Telegram Web Link

نسخه کشف المراد علامه حلی (۶۴۸-۷۲۶ق)
در کتابخانه چستربیتی

تاریخ استنساخ: ۱۶ ربیع الاول ۶۹۰ق
ایرلند، کتابخانه چستربیتی، نسخه۳۳۸۹

هرچند این نسخه، ارزشمند بوده و ظاهرا در همان سال اولِ اتمام تألیف کتاب استنساخ شده است اما برخلاف آنچه در فهرست درج شده به خط علامه حلی نیست؛ آثار متعددی به خط علامه حلی همینک در دسترس است و نسخه حاضر قطعا نسخه دستخط علامه حلی نیست.
نمونه‌هایی از دستخط علامه حلی:
نمونه اول| دوم| سوم|

لازم به ذکر است، این نسخه نه در هاردِ نسخه‌های پخش شده این کتابخانه موجود بود و نه در سایت کتابخانه! اما چون سالیان گذشته کتابخانه مرعشی اسکن آن را تهیه کرده بود توانستیم به این نسخه بطور کامل دسترسی حاصل نماییم.
دانلود نسخه:
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3411
نسخه دستخط کشف المراد علامه حلی

‌نسخه خطی شماره ۶۳۰/۱۲ محفوظ در کتابخانه مجلس
هر چند فهرستنگار به درستی متوجه دستخط علامه حلی در بالای برگ اول کتاب شده است اما گویا نتوانسته‌ دستخط متن نسخه را تطبیق دهد، و اسم کاتب را مجهول گذاشته‌ است. با توجه به آثار متعدد موجود از خط علامه حلی که همینک در اختیار هست (نمونه اول| دوم| سوم) به راحتی قابل تطبیق است که نسخه‌ حاضر به خط خود علامه حلی است. تصحیح‌های انجام شده در حواشی صفحات، و برخی قلم‌خوردگی‌ها نیز مؤید همین مطلب است.
دانلود نسخه:
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3419

توضیح درباره نسخه چستربیتی:
https://www.tg-me.com/kalam_shia/586

همچنین علاوه بر این دو نسخه، نسخه ارزشمند دیگری از کشف المراد در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، به شماره نسخه۶۰ محفوظ است که توسط شاگرد علامه حلی، شمس الدین آملی، از روی نسخه اصل استنساخ شده است. (فنخا، ج۲۶، ص۳۷۸)

لازم به ذکر است هیچ کدام از این سه نسخه، در تصحیح معروفِ موجود در بازار که توسط آقای حسن‌زاده آملی انجام شده مورد استفاده قرار نگرفته است.
۱۴۰۳/۰۲/۱۲
@kalam_shia
|بررسی‌های کلامی|
Photo
دکتر نصرالله حکمت:
هرکس ابن سینا و فارابی را نشناسد بویی از فلسفه نبرده، و حتی هگل و کانت را نخواهد فهمید!
✦༅✿༅✦═༅༅═┅──

پی‌نوشت:
با تشکر از استاد حکمت، درباره این گفتار سؤالی به ذهن می‌رسد:
استاد در سخنرانی‌های خود بارها اشاره کرده‌اند عده زیادی از کسانی که فلسفه اسلامی درس می‌دهند ابن‌سینا و فارابی را درست فهم نکرده‌اند.
▪️اکنون اگر فهم فلسفه هگل و کانت مستلزم فهم فلسفه ابن‌سینا و فارابی باشد:
آیا هگل و کانت، فلسفه ابن‌سینا و فارابی را فهم کرده و سپس مطالب خود را بیان کرده‌اند؟
اگر اینچنین است، که این نیاز به اثبات دارد که چگونه درحالیکه بسیاری از اساتید فلسفه اسلامی، ابن‌سینا و فارابی را فهم نکرده‌اند هگل و کانت فلسفه آن دو را عمیقا دریافته‌اند!
▪️و اگر مدعی این نیستیم که هگل و کانت، فلسفه فارابی و ابن‌سینا را فهمیده‌اند و چه بسا اصلا کاری با آن نداشتند، پس این لازمه از کجا بدست می‌آید که بگوییم فهم فلسفه هگل وکانت در گرو فهم فلسفه ابن‌سینا و فارابی است؟
▪️حالت سوم هم این است که بگوییم: هگل و کانت سخنان خود را نفهمیده‌اند و ما با فهم فلسفه ابن‌سینا فلسفه هگل و کانت را _که خودشان نفهمیده بودند_ خواهیم فهمید.

پیشتر نیز یکی از اساتید فلسفه بیان کرده بود: فهم عمیق خطبه‌های توحیدی نهج البلاغه و دیگر منظومه‌های روایی متوقف بر فهم فلسفه و عرفان و مخصوصا ابن‌عربی است!
جالب است که در اینصورت باید معتقد باشند توحید حقیقی تا قرن هفتم که زمان ظهور ابن‌عربی بود فهم نشد!
و اصلا چرا اهل بیت علیهم السلام مطالبی را بیان کردند که فهم آن متوقف بر ارائه مبانی توسط فیلسوفانی بود که حتی عمدتا شیعه هم نبودند، و چه بسا بعضا میانه‌ای با دین هم نداشتند؟!

https://www.tg-me.com/kalam_shia/593
|بررسی‌های کلامی|
Photo
استثنا بودن هانری کربن از سایر مستشرقین، و تمجید از او در مقابل بی‌اعتقادی و بی‌اعتمادی به سایر مستشرقین

#تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia
|بررسی‌های کلامی|
ملاصدرا بی‌جهت بزرگ شده است ملاصدرا و معضل انتحال #انتحال_ملاصدرا #قوام‌صفری | #تاریخ_فلسفه_اسلامی @kalam_shia
حمله سید جلال آشتیانی به ابوالحسن جلوه و آقا ضیاءالدین دُرّی، به دلیل مخالفت با ملاصدرا

عِرضِ خود برده‌اند و از حد خود تجاوز نموده‌اند و نفهمیده به جهل خود اعتراف کرده‌اند!
جلوه نه تنها از فهم حکمت متعالیه عاجز بود بلکه حواشی او بر شفا هم بسیار سطحی و کم عمق است! مناقشات او با ملاصدرا در حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول، و نیز وحدت وجود دلیل بر کم عمقیِ او در مشکلات فلسفی است.


سیدجلال آشتیانی:
«یکی از کسانی که در صدد قدح بر مبانی ملاصدرا برآمد، حکیم عصر قاجاریه آقا میرزا ابوالحسن جلوه (م ۱۳۱۲ق) شاگرد آقا میرزا حسن چینی و آقا میرزا حسن نوری _فرزند و تلمیذ آخوند ملاعلی نوری_ بود که گاهی در مجلس به خیالِ خود، مواضع سرقتِ صدرالمتألهین را نشان می‌داد.
در عصر ما مرحوم آقا ضیاء الدین دری، رساله‌ای مختصر در این باب نوشت و یکی دونفر از فضلای معاصر هم گاهی جسته و گریخته در این باب به قول طلاب علوم دینی _کثرهم الله تعالی وایّدهم_ اظهار لحیه نموده‌اند و عِرضِ خود برده‌اند و از حد خود تجاوز نموده‌اند و نفهمیده به جهل خود اعتراف کرده‌اند.
مرحوم جلوه در طبیعیات شفا به طور سطحی و به اصطلاحِ طلاب به نحو (کان، یکون) و در علوم ریاضی، آن هم ریاضیات معمول در مدارس قدیم در سال‌های حدود نود یا هشتاد سال قبل، مدرس رسمی بود. الهیات شفا را هم تدریس می‌نمود و رشته تخصصی او همین‌ها بود که ذکر شد. حواشی که از او در این قسمت‌ها در دست است، بسیار سطحی و کم عمق است و اگر به همه شفا حاشیه می‌نوشت، حواشی او در ردیف سطحی‌ترین تعلیقات به شمار می‌رفت و فقط از تتبع او می‌شد بهره برد.
آن مرحوم به جای حل مشکلات کتب فلسفی، دنبال نسخ می‌گشت و اغلب اوقات (بنا به نقل اساتید بزرگ ما) مجلس درس را با تطبیق نسخ و (إن قلت و قلت) برگزار می‌نمود.
در فهم مشکلات مباحث عرفانی و حکمت ذوقی و حکمت متعالیه سبک ملا صدرا بسیار عاجز بود، با اینکه تدریس الهیات به روش اهل ذوق و تحقیق در کتب عرفانی مثل تمهید القواعد و شرح فصوص و مصباح الأنس فن او نبود، این قبیل از کتب را هم تدریس می‌نمود».
سیدجلال آشتیانی، سه رساله فلسفی، ص۲۳-۲۲

«مرحوم آقا میرزا ابوالحسن بر مبانی و ادله ملاصدرا در حرکت جوهر و اتحاد عاقل و معقول، و نیز مبحث وحدت وجود اشکالاتی دارد که حاکی از عدم تسلط او به افکار ملاصدرا و دلیل بر کم عمقیِ او در مشکلات فلسفه است».
سیدجلال آشتیانی، سه رساله فلسفی، ص۲۴
#انتحال_ملاصدرا

مطلب مرتبط:
https://www.tg-me.com/kalam_shia/441
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
|بررسی‌های کلامی|
Photo
آقا حسین خوانساری چنین مطلبی ندارد!

رضا پورجوادی:
‏آقا حسین خوانساری، شیخ الاسلام اصفهان در دوره شاه سلیمان صفوی، معتقد بود هیچ دلیل عقلی برای یگانگی خدا وجود ندارد.

✦༅✿༅✦═༅༅═┅──
اگر مراد مطلب موجود در حاشیه شفا، ذیل شبهه ابن‌کمونه است، در آنجا پس از نقل ادله فلاسفه در وحدت واجب الوجود، در مقام مستشکل ایراداتی را بر تبیین فلاسفه و از جمله ملاصدرا وارد می‌کند و سپس بیان می‌کند که:
«و اذ عرفت هذا فنقول أنّ هذه الایرادات یندفع‌ بتمهید‌ مقدمتین‌:» آقا حسین خوانساری، الحاشیة علی الشفاء، ص۲۸۳
یعنی صریحا بیان می‌کند که ایرادات و اشکالات به محال بودن تعدد خدایان وارد نیست و خدا واحد است؛ اما نه با تبیینی که فلاسفه کرده‌اند بلکه با دو مقدمه‌ای که خود او ذکر می‌کند.
و بعد از ذکر ادله خود بر وحدت و یگانگی خدا می‌نویسد:
«وبعد تمهید هاتین‌ المقدمتین دفع الایرادات بالتمام‌ علی طرف التمام، اذا ملّخص الکلام حینئذ بعد التطویلات‌ والزوائد أنّ هذا المعني الواحد الحقيقي للماهية سواء کان معني جنسیاً أو نوعیاً تعیّنه إمّا‌ بذاته‌ فیلزم‌ انحصاره‌ في فرد وهو ظاهرا و إمّا‌ بغیره‌ فیلزم‌ حینئذ‌ محذوران‌:» آقا حسین خوانساری، الحاشیة علی الشفاء، ص۲۸۴
تصریح می‌کند که انحصار خداوند _که واحد حقیقی است_ در یک فرد ظاهر و واضح است و اگر غیر از این را قائل باشیم دو محذور پیش می‌آید.
لذا معلوم نیست این نسبت را چگونه به ایشان داده‌اند!
در انتها نیز بیان می‌کند که اصلا برای اثبات یگانگی خداوند و محال بودن تعدد خدایان دلایل نقلی کفایت می‌کند؛ و اشاره می‌کند که توحید و یگانگی خداوند از ضروریات دین است که دلایلی عقلیه‌ای که در قرآن و روایات آمده بر آن دلالت دارد؛ از جمله آیه: لوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا. و در انتها می‌گوید اگر برهان بودن قبیل این آیات را هم نپذیرید، باز هم در اقناع نفس بهتر از ادله فلاسفه می‌باشد، و امر [محال بودن تعدد خدایان] واضح است، ولو کره المشرکون. آقا حسین خوانساری، الحاشیة علی الشفاء، ص۲۹۶

▪️لازم به ذکر است، نگارنده به همراه زابینه اشمیتکه در کتاب «فیلسوف یهودی بغداد»، پاورقی ص۶۷ نیز همین ادعا را درباره آقا حسین خوانساری تکرار کرده بودند.

@kalam_shia
شرح هداية الحکمة =شرح هداية الاثيرية‌
ملاصدرا
نسخه اصلی به خط مؤلف

کتابخانه دانشگاه تهران، شماره ۲۵۴
=نسخه عکسی مرکز احیاء به شماره ۲۴۱۸

نمونه دیگری از #دستخط ملاصدرا:
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/2913
استنساخی از شرح هداية الحکمة ملاصدرا توسط شاگردش محمد مؤمن بن عبدالعلي در تاریخ شعبان ۱۰۳۵ق
کتابخانه مرکز احیاء، نسخه شماره ۱۳۳۷

بعد از نسخه دستخط ملاصدرا، ظاهرا قدیمی‌ترین نسخه موجود می‌باشد.
استنساخی هم به کتابت شاگرد دیگر ملاصدرا به نام عبدالرزاق بن محمود یوسف رضوی، در قم به تاریخ: ۱۰۴۶ق انجام شده که در کتابخانه دانشگاه تهران، شماره نسخه۲۵۹ موجود است.

نام این دو نفر را می‌توان ذیل شاگردان ملاصدرا، در کتابِ محمد خامنه‌ای، سیر حکمت در ایران و جهان، ص۲۷۷، اضافه کرد.

@kalam_shia
|بررسی‌های کلامی|
رکود | میدان دادن به نگاه‌های انتقادی، و کم کردن نگاه عاشقانه به فلسفه اسلامی #قوام‌صفری | #تاریخ_فلسفه_اسلامی @kalam_shia
رکود | خواب عمیق اهالی فلسفه اسلامی
تنبلی + تقدس

با وجود مؤسسات فلسفی مختلف و بودجه‌هایی که می‌گیرند تقریبا هیچ کار خاصی از لحاظ تاریخی در مورد زندگی ملاصدرا انجام نشده است؛ نه لیستی مستند از شاگردان وی تهیه شده و نه کارهای نسخه‌پژوهی درخوری انجام شده است.
تا حدود ۵۰سال پیش نه تاریخ ولادت و مرگ او را می‌دانستند و نه محل دفنش را.
البته اکنون نیز عموما تاریخ مرگ و محل دفن او را اشتباه می‌نویسند!
تاریخ ولادت ملاصدرا را به حسب دستنوشته‌ای از او در حاشیه یکی از کتاب‌هایش بدست آوردند [به ادعای کربن علامه طباطبایی، و به ادعای سیدجلال آشتیانی خود او این دستنوشته را پیدا کرده است]

در مورد تاریخ وفاتش نیز دست‌کم بیست سال از دسترسی به دستخط علم الهدی، _فرزند فیض کاشانی و نوه ملاصدرا_ در کتابخانه مرعشی می‌گذرد که وی در آنجا تاریخ دقیق و محل وفات پدر بزرگش را درج کرده است: [۱۰۴۵ق، وفات در بصره، و دفن شدن در نجف] (اینجا)
اما با این وجود و گذشت بیست سال، هنوز اهالی فلسفه اسلامی دست از تاریخ اشتباه ۱۰۵۰ برنداشته‌اند! و جالب آنکه کافیست از ایشان درباره منشأ ۱۰۵۰ق بپرسید! کدامشان مستند دقیقی سراغ دارند؟!

در بین معاصرین، سید جلال آشتیانی نقش اساسی در تحقیر و تجهیل منتقدین ملاصدرا داشت [مراد فلاسفه منتقد صدراست، فضلا از فقها و متکلمین] (نمونه)
بعد از ایشان نیز امثال آقای جوادی آملی کار فلسفه اسلامی را یکسره کرده و اعلام نمودند:
جا دارد که ملاصدرا با آوردن حکمت متعالیه بگوید: الیوم اکملت لکم عقلکم واتممت علیکم نعمتی. (شرح حکمت متعالیه اسفار اربعه، ج۱، ص۱۰۲)

دفع دخل مقدر: چاپ مقالات محدود در نقد برخی جزئیات اندیشه ملاصدرا را نمی‌توان نقضی بر این گفتار دانست؛ چه اینکه تقریبا محال است مقاله‌ای در مجلات علمی پژوهشی در نقد ملاصدرا چاپ شود الا اینکه در آن مقاله، مراد اثبات برتری یکی از معاصرین مانند آقایان جوادی آملی، مصباح یزدی و... باشد.
#تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia
2024/06/28 10:38:57
Back to Top
HTML Embed Code: