Telegram Web Link
تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار دوم: نقش تفکر در زندگی انسان در…
تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار دوم: نقش تفکر در زندگی انسان در دنیای امروز.

🔻دکتر محمد باقر باقری


@kavosh_garan
تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار سوم: تفکر نقادانه چیست؟ * دکتر…
تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار سوم: تفکر نقادانه چیست؟

🔻دکتر محمد باقر باقری

@kavosh_garan
تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار چهارم: نقش مفاهیم ذهنی در تفکر*…
تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار چهارم: نقش مفاهیم ذهنی در تفکر


🔻دکتر محمد باقر باقری

@kavosh_garan
تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار پنجم: خصلت های فکری در تفکر نقادانه…
تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار پنجم: خصلت های فکری در تفکر نقادانه | قسمت اول

🔻دکتر محمد باقر باقری

@kavosh_garan
تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار ششم | خصلت های فکری قسمت دوم *…
تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار ششم | خصلت های فکری قسمت دوم

🔻دکتر محمد باقر باقری

@kavosh_garan
تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار هفتم: مهارت های فکری در تفکر نقادانه…
تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار هفتم: مهارت های فکری در تفکر نقادانه


🔻دکتر محمد باقر باقری

@kavosh_garan
تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار هشتم: مهارت درک و فهم
تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار هشتم: مهارت درک و فهم


🔻دکتر محمد باقر باقری

@kavosh_garan
.پژوهشی کیفی در فقر فرهنگ ریسک و مخاطرات محیطی(شهر تهران)

دکتر حمید رزاقی



🔻مقدمه

طی چند دهۀ اخیر با تشدید فرآیند جهانی شدن، جوامع و کشورها در شرایطی قرار گرفته‌اند که هر چه بیشتر به سمت عدم قطعیت‌ها و بحران‌های غیر منتظره پیش می‌روند. جهانی که با نگاه جامعه‌شناسی بیش از پیش آشفته و غوطه‌ور در تهدیدهای زیست محیطی شده است. ما از دنیایی امن و ایمن پیشین پای در دنیای مخاطرات بالقوه و بالفعل بی‌شماری گذاشته‌ایم. دنیایی که آرامش و امنیت را از انسان‌ها، ملت‌ها و دولت‌ها می‌رباید و موجودیت بشر را تهدید می‌کند. به طوری که دامنه آن‌ها به قدری گسترش یافته که به ویژگی اصلی جوامع امروزین در آمده است. در عین حال مخاطرات امروزین ریشه در شرایط جامعه‌ساز دارد و عواقب وخیمی را در جوامع صنعتی و در جوامع کمتر صنعتی به صورت درهم تنیده‌ای ایجاد کرده است. از این رو  مفهوم و پدیده ریسک[۱] ابعادی وسیع‌تر و تازه‌تری پیدا کرده است. به وجهی که فهم و درک آن خاص جوامع معین نیست و پیامدها و آثار آن نیز به جامعه و فضای مشخصی، محدود نمی‌شود و همه جهان را در بر گرفته است.
نشت گاز سمی از کارخانه حشره‌کش‌سازی به صورت ابر مسموم بر فراز شهر بوپال[۲] هند در سال ۱۹۸۴، حادثه هسته‌ای چرنوبیل در اوکراین سال۱۹۸۶، نشت نفت کش اکسون والدیز[۳] در آب‌های آلاسکا و بیماری قریب پانصد هزار نفر و مرگ هزاران جانور دریایی ناشی از آن در سال ۱۹۸۹، شیوع مجدد تب ابولا[۴] در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ در آفریقا، حادثه اتمی ناشی از سونامی زلزله در نیروگاه فوکوشیمای ژاپن (۲۰۱۱)، بحران آلودگی هوا در بسیاری از شهرهای جهان منجمله در شهرهای ایتالیا در اواخر سال ۲۰۱۵، پاندمی ویروس جدید کرونا (کووید-۱۹) از سال ۲۰۱۹ الی ۲۰۲۱، تشدید و تسری بحران کم آبی و خشکسالی از جمله در کشورهای خاورمیانه، وقوع باران‌های سیل‌آسا و مخرب در بسیاری از نقاط جهان مانند قاره اروپا ۲۰۲۱، آتش سوزی جنگل‌ها در اقصی نقاط جهان مانند جنگل‌های آمازون در برزیل و کالیفرنیای امریکا سال‌های ۲۰۱۵ الی ۲۰۲۱ و ده ها و صدها نمونه دیگر نشان از آن دارد که مخاطرات محیطیِ اغلب بشرْ ساخته، خصلت جهانی- محلی پیدا کرده‌اند و هیچ فرد، شهر، منطقه و کشوری را از آن‌ها در امان نیست.

لذا گریز از مخاطرات محیطی و مقابله با آن‌ها به امری خطیر و حیاتی برای انسان‌ها در مقیاس‌های خرد و کلان در آمده است. در نتیجه بازشناسی و تحلیل کم و کیف مخاطراتی که خود را در ساحت‌های محیطی، اجتماعی، اقتصادی و فنی نشان می‌دهند و نیز مدیریت و کاهش هزینه‌های مترتب بر آن‌ها عرصه‌ای مهم و ضروری برای حوزه پژوهش‌های مخاطره است.

🔻بیان مسئله

هر چند جهان مدرن و دنیای شهری شدۀ امروز دستاوردهای فراوانی را برای رفاه بشر به ارمغان آورده است، اما مولد و ایجاد کنندۀ خطرات پُرشماری شده است که آثار و تبعات آن به طور فزآینده بر پیکر انسان، طبیعت و زیستگاه کره زمین وارد می‌شود. ظرف چند قرن اخیر به ویژه از قرن بیستم به این سو عامل اصلی تهدیدکنندۀ جوامع بشری تأکید بیشتر بر رشد صنعت، پیشرفت‌های فنی و علمی پُر شتاب، تشدید عقلانیت ابزاری[۵] و مدرن‌سازی اقتصادی بوده است. عمل انسانی و انباشتگی ثروت و توسعه تجاری و موفقیت‌های اقتصادی خاصه در دوره اخیر حکایت از قابلیت‌های صنعتی نوع بشر و دخل و تصرف و بهره‌وری هرچه فزون‌تر از طبیعت و منابع طبیعی دارد. این قابلیت‌ها در عین حال نیروهای مخرب و مهیبی را گرد آورده و انسان عصرکنونی را با مخاطرات و بلایای وخیمی مواجه ساخته است (بِِک، ۱۹۹۲). نیروهایی در جامعۀ بشری و به دست انسان برساخت شده که از هر سو ما را با قدرت غیر قابل کنترل‌شان به محاصره گرفته و مقهور و هراسناک ساخته است. قدرت سازندگی انسان به شکل دم افزونی عدم اطمینان و ناامنی او را رقم زده است (لاپتون[۶]، ۱۳۸۰: ۳۰۲- ۳۰۱). بشریت امروز غرق در توانایی‌های تکنولوژیک و فن سالارانۀ خویش، بیش از پیش خود ویرانگر، طبیعت ویرانگر و زمینْ ویرانگر گشته است. این مخاطرات امروزه به حدی رسیده است که «اولریش بِک[۷]» از جهان مخاطره‌آمیز و «آنتونی گیدنز» از گردونه خُرد کنندۀ مدرنیته سخن گفته‌اند (ریتزر[۸]،۱۳۹۳ : ۷۴۳-۷۴۲ و ریتزر ۱۳۹۲ :۲۰۵-۲۰۱). به تعبیر «بِک» ما آدمیان عصر حاضر در جهانی«ریسکْ سرشت» زندگی می‌کنیم که آکنده از عدم قطعیت‌ها[۹] و تهدیدهای بشرْساخته است (بریکول[۱۰]،۷:۱۳۹۳).
به بیانی ویژگی زندگی اجتماعی معاصر، میزان بی‌سابقه‌ای از مخاطرات خواسته و ناخواسته‌ای است که ریشه در عملکرد انسان و رشد و توسعه شتابان صنعتی دارند. امروز ارواح عدم ق

طعیت‌ها بیدار شده‌اند و راه را بر مخاطرات تشدید یافته گشوده‌اند، به وجهی که بسیاری از آن‌ها نظیر آلودگی‌های زیست محیطی، آلودگی‌های مواد غذایی و آب‌های آشامیدنی و زراعی، آلودگی‌های هوا و ریزگردهای موجود در جو زمین، فرسایش خاک، خطرات شیمیایی و هسته‌ای و تشعشعات رادیواکتیو، بازگشت و شیوع برخی از امراض مسری و ده‌ها تهدید دیگر هر دم گسترش یافته و پیامدهای ناگواری را بر زندگی بشر تحمیل می‌کنند (قاسمی، ۱۳۸۸: ۳۳).

از این رو جوامع انسانی، امروز بیش از پیش جهت اقدام عملی مؤثر در مقابل جهان پُر ریسک، نیازمند کسب آگاهی و بازاندیشی از سوی شهروندان، کنشگران زیست محیطی و متخخصان هستند. (بِک، گیدنز، لش[۱۱]، ۱۹۹۴). آگاهی از این که ریسک‌هایی هستند که محاسبه‌پذیرند (ریسک‌های خارجی[۱۲]) و ریسک‌هایی که بشرْ ساخته‌اند، اما خطرناک و ناپیدایند، به طوری که ما به وجود آن ها آگاه نیستیم و پیامدهای ناخواسته دارند (ریسک‌های برساختی[۱۳]). از این رو مطالعه مخاطرات محیطی در وجوه ادراکی و کُنشی بدین سبب اهمیت دارد که کم و کیف ادراکات و شیوه مواجهه با آن‌ها در ایجاد فاجعه‌ها و آسیب‌ها نقشی اساسی دارند. به طوری که از یک سو ادراک ضعیف و کنش منفعل، مخاطرات محیطی را بیشتر به حیطه عدم قطعیت‌های ناشناخته انداخته و آسیب و فاجعه به بار می‌آورند. از سوی دیگر میزان ادراک قوی و کنش فعال در برابر آن‌ها می‌تواند نرخ فجایع محیطی را کاهش دهد.

خصوصیات بنیادی خطر به عنوان محصول اجتناب ناپذیر «توسعه فنی و اقتصادی» تنها مربوط به کشورهای توسعه یافته نیست، بلکه صدمات«بدِ» حاصل از محصولات«خوبِ» صنعتی شدن، سرزمین‌های دیگری را ناشی از فرآیند «جهانی شدن[۱۴]» در برگرفته است. سرزمین‌هایی که خود در حال توسعه صنعتی[۱۵] هستند و یا فراهم کنندۀ منابع طبیعی می‌باشند؛ همگام با اثرات متعاقب اجتماعی و زیست محیطی[۱۶] به این فرآیند سوخت می‌رسانند. همان طور که جامعه صنعتی در سراسر جهان گسترش می‌یابد، کلاف در هم پیچیده‌ای از مخاطرات را تولید می‌کند. بنابراین مخاطرات امروزین مرز نمی‌شناسد و با گذر از مرزهای ملی تبدیل به مسائل جهانی می‌شوند (بِک، ۱۹۹۲).

شهر بزرگ تهران حاصل رشد شتابان و ناهمگون شهرنشینی در فضای ملی و بین‌المللی طی چند دهۀ اخیر است. این فضای قطبی شده و نامتوازن شهری در روند رشد عنان گسیخته، غول آسا و مصنوع خود با مخاطرات فزآینده و عدیده‌ای مواجه شده است و شرایط نامطمئنی را بر زندگی ساکنانش تحمیل کرده است. این کلان شهر با مخاطرات متعدد و رو به گسترش مانند خطر وقوع زلزله، فرونشست زمین، افزایش آلاینده‌ها و ریزگردها، کمبود آب، آلودگی آب، تخریب باغات، خطر طوفان‌ها و سیلاب‌ها، آلودگی مواد غذایی، بحران و انباشت زباله، ترافیک سنگین و آلودگی صوتی و ده‌ها معضل پُرخطر دیگر دست به گریبان است که با حیات و تداوم زندگی سالم و سلامت و بهداشت شهروندانش پیوندی بلافصل و بی چون و چرا دارد.

به بیان دیگر تهرانِ امروز شهری است خطرزا و برای شهرنشینان خطرزی که در تار و پودش امنیت و آرامش رو به افول می‌رود و ساکنانش را در جِرم انباشتی مخاطرات می‌افکند. این شهر به ماشین غول پیکر، بد ترکیب و پُرمصرف و غیر قابل کنترلی تبدیل شده است، که هر دم گوشت و پوست و جان و روان ساکنانش را بسان خُوره می‌خُورد و به هراس و بیم می‌اندازد. شهری که همگام با رشد شتابان خود، کرانه‌هایش را می‌بلعد و ضمیمه تخریب و مخاطره  می‌کند.

گرچه نقش رویکرد، ساختار و عملکرد دولت و مدیریت شهری در تشدید یا کاهش مخاطرات محیطیِ شهر تهران پُر رنگ و غیر قابل انکار است؛ اما طرز تلقی و نحوه مواجهه شهرنشینان نسبت به موقعیت‌های خطر اهمیتی هم سنگ با آن دارد و بر نگرش و عملکرد تصمیم‌گیران دولتی و شهری نیز اثر گذار است. به عبارتی کم و کیف ادراکات شهرنشینان ضمن آن که در چگونگی رویارویی با مخاطرات محیطی مؤثر است، بی تردید سیاست‌ها و برنامه‌های دولت و مدیریت شهری را در این حوزه تحت الشعاع  قرار می‌دهد و بر آن تأثیر می‌گذارد. از این رو  مطالعه و پژوهش در باب ادراک خطر لازم و ضروری است.

ماهیت موضوع و ویژگی‌های مسئله ایجاب می‌کند که پژوهش رویکرد کیفی[۱۷] از حیث روش‌شناسی اتخاذ کند. چنین رویکردی امکان می‌دهد از منظر تفسیری[۱۸] به موضوع ادراک مخاطرات محیطی در شهر تهران پرداخته شود. در رهیافت تفسیری در پی آن است که نخست دریابد از دید سوژه‌های مطلع[۱۹] (فاعلان شناسایی) منظور از ریسک (مخاطره) چیست؟ و اهم مخاطرات محیطی در شهر تهران مشتمل بر چه صُوَری است؟ دوم این که سوژه‌های مطلع چه برداشتی از ادراک شهرنشینان از مخاطرات محیطی شهر تهران دارند؟
سوم این که مطلعین چه شرایط علّی، شرایط زمینه‌ای، شرایط میانجی، کنش‌های راهبردیِ مقابله‌ای و پیامدهایی را حول برداشت‌شان از ادراک شهرنشینان در باب مخاطرات مزبور متصور هستند؟


🔹تعریف مخاطرات محیطی

مخاطرات محیطی[۲۰] به آن دست

ه از خطرات بالقوه و احتمالی اطلاق می‌شود که در صورت وقوع یا استمرار، آسیب‌زننده و یا فاجعه‌بار هستند و پیامدهای نامطلوب بر انسان‌ها وارد خواهند ساخت. اغلب این ریسک‌ها انسان ساخت هستند و در نتیجۀ دخالت نابجای آدمیان بر طبیعت، دست‌کاری‌های بیولوژیک‌ فعالیت‌های صنعتی و یا فرآوری‌سازی‌های شیمیایی و در اثر رابطۀ ناپایدار جوامع انسانی با محیط‌زیست تولید شده‌اند. تداوم یا وقوع این خطرات می‌توانند بر اندام‌ها و سیستم‌های حیاتیِ انسان‌ها و محیط‌زیستی که در آن به سر می‌برند، صدمات جبران ناپذیر وارد کرده و منجر به تلفات جانی و خسارات مالی و انقراض گونه‌های گیاهی و جانوری و صدمات جبران‌ناپذیر زیست‌محیطی شوند. ریسک‌هایی (مخاطراتی) که از یک سو ممکن است از قوۀ محاسبۀ فنی بگریزند و مشمول عدم قطعیت‌های ناشناخته و ناخواسته شوند، به طوری که قادر به تشخیص آن‌ها نبوده و یا نتوان در برابرشان کنش فعال و مؤثری انجام داد و تنها هنگام حدوث و پیامدهای زیان‌بارشان آشکار شوند (توسلی و ودادهیر، ۱۳۸۷: ۲۸- ۲۶ ؛ کمشال[۲۱]، ۱۳۹۱: ۳۲). از سوی دیگر ریسک‌ها  ممکن است قبل از وقوع و تبعات ناگوارشان به انتظار و ادراک درآیند و شهروندان بتوانند با خِرَد مردمی و عقلانیت اجتماعی با اقدامات مؤثر و همکاری با خِرَد علمی و عقل فنی از پیش‌آمدنشان جلوگیری کنند و یا عواقب‌شان را تحت کنترل درآورند (بِک،۱۹۹۶). ریتیچینی رات[۲۲] (۲۰۱۳) به احتمال فاجعه‌هایی مانند سیل، زلزله، و تغییرات آب و هوایی و آلودگی‌ها و امثالهم ریسک‌هایی محیطی اطلاق می‌کند که ممکن است بشرساخته یا طبیعی و یا از اندر کنش انسان و طبیعت حاصل آمده باشند.

پرسش‌های پژوهش

– از دید سوژه‌های مطلع، مفهوم ریسک (مخاطره) چه ابعاد و ویژگی‌هایی دارد؟

– اهم مخاطرات محیطی شهر تهران از نظر سوژه‌‌های مطلع کدامند؟

– چه مفاهیم و مقولاتی از برداشت سوژه‌های مطلع درباب ادراک شهرنشینان از مخاطرات محیطیِ شهر تهران استهفام می‌شود؟

– سوژه‌های مطلع چه شرایط علّی، میانجی و زمینه‌ای را حول برداشت‌شان از ادراک شهرنشینان درباب مخاطرات محیطی شهر تهران مترتب هستند؟

– سوژه‌های مطلع چه برداشتی از کنش‌های راهبردیِ شهرنشینان در مواجهه با مخاطرات محیطی شهر تهران متصور هستند؟

– از منظر سوژه‌های مطلع، پیامدهای حاصل از کنش‌های راهبردیِ مواجهه شهرنشینان تهرانی در باب مخاطرات محیطی مشتمل بر چه ابعاد و عناصری است؟

– پدیدۀ مرکزی (سازه مفهومی ادراک شهرنشینان از مخاطرات محیطی) مأخوذ از مطالعه اکتشافی چیست؟ و مشتمل بر چه مفاهیم و مقولاتی است؟

– چه مدل پارادایمی حاصل از مطالعه اکتشافی در باب برداشت مطلعین از ادراک شهرنشینان درباره مخاطرات محیطی شهر تهران قابل ارائه است؟

 

۱.Risk

۲.Bopal

۳.Exon Valdez

۴.Ebola

۵.Instrumental Rationality

۶.Lupton

۷.Ulrich Beck

۸.Ritzer

۹.Uncertainties

۱۰.Breakwell

۱۱.Lash

۱۲.External Risks

۱۳.Construction Risks

۱۴.Globalization

۱۵.Induserial Development

۱۶.Ecological

۱۷.Qualitative Approach

۱۸.Interpretative

۱۹.Informed Subjects

۲۰.Environmental Risks

۲۱.Kemshal

۲۲.Rittichainuwat

 @kavosh_garan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پیر بوردیو درباره کتاب تمایز
پرسش پنج: مفهوم سرمایه در نزد مارکس و در نزد بوردیو / N. Fakouhi…
پرسش پنج: مفهوم سرمایه در نزد مارکس و در نزد بوردیو

🔻دکتر ناصر فکوهی

@kavosh_garan
سخنرانی دکتر آرش حیدری: کار هنر و ایده‌ی رهایی: گفتاری در نسبت هنر…
کار هنر و ایده‌ی رهایی: گفتاری در نسبت هنر و زندگی اجتماعی

🔻 دکتر آرش حیدری

@kavosh_garan
📣 تیم تخصصی پژوهشی«سپهر»
💥 به صورت تضمینی خدمات زیر را به شما ارایه میدهد: 👇


پذیرش و چاپ تضمینی مقاله
📌 فقط در رشته های: 👇👇👇


☀️حقوق ، علوم‌سیاسی، روابط بین الملل، جامعه شناسی ،
جغرافیای سیاسی، مطالعات منطقه ای، روانشناسی



📢 با نمونه کار های موفق🙏🏽

آدرس کانال تلگرام: 👇
https://www.tg-me.com/accaptancenikooarticle

ارتباط مستقیم با مدیریت:
📩[email protected]

آدرس اینستا: 👇
https://www.instagram.com/drnikoo_researcher?igsh=N2JxNTMyazlsNWk0&utm_source=qr

👩‍💻 با مدیریت دکتر دربندی
🆔 https://www.tg-me.com/drdarbandi_7199
☎️ ۰۹۱۹۲۳۹۲۰۶۵-۰۲۱۲۲۸۸۶۱۷۲
📶درسگفتارهای جامعه شناسی
Photo
مرگ خودخواسته کیانوش سنجری، خودکشی اعتراضی یا «تقلایی در بی‌معنایی»


صدرا عبدالهی

هر خودکشی یک پیام است که ما باید آن را بشنویم و درک کنیم. آیا پایان دادن به زندگی می‌تواند یک رفتار اعتراضی باشد یا تنها نوعی تقلای فردی در مواجهه با بی‌معنایی زندگی است؟


کیانوش سنجری، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی، چهارشنبه ۲۳ آبان در اقدامی اعتراضی به زندگی خود پایان داد. او یک روز قبل از این اقدام با انتشار متنی در صفحه شخصی خود در ایکس نوشت: «اگر تا ساعت ۷ غروب امروز چهارشنبه ۲۳ آبان سال ۱۴۰۳ فاطمه سپهری، نسرین شاکرمی، توماج صالحی و آرشام رضایی از زندان آزاد نشوند و خبر آزادی‌شان در سایت خبری قوه قضاییه منتشر نشود، من در اعتراض به دیکتاتوری خامنه‌ای و شرکایش به زندگی‌ام پایان خواهم داد.» و در نهایت بعد از ظهر چهارشنبه با انتشار این متن به زندگی خود پایان داد:
«الوعده وفا.
هیچ کس نباید به خاطر بیان عقایدش زندانی شود. اعتراض حق هر شهروند ایرانی‌ست.
زندگی من پس از این توییت به پایان خواهد رسید اما فراموش نکنیم که ما برای عشق به زندگی جان داده و می‌دهیم، و نه مرگ.
آرزومندم روزی ایرانیان بیدار و بر بردگی چیره شوند.
پاینده ایران.»
مهدی (کیانوش) سنجری‌باف ۴۲ ساله، در ۱۷ سالگی در جریان تظاهرات دانشجویی در سالگرد واقعه تیر ۱۳۷۸ بازداشت شد. او در سال ۲۰۰۷ میلادی از ایران مهاجرت کرد. سنجری که سابقه کار در شبکه خبری صدای آمریکا و نهادهای حقوق‌بشری را داشت، پس از یک دوره سکونت در ایالات متحده آمریکا، مهر ۱۳۹۵ به ایران بازگشت. او کمتر از دوماه پس از ورود به کشورش ایران بازداشت و در ادامه از سوی محاکم قضایی جمهوری اسلامی به ۱۱ سال زندان (پنج سال حبس تعزیری، ۶ سال حبس تعلیقی) و دو سال ممنوع‌الخروجی محکوم شد. سنجری در فروردین ۱۴۰۱ پس از طی دوره زندان و ممنوع‌الخروجی، باردیگر ایران را ترک کرد اما پس از مدتی به ایران بازگشت و دوباره در آبان ۱۴۰۱ بازداشت شد. سنجری تا پیش از آزادی و در دوران حبس به بیمارستان روانی امین‌آباد منتقل شد.


پایان‌دادن به زندگی در بسیاری از فرهنگ‌ها و جوامع همواره یک تابو بوده است. در چند دهه اخیر به‌ویژه در کشورهایی با وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خاص، خودکشی به طور فزاینده‌ای به عنوان یکی از ابعاد پیچیده و غیرقابل چشم‌پوشی از بحران‌های فردی و جمعی ظهور کرده است. در جامعه ایران، طی سال‌های اخیر شاهد افزایش چشم‌گیر خودکشی‌ها به ویژه در میان گروه‌ها و طبقات مختلف جامعه بوده‌ایم. خودکشی‌هایی که به نظر می‌رسد نه تنها ناشی از مشکلات فردی یا روانی، بلکه به‌ویژه واکنشی به فشارهای اجتماعی و سیاسی و بی‌معنایی‌های گسترده در جامعه هستند. در این یادداشت، قصد داریم از زوایای مختلف این پدیده را بررسی کنیم که آیا پایان‌دادن به زندگی می‌تواند یک رفتار اعتراضی باشد یا تنها نوعی تقلای فردی در مواجهه با بی‌معنایی زندگی است.

در چند روز اخیر، جامعه ایران شاهد خودکشی‌های تکان‌دهنده‌ای بوده است که در بطن بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور ریشه دارد؛ از جمله دو دانش‌آموز که در اثر فشارهای مدیران مدرسه به‌دلیل نوع پوشش به زندگیشان پایان دادند و درنهایت كيانوش سنجری، یک فعال سیاسی شناخته شده که چهارشنبه شب ۲۳ آبان با اعلام قبلی خواسته‌هايش خطاب به حاكميت، جان خود را گرفت. این‌ها تنها نمونه‌هایی از این پدیده‌اند. این خودکشی‌ها نه تنها فاجعه‌ای انسانی‌اند بلکه باید به‌دقت تحلیل شوند، چرا که هر کدام از آن‌ها می‌توانند بازتابی از شرایط اجتماعی و سیاسی معاصر ایران و رفتار حاكميت و روشنفكران و نخبگان سياسی و حقوق بشری (به عنوان تماشاگر) در قبال چنين اتفاق‌‌هایی باشند.

خودکشی به طور سنتی به عنوان پایان دادن به زندگی در اثر فشارهای روانی و فردی شناخته می‌شود. اما در بسیاری از جوامع، خودکشی می‌تواند معنای عمیق‌تری پیدا کند و به نوعی از اعتراض به شرایط اجتماعی و سیاسی تبدیل شود. در تاریخ معاصر، خودکشی‌های اعتراضی نمادهایی از اعتراض به ظلم و بی‌عدالتی بوده‌اند. از جمله خودکشی‌های معترضانه تبتی‌هایی که در اعتراض به اشغال چین در دهه ۱۹۶۰ میلادی به زندگیشان پایان دادند، تا خودکشی‌های روشنفکران و فعالان سیاسی در کشورهای مختلف به عنوان ابراز نارضایتی از وضعیت اجتماعی و سیاسی کشورشان.

در ایران، خودکشی‌های اخیر می‌توانند نمادهایی از بحران‌های اجتماعی و سیاسی در دوران جمهوری اسلامی باشند. فشارهای اقتصادی، سرکوب‌های سیاسی و اجتماعی، و وضعیت آزادی‌های فردی و اجتماعی باعث شده است که بسیاری از افراد در مواجهه با ناکامی‌ها و بی‌عدالتی‌ها به نقطه‌ای برسند که زندگی را غیرقابل تحمل بدانند و در نتیجه، دست به خودکشی بزنند.
📶درسگفتارهای جامعه شناسی
Photo
به عبارت دیگر، این نوع خودکشی‌ها در بسیاری از موارد ممکن است به عنوان یک واکنش اعتراضی به شرایط بیرونی، همچون فشارهای اجتماعی، سیاسی، یا اقتصادی قلمداد شوند.

فلسفه و روانشناسی نیز در بررسی این پدیده نقشی اساسی دارند. از منظر فلسفی، بسیاری از متفکران چون آلبر کامو و فردریش نیچه، به مسأله بی‌معنایی زندگی پرداخته‌اند. کامو در کتاب خود، «افسانه سیزیف» خودکشی را در مواجهه با بی‌معنایی وجود بشری مطرح می‌کند. او معتقد است که زندگی انسان در ذات خود بی‌معنا است و در نتیجه، انسان باید با پذیرش این بی‌معنایی، زندگی خود را به معنای فردی و شخصی بازتعریف کند. در این چارچوب، خودکشی می‌تواند به عنوان یک «تلاش برای فرار» از بی‌معنایی و سرکوب‌های درونی تعبیر شود. کامو خودکشی را به عنوان یک «جواب» به بی‌معنایی زندگی نمی‌پذیرد، چرا که به باور او، ما باید زندگی را با تمام تناقضات و دشواری‌هایش ادامه دهیم، نه اینکه از آن فرار کنیم.

در روانشناسی، خودکشی معمولاً به عنوان نتیجه اضطراب‌های شدید روانی، افسردگی و احساس عجز بررسی می‌شود. زمانی که فرد در برابر مشکلات اجتماعی و اقتصادی احساس بی‌پناهی می‌کند، این می‌تواند به احساس یأس و ناامیدی منجر شود. این نوع اضطراب‌ها معمولاً در کشورهایی با شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بحرانی تشدید می‌شود. در ایران، این مشکلات به صورت سیستمی و ساختاری وجود دارند و از بحران اقتصادی گرفته تا سرکوب‌های سیاسی و اجتماعی، بر روان جمعی افراد اثر گذاشته‌اند. بنابراین، افراد به‌ویژه در شرایطی که به آنها هیچ امیدی به تغییر وضعیت نمی‌دهند، ممکن است به خودکشی به عنوان یک «فرار» از شرایط تلخ زندگی روی آورند.


خودکشی: اعتراض یا تقلای فردی؟
آیا خودکشی می‌تواند به‌عنوان یک رفتار اعتراضی تلقی شود؟ پاسخ به این سوال پیچیده است. در جوامعی که سرکوب سیاسی و اجتماعی شدید است، خودکشی گاهی می‌تواند به‌عنوان یک راه‌حل نهایی برای فرد تبدیل به اعتراض شود. این اعتراض نه از طریق ابراز مخالفت‌های آشکار بلکه از طریق کنش نهایی و خودآگاهانه‌ای که فرد انجام می‌دهد، بروز می‌کند.

به‌ویژه در مواردی که فرد به دلیل احساس عدم توانایی در تغییر شرایط بیرونی خود به خودکشی روی می‌آورد، این اقدام به نوعی بازتابی از اعتراض به ساختارهای اجتماعی و سیاسی است که او را در موقعیتی بی‌پناه قرار داده‌اند.

از سوی دیگر، خودکشی به‌ویژه در شرایط کشوری مثل ایران، می‌تواند نشان‌دهنده یک نوع تقلای فردی در برابر بی‌معنایی زندگی باشد. فردی که در مواجهه با فشارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی احساس بی‌معنایی می‌کند، ممکن است دیگر به زندگی ادامه ندهد و دست به خودکشی بزند، نه به عنوان اعتراض، بلکه به عنوان یک راه فرار از بی‌معنایی و ظلم.

هشداری برای ایران 👈

افزایش خودکشی‌ها در ایران، به‌ویژه در میان طبقات مختلف جامعه باید به‌طور جدی مورد توجه قرار گیرد. این پدیده، که در ظاهر ممکن است نتیجه مشکلات فردی باشد، در واقع بازتابی از بحران‌های عمیق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در کشور است. خودکشی می‌تواند هم به عنوان یک رفتار اعتراضی در برابر ظلم و بی‌عدالتی‌ها به عنوان یک تقلای فردی در برابر بی‌معنایی زندگی دیده شود. در هر دو حالت، ضرورت توجه به شرایط روانی و اجتماعی جامعه و ایجاد تغییرات ساختاری برای پیشگیری از این بحران‌ها، بیش از پیش احساس می‌شود.

و در نهایت و بدون شک، هر خودکشی یک پیام است که ما باید آن را بشنویم و درک کنیم. مرگ خود خواسته کیانوش سنجری یک هشدار برای ایران بود.

@kavosh_garan
2024/11/16 06:26:14
Back to Top
HTML Embed Code: