تقلید!
آقای حسنزاده آملی در گفتگویی در سال ۱۳۶۳ میگوید:
«بنده خودم در یکی از نوشتههایم عنوان کردهام و گفتهام که من از دین درآمدم و دوباره دین را قبول کردم. خواه مردم بپذیرند، خواه نپذیرند. بنده دین آبایی ندارم، دین تقلیدی و طایفهای ندارم، من اثنی عشریه به تحقیق شدم، نه به تقلید.»
با این وجود در کتاب "قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارد" ص۱۹ مینویسد:
در اثنای تدرس و تعلم علوم عقلی و صحف عرفانی دچار وسوسه ای سخت سهمگین و دژ خیم و بد کنشت و بد سرشت در راه تحصیل اصول عقائد حقه به برهان و عرفان شدهام و آزرده خاطری شگفت از حکمت و میزان که از هر سوی شبهات گوناگون به من روی میآورد ریشه این شبهات و وسوسهها از ماهیت انطباق ظواهر شرع انور با مسائل عقلی و عرفانی بوده است که از وقف آنان با یک دیگر عاجز مانده بودم. تنها چیزی که مرا از این ورطه هولناک هلاک رهایی بخشید لطف الهی بود که
🔹خویش را تلقین میکردم به این که اگر امر دائر شود بین نفهمیدن نرسیدن مثل تو (حسنزاده) و بین نفهمیدن و نرسیدن مثل معلم ثانی (فارابی) و ابو علی سینا و شیخ اکبر محی الدین عربی و استاد بشر خواجه نصیر الدین طوسی و ابو الفضائل شیخ بهائی و معلم ثالث میرداماد و صدر المتالهین شیرازی. آیا شخص مثل تو به نفهمیدن و نرسیدن اولی است یا آن همه استوانههای معارف.
✍پینوشت:
پس تقلید ایشان پابرجا بوده، و فقط از ابوین به غیر آنها رجوع کرده است.
https://www.tg-me.com/nokat_eteqady/198
@kalam_shia
آقای حسنزاده آملی در گفتگویی در سال ۱۳۶۳ میگوید:
«بنده خودم در یکی از نوشتههایم عنوان کردهام و گفتهام که من از دین درآمدم و دوباره دین را قبول کردم. خواه مردم بپذیرند، خواه نپذیرند. بنده دین آبایی ندارم، دین تقلیدی و طایفهای ندارم، من اثنی عشریه به تحقیق شدم، نه به تقلید.»
با این وجود در کتاب "قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارد" ص۱۹ مینویسد:
در اثنای تدرس و تعلم علوم عقلی و صحف عرفانی دچار وسوسه ای سخت سهمگین و دژ خیم و بد کنشت و بد سرشت در راه تحصیل اصول عقائد حقه به برهان و عرفان شدهام و آزرده خاطری شگفت از حکمت و میزان که از هر سوی شبهات گوناگون به من روی میآورد ریشه این شبهات و وسوسهها از ماهیت انطباق ظواهر شرع انور با مسائل عقلی و عرفانی بوده است که از وقف آنان با یک دیگر عاجز مانده بودم. تنها چیزی که مرا از این ورطه هولناک هلاک رهایی بخشید لطف الهی بود که
🔹خویش را تلقین میکردم به این که اگر امر دائر شود بین نفهمیدن نرسیدن مثل تو (حسنزاده) و بین نفهمیدن و نرسیدن مثل معلم ثانی (فارابی) و ابو علی سینا و شیخ اکبر محی الدین عربی و استاد بشر خواجه نصیر الدین طوسی و ابو الفضائل شیخ بهائی و معلم ثالث میرداماد و صدر المتالهین شیرازی. آیا شخص مثل تو به نفهمیدن و نرسیدن اولی است یا آن همه استوانههای معارف.
✍پینوشت:
پس تقلید ایشان پابرجا بوده، و فقط از ابوین به غیر آنها رجوع کرده است.
https://www.tg-me.com/nokat_eteqady/198
@kalam_shia
استاد حشمتپور (حفظهالله):
اخیراً کتابی از ملامحسن فیض چاپ شده که میگوید: من تمام علوم زمان خودم را خواندم، هیچ علمی را بالاتر از حدیث و قرآن ندیدم. وقت خودتان را بیجهت هدر ندهید. این سفارش را ما هم کردیم. بعید نیست که فیض هم خیلی به پدر همسرش اعتقادی نداشته است. نه از این باب که با همسرش مشکلی داشته است، بلکه از باب علم! علمی که صدرا داشته، مورد توجه فیض نبوده است.
✍ پینوشت:
و البته قبل از شما و فیض، خود صدرا هم کرده بود
و هم شما و هم فیض و هم صدرا، بعد از این سفارش همچنان فلسفه درس میدهید!
@kalam_shia
اخیراً کتابی از ملامحسن فیض چاپ شده که میگوید: من تمام علوم زمان خودم را خواندم، هیچ علمی را بالاتر از حدیث و قرآن ندیدم. وقت خودتان را بیجهت هدر ندهید. این سفارش را ما هم کردیم. بعید نیست که فیض هم خیلی به پدر همسرش اعتقادی نداشته است. نه از این باب که با همسرش مشکلی داشته است، بلکه از باب علم! علمی که صدرا داشته، مورد توجه فیض نبوده است.
✍ پینوشت:
و البته قبل از شما و فیض، خود صدرا هم کرده بود
و هم شما و هم فیض و هم صدرا، بعد از این سفارش همچنان فلسفه درس میدهید!
@kalam_shia
عجب استدلالی!
خلاصهاش این است که ما اهل فلسفه مخالف کم نداریم.
استاد حشمتپور [از اساتید فلسفه در قم]:
[شخصی] گفت: یکی از قوانینی که فلسفه از آن دفاع میکند، قاعده الواحد است. این قاعده هم در هیچ روایتی نیامده است. تصمیم نداشتم پاسخ او را بدهم اما گفتم: روایات ما مملو از جریان این قاعده است. وقتی پیامبر(ص) فرمود اولین چیزی که خداوند خلق کرد نور من بود و توسط نور من بقیه را خلق کرد یا در روایت دیگر آمده است، اولین چیزی که خدا خلق کرد مشیت بود، تمام اینها قاعده الواحد است.
و سپس نقل میکنند که بعد از مقداری بحث دیگر، آن شخص با صدای بلند گفت:
من به خاطر اتمام حجت با تو صحبت میکنم. فردای قیامت به خدا خواهم گفت این آقا زیر بار حرف حق نمیرفت.
گفتم: عجب استدلالی! خلاصهاش این است که ما اهل فلسفه مخالف کم نداریم.
http://B2n.ir/q98800
💠
✍ پینوشت: میزان فهم فلاسفه از روایات حقیقتا همین است! مثلا چون در روایت آمده که پیامبر اولین مخلوق عالم است از آن به قاعده الواحد میرسند! و میگویند خدا نمیتواند بیش از یک موجود خلق کند، و بین خدا و صادر اول سنخیت است و... .
حقیقتا باید گفت عجب استدلالی!
نقد قاعده الواحد:
جلسه اول | جلسه دوم
@kalam_shia
خلاصهاش این است که ما اهل فلسفه مخالف کم نداریم.
استاد حشمتپور [از اساتید فلسفه در قم]:
[شخصی] گفت: یکی از قوانینی که فلسفه از آن دفاع میکند، قاعده الواحد است. این قاعده هم در هیچ روایتی نیامده است. تصمیم نداشتم پاسخ او را بدهم اما گفتم: روایات ما مملو از جریان این قاعده است. وقتی پیامبر(ص) فرمود اولین چیزی که خداوند خلق کرد نور من بود و توسط نور من بقیه را خلق کرد یا در روایت دیگر آمده است، اولین چیزی که خدا خلق کرد مشیت بود، تمام اینها قاعده الواحد است.
و سپس نقل میکنند که بعد از مقداری بحث دیگر، آن شخص با صدای بلند گفت:
من به خاطر اتمام حجت با تو صحبت میکنم. فردای قیامت به خدا خواهم گفت این آقا زیر بار حرف حق نمیرفت.
گفتم: عجب استدلالی! خلاصهاش این است که ما اهل فلسفه مخالف کم نداریم.
http://B2n.ir/q98800
💠
✍ پینوشت: میزان فهم فلاسفه از روایات حقیقتا همین است! مثلا چون در روایت آمده که پیامبر اولین مخلوق عالم است از آن به قاعده الواحد میرسند! و میگویند خدا نمیتواند بیش از یک موجود خلق کند، و بین خدا و صادر اول سنخیت است و... .
حقیقتا باید گفت عجب استدلالی!
نقد قاعده الواحد:
جلسه اول | جلسه دوم
@kalam_shia
Forwarded from |بررسیهای کلامی|
قاعده الواحد فقط در اثولوجیا است؛ نه افلاطون چنین مطلبی دارد نه ارسطو، و نه هیچ منبع یونانی دیگر!
الواحد شروع بدفهمی فلسفه اسلامی از یونان بود.
پستهای مرتبط:
https://www.tg-me.com/kalam_shia/462
https://www.tg-me.com/kalam_shia/457
https://www.tg-me.com/kalam_shia/428
الواحد شروع بدفهمی فلسفه اسلامی از یونان بود.
پستهای مرتبط:
https://www.tg-me.com/kalam_shia/462
https://www.tg-me.com/kalam_shia/457
https://www.tg-me.com/kalam_shia/428
Forwarded from |بررسیهای کلامی|
.
مخالفت میرزای قمی با قاعده الواحد
توجه به معنای واحد حقیقی و واحد اعتباری، قاعده الواحد را سالبه به انتفای موضوع میکند.
دانلود مقاله
@kalam_shia
مخالفت میرزای قمی با قاعده الواحد
توجه به معنای واحد حقیقی و واحد اعتباری، قاعده الواحد را سالبه به انتفای موضوع میکند.
دانلود مقاله
@kalam_shia
نفی خالقیت اهل بیت علیهم السلام
میرزای قمی:
این عبارت صحیفه کامله چنانکه دلالت واضحه دارد بر اینکه خلق آسمان و زمین را به غیر خدا کسی نکرده است و کسی اعانت هم در آن نکرده و امیر المؤمنین علیه السلام در آن شریک نبوده [است].
شرح خطبه البیان، کتابخانه دانشگاه تهران، نسخه ۱۰۲۰/۴، برگ۱۱
در ادامه نیز نقد فلاسفه میکنند:
دلالت بر بطلان قول حكما نيز دارد كه مىگويند كه خلق آنها كار عقل است ...
@Kalam_shia
میرزای قمی:
این عبارت صحیفه کامله چنانکه دلالت واضحه دارد بر اینکه خلق آسمان و زمین را به غیر خدا کسی نکرده است و کسی اعانت هم در آن نکرده و امیر المؤمنین علیه السلام در آن شریک نبوده [است].
شرح خطبه البیان، کتابخانه دانشگاه تهران، نسخه ۱۰۲۰/۴، برگ۱۱
در ادامه نیز نقد فلاسفه میکنند:
دلالت بر بطلان قول حكما نيز دارد كه مىگويند كه خلق آنها كار عقل است ...
@Kalam_shia
Forwarded from میراث خطی شیعه
نقد و بررسی مفهوم معرفت فطری در مکتب تفکیک
رضا مختاری خویی
دپارتمان مطالعات اسلامی دانشگاه مکگیل کانادا - دانشگاه تهران
در مکتب میرزا مهدی اصفهانی «معرفت فطری» به معرفتی اطلاق میشود که نقطه مقابل معرفت عقلی است و برای رسیدن به این معرفت فرد بايد از تمامی معقولات واستدلالات عقلی و افکار و انديشهها جدا شده، به گونهای که زمينه هرگونه استدلال وتعقلی منتفی گردد.
عقلستیزی، ادعای شناخت کنه ذات خداوند، تحریف معنای معرفت قلبی، وبرداشت نادرست از روایات «معرفة الله بالله» و روایات عالم ذر، از سایر موضوعات کتاب است.
در فصل آخر نیز به بررسی مطالب آقایان حسن انصاری و محمدتقی سبحانی پیرامون مکتب تفکیک پرداخته شده است.
فهرست:
www.tg-me.com/nosakh_shii/3136
اثر حاضر پایاننامه نگارنده در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران بوده که با برخی تغییرات، و اضافه شدن دو فصل جدید ارائه شده است.
مشخصات:
۲۳۷ص| رقعی، جلد سخت
قیمت: ۲۵۰هزار ت + ۲۵ت هزینه ارسال
مجموعا ۲۷۵هزار ت
با تخفیف برای ۱۱۰نفر اول: ۱۹۹هزار ت
تهیه: @shii_studies1
@nosakh_shii
رضا مختاری خویی
دپارتمان مطالعات اسلامی دانشگاه مکگیل کانادا - دانشگاه تهران
در مکتب میرزا مهدی اصفهانی «معرفت فطری» به معرفتی اطلاق میشود که نقطه مقابل معرفت عقلی است و برای رسیدن به این معرفت فرد بايد از تمامی معقولات واستدلالات عقلی و افکار و انديشهها جدا شده، به گونهای که زمينه هرگونه استدلال وتعقلی منتفی گردد.
عقلستیزی، ادعای شناخت کنه ذات خداوند، تحریف معنای معرفت قلبی، وبرداشت نادرست از روایات «معرفة الله بالله» و روایات عالم ذر، از سایر موضوعات کتاب است.
در فصل آخر نیز به بررسی مطالب آقایان حسن انصاری و محمدتقی سبحانی پیرامون مکتب تفکیک پرداخته شده است.
فهرست:
www.tg-me.com/nosakh_shii/3136
اثر حاضر پایاننامه نگارنده در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران بوده که با برخی تغییرات، و اضافه شدن دو فصل جدید ارائه شده است.
مشخصات:
۲۳۷ص| رقعی، جلد سخت
قیمت: ۲۵۰هزار ت + ۲۵ت هزینه ارسال
مجموعا ۲۷۵هزار ت
با تخفیف برای ۱۱۰نفر اول: ۱۹۹هزار ت
تهیه: @shii_studies1
@nosakh_shii
|بررسیهای کلامی|
تاریخ ولادت و وفات ملاصدرا ملاصدرا | آشتیانی | طباطبایی | محمد خامنهای تا حدود ۵۰-۴۰ سال پیش تاریخ ولادت ملاصدرا مشخص نبود، و طبق آنچه برخی گفتهاند اولین بار صاحب المیزان با توجه به عبارتی از کتب ملاصدرا تاریخ ولادت او را گوشزد کردند. البته سید جلال آشتیانی…
آیا مدرس زنوزی نسخه دستخط اسفار ملاصدرا را نابود کرد و نسخهای متفاوت از اسفار را مشهور نمود؟!
دکتر حامد روشنیراد ذیل نوشتاری در کانال خود آوردهاند:
"مهمترین نسخه خطی اسفار ملاصدرا به خط خود مدرس زنوزی است و تمام نسخ بعدی اسفار که مرجع دروس اساتید بوده در جزئیات و تبویب تحت الشعاع این نسخه خطی به قلم مدرس زنوزی قرار داشتهاند، که من معتقدم با اینکه نسخه مدرس زنوزی دارای تفاوتهای زیادی با نسخ قدیمی اسفار بوده اما روایت غالب و مسلط از اسفار را شکل داده است و با کمال تعجب حتی جای نسخهٔ اصیلِ اسفار به خط خودِ ملاصدرا را نیز گرفته است و اینکه چرا نسخهٔ مخطوط به قلم خود صدرالمتالهین بعد از استنساخ و اصلاحاتِ مدرس زنوزی ازمیانرفته؟ خود موضوع پژوهشی جدی در تاریخ اسفار است."
و نوشتهاند:
"استنساخ اسفار که به گمان بدَوی من از میان بردن و معدوم کردن نسخه اساس به خط خود ملاصدرا نیز توسط خود مدرس طهرانی انجام شده"
✍ ملاحظات:
ما میزان تتبع و ادله دکتر روشنیراد در این باره را نمیدانیم، ولی آنچه در نگاه نخستین به نظر میرسد اثبات مطلب فوق متوقف است بر امور زیر:
۱. اینکه ثابت شود نسخه دستخط ملاصدرا در اختیار و دسترس زنوزی بوده است.
۲. نسخه استنساخ شده توسط زنوزی فرقهای اساسی با نسخه مؤلف داشته است.
از آنجا که نسخه مؤلف اینک در دسترس نیست، این مدعا فقط دو طریق برای بیان شدن خواهد داشت: الف) یا کسی از معاصرین زنوزی ادعای دستبردن او در اسفار را کرده باشد، ب) یا با نسخههایی که قطع داریم طبق همان اسفار اصلی بوده مقابله شده باشد.
هر چند نسخه دستخط مؤلف در دسترس نیست ولی حسب آنچه از فهرستگان نسخههای خطی [فنخا، ج۱۳، ص۲۶۰] مطلعیم پیبردن به محتوای نسخه اصل اسفار کار سادهای خواهد بود؛ همینک چند نسخه وجود دارد که از روی نسخه ملاصدرا استنساخ شده است؛ مثلا نسخههای زیر:
▪️کتابخانه مجلس، نسخه ۱۷۰۶، به تاریخ ۱۰۵۱ق که از روی نسخه اصل استنساخ شده است. ظاهرا بخشهایی از این کتاب نیز در کتابخانه تویسرکانی اصفهان بوده است.
▪️نسخه کتابخانه سپهسالار به شماره ۱۴۰۳، که آن نیز با نسخه مؤلف مقابله شده است.
▪️نسخه حائز اهمیت دیگر، نسخه علم الهدی فرزند فیض و نوه ملاصدرا است. این کتاب که در دو بخش موجود است به شماره۳۸۵ در دانشگاه تهران، و شماره۳۳۶ در کتابخانه مرکز احیاء نگهداری میشود که از روی نسخهای کتابت شده که از روی نسخه مؤلف استنساخ شده بود.
حال ظاهرا باید آقای روشنیراد مدعی باشند که نسخه زنوزی را با نسخه علم الهدی یا دو نسخه دیگر استنساخ شده از روی نسخه ملاصدرا تطبیق دادهاند و متوجه تفاوتهای اساسی شدهاند؛ زیرا اگر نسخه زنوزی تفاوت خاصی با نسخه علم الهدی نداشته باشد حتی اگر معاصرین زنوزی نیز چنین ادعایی در تحریف اسفار توسط او داشته باشند بیارزش خواهد بود.
نکته دیگر: این را میدانیم که نسخه زنوزی در سال ۱۲۲۲ق استنساخ شده، و دقیقا از همان سال نسخهای با تعلیقات ابوالحسن جلوه در کتابخانه مرعشی به شماره ۷۰۷۸ موجود است؛ آیا این دو نسخه در متن اسفار متفاوت هستند؟ اگر نه تفاوتی ندارند دو حالت دارد:
اگر این دو با نسخه علم الهدی متفاوت هستند، پس شخص دیگری غیر از زنوزی اسفار را تحریف کرده است، چون نسخه جلوه براساس نسخه زنوزی نبوده است
و اگر با نسخه علم الهدی تفاوتی ندارند که اساسا ادعای تحریف اسفار توسط زنوزی منتفی میشود.
در مجموع ما نمیدانیم منشاء کلام آقای روشنیراد چیست و ایشان چه ادلهای بر مدعای خود دارند، و اینکه آیا معتقدند اسفار موجود در بازار فعلی هم طبق آن اسفار تحریف شده است؟! یا فقط زنوزی توانست معاصرین خود را فریب دهد ولی بعدا اسفار طبق نسخههای اصیل چاپ شد؟!
۱۴۰۳/۰۱/۱۰
@kalam_shia
دکتر حامد روشنیراد ذیل نوشتاری در کانال خود آوردهاند:
"مهمترین نسخه خطی اسفار ملاصدرا به خط خود مدرس زنوزی است و تمام نسخ بعدی اسفار که مرجع دروس اساتید بوده در جزئیات و تبویب تحت الشعاع این نسخه خطی به قلم مدرس زنوزی قرار داشتهاند، که من معتقدم با اینکه نسخه مدرس زنوزی دارای تفاوتهای زیادی با نسخ قدیمی اسفار بوده اما روایت غالب و مسلط از اسفار را شکل داده است و با کمال تعجب حتی جای نسخهٔ اصیلِ اسفار به خط خودِ ملاصدرا را نیز گرفته است و اینکه چرا نسخهٔ مخطوط به قلم خود صدرالمتالهین بعد از استنساخ و اصلاحاتِ مدرس زنوزی ازمیانرفته؟ خود موضوع پژوهشی جدی در تاریخ اسفار است."
و نوشتهاند:
"استنساخ اسفار که به گمان بدَوی من از میان بردن و معدوم کردن نسخه اساس به خط خود ملاصدرا نیز توسط خود مدرس طهرانی انجام شده"
✍ ملاحظات:
ما میزان تتبع و ادله دکتر روشنیراد در این باره را نمیدانیم، ولی آنچه در نگاه نخستین به نظر میرسد اثبات مطلب فوق متوقف است بر امور زیر:
۱. اینکه ثابت شود نسخه دستخط ملاصدرا در اختیار و دسترس زنوزی بوده است.
۲. نسخه استنساخ شده توسط زنوزی فرقهای اساسی با نسخه مؤلف داشته است.
از آنجا که نسخه مؤلف اینک در دسترس نیست، این مدعا فقط دو طریق برای بیان شدن خواهد داشت: الف) یا کسی از معاصرین زنوزی ادعای دستبردن او در اسفار را کرده باشد، ب) یا با نسخههایی که قطع داریم طبق همان اسفار اصلی بوده مقابله شده باشد.
هر چند نسخه دستخط مؤلف در دسترس نیست ولی حسب آنچه از فهرستگان نسخههای خطی [فنخا، ج۱۳، ص۲۶۰] مطلعیم پیبردن به محتوای نسخه اصل اسفار کار سادهای خواهد بود؛ همینک چند نسخه وجود دارد که از روی نسخه ملاصدرا استنساخ شده است؛ مثلا نسخههای زیر:
▪️کتابخانه مجلس، نسخه ۱۷۰۶، به تاریخ ۱۰۵۱ق که از روی نسخه اصل استنساخ شده است. ظاهرا بخشهایی از این کتاب نیز در کتابخانه تویسرکانی اصفهان بوده است.
▪️نسخه کتابخانه سپهسالار به شماره ۱۴۰۳، که آن نیز با نسخه مؤلف مقابله شده است.
▪️نسخه حائز اهمیت دیگر، نسخه علم الهدی فرزند فیض و نوه ملاصدرا است. این کتاب که در دو بخش موجود است به شماره۳۸۵ در دانشگاه تهران، و شماره۳۳۶ در کتابخانه مرکز احیاء نگهداری میشود که از روی نسخهای کتابت شده که از روی نسخه مؤلف استنساخ شده بود.
حال ظاهرا باید آقای روشنیراد مدعی باشند که نسخه زنوزی را با نسخه علم الهدی یا دو نسخه دیگر استنساخ شده از روی نسخه ملاصدرا تطبیق دادهاند و متوجه تفاوتهای اساسی شدهاند؛ زیرا اگر نسخه زنوزی تفاوت خاصی با نسخه علم الهدی نداشته باشد حتی اگر معاصرین زنوزی نیز چنین ادعایی در تحریف اسفار توسط او داشته باشند بیارزش خواهد بود.
نکته دیگر: این را میدانیم که نسخه زنوزی در سال ۱۲۲۲ق استنساخ شده، و دقیقا از همان سال نسخهای با تعلیقات ابوالحسن جلوه در کتابخانه مرعشی به شماره ۷۰۷۸ موجود است؛ آیا این دو نسخه در متن اسفار متفاوت هستند؟ اگر نه تفاوتی ندارند دو حالت دارد:
اگر این دو با نسخه علم الهدی متفاوت هستند، پس شخص دیگری غیر از زنوزی اسفار را تحریف کرده است، چون نسخه جلوه براساس نسخه زنوزی نبوده است
و اگر با نسخه علم الهدی تفاوتی ندارند که اساسا ادعای تحریف اسفار توسط زنوزی منتفی میشود.
در مجموع ما نمیدانیم منشاء کلام آقای روشنیراد چیست و ایشان چه ادلهای بر مدعای خود دارند، و اینکه آیا معتقدند اسفار موجود در بازار فعلی هم طبق آن اسفار تحریف شده است؟! یا فقط زنوزی توانست معاصرین خود را فریب دهد ولی بعدا اسفار طبق نسخههای اصیل چاپ شد؟!
۱۴۰۳/۰۱/۱۰
@kalam_shia
|بررسیهای کلامی|
آیا مدرس زنوزی نسخه دستخط اسفار ملاصدرا را نابود کرد و نسخهای متفاوت از اسفار را مشهور نمود؟! دکتر حامد روشنیراد ذیل نوشتاری در کانال خود آوردهاند: "مهمترین نسخه خطی اسفار ملاصدرا به خط خود مدرس زنوزی است و تمام نسخ بعدی اسفار که مرجع دروس اساتید بوده…
اسفار
نسخه شماره۱۷۰۶ کتابخانه مجلس
استنساخ شده به سال ۱۰۵۱ق
مقابله شده با نسخه دستخط ملاصدرا
این نسخه مطابق بود با جلد۶ الی۹ چاپی [چاپ ۹جلدی]
برخی عبارات با نسخه چاپی مقابله شد، عینا همان بود.
https://www.tg-me.com/kalam_shia/548
نسخه شماره۱۷۰۶ کتابخانه مجلس
استنساخ شده به سال ۱۰۵۱ق
مقابله شده با نسخه دستخط ملاصدرا
این نسخه مطابق بود با جلد۶ الی۹ چاپی [چاپ ۹جلدی]
برخی عبارات با نسخه چاپی مقابله شد، عینا همان بود.
https://www.tg-me.com/kalam_shia/548
|بررسیهای کلامی|
آیا مدرس زنوزی نسخه دستخط اسفار ملاصدرا را نابود کرد و نسخهای متفاوت از اسفار را مشهور نمود؟! دکتر حامد روشنیراد ذیل نوشتاری در کانال خود آوردهاند: "مهمترین نسخه خطی اسفار ملاصدرا به خط خود مدرس زنوزی است و تمام نسخ بعدی اسفار که مرجع دروس اساتید بوده…
نسخههای اسفار | زنوزی
بخش اول
آقای روشنیراد لطف کرده و در کانالشان به مطلب فوق پاسخ دادهاند؛ چکیده پاسخ اصلی ایشان آن بود که منظورشان تحریف نبوده و از این لفظ استفاده نکردهاند، بلکه منظورشان تفاوت در تنقیح و تفسیر و... است.
و ما نباید از جملات ایشان که بیان کردند:
"نسخه مدرس زنوزی دارای تفاوتهای زیادی با نسخ قدیمی اسفار بوده" و "معدوم کردن نسخه اساس به خط خود ملاصدرا نیز توسط خود مدرس طهرانی انجام شده"، برداشت تحریف میکردیم.
ضمن تشکر از ایشان به دلیل واضح کردن مدعا، ولی طبیعی است وقتی بیان شود نسخه زنوزی تفاوتهای بسیاری با نسخ قدیمی اسفار دارد، و زنوزی بعد از استنساخ، نسخه ملاصدرا را معدوم کرد! طبیعتا مخاطب گمان تحریف و توطئه از این کلام میکند.
اما به هر حال، باز این سؤال باقی میماند که آیا زنوزی تفسیر خودش را در متن اسفار داخل کرده و به ملاصدرا نسبت داده است، یا بصورتی ارائه داده که همه میدانند این تفسیر خود اوست؟ اگر تفسیر خود را داخل در متن کرده و به مخاطب القا شده که این نیز کلام صدراست، همه آنچه پیشتر اشکال کرده بودیم مجدد باز میگردد و آقای روشنیراد باید این را ثابت کنند، ولی اگر نه زنوزی تفسیر خود را در حاشیه و هامش و تعلیقات بیان کرده است، خب مشکلش چیست؟ چنین کاری که همیشه مرسوم بوده است، و دیگر نباید سؤال مطرح شود که چرا همگان به نسخه زنوزی توجه کردند و مابقی نسخهها کنار رفت! لابد از نظر بقیه نسخه زنوزی و کارش ارزشمند بوده است، و دیگر معما و گره خاصی در کار نیست.
اما چند مطلب حاشیهای:
آقای روشنیراد درباره معرفیهای ما از نسخ معتبر اسفار بیان کردند مثلا نسخه کتابخانه مجلس به شماره۴۱۸۹ افضل و ارجح بر نسخههایی است که ما معرفی کردیم، زیرا به تاریخ ۱۰۱۱ق استنساخ شده، یعنی ۴۰سال قبلتر از نسخه سال ۱۰۵۱ق.
باید به دو نکته اشاره کنیم:
اول اینکه، لازم به ذکر است همیشه قدیمیتر بودن به معنای افضل و ارجح بودن نیست و قطعا نسخهای که از روی نسخه دستخط ملاصدرا نوشته شده افضل و ارجح بر نسخههای دیگر است ولو نسخه دیگر ۴۰سال قدیمیتر باشد؛ زیرا صرفِ قدمت ۴۰ساله که فینفسه ارزشمند نیست بلکه قدیمیتر بودن به این دلیل ارزشمند است که ما را به این امید میرساند که این به نسخه اصلی نزدیکتر بوده است و تحریف و تفاوت کمتری دارد، حال ما نسخهای که از روی دستخط ملاصدرا نوشته شده را رها کرده و به نسخهای که چند سال قبلتر استنساخ شده، ولی نمیدانیم از کجا، تکیه کنیم؟! دلیل این کار چیست؟!
همچین طبیعی است نسخه استنساخی علم الهدی از کتاب پدر بزرگش ملاصدرا و از روی دستخط اصلیِ استنساخ شده اهمیت بسزایی دارد، و او به آثار و احوال پدر بزرگش اشراف بیشتری دارد، چه اینکه فهمیدن سال دقیق وفات ملاصدرا _۱۰۴۵ق_ و اشتباه بودن سال مشهور _۱۰۵۰ق_ نیز از نوشتههای علم الهدی بدست آمده است.
دوما، ما تعمدا نامی از نسخههایی که در سال ۱۰۱۱ق و ۱۰۲۲ق و ۱۰۲۶ق استنساخ شده نبردیم؛ زیرا به گفته برخی محققین و برخی شواهد موجود، اسفار کتابی است که در طول مدت زمان زیادی به سرانجام رسیده است، و طبیعتا چنین کتبی ممکن است بارها توسط مؤلف مطالبی به آن اضافه شود؛ مثلا امل الآمل شیخ حر عاملی، و رساله علت خلق کافر ایشان نسخههایی دارد که نسبت به رساله اولیه مطالب مازادی دارد، ما برای رفع این شبهه که احیانا اگر نسخههای اولیه اسفار چیزی کمتر داشته باشد این به حساب دخل و تصرف زنوزی نوشته نشود به آنها ارجاع ندادیم.
تذکر: آقای روشنیراد فرمودهاند نسخهای که ما معرفی کردهایم بخش طبیعیات اسفار است و طبیعی است اختلاف در اینجا کمتر باشد و...
پاسخ آنکه ما به وضوح درج کردیم نسخه مورد اشاره، مجلدات ۶ الی۹ اسفار است، و این بخش اصلا ربطی به طبیعیات ندارد. طبیعیات اسفار جلد ۵-۴ است [البته به این مطلب توجه داریم که برخی به ملاصدرا اشکال کردهاند که حتی مطالبی ذیل طبیعیات آورده که طبیعیات نیست، ولی ما از این هم صرف نظر کرده و کل ج۴و۵ را طبیعیات حساب میکنیم، ولی نسخه معرفی شده که شامل ج۶ الی آخر کتاب بود!]
همچنین یکی دیگر از جهات ترجیح نسخه ۱۰۱۱ق بر نسخه علم الهدی را پرحجم بودن آن دانستهاند که بخشهای بیشتری از اسفار را شامل میشود؛ ظاهرا در مطلب دقت کافی نشده است، ما تصریح کردیم که نسخه علم الهدی در دو تکه است، بخشی در کتابخانه دانشگاه تهران و بخشی در مرکز احیاء؛ و مجموع این دو حدود ۲۵۰برگ بیشتر از نسخه سال ۱۰۱۱ است، پس نسخه علم الهدی در این مزیت نیز مهمتر از نسخه مذکور است.
https://www.tg-me.com/kalam_shia/548
ادامه 🔻
نسخههای اسفار | زنوزی
بخش اول
آقای روشنیراد لطف کرده و در کانالشان به مطلب فوق پاسخ دادهاند؛ چکیده پاسخ اصلی ایشان آن بود که منظورشان تحریف نبوده و از این لفظ استفاده نکردهاند، بلکه منظورشان تفاوت در تنقیح و تفسیر و... است.
و ما نباید از جملات ایشان که بیان کردند:
"نسخه مدرس زنوزی دارای تفاوتهای زیادی با نسخ قدیمی اسفار بوده" و "معدوم کردن نسخه اساس به خط خود ملاصدرا نیز توسط خود مدرس طهرانی انجام شده"، برداشت تحریف میکردیم.
ضمن تشکر از ایشان به دلیل واضح کردن مدعا، ولی طبیعی است وقتی بیان شود نسخه زنوزی تفاوتهای بسیاری با نسخ قدیمی اسفار دارد، و زنوزی بعد از استنساخ، نسخه ملاصدرا را معدوم کرد! طبیعتا مخاطب گمان تحریف و توطئه از این کلام میکند.
اما به هر حال، باز این سؤال باقی میماند که آیا زنوزی تفسیر خودش را در متن اسفار داخل کرده و به ملاصدرا نسبت داده است، یا بصورتی ارائه داده که همه میدانند این تفسیر خود اوست؟ اگر تفسیر خود را داخل در متن کرده و به مخاطب القا شده که این نیز کلام صدراست، همه آنچه پیشتر اشکال کرده بودیم مجدد باز میگردد و آقای روشنیراد باید این را ثابت کنند، ولی اگر نه زنوزی تفسیر خود را در حاشیه و هامش و تعلیقات بیان کرده است، خب مشکلش چیست؟ چنین کاری که همیشه مرسوم بوده است، و دیگر نباید سؤال مطرح شود که چرا همگان به نسخه زنوزی توجه کردند و مابقی نسخهها کنار رفت! لابد از نظر بقیه نسخه زنوزی و کارش ارزشمند بوده است، و دیگر معما و گره خاصی در کار نیست.
اما چند مطلب حاشیهای:
آقای روشنیراد درباره معرفیهای ما از نسخ معتبر اسفار بیان کردند مثلا نسخه کتابخانه مجلس به شماره۴۱۸۹ افضل و ارجح بر نسخههایی است که ما معرفی کردیم، زیرا به تاریخ ۱۰۱۱ق استنساخ شده، یعنی ۴۰سال قبلتر از نسخه سال ۱۰۵۱ق.
باید به دو نکته اشاره کنیم:
اول اینکه، لازم به ذکر است همیشه قدیمیتر بودن به معنای افضل و ارجح بودن نیست و قطعا نسخهای که از روی نسخه دستخط ملاصدرا نوشته شده افضل و ارجح بر نسخههای دیگر است ولو نسخه دیگر ۴۰سال قدیمیتر باشد؛ زیرا صرفِ قدمت ۴۰ساله که فینفسه ارزشمند نیست بلکه قدیمیتر بودن به این دلیل ارزشمند است که ما را به این امید میرساند که این به نسخه اصلی نزدیکتر بوده است و تحریف و تفاوت کمتری دارد، حال ما نسخهای که از روی دستخط ملاصدرا نوشته شده را رها کرده و به نسخهای که چند سال قبلتر استنساخ شده، ولی نمیدانیم از کجا، تکیه کنیم؟! دلیل این کار چیست؟!
همچین طبیعی است نسخه استنساخی علم الهدی از کتاب پدر بزرگش ملاصدرا و از روی دستخط اصلیِ استنساخ شده اهمیت بسزایی دارد، و او به آثار و احوال پدر بزرگش اشراف بیشتری دارد، چه اینکه فهمیدن سال دقیق وفات ملاصدرا _۱۰۴۵ق_ و اشتباه بودن سال مشهور _۱۰۵۰ق_ نیز از نوشتههای علم الهدی بدست آمده است.
دوما، ما تعمدا نامی از نسخههایی که در سال ۱۰۱۱ق و ۱۰۲۲ق و ۱۰۲۶ق استنساخ شده نبردیم؛ زیرا به گفته برخی محققین و برخی شواهد موجود، اسفار کتابی است که در طول مدت زمان زیادی به سرانجام رسیده است، و طبیعتا چنین کتبی ممکن است بارها توسط مؤلف مطالبی به آن اضافه شود؛ مثلا امل الآمل شیخ حر عاملی، و رساله علت خلق کافر ایشان نسخههایی دارد که نسبت به رساله اولیه مطالب مازادی دارد، ما برای رفع این شبهه که احیانا اگر نسخههای اولیه اسفار چیزی کمتر داشته باشد این به حساب دخل و تصرف زنوزی نوشته نشود به آنها ارجاع ندادیم.
تذکر: آقای روشنیراد فرمودهاند نسخهای که ما معرفی کردهایم بخش طبیعیات اسفار است و طبیعی است اختلاف در اینجا کمتر باشد و...
پاسخ آنکه ما به وضوح درج کردیم نسخه مورد اشاره، مجلدات ۶ الی۹ اسفار است، و این بخش اصلا ربطی به طبیعیات ندارد. طبیعیات اسفار جلد ۵-۴ است [البته به این مطلب توجه داریم که برخی به ملاصدرا اشکال کردهاند که حتی مطالبی ذیل طبیعیات آورده که طبیعیات نیست، ولی ما از این هم صرف نظر کرده و کل ج۴و۵ را طبیعیات حساب میکنیم، ولی نسخه معرفی شده که شامل ج۶ الی آخر کتاب بود!]
همچنین یکی دیگر از جهات ترجیح نسخه ۱۰۱۱ق بر نسخه علم الهدی را پرحجم بودن آن دانستهاند که بخشهای بیشتری از اسفار را شامل میشود؛ ظاهرا در مطلب دقت کافی نشده است، ما تصریح کردیم که نسخه علم الهدی در دو تکه است، بخشی در کتابخانه دانشگاه تهران و بخشی در مرکز احیاء؛ و مجموع این دو حدود ۲۵۰برگ بیشتر از نسخه سال ۱۰۱۱ است، پس نسخه علم الهدی در این مزیت نیز مهمتر از نسخه مذکور است.
https://www.tg-me.com/kalam_shia/548
ادامه 🔻
🔻
نسخههای اسفار | زنوزی
بخش دوم
▪️معمای موجود نبودن نسخه دستخط ملاصدرا!
این سؤال که: چرا با وجود بجای ماندن تعداد زیادی از نسخههای دستخط آثار ملاصدرا، اسفار او به جای نمانده؟ سؤال بیوجهی است، زیرا قرار نیست همه نسخههای نویسندگان قرنهای پیشین بجای مانده باشد، مگر همه آثار دستخط معاصران صدرا به جای مانده است؟ اتفاقا وی از این جهت یکی از خوشاقبالترین افراد است و تقریبا آثار زیادی از وی با همان دستخط خودش موجود است.
▪️اما اینکه چرا نسخهٔ زنوزی بعد از خودش اقبال زیادی پیدا کرد:
این را میدانیم که ملاصدرا و آثارش در زمان خودش مورد توجه نبود و جز دامادهایش کمتر کسی به وی بها میداد (البته از بین دامادها هم فقط فیض منتقد او نبود) مثلا با مراجعه به فهرستگان نسخههای خطی تنها سه نسخه از اسفار در زمان مؤلف مشاهده میشود، و این را مقایسه کنید با خیل عظیمی از استنساخهای آثار میرداماد!
همچنین از حدود ۳۰۰نسخه استنساخ شده از اسفار، حدود ۲۰نسخه آن در قرن مؤلف بوده و مابقی در قرون بعدی و عمدتا قاجار بوده است.
در آثار فلاسفه متعددی از قرن۱۱ _قرن ملاصدرا_ انتقادهای شدیدی از ملاصدرا شده است؛ بعدها انشاءالله صحت این ادعای رئیس بنیاد صدرا را نشان خواهیم داد که ملاصدرا بیش از آنکه مورد هجمه فقها باشد، توسط فلاسفه طرد شد. انتقادهای فلاسفه صفوی از وی بعضا به حدی بوده که سخنان وی را لاطائلات و مزخرفات و کفرگویی، خطاب کردهاند. برخی از فلاسفه صفوی در دوره بعد از ملاصدرا صریحا سخنان او را شعر و شاعری خطاب کردهاند نه فلسفه! انشاءالله در آینده برخی آثار و نسخهها را در این زمینه ارائه خواهیم داد. پس طبیعی است که وقتی شخصی مانند زنوزی همت میکند و از بین نسخههای محدود اسفار سعی در ارائه نسخهای پاکیزه میکند این کار مورد اقبال دیگر فلاسفه قرار بگیرد، مخصوصا که بدلیل وارد شدن صنعت چاپ سنگی، نسخه زنوزی در همان زمان خودش به چاپ رسید، و طبیعی است اقبال به نسخه چاپ شده _ولو سنگی_ بسیار بالاتر از رجوع به نسخه خطی باشد و کسانی که نیاز به تهیه اسفار داشتند _چه برای مطالعه و چه استنساخ بخشی از آن_ چاپ سنگی آن بسیار ارزانتر و سهل الوصولتر از تهیه نسخههای خطی بود.
https://www.tg-me.com/kalam_shia/550
نسخههای اسفار | زنوزی
بخش دوم
▪️معمای موجود نبودن نسخه دستخط ملاصدرا!
این سؤال که: چرا با وجود بجای ماندن تعداد زیادی از نسخههای دستخط آثار ملاصدرا، اسفار او به جای نمانده؟ سؤال بیوجهی است، زیرا قرار نیست همه نسخههای نویسندگان قرنهای پیشین بجای مانده باشد، مگر همه آثار دستخط معاصران صدرا به جای مانده است؟ اتفاقا وی از این جهت یکی از خوشاقبالترین افراد است و تقریبا آثار زیادی از وی با همان دستخط خودش موجود است.
▪️اما اینکه چرا نسخهٔ زنوزی بعد از خودش اقبال زیادی پیدا کرد:
این را میدانیم که ملاصدرا و آثارش در زمان خودش مورد توجه نبود و جز دامادهایش کمتر کسی به وی بها میداد (البته از بین دامادها هم فقط فیض منتقد او نبود) مثلا با مراجعه به فهرستگان نسخههای خطی تنها سه نسخه از اسفار در زمان مؤلف مشاهده میشود، و این را مقایسه کنید با خیل عظیمی از استنساخهای آثار میرداماد!
همچنین از حدود ۳۰۰نسخه استنساخ شده از اسفار، حدود ۲۰نسخه آن در قرن مؤلف بوده و مابقی در قرون بعدی و عمدتا قاجار بوده است.
در آثار فلاسفه متعددی از قرن۱۱ _قرن ملاصدرا_ انتقادهای شدیدی از ملاصدرا شده است؛ بعدها انشاءالله صحت این ادعای رئیس بنیاد صدرا را نشان خواهیم داد که ملاصدرا بیش از آنکه مورد هجمه فقها باشد، توسط فلاسفه طرد شد. انتقادهای فلاسفه صفوی از وی بعضا به حدی بوده که سخنان وی را لاطائلات و مزخرفات و کفرگویی، خطاب کردهاند. برخی از فلاسفه صفوی در دوره بعد از ملاصدرا صریحا سخنان او را شعر و شاعری خطاب کردهاند نه فلسفه! انشاءالله در آینده برخی آثار و نسخهها را در این زمینه ارائه خواهیم داد. پس طبیعی است که وقتی شخصی مانند زنوزی همت میکند و از بین نسخههای محدود اسفار سعی در ارائه نسخهای پاکیزه میکند این کار مورد اقبال دیگر فلاسفه قرار بگیرد، مخصوصا که بدلیل وارد شدن صنعت چاپ سنگی، نسخه زنوزی در همان زمان خودش به چاپ رسید، و طبیعی است اقبال به نسخه چاپ شده _ولو سنگی_ بسیار بالاتر از رجوع به نسخه خطی باشد و کسانی که نیاز به تهیه اسفار داشتند _چه برای مطالعه و چه استنساخ بخشی از آن_ چاپ سنگی آن بسیار ارزانتر و سهل الوصولتر از تهیه نسخههای خطی بود.
https://www.tg-me.com/kalam_shia/550
|بررسیهای کلامی|
اسفار نسخه شماره۱۷۰۶ کتابخانه مجلس استنساخ شده به سال ۱۰۵۱ق مقابله شده با نسخه دستخط ملاصدرا این نسخه مطابق بود با جلد۶ الی۹ چاپی [چاپ ۹جلدی] برخی عبارات با نسخه چاپی مقابله شد، عینا همان بود. https://www.tg-me.com/kalam_shia/548
اسفار
نسخه شماره ۱۴۰۳ کتابخانه سپهسالار
استنساخ شده به سال ۱۰۸۷-۱۰۸۶ق
مقابله شده با نسخه دستخط ملاصدرا
جلد اول و دوم خطی [مطابق با جلد ۱ الی۵ چاپی؛ چاپ ۹جلدی]
بدین ترتیب، این نسخه به همراه نسخه پیشین که به شماره ۱۷۰۶ در کتابخانه مجلس نگهداری میشود، یکدوره کامل اسفار را تشکیل میدهد که از روی دستخط ملاصدرا استنساخ شده است.
https://www.tg-me.com/kalam_shia/549
نسخه شماره ۱۴۰۳ کتابخانه سپهسالار
استنساخ شده به سال ۱۰۸۷-۱۰۸۶ق
مقابله شده با نسخه دستخط ملاصدرا
جلد اول و دوم خطی [مطابق با جلد ۱ الی۵ چاپی؛ چاپ ۹جلدی]
بدین ترتیب، این نسخه به همراه نسخه پیشین که به شماره ۱۷۰۶ در کتابخانه مجلس نگهداری میشود، یکدوره کامل اسفار را تشکیل میدهد که از روی دستخط ملاصدرا استنساخ شده است.
https://www.tg-me.com/kalam_shia/549
|بررسیهای کلامی|
تاریخ ولادت و وفات ملاصدرا ملاصدرا | آشتیانی | طباطبایی | محمد خامنهای تا حدود ۵۰-۴۰ سال پیش تاریخ ولادت ملاصدرا مشخص نبود، و طبق آنچه برخی گفتهاند اولین بار صاحب المیزان با توجه به عبارتی از کتب ملاصدرا تاریخ ولادت او را گوشزد کردند. البته سید جلال آشتیانی…
سال وفات سید احمد علوی عاملی
۱۰۵۶ق
در یادداشت سید صدر الدین محمد بن عبد الحسیب ابتدای کتاب کحل الابصار جدش سید احمد علوی، به سال ۱۱۰۱ق، سال وفات جدش ۷محرم ۱۰۵۶ق ثبت شده است.
کتابخانه مرعشی، نسخه۱۳۹۷۷
@kalam_shia
۱۰۵۶ق
در یادداشت سید صدر الدین محمد بن عبد الحسیب ابتدای کتاب کحل الابصار جدش سید احمد علوی، به سال ۱۱۰۱ق، سال وفات جدش ۷محرم ۱۰۵۶ق ثبت شده است.
کتابخانه مرعشی، نسخه۱۳۹۷۷
@kalam_shia
قدیمیترین نسخه «الإشارات و التنبیهات»
ابن سینا، ۴۲۸ق
کتابخانه ملک، نسخه شماره ۷۱۳
تاریخ استنساخ: ۵۱۶ق، بیکا
اشارات دارای دو بخش است، بخش اول منطق، بخش دوم فلسفه
نسخه حاضر بخش اول کتاب است.
چنانکه در ابتدای کتاب توضیح داده شده است صفحات پایانی نسخه که دارای افتادگی بود در سال ۱۰۹۷ق بازنویسی شده است.
متأسفانه لوگوی کتابخانه در وسط تمامی صفحات درج شده و بعضا خوانش کلمات را مختل میکند.
دانلود نسخه:
https://www.tg-me.com/kalam_shia/556
لازم به ذکر است نسخه کاملی از کتاب که شامل هر دو بخش منطق و فلسفه است، به تاریخ ۵۵۵ق، به شماره نسخه ۵۰۸۵ در کتابخانه مجلس نگهداری میشود.
فنخا [فهرستگان نسخههای خطی ایران]، ج۳، ص۵۹۸
@kalam_shia
ابن سینا، ۴۲۸ق
کتابخانه ملک، نسخه شماره ۷۱۳
تاریخ استنساخ: ۵۱۶ق، بیکا
اشارات دارای دو بخش است، بخش اول منطق، بخش دوم فلسفه
نسخه حاضر بخش اول کتاب است.
چنانکه در ابتدای کتاب توضیح داده شده است صفحات پایانی نسخه که دارای افتادگی بود در سال ۱۰۹۷ق بازنویسی شده است.
متأسفانه لوگوی کتابخانه در وسط تمامی صفحات درج شده و بعضا خوانش کلمات را مختل میکند.
دانلود نسخه:
https://www.tg-me.com/kalam_shia/556
لازم به ذکر است نسخه کاملی از کتاب که شامل هر دو بخش منطق و فلسفه است، به تاریخ ۵۵۵ق، به شماره نسخه ۵۰۸۵ در کتابخانه مجلس نگهداری میشود.
فنخا [فهرستگان نسخههای خطی ایران]، ج۳، ص۵۹۸
@kalam_shia