🔴 دانشگاههای دولتی در اشغال ثروتمندان
تنها هفت درصد دانشجویان از دهکهای اول و دوم هستند در مقابل سهم ۳۷ درصدی دهکهای نهم و دهم؛ یعنی ثروتمندان پنج برابر فقیران صندلیهای آموزش عالی را اشغال کردهاند.
بازوی پژوهشی مجلس شورای اسلامی میگوید دسترسی فقرا به آموزش عالی، با وجود هزینه پایین شهریه دانشگاههای دولتی به دلیل هزینههای جنبی از جمله بالا رفتن هزینه زندگی و از دست رفتن درآمد احتمالی حین تحصیل کمتر شده است.
یافتههای گزارش «بررسی وضعیت عدالت آموزش عالی در ایران فصل اول: دادهها و شواهد آماری» مرکز پژوهشهای مجلس که ۲۶ شهریور منشر شد، بیانگر سهم دو برابری دهکهای نهم و دهم نسبت به دهکهای اول و دوم به دانشگاه و آموزش عالی است، چرا که در دو دهک نخست تنها ۲۷ درصد از فرزندان ۱۸ تا ۲۴ وارد دانشگاه شدهاند در حالی که ۵۷ درصد فرزندان این گروه سنی در دهکهای نهم و دهم به دانشگاه راه یافتهاند. به بیان دیگر در فقیرترین لایههای جامعه یک تا دو تن تحصیلات دانشگاهی دارند. این نسب در دهک نهم و دهم سه نفر از پنج نفر است.
بر پایه این دادهها دسترسی به آموزش عالی و درآمد خانوار رابطه مستقیمی دارند و هر چه که میزان درآمد افزایش مییابد، سهم افراد دانشآموخته دانشگاهی بیشتر میشود. در دهکهای سوم و چهارم ۳۸٬۹ درصد فارغ التحصیل دانشگاه هستند. این نسبت در دهکهای پنجم و ششم به ۴۰ درصد و در دهکهای هفتم و هشتم به ۵۰٬۸ درصد میرسد.
نرخ فارغالتحصیلی فرزندان ۱۸ تا ۲۴ ساله به تفکیک دهکهای درآمدی هم نشان میدهد در دهکهای نهم و دهم به عنوان ثروتمندترین لایه جمعیتی نرخ پایان تحصیلات مقطع کارشناسی ۲٬۵ برابر دهکهای اول و دوم است. تنها ۲۰ درصد جوانان ۱۸ تا ۲۴ سال در دو دهک نخست مدرک کارشناسی دارند در حالیکه در دو دهک پردرآمد بیش از نیمی از این گروه (۵۱٬۲) دانشآموخته مقطع کارشناسی هستند. این شاخص برای دهکهای هفتم و هشتم ۴۴٬۲ درصد، پنجم و ششم ۳۴٬۲ درصد و سوم و چهارم ۳۲ درصد برآورد شده است.
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید
منبع: رادیو زمانه
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
تنها هفت درصد دانشجویان از دهکهای اول و دوم هستند در مقابل سهم ۳۷ درصدی دهکهای نهم و دهم؛ یعنی ثروتمندان پنج برابر فقیران صندلیهای آموزش عالی را اشغال کردهاند.
بازوی پژوهشی مجلس شورای اسلامی میگوید دسترسی فقرا به آموزش عالی، با وجود هزینه پایین شهریه دانشگاههای دولتی به دلیل هزینههای جنبی از جمله بالا رفتن هزینه زندگی و از دست رفتن درآمد احتمالی حین تحصیل کمتر شده است.
یافتههای گزارش «بررسی وضعیت عدالت آموزش عالی در ایران فصل اول: دادهها و شواهد آماری» مرکز پژوهشهای مجلس که ۲۶ شهریور منشر شد، بیانگر سهم دو برابری دهکهای نهم و دهم نسبت به دهکهای اول و دوم به دانشگاه و آموزش عالی است، چرا که در دو دهک نخست تنها ۲۷ درصد از فرزندان ۱۸ تا ۲۴ وارد دانشگاه شدهاند در حالی که ۵۷ درصد فرزندان این گروه سنی در دهکهای نهم و دهم به دانشگاه راه یافتهاند. به بیان دیگر در فقیرترین لایههای جامعه یک تا دو تن تحصیلات دانشگاهی دارند. این نسب در دهک نهم و دهم سه نفر از پنج نفر است.
بر پایه این دادهها دسترسی به آموزش عالی و درآمد خانوار رابطه مستقیمی دارند و هر چه که میزان درآمد افزایش مییابد، سهم افراد دانشآموخته دانشگاهی بیشتر میشود. در دهکهای سوم و چهارم ۳۸٬۹ درصد فارغ التحصیل دانشگاه هستند. این نسبت در دهکهای پنجم و ششم به ۴۰ درصد و در دهکهای هفتم و هشتم به ۵۰٬۸ درصد میرسد.
نرخ فارغالتحصیلی فرزندان ۱۸ تا ۲۴ ساله به تفکیک دهکهای درآمدی هم نشان میدهد در دهکهای نهم و دهم به عنوان ثروتمندترین لایه جمعیتی نرخ پایان تحصیلات مقطع کارشناسی ۲٬۵ برابر دهکهای اول و دوم است. تنها ۲۰ درصد جوانان ۱۸ تا ۲۴ سال در دو دهک نخست مدرک کارشناسی دارند در حالیکه در دو دهک پردرآمد بیش از نیمی از این گروه (۵۱٬۲) دانشآموخته مقطع کارشناسی هستند. این شاخص برای دهکهای هفتم و هشتم ۴۴٬۲ درصد، پنجم و ششم ۳۴٬۲ درصد و سوم و چهارم ۳۲ درصد برآورد شده است.
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید
منبع: رادیو زمانه
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
t.me
دانشگاههای دولتی در اشغال ثروتمندان
تنها هفت درصد دانشجویان از دهکهای اول و دوم هستند در مقابل سهم ۳۷ درصدی دهکهای نهم و دهم؛ یعنی ثروتمندان پنج برابر فقیران صندلیهای آموزش عالی را اشغال کردهاند.
🔴 بیانیه انجمن صنفی معلمان کوردستان در رابطه با #آغاز_سال_تحصیلی_جدید
فرهنگیان ارجمند، دانشآموزان فهیم و مردم شریف ایران؛
درود و احترام
مهر سرآغازیست دوباره برای کسب معرفت بیشتر و فرصتیست ارزشمند تا به دانش و بینش بیشتری مجهز شویم و بیش از پیش در راه رشد و توسعە خود و جامعەمان قدم برداریم. مهر تجدید بیعت با قلم و کتاب و سنگر آزادی و دوری جستن از انقیاد، نادانی و حقارت است. بیشک قرار گرفتن دانشآموزان مصمم و معلمان باانگیزە و توانمند در کنار هم میتواند منشاء تحولات مهمی بشود و بە خلق اندیشههایی مترقیتر و شناختی عمیقتر از انسان، زندگی و کائنات بینجامد.
چنانچه مستحضرید طی سالیان متمادی معلمان کشور در بدترین شرایط اجتماعی و اقتصادی، علیرغم بیمهری دولتهای مختلف و بیتوجهی به خواستههای برحقشان هرگز نسبت به آموزش و تحصیل آیندهسازان کشور کوتاهی نکردە و علیرغم شرایط بد اجتماعی و اقتصادی از بسیاری از آرزوهای خود چشمپوشی کرده و در نهایت دلسوزی، همدلی و همفکری با خانوادەها تلاش نمودەاند زمینه رشد و پیشرفت فرزندان آنها را فراهم سازند. معلمان فارغ از هر نوع وابستگی حزبی، سیاسی و طبقاتی خطر کالایی شدن آموزش را هشدار داده و آن را در راستای انحطاط هویت اجتماعی دانشآموزان و طبقاتی شدن جامعە دیده و با دادن هزینەهای فراوان علیه این بیعدالتی و ستم آشکار طغیان کردە و کوشیدهاند دست سودجویان کالاییسازی آموزش را از این امر حیاتی کوتاه نمایند. آنها همچنین هموارە با تمام وجود در برابر سیاستزدگی آموزش موضع گرفتە و نسبت بە پیامدهای آن هشدار دادەاند. در سنوات اخیر هم بە دنبال گسترش فضای امنیتی و پلیسی در مدارس، معلمان و فعالان صنفی از کیان مدرسە و جان و روان دانشآموزان دفاع کردند. اما متاسفانە نهادهای امنیتی و مسولان آموزش و پرورش بە جای تکریم آنها کمر همت بە حذف و سرکوب این معلمان دلسوز و شرافتمند بستەاند. بە طوری کە هر روز از گوشەای و شهری خبر انفصال و اخراج معلمی محبوب و حقطلب بە گوش میرسد. این اتفاقات در حالی تکرار میشود کە معلمان همواره بیان داشتەاند بهترین راه نجات آموزش و پرورش "استفاده از نظرات، انتقادات و راهکارهای سازندە معلمان منتقد" میباشد که بر اساس تعهد انسانی و اخلاقی در صدد توسعە آموزشهای مطلوب و کارآمد بر اساس اصول انسانی هستند و با نقدهای سازندهی خود در تلاشند آموزش را از انحرافات ساختاری و محتوایی که عامل عقبماندگی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادیست است برهانند. اگر اندک تدبیری در اندیشە دولتمردان و متولیان امر میبود میبایست به جای لجبازی، تهدید و تعرض به این معلمان منتقد و خوشذوق، از ایدهها و افکار آنان در جهت بهبود حال آموزش و پرورش بیمار کشور و اصلاح امور استفادە نمود.
همواره آرزوی این انجمن داشتن مدارسی سرشار از خلاقیت، سلامت روان و امنیتخاطر برای دانشآموزان و معلمان بوده و تمام تلاش و مبارزات انجمن معطوف به تحقق این هدف مقدس میباشد. اما "در اولویت نبودن آموزش و پرورش برای حاکمیت" و "بیتدبیریهای متولیان نظام آموزش و پرورش در سطوح مختلف ملی، استانی و شهرستانی" دمار از روزگار تعلیم و تربیت در آورده و بهارش را به خزانی غمانگیز تبدیل کرده است.
انجمن صنفی معلمان کوردستان ضمن شادباش بازگشایی مدارس به تمامی دانشآموزان عزیز، معلمان فرهیخته و والدین گرامی از همهی این بزرگواران و نیز فعالان عرصه آموزش و رسانه میخواهد با مسولیتپذیری بیشتری اوضاع مدارس را رصد نموده و با تقویت رویکرد انتقادی و مطالبهگرانه یاریگر انجمن در راستای تحقق یک نظام آموزشی عادلانه و پویا باشند. همچنین در آستانه بازگشایی مدارس از حاکمیت و بەویژە دولت جدید انتظار دارد بە وعدەهای خود پایبند بودە و ضمن ایجاد گشایش جدی در بودجە آموزش و پرورش و گسیل سرانە دانشآموزی و امکانات آموزشی و آزمایشگاهی کافی بە مدارس، بە رویەی سخیف و نامیمون لجبازی و کینهتوزی با معلمان و فعالان صنفی پایان دادە و مقدمات امنیت شغلی و بازگشت بە کار معلمانی که بر اثر فشار نیروهای امنیتی و حراستی و با رای دادگاەها و هیأتهای تخلفات اداری با احکام اخراج، انفصال، تبعید، بازنشستگی اجباری، محرومیت و... روبرو شدهاند فراهم نماید تا حلاوت و شادمانی شروع سال تحصیلی بە تلخی نگراید و معلمان بدون دغدغهی روحی و اندوە همکاران خود به کلاسهای درس بازگردند. چنانچە به هر دلیلی این خواستهی برحق پاسخ داده نشود برای دفاع از حق و حقوق پایمال شدهی خود از همهی ظرفیتهای قانونی موجود استفاده خواهیم کرد.
انجمن صنفی معلمان کوردستان (سقز و زیویه - سنندج - مریوان و سروآباد)
٣١ شهریورماه ١٤٠٣
🔹🔹🔹
نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
فرهنگیان ارجمند، دانشآموزان فهیم و مردم شریف ایران؛
درود و احترام
مهر سرآغازیست دوباره برای کسب معرفت بیشتر و فرصتیست ارزشمند تا به دانش و بینش بیشتری مجهز شویم و بیش از پیش در راه رشد و توسعە خود و جامعەمان قدم برداریم. مهر تجدید بیعت با قلم و کتاب و سنگر آزادی و دوری جستن از انقیاد، نادانی و حقارت است. بیشک قرار گرفتن دانشآموزان مصمم و معلمان باانگیزە و توانمند در کنار هم میتواند منشاء تحولات مهمی بشود و بە خلق اندیشههایی مترقیتر و شناختی عمیقتر از انسان، زندگی و کائنات بینجامد.
چنانچه مستحضرید طی سالیان متمادی معلمان کشور در بدترین شرایط اجتماعی و اقتصادی، علیرغم بیمهری دولتهای مختلف و بیتوجهی به خواستههای برحقشان هرگز نسبت به آموزش و تحصیل آیندهسازان کشور کوتاهی نکردە و علیرغم شرایط بد اجتماعی و اقتصادی از بسیاری از آرزوهای خود چشمپوشی کرده و در نهایت دلسوزی، همدلی و همفکری با خانوادەها تلاش نمودەاند زمینه رشد و پیشرفت فرزندان آنها را فراهم سازند. معلمان فارغ از هر نوع وابستگی حزبی، سیاسی و طبقاتی خطر کالایی شدن آموزش را هشدار داده و آن را در راستای انحطاط هویت اجتماعی دانشآموزان و طبقاتی شدن جامعە دیده و با دادن هزینەهای فراوان علیه این بیعدالتی و ستم آشکار طغیان کردە و کوشیدهاند دست سودجویان کالاییسازی آموزش را از این امر حیاتی کوتاه نمایند. آنها همچنین هموارە با تمام وجود در برابر سیاستزدگی آموزش موضع گرفتە و نسبت بە پیامدهای آن هشدار دادەاند. در سنوات اخیر هم بە دنبال گسترش فضای امنیتی و پلیسی در مدارس، معلمان و فعالان صنفی از کیان مدرسە و جان و روان دانشآموزان دفاع کردند. اما متاسفانە نهادهای امنیتی و مسولان آموزش و پرورش بە جای تکریم آنها کمر همت بە حذف و سرکوب این معلمان دلسوز و شرافتمند بستەاند. بە طوری کە هر روز از گوشەای و شهری خبر انفصال و اخراج معلمی محبوب و حقطلب بە گوش میرسد. این اتفاقات در حالی تکرار میشود کە معلمان همواره بیان داشتەاند بهترین راه نجات آموزش و پرورش "استفاده از نظرات، انتقادات و راهکارهای سازندە معلمان منتقد" میباشد که بر اساس تعهد انسانی و اخلاقی در صدد توسعە آموزشهای مطلوب و کارآمد بر اساس اصول انسانی هستند و با نقدهای سازندهی خود در تلاشند آموزش را از انحرافات ساختاری و محتوایی که عامل عقبماندگی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادیست است برهانند. اگر اندک تدبیری در اندیشە دولتمردان و متولیان امر میبود میبایست به جای لجبازی، تهدید و تعرض به این معلمان منتقد و خوشذوق، از ایدهها و افکار آنان در جهت بهبود حال آموزش و پرورش بیمار کشور و اصلاح امور استفادە نمود.
همواره آرزوی این انجمن داشتن مدارسی سرشار از خلاقیت، سلامت روان و امنیتخاطر برای دانشآموزان و معلمان بوده و تمام تلاش و مبارزات انجمن معطوف به تحقق این هدف مقدس میباشد. اما "در اولویت نبودن آموزش و پرورش برای حاکمیت" و "بیتدبیریهای متولیان نظام آموزش و پرورش در سطوح مختلف ملی، استانی و شهرستانی" دمار از روزگار تعلیم و تربیت در آورده و بهارش را به خزانی غمانگیز تبدیل کرده است.
انجمن صنفی معلمان کوردستان ضمن شادباش بازگشایی مدارس به تمامی دانشآموزان عزیز، معلمان فرهیخته و والدین گرامی از همهی این بزرگواران و نیز فعالان عرصه آموزش و رسانه میخواهد با مسولیتپذیری بیشتری اوضاع مدارس را رصد نموده و با تقویت رویکرد انتقادی و مطالبهگرانه یاریگر انجمن در راستای تحقق یک نظام آموزشی عادلانه و پویا باشند. همچنین در آستانه بازگشایی مدارس از حاکمیت و بەویژە دولت جدید انتظار دارد بە وعدەهای خود پایبند بودە و ضمن ایجاد گشایش جدی در بودجە آموزش و پرورش و گسیل سرانە دانشآموزی و امکانات آموزشی و آزمایشگاهی کافی بە مدارس، بە رویەی سخیف و نامیمون لجبازی و کینهتوزی با معلمان و فعالان صنفی پایان دادە و مقدمات امنیت شغلی و بازگشت بە کار معلمانی که بر اثر فشار نیروهای امنیتی و حراستی و با رای دادگاەها و هیأتهای تخلفات اداری با احکام اخراج، انفصال، تبعید، بازنشستگی اجباری، محرومیت و... روبرو شدهاند فراهم نماید تا حلاوت و شادمانی شروع سال تحصیلی بە تلخی نگراید و معلمان بدون دغدغهی روحی و اندوە همکاران خود به کلاسهای درس بازگردند. چنانچە به هر دلیلی این خواستهی برحق پاسخ داده نشود برای دفاع از حق و حقوق پایمال شدهی خود از همهی ظرفیتهای قانونی موجود استفاده خواهیم کرد.
انجمن صنفی معلمان کوردستان (سقز و زیویه - سنندج - مریوان و سروآباد)
٣١ شهریورماه ١٤٠٣
🔹🔹🔹
نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔴 آغاز تحصیل دانش یا تحمیل فقر؟
🔻 از زبان دیگریِ مطرود به بهانه آغاز سال تحصیلی جدید.
ما کودکان کار با صدایی از بستر محرومیت و رنج، سال تحصیلی جدید را به همه تبریک می گوئیم.
ما زباله دانها را بجای کلاس درس انتخاب نکرده ایم، این تحمیل مناسبات سیاسی_اقتصادی حاکم بر جهان ماست.
ما فرزند طلاق هستیم، ما محصول اعتیاد هستیم، ما مهاجریم، ما در حاشیه متولد می شویم. اما، این انتخاب ما نبوده است، همچنانکه هم سن و سال های ما که در بهشت روی زمین تحصیل می کنند انتخاب خودشان نبوده است، ما کودکیم!! ما نتیجه تصمیمات اربابان قدرت هستیم. ما قربانیان کالایی شدن آموزش هستیم.
ما زائدان، متولد نمی شدیم اگر انباشت سرمایه نبود، اگر بازار بی رحم نیازمند ما نبود، اگر خداوندان پول و درفش بر مسند قدرت نبودند، اگر ذره ای عشق به دیگری در میان ما می بود.
ما به تمامی مسئولان نا کارآمد از صدر تا ذیل نمره مردودی می دهیم، چون رانت و غارت و اختلاس و پولی شدن آموزش و تضاد طبقاتی را در جامعه بسط و گسترش می دهند.
براستی منویات و تدابیر شما چیست که هر سال با ترک تحصیل انبوه دانش آموزان به تعداد ما افزوده می شود؟ آمار خودتان را امسال دیده اید؟؟ چرا به ما و دوستان محذوف ما از زندگی و درس نام "بازماندگان از تحصیل" داده اید؟ چرا بر ما نام " خلق نیروی کار ارزان" برای پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی هیولایی خود نمی دهید؟
این چه سیاست پلیدی است که همه همت خود را به کار می گیرید تا ما " ایجاد" شویم، آنگاه برای فریب عامه و برای امنیت!! در هر اعتراضی ما را سرکوب می کنید؟؟
ما به معلمان زندانی، اخراجی و... اعلام می کنیم: گرچه ناتوانیم، اما در صف شما علیه نابرابری های زندگی کُش مبارزه می کنیم، و در تقابل با آنانکه از بازتولید ما و ستم بر شما کسب قدرت می کنند، ایستاده ایم، چون شما از هر آنچه در توان داشتید برای بهبود زندگی و تحصیل ما دریغ نکردید. ما خون دل شما را درک می کنیم چون فقر را و مرگ را زندگی می کنیم.
ما گرچه در انزوا هستیم اما کارآمدترین سلاح رهایی بخش را در وجود خود کاشته ایم: امید
ما به آنانکه امروز در بازیهای راه مدرسه و کلاس های شلوغ پر از خنده، شادی می کنند، به فرمان " عشق به همنوع " تبریک می گوئیم.
#انجمن_فرهنگیان_هرسین
دوم مهرماه ۱۴۰۳
🔹🔹🔹
نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔻 از زبان دیگریِ مطرود به بهانه آغاز سال تحصیلی جدید.
ما کودکان کار با صدایی از بستر محرومیت و رنج، سال تحصیلی جدید را به همه تبریک می گوئیم.
ما زباله دانها را بجای کلاس درس انتخاب نکرده ایم، این تحمیل مناسبات سیاسی_اقتصادی حاکم بر جهان ماست.
ما فرزند طلاق هستیم، ما محصول اعتیاد هستیم، ما مهاجریم، ما در حاشیه متولد می شویم. اما، این انتخاب ما نبوده است، همچنانکه هم سن و سال های ما که در بهشت روی زمین تحصیل می کنند انتخاب خودشان نبوده است، ما کودکیم!! ما نتیجه تصمیمات اربابان قدرت هستیم. ما قربانیان کالایی شدن آموزش هستیم.
ما زائدان، متولد نمی شدیم اگر انباشت سرمایه نبود، اگر بازار بی رحم نیازمند ما نبود، اگر خداوندان پول و درفش بر مسند قدرت نبودند، اگر ذره ای عشق به دیگری در میان ما می بود.
ما به تمامی مسئولان نا کارآمد از صدر تا ذیل نمره مردودی می دهیم، چون رانت و غارت و اختلاس و پولی شدن آموزش و تضاد طبقاتی را در جامعه بسط و گسترش می دهند.
براستی منویات و تدابیر شما چیست که هر سال با ترک تحصیل انبوه دانش آموزان به تعداد ما افزوده می شود؟ آمار خودتان را امسال دیده اید؟؟ چرا به ما و دوستان محذوف ما از زندگی و درس نام "بازماندگان از تحصیل" داده اید؟ چرا بر ما نام " خلق نیروی کار ارزان" برای پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی هیولایی خود نمی دهید؟
این چه سیاست پلیدی است که همه همت خود را به کار می گیرید تا ما " ایجاد" شویم، آنگاه برای فریب عامه و برای امنیت!! در هر اعتراضی ما را سرکوب می کنید؟؟
ما به معلمان زندانی، اخراجی و... اعلام می کنیم: گرچه ناتوانیم، اما در صف شما علیه نابرابری های زندگی کُش مبارزه می کنیم، و در تقابل با آنانکه از بازتولید ما و ستم بر شما کسب قدرت می کنند، ایستاده ایم، چون شما از هر آنچه در توان داشتید برای بهبود زندگی و تحصیل ما دریغ نکردید. ما خون دل شما را درک می کنیم چون فقر را و مرگ را زندگی می کنیم.
ما گرچه در انزوا هستیم اما کارآمدترین سلاح رهایی بخش را در وجود خود کاشته ایم: امید
ما به آنانکه امروز در بازیهای راه مدرسه و کلاس های شلوغ پر از خنده، شادی می کنند، به فرمان " عشق به همنوع " تبریک می گوئیم.
#انجمن_فرهنگیان_هرسین
دوم مهرماه ۱۴۰۳
🔹🔹🔹
نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔴بیانیه تحلیلی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
به مناسبت فرارسیدن مهر ۱۴۰۳
در حالی به استقبال مهر و بازگشایی مدارس میرویم که در دومین سالگرد خیزش مردمی «زن، زندگی، آزادی» قرار داریم. قیامی دورانساز که روح تازهای در کالبد سپهر سیاسی و اجتماعی ایران دمید. اگرچه این قیام با قتل ژینا امینی جرقه خورد، اما حقخواهی مردم - بهویژه زنان- را در مدار جدیدی قرار داد که علیرغم ریخته شدن خونهایی عزیز و سرکوب گسترده از خیابان تا مدرسه و دانشگاه و کارخانه، حکومت نتوانست این جنبش را به محاق ببرد. اگر هنوز سرکوب وجود دارد به خاطر مقاومتی است که در تمام عرصههای اجتماعی شاهد آن هستیم.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی ایران ضمن گرامیداشت یاد و خاطرۀ تمام جانباختگان راه آزادی همچنان بر تغییر از پایین، درونزا و مبتنی بر حقوق اکثریت و تحقق دموکراسی، آزادی در همه عرصهها و حق تعیینسرنوشت از سوی مردم بر اصول خود برای تحقق جامعهای آزاد و برابر تاکید دارد و به مناسبت شروع سال تحصیلی جدید، تحلیل خود از شرایط و مطالبات و حقوق معلمان، دانش آموزان و جامعه را بهصورت زیر ارائه مینماید.
الف- تحلیل شرایط کلان ساختاری
شرایط اقتصادی:
در بحث شرایط اقتصادی که معیشت آحاد جامعه از جمله معلمان را تحتتأثیر قرار میدهد، شاهد بحران در وضعیت حقوقبگیران ناشی از اقتصاد رانتی و فساد ناشی از آن هستیم. اقتصاد ایران متأثر از سیاستهایی است که با ادغام در نظام سرمایۀ جهانی و سیاستهای پولی صندوق بینالملل، تولید و ثبات نیروی کار در تمام عرصهها را دچار چالش جدی نموده است. اقتصاد بهجای پاسخگویی به نیازهای مبرم و ضروری جامعه، در چنبرۀ باندهای قدرت و ثروت جریانهای سیاسی رقیب در حاکمیت سیاسی است. این رویکرد باعث بیثباتکاری نیروی کار شده است که در حوزۀ آموزشی وضعیت اسفناک نیروهای خرید خدماتی و پیمانی نمود پیداکرده است. این شکل از سیاست خدمات اجتماعی مانند خدمات بهداشتی، آموزشی و رفاهی را به سمت خصوصیسازی، کالایی و پولیشدن بیشتر سوق داده و به تبع آن باعث شده که اکثریت جامعه از کارگر تا معلم و پرستار که زیر خطفقر هستند، قادر به تأمین معیشت شرافتمندانه نگردند. وضعیت بیکاران، بیثباتکاران و حاشیهنشینان در دهکهای زیرین اسفناکتر است. این شرایط ریشۀ اصلی ادامۀ سیاستهای اعمال حاکمیت اقلیت بر اکثریت است. اکثریتی که در بخش تولید، توزیع و خدمات، ثروت را تولید میکنند، اما مواهب آن نصیب آقازادهها و نهادهای غیرپاسخگو و افراد سودجو میگردد. ادامه این روند بر فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی تأثیر مستقیم دارد. شکلگیری اعتراضات و جنبشهای یک دهۀ اخیر در پاسخ به این اقتصاد ناکارآمد است و تا مادامیکه این شرایط وجود دارد، تغییری در سایر عرصهها رخ نخواهد داد و شاهد نارضایتیهای بیشتر و اعتراضات فزایندهتر خواهیم بود. با درآمدن پزشکیان از صندوق رأی برخی گمان کرده بودند که قرار است تغییری رخ دهد، اما دولتهای موسوم به اصلاحطلب و اعتدالی در اصل سیاستهای اقتصادی حاکمیتی با رقیب بهاصطلاح اصولگرای خود تفاوتی ندارند. تفاوت در نحوۀ اجراست و منتفع کردن جریان خود از رانت اقتصادی، با این تفاوت که منابع و ثروت بیشتری از ثروت مردم تحت انقیاد ساختارهایی است که به هیچ مرجعی پاسخگو نیستند. بهطور مشخص نهادها و مراکز اقتصادی زیر نظر رهبری و ارگانهای نظامی که فعالیت اقتصادی دارند و از هرگونه مالیات معاف بوده و نظارتی بر آنها اعمال نمیگردد. این عوامل بخشی از مسایل ساختاری اقتصاد بیمار کشور است.
شرایط سیاسی و امنیتی
از فردای انقلاب و تثبیت حاکمیت، شاهد افول مشارکت سیاسی مردم هستیم. مردمی که برای آزادی، رفاه و برابری انقلاب کردند، همچنان به دنبال خواستههای محقق نشده خود هستند. در شرایط کنونی احزاب مستقل از جناحهای درون حاکمیت حق فعالیت نداشته، آزادیهای سیاسی و اجتماعی و آزادیبیان حتی در حد قانوناساسی جمهوری اسلامی وجود ندارد.
تشکلهای مستقل صنفی و مدنی از جمله شورای هماهنگی و کانونها و انجمنهای عضو، زیر شدیدترین فشارهای دستگاه امنیتی و قوه قضاییه قرار دارند. حق اعتصاب، تجمع و تحصن، توسط بخشهای مختلف نیروی کار عملاً ممنوع است. معلمان، پرستاران، دانشجویان، بازنشستگان و کارگران اگر بخواهند بهصورت علنی و مسالمتآمیز تجمع نمایند سرکوب میشوند. اعتراضات کوچک و محدود اگر مقطعی تحمل میگردد و بازتاب رسانهای مییابد - ضمن با ارزش بودن آنها- به معنای آزادی تجمعات نیست. به عنوان نمونه شورای هماهنگی که قادر است در حیطه خود فراخوان سراسری دهد، بعد از سرکوب گسترده در بهار ۱۴۰۱ و متعاقب آن در قیام ژینا همچنان زیر ضرب قرار دارد.
📍ادامه بیانیه را اینجا بخوانید
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
به مناسبت فرارسیدن مهر ۱۴۰۳
در حالی به استقبال مهر و بازگشایی مدارس میرویم که در دومین سالگرد خیزش مردمی «زن، زندگی، آزادی» قرار داریم. قیامی دورانساز که روح تازهای در کالبد سپهر سیاسی و اجتماعی ایران دمید. اگرچه این قیام با قتل ژینا امینی جرقه خورد، اما حقخواهی مردم - بهویژه زنان- را در مدار جدیدی قرار داد که علیرغم ریخته شدن خونهایی عزیز و سرکوب گسترده از خیابان تا مدرسه و دانشگاه و کارخانه، حکومت نتوانست این جنبش را به محاق ببرد. اگر هنوز سرکوب وجود دارد به خاطر مقاومتی است که در تمام عرصههای اجتماعی شاهد آن هستیم.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی ایران ضمن گرامیداشت یاد و خاطرۀ تمام جانباختگان راه آزادی همچنان بر تغییر از پایین، درونزا و مبتنی بر حقوق اکثریت و تحقق دموکراسی، آزادی در همه عرصهها و حق تعیینسرنوشت از سوی مردم بر اصول خود برای تحقق جامعهای آزاد و برابر تاکید دارد و به مناسبت شروع سال تحصیلی جدید، تحلیل خود از شرایط و مطالبات و حقوق معلمان، دانش آموزان و جامعه را بهصورت زیر ارائه مینماید.
الف- تحلیل شرایط کلان ساختاری
شرایط اقتصادی:
در بحث شرایط اقتصادی که معیشت آحاد جامعه از جمله معلمان را تحتتأثیر قرار میدهد، شاهد بحران در وضعیت حقوقبگیران ناشی از اقتصاد رانتی و فساد ناشی از آن هستیم. اقتصاد ایران متأثر از سیاستهایی است که با ادغام در نظام سرمایۀ جهانی و سیاستهای پولی صندوق بینالملل، تولید و ثبات نیروی کار در تمام عرصهها را دچار چالش جدی نموده است. اقتصاد بهجای پاسخگویی به نیازهای مبرم و ضروری جامعه، در چنبرۀ باندهای قدرت و ثروت جریانهای سیاسی رقیب در حاکمیت سیاسی است. این رویکرد باعث بیثباتکاری نیروی کار شده است که در حوزۀ آموزشی وضعیت اسفناک نیروهای خرید خدماتی و پیمانی نمود پیداکرده است. این شکل از سیاست خدمات اجتماعی مانند خدمات بهداشتی، آموزشی و رفاهی را به سمت خصوصیسازی، کالایی و پولیشدن بیشتر سوق داده و به تبع آن باعث شده که اکثریت جامعه از کارگر تا معلم و پرستار که زیر خطفقر هستند، قادر به تأمین معیشت شرافتمندانه نگردند. وضعیت بیکاران، بیثباتکاران و حاشیهنشینان در دهکهای زیرین اسفناکتر است. این شرایط ریشۀ اصلی ادامۀ سیاستهای اعمال حاکمیت اقلیت بر اکثریت است. اکثریتی که در بخش تولید، توزیع و خدمات، ثروت را تولید میکنند، اما مواهب آن نصیب آقازادهها و نهادهای غیرپاسخگو و افراد سودجو میگردد. ادامه این روند بر فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی تأثیر مستقیم دارد. شکلگیری اعتراضات و جنبشهای یک دهۀ اخیر در پاسخ به این اقتصاد ناکارآمد است و تا مادامیکه این شرایط وجود دارد، تغییری در سایر عرصهها رخ نخواهد داد و شاهد نارضایتیهای بیشتر و اعتراضات فزایندهتر خواهیم بود. با درآمدن پزشکیان از صندوق رأی برخی گمان کرده بودند که قرار است تغییری رخ دهد، اما دولتهای موسوم به اصلاحطلب و اعتدالی در اصل سیاستهای اقتصادی حاکمیتی با رقیب بهاصطلاح اصولگرای خود تفاوتی ندارند. تفاوت در نحوۀ اجراست و منتفع کردن جریان خود از رانت اقتصادی، با این تفاوت که منابع و ثروت بیشتری از ثروت مردم تحت انقیاد ساختارهایی است که به هیچ مرجعی پاسخگو نیستند. بهطور مشخص نهادها و مراکز اقتصادی زیر نظر رهبری و ارگانهای نظامی که فعالیت اقتصادی دارند و از هرگونه مالیات معاف بوده و نظارتی بر آنها اعمال نمیگردد. این عوامل بخشی از مسایل ساختاری اقتصاد بیمار کشور است.
شرایط سیاسی و امنیتی
از فردای انقلاب و تثبیت حاکمیت، شاهد افول مشارکت سیاسی مردم هستیم. مردمی که برای آزادی، رفاه و برابری انقلاب کردند، همچنان به دنبال خواستههای محقق نشده خود هستند. در شرایط کنونی احزاب مستقل از جناحهای درون حاکمیت حق فعالیت نداشته، آزادیهای سیاسی و اجتماعی و آزادیبیان حتی در حد قانوناساسی جمهوری اسلامی وجود ندارد.
تشکلهای مستقل صنفی و مدنی از جمله شورای هماهنگی و کانونها و انجمنهای عضو، زیر شدیدترین فشارهای دستگاه امنیتی و قوه قضاییه قرار دارند. حق اعتصاب، تجمع و تحصن، توسط بخشهای مختلف نیروی کار عملاً ممنوع است. معلمان، پرستاران، دانشجویان، بازنشستگان و کارگران اگر بخواهند بهصورت علنی و مسالمتآمیز تجمع نمایند سرکوب میشوند. اعتراضات کوچک و محدود اگر مقطعی تحمل میگردد و بازتاب رسانهای مییابد - ضمن با ارزش بودن آنها- به معنای آزادی تجمعات نیست. به عنوان نمونه شورای هماهنگی که قادر است در حیطه خود فراخوان سراسری دهد، بعد از سرکوب گسترده در بهار ۱۴۰۱ و متعاقب آن در قیام ژینا همچنان زیر ضرب قرار دارد.
📍ادامه بیانیه را اینجا بخوانید
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
Telegraph
بیانیه تحلیلی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
در حالی به استقبال مهر و بازگشایی مدارس میرویم که در دومین سالگرد خیزش مردمی «زن، زندگی، آزادی» قرار داریم. قیامی دورانساز که روح تازهای در کالبد سپهر سیاسی و اجتماعی ایران دمید. اگرچه این قیام با قتل ژینا امینی جرقه خورد، اما حقخواهی مردم - بهویژه زنان…
🔴پیام کانون صنفی معلمان تهران در آغاز سال نو تحصیلی
مهر را، سال تحصیلی جدید را با یاد و نام مهرورزانی آغاز میکنیم که سراسر شور زندگی بودند و اکنون یادشان یادآور شور، پویایی، ایستادگی، حسرت و اندوه است؛ #نیکا_شاکرمی، #سارینا_اسماعیل_زاده، #آرمیتا_گراوند و … #کیان_پیرفلک، #امیرحسین_بساطی، #سیاوش_محمودی.
▪️ مهرماه آغازی دیگر برای میلیونها دانشآموز، دانشجو، معلم و استاد برای آموختن، آموزش دادن و روشنگری در ستیز با جهل و خرافه، تنگنظری و خام اندیشیهای ایدئولوژیک است.
مهرماه به همان میزان که میتواند آغاز مرحلهای نو در زندگی بسیاری از کودکان و نوجوانان این سرزمین باشد، این توان نهفته را نیز در خود دارد تا آغازی شود بر پایان دادن به شیوههای منسوخ تعلیم و تربیت و مدیریتی که طی سالهای گذشته باطل بودنشان به تکرار به اثبات رسیده است.
میتواند آغاز فرصت دادن به شک علمی و خرد نقاد، در برابر یقین ایدئولوژیک، انحصاری و مطلق و منحصر بودن حقیقت در یک منبع باشد؛
میتواند زمانی برای گشودگی اندیشه، تساهل و مدارا باشد؛
و پذیرش حقوق طبیعی که هرفرد با آنها به دنیا میآید از جمله آزادی اندیشه، آزادیهای فردی و اجتماعی، آزادی عقیده و مذهب، ... .
▪️از سوی دیگر هر ساله با نزدیک شدن به آغاز سال تحصیلی، دغدغههای متعددی ذهن فعالان و دستاندرکاران آموزش، خانوادهها و دانشآموزان را به خود مشغول میکند:
- افزایش شکاف طبقاتی در آموزش از مدرسههای کپری تا مدارسی خصوصی با چندصد میلیون شهریه که پیامدی جز بیگانگی و دشمنی طبقاتی در سطح جامعه بهدنبال نخواهد داشت.
- دور ماندن بسیاری از کودکان از چرخه تحصیل و آموزش، و البته میلیونها کودک و نوجوان از برخوردار شدن از آموزشی با کیفیت و همراه با برابری در فرصتها
- ادامه سیاست سرکوب معلمان و دانشآموزانی که کمترین اعتراض را به کاستی های متعدد موجود در نظام آموزشی به لحاظ کمی و کیفی داشته باشند.
- ادامه بلاتکلیفی بسیاری از معلمانی که در سالهای اخیر حکمهای ناعادلانه مختلف از حراستها و تخلفات اداری به عنوان بازوی اجرایی نهادهای امنیتی گرفتهاند. به رغم وعده گشایش در کار آنها
- و...
کانون صنفی معلمان آغاز سال نو تحصیلی را به دانشآموزان و دانشجویان، معلمان و اساتید و تمامی کنشگران و دستاندرکاران آموزش در کشور که آموختن را فرصتی برای دستیابی به زیستی شرافتمندانه، آزاد، خردمندانه و خلاق میدانند، شادباش میگوید و بر تعهد خود بر تلاشی پیگیر و پویا برای تحقق چنین آموزشی برای همه فرزندان این سرزمین پای میفشارد.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
۱۴۰۳/۷/۱
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
مهر را، سال تحصیلی جدید را با یاد و نام مهرورزانی آغاز میکنیم که سراسر شور زندگی بودند و اکنون یادشان یادآور شور، پویایی، ایستادگی، حسرت و اندوه است؛ #نیکا_شاکرمی، #سارینا_اسماعیل_زاده، #آرمیتا_گراوند و … #کیان_پیرفلک، #امیرحسین_بساطی، #سیاوش_محمودی.
▪️ مهرماه آغازی دیگر برای میلیونها دانشآموز، دانشجو، معلم و استاد برای آموختن، آموزش دادن و روشنگری در ستیز با جهل و خرافه، تنگنظری و خام اندیشیهای ایدئولوژیک است.
مهرماه به همان میزان که میتواند آغاز مرحلهای نو در زندگی بسیاری از کودکان و نوجوانان این سرزمین باشد، این توان نهفته را نیز در خود دارد تا آغازی شود بر پایان دادن به شیوههای منسوخ تعلیم و تربیت و مدیریتی که طی سالهای گذشته باطل بودنشان به تکرار به اثبات رسیده است.
میتواند آغاز فرصت دادن به شک علمی و خرد نقاد، در برابر یقین ایدئولوژیک، انحصاری و مطلق و منحصر بودن حقیقت در یک منبع باشد؛
میتواند زمانی برای گشودگی اندیشه، تساهل و مدارا باشد؛
و پذیرش حقوق طبیعی که هرفرد با آنها به دنیا میآید از جمله آزادی اندیشه، آزادیهای فردی و اجتماعی، آزادی عقیده و مذهب، ... .
▪️از سوی دیگر هر ساله با نزدیک شدن به آغاز سال تحصیلی، دغدغههای متعددی ذهن فعالان و دستاندرکاران آموزش، خانوادهها و دانشآموزان را به خود مشغول میکند:
- افزایش شکاف طبقاتی در آموزش از مدرسههای کپری تا مدارسی خصوصی با چندصد میلیون شهریه که پیامدی جز بیگانگی و دشمنی طبقاتی در سطح جامعه بهدنبال نخواهد داشت.
- دور ماندن بسیاری از کودکان از چرخه تحصیل و آموزش، و البته میلیونها کودک و نوجوان از برخوردار شدن از آموزشی با کیفیت و همراه با برابری در فرصتها
- ادامه سیاست سرکوب معلمان و دانشآموزانی که کمترین اعتراض را به کاستی های متعدد موجود در نظام آموزشی به لحاظ کمی و کیفی داشته باشند.
- ادامه بلاتکلیفی بسیاری از معلمانی که در سالهای اخیر حکمهای ناعادلانه مختلف از حراستها و تخلفات اداری به عنوان بازوی اجرایی نهادهای امنیتی گرفتهاند. به رغم وعده گشایش در کار آنها
- و...
کانون صنفی معلمان آغاز سال نو تحصیلی را به دانشآموزان و دانشجویان، معلمان و اساتید و تمامی کنشگران و دستاندرکاران آموزش در کشور که آموختن را فرصتی برای دستیابی به زیستی شرافتمندانه، آزاد، خردمندانه و خلاق میدانند، شادباش میگوید و بر تعهد خود بر تلاشی پیگیر و پویا برای تحقق چنین آموزشی برای همه فرزندان این سرزمین پای میفشارد.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
۱۴۰۳/۷/۱
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 برای آنهایی که تنها کفشهایشان به جا مانده
حادثه غمانگیز و دلخراش جانباختن ۵۱ نفر از کارگران معدن طبس را به خانواده این عزیزان، تمام کارگران و مردم ایران صمیمانه تسلیت میگوییم.
بیشک این اتفاقات را نمیتوان سانحه و حادثه نامید این وقایع ریشه در ظلمی است که به صورت ساختاری بر زحمتکشان و کارگران تحمیل میشود. فقدان ایمنی کار و تجهیزات پیشرفته برای کاهش هزینه سرمایهسالارانه اینگونه از کارگران قربانی میگیرد.
باید کمیته حقیقتیابی برای بررسی این فاجعه با حضور نمایندگان واقعی کارگران تشکیل گردد و عاملان و مسببان این فاجعه هولناک شناسایی شده و مجازات شوند در این میان رسیدگی به وضعیت مسئولان بلندپایه ذینفع و پیمانکاران خاطی امری است ضروری و باید با شفافیت و فوریت به آن رسیدگی گردد.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ضمن ابراز همدردی با خانواده جانباختگان، خواستار رسیدگی به سایر آسیبدیدگان است و به کودکانی که در آغاز مهر اینگونه زندگیشان مورد هجمه فساد و ناکارآمدی شدهاست تسلیت میگوید و از همکاران درخواست میکند یاریگر این کودکان و خانوادههای آنان در این شرایط بحرانی باشند.
🆔 @kashowra
حادثه غمانگیز و دلخراش جانباختن ۵۱ نفر از کارگران معدن طبس را به خانواده این عزیزان، تمام کارگران و مردم ایران صمیمانه تسلیت میگوییم.
بیشک این اتفاقات را نمیتوان سانحه و حادثه نامید این وقایع ریشه در ظلمی است که به صورت ساختاری بر زحمتکشان و کارگران تحمیل میشود. فقدان ایمنی کار و تجهیزات پیشرفته برای کاهش هزینه سرمایهسالارانه اینگونه از کارگران قربانی میگیرد.
باید کمیته حقیقتیابی برای بررسی این فاجعه با حضور نمایندگان واقعی کارگران تشکیل گردد و عاملان و مسببان این فاجعه هولناک شناسایی شده و مجازات شوند در این میان رسیدگی به وضعیت مسئولان بلندپایه ذینفع و پیمانکاران خاطی امری است ضروری و باید با شفافیت و فوریت به آن رسیدگی گردد.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ضمن ابراز همدردی با خانواده جانباختگان، خواستار رسیدگی به سایر آسیبدیدگان است و به کودکانی که در آغاز مهر اینگونه زندگیشان مورد هجمه فساد و ناکارآمدی شدهاست تسلیت میگوید و از همکاران درخواست میکند یاریگر این کودکان و خانوادههای آنان در این شرایط بحرانی باشند.
🆔 @kashowra
به نام خداوند جان و خرد
پیام مهرِ
کانون فرهنگیان استان اصفهان به مناسبت سال تحصیلی۱۴۰۴- ۱۴۰۳
🔹️نظام تعليم و تربيت شالوده هر جامعهای را تشکیل میدهد و مسوول رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن جامعه است. در اين نظام، مدارس از جايگاه ويژه اي برخوردارند زيرا بخش جداییناپذیر زندگی ما محسوب میشوند. کودکان هركشور آینده سازان آن سرزمين هستند و آموزش آنها در توسعه نقش قابل توجهی دارد. وانگهی قسمت بزرگی از فرآیند اجتماعی شدن در محیط آموزشی اتفاق میافتد و فرزندان ما نيز در این فضا برای ورود به جامعه آماده میشوند.نقش مدرسه در تعلیم و تربیت به اندازهای اهمیت دارد که میتوان گفت شکل دهی یک ملت در گرو آن است. فرزندان ما در مدرسه چیزی بیش از مباحث درسی را یاد میگیرند. دانشآموزان در این فضا،خلاقیت خود را توسعه میدهند تا مسیر رشد فردی و اجتماعی را طی کنند. آنها در مدرسه به بلوغ عاطفی میرسند و تعامل صحیح با دیگران را از طریق دوستی، همدلی و مشارکت میآموزند. بنابراین میتوان گفت، مدارس جدا از اينكه پایه و اساس سلامت روانی، جسمی و اجتماعی دانش آموزان را می گذارند، نقش مهمی نيز در رشد شناختی آنان با تأكيد بر عقلانيت و دوري جستن از احساسات ایفا می کنند. علاوه بر آن مدرسه منبع انتقال آثار فرهنگی مانند باورهاي درست ديني، اخلاق، هوش اجتماعی و مهارتهای زندگی به نسلهای بعدی است.
🔹️اميد آنكه اول مهر امسال نيز به رغم چالشها و نگرانيهاي پيش روی خانواده ها در خصوص ثبت نام فرزندانشان و هزينه هاي سنگين تحميل شده بر آنان، با مهربانی و مهرورزی آغاز شود.
🔹️آغاز مهر، روز خانه تکانی و زدودن گرد و غبار جهل و جهالت و سر آغاز بهار مهربانی و دوستی، با کتاب و نظم وانضباط است.آغاز زنگ دانایی بر پیشه وران کسوت خِرَد و بر دانش آموزان ایران زمین تهنیت باد.شور سر مستی دانایی و توانایی گوارای وجودتان دختران و پسران سر زمین علم و دانش!
کانون فرهنگیان استان اصفهان
یکم مهرماه ۱۴۰۳
https://www.tg-me.com/kashowra
پیام مهرِ
کانون فرهنگیان استان اصفهان به مناسبت سال تحصیلی۱۴۰۴- ۱۴۰۳
🔹️نظام تعليم و تربيت شالوده هر جامعهای را تشکیل میدهد و مسوول رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن جامعه است. در اين نظام، مدارس از جايگاه ويژه اي برخوردارند زيرا بخش جداییناپذیر زندگی ما محسوب میشوند. کودکان هركشور آینده سازان آن سرزمين هستند و آموزش آنها در توسعه نقش قابل توجهی دارد. وانگهی قسمت بزرگی از فرآیند اجتماعی شدن در محیط آموزشی اتفاق میافتد و فرزندان ما نيز در این فضا برای ورود به جامعه آماده میشوند.نقش مدرسه در تعلیم و تربیت به اندازهای اهمیت دارد که میتوان گفت شکل دهی یک ملت در گرو آن است. فرزندان ما در مدرسه چیزی بیش از مباحث درسی را یاد میگیرند. دانشآموزان در این فضا،خلاقیت خود را توسعه میدهند تا مسیر رشد فردی و اجتماعی را طی کنند. آنها در مدرسه به بلوغ عاطفی میرسند و تعامل صحیح با دیگران را از طریق دوستی، همدلی و مشارکت میآموزند. بنابراین میتوان گفت، مدارس جدا از اينكه پایه و اساس سلامت روانی، جسمی و اجتماعی دانش آموزان را می گذارند، نقش مهمی نيز در رشد شناختی آنان با تأكيد بر عقلانيت و دوري جستن از احساسات ایفا می کنند. علاوه بر آن مدرسه منبع انتقال آثار فرهنگی مانند باورهاي درست ديني، اخلاق، هوش اجتماعی و مهارتهای زندگی به نسلهای بعدی است.
🔹️اميد آنكه اول مهر امسال نيز به رغم چالشها و نگرانيهاي پيش روی خانواده ها در خصوص ثبت نام فرزندانشان و هزينه هاي سنگين تحميل شده بر آنان، با مهربانی و مهرورزی آغاز شود.
🔹️آغاز مهر، روز خانه تکانی و زدودن گرد و غبار جهل و جهالت و سر آغاز بهار مهربانی و دوستی، با کتاب و نظم وانضباط است.آغاز زنگ دانایی بر پیشه وران کسوت خِرَد و بر دانش آموزان ایران زمین تهنیت باد.شور سر مستی دانایی و توانایی گوارای وجودتان دختران و پسران سر زمین علم و دانش!
کانون فرهنگیان استان اصفهان
یکم مهرماه ۱۴۰۳
https://www.tg-me.com/kashowra
Telegram
کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
منبع مستند اطلاعیه ها، بیانیه ها، فراخوانها و نامه های سرگشاده شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، این کانال می باشد. (مقالات ونوشته های افراد، گروهها و احزاب که از این کانال پخش شود، لزومادیدگاه شورا نیست.)
تعلیم و تربیت قطاری
✍️ اسدالله حیرانی
قطارآموزش، به زودی روی ریل مهرماه، به حرکت در می آید تا میلیون ها مـسافر را در واگن های قزمیت خود به سمت آرمان شهری ببرد که خود در انتخاب آن کمتر اراده ای ندارند.
سال هاست نظام آموزشی ایران، کارخانه ای دارد که کالاهایش را توده ای و فله ای تولید و ژله ای عرضه می کند.
فردیت، استعداد، فرهنگ، جغرافیا و سایر وجوه تمایز در سیاست گذاری آموزش ایران تقریبا جایگاهی ندارد. همه چیز از پیش تعیین شده است . سوزن بانان فقط حق انتخاب یک ریل مشخص را دارند و مسیر، آغاز ، پایان، و ایستگاه ها، حکمی ازلی و ابدی دارند. این فرآیند، تکرار و بازآفرینی آشی است که ماده اصلی آن، همان کشک خاله جان است. گویی اینجا کارخانه ای است که همه تولیدی های آن باید یکسان ، یک شکل و رونوشت هم باشد.
در این یاسای آموزشی، کودک شش ساله دبستانی تابع همان قواعدی است که جوان ۱۷ ساله دبیرستانی. دانش آموز مناطق کویری، همان غذای آموزشی هم وطنانش در سرزمین های کوهستانی را تناول می کند.
محتوا، شیوه و قالب آموزش در کردستان با خوزستان، تهران و گیلان ازیک جنس و یک قماش است. بی هیچ تفاوتی. البته تا چشم کار می کند رنگ، و دکوراسیون واگن های این قطا ر و قیمت بلیط های آنها، متنوع است؛ غیرانتفاعی، نمونه دولتی، نمونه مردمی، هیئت امنایی، تیزهوشان، شاهد و ... واگن آخری هم که شبیه به انباری متروکه است، دولتی.
درهمه این غرفه ها برای آینده ای که شایدآموخته های کنونی در آن، دمده و بی مصرف باشد، حال کودکان ، نوجوانان و جوانان بخوبی گرفته می شود. واگن بانان پیوسته به انباشت داده ها و بازتکرار فرآورده هایی مشغول هستند که بیشترآنها ازطریق خانه، کوچه، فیلم کارتونی و ... بی نقمت کلاس درس و بدون پرداخت شهریه هایی با برند تقلبی مشارکت نیز قابل دستیابی هستند.ش
آری، تربیت قطاری یعنی پرداخت و دریافت سلبی؛ یعنی نسخه واحد برای همه پیچیدن. یعنی دوختن لباس همسان برای قامت همه شخصیت ها و استعدادها.
بسته های این کارگاه آموزشی در زمینه تولید انسان توانمند و اجتماعی، پر از خالی است. در این پودمان، دودمانِ مهارت هایی نظیر : رواداری، صلح جویی، مشارکت پذیری، همگرایی، شکیبایی و ... منقرض شده است. از همان سال اول دبستان، همه اسب ها برای خدمت به مافیای کنکور و تجارت کتاب های کمک آموزشی، زین شده است. دراین بافتمان، تمرینی در زمینه هم زیستی مدنی، حل مسئله، تفکر منطقی، مدارا، رواداری و ... صورت نمی گیرد. دراینجا بازار طوطی گری و تکرار، پررونق است.. در اینجا همه چیز هست جز تمرین زندگی واقعی. جز آموزش ِ همواره آموختن و جز تمرین همزیستی اجتماعی. در اینجا عالمان بی عمل بازنشر می شوند تا در آینده بتوانند روی زنبورهای بی عسل را کم کنند..
ازهمان نقطه شروع، مدارآموزش به جای شیوه های رویانی و مشارکت محور برمدار رقابت متنازعانه بنا نهاده می شود. دانش آموزان ازهمین جا می آموزند بخورند تا خورده نشوند؛ کژتابی شخصیتی را بازآفرینی می نمایند و املای انفراد، خودمحوری و دیگرستیزی را بر لوح اندیشه، انشا می کنند. یاد می گیرند سوار بر کُرند توجیه و چرمه تفسیر، مصالح جمع را گوی چوگان منافع خود کنند و نامش را هم خدمت به خدا و خلق او بگذارند. می آموزند نهنبانی از تزویر بر داشته های خود قرار دهند تا در تنازع برای بقا، کسی آنها را پس نزند.
دراین زمین تمرینی، مشق می کنند سیاست پیشگانی شوند که در مسابقه کسب قدرت، منافع ملی را به ثمن بخس بفروشند. بندبازان آکروبات و مشاطگانی چیره دست می گردند که در سلوک قاف قدرت، عجوزه ای سترون را با صورتک «خدمت» بزک نموده، برای حجله آرزوهای ملت نامزد کنند تا در زفاف آمالشان به ریش مردم بخندند.
مردمانی می شوند که با قساوت به قضاوت هم می پردازند و بر قلب موفقیت دیگران، خنجر حسادت می زنند. گواژه و تمسخر سرمایه های نمادین، سرگرمی آنها می گردد. در جستار کمال خواهی، مَرکبشان مویه است و از پویه، روی برمی تابند و هریک بسیارند و متکثر در تولید چهره های مناسب حال و مقام.
نگاهی به گفتمان ها و گفتگوهایَ گلادیاتوری، روابط و مناسبات رفتاری هنرمندان، ورزشکاران، سیاست پیشگان، صاحب منصبان، فرهنگیان، نمایندگان مجلس و مردم عادی بیندازیم تا معلوم شود این مدعا، رنگ واقعیت دارد یا همچون پوچ، عالی است!؟
دولت ها و مجلس ها ثابت کرده اند اولویت چندم آنها هم این گونه امور نیست و اساسا در این زمینه با دریافت هیچ نوع زیرلفظی، «بله» را نمی گویند. اگر نهادهای مدنی و نخبگان جامعه در وجود خود، دلی برای عشق به میهن دارند، باید این مقوله را به مطالبه ای عمومی و اولویت دار بدل کنند. زیرا در هیچ مرز و بومی، سرمایه ای ارزشمندتر و منبعی جاودانه تر از کودکان آن سرزمین وجود ندارد.
https://www.tg-me.com/kashowra
✍️ اسدالله حیرانی
قطارآموزش، به زودی روی ریل مهرماه، به حرکت در می آید تا میلیون ها مـسافر را در واگن های قزمیت خود به سمت آرمان شهری ببرد که خود در انتخاب آن کمتر اراده ای ندارند.
سال هاست نظام آموزشی ایران، کارخانه ای دارد که کالاهایش را توده ای و فله ای تولید و ژله ای عرضه می کند.
فردیت، استعداد، فرهنگ، جغرافیا و سایر وجوه تمایز در سیاست گذاری آموزش ایران تقریبا جایگاهی ندارد. همه چیز از پیش تعیین شده است . سوزن بانان فقط حق انتخاب یک ریل مشخص را دارند و مسیر، آغاز ، پایان، و ایستگاه ها، حکمی ازلی و ابدی دارند. این فرآیند، تکرار و بازآفرینی آشی است که ماده اصلی آن، همان کشک خاله جان است. گویی اینجا کارخانه ای است که همه تولیدی های آن باید یکسان ، یک شکل و رونوشت هم باشد.
در این یاسای آموزشی، کودک شش ساله دبستانی تابع همان قواعدی است که جوان ۱۷ ساله دبیرستانی. دانش آموز مناطق کویری، همان غذای آموزشی هم وطنانش در سرزمین های کوهستانی را تناول می کند.
محتوا، شیوه و قالب آموزش در کردستان با خوزستان، تهران و گیلان ازیک جنس و یک قماش است. بی هیچ تفاوتی. البته تا چشم کار می کند رنگ، و دکوراسیون واگن های این قطا ر و قیمت بلیط های آنها، متنوع است؛ غیرانتفاعی، نمونه دولتی، نمونه مردمی، هیئت امنایی، تیزهوشان، شاهد و ... واگن آخری هم که شبیه به انباری متروکه است، دولتی.
درهمه این غرفه ها برای آینده ای که شایدآموخته های کنونی در آن، دمده و بی مصرف باشد، حال کودکان ، نوجوانان و جوانان بخوبی گرفته می شود. واگن بانان پیوسته به انباشت داده ها و بازتکرار فرآورده هایی مشغول هستند که بیشترآنها ازطریق خانه، کوچه، فیلم کارتونی و ... بی نقمت کلاس درس و بدون پرداخت شهریه هایی با برند تقلبی مشارکت نیز قابل دستیابی هستند.ش
آری، تربیت قطاری یعنی پرداخت و دریافت سلبی؛ یعنی نسخه واحد برای همه پیچیدن. یعنی دوختن لباس همسان برای قامت همه شخصیت ها و استعدادها.
بسته های این کارگاه آموزشی در زمینه تولید انسان توانمند و اجتماعی، پر از خالی است. در این پودمان، دودمانِ مهارت هایی نظیر : رواداری، صلح جویی، مشارکت پذیری، همگرایی، شکیبایی و ... منقرض شده است. از همان سال اول دبستان، همه اسب ها برای خدمت به مافیای کنکور و تجارت کتاب های کمک آموزشی، زین شده است. دراین بافتمان، تمرینی در زمینه هم زیستی مدنی، حل مسئله، تفکر منطقی، مدارا، رواداری و ... صورت نمی گیرد. دراینجا بازار طوطی گری و تکرار، پررونق است.. در اینجا همه چیز هست جز تمرین زندگی واقعی. جز آموزش ِ همواره آموختن و جز تمرین همزیستی اجتماعی. در اینجا عالمان بی عمل بازنشر می شوند تا در آینده بتوانند روی زنبورهای بی عسل را کم کنند..
ازهمان نقطه شروع، مدارآموزش به جای شیوه های رویانی و مشارکت محور برمدار رقابت متنازعانه بنا نهاده می شود. دانش آموزان ازهمین جا می آموزند بخورند تا خورده نشوند؛ کژتابی شخصیتی را بازآفرینی می نمایند و املای انفراد، خودمحوری و دیگرستیزی را بر لوح اندیشه، انشا می کنند. یاد می گیرند سوار بر کُرند توجیه و چرمه تفسیر، مصالح جمع را گوی چوگان منافع خود کنند و نامش را هم خدمت به خدا و خلق او بگذارند. می آموزند نهنبانی از تزویر بر داشته های خود قرار دهند تا در تنازع برای بقا، کسی آنها را پس نزند.
دراین زمین تمرینی، مشق می کنند سیاست پیشگانی شوند که در مسابقه کسب قدرت، منافع ملی را به ثمن بخس بفروشند. بندبازان آکروبات و مشاطگانی چیره دست می گردند که در سلوک قاف قدرت، عجوزه ای سترون را با صورتک «خدمت» بزک نموده، برای حجله آرزوهای ملت نامزد کنند تا در زفاف آمالشان به ریش مردم بخندند.
مردمانی می شوند که با قساوت به قضاوت هم می پردازند و بر قلب موفقیت دیگران، خنجر حسادت می زنند. گواژه و تمسخر سرمایه های نمادین، سرگرمی آنها می گردد. در جستار کمال خواهی، مَرکبشان مویه است و از پویه، روی برمی تابند و هریک بسیارند و متکثر در تولید چهره های مناسب حال و مقام.
نگاهی به گفتمان ها و گفتگوهایَ گلادیاتوری، روابط و مناسبات رفتاری هنرمندان، ورزشکاران، سیاست پیشگان، صاحب منصبان، فرهنگیان، نمایندگان مجلس و مردم عادی بیندازیم تا معلوم شود این مدعا، رنگ واقعیت دارد یا همچون پوچ، عالی است!؟
دولت ها و مجلس ها ثابت کرده اند اولویت چندم آنها هم این گونه امور نیست و اساسا در این زمینه با دریافت هیچ نوع زیرلفظی، «بله» را نمی گویند. اگر نهادهای مدنی و نخبگان جامعه در وجود خود، دلی برای عشق به میهن دارند، باید این مقوله را به مطالبه ای عمومی و اولویت دار بدل کنند. زیرا در هیچ مرز و بومی، سرمایه ای ارزشمندتر و منبعی جاودانه تر از کودکان آن سرزمین وجود ندارد.
https://www.tg-me.com/kashowra
Telegram
کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
منبع مستند اطلاعیه ها، بیانیه ها، فراخوانها و نامه های سرگشاده شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، این کانال می باشد. (مقالات ونوشته های افراد، گروهها و احزاب که از این کانال پخش شود، لزومادیدگاه شورا نیست.)
🔴 کارگران را به کشتارگاه سود فرستادهاند؛ سودی که از گوشت و خون آنها تغذیه میشود
✍️ شیوا عاملیراد
جانهای عزیز زیر آوار در طبس، نمایی دردناک، تلخ و زشت از منطق سرمایهداری را به تصویر میکشد؛ قتلعام روزانهی صدها کارگر در سراسر جهان و دهها نفر در ایران که در بستر خصوصیسازی قربانی شده و به کام مرگ فرستاده میشوند.
این مرگها را نمیتوان یک رخداد تصادفی نامید و با سهلانگاری توجیه کرد. بلکه این واقعیت به این دلیل است که در چشم سرمایهدار، ارزش کارگر تنها به اندازهی سودی است که میتواند به جیب او بریزد. نظام سرمایهداری به طور بنیادی ناعادلانه و غیرانسانی است و بر پایهی استثمار و فقر بنا شده است.
آمارها منتشر شده نشان میدهد که سالانه بیش از ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در جهان در اثر حوادث کاری جان خود را از دست میدهند. در ایران، تنها در سال ۱۴۰۲ حدود ۲۱۱۵ کارگر در محل کار جان باختند و ۲۷ هزار کارگر دچار جراحات شدند. اینها فقط ارقام نیستند، بلکه زندگیهاییاند که قربانی شدهاند. و این مصداق همان جملهی معروف مارکس است که "سرمایهداری با هر قطره خون کارگران ساخته شده است.”
خشم و اعتراض ما نباید در کپشنها و توئیتها گم شود. باید سرمایهداران، حامیان و نظریهپردازان این نظام ناعادلانه را به محاکمه کشاند. تنها با تحقق عدالت واقعی میتوانیم از تکرار کشتار کارگران جلوگیری کنیم و به ساختن جامعهای انسانیتر و عادلانهتر بپردازیم.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
✍️ شیوا عاملیراد
جانهای عزیز زیر آوار در طبس، نمایی دردناک، تلخ و زشت از منطق سرمایهداری را به تصویر میکشد؛ قتلعام روزانهی صدها کارگر در سراسر جهان و دهها نفر در ایران که در بستر خصوصیسازی قربانی شده و به کام مرگ فرستاده میشوند.
این مرگها را نمیتوان یک رخداد تصادفی نامید و با سهلانگاری توجیه کرد. بلکه این واقعیت به این دلیل است که در چشم سرمایهدار، ارزش کارگر تنها به اندازهی سودی است که میتواند به جیب او بریزد. نظام سرمایهداری به طور بنیادی ناعادلانه و غیرانسانی است و بر پایهی استثمار و فقر بنا شده است.
آمارها منتشر شده نشان میدهد که سالانه بیش از ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در جهان در اثر حوادث کاری جان خود را از دست میدهند. در ایران، تنها در سال ۱۴۰۲ حدود ۲۱۱۵ کارگر در محل کار جان باختند و ۲۷ هزار کارگر دچار جراحات شدند. اینها فقط ارقام نیستند، بلکه زندگیهاییاند که قربانی شدهاند. و این مصداق همان جملهی معروف مارکس است که "سرمایهداری با هر قطره خون کارگران ساخته شده است.”
خشم و اعتراض ما نباید در کپشنها و توئیتها گم شود. باید سرمایهداران، حامیان و نظریهپردازان این نظام ناعادلانه را به محاکمه کشاند. تنها با تحقق عدالت واقعی میتوانیم از تکرار کشتار کارگران جلوگیری کنیم و به ساختن جامعهای انسانیتر و عادلانهتر بپردازیم.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
#یادداشت
🔴 دومین مهر و شرح پریشانی اخراج از معلمی
#عزیز_قاسم_زاده
🔸به سالهای دوردست پرواز میکنم زمانی که خودم را در مدرسه دیدم و سالهای ابتدایی را میگذرانیدم، بدون آنکه کسی مرا تشویق و یا تحریک و تعریض کند، در ذهنم لحظهای نمیگنجید در آینده شغلی غیر از معلمی داشته باشم. بر خلاف رویاهای کودکانه که اغلب پروازهای دیگر و مرتفعتری دارند. آنکه آسمان اندیش است خود را خلبانی در هواپیما میبیند و آنکه اقتدار و برقراری نظم و امنیت را در ذهن کودکانهاش تصویر میکشد، دوست میدارد، پلیس شود. آنکه عقل عملیش فعالتر است، میخواهد در یکی از رشتههای مهندسی درس بخواند و آنکه در پی نجات جان بیماران است، در رویاهای کودکانهاش میخواهد طبیب شود تا دیگر مریضی نباشد. این رویاها در عوالم کودکی و نوجوانی گاه متغیر میشوند و کودکان تا بزرگسالی در این رویاها چند شغل عوض میکنند. اما من از اواخر دوران ابتدایی تا پایان دبیرستان، همیشه خود را تنها در قاب یک معلم، تصور میکردم و یقین داشتم، نمیتوانم شغل دیگری داشته باشم. میدانستم که معلمی به لحاظ درآمد، از شغلهای پایین جامعه است، اما این عشق مرا چنان به جنون کشانیده بود که از دوران راهنمایی تا پایان دبیرستان با برادران و خواهران کوچکتر خود قرار امتحان در تمام دروس را در پایان هفته نهاده بودم. تقریباً پنج شنبهها که میشد من بیست، سی برگه امتحانی برای تصحیح داشتم از دروس مختلف هر پایه. برادران و خواهرانم میدانستند پدر که شب به خانه میآید، من جدی جدی، حتی جدیتر از مدرسه، این برگهها را جلوی او میگذارم...
🔸... در دو سه سال اول روستاهایی که بودم، هنوز دستگاه کپی وجود نداشت و سئوالات را در استنسیل مینوشتیم و تکثیر میکردیم. گمان نمیکنم که جوانان انقلابی که بر اخراج من صحه گذاشتند، حتی نام این دستگاه را هم شنیده باشند که با چه زحمتی باید سوالات را مینوشتیم و تکثیر میکردیم. به همین خاطر من که هر هفته باید آزمونی را برگزار میکردم و دستگاه استنسیل جواب نمیداد، وقتی از عمارلو به منزل پدری میآمدم، با اشتیاق تمام سوالات آزمونها را که اغلب به دو شکل تستی و تشریحی برگزار میشد، به تعداد دانش آموزان کپی میگرفتم و با خود به روستا میبردم. از آنجا که به علت کمبود معلم، عملاً تمام معلمان در دو شیفت درس میدادند، باید بلافاصله بعد از تعطیلی مدرسه، سرپایی لقمهای را میخوردم و به مدرسه دوم در روستای دیگری میرفتم. راههایی صعب العبور که رفت و برگشت هر روز ۸۰ دقیقه بود. مسیری که به حدی باد میوزید که گاهی تصور میکردی این باد مانع رفتن تو میشود؛ تو میکوشیدی که به جلو بروی، اما باد قدرت و زورش از تو بیشتر بود و با قدرت تو را پس میزد. یادگار سیلی سرد زمستان و گوش سرما برده را بارها باید در مسیر راه تجربه میکردی. هرچه این سرخی و سرما فزونی میگرفت، به همان نسبت عشق و اشتیاق من به معلمی نیز هر روز بیشتر و بیشتر میشد و من با وجود این مشقتها و درآمد ناچیز آن، از انتخاب معلمی، پشیمان نبودم...
🔸در ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ برای اجرای حکم یک ساله عازم زندان شدم و به همین خاطر درخواست رسمی مرخصی بدون حقوق دادم در مهر ۱۴۰۲ دوباره این درخواست را دادم و در آموزش و پرورش ثبت کردم. بعد از این درخواست، جناب آقای پورخانی معلم دوران پیش دانشگاهیم به آموزش و پرورش چابکسر مراجعه کرد تا کلاس مرا به طور رایگان پر کند، به او اجازه تدریس ندادند. کلاس با معلم دیگری پر شد اما به رغم آن وقتی حکم من در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ صادر شد، در آن قید شده بود حکم غیبت و حقوق مرا به استناد غیبت قطع کرده بودند در حالی که اینجانب چنانچه سندش در این نوشتار ارائه شده، درخواست مرخصیم را ثبت کرده بودم...
🔸حالا مهر ۱۴۰۳ آمده است و من نمیتوانم در کلاس درس حاضر باشم چرا که آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی ایران مرا با ۲۵ عنوان اتهامی از دستگاه خود اخراج کرده است. هیئت تخلفات آموزش و پرورش در رأی بدوی مرا به انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم کرد و در تجدید نظر با قید کلمه «تخفیف» مرا مستحق اخراج دانستند و نه انفصال دائم و دیوان عدالت اداری نیز با تأکید و تصریح بر تخفیف داده شده، بر آن صحه گذاشت!
🔸دنیای عجیبی است. معلمانی را در این سرزمین با سوابق بسیار یا کم تنها به خاطر گفتن حقایق تلخ آموزشی و تبعیضات ناروا، از آموزش و پرورش توسط عوامل آموزش و پرورش اخراج میکنند...
📎 متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3ZwECYu
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 دومین مهر و شرح پریشانی اخراج از معلمی
#عزیز_قاسم_زاده
🔸به سالهای دوردست پرواز میکنم زمانی که خودم را در مدرسه دیدم و سالهای ابتدایی را میگذرانیدم، بدون آنکه کسی مرا تشویق و یا تحریک و تعریض کند، در ذهنم لحظهای نمیگنجید در آینده شغلی غیر از معلمی داشته باشم. بر خلاف رویاهای کودکانه که اغلب پروازهای دیگر و مرتفعتری دارند. آنکه آسمان اندیش است خود را خلبانی در هواپیما میبیند و آنکه اقتدار و برقراری نظم و امنیت را در ذهن کودکانهاش تصویر میکشد، دوست میدارد، پلیس شود. آنکه عقل عملیش فعالتر است، میخواهد در یکی از رشتههای مهندسی درس بخواند و آنکه در پی نجات جان بیماران است، در رویاهای کودکانهاش میخواهد طبیب شود تا دیگر مریضی نباشد. این رویاها در عوالم کودکی و نوجوانی گاه متغیر میشوند و کودکان تا بزرگسالی در این رویاها چند شغل عوض میکنند. اما من از اواخر دوران ابتدایی تا پایان دبیرستان، همیشه خود را تنها در قاب یک معلم، تصور میکردم و یقین داشتم، نمیتوانم شغل دیگری داشته باشم. میدانستم که معلمی به لحاظ درآمد، از شغلهای پایین جامعه است، اما این عشق مرا چنان به جنون کشانیده بود که از دوران راهنمایی تا پایان دبیرستان با برادران و خواهران کوچکتر خود قرار امتحان در تمام دروس را در پایان هفته نهاده بودم. تقریباً پنج شنبهها که میشد من بیست، سی برگه امتحانی برای تصحیح داشتم از دروس مختلف هر پایه. برادران و خواهرانم میدانستند پدر که شب به خانه میآید، من جدی جدی، حتی جدیتر از مدرسه، این برگهها را جلوی او میگذارم...
🔸... در دو سه سال اول روستاهایی که بودم، هنوز دستگاه کپی وجود نداشت و سئوالات را در استنسیل مینوشتیم و تکثیر میکردیم. گمان نمیکنم که جوانان انقلابی که بر اخراج من صحه گذاشتند، حتی نام این دستگاه را هم شنیده باشند که با چه زحمتی باید سوالات را مینوشتیم و تکثیر میکردیم. به همین خاطر من که هر هفته باید آزمونی را برگزار میکردم و دستگاه استنسیل جواب نمیداد، وقتی از عمارلو به منزل پدری میآمدم، با اشتیاق تمام سوالات آزمونها را که اغلب به دو شکل تستی و تشریحی برگزار میشد، به تعداد دانش آموزان کپی میگرفتم و با خود به روستا میبردم. از آنجا که به علت کمبود معلم، عملاً تمام معلمان در دو شیفت درس میدادند، باید بلافاصله بعد از تعطیلی مدرسه، سرپایی لقمهای را میخوردم و به مدرسه دوم در روستای دیگری میرفتم. راههایی صعب العبور که رفت و برگشت هر روز ۸۰ دقیقه بود. مسیری که به حدی باد میوزید که گاهی تصور میکردی این باد مانع رفتن تو میشود؛ تو میکوشیدی که به جلو بروی، اما باد قدرت و زورش از تو بیشتر بود و با قدرت تو را پس میزد. یادگار سیلی سرد زمستان و گوش سرما برده را بارها باید در مسیر راه تجربه میکردی. هرچه این سرخی و سرما فزونی میگرفت، به همان نسبت عشق و اشتیاق من به معلمی نیز هر روز بیشتر و بیشتر میشد و من با وجود این مشقتها و درآمد ناچیز آن، از انتخاب معلمی، پشیمان نبودم...
🔸در ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ برای اجرای حکم یک ساله عازم زندان شدم و به همین خاطر درخواست رسمی مرخصی بدون حقوق دادم در مهر ۱۴۰۲ دوباره این درخواست را دادم و در آموزش و پرورش ثبت کردم. بعد از این درخواست، جناب آقای پورخانی معلم دوران پیش دانشگاهیم به آموزش و پرورش چابکسر مراجعه کرد تا کلاس مرا به طور رایگان پر کند، به او اجازه تدریس ندادند. کلاس با معلم دیگری پر شد اما به رغم آن وقتی حکم من در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ صادر شد، در آن قید شده بود حکم غیبت و حقوق مرا به استناد غیبت قطع کرده بودند در حالی که اینجانب چنانچه سندش در این نوشتار ارائه شده، درخواست مرخصیم را ثبت کرده بودم...
🔸حالا مهر ۱۴۰۳ آمده است و من نمیتوانم در کلاس درس حاضر باشم چرا که آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی ایران مرا با ۲۵ عنوان اتهامی از دستگاه خود اخراج کرده است. هیئت تخلفات آموزش و پرورش در رأی بدوی مرا به انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم کرد و در تجدید نظر با قید کلمه «تخفیف» مرا مستحق اخراج دانستند و نه انفصال دائم و دیوان عدالت اداری نیز با تأکید و تصریح بر تخفیف داده شده، بر آن صحه گذاشت!
🔸دنیای عجیبی است. معلمانی را در این سرزمین با سوابق بسیار یا کم تنها به خاطر گفتن حقایق تلخ آموزشی و تبعیضات ناروا، از آموزش و پرورش توسط عوامل آموزش و پرورش اخراج میکنند...
📎 متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3ZwECYu
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Telegraph
دومین مهر و شرح پریشانی اخراج از معلمی
به سالهای دوردست پرواز میکنم زمانی که خودم را در مدرسه دیدم و سالهای ابتدایی را میگذرانیدم، بدون آنکه کسی مرا تشویق و یا تحریک و تعریض کند، در ذهنم لحظهای نمیگنجید در آینده شغلی غیر از معلمی داشته باشم. بر خلاف رویاهای کودکانه که اغلب پروازهای دیگر…
🔴ایمنی دانشآموزان: حق بنیادین یا وعدههای توخالی؟
متأسفانه، اولین حادثه سال تحصیلی در آذربایجانغربی، ریزش سقف یک کلاس در هنرستانی در ارومیه، دو دانشآموز را به بیمارستان کشاند. حوادث تلخ و تکراری از این دست، نه تنها نگرانیهای جدی در مورد ایمنی محیطهای آموزشی را به همراه دارد بلکه به وضوح نمایانگر بیتوجهی و اولویت نداشتن جان و امنیت دانشآموزان در سیاستگذاریهاست.
بارها شاهد بودهایم که در سایهی کوتاهیها و بیتوجهیها، جان و سلامت دانشآموزان به خطر افتاده است. در حالیکه انتظار میرود که ایمنی مدارس در اولویت قرار گیرد، اما متأسفانه، اقدام مؤثری در این راستا مشاهده نمیشود.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکوم کردن این رویداد، خواستار ایجاد تغییرات اساسی در این نظام ناعادلانه است. همچنین این شورا بر این باور است دیگر نباید حوادثی از این دست به سادگی نادیده گرفته شود و بر این نکته تأکید میکند که محیط یادگیری باید بهطور جدی امن و سالم باشد؛ چرا که این حق بنیادین هر کودک است که در شرایطی امن تحصیل کند.
🔹🔹🔹
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
متأسفانه، اولین حادثه سال تحصیلی در آذربایجانغربی، ریزش سقف یک کلاس در هنرستانی در ارومیه، دو دانشآموز را به بیمارستان کشاند. حوادث تلخ و تکراری از این دست، نه تنها نگرانیهای جدی در مورد ایمنی محیطهای آموزشی را به همراه دارد بلکه به وضوح نمایانگر بیتوجهی و اولویت نداشتن جان و امنیت دانشآموزان در سیاستگذاریهاست.
بارها شاهد بودهایم که در سایهی کوتاهیها و بیتوجهیها، جان و سلامت دانشآموزان به خطر افتاده است. در حالیکه انتظار میرود که ایمنی مدارس در اولویت قرار گیرد، اما متأسفانه، اقدام مؤثری در این راستا مشاهده نمیشود.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکوم کردن این رویداد، خواستار ایجاد تغییرات اساسی در این نظام ناعادلانه است. همچنین این شورا بر این باور است دیگر نباید حوادثی از این دست به سادگی نادیده گرفته شود و بر این نکته تأکید میکند که محیط یادگیری باید بهطور جدی امن و سالم باشد؛ چرا که این حق بنیادین هر کودک است که در شرایطی امن تحصیل کند.
🔹🔹🔹
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آموزشی
نحوه حذف اطلاعات متا دیتا از فایل عکس.
همکاران و مخاطبان عزیز برای بالابردن سطح امنیت خود لطفا این ویدئو را ببینید
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
نحوه حذف اطلاعات متا دیتا از فایل عکس.
همکاران و مخاطبان عزیز برای بالابردن سطح امنیت خود لطفا این ویدئو را ببینید
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
#تسلیت
🔴 تسلیت به جامعه صنفی معلمان و خانوادهی زندهیاد #آرزو_محمودی؛ یاد و نامت جاودان خواهد ماند
رفت،
در سکوتی سنگین
مانند شبی که ناگاه،
تمام ستارگانش را
از دست میدهد.
اما یادش
در بطن هر کلاس
در لبخند هر کودک
و در سکوت هر صبحگاه
تا ابد جاری است.
اینجا،
نامت با مهربانی و دانایی گره خورده
و ما
برای همیشه
در قلبهایمان،
تو را مرور خواهیم کرد.
با کمال تأسف و تأثر، باخبر شدیم که همکار عزیزمان خانم #آرزو_محمودی همسر کاک آرام قادری، از میان ما رفت. خانم محمودی از معلمان خوشنام، توانمند و از فعالان صنفی شناختهشده انجمن صنفی معلمان مریوان بود.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران به نمایندگی از سایر تشکلهای صنفی، این ضایعهی دردناک را به جامعهی معلمان، خانواده محترم محمودی و همسر ایشان، جناب آقای #آرام_قادری، تسلیت عرض میکند و برای بازماندگان ارجمند آرزوی صبر و شکیبایی دارد.
🔹🔹🔹
نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 تسلیت به جامعه صنفی معلمان و خانوادهی زندهیاد #آرزو_محمودی؛ یاد و نامت جاودان خواهد ماند
رفت،
در سکوتی سنگین
مانند شبی که ناگاه،
تمام ستارگانش را
از دست میدهد.
اما یادش
در بطن هر کلاس
در لبخند هر کودک
و در سکوت هر صبحگاه
تا ابد جاری است.
اینجا،
نامت با مهربانی و دانایی گره خورده
و ما
برای همیشه
در قلبهایمان،
تو را مرور خواهیم کرد.
با کمال تأسف و تأثر، باخبر شدیم که همکار عزیزمان خانم #آرزو_محمودی همسر کاک آرام قادری، از میان ما رفت. خانم محمودی از معلمان خوشنام، توانمند و از فعالان صنفی شناختهشده انجمن صنفی معلمان مریوان بود.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران به نمایندگی از سایر تشکلهای صنفی، این ضایعهی دردناک را به جامعهی معلمان، خانواده محترم محمودی و همسر ایشان، جناب آقای #آرام_قادری، تسلیت عرض میکند و برای بازماندگان ارجمند آرزوی صبر و شکیبایی دارد.
🔹🔹🔹
نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
#خبر
🔴 محکومیت احمد حیدری نصرت به بازنشستگی با تقلیل گروه در هیات تخلفات اداری استان تهران
🔸هیات رسیدگی به تخلفات اداری کارمندان اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان #تهران آقای #احمد_حیدری_نصرت دبیر ناحیهی یک شهرستان #بهارستان و فعال صنفی فرهنگی را به بازنشستگی بر اساس سنوات خدمت دولتی با تقلیل دو گروه محکوم کرد.
🔸#شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران ضمن محکومیت مجدد احکام امنیتی صادره در هیإت تخلف اداری آ.پ، این حکم به بازنشستگی اجباری با تقلیل گروه علیه آقای حیدری را در ادامهی پروندهسازی امنیتی برای اعمال فشار بر فعالین صنفی بر شمرده و ضمن محکومیت این اقدام، خواهان لغو همهی احکام و پایان این روند پروندهسازی هیأت تخلفات اداری آ.پ است.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 محکومیت احمد حیدری نصرت به بازنشستگی با تقلیل گروه در هیات تخلفات اداری استان تهران
🔸هیات رسیدگی به تخلفات اداری کارمندان اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان #تهران آقای #احمد_حیدری_نصرت دبیر ناحیهی یک شهرستان #بهارستان و فعال صنفی فرهنگی را به بازنشستگی بر اساس سنوات خدمت دولتی با تقلیل دو گروه محکوم کرد.
🔸#شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران ضمن محکومیت مجدد احکام امنیتی صادره در هیإت تخلف اداری آ.پ، این حکم به بازنشستگی اجباری با تقلیل گروه علیه آقای حیدری را در ادامهی پروندهسازی امنیتی برای اعمال فشار بر فعالین صنفی بر شمرده و ضمن محکومیت این اقدام، خواهان لغو همهی احکام و پایان این روند پروندهسازی هیأت تخلفات اداری آ.پ است.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
#خبر
🔴 احضار کوکب بداغی پگاه به داگاه انقلاب اهواز
🔸 #کوکب_بداغی_پگاه فعال صنفی فرهنگیان خوزستان/ ایذه برای اخذ آخرین دفاع به شعبه ۱۳ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب اهواز احضار شد.
🔸خانم بداغی پگاه پیشتر به همراه ۱۱ فعال صنفی دیگر استان خوزستان محاکمه و علیرغم تبرئه، مجدداً پروندهشان به دادگاه تجدید نظر ارسال شده بود و همچنین با رأی هیات تخلفات به ۴ ماه انفصال از خدمت محکوم شده بود.
🔸#شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران ضمن حمایت از این معلم و کنشگر صنفی، خواهان مختومه شدن همهی پروندههای امنیتی- قضایی علیه فعالین صنفی و فرهنگیان است.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 احضار کوکب بداغی پگاه به داگاه انقلاب اهواز
🔸 #کوکب_بداغی_پگاه فعال صنفی فرهنگیان خوزستان/ ایذه برای اخذ آخرین دفاع به شعبه ۱۳ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب اهواز احضار شد.
🔸خانم بداغی پگاه پیشتر به همراه ۱۱ فعال صنفی دیگر استان خوزستان محاکمه و علیرغم تبرئه، مجدداً پروندهشان به دادگاه تجدید نظر ارسال شده بود و همچنین با رأی هیات تخلفات به ۴ ماه انفصال از خدمت محکوم شده بود.
🔸#شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران ضمن حمایت از این معلم و کنشگر صنفی، خواهان مختومه شدن همهی پروندههای امنیتی- قضایی علیه فعالین صنفی و فرهنگیان است.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 ادامه اعتراض بازنشستگان در سهشنبهها در کرمانشاه
باز هم میآییم
و باز هم بر سر قول و قرار و پیمانمان میمانیم تا به حقمان برسیم.
چرا که ما بازنشستگان، بسیار مورد بیمهری مسئولین بیکفایت و ناعادل قرار گرفتهایم.
تا حق خود نگیریم
از پا نمینشینیم
زمان:
سهشنبه ۱۴۰۳/۷/۳
ساعت ۹:۳۰
مکان:
کسری کوچهی نوبتی، مقابل صندوق بازنشستگی کشوری
اتحاد اتحاد
علیه فقر و فساد
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
باز هم میآییم
و باز هم بر سر قول و قرار و پیمانمان میمانیم تا به حقمان برسیم.
چرا که ما بازنشستگان، بسیار مورد بیمهری مسئولین بیکفایت و ناعادل قرار گرفتهایم.
تا حق خود نگیریم
از پا نمینشینیم
زمان:
سهشنبه ۱۴۰۳/۷/۳
ساعت ۹:۳۰
مکان:
کسری کوچهی نوبتی، مقابل صندوق بازنشستگی کشوری
اتحاد اتحاد
علیه فقر و فساد
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 فاجعه معدن طبس: جانهای از دست رفته در سایه بیعدالتی
در حادثه معدن طبس که نتیجه بیاعتنایی آشکار به جان کارگران و شرایط ناایمن کاری است. بر اساس گزارشاتی آمار کشتەشدگان به بیش از ۷۰ نفر رسیده است. اسامی ۳۲ نفر از کشته شدگان به شرح زیر منتشر شده است:
۱- احمد مختاری
۲- محمد ساران
۳- امیر مصطفویثانی
۴- غلامرضا رمضانی
۵- محمد سنجری
۶- حسن مصطفوی
۷- احمد جغتایی
۸- جواد صحراگرد
۹- عباس بهمدی
۱۰- رضا خیری
۱۱- مجتبی جبله
۱۲- سیدابراهیم حسینی کاشیدار
۱۳- علی مهری
۱۴- محمد مرادی
۱۵- ولیالله اسماعیلی
۱۶- جواد باعثی
۱۷- جواد طوسی
۱۸- قربان رفیقی قلهزو
۱۹- حسین نوری خلیلآباد
۲۰- سیدمنصور حسینی
۲۱- محسن سرگزی
۲۲- محمود کوهی
۲۳- اصغر فاطمی
۲۴ حسن تیموری
۲۵- محمد سارائی
۲۶- براتعلی غریب
۲۷- مصطفی فشانجردی
۲۸- حسن ریواده
۲۹- رمضانعلی داوری قلهزو
۳۰ حسن توکلی
۳۱- محمد مرادی
۳۲- محمد جواد قاسمی
مختاری همچنین اولین قربانی حادثه معدن دیهشک بود. این فاجعه نمادی از بیعدالتی و بیتوجهی ساختاری به حقوق کارگران است که در نتیجهاش، زندگی این افراد قربانی میشود.
🔹🔹🔹
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
در حادثه معدن طبس که نتیجه بیاعتنایی آشکار به جان کارگران و شرایط ناایمن کاری است. بر اساس گزارشاتی آمار کشتەشدگان به بیش از ۷۰ نفر رسیده است. اسامی ۳۲ نفر از کشته شدگان به شرح زیر منتشر شده است:
۱- احمد مختاری
۲- محمد ساران
۳- امیر مصطفویثانی
۴- غلامرضا رمضانی
۵- محمد سنجری
۶- حسن مصطفوی
۷- احمد جغتایی
۸- جواد صحراگرد
۹- عباس بهمدی
۱۰- رضا خیری
۱۱- مجتبی جبله
۱۲- سیدابراهیم حسینی کاشیدار
۱۳- علی مهری
۱۴- محمد مرادی
۱۵- ولیالله اسماعیلی
۱۶- جواد باعثی
۱۷- جواد طوسی
۱۸- قربان رفیقی قلهزو
۱۹- حسین نوری خلیلآباد
۲۰- سیدمنصور حسینی
۲۱- محسن سرگزی
۲۲- محمود کوهی
۲۳- اصغر فاطمی
۲۴ حسن تیموری
۲۵- محمد سارائی
۲۶- براتعلی غریب
۲۷- مصطفی فشانجردی
۲۸- حسن ریواده
۲۹- رمضانعلی داوری قلهزو
۳۰ حسن توکلی
۳۱- محمد مرادی
۳۲- محمد جواد قاسمی
مختاری همچنین اولین قربانی حادثه معدن دیهشک بود. این فاجعه نمادی از بیعدالتی و بیتوجهی ساختاری به حقوق کارگران است که در نتیجهاش، زندگی این افراد قربانی میشود.
🔹🔹🔹
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔴 جشن بازگشایی مدرسهی یک آموزگار
✍علی غفاری؛ آموزگار بازنشستهی دورهی ابتدایی؛ بیجار_کوردستان
سال تحصیلی ۱۳۶۳-۱۳۶۲ تصمیم گرفتم برای خدمت، به زادبومِ خود بروم. از آن روستا و آن چشمهی جوشان و باغات و چمنزارهای زیبا و مردمان پرمهر، اما کوچیدهاش، ده، دوازده خانواری بیش نمانده و به همین تعداد هم دانشآموز بود.
مدرسهی دوره سپاهیدانش، مخروبه و غیرقابلاستفاد شده بود. بالاخانهی کوچک مرحوم مشهدی فرج که سالها قبل کوچ کرده بود، با پلهکانهای گلی و زیرزمینی نمور چندسالی بود که کلاس درس شده بود!
اول مهر ماه بود و روز بازگشایی مدارس! بچهها همه در پنج پایهی تحصیلی با شوق و ذوق خاص و کودکانهی خود آمده و دورهام کرده بودند. از پلهها بالا رفته و دودری چوبی بالاخانه را باز کردم. نیمکتهای چوبیِ قدیمیِ خاک گرفته گردگیری شد. از سقف تیر چوب و پوشالی بالاخانه چیزهایی ریخته بود. کف کاهگلی کلاس و پلکانها تا دمِ درِ حیاط آب و جارو شد. درِ زیر زمینِِ بدون قفل و کلیدِ بالاخانه را با زحمت و فشار زیاد باز کردم و از لای در به داخل خزیدم، خاک پشت در را کنار زدم بوی نم و تعفن شدیدی فضا را آکنده بود.
کمکم چشمم به تاریکی و آن سقف کوتاه عادت کرد. بهصورتی غیرمنتظره لاشهی تلفشدهی یک حیوان در انتهای زیرزمین توجهم را جلب نمود؛ در اطراف لاشه کرمهای انباشته درهم میلولیدند. منظرهای اسفناک، لاشهی یک سگِ تلف شده! محیط تحملناپذیر شده بود! با حالی بهمخورده، به سرعت بیرون آمدم. بچهها را تعطیل و خود راهی شهر شدم.
روز بعد با سه کیسه آهک به دهات برگشتم. بچهها را از محیط مدرسه دور نمودم. در فاصلهای دور از روستا چالهای حفر کردم. چکمهای پلاستیکی به پا و دستکش به دست و سر و صورت و راه نفس را با چفیهام پوشاندم. به داخل آن دخمهی نمور که کاهگل دیوارهایش از پایین ورقه کرده بود رفتم به هر زحمت و فلاکتی، طناب نایلونی را به آن لاشه ی متعفن گره زدم و کشانکشان از زیرزمین خارج نموده به سمت چاله بردم و آنجا در عمق کافی با خاک پوشاندم.
به زیرزمین و آن وضعیت و شرایطِ غیرقابلتحمل بازگشتم. تک و تنها آنجا را از لوث آن لاشه پاک کردم. آب و جارو نمودم و کف و محیط آنجا را با آهک پوشاندم. تا بلکه توانسته باشم میکروبزدایی نموده و آنجا را برای انباری وسایل اسقاط و مستعمل مدرسه قابلاستفاده نمایم.
اگر چه اشتغال به حرصِ و آزِ مقامات، و اغفالِ مسئولان در رقابت بر سر تصاحب و تمرکز قدرت، و توسعهی ناموزون اکنون اثری از آن روستا و آن بهشت، جز ویرانی و پراکندگی مردمانِ با صفای هنرپرور و مهاجرش باقی نگذاشته است.
این گزارشی صادقانه از روز بازگشایی مدرسهی معلمی است که اکنون خود نیز پیر و فرسوده و باز نشسته شده است و سالهاست برای همسانسازی دستمزد و حقوق مسلم و قانونیاش با انواع دروغ و ترفند و بیمبالاتی مسئولان و مقامات خود خوانده مواجه است. دردناکتر از همه آنکه هاوار بلندِ جهانی شده و تکرار هشدارش اینجا شنیده نمیشود و اکنون از سر ناچاری با خیل همکارانِ همدرد، کلاس درس خود را به این سنگین دلانِ سنگین گوش به خیابان آوردهاند.
بدیهی است که تفهیم درست و دقیق مطالب و موضوعات، مهارت و ملکهی ذهن و کار آنهاست. مطمئن باشید تا یادگیری اتفاق نیفتد و مراد و مطلب حاصل نشود معلمان کلاس را ترک نخواهند کرد. که این کارکرد را عین وظیفه و تکلیف خود میدانند.
آن تلخ روز،
که بدینسان به شب رسید
یکی از هزار بود.
کَی شد معلمی؟!
این راویان رنج و وین مبشران نور را !
همه، این روزگار بود!
این شغل نه! پیشه نه!
بلکه شور عشق،
یا در مصافِ دیوِ جهل
صحنهای از کارزار بود!
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
✍علی غفاری؛ آموزگار بازنشستهی دورهی ابتدایی؛ بیجار_کوردستان
سال تحصیلی ۱۳۶۳-۱۳۶۲ تصمیم گرفتم برای خدمت، به زادبومِ خود بروم. از آن روستا و آن چشمهی جوشان و باغات و چمنزارهای زیبا و مردمان پرمهر، اما کوچیدهاش، ده، دوازده خانواری بیش نمانده و به همین تعداد هم دانشآموز بود.
مدرسهی دوره سپاهیدانش، مخروبه و غیرقابلاستفاد شده بود. بالاخانهی کوچک مرحوم مشهدی فرج که سالها قبل کوچ کرده بود، با پلهکانهای گلی و زیرزمینی نمور چندسالی بود که کلاس درس شده بود!
اول مهر ماه بود و روز بازگشایی مدارس! بچهها همه در پنج پایهی تحصیلی با شوق و ذوق خاص و کودکانهی خود آمده و دورهام کرده بودند. از پلهها بالا رفته و دودری چوبی بالاخانه را باز کردم. نیمکتهای چوبیِ قدیمیِ خاک گرفته گردگیری شد. از سقف تیر چوب و پوشالی بالاخانه چیزهایی ریخته بود. کف کاهگلی کلاس و پلکانها تا دمِ درِ حیاط آب و جارو شد. درِ زیر زمینِِ بدون قفل و کلیدِ بالاخانه را با زحمت و فشار زیاد باز کردم و از لای در به داخل خزیدم، خاک پشت در را کنار زدم بوی نم و تعفن شدیدی فضا را آکنده بود.
کمکم چشمم به تاریکی و آن سقف کوتاه عادت کرد. بهصورتی غیرمنتظره لاشهی تلفشدهی یک حیوان در انتهای زیرزمین توجهم را جلب نمود؛ در اطراف لاشه کرمهای انباشته درهم میلولیدند. منظرهای اسفناک، لاشهی یک سگِ تلف شده! محیط تحملناپذیر شده بود! با حالی بهمخورده، به سرعت بیرون آمدم. بچهها را تعطیل و خود راهی شهر شدم.
روز بعد با سه کیسه آهک به دهات برگشتم. بچهها را از محیط مدرسه دور نمودم. در فاصلهای دور از روستا چالهای حفر کردم. چکمهای پلاستیکی به پا و دستکش به دست و سر و صورت و راه نفس را با چفیهام پوشاندم. به داخل آن دخمهی نمور که کاهگل دیوارهایش از پایین ورقه کرده بود رفتم به هر زحمت و فلاکتی، طناب نایلونی را به آن لاشه ی متعفن گره زدم و کشانکشان از زیرزمین خارج نموده به سمت چاله بردم و آنجا در عمق کافی با خاک پوشاندم.
به زیرزمین و آن وضعیت و شرایطِ غیرقابلتحمل بازگشتم. تک و تنها آنجا را از لوث آن لاشه پاک کردم. آب و جارو نمودم و کف و محیط آنجا را با آهک پوشاندم. تا بلکه توانسته باشم میکروبزدایی نموده و آنجا را برای انباری وسایل اسقاط و مستعمل مدرسه قابلاستفاده نمایم.
اگر چه اشتغال به حرصِ و آزِ مقامات، و اغفالِ مسئولان در رقابت بر سر تصاحب و تمرکز قدرت، و توسعهی ناموزون اکنون اثری از آن روستا و آن بهشت، جز ویرانی و پراکندگی مردمانِ با صفای هنرپرور و مهاجرش باقی نگذاشته است.
این گزارشی صادقانه از روز بازگشایی مدرسهی معلمی است که اکنون خود نیز پیر و فرسوده و باز نشسته شده است و سالهاست برای همسانسازی دستمزد و حقوق مسلم و قانونیاش با انواع دروغ و ترفند و بیمبالاتی مسئولان و مقامات خود خوانده مواجه است. دردناکتر از همه آنکه هاوار بلندِ جهانی شده و تکرار هشدارش اینجا شنیده نمیشود و اکنون از سر ناچاری با خیل همکارانِ همدرد، کلاس درس خود را به این سنگین دلانِ سنگین گوش به خیابان آوردهاند.
بدیهی است که تفهیم درست و دقیق مطالب و موضوعات، مهارت و ملکهی ذهن و کار آنهاست. مطمئن باشید تا یادگیری اتفاق نیفتد و مراد و مطلب حاصل نشود معلمان کلاس را ترک نخواهند کرد. که این کارکرد را عین وظیفه و تکلیف خود میدانند.
آن تلخ روز،
که بدینسان به شب رسید
یکی از هزار بود.
کَی شد معلمی؟!
این راویان رنج و وین مبشران نور را !
همه، این روزگار بود!
این شغل نه! پیشه نه!
بلکه شور عشق،
یا در مصافِ دیوِ جهل
صحنهای از کارزار بود!
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 به یاد صدها کودکی که خونشان را بر زمین ریختند و دیگر زنگ ماه مهر را نشنیدند
نامهی احمدرضا حائری از زندان قزلحصار
احمدرضا حائری، زندانی سیاسیِ محبوس در زندان قزلحصار، به مناسبت اول مهرماه و بازگشایی مدارس، در نامه خود از زندان از کودکانی یاد میکند که توسط جمهوری اسلامی کشته شدهاند یا همچون دختر ۱۰ ساله خود از مراقبت پدر و مادرِ زندانی و اعدام شده محروم گشتهاند.
احمدرضا حائری، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسیِ محبوس در زندان قزلحصار، به مناسبت اول مهرماه و بازگشایی مدارس، در یک نامه از مکالمات تلفنی خود خود با دختر ۱۰ ساله خود «هستی» مینویسد که برای سومین سال پیاپی در اول مهر از او دور بوده است. او از کودکانی چون کیان پیرفلک و محسن محمدپور (کودک کار ۱۷ ساله، کشتهشده در آبان ۹۸) یاد میکند که جمهوری اسلامی «با قساوت خونشان را بر زمین ریخت و دیگر زنگ ماه مهر را نشنیدند»؛ و همچنین کودکانی که از مراقبت پدرومادر زندانی یا اعدام شده خود محروم شدهاند:
با گرامیداشت یاد قاسم آبسته، ایوب کریمی، آسو عبدالهی و صدها زندانی سیاسی و عقیدتی دیگری که در این سالها به دار آویخته شدند تا امروز کودکانشان مهری بدون مهربانی پدر یا مادر را تجربه کنند. و با درود به معلمانی که درس آزادگی را به فرزندان این سرزمین میآموزند.
احمدرضا حائری که از شهریور ۱۴۰۱ در زندان محبوس است، پیش از این در یک نامه سرگشاده شکنجه و آزار سامان یاسین را افشا کرده بود و طی چندین نامه نظام قضایی را به نقد کشیده و آن را «آپارتاید قضایی» خوانده بود. او اردیبهشت سال جاری به دلیل «اعتراض به وضعیت بغرنج سامان یاسین»، که در آن زمان محکوم به اعدام بود، از بند عمومی زندان قزلحصار به سلول انفرادی بند امن واحد سه منتقل شد.
حائری به خاطر اطلاعرسانی در مورد نقض حقوق بشر در زندان با یک پرونده قضایی جدید روبرو است که به دلیل رعایت نشدن مراحل قانونی ابلاغیه، تا کنون حاضر به حضور در بازپرسی شعبه یک دادگاه انقلاب کرج نشده است. او در کنار سایر زندانیان سیاسی قزلحصار و دیگر زندانیان در اوین، مشهد، خوی، سقز و … در کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» بارها در اعتصاب بوده و نسبت به نقض حقوق زندانیان افشاگری کرده است.
متن کامل نامه احمدرضا حائری که در رادیو زمانه منتشر شده بود را در ادامه بخوانید:
تماس تلفنی:
هستی: بابا راستی یه سوال؟ شما زندان اوین راحتتر بودی یا قزلحصار!؟
من: عزیزم سوال سختیه! اوین یه بدیهایی داشت، اما یه سری امکاناتش بیشتر بود، قزلحصار هم خوب کمی پیچیده است وضعیتش!
هستی: اما بابا به نظرم اشتباه جواب دادی!
من: چرا!؟
هستی: چون باید میگفتی هیچکدوم!
من: قربونت برم من، کاملاً درست میگی! جواب اشتباهی دادم، اوین باشه یا قزلحصار یا تهران بزرگ! هیچکدوم خوب و راحت نیست! این اشتباهترین جوابی بود که توی زندگی به یک سوال دادم!!
پینوشت: یاد پارسال افتادم، که به قزلحصار تبعید شدیم، آن روزها هم نزدیک مهر بود. در بند امن تماس سه دقیقهای در روز داشتیم؛ در اولین مکالمه با صدای بغضآلود پرسید: «بابا چرا شما را بردن "اوین حصار"»!؟
از ۹۸ به این سو، این سومین مهرماهی است که نخستین روز رفتن دخترکم به مدرسه را پشت میلههای زندان بودم، نه در کنارش! مهر ۱۳۹۹ که در زندان تهران بزرگ دربند بودم، مهر پارسال و اکنون نیز مهر ۱۴۰۳!
روشنگری «هستی» به عنوان دختربچهای ۱۰ ساله درباره رنج زندان که از اعماق وجودش برمیخواست؛ پاسخی بود در خور به دوستانی که چند وقت اخیر به بهانه اختلاف نظرهای سیاسی یا غیرسیاسی در داخل زندان، «سیاهی» زندان را «سفید» جلوه میدادند، یا دستکم حاصل نوشتههایشان این بود.
زندان بد است، و هیچ کسی نباید به خاطر عقاید سیاسی، مذهبی و یا فقر شدید و تضاد طبقاتی حاکم بر جامعه و نتایج آن زندانی شود. درد دلم به خصوص درباره زندانیان غیرسیاسی را اگر بر کاغذ آورم، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد. اما فعلاً به همین پاسخ دخترکم اکتفا میکنم.
به یاد همه دختران و پسرانی که در این سالها روز اول مدرسه را در حالی سپری کردند که پدر یا مادرشان به خاطر عقاید سیاسی، مذهبی و… پشت میلههای زندان دربند بودند؛ و به یاد محسن، کیان و صدها کودک و نوجوانی که در همه این سالها با قساوت خونشان را بر زمین ریختند و دیگر زنگ ماه مهر را نشنیدند، و با گرامیداشت یاد قاسم آبسته، ایوب کریمی، آسو عبدالهی و صدها زندانی سیاسی و عقیدتی دیگری که در این سالها به دار آویخته شدند تا امروز کودکانشان مهری بدون مهربانی پدر یا مادر را تجربه کنند. و با درود به معلمانی که درس آزادگی را به فرزندان این سرزمین میآموزند.
احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
اول مهر ۱۴۰۳
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
نامهی احمدرضا حائری از زندان قزلحصار
احمدرضا حائری، زندانی سیاسیِ محبوس در زندان قزلحصار، به مناسبت اول مهرماه و بازگشایی مدارس، در نامه خود از زندان از کودکانی یاد میکند که توسط جمهوری اسلامی کشته شدهاند یا همچون دختر ۱۰ ساله خود از مراقبت پدر و مادرِ زندانی و اعدام شده محروم گشتهاند.
احمدرضا حائری، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسیِ محبوس در زندان قزلحصار، به مناسبت اول مهرماه و بازگشایی مدارس، در یک نامه از مکالمات تلفنی خود خود با دختر ۱۰ ساله خود «هستی» مینویسد که برای سومین سال پیاپی در اول مهر از او دور بوده است. او از کودکانی چون کیان پیرفلک و محسن محمدپور (کودک کار ۱۷ ساله، کشتهشده در آبان ۹۸) یاد میکند که جمهوری اسلامی «با قساوت خونشان را بر زمین ریخت و دیگر زنگ ماه مهر را نشنیدند»؛ و همچنین کودکانی که از مراقبت پدرومادر زندانی یا اعدام شده خود محروم شدهاند:
با گرامیداشت یاد قاسم آبسته، ایوب کریمی، آسو عبدالهی و صدها زندانی سیاسی و عقیدتی دیگری که در این سالها به دار آویخته شدند تا امروز کودکانشان مهری بدون مهربانی پدر یا مادر را تجربه کنند. و با درود به معلمانی که درس آزادگی را به فرزندان این سرزمین میآموزند.
احمدرضا حائری که از شهریور ۱۴۰۱ در زندان محبوس است، پیش از این در یک نامه سرگشاده شکنجه و آزار سامان یاسین را افشا کرده بود و طی چندین نامه نظام قضایی را به نقد کشیده و آن را «آپارتاید قضایی» خوانده بود. او اردیبهشت سال جاری به دلیل «اعتراض به وضعیت بغرنج سامان یاسین»، که در آن زمان محکوم به اعدام بود، از بند عمومی زندان قزلحصار به سلول انفرادی بند امن واحد سه منتقل شد.
حائری به خاطر اطلاعرسانی در مورد نقض حقوق بشر در زندان با یک پرونده قضایی جدید روبرو است که به دلیل رعایت نشدن مراحل قانونی ابلاغیه، تا کنون حاضر به حضور در بازپرسی شعبه یک دادگاه انقلاب کرج نشده است. او در کنار سایر زندانیان سیاسی قزلحصار و دیگر زندانیان در اوین، مشهد، خوی، سقز و … در کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» بارها در اعتصاب بوده و نسبت به نقض حقوق زندانیان افشاگری کرده است.
متن کامل نامه احمدرضا حائری که در رادیو زمانه منتشر شده بود را در ادامه بخوانید:
تماس تلفنی:
هستی: بابا راستی یه سوال؟ شما زندان اوین راحتتر بودی یا قزلحصار!؟
من: عزیزم سوال سختیه! اوین یه بدیهایی داشت، اما یه سری امکاناتش بیشتر بود، قزلحصار هم خوب کمی پیچیده است وضعیتش!
هستی: اما بابا به نظرم اشتباه جواب دادی!
من: چرا!؟
هستی: چون باید میگفتی هیچکدوم!
من: قربونت برم من، کاملاً درست میگی! جواب اشتباهی دادم، اوین باشه یا قزلحصار یا تهران بزرگ! هیچکدوم خوب و راحت نیست! این اشتباهترین جوابی بود که توی زندگی به یک سوال دادم!!
پینوشت: یاد پارسال افتادم، که به قزلحصار تبعید شدیم، آن روزها هم نزدیک مهر بود. در بند امن تماس سه دقیقهای در روز داشتیم؛ در اولین مکالمه با صدای بغضآلود پرسید: «بابا چرا شما را بردن "اوین حصار"»!؟
از ۹۸ به این سو، این سومین مهرماهی است که نخستین روز رفتن دخترکم به مدرسه را پشت میلههای زندان بودم، نه در کنارش! مهر ۱۳۹۹ که در زندان تهران بزرگ دربند بودم، مهر پارسال و اکنون نیز مهر ۱۴۰۳!
روشنگری «هستی» به عنوان دختربچهای ۱۰ ساله درباره رنج زندان که از اعماق وجودش برمیخواست؛ پاسخی بود در خور به دوستانی که چند وقت اخیر به بهانه اختلاف نظرهای سیاسی یا غیرسیاسی در داخل زندان، «سیاهی» زندان را «سفید» جلوه میدادند، یا دستکم حاصل نوشتههایشان این بود.
زندان بد است، و هیچ کسی نباید به خاطر عقاید سیاسی، مذهبی و یا فقر شدید و تضاد طبقاتی حاکم بر جامعه و نتایج آن زندانی شود. درد دلم به خصوص درباره زندانیان غیرسیاسی را اگر بر کاغذ آورم، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد. اما فعلاً به همین پاسخ دخترکم اکتفا میکنم.
به یاد همه دختران و پسرانی که در این سالها روز اول مدرسه را در حالی سپری کردند که پدر یا مادرشان به خاطر عقاید سیاسی، مذهبی و… پشت میلههای زندان دربند بودند؛ و به یاد محسن، کیان و صدها کودک و نوجوانی که در همه این سالها با قساوت خونشان را بر زمین ریختند و دیگر زنگ ماه مهر را نشنیدند، و با گرامیداشت یاد قاسم آبسته، ایوب کریمی، آسو عبدالهی و صدها زندانی سیاسی و عقیدتی دیگری که در این سالها به دار آویخته شدند تا امروز کودکانشان مهری بدون مهربانی پدر یا مادر را تجربه کنند. و با درود به معلمانی که درس آزادگی را به فرزندان این سرزمین میآموزند.
احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
اول مهر ۱۴۰۳
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra