامی در رواقهای جنان آرزو داریم.
هیأت مدیره، مجمع عمومی و کارکنان خردسرای فردوسی
@kheradsarayeferdowsi
#دریغ_یاد
«همه مرگ راییم پیر و جوان»
با دریغ و درد درگذشت دلسوخته اوسانههای خراسان و فرهنگ عامه جناب آقای #محسن_میهن_دوست را به آگاهی میرسانیم. او واقعأ دوست بود میهن دوست و آدم دوست و بسیار چیزهای دیگر دوست.
فقدان این دوست دلسوخته و رنجدیده را به خانوادهٔ ارجمند او و همهٔ میهندوستان و یاران فرهنگعامه تسلیت میگوییم و برای روان بیقرارش آرامش آرزو داریم.
(مدیرعامل و اعضای هیأت مدیره خردسرای فردوسی)
@kheradsarayeferdowsi
«همه مرگ راییم پیر و جوان»
با دریغ و درد درگذشت دلسوخته اوسانههای خراسان و فرهنگ عامه جناب آقای #محسن_میهن_دوست را به آگاهی میرسانیم. او واقعأ دوست بود میهن دوست و آدم دوست و بسیار چیزهای دیگر دوست.
فقدان این دوست دلسوخته و رنجدیده را به خانوادهٔ ارجمند او و همهٔ میهندوستان و یاران فرهنگعامه تسلیت میگوییم و برای روان بیقرارش آرامش آرزو داریم.
(مدیرعامل و اعضای هیأت مدیره خردسرای فردوسی)
@kheradsarayeferdowsi
🔷🔸 نشست نقد و بررسی کتاب:
#نامه_نام_آوران
(بررسی جنگنامههای محلی فارسی در جنوب ایران)
#دکتر_مینا_مساعد
با حضور نویسندهٔ کتاب و صاحبنظران:
ـ دکتر محمد جعفریقنواتی
ـ دکتر رضا غفوری
#دبیر_نشست: زهرا سالاری
🔸زمان: پنجشنبه ۱۷ شهریورماه ۱۴۰۱، ساعت ۲۰
🔹مکان: اتاق مجازی قطب علمی فردوسی و شاهنامه
https://vroom.um.ac.ir/scientificpole/
@kheradsarayeferdowsi
#نامه_نام_آوران
(بررسی جنگنامههای محلی فارسی در جنوب ایران)
#دکتر_مینا_مساعد
با حضور نویسندهٔ کتاب و صاحبنظران:
ـ دکتر محمد جعفریقنواتی
ـ دکتر رضا غفوری
#دبیر_نشست: زهرا سالاری
🔸زمان: پنجشنبه ۱۷ شهریورماه ۱۴۰۱، ساعت ۲۰
🔹مکان: اتاق مجازی قطب علمی فردوسی و شاهنامه
https://vroom.um.ac.ir/scientificpole/
@kheradsarayeferdowsi
🔸🔸 قطب علمی فردوسی و شاهنامه دانشگاه فردوسی مشهد منتشر کرد:
با توجه به ضرورت آشنایی نسل نو با کارهای پیشینیان در مورد فردوسی و شاهنامه بود که از سالها پیش در قطب علمی فردوسی و شاهنامه به فکر تدوین کتابها و فهرستهایی بودیم که پژوهشگران امروز را به کارها و یافتههای پیشگامان فردوسیشناسی رهنمون باشد.
به این منظور، مقالات شناساییشده در دورههای فهرست مقالات فارسی ایرج افشار تا سال ۱۳۹۰ موضوعبندی، نقد و بررسی و ریشهیابی گردید و نشان داده شد که هرکدام از این مقالات از دیدگاه پژوهشی چه وزنی دارد و نقص و کمبودهای آن کدام است.
موضوعبندی مقالات و تهیۀ کلیدواژه برای هریک براساس نیازهای عمدۀ شاهنامهشناسی، میتواند کار مراجعهکننده به آنها را آسان کند و جوینده را زودتر به مقصد برساند.
🛎 فهرست توصیفی - تحلیلی مقالات مربوط به فردوسی و شاهنامه
🔸#نویسندگان: دکتر زهرا سیدیزدی؛ دکتر مرضیه خافی
🔹#بانظارت: دکتر محمدجعفر یاحقی
🔹#ویراستار: دکتر اعظم نیکخواه فاردقی
🔹#ناشر: دانشگاه فردوسی مشهد
🔹#نوبت_چاپ: اول
🔹#تعداد_صفحات: ۱۰۲۴ ص
🔹#قطع: وزیری
@kheradsarayeferdowsi
با توجه به ضرورت آشنایی نسل نو با کارهای پیشینیان در مورد فردوسی و شاهنامه بود که از سالها پیش در قطب علمی فردوسی و شاهنامه به فکر تدوین کتابها و فهرستهایی بودیم که پژوهشگران امروز را به کارها و یافتههای پیشگامان فردوسیشناسی رهنمون باشد.
به این منظور، مقالات شناساییشده در دورههای فهرست مقالات فارسی ایرج افشار تا سال ۱۳۹۰ موضوعبندی، نقد و بررسی و ریشهیابی گردید و نشان داده شد که هرکدام از این مقالات از دیدگاه پژوهشی چه وزنی دارد و نقص و کمبودهای آن کدام است.
موضوعبندی مقالات و تهیۀ کلیدواژه برای هریک براساس نیازهای عمدۀ شاهنامهشناسی، میتواند کار مراجعهکننده به آنها را آسان کند و جوینده را زودتر به مقصد برساند.
🛎 فهرست توصیفی - تحلیلی مقالات مربوط به فردوسی و شاهنامه
🔸#نویسندگان: دکتر زهرا سیدیزدی؛ دکتر مرضیه خافی
🔹#بانظارت: دکتر محمدجعفر یاحقی
🔹#ویراستار: دکتر اعظم نیکخواه فاردقی
🔹#ناشر: دانشگاه فردوسی مشهد
🔹#نوبت_چاپ: اول
🔹#تعداد_صفحات: ۱۰۲۴ ص
🔹#قطع: وزیری
@kheradsarayeferdowsi
📣📣فراخوان همایش
ریاست آکادمی ملی علوم تاجیکستان به اطلاع شما می رساند، که ۱٢- ۱۱ اکتابر سال ۲۰۲۲ همایش بینالمللی علمی-عملی در موضوع «جغرافیای «شاهنامه» را برگزار مینماید.
هدف همایش بررسی همهجانبۀ جغرافیا، زمینههای تاریخی- تمدنی و اجتماعی- سیاسی تألیف «شاهنامه»، نقش آن در احیای هویت ملی و حفظ خاطرۀ تاریخی تاجیکان و ایرانی تباران جهان می باشد.
در کار همایش، موضوعات زیر مورد بررسی قرار میگیرند:
- «شاهنامه» مهمترین سند هویت تاجیکان و فارسی زبانان
- مسائل پژوهش جغرافیای «شاهنامه»
- فرهنگ جغرافیای «شاهنامه»
- جغرافیای تاریخی «شاهنامه»
- تاجیکستان در جغرافیای «شاهنامه»
- پایداری «جاینام»های «شاهنامه» در افکار اجتماعی
- واژههای اتنیکی در «شاهنامه»
- جایگاه خرد و آگاهی در «شاهنامه»
- جایگاه عدل و داد در قلمرو «شاهنامه»
- خراسان و ماوراءالنهر در جغرافیای «شاهنامه»
- نقش «شاهنامه» در تشکل و رشد زبان تاجیکی فارسی
در این همایش، اشتراک عالمان معروف شرق شناس، مؤرخان، فرهنگ شناسان، زبانشناسان، ادبیاتشناسان، سیاست شناسان، استادان دانشگاه ها، نمایندگان سازمانهای دولتی و جمعیتی تاجیکستان و کشورهای خارجی در نظر است.
درخواست را همراه با مقالۀ علمی برای اشتراک در همایش تا ۳۰ سپتامبر سال ٢۰٢٢ به نشانی الکترونیکی [email protected] پیشنهاد نمایید.
زبان کاری همایش: تاجیکی (فارسی)، روسی، انگلیسی.
تذکر:
هنگام تهیۀ مقالهها نکات زیر رعایت شوند: حجم مقاله از ۱٢-۱۰ صفحۀ کامپیوتری زیاد نباشد.
در آخر مقاله ها خلاصهها چنین ارایه میشوند: در صورتی که مقاله به زبان تاجیکی نوشته شده باشد، به زبانهای روسی و انگلیسی- در صورتی، که به زبان روسی نوشته شده باشد، به زبانهای تاجیکی و انگلیسی- در صورتی، که به زبان انگلیسی نوشته شده باشد، به زبانهای روسی و تاجیکی.
نمونه:
رشد شاهنامه پژوهی در تاجیکستان مستقیل
ضمیراوه ضمیره ضمیراونه
تاجیکستان
آدرس الکترونیگ:
معلومات در بارۀ مؤلفان با نشان دادن نام، نام پدر، درجۀ علمی، عنوان علمی، جای کار و وظیفه، شهر، کشور، همچنین نشانی الکترونی و شماره تلفن همراه کرده میشود.
کمیته تدارکات حق دارد مقالههایی را، که به موضوع و مطالبات طرح اعلان شده موافقت نمیکنند، رد کند.
کمیتۀ تدارکات:
نشانی: مرکز میراث خطی نزد ریاست اکادمی ملی علوم تاجیکستان، شهر دوشنبه، حسینزاده، ۳۵.
تلفن برای معلومات:
۹۳۱۴۴۱۳۰۰ ، ۹۹٢۳۷٢٢۷۸۶٢۶
آدرس الکترونیک:[email protected]
درخواست برای اشتراک در کنفرانس:
۱. نام و نسب
٢. شهر
۳. جای کار، وظیفه
۴. درجۀ علمی، عنوان علمی
۵. شمارۀ تلفن
۶. نشانی الکترونی
۷. موضوع مقاله و پژوهش
@kheradsarayeferdowsi
ریاست آکادمی ملی علوم تاجیکستان به اطلاع شما می رساند، که ۱٢- ۱۱ اکتابر سال ۲۰۲۲ همایش بینالمللی علمی-عملی در موضوع «جغرافیای «شاهنامه» را برگزار مینماید.
هدف همایش بررسی همهجانبۀ جغرافیا، زمینههای تاریخی- تمدنی و اجتماعی- سیاسی تألیف «شاهنامه»، نقش آن در احیای هویت ملی و حفظ خاطرۀ تاریخی تاجیکان و ایرانی تباران جهان می باشد.
در کار همایش، موضوعات زیر مورد بررسی قرار میگیرند:
- «شاهنامه» مهمترین سند هویت تاجیکان و فارسی زبانان
- مسائل پژوهش جغرافیای «شاهنامه»
- فرهنگ جغرافیای «شاهنامه»
- جغرافیای تاریخی «شاهنامه»
- تاجیکستان در جغرافیای «شاهنامه»
- پایداری «جاینام»های «شاهنامه» در افکار اجتماعی
- واژههای اتنیکی در «شاهنامه»
- جایگاه خرد و آگاهی در «شاهنامه»
- جایگاه عدل و داد در قلمرو «شاهنامه»
- خراسان و ماوراءالنهر در جغرافیای «شاهنامه»
- نقش «شاهنامه» در تشکل و رشد زبان تاجیکی فارسی
در این همایش، اشتراک عالمان معروف شرق شناس، مؤرخان، فرهنگ شناسان، زبانشناسان، ادبیاتشناسان، سیاست شناسان، استادان دانشگاه ها، نمایندگان سازمانهای دولتی و جمعیتی تاجیکستان و کشورهای خارجی در نظر است.
درخواست را همراه با مقالۀ علمی برای اشتراک در همایش تا ۳۰ سپتامبر سال ٢۰٢٢ به نشانی الکترونیکی [email protected] پیشنهاد نمایید.
زبان کاری همایش: تاجیکی (فارسی)، روسی، انگلیسی.
تذکر:
هنگام تهیۀ مقالهها نکات زیر رعایت شوند: حجم مقاله از ۱٢-۱۰ صفحۀ کامپیوتری زیاد نباشد.
در آخر مقاله ها خلاصهها چنین ارایه میشوند: در صورتی که مقاله به زبان تاجیکی نوشته شده باشد، به زبانهای روسی و انگلیسی- در صورتی، که به زبان روسی نوشته شده باشد، به زبانهای تاجیکی و انگلیسی- در صورتی، که به زبان انگلیسی نوشته شده باشد، به زبانهای روسی و تاجیکی.
نمونه:
رشد شاهنامه پژوهی در تاجیکستان مستقیل
ضمیراوه ضمیره ضمیراونه
تاجیکستان
آدرس الکترونیگ:
معلومات در بارۀ مؤلفان با نشان دادن نام، نام پدر، درجۀ علمی، عنوان علمی، جای کار و وظیفه، شهر، کشور، همچنین نشانی الکترونی و شماره تلفن همراه کرده میشود.
کمیته تدارکات حق دارد مقالههایی را، که به موضوع و مطالبات طرح اعلان شده موافقت نمیکنند، رد کند.
کمیتۀ تدارکات:
نشانی: مرکز میراث خطی نزد ریاست اکادمی ملی علوم تاجیکستان، شهر دوشنبه، حسینزاده، ۳۵.
تلفن برای معلومات:
۹۳۱۴۴۱۳۰۰ ، ۹۹٢۳۷٢٢۷۸۶٢۶
آدرس الکترونیک:[email protected]
درخواست برای اشتراک در کنفرانس:
۱. نام و نسب
٢. شهر
۳. جای کار، وظیفه
۴. درجۀ علمی، عنوان علمی
۵. شمارۀ تلفن
۶. نشانی الکترونی
۷. موضوع مقاله و پژوهش
@kheradsarayeferdowsi
مؤسسهٔ فرهنگی خردسرای فردوسی با همکاری انجمن ایرانشناسی ایران برگزار میکند:
🔷🔸 #نشست_های_علمی_فرهنگی:
بازتاب آرمانشهر ایرانی در شاهنامه
#سخنرانان:
ـ دکتر محمود جعفریدهقی
ـ دکتر علیرضا قیامتی
#دبیر_نشست: محمد بیانی
🟪 چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۰
✔️ لینک پخش صفحهٔ اینستاگرام مؤسسه خردسرای فردوسی:
https://www.instagram.com/kheradsarayeferdowsi/
@kheradsarayeferdowsi
🔷🔸 #نشست_های_علمی_فرهنگی:
بازتاب آرمانشهر ایرانی در شاهنامه
#سخنرانان:
ـ دکتر محمود جعفریدهقی
ـ دکتر علیرضا قیامتی
#دبیر_نشست: محمد بیانی
🟪 چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۰
✔️ لینک پخش صفحهٔ اینستاگرام مؤسسه خردسرای فردوسی:
https://www.instagram.com/kheradsarayeferdowsi/
@kheradsarayeferdowsi
14-15.pdf
2.1 MB
شناخت #هرات شناخت #ایران است
گزارشی از نشست تقدیر از کارنامه فرهنگی دکتر #عبدالغفور_آرزو نویسنده افغانستانی
در خردسرای فردوسی مشهد
🔹روزنامه هم میهن
🔸به قلم دکتر فرزاد نعمتی
🔹به سفارش آقای علی ورامینی عضو هیئت تحریریه روزنامه هم میهن و سردبیر نشریه مدیریت ارتباطات
@kheradsarayeferdowsi
گزارشی از نشست تقدیر از کارنامه فرهنگی دکتر #عبدالغفور_آرزو نویسنده افغانستانی
در خردسرای فردوسی مشهد
🔹روزنامه هم میهن
🔸به قلم دکتر فرزاد نعمتی
🔹به سفارش آقای علی ورامینی عضو هیئت تحریریه روزنامه هم میهن و سردبیر نشریه مدیریت ارتباطات
@kheradsarayeferdowsi
🔴نامهای قشنگ ایرانی که در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی شاعر بزرگ پارسی آمده است:
باغبانها به روي گلهاشان،
نامهايي قشنگ بگذارند
نامي از جنس آفتاب و بهار،
نام خوش آب و رنگ بگذارند
تا شبت را سپيده گل بزند،
نام مهتاب و ژاله را بنويس
شور شهناز تا دلارام است،
نسترن را و لاله را بنويس
عشق هنگامه ميكند بر پا،
با نگار و نگين و ركسانا
با شادی و شراره و نوشين،
با پريسا و هستي و مينا!
با پريا و مهري و مينو،
مهرناز و مهستي و مهشيد
با دلافروز و نازنين و بهار،
باز نوشآفرين شود خورشيد!
مانده طرحي قشنگ در يادم،
روي دستان آب، نيلوفر
بيشتر از شكوفه بنويسيم،
از زري، از فرشته، از زيور
روشنك را به پرنيان بسپار،
تا به دريا به آرزو برسي
نام آزاده را رها بنويس،
تا به گلها به عطر و بو برسي
ارغوان و ستايش و مهناز،
شهرزاد و بهاره و مهسا
نام سودابه، خوب و خوش آواست،
همچو لبخند يار خوش سيما
ماهرخسار و ماهرخ زيباست،
نامهايي قشنگ و پر شورند
شهربانو و مهرنوش و پري،
همچو فيروزهٔ نیشابورند
همچنان مانده است در يادم،
شاهرخ، پارسا و گوهرشاد
مهربانو به نازگل ميگفت،
نام ايران ما گرامي باد
بنويسيد هومن و فرشيد،
يا كيان و كيارش و نيما
آرمين، آريا، سروش، ارژنگ،
مهرزاد و سپهر يا سينا
داريوش اين گل هخامنشي،
شهريار بزرگ ايران است
باربد، برديا، نكیسا، حال،
نوبت آرمان و اشكان است
ماني و ماهيار با مزدك،
از گذرگاه جاده ميآيند
شاه انوشيروان و شروين،
با آبتين هم پياده ميآيند
روي گلدختران آبادي،
بگذاريد نام باراني
چون فروغ و فرانك و پوران،
نامهايي هميشه ايراني
نام رودابه و كتايون را
نام سارا و مريم و سيمين
شهرناز و انوشه و سيندخت،
ياسمين و ستاره و نسرين
غصّه دارد هنوز تهمينه،
داغ سهراب در دلش جاريست
با فرنگيس مهربان باشيد،
ياد آنها نشان بيداريست
تا به ياد منيژه ميافتم،
بيژن آزاد ميشود از چاه
نام جمشيد و ايرج و هوشنگ،
ميشود با بهار و گل همراه
شاه تهمورث و سيامك و سام،
رنگ و بوي گل وطن دارند
گيو و بهرام و آرش و مهران،
ريشه در كشوري كهن دارند
ياد فرهاد و بيستون باشيد،
بلكه شيرين شود روان شما
با كيومرثِ جان قدم بزنيد،
گل كند باز، باغ جان شما
به منوچهرِ عشق، دل بدهيم،
نام او همرديف باران است
سورنا را به ياد بسپاريم،
آبرودار خاك ايران است
نام كوروش ز يادمان نرود،
با خشايار هم عنان باشيم
با فرامرز و اردشير و قباد،
زير چتري از آسمان باشيم
بايد از مازيار بنويسيم،
از فريدون و بهمن و سامان
از فريبرز و بابك و شاپور،
از رهام و سيامك و ساسان
آريو برزن اين شهيد وطن،
قهرمان هميشهٔ ايران
رستم و يزدگرد و فيروزان،
نام شان سربلند و جاويدان
بنويسيد كاوه را با شوق،
نام كسرا و نام آرش را
نام افشين و بابك و خسرو،
نگذاريد جا، سياوش را...
#پارسي اين زبان ايراني،
مظهر اتحادمان باشد
نام اين سرزمين جاويدان،
تا هميشه به يادمان باشد.
✅شاعر: #خدابخش_صفادل_نیشابوری
🔹زبان پارسی راگرامی بداریم و آن را زنده نگهداریم.
🔸درود بر فردوسی بزرگ🌿🌿🌿
@kheradsarayeferdowsi
باغبانها به روي گلهاشان،
نامهايي قشنگ بگذارند
نامي از جنس آفتاب و بهار،
نام خوش آب و رنگ بگذارند
تا شبت را سپيده گل بزند،
نام مهتاب و ژاله را بنويس
شور شهناز تا دلارام است،
نسترن را و لاله را بنويس
عشق هنگامه ميكند بر پا،
با نگار و نگين و ركسانا
با شادی و شراره و نوشين،
با پريسا و هستي و مينا!
با پريا و مهري و مينو،
مهرناز و مهستي و مهشيد
با دلافروز و نازنين و بهار،
باز نوشآفرين شود خورشيد!
مانده طرحي قشنگ در يادم،
روي دستان آب، نيلوفر
بيشتر از شكوفه بنويسيم،
از زري، از فرشته، از زيور
روشنك را به پرنيان بسپار،
تا به دريا به آرزو برسي
نام آزاده را رها بنويس،
تا به گلها به عطر و بو برسي
ارغوان و ستايش و مهناز،
شهرزاد و بهاره و مهسا
نام سودابه، خوب و خوش آواست،
همچو لبخند يار خوش سيما
ماهرخسار و ماهرخ زيباست،
نامهايي قشنگ و پر شورند
شهربانو و مهرنوش و پري،
همچو فيروزهٔ نیشابورند
همچنان مانده است در يادم،
شاهرخ، پارسا و گوهرشاد
مهربانو به نازگل ميگفت،
نام ايران ما گرامي باد
بنويسيد هومن و فرشيد،
يا كيان و كيارش و نيما
آرمين، آريا، سروش، ارژنگ،
مهرزاد و سپهر يا سينا
داريوش اين گل هخامنشي،
شهريار بزرگ ايران است
باربد، برديا، نكیسا، حال،
نوبت آرمان و اشكان است
ماني و ماهيار با مزدك،
از گذرگاه جاده ميآيند
شاه انوشيروان و شروين،
با آبتين هم پياده ميآيند
روي گلدختران آبادي،
بگذاريد نام باراني
چون فروغ و فرانك و پوران،
نامهايي هميشه ايراني
نام رودابه و كتايون را
نام سارا و مريم و سيمين
شهرناز و انوشه و سيندخت،
ياسمين و ستاره و نسرين
غصّه دارد هنوز تهمينه،
داغ سهراب در دلش جاريست
با فرنگيس مهربان باشيد،
ياد آنها نشان بيداريست
تا به ياد منيژه ميافتم،
بيژن آزاد ميشود از چاه
نام جمشيد و ايرج و هوشنگ،
ميشود با بهار و گل همراه
شاه تهمورث و سيامك و سام،
رنگ و بوي گل وطن دارند
گيو و بهرام و آرش و مهران،
ريشه در كشوري كهن دارند
ياد فرهاد و بيستون باشيد،
بلكه شيرين شود روان شما
با كيومرثِ جان قدم بزنيد،
گل كند باز، باغ جان شما
به منوچهرِ عشق، دل بدهيم،
نام او همرديف باران است
سورنا را به ياد بسپاريم،
آبرودار خاك ايران است
نام كوروش ز يادمان نرود،
با خشايار هم عنان باشيم
با فرامرز و اردشير و قباد،
زير چتري از آسمان باشيم
بايد از مازيار بنويسيم،
از فريدون و بهمن و سامان
از فريبرز و بابك و شاپور،
از رهام و سيامك و ساسان
آريو برزن اين شهيد وطن،
قهرمان هميشهٔ ايران
رستم و يزدگرد و فيروزان،
نام شان سربلند و جاويدان
بنويسيد كاوه را با شوق،
نام كسرا و نام آرش را
نام افشين و بابك و خسرو،
نگذاريد جا، سياوش را...
#پارسي اين زبان ايراني،
مظهر اتحادمان باشد
نام اين سرزمين جاويدان،
تا هميشه به يادمان باشد.
✅شاعر: #خدابخش_صفادل_نیشابوری
🔹زبان پارسی راگرامی بداریم و آن را زنده نگهداریم.
🔸درود بر فردوسی بزرگ🌿🌿🌿
@kheradsarayeferdowsi
#فصلنامه_پاژ
دورهٔ جدید ـ سال یازدهم ـ شمارهٔ دوم ـ تابستان ۱۴۰۱ (شمارهٔ پیاپی ۴۶)
این فصلنامه با مجوّز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شماره ثبت: ۹۰/۸۰۹۰ منتشر می شود.
#صاحب_امتیاز: مؤسسّۀ فرهنگی خردسرای فردوسی
#مدیرمسئول وسردبیر: دکتر محمّدجعفر یاحقی
#مدیر_علمی: دکتر حمید طبسی
#تحریریه:
دکتر کیمیا تاج نیا، دکتر محمود حسن آبادی،
دکتر حمید طبسی، دکتر علیرضا قیامتی،
رجبعلی لباف خانیکی، دکتر جواد محقّق نیشابوری،
دکتر محمّدجعفر یاحقّی
ویراستار: لیلا بختآور
تنظیم و صفحه آرا: مرضیه دلیری اصل
طراح جلد: فرید یاحقی
تلفن و دورنگار: ۳۵۰۱۹۲۷۴-۰۵۱
صفحه خانگی: www.fcwh-ngo.com
✳️ سرمقاله: چه خوش بیمهربونی هر دو سر بی #دکتر_محمدجعفر_یاحقی
#فهرست_مقالات:
✳️ «یکی نامه بود از گه باستان (بررسی روایتهای ملی مرزباننامه)
#دکتر_یعقوب_فولادی_تنگستانی
✳️ کس یا مَس؟
بازهم دربارۀ بیتِ «هنر نزد ایرانیان است و بس»
#دکتر_ابوالفضل_خطیبی
✳️ نگاهی انتقادی به «شاهنامۀ هفتلشکر»
#دکتر_کامران_ارژنگی
✳ بررسی اسطورههای ایرانی از منظر اسطورهشناسی عصبی ـ تکاملی
(قسمت چهارم: هوموساپینس و دیگری: نگاهی به «شبرنگ نامه»)
#دکتر_عبدالرضا_ناصرمقدسی
✳️ بازتاب سیمای همسر فردوسی در شاهنامه و
بررسی نقش او در شکوفایی طبع حکیم
#موسی_الرضا_نظری
✳️ ارتباطی مهم و چندسویه در ادارۀ سیاسی ـ اقتصادی کشور و عمران و آبادانی آن
(بر مبنای اشارات شاهنامه و منابع تاریخی)
#دکتر_سمیه_ارشادی
✳ سرآمد تفاسیر فارسی قرآن
#حسین_مسرت
✳ نکتههای تاریخی و ادبی: نامهای منتشر نشده از دکتر علی اکبر فیاض؛ بنیانگذار دانشکده ادبیات مشهد
✳ حمام تاریخی شهر رامیان
#علیرضا_حصارنوی
✳ ای گنبد گیتی، ای دماوند (گزارش صعود به قلۀ دماوند، ۱۴۰۱ خورشیدی)
#دکتر_جواد_محقق_نیشابوری
✳ پیرامون شاهنامۀ فردوسی و بازنمایی اسطوره در هنر نقاشی (در گفت وگو با افشین باقری)
#حورا_حق_شنو
✳ دوتار شمال خراسان و نظام موسیقایی آن
#احسان_حمیدی_ثقیه
✳ اصطلاحات عرفانی در اشعار خواجه عبدالله انصاری
#دکتر_احمد_شفیق_رسولیار
✳ تازههای شاهنامه پژوهی و اسطورهشناسی
#محمد_بیانی
✳ «شاهنامه در ترازوی تاریخ» (نگاهی به کتاب شاهنامه و پایان ساسانیان)
#دکتر_حامد_مهراد
#دریغ_یاد
✳ شمع حیات در گذر باد هشتهاند! (به بهانه یادی از دکتر محمدمهدی ناصح)
#اصغر_ارشادسرابی
✳ یکی ناگهان مرگ بود آن نه خرد (گرامیداشت یاد و کارنامۀ علمی دکتر حسن ذوالفقاری)
#دکتر_حامد_مهراد
✳ شعر نام کوچک من است
#دکتر_حامد_مهراد
و بخشهای:
✳ به شهنامه گیتی بیاراسته است (گزارش سلسله نشستهای نوزدهمین همایش ملّی بزرگداشت فردوسی و پاسداشت زبان فارسی«پیام شاهنامه، پایندگی زبان فارسی»
(۲۴- ۳۰ اردیبهشتماه ۱۴۰۱ ـ مشهد مقدس)
#یگانه_پوینده_فر
✳ «چون رَز به تابستان خوشیم» گزارش نشستهای رونمایی و نقد کتاب مؤسسهٔ خردسرای فردوسی
#سمیه_کریمی_پور
✳ شعر و داستان با آثاری از:
محمود ناظرانپور / ناصر عرفانیان مشیرینژاد
مجید فرزین / عبدالکریم سینیچی (سالک مشهدی)/ فاطمه اخوان / دکتر حسن روشان
🌺🍃🌺
@kheradsarayeferdowsi
فصلنامۀ پاژ شماره ۴۶ (تابستان ۱۴۰۱) در ۲۶۴ صفحه از صبح چهارشنبه ۳۰ شهریور در محلّ مؤسسه و انتشارات امام (مشهد) در دسترس است.
(پذیرش سفارش و ارسال برای شهرستانها): ۰۵۱۳۵۰۱۹۲۷۴- ۰۹۱۵۱۵۹۰۴۸۹
#مؤسسه_خردسرای_فردوسی را در صفحه اینستاگرام همراهی کنید
🆔https://instagram.com/kheradsarayeferdowsi?igshid=12hsf58inenpo
دورهٔ جدید ـ سال یازدهم ـ شمارهٔ دوم ـ تابستان ۱۴۰۱ (شمارهٔ پیاپی ۴۶)
این فصلنامه با مجوّز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شماره ثبت: ۹۰/۸۰۹۰ منتشر می شود.
#صاحب_امتیاز: مؤسسّۀ فرهنگی خردسرای فردوسی
#مدیرمسئول وسردبیر: دکتر محمّدجعفر یاحقی
#مدیر_علمی: دکتر حمید طبسی
#تحریریه:
دکتر کیمیا تاج نیا، دکتر محمود حسن آبادی،
دکتر حمید طبسی، دکتر علیرضا قیامتی،
رجبعلی لباف خانیکی، دکتر جواد محقّق نیشابوری،
دکتر محمّدجعفر یاحقّی
ویراستار: لیلا بختآور
تنظیم و صفحه آرا: مرضیه دلیری اصل
طراح جلد: فرید یاحقی
تلفن و دورنگار: ۳۵۰۱۹۲۷۴-۰۵۱
صفحه خانگی: www.fcwh-ngo.com
✳️ سرمقاله: چه خوش بیمهربونی هر دو سر بی #دکتر_محمدجعفر_یاحقی
#فهرست_مقالات:
✳️ «یکی نامه بود از گه باستان (بررسی روایتهای ملی مرزباننامه)
#دکتر_یعقوب_فولادی_تنگستانی
✳️ کس یا مَس؟
بازهم دربارۀ بیتِ «هنر نزد ایرانیان است و بس»
#دکتر_ابوالفضل_خطیبی
✳️ نگاهی انتقادی به «شاهنامۀ هفتلشکر»
#دکتر_کامران_ارژنگی
✳ بررسی اسطورههای ایرانی از منظر اسطورهشناسی عصبی ـ تکاملی
(قسمت چهارم: هوموساپینس و دیگری: نگاهی به «شبرنگ نامه»)
#دکتر_عبدالرضا_ناصرمقدسی
✳️ بازتاب سیمای همسر فردوسی در شاهنامه و
بررسی نقش او در شکوفایی طبع حکیم
#موسی_الرضا_نظری
✳️ ارتباطی مهم و چندسویه در ادارۀ سیاسی ـ اقتصادی کشور و عمران و آبادانی آن
(بر مبنای اشارات شاهنامه و منابع تاریخی)
#دکتر_سمیه_ارشادی
✳ سرآمد تفاسیر فارسی قرآن
#حسین_مسرت
✳ نکتههای تاریخی و ادبی: نامهای منتشر نشده از دکتر علی اکبر فیاض؛ بنیانگذار دانشکده ادبیات مشهد
✳ حمام تاریخی شهر رامیان
#علیرضا_حصارنوی
✳ ای گنبد گیتی، ای دماوند (گزارش صعود به قلۀ دماوند، ۱۴۰۱ خورشیدی)
#دکتر_جواد_محقق_نیشابوری
✳ پیرامون شاهنامۀ فردوسی و بازنمایی اسطوره در هنر نقاشی (در گفت وگو با افشین باقری)
#حورا_حق_شنو
✳ دوتار شمال خراسان و نظام موسیقایی آن
#احسان_حمیدی_ثقیه
✳ اصطلاحات عرفانی در اشعار خواجه عبدالله انصاری
#دکتر_احمد_شفیق_رسولیار
✳ تازههای شاهنامه پژوهی و اسطورهشناسی
#محمد_بیانی
✳ «شاهنامه در ترازوی تاریخ» (نگاهی به کتاب شاهنامه و پایان ساسانیان)
#دکتر_حامد_مهراد
#دریغ_یاد
✳ شمع حیات در گذر باد هشتهاند! (به بهانه یادی از دکتر محمدمهدی ناصح)
#اصغر_ارشادسرابی
✳ یکی ناگهان مرگ بود آن نه خرد (گرامیداشت یاد و کارنامۀ علمی دکتر حسن ذوالفقاری)
#دکتر_حامد_مهراد
✳ شعر نام کوچک من است
#دکتر_حامد_مهراد
و بخشهای:
✳ به شهنامه گیتی بیاراسته است (گزارش سلسله نشستهای نوزدهمین همایش ملّی بزرگداشت فردوسی و پاسداشت زبان فارسی«پیام شاهنامه، پایندگی زبان فارسی»
(۲۴- ۳۰ اردیبهشتماه ۱۴۰۱ ـ مشهد مقدس)
#یگانه_پوینده_فر
✳ «چون رَز به تابستان خوشیم» گزارش نشستهای رونمایی و نقد کتاب مؤسسهٔ خردسرای فردوسی
#سمیه_کریمی_پور
✳ شعر و داستان با آثاری از:
محمود ناظرانپور / ناصر عرفانیان مشیرینژاد
مجید فرزین / عبدالکریم سینیچی (سالک مشهدی)/ فاطمه اخوان / دکتر حسن روشان
🌺🍃🌺
@kheradsarayeferdowsi
فصلنامۀ پاژ شماره ۴۶ (تابستان ۱۴۰۱) در ۲۶۴ صفحه از صبح چهارشنبه ۳۰ شهریور در محلّ مؤسسه و انتشارات امام (مشهد) در دسترس است.
(پذیرش سفارش و ارسال برای شهرستانها): ۰۵۱۳۵۰۱۹۲۷۴- ۰۹۱۵۱۵۹۰۴۸۹
#مؤسسه_خردسرای_فردوسی را در صفحه اینستاگرام همراهی کنید
🆔https://instagram.com/kheradsarayeferdowsi?igshid=12hsf58inenpo
Telegram
attach 📎
ای دریغا ای دریغ!
مولانا بی یار و یاور شد. با رفتن #فرانکلین_لویس ستونی از دود غم عالم ایران شناسی را در هم پیچید و دیگر معلوم نیست چگونه و کی این غم از روی دل عرفان ایرانی و مولوی شناسی کنار خواهد رفت! مولانای بزرگ شیفتگان سترگی داشته است در طول تاریخ.
شمس تبریزی به کنار، از سلطان ولد و شمسالدین احمد افلاکی و کمالالدین خوارزمی بگیر تا گولپینارلی و اقبال و نیکلسون و فروزانفر و محمدتقی جعفری و آنماری شیمل و کلمن بارکس و در همین ایران روزگار خودمان محمد علی موحّد و دهها مولویپژوه خرد وکلان دیگر؛ بسیار خوبان دیدهام، اما فرانکلین لویس چیز دیگری بود! مردی از سلالۀ معرفت و دغدغهمندی و ژرفکاوی در چنبرههای تودرتوی عرفان اسلامی و رومیپژوهی. حقا که او رومی را خوب میشناخت و در انتشار تعالیم درست و آدمساز و انسان مدار مثنوی در جهان ناانسان غرب تلاشها کرد. کتابRumi Past and Present, East and West واقعاً مولوی را از دیروز تا امروز و از شرق تا غرب مطرح کرد و نه تنها به جهان که حتی به خود ایران هم معرفی کرد.
فرانک آدمی دوست داشتنی و همگرا بود. از سالها پیش با آثار او آشنا بودم. اولین بار گمانم در اوایل دهۀ هشتاد خودمان در دانشگاه تهران دیدمش در کنفرانس استادان و مدرسان زبان فارسی خارج از کشور که به همت شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی گرد هم آمده بودند، و از نزدیک با او آشنا شدم. آن وقت جوانی در آستانۀ کمال بود خوشرو و خوش سخن که فارسی خوب حرف میزد و خوب هم می فهمید. از آن زمان رشتۀ دوستی ما استوار شد. او در شیکاگو بود و من در مشهد اما گویی در کنارهمیم. رشتۀ این ارتباط را دوست مشترک فقیدمان حسن لاهوتی استوارتر میکرد که خیلی بیشتر از من با او در ارتباط بود و از یک طرف دست در دست جلال آشتیانی داشت و از طرف دیگر دل در گرو فرانکلین لوییس. مرتب احوالش را از او میپرسیدم و گاهی پیامی هم توسط او میان ما رد و بدل میشد. در ارتباطهایی که با فرانک داشتم چند سال پیش دیدم که برای استفاده از فرصت مطالعاتی مایل است به ایران بیاید. دنبالش را گرفتم و از او خواستم که بیاید به دانشگاه فردوسی، که دیدم بدش هم نمیآید. آن سالها لاهوتی هنوز زنده بود، و یکی از عوامل این خوش آمدن می توانست همین باشد. در تماسی که با فرانک داشتم و نزدیک بود کار عملی شود، گفت به دلیل این که دخترش قرار است به دانشگاه برود،- و به تعبیر ما فرزند کنکوری داشت-، عذرخواهی کرد و نشد که نشد.
فرانکلین در دانشگاه شیکاگو وبگاه ادبیات را مدیریت میکرد که من هم عضوش بودم- و این وبگاه تا پیش از عمومیت اینترنت و انفجار فضای مجازی در حوزه ادبیات فارسی و فرهنگ اسلامی در سطح بینالمللی اطلاع رسانی علمی و کارسازی داشت-. چندسال پیش که زبان تخصصی کارشناسی ارشد درس میدادم از او خواسته بودم که دانشجویان کلاسهای مرا دراین سایت عضو کند، که با وجود محدودیت شدید کاربران این وبگاه، بر من منت نهاد و پذیرفت و چندین دوره دانشجویان مرا عضو این وبگاه کرد که بعضیشان هنوز هم هستند.
زمانی که #لاهوتی کتاب مولانا، دیروز تا امروز، شرق تا غرب را ترجمه میکرد روزی مرا صدا کرد و نمونه ترجمههایش را، که روی میز کارش بود، به من نشان داد و خواست که ویرایش آن را برعهده بگیرم. بدم نمیآمد که بپذیرم خاصه که گفت هرجا لازم باشد با فرانک میتوانیم مشورت کنیم. نمونه ترجمهها را بردم خانه و روی آن تامل کردم و به دلیل آن که آن روزها بشدت سرگرم کار دیگری بودم و دیدم نمیتوانم به موقع کار را تحویل دهم، نپذیرفتم و از این فیض محروم ماندم. در این کتاب بیش از همه جا غیرت مولویشناسی او آشکار شده است به ویژه در ارتباط با رویکرد نا به وجهی که دنیای غرب با الهام از طریق دریافت من درآوردی و عامه پسند کلمن بارکس نام و شعر رومی را در مسیر موسیقی پاپ جاری و دنیای عوامانۀ آمریکایی را شیفتۀ اوکرده بود. فرانک در بخشهایی از این کتاب با این موج رومیگرایی به مخالفت برخاسته و دوستداران واقعی وی را از این طرز تلقی برحذر داشته است. آن کتاب ترجمه شد، حسن لاهوتی رفت فرانک هم طاقت نیاورد و به او پیوست. داس سرطان بد جوری درو میکند! میدانستم که فرانک با سرطان میجنگد.
در هفتم فروردین سال ۱۴۰۰به توصیۀ او مرا به دومین میزگرد گفتمان ایران شناسی مشترک دانشگاه شیکاگو-میشیگان دعوت کردند. پیش از رسمیت جلسه نیک احوال او را پرسیدم و بعد هم دو ساعتی رودرو در گفتگو مجازی بودیم. البته آن سال هنوز آثار بیماری در اوبا شدت ظاهر نشده بود اما می توانستی بفهمی که شاداب نیست. یک ماهی پیشتر که خانم شهلا فرقدانی، میزبان همان میزگرد، از میشیگان با من تماس گرفت احوالش را پرسیدم که گفت خوب نیست و دارند برایش مجموعهای تدارک میبینند. برجان او بیمناک بودم که خبر بد را امروز صبح در پاریس شنیدم.
محمدجعفر یاحقی
@kheradsarayeferdowsi
✅ به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
گمان مبر كه مرا درد اين جهان باشد
#پرفسور_فرانکلين_لوئيس (۱۹۶۰-۲۰۲۲) استاد برجسته زبان و ادبيات فارسی و رييس دپارتمان زبان و فرهنگهای خاور نزديک در دانشگاه شيکاگو بود. ايشان مقطع کارشناسی را در دانشگاه برکلی کاليفرنيا، ومقطع دکتری را در دانشگاه شيکاگو گذراندند و از سال ۲۰۱۵ رياست مرکز انستيتوی آمريکايی ايران شناسی را به عهده داشتند American Institute of Iranian Studies موسسهاي که بهطور مستمر و فعالانه در ارتقای تعاملات علمی و دانشگاهی بين ايران و آمريکا فعاليت میکند.
از جمله فعاليتهای قابل توجه ايشان ايجاد ايميل ليست ادبيات در سال ۱۹۹۵ بود که با تمرکز بر بحث و تبادل نظر درباره ادبيات و سنن ادبی خاورميانه و جنوب آسيا موجب پيوندی پويا و مداوم ميان فعالان عرصه ادبيات فارسی، ترکی، اردو و عربی شد. از ديگر فعاليتهای حرفهای ايشان، سردبيری فصلنامه وزين «مولانا» بود.
دامنهٔ پژوهشها و مطالعات فرانکلين لوئيس متمرکز بر فلسفه و ادبيات فارسی، تصوف و حکمت اسلامی وهمچنين ارزيابی علمی نقش ترجمه در تاريخ ادبيات فارسی بود. پروفسور لوئيس آثار ارزشمندی از خود به جای گذاشت که هر کدام در نوع خود مثالزدنی و محل ارجاع است. از آن جمله بايد به کتاب محققانه و سترگ «مولانا: دیروز تا امروِز، شرق تا غرب» اشاره کرد. اين کتاب در همان سال موفق به کسب جايزه سال انجمن مطالعات خاورميانه بريتانيا گرديد. (گفتنی است اين اثر به چندين زبان از جمله فارسی، عربی، ترکی و دانمارکی ترجمه شده است.) از ديگر کارهای مورد توجه ايشان در حوزه ترجمه، کتابی است ب عنوان «مولانا خورشيد را میبلعد» که در سال ۲۰۰۸ وارد بازار کتاب شد.
.
دامنهٔ پژوهش اين استاد بیبديل محدود به افقهای ادبيات کلاسيک نبود بلکه با تمرکز ويژهای به منظور ترجمه، همواره آثار نويسندگان معاصر ايران را مطمح نظر داشتند. از اين رشته فعاليتها میتوان به ترجمهی کتاب «چراغها را من خاموش میکنم» اثر زويا پيرزاد اشاره کرد. متاسفانه درگذشت زودرس و نابهنگام ايشان اجازه نداد تا کار ترجمهی داستانهای کوتاه بزرگ علوی را به اتمام برسانند. همچنين کتابی در ارتباط با حافظ در دست تاليف داشتند که متاسفانه بر دست ماند و کار از دست رفت.
فرانکلين لوئيس يکی از معدود انديشهورزان و محققانی بود که تنها به پژوهش در آموزههای مولانا و عرفان اکتفا نکرد. همواره نوعی عرفان عملی در تمام ابعاد زندگی شخصی و حرفهای ايشان نمود داشت زيرا عميقأ به آميختگی باآموختههايش رسيده بود. ايشان عميقا شيفته فرهنگ و ادب فارسی ايران بود و از هيچ تلاشی برای ارتقا و پيشبرد آن فروگذار نکرد. او برکنار از تعارفات معمول به جد استادی وارسته و محققی فاضل و از همه ارزشمندتر، انسانی والا و شريف بود.
دستاوردهای مهم او در قلمروی شعر وادب فارسی ماندگار ونام نيکش در خاطر محققان و دوستداران موالنا و ادب فارسی جاودانه خواهد ماند. روحش شاد و قرين رحمت پروردگار.
✍️ شهلا فرقدانی، ۳۰ شهریور ۱۴۰۱
@kheradsarayeferdowsi
گمان مبر كه مرا درد اين جهان باشد
#پرفسور_فرانکلين_لوئيس (۱۹۶۰-۲۰۲۲) استاد برجسته زبان و ادبيات فارسی و رييس دپارتمان زبان و فرهنگهای خاور نزديک در دانشگاه شيکاگو بود. ايشان مقطع کارشناسی را در دانشگاه برکلی کاليفرنيا، ومقطع دکتری را در دانشگاه شيکاگو گذراندند و از سال ۲۰۱۵ رياست مرکز انستيتوی آمريکايی ايران شناسی را به عهده داشتند American Institute of Iranian Studies موسسهاي که بهطور مستمر و فعالانه در ارتقای تعاملات علمی و دانشگاهی بين ايران و آمريکا فعاليت میکند.
از جمله فعاليتهای قابل توجه ايشان ايجاد ايميل ليست ادبيات در سال ۱۹۹۵ بود که با تمرکز بر بحث و تبادل نظر درباره ادبيات و سنن ادبی خاورميانه و جنوب آسيا موجب پيوندی پويا و مداوم ميان فعالان عرصه ادبيات فارسی، ترکی، اردو و عربی شد. از ديگر فعاليتهای حرفهای ايشان، سردبيری فصلنامه وزين «مولانا» بود.
دامنهٔ پژوهشها و مطالعات فرانکلين لوئيس متمرکز بر فلسفه و ادبيات فارسی، تصوف و حکمت اسلامی وهمچنين ارزيابی علمی نقش ترجمه در تاريخ ادبيات فارسی بود. پروفسور لوئيس آثار ارزشمندی از خود به جای گذاشت که هر کدام در نوع خود مثالزدنی و محل ارجاع است. از آن جمله بايد به کتاب محققانه و سترگ «مولانا: دیروز تا امروِز، شرق تا غرب» اشاره کرد. اين کتاب در همان سال موفق به کسب جايزه سال انجمن مطالعات خاورميانه بريتانيا گرديد. (گفتنی است اين اثر به چندين زبان از جمله فارسی، عربی، ترکی و دانمارکی ترجمه شده است.) از ديگر کارهای مورد توجه ايشان در حوزه ترجمه، کتابی است ب عنوان «مولانا خورشيد را میبلعد» که در سال ۲۰۰۸ وارد بازار کتاب شد.
.
دامنهٔ پژوهش اين استاد بیبديل محدود به افقهای ادبيات کلاسيک نبود بلکه با تمرکز ويژهای به منظور ترجمه، همواره آثار نويسندگان معاصر ايران را مطمح نظر داشتند. از اين رشته فعاليتها میتوان به ترجمهی کتاب «چراغها را من خاموش میکنم» اثر زويا پيرزاد اشاره کرد. متاسفانه درگذشت زودرس و نابهنگام ايشان اجازه نداد تا کار ترجمهی داستانهای کوتاه بزرگ علوی را به اتمام برسانند. همچنين کتابی در ارتباط با حافظ در دست تاليف داشتند که متاسفانه بر دست ماند و کار از دست رفت.
فرانکلين لوئيس يکی از معدود انديشهورزان و محققانی بود که تنها به پژوهش در آموزههای مولانا و عرفان اکتفا نکرد. همواره نوعی عرفان عملی در تمام ابعاد زندگی شخصی و حرفهای ايشان نمود داشت زيرا عميقأ به آميختگی باآموختههايش رسيده بود. ايشان عميقا شيفته فرهنگ و ادب فارسی ايران بود و از هيچ تلاشی برای ارتقا و پيشبرد آن فروگذار نکرد. او برکنار از تعارفات معمول به جد استادی وارسته و محققی فاضل و از همه ارزشمندتر، انسانی والا و شريف بود.
دستاوردهای مهم او در قلمروی شعر وادب فارسی ماندگار ونام نيکش در خاطر محققان و دوستداران موالنا و ادب فارسی جاودانه خواهد ماند. روحش شاد و قرين رحمت پروردگار.
✍️ شهلا فرقدانی، ۳۰ شهریور ۱۴۰۱
@kheradsarayeferdowsi
Telegram
attach 📎
در قعر هزارسالۀ غار قرون
از کشور یادهای یک قوم اصیل
کآنجا قُرُق غرور قومیّت اوست
یک منظرۀ شکوهمندی خفتهست
یک دورنمای دلفروز تاریخ
ایران قدیم
گسترده سواد سرزمینی بشکوه
با حلقۀ کوههای روئینپیکر
با کنگرهها که بر افقهای عمیق
با سایۀ تودههای ابهاماندود
پیچیده و لولیده به هم جنگلها
با روشن آبگینۀ دریاها
با پرتو رودهای سیمینسیما
ایران عظیم
آن گوشه، سواد سهمگین کوهیست
بر سینۀ آن کوه کلان بنشسته
چون صخره سواد هیکلی روئینتن
آنگونه که سیمرغ نشیند بر قاف
میدانی کیست؟
او شاعر ایدهآل ما فردوسیست
او پیکرۀ غرور ملیّت ماست
فردوسی طوسی آن نبوغ قهّار
طرّاح و مهندس بناهای قصص
نقاش قرون ماورای تاریخ
رنگینکن فیلم فولکلورهای کهن
اسپهبد افسانهسرایان جهان
در سبک ظریف مینیاتورسازی هم
سهمی و صلابت شگرفی دارد
در غرّش ازاو حماسههای ملّیست
توفنده ازاو حمیّت احساسات
دانندۀ راز انفجار کلمات
افتاده به روی نقشههای جنگی
فرمانده جنگهای فرهنگی ماست
خلاّق غرور قومیّت ما
او شاعر ایدهآل ما فردوسیست
منظومۀ شاهکار جاویدانش
شهنامۀ او سمبُل فیروزیهاست...
هر سطری ازآن صفی سپاه جاوید
هر صفحه یکی لشکر سیروس کبیر
او شاعر قهرمان ما فردوسیست
... او را قلم آن کرد که شمشیر نکرد
شجعان فصاحت و بلاغت همه را
با گرز حماسههای ملّی کوبید
احیای نوامیس عجم جمله ازوست
او کاخ زبان فارسی کرد بلند...
... اکنون نه به تبریز و به ایران تنها
دنیا همه یک دهان به پهنای فلک
بگشوده زبان و ترجمان دل و جان
در گوش تو با دهان پر میگویند:
فردوسی و شاهنامه جاویدانند
#شهریار
@kheradsarayeferdowsi
از کشور یادهای یک قوم اصیل
کآنجا قُرُق غرور قومیّت اوست
یک منظرۀ شکوهمندی خفتهست
یک دورنمای دلفروز تاریخ
ایران قدیم
گسترده سواد سرزمینی بشکوه
با حلقۀ کوههای روئینپیکر
با کنگرهها که بر افقهای عمیق
با سایۀ تودههای ابهاماندود
پیچیده و لولیده به هم جنگلها
با روشن آبگینۀ دریاها
با پرتو رودهای سیمینسیما
ایران عظیم
آن گوشه، سواد سهمگین کوهیست
بر سینۀ آن کوه کلان بنشسته
چون صخره سواد هیکلی روئینتن
آنگونه که سیمرغ نشیند بر قاف
میدانی کیست؟
او شاعر ایدهآل ما فردوسیست
او پیکرۀ غرور ملیّت ماست
فردوسی طوسی آن نبوغ قهّار
طرّاح و مهندس بناهای قصص
نقاش قرون ماورای تاریخ
رنگینکن فیلم فولکلورهای کهن
اسپهبد افسانهسرایان جهان
در سبک ظریف مینیاتورسازی هم
سهمی و صلابت شگرفی دارد
در غرّش ازاو حماسههای ملّیست
توفنده ازاو حمیّت احساسات
دانندۀ راز انفجار کلمات
افتاده به روی نقشههای جنگی
فرمانده جنگهای فرهنگی ماست
خلاّق غرور قومیّت ما
او شاعر ایدهآل ما فردوسیست
منظومۀ شاهکار جاویدانش
شهنامۀ او سمبُل فیروزیهاست...
هر سطری ازآن صفی سپاه جاوید
هر صفحه یکی لشکر سیروس کبیر
او شاعر قهرمان ما فردوسیست
... او را قلم آن کرد که شمشیر نکرد
شجعان فصاحت و بلاغت همه را
با گرز حماسههای ملّی کوبید
احیای نوامیس عجم جمله ازوست
او کاخ زبان فارسی کرد بلند...
... اکنون نه به تبریز و به ایران تنها
دنیا همه یک دهان به پهنای فلک
بگشوده زبان و ترجمان دل و جان
در گوش تو با دهان پر میگویند:
فردوسی و شاهنامه جاویدانند
#شهریار
@kheradsarayeferdowsi
انجمن پایندان با همکاری قطب علمی فردوسی و شاهنامه و مؤسسه فرهنگی خردسرای فردوسی برگزار میکند:
«حبیب ادب فارسی»
(محفل یادبود دکتر اسدالله حبیب، محقق و نویسندهٔ نامدار و تازه گذشتهٔ افغانستان)
#سخنرانان:
🔹محمدجعفر یاحقی
🔹شمسالحق آریانفر
🔹محمدکاظم کاظمی
🔹ابوطالب مظفری
🔹یامان حکمت تقیآبادی
🔸#زمان: شنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۱ صبح
🔸#مکان: دانشگاه فردوسی، دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، کتابخانهٔ قطب علمی فردوسی و شاهنامه
🔹(ورود برای عموم آزاد است)
#اسدالله_حبیب
#محمدجعفر_یاحقی
#شمس_الحق_آریانفر
#محمدکاظم_کاظمی
#ابوطالب_مظفری
#یامان_حکمت_تقی_آبادی
#خردسرای_فردوسی
@kheradsarayeferdowsi
«حبیب ادب فارسی»
(محفل یادبود دکتر اسدالله حبیب، محقق و نویسندهٔ نامدار و تازه گذشتهٔ افغانستان)
#سخنرانان:
🔹محمدجعفر یاحقی
🔹شمسالحق آریانفر
🔹محمدکاظم کاظمی
🔹ابوطالب مظفری
🔹یامان حکمت تقیآبادی
🔸#زمان: شنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۱ صبح
🔸#مکان: دانشگاه فردوسی، دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، کتابخانهٔ قطب علمی فردوسی و شاهنامه
🔹(ورود برای عموم آزاد است)
#اسدالله_حبیب
#محمدجعفر_یاحقی
#شمس_الحق_آریانفر
#محمدکاظم_کاظمی
#ابوطالب_مظفری
#یامان_حکمت_تقی_آبادی
#خردسرای_فردوسی
@kheradsarayeferdowsi
انجمن پایندان با همکاری قطب علمی فردوسی و شاهنامه به مناسبت هفتهٔ پژوهش برگزار میکند:
«پژوهشهای دانشگاهی مربوط به افغانستان»
(فرصتها و چالشها)
#سخنرانان:
🔹محمدجعفر یاحقی
🔹سیدعسکر موسوی
🔹محسن مدیرشانهچی
🔹داوود عرفان
🔹شکوفه اکبرزاده
🔹یامان حکمت تقیآبادی
🔸#زمان: شنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۱ صبح
🔸#مکان: دانشگاه فردوسی، دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، کتابخانهٔ قطب علمی فردوسی و شاهنامه
🔹(ورود برای عموم آزاد است)
#محمدجعفر_یاحقی
#سیدعسکر_موسوی
#محسن_مدیرشانه_چی
#داوود_عرفان
#شکوفه_اکبرزاده
#یامان_حکمت_تقی_آبادی
#خردسرای_فردوسی
@kheradsarayeferdowsi
«پژوهشهای دانشگاهی مربوط به افغانستان»
(فرصتها و چالشها)
#سخنرانان:
🔹محمدجعفر یاحقی
🔹سیدعسکر موسوی
🔹محسن مدیرشانهچی
🔹داوود عرفان
🔹شکوفه اکبرزاده
🔹یامان حکمت تقیآبادی
🔸#زمان: شنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۱ صبح
🔸#مکان: دانشگاه فردوسی، دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، کتابخانهٔ قطب علمی فردوسی و شاهنامه
🔹(ورود برای عموم آزاد است)
#محمدجعفر_یاحقی
#سیدعسکر_موسوی
#محسن_مدیرشانه_چی
#داوود_عرفان
#شکوفه_اکبرزاده
#یامان_حکمت_تقی_آبادی
#خردسرای_فردوسی
@kheradsarayeferdowsi
انجمن پایندان با همکاری خردسرای فردوسی و قطب علمی فردوسی و شاهنامه گروه ادبیات فارسی برگزار میکند:
به یاد دومین سال درگذشت
«رهنورد زریاب، زرِ ناب زبان فارسی»
#سخنرانان:
🔹محمدجعفر یاحقی
🔹محمدکاظم توکلی
🔹حسین رهیاب بلخی
همراه با پخش فیلم سخنرانی:
🔹حمیرا قادری
🔹نصیر آرین
🔹مجیب مهرداد
🔸#زمان: شنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۱ صبح
🔸#مکان: دانشگاه فردوسی، دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، کتابخانهٔ قطب علمی فردوسی و شاهنامه
🔹(ورود برای عموم آزاد است)
#ره_نورد_زریاب
#محمدجعفر_یاحقی
#محمدکاظم_توکلی
#حسین_رهیاب_بلخی
#حمیرا_قادری
#نصیر_آرین
#مجیب_مهرداد
#خردسرای_فردوسی
@kheradsarayeferdowsi
به یاد دومین سال درگذشت
«رهنورد زریاب، زرِ ناب زبان فارسی»
#سخنرانان:
🔹محمدجعفر یاحقی
🔹محمدکاظم توکلی
🔹حسین رهیاب بلخی
همراه با پخش فیلم سخنرانی:
🔹حمیرا قادری
🔹نصیر آرین
🔹مجیب مهرداد
🔸#زمان: شنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۱ صبح
🔸#مکان: دانشگاه فردوسی، دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، کتابخانهٔ قطب علمی فردوسی و شاهنامه
🔹(ورود برای عموم آزاد است)
#ره_نورد_زریاب
#محمدجعفر_یاحقی
#محمدکاظم_توکلی
#حسین_رهیاب_بلخی
#حمیرا_قادری
#نصیر_آرین
#مجیب_مهرداد
#خردسرای_فردوسی
@kheradsarayeferdowsi
#فصلنامه_پاژ
دورهٔ جدید ـ سال یازدهم ـ شمارهٔ سوم ـ پاییز ۱۴۰۱ (شمارهٔ پیاپی ۴۷)
این فصلنامه با مجوّز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شماره ثبت: ۹۰/۸۰۹۰ منتشر می شود.
#صاحب_امتیاز: مؤسسّۀ فرهنگی خردسرای فردوسی
#مدیرمسئول وسردبیر: دکتر محمّدجعفر یاحقی
#مدیر_علمی: دکتر حمید طبسی
#تحریریه:
دکتر کیمیا تاج نیا، دکتر محمود حسن آبادی،
دکتر حمید طبسی، دکتر علیرضا قیامتی،
رجبعلی لباف خانیکی، دکتر جواد محقّق نیشابوری،
دکتر محمّدجعفر یاحقّی
ویراستار: لیلا بختآور
تنظیم و صفحه آرا: مرضیه دلیری اصل
طراح جلد: فرید یاحقی
تلفن و دورنگار: ۳۵۰۱۹۲۷۴-۰۵۱
صفحه خانگی: www.fcwh-ngo.com
✳️ سرمقاله:
مرا خود به مهر تو باشد نیاز
#سردبیر
#فهرست_مقالات:
✳️فردوسیهای نهچندان طوسی
#دکتر_محمدجعفر_یاحقی
✳️ بسته (بشته) و پنافتن دو واژۀ فراموش شده در شاهنامه
#امیر_ارغوان
✳️ بررسی مکان کنابد، ریبد و دشت دغوی در داستان دوازده رخ
#مهندس_فرهاد_وداد
✳️ کار و کشتنامۀ حکیم نظامی گنجوی
#دکتر_محمدحسن_ابریشمی
✳ بررسی اسطورههای ایرانی از منظر اسطورهشناسی عصبی ـ تکاملی
(قسمت پنجم: محوطۀ باستانی بیستون و ارتباط هوموساپینس و نئاندرتالها)
#دکتر_عبدالرضا_ناصرمقدسی
✳️ شفیعی كدكنی و آرمان شهر او
#جواد_محقق_نیشابوری
✳️ بازخوانی «خسرو و شیرین» شاهنامه از منظر نقد روانکاوی
#مرضیه_جعفری
✳ بررسی ضبط یک واژه در بیتی از شاهنامه
#مهندس_محسن_مستوفی
✳ شیراز سدۀ نهم به روایت «شرفنامۀ منیری»
#دکتر_فرزام_حقیقی
✳ نکتههای تاریخی و ادبی:
✳«خوش چشم در ديوان سنايي» (نكتهاي بر تعليقهٔ استاد شفيعي كدكني)
#دکتر_علی_اصغر_فیروزنیا
✳ مکانیابی قلعۀ خرندز، زادگاه شهابالدین محمّد خرندزی زیدری
نویسندۀ نفثةالمصدور و سیرت جلالالدین
#موسی_الرضا_نظری
✳ سبزوار در عصر بیهقی
#رجبعلی_لباف_خانیکی
✳ تا بارگاه مولانای بلخ
#دکتر_شمس_الحق_آریانفر
✳ تازههای شاهنامه پژوهی و اسطورهشناسی
#محمد_بیانی
و بخشهای:
✳ شاهنامه از منظر تطبیق با ادبیات دراماتیک جهان
(گزارش دفاع از یک پایاننامه درموضوع شاهنامه و هنرهای نمایشی)
#تحریریه_پاژ
✳ «در سینهام هزار خراسان نهفته است»
(گزارش آیین نکوداشت استاد رجبعلی لباف خانیکی)
#تحریریه_پاژ
✳ «رایتی در تار و پودش ریشههای معرفت»
دوازدهمین همایش بینالمللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و پاسداشت نثر فارسی
#دکتر_حامد_مهراد
✳ گزارش نشست نقد و بررسی کتاب
«فهرست توصیفی ـ تحلیلی مقالات مربوط به فردوسی و شاهنامه
#مصطفی_بزم_آرا
✳ شعر و داستان با آثاری از:
دکتر حسین صالحی/ بیتا علیاکبری / رمائیل عربی
سوگند دلبری / فارد قربانی / حورا حقشنو
نرگس عباسی / شهریار عالمی / سمانه مصدق
🌺🍃🌺
@kheradsarayeferdowsi
فصلنامۀ پاژ شماره ۴۷ (پاییز ۱۴۰۱) در ۱۹۲ صفحه از صبح دوشنبه ۵ دی در محلّ مؤسسه و انتشارات امام (مشهد) در دسترس است.
(پذیرش سفارش و ارسال برای شهرستانها): ۰۵۱۳۵۰۱۹۲۷۴- ۰۹۱۵۱۵۹۰۴۸۹
#مؤسسه_خردسرای_فردوسی را در صفحه اینستاگرام همراهی کنید
🆔https://instagram.com/kheradsarayeferdowsi?igshid=12hsf58inenpo
دورهٔ جدید ـ سال یازدهم ـ شمارهٔ سوم ـ پاییز ۱۴۰۱ (شمارهٔ پیاپی ۴۷)
این فصلنامه با مجوّز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شماره ثبت: ۹۰/۸۰۹۰ منتشر می شود.
#صاحب_امتیاز: مؤسسّۀ فرهنگی خردسرای فردوسی
#مدیرمسئول وسردبیر: دکتر محمّدجعفر یاحقی
#مدیر_علمی: دکتر حمید طبسی
#تحریریه:
دکتر کیمیا تاج نیا، دکتر محمود حسن آبادی،
دکتر حمید طبسی، دکتر علیرضا قیامتی،
رجبعلی لباف خانیکی، دکتر جواد محقّق نیشابوری،
دکتر محمّدجعفر یاحقّی
ویراستار: لیلا بختآور
تنظیم و صفحه آرا: مرضیه دلیری اصل
طراح جلد: فرید یاحقی
تلفن و دورنگار: ۳۵۰۱۹۲۷۴-۰۵۱
صفحه خانگی: www.fcwh-ngo.com
✳️ سرمقاله:
مرا خود به مهر تو باشد نیاز
#سردبیر
#فهرست_مقالات:
✳️فردوسیهای نهچندان طوسی
#دکتر_محمدجعفر_یاحقی
✳️ بسته (بشته) و پنافتن دو واژۀ فراموش شده در شاهنامه
#امیر_ارغوان
✳️ بررسی مکان کنابد، ریبد و دشت دغوی در داستان دوازده رخ
#مهندس_فرهاد_وداد
✳️ کار و کشتنامۀ حکیم نظامی گنجوی
#دکتر_محمدحسن_ابریشمی
✳ بررسی اسطورههای ایرانی از منظر اسطورهشناسی عصبی ـ تکاملی
(قسمت پنجم: محوطۀ باستانی بیستون و ارتباط هوموساپینس و نئاندرتالها)
#دکتر_عبدالرضا_ناصرمقدسی
✳️ شفیعی كدكنی و آرمان شهر او
#جواد_محقق_نیشابوری
✳️ بازخوانی «خسرو و شیرین» شاهنامه از منظر نقد روانکاوی
#مرضیه_جعفری
✳ بررسی ضبط یک واژه در بیتی از شاهنامه
#مهندس_محسن_مستوفی
✳ شیراز سدۀ نهم به روایت «شرفنامۀ منیری»
#دکتر_فرزام_حقیقی
✳ نکتههای تاریخی و ادبی:
✳«خوش چشم در ديوان سنايي» (نكتهاي بر تعليقهٔ استاد شفيعي كدكني)
#دکتر_علی_اصغر_فیروزنیا
✳ مکانیابی قلعۀ خرندز، زادگاه شهابالدین محمّد خرندزی زیدری
نویسندۀ نفثةالمصدور و سیرت جلالالدین
#موسی_الرضا_نظری
✳ سبزوار در عصر بیهقی
#رجبعلی_لباف_خانیکی
✳ تا بارگاه مولانای بلخ
#دکتر_شمس_الحق_آریانفر
✳ تازههای شاهنامه پژوهی و اسطورهشناسی
#محمد_بیانی
و بخشهای:
✳ شاهنامه از منظر تطبیق با ادبیات دراماتیک جهان
(گزارش دفاع از یک پایاننامه درموضوع شاهنامه و هنرهای نمایشی)
#تحریریه_پاژ
✳ «در سینهام هزار خراسان نهفته است»
(گزارش آیین نکوداشت استاد رجبعلی لباف خانیکی)
#تحریریه_پاژ
✳ «رایتی در تار و پودش ریشههای معرفت»
دوازدهمین همایش بینالمللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و پاسداشت نثر فارسی
#دکتر_حامد_مهراد
✳ گزارش نشست نقد و بررسی کتاب
«فهرست توصیفی ـ تحلیلی مقالات مربوط به فردوسی و شاهنامه
#مصطفی_بزم_آرا
✳ شعر و داستان با آثاری از:
دکتر حسین صالحی/ بیتا علیاکبری / رمائیل عربی
سوگند دلبری / فارد قربانی / حورا حقشنو
نرگس عباسی / شهریار عالمی / سمانه مصدق
🌺🍃🌺
@kheradsarayeferdowsi
فصلنامۀ پاژ شماره ۴۷ (پاییز ۱۴۰۱) در ۱۹۲ صفحه از صبح دوشنبه ۵ دی در محلّ مؤسسه و انتشارات امام (مشهد) در دسترس است.
(پذیرش سفارش و ارسال برای شهرستانها): ۰۵۱۳۵۰۱۹۲۷۴- ۰۹۱۵۱۵۹۰۴۸۹
#مؤسسه_خردسرای_فردوسی را در صفحه اینستاگرام همراهی کنید
🆔https://instagram.com/kheradsarayeferdowsi?igshid=12hsf58inenpo
Telegram
attach 📎