تکنوازان
پژوهشی در سری برنامههای رادیویی تکنوازان موسیقی ایران
به اهتمام سیدعلیرضا علیزاده دربندی
قیمت: ۲۲۵۰۰۰ تومان
مراکز پخش:
شرکت سهامی انتشار ۳۳۱۱۴۰۴
سایت سیبوک و سایر کتابفروشیهای معتبر
https://instagram.com/entesharco?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
پژوهشی در سری برنامههای رادیویی تکنوازان موسیقی ایران
به اهتمام سیدعلیرضا علیزاده دربندی
قیمت: ۲۲۵۰۰۰ تومان
مراکز پخش:
شرکت سهامی انتشار ۳۳۱۱۴۰۴
سایت سیبوک و سایر کتابفروشیهای معتبر
https://instagram.com/entesharco?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
.
خواستی بهش ابراز علاقه کنی مثل #فریدون_مشیری بهش بگو :
تو به بوی غزل و قافیه ، آمیختهای
به خدا حال مرا، خوب به هم ریختهای
آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری
بی سبب نیست، که در کنج دلم جا داری
به سپیدی غزل، رایحه ی یاس منی
یاسمن بویترین، قسمت احساس منی
🌱 @kettab 🌱
خواستی بهش ابراز علاقه کنی مثل #فریدون_مشیری بهش بگو :
تو به بوی غزل و قافیه ، آمیختهای
به خدا حال مرا، خوب به هم ریختهای
آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری
بی سبب نیست، که در کنج دلم جا داری
به سپیدی غزل، رایحه ی یاس منی
یاسمن بویترین، قسمت احساس منی
🌱 @kettab 🌱
.
بالاخره خوب میشه، قشنگ میشه، میرسیم، میبینیم، میخندیم...
بقول #صائب_تبریزی :
آرامش است آخر این اضطراب ها
🌱 @kettab 🌱
بالاخره خوب میشه، قشنگ میشه، میرسیم، میبینیم، میخندیم...
بقول #صائب_تبریزی :
آرامش است آخر این اضطراب ها
🌱 @kettab 🌱
مرغ شب خوان که با دلم می خواند
رفت و این آشیانه خالی ماند
#هوشنگ_ابتهاج
گرمابه تخریب شده خسرواغا
🌱 @kettab 🌱
رفت و این آشیانه خالی ماند
#هوشنگ_ابتهاج
گرمابه تخریب شده خسرواغا
🌱 @kettab 🌱
.
عامهیِ مردم طاقت علم فراوان ندارند، به اندک میزانی از علم غرّه میشوند و گمان میکنند حدِ علم همان است که نزد ایشان است.
#حکیم_عمر_خیام
🌱 @kettab 🌱
عامهیِ مردم طاقت علم فراوان ندارند، به اندک میزانی از علم غرّه میشوند و گمان میکنند حدِ علم همان است که نزد ایشان است.
#حکیم_عمر_خیام
🌱 @kettab 🌱
.
رفت #حاجی به طوافِ حرم باز آمد
ما به #قربانِ تو رفتیم و همانجا ماندیم
#میر_نجات_اصفهانی
🌱 @kettab 🌱
#عیدتان_عاشقان_مبارک
رفت #حاجی به طوافِ حرم باز آمد
ما به #قربانِ تو رفتیم و همانجا ماندیم
#میر_نجات_اصفهانی
🌱 @kettab 🌱
#عیدتان_عاشقان_مبارک
.
جناب #صائب_تبریزی چه قشنگ میگه:
مکش منت به هر نامرد و مردی
مده دل را به ذلت دست فردی
اگر او را به تو مهر و وفا نیست
اگر او بر جراحاتت دوا نیست
رهایش کن مرنجان خویشتن را
مبر هرگز ز یادت این سخن را
🌱 @kettab 🌱
آدینه بخیر
جناب #صائب_تبریزی چه قشنگ میگه:
مکش منت به هر نامرد و مردی
مده دل را به ذلت دست فردی
اگر او را به تو مهر و وفا نیست
اگر او بر جراحاتت دوا نیست
رهایش کن مرنجان خویشتن را
مبر هرگز ز یادت این سخن را
🌱 @kettab 🌱
آدینه بخیر
Forwarded from موسیقی بانوان اول ایران
@musighi_banovan_aval_iran
OMRE GHOZARAN. parvin
• عمر گذران •
آهنگساز: همایون خرم
خواننده: بانو پروین
دستگاه: بیات اصفهان
راهِ عیش و طرب میپویم
کام از دورِ جهان میجویم
@musighi_banovan_aval_iran
آهنگساز: همایون خرم
خواننده: بانو پروین
دستگاه: بیات اصفهان
راهِ عیش و طرب میپویم
کام از دورِ جهان میجویم
@musighi_banovan_aval_iran
• بوستان سعدی •
به همراه اعرابگذاری، خوانش درست، معنی واژگان دشوار و کشفالابیات
به کوشش: رحمتاله جباری و امیر راسخینژاد
قیمت: ۳۰۰۰۰۰ تومان
مراکز پخش:
شرکت سهامی انتشار ۳۳۱۱۴۰۴۴
پخش جاوید ۶۶۴۱۳۶۸۴ و ۶۶۹۶۷۱۰۴
سایت سیبوک و سایر کتابفروشیهای معتبر
https://instagram.com/entesharco?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
به همراه اعرابگذاری، خوانش درست، معنی واژگان دشوار و کشفالابیات
به کوشش: رحمتاله جباری و امیر راسخینژاد
قیمت: ۳۰۰۰۰۰ تومان
مراکز پخش:
شرکت سهامی انتشار ۳۳۱۱۴۰۴۴
پخش جاوید ۶۶۴۱۳۶۸۴ و ۶۶۹۶۷۱۰۴
سایت سیبوک و سایر کتابفروشیهای معتبر
https://instagram.com/entesharco?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
Forwarded from اتچ بات
🌱 @kettab 🌱
سکانسهای برتر تاریخ سینمای ایران
🍃پرده آخر🍃
کارگردان:واروژ کریممسیحی
تهیهکننده:مجید مدرسی
محمدمهدی دادگو
نویسنده:واروژ کریممسیحی
بازیگران:فریماه فرجامی
داریوش ارجمند
نیکو خردمند
سعید پورصمیمی
جمشید هاشمپور
ماهایا پطروسیان
حسین محجوب
غلامحسین لطفی
موسیقی:بابک بیات
فیلمبرداری:اصغر رفیعیجم
تدوین:واروژ کریممسیحی
تاریخ اکران :1369
مدت زمان:110دقیقه
پردهٔ آخر فیلمی ایرانی به نویسندگی و کارگردانی واروژ کریممسیحی و آهنگسازی بابک بیات است که در سال ۱۳۶۹ ساخته شده و در نهمین دورهٔ جشنواره بینالمللی فیلم فجر ،سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین صدابرداری، بهترین فیلمبرداری، بهترین چهرهپردازی، بهترین صحنهآرایی، بهترین بازیگر نقش دوم زن، بهترین بازیگر نقش دوم مرد و بهترین بازیگر نقش اول زن را به خود اختصاص داده است.
خلاصه داستان:
با مرگِ «حساممیرزا رفیعالملک»، میراث خاندان رفیعالملک به همسرش «فروغالزمان» میرسد؛ اما خواهر و برادرِ حساممیرزا، «تاجالملوک» و «کامران میرزا»، که تنها بازماندگان این خاندان هستند از این موضوع خشنود نیستند؛ بنابراین با طرح نقشهای، سعی در تصاحب مجدد میراث خانوادگی دارند. نقشهٔ توطئه این است که با اجرای نمایشی که «کامران میرزا» نوشته، ثابت کنند «فروغ الزمان» مجنون است و احتمالاً بعداً او را از سر راه بردارند.
🌱 @kettab 🌱
«کامران میرزا» برای این منظور، یک گروه نمایشی دوره گرد به نام «جامی» را به خانه میآورد و نقشهٔ خود را در قالب پردههای نمایش آنان (که از نیت اصلی این خواهر و برادر بیخبرند) به پیش میبرد. «فروغالزمان» که یا در شهرستان ساکن بوده (بنا بر گفتهٔ تاج الملوک) و یا ساکن خارج از کشور بوده است (بنا بر گفتهٔ خودش)، بیخبر از همه جا وارد خانه میشود و از همان ابتدایِ نمایش، به او وانمود میکنند که شوهرش را کشتهاند. «فروغ الزمان» دچار ترس و بحران روحی گشته و فرار میکند و از شهربانی کمک میخواهد و «بازرس رکنی» و مأمورانش بدین ترتیب، وارد بازی میشوند. در بازرسیهای اولیه، مدرکی بدست نمیآید و «تاج الملوک» بطور ضمنی به «بازرس رُکنی» میفهماند که فروغ دچار پریشانی روانی است. با رفتنِ «بازرس رُکنی» و مأمورانش مجدداً بازیها ادامه مییابد و فروغ که ندانسته خود یکی از بازیگران اصلی این نمایش است، هر بار فریب میخورد و کارش به بیماری میکشد.
در ادامه نمایش او را در موقعیتی قرار میدهند که دست به قتل بزند و طبیعتاً پای «بازرس رُکنی» و همکارانش دوباره به میان کشیده میشود. «بازرس رُکنی» که اینبار به ماجرا مشکوک شده، دستور پیگیری و تحقیق میدهد، ولی بازیها همچنان ادامه مییابد. فروغ که متوجه شده جانش در خطر است، قصد گریز میکند اما راهش بسته است. او کمکم «واقعاً» دچار پریشانی روانی میشود. «تاج الملوک» که گردانندهٔ اصلیِ ماجراست، موقعیت را برای از میان برداشتن فروغ مناسب مییابد، اما گروه بازیگران که به نیت اصلی او پی بردهاند از ادامه کار منصرف شده و خانه را ترک میکنند. «کامران میرزا» هم که دلباخته فروغ شده، حاضر به قتل او نمیشود و در مقابل خواهرش میایستد. از سوی دیگر بازرس رکنی که در جریان تحقیقاتش متوجهٔ اصلِ ماجرا شده است، فروغ را در جریان همهٔ قضایا قرار میدهد و همچنین بازیگران را به خانه باز میگرداند و آنها را وادار به ادامهٔ نمایش میکند؛ زیرا میخواهد خواهر و برادر فریبکار را به شیوهٔ خود، به دام اندازد. نمایش ادامه مییابد و در «پردهٔ آخر» که کارگردانیش را خودِ بازرس بر عهده گرفته است، دسیسهٔ خواهر و برادر رو میشود. در خاتمه، «تاجالملوک» دچار جنون میگردد و «فروغالزمان» که اینک به آرامش دست یافته است؛ قصد دارد پس از مدتی، خانه را وقف بیمارستانی برای سالمندان و مستمندان نماید.
جوایز:
-سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن؛ فریماه فرجامی؛ نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
-ٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن؛ نیکو خردمند؛ نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
_ٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد؛ سعید پورصمیمی؛نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
_ٔ سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی؛ واروژ کریممسیحی؛ نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
-سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری؛ اصغر رفیعیجم؛ نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
-سیمرغ بلورین بهترین گریم؛ مسعود ولدبیگی و مژده شمسایی؛نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
-سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری؛ پرویز آبنار و حسین غفاری؛نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
-ٔ سیمرغ بلورین بهترین طراحی
صحنه و لباس؛ «حسن فارسی»؛
نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
🌱 @kettab 🌱
#گردآورنده؛ افشین زمانی
#قسمتی_از_فیلم_را_دانلود_کنید👇👇👇
سکانسهای برتر تاریخ سینمای ایران
🍃پرده آخر🍃
کارگردان:واروژ کریممسیحی
تهیهکننده:مجید مدرسی
محمدمهدی دادگو
نویسنده:واروژ کریممسیحی
بازیگران:فریماه فرجامی
داریوش ارجمند
نیکو خردمند
سعید پورصمیمی
جمشید هاشمپور
ماهایا پطروسیان
حسین محجوب
غلامحسین لطفی
موسیقی:بابک بیات
فیلمبرداری:اصغر رفیعیجم
تدوین:واروژ کریممسیحی
تاریخ اکران :1369
مدت زمان:110دقیقه
پردهٔ آخر فیلمی ایرانی به نویسندگی و کارگردانی واروژ کریممسیحی و آهنگسازی بابک بیات است که در سال ۱۳۶۹ ساخته شده و در نهمین دورهٔ جشنواره بینالمللی فیلم فجر ،سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین صدابرداری، بهترین فیلمبرداری، بهترین چهرهپردازی، بهترین صحنهآرایی، بهترین بازیگر نقش دوم زن، بهترین بازیگر نقش دوم مرد و بهترین بازیگر نقش اول زن را به خود اختصاص داده است.
خلاصه داستان:
با مرگِ «حساممیرزا رفیعالملک»، میراث خاندان رفیعالملک به همسرش «فروغالزمان» میرسد؛ اما خواهر و برادرِ حساممیرزا، «تاجالملوک» و «کامران میرزا»، که تنها بازماندگان این خاندان هستند از این موضوع خشنود نیستند؛ بنابراین با طرح نقشهای، سعی در تصاحب مجدد میراث خانوادگی دارند. نقشهٔ توطئه این است که با اجرای نمایشی که «کامران میرزا» نوشته، ثابت کنند «فروغ الزمان» مجنون است و احتمالاً بعداً او را از سر راه بردارند.
🌱 @kettab 🌱
«کامران میرزا» برای این منظور، یک گروه نمایشی دوره گرد به نام «جامی» را به خانه میآورد و نقشهٔ خود را در قالب پردههای نمایش آنان (که از نیت اصلی این خواهر و برادر بیخبرند) به پیش میبرد. «فروغالزمان» که یا در شهرستان ساکن بوده (بنا بر گفتهٔ تاج الملوک) و یا ساکن خارج از کشور بوده است (بنا بر گفتهٔ خودش)، بیخبر از همه جا وارد خانه میشود و از همان ابتدایِ نمایش، به او وانمود میکنند که شوهرش را کشتهاند. «فروغ الزمان» دچار ترس و بحران روحی گشته و فرار میکند و از شهربانی کمک میخواهد و «بازرس رکنی» و مأمورانش بدین ترتیب، وارد بازی میشوند. در بازرسیهای اولیه، مدرکی بدست نمیآید و «تاج الملوک» بطور ضمنی به «بازرس رُکنی» میفهماند که فروغ دچار پریشانی روانی است. با رفتنِ «بازرس رُکنی» و مأمورانش مجدداً بازیها ادامه مییابد و فروغ که ندانسته خود یکی از بازیگران اصلی این نمایش است، هر بار فریب میخورد و کارش به بیماری میکشد.
در ادامه نمایش او را در موقعیتی قرار میدهند که دست به قتل بزند و طبیعتاً پای «بازرس رُکنی» و همکارانش دوباره به میان کشیده میشود. «بازرس رُکنی» که اینبار به ماجرا مشکوک شده، دستور پیگیری و تحقیق میدهد، ولی بازیها همچنان ادامه مییابد. فروغ که متوجه شده جانش در خطر است، قصد گریز میکند اما راهش بسته است. او کمکم «واقعاً» دچار پریشانی روانی میشود. «تاج الملوک» که گردانندهٔ اصلیِ ماجراست، موقعیت را برای از میان برداشتن فروغ مناسب مییابد، اما گروه بازیگران که به نیت اصلی او پی بردهاند از ادامه کار منصرف شده و خانه را ترک میکنند. «کامران میرزا» هم که دلباخته فروغ شده، حاضر به قتل او نمیشود و در مقابل خواهرش میایستد. از سوی دیگر بازرس رکنی که در جریان تحقیقاتش متوجهٔ اصلِ ماجرا شده است، فروغ را در جریان همهٔ قضایا قرار میدهد و همچنین بازیگران را به خانه باز میگرداند و آنها را وادار به ادامهٔ نمایش میکند؛ زیرا میخواهد خواهر و برادر فریبکار را به شیوهٔ خود، به دام اندازد. نمایش ادامه مییابد و در «پردهٔ آخر» که کارگردانیش را خودِ بازرس بر عهده گرفته است، دسیسهٔ خواهر و برادر رو میشود. در خاتمه، «تاجالملوک» دچار جنون میگردد و «فروغالزمان» که اینک به آرامش دست یافته است؛ قصد دارد پس از مدتی، خانه را وقف بیمارستانی برای سالمندان و مستمندان نماید.
جوایز:
-سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن؛ فریماه فرجامی؛ نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
-ٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن؛ نیکو خردمند؛ نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
_ٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد؛ سعید پورصمیمی؛نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
_ٔ سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی؛ واروژ کریممسیحی؛ نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
-سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری؛ اصغر رفیعیجم؛ نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
-سیمرغ بلورین بهترین گریم؛ مسعود ولدبیگی و مژده شمسایی؛نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
-سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری؛ پرویز آبنار و حسین غفاری؛نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
-ٔ سیمرغ بلورین بهترین طراحی
صحنه و لباس؛ «حسن فارسی»؛
نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
🌱 @kettab 🌱
#گردآورنده؛ افشین زمانی
#قسمتی_از_فیلم_را_دانلود_کنید👇👇👇
.
اگر درون من فقر، لج بازی، قهر، دروغ و ریا باشد، هر چه هم که به روابطی مملو از صداقت و ثروت و صلح فکر کنم باز همان درونیات خودم نصیبم می شود و لاغیــــر....
پس با خودسازی شروع کنیم
تغییر از من آغاز میشود....
#اسکاول_شین
🌱 @kettab 🌱
اگر درون من فقر، لج بازی، قهر، دروغ و ریا باشد، هر چه هم که به روابطی مملو از صداقت و ثروت و صلح فکر کنم باز همان درونیات خودم نصیبم می شود و لاغیــــر....
پس با خودسازی شروع کنیم
تغییر از من آغاز میشود....
#اسکاول_شین
🌱 @kettab 🌱
.
غیر اخلاقی ترین عادت بشر این است که مدام و بی وقفه، درباره هر کس و پیش از آنکه بفهمد و درک کند قضاوت می کند.
این آمادگی پرشور برای قضاوت کردن، نفرت انگیزترین حماقت و مخرب ترین شرارت هاست...
#میلان_کوندرا
🌱 @kettab 🌱
غیر اخلاقی ترین عادت بشر این است که مدام و بی وقفه، درباره هر کس و پیش از آنکه بفهمد و درک کند قضاوت می کند.
این آمادگی پرشور برای قضاوت کردن، نفرت انگیزترین حماقت و مخرب ترین شرارت هاست...
#میلان_کوندرا
🌱 @kettab 🌱