Forwarded from دین، فرهنگ، جامعه | محسنحسام مظاهری (محسنحسام مظاهری)
مسئلهی پناهیان را نباید به یک تعبیر نامناسب یا چند جمله تقلیل داد. سلسلهواربودن و ارتباط مضمونی سخنان و برداشتهای خاص وی از تاریخ اسلام و مفاهیم اسلامی - شیعی، نشان از یک پروژه دارد. پروژهای که من از آن به «ضدروایتِ اسلام نخستین برای صورتبندی تشیع اقتدارگرا» تعبیر میکنم.
ماه رمضان سه سال پیش که سخنان وی، باز هم در برنامهی سحرگاهی تلویزیون حاشیهساز شد، یادداشتی دراینباره نوشتم. برشهایی از آن:
🔻در بین گفتمانهای شیعی معاصر، تشیع سیاسی دولتگرا و در بین خوانشهای این گفتمان نیز آنچه پناهیان در پروژهاش تبلیغ و ترویج میکند، مردمستیزترین و جامعهستیزترین گفتمان و خوانش است. گفتمانی که از قضا در ادبیات تبلیغیاش بیش از دیگران از مردم و جایگاه و نقش آنان سخن میراند.
در این گفتمان، مردم گرچه زینتالمجالساند، اما درواقع محکومین همیشگی اند. موقعیت پارادوکسیکال تشیع سیاسی همینجاست. از یکسو به اقتضای شروط اولیهی حکمرانی نیازمند اکثریت است، و از سوی دیگر ماهیتی ضداکثریت و الیگارشیک دارد.
در این خوانش، تودهی مردم بهجهت بیبصیرتی، دنیاطلبی، میل به زندگی، راحتطلبی و... همیشه محکوماند. همیشه مورد اتهاماند. جامعهی مطلوب این خوانش، جامعهی سرسپرده است. جامعهای که دربرابر الیگارشی مقدس بیزبان است. «شیعهی تنوری» که سالهاست وعاظ روی منبر قصهاش را میگویند، تیپ ایدهآل شیعه در این خوانش است. طبق تصریح پناهیان در برنامهی مذکور (۱۴۰۰/۰۲/۰۳) اطاعت از پیامبر حتی مهمتر از اطاعت خداست. و البته پیامبر آخرین حلقه نیست. «ولایت» امری تسریپذیر است. از پیامبر به اهل بیت و دوازده امام و از ایشان به نایبان عامشان (طبق «مقبولهی عمر بن حنظله») یعنی فقها و در دوره حکومت دینی به ولی فقیه.
🔻 دال مرکزی این گفتمان حتی «ولایت» نیست؛ «قدرت» است. همهچیز، از اعتقادات، از اخلاق، از مناسک و حتی خود ولایت، مادام که در خدمت قدرتاند مطلوبیت دارند. بیجهت نیست که بیشترین هجمهها و حملات به اسلام رحمانی و اسلام عرفانی، به معنویتگرایی، به اخلاقگرایی، به مدلهای نوپدید دینداری، از جانب حاملان و مروجان تشیع سیاسی است.
🔻در این خوانش، مردم چیزی بیش از تسهیلکنندگان مسیرِ رسیدنِ «فرد برتر» به قدرت نیستند. اسلامِ تشیع سیاسی، اسلام استیلا است. اسلامِ حکمرانیِ اقتدارگرا و توسعهطلبی که سودای امپراتوری و ابرقدرتی دارد. اسلامِ ذبح اخلاق و معنویت و همهی سرمایههای اعتقادی اسلام و تشیع و جامعه، پیش پای حکومت، پیش پای قدرت.
🔻این خوانش، بیش از آنکه با روایت مشهور اسلامی و شیعی از حکومتهای نبوی و علوی قرابت داشته باشد، با حکومت توسعهطلب اموی قرابت دارد. بههمینجهت است که پناهیان و دیگر مروجان این خوانش، در این سالها در مقام بازروایی تاریخ صدر اسلام برآمدهاند. آنچه آنها ارایه میکنند، درواقع ضدروایتی است از تاریخ اسلامِ نخستین. ضدروایتی که در آن (به تصریح پناهیان) پیامبر و علی بن ابیطالب، دو رهبر شکستخوردهاند. سخنان وی در انکار مأموریت اخلاقی انبیا و تضعیف روایت «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» و نیز مباحثش در تقدم ولایت بر عدالت در همین راستا قابل فهم است.
🔻میزان توفیق این پروژه در همراهسازی بدنهی مذهبی وفادار نظام (خصوصا جوانان حزباللهی) نقشی تعیینکننده در آیندهی حاکمیت و پروژهی جانشینی دارد.
✍️ محسنحسام مظاهری
@mohsenhesammazaheri
ماه رمضان سه سال پیش که سخنان وی، باز هم در برنامهی سحرگاهی تلویزیون حاشیهساز شد، یادداشتی دراینباره نوشتم. برشهایی از آن:
🔻در بین گفتمانهای شیعی معاصر، تشیع سیاسی دولتگرا و در بین خوانشهای این گفتمان نیز آنچه پناهیان در پروژهاش تبلیغ و ترویج میکند، مردمستیزترین و جامعهستیزترین گفتمان و خوانش است. گفتمانی که از قضا در ادبیات تبلیغیاش بیش از دیگران از مردم و جایگاه و نقش آنان سخن میراند.
در این گفتمان، مردم گرچه زینتالمجالساند، اما درواقع محکومین همیشگی اند. موقعیت پارادوکسیکال تشیع سیاسی همینجاست. از یکسو به اقتضای شروط اولیهی حکمرانی نیازمند اکثریت است، و از سوی دیگر ماهیتی ضداکثریت و الیگارشیک دارد.
در این خوانش، تودهی مردم بهجهت بیبصیرتی، دنیاطلبی، میل به زندگی، راحتطلبی و... همیشه محکوماند. همیشه مورد اتهاماند. جامعهی مطلوب این خوانش، جامعهی سرسپرده است. جامعهای که دربرابر الیگارشی مقدس بیزبان است. «شیعهی تنوری» که سالهاست وعاظ روی منبر قصهاش را میگویند، تیپ ایدهآل شیعه در این خوانش است. طبق تصریح پناهیان در برنامهی مذکور (۱۴۰۰/۰۲/۰۳) اطاعت از پیامبر حتی مهمتر از اطاعت خداست. و البته پیامبر آخرین حلقه نیست. «ولایت» امری تسریپذیر است. از پیامبر به اهل بیت و دوازده امام و از ایشان به نایبان عامشان (طبق «مقبولهی عمر بن حنظله») یعنی فقها و در دوره حکومت دینی به ولی فقیه.
🔻 دال مرکزی این گفتمان حتی «ولایت» نیست؛ «قدرت» است. همهچیز، از اعتقادات، از اخلاق، از مناسک و حتی خود ولایت، مادام که در خدمت قدرتاند مطلوبیت دارند. بیجهت نیست که بیشترین هجمهها و حملات به اسلام رحمانی و اسلام عرفانی، به معنویتگرایی، به اخلاقگرایی، به مدلهای نوپدید دینداری، از جانب حاملان و مروجان تشیع سیاسی است.
🔻در این خوانش، مردم چیزی بیش از تسهیلکنندگان مسیرِ رسیدنِ «فرد برتر» به قدرت نیستند. اسلامِ تشیع سیاسی، اسلام استیلا است. اسلامِ حکمرانیِ اقتدارگرا و توسعهطلبی که سودای امپراتوری و ابرقدرتی دارد. اسلامِ ذبح اخلاق و معنویت و همهی سرمایههای اعتقادی اسلام و تشیع و جامعه، پیش پای حکومت، پیش پای قدرت.
🔻این خوانش، بیش از آنکه با روایت مشهور اسلامی و شیعی از حکومتهای نبوی و علوی قرابت داشته باشد، با حکومت توسعهطلب اموی قرابت دارد. بههمینجهت است که پناهیان و دیگر مروجان این خوانش، در این سالها در مقام بازروایی تاریخ صدر اسلام برآمدهاند. آنچه آنها ارایه میکنند، درواقع ضدروایتی است از تاریخ اسلامِ نخستین. ضدروایتی که در آن (به تصریح پناهیان) پیامبر و علی بن ابیطالب، دو رهبر شکستخوردهاند. سخنان وی در انکار مأموریت اخلاقی انبیا و تضعیف روایت «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» و نیز مباحثش در تقدم ولایت بر عدالت در همین راستا قابل فهم است.
🔻میزان توفیق این پروژه در همراهسازی بدنهی مذهبی وفادار نظام (خصوصا جوانان حزباللهی) نقشی تعیینکننده در آیندهی حاکمیت و پروژهی جانشینی دارد.
✍️ محسنحسام مظاهری
@mohsenhesammazaheri
Telegram
دین، فرهنگ، جامعه | محسنحسام مظاهری
🔸پروژهی پناهیان:
ضدروایتِ اسلامِ نخستین برای صورتبندی تشیع اقتدارگرا 🔸
✍️ محسنحسام مظاهری
۱
سحرهای ماه رمضان امسال، برنامهای از شبکهی «افق» پخش میشود با نام «وقت سحر» و با مجریگری صابر خراسانی (از شاعران هیئتی مجالس تهران). سخنران ثابت این برنامه،…
ضدروایتِ اسلامِ نخستین برای صورتبندی تشیع اقتدارگرا 🔸
✍️ محسنحسام مظاهری
۱
سحرهای ماه رمضان امسال، برنامهای از شبکهی «افق» پخش میشود با نام «وقت سحر» و با مجریگری صابر خراسانی (از شاعران هیئتی مجالس تهران). سخنران ثابت این برنامه،…
Forwarded from چرا ملتها شکست میخورند؟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from دغلکاری نخبگان کانال اصغر حکمتیار
🔸دین سکولار پناهیان
▪️بهعنوان دینپژوه، مدتهاست ارزیابی خنثا و دور از احساس نسبت به دین را آموختهام. دینپژوه، مادام که مشغول پژوهش دینپژوهانه است باید بکوشد چنان یک عنصر یا شخصیت دینی را بنگرد که یک زیستشناس یک سلول را. از این دیدگاه سخن اخیر پناهیان که نفر برخلاف نظر عموم الاهیدانان، به پیامبر اسلام «گوشتتلخ» بگوید و علی را «خشن» بخواند برای من سخن غریبی نیست. اسلامستیزان پیشتر در این امر از آقای پناهیان پیشی گرفته و تعبیراتی بسیار تندوتیزتر هم دربارهٔ آن دو شخصیت اسلام گفتهاند. یک دینپژوه با آن تعبیرات نیز همان برخورد را دارد که با تعبیرات ستایشآمیز (و گاها پرستشآمیز) مسلمانان.
▪️اما پدیدهی پناهیان از این گونه نیست و موضوع هم تنها پناهیان نیست. ما با پدیدهی غریبی بهنام سکولارهای سکولارستیز طرفایم. عمامهبهسرهای گوشتتلخ و خشنی که چهار دهه است با سواد منبری خود بر سکولاریسم میتازند و در همان حال باطنی عمیقا سکولار دارند. سکولاریسم در کنه خویش جدایی دین از سیاست نیست؛ تهی کردن دین از وجه استعلایی و انباشتن آن با اموری عرفی (از جمله سیاست) است. به سخن سادهتر اینکه شما مفهومهای دینی را چنان بازتعریف کنید که به نتیجهای سیاسی یا فرهنگی یا اجتماعی یا حتا الاهیاتی (هرچه ناسوتی و زمینی است) برسید، دین را سکولار و عرفی کردهاید. چون دین را در خدمت یک امر عرفی (مانند سیاست) درآوردهاید. اسلام چیست؟ چیزی که حقانیت گرایش سیاسی پناهیان و همتایانش را نشان بدهد. هرچه جز این باشد اسلامی غیر اصیل، انحرافی، ارتجاعی، درباری، طاغوتی، امریکایی، لیبرال و از این دست توصیفات توخالی خواهد بود. منظور و مقصود پناهیان از کاربرد چنان تعبیراتی دربارهٔ دو قدیس جهان اسلام را باید در چنین بافتاری فهمید. پیامبر اسلام باید گوشتتلخ و علی خشن باشد، چون فعلا مصلحت این است گوشتتلخی و خشونتی که عیان شده، بهنحوی توجیه شود. هیچ اهمیتی هم ندارد که در توجیهالمسائل شیخ، تناقض مهیبی وجود داشته باشد. اینکه از یکسو باورمند باشد که واوبهواو قرآن الاهی و قطعی است و از سوی دیگر توصیف قرآن از محمد بن عبدالله را نادیده بگیرد که او را انسانی نرمخو معرفی میکند. با این حال ممکن است پناهیان زمانی از این سخن خود برگردد، کی؟ اگر زمانی احساس کنند نرمخویی به مصلحت سیاسی نزدیکتر است تا گوشتتلخی و خشونت. آنگاه گوشت پیامبر هم شیرین خواهد شد و طبع علی به لطافت بازخواهد گشت.
▪️چهار دهه است که عمامهبهسرهای سکولار، سنت اسلام را بهطور پیوسته بازتفسیر و بازخوانی میکنند، نه از آن رو که معنای استعلایی آن را دریابند و به پاکسازی نفس و سیر به سوی غایت عرفانی دین بپردازند؛ بلکه تا از خط سیاسی خود دفاع کنند. اگر لازم باشد تمام یک سنت ۱۴۰۰ساله را بهپای مصلحت قربانی کنند، هیچ تردیدی به خود راه نخواهند داد. همانطور که سالها پیش به روشنی خاطرنشان کردند جمهوری اسلامی را از امام زمانشان مهمتر میدانند. این میان هم صدای نمایندگان سنت اسلام (همچون روحانیان سنتی و اهل تصوف) بهجایی نمیرسد؛ چرا که همهی رسانه و قدرت در قبضهی سکولارهای عمامهبهسر است و دین برای بسیاری از مردم ایران به آنچه سکولارهایی مانند پناهیان بگویند نزدیکتر مینماید. ایرانیان اگر دین را بپسندند همین دین سکولار است که میپسندند و اگر از آن نفرت دارند همین. اما در این میان روشنتر شدن چهرهی این سکولارها و باورهایشان رخداد مبارکی است. اینکه پناهیان چنین سخنانی بر زبان بیاورد و برخی هواداران جمهوری اسلامی به دفاع از آن برخیزند این امید را تقویت میکند که تکرار چنین اتفاقاتی در آینده، تمایز و تفکیک میان سنت دینی از یکسو و دین سکولار جمهوری اسلامی از سوی دیگر را برای مردم روشنتر سازد.
▪️پ.ن: کوشیدم از بیان احساسی که نسبت به شخصیت پناهیان دارم بپرهیزم. اما نتوانستم از این جمله بگذرم که بگویم: در فرومایگی یک آخوند همین بس، که در تقلای عاجزانه برای دفاع از یک جناح سیاسی، تمام سواد ناچیز منبریاش را به خدمت گرفته و چوب حراج بر دین خویش بنوازد.
▪️معین مشکات
▪️بهعنوان دینپژوه، مدتهاست ارزیابی خنثا و دور از احساس نسبت به دین را آموختهام. دینپژوه، مادام که مشغول پژوهش دینپژوهانه است باید بکوشد چنان یک عنصر یا شخصیت دینی را بنگرد که یک زیستشناس یک سلول را. از این دیدگاه سخن اخیر پناهیان که نفر برخلاف نظر عموم الاهیدانان، به پیامبر اسلام «گوشتتلخ» بگوید و علی را «خشن» بخواند برای من سخن غریبی نیست. اسلامستیزان پیشتر در این امر از آقای پناهیان پیشی گرفته و تعبیراتی بسیار تندوتیزتر هم دربارهٔ آن دو شخصیت اسلام گفتهاند. یک دینپژوه با آن تعبیرات نیز همان برخورد را دارد که با تعبیرات ستایشآمیز (و گاها پرستشآمیز) مسلمانان.
▪️اما پدیدهی پناهیان از این گونه نیست و موضوع هم تنها پناهیان نیست. ما با پدیدهی غریبی بهنام سکولارهای سکولارستیز طرفایم. عمامهبهسرهای گوشتتلخ و خشنی که چهار دهه است با سواد منبری خود بر سکولاریسم میتازند و در همان حال باطنی عمیقا سکولار دارند. سکولاریسم در کنه خویش جدایی دین از سیاست نیست؛ تهی کردن دین از وجه استعلایی و انباشتن آن با اموری عرفی (از جمله سیاست) است. به سخن سادهتر اینکه شما مفهومهای دینی را چنان بازتعریف کنید که به نتیجهای سیاسی یا فرهنگی یا اجتماعی یا حتا الاهیاتی (هرچه ناسوتی و زمینی است) برسید، دین را سکولار و عرفی کردهاید. چون دین را در خدمت یک امر عرفی (مانند سیاست) درآوردهاید. اسلام چیست؟ چیزی که حقانیت گرایش سیاسی پناهیان و همتایانش را نشان بدهد. هرچه جز این باشد اسلامی غیر اصیل، انحرافی، ارتجاعی، درباری، طاغوتی، امریکایی، لیبرال و از این دست توصیفات توخالی خواهد بود. منظور و مقصود پناهیان از کاربرد چنان تعبیراتی دربارهٔ دو قدیس جهان اسلام را باید در چنین بافتاری فهمید. پیامبر اسلام باید گوشتتلخ و علی خشن باشد، چون فعلا مصلحت این است گوشتتلخی و خشونتی که عیان شده، بهنحوی توجیه شود. هیچ اهمیتی هم ندارد که در توجیهالمسائل شیخ، تناقض مهیبی وجود داشته باشد. اینکه از یکسو باورمند باشد که واوبهواو قرآن الاهی و قطعی است و از سوی دیگر توصیف قرآن از محمد بن عبدالله را نادیده بگیرد که او را انسانی نرمخو معرفی میکند. با این حال ممکن است پناهیان زمانی از این سخن خود برگردد، کی؟ اگر زمانی احساس کنند نرمخویی به مصلحت سیاسی نزدیکتر است تا گوشتتلخی و خشونت. آنگاه گوشت پیامبر هم شیرین خواهد شد و طبع علی به لطافت بازخواهد گشت.
▪️چهار دهه است که عمامهبهسرهای سکولار، سنت اسلام را بهطور پیوسته بازتفسیر و بازخوانی میکنند، نه از آن رو که معنای استعلایی آن را دریابند و به پاکسازی نفس و سیر به سوی غایت عرفانی دین بپردازند؛ بلکه تا از خط سیاسی خود دفاع کنند. اگر لازم باشد تمام یک سنت ۱۴۰۰ساله را بهپای مصلحت قربانی کنند، هیچ تردیدی به خود راه نخواهند داد. همانطور که سالها پیش به روشنی خاطرنشان کردند جمهوری اسلامی را از امام زمانشان مهمتر میدانند. این میان هم صدای نمایندگان سنت اسلام (همچون روحانیان سنتی و اهل تصوف) بهجایی نمیرسد؛ چرا که همهی رسانه و قدرت در قبضهی سکولارهای عمامهبهسر است و دین برای بسیاری از مردم ایران به آنچه سکولارهایی مانند پناهیان بگویند نزدیکتر مینماید. ایرانیان اگر دین را بپسندند همین دین سکولار است که میپسندند و اگر از آن نفرت دارند همین. اما در این میان روشنتر شدن چهرهی این سکولارها و باورهایشان رخداد مبارکی است. اینکه پناهیان چنین سخنانی بر زبان بیاورد و برخی هواداران جمهوری اسلامی به دفاع از آن برخیزند این امید را تقویت میکند که تکرار چنین اتفاقاتی در آینده، تمایز و تفکیک میان سنت دینی از یکسو و دین سکولار جمهوری اسلامی از سوی دیگر را برای مردم روشنتر سازد.
▪️پ.ن: کوشیدم از بیان احساسی که نسبت به شخصیت پناهیان دارم بپرهیزم. اما نتوانستم از این جمله بگذرم که بگویم: در فرومایگی یک آخوند همین بس، که در تقلای عاجزانه برای دفاع از یک جناح سیاسی، تمام سواد ناچیز منبریاش را به خدمت گرفته و چوب حراج بر دین خویش بنوازد.
▪️معین مشکات
Forwarded from تاریخ و تمدن (Negar Zeilabi)
پدیدهی سکولارشارلاتانیسم ملازده
منظور از ملا در اینجا عمامهبه سر چسبیده به تشکیلات قدرت است و موقعیت ملازدگی مثل موقعیت سیلزدگی و زلزلهزدگی وضعیتی است که چنین آخوندی خیز برداشته تا جایی را تخریب کند و اقلام ارزشمند را به یغما برد!
این دسته از عمامهبهسرهای چسبیده به قدرت، عموما نه عاطفهی فهم سنت معنوی را دارند و نه درد دین و نه حتی شعور محافظت از منافع درازمدت خود! این جماعت، چونان سرها یا مغزهای پانسمانشده، نزدیک نیمقرن است که زامبیوار، ظاهرا و باطنا مشغول غارت هستند و هر چه دم دستشان باشد را میبلعند!
غارت سرمایههای مادی و معنوی یک ملت تا جایی که هیچ مأوا و مأمنی باقی نماند و در زمینی سوخته و برهوتی از معنا هر چه که اراده کنند بکارند و هر چه بخواهند درو کنند!
عرصهی نامهای مقدس، آنها که فارغ از هستی و کیفیت تاریخی، در قلبهای مردم و در عواطف معنوی حضور و تاثیری ژرف و کهن داشتهاند، نامهایی مثل محمد، علی، حسین، زهرا و حتی کوروش و بسیاری اسامی مکتوم دیگر، لذیذترین و چرب و نرمترین لقمهها برای ملاهای سکولارشارلاتاناند! برای همین هر بار این نامها را با توصیفات متناسب با اهداف خود در قالب و ظرفی جدید میآرایند تا تهماندهی معنا را از فکرها و دلها جارو کنند! و این سرمایههای معنوی را در صرافیهای خاص تفسیری خود، به پول نقد و نیز ابزار اعمال قدرت تبدیل کنند!
جایی که شمشیر حسین به کار آید و قیاس مخالفان به شمر و یزید به صلاحشان باشد، لشکر حسین را به صف میکنند و زمانی که قصد دارند از ترس سمبهی پرزور دشمنان در گوشهای بخزند، نرمش و مدارای حسن کارساز و کالای بازار است! روزی رحم و مهربانی و مروت محمد و علی برای فخرفروختن به جلوههای رحمانی دین مورد نیاز است و روزی اسماء جلاله خشم و غضب و جباریت و قهاریت در فروکوفتن مخالفان و منتقدان و معترضان ضروری است؛ هرچند آن مخالف معترض دخترکی بیپناه باشد، همانکه برگرفتن خلخال از پایش به ستم برای همان مولای دربند، دردی بود که میشد از برایش جان داد! ولی چون مولا در حال حاضر گروگان و اسیر ملا است، این حدیث هم زیر عمامهی ملا پنهان است!
چرا این قدیسان در توصیف این جماعت، اینگونه رنگ عوض میکنند و هر روز در شکل و شمایلی نو عرضه میشوند؟ پاسخ پیچیده نیست، چون تشکیلات قدرت یعنی منبع اصلی تغذیهی ملا در حال حاضر به چنین کاراکتری نیاز دارد!
در چنین موقعیتی چه باید کرد؟
۱- عجالتا هر چیز ارزشمندی را از دسترس ایشان دور نگاهداریم! انسانیت، اخلاق، دین، فرهنگ، هنر، عشق، تمدن، علم و هر چه را که ارزش دزدیدهشدن دارد از دسترس دور نگاهداریم!
۲- اگر میخواهیم پدیدهی سکولارشارلاتانیسم ملازده را در وضعیتی کارگاهی و آزمایشگاهی به خوبی درک کنیم و بفهمیم چگونه معنویت مصادرهشده، کارگر قدرت میشود، به اعمال و رفتار و گفتار این جماعت خوب بنگریم و کدهایی را که ارائه میکنند، خوب به خاطر بسپاریم!
۳- در این موقعیت جانفرسا، به جای اینکه از تیرگی شب دیجور نومیدی و بیابان بلاخیز تباهی، ناله سر دهیم، از این خوشحال باشیم که در موقعیتی کمنظیر هستیم و قادریم برخی از پدیدههای نادر هستی را بیواسطه بدون چشم مسلح تجربه کنیم.
نگار ذیلابی
تاریخ و تمدن
منظور از ملا در اینجا عمامهبه سر چسبیده به تشکیلات قدرت است و موقعیت ملازدگی مثل موقعیت سیلزدگی و زلزلهزدگی وضعیتی است که چنین آخوندی خیز برداشته تا جایی را تخریب کند و اقلام ارزشمند را به یغما برد!
این دسته از عمامهبهسرهای چسبیده به قدرت، عموما نه عاطفهی فهم سنت معنوی را دارند و نه درد دین و نه حتی شعور محافظت از منافع درازمدت خود! این جماعت، چونان سرها یا مغزهای پانسمانشده، نزدیک نیمقرن است که زامبیوار، ظاهرا و باطنا مشغول غارت هستند و هر چه دم دستشان باشد را میبلعند!
غارت سرمایههای مادی و معنوی یک ملت تا جایی که هیچ مأوا و مأمنی باقی نماند و در زمینی سوخته و برهوتی از معنا هر چه که اراده کنند بکارند و هر چه بخواهند درو کنند!
عرصهی نامهای مقدس، آنها که فارغ از هستی و کیفیت تاریخی، در قلبهای مردم و در عواطف معنوی حضور و تاثیری ژرف و کهن داشتهاند، نامهایی مثل محمد، علی، حسین، زهرا و حتی کوروش و بسیاری اسامی مکتوم دیگر، لذیذترین و چرب و نرمترین لقمهها برای ملاهای سکولارشارلاتاناند! برای همین هر بار این نامها را با توصیفات متناسب با اهداف خود در قالب و ظرفی جدید میآرایند تا تهماندهی معنا را از فکرها و دلها جارو کنند! و این سرمایههای معنوی را در صرافیهای خاص تفسیری خود، به پول نقد و نیز ابزار اعمال قدرت تبدیل کنند!
جایی که شمشیر حسین به کار آید و قیاس مخالفان به شمر و یزید به صلاحشان باشد، لشکر حسین را به صف میکنند و زمانی که قصد دارند از ترس سمبهی پرزور دشمنان در گوشهای بخزند، نرمش و مدارای حسن کارساز و کالای بازار است! روزی رحم و مهربانی و مروت محمد و علی برای فخرفروختن به جلوههای رحمانی دین مورد نیاز است و روزی اسماء جلاله خشم و غضب و جباریت و قهاریت در فروکوفتن مخالفان و منتقدان و معترضان ضروری است؛ هرچند آن مخالف معترض دخترکی بیپناه باشد، همانکه برگرفتن خلخال از پایش به ستم برای همان مولای دربند، دردی بود که میشد از برایش جان داد! ولی چون مولا در حال حاضر گروگان و اسیر ملا است، این حدیث هم زیر عمامهی ملا پنهان است!
چرا این قدیسان در توصیف این جماعت، اینگونه رنگ عوض میکنند و هر روز در شکل و شمایلی نو عرضه میشوند؟ پاسخ پیچیده نیست، چون تشکیلات قدرت یعنی منبع اصلی تغذیهی ملا در حال حاضر به چنین کاراکتری نیاز دارد!
در چنین موقعیتی چه باید کرد؟
۱- عجالتا هر چیز ارزشمندی را از دسترس ایشان دور نگاهداریم! انسانیت، اخلاق، دین، فرهنگ، هنر، عشق، تمدن، علم و هر چه را که ارزش دزدیدهشدن دارد از دسترس دور نگاهداریم!
۲- اگر میخواهیم پدیدهی سکولارشارلاتانیسم ملازده را در وضعیتی کارگاهی و آزمایشگاهی به خوبی درک کنیم و بفهمیم چگونه معنویت مصادرهشده، کارگر قدرت میشود، به اعمال و رفتار و گفتار این جماعت خوب بنگریم و کدهایی را که ارائه میکنند، خوب به خاطر بسپاریم!
۳- در این موقعیت جانفرسا، به جای اینکه از تیرگی شب دیجور نومیدی و بیابان بلاخیز تباهی، ناله سر دهیم، از این خوشحال باشیم که در موقعیتی کمنظیر هستیم و قادریم برخی از پدیدههای نادر هستی را بیواسطه بدون چشم مسلح تجربه کنیم.
نگار ذیلابی
تاریخ و تمدن
Forwarded from دغلکاری نخبگان کانال اصغر حکمتیار
اپاسخ به کامنت ها راجع به سلطنت. بخش دوم
پاسخ آنها که می گویند سلطنت در ممالک مترقی سلطنت صوری است: اولا اینطور نیست. شاهان فقط دکور نیستند و نفوذ معنوی غیر رسمی دارند. همین حضور شاه است که دست سیاستمداران دغل را تا حدی می بندد. ثانیا همین کشورها در اوج دوران رشد خود سلطنت مطلقه یا قوی داشتند. ثالثا، لیختنشاین و دوبی و قطر چه؟ رابعا، سلطنت محمد علی شاه و احمد شاه هم محدود و مشروطه بود. به غیر از دشنام و ترور چیزی نصیبشان شد؟خامسا، سلطنت با دیکتاتوری فرق دارد. برای همین رضاخان را یک دیکتاتوری مدرن حساب می کنیم تا شاهی. سلطنت اگر با دولت سنتی محدود و فدرال همراه باشد (یعنی همان پادشاهی سنتی ایران) خودبخود بهترین تضمین کننده حقوق مالکیت و آزادی اقتصادی است. سالها چهره کارتونی از سلطنت در نظرتان رسم کرده اند که در آن نه قانون است نه آزادی نه مشورت نه سیاست. قدرت مستبد ترین شاهان تاریخ در مقابل حکومت های فراگیر امروزی هیچ بوده است. داستان را کاملا وارونه به خوردتان دادند. داستان شاه مستبد فاسد و لاابالی هوسباز و دربار فاسدش در برابر مجاهد شهید آزادیخواه همیشه داستانی جعلی بوده با هدف تعویض جای چوپان وگرگ. سه گروه هستند که با سلطنت دشمنی خاص دارند: ایده فروشان بیعار خودشیفته که می خواهند قاطر خیالشان در چراگاه خودارضایی ذهنی آزادانه بچرد. دوم دزد های جیب گشاد. سوم حسودان چشم تنگ و بدخواهان.
این یک سوتفاهم و یا فریب بسیار شایع است که ایده فروشان و اصحاب ترقی و انقلاب در سمت آزادی و سلاطین را در سمت اختناق قرار می دهد. در در واقع این ترقی خواهان بوده اند که دشمن آزادی بودند از انقلاب فرانسه بگیر تا انقلاب مشروطه و انقلاب ۵۷.
در واقع (باطناو ظاهرا) درد انقلابیون این بود که چرا حکومت محدود است؟ چرا شاه فلان احکام اسلام یا قوانین مترقی را اجرا نمی کند ؟ چرا نفت ملی (دولتی) نمی شود؟ چرا ما یک شبه سوئیس نمی شویم ؟ چرا فلان معاملات تحریم نمی شود؟ چرا بعضی ها پول بیشتر دارند ؟ مشروطه خواهانی مانند تقی زاده بعد از اینکه حکومت معتدل قجر را تخریب کردند اول سر سفره جمع شده آنچنان سهم خواهی کردند که مملکت به هم ریخت. بهبهانی و سایرین علم اسلام برداشتند (انگار اسلام لنگ ایشان مانده بود). بقیه هم هر مدعی دوصفحه روزنامه فرانسه و روسی خوانده و پرچمی بلند کرد. بعد هم این جمع آزادیخواه دور دیکتاتوری رضاخان جمع شدند. اولین اقدام انقلاب ۵۷ هم تصاحب اموال بود. خلاصه آنکه هیچ یک از این جماعت ایده فروش قدرت خودش یا دولتش را محدود نکرد. در تاریخ دنیا فقط یک انقلاب بود که بر ضد مالیات و قدرت تمرکز بود و آن انقلاب آمریکا بود و آنهم در سالهای بعد به مالیاتی بسیار سنگین تر منتهی شد. ضمنا امریکا اگر تابع انگلیس باقی می ماند هم پیشرفت می کرد. مگر کانادا و استرالیا و انگلیس و هلند نیستند ؟ آمریکای تابع شاه احتمالا از لحاظ فرهنگی بسیار جلوتر از آمریکای داغون کنونی بود و تسلط یهودی ها هم کمتر.
به شما قول می دهم که نسل جدید ایده فروشان (تکنوکرات ها، فمینیست ها، مصرف پرستان و غیره) نیز با شعار آزادی آمده و در غیاب مشروعیت بادوام سنتی یک نظام سلطه تقلیدی را به بهانه های مختلف بر شما تحمیل خواهند کرد . همین هایی که کوچکترین تمایلی برای به بحث آزاد برای چالش گرفتن تاریخ توده گرایی سیاسی در کشور ندارند. اتلاف عمر دیگر بس است. بیدار شوید. به جای واژه های زیبا از این جانوران بپرسید برنامه عملی شان برای محدود کردن قدرت دولت مرکزی چیست و چرا با نهاد سلطنت دشمنی دارند؟
خلاصه اینکه بیایید ریسک رای دادن و فریب را کم کنیم. مطلب بعدی راجع به قانون اساسی به اشکالات بیشتری پاسخ خواهد داد.
پاسخ آنها که می گویند سلطنت در ممالک مترقی سلطنت صوری است: اولا اینطور نیست. شاهان فقط دکور نیستند و نفوذ معنوی غیر رسمی دارند. همین حضور شاه است که دست سیاستمداران دغل را تا حدی می بندد. ثانیا همین کشورها در اوج دوران رشد خود سلطنت مطلقه یا قوی داشتند. ثالثا، لیختنشاین و دوبی و قطر چه؟ رابعا، سلطنت محمد علی شاه و احمد شاه هم محدود و مشروطه بود. به غیر از دشنام و ترور چیزی نصیبشان شد؟خامسا، سلطنت با دیکتاتوری فرق دارد. برای همین رضاخان را یک دیکتاتوری مدرن حساب می کنیم تا شاهی. سلطنت اگر با دولت سنتی محدود و فدرال همراه باشد (یعنی همان پادشاهی سنتی ایران) خودبخود بهترین تضمین کننده حقوق مالکیت و آزادی اقتصادی است. سالها چهره کارتونی از سلطنت در نظرتان رسم کرده اند که در آن نه قانون است نه آزادی نه مشورت نه سیاست. قدرت مستبد ترین شاهان تاریخ در مقابل حکومت های فراگیر امروزی هیچ بوده است. داستان را کاملا وارونه به خوردتان دادند. داستان شاه مستبد فاسد و لاابالی هوسباز و دربار فاسدش در برابر مجاهد شهید آزادیخواه همیشه داستانی جعلی بوده با هدف تعویض جای چوپان وگرگ. سه گروه هستند که با سلطنت دشمنی خاص دارند: ایده فروشان بیعار خودشیفته که می خواهند قاطر خیالشان در چراگاه خودارضایی ذهنی آزادانه بچرد. دوم دزد های جیب گشاد. سوم حسودان چشم تنگ و بدخواهان.
این یک سوتفاهم و یا فریب بسیار شایع است که ایده فروشان و اصحاب ترقی و انقلاب در سمت آزادی و سلاطین را در سمت اختناق قرار می دهد. در در واقع این ترقی خواهان بوده اند که دشمن آزادی بودند از انقلاب فرانسه بگیر تا انقلاب مشروطه و انقلاب ۵۷.
در واقع (باطناو ظاهرا) درد انقلابیون این بود که چرا حکومت محدود است؟ چرا شاه فلان احکام اسلام یا قوانین مترقی را اجرا نمی کند ؟ چرا نفت ملی (دولتی) نمی شود؟ چرا ما یک شبه سوئیس نمی شویم ؟ چرا فلان معاملات تحریم نمی شود؟ چرا بعضی ها پول بیشتر دارند ؟ مشروطه خواهانی مانند تقی زاده بعد از اینکه حکومت معتدل قجر را تخریب کردند اول سر سفره جمع شده آنچنان سهم خواهی کردند که مملکت به هم ریخت. بهبهانی و سایرین علم اسلام برداشتند (انگار اسلام لنگ ایشان مانده بود). بقیه هم هر مدعی دوصفحه روزنامه فرانسه و روسی خوانده و پرچمی بلند کرد. بعد هم این جمع آزادیخواه دور دیکتاتوری رضاخان جمع شدند. اولین اقدام انقلاب ۵۷ هم تصاحب اموال بود. خلاصه آنکه هیچ یک از این جماعت ایده فروش قدرت خودش یا دولتش را محدود نکرد. در تاریخ دنیا فقط یک انقلاب بود که بر ضد مالیات و قدرت تمرکز بود و آن انقلاب آمریکا بود و آنهم در سالهای بعد به مالیاتی بسیار سنگین تر منتهی شد. ضمنا امریکا اگر تابع انگلیس باقی می ماند هم پیشرفت می کرد. مگر کانادا و استرالیا و انگلیس و هلند نیستند ؟ آمریکای تابع شاه احتمالا از لحاظ فرهنگی بسیار جلوتر از آمریکای داغون کنونی بود و تسلط یهودی ها هم کمتر.
به شما قول می دهم که نسل جدید ایده فروشان (تکنوکرات ها، فمینیست ها، مصرف پرستان و غیره) نیز با شعار آزادی آمده و در غیاب مشروعیت بادوام سنتی یک نظام سلطه تقلیدی را به بهانه های مختلف بر شما تحمیل خواهند کرد . همین هایی که کوچکترین تمایلی برای به بحث آزاد برای چالش گرفتن تاریخ توده گرایی سیاسی در کشور ندارند. اتلاف عمر دیگر بس است. بیدار شوید. به جای واژه های زیبا از این جانوران بپرسید برنامه عملی شان برای محدود کردن قدرت دولت مرکزی چیست و چرا با نهاد سلطنت دشمنی دارند؟
خلاصه اینکه بیایید ریسک رای دادن و فریب را کم کنیم. مطلب بعدی راجع به قانون اساسی به اشکالات بیشتری پاسخ خواهد داد.
در این کانال هیچ وقت تبلیغ چیزی به غیر از کتاب نمیکردم، ولی میخواهم در این پست از این تخطی کنم!
در صورتی که دوست داشته باشید به کشور عمان سفر کنید: دو نفر از دوستان نزدیکم در کشور عمان، هاستل (مسافرخانه) کوچک، ولی تمیز و مرتبی، برای مسافران راه انداختهاند. اسم هاستلشان #ارم_عمان است، و در اینجا میتوانید عکسهایی از این هاستل را ببینید. از این هاستل تا کنار دریا فقط چند دقیقه پیادهروی است. دو نفر دوستانم که گردانندهی این هاستلاند، افرادیاند کاملاً گرم و صمیمی و نیز قابل اطمینان، و میتوانید از آنها اطلاعات خوب و مبسوطی در مورد چیزهای مختلف بپرسید: جاهای دیدنی، مراکز خرید، رستورانها، کرایه اتوموبیل، شرایط کار و ویزای کار در عمان، شرایط ثبت شرکت و سرمایهگذاری در عمان، جابجایی ارز و صرافیهای قابل اعتماد....
لطفاً برای افراد علاقمند فوروارد کنید!
لوکیشن:
https://goo.gl/maps/36W642J6CmTf8uvs6
شماره تلفن/واتزآپ:
0096891934730
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/eram_of_oman
تلگرام:
https://www.tg-me.com/irraam
در صورتی که دوست داشته باشید به کشور عمان سفر کنید: دو نفر از دوستان نزدیکم در کشور عمان، هاستل (مسافرخانه) کوچک، ولی تمیز و مرتبی، برای مسافران راه انداختهاند. اسم هاستلشان #ارم_عمان است، و در اینجا میتوانید عکسهایی از این هاستل را ببینید. از این هاستل تا کنار دریا فقط چند دقیقه پیادهروی است. دو نفر دوستانم که گردانندهی این هاستلاند، افرادیاند کاملاً گرم و صمیمی و نیز قابل اطمینان، و میتوانید از آنها اطلاعات خوب و مبسوطی در مورد چیزهای مختلف بپرسید: جاهای دیدنی، مراکز خرید، رستورانها، کرایه اتوموبیل، شرایط کار و ویزای کار در عمان، شرایط ثبت شرکت و سرمایهگذاری در عمان، جابجایی ارز و صرافیهای قابل اعتماد....
لطفاً برای افراد علاقمند فوروارد کنید!
لوکیشن:
https://goo.gl/maps/36W642J6CmTf8uvs6
شماره تلفن/واتزآپ:
0096891934730
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/eram_of_oman
تلگرام:
https://www.tg-me.com/irraam
23°38'29.1"N 58°14'03.8"E
Find local businesses, view maps and get driving directions in Google Maps.
تفاوت در یک کلمه: حکومت چین یک حکومت دیکتاتوری است، ولی حکومت اراذل و اوباش نیست. فساد در لایههای مختلف حکومتی در چین هست، ولی اگر فسادی (حتی از رتبههای بالای حکومتی) برملا شود، واکنش حکومت چین نسبت به آن بیرحمانه و شدید و قاطع است، و نه پوشاندن و عذرتراشی برای آن. مجرم در آن صورت، اگر از روی زمینمحو نشود، لااقل از سپهر سیاسی برای همیشه حذف خواهد شد.
#الاشارات_و_التنبیهات
@jenabegav
#الاشارات_و_التنبیهات
@jenabegav
شعار ما!
طی چند دههی اخیر کلاً شعاردانمان پر شده است، و بنابراین دوستان عذر ما را از اینکه تحت تاثیر شعارهای قدیم و جدید قرار نگیریم بپذیرند!
➖آنقدر گفتیم "جنگ جنگ تا پیروزی" تا مجبور شدیم جنگ را در خفتبارترین حالت تمام کنیم.
➖داد زدیم "نه شرقی، نه غربی" تا جایی که غرب را دشمن کردیم، و شرق هم به چشم نوکران خفیف بیمقدار به ما نگاه میکند.
➖شعار "صدور انقلاب" و "صدور تشیع" منجر شد به واکنش حکمرانان کشورهای منطقه از یک طرف، و گروههای سلفی و وهابی از طرف دیگر، و شدیم عنصر منفور منطقه!
➖هفتاد سال "توسعه، توسعه" کردیم و حاصلش شد محیط زیست ویران، سرزمینهای نشستکرده، اقتصاد رانتی--دولتی!
➖شعار "عدالت اجتماعی" دادیم و ایران را کردیم بهشت رانتخواران و دزدان!
➖گفتیم "امالقرای اسلام" هستیم و خواستیم "تمدن اسلامی" راه بیندازیم، شدیم بیدینترین و حتی دینستیزترین جامعهی اسلامی!
➖با شعار "آرمان فلسطین" کمی برای اسرائیل مزاحمت ایجاد کردیم، ولی خودمان دهها، شاید صدها برابر، ضرر کردیم.
➖پنجاه سال داد زدیم "مرگ بر آمریکا" و در این پنجاه سال آمریکا چه از لحاظ نظامی و چه از لحاظ اقتصادی قویتر و قویتر شد!
➖آنقدر "حجاب، حجاب و عفاف، عفاف" کردیم تا به جمهوری مدیران ارشاد و باجناقها تبدیل شدیم و شدیم یکی از بدحجابترین کشور مسلمان!
➖شعار "قدرت نظامی منطقه" را با کشتن سرداران بالارتبه کشور به سخره گرفتند و ما فقط توانستیم یک هواپیمای مسافربری را ساقط کنیم و دو تا ویلا در کردستان بیدفاع عراق را بزنیم.
ادامه دهم؟!
پینوشت: این نبود که شعارها درست اجرا نشدند! شعارها در اصل خود مزخرف بودند!
@jenabegav
طی چند دههی اخیر کلاً شعاردانمان پر شده است، و بنابراین دوستان عذر ما را از اینکه تحت تاثیر شعارهای قدیم و جدید قرار نگیریم بپذیرند!
➖آنقدر گفتیم "جنگ جنگ تا پیروزی" تا مجبور شدیم جنگ را در خفتبارترین حالت تمام کنیم.
➖داد زدیم "نه شرقی، نه غربی" تا جایی که غرب را دشمن کردیم، و شرق هم به چشم نوکران خفیف بیمقدار به ما نگاه میکند.
➖شعار "صدور انقلاب" و "صدور تشیع" منجر شد به واکنش حکمرانان کشورهای منطقه از یک طرف، و گروههای سلفی و وهابی از طرف دیگر، و شدیم عنصر منفور منطقه!
➖هفتاد سال "توسعه، توسعه" کردیم و حاصلش شد محیط زیست ویران، سرزمینهای نشستکرده، اقتصاد رانتی--دولتی!
➖شعار "عدالت اجتماعی" دادیم و ایران را کردیم بهشت رانتخواران و دزدان!
➖گفتیم "امالقرای اسلام" هستیم و خواستیم "تمدن اسلامی" راه بیندازیم، شدیم بیدینترین و حتی دینستیزترین جامعهی اسلامی!
➖با شعار "آرمان فلسطین" کمی برای اسرائیل مزاحمت ایجاد کردیم، ولی خودمان دهها، شاید صدها برابر، ضرر کردیم.
➖پنجاه سال داد زدیم "مرگ بر آمریکا" و در این پنجاه سال آمریکا چه از لحاظ نظامی و چه از لحاظ اقتصادی قویتر و قویتر شد!
➖آنقدر "حجاب، حجاب و عفاف، عفاف" کردیم تا به جمهوری مدیران ارشاد و باجناقها تبدیل شدیم و شدیم یکی از بدحجابترین کشور مسلمان!
➖شعار "قدرت نظامی منطقه" را با کشتن سرداران بالارتبه کشور به سخره گرفتند و ما فقط توانستیم یک هواپیمای مسافربری را ساقط کنیم و دو تا ویلا در کردستان بیدفاع عراق را بزنیم.
ادامه دهم؟!
پینوشت: این نبود که شعارها درست اجرا نشدند! شعارها در اصل خود مزخرف بودند!
@jenabegav
چه خواهد شد؟
✍مسعود قدکپور
نتانیاهو هر آنچه در غزه میتوانست بکند کرد، غزه را برای لااقل بیست سال به عقب راند، ولی حالا بایستی دنبال راهی میگشت تا به گونهای خود را از آن مخمصه به نحوی آبرومند نجات دهد و نیز افکار عمومی دنیا (که تاب صحنههای آزاردهندهی بیشتری از غزه نداشت) را از غزه دور کند. چه بهتر از جنگی در جبههای دیگر؟
در حقیقت اینجا نتانیاهو است که جنگ با ایران را میطلبد! این که این جنگ را در چه سطحی میطلبد و زنجیرهی وقایع (که ممکن است از دست هر بازیکنی خارج شود) آن را به چه سمت و سویی خواهد برد را کسی البته نمیداند.
حکومت ایران اما باید به کشته شدن فرماندهان ارشدش در سوریه جوابی میداد، چون به شدت از طرف افکار عمومی طرفداران خود تحت فشار بود. ولی بایستی ابتدا دوباره در جامعه جو را به نحوی کنترلشده متشنج میکرد، و در عین حال اخبار انحرافی برای رسانههایی چون بیبیسی و ایران اینترنشنال درست میکرد. (رسانههایی که به مقتضای رسانه بودنشان، پیچیاندنشان به سوی اخبار و تهیه خوراک در موضوعات مطلوب حکومت کار سختی نیست. حکومت ایران بیش از پندار شما یاد گرفته چگونه به این رسانهها سرخط بدهد.) این بود که برخلاف انتطار همه، کاظم صدیقی نماز جمعه خواند و گشت ارشاد دوباره شروع به کار کرد. اینها فقط برای گلالود کردن محیطِ خبری و رسانهای قبل از عملیات بود.
برعکس گمان بسیاری از افراد، حکومت ج.ا. الان دیگر حکومتی ایدئولوژیک نیست! ج.ا. الان حکومتی است سکولار، که با ابزار سکولار و مدرن همه حکومتها فقط و فقط در پی ابقای خودش است (اگرچه با شلختگی و بیعقلی همیشگی خود). چرا همزمان با برنامهریزی برای حمله به اسرائیل، حجاب نیز در دستور کار نظام قرار گرفت؟ چون ج.ا. به دو نوع جمعیت مخالف همیشه نیاز دارد: یکی معترضان به حجاب اجباری (که حداکثر زور و توانشان همان است که پارسال دیدیم)، و دوم جماعت بازنشسته که دستشان از همه جا کوتاه است، و اعتراضاتشان فقط اسباب وقتگذرانی عدهای در فضای مجازی میشود. ج.ا. نیاز دارد که کل اپوزیسیون علیه نظام را به این دو مقوله بکاهد. مطمئن باشید اگر فردای روزگار همهی زنان ایران محجبه شوند، خود حکومت تعدادی زن بیحجاب به خیابانها خواهد فرستاد تا این مساله را زنده نگاه دارند!
همزمانی نماز جمعه صدیقی، گشت حجاب، و حمله به اسرائیل را از این دریچه باید دید. ماکیاولیسم در ج.ا. حرف اول و آخر را میزند. حکومت ایران در هفته گذشته با آمریکا رایزنی فراوان داشت، و آخر کار با حذف عنصر غافلگیری و با علم به اینکه حملهاش آسیب چندانی نخواهد زد، عملیاتی اجرا کرد که بنابر همه شواهد آسیبی به اسرائیل نزد. الان بایدن و رهبران جا. و خیلیهای دیگر در دنیا دارند دعا میکنند که کار به همین جا ختم شود. ولی کسی که تصمیم ختم یا ادامهی آن را میگیرد نتانیاهو است. این که کل این داستان به کجا ختم شود را هم هیچکس نمیداند.
@jenabegav
✍مسعود قدکپور
نتانیاهو هر آنچه در غزه میتوانست بکند کرد، غزه را برای لااقل بیست سال به عقب راند، ولی حالا بایستی دنبال راهی میگشت تا به گونهای خود را از آن مخمصه به نحوی آبرومند نجات دهد و نیز افکار عمومی دنیا (که تاب صحنههای آزاردهندهی بیشتری از غزه نداشت) را از غزه دور کند. چه بهتر از جنگی در جبههای دیگر؟
در حقیقت اینجا نتانیاهو است که جنگ با ایران را میطلبد! این که این جنگ را در چه سطحی میطلبد و زنجیرهی وقایع (که ممکن است از دست هر بازیکنی خارج شود) آن را به چه سمت و سویی خواهد برد را کسی البته نمیداند.
حکومت ایران اما باید به کشته شدن فرماندهان ارشدش در سوریه جوابی میداد، چون به شدت از طرف افکار عمومی طرفداران خود تحت فشار بود. ولی بایستی ابتدا دوباره در جامعه جو را به نحوی کنترلشده متشنج میکرد، و در عین حال اخبار انحرافی برای رسانههایی چون بیبیسی و ایران اینترنشنال درست میکرد. (رسانههایی که به مقتضای رسانه بودنشان، پیچیاندنشان به سوی اخبار و تهیه خوراک در موضوعات مطلوب حکومت کار سختی نیست. حکومت ایران بیش از پندار شما یاد گرفته چگونه به این رسانهها سرخط بدهد.) این بود که برخلاف انتطار همه، کاظم صدیقی نماز جمعه خواند و گشت ارشاد دوباره شروع به کار کرد. اینها فقط برای گلالود کردن محیطِ خبری و رسانهای قبل از عملیات بود.
برعکس گمان بسیاری از افراد، حکومت ج.ا. الان دیگر حکومتی ایدئولوژیک نیست! ج.ا. الان حکومتی است سکولار، که با ابزار سکولار و مدرن همه حکومتها فقط و فقط در پی ابقای خودش است (اگرچه با شلختگی و بیعقلی همیشگی خود). چرا همزمان با برنامهریزی برای حمله به اسرائیل، حجاب نیز در دستور کار نظام قرار گرفت؟ چون ج.ا. به دو نوع جمعیت مخالف همیشه نیاز دارد: یکی معترضان به حجاب اجباری (که حداکثر زور و توانشان همان است که پارسال دیدیم)، و دوم جماعت بازنشسته که دستشان از همه جا کوتاه است، و اعتراضاتشان فقط اسباب وقتگذرانی عدهای در فضای مجازی میشود. ج.ا. نیاز دارد که کل اپوزیسیون علیه نظام را به این دو مقوله بکاهد. مطمئن باشید اگر فردای روزگار همهی زنان ایران محجبه شوند، خود حکومت تعدادی زن بیحجاب به خیابانها خواهد فرستاد تا این مساله را زنده نگاه دارند!
همزمانی نماز جمعه صدیقی، گشت حجاب، و حمله به اسرائیل را از این دریچه باید دید. ماکیاولیسم در ج.ا. حرف اول و آخر را میزند. حکومت ایران در هفته گذشته با آمریکا رایزنی فراوان داشت، و آخر کار با حذف عنصر غافلگیری و با علم به اینکه حملهاش آسیب چندانی نخواهد زد، عملیاتی اجرا کرد که بنابر همه شواهد آسیبی به اسرائیل نزد. الان بایدن و رهبران جا. و خیلیهای دیگر در دنیا دارند دعا میکنند که کار به همین جا ختم شود. ولی کسی که تصمیم ختم یا ادامهی آن را میگیرد نتانیاهو است. این که کل این داستان به کجا ختم شود را هم هیچکس نمیداند.
@jenabegav
Forwarded from دغلکاری نخبگان کانال اصغر حکمتیار
آنچه اتفاق افتاد اهدای بیش از یک میلیارد دلار از جیب ملت ایران بود به یک مانور و تمرین نظامی اسراییل و ناتو. تست عالی ای بود برای تمام سیستم های دفاع موشکی و هوایی. ارتش اسراییل و آمریکا و صنایع نظامی شان مراتب قدردانی خود را از این هدیه بزرگ از قبل هماهنگی شده ابراز می دارند. هنوز مشخص نیست خریت یا خیانت کدام رهبر ماست.
🔴 بعد از #وعده_صادق منتظر چه باشیم!؟
✍ مسعود قدک پور؛
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi
بالاخره جمهوری اسلامی ایران بعد از ۴۵ سال شعارِ #محو_اسرائیل، برای اولین بار از خاک خود به اسرائیل حمله کرد.
سپاه پاسداران اعلام کرده عملیات بزرگی را علیه اسرائیل اجرا نموده و به تمام اهداف مورد نظر خود و بیشتر از حد انتظار دست یافته است.
علاوه بر این سپاه و سایت انصاف نیوز وابسته به قوه قضائیه اعلام هم کردهاند که زیر سؤال بردن موفقیت این عملیات، عواقب بدی برای خاطی، در پی خواهد داشت.
● سرلشکر باقری هم یادآور شده که:
"ما این عملیات را منتج به نتیجه کامل می بینیم و این عملیات از نظر ما خاتمه یافته است و قصدی بر ادامه عملیات نداریم.
● " سردار سلامی هم تاکید کرد که عملیات با موفقیتی بیش از حد انتظار ایشان انجام شده است.
بسیار خوب! علی رغم اینکه تمام خبرگزاریها و رسانههای بین المللی نقل قول متفاوتی با نقل قول مقامات رسمی ایران ارائه کرده اند، من قصد زیر سوال بردن این عملیات را ندارم، زیر هر چه بود و هر عواقبی که داشته باشد دیگر کاری است که شده و غیر قابل بازگشت به ۲۶/فروردین/۱۴۰۳ هستیم.
ولی اگر طرح این پرسش هنوز غیرقانونی اعلام نشده، میخواهم بپرسم که:
"خوب، بعدش چی؟! "
ابتدا چند واقعیت، که ربطی به عقاید و ایدئولوژی هیچکس ندارد و واقعیات غیرقابل انکارند:
۱- اسرائیل کشوری است اگر چه کوچک، ولی از لحاظ اقتصادی قوی، از نظر قدرت نظامی بسیار قویتر از هر کشور منطقه است. به خصوص نیروی هوایی بسیار قوی، سیستم پدافندی بسیار گسترده و مجهز به یک سیستم جاسوسی منحصر به فرد در دنیاست، علاوه بر این مجهز به بیش از ۲۰۰ موشک مجهز به کلاهک های اتمی است.
۲- اسرائیل کشوری است که در طول ۷۵ سال گذشته علاوه بر اینکه دهها قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد را نقض کرده، هنوز بخش های بزرگی از خاک کشورهای عربی را یا در تصرف خود قرار داده و یا بطور مکرر به آنها تجاوز می کند، در همین ۶ ماه اخیر جنایات بیسابقهای در غزه مرتکب شد و نزدیک به ۲۰۰ نفر از پرسنل سازمان ملل متحد را به خاک و خون کشید، ولی علیرغم افکار عمومی جهان، اسرائیل هنوز بطور کامل از حمایت بیچون و چرای قویترین قدرتهای جهانی برخوردار است.
اما ایران:
ایران الان در یکی از شکنندهترین وضعیتهای اقتصادی خود در طول یکصد سال گذشته است.
من کوچکترین اطلاعات نظامی ندارم ولی یقین دارم که جمهوری اسلامی از آن حمایت پدافندی که چندین ابر قدرت جهانی در بامداد یکشنبه ۲۶ فروردین ماه در مقابل حملات موشکی و پهبادی ایران از اسرائیل محافظت کردند، قطعاً برخوردار نیست.
در اسرائيل هر چند اختلافات سیاسی بسیار زیاد و عمیق است (چیزی که خودش را در عدم ثبات کابینههای مختلف در چند سال گذشته نشان داده است) ولی به جنگ و مقابله با دشمن که میرسد همهشان متحد میشوند. در حالیکه در ایران، حکومت بسیاری از اقشار جامعه را با سیاستهای فرهنگی (مانند حجاب اجباری) و با محدود کردن قدرت سیاسی در دست گروهی اقلیت، از خود رانده و بیگانه کرده است. دوقطبی (بلکه چندقطبی) موجود در جامعه چنان عمیق است که ایران را در وضعیت شکننده تری قرار داده است.
مهمتر از همه سیاست بازدارندگی اسرائیل در طول ۷۵ سال گذشته است. اسرائیل در تمام رویاروییهایش با دشمنانش در طول تاریخ کوتاهش، یک استراتژی همواره ثابت و آشکار داشته است:
اسرائیل برای بقا در میان اقیانوسی از دشمنان، جواب هر ضربه را با ضربهای لااقل ده برابر بزرگتر داده است! (لااقل ده برابر!) یک نمونهاش در مواجهه با حزبالله لبنان یا همین داستان اخیر با حماس. این استراتژی همیشگی اسرائیل بوده است و این را برای بقای خود اکیداً لازم میداند.
اگر این نکتهی آخر را خوب درک کنید، با بنده همعقیده خواهید شد که این بار هم به احتمال نزدیک به یقین همین سیاست را در برابر ایران اعمال خواهد کرد. میشود در چگونگی و یا زمان آن بحث کرد ولی بسیار بعید بنظر میرسد که استراتژی اسرائیل در مقابل ایران تغییر کند.
حال سئوال این است:
اکنون که جمهوری اسلامی با بیش از سیصد پهپاد و موشک) به اسرائیل حمله کرده است، در صورتی که اسرائیل با همان سیاست حداقل ده برابری ( یعنی با چیزی بیش از سه هزار پرتابه سنگین) به ایران حمله کند:
۱-کدام پدافند میخواهد و یا میتواند محافظ ما باشد؟!
۲-بعد از آن چه کار خواهیم کرد؟ آیا میخواهیم تلافی کنیم؟
۳- و بالاخره آیا این تصمیمی نیست که باید همهی مردم در اخذ آن شرکت کنند؟!
۴- و در نهایت امیدوارم که به همین کادو و هدیهای که به اسرائیل و شخص نتانیاهو دادیم و توجه و همدردی مردم جهان و نهادهای بینالمللی با مردم غزه و بر علیه اسرائیل و خصوصاً شخص نتانیاهو را به حاشیه راندیم و آن را تبدیل به حمایت تمام و کامل از اسرائیل و نتانیاهو کردیم، بسنده کنیم.
@jenabegav
✍ مسعود قدک پور؛
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi
بالاخره جمهوری اسلامی ایران بعد از ۴۵ سال شعارِ #محو_اسرائیل، برای اولین بار از خاک خود به اسرائیل حمله کرد.
سپاه پاسداران اعلام کرده عملیات بزرگی را علیه اسرائیل اجرا نموده و به تمام اهداف مورد نظر خود و بیشتر از حد انتظار دست یافته است.
علاوه بر این سپاه و سایت انصاف نیوز وابسته به قوه قضائیه اعلام هم کردهاند که زیر سؤال بردن موفقیت این عملیات، عواقب بدی برای خاطی، در پی خواهد داشت.
● سرلشکر باقری هم یادآور شده که:
"ما این عملیات را منتج به نتیجه کامل می بینیم و این عملیات از نظر ما خاتمه یافته است و قصدی بر ادامه عملیات نداریم.
● " سردار سلامی هم تاکید کرد که عملیات با موفقیتی بیش از حد انتظار ایشان انجام شده است.
بسیار خوب! علی رغم اینکه تمام خبرگزاریها و رسانههای بین المللی نقل قول متفاوتی با نقل قول مقامات رسمی ایران ارائه کرده اند، من قصد زیر سوال بردن این عملیات را ندارم، زیر هر چه بود و هر عواقبی که داشته باشد دیگر کاری است که شده و غیر قابل بازگشت به ۲۶/فروردین/۱۴۰۳ هستیم.
ولی اگر طرح این پرسش هنوز غیرقانونی اعلام نشده، میخواهم بپرسم که:
"خوب، بعدش چی؟! "
ابتدا چند واقعیت، که ربطی به عقاید و ایدئولوژی هیچکس ندارد و واقعیات غیرقابل انکارند:
۱- اسرائیل کشوری است اگر چه کوچک، ولی از لحاظ اقتصادی قوی، از نظر قدرت نظامی بسیار قویتر از هر کشور منطقه است. به خصوص نیروی هوایی بسیار قوی، سیستم پدافندی بسیار گسترده و مجهز به یک سیستم جاسوسی منحصر به فرد در دنیاست، علاوه بر این مجهز به بیش از ۲۰۰ موشک مجهز به کلاهک های اتمی است.
۲- اسرائیل کشوری است که در طول ۷۵ سال گذشته علاوه بر اینکه دهها قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد را نقض کرده، هنوز بخش های بزرگی از خاک کشورهای عربی را یا در تصرف خود قرار داده و یا بطور مکرر به آنها تجاوز می کند، در همین ۶ ماه اخیر جنایات بیسابقهای در غزه مرتکب شد و نزدیک به ۲۰۰ نفر از پرسنل سازمان ملل متحد را به خاک و خون کشید، ولی علیرغم افکار عمومی جهان، اسرائیل هنوز بطور کامل از حمایت بیچون و چرای قویترین قدرتهای جهانی برخوردار است.
اما ایران:
ایران الان در یکی از شکنندهترین وضعیتهای اقتصادی خود در طول یکصد سال گذشته است.
من کوچکترین اطلاعات نظامی ندارم ولی یقین دارم که جمهوری اسلامی از آن حمایت پدافندی که چندین ابر قدرت جهانی در بامداد یکشنبه ۲۶ فروردین ماه در مقابل حملات موشکی و پهبادی ایران از اسرائیل محافظت کردند، قطعاً برخوردار نیست.
در اسرائيل هر چند اختلافات سیاسی بسیار زیاد و عمیق است (چیزی که خودش را در عدم ثبات کابینههای مختلف در چند سال گذشته نشان داده است) ولی به جنگ و مقابله با دشمن که میرسد همهشان متحد میشوند. در حالیکه در ایران، حکومت بسیاری از اقشار جامعه را با سیاستهای فرهنگی (مانند حجاب اجباری) و با محدود کردن قدرت سیاسی در دست گروهی اقلیت، از خود رانده و بیگانه کرده است. دوقطبی (بلکه چندقطبی) موجود در جامعه چنان عمیق است که ایران را در وضعیت شکننده تری قرار داده است.
مهمتر از همه سیاست بازدارندگی اسرائیل در طول ۷۵ سال گذشته است. اسرائیل در تمام رویاروییهایش با دشمنانش در طول تاریخ کوتاهش، یک استراتژی همواره ثابت و آشکار داشته است:
اسرائیل برای بقا در میان اقیانوسی از دشمنان، جواب هر ضربه را با ضربهای لااقل ده برابر بزرگتر داده است! (لااقل ده برابر!) یک نمونهاش در مواجهه با حزبالله لبنان یا همین داستان اخیر با حماس. این استراتژی همیشگی اسرائیل بوده است و این را برای بقای خود اکیداً لازم میداند.
اگر این نکتهی آخر را خوب درک کنید، با بنده همعقیده خواهید شد که این بار هم به احتمال نزدیک به یقین همین سیاست را در برابر ایران اعمال خواهد کرد. میشود در چگونگی و یا زمان آن بحث کرد ولی بسیار بعید بنظر میرسد که استراتژی اسرائیل در مقابل ایران تغییر کند.
حال سئوال این است:
اکنون که جمهوری اسلامی با بیش از سیصد پهپاد و موشک) به اسرائیل حمله کرده است، در صورتی که اسرائیل با همان سیاست حداقل ده برابری ( یعنی با چیزی بیش از سه هزار پرتابه سنگین) به ایران حمله کند:
۱-کدام پدافند میخواهد و یا میتواند محافظ ما باشد؟!
۲-بعد از آن چه کار خواهیم کرد؟ آیا میخواهیم تلافی کنیم؟
۳- و بالاخره آیا این تصمیمی نیست که باید همهی مردم در اخذ آن شرکت کنند؟!
۴- و در نهایت امیدوارم که به همین کادو و هدیهای که به اسرائیل و شخص نتانیاهو دادیم و توجه و همدردی مردم جهان و نهادهای بینالمللی با مردم غزه و بر علیه اسرائیل و خصوصاً شخص نتانیاهو را به حاشیه راندیم و آن را تبدیل به حمایت تمام و کامل از اسرائیل و نتانیاهو کردیم، بسنده کنیم.
@jenabegav
اصغر حکمتیار در کانال خودش نوشتهای جالب تحت عنوان "باد ایرانی و اندیشه اسرائیلی" گذاشته (در دو قسمت)، که خواندنش را توصیه میکنم. در کل آقای حکمتیار سبک جالب و منحصر به فردی دارند، و اگر چه در بعضی جزئیات این یادداشت، با او اختلاف نظر دارم (و اگر چه اگر من میخواستم همین حرفها را بزنم سبک نوشتارم کاملا متفاوت میبود)، خواندن این نوشته را به شدت توصیه میکنم:
https://www.tg-me.com/anti_hypocrisy/240
https://www.tg-me.com/anti_hypocrisy/241
https://www.tg-me.com/anti_hypocrisy/240
https://www.tg-me.com/anti_hypocrisy/241
Telegram
دغلکاری نخبگان کانال اصغر حکمتیار
باد ایرانی و اندیشه اسرائیلی (۱/۲)
بادبازان ایران قوم یهود را درک نمیکنند. تاریخ هم نمیخوانند. در یک بشکه کوچک ایدئولوژیک منفعتطلبانه گیر کردهاند. کسی هم به داد این نوابغ عقبافتاده نمیرسد. خلق هم بدون چوپان. امان از روزگار!
حضرات! درست است که پسرعموهایشان…
بادبازان ایران قوم یهود را درک نمیکنند. تاریخ هم نمیخوانند. در یک بشکه کوچک ایدئولوژیک منفعتطلبانه گیر کردهاند. کسی هم به داد این نوابغ عقبافتاده نمیرسد. خلق هم بدون چوپان. امان از روزگار!
حضرات! درست است که پسرعموهایشان…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تنها سخن درست یک فیلسوف مدرن: "من طفیلیام".
صادقانه بگویم، من خودم خیلی فلسفه نمیفهمم! ولی در تجربهام به ندرت دیدهام که کسی رشتهاش فلسفه باشد و دچار تنزل و انحطاط عقل نشود. به خصوص هگلیها و هایدگریها.
@jenabegav
صادقانه بگویم، من خودم خیلی فلسفه نمیفهمم! ولی در تجربهام به ندرت دیدهام که کسی رشتهاش فلسفه باشد و دچار تنزل و انحطاط عقل نشود. به خصوص هگلیها و هایدگریها.
@jenabegav
یک توصیه: برگردید و حرفهای اقتصاددانانمان را در چهار دهه گذشته مرور کنید. هر کدام که وصف بازار آزاد، لیبرالیسم، اقتصاد آزاد، اقتصاد سرمایهداری یا مشابه آن را حتی یکبار برای اقتصاد ایران به کار برده را جزو مقوله "پفیوز ابله" قرار دهید و دیگر هیچگاه او را جدی نگیرید! قول میدهم ضرر نمیکنید!
(البته دوره دانشجویی افراد متفاوت است! در دوره دانشجویی هر کسی عقاید احمقانه دارد.)
@jenabegav
(البته دوره دانشجویی افراد متفاوت است! در دوره دانشجویی هر کسی عقاید احمقانه دارد.)
@jenabegav
جناب گاو
نادر ناسیونالیسم (ملیگرایی) معمولاً کاری به مردم واقعی که آنها را ذیل نام یک ملت میآورد ندارد. برای ناسیونالیستها "ملت" یا "وطن" مفهومی انتزاعی است که آخرالامر خود را در حکومت بروز و تجلی خواهد داد! از این روست که سرفرازی ملت، یعنی اقتدار حکومت، حتی اگر…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ما نسل پدربزرگانمان و پدرهای آنها را دیدهایم. مردهای سنتی هر چه بودند در مقابل زنان دریده و بیحیا نبودند.
@jenabegav
@jenabegav
جناب گاو
ملیگرای آلمانی و ژاپنی با قدرت و تکنولوژی و پیشرفتی که واقعی بود مست و از خود بیخود میشد. ملیگرای ایرانی مدام با توهمات و تخیلات خودش در حال خودارضایی است.
https://www.instagram.com/reel/C51LDxZIikM/?igsh=ODZ1dnptY3J4bGtn
https://www.instagram.com/reel/C51LDxZIikM/?igsh=ODZ1dnptY3J4bGtn
ج.ا. چیزی نیست جز امتداد تندرویهای مشروطه و به دنبال آن، "دیکتاتوری منور" رضاشاهی! هر آنچه در آن دوران بود و شد، در ج.ا. به اوج و به نتیجهی منطقی خود انجامید.
جنونی که در ج.ا. بارزترین، خبیثانهترین و وحشیترین صورت خود را یافت: جنون مهندسی اجتماعی!
@jenabegav
جنونی که در ج.ا. بارزترین، خبیثانهترین و وحشیترین صورت خود را یافت: جنون مهندسی اجتماعی!
@jenabegav
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مساله این نیست که پوشیدن شلوارک خوب است یا نه! من خودم از شلوارک بدم میآید، چون آن را خلاف وقار انسانی میدانم! ولی پوشیدن شلوارک نه غیرشرعی است (هیچ جای احکام دین نهی نشده) و نه غیرقانونی (هیچ قانونی مبنی بر ممنوعیت آن هنوز تصویب نشده. حالا بگذریم از این مقوله که ذات قانون چیست و آیا امری فینفسه مشروع را میتوان با تصویب "پارلمان" غیرقانونی کرد!).
پس آنچه نیروی انتظامی اینجا میکند کاملاً غیرقانونی و غیرشرعی است. در حقیقت، نیروی انتظامی قانوناً حتی حق کتک زدن مجرم را هم ندارد، چه برسد به کسی که جرمی هم مرتکب نشده است.
حالا آن دروغگوهای رذل و فرومایهای که تا داستان حجاب میشود، هی از قانون و شرع دم میزنند، آیا خواستار برخورد با این قانونشکنان نیز شدند؟
با تعدادی دروغگوی رذل و مزور و ریاکار طرفیم که به هیچ شرع و قانون و اخلاقی، مگر اخلاق قدرت، پایبند نیستند.
@jenabegav
پس آنچه نیروی انتظامی اینجا میکند کاملاً غیرقانونی و غیرشرعی است. در حقیقت، نیروی انتظامی قانوناً حتی حق کتک زدن مجرم را هم ندارد، چه برسد به کسی که جرمی هم مرتکب نشده است.
حالا آن دروغگوهای رذل و فرومایهای که تا داستان حجاب میشود، هی از قانون و شرع دم میزنند، آیا خواستار برخورد با این قانونشکنان نیز شدند؟
با تعدادی دروغگوی رذل و مزور و ریاکار طرفیم که به هیچ شرع و قانون و اخلاقی، مگر اخلاق قدرت، پایبند نیستند.
@jenabegav