کانال چالش صنفی معلمان ایران
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔴 فهرست کامل پوشش‌ها و سقف تعهدات بیمه تکمیلی بازنشستگان ۱۴۰۳ با بیمه ملت
📌 #پی_نوشت:
فاجعه انگیز و کاملا بی‌انصاف
با این تعهدات هیچ کاری نمی‌توان کرد.
عینک هر سه سال یک‌بار سقف ویزیت 500 هزار تومان.
مسئولین گویا خیلی سالم و تندرست هستند و به دکتر و بيمارستان مراجعه نمیکنند که از هزینه های درمانی بیخبرند…
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
📌 #پی_نوشت:
فاجعه انگیز و کاملا بی‌انصاف
با این تعهدات هیچ کاری نمی‌توان کرد.
عینک هر سه سال یک‌بار سقف ویزیت 500 هزار تومان.
مسئولین گویا خیلی سالم و تندرست هستند و به دکتر و بيمارستان مراجعه نمیکنند که از هزینه های درمانی بیخبرند…
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
🔴 اعلام برنامه جدید امتحانات پایه #ششم و #نهم
🔺امتحان هماهنگ ریاضی پایه #ششم روز یکشنبه ۶ خرداد برگزار میشود.
امتحانات هماهنگ پایه #نهم از ۶ خرداد آغاز و تا ۱۳ خرداد ادامه دارد.
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
🔺امتحان هماهنگ ریاضی پایه #ششم روز یکشنبه ۶ خرداد برگزار میشود.
امتحانات هماهنگ پایه #نهم از ۶ خرداد آغاز و تا ۱۳ خرداد ادامه دارد.
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
Telegram
کانال چالش صنفی معلمان ایران
کانالی برای پوشش کنش های صنفی معلمان و فعالان صنفی و نیز آگاهی افزایی عمومی
🆔 @kchaleshFI
🆔 @kchaleshFI
🔴 شوخ طبعی در #مقاومت_مدنی چه نقشی دارد؟
🖊️ اریکا چنووت
در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۴۲ و ۱۹۴۴، «دادگاه خلق برلین» ۴۹۳۳ نفر را به جرم بیان «لطیفه‌های مأیوس‌کننده» درباره‌ی حزب نازی به مرگ محکوم کرد. در سال ۱۹۴۴، ماریان الیز کِی، کارگر کارخانه‌ی مهمات‌سازی در برلین، به جرم تضعیف جنگ «از طریق سخنان مغرضانه» اعدام شد. جرم او چه بود؟ تعریف این لطیفه برای همکارانش در کارخانه‌ی مهمات‌سازی: هیتلر و گورینگ بالای برج مخابراتِ برلین ایستاده‌اند. هیلتر می‌گوید که دلش می‌خواهد کاری بکند تا اهالیِ برلین شاد شوند. گورینگ می‌گوید: «خب چرا نمی‌پَری پایین؟»
یکی از همکاران ماریان که این لطیفه را اتفاقی شنید به مسئولان محلی گزارش داد، و این خبرچینی به اعدام ماریان انجامید.
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
🖊️ اریکا چنووت
در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۴۲ و ۱۹۴۴، «دادگاه خلق برلین» ۴۹۳۳ نفر را به جرم بیان «لطیفه‌های مأیوس‌کننده» درباره‌ی حزب نازی به مرگ محکوم کرد. در سال ۱۹۴۴، ماریان الیز کِی، کارگر کارخانه‌ی مهمات‌سازی در برلین، به جرم تضعیف جنگ «از طریق سخنان مغرضانه» اعدام شد. جرم او چه بود؟ تعریف این لطیفه برای همکارانش در کارخانه‌ی مهمات‌سازی: هیتلر و گورینگ بالای برج مخابراتِ برلین ایستاده‌اند. هیلتر می‌گوید که دلش می‌خواهد کاری بکند تا اهالیِ برلین شاد شوند. گورینگ می‌گوید: «خب چرا نمی‌پَری پایین؟»
یکی از همکاران ماریان که این لطیفه را اتفاقی شنید به مسئولان محلی گزارش داد، و این خبرچینی به اعدام ماریان انجامید.
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
🎋مهندس #هاشم_خواستار تولدتان مبارک.
همسرم آقای هاشم خواستار نماینده معلمان آزاده ایران، #زندانی محبوس در وکیل‌آباد مشهد
ماه خرداد از ماه‌های بهار و ماه خرد و دانایی و ماه گشت و گذار در طبیعت و با هم بودن است، ماه تولد تو و ماه ازدواج ماست؛
امروز دوم خرداد سالگرد ۷۲ سالگیت در زندان ستمگران مبارک باد.
امروز چهل و هشتمین سال ازدواج و با هم بودن ماست، هر چند که حدود یک‌هشتم این سال‌ها تو در زندان کوچک و من در زندان بزرگ دور از هم بوده‌ایم، مبارک باد.
در دل ای عشق سخن‌ها به تو دارم اما
عمر بگذشت و حدیث تو به پایان نرسید.
صدیقه مالکی‌فرد
خرداد ۱۴۰۳
#هاشم_خواستار
#نماینده_معلمان_آزاده_ایران
#بیانیه_۱۴
#معلم_زندانی_آزاد_باید_گردد
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
همسرم آقای هاشم خواستار نماینده معلمان آزاده ایران، #زندانی محبوس در وکیل‌آباد مشهد
ماه خرداد از ماه‌های بهار و ماه خرد و دانایی و ماه گشت و گذار در طبیعت و با هم بودن است، ماه تولد تو و ماه ازدواج ماست؛
امروز دوم خرداد سالگرد ۷۲ سالگیت در زندان ستمگران مبارک باد.
امروز چهل و هشتمین سال ازدواج و با هم بودن ماست، هر چند که حدود یک‌هشتم این سال‌ها تو در زندان کوچک و من در زندان بزرگ دور از هم بوده‌ایم، مبارک باد.
در دل ای عشق سخن‌ها به تو دارم اما
عمر بگذشت و حدیث تو به پایان نرسید.
صدیقه مالکی‌فرد
خرداد ۱۴۰۳
#هاشم_خواستار
#نماینده_معلمان_آزاده_ایران
#بیانیه_۱۴
#معلم_زندانی_آزاد_باید_گردد
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
🎋 "خاک سرخ"
🖊️ محبوبه افشاری
گفتی هرچه به آفتاب نزدیک تری
سوخته تر می‌شوی
گفتی درد همین خاک سرخ است
پراکنده در ریه هایمان
همین درختان بی عارِ نشسته
در نخلستان ها
همین گاز مهاجری که کور کرده
اجاق مان را
و کپسول هایی
که نمی دهد
کفاف قرص نان مان را هنوز
گفتی درد صورت پژمرده‌ی
خرمشهر است
نخل های بی سری
که روی دست مانده
بازهم
گفتی این طبیعی است درد
در تابش طولانی آفتاب
پخته تر خواهد شد
اما
تو غریبه گی نکن
این شط
و ماهی های رقصان و کوچه ها طولانی
به تو سلام می کنند
هر سپیده
و هر غروب
همین درخت تشنه ی کُنار
که کِنارِ تو
باران ستاره را در شاخه هایش جا می دهد
تنها
چشمان تو را به خواب خواهد دید.
#پی_نوشت :
#خرمشهر را خدا آزاد نکرد، خرمشهر را زنان و مردان با فدا کردن جانشان آزاد کردند.
« سوم خرداد روز مقاومت مردم خرمشهر است، خرمشهر، شهر نخل های بی سر »
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
🖊️ محبوبه افشاری
گفتی هرچه به آفتاب نزدیک تری
سوخته تر می‌شوی
گفتی درد همین خاک سرخ است
پراکنده در ریه هایمان
همین درختان بی عارِ نشسته
در نخلستان ها
همین گاز مهاجری که کور کرده
اجاق مان را
و کپسول هایی
که نمی دهد
کفاف قرص نان مان را هنوز
گفتی درد صورت پژمرده‌ی
خرمشهر است
نخل های بی سری
که روی دست مانده
بازهم
گفتی این طبیعی است درد
در تابش طولانی آفتاب
پخته تر خواهد شد
اما
تو غریبه گی نکن
این شط
و ماهی های رقصان و کوچه ها طولانی
به تو سلام می کنند
هر سپیده
و هر غروب
همین درخت تشنه ی کُنار
که کِنارِ تو
باران ستاره را در شاخه هایش جا می دهد
تنها
چشمان تو را به خواب خواهد دید.
#پی_نوشت :
#خرمشهر را خدا آزاد نکرد، خرمشهر را زنان و مردان با فدا کردن جانشان آزاد کردند.
« سوم خرداد روز مقاومت مردم خرمشهر است، خرمشهر، شهر نخل های بی سر »
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 در کودکی بسیار دوست داشتم آموزگار شوم و در بزرگسالی به این آرزو رسیدم…
همین که سر سوزن ذوقی ست و اندکی عشق، برای ما آموزگاران بس خواهد بود…
بماند که همه ی مردم کشورم زیر فشار اقتصادی کمر خم کرده اند، ولی آن چیزی که بر همگان روشن شده است، روزگار فرهنگیان، کارگران و… است که کُمیتش بیش از همه می لنگد.
با اینهمه، همچنان و تا آخِرین جان، پای پرورش و آموزش کودکان این بوم و بَر خواهیم ماند و نسلی را می پروریم آزاداندیش، حق‌طلب و شجاع، انسان هایی نیک و بافرهنگ به همبودگاه بسپریم.
🔺 اینها بخشی از سخنان #محمد_سعیدی_ابواسحقی فعال صنفی و معلم #اخراجی است که در صفحه ی اینستاگرام خود، پیش از اخراجش از آموزش و پرورش منتشر کرده است.
📍محمد سعیدی هم اکنون در #زندان_لردگان به جرم حق خواهی و دفاع از باورهای انسانی خود محبوس است.
#محمد_سعیدی_ابواسحقی
#معلم_بازداشتی
#صدای_عدالتخواهیش_باشیم
#ما_صدای_بی_صدایان_هستیم
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
همین که سر سوزن ذوقی ست و اندکی عشق، برای ما آموزگاران بس خواهد بود…
بماند که همه ی مردم کشورم زیر فشار اقتصادی کمر خم کرده اند، ولی آن چیزی که بر همگان روشن شده است، روزگار فرهنگیان، کارگران و… است که کُمیتش بیش از همه می لنگد.
با اینهمه، همچنان و تا آخِرین جان، پای پرورش و آموزش کودکان این بوم و بَر خواهیم ماند و نسلی را می پروریم آزاداندیش، حق‌طلب و شجاع، انسان هایی نیک و بافرهنگ به همبودگاه بسپریم.
🔺 اینها بخشی از سخنان #محمد_سعیدی_ابواسحقی فعال صنفی و معلم #اخراجی است که در صفحه ی اینستاگرام خود، پیش از اخراجش از آموزش و پرورش منتشر کرده است.
📍محمد سعیدی هم اکنون در #زندان_لردگان به جرم حق خواهی و دفاع از باورهای انسانی خود محبوس است.
#محمد_سعیدی_ابواسحقی
#معلم_بازداشتی
#صدای_عدالتخواهیش_باشیم
#ما_صدای_بی_صدایان_هستیم
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
🪩سوم خرداد سالگرد آزادی خرمشهر بر همگان مبارک .
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
کانالی برای پوشش کنش های صنفی معلمان و فعالان صنفی و نیز آگاهی افزایی عمومی
🆔 @kchaleshFI
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
کانالی برای پوشش کنش های صنفی معلمان و فعالان صنفی و نیز آگاهی افزایی عمومی
🆔 @kchaleshFI
💢 خوابِ آسوده، بیداریِ آشفته
🖊️مهدی فتحی، دبیر تاریخ و کنشگر، پاسارگاد
🔺شور و شوق جوانان وطنم را، بادِ نِسیان برده تا فراسوی دشت های بی برگ و باری که پدران شان بی رخصت آنان برای شان ارمغان آورده و خراج شان را در دریاهای دور به حراج!
🔺ما را سرنوشتی ست اجباری، که باید همچو فرهاد بتراشیم کژی ها را، تا ریشه هایمان بهره اش ببرند و برای شان آسایشی ارزانی.
🔺عمری پلک بر هم گذاشتیم تیرگی شب را، با صدای داروغه ای که «شهر در امن و امان است آسوده بخوابید» و پلک برداشتیم روشنایی سپیده دمان را، با صدای پیرمرد ده که «دار و ندارم را بردند.....»
🔺و من اما، بیدار ماندم شبم را، تا بدانم سگان ده ،چرا گاهی خموشند و گاهی بهوش!!
و
یافتم که صدای داروغه عمری حبیبم بوده و دستانش به جیبم!!!
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
🖊️مهدی فتحی، دبیر تاریخ و کنشگر، پاسارگاد
🔺شور و شوق جوانان وطنم را، بادِ نِسیان برده تا فراسوی دشت های بی برگ و باری که پدران شان بی رخصت آنان برای شان ارمغان آورده و خراج شان را در دریاهای دور به حراج!
🔺ما را سرنوشتی ست اجباری، که باید همچو فرهاد بتراشیم کژی ها را، تا ریشه هایمان بهره اش ببرند و برای شان آسایشی ارزانی.
🔺عمری پلک بر هم گذاشتیم تیرگی شب را، با صدای داروغه ای که «شهر در امن و امان است آسوده بخوابید» و پلک برداشتیم روشنایی سپیده دمان را، با صدای پیرمرد ده که «دار و ندارم را بردند.....»
🔺و من اما، بیدار ماندم شبم را، تا بدانم سگان ده ،چرا گاهی خموشند و گاهی بهوش!!
و
یافتم که صدای داروغه عمری حبیبم بوده و دستانش به جیبم!!!
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
Telegram
کانال چالش صنفی معلمان ایران
کانالی برای پوشش کنش های صنفی معلمان و فعالان صنفی و نیز آگاهی افزایی عمومی
🆔 @kchaleshFI
🆔 @kchaleshFI
🔴 خبر فوری
#محمد_سعیدی_ابواسحقی
دقایقی پیش آزاد شد.
🔺 محمد سعیدی که در اردیبهشت ماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود امروز پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ با تودیع وثیقه از #زندان_لردگان آزاد شد.
🔺 ضمن تبریک به خانواده ایشان و جامعه معلمان پرونده‌سازی علیه محمد سعیدی و دیگر فعالین صنفی را محکوم می کنیم و خواهان مختومه شدن پرونده همه #معلمان_زندانی و کنشگران صنفی و مدنی در سراسر کشور هستیم.
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
#محمد_سعیدی_ابواسحقی
دقایقی پیش آزاد شد.
🔺 محمد سعیدی که در اردیبهشت ماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود امروز پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ با تودیع وثیقه از #زندان_لردگان آزاد شد.
🔺 ضمن تبریک به خانواده ایشان و جامعه معلمان پرونده‌سازی علیه محمد سعیدی و دیگر فعالین صنفی را محکوم می کنیم و خواهان مختومه شدن پرونده همه #معلمان_زندانی و کنشگران صنفی و مدنی در سراسر کشور هستیم.
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
کانال چالش صنفی معلمان ایران
🔴 #طاهر_اصغر_پور از معلمان استان البرز که با حکم تجدید نظر استان البرز به چهار ماه حبس قطعی محکوم شده بود برای گذراندن دوره‌ی محکومیت خود روز ۲۷ام فروردین ماه ۱۴۰۳ وارد زندان مرکزی کرج شد. 🔺این فعال فرهنگی، که ۲۹ سال سابقه کار دارد، به خاطر چند استوری در…
🔴 #طاهر_اصغر_پور بعد از تحمل ۳۹ روز حبس در زندان قزلحصار کرج در ساعت ۲۰ شامگاه روز پنجشنبه مورخ ۳ خردادماه با قید #پابند_الکترونیکی باقیمانده دوران محکومیت چهار ماهه خود را در کنار خانواده سپری خواهد کرد.
اصغرپور از معلمان استان البرز که با حکم تجدید نظر استان البرز به چهار ماه حبس قطعی محکوم شده بود روز ۲۷فروردین ماه ۱۴۰۳ وارد زندان مرکزی کرج شد.
🔺این فعال فرهنگی، که ۲۹ سال سابقه کار دارد، به خاطر چند استوری در صفحه اینستاگرامش متهم به «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و در دادگاه بدوی به شش ماه حبس و دو سال منع فعالیت در فضای مجازی و احزاب سیاسی شد که حکم ایشان در دادگاه تجدیدنظر به ۴ ماه حبس کاهش پیدا کرد. این معلم شریف پیشتر در تاریخ هشتم مهرماه ۱۴۰۲ بازداشت و پس از یک روز با قرار وثیقه آزاد شده بود.
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
اصغرپور از معلمان استان البرز که با حکم تجدید نظر استان البرز به چهار ماه حبس قطعی محکوم شده بود روز ۲۷فروردین ماه ۱۴۰۳ وارد زندان مرکزی کرج شد.
🔺این فعال فرهنگی، که ۲۹ سال سابقه کار دارد، به خاطر چند استوری در صفحه اینستاگرامش متهم به «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و در دادگاه بدوی به شش ماه حبس و دو سال منع فعالیت در فضای مجازی و احزاب سیاسی شد که حکم ایشان در دادگاه تجدیدنظر به ۴ ماه حبس کاهش پیدا کرد. این معلم شریف پیشتر در تاریخ هشتم مهرماه ۱۴۰۲ بازداشت و پس از یک روز با قرار وثیقه آزاد شده بود.
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
کانال چالش صنفی معلمان ایران
🔴 محکومیت #ایرج_توبیهای_نجف‌آبادی معلم بازنشسته و از فعالین صنفی معلمان اصفهان و نجف آباد با حکم شعبه ۱۰۲ دادگاه انقلاب #نجف_آباد احکام صادر شده به تاریخ ۲۰ فروردین طی دادنامه شماره ۱۴۰۲۰۹۳۹۰۰۱۶۱۴۱۷۳۱ مورخه ۱۴۰۲/۱۲/۱۷ از طرف شعبه ۱۰۲ دادگاه انقلاب نجف آباد…
🔴 احضار ایرج توبیهای نجف آبادی به دادگاه
#ایرج_توبیهای_نجف_آبادی فعال صنفی برای محاکمه در پنجمین پرونده‌ای که طی ۱۶ ماه گذشته علیه ایشان صادر شده در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ به شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو (انقلاب) نجف‌آباد احضار شده است.
📌این احضار به دلیل پرونده‌ای است که به دلیل انتشار یک فایل صوتی منتسب به این فعال صنفی معلمان در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ علیه او تشکیل شده بود؛ که علیرغم تکذیب تهیه و انتشار آن فایل صوتی در بازجویی، بازپرس اتهام کذب علیه ایشان را تأیید و پرونده را به شعبه‌ی ۱۰۲ دادگاه انقلاب نجف‌آباد ارجاع کرد.
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
#ایرج_توبیهای_نجف_آبادی فعال صنفی برای محاکمه در پنجمین پرونده‌ای که طی ۱۶ ماه گذشته علیه ایشان صادر شده در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ به شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو (انقلاب) نجف‌آباد احضار شده است.
📌این احضار به دلیل پرونده‌ای است که به دلیل انتشار یک فایل صوتی منتسب به این فعال صنفی معلمان در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ علیه او تشکیل شده بود؛ که علیرغم تکذیب تهیه و انتشار آن فایل صوتی در بازجویی، بازپرس اتهام کذب علیه ایشان را تأیید و پرونده را به شعبه‌ی ۱۰۲ دادگاه انقلاب نجف‌آباد ارجاع کرد.
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
🌅آیا همه یک چیز را داریم میبینیم؟
فاطمه علمدار
۱_من دوستانی دارم که۲۰ سال قبل بیشتر از امروز شبیه هم بودیم و کم کم فاصله رویکرد سیاسیمان بیشتر شد ولی هنوز برای همدیگر محترمیم.نه در۸۸ کسی از آنها را از دست دادم و نه در ۱۴۰۱ که تفاوت نگاه سیاسی به تفاوت تفسیر باورهای دینی کشیده شد.حالا در دنیای واقعی کمتر همدیگر را میبینیم ولی من صفحات مجازی آنها را میخوانم و آنها هم من را و دانستن اینکه هنوز همدیگر را میخوانیم خوشحالم میکند چون معتقدم شنیدن نگاه متفاوت مانع از افتادن در دام تعصب میشود و گرفتار شدن در زندان مخوف این باور که" همه حق با من است و همه ناحق با مخالف من".تاوقتی ما همدیگر را بلاک نکرده ایم یعنی هنوز امکان گفتگو فراهم است.
۲_من هنوز هم میتوانم خودم را جای آنها بگذارم و دلایل منطقی باورها و رفتارهایشان را آنچنان توضیح بدهم که آن عده از همفکران جدیدم که در سبک زندگیشان تجربه همصحبتی و همنشینی با"ریشوها و‌چادریها"را نداشتند و هیچ منطقی در گفتار و رفتار این جماعت نمیدیدند به جز"بیماری روانی یا منفعت اقتصادی"هم بتوانند بفهمند"آنها"دنیا را با چه عینک متفاوتی میبینند و حتی بپذیرند که متفاوت لزوما بد نیست و از این نقش مرزی ام،از اینکه میتوانم هم منطق"آنها"را بفهمم و هم منطق"اینها"را و مترجم این دو طیف فکری باشم برای همدیگر،لذت میبرم چون معتقدم آدمهایی که رویای ساختن جامعه ای متکثر و در صلح و محترم را میپرورانند،اول از همه باید بتوانند تحمل محترمانه"دیگرانی که مطلوبشان نیستند"را تمرین و درونی کنند.مدتی است ولی این کار ترجمه دارد روز به روز سختتر میشود چون انگار موضوع محل اختلاف دیگر نه باورها،که مشاهدات عینی است.
۳_آدمها با هر عقیده ای میتوانند به چشم سر آبی که میجوشد و آبی که منجمد است را ببینند.وقتی کاسه ای آب وسط باشد و عده ای آن را منجمد توصیف کنند و عده ای در حال جوشیدن،ادامه گفتگو در نبود حداقل اشتراک بسیار دشوار میشود.مثلا میشود توضیح داد که چه باوری میتواند به بازداشت خشن زنان بدون حجاب اجباری در خیابان یا کشتن معترضان منجر شود،ولی اینکه عده ای زنی که پرت میشود را با چشم سر ببینند و عده ای پرت شدن را نبینند؛عده ای جسد پسر همسایه شان را با چشم سر ببینند و عده ای بگویند که کسی کشته نشده؛وضعیتی را رقم میزند که امکان گفتگو و‌فهم متقابل در آن مختل میشود.انگار کن که جامعه مبتلا به شیزوفرنی جمعی شده باشد.وضعیتی شبیه فیلمهای ترسناکی که در آنها واقعیت مدام تغییر میکند و آدمها نمیفهمند خودشان عقلشان را از دست داده اند یا توطئه ای برای زایل کردن عقلشان در جریان است.وقتی شناخت آدمها مکررا زیر سوال میرود،یکپارچگی شخصیتیشان تهدید میشود و بعد برای اینکه بتوانند حداقل به خودشان ثابت کنند که عقلشان را از دست نداده اند،خودشان را در جمع امن تاییدکنندگانشان محصور میکنند ولی آنقدر ترسیده و تنها هستند که به هیچکس نمیتوانند اعتماد کنند.در این جامعه یاران همانقدر در معرض دشمن شناخته شدن هستند که مخالفان.
۴_اینروزها وقتی دوستانم مینویسند که"سخنرانی صریح و‌بدون لکنت وزیر خارجه مرحوم در شورای امنیت"را فراموش نمیکنند،یکهو دلم خالی میشود که شاید"آنها"هم که متنهای من را میخوانند،همینقدر نتوانند بفهمند که از کدام فیلم و عکس و بدن و واقعه دارم صحبت میکنم.انگار چیزهایی برای بخشی از جامعه بدیهی است چون با چشم سر دارند میبینندشان و بخش دیگری از جامعه،نه که نخواهند،بلکه"واقعا"چیزی که دارد ازش صحبت میشود را نمیبینند!اینکه همه بپذیرند وزیر مرحوم در شورای امنیت با لکنت سخنرانی کرد ولی عده ای آنرا حمل بر دانش زبانی اندک کنند و عده ای حمل بر تلاش عامدانه برای تمسخر سران غرب؛اینکه همه بپذیرند معترضینی کشته شدند ولی عده ای مرگ را حق آنها بدانند و واکنش طبیعی حکومتها برای محافظت از خودشان و عده ای اینطور فکر نکنند،وضعیت روانی متفاوتی را برای جامعه رقم میزند به نسبت وضعیتی که آدمها به چشمشان هم نتوانند اعتماد کنند.اینروزها،وقتی موضوع بحث"مصادیق عینی قابل مشاهده"است نه"باورهای انتزاعی"این ناتوانی در رسیدن به توصیفی واحد از امور مشاهده شدنی_فارغ از تفسیرهای متفاوتی که میشود از مشاهدات داشت_شانس برقراری ارتباط و گفتگو را بسیار ناچیز میکند و درافتادن در دام تعصب را تسریع.انگار کن که زبان مشترکمان هرروز نحیفتر میشود و تعداد مترجمان کمتر.امروز شاید اضطراریترین وظیفه ملی ما این باشد که صادقانه با هم مرور کنیم که با چشم سرمان چه چیزی داریم میبینیم و به یکدیگر کمک کنیم که بتوانیم بفهمیم که چطور به این مشاهده رسیده ایم و تلاش کنیم یکپارچگی روانی همدیگر را لااقل در سطح مشاهدات عینی تهدید نکنیم.تفاسیر متفاوت را میشود با فهم متقابل و تساهل و تسامح به مذاکره نشاند اگر و فقط اگر اعتماد به نفس توصیف مشاهدات را از همدیگر نگرفته باشیم.
@kchaleshFI
فاطمه علمدار
۱_من دوستانی دارم که۲۰ سال قبل بیشتر از امروز شبیه هم بودیم و کم کم فاصله رویکرد سیاسیمان بیشتر شد ولی هنوز برای همدیگر محترمیم.نه در۸۸ کسی از آنها را از دست دادم و نه در ۱۴۰۱ که تفاوت نگاه سیاسی به تفاوت تفسیر باورهای دینی کشیده شد.حالا در دنیای واقعی کمتر همدیگر را میبینیم ولی من صفحات مجازی آنها را میخوانم و آنها هم من را و دانستن اینکه هنوز همدیگر را میخوانیم خوشحالم میکند چون معتقدم شنیدن نگاه متفاوت مانع از افتادن در دام تعصب میشود و گرفتار شدن در زندان مخوف این باور که" همه حق با من است و همه ناحق با مخالف من".تاوقتی ما همدیگر را بلاک نکرده ایم یعنی هنوز امکان گفتگو فراهم است.
۲_من هنوز هم میتوانم خودم را جای آنها بگذارم و دلایل منطقی باورها و رفتارهایشان را آنچنان توضیح بدهم که آن عده از همفکران جدیدم که در سبک زندگیشان تجربه همصحبتی و همنشینی با"ریشوها و‌چادریها"را نداشتند و هیچ منطقی در گفتار و رفتار این جماعت نمیدیدند به جز"بیماری روانی یا منفعت اقتصادی"هم بتوانند بفهمند"آنها"دنیا را با چه عینک متفاوتی میبینند و حتی بپذیرند که متفاوت لزوما بد نیست و از این نقش مرزی ام،از اینکه میتوانم هم منطق"آنها"را بفهمم و هم منطق"اینها"را و مترجم این دو طیف فکری باشم برای همدیگر،لذت میبرم چون معتقدم آدمهایی که رویای ساختن جامعه ای متکثر و در صلح و محترم را میپرورانند،اول از همه باید بتوانند تحمل محترمانه"دیگرانی که مطلوبشان نیستند"را تمرین و درونی کنند.مدتی است ولی این کار ترجمه دارد روز به روز سختتر میشود چون انگار موضوع محل اختلاف دیگر نه باورها،که مشاهدات عینی است.
۳_آدمها با هر عقیده ای میتوانند به چشم سر آبی که میجوشد و آبی که منجمد است را ببینند.وقتی کاسه ای آب وسط باشد و عده ای آن را منجمد توصیف کنند و عده ای در حال جوشیدن،ادامه گفتگو در نبود حداقل اشتراک بسیار دشوار میشود.مثلا میشود توضیح داد که چه باوری میتواند به بازداشت خشن زنان بدون حجاب اجباری در خیابان یا کشتن معترضان منجر شود،ولی اینکه عده ای زنی که پرت میشود را با چشم سر ببینند و عده ای پرت شدن را نبینند؛عده ای جسد پسر همسایه شان را با چشم سر ببینند و عده ای بگویند که کسی کشته نشده؛وضعیتی را رقم میزند که امکان گفتگو و‌فهم متقابل در آن مختل میشود.انگار کن که جامعه مبتلا به شیزوفرنی جمعی شده باشد.وضعیتی شبیه فیلمهای ترسناکی که در آنها واقعیت مدام تغییر میکند و آدمها نمیفهمند خودشان عقلشان را از دست داده اند یا توطئه ای برای زایل کردن عقلشان در جریان است.وقتی شناخت آدمها مکررا زیر سوال میرود،یکپارچگی شخصیتیشان تهدید میشود و بعد برای اینکه بتوانند حداقل به خودشان ثابت کنند که عقلشان را از دست نداده اند،خودشان را در جمع امن تاییدکنندگانشان محصور میکنند ولی آنقدر ترسیده و تنها هستند که به هیچکس نمیتوانند اعتماد کنند.در این جامعه یاران همانقدر در معرض دشمن شناخته شدن هستند که مخالفان.
۴_اینروزها وقتی دوستانم مینویسند که"سخنرانی صریح و‌بدون لکنت وزیر خارجه مرحوم در شورای امنیت"را فراموش نمیکنند،یکهو دلم خالی میشود که شاید"آنها"هم که متنهای من را میخوانند،همینقدر نتوانند بفهمند که از کدام فیلم و عکس و بدن و واقعه دارم صحبت میکنم.انگار چیزهایی برای بخشی از جامعه بدیهی است چون با چشم سر دارند میبینندشان و بخش دیگری از جامعه،نه که نخواهند،بلکه"واقعا"چیزی که دارد ازش صحبت میشود را نمیبینند!اینکه همه بپذیرند وزیر مرحوم در شورای امنیت با لکنت سخنرانی کرد ولی عده ای آنرا حمل بر دانش زبانی اندک کنند و عده ای حمل بر تلاش عامدانه برای تمسخر سران غرب؛اینکه همه بپذیرند معترضینی کشته شدند ولی عده ای مرگ را حق آنها بدانند و واکنش طبیعی حکومتها برای محافظت از خودشان و عده ای اینطور فکر نکنند،وضعیت روانی متفاوتی را برای جامعه رقم میزند به نسبت وضعیتی که آدمها به چشمشان هم نتوانند اعتماد کنند.اینروزها،وقتی موضوع بحث"مصادیق عینی قابل مشاهده"است نه"باورهای انتزاعی"این ناتوانی در رسیدن به توصیفی واحد از امور مشاهده شدنی_فارغ از تفسیرهای متفاوتی که میشود از مشاهدات داشت_شانس برقراری ارتباط و گفتگو را بسیار ناچیز میکند و درافتادن در دام تعصب را تسریع.انگار کن که زبان مشترکمان هرروز نحیفتر میشود و تعداد مترجمان کمتر.امروز شاید اضطراریترین وظیفه ملی ما این باشد که صادقانه با هم مرور کنیم که با چشم سرمان چه چیزی داریم میبینیم و به یکدیگر کمک کنیم که بتوانیم بفهمیم که چطور به این مشاهده رسیده ایم و تلاش کنیم یکپارچگی روانی همدیگر را لااقل در سطح مشاهدات عینی تهدید نکنیم.تفاسیر متفاوت را میشود با فهم متقابل و تساهل و تسامح به مذاکره نشاند اگر و فقط اگر اعتماد به نفس توصیف مشاهدات را از همدیگر نگرفته باشیم.
@kchaleshFI
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌅#ارتباط_بدون_خشونت
#Non_violent_communication
ما هر روز با افراد متعدد و با دلایل متفاوتی در ارتباط هستیم. پیامد هر ارتباط را چگونه "احساس" می‌کنیم؟ بیشتر احساس خشنودی داریم و یا عدم رضایت؟ در ارتباطی که پیامد آن سرور بود چه ویژگی‌هایی وجود داشت؟ کدام کلمات را استفاده کردیم که ارتباط عمیق‌تر و غنی‌تری را برای‌مان به همراه داشت…
«ارتباط بدون خشونت» دعوتی است برای ایجاد تغییرات در الگوهای کلامی خودمان تا بتوانیم کیفیت ارتباطات انسانی خود را بهبود بخشیم.
«ارتباط بدون خشونت» ارتباطی است بدون خشونت و به ما کمک میکند تا با خود و دیگران به گونه‌ای مرتبط شویم که محبت ذاتی‌مان شکوفا شود. همچنین ما را راهنمایی میکند تا بتوانیم روش ابراز خودمان و گوش کردن به دیگران را با تمرکز بر چهار عرصه دوباره‌سازی کنیم؛ آنچه را که "مشاهده می‌کنیم"، "احساس می‌کنیم"، "نیاز داریم" و آنچه را که ما "تقاضا کنیم" تا زندگی‌مان را غنی سازیم.
برگرفته ازسایت زبان زندگی
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
#Non_violent_communication
ما هر روز با افراد متعدد و با دلایل متفاوتی در ارتباط هستیم. پیامد هر ارتباط را چگونه "احساس" می‌کنیم؟ بیشتر احساس خشنودی داریم و یا عدم رضایت؟ در ارتباطی که پیامد آن سرور بود چه ویژگی‌هایی وجود داشت؟ کدام کلمات را استفاده کردیم که ارتباط عمیق‌تر و غنی‌تری را برای‌مان به همراه داشت…
«ارتباط بدون خشونت» دعوتی است برای ایجاد تغییرات در الگوهای کلامی خودمان تا بتوانیم کیفیت ارتباطات انسانی خود را بهبود بخشیم.
«ارتباط بدون خشونت» ارتباطی است بدون خشونت و به ما کمک میکند تا با خود و دیگران به گونه‌ای مرتبط شویم که محبت ذاتی‌مان شکوفا شود. همچنین ما را راهنمایی میکند تا بتوانیم روش ابراز خودمان و گوش کردن به دیگران را با تمرکز بر چهار عرصه دوباره‌سازی کنیم؛ آنچه را که "مشاهده می‌کنیم"، "احساس می‌کنیم"، "نیاز داریم" و آنچه را که ما "تقاضا کنیم" تا زندگی‌مان را غنی سازیم.
برگرفته ازسایت زبان زندگی
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
🪩شاهکار جدید آموزش و پرورش!!
شماره صندلی دانش آموزانی که خودشان از سامانه کارت ورد به جلسه را دریافت می کنند با شماره صندلی ای که مدیران از طریق سامانه برای آنان صادر می کنند ، متفاوت است !!!!
اکنون کدام شماره صندلی معتبر است ؟؟
پی نوشت: با استعلام از حوزه های برگزاری ، شماره صندلی که دانش آموز دریافت می کند صحیح است ، نه شماره صندلی درج شده در کارتی که مدرسه صادر کرده است ....
در حقیقت پس از تغییر برنامه امتحانات ، کارت های دانش آموزی با شماره جدید صادر شده و کارتی که مدارس صادر می کنند طبق شماره قبلی است
دوم :درج اشتباه پایه ها در کارت دانش آموزی جدید در کارت های ورودی جدید برخی پایه های دوازدهم، یازدهم درج شده است.
مشکل بعدی کارت های ورود به جلسه کارت های جدید دانش آموزان کد qr (کد درج شده در سمت چپ بالای صفحه کارت شناسایی) ندارند !! .
🔸🔸🔸🔸🔸🔸
کانالی برای پوشش کنش های صنفی معلمان و فعالان صنفی و نیز آگاهی افزایی عمومی
🆔 @kchaleshFI
شماره صندلی دانش آموزانی که خودشان از سامانه کارت ورد به جلسه را دریافت می کنند با شماره صندلی ای که مدیران از طریق سامانه برای آنان صادر می کنند ، متفاوت است !!!!
اکنون کدام شماره صندلی معتبر است ؟؟
پی نوشت: با استعلام از حوزه های برگزاری ، شماره صندلی که دانش آموز دریافت می کند صحیح است ، نه شماره صندلی درج شده در کارتی که مدرسه صادر کرده است ....
در حقیقت پس از تغییر برنامه امتحانات ، کارت های دانش آموزی با شماره جدید صادر شده و کارتی که مدارس صادر می کنند طبق شماره قبلی است
دوم :درج اشتباه پایه ها در کارت دانش آموزی جدید در کارت های ورودی جدید برخی پایه های دوازدهم، یازدهم درج شده است.
مشکل بعدی کارت های ورود به جلسه کارت های جدید دانش آموزان کد qr (کد درج شده در سمت چپ بالای صفحه کارت شناسایی) ندارند !! .
🔸🔸🔸🔸🔸🔸
کانالی برای پوشش کنش های صنفی معلمان و فعالان صنفی و نیز آگاهی افزایی عمومی
🆔 @kchaleshFI