Telegram Web Link
Audio
دورنمای جامعه ایرانی

🔻دکتر مسعودفراستخواه
🔻 دکتر ناصر فکوهی

@kavosh_garan
Audio
دانشگاه و مسائل اکنون ایران

🔻مقصود فراستخواه
🔻آرمان ذاکری
🔻حسن چاوشیان

@kavosh_garan
در وضعیتِ فرسودگی شما منفعل نیستید. سوق پیدا می‌کنید، اما به سویِ هیچ.

#ژیل_دلوز

@kavosh_garan
Audio
آیا هنوز جای پاهایی برای مواجهه با یاس اجتماعی هست؟

🔻مقصود فراستخواه

@kavosh_garan
برای درک انبوه خلق باید در سطح مفهومی آن را از دیگر مفاهیم مربوط به سوژه های اجتماعی،مثل مردم،توده ها و طبقهٔ کارگر متمایز کنیم.مردم به طور سنتی مفهومی یکپارچه بوده است.البته مفهوم جمعیت با تمام انواع تفاوت ها مشخص میشود،اما مردم این تنوع را به یکپارچگی فرو می کاهد و به جمعیت هویت واحدی می بخشد:«مردم» یکی است.به عکس،انبوه خلق بیشمار است.انبوه خلق از تفاوت های درونی فراوانی تشکیل شده است که هرگز نمیتوان آنها را به وحدت و هویت واحدی تقلیل داد _فرهنگ ها،نژادها،قومیت ها،جنسیت ها و جهت گیری های مختلف جنسی؛اشکال مختلف کار؛شیوه های مختلف زندگی؛جهان نگری های مختلف؛و میل های مختلف.انبوه خلق چندگانگیِ تمام این تفاوت های یگانه است.

امپراتوری و انبوه خلق به وضوح تمرین دقیق سیاست دلوزی اند.آنچه خواندن این کتاب را چنین دلپذیر می کند،ارجاع به لحظهٔ تأمل نظری درباره جنبش واقعاً جهانی مقاومت در برابر سرمایه داری است.
📕#جنگ_و_دموکراسی_در_عصر_امپراتوری_بیشماران

✍️#آنتونیو_نگری #مایکل_هارت
#آنتونیو_نگری #مایکل_هارت
 @kavosh_garan
زندگی باختگان

✍️ آیت میرزایی، جامعه شناس


♦️خانم ها و آقایان به عصر برده داری خوش آمدید! این روزها سیاهه بردگی برآمده از قوانین انقلابی و جهادی را در مورد مصوبه تغییرات سنوات بازنشستگی یا طرح درهم ریختن (ادغام) صندوق های بازنشستگی حتمن دیده ایید. آینده ما بهتر از حال و روز کنونی بازنشستگان درمانده ایران نخواهد بود که گذشت عمر و مالشان را در صندوق های غارت شده بازنشستگی باخته اند. و خموده و تکیده این سو و آن سو به دنبال حقوقِ روزگار از دست رفته شان هستند. این قانون استثماری، استمرار زیست انگل وار دولت نامقبول و ناپاسخگو بر آتیه بازنشستگان ایرانی است. دزدی وقیحانه از دسترنج و پس انداز دهها میلیون ایرانی و پوشش قانونی دادن به آن، در اصل جاانداختن قانون بردگی است.

👈اما چگونه چنین شد؟
♦️رویه و فرمول غارتگرانه بر همگان روشن است و مرور آن «مرثیه ای بر زندگی ایرانیان» است که در خانه خودشان اسیرند. رسم حاکمان ناپاسخگو و خودمدار غارتگر چنین است که ابتدا به اموال مردم در صندوق ها دستبرد می زنند و اموال آنها را غارت می کنند. سپس به تدریج جا می اندازند که فلان صندوق/ها در حال ورشکستگی است. به این امید که مردم هم چنین گمان کنند و باور کنند! زیر هیاهوی «آی دزد...» تا اینجا اندوخته مردم غارت شده و خبر ورشکسته شدن هم به خوبی بین مردم جا افتاده است.
♦️بله، درست این است که صندوق‌ها غارت شدند ولی در عوض خبر ورشکستگی به ذهن مردم پمپاژ شده است! اتفاقی که افتاده است غارت صندوق زیر خبر ورشکستگی دفن میشود. و کسی به اصل موضوع اصلی یعنی غارت صندوقهای بازنشستگی و غارتگران نمی اندیشد؟!
👈 رویه های قانونی غارت
♦️حالا غارتگران با خیال راحت به عنوان ناجی صندوق هایی که غارت کرده اند وارد میشوند و در یک اقدام انقلابی جهادی قانون جدیدی برای به اصطلاح اعمال تغییرات در سنوات بازنشستگی اعلام می کنند. نوعی لفاظی با پوشش قانونی و بر همان رویه مرسوم.  بر اساس این قانون جدید، جویندگان بازنشستگی هم باید کار بیشتری کنند و هم پول بیشتری پرداخت کنند. ظاهراً همه چیز قانونی است اما برای چه کسانی؟! غارتگرانی که از عمر و مال مردم بی نوا می کاهند و بر عمر و مال خودشان می افزایند!
♦️مردم بی نوایی که زندگی نکردند و عمرشان رفت. حالا هم مال شان و آینده شان رفت!! این یعنی اگر زودتر در جامعه آسیب دیده ایران نمیری! سرانجام، مرگ پایان یک عمر کار فرسایشی بی فرجام خواهد بود! این مسأله وقتی جدی تر میشود که بدانیم بیش از نیمی از جمعیت ایران در میانسالی و کهنسالی قرار گرفته اند. و دولت انقلابی هم سیاست و برنامه رفاهی خاصی برای این جمعیت در حال گسترش نداشته و ندارد.
👈 سرکوب ساختاری
♦️ طبق آمار (آمار هم در زمره علوم سرکوب شده در ایران است) امید به زندگی در ایران ۷۲ سال برای مردان و ۷۴ سال برای زنان است،  اگر از ۲۵ یا ۲۶ سالگی بعد از تحصیلات پولی و یا سربازی اجباری خوش شانس باشی و در جامعه فلاکت زده ایران بلافاصله شغلی یافتی و از همه آسیب ها و به اصطلاح «سوانح» جان سالم به در بردی آن گاه با این قانون استثمارگرانه در آستانه ۷۰ سالگی اگر بازهم خوش شانس باشی و زنده مانده باشی ۲ سالی شاید بازنشسته خوانده شوی. اگر و اگر این شانس را داشته باشی و آن زمان هم نگویند که صندوق ورشکسته است و سنوات بازنشستگی باز هم تغییر کرده است. تازه این فقط شامل کسانی است که آرزوهای برباد رفته شان را چشم به راه روزهای خوش بازنشستگی نشسته اند. بسیاری از ایرانیان از اساس آتیه ای ندارند و در فقر و فلاکت در این روزگار سیاه به سر می برند.
♦️همان کسانی که گذشته و حال ایرانیان را دزدیده اند، آتیه آنها را نیز غارت می کنند! من تصویب قوانین ضد مردم و اصرار بر اجرای این قوانین را، وقتی صدمات آن به مردم کاملن آشکار است، دشمنی عامدانه با مردم می دانم. و این را بخشی از پروژه سرکوب ساختاری همگانی مردم ایران و انتقام گیری حکومت از ایرانیان می دانم. ایرانیانی  که کودکی، نوجوانی، جوانی و میانسالی خود را باخته اند. با سرکوب در روزهای پایان عمرشان هم روبرو هستند. به باور من گلوله و باتوم شکل ساده و مستقیم سرکوب است اما سرکوب ساختاری در قالب قوانین ظالمانه و استثماری اشکال پیچیده و غیرمستقیم سرکوب اند. این قانون تغییر سنوات بازنشستگی هم سرکوب ساختاری دیگری است و ناقوس مرگ بازنشستگی ایرانیان است. این یعنی سرکوب زندگی در ایران!
به باور منِ جامعه شناس، مهمترین چیزی که مردم ایران در این چند دهه باخته اند، همین «زندگی» شان بوده است. با هیچ شاخصی نمی توانم بگویم مردم ایران زندگی می کنند. بلکه شاید بتوانم بگویم برای زنده ماندن به سختی مقاومت می کنند.
👈 از این رو،  پرسش اصلی این است و باید باشد که چه کسانی اموال امانتی مردم (ذخیره بازنشستگی شان) و ماحصل عمرشان را غارت کرده اند؟ و آتیه ایرانیان کجاست؟

@kavosh_garan
Audio
امر اجتماعی و امر سیاسی در وضعیت امروز ایران

🔻 مراد ثقفی
🔻 محمد فاضلی

@kavosh_garan
Audio
آیا هنوز جای پاهایی برای مواجهه با یاس اجتماعی هست؟

🔻مقصود فراستخواه

@kavosh_garan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر محمد فاضلی

ایران از یک عدم توازن رنج می برد

@kavosh_garan
#بوردیو


آن عدم تقارن ریشه‌ای که فلسفه از این طریق در روابط و مناسبات خود با علوم انسانی ایجاد می‌کند همراه با چیزهای دیگر، ابزاری همیشه کارآ در اختیار فلسفه می‌گذارد تا هرآنچه را که از این علوم قرض می‌کند پنهان سازد. در واقع، از دید من، چنین به نظر می‌رسد که آن فلسفه‌ای که پست‌مدرن لقب گرفته است (آن هم به کمک یکی از آن ترفتندهای لقب‌سازی یا برچسب‌زنی که تاکنون فقط مختص به جهان هنر بودند) صرفاً برخی از یافته‌های علوم اجتماعی و همچنین فلسفه‌ی تاریخی‌گرا را، که به نحوی صریح یا ضمنی در عملکرد این علوم حضور دارد، به صورتی انکارشده (یعنی به مفهوم فروید Verneinung) از آنِ خود می‌کند. این تصرف پنهان که مبتنی بر انکارِ استقراضِ مشروعیت است، یکی از قدرتمندترین راه‌کارهایی است که تاکنون از سوی فلسفه علیه علوم‌اجتماعی و تهدیدِ نسبی‌شدن به‌کار گرفته‌شده‌است، تهدیدی که از ناحیه‌ی این علوم همواره متوجه فلسفه بوده‌است. اقدام هایدگر در هستی‌شناسانه کردنِ تاریخمندی، یقیناً، الگو یا سرمشق اصلی این عمل یا ترفند فلسفه است. ... (یادداشت‌ها 4: به پیروی از همین منطق، باید نشان داد که چگونه نیچه مفاهیمِ «پرده‌پوش» را در اختیار فوکو می‌گذارد (برای مثال می‌توان به مقوله‌ی تبارشناسی اشاره کرد که به منزله‌ی جانشینی شیک‌تر برای مفهوم تاریخ اجتماعی عمل می‌کند) این مفاهیم به فوکو اجازه داده‌اند تا زیر نقابِ نفی، آن وجوهی از تفکر را که خاص جامعه‌شناسی تکوینی است، بپذیر و پذیرش آن‌ها را تسهیل کند. بدین ترتیب، فوکو روش‌های پست و زمخت علوم‌اجتماعی را طرد می‌کند، بی‌آن‌که مجبور به کنار گذاردنِ آن‌ها شود.)

بوردیو، پیر : تکوین تاریخی زیبایی شناسی ناب، ترجمه مراد فرهادپور، مجله ارغنون شماره 17


@kavosh_garan
هر انسانی که نتواند بر پیش داوری خود غلبه کند و از مشاهدهٔ راه های گوناگون تنها به دیدن یک راه اکتفا کند و به این پندار دلخوش کند که آسودگی خیالش به لزوم زدن فلان حدس، دقیقاً همان یک حدس، در فلان جای فلان نسخه خطی بستگی دارد، بهتر است مرحمت کرده و خود را از زحمت پرداختن به کار علمی معاف کند. چنین شخصی هرگز در درون خود عالمی را که «تجربهٔ عاطفی» علم می توان نامید، احساسی نخواهد کرد.

بدون این «مستی» ناب، که اسباب تمسخر نااهلان علم است، بدون این دلباختگی، بدون این یقین... حال اگر تو می توانی همان حدس را بزنی، حرجی نیست، تو بار رسالت دانشمند را بر دوش نخواهی داشت و بهتر است در زندگی راه دیگری را انتخاب کنی...

| کتاب: #جامعه_شناسی_ماکس_وبر | #ژولین_فروند | ترجمه: #عبدالحسین_نیک_گهر


@kavosh_garan
چگونه تفکر اجتماعي را نهادينه کنيم



تقريباً هر سال يک يا دو سمينار علمي در زمينه مسائل اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي ايران در کشور برگزار مي شود و صاحب نظران اين عرصه مقالات و نظريات خود را در اين نشست ها ارائه مي کنند. اين نشست ها و سمينارهاي علمي و برگزاري آنها از اين جهت حائز اهميت است که دستاوردهاي علمي آن مورد توجه مسوولان کشور و مبناي تصميم گيري آنها در مسائل مبتلابه جامعه قرار گيرد و آن را در حالت يک سيستم آزمون و خطايي که نتيجه اي غير از اتلاف سرمايه هاي ملي و سرخوردگي آحاد جامعه بر آن مترتب نيست قرار ندهد در غير اين صورت از آن به عنوان يک حرکت نمادين مي توان ياد کرد.

با اين حال هميشه ارائه دهندگان مقاله و مخاطبان اين گونه سمينارها نسبت به کارآمد بودن عقايد يا نتايج ارائه شده چندان خوشبين نيستند در حالي که ديگر عرصه هاي علمي مانند پزشکي يا مهندسي با اين مشکل مواجه نيستند يا مشکلات آنها کمتر است. پرسش اين است که چرا تفکرات يا تحقيقات اجتماعي در ايران جايگاه شايسته اي پيدا نکرده است؟ در حالي که مي دانيم جامعه ما به دلايل مختلف از جمله سرعت رشد و تحولات سريع با مسائل اجتماعي بيشتري نسبت به کشورهاي پيشرفته مواجه است و از اين نظر نيازمند حل اين مسائل است در اين راستا و در جهت رسيدن به اين جايگاه بايد ابتدا مشخص کنيم جامعه ما در کدام رتبه از تفکر اجتماعي قرار دارد و چه شرايطي براي ميل به آن متصور است.

1- واقعيات اجتماعي همچون ديگر واقعيات حيات مادي انسان قابل شناسايي و شناخت است و قواعد نسبتاً قابل شناختي بر آن حاکم است گرچه امروزه عموماً اين شرط را به صورت افراطي ذکر شده قبول ندارند ليکن پذيرش صورت تعديل يافته آن شرط لازم براي هر فرد پژوهشگر است که قصد مطالعه واقعيت اجتماعي را دارد.

2- علم به مفهوم عام خود مي تواند به عنوان وسيله اي براي بهبود زندگي انسان ها به کار گرفته شود و قطعاً از اين نظر آموختن آن مطلوب است ولي نبايد براي شناخت آن محدوديتي قائل شد يا شاخه اي از علوم را قبول نداشت.

3- در شناخت واقعيت يا پديده اجتماعي نمي توان قالب هاي ذهني خود را بر آن حاکم کرد گرچه تا حدودي ارزش ها بر نحوه تصورها و گزينش ها نسبت به مسائل اجتماعي و جامعه موثر است ليکن بايد اين اصل را پذيرفت که از دخالت دادن ارزش ها در مرحله شناخت پديده پرهيز کرد و لباس ارزش ها را بر قامت واقعيت ها نپوشاند که اين لباس زيبنده هر قامتي نيست و بيش از آنکه واقعيت را ارزشمند کند ارزش ها را پيش پاافتاده مي کند.

در صورت پذيرفته نشدن اين شرايط در يک جامعه يا کارشکني در اجراي آنها ديگر نمي توان از پژوهش و تفکر اجتماعي سخني به ميان آورد و در چنين جامعه اي قدرت مانند بختکي بر پيکره تفکر اجتماعي و پژوهش قرار مي گيرد و به آن صورت «تکليفي و دستوري» مي دهد و بايدها و نبايدهايش را به امور تحميل مي کند و بر هر پژوهش و تحقيقي ردايي از قالب هاي ذهني خاص مي پوشاند. هر پژوهش و تحقيقي که نتيجه اي مغاير با آموخته هاي پيشين داشته باشند محکوم به بطلان است. در چنين جامعه اي پژوهش هاي جامعه شناختي بسيار بيشتر از افکار و عقايد ايدئولوژيک ولي متضاد با تفکر حاکم مورد تهاجم قرار مي گيرد زيرا مخالفت نظري و فکري از طرف قدرت با ايدئولوژي هاي مخالف کار چندان سختي نيست ولي مواجهه با پژوهش و تحقيق علمي به اين صورت امکان پذير نيست. در چنين جامعه اي اصحاب قدرت توصيه به پژوهش آن هم از نوع پژوهش هاي دقيق و علمي مي کنند ولي هدفشان از اين توصيه ها ارائه پژوهش هايي است که قالب هاي ذهني آنان را تاييد کند که در غير اين صورت متهم به عناويني همچون غرب زدگي، وابستگي، ليبراليسم و... خواهد شد.

هر جامعه اي با پذيرش شرايط فوق به تدريج و به ناچار از تحجر کناره گيري مي کند زيرا تحجر فکري به معناي بي توجهي به واقعيت خارجي است. پذيرش اين شروط به معناي قائل شدن تفکيک ميان مرزهاي ارزش و واقعيت و بين آنچه «هست» يا آنچه بايد «باشد» است. اين پذيرش به معناي صرف نظر کردن از ادعاهاي خدايي کردن روي زمين است و جاي اين موارد روي زمين نيست، زيرا که اراده انسان ها در روي زمين با قواعد و قواي بيروني متعدد چنان محدود مي شود که اقتدار مطلق انسان را بر جامعه يا انسان هاي ديگر ناممکن مي سازد.

با نگاهي گذرا به عملکرد نهادهاي مختلف به نظر مي رسد جامعه ما تا پذيرش اين شروط فاصله زيادي دارد و تا طي کردن اين فاصله نمي توان انتظارات زيادي از پژوهش ها و نظريات جامعه شناسانه براي حل مشکلات و بهبود مسائل اجتماعي کشور داشت.

@kavosh_garan
آن شکلی از علوم اجتماعی که ما به بررسی اش می پردازیم؛ نوعی دانش واقعیت هاست. سعی ما بر این است تا واقعیت زندگی را بدان شکلی که پیرامون ماست در چهارچوب ویژگی های خودش بشناسیم. ما از یک سو سعی بر آن داریم تا روابط و مفهوم فرهنگی تظاهرات آن را در شکل امروزی اش تشخیص دهیم و از سوی دیگر دلایل تاریخی را؛ به اين معنا که چرا به این شکل است و چرا به شکل دیگری نیست؛ مشخص سازیم.

#ماکس_وبر

منبع: ماکس وبر نوشته هانس نوربرت فوگن, ترجمه محمود رامبد, نشر هرمس

@kavosh_garan
Audio
کارآمدی قانون اساسی

🔻 محسن برهانی و صادق زیباکلام

@kavosh_garan
Audio
جامعهٔ ایران و مسئلهٔ جهانی شدن

🔻مناظرهٔ علی انتظاری و سید احمد موثقی

@kavosh_garan
Audio
تقابل لیبرالیسم و رئالیسم در سیاست خارجی

🔻مناظرۀ روح الامین سعیدی و ساسان کریمی

@kavosh_garan
Audio
عناصر و خاستگاه‌های حاکمیت توتالیتر

🔻مسعود سپهر

@kavosh_garan
Audio
گرامشی: هژمونی، پرولتاریا، و روشنفکران ارگانیک

@kavosh_garan
Audio
کنش‌های اجتماعی و پیدایش التهاب

🔻مناظرۀ جبار رحمانی و سید حسین شهرستانی

@kavosh_garan
Audio
چالش‌های حاکمیت قانون در جمهوری اسلامی

🔻گفتگو با علی اکبر گرجی


@kavosh_garan
2024/11/16 12:39:40
Back to Top
HTML Embed Code: