اسلام سؤال و جواب
الله تعالی میفرماید: إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ [آل عمران/ ۵۹] (در واقع مثال عیسی نزد الله همچون مثل [خلقت] آدم است [که] او را از خاک آفرید، سپس بدو گفت: باش، پس وجود یافت). و میفرماید:…
بخاری (۲۲۲۲) و مسلم (۱۵۵) از ابوهریره رضی الله عنه روایت کردهاند که رسول الله ﷺ فرمودند: قسم به آنکه جانم به دست اوست، نزدیک است که فرزند مریم در میان شما به عنوان داوری عادل فرود آید (و در روایتی دیگر: قیامت برپا نمیشود تا آنکه فرزند مریم در میان شما فرود آید) پس صلیب را بشکند و خوک را بکشد و جزیه را بردارد و ثروت آنچنان زیاد شود که کسی آن را نپذیرد.
حاکمی عادل یعنی ایشان به عنوان حاکم به این شریعت نازل میشود زیرا این شریعت باقی است و منسوخ نمیشود، بلکه عیسی یکی از حاکمان این امت است.
صلیب را بشکند و خوک را بکشد یعنی دین نصرانیت را باطل اعلام کند و صلیب را در حقیقت بشکند و بزرگداشت آن توسط نصرانیان را باطل نماید.
و جزیه را بردارد نووی میگوید: سخن صحیح در معنای آن این است که ایشان جزیه را نمیپذیرد و از کافران چیزی جز اسلام را قبول نمیکند و هر یک از کافران که بخواهد جزیه بدهد برایش کافی نخواهد بود و جز اسلام یا قتل راهی نخواهد داشت. این قول امام ابوسلیمان خطابی و دیگر علما است.
ثروت بسیار میشود علت زیاد شدن ثروت، نزول برکتها و خیرات پی در پی به سبب عدالت و دوری از ستم است، و در آن هنگام زمین گنجهای خود را بیرون میریزد و مردم به علت اینکه میدانند قیامت نزدیک است، به مال رغبتی نخواهند داشت.
سپس وی ـ علیه السلام ـ میمیرد و مسلمانان بر وی نماز میخوانند و دفنش میکنند.
امام احمد (۹۳۴۹) از ابوهریره رضی الله عنه روایت کرده که رسول الله ﷺ فرمودند: من نزدیکترین و سزوارترین کس به عیسی بن مریم هستم، زیرا میان من و او پیامبری نیست... سپس به بیان نزول عیسی علیه السلام در آخر الزمان پرداخته و میفرماید: ...سپس تا وقتی که خداوند بخواهد باقی میماند؛ آنکه وفات میکند و مسلمانان بر وی نماز میگزارند و دفنش میکنند آلبانی در سلسلة الصحیحة (۲۱۸۲) آن را صحیح میداند.
و ایمان داریم که ایشان ـ علیه السلام ـ در روز قیامت از کسانی که او را خدا دانستهاند بیزاری میجوید.
الله متعال میفرماید: وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّي إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلامُ الْغُيُوبِ (۱۱۶) مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنْ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ [مائده/ ۱۱۶-۱۱۷] (و [یاد کن] هنگامی را که الله فرمود: ای عیسی پس مریم، آیا تو به مردم گفتی من و مادرم را همچون دو خدا به جای الله بپرستید؟ گفت: منزهی تو، مرا نشاید که [دربارهی خویشتن] چیزی را که حق من نیست بگویم؛ اگر آن را گفته بودم قطعا آن را میدانستی، آنچه در نفس من است تو میدانی و آنچه در ذات توست من نمیدانم، چرا که تو خود دانای رازهای نهانی (۱۱۶) جز آنچه مرا بدان فرمان دادی [چیزی] به آنان نگفتم. [گفتهام] که الله پروردگار من و پروردگار خود را عبادت کنید و تا وقتی در میانشان بودم بر آنان گواه بودم، پس چون روح مرا گرفتی تو خود بر آنان نگهبان بودی و تو بر هر چیز گواهی).
این اعتقاد مسلمانان دربارهی مسیح، عیسی بن مریم علیه السلام است.
بخاری (۳۴۳۵) و مسلم (۲۸) از عُبادة رضی الله عنه روایت کردهاند که رسول الله ﷺ فرمودند: هر که گواهی دهد معبودی به حق جز الله نیست و او بیشریک است و این که محمد بنده و پیامبرِ اوست و عیسی بندهی الله و فرستادهی او کلمهی او و روح اوست که به مریم القا نمود، و بهشت حق است و جهنم حق است، خداوند او را از هر هشت در بهشت که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد.
از الله متعال خواهانیم که ما را بر ایمان پایدار گرداند و در همین حال بمیراند.
درود و سلام خداوند بر پیامبران محمد.
#عقیده #ایمان #ایمان_به_پیامبران #علم_و_دعوت #دعوت #دعوت_غیر_مسلمانان
حاکمی عادل یعنی ایشان به عنوان حاکم به این شریعت نازل میشود زیرا این شریعت باقی است و منسوخ نمیشود، بلکه عیسی یکی از حاکمان این امت است.
صلیب را بشکند و خوک را بکشد یعنی دین نصرانیت را باطل اعلام کند و صلیب را در حقیقت بشکند و بزرگداشت آن توسط نصرانیان را باطل نماید.
و جزیه را بردارد نووی میگوید: سخن صحیح در معنای آن این است که ایشان جزیه را نمیپذیرد و از کافران چیزی جز اسلام را قبول نمیکند و هر یک از کافران که بخواهد جزیه بدهد برایش کافی نخواهد بود و جز اسلام یا قتل راهی نخواهد داشت. این قول امام ابوسلیمان خطابی و دیگر علما است.
ثروت بسیار میشود علت زیاد شدن ثروت، نزول برکتها و خیرات پی در پی به سبب عدالت و دوری از ستم است، و در آن هنگام زمین گنجهای خود را بیرون میریزد و مردم به علت اینکه میدانند قیامت نزدیک است، به مال رغبتی نخواهند داشت.
سپس وی ـ علیه السلام ـ میمیرد و مسلمانان بر وی نماز میخوانند و دفنش میکنند.
امام احمد (۹۳۴۹) از ابوهریره رضی الله عنه روایت کرده که رسول الله ﷺ فرمودند: من نزدیکترین و سزوارترین کس به عیسی بن مریم هستم، زیرا میان من و او پیامبری نیست... سپس به بیان نزول عیسی علیه السلام در آخر الزمان پرداخته و میفرماید: ...سپس تا وقتی که خداوند بخواهد باقی میماند؛ آنکه وفات میکند و مسلمانان بر وی نماز میگزارند و دفنش میکنند آلبانی در سلسلة الصحیحة (۲۱۸۲) آن را صحیح میداند.
و ایمان داریم که ایشان ـ علیه السلام ـ در روز قیامت از کسانی که او را خدا دانستهاند بیزاری میجوید.
الله متعال میفرماید: وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّي إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلامُ الْغُيُوبِ (۱۱۶) مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنْ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ [مائده/ ۱۱۶-۱۱۷] (و [یاد کن] هنگامی را که الله فرمود: ای عیسی پس مریم، آیا تو به مردم گفتی من و مادرم را همچون دو خدا به جای الله بپرستید؟ گفت: منزهی تو، مرا نشاید که [دربارهی خویشتن] چیزی را که حق من نیست بگویم؛ اگر آن را گفته بودم قطعا آن را میدانستی، آنچه در نفس من است تو میدانی و آنچه در ذات توست من نمیدانم، چرا که تو خود دانای رازهای نهانی (۱۱۶) جز آنچه مرا بدان فرمان دادی [چیزی] به آنان نگفتم. [گفتهام] که الله پروردگار من و پروردگار خود را عبادت کنید و تا وقتی در میانشان بودم بر آنان گواه بودم، پس چون روح مرا گرفتی تو خود بر آنان نگهبان بودی و تو بر هر چیز گواهی).
این اعتقاد مسلمانان دربارهی مسیح، عیسی بن مریم علیه السلام است.
بخاری (۳۴۳۵) و مسلم (۲۸) از عُبادة رضی الله عنه روایت کردهاند که رسول الله ﷺ فرمودند: هر که گواهی دهد معبودی به حق جز الله نیست و او بیشریک است و این که محمد بنده و پیامبرِ اوست و عیسی بندهی الله و فرستادهی او کلمهی او و روح اوست که به مریم القا نمود، و بهشت حق است و جهنم حق است، خداوند او را از هر هشت در بهشت که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد.
از الله متعال خواهانیم که ما را بر ایمان پایدار گرداند و در همین حال بمیراند.
درود و سلام خداوند بر پیامبران محمد.
#عقیده #ایمان #ایمان_به_پیامبران #علم_و_دعوت #دعوت #دعوت_غیر_مسلمانان
145477: با همکلاسیاش در رابطه بوده و عکسهایش نزد اوست، آیا از او بخواهد که عکسهایش را پس دهد؟
✉️ سؤال:
با یکی از همکلاسیهایم در دانشگاه رابطه داشتم. اکنون توبه کردهام و این رابطه را به پایان رساندهام. او عکسهایی از من دارد و من هم همینطور. آیا عکسهایش را از او پس بگیرم و عکسهایش را پس بدهم ـ چون داشتن این عکسها حرام است ـ یا چیزی نگویم تا از حرف زدن دوباره با او دوری کرده باشم؟
📝 پاسخ:
الحمدلله.
برای زن جایز نیست که با مردی نامحرم رابطه برقرار کند؛ چرا که این روابط شامل اموری حرام مانند نگاه حرام و لذت بردن از شنیدن صدای نامحرم و با ناز و عشوه صحبت کردن و تعلق قلبی است و آنچه در نتیجهٔ آن رخ میدهد زشتتر و بدتر است و این یکی از آثار اختلاطِ حرام است؛ چیزی که صالحان همواره از آن نهی کردهاند و خطر و شر آن را گوشزد کردهاند.
برای مطالعهٔ بیشتر سؤال شمارهٔ (84089) را ببینید.
الله متعال را حمد میگوییم که به شما توفیق توبه را داد و از گناه دور کرد.
اما دربارهٔ این عکسها، اگر بیشتر احتمال میدهید که خودش بدون وقتکشی به هدف ادامهٔ این رابطه، آنها را برایتان میفرستد، آنها را از او بخواهید.
و اگر ترسیدید که این درخواست شما باعث میشود که شما را تهدید کند یا قصد معامله داشته باشد یا بیشتر احتمال میدهید که آن را به شما نمیدهد، درخواست نکنید و عکسهای او را که نزد شماست از بین ببرید؛ زیرا جایز نیست چیزی را که شما را به یاد حرام میاندازد یا شاید باعث شود به آن فکر کنید را نزد خود نگهداری کنید.
شایسته است که از گامهای شیطان و وسائل مکر او برحذر باشید، یعنی فکر کردن به این تصاویر از روی رغبت به صحبت کردن با او نباشد، و اگر اینطور است به آن عکسها فکر نکن و به الله توکل کن، زیرا او بندهٔ مؤمنش را حفظ میکند و برایش کافی است. از الله تعالی خواهانیم شما را در حفظ خود نگه دارد و بر طاعت خود ثابت نگه دارد و مکر مکاران را از شما دور نگه دارد.
والله اعلم
#آداب_واخلاق_وایمانیات #اخلاق #اخلاق_ناپسند #مشکلات_روحی_روانی_اجتماعی #مشکلات_اجتماعی
✉️ سؤال:
با یکی از همکلاسیهایم در دانشگاه رابطه داشتم. اکنون توبه کردهام و این رابطه را به پایان رساندهام. او عکسهایی از من دارد و من هم همینطور. آیا عکسهایش را از او پس بگیرم و عکسهایش را پس بدهم ـ چون داشتن این عکسها حرام است ـ یا چیزی نگویم تا از حرف زدن دوباره با او دوری کرده باشم؟
📝 پاسخ:
الحمدلله.
برای زن جایز نیست که با مردی نامحرم رابطه برقرار کند؛ چرا که این روابط شامل اموری حرام مانند نگاه حرام و لذت بردن از شنیدن صدای نامحرم و با ناز و عشوه صحبت کردن و تعلق قلبی است و آنچه در نتیجهٔ آن رخ میدهد زشتتر و بدتر است و این یکی از آثار اختلاطِ حرام است؛ چیزی که صالحان همواره از آن نهی کردهاند و خطر و شر آن را گوشزد کردهاند.
برای مطالعهٔ بیشتر سؤال شمارهٔ (84089) را ببینید.
الله متعال را حمد میگوییم که به شما توفیق توبه را داد و از گناه دور کرد.
اما دربارهٔ این عکسها، اگر بیشتر احتمال میدهید که خودش بدون وقتکشی به هدف ادامهٔ این رابطه، آنها را برایتان میفرستد، آنها را از او بخواهید.
و اگر ترسیدید که این درخواست شما باعث میشود که شما را تهدید کند یا قصد معامله داشته باشد یا بیشتر احتمال میدهید که آن را به شما نمیدهد، درخواست نکنید و عکسهای او را که نزد شماست از بین ببرید؛ زیرا جایز نیست چیزی را که شما را به یاد حرام میاندازد یا شاید باعث شود به آن فکر کنید را نزد خود نگهداری کنید.
شایسته است که از گامهای شیطان و وسائل مکر او برحذر باشید، یعنی فکر کردن به این تصاویر از روی رغبت به صحبت کردن با او نباشد، و اگر اینطور است به آن عکسها فکر نکن و به الله توکل کن، زیرا او بندهٔ مؤمنش را حفظ میکند و برایش کافی است. از الله تعالی خواهانیم شما را در حفظ خود نگه دارد و بر طاعت خود ثابت نگه دارد و مکر مکاران را از شما دور نگه دارد.
والله اعلم
#آداب_واخلاق_وایمانیات #اخلاق #اخلاق_ناپسند #مشکلات_روحی_روانی_اجتماعی #مشکلات_اجتماعی
41633: آیا روزهی همهی ایام دههی ذی الحجه از جمله روز عید (دهم ذی الحجه) مستحب است؟
✉️ سؤال:
در سایت شما دربارهی فضیلت روزهی عرفه (نهم ذی الحجه) خواندم اما دربارهی فضیلت روزهی دههی ذی الحجه هم چیزهایی خواندهام، آیا این درست است؟ اگر درست است آیا میتوانید توضیح دهید که آیا نه روز را روزه میگیریم یا ده روز؟ چون روز دهم عید است.
📝 پاسخ:
الحمدلله.
روزهی نهم ذی الحجه مستحب است، به دلیل سخن رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ که در حدیث ابن عباس ـ رضی الله عنهما ـ آمده است: هیچ روزهایی نیست که اعمال صالح در آن نزد الله محبوبتر از این روزهای دهگانه یعنی دههی ذی الحجه باشد گفتند: ای رسول الله، و نه حتی جهاد در راه الله؟ فرمود: نه حتی جهاد در راه الله، مگر مردی که با جان و مالش بیرون رود و هیچ یک را بازنگرداند به روایت بخاری (۹۶۹). و از هنیدة بن خالد از همسرش از یکی از همسران پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ روایت است که گفت: پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ روز نهم ذی الحجه و روز عاشوراء و سه روز از هر ماه، اولین دوشنبهی ماه و دو پنجشنبه را روزه میگرفت. به روایت امام احمد (۲۱۸۲۹) و ابوداود (۲۴۳۷). زیلعی در نصب الرایه (۲/ ۱۸۰) آن را ضعیف دانسته و آلبانی آن را صحیح میٔداند.
اما روزهی خود روز عید حرام است، به دلیل حدیث ابوسعید خدری ـ رضی الله عنه ـ که پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ از روزهی روز [عید] فطر و [عید] قربان نهی نمودند. به روایت بخاری (۱۹۹۲) و مسلم (۸۲۷) و علما بر حرام بودن روزهی آن اجماع کردهاند.
بنابراین اعمال صالح در این دهه بهتر از دیگر روزها است، اما روزه تنها در نُه روز اول آن است و روزه گرفتن روز دهم که عید است حرام میباشد.
پس دانسته میشود که منظور از فضیلت روزهی دههی ذی الحجه روزه گرفتن تنها نُه روز آن است و لفظ دهه بر وجه تغلیب است.
مراجعه نمایید به شرح صحیح مسلم امام نووی، حدیث شمارهی (۱۱۷۶).
منبع: سایت اسلام سوال و جواب
#فقه_واصول #فقه #عبادات #روزه #روزهایی_که_روزه_درآن_نهی_شده_است
✉️ سؤال:
در سایت شما دربارهی فضیلت روزهی عرفه (نهم ذی الحجه) خواندم اما دربارهی فضیلت روزهی دههی ذی الحجه هم چیزهایی خواندهام، آیا این درست است؟ اگر درست است آیا میتوانید توضیح دهید که آیا نه روز را روزه میگیریم یا ده روز؟ چون روز دهم عید است.
📝 پاسخ:
الحمدلله.
روزهی نهم ذی الحجه مستحب است، به دلیل سخن رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ که در حدیث ابن عباس ـ رضی الله عنهما ـ آمده است: هیچ روزهایی نیست که اعمال صالح در آن نزد الله محبوبتر از این روزهای دهگانه یعنی دههی ذی الحجه باشد گفتند: ای رسول الله، و نه حتی جهاد در راه الله؟ فرمود: نه حتی جهاد در راه الله، مگر مردی که با جان و مالش بیرون رود و هیچ یک را بازنگرداند به روایت بخاری (۹۶۹). و از هنیدة بن خالد از همسرش از یکی از همسران پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ روایت است که گفت: پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ روز نهم ذی الحجه و روز عاشوراء و سه روز از هر ماه، اولین دوشنبهی ماه و دو پنجشنبه را روزه میگرفت. به روایت امام احمد (۲۱۸۲۹) و ابوداود (۲۴۳۷). زیلعی در نصب الرایه (۲/ ۱۸۰) آن را ضعیف دانسته و آلبانی آن را صحیح میٔداند.
اما روزهی خود روز عید حرام است، به دلیل حدیث ابوسعید خدری ـ رضی الله عنه ـ که پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ از روزهی روز [عید] فطر و [عید] قربان نهی نمودند. به روایت بخاری (۱۹۹۲) و مسلم (۸۲۷) و علما بر حرام بودن روزهی آن اجماع کردهاند.
بنابراین اعمال صالح در این دهه بهتر از دیگر روزها است، اما روزه تنها در نُه روز اول آن است و روزه گرفتن روز دهم که عید است حرام میباشد.
پس دانسته میشود که منظور از فضیلت روزهی دههی ذی الحجه روزه گرفتن تنها نُه روز آن است و لفظ دهه بر وجه تغلیب است.
مراجعه نمایید به شرح صحیح مسلم امام نووی، حدیث شمارهی (۱۱۷۶).
منبع: سایت اسلام سوال و جواب
#فقه_واصول #فقه #عبادات #روزه #روزهایی_که_روزه_درآن_نهی_شده_است
7284: فضائل روز عرفه
✉️ سوال:
روز عرفه چه فضیلتهایی دارد؟
📝 پاسخ:
الحمدلله
از جمله فضائل روز عرفه:
۱- این روز، روز تکمیل دین و کامل شدن نعمت است:
در صحیحین از عمر بن الخطاب ـ رضی الله عنه ـ روایت است که مردی از یهودیان به وی گفت: ای امیر مومنان، آیهای در کتاب شماست که آن را میخوانید و اگر بر ما یهودیان نازل شده بود آن روز را عید قرار میدادیم. گفت: کدام آیه؟ گفت:
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا [مائده: ۳]
(امروز دین شما را برایتان کامل، و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را برای شما [به عنوان] دین برگزیدم).
عمر ـ رضی الله عنه ـ گفت: آن روز را میشناسیم و مکانی که در آن بر پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ نازل شد، در حالی که ایشان روز جمعه در عرفه ایستاده بود.
۲- این روز، برای کسانی که در عرفه هستند عید است:
پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ میفرماید: روز عرفه و روز قربانی و ایام تشریق، عید ما مسلمانان است و اینها روزهای خوردن و نوشیدن است به روایت اهل سنن.
و از عمر بن الخطاب روایت است که گفت: این آیه (یعنی آیه الیوم أکملت...) در روز جمعه و روز عرفه، نازل شده که الحمدلله هر دو عید ماست.
۳- این روزی است که خداوند به آن سوگند یاد کرده است:
بزرگ، جز به بزرگ قسم یاد نمیکند، و این همان روز مشهود است که الله متعال دربارهاش میفرماید:
وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ [بروج: ۳]
(و [سوگند] به شاهد و مورد شهادت).
زیرا از ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ روایت است که پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند: روز موعود همان روز قیامت است، و روز مشهود همان عرفه است، و شاهد روز جمعه است به روایت ترمذی. آلبانی آن را حسن میداند.
۴- روزهی آن گناهان دو سال را تفکیر میکند:
از ابوقتاده ـ رضی الله عنه ـ روایت است که از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ دربارهی روزهی روز عرفه پرسیده شد؛ ایشان فرمودند: [گناهان] سال گذشته و سال آینده را تکفیر مینماید به روایت مسلم.
البته این روزه برای غیر حجاج سنت است و برای حجاج سنت است که روزه نگیرند، زیرا پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ در حال حج آن را روزه نگرفتند و روایت است که ایشان از روزهی عرفه در عرفه نهی کردند.
۵- این همان روزی است که الله متعال از ذریهی آدم عهد و پیمان گرفت:
از ابن عباس ـ رضی الله عنهما ـ روایت است که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند: «الله از پشت آدم در نعمان ـ یعنی عرفه ـ پیمان گرفت و از صُلب او همهی ذریهاش را بیرون آورد و همانند مورچگان در برابر خود پراکنده ساخت، سپس به آنان فرمود:
أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ (172) أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ [اعراف: ۱۷۲ ـ ۱۷۳]
(آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: آری گواهیدادیم. تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم (۱۷۲) یا بگویید پدران ما پیش از این مشرک بودهاند و ما فرزندانی پس از ایشان بودیم، آیا ما را به خاطر آنچه باطل اندیشان انجام دادهاند هلاک میکنی؟)
به روایت احمد. آلبانی این روایت را صحیح میداند.
چه روز بزرگی است و چه پیمان باعظمتی.
۶- این روز، روز مغفرت گناهان و آزادی از آتش و مباهات پروردگار به سبب اهل عرفات است:
در صحیح مسلم از عائشه ـ رضی الله عنها ـ از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ روایت است که فرمود: روزی نیست که الله بیش از روز عرفه بندهای را از آتش آزاد سازد، و او به [آنان] نزدیک میشود سپس به سببشان بر ملائکه مباهات میکند و میفرماید: اینان چه میخواهند؟
و از ابن عمر روایت است که پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمود: الله در روز عرفه بر ملائکه مباهات میکند و میفرماید: بندگان مرا ببینید که ژولیده مو و غبارآلود آمدهاند به روایت احمد و تصحیح آلبانی.
والله تعالی اعلم
شیخ محمد صالح المنجد
#آداب_واخلاق_وایمانیات #رقائق #ایمانیات #فضایل_اعمال #تاریخ_و_سیرت #مناقب
✉️ سوال:
روز عرفه چه فضیلتهایی دارد؟
📝 پاسخ:
الحمدلله
از جمله فضائل روز عرفه:
۱- این روز، روز تکمیل دین و کامل شدن نعمت است:
در صحیحین از عمر بن الخطاب ـ رضی الله عنه ـ روایت است که مردی از یهودیان به وی گفت: ای امیر مومنان، آیهای در کتاب شماست که آن را میخوانید و اگر بر ما یهودیان نازل شده بود آن روز را عید قرار میدادیم. گفت: کدام آیه؟ گفت:
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا [مائده: ۳]
(امروز دین شما را برایتان کامل، و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را برای شما [به عنوان] دین برگزیدم).
عمر ـ رضی الله عنه ـ گفت: آن روز را میشناسیم و مکانی که در آن بر پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ نازل شد، در حالی که ایشان روز جمعه در عرفه ایستاده بود.
۲- این روز، برای کسانی که در عرفه هستند عید است:
پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ میفرماید: روز عرفه و روز قربانی و ایام تشریق، عید ما مسلمانان است و اینها روزهای خوردن و نوشیدن است به روایت اهل سنن.
و از عمر بن الخطاب روایت است که گفت: این آیه (یعنی آیه الیوم أکملت...) در روز جمعه و روز عرفه، نازل شده که الحمدلله هر دو عید ماست.
۳- این روزی است که خداوند به آن سوگند یاد کرده است:
بزرگ، جز به بزرگ قسم یاد نمیکند، و این همان روز مشهود است که الله متعال دربارهاش میفرماید:
وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ [بروج: ۳]
(و [سوگند] به شاهد و مورد شهادت).
زیرا از ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ روایت است که پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند: روز موعود همان روز قیامت است، و روز مشهود همان عرفه است، و شاهد روز جمعه است به روایت ترمذی. آلبانی آن را حسن میداند.
۴- روزهی آن گناهان دو سال را تفکیر میکند:
از ابوقتاده ـ رضی الله عنه ـ روایت است که از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ دربارهی روزهی روز عرفه پرسیده شد؛ ایشان فرمودند: [گناهان] سال گذشته و سال آینده را تکفیر مینماید به روایت مسلم.
البته این روزه برای غیر حجاج سنت است و برای حجاج سنت است که روزه نگیرند، زیرا پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ در حال حج آن را روزه نگرفتند و روایت است که ایشان از روزهی عرفه در عرفه نهی کردند.
۵- این همان روزی است که الله متعال از ذریهی آدم عهد و پیمان گرفت:
از ابن عباس ـ رضی الله عنهما ـ روایت است که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند: «الله از پشت آدم در نعمان ـ یعنی عرفه ـ پیمان گرفت و از صُلب او همهی ذریهاش را بیرون آورد و همانند مورچگان در برابر خود پراکنده ساخت، سپس به آنان فرمود:
أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ (172) أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ [اعراف: ۱۷۲ ـ ۱۷۳]
(آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: آری گواهیدادیم. تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم (۱۷۲) یا بگویید پدران ما پیش از این مشرک بودهاند و ما فرزندانی پس از ایشان بودیم، آیا ما را به خاطر آنچه باطل اندیشان انجام دادهاند هلاک میکنی؟)
به روایت احمد. آلبانی این روایت را صحیح میداند.
چه روز بزرگی است و چه پیمان باعظمتی.
۶- این روز، روز مغفرت گناهان و آزادی از آتش و مباهات پروردگار به سبب اهل عرفات است:
در صحیح مسلم از عائشه ـ رضی الله عنها ـ از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ روایت است که فرمود: روزی نیست که الله بیش از روز عرفه بندهای را از آتش آزاد سازد، و او به [آنان] نزدیک میشود سپس به سببشان بر ملائکه مباهات میکند و میفرماید: اینان چه میخواهند؟
و از ابن عمر روایت است که پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمود: الله در روز عرفه بر ملائکه مباهات میکند و میفرماید: بندگان مرا ببینید که ژولیده مو و غبارآلود آمدهاند به روایت احمد و تصحیح آلبانی.
والله تعالی اعلم
شیخ محمد صالح المنجد
#آداب_واخلاق_وایمانیات #رقائق #ایمانیات #فضایل_اعمال #تاریخ_و_سیرت #مناقب
290143: آیا شناخت شروط کلمهٔ توحید واجب است؟
✉️ سوال:
آیا برای مسلمان واجب است که شروط لا اله الا الله را بداند؟ و آیا کسی که این شروط را نمیداند کافر است؟
📝 پاسخ:
الحمدلله
آنچه در شریعت اسلام معلوم و مقرر است این است که کلمهٔ توحید در آخرت به صاحب خود نفع میرساند و اگر معنایش را بداند و بر اساس آن عمل کند، او از اهل بهشت خواهد شد و از دوزخ نجات خواهد یافت.
شیخ سلیمان بن عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب ـ رحمه الله ـ میگوید:
«از عُبادة بن صامت روایت است که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند: «آنکه شهادت دهد که معبودی به حق جز الله نیست که یگانه و بیشریک است و اینکه محمد بنده و پیامبر اوست و اینکه عیسی بندهٔ الله و پیامبر اوست و کلمهٔ اوست که بر مریم القا کرد و روحی است از او، و اینکه بهشت حق است و دوزخ حق است، الله او را با هر عملی که باشد وارد بهشت خواهد کرد...»
این سخن ایشان که «هر کس شهادت دهد که معبودی [به حق] جز الله نیست» یعنی هر کس این سخن را از با شناخت معنایش و عمل به مقتضایش در باطن و ظاهر به زبان آورد، به دلیل این سخن پروردگار متعال که: فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ [محمد: ۱۹] (پس بدان که معبودی [به حق] نیست جز الله) و این کلام الهی که: إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ [زخرف: ۸۶] (مگر آن کسانی که آگاهانه به حق گواهی داده باشند). اما به زبان آوردن این کلمه بدون شناخت معنایش و بدون عمل به مقتضایش به اجماع سودی نمیرساند» (تیسیر العزیز الحمید: ۵۱).
اما این علم به معنا و مقتضای کلمهٔ توحید برای هر مسلمان بر وجه اجمال (به طور کلی) لازم است و همین برایش کافی است، زیرا از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ نقل نشده که برای هر تازه مسلمانی این شروط را به شکل جزئی و با تفصیل ـ چنانکه در کتابها است ـ بیان کرده باشد.
شیخ الاسلام ابن تیمیه ـ رحمه الله ـ میگوید:
«شکی در این نیست که بر هر کس واجب است تا به آنچه توسط پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ آمده است به شکل عام و مُجمَل ایمان داشته باشد و شکی در این نیست که شناخت آنچه بر پیامبر نازل شده به شکل مفصل یک فرض کفایی است، زیرا جزء تبلیغ آنچه خداوند پیامبرش را با آن مبعوث ساخته قرار میگیرد و در تدبر قرآن و فهم آن و علم کتاب و حکمت و حفظ ذکر و دعوت به سوی خیر و امر به معروف و نهی از منکر و دعوت به راه پروردگار با حکمت و اندرز نیک و جدال به آنچه بهتر است و مانند آن داخل است که خداوند بر مؤمنان واجب گردانده است و این واجبی است کفایی» (درء تعارض العقل والنقل: ۱/ ۵۱).
برای همهٔ مسلمانان لازم نیست که این شروط را حفظ کنند و اینکه کسی اینها را نداند ایرادی در ایمانش وارد نمیکند، بلکه آنچه مطلوب است، عمل به این شروط و تصحیح ایمان است.
و این چیزی است که هر مسلمانی انجامش میدهد ـ اگرچه عامی باشد ـ تا وقتی که دلش بر محبت الله و پیامبرش و طاعت آنها و بزرگداشت نصوص شرعی و عمل به آنچه از این نصوص به او میرسد بر حسب توانش باشد.
ادامه در پست بعد:
✉️ سوال:
آیا برای مسلمان واجب است که شروط لا اله الا الله را بداند؟ و آیا کسی که این شروط را نمیداند کافر است؟
📝 پاسخ:
الحمدلله
آنچه در شریعت اسلام معلوم و مقرر است این است که کلمهٔ توحید در آخرت به صاحب خود نفع میرساند و اگر معنایش را بداند و بر اساس آن عمل کند، او از اهل بهشت خواهد شد و از دوزخ نجات خواهد یافت.
شیخ سلیمان بن عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب ـ رحمه الله ـ میگوید:
«از عُبادة بن صامت روایت است که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند: «آنکه شهادت دهد که معبودی به حق جز الله نیست که یگانه و بیشریک است و اینکه محمد بنده و پیامبر اوست و اینکه عیسی بندهٔ الله و پیامبر اوست و کلمهٔ اوست که بر مریم القا کرد و روحی است از او، و اینکه بهشت حق است و دوزخ حق است، الله او را با هر عملی که باشد وارد بهشت خواهد کرد...»
این سخن ایشان که «هر کس شهادت دهد که معبودی [به حق] جز الله نیست» یعنی هر کس این سخن را از با شناخت معنایش و عمل به مقتضایش در باطن و ظاهر به زبان آورد، به دلیل این سخن پروردگار متعال که: فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ [محمد: ۱۹] (پس بدان که معبودی [به حق] نیست جز الله) و این کلام الهی که: إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ [زخرف: ۸۶] (مگر آن کسانی که آگاهانه به حق گواهی داده باشند). اما به زبان آوردن این کلمه بدون شناخت معنایش و بدون عمل به مقتضایش به اجماع سودی نمیرساند» (تیسیر العزیز الحمید: ۵۱).
اما این علم به معنا و مقتضای کلمهٔ توحید برای هر مسلمان بر وجه اجمال (به طور کلی) لازم است و همین برایش کافی است، زیرا از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ نقل نشده که برای هر تازه مسلمانی این شروط را به شکل جزئی و با تفصیل ـ چنانکه در کتابها است ـ بیان کرده باشد.
شیخ الاسلام ابن تیمیه ـ رحمه الله ـ میگوید:
«شکی در این نیست که بر هر کس واجب است تا به آنچه توسط پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ آمده است به شکل عام و مُجمَل ایمان داشته باشد و شکی در این نیست که شناخت آنچه بر پیامبر نازل شده به شکل مفصل یک فرض کفایی است، زیرا جزء تبلیغ آنچه خداوند پیامبرش را با آن مبعوث ساخته قرار میگیرد و در تدبر قرآن و فهم آن و علم کتاب و حکمت و حفظ ذکر و دعوت به سوی خیر و امر به معروف و نهی از منکر و دعوت به راه پروردگار با حکمت و اندرز نیک و جدال به آنچه بهتر است و مانند آن داخل است که خداوند بر مؤمنان واجب گردانده است و این واجبی است کفایی» (درء تعارض العقل والنقل: ۱/ ۵۱).
برای همهٔ مسلمانان لازم نیست که این شروط را حفظ کنند و اینکه کسی اینها را نداند ایرادی در ایمانش وارد نمیکند، بلکه آنچه مطلوب است، عمل به این شروط و تصحیح ایمان است.
و این چیزی است که هر مسلمانی انجامش میدهد ـ اگرچه عامی باشد ـ تا وقتی که دلش بر محبت الله و پیامبرش و طاعت آنها و بزرگداشت نصوص شرعی و عمل به آنچه از این نصوص به او میرسد بر حسب توانش باشد.
ادامه در پست بعد:
ادامهٔ پست قبل (بخش دوم)
شیخ حافظ الحکمی ـ رحمه الله ـ میگوید:
«هیچ گویندهای به مجرد گفتن لا اله الا الله با زبان سودی نبرده است مگر آنکه شروط آن (شروط هفتگانه) را کامل کرده باشد و معنای کامل کردن آن این است که همهٔ این شرطها در وی باشد و به آن پایبند باشد بدون آنکه یکی از شروط را زیر پا بگذارد.
و منظور این نیست که این شروط را بشمارد و از حفظ باشد، زیرا چه بسا مردم عامی که این شروط در آنها یکجا شده و به آن پایبندند و اگر به آنان گفته شود این شرطها را بشمار نتواند.
و چه بسیارند حافظان الفاظ این شروط که مانند تیر بر آن میگذرد و در کارهایی که مناقض این شروط است واقع میشوند و توفیق به دست الله است و الله المستعان» (معارج القبول: ۲/ ۴۱۸).
و شیخ عبدالعزیز بن باز ـ رحمه الله ـ میگوید:
«بنابراین بر همهٔ مسلمانان واجب است که این کلمه را با مراعات این شروط محقق و عملی سازند و هر گاه در مسلمانی معنای این شروط باشد و بر آن پایداری ورزد او مسلمان است و جان و مالش حرام است حتی اگر جزئیات این شروط را نداند، زیرا هدف دانستن حق و عمل به آن است اگرچه مؤمن جزئیات این شروط مطلوب را نداند» (مجموع الفتاوی: ۷/ ۵۸).
اما دانستن این شروط از فرضهای کفایه است و بر امت واجب است کسانی در میان آنان باشند که این شروط را بدانند و به مردم یاد دهند و این در تبلیغ آنچه خداوند پیامبرش ـ صلی الله علیه وسلم ـ را برایش فرستاده داخل است… چنانکه در سخن پیشین شیخ الاسلام آمده است.
همچنین شیخ الاسلام ابن تیمیه میگوید:
«اما آنچه بر تک تک آنان واجب است، بر حسب جایگاه و نیاز و شناخت آنان متفاوت است… بنابراین آنچه بر کسی که نمیتواند برخی از قسمتهای علم را بشنود یا نمیتواند مسائل دقیق آن را بفهمد واجب نیست، بر کسی که میتواند واجب است، و برای کسی که نصوص را میشنود و آن را میفهمد تفصیلاتی واجب است که بر کسی که آن را نشنیده واجب نیست، و بر مفتی و سخنگو و مجادل چیزی واجب است که بر غیر او واجب نیست» (درء تعارض العقل والنقل: ۱/ ۵۲).
والله اعلم.
#عقیده #ایمان
شیخ حافظ الحکمی ـ رحمه الله ـ میگوید:
«هیچ گویندهای به مجرد گفتن لا اله الا الله با زبان سودی نبرده است مگر آنکه شروط آن (شروط هفتگانه) را کامل کرده باشد و معنای کامل کردن آن این است که همهٔ این شرطها در وی باشد و به آن پایبند باشد بدون آنکه یکی از شروط را زیر پا بگذارد.
و منظور این نیست که این شروط را بشمارد و از حفظ باشد، زیرا چه بسا مردم عامی که این شروط در آنها یکجا شده و به آن پایبندند و اگر به آنان گفته شود این شرطها را بشمار نتواند.
و چه بسیارند حافظان الفاظ این شروط که مانند تیر بر آن میگذرد و در کارهایی که مناقض این شروط است واقع میشوند و توفیق به دست الله است و الله المستعان» (معارج القبول: ۲/ ۴۱۸).
و شیخ عبدالعزیز بن باز ـ رحمه الله ـ میگوید:
«بنابراین بر همهٔ مسلمانان واجب است که این کلمه را با مراعات این شروط محقق و عملی سازند و هر گاه در مسلمانی معنای این شروط باشد و بر آن پایداری ورزد او مسلمان است و جان و مالش حرام است حتی اگر جزئیات این شروط را نداند، زیرا هدف دانستن حق و عمل به آن است اگرچه مؤمن جزئیات این شروط مطلوب را نداند» (مجموع الفتاوی: ۷/ ۵۸).
اما دانستن این شروط از فرضهای کفایه است و بر امت واجب است کسانی در میان آنان باشند که این شروط را بدانند و به مردم یاد دهند و این در تبلیغ آنچه خداوند پیامبرش ـ صلی الله علیه وسلم ـ را برایش فرستاده داخل است… چنانکه در سخن پیشین شیخ الاسلام آمده است.
همچنین شیخ الاسلام ابن تیمیه میگوید:
«اما آنچه بر تک تک آنان واجب است، بر حسب جایگاه و نیاز و شناخت آنان متفاوت است… بنابراین آنچه بر کسی که نمیتواند برخی از قسمتهای علم را بشنود یا نمیتواند مسائل دقیق آن را بفهمد واجب نیست، بر کسی که میتواند واجب است، و برای کسی که نصوص را میشنود و آن را میفهمد تفصیلاتی واجب است که بر کسی که آن را نشنیده واجب نیست، و بر مفتی و سخنگو و مجادل چیزی واجب است که بر غیر او واجب نیست» (درء تعارض العقل والنقل: ۱/ ۵۲).
والله اعلم.
#عقیده #ایمان
332135: آیا دو رکعت میان اذان و اقامه برای زنان نیز همانند مردان مستحب است؟
✉️ سوال:
در مورد حدیث «بین هر دو اذان نمازی است، بین هر دو اذان نمازی است، بین هر دو اذان نمازی است» سپس در بار سوم فرمودند: «برای هر که بخواهد»، آیا زن نیز در این حدیث داخل است؟ یعنی اگر در خانهاش نماز میخواند نیز بین اذان و اقامه نماز بخواند؟ یا این برای کسی است که در مسجد باشد؟ و اگر در حالی که در خانهاش نماز میخواند [در مسجد] اقامه شود آیا این دو رکعت را به جا بیاورد؟
📩 خلاصهٔ پاسخ:
سنت دال بر مستحب بودن دو رکعت میان هر دو اذان (اذان و اقامه) است و اصل در احکام شرعی آن است که عموم مردان و زنان را در بر میگیرد مگر آنکه دلیلی بیاید که حکمی را خاص مردان یا خاص زنان بگرداند. اینجا در این مسئله نیز دلیلی نیامده که حکم خاص به مردان باشد؛ بنابراین حکم بر اصل خود باقی میماند یعنی آنکه ادا کردن دو رکعت بین اذان و اقامه برای مردان و زنان مستحب است؛ فرقی نمیکند که در مسجد باشد یا در خانه.
📝 مشروح پاسخ:
الحمدلله.
مستحب بودن ادا کردن دو رکعت مابین اذان و اقامه
از عبدالله بن مُغَفَّل ـ رضی الله عنه ـ روایت است که پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند: «بین هر دو اذان نمازی است، بین هر دو اذان نمازی است، بین هر دو اذان نمازی است» سپس در بار سوم فرمودند: «برای هر که بخواهد».
به روایت بخاری (۶۲۷) و مسلم (۸۳۸).
منظور از دو اذان، اذان و اقامه است.
خطابی میگوید: «منظورش از دو اذان، اذان و اقامه است، یعنی اسم یکی بر هر دو اطلاق شده مانند آنکه میگویند: دو سیاه: یعنی خرما و آب، در حالی که تنها یکی از آن دو سیاه است، و مانند آن که میگویند: سیرت دو عمر، و منظورشان ابوبکر و عمر است.
و احتمال دارد که این نام برای هر دو (اذان و اقامه) بر حقیقتش باشد زیرا اذان در لغت به معنی اعلام است و اذان اعلام حضور وقت [نماز] است و اقامه اعلامی است برای انجام نماز».
این حدیث دال بر مستحب بودن دو رکعت میان اذان و اقامه است که پیشتر در پاسخ به سؤال شمارهٔ (163470 ) به آن پرداختیم.
اصل در احکام شرع این است که مردان و زنان را شامل میشود
اصل در احکام شرع این است که برای مردان و زنان است و همه را در بر میگیرد مگر آنکه دلیلی بیاید که آن را خاص مردان یا زنان بگرداند.
شیخ ابن عثیمین ـ رحمه الله ـ در «الشرح الممتع» (۲/ ۵۳۰) میگوید: «اصل این است که زنان با مردان در احکام شرع مشترکند، مگر آنچه دلیلی بر آن باشد، همچنین حکمی که زنان را مورد خطاب قرار دهد مردان را نیز شامل میشود مگر آنکه دلیلی بر [اختصاص آن به زنان] باشد».
در این مسئله دلیلی نیامده که آن را خاص مردان بگرداند؛ بنابراین حکم بر اصل خود باقی میماند یعنی اینکه ادا کردن دو رکعت میان اذان و اقامه برای مردان و زنان مستحب است، چه در مسجد باشند یا در خانه.
زن اما در این مورد مقید به اقامهٔ نماز در مسجد نیست بلکه برای او ادای دو رکعت میان اذان و ادای فریضه است؛ یعنی: هرگاه مؤذن اذان گفت میتواند دو رکعت را ادا کند و تا ادای فریضه وقت دارد، حتی اگر این دو رکعت پس از اقامهٔ نماز در مسجد باشد.
با این حال کسی که به تنهایی نماز میگزارد ـ زن یا مرد ـ برایش مشروع است که اقامه بگوید؛ بر این اساس این دو رکعت میان اذان عمومی که در مسجد گفته میشود و اقامهٔ او خواهد بود و مُقَیَّد به اقامهای که در مسجد گفته میشود نیست.
ابن قُدامه در «المُغني» (۲/ ۷۴) میگوید: «برای هر نمازگزار بهتر آن است که اذان و اقامه بگوید، مگر آنکه نماز قضا بگزارد یا نمازش در در غیر وقتِ اذان باشد که در آن صورت اذان علنی نمیگوید».
برای مطالعهٔ بیشتر، پاسخ سؤال شمارهٔ (5660 ) و (112033 ) و (112527 ) را ببینید.
والله اعلم.
#فقه_واصول #فقه #عبادات #نماز #نماز_نافله
✉️ سوال:
در مورد حدیث «بین هر دو اذان نمازی است، بین هر دو اذان نمازی است، بین هر دو اذان نمازی است» سپس در بار سوم فرمودند: «برای هر که بخواهد»، آیا زن نیز در این حدیث داخل است؟ یعنی اگر در خانهاش نماز میخواند نیز بین اذان و اقامه نماز بخواند؟ یا این برای کسی است که در مسجد باشد؟ و اگر در حالی که در خانهاش نماز میخواند [در مسجد] اقامه شود آیا این دو رکعت را به جا بیاورد؟
📩 خلاصهٔ پاسخ:
سنت دال بر مستحب بودن دو رکعت میان هر دو اذان (اذان و اقامه) است و اصل در احکام شرعی آن است که عموم مردان و زنان را در بر میگیرد مگر آنکه دلیلی بیاید که حکمی را خاص مردان یا خاص زنان بگرداند. اینجا در این مسئله نیز دلیلی نیامده که حکم خاص به مردان باشد؛ بنابراین حکم بر اصل خود باقی میماند یعنی آنکه ادا کردن دو رکعت بین اذان و اقامه برای مردان و زنان مستحب است؛ فرقی نمیکند که در مسجد باشد یا در خانه.
📝 مشروح پاسخ:
الحمدلله.
مستحب بودن ادا کردن دو رکعت مابین اذان و اقامه
از عبدالله بن مُغَفَّل ـ رضی الله عنه ـ روایت است که پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند: «بین هر دو اذان نمازی است، بین هر دو اذان نمازی است، بین هر دو اذان نمازی است» سپس در بار سوم فرمودند: «برای هر که بخواهد».
به روایت بخاری (۶۲۷) و مسلم (۸۳۸).
منظور از دو اذان، اذان و اقامه است.
خطابی میگوید: «منظورش از دو اذان، اذان و اقامه است، یعنی اسم یکی بر هر دو اطلاق شده مانند آنکه میگویند: دو سیاه: یعنی خرما و آب، در حالی که تنها یکی از آن دو سیاه است، و مانند آن که میگویند: سیرت دو عمر، و منظورشان ابوبکر و عمر است.
و احتمال دارد که این نام برای هر دو (اذان و اقامه) بر حقیقتش باشد زیرا اذان در لغت به معنی اعلام است و اذان اعلام حضور وقت [نماز] است و اقامه اعلامی است برای انجام نماز».
این حدیث دال بر مستحب بودن دو رکعت میان اذان و اقامه است که پیشتر در پاسخ به سؤال شمارهٔ (163470 ) به آن پرداختیم.
اصل در احکام شرع این است که مردان و زنان را شامل میشود
اصل در احکام شرع این است که برای مردان و زنان است و همه را در بر میگیرد مگر آنکه دلیلی بیاید که آن را خاص مردان یا زنان بگرداند.
شیخ ابن عثیمین ـ رحمه الله ـ در «الشرح الممتع» (۲/ ۵۳۰) میگوید: «اصل این است که زنان با مردان در احکام شرع مشترکند، مگر آنچه دلیلی بر آن باشد، همچنین حکمی که زنان را مورد خطاب قرار دهد مردان را نیز شامل میشود مگر آنکه دلیلی بر [اختصاص آن به زنان] باشد».
در این مسئله دلیلی نیامده که آن را خاص مردان بگرداند؛ بنابراین حکم بر اصل خود باقی میماند یعنی اینکه ادا کردن دو رکعت میان اذان و اقامه برای مردان و زنان مستحب است، چه در مسجد باشند یا در خانه.
زن اما در این مورد مقید به اقامهٔ نماز در مسجد نیست بلکه برای او ادای دو رکعت میان اذان و ادای فریضه است؛ یعنی: هرگاه مؤذن اذان گفت میتواند دو رکعت را ادا کند و تا ادای فریضه وقت دارد، حتی اگر این دو رکعت پس از اقامهٔ نماز در مسجد باشد.
با این حال کسی که به تنهایی نماز میگزارد ـ زن یا مرد ـ برایش مشروع است که اقامه بگوید؛ بر این اساس این دو رکعت میان اذان عمومی که در مسجد گفته میشود و اقامهٔ او خواهد بود و مُقَیَّد به اقامهای که در مسجد گفته میشود نیست.
ابن قُدامه در «المُغني» (۲/ ۷۴) میگوید: «برای هر نمازگزار بهتر آن است که اذان و اقامه بگوید، مگر آنکه نماز قضا بگزارد یا نمازش در در غیر وقتِ اذان باشد که در آن صورت اذان علنی نمیگوید».
برای مطالعهٔ بیشتر، پاسخ سؤال شمارهٔ (5660 ) و (112033 ) و (112527 ) را ببینید.
والله اعلم.
#فقه_واصول #فقه #عبادات #نماز #نماز_نافله
Forwarded from ️ رَیّان فارسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⏱ #نیم_دقیقه با شیخ محمد صالح المنجد
🎥 حکم ترک نمازهای رواتب چیست؟
https://www.tg-me.com/rayyan_farsi
🎥 حکم ترک نمازهای رواتب چیست؟
https://www.tg-me.com/rayyan_farsi
219751: اگر به جای شخص از دنیا رفته صدقه دهد، آیا اجر صدقه به خود وی هم میرسد؟
✉️ سوال:
بیشتر پاسخهای شما دربارهی مسالهی صدقه به جای میت مبهم است؛ از این نظر که ندیدم توضیح دهید کسی که به جای میت صدقه میدهد خودش چیزی نصیبش میشود؟ یعنی اگر من از این صدقه هیچ اجری نبرم و پاداشش به دیگری برسد چرا باید دیگری را بر خودم ترجیح دهم در حالی که من اجر کامل آن را میخواهم چون آنطور که گمان میکنم دربارهی اعمال آخرت نمیشود ایثار و فداکاری کرد؟ مختصر بگویم: من فکر میکردم ثواب صدقه به خود من هم میرسد و همانند آن به کسی که ثواب را به او اهدا میکنم هم خواهد رسید، حالا اگر اینطور نباشد چرا باید دیگری را بر خودم ترجیح دهم؟ با اینکه پدر فوت شده حق بزرگی بر گردن فرزندش دارد زیرا وی را تربیت کرده و مخارج او را فراهم کرده است.
📝 پاسخ:
الحمدلله.
ثواب صدقهای که به جای میت داده شود به اجماع مسلمانان به او میرسد. پیشتر در پاسخ سوال (42384) به این مساله پرداختهایم.
همینطور ثواب این کار به شخصی که صدقه داده هم میرسد.
دلیل آن روایت امام مسلم در صحیح وی (۱۰۰۴) از عائشه ـ رضی الله عنها ـ است که میگوید: مردی خطاب به پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ گفت: مادرم ناگهانی درگذشته و گمان میکنم اگر میتوانست حرف بزند حتما صدقه میداد؛ آیا اگر به جایش صدقه دهم پاداشی خواهم برد؟
فرمود: آری.
نووی ـ رحمه الله ـ میگوید: این حدیث دال بر جایز بودن صدقه به جای میت و استحباب این کار است، و اینکه ثواب آن به میت میرسد و به وی سود میرساند و همینطور به کسی که [به جای میت] صدقه داده است و مسلمانان بر همهی این موارد اجماع دارند. (شرح صحیح مسلم: ۱۱/ ۸۴).
شیخ بن باز ـ رحمه الله ـ میگوید: «صدقه به میت سود میرساند و امید است که اجری همانند آنچه به میت میرسد به خود شخص صدقه دهنده نیز برسد زیرا او احسان نموده و بخشش کرده و برای همین انتظار است همانند آنچه بخشش کرده به خودش نیز برسد، همانطور که پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ میفرماید: هر که به سوی خیری راهنمایی کند همانند اجر انجام دهندهاش را خواهد داشت پس مومن اگر به خیری دعوت دهد یا برای کسی دیگر کار نیکی انجام دهد امید اجری مانند آن را خواهد دشت، یعنی اگر به جای پدر یا مادرش صدقه دهد یا کاری مانند آن انجام دهد، کسی که برایش صدقه داده شده اجر میبرد و کسی که آن را انجام داده نیز ثواب خواهد برد.
همینطور اگر به جای پدر یا مادرش حج به جای آورد خودش ثواب میبرد و پدر و مادرش نیز اجر خواهند برد و امید است اجر او همانند آنها یا بیشتر باشد، زیرا هم خود کاری که انجام داده نیک بوده و هم صلهی رحم و نیکی به پدر و مادر به حساب میآید. همینطور کارهای دیگر مانندِ آن، و فضل پروردگار گسترده است.
قاعدهی شریعت دربارهی این گونه موارد چنین است که: هرکه در حق دیگری نیکوکاری کند اجری بس بزرگ دارد و اگر کار خیری را به جای دیگری انجام دهد امید این است که پاداشی همانند کسی که برایش نیکی کرده به دست آورد».
فتاوی نور علی الدرب (۱۴/ ۳۱۳).
والله اعلم
منبع: سایت اسلام سوال و جواب
#فقه_واصول #فقه #عبادات #جنایز_و_احکام_قبرستان #اهدای_اعمال_خیر_به_میت
✉️ سوال:
بیشتر پاسخهای شما دربارهی مسالهی صدقه به جای میت مبهم است؛ از این نظر که ندیدم توضیح دهید کسی که به جای میت صدقه میدهد خودش چیزی نصیبش میشود؟ یعنی اگر من از این صدقه هیچ اجری نبرم و پاداشش به دیگری برسد چرا باید دیگری را بر خودم ترجیح دهم در حالی که من اجر کامل آن را میخواهم چون آنطور که گمان میکنم دربارهی اعمال آخرت نمیشود ایثار و فداکاری کرد؟ مختصر بگویم: من فکر میکردم ثواب صدقه به خود من هم میرسد و همانند آن به کسی که ثواب را به او اهدا میکنم هم خواهد رسید، حالا اگر اینطور نباشد چرا باید دیگری را بر خودم ترجیح دهم؟ با اینکه پدر فوت شده حق بزرگی بر گردن فرزندش دارد زیرا وی را تربیت کرده و مخارج او را فراهم کرده است.
📝 پاسخ:
الحمدلله.
ثواب صدقهای که به جای میت داده شود به اجماع مسلمانان به او میرسد. پیشتر در پاسخ سوال (42384) به این مساله پرداختهایم.
همینطور ثواب این کار به شخصی که صدقه داده هم میرسد.
دلیل آن روایت امام مسلم در صحیح وی (۱۰۰۴) از عائشه ـ رضی الله عنها ـ است که میگوید: مردی خطاب به پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ گفت: مادرم ناگهانی درگذشته و گمان میکنم اگر میتوانست حرف بزند حتما صدقه میداد؛ آیا اگر به جایش صدقه دهم پاداشی خواهم برد؟
فرمود: آری.
نووی ـ رحمه الله ـ میگوید: این حدیث دال بر جایز بودن صدقه به جای میت و استحباب این کار است، و اینکه ثواب آن به میت میرسد و به وی سود میرساند و همینطور به کسی که [به جای میت] صدقه داده است و مسلمانان بر همهی این موارد اجماع دارند. (شرح صحیح مسلم: ۱۱/ ۸۴).
شیخ بن باز ـ رحمه الله ـ میگوید: «صدقه به میت سود میرساند و امید است که اجری همانند آنچه به میت میرسد به خود شخص صدقه دهنده نیز برسد زیرا او احسان نموده و بخشش کرده و برای همین انتظار است همانند آنچه بخشش کرده به خودش نیز برسد، همانطور که پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ میفرماید: هر که به سوی خیری راهنمایی کند همانند اجر انجام دهندهاش را خواهد داشت پس مومن اگر به خیری دعوت دهد یا برای کسی دیگر کار نیکی انجام دهد امید اجری مانند آن را خواهد دشت، یعنی اگر به جای پدر یا مادرش صدقه دهد یا کاری مانند آن انجام دهد، کسی که برایش صدقه داده شده اجر میبرد و کسی که آن را انجام داده نیز ثواب خواهد برد.
همینطور اگر به جای پدر یا مادرش حج به جای آورد خودش ثواب میبرد و پدر و مادرش نیز اجر خواهند برد و امید است اجر او همانند آنها یا بیشتر باشد، زیرا هم خود کاری که انجام داده نیک بوده و هم صلهی رحم و نیکی به پدر و مادر به حساب میآید. همینطور کارهای دیگر مانندِ آن، و فضل پروردگار گسترده است.
قاعدهی شریعت دربارهی این گونه موارد چنین است که: هرکه در حق دیگری نیکوکاری کند اجری بس بزرگ دارد و اگر کار خیری را به جای دیگری انجام دهد امید این است که پاداشی همانند کسی که برایش نیکی کرده به دست آورد».
فتاوی نور علی الدرب (۱۴/ ۳۱۳).
والله اعلم
منبع: سایت اسلام سوال و جواب
#فقه_واصول #فقه #عبادات #جنایز_و_احکام_قبرستان #اهدای_اعمال_خیر_به_میت
Forwarded from شیخ محمد صالح المُنَجِّد 🇵🇸
رسول الله ﷺ میفرماید:
آنکه از برادرش در غیاب او دفاع کند، الله او را در دنیا و آخرت یاری میدهد.
(به روایت بیهقی و دیگران)
آنکه از برادرش در غیاب او دفاع کند، الله او را در دنیا و آخرت یاری میدهد.
(به روایت بیهقی و دیگران)
97488: فروش سکهها و اسکناسهای قدیمی به بیش از قیمت آن
✉️ سوال:
سکهها و اسکناسهای قدیمی (مانند ریال عربی و ریال فرانسه) را اگر بخواهیم بفروشیم آیا در هنگام فروش نوعی پول به شمار میآید یا کالایی مانند دیگر کالاها؟
📝 پاسخ:
الحمدلله.
سکههای قدیمی اگر از جنس طلا باشد و با طلا معاوضه شود یا از جنس نقره باشد و با نقره معاوضه شود باید در وزن یکی باشند و در مجلس تحویل گرفته شوند و اگر به غیر جنسش معامله شود مانند آنکه طلا با نقره معاوضه شود یا طلا و نقره داده شود و پول گرفته شود، دریافت و پرداخت باید در مجلس صورت گیرد و در این حالت تساوی دو جنس شرط نیست، زیرا پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ میفرماید: «طلا در برابر طلا و نقره در برابر نقره و گندم در برابر گندم و جو در برابر جو و خرما در برابر خرما و نمک در برابر نمک [باید] مانند به مانند و [از نظر مقدار یکی و] دست به دست [یعنی در مجلس گرفته و تحویل شود نه با تاخیر] پس چون یکی از این اصناف متفاوت شد [یعنی مثلا جو در برابر گندم یا طلا در برابر نقره] هرطور که میخواهید بفروشید [و هم اندازه بودن آن شرط نیست] اگر دست به دست باشد [یعنی در مجلس صورت بگیرد]» به روایت مسلم (۲۹۷۰) از حدیث عُبادة بن الصامت رضی الله عنه.
تا وقتی که از طلا و نقره باشد تفاوتی ندارد که آن سکه اکنون مورد استفاده باشد یا خیر، زیرا بنابر نص طلا و نقره از جملهٔ اصنافی است که ربا دربارهٔ آن جاری است.
اما اگر آن پول از غیر طلا و نقره باشد مانند پول کاغذی یا مسی و مانند آن در صورتی که پول رایج نباشد و دیگر به عنوان پول برای خرید اشیا مورد استفاده قرار نگیرد (مانند سکههای عتیقه) دیگر علت ربا از آن زایل شده و خودش تبدیل به یک کالا شده است بنابراین جایز است که با قیمت مورد توافق خریدار و فروشنده به فروش برسد به شرط آنکه از اسراف و تبذیر خودداری شود زیرا بعضی از مردم پولهای زیادی را خرج خریدن این سکهها و اسکناسهای قدیمی میکنند حال آنکه شریعت به حفظ اموال امر کرده و از هدر دادن آن نهی کرده است.
از شیخ ابن عثیمین ـ رحمه الله ـ دربارهٔ فروش پولهای قدیمی به بیش از قیمت آن پرسیده شد. ایشان چنین پاسخ دادند:
«اشکالی ندارد؛ زیرا پول قدیمی دیگر نوعی نقدینگی نیست بنابراین اگر مثلا نزد او یک ریالی قدیمی باشد یا پنج ریالی یا ده ریالی که تعامل با آن باطل شده [و دیگر مورد استفاده نیست] و خواست آن ده ریال [قدیمی] را به صد ریال بفروشد اشکالی ندارد زیرا این دیگر یک کالا شده و نقدینگی نیست، بنابراین اشکالی ندارد» (لقاءات الباب المفتوح: ۱۸/ ۲۳۳).
والله اعلم.
منبع: اسلام سؤال و جواب
#فقه_واصول #فقه #عبادات #زکات #زکات_کالاهای_تجاری #معاملات #بیوع #ربا
✉️ سوال:
سکهها و اسکناسهای قدیمی (مانند ریال عربی و ریال فرانسه) را اگر بخواهیم بفروشیم آیا در هنگام فروش نوعی پول به شمار میآید یا کالایی مانند دیگر کالاها؟
📝 پاسخ:
الحمدلله.
سکههای قدیمی اگر از جنس طلا باشد و با طلا معاوضه شود یا از جنس نقره باشد و با نقره معاوضه شود باید در وزن یکی باشند و در مجلس تحویل گرفته شوند و اگر به غیر جنسش معامله شود مانند آنکه طلا با نقره معاوضه شود یا طلا و نقره داده شود و پول گرفته شود، دریافت و پرداخت باید در مجلس صورت گیرد و در این حالت تساوی دو جنس شرط نیست، زیرا پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ میفرماید: «طلا در برابر طلا و نقره در برابر نقره و گندم در برابر گندم و جو در برابر جو و خرما در برابر خرما و نمک در برابر نمک [باید] مانند به مانند و [از نظر مقدار یکی و] دست به دست [یعنی در مجلس گرفته و تحویل شود نه با تاخیر] پس چون یکی از این اصناف متفاوت شد [یعنی مثلا جو در برابر گندم یا طلا در برابر نقره] هرطور که میخواهید بفروشید [و هم اندازه بودن آن شرط نیست] اگر دست به دست باشد [یعنی در مجلس صورت بگیرد]» به روایت مسلم (۲۹۷۰) از حدیث عُبادة بن الصامت رضی الله عنه.
تا وقتی که از طلا و نقره باشد تفاوتی ندارد که آن سکه اکنون مورد استفاده باشد یا خیر، زیرا بنابر نص طلا و نقره از جملهٔ اصنافی است که ربا دربارهٔ آن جاری است.
اما اگر آن پول از غیر طلا و نقره باشد مانند پول کاغذی یا مسی و مانند آن در صورتی که پول رایج نباشد و دیگر به عنوان پول برای خرید اشیا مورد استفاده قرار نگیرد (مانند سکههای عتیقه) دیگر علت ربا از آن زایل شده و خودش تبدیل به یک کالا شده است بنابراین جایز است که با قیمت مورد توافق خریدار و فروشنده به فروش برسد به شرط آنکه از اسراف و تبذیر خودداری شود زیرا بعضی از مردم پولهای زیادی را خرج خریدن این سکهها و اسکناسهای قدیمی میکنند حال آنکه شریعت به حفظ اموال امر کرده و از هدر دادن آن نهی کرده است.
از شیخ ابن عثیمین ـ رحمه الله ـ دربارهٔ فروش پولهای قدیمی به بیش از قیمت آن پرسیده شد. ایشان چنین پاسخ دادند:
«اشکالی ندارد؛ زیرا پول قدیمی دیگر نوعی نقدینگی نیست بنابراین اگر مثلا نزد او یک ریالی قدیمی باشد یا پنج ریالی یا ده ریالی که تعامل با آن باطل شده [و دیگر مورد استفاده نیست] و خواست آن ده ریال [قدیمی] را به صد ریال بفروشد اشکالی ندارد زیرا این دیگر یک کالا شده و نقدینگی نیست، بنابراین اشکالی ندارد» (لقاءات الباب المفتوح: ۱۸/ ۲۳۳).
والله اعلم.
منبع: اسلام سؤال و جواب
#فقه_واصول #فقه #عبادات #زکات #زکات_کالاهای_تجاری #معاملات #بیوع #ربا
374139: حکم افزودن به صیغهٔ تکبیر در نماز، مثلا: الله اکبر کبیرا، یا الله اکبر العظیم
✉️ سوال:
آیا جایز است که نام یا صفتی از نامها و صفات و نیک الهی به تکبیرات انتقال در نماز افزوده شود؟ مثلا گفته شود: الله اکبر العظیم یا الله اکبر المُعطی؟
📩 خلاصهٔ پاسخ:
افزودن بر تکبیر جایز نیست و کسی که چنین کند مرتکب نوآوری و بدعت شده اما نمازش درست است.
📝 پاسخ:
الحمدلله.
سنت ثابت متواتر از پیامبر ما ـ صلی الله علیه وسلم ـ این است که ایشان برای احرام (آغاز نماز) و انتقال (تکبیر بین حرکات) الله اکبر میگفتند، بنابراین افزودن بر آن مانند آنکه بگوید: الله اکبر کبیرا، یا الله اکبر العظیم، یا الله اکبر المُعطی، بدعتی است که از صاحبش پذیرفته نمیشود، زیرا پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ میفرماید: «هرکس در این امر ما چیزی را نو بیاورد که از آن نیست، آن [کار] مردود است» به روایت بخاری (۲۶۹۷) و مسلم (۱۷۱۸).
و رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ میفرماید: «هرکس کاری را انجام دهد که امر ما بر آن نیست، آن [کار] پذیرفته نمیشود» به روایت مسلم (۱۷۱۸).
و میفرماید: «زیرا کسانی از شما که پس از من زنده بمانند اختلاف بسیاری خواهند دید، پس سنت من و سنت خلفای هدایت یافتهٔ راشد را دریابید و به آن چنگ زنید و با بن دندان بگیرید و برحذر باشید از امور نوپیدا که هر نوپیدایی بدعت است و هر بدعتی گمراهی است» به روایت ابوداوود (۴۶۰۷) و ترمذی (۲۶۷۶) و ابن ماجه (۴۲).
بدعت حرام است و صاحبش گناهکار میشود اما نمازش اگر این کار را انجام دهد صحیح است، چنانکه علما بیان کردهاند.
نووی ـ رحمه الله ـ در «المجموع» (۳/ ۲۹۲) میگوید: «و اگر تکبیر بگوید و بر آن کلماتی بیفزاید که معنایش را عوض نمیکند و مثلا بگوید: الله اکبر و اجل و اعظم، و الله اکبر کبیرا، و الله اکبر من کل شیء، بدون اختلاف نمازش درست است زیرا تکبیر را گفته و چیزی را بر آن افزوده که [معنای] آن را عوض نمیکند».
بهوتی ـ رحمه الله ـ در «کشاف القناع» (۱/ ۳۳۰) میگوید: «پس اگر بر تکبیر بیفزاید مانند آنکه بگوید: الله اکبر کبیرا، یا الله اکبر واعظم یا الله اکبر و اجل و مانند آن کراهت دارد زیرا بدعت است».
حاصل آنکه:
افزودن بر تکبیر جایز نیست و کسی که چنین کند مرتکب نوآوری و بدعت شده اما نمازش درست است.
والله اعلم.
#فقه_واصول #فقه #عبادات #نماز #روش_نماز
✉️ سوال:
آیا جایز است که نام یا صفتی از نامها و صفات و نیک الهی به تکبیرات انتقال در نماز افزوده شود؟ مثلا گفته شود: الله اکبر العظیم یا الله اکبر المُعطی؟
📩 خلاصهٔ پاسخ:
افزودن بر تکبیر جایز نیست و کسی که چنین کند مرتکب نوآوری و بدعت شده اما نمازش درست است.
📝 پاسخ:
الحمدلله.
سنت ثابت متواتر از پیامبر ما ـ صلی الله علیه وسلم ـ این است که ایشان برای احرام (آغاز نماز) و انتقال (تکبیر بین حرکات) الله اکبر میگفتند، بنابراین افزودن بر آن مانند آنکه بگوید: الله اکبر کبیرا، یا الله اکبر العظیم، یا الله اکبر المُعطی، بدعتی است که از صاحبش پذیرفته نمیشود، زیرا پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ میفرماید: «هرکس در این امر ما چیزی را نو بیاورد که از آن نیست، آن [کار] مردود است» به روایت بخاری (۲۶۹۷) و مسلم (۱۷۱۸).
و رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ میفرماید: «هرکس کاری را انجام دهد که امر ما بر آن نیست، آن [کار] پذیرفته نمیشود» به روایت مسلم (۱۷۱۸).
و میفرماید: «زیرا کسانی از شما که پس از من زنده بمانند اختلاف بسیاری خواهند دید، پس سنت من و سنت خلفای هدایت یافتهٔ راشد را دریابید و به آن چنگ زنید و با بن دندان بگیرید و برحذر باشید از امور نوپیدا که هر نوپیدایی بدعت است و هر بدعتی گمراهی است» به روایت ابوداوود (۴۶۰۷) و ترمذی (۲۶۷۶) و ابن ماجه (۴۲).
بدعت حرام است و صاحبش گناهکار میشود اما نمازش اگر این کار را انجام دهد صحیح است، چنانکه علما بیان کردهاند.
نووی ـ رحمه الله ـ در «المجموع» (۳/ ۲۹۲) میگوید: «و اگر تکبیر بگوید و بر آن کلماتی بیفزاید که معنایش را عوض نمیکند و مثلا بگوید: الله اکبر و اجل و اعظم، و الله اکبر کبیرا، و الله اکبر من کل شیء، بدون اختلاف نمازش درست است زیرا تکبیر را گفته و چیزی را بر آن افزوده که [معنای] آن را عوض نمیکند».
بهوتی ـ رحمه الله ـ در «کشاف القناع» (۱/ ۳۳۰) میگوید: «پس اگر بر تکبیر بیفزاید مانند آنکه بگوید: الله اکبر کبیرا، یا الله اکبر واعظم یا الله اکبر و اجل و مانند آن کراهت دارد زیرا بدعت است».
حاصل آنکه:
افزودن بر تکبیر جایز نیست و کسی که چنین کند مرتکب نوآوری و بدعت شده اما نمازش درست است.
والله اعلم.
#فقه_واصول #فقه #عبادات #نماز #روش_نماز
12411: شروط اعتکاف
✉️ سوال:
اعتکاف چه شروطی دارد و آیا روزه بودن یکی از شروط آن است؟ آیا برای شخص مُعتَکِف عیادت بیمار یا پذیرش دعوت یا انجام کارهای خانه یا تشییع جنازه یا رفتن به کار جایز است؟
📝 پاسخ:
الحمدلله.
اعتکاف در مسجدی که در آن نماز جماعت برگزار میشود مشروع است و اگر برای معتکف نماز جمعه واجب باشد و روز جمعه در مدتی که او اعتکاف میکند باشد باید در مسجدی اعتکاف کند که در آن نماز جمعه برگزار میشود.
برای اعتکاف روزه بودن شرط نیست.
سنت این است که شخص معتکف در اثنای اعتکافش به عیادت بیمار نرود و دعوتی را نپذیرد و کارهای خانواده را انجام ندهد و در تشییع جنازه شرکت نکند و برای رفتن به کارش از مسجد خارج نشود؛ زیرا از عایشه ـ رضی الله عنها ـ روایت است که فرمود: «سنت برای شخص معتکف این است که به عیادت بیماری نرود و شاهد جنازهای نباشد و زنی را لمس نکند و با او نزدیکی نکند و برای نیازی خارج نشود مگر آنچه ضروری است». به روایت ابوداوود (۲۴۷۳).
منبع: اللجنة الدائمة للبحوث والإفتاء (۱۰/۴۱۰)
#فقه_واصول #فقه #عبادات #روزه #اعتکاف
✉️ سوال:
اعتکاف چه شروطی دارد و آیا روزه بودن یکی از شروط آن است؟ آیا برای شخص مُعتَکِف عیادت بیمار یا پذیرش دعوت یا انجام کارهای خانه یا تشییع جنازه یا رفتن به کار جایز است؟
📝 پاسخ:
الحمدلله.
اعتکاف در مسجدی که در آن نماز جماعت برگزار میشود مشروع است و اگر برای معتکف نماز جمعه واجب باشد و روز جمعه در مدتی که او اعتکاف میکند باشد باید در مسجدی اعتکاف کند که در آن نماز جمعه برگزار میشود.
برای اعتکاف روزه بودن شرط نیست.
سنت این است که شخص معتکف در اثنای اعتکافش به عیادت بیمار نرود و دعوتی را نپذیرد و کارهای خانواده را انجام ندهد و در تشییع جنازه شرکت نکند و برای رفتن به کارش از مسجد خارج نشود؛ زیرا از عایشه ـ رضی الله عنها ـ روایت است که فرمود: «سنت برای شخص معتکف این است که به عیادت بیماری نرود و شاهد جنازهای نباشد و زنی را لمس نکند و با او نزدیکی نکند و برای نیازی خارج نشود مگر آنچه ضروری است». به روایت ابوداوود (۲۴۷۳).
منبع: اللجنة الدائمة للبحوث والإفتاء (۱۰/۴۱۰)
#فقه_واصول #فقه #عبادات #روزه #اعتکاف
49002: کمترین مدتزمان اعتکاف
✉️ سوال:
کمترین زمان اعتکاف چقدر است؟ آیا امکان دارد که مدتی کوتاه اعتکاف کنم یا حتما باید چند روز باشد؟
📝 پاسخ:
الحمدلله.
علما در مورد کمترین مدت اعتکاف اقوال گوناگونی دارند.
جمهور علما بر این هستند که حداقل اعتکاف یک لحظه است و این مذهب ابوحنیفه و شافعی و مالک است.
نگا: الدر المحتار (۱/ ۴۴۵)، المجموع (۶/ ۴۸۹)، الإنصاف (۷/ ۵۶۶).
نووی ـ رحمه الله ـ در المجموع (۶/ ۵۱۴) میگوید:
اما حداقل اعتکاف، قول صحیح که جمهور بر آن هستند این است که شرطش ماندن در مسجد است و بسیار و کم آن درست است، حتی ساعتی یا لحظهای.
آنان به ادلهای چند استدلال کردهاند، از جمله:
۱ـ اعتکاف در لغت به معنای ماندن است و این لفظ بر مدت بلند و کوتاه صادق است و در شرع دلیلی نیامده که آن را به مدتی معین محدود سازد.
ابن حزم ـ رحمه الله ـ میگوید: اعتکاف در لغت عرب به معنای اقامت است… بنابراین هر اقامت و ماندنی در مسجد برای الله تعالی و به نیت نزدیکی به او اعتکاف است… چه زمانش کم باشد یا زیاد زیرا قرآن و سنت عددی یا وقتی را معین نکرده است (المحلی: ۵/ ۱۷۹).
۲ـ ابن ابی شیبه از یعلی بن امیه ـ رضی الله عنه ـ روایت کرده که گفت: من ساعتی در مسجد میمانم و هدفم از ماندن چیزی جز اعتکاف نیست. ابن حزم در المحلی (۵/ ۱۷۹) به همین سخن استدلال کرده و حافظ ابن حجر در فتح الباری همین را آورده و دربارهاش سکوت کرده. ساعت به معنای بخشی از زمان است نه ساعتی که اکنون نزد ما معروف است و به معنای شصت دقیقه میباشد.
برخی از علما بر این نظر هستند که مدت اعتکاف حداقل یک روز است و این روایتی از ابوحنیفه و قول برخی از مالکیان است.
شیخ ابن باز در مجموع الفتاوی (۱۵/ ۴۴۱) میگوید:
اعتکاف یعنی ماندن در مسجد به قصد طاعت الله تعالی، چه این مدت زیاد باشد یا کم، زیرا در این باره تا جایی که میدانم چیزی وارد نشده که بیانگر تعیین مدتزمان باشد یا این باشد که یک روز یا دو روز و بیشتر است و این عبادتی است مشروع مگر آنکه [مدتی] را نذر کند که در این صورت به واسطهٔ نذر واجب میشود و در این باره مرد و زن تفاوتی ندارند.
منبع: سایت اسلام سوال و جواب
#فقه_واصول #فقه #عبادات #روزه #اعتکاف
✉️ سوال:
کمترین زمان اعتکاف چقدر است؟ آیا امکان دارد که مدتی کوتاه اعتکاف کنم یا حتما باید چند روز باشد؟
📝 پاسخ:
الحمدلله.
علما در مورد کمترین مدت اعتکاف اقوال گوناگونی دارند.
جمهور علما بر این هستند که حداقل اعتکاف یک لحظه است و این مذهب ابوحنیفه و شافعی و مالک است.
نگا: الدر المحتار (۱/ ۴۴۵)، المجموع (۶/ ۴۸۹)، الإنصاف (۷/ ۵۶۶).
نووی ـ رحمه الله ـ در المجموع (۶/ ۵۱۴) میگوید:
اما حداقل اعتکاف، قول صحیح که جمهور بر آن هستند این است که شرطش ماندن در مسجد است و بسیار و کم آن درست است، حتی ساعتی یا لحظهای.
آنان به ادلهای چند استدلال کردهاند، از جمله:
۱ـ اعتکاف در لغت به معنای ماندن است و این لفظ بر مدت بلند و کوتاه صادق است و در شرع دلیلی نیامده که آن را به مدتی معین محدود سازد.
ابن حزم ـ رحمه الله ـ میگوید: اعتکاف در لغت عرب به معنای اقامت است… بنابراین هر اقامت و ماندنی در مسجد برای الله تعالی و به نیت نزدیکی به او اعتکاف است… چه زمانش کم باشد یا زیاد زیرا قرآن و سنت عددی یا وقتی را معین نکرده است (المحلی: ۵/ ۱۷۹).
۲ـ ابن ابی شیبه از یعلی بن امیه ـ رضی الله عنه ـ روایت کرده که گفت: من ساعتی در مسجد میمانم و هدفم از ماندن چیزی جز اعتکاف نیست. ابن حزم در المحلی (۵/ ۱۷۹) به همین سخن استدلال کرده و حافظ ابن حجر در فتح الباری همین را آورده و دربارهاش سکوت کرده. ساعت به معنای بخشی از زمان است نه ساعتی که اکنون نزد ما معروف است و به معنای شصت دقیقه میباشد.
برخی از علما بر این نظر هستند که مدت اعتکاف حداقل یک روز است و این روایتی از ابوحنیفه و قول برخی از مالکیان است.
شیخ ابن باز در مجموع الفتاوی (۱۵/ ۴۴۱) میگوید:
اعتکاف یعنی ماندن در مسجد به قصد طاعت الله تعالی، چه این مدت زیاد باشد یا کم، زیرا در این باره تا جایی که میدانم چیزی وارد نشده که بیانگر تعیین مدتزمان باشد یا این باشد که یک روز یا دو روز و بیشتر است و این عبادتی است مشروع مگر آنکه [مدتی] را نذر کند که در این صورت به واسطهٔ نذر واجب میشود و در این باره مرد و زن تفاوتی ندارند.
منبع: سایت اسلام سوال و جواب
#فقه_واصول #فقه #عبادات #روزه #اعتکاف
50025: اعتکاف مرد و زن صحیح نیست مگر در مسجد
✉️ سوال:
آیا زن میتواند در خانهاش اعتکاف کند؟
📝 پاسخ:
الحمدلله.
علما بر این اتفاق نظر دارند که اعتکاف مرد صحیح نیست مگر در مسجد، زیرا الله تعالی میفرماید:
وَلا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ [سورهٔ بقره: ۱۸۷]
(و در حالی که در مساجد به اعتکاف نشستهاید با آنان (زنان خود) نزدیکی نکنید).
نگا: «المغنی» (۴/ ۴۶۱).
اما بنابر مذهب جمهور علما، زنان نیز مانند مردان هستند و اعتکافشان تنها در مسجد صحیح است، به دلیل همان آیهٔ پیشین:
وَلا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ [سورهٔ بقره: ۱۸۷]
(و در حالی که در مساجد به اعتکاف نشستهاید با آنان (زنان خود) نزدیکی نکنید).
همچنین برای آنکه همسران پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ از ایشان برای اعتکاف در مسجد اجازه خواستند پس ایشان به آنان اجازه داد و آنان پس از وفات پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ در مسجد اعتکاف میکردند.
حال آنکه اگر اعتکاف زن در خانهاش درست بود پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ آنان را به این کار ارشاد مینمود زیرا مستور ماندن زن در خانهاش بهتر از خارج شدن او به مسجد است.
برخی از علما نیز بر این رای هستند که اعتکاف زن در مسجدِ خانهاش یعنی جایی که در خانهٔ خود آن را به عنوان محل نمازش در نظر گرفته درست است.
اما جمهور علما مانع از این شده میگویند: مسجد خانهاش را مَجازاً مسجد نامیدهاند اما در حقیقت مسجد نیست بنابراین احکام مسجد را نمیگیرد، در نتیجهٔ شخص جُنُب یا حائض میتواند وارد آن شود.
نگا: «المغنی» (۴/ ۴۶۴).
نووی ـ رحمه الله ـ در «المجموع» (۶/ ۵۰۵) میگوید:
«اعتکاف برای مرد و زن درست نیست مگر در مسجد، و در مسجدِ خانهٔ زن یا مسجد خانهٔ مرد که محل خلوت کردن [برای عبادت] است و برای نماز آماده شده، درست نیست».
از شیخ ابن عثیمین ـ رحمه الله ـ در مجموعه فتاوای ایشان (۲۰/ ۲۶۴) پرسیده شد:
زن اگر بخواهد اعتکاف کند باید در کجا به اعتکاف بنشیند؟
پاسخ:
«زن اگر قصد اعتکاف داشت در صورت نبودن محذور شرعی در مسجد به اعتکاف مینشیند و اگر محذور شرعی وجود داشت اعتکاف نمیکند».
و در «الموسوعة الفقهیة» (۵/ ۲۱۲) آمده است:
«دربارهٔ محل اعتکاف زن اختلاف کردهاند؛ جمهور بر این رای است که زن نیز مانند مرد است و اعتکافش تنها در مسجد درست است، بر این اساس اعتکاف او در مسجدِ خانهاش درست نیست، زیرا از ابن عباس ـ رضی الله عنهما ـ روایت شده که دربارهٔ زنی از او پرسیدند که نذر کرده تا در مسجد خانهاش به اعتکاف بنشیند. ایشان فرمودند: بدعت است، و منفورترین اعمال به نزد الله بدعتهاست، و اعتکاف درست نیست مگر در مسجدی که در آن نماز برگزار میشود. و از آنجایی که مسجدِ خانه نه در حقیقت و نه در حکم، مسجد نیست بنابراین جایز است که آن را [با کاری دیگر]ّ تغییر [کاربری] داد و شخص جُنُب میتواند در آن بخوابد و اگر چنین کاری (یعنی به اعتکاف نشستن در خانه) جایز بود مادران مؤمنان ـ رضی الله عنهن ـ ولو برای یک بار انجامش میدادند تا جایز بودن آن را نشان دهند».
منبع: سایت اسلام سوال و جواب
#فقه_واصول #فقه #عبادات #روزه #اعتکاف
✉️ سوال:
آیا زن میتواند در خانهاش اعتکاف کند؟
📝 پاسخ:
الحمدلله.
علما بر این اتفاق نظر دارند که اعتکاف مرد صحیح نیست مگر در مسجد، زیرا الله تعالی میفرماید:
وَلا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ [سورهٔ بقره: ۱۸۷]
(و در حالی که در مساجد به اعتکاف نشستهاید با آنان (زنان خود) نزدیکی نکنید).
نگا: «المغنی» (۴/ ۴۶۱).
اما بنابر مذهب جمهور علما، زنان نیز مانند مردان هستند و اعتکافشان تنها در مسجد صحیح است، به دلیل همان آیهٔ پیشین:
وَلا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ [سورهٔ بقره: ۱۸۷]
(و در حالی که در مساجد به اعتکاف نشستهاید با آنان (زنان خود) نزدیکی نکنید).
همچنین برای آنکه همسران پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ از ایشان برای اعتکاف در مسجد اجازه خواستند پس ایشان به آنان اجازه داد و آنان پس از وفات پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ در مسجد اعتکاف میکردند.
حال آنکه اگر اعتکاف زن در خانهاش درست بود پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ آنان را به این کار ارشاد مینمود زیرا مستور ماندن زن در خانهاش بهتر از خارج شدن او به مسجد است.
برخی از علما نیز بر این رای هستند که اعتکاف زن در مسجدِ خانهاش یعنی جایی که در خانهٔ خود آن را به عنوان محل نمازش در نظر گرفته درست است.
اما جمهور علما مانع از این شده میگویند: مسجد خانهاش را مَجازاً مسجد نامیدهاند اما در حقیقت مسجد نیست بنابراین احکام مسجد را نمیگیرد، در نتیجهٔ شخص جُنُب یا حائض میتواند وارد آن شود.
نگا: «المغنی» (۴/ ۴۶۴).
نووی ـ رحمه الله ـ در «المجموع» (۶/ ۵۰۵) میگوید:
«اعتکاف برای مرد و زن درست نیست مگر در مسجد، و در مسجدِ خانهٔ زن یا مسجد خانهٔ مرد که محل خلوت کردن [برای عبادت] است و برای نماز آماده شده، درست نیست».
از شیخ ابن عثیمین ـ رحمه الله ـ در مجموعه فتاوای ایشان (۲۰/ ۲۶۴) پرسیده شد:
زن اگر بخواهد اعتکاف کند باید در کجا به اعتکاف بنشیند؟
پاسخ:
«زن اگر قصد اعتکاف داشت در صورت نبودن محذور شرعی در مسجد به اعتکاف مینشیند و اگر محذور شرعی وجود داشت اعتکاف نمیکند».
و در «الموسوعة الفقهیة» (۵/ ۲۱۲) آمده است:
«دربارهٔ محل اعتکاف زن اختلاف کردهاند؛ جمهور بر این رای است که زن نیز مانند مرد است و اعتکافش تنها در مسجد درست است، بر این اساس اعتکاف او در مسجدِ خانهاش درست نیست، زیرا از ابن عباس ـ رضی الله عنهما ـ روایت شده که دربارهٔ زنی از او پرسیدند که نذر کرده تا در مسجد خانهاش به اعتکاف بنشیند. ایشان فرمودند: بدعت است، و منفورترین اعمال به نزد الله بدعتهاست، و اعتکاف درست نیست مگر در مسجدی که در آن نماز برگزار میشود. و از آنجایی که مسجدِ خانه نه در حقیقت و نه در حکم، مسجد نیست بنابراین جایز است که آن را [با کاری دیگر]ّ تغییر [کاربری] داد و شخص جُنُب میتواند در آن بخوابد و اگر چنین کاری (یعنی به اعتکاف نشستن در خانه) جایز بود مادران مؤمنان ـ رضی الله عنهن ـ ولو برای یک بار انجامش میدادند تا جایز بودن آن را نشان دهند».
منبع: سایت اسلام سوال و جواب
#فقه_واصول #فقه #عبادات #روزه #اعتکاف
27016: آیا امام مسجد حق جمعآوری زکات فطر را دارد و کجا باید آن را توزیع کرد؟
✉️ سوال:
زکات فطر چه هنگام و کجا توزیع میشود و آیا جایز است که توسط امام مسجد جمعآوری شود سپس بر مستحقان ـ اگرچه بعدا ـ توزیع شود و آیا جایز است که مثلا به مجاهدین در فلسطین فرستاده شود یا در صندوقی برای ساخت مسجد قرار داده شود؟
📝 پاسخ:
الحمدلله.
وقت زکات فطر شب عید تا پیش از نماز عید است.
جایز است که دو یا سه روز پیش از آن خارجش ساخت و باید به فقرای مسلمان در همان سرزمینی که خارج شده داده شود و جایز است که به سرزمینی که مردمش نیازمندی بیشتری دارند منتقل شود و برای امام مسجد و دیگر امانتداران جایز است که آن را جمعآوری کنند و بر فقرا توزیع کنند؛ اما باید پیش از نماز عید به مستحقانش برسد و مقدار آن تابع تورم نیست بلکه شرع آن را بر اساس صاع (یک پیمانه که تقریبا برابر با سه کیلو است) مشخص کرده. و کسی که برای خودش و کسانی که تحت نفقهٔ او هستند تنها قوت یک روزش را دارد [و بیشتر از آن ندارد] زکات فطر از او ساقط میشود و قرار دادن زکات فطر برای ساخت مسجد یا دیگر پروژههای خیریه جایز نیست.
و بالله التوفیق.
منبع: اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء (۹/ ۳۶۹)
#فقه_واصول #فقه #عبادات #زکات #زکات_فطر
✉️ سوال:
زکات فطر چه هنگام و کجا توزیع میشود و آیا جایز است که توسط امام مسجد جمعآوری شود سپس بر مستحقان ـ اگرچه بعدا ـ توزیع شود و آیا جایز است که مثلا به مجاهدین در فلسطین فرستاده شود یا در صندوقی برای ساخت مسجد قرار داده شود؟
📝 پاسخ:
الحمدلله.
وقت زکات فطر شب عید تا پیش از نماز عید است.
جایز است که دو یا سه روز پیش از آن خارجش ساخت و باید به فقرای مسلمان در همان سرزمینی که خارج شده داده شود و جایز است که به سرزمینی که مردمش نیازمندی بیشتری دارند منتقل شود و برای امام مسجد و دیگر امانتداران جایز است که آن را جمعآوری کنند و بر فقرا توزیع کنند؛ اما باید پیش از نماز عید به مستحقانش برسد و مقدار آن تابع تورم نیست بلکه شرع آن را بر اساس صاع (یک پیمانه که تقریبا برابر با سه کیلو است) مشخص کرده. و کسی که برای خودش و کسانی که تحت نفقهٔ او هستند تنها قوت یک روزش را دارد [و بیشتر از آن ندارد] زکات فطر از او ساقط میشود و قرار دادن زکات فطر برای ساخت مسجد یا دیگر پروژههای خیریه جایز نیست.
و بالله التوفیق.
منبع: اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء (۹/ ۳۶۹)
#فقه_واصول #فقه #عبادات #زکات #زکات_فطر
262254: حکم دعا به غیر عربی در نماز و خارج از نماز
✉️سوال:
در فتاوای شما دربارهٔ حکم دعا به زبان انگلیسی در سجدهٔ نماز فرض جستجو کردم اما پاسخها متفاوت بود. پاسخهای شمارهٔ (11588) و (20953) را ببینید. بنابراین خواهشمندم این مسئله را توضیح دهید. سؤال دوم من این است: حکم دعای غیر ماًثور (دعایی که در قرآن و سنت نیامده) به زبان و گویش و روش خود ما - چه به عربی و چه به غیر عربی - چیست؟ آیا از آنجایی که الله عزوجل همهٔ زبانها را میداند دعا به هر زبانی جایز است؟
📩خلاصهی پاسخ:
دعا به غیر عربی برای کسی که زبانش چنین است جایز است به ویژه اگر آموختن عربی برایش دشوار باشد و او میتواند هر خیری از خیرات دنیا و آخرت را که میخواهد در دعایش بخواهد و شرط نیست که آن دعا مأثور باشد.
📝پاسخ:
الحمدلله.
اولا: دربارهٔ دعا به غیر عربی در نماز، علما اختلاف دارند. برخی این را حرام میدانند و برخی مکروه و برخی این را برای کسی که نمیتواند به عربی دعا کند جایز دانستهاند.
و پاسخهایی که در سایت ما آماده در تضاد با یکدیگر نیستند، زیرا ما برای کسی که نمیتواند به عربی دعا کند در پاسخ شمارهٔ (20953) قول به جواز را برگزیدهایم.
اما پاسخ شمارهٔ (11588) فتوای شیخ عبدالکریم الخضیر - حفظه الله - است و اصل در نقل فتوا از علما این است که فتوا چنان که هست نقل شود
حتی اگر مخالف چیزی باشد که سایت برگزیده است.
اقوال فقها دربارهٔ این مسئله چنین است:
آنچه از احناف دربارهٔ دعا به غیر عربی آمده کراهت است؛ زیرا عمر ـ رضی الله عنه ـ از رطانت اعاجم نهی کردند و رطانت چنانکه در فرهنگ لغت آمده سخن گفتن به زبان غیر عربی است. ظاهر این تعلیل چنین است که دعا به غیر عربی خلاف اولی است و کراهت اینجا کراهت تنزیه است
[نه کراهت تحریم].
و بعید نیست که دعا به غیر عربی در نماز مکروه تحریمی باشد و در خارج از نماز مکروه تحریمی.
مالکیان اما چنانکه ابن عابدین از قرافی نقل کرده دعا به غیر عربی را حرام میدانند و تعلیلشان چنین است که این منافی بزرگداشت است، اما لقانی این سخن قرافی را مقید به زبان غیر عربی که معنای ناشناختهای دارد دانسته و این را از تعلیل او برداشت کرده زیرا دربر دارندهٔ چیزی است که منافی جلال پروردگار است.
اما اگر معنای آن را بداند استفاده از آن در نماز و غیر نماز به طور مطلق جایز است، به دلیل این سخن حق تعالی که میفرماید:
وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا [بقره: ۳۱]
(و الله همهٔ نامها را به آدم آموخت)
و این سخن حق تعالی که میفرماید:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ [ابراهیم: ۴]
(و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم)
و این همان چیزی است که دسوقی نیز به صراحت بیان کرده است.
شافعیان در این باره تفصیل دارند و میگویند: دعا در نماز یا دعای مأثور است (در قرآن و سنت آمده) و یا غیر مأثور.
و دعای مأثور بر سه وجه است:
صحیحترین وجه که مذهب حنبلیان نیز چنین است اینگونه است که برای کسی که عربی نمیداند [گفتن دعای مأثور] به غیر عربی جایز است اما برای کسی که عربی میداند جایز نیست و اگر چنین کند نمازش باطل میشود.
وجه دوم این است که برای هرکه عربی نمیداند و غیر او جایز است.
و بر اساس وجه سوم برای هیچیک از آنان جایز نیست زیرا ضرورتی به آن نیست.
اما دعای غیر مأثور در نماز: به طور قاطع اختراع چنین دعایی و گفتن آن در نماز جایز نیست.
اما سایر اذکار مانند تشهد نخست و درود بر پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ در آن و قنوت و تسبیح در رکوع و سجده و تکبیرهای انتقال، بر اساس جواز دعا به غیر عربی من باب اولی جایز است.
وگرنه دربارهٔ جایز بودن آن برای شخصی که [از خواندن آن به عربی] ناتوان است چند وجه است:
صحیحترین آن جواز است و وجه دوم عدم جواز است و قول سوم این است که در آنچه با سجدهٔ سهو جبران میشود جایز است».
ثانیا:
برای انسان جایز است که دعای غیر مأثور را که شامل هر خواستهٔ مباحی بدون از حد به در شدن در دعا و گناه و قطع صلهٔ رحم باشد، ولو به عربی عامیانه یا به غیر عربی در خارج از نماز و در نماز - در صورت ندانستن عربی - بگوید.
شکی در این نیست که دعای مأثور خیر بسیار بزرگی دارد اما شاید انسان نیاز داشته باشد که برای خودش یا کسی که دوستش دارد چیزی از خیر دنیا و آخرت بخواهد یا از الله بخواهد که زیان و شری را از او دور سازد و این بابی است وسیع و امر آن آسان است و لازم نیست که به دعای مأثور پایبند بماند.
مدار دعا بر حضور قلب و روی آوردن صادقانه به الله تعالی است - به هر زبانی که باشد - و الله تعالی همهٔ صداها را میشنود و زبانها را میداند و ذرهای در آسمانها و زمین از او پنهان نمیماند.
ادامه در پست بعد:
✉️سوال:
در فتاوای شما دربارهٔ حکم دعا به زبان انگلیسی در سجدهٔ نماز فرض جستجو کردم اما پاسخها متفاوت بود. پاسخهای شمارهٔ (11588) و (20953) را ببینید. بنابراین خواهشمندم این مسئله را توضیح دهید. سؤال دوم من این است: حکم دعای غیر ماًثور (دعایی که در قرآن و سنت نیامده) به زبان و گویش و روش خود ما - چه به عربی و چه به غیر عربی - چیست؟ آیا از آنجایی که الله عزوجل همهٔ زبانها را میداند دعا به هر زبانی جایز است؟
📩خلاصهی پاسخ:
دعا به غیر عربی برای کسی که زبانش چنین است جایز است به ویژه اگر آموختن عربی برایش دشوار باشد و او میتواند هر خیری از خیرات دنیا و آخرت را که میخواهد در دعایش بخواهد و شرط نیست که آن دعا مأثور باشد.
📝پاسخ:
الحمدلله.
اولا: دربارهٔ دعا به غیر عربی در نماز، علما اختلاف دارند. برخی این را حرام میدانند و برخی مکروه و برخی این را برای کسی که نمیتواند به عربی دعا کند جایز دانستهاند.
و پاسخهایی که در سایت ما آماده در تضاد با یکدیگر نیستند، زیرا ما برای کسی که نمیتواند به عربی دعا کند در پاسخ شمارهٔ (20953) قول به جواز را برگزیدهایم.
اما پاسخ شمارهٔ (11588) فتوای شیخ عبدالکریم الخضیر - حفظه الله - است و اصل در نقل فتوا از علما این است که فتوا چنان که هست نقل شود
حتی اگر مخالف چیزی باشد که سایت برگزیده است.
اقوال فقها دربارهٔ این مسئله چنین است:
آنچه از احناف دربارهٔ دعا به غیر عربی آمده کراهت است؛ زیرا عمر ـ رضی الله عنه ـ از رطانت اعاجم نهی کردند و رطانت چنانکه در فرهنگ لغت آمده سخن گفتن به زبان غیر عربی است. ظاهر این تعلیل چنین است که دعا به غیر عربی خلاف اولی است و کراهت اینجا کراهت تنزیه است
[نه کراهت تحریم].
و بعید نیست که دعا به غیر عربی در نماز مکروه تحریمی باشد و در خارج از نماز مکروه تحریمی.
مالکیان اما چنانکه ابن عابدین از قرافی نقل کرده دعا به غیر عربی را حرام میدانند و تعلیلشان چنین است که این منافی بزرگداشت است، اما لقانی این سخن قرافی را مقید به زبان غیر عربی که معنای ناشناختهای دارد دانسته و این را از تعلیل او برداشت کرده زیرا دربر دارندهٔ چیزی است که منافی جلال پروردگار است.
اما اگر معنای آن را بداند استفاده از آن در نماز و غیر نماز به طور مطلق جایز است، به دلیل این سخن حق تعالی که میفرماید:
وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا [بقره: ۳۱]
(و الله همهٔ نامها را به آدم آموخت)
و این سخن حق تعالی که میفرماید:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ [ابراهیم: ۴]
(و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم)
و این همان چیزی است که دسوقی نیز به صراحت بیان کرده است.
شافعیان در این باره تفصیل دارند و میگویند: دعا در نماز یا دعای مأثور است (در قرآن و سنت آمده) و یا غیر مأثور.
و دعای مأثور بر سه وجه است:
صحیحترین وجه که مذهب حنبلیان نیز چنین است اینگونه است که برای کسی که عربی نمیداند [گفتن دعای مأثور] به غیر عربی جایز است اما برای کسی که عربی میداند جایز نیست و اگر چنین کند نمازش باطل میشود.
وجه دوم این است که برای هرکه عربی نمیداند و غیر او جایز است.
و بر اساس وجه سوم برای هیچیک از آنان جایز نیست زیرا ضرورتی به آن نیست.
اما دعای غیر مأثور در نماز: به طور قاطع اختراع چنین دعایی و گفتن آن در نماز جایز نیست.
اما سایر اذکار مانند تشهد نخست و درود بر پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ در آن و قنوت و تسبیح در رکوع و سجده و تکبیرهای انتقال، بر اساس جواز دعا به غیر عربی من باب اولی جایز است.
وگرنه دربارهٔ جایز بودن آن برای شخصی که [از خواندن آن به عربی] ناتوان است چند وجه است:
صحیحترین آن جواز است و وجه دوم عدم جواز است و قول سوم این است که در آنچه با سجدهٔ سهو جبران میشود جایز است».
ثانیا:
برای انسان جایز است که دعای غیر مأثور را که شامل هر خواستهٔ مباحی بدون از حد به در شدن در دعا و گناه و قطع صلهٔ رحم باشد، ولو به عربی عامیانه یا به غیر عربی در خارج از نماز و در نماز - در صورت ندانستن عربی - بگوید.
شکی در این نیست که دعای مأثور خیر بسیار بزرگی دارد اما شاید انسان نیاز داشته باشد که برای خودش یا کسی که دوستش دارد چیزی از خیر دنیا و آخرت بخواهد یا از الله بخواهد که زیان و شری را از او دور سازد و این بابی است وسیع و امر آن آسان است و لازم نیست که به دعای مأثور پایبند بماند.
مدار دعا بر حضور قلب و روی آوردن صادقانه به الله تعالی است - به هر زبانی که باشد - و الله تعالی همهٔ صداها را میشنود و زبانها را میداند و ذرهای در آسمانها و زمین از او پنهان نمیماند.
ادامه در پست بعد:
ادامه پست قبل (بخش دوم)
شیخ الاسلام ابن تیمیه ـ رحمه الله ـ میگوید: «اما آنکه مخلصانه الله را با دعایی جایز به فریاد بخواند، الله دعایش را شنیده و اجابت میکند، چه این دعا به عربی [خالص] باشد یا ملحون و دارای اشکال…
بلکه برای دعا کننده شایسته آن است که اگر اِعراب و درست گفتن عربی [طبق قواعد اعراب] برایش آسان نیست برای [درستی] اِعراب تکلف نورزد.
یکی از سلف میگوید: هرگاه اِعراب بیاید، خشوع میرود.
این مانند مکروه دانستن سجع مکلف در دعاست، اما اگر سجع بدون تکلف باشد اشکالی ندارد.
زیرا اصلِ دعا از دل است و زبان تابع دل است و کسی که همهٔ توجهش در دعا این باشد که زبانش به درستی کلمات [و اعراب و دستور زبان] را ادا نماید، توجه دلش ضعیف میشود.
برای همین شخص درمانده چنان با دلش دعا میکند که برایش گشایش حاصل میشود بدون آنکه از پیش آن دعا را حاضر کرده باشد و این چیزی است که هر مؤمنی با دلش به آن پی میبرد.
و دعا هم به عربی و هم به غیر عربی جایز است.
الله تعالی نیز قصد دعاکننده و مرادش را میداند حتی اگر زبانش را [به بیان صحیح کلمات] استوار نکرده باشد چرا که او همهٔ صداها را با اختلاف زبانها و تنوع نیازها میداند» (الفتاوی الکبری: ۲/ ۴۲۴).
از جمله ادلهٔ دال بر جایز بودن دعای غیر مأثور در نماز، این سخن پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ است که میفرماید: «سپس هر خواستهای را که میخواهد برمیگزیند» و در لفظی دیگر: «سپس از دعا هر آنچه را که پسندید برمیگزیند و با آن دعا میکند» به روایت بخاری (۸۳۵) و مسلم (۴۰۲)
و این دربارهٔ دعای پیش از سلام نماز
[پس از تشهد] است.
شیخ ابن باز ـ رحمه الله ـ میگوید: «احادیث در این معنا پرشمار است و این نشان میدهد که در این مواضع مشروع است که مسلمان هر چه را دوست دارد چه متعلق به آخرت باشد و چه متعلق به منافع دنیوی در دعایش بیاورد، به شرط آنکه دعایش شامل گناه و قطع رابطهٔ خویشاوندی نباشد، و بهتر آن است که دعاهای مأثوری که از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ نقل شده را بسیار بگوید»
(فتاوی الشیخ ابن باز (۱۱/ ۱۷۲).
خلاصه آنکه:
دعا به غیر عربی در نماز برای کسی که زبانش این است (غیر عربی است) جایز است، به ویژه اگر آموختن عربی برایش دشوار باشد.
و او میتواند هر چه از خیر دنیا و آخرت را که میخواهد در دعایش بگوید و شرط نیست که دعایش مأثور باشد.
والله اعلم.
#فقه_واصول #فقه #عبادات #نماز #روش_نماز #دعا
شیخ الاسلام ابن تیمیه ـ رحمه الله ـ میگوید: «اما آنکه مخلصانه الله را با دعایی جایز به فریاد بخواند، الله دعایش را شنیده و اجابت میکند، چه این دعا به عربی [خالص] باشد یا ملحون و دارای اشکال…
بلکه برای دعا کننده شایسته آن است که اگر اِعراب و درست گفتن عربی [طبق قواعد اعراب] برایش آسان نیست برای [درستی] اِعراب تکلف نورزد.
یکی از سلف میگوید: هرگاه اِعراب بیاید، خشوع میرود.
این مانند مکروه دانستن سجع مکلف در دعاست، اما اگر سجع بدون تکلف باشد اشکالی ندارد.
زیرا اصلِ دعا از دل است و زبان تابع دل است و کسی که همهٔ توجهش در دعا این باشد که زبانش به درستی کلمات [و اعراب و دستور زبان] را ادا نماید، توجه دلش ضعیف میشود.
برای همین شخص درمانده چنان با دلش دعا میکند که برایش گشایش حاصل میشود بدون آنکه از پیش آن دعا را حاضر کرده باشد و این چیزی است که هر مؤمنی با دلش به آن پی میبرد.
و دعا هم به عربی و هم به غیر عربی جایز است.
الله تعالی نیز قصد دعاکننده و مرادش را میداند حتی اگر زبانش را [به بیان صحیح کلمات] استوار نکرده باشد چرا که او همهٔ صداها را با اختلاف زبانها و تنوع نیازها میداند» (الفتاوی الکبری: ۲/ ۴۲۴).
از جمله ادلهٔ دال بر جایز بودن دعای غیر مأثور در نماز، این سخن پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ است که میفرماید: «سپس هر خواستهای را که میخواهد برمیگزیند» و در لفظی دیگر: «سپس از دعا هر آنچه را که پسندید برمیگزیند و با آن دعا میکند» به روایت بخاری (۸۳۵) و مسلم (۴۰۲)
و این دربارهٔ دعای پیش از سلام نماز
[پس از تشهد] است.
شیخ ابن باز ـ رحمه الله ـ میگوید: «احادیث در این معنا پرشمار است و این نشان میدهد که در این مواضع مشروع است که مسلمان هر چه را دوست دارد چه متعلق به آخرت باشد و چه متعلق به منافع دنیوی در دعایش بیاورد، به شرط آنکه دعایش شامل گناه و قطع رابطهٔ خویشاوندی نباشد، و بهتر آن است که دعاهای مأثوری که از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ نقل شده را بسیار بگوید»
(فتاوی الشیخ ابن باز (۱۱/ ۱۷۲).
خلاصه آنکه:
دعا به غیر عربی در نماز برای کسی که زبانش این است (غیر عربی است) جایز است، به ویژه اگر آموختن عربی برایش دشوار باشد.
و او میتواند هر چه از خیر دنیا و آخرت را که میخواهد در دعایش بگوید و شرط نیست که دعایش مأثور باشد.
والله اعلم.
#فقه_واصول #فقه #عبادات #نماز #روش_نماز #دعا