این حسن شکسپیر است که تئاتر او آینۀ زندگی است؛ حسن اوست که آثارش مرهمی است بر شور هذیانآلود کسی که قوۀ خیالش را سرگشته از پی اشباحی فرستاده که نویسندگان دیگر در برابرش احضار کردهاند؛ آری، درمان این شور با خواندن آثار شکسپیر میسر میشود، با خواندن احساسات انسانی به زبانی انسانی، با صحنههایی که شاید سالک زاویهنشین آنها را اموری دنیوی ارزیابی کند و کشیش اعترافنیوش مقدمهای بر پیشروی شور و سودا.
– دکتر سمیوئل جانسن، از پیشگفتار شکسپیر–
به مناسبت سالروز درگذشت و شاید تولد شکسپیر
#نقل_قول #یاد
@kaaghaz
– دکتر سمیوئل جانسن، از پیشگفتار شکسپیر–
به مناسبت سالروز درگذشت و شاید تولد شکسپیر
#نقل_قول #یاد
@kaaghaz
pdf (1) (1).pdf
1.8 MB
نوشتن یعنی زندگی با «دیگری»
گفتوگو با احمد اخوت، به مناسبت انتشار نویسندگان مشغول کارند
(شبنم کهنچی، اعتماد)
▪️شما چطور مینویسید؟
▫️من بیشترِ كارم ذهنینويسی است. سالهاست تمرین كردم ذهنی بنویسم. بسیاری از قسمتهایی كه میخواهم بنویسم قبلاً در ذهن نوشتهام. كار جالبی است؛ مثلاً وقتی پیادهروی روزانه میكنید، میتوانید ذهنینويسی كنید، پیشینهنویسی كنید. بخشی از این مشكل كه قلم جلو نمیرود به این خاطر است كه پیشینه ننوشتهاید. پیشینه بسیار مهم است و در هر نویسندهای نیز متفاوت است. بعضی از افراد حتی از خوابهایشان نوشتن را شروع میکنند. گراهام گرین كتابی دارد به نام خاطرات خواب كه میتوان سرچشمهٔ بسیاری از داستانهایش را در آن دید؛ یعنی نطفهٔ اولیهٔ داستان در خواب بوده. كار جالبی كه میكرده این بوده كه بالای سر رختخوابش دفترچه گذاشته بوده. شبها از خواب بیدار میشده و هر چه میدیده را مینوشته. قصد چاپ این كتاب را هم نداشته، اما اواخر عمر آنها را به دخترش میسپارد و او هم گزیدهای را منتشر كرده است.
#نشریات
@kaaghaz
گفتوگو با احمد اخوت، به مناسبت انتشار نویسندگان مشغول کارند
(شبنم کهنچی، اعتماد)
▪️شما چطور مینویسید؟
▫️من بیشترِ كارم ذهنینويسی است. سالهاست تمرین كردم ذهنی بنویسم. بسیاری از قسمتهایی كه میخواهم بنویسم قبلاً در ذهن نوشتهام. كار جالبی است؛ مثلاً وقتی پیادهروی روزانه میكنید، میتوانید ذهنینويسی كنید، پیشینهنویسی كنید. بخشی از این مشكل كه قلم جلو نمیرود به این خاطر است كه پیشینه ننوشتهاید. پیشینه بسیار مهم است و در هر نویسندهای نیز متفاوت است. بعضی از افراد حتی از خوابهایشان نوشتن را شروع میکنند. گراهام گرین كتابی دارد به نام خاطرات خواب كه میتوان سرچشمهٔ بسیاری از داستانهایش را در آن دید؛ یعنی نطفهٔ اولیهٔ داستان در خواب بوده. كار جالبی كه میكرده این بوده كه بالای سر رختخوابش دفترچه گذاشته بوده. شبها از خواب بیدار میشده و هر چه میدیده را مینوشته. قصد چاپ این كتاب را هم نداشته، اما اواخر عمر آنها را به دخترش میسپارد و او هم گزیدهای را منتشر كرده است.
#نشریات
@kaaghaz
سیکادا، آخرین کتاب شان تن (تصویرگر و نویسنده استرالیایی)، در مورد سوسکی است که سالها کارمند شرکت بوده، لابهلای درز دیوار شرکت هم شبها زندگی میکرده. بعد از سالها از کار اخراج میشود، میرود پشتبام خودکشی کند که تازه میفهمد میتوانسته پرواز کند.
کتاب تو ایران به اسم زنجره چاپ شده.
معصومه یزدانیان
▪️توضیح امیرمحمد شیرازیان، مترجم فارسی کتاب، دربارهٔ نام کتاب و داستان: «سیکادا (Cicada) سوسک نیست، همان جیرجیرکِ خودمان است، یا زنجره. اسمهای دیگری هم در فارسی دارد. مدخلش را در ویکیِ انگلیسی و فارسی میتوانید ببینید، صدایش هم هست.
دربارهٔ اخراج شدن هم باید بگویم که زنجره اخراج نمیشود، بلکه بعد از هفده سال بازنشسته میشود. این هفده سال هم مربوط است به هفده سال زندگیکردن زنجرهها زیرِ زمین و پس از آن سربرآوردن. البته چرخهاش در زنجرههای مختلف فرق میکند. توضیحات بیشتر و دقیقتر را میتوانید در همان مدخل Cicada بخوانید.»
▪️زنجره | نوشتهٔ شان تن | امیرمحمد شیرازیان | نشر او | ۳۶ ص. گلاسه، مصور رنگی | رقعی، شومیز | ۹۵,۰۰۰ تومان
▪️ Original title:
Cicada (2018), Shaun Tan
#پیشنهاد_دیگران
@kaaghaz
کتاب تو ایران به اسم زنجره چاپ شده.
معصومه یزدانیان
▪️توضیح امیرمحمد شیرازیان، مترجم فارسی کتاب، دربارهٔ نام کتاب و داستان: «سیکادا (Cicada) سوسک نیست، همان جیرجیرکِ خودمان است، یا زنجره. اسمهای دیگری هم در فارسی دارد. مدخلش را در ویکیِ انگلیسی و فارسی میتوانید ببینید، صدایش هم هست.
دربارهٔ اخراج شدن هم باید بگویم که زنجره اخراج نمیشود، بلکه بعد از هفده سال بازنشسته میشود. این هفده سال هم مربوط است به هفده سال زندگیکردن زنجرهها زیرِ زمین و پس از آن سربرآوردن. البته چرخهاش در زنجرههای مختلف فرق میکند. توضیحات بیشتر و دقیقتر را میتوانید در همان مدخل Cicada بخوانید.»
▪️زنجره | نوشتهٔ شان تن | امیرمحمد شیرازیان | نشر او | ۳۶ ص. گلاسه، مصور رنگی | رقعی، شومیز | ۹۵,۰۰۰ تومان
▪️ Original title:
Cicada (2018), Shaun Tan
#پیشنهاد_دیگران
@kaaghaz
چند نقل قول از آلیس مونرو
دو روز پیش آلیس مونرو، نویسندهٔ برجستهٔ داستان کوتاه، در ۹۲ سالگی درگذشت. او را «چخوف کانادا» نام داده بودند. فارسیزبانان این برندهٔ نوبل ادبیات را با ترجمههای خواندنی مژده دقیقی و ترانه علیدوستی میشناسند.
وبسایت گاردین به مناسبت درگذشت او نقل قولهایی از مونرو را بازنشر کرده که چند نمونه را در زیر میخوانید:
▪️دربارهٔ نویسنده شدن
«کتابها در نظرم چیزهایی جادویی بودند و دوست داشتم جزوی از این جادو باشم ... بعد از مدتی، این برایم کافی نبود و بیش از اینها میخواستم، پس شروع کردم به سرهم کردن داستانهایی کاملاً تقلیدی که در کانادا میگذشتند – کاری که البته کمی ناجور بود، اما از این بابت بد به دلم راه نمیدادم. این کار را میکردم تا بهنوعی انتقام ناتوانیام در راهیافتن به درون دنیای کتابها را بگیرم. کتابها برایم اهمیت خاصی داشتند.»
(گفتوگو با گاردین، ۲۰۰۳)
▪️دربارهٔ ننوشتن رمان
«به هیچ عنوان با قصد قبلی نویسندهٔ داستان کوتاه نشدم. داستان کوتاه نوشتم چون وقت نمیکردم چیز دیگری بنویسم – صاحب سه بچه بودم. چیزی نگذشت که به نوشتن داستان عادت کردم و مطالبم را از این منظر دیدم. حالا هم فکر نمیکنم روزی بخواهم رمان بنویسم.»
(گفتوگوبا نیویورک تایمز، ۲۰۱۳)
«ناراحتم از اینکه چیزهای زیادی ننوشتهام، اما از طرفی از آن مقداری که تا به حال نوشتهام عمیقاً خرسندم. زیرا مقطعی بود در دورانی که جوانتر بودم، که ممکن بود به احتمال زیاد اصلاً هیچچیز ننویسم، مقطعی که بینهایت هراسیده بودم.»
(گفتوگو با گاردین، ۲۰۱۳)
▪️دربارهٔ دوران افسردگی در اواخر دههٔ بیست زندکیاش
«بخشی از جمله را مینوشتم و بعد ول میکردم. کاملاً امیدم را از دست داده بودم، خودباوریام را از دست داده بودم. شاید راهی نداشتم جز این که این را از سر بگذرانم. گمانم علتش این بود که همچنان میخواستم دست به کار بزرگی بزنم – از آن کارهای بزرگ که مردها انجامش میدهند.»
(گفتوگو با گاردین، ۲۰۱۳)
▪️دربارهٔ شیوهٔ داستانگوییاش
«میخواهم به همان شیوهٔ کهنه و قدیمی قصه بگویم –روایت آنچه برای یک نفر اتفاق میافتد– اما میخواهم "آنچه اتفاق میافتد" با اندکی وقفه، چرخش و شگفتی ارائه شود. میخواهم خواننده چیز شگفتانگیزی را احساس کند – نه "آنچه اتفاق میافتد"، بلکه احساس کند همهچیز چگونه اتفاق میافتد. این قصههای داستان کوتاههای بلند به بهترین نحو این کار را برایم انجام میدهند.»
(گفتوگو با نیویورک تایمز، ۱۹۸۶)
▪️فرار | ترجمهٔ مژده دقیقی | نشر نیلوفر | ۳۹۴ ص. رقعی | ۲۸۵,۰۰۰ تومان
▪️زندگی عزیز | ترجمهٔ مژده دقیقی | نشر ماهی | ۲۲۳ ص. رقعی | چاپ تمام
▪️رویای مادرم | ترجمهٔ ترانه علیدوستی | نشر مرکز | ۲۵۶ ص. رقعی | ۵۸,۵۰۰ تومان
(با کلیک روی عکس مونرو، میتوانید تصویر جلد کتابها را هم ببینید)
#نقل_قول #یاد
@kaaghaz
دو روز پیش آلیس مونرو، نویسندهٔ برجستهٔ داستان کوتاه، در ۹۲ سالگی درگذشت. او را «چخوف کانادا» نام داده بودند. فارسیزبانان این برندهٔ نوبل ادبیات را با ترجمههای خواندنی مژده دقیقی و ترانه علیدوستی میشناسند.
وبسایت گاردین به مناسبت درگذشت او نقل قولهایی از مونرو را بازنشر کرده که چند نمونه را در زیر میخوانید:
▪️دربارهٔ نویسنده شدن
«کتابها در نظرم چیزهایی جادویی بودند و دوست داشتم جزوی از این جادو باشم ... بعد از مدتی، این برایم کافی نبود و بیش از اینها میخواستم، پس شروع کردم به سرهم کردن داستانهایی کاملاً تقلیدی که در کانادا میگذشتند – کاری که البته کمی ناجور بود، اما از این بابت بد به دلم راه نمیدادم. این کار را میکردم تا بهنوعی انتقام ناتوانیام در راهیافتن به درون دنیای کتابها را بگیرم. کتابها برایم اهمیت خاصی داشتند.»
(گفتوگو با گاردین، ۲۰۰۳)
▪️دربارهٔ ننوشتن رمان
«به هیچ عنوان با قصد قبلی نویسندهٔ داستان کوتاه نشدم. داستان کوتاه نوشتم چون وقت نمیکردم چیز دیگری بنویسم – صاحب سه بچه بودم. چیزی نگذشت که به نوشتن داستان عادت کردم و مطالبم را از این منظر دیدم. حالا هم فکر نمیکنم روزی بخواهم رمان بنویسم.»
(گفتوگوبا نیویورک تایمز، ۲۰۱۳)
«ناراحتم از اینکه چیزهای زیادی ننوشتهام، اما از طرفی از آن مقداری که تا به حال نوشتهام عمیقاً خرسندم. زیرا مقطعی بود در دورانی که جوانتر بودم، که ممکن بود به احتمال زیاد اصلاً هیچچیز ننویسم، مقطعی که بینهایت هراسیده بودم.»
(گفتوگو با گاردین، ۲۰۱۳)
▪️دربارهٔ دوران افسردگی در اواخر دههٔ بیست زندکیاش
«بخشی از جمله را مینوشتم و بعد ول میکردم. کاملاً امیدم را از دست داده بودم، خودباوریام را از دست داده بودم. شاید راهی نداشتم جز این که این را از سر بگذرانم. گمانم علتش این بود که همچنان میخواستم دست به کار بزرگی بزنم – از آن کارهای بزرگ که مردها انجامش میدهند.»
(گفتوگو با گاردین، ۲۰۱۳)
▪️دربارهٔ شیوهٔ داستانگوییاش
«میخواهم به همان شیوهٔ کهنه و قدیمی قصه بگویم –روایت آنچه برای یک نفر اتفاق میافتد– اما میخواهم "آنچه اتفاق میافتد" با اندکی وقفه، چرخش و شگفتی ارائه شود. میخواهم خواننده چیز شگفتانگیزی را احساس کند – نه "آنچه اتفاق میافتد"، بلکه احساس کند همهچیز چگونه اتفاق میافتد. این قصههای داستان کوتاههای بلند به بهترین نحو این کار را برایم انجام میدهند.»
(گفتوگو با نیویورک تایمز، ۱۹۸۶)
▪️فرار | ترجمهٔ مژده دقیقی | نشر نیلوفر | ۳۹۴ ص. رقعی | ۲۸۵,۰۰۰ تومان
▪️زندگی عزیز | ترجمهٔ مژده دقیقی | نشر ماهی | ۲۲۳ ص. رقعی | چاپ تمام
▪️رویای مادرم | ترجمهٔ ترانه علیدوستی | نشر مرکز | ۲۵۶ ص. رقعی | ۵۸,۵۰۰ تومان
(با کلیک روی عکس مونرو، میتوانید تصویر جلد کتابها را هم ببینید)
#نقل_قول #یاد
@kaaghaz
Telegram
عکس و فایل کاغذ
چند نقل قول از آلیس مونرو
Forwarded from فصلنامهٔ نگاهنو
وازریک درساهاکیان.pdf
4.3 MB
«قمرهای مشتری»
✍️ آلیس مونرو
🖋 ترجمهٔ وازریک درساهاکیان
نگاهنو، ش. ۹۹ (پاییز ۱۳۹۲)، صص. ۲۵-۳۹
@negahenou29
✍️ آلیس مونرو
🖋 ترجمهٔ وازریک درساهاکیان
نگاهنو، ش. ۹۹ (پاییز ۱۳۹۲)، صص. ۲۵-۳۹
@negahenou29
دو نامه از گلستان به چوبک
«از مجموعه آرشیو ابراهیم گلستان در دانشگاه استنفورد، این تصاویر برخی از دیگر نامههای ارسالی ابراهیم گلستان به صادق چوبک از سال ۱۹۴۹ تا دهه ۱۹۹۰ هستند.
این نامهها شامل یادداشتی از گلستان در سال ۱۹۶۷ است که در آن از دست دادن شاعر فمنیست و پیشگام، فروغ فرخزاد، را سوگواری میکند.
مجموعهٔ ابراهیم گلستان در کتابخانهٔ گرین دانشگاه استنفورد یکی از آرشیوهای متعدد ایران است که در کتابخانهٔ گرین و کتابخانه و آرشیو مؤسسه هوور در استنفورد نگهداری میشوند.
این مجموعه پس از اتمام مراحل پردازش، در اتاق مطالعهٔ مجموعههای ویژه کتابخانه گرین برای بازدید قابل دسترسی خواهد بود. عموم مردم میتوانند با ثبت درخواست خود به صورت آنلاین از طریق سیستم AEON قبل از بازدید، به این مواد دسترسی پیدا کنند.»
▪️منبع متن و تصاویر: صفحهٔ اینستاگرام مطالعات ایرانی دانشگاه استنفور
▪️چند نامهٔ دیگر از گلستان و چوبک را اینجا ببینید
#بایگانی
@kaaghaz
«از مجموعه آرشیو ابراهیم گلستان در دانشگاه استنفورد، این تصاویر برخی از دیگر نامههای ارسالی ابراهیم گلستان به صادق چوبک از سال ۱۹۴۹ تا دهه ۱۹۹۰ هستند.
این نامهها شامل یادداشتی از گلستان در سال ۱۹۶۷ است که در آن از دست دادن شاعر فمنیست و پیشگام، فروغ فرخزاد، را سوگواری میکند.
مجموعهٔ ابراهیم گلستان در کتابخانهٔ گرین دانشگاه استنفورد یکی از آرشیوهای متعدد ایران است که در کتابخانهٔ گرین و کتابخانه و آرشیو مؤسسه هوور در استنفورد نگهداری میشوند.
این مجموعه پس از اتمام مراحل پردازش، در اتاق مطالعهٔ مجموعههای ویژه کتابخانه گرین برای بازدید قابل دسترسی خواهد بود. عموم مردم میتوانند با ثبت درخواست خود به صورت آنلاین از طریق سیستم AEON قبل از بازدید، به این مواد دسترسی پیدا کنند.»
▪️منبع متن و تصاویر: صفحهٔ اینستاگرام مطالعات ایرانی دانشگاه استنفور
▪️چند نامهٔ دیگر از گلستان و چوبک را اینجا ببینید
#بایگانی
@kaaghaz
آیا هنر و سیاست جایی به هم میرسند؟
احمد شاملو: آه. بله، حتماً… نِرون شهر رم را به آتش میکشید و چنگ مینواخت.
شاه اسماعیل خودمان صدها هزار نفر را گردن میزد و غزل میگفت.
بتهوون عظیمترین سمفونی عالم را در ستایش شادی ساخت... و هیتلر که آرزو داشت نقاش بشود، عظیمترین رنجگاه تاریخ، زاخسنهاوزن را.
ناصرالدین شاه هم شعر میسرود و هم نقاشی میکرد، اما میداد سارق را زندهزنده پوست بکنند. انسان برایش با بادمجان تفاوتی نداشت... خب بله، یک جایی به هم میرسند: متأسفانه بر سر نعش یکدیگر.
behzad vafakhah
از کتاب:
▪️دربارهٔ هنر و ادبیات؛ گفتوگوی ناصر حریری با شاملو | انتشارات نگاه | ۲۶۴ ص. رقعی | ۱۱۰,۰۰۰ تومان
#نقل_قول
@kaaghaz
احمد شاملو: آه. بله، حتماً… نِرون شهر رم را به آتش میکشید و چنگ مینواخت.
شاه اسماعیل خودمان صدها هزار نفر را گردن میزد و غزل میگفت.
بتهوون عظیمترین سمفونی عالم را در ستایش شادی ساخت... و هیتلر که آرزو داشت نقاش بشود، عظیمترین رنجگاه تاریخ، زاخسنهاوزن را.
ناصرالدین شاه هم شعر میسرود و هم نقاشی میکرد، اما میداد سارق را زندهزنده پوست بکنند. انسان برایش با بادمجان تفاوتی نداشت... خب بله، یک جایی به هم میرسند: متأسفانه بر سر نعش یکدیگر.
behzad vafakhah
از کتاب:
▪️دربارهٔ هنر و ادبیات؛ گفتوگوی ناصر حریری با شاملو | انتشارات نگاه | ۲۶۴ ص. رقعی | ۱۱۰,۰۰۰ تومان
#نقل_قول
@kaaghaz
خبر انتشار کتاب: قصههای جنگ
نشر نی دومین مجموعه از آثار جوزف کنراد را با نام قصههای جنگ منتشر کرد؛ مجموعهی اول در ۱۴۰۱ با نام قصههای آشوب منتشر شده بود. گویا ترجمهٔ آثار کنراد قرار بود ادامه پیدا کند که متأسفانه با درگذشت مترجم جوان مجموعه، نیما حضرتی، متوقف شد.
قصههای جنگ مجموع شش داستان است که کنراد آنها را بین ۱۹۰۶ تا ۱۹۰۸ نوشت. این شش داستان برخلاف داستانهای اولیهٔ کنراد نه خودزندگینامهای است و نه بر اساس تجربهای دسته اول نوشته شده است. کنراد این مجموعه را پس از رمان نوسترومو نوشت و قصد داشت داستانهای سادهتری بنویسد که هم استراحتی کرده باشد و هم شاید درآمدی فوری از آن کسب کند.
نام اصلی کتاب A Set of Six است. از کیفیت ترجمه بیاطلاعم.
▪️قصههای جنگ | جوزف کنراد | ترجمهٔ نیما حضرتی | نشر نی | ۱۹۲ صفحه | رقعی، شومیز | ۱۹۰,۰۰۰ تومان
#خبر_انتشار_کتاب
@kaaghaz
نشر نی دومین مجموعه از آثار جوزف کنراد را با نام قصههای جنگ منتشر کرد؛ مجموعهی اول در ۱۴۰۱ با نام قصههای آشوب منتشر شده بود. گویا ترجمهٔ آثار کنراد قرار بود ادامه پیدا کند که متأسفانه با درگذشت مترجم جوان مجموعه، نیما حضرتی، متوقف شد.
قصههای جنگ مجموع شش داستان است که کنراد آنها را بین ۱۹۰۶ تا ۱۹۰۸ نوشت. این شش داستان برخلاف داستانهای اولیهٔ کنراد نه خودزندگینامهای است و نه بر اساس تجربهای دسته اول نوشته شده است. کنراد این مجموعه را پس از رمان نوسترومو نوشت و قصد داشت داستانهای سادهتری بنویسد که هم استراحتی کرده باشد و هم شاید درآمدی فوری از آن کسب کند.
نام اصلی کتاب A Set of Six است. از کیفیت ترجمه بیاطلاعم.
▪️قصههای جنگ | جوزف کنراد | ترجمهٔ نیما حضرتی | نشر نی | ۱۹۲ صفحه | رقعی، شومیز | ۱۹۰,۰۰۰ تومان
#خبر_انتشار_کتاب
@kaaghaz
Forwarded from بهمن دارالشفایی
نازنین هنرکار:
«شیوهنامهٔ جدید کتابخانهٔ بهاصطلاح "ملی" رو خوندم. به نظر میاد تغییرات و محدودیتهای عجیب و شرمآوری که گذاشتهاند، ادامهٔ همان روند سرکوب و حذف شهروندان است، و ابهام و عدمصراحت در متن جدید، دست حراست رو برای اعمال سلیقه بیش از قبل باز گذاشته.
بخشی از تغییرات شیوهنامهٔ جدید:
ــ دانشجویان کارشناسی ارشد بدون پایاننامه امکان عضویت ندارند. عضویت اعضای فعلی هم تمدید نخواهد شد.
ــ نخبگان، مخترعان و نویسندگان کتاب/مقالاتِ تخصصی که قبلاً حق عضویت پژوهشی داشتند، حالا در صورت نداشتن مدرک کارشناسی ارشد، از حق عضویت "محروم" شدهاند. درحالیکه قهرمانان ورزشی ملی و جهانی با مدرک کارشناسی حق عضویت دارند.
ــ امکان عضویت معلولان لغو شده.
ــ مصادیق پوشش طوری عنوان شده که پوششِ عرفیِ اکثریتِ اعضای زن تخلف محسوب میشود. (پوشاندن کامل سر و صورت و پوشیدن مانتوی جلوبسته تا زیر زانو)
ــ توزیع برگههای نظرسنجی و نامه و دعوت به هر نوع تجمع ممنوع شده.
لینک شیوهنامهی جدید»
.
«شیوهنامهٔ جدید کتابخانهٔ بهاصطلاح "ملی" رو خوندم. به نظر میاد تغییرات و محدودیتهای عجیب و شرمآوری که گذاشتهاند، ادامهٔ همان روند سرکوب و حذف شهروندان است، و ابهام و عدمصراحت در متن جدید، دست حراست رو برای اعمال سلیقه بیش از قبل باز گذاشته.
بخشی از تغییرات شیوهنامهٔ جدید:
ــ دانشجویان کارشناسی ارشد بدون پایاننامه امکان عضویت ندارند. عضویت اعضای فعلی هم تمدید نخواهد شد.
ــ نخبگان، مخترعان و نویسندگان کتاب/مقالاتِ تخصصی که قبلاً حق عضویت پژوهشی داشتند، حالا در صورت نداشتن مدرک کارشناسی ارشد، از حق عضویت "محروم" شدهاند. درحالیکه قهرمانان ورزشی ملی و جهانی با مدرک کارشناسی حق عضویت دارند.
ــ امکان عضویت معلولان لغو شده.
ــ مصادیق پوشش طوری عنوان شده که پوششِ عرفیِ اکثریتِ اعضای زن تخلف محسوب میشود. (پوشاندن کامل سر و صورت و پوشیدن مانتوی جلوبسته تا زیر زانو)
ــ توزیع برگههای نظرسنجی و نامه و دعوت به هر نوع تجمع ممنوع شده.
لینک شیوهنامهی جدید»
.