بازار مثل بازی است، یک قواعد بازی داریم و یک نتایج بازی؛ بحثِ عدالت به رعایت قواعد بازی مربوط میشود و نه به نتیجهی بازی. اگر قواعدِ بازی عادلانه باشد، نتیجهی بازی هر چه باشد عادلانه است.
#آدام_اسمیت
#نظریه_احساسات_اخلاقی
📖 کانال خرد ناب
📖 @KheradeNab
اینستاگرام:
instagram.com/kheradenab
#آدام_اسمیت
#نظریه_احساسات_اخلاقی
📖 کانال خرد ناب
📖 @KheradeNab
اینستاگرام:
instagram.com/kheradenab
نمیتوانی شیرینی زندگی را بچشی بیآنکه همزمان خشمی مطلق نسبت به بدیهایی که از هر سو آن را در بر گرفته است، احساس کنی.
این همان قانونی است که نقاشان از آن پیروی میکنند زمانی که سیاه را تقویت میکنند تا روشناییهایشان واقعا بدرخشد.
#جشنی_بر_بلندیها
#کریستین_بوبن
📖 کانال خرد ناب
📖 @KheradeNab
اینستاگرام:
instagram.com/kheradenab
نمیتوانی شیرینی زندگی را بچشی بیآنکه همزمان خشمی مطلق نسبت به بدیهایی که از هر سو آن را در بر گرفته است، احساس کنی.
این همان قانونی است که نقاشان از آن پیروی میکنند زمانی که سیاه را تقویت میکنند تا روشناییهایشان واقعا بدرخشد.
#جشنی_بر_بلندیها
#کریستین_بوبن
📖 کانال خرد ناب
📖 @KheradeNab
اینستاگرام:
instagram.com/kheradenab
Forwarded from علیرضا میرمحمدی
میانسالی را دوست دارم. نه آنقدر کوچک و کمتجربهای که چپ و راست پیراهنهای پاره شدهشان را توی ملاجت بکوبند، نه آنقدر پیر و زوار دررفتهای که هر خطایی کنی، با لبخندی رحمانی و احترامآمیز تا دمِ گور بدرقهات کنند. انگار درست روی قلهی عمرت ایستادهای. هر دو طرف کوه را میبینی و این یک جورهایی حس قدرت میدهد. یک چند سالی فرصت داری اینجا تامل کنی و هم به بچههایی که دارند میآیند بالا و هم به سالمندانی که دارند میروند پایین، لبخندهای حکیمانه تحویل بدهی! میانسالی را دوست دارم؛ البته تقریبا مجبورم و چارهی دیگری ندارم. تا اینجای کار در هر سن و سالی که بودم دوست داشتم سریعتر به مرحلهی بعد بروم. شاید خیلیها این تجربه را داشته باشند. به هر حال میانسالی درست نقطهای است که آدم دوست دارد به جای نقطه، یک خط باشد! یک خطِ ممتد و طولانی. ولی خب اینجا هم خیلی نمیشود توقف کرد. هر فرازی، نشیبی دارد و هر صعودی، فرودی. نکتهی جالب اینجاست که اگر خودت را خیلی درگیر و اسیر پیچ و خمهای زندگی نکرده باشی، میانسالی یک جور بصیرتِ طبیعی و آرامش به تو میدهد. این بالا آرام میگیری، میپذیری، و نمنمک به سمت دامنهی دیگر کوه سرازیر میشوی. مرگ آن پایین لبخند میزند و تو با لبخند سعی میکنی هر قدم را زندگی کنی.
#یادداشتها
📝 @Alireza_Mirmohamadi
#یادداشتها
📝 @Alireza_Mirmohamadi
هیچ دانشی
بالاتر از آن نیست
که بدانی چه زمانی
وقت رفتن است!
#تنسی_ویلیامز
#پرنده_شیرین_جوانی
📖 کانال خرد ناب
📖 @KheradeNab
اینستاگرام:
instagram.com/kheradenab
بالاتر از آن نیست
که بدانی چه زمانی
وقت رفتن است!
#تنسی_ویلیامز
#پرنده_شیرین_جوانی
📖 کانال خرد ناب
📖 @KheradeNab
اینستاگرام:
instagram.com/kheradenab
روش تقویت بدن این است که به هنگام سلامت، کل بدن و جزء جزء آن را به شدت به کار واداریم و بدن را عادت دهیم که در شرایط نامساعد مقاومت کند. اما به محض اینکه نشانهای از بیماری، چه در کل بدن، چه در عضوی از آن پدیدار شود باید بلافاصله روش عکس این را به کار بست و بدن بیمار یا بخش بیمار آن را از کار معاف کرد و به تیمار آن پرداخت: زیرا آنچه را که ضعیف شده است نمیتوان تقویت کرد. ماهیچه در اثر استفادهی شدید، قویتر میشود، اما این امر در مورد اعصاب صدق نمیکند، زیرا عصب در اثر استفادهی شدید ضعیف میشود.
پس میتوان ماهیچهها را با تقلای مناسب، ورزش داد، اما اعصاب را باید از هر گونه کار طاقتفرسا در امان نگاه داشت، یعنی چشم را از نور شدید، به ویژه از بازتاب نور، از فعالیت به هنگام غروب و نگاه کردن ممتد به اشیاء بسیار کوچک. همچنین باید گوش را از شنیدن صداهای بسیار بلند حفظ کرد، اما به ویژه مغز را از فعالیت اجباری، بیوقفه یا نابههنگام.
#در_باب_حكمت_زندگي
#شوپنهاور
📖 کانال خرد ناب
📖 @KheradeNab
پس میتوان ماهیچهها را با تقلای مناسب، ورزش داد، اما اعصاب را باید از هر گونه کار طاقتفرسا در امان نگاه داشت، یعنی چشم را از نور شدید، به ویژه از بازتاب نور، از فعالیت به هنگام غروب و نگاه کردن ممتد به اشیاء بسیار کوچک. همچنین باید گوش را از شنیدن صداهای بسیار بلند حفظ کرد، اما به ویژه مغز را از فعالیت اجباری، بیوقفه یا نابههنگام.
#در_باب_حكمت_زندگي
#شوپنهاور
📖 کانال خرد ناب
📖 @KheradeNab
Forwarded from علیرضا میرمحمدی
میدونم کانال خودتونه؛ اختیارشو دارین.
ولی اینکه لایک و قلب و گل و بلبل رو برای پستهاتون باز گذاشتین ولی دیسلایکتون غیرفعاله به نظرم یه جوریه!
به نظر خودتون یه جوری نیست؟!
یعنی شبا در رویای اون قلب وگل و بوس، و آسوده از این که هیچ مخالفی ندارین راحت سر به بالین میذارین و میخوابین؟
به عنوان یه مخاطب، این که کانالتون یه طرفه باشه و من بدون امکان هیچ نظر و بازخوردی، فقط خوانندهی مطالبتون باشم برام قابل درک و احترامه.
ولی این که فقط و فقط امکانِ نظر منفی رو ازم سلب میکنین برای خودتون یه کم آشنا نیست؟
راستش منو یاد گزارشای صداوسیما میندازه و ...
پ.ن: اخیرا بزرگواری رو کشف کردم که فقط امکان درج ❤️ رو باز گذاشته. یعنی شما فقط میتونید عاشق مطالبش باشید. کم کسی هم نیستا. از اساتید حوزهی تخصص خودشه.
#یادداشتها
📝 @Alireza_Mirmohamadi
ولی اینکه لایک و قلب و گل و بلبل رو برای پستهاتون باز گذاشتین ولی دیسلایکتون غیرفعاله به نظرم یه جوریه!
به نظر خودتون یه جوری نیست؟!
یعنی شبا در رویای اون قلب وگل و بوس، و آسوده از این که هیچ مخالفی ندارین راحت سر به بالین میذارین و میخوابین؟
به عنوان یه مخاطب، این که کانالتون یه طرفه باشه و من بدون امکان هیچ نظر و بازخوردی، فقط خوانندهی مطالبتون باشم برام قابل درک و احترامه.
ولی این که فقط و فقط امکانِ نظر منفی رو ازم سلب میکنین برای خودتون یه کم آشنا نیست؟
راستش منو یاد گزارشای صداوسیما میندازه و ...
پ.ن: اخیرا بزرگواری رو کشف کردم که فقط امکان درج ❤️ رو باز گذاشته. یعنی شما فقط میتونید عاشق مطالبش باشید. کم کسی هم نیستا. از اساتید حوزهی تخصص خودشه.
#یادداشتها
📝 @Alireza_Mirmohamadi
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#مقاله
#اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی
قسمت اول
جیمز جرج فریزر
سر جمیز جرج فریز (1941-1854) دانش آموخته ی ممتاز «ترینیتی کالج کمبریج» در رشته «متون کلاسیک» بخش بزرگی از عمر خود را صرف «مردم شناسی اقوام باستانی» نمود که حاصل آن آثار زیر است:
توتمیسم (1887)، شاخه_زرین (1890)، وظیفه روح(1909)، اعتقاد به فناناپذیری و پرستش مردگان (1913)، دانش عوام در عهد عتیق(1918)، آپولودووروس (1921)، پرستش طبیعت (1926)، انسان، خدا و جاودانگی (1927)، اسطوره های منشاء آتش و رشد نظریه ی مُثُل افلاطون (1930)، بافه های انبارشده (1931)، ترس از مردگان در دین ابتدایی (1933) و گزیده ی مردم شناسی (1938).
شاخه زرین
این کتاب معروف ترین اثر فریزر است که پس از انتشار اول در 1890، در سال های 1900 و 1906 مورد ویرایش قرار می گیرد. شاخه ی زرین اثری دوران ساز است که می خواهد وجه مشترک تقریبا همه ادیان ابتدایی را با هم و با ادیان جدیدتر مثل مسیحیت نشان دهد. تز کتاب این است که همه ی ادیان، در اصل، آیین های«باروری» بوده اند.
فریزر در این کتاب می گوید: «اگر آزمون حقیقت با نمایش دست ها یا سرشماری صورت می گیرد، نظام جادو خیلی بیش از کلیسای کاتولیک حق دارد به شعار مغرورانه ی «آن چه همه، همیشه، در همه جا بدان معتقدند» به عنوان مدرک موثق و مسلم صحت خود متوسل شود».
«شاخه زرین» در بهار 1383 با ترجمه ی کاظم فیروزمند توسط نشر آگه به فارسی انتشار یافته و تاکنون به چاپ ششم رسیده است.
غذا، خدا، آئین
#کارل_مارکس، فیلسوف آلمانی قرن بیستم، می گوید: «بگو غذای تو چیست تا بگویم خدای تو کیست». آن گونه که «یوستین گرودر» فیلسوف معاصر نروژی نظریه مارکس را شرح می دهد، مارکس اعتقاد داشت که «اقتصاد، زیربنای فرهنگ است».
برای مثال، فرهنگ عمومی دو کشور ایران و ترکیه را در نظر بگیرید، دو کشور همسایه، با جمعیت برابر و مساحت نزدیک و تاریخ مشابه. همزمان در هر دو کشور حرکت از نظام اقتصادی فئودالیزم به نظام اقتصادی کاپیتالیسم شروع شد. مصطفی کمال #آتاتورک و #رضاشاه پهلوی در یک زمان با شیوه «تجدد آمرانه» سعی در فروپاشیدن نهادهای عصر کشاورزی (مذهب- قبیله- نظام ملوک الطوایفی) و ایجاد نهادهای عصر صنعت (سکولاریزم- ملی گرایی- دولت مرکزی) نمودند. در واقع آنها در جهت تغییر دادن تعاملات اقتصادی و فرهنگ تلاش نمودند اما به دلیل تفاوت «منابع اقتصادی» نتیجه این دو تلاش یکی نشد: ترکیه به دلیل وابستگی به درآمد گردشگری (توریسم) سکولار شد و به تدریج حکومت نظامی حاکم بر آن نیز جای خود را به نظام پارلمانی داد تا علاوه بر عضویت در «ناتو» به عضویت در «اتحادیه اروپا» نیز پذیرفته شود. اما وجود «نفت» به عنوان منبع اقتصادی ایران تمام تلاش ها در جهت زدودن نهادهای عصر فئودالیته را خنثی نمود.
بر مبنای نظریه مارکس، مذهب انسان در هر دوره، تجلی ذهنی تعاملات عینی اقتصادی بوده است. در عصر شکار و میوه چینی که بشر هیچ کنترلی بر منابع اقتصادی خود نداشت، در ذهن او خدایان متعدد حاکم بر طبیعت در حال رقابت و نزاع با یکدیگر بودند، یکی باران می فرستاد و دیگری طوفان و بشر گرفتار در بین این نیروهای عظیم و غیرقابل پیش بینی دست به دامن رصد کردن تغییرات زمین و آسمان می شد تا کمی شرایط را برای خود قابل پیش بینی تر سازد. نتیجه این توجه همراه با نگرانی
(ترصد= Hypervigilance)
این بود که بشر در ابرها و کوه ها چشم و ابروی هیولایی را ببیند و در امواج دریا یا غرش رعد صدای عربده های رب النوعی را بشنود (فرآیند روانی Paridolia و Affective illusion). در نتیجه، همه پدیده های طبیعی دارای روحی شبه انسانی شدند (Anthropomorphism) و مذهب به شکل تعامل دائمی با طبیعت، گفتگو با درخت و کوه و آب و شکار درآمد.
نمونه چنین مذهبی را در «نامه رئیس سرخپوستان سیاتل به رئیس جمهور آمریکا» می توانید بخوانید (ر.ک.قدرت اسطوره: جوزف کمبل).
#عصر_شکار با اکتشاف کشاورزی و دامپروری به پایان رسید و منبع اقتصادی بشر خاک حاصلخیز وباران کافی شد. رفتار اقتصادی مناسب در این عصر، انضباط و دیسیپلین بود، لذا تعامل اقتصادی به صورت نظام سلسله مراتبی درآمد.
نتیجه این سلسله مراتب اجتماعی (هیارشی)، لزوم ثبات در حاکمیت (الیگارشی) بود. تبدیل شرکای هم قبیله (کومون) به ارباب و کدخدا و مباشر و کارگر و ایجاد نظام منسجم برده داری (Racism) و تفکیک حقوق مرد و زن (Sexism) از نتایج فرهنگی عصر کشاورزی بودند.
«جیمز جورج فریزر» مطالعه آئین های مذهبی انسان را از عصر کشاورزی آغاز می کند. عصری که انسان نگاه به زاد و ولد حیوانات و رویش گیاهان دارد و از آنجا که «تولیدمثل»، منبع اقتصادی او را شکل می دهد، فرهنگ او نیز بر گرد این محور می گردد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی
قسمت اول
جیمز جرج فریزر
سر جمیز جرج فریز (1941-1854) دانش آموخته ی ممتاز «ترینیتی کالج کمبریج» در رشته «متون کلاسیک» بخش بزرگی از عمر خود را صرف «مردم شناسی اقوام باستانی» نمود که حاصل آن آثار زیر است:
توتمیسم (1887)، شاخه_زرین (1890)، وظیفه روح(1909)، اعتقاد به فناناپذیری و پرستش مردگان (1913)، دانش عوام در عهد عتیق(1918)، آپولودووروس (1921)، پرستش طبیعت (1926)، انسان، خدا و جاودانگی (1927)، اسطوره های منشاء آتش و رشد نظریه ی مُثُل افلاطون (1930)، بافه های انبارشده (1931)، ترس از مردگان در دین ابتدایی (1933) و گزیده ی مردم شناسی (1938).
شاخه زرین
این کتاب معروف ترین اثر فریزر است که پس از انتشار اول در 1890، در سال های 1900 و 1906 مورد ویرایش قرار می گیرد. شاخه ی زرین اثری دوران ساز است که می خواهد وجه مشترک تقریبا همه ادیان ابتدایی را با هم و با ادیان جدیدتر مثل مسیحیت نشان دهد. تز کتاب این است که همه ی ادیان، در اصل، آیین های«باروری» بوده اند.
فریزر در این کتاب می گوید: «اگر آزمون حقیقت با نمایش دست ها یا سرشماری صورت می گیرد، نظام جادو خیلی بیش از کلیسای کاتولیک حق دارد به شعار مغرورانه ی «آن چه همه، همیشه، در همه جا بدان معتقدند» به عنوان مدرک موثق و مسلم صحت خود متوسل شود».
«شاخه زرین» در بهار 1383 با ترجمه ی کاظم فیروزمند توسط نشر آگه به فارسی انتشار یافته و تاکنون به چاپ ششم رسیده است.
غذا، خدا، آئین
#کارل_مارکس، فیلسوف آلمانی قرن بیستم، می گوید: «بگو غذای تو چیست تا بگویم خدای تو کیست». آن گونه که «یوستین گرودر» فیلسوف معاصر نروژی نظریه مارکس را شرح می دهد، مارکس اعتقاد داشت که «اقتصاد، زیربنای فرهنگ است».
برای مثال، فرهنگ عمومی دو کشور ایران و ترکیه را در نظر بگیرید، دو کشور همسایه، با جمعیت برابر و مساحت نزدیک و تاریخ مشابه. همزمان در هر دو کشور حرکت از نظام اقتصادی فئودالیزم به نظام اقتصادی کاپیتالیسم شروع شد. مصطفی کمال #آتاتورک و #رضاشاه پهلوی در یک زمان با شیوه «تجدد آمرانه» سعی در فروپاشیدن نهادهای عصر کشاورزی (مذهب- قبیله- نظام ملوک الطوایفی) و ایجاد نهادهای عصر صنعت (سکولاریزم- ملی گرایی- دولت مرکزی) نمودند. در واقع آنها در جهت تغییر دادن تعاملات اقتصادی و فرهنگ تلاش نمودند اما به دلیل تفاوت «منابع اقتصادی» نتیجه این دو تلاش یکی نشد: ترکیه به دلیل وابستگی به درآمد گردشگری (توریسم) سکولار شد و به تدریج حکومت نظامی حاکم بر آن نیز جای خود را به نظام پارلمانی داد تا علاوه بر عضویت در «ناتو» به عضویت در «اتحادیه اروپا» نیز پذیرفته شود. اما وجود «نفت» به عنوان منبع اقتصادی ایران تمام تلاش ها در جهت زدودن نهادهای عصر فئودالیته را خنثی نمود.
بر مبنای نظریه مارکس، مذهب انسان در هر دوره، تجلی ذهنی تعاملات عینی اقتصادی بوده است. در عصر شکار و میوه چینی که بشر هیچ کنترلی بر منابع اقتصادی خود نداشت، در ذهن او خدایان متعدد حاکم بر طبیعت در حال رقابت و نزاع با یکدیگر بودند، یکی باران می فرستاد و دیگری طوفان و بشر گرفتار در بین این نیروهای عظیم و غیرقابل پیش بینی دست به دامن رصد کردن تغییرات زمین و آسمان می شد تا کمی شرایط را برای خود قابل پیش بینی تر سازد. نتیجه این توجه همراه با نگرانی
(ترصد= Hypervigilance)
این بود که بشر در ابرها و کوه ها چشم و ابروی هیولایی را ببیند و در امواج دریا یا غرش رعد صدای عربده های رب النوعی را بشنود (فرآیند روانی Paridolia و Affective illusion). در نتیجه، همه پدیده های طبیعی دارای روحی شبه انسانی شدند (Anthropomorphism) و مذهب به شکل تعامل دائمی با طبیعت، گفتگو با درخت و کوه و آب و شکار درآمد.
نمونه چنین مذهبی را در «نامه رئیس سرخپوستان سیاتل به رئیس جمهور آمریکا» می توانید بخوانید (ر.ک.قدرت اسطوره: جوزف کمبل).
#عصر_شکار با اکتشاف کشاورزی و دامپروری به پایان رسید و منبع اقتصادی بشر خاک حاصلخیز وباران کافی شد. رفتار اقتصادی مناسب در این عصر، انضباط و دیسیپلین بود، لذا تعامل اقتصادی به صورت نظام سلسله مراتبی درآمد.
نتیجه این سلسله مراتب اجتماعی (هیارشی)، لزوم ثبات در حاکمیت (الیگارشی) بود. تبدیل شرکای هم قبیله (کومون) به ارباب و کدخدا و مباشر و کارگر و ایجاد نظام منسجم برده داری (Racism) و تفکیک حقوق مرد و زن (Sexism) از نتایج فرهنگی عصر کشاورزی بودند.
«جیمز جورج فریزر» مطالعه آئین های مذهبی انسان را از عصر کشاورزی آغاز می کند. عصری که انسان نگاه به زاد و ولد حیوانات و رویش گیاهان دارد و از آنجا که «تولیدمثل»، منبع اقتصادی او را شکل می دهد، فرهنگ او نیز بر گرد این محور می گردد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#مقاله
#اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی
قسمت دوم
تابو
زیگموند #فروید، پایه گذار روانکاوی، تابو شدن رابطه جنسی را ناشی از احساس گناه جوانان قبیله پس از به قتل رساندن رئیس- پدر می داند. رئیس- پدر (توتم) همه زنان قبیله را اعضای حرمسرای خود می دانست و جوانان قبیله که با قانون رئیس- پدر از رفتار جنسی محروم مانده بودند همدست می شوند و #توتم را به قتل می رسانند. پس از این قتل، #تابو شدن رفتار جنسی به دو دلیل ممکن است رخ داده باشد:
اول- برای حل و فصل احساس گناه قتل پدر (عقده اودیپال جمعی) جوانان قبیله محدودیت هایی را برای رابطه جنسی قرارداد کردند تا با رفتاری خودشکنانه (مازوخیستیک)، تاوان قتل«توتم» را بپردازند (ر.ک.توتم وتابو: زیگموند فروید).
دوم- محدود کردن مردان از رابطه جسنی فراگیر، باعث پیشگیری از ظهور توتم دیگری می شد که همه زنان قبیله را حق خود بداند و سناریوی قبلی تکرار گردد.
اما نگاه«فریزر» به ماجرا کاملا متفاوت است: آنچه باعث «آئینی شدن» (Ritualistic) سکس شده است نه احساس گناه بلکه امید تنظیم کردن رفتار آمیزشی دام ها و کشت و زرع از طریق «مناسک جنسی» انسان بوده است.
«فریزر» در فصل هفتم کتاب «شاخه زرین» با عنوان «وصلت مقدس» به تفصیل گزارشات مردم شناسی خود را ارائه می کند که نشان می دهد تبدیل شدن رفتار جنسی از تلاشی برای لذت به رفتاری آئینی با قصد و نیت تنظیم تولیدمثل منابع غذایی بوده است. فرآیند ذهنی جادو مدار (Magical Thinking) باعث می شده که بشر تصور کند با به نمایش گذاردن سکس قانون مند می تواند به دام ها و باغ و زرع خود بیاموزد که از رفتار غیرقابل پیش بینی حذر کنند.
فضیلت پٌر زایی در مذاهب عصر کشاورزی یکی دیگر از ثمرات فرهنگی این دوره اقتصادی بوده است. در این مذاهب، پیامبران به زیادی جمعیت امت شان افتخار می کرده اند!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی
قسمت دوم
تابو
زیگموند #فروید، پایه گذار روانکاوی، تابو شدن رابطه جنسی را ناشی از احساس گناه جوانان قبیله پس از به قتل رساندن رئیس- پدر می داند. رئیس- پدر (توتم) همه زنان قبیله را اعضای حرمسرای خود می دانست و جوانان قبیله که با قانون رئیس- پدر از رفتار جنسی محروم مانده بودند همدست می شوند و #توتم را به قتل می رسانند. پس از این قتل، #تابو شدن رفتار جنسی به دو دلیل ممکن است رخ داده باشد:
اول- برای حل و فصل احساس گناه قتل پدر (عقده اودیپال جمعی) جوانان قبیله محدودیت هایی را برای رابطه جنسی قرارداد کردند تا با رفتاری خودشکنانه (مازوخیستیک)، تاوان قتل«توتم» را بپردازند (ر.ک.توتم وتابو: زیگموند فروید).
دوم- محدود کردن مردان از رابطه جسنی فراگیر، باعث پیشگیری از ظهور توتم دیگری می شد که همه زنان قبیله را حق خود بداند و سناریوی قبلی تکرار گردد.
اما نگاه«فریزر» به ماجرا کاملا متفاوت است: آنچه باعث «آئینی شدن» (Ritualistic) سکس شده است نه احساس گناه بلکه امید تنظیم کردن رفتار آمیزشی دام ها و کشت و زرع از طریق «مناسک جنسی» انسان بوده است.
«فریزر» در فصل هفتم کتاب «شاخه زرین» با عنوان «وصلت مقدس» به تفصیل گزارشات مردم شناسی خود را ارائه می کند که نشان می دهد تبدیل شدن رفتار جنسی از تلاشی برای لذت به رفتاری آئینی با قصد و نیت تنظیم تولیدمثل منابع غذایی بوده است. فرآیند ذهنی جادو مدار (Magical Thinking) باعث می شده که بشر تصور کند با به نمایش گذاردن سکس قانون مند می تواند به دام ها و باغ و زرع خود بیاموزد که از رفتار غیرقابل پیش بینی حذر کنند.
فضیلت پٌر زایی در مذاهب عصر کشاورزی یکی دیگر از ثمرات فرهنگی این دوره اقتصادی بوده است. در این مذاهب، پیامبران به زیادی جمعیت امت شان افتخار می کرده اند!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
چه چیز موجبِ قهرمانی است؟
همزمان به استقبالِ بزرگترین رنج و بزرگترین اُمید خود رفتن.
به چه چیزی ایمان داری؟
به اینکه باید اوزانِ همه چیز را از نو تعیین کرد.
وجدانت چه میگوید؟
میگوید «تو باید آن شوی که هستی.»
#حکمت_شادان
#نیچه
📖 کانال خرد ناب
📖 @KheradeNab
همزمان به استقبالِ بزرگترین رنج و بزرگترین اُمید خود رفتن.
به چه چیزی ایمان داری؟
به اینکه باید اوزانِ همه چیز را از نو تعیین کرد.
وجدانت چه میگوید؟
میگوید «تو باید آن شوی که هستی.»
#حکمت_شادان
#نیچه
📖 کانال خرد ناب
📖 @KheradeNab
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#مقاله
#اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی
قسمت سوم(پایانی)
از آئین قربانی تا تقدس بکارت
در عصر شکار، بشر خدایان را نیز مانند خود شکارچی می دید. بی تابی و نگرانی بشر عصر شکار با شکار کردن به پایان می رسید. او می اندیشید خدایان نیز طالب شکارند و هرگاه شکار مناسبی در دست نباشد خشمگین می شوند و طوفان و زلزله به راه می اندازند. چنین بود که در عصر شکار، قربانی کردن کودکان و جوانان برای فرو نشاندن خشم خدایان تبدیل به مراسمی آئینی شد.
با ورق خوردن تاریخ اقتصادی بشر و ورود به عصر کشاورزی، قربانی نیز جنبه ی جنسی پیدا کرد. خدایان، نیازمند شکاری برای سد جوع نبودند بلکه آنان دختر جوان و زیبایی را برای هم بستری می طلبیدند. این چنین شد که آئین قربانی دختران جوان و زیبا که لباسی سپید بر تن می کردند تا سرخی خون شان کاملا برای خدایان قابل رویت باشد جایگزین مراسم های قبلی قربانی شد.
تکامل مغز بشر و تغییر مراسم قربانی
«رابین روبرتسون» اعتقاد دارد که مغز بشر در طول تاریخ رشد کرده است. مغز بشر ابتدایی شبیه به مغز خزندگان خونسرد بود و فاقد احساسات وعواطف بود. به تدریج مغز انسان صاحب «دستگاه لیمبیک» شد و عواطف، احساسات، همدلی، محبت و تعلق جای مهمی را در زندگی بشر اشغال کرد.
(ر.ک.The beginner's guide to Jung: Robin Robertson)
این اتفاق تکاملی مانع از این بود که انسان به راحتی با قربانی شدن فرزندان خود موافقت کند. اینجا بود که قربانی شدن حیوانات برای فرونشینی گرسنگی خدایان، جایگزین قربانی شدن انسان ها شد. اسطوره ارسال قوچ برای حضرت ابراهیم برای ذبح به جای اسماعیل شروع نمادین این عصر جدید بود. اما با خدایان طالب آمیزش جنسی چه باید می کردند؟ چنین شد که «خون بکارت» وارد آئین نمادین آمیزش جنسی شد. اولین آمیزش هر دختر سهم خدایان بود تا مدتی وظیفه برداشتن پرده بکارت دوشیزگان و تقدیم خون آن به خدایان، وظیفه کاهن- حاکم بود و دختران شب پیش از ازدواج را با لباس سپید قربانی در معبد می گذراندند و صبح هنگام با لباس خون آلود معبد را ترک می کردند.
با ایجاد دولت- شهرها ونیاز به حاکمان جنگاور برای سازماندهی سپاه، نقش کاهن از نقش حاکم جدا شد و قدرت سیاسی کاهنان فروکاهیده شد. در نتیجه شب اول را عروس در حجله داماد می گذراند اما اهمیت اهداء دستمال سپید خون آلود و پوشاندن لباس سپید قربانی به عروس جایگزین نمادین مراسمی شد که در آن دخترکان بیچاره در آستان خدایان جان می باختند.
باکره مقدس
گرچه خدایان پذیرفتند که به دستمال آغشته به خون راضی باشند گهگاهی از این پیمان سر باز می زدند و دوشیزه ای را نشان می کردند. در آئین میترائیسم این آناهیتای باکره بود که در حال شستشو در آب مورد نظر خدایان نرینه قرار گرفت و میترا-خدای آفتاب- را باردار شد و در آئین مسیحیت مریم باکره دچار همان سناریو شد و مسیح را بار گرفت و در آئین زرتشت باکره ای در آخرالزمان در حال شستشو در دریاچه ی هامون «سوشیانت»- پیامبر آخرالزمان- را باردار خواهد شد. (ر.ک.زرتشتیان، باورها و آئین ها: مری بویس)
با این همه اهمیت باکره گی عجیب نیست که در یک سوره قرآن، دوبار به باکره گی زنان بهشتی اشاره شده است! (سوره الرحمن- آیات 56 و 74).
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی
قسمت سوم(پایانی)
از آئین قربانی تا تقدس بکارت
در عصر شکار، بشر خدایان را نیز مانند خود شکارچی می دید. بی تابی و نگرانی بشر عصر شکار با شکار کردن به پایان می رسید. او می اندیشید خدایان نیز طالب شکارند و هرگاه شکار مناسبی در دست نباشد خشمگین می شوند و طوفان و زلزله به راه می اندازند. چنین بود که در عصر شکار، قربانی کردن کودکان و جوانان برای فرو نشاندن خشم خدایان تبدیل به مراسمی آئینی شد.
با ورق خوردن تاریخ اقتصادی بشر و ورود به عصر کشاورزی، قربانی نیز جنبه ی جنسی پیدا کرد. خدایان، نیازمند شکاری برای سد جوع نبودند بلکه آنان دختر جوان و زیبایی را برای هم بستری می طلبیدند. این چنین شد که آئین قربانی دختران جوان و زیبا که لباسی سپید بر تن می کردند تا سرخی خون شان کاملا برای خدایان قابل رویت باشد جایگزین مراسم های قبلی قربانی شد.
تکامل مغز بشر و تغییر مراسم قربانی
«رابین روبرتسون» اعتقاد دارد که مغز بشر در طول تاریخ رشد کرده است. مغز بشر ابتدایی شبیه به مغز خزندگان خونسرد بود و فاقد احساسات وعواطف بود. به تدریج مغز انسان صاحب «دستگاه لیمبیک» شد و عواطف، احساسات، همدلی، محبت و تعلق جای مهمی را در زندگی بشر اشغال کرد.
(ر.ک.The beginner's guide to Jung: Robin Robertson)
این اتفاق تکاملی مانع از این بود که انسان به راحتی با قربانی شدن فرزندان خود موافقت کند. اینجا بود که قربانی شدن حیوانات برای فرونشینی گرسنگی خدایان، جایگزین قربانی شدن انسان ها شد. اسطوره ارسال قوچ برای حضرت ابراهیم برای ذبح به جای اسماعیل شروع نمادین این عصر جدید بود. اما با خدایان طالب آمیزش جنسی چه باید می کردند؟ چنین شد که «خون بکارت» وارد آئین نمادین آمیزش جنسی شد. اولین آمیزش هر دختر سهم خدایان بود تا مدتی وظیفه برداشتن پرده بکارت دوشیزگان و تقدیم خون آن به خدایان، وظیفه کاهن- حاکم بود و دختران شب پیش از ازدواج را با لباس سپید قربانی در معبد می گذراندند و صبح هنگام با لباس خون آلود معبد را ترک می کردند.
با ایجاد دولت- شهرها ونیاز به حاکمان جنگاور برای سازماندهی سپاه، نقش کاهن از نقش حاکم جدا شد و قدرت سیاسی کاهنان فروکاهیده شد. در نتیجه شب اول را عروس در حجله داماد می گذراند اما اهمیت اهداء دستمال سپید خون آلود و پوشاندن لباس سپید قربانی به عروس جایگزین نمادین مراسمی شد که در آن دخترکان بیچاره در آستان خدایان جان می باختند.
باکره مقدس
گرچه خدایان پذیرفتند که به دستمال آغشته به خون راضی باشند گهگاهی از این پیمان سر باز می زدند و دوشیزه ای را نشان می کردند. در آئین میترائیسم این آناهیتای باکره بود که در حال شستشو در آب مورد نظر خدایان نرینه قرار گرفت و میترا-خدای آفتاب- را باردار شد و در آئین مسیحیت مریم باکره دچار همان سناریو شد و مسیح را بار گرفت و در آئین زرتشت باکره ای در آخرالزمان در حال شستشو در دریاچه ی هامون «سوشیانت»- پیامبر آخرالزمان- را باردار خواهد شد. (ر.ک.زرتشتیان، باورها و آئین ها: مری بویس)
با این همه اهمیت باکره گی عجیب نیست که در یک سوره قرآن، دوبار به باکره گی زنان بهشتی اشاره شده است! (سوره الرحمن- آیات 56 و 74).
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
📖 @kheradenab
نشانِ آزادیِ به دست آمده چیست؟
دیگر از خود شرمسار نبودن.
#حکمت_شادان
#نیچه
کانال فلسفی خرد ناب
📖 @kheradenab
نشانِ آزادیِ به دست آمده چیست؟
دیگر از خود شرمسار نبودن.
#حکمت_شادان
#نیچه
کانال فلسفی خرد ناب
📖 @kheradenab
📖 @kheradenab
موسیقی فلان یا بهمان لذت خاص، این یا آن محنت، درد، غم، وحشت، شادمانی، خوشی و آرامش خاطر را متجلی نمیسازد؛ بلکه خود لذت، درد، غم، وحشت، شادمانی، خوشی و آرامش خاطر را تا حد معینی به شکل انتزاعی تجلی میبخشد.
#شوپنهاور
#جهان_همچون_اراده_و_تصور
کانال فلسفی خرد ناب
📖 @kheradenab
موسیقی فلان یا بهمان لذت خاص، این یا آن محنت، درد، غم، وحشت، شادمانی، خوشی و آرامش خاطر را متجلی نمیسازد؛ بلکه خود لذت، درد، غم، وحشت، شادمانی، خوشی و آرامش خاطر را تا حد معینی به شکل انتزاعی تجلی میبخشد.
#شوپنهاور
#جهان_همچون_اراده_و_تصور
کانال فلسفی خرد ناب
📖 @kheradenab
شما ای دوستان من، آیا به من میگویید که نباید مشاجرهای درباره سلیقه و مذاق وجود داشته باشد؟ اما کلِ زندگی سرشار از بحث و مشاجره در مورد سلیقه و مذاق است.
سلیقه در عینِ حال وزنه، ترازو و وزنکننده را در بر میگیرد. وای به حالِ هر موجودِ زندهای که بدون مشاجرهای دربارهی وزنه و ترازو و وزنکننده زندگی کند!
#نیچه
#چنین_گفت_زرتشت
کانال فلسفی خرد ناب
📖 @kheradenab
سلیقه در عینِ حال وزنه، ترازو و وزنکننده را در بر میگیرد. وای به حالِ هر موجودِ زندهای که بدون مشاجرهای دربارهی وزنه و ترازو و وزنکننده زندگی کند!
#نیچه
#چنین_گفت_زرتشت
کانال فلسفی خرد ناب
📖 @kheradenab
«نابخشودنیترین چیز در تو این است که قدرت داری و فرمان نمیخواهی راند.»
و من پاسخ دادم: «برایِ فرمان دادن مرا صدایِ شیر نیست.»
آنگاه دیگربار نجواکُنان با من گفت: «خاموشترین کلامهایند که طوفان میزایند. اندیشههایی که با گامِ کبوتر میآیند جهان را رهبری میکنند.
#نیچه
#چنین_گفت_زرتشت
کانال فلسفی خرد ناب
📖 @kheradenab
و من پاسخ دادم: «برایِ فرمان دادن مرا صدایِ شیر نیست.»
آنگاه دیگربار نجواکُنان با من گفت: «خاموشترین کلامهایند که طوفان میزایند. اندیشههایی که با گامِ کبوتر میآیند جهان را رهبری میکنند.
#نیچه
#چنین_گفت_زرتشت
کانال فلسفی خرد ناب
📖 @kheradenab
پیش نرفتن، درجا زدن، قهقرا، به عبارت دیگر تکیه بر آنچه داریم بسیار اغوا کننده است؛ زیرا از آنچه «داریم» آگاهیم ، میتوانیم بدان دلبسته شویم و با آن احساس ایمنی کنیم. از گام گذاشتن به ناشناخته میترسیم، و در نتیجه پرهیز میکنیم. زیرا، در حقیقت گرچه پس از برداشتن گام ممکن است به بیخطر بودن آن پی ببریم، ولی پیش از آن این گام مخاطرهآمیز و در نتیجه هراس انگیز می نماید. تنها آنچه قدیمی و آزمایش شده است، مطمئن است؛ و یا چنین جلوه میکند. در هر قدم تازه خطر شکست وجود دارد، و یکی از علل ترس مردم از "آزادی" همین است...
#گریز_از_آزادی
#اریک_فروم
کانال فلسفی خرد ناب
📖 @kheradenab
#گریز_از_آزادی
#اریک_فروم
کانال فلسفی خرد ناب
📖 @kheradenab
آنچه وحشتناک می نماید ارتفاع نیست بلکه سرازیری است!
#نیچه
#چنین_گفت_زرتشت
📖 کانال خرد ناب
📖 @KheradeNab
اینستاگرام:
instagram.com/kheradenab
#نیچه
#چنین_گفت_زرتشت
📖 کانال خرد ناب
📖 @KheradeNab
اینستاگرام:
instagram.com/kheradenab
Forwarded from علیرضا میرمحمدی
ما درست با همان جدیتی که خواندنِ چند سطر را، فقط به دلیل اینکه #حقیقت تلخی را بر خلاف آراء و عقایدمان بیان کرده، نیمهکاره رها میکنیم، میتوانیم عمری را با مطالعهی کتابها و شنیدن فایلها و سخنرانیها و شرکت در مناسکی که #دروغ مورد علاقهمان را تایید میکنند، سپری کنیم.
آنچه که در #تاریخ بشریت میدرخشد، دستاورد انسانهای معدودیست که چنین نبودهاند و چنین نکردهاند. همان شجاعان و دلیران واقعی که البته نه با خونریزی و فتح جهان بلکه با غلبه بر نفس خویش، حقیقت را تا حد ممکن از دل تاریکیها بیرون کشیده و به دست ما رساندهاند.
#یادداشتها
📝 @Alireza_Mirmohamadi
آنچه که در #تاریخ بشریت میدرخشد، دستاورد انسانهای معدودیست که چنین نبودهاند و چنین نکردهاند. همان شجاعان و دلیران واقعی که البته نه با خونریزی و فتح جهان بلکه با غلبه بر نفس خویش، حقیقت را تا حد ممکن از دل تاریکیها بیرون کشیده و به دست ما رساندهاند.
#یادداشتها
📝 @Alireza_Mirmohamadi
لوتر به حق گفته است که:
"خدای مسیح بدون خردمندان نمیتوانست باقی بماند."
اما چیزی را که لوتر خوب نگفته آن است که
"خدای مسیح بدون بیخردان اصلا نمیتوانست باقی بماند"
#نیچه
#حکمت_شادان
📖 کانال خرد ناب
📖 @KheradeNab
اینستاگرام:
instagram.com/kheradenab
لوتر به حق گفته است که:
"خدای مسیح بدون خردمندان نمیتوانست باقی بماند."
اما چیزی را که لوتر خوب نگفته آن است که
"خدای مسیح بدون بیخردان اصلا نمیتوانست باقی بماند"
#نیچه
#حکمت_شادان
📖 کانال خرد ناب
📖 @KheradeNab
اینستاگرام:
instagram.com/kheradenab