Telegram Web Link
ای شیادان جهان یکصدا فریاد زنید: رای! رای! رای!
باز دوباره موسم رای گیری و دموکراسی شد و بامبول بازی های معمول از سوی تمام نوابغ نخبه. عرزشی ها عربده می کشند که چهل درصد مردم رای دادند و اهل ادعا جیغ می زنند که اکر ما را هم به بازی راه می دادید نود درصد مردم رای می دادند! شاید دعای مومنین مستجاب شده وجمهوری می خواهد به صورت طبیعی و با گزینش ابلهان خودش را سرنگون کند، اما چپی ها با تعصب دنبال حفظ جمهوری و بزک کردن آن هستند.

می خواهم یک روش ساده حقه بازی به شما یاد دهم که همیشه در خرکردن خلق جاهل و ناپاک موثر بوده و خواهد بود:
راه بیفتید در خیابان و فریاد زنید : رای مردم! رای مردم! آزادی ! آزادی ! سپس گوسفندان جمع شده را به سلاخی ببرید. این روش ۱۵۰ سال پیش در انقلاب مشروطه جواب داد، در سال ۵۷ هم جواب داد و متاسفانه چون مطلقا چیزی یاد نمی گیریم الان هم جواب می دهد.

من نه قواد هستم و نه محلل. در نتیجه رای مردم برای من ملاک حق و ناحق نیست. موافق رای گیری آزاد هستم به عنوان قسمتی از کل یک قرارداد سیاسی برای دوام و ثبات جامعه و‌نظام آزاد سیاسی. اما آزادی و مطلوبیت (چه برسد به حقانیت و مشروعیت) بک نظام سیاسی را موکول به رای مردم نمی کنم. بر خلاف نظریه نوابغ هاروارد، نظام سیاسی مطلوب با خودخواهی شکل نمی گیرد. نظام مطلوب نظامی اعتقادی است نه خلقی و دلبخواهی: نظام مطلوب سیاسی آن نظامی است که حقوق مالکیت و‌ امنیت شهروندان را محترم بشناسد و دستش تو جیب ملت نباشد و تعداد مفتخورهایش کم باشد. برای سنت سلطنت هم احترام مشروط قائل هستم، چون بخشی از تاریخ و هویت و عقل من است. توجه کنید که ملاک های فوق نه شخصی اند نه از جیب من درآمدند. اگر دوهزار سال به عقب برگردم یا به جلو در هر گوشه دنیا حرفم قابل فهم است.
اگر رای گیری از ملت به ثبات نظامی کمابیش مطلوب کمک کند مخالفتی ندارم ولو با نمایندگان و تصمیمات آنها موافقت کامل نداشته باشم. سختگیر و ایده آلیست هم نیستم و‌حاضرم با جمع تا مقدار زیادی راه بیایم. ولی اگر جماعت اکثریت بخواهد بیش از اندازه پای روی حق من و سایرین بگذارد، ارزشی برای رای شان قائل نیستم، هرچند جماعت تمام صحابه پیامبر بوده، دکلمه های شریعتی و چمران از بر باشند و سرودهای خلقی بخوانند و تمامشان پرفسور اقتصاد و‌ برنده نوبل بوده و جان برکف و مخلص و لیبرال و زاهد باشند. بگذریم که غالب نوع بشر خودخواه و دزد و حق نشناس و ظالم و قوم پرست و نادان هستند. هرگز در طول تاریخ اتفاق نیفتاده که توده به بهترین فرد خود رای دهند و‌هرگز هم اتفاق نخواهد افتاد. پس رای مردم را آسمانی نمی دانم. تاریخ هم مکررا و به روشنی نشان داده رای گیری لزوما بهترین راه جلوگیری از دزدی نبست و حتی نمی تواند از استبداد جلوگیری کند. رای گیری برای موثر بودن باید در چارچوب قانون اساسی محدود کننده و نهادهای سنتی مثل سلطنت و‌ احزاب و نظام قضایی مستقل و متعهد به حقوق مالکیت باشد. اگر این شرایط برقرار نباشد رای گیری به دزدها و فاسدان مشروعیت می دهد. سیاستمدار اگر حتی نیمه صالح (و موثر) باشد باید به چیزی ورای مردم و مردم داری و مردم سالاری اعتقاد داشته باشد. حتی آمریکا هم وقتی آمریکای قدر و مهد آزادی بود که ملتش مسیحی معتقد بودند. از وقتی به پوچ گرای لیبرال خلقی تبدیل شد، آزادی هایش را از دست داد و نرخ مالیات آن هرروز بالاتر رفت و‌ دخالت دولت دزد در زندگی بیشتر شد. اگر قانون اساسی آن و سنت بدبینی به دولت و پیشینه آزادیخواهی آنگلوساکسون ها نبود الان آمریکا یک رژیم نیمه سوسیالیستی شده بود. رای گیری مثل یونیفرم پلیس است: چیز خوب و‌ بی ضرری است بر تن پلیس. ولی اگر اشرار آن را بر تن کنند، نه آزادی می آورد نه قانون. در بعضی نقاط جهان و ایران یک هزار بار (سال) رای گیری آزاد به خودی خود مشکلی را حل نمی کند.
اما جماعت روشنفکر و چپی ها اصرار بر تقدیس انسان ها و توده سالاری و رای گیری دارند. یکبار هم نشده بگویند مثلا اموال غصبی را پس دهید یا پول نفت را بین مردم پخش کنید. یکبار هم نشده به مردم بگویند ما و شما اشتباه کردیم و خطاکاریم. این ها اصرار بر حفظ جمهوری پوپولیستی و آرمان هایش دارند. خوب گول می زنند. چون می دانند با آن قانون اساسی چپ گرایانه و با آن مرام و آرمان های متعالی همیشه دستشان در جیب ما عوام الناس خواهد بود، ولو شر ولایت فقیه کم شود. هیچ پوپولیستی حاضر به تعطیل دکان خودش نیست.
سخنی در باره قانونگرایی مصدق.pdf
336.6 KB
سخنی در قانونگرایی، دموکراسی خواهی و مشروطه طلبی محمد مصدق
دنیای اقتصاد ۲۶ اسفند ۱۴۰۲
‏- ۲۹اسفند روز ملی شدن صنعت نفت؟

+ نه. روز مدشدن غرب‌ستیزی توسط چپول ایرانی



-Sahhaf-

@uttweet
فوران نخبه

یک پدیده عجیب آماری را برایتان بازگو کنم: صدسال قبل اگر از هر نقطه مسکونی زمین، و‌ یا حتی هر ساختمان، سی نفر را تصادفی انتخاب می‌کردید، تعداد آدم‌های بالغی که کاملا عاطل و باطل و بدردنخور و بی‌هنر باشند به ندرت از یک نفر بیشتر بود. به عبارت دیگر جایی از کره خاکی را نمی‌توانستید پیدا کنید که پر از آدم بی‌هنر بی‌فایده باشد. حتی محلات بدنام شهرهای بزرگ هم خدماتی هرچند مفسدانه به اهلش ارائه می‌دادند. در بدترین حالت، طرف مثلا چاقوکشی و جیب‌بری بلد بود. بالاخره هرکسی چیزی بلد بود و کاری واقعی می‌کرد.

اما قرن ۲۱ عصر فوران نخبگان است. پیدا کردن آدم علاف بی‌خاصیت فوق‌العاده راحت است: دانشگاه‌ها، ادارات، و‌ دفاتر احزاب سیاسی. حالا مساله برعکس شده: یعنی اگر دنبال آدم بدردبخور باشید مشکل پیدا می‌کنید.
ایرانِ مشروطیت را به نظر بیاورید، حرکاتش را بسنجید، خونریزی و فداکاریش را ببینید، کشته‌های تبریز و رشت و بادامک و بالاخره پشت مجلس را بگذارید بیایند و بشما سان بدهند. نطفه‌بندی و تولد احزاب و فرقه‌ها را از خاطر بگذرانید، سردسته‌ها و علم‌باز‌های آزادی را از پیش چشم حافظه عبور بدهید. یاد بیارید چه وعده‌ها دادند، چه موعظه‌ها کردند، چه نعره‌ها زدند، چه اشکها گرفتند. وقتی تمام این معرکه هفده ساله را درست تماشا کردید به دهاتی و ایلات و شهرنشین‌های ایران نگاه کنید. همه خرابتر و نکبتی‌تر شده‌اند. اینطور نیست؟ مردم پریشان‌ترند یا خیر؟ دغل‌کاری امروز بیشتر است یا نه؟

علی‌اکبر داور
(سوم حوت ۱۳۰۱)
در ناامیدی بسی امید است، بشرطها و شروطها- قسمت اول

راه اسلام برای تبدیل ناامیدی قوم به امید توبه یا بازگشت به خداست. در واقع ناامیدی که موجب بازنگری و بازگشت باشد در دل خود بذر امید دارد. دوران ناامیدی و یاس بهترین فرصت برای محاسبه خود است، بهتر نیست از این اوج یاس و ناامیدی قوم استفاده کنیم و تمام بارهای اضافه را از دوش خود برداریم و به سراغ ریشه جهالت‌ها، غرور‌ها و توهم‌ها و ستم‌ها برویم؟ اینجور شاید دوران سختی به چیزی بیرزد.

در حوزه سیاست، خودانتقادی گسترده بهترین راه رشد گفتگوی سازنده و عقل سیاسی است. ما ایرانی‌ها، اولاً قبول کنیم ۵۰ سال گذشته کارنامه اخلاقی وحشتناکی داشته‌ایم. همانطور که قدم اول اکثر عبادات طهارت است، قدم اول توبه رهایی‌بخش شناخت بدون تعارف کثافتکاری‌های اخلاقی و‌ ابراز انزجار از آنهاست.

انقلاب ایران‌ از ابتدا تا انتها و از سوی تمامی طرف‌های درگیر بک کثافتکاری اخلاقی وحشتناک بود. شاه فقید حواسش به حفره‌های معنوی جامعه نبود. اما این مجوز تجاوز نمی‌شود. دلیل ندارد اگر کسی در خانه را نیمه‌باز بگذارد، همه برای چپاول و تجاوز حمله کنند. اما این دقیقا اتفاقی بود که افتاد. دیده‌ایم که وقتی یک وانت چپ می‌شود، چجور اقشار ملت شهیدپرور حمله می‌کنند برای غارت بار آن. همین اتفاق در انقلاب افتاد. تمام مدعیان برای دزدی ذهن ‌و روح ایرانی و تسلط به او حمله‌ور شدند. شاه هم با شل گرفتن و سستی و قهرکردن و ناجوانمردی کردن در حق هویدا و نصیری و غیره، جلوه اخلاقی مثبتی نشان نداد. حوزه سنتی هم مخالفت کرد اما فریاد نزد. تنها نفقطه مثبت اخلاقی ماجرای انقلاب وفاداری تعداد معدودی از افسران به شاه بود که البته اصحاب شیطان آنها را با گلوله دریدند.

نگاه کنید به نمونه رذیلت‌ها:

-محاکمه و اعدام خسر‌داد و‌ رحیمی به جرم مردانگی و وفاداری به سوگندشان ( توسط ابراهیم یزدی و خلخالی، این دو موش فاضلاب)
-اصرار برای آوردن شاه بیمار به ایران برای اعدام توسط سفلگانی مانند قطب‌زاده و عبدی و خط امامی‌ها. مقایسه کنید با مردانگی انور سادات که با پناه دادن به شاه بیمار آبروی مسلمان‌ها را تا حدی خرید.
-ری‌شهری و بلاهایی که بر سر روحانیون آورد
- تربیت‌شدگان حوزه قم سه بار خلخالی را نماینده مجلس کردند!
-اراذلی مانند بهشتی و رجایی و یارانشان چگونه اموال مردم را تصاحب ‌و ملی کردند
-موسوی تبریزی و جنایت سینما رکس و بعد اعدام مالک بدبخت و چند تا بیگناه دیکر برای رد گم کردن

بعد برسیم به رژیم وارث انقلاب و شاهکارهایش:
-فستیوال غارت: غارت ملی‌سازی، غارت تورم و غارت انحصارات ‌‌و رانت‌ها
-جنگ و ۲۰۰ هزار نفر کشته ، اخلال در زندگی میلیون‌ها
-کفران نعمت و بی‌احترامی به آب و‌ درخت
-به رسمیت شناختن تجاوز و همجنس‌بازی خودی‌ها و غیره
-از همه وحشتناک‌تر، غارت و نابودی میراث معنوی شیعه
و میلیون‌ها جنایت و خباثت و رذالت دیگر که تا ابد اسباب خجالت و شرمندگی خواهد بود. هزاران شرم بر ما. هر صفحه و ‌هرروز سیاستمان سیاه است.

اگر کسانی حاضر نیستند این فجایع گذشته را ببینند و چهل سال هم وقت داشته‌اند و هنوز مشکلی با خود نداشته و نخواهند توبه کنند، چه اعتمادی می‌توان به آنها داشت؟ هرچند اشک‌ها بریزند و کاغذ‌ها سیاه کنند در مدح خلق و آزادی و دموکراسی و رای ملت. چهل سال بس است و خلایق راه‌های خود را انتخاب کرده اند.

انقلاب ۵۷ یا مدفوع متعفن ابلیس را نمی‌توان با ادویه جا آورد. این روش اصلاح‌طلبان ، تکنوکرات‌ها، و چپی‌هاست که مساله را فقط به «اشتباه» و کم‌تجربگی تقلیل می‌دهند و سوراخ‌های شخصیتی و نقاط ضعف اخلاقی را نادیده می‌گیرند. آن جا هم که مسایل اخلاقی را پیش می‌کشند، اخلاقی دروغین است: حقوق حیوانات و حقوق زنان و کارگران و کودکان و غیره را پیش می‌کشند و یا بر اعدام‌های ۶۷ تمرکز می‌کنند و یا برای دموکراسی سینه می‌زنند. اخلاق سنتی و فتوت و مردانگی و شرم از دست رفته، خونهای ریخته‌شده و اموال بلعیده‌شده را نادیده می‌گیرند. اینها توبه دروغین و زیر آبی رفتن نخبگان بی‌اخلاق است. نسل جدیدی از ماله‌کشان و ایده‌فروشان هم به اسم عقل‌محوری و توسعه و تکنوکراسی بازهم حواس ما را از آنچه هستیم پرت می‌کنند. می‌گویند زندگی یعنی چرتکه انداختن و تنها عیب ما این بود که به اندازه کافی چرتکه نینداختیم! اینها همه مادی‌گرا هستند و به وجدان و معنویات عقیده‌ای ندارند و برای همین هم جنون‌آفرینند. آزادی و کرامت و مردانگی و اخوت کالاهای تجاری نیستند که با خودخواهی و محاسبه مادی‌گرایانه حاصل شود. چند بار با طناب اینها به چاه می‌روید؟ به ماله کشان فرصت ندهید که مدفوع ابلیس را با رنگی دیگر سر سفره شما بیاورند. البته نمی‌گویم پیوندهای خانوادگی ‌‌و رفاقت‌های دیرین را ضعیف کنید. به ایشان اجازه خرسواری و توهین به شعورتان را ندهید.
ادامه دارد 👇
 
Forwarded from مرتضی کاظمی
▪️تورم‌خواری به‌سبک ثروتمندانِ ایرانی

ثروتمندانِ عزیز لطفاً متوجه باشید!

تورم را چه کسی می‌سازد؟
بانک مرکزی با فشار دولت‌ها

چه کسانی از تورم در ایران منفعت می‌برند؟
دولت‌ها، بانک‌ها و ثروتمندانِ ایرانی

نرخ بهره بالای ۳۰ درصد، بعضی دوستان را اذیت کرده. شاید شما هم ناله‌ها و فریادهای ثروتمندان را شنیده‌اید. این ناله‌ها جدید نیستند. ناله‌های بنگاه‌داران و ثروتمندانِ ایرانی را عرض می‌کنم؛ وقتی با صدای بلند فریاد برآورده‌اند که وای نرخ بهره زیاد شده، نقدینگی کم است و سرمایه در گردش کفاف مخارجمان را نمی‌دهد در واقع دارند به حکومت فشار می‌آورند که لطفاً سرِِ کیسه را شُل کنید و پول چاپ کنید بدهید به ما تا بتوانیم بنگاه‌هایمان را تراز کنیم. البته متوجه هستند و هستیم که همین بزرگواران با هر نرخ بهره‌ای از ۴ درصد تا ۴۰ درصد همیشه شاکی بوده‌اند اما همزمان شتابان با هر نرخ بهره‌ای از دریافت اعتبارات و تسهیلات مستفیض شده‌اند.

سالها است این بزرگواران و کارآفرینان، این عزیزان، ثروتمندان و بنگاه‌دارانِ ایرانی میلیاردها وام با بهره منفی گرفته‌اند و چه بهره‌ها که نبرده‌اند. باید بگویم متاسفانه چه منفعت‌ها که از تورم‌خواری نخورده‌اند.

برای شما عجیب نیست؟ که بنگاه اقتصادی به‌جای اینکه به خلق ارزش و سودآفرینی از طریق تولید وابسته باشد برای مدیریتِ روزمره و پرداخت دستمزد فقط به وام بانکی با بهره منفی وابسته شده؟

اکثراً در پنجاه سال گذشته نرخ بهره‌ی اسمی بسیار پایین‌تر از نرخ تورم بوده همینطور که هنوز هم هست و این دوستان به‌طور مداوم وام گرفته‌اند و ثروت روی ثروت انباشته‌اند.

باید بپرسیم اساساً شما چرا به فعالیت بنگاه ادامه می‌دهید؟ اگر نمی‌توانید از طریق خلق ارزش و سودآوری، این بنگاه را اداره کنید.

دلیلش همین است که اساساً هدف از راه‌اندازی یا حفظِ بعضی از بنگاه‌های اقتصادی، خلق ارزش و سودآفرینی نبوده و نیست؛ هدف تورم‌خواری بوده و همچنان تورم‌خواری برای ادامه فعالیت این بنگاه‌ها توجیه اقتصادی ایجاد می‌کند.

این بنگاه‌داران و ثروتمندانِ ایرانی در پنجاه سال گذشته موفق شده‌اند از طریق سیاستمداران و بعضاً اقتصاددانان، صدایشان را به گوش سیاستگذاران برسانند؛ لابی کرده‌اند و موفق شده‌اند منابع ایجاد شده توسط بانک‌ها و بانک‌مرکزی را تصاحب کنند و البته که آسیب‌های تورم فقط به فقرا و اقشار پایین اصابت کرده و منافعش به ذی‌نفعان رسیده و می‌رسد.

ثروتمندانِ عزیز
بنگاه‌دارانِ ایرانی

لطفاً متوجه باشید در حال تورم‌خواری بوده‌اید و هستید. همین؛ فقط متوجه باشید عده‌ای دارند له می‌شوند و شما در حال تورم‌خواری از طریق نرخ بهره منفی بوده‌اید و هستید.
همین!

▪️ نوشته شده توسط مرتضی کاظمی
هفتم فروردین ۱۴۰۳
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
سخن‌های عریان

سال‌ها قبل، یکی از فاشیست‌های حکومتی که از مریدان سیداحمد فردید نیز بود، سخنی از فردید نقل کرد به این‌ مضمون که "من [فردید] همانگونه به وصیت‌نامه‌های شهدا نگاه می‌کنم که به کتاب‌های مقدس دینی!" ظریفی گفت: "اگر فردید چنین چیزی را به جد گفته باشد، فقط یک معنا دارد، و آن این است که آن مرحوم نه به وصیتنامه‌ها و نه به کتب مقدس اعتقادی نداشته است و ارزشی برای هیچکدام قائل نبوده!" در واقع هم، آنچه بیشتر برای فردید مهم بود قوه قاهره حکومتی بود و سعی کرد که خودش هم از آن نصیبی برد، گرچه هیچ‌گاه موفق نشد (ولی شاگردان خلفی از خود به جا گذاشت).

در دو سه هفته گذشته، اخبار اتهام فساد مالی کاظم صدیقی همه جا پیچید، و حتی بسیاری از ماله‌کشان حکومتی هم نتوانستند در این مورد کاری کنند. اما بد نیست به بعضی سخنان ایشان در سال‌های گذشته نگاهی بیندازیم تا روشن شود که گوینده‌ی این سخنان به هیچ چیزی اعتقاد ندارد: نه به خدا و نه به دین و نه به امام زمان و نه به قرآن! (مصیبت آنکه اکثریت حوزه و روحانیت در مقابل آنها سکوت کردند و خفقان گرفتند):

"من در مدینه دعا کردم مقام معظم رهبری به ديدار امام زمان نائل آمد!"

"رهبری مکرر خدمت حضرت تشرف داشته، ولی نشناخته است."

"امام زمان گفتند: حضرت آقا از مایند!"

"امام زمان زیر تابوت آیت‌الله خزعلی بود!"

"یکی از صلحا ۳۰ سال قبل از وفات آقای بروجردی در عالم رؤیا دیده بود که نبی مکرم اسلام، شمشیری را به امام خمینی داد و او هم سر شاه را برید و امعاء و احشای او را بیرون ریخت!"

"آیت‌الله مصباح یزدی زمان دقیق فوت خود را پیش‌بینی کرد و موقعِ غسلِ جنازه‌اش چشمان خود را باز کرد و به غسال لبخند زد!"

"چرا صبر نکردیم تا موریانه بیاید و عهدنامه آنها [تحریم های هسته‌ای] را بخورد؟"(۹۴)

"فردی که از شب تا صبح کنار پیکر شیخ فضل‌الله نوری مانده بود… پس از مدتی متوجه می‌شود که صدای تلاوت قرآن از پیکر شیخ فضل‌الله نوری شنیده می‌شود."(۹۳)

"اگر درِ آمریکا به روی ما بسته شود… خود آنها [آمریکایی ها] از گرسنگی می میرند."(۹۳)

"اگر حضرت آقا همسر آقای رییس‌جمهور [احمدی‌نژاد] را طلاق دهد، همسر رییس‌جمهور برایش حرام می‌‌شود و رییس‌جمهور نمی‌تواند به او دست بزند."(۹۰)

"امام زمان فرمودند امامزاده‌ها نامه‌های مردم را برای من حواله می‌کنند و من آنها را پاراف و امضاء می‌کنم" (۹۸)

"در روز قیامت از شیوه استفاده از اعضای بدن و شیوه زندگی افراد سوال می‌شود… از انسان سوال می‌شود که آیا افرادی که به آن‌ها رای داده‌ایم انقلابی و بسیجی… بوده‌اند یا خیر."(۹۵)

"علت پیدایش کرونا گناهان مردم است و همین کروناست که مانع توفیق رفتن به زیارت اربعین شده است."(۹۸)

"قرآن تنها کتابی است که آلمانی‌ها آن را به‌صورت نظم موسیقی درآوردند و دیدند که تمام آیات با هم هماهنگی دارد."(۹۳)

"بانوانی که ظاهر مناسبی ندارند باعث گسترش زنا در جامعه می‌شوند که این باعث افزایش زلزله است."(۸۹)

"این امنیتی که شما [مردم] دارید را والله هیچ کشور اروپایی ندارد."(۹۳)

"در بیمارستان‌های روانی روسیه از آیات قرآن برای آرامش روحی افرادی که گرفتار تشویش روانی هستند، استفاده می‌کنند و می‌گویند اثر آن از هر دارویی بهتر است."(۹۳)

"شما یک شاه یا رئیس جمهوری در دنیا می شناسید که در هر کشوری یک خانه ای، ویلایی نداشته باشد؟ بگردید در دنیا… رهبر ما شبیه انبیاء است."(۹۳)

"كمك به افزايش راي آقاي احمدي‌نژاد را به عنوان يك جهاد في‌سبيل الله و با قصد قربت بايد انجام داد."(۸۸)

 "مردم از مشکلات و مسائل اقتصادی، نماز استغاثه به‌حضرت زهرا، نماز جعفر طیار و نماز امام زمان (عج) بخوانند و به‌خداوند پناه ببرند و صبر پیشه کنند."(۹۷)

"رهبری اولین حرف را در رأس هرم طراحی می‌کرد که خودش می‌جوشد، خودش وجود دارد، خودش حضور دارد، خودش علم دارد، خودش معرفت دارد و خودش خودش نیست و خدا در وجود او تجلی کرده است."(۹۸)

"فکر نکنیم موضوع هسته‌ای ایران موجب تحریم بود. فتنه [اعتراضات ۸۸] موجب تحریم بود."(۹۳)

"در صورت گسترش بی‌حجابی، ایران از نظر اقتصادی، فرهنگی و علمی ضربه می‌خورد."(۸۹)

"حکومت اسلامی با رفاه و خوشگذرانی نمی‌سازد. کشور ما چهل سال اقتدار خود را حفظ کرده و پیشرفت‌های اعجازآمیزی دارد، با این حال حوزه‌های علمیه نتوانستند مدیرانی تربیت کنند که به ولایت‌فقیه پایبند باشند. دبیرها و اساتید دانشگاه باید طوری عمل کنند که در درس خود سکولار و لیبرال تربیت نکنند."

"به جهنم که تحریم می‌خواهد تشدید شود. هروقت فشارها بیش‌تر می‌شود امید ما برای زایش بیش‌تر می‌شود. مثل درد زایمان است، به ناله در می‌آورد اما امید زایش هست.» (۹۷)

"رییس جمهور قسم یاد کرده پاسدار قانون اساسی و اسلام باشد آیا می‌تواند با این قسم بیاید سخن از رفراندوم بزند؛ این سخنان بیانگر آن است که خداوند فراموش شده است."(۹۸)
جناب گاو
▪️تورم‌خواری به‌سبک ثروتمندانِ ایرانی ثروتمندانِ عزیز لطفاً متوجه باشید! تورم را چه کسی می‌سازد؟ بانک مرکزی با فشار دولت‌ها چه کسانی از تورم در ایران منفعت می‌برند؟ دولت‌ها، بانک‌ها و ثروتمندانِ ایرانی نرخ بهره بالای ۳۰ درصد، بعضی دوستان را اذیت کرده.…
در ادامه متن جالب فوق، جناب کاظمی این متن را با عنوان "حرام‌خواری به سبکِ بانکداریِ دستوری" اضافه کردند:
https://www.tg-me.com/mortezakazemii/126

دروغی که معمولا گفته می‌شود این است که طرفداران اقتصاد آزاد (مثل همین کاظمی) طرفدار ثروتمندان و سرمایه‌دارانند! حقیقت برعکس است! بسیاری از ثروتمندان و سرمایه‌داران، حتی وقتی که تظاهر به طرفداری از بازار آزاد می کنند، اصلاً و ابداً از آزادی کامل اقتصادی خوششان نمی‌آید. هیچ چیز چون آزادی کامل اقتصادی به نفع فقرای جامعه نیست.
@jenabegav
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ناصرالدین شاه در روزنامه خاطرات خود در اول فروردین ١٢٧۴ خورشیدی برابر ٢٣ رمضان ۱۳۱۲ قمری (۲۰مارچ ۱۸۹۵ میلادی) نوشته است: «چون امشب شب عید نوروز است و پنج ساعت و چهل دقیقه از شب گذشته، تحویل شمس به برج حمل (فروردین) می‌شود، چون شب ۲۳ رمضان و احیا است و شب قدر؛ مردم مشغول نماز و دعا هستند. ما مشغول شدیم سوره روم و عنکبوت و حم دخان را می‌خواندیم. در وسط خواندن بودیم که نایب‌السلطنه به حضور آمد. بعد که تمام کردیم رفتیم به اطاق موزه. »
به مناسبت روز جمهوری: رفراندوم جمهوری یک جوک بود

بقیه هم گفته اند، بگذار ما هم بگوییم: رای «۹۸ درصدی» بیست میلیون به جمهوری اسلامی در سال ۵۸ یک دروغ بی‌شرمانه کثیف است. هرکسی این دروغ را تکرار کند در آن شریک است.

۱-اولا این یک همه‌پرسی نبود. در زمان رای‌گیری «جمهوری اسلامی» تعریف نشده بود. انتخابی جلوی مردم نبود. یک شوی زننده برای بدنام کردن رژیم قبلی از سوی انقلابیون هار بود که خودشان و هیچ کسی آن را جدی نگرفت. یک خیمه‌شب‌بازی بود از این قسم که نیم قرن ادامه دارد. شرم بر همه ما.

۲-اصولا در آن خیمه‌شب‌بازی مخالفین ترسانده می‌شدند، رای‌های «نه» با خنده و شیشکی پاره می‌شد و رای‌های «آری» در صندوق چپانده می‌شد. کوچکترین نظارتی در کار نبود. بک نمایش کمدی بود. حرف من را باور ندارید بروید از شاهدان بپرسید.

۳-تعداد کل آرا چند میلیون از حائزین شرایط بیشتر و حکایت از مشارکت ۱۲۰ درصدی داشت. تعداد آرا تقریبا دوبرابر تعداد رای دهندگان اولین انتخابات مجلس بود.

۴-به عنوان کسی که عمرش را با آمار گذرانده حکم می‌کنم : توافق ۹۸ درصدی در دنیا وجود ندارد. اگر از ملت همه‌پرسی کنید که آیا مادرشان را دوست دارند ۹۸ درصد جواب آری نمی‌دهند. اگر به ملت سکه طلای مفت بدهید باز هم یکی از بیست نفر نمی‌خواهد و «نه» می‌گوید. محبوبیت ملکه الیزابت و ملکه ویکتوریا و ناصرالدین‌شاه با آن دوره طولانی صلح و آرامش چیزی در حدود شصت تا هفتاد درصد بوده است. محبوبیت جرج واشنگتن در نظر آمریکایی هفتاد درصد است. همین الان در بهترین جای دنیا رای‌گیری کنید به طور قطعی می‌گویم بیش از بیست در صد مردم به حکومت «نه» خواهند گفت.

از«۹۸ درصد» زننده تر رای «۹۹.۵» درصدی رای‌دهندگان به قانون اساسی بود چندماه بعد. از جایگاه یک متخصص آمار که با صد‌ها نوع نظرسنجی کارکرده تکرار می‌کنم: چنین چیزی امکان ندارد! بگذریم که مطابق خود آمار چرند جمهوری اسلامی ۲۵ درصد ریزش رای داشته ظرف چند ماه.

۵- حالا اینجا کاری نداریم که رای اکثریت غافل ناآزاد ارزش و‌معنایی ندارد که اگر داشت حکومت استالین و‌کره شمالی محبوب‌ترین حکومت‌ها بود.

پس اگر فردی مساله رای آری ۹۸ درصد را پیش کشید قصد توهین به شعور شما را دارد. خواهش می‌کنم با یک سیلی محکم جوابش را بدهید که هر جواب دیگری ناکافی است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
خبرهایی از گوشه و کنار به گوش می‌رسد که گویا قصد دارند در تیم اقتصادی دولت تحولات اساسی انجام دهند. نمی‌دانم راست است یا نه، ولی حاضرم شرط ببندم که افراد جدید حتی از اینهایی که الان هستند ابله‌تر و نادان‌تر، و در صورت و سیرت زشت‌تر، خواهند بود! ندیده شرط می‌بندم!
@jenabegav
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
با استثنائاتی، تقریباً همه جا در دنیا نهاد سلطنت حامی اقلیت‌های مذهبی در برابر روحانیون تندروی دین اکثریت جامعه بوده است. مثال دیگرش در اسپانیای مسیحی، که معمولاً شاهان مسیحی از تندروی کشیش‌های کاتولیک علیه اقلیت مسلمان یا یهودی جلوگیری می‌کردند. از طرف دیگر، خود نهاد روحانیت (تا وقتی خود جزو قدرت قاهره حکومتی نشده بود) سدی بود در مقابل زیاده‌روی‌های دربار یا حکومت (چیزی که مثلا در بست‌نشینی در خانه‌ علمای بزرگ خود را نشان می‌داده). این معنای این گزاره است که: نهادهای سنتی، اگرچه ممکن بود حتی معیوب و فاسد شده باشند، باز سدی بودند در مقابل دیکتاتوری یک گروه یا استبداد حکومت (یا حتی استبداد اکثریت). یعنی نهادها، در کنار برآوردن نیازهای جامعه و افراد، که موجب پدید آمدن این نهادها شده بود، یکدیگر را کنترل و زیاده‌روی‌های همدیگر را لااقل تا حدی خنثی می‌کردند.

البته پادشاهانی بوده‌اند که بسیار متعصب‌تر از هر آخوندی در مقابله با طرفداران دیگر ادیان بوده‌اند (مثل شاه اسماعیل صفوی)، و نیز آخوندها و علمایی که در مقابل عقاید دیگر بسیار مسامحه داشته‌اند. حرف‌مان اینجا سخنی کلی در مورد نهادها، و نه اشخاص، است.
@jenabegav
2024/09/27 17:20:41
Back to Top
HTML Embed Code: