Telegram Web Link
Forwarded from عکس نگار
💠امام شافعی رحمه الله می فرمایند:

✍️اگر خواهان اصلاح قلبت؛فرزندت؛ برادرت یا اصلاح هر شخص دیگری می‌باشی...

📖 او را در باغ قرآن و در میان یاران قرآن قرار بده



🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
💞فضیلت صلوات درشب وروز جمعه💞

پیامبر ﷺ فرمودند:
💖در روز و شب جمعه بر من صلوات بفرستید، و هر کس بر من صلوات بفرستد، خداوند ۱۰ بار بر او صلوات می‌فرستد.» [رواه بيهقی/5994]💖


💞اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد
اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد، كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آل إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد💕
Forwarded from اتچ بات
من این جمله از علی «رض» را خوب به خاطرم سپرده ام که گفت:

دو روز در زندگی انسان هست، روزی که در آن مرگ سرنوشت تو نیست،و روزی که مرگ سرنوشت توست

من از روز اول نمیترسم چون مرگ سرنوشتم نیست پس کسی نمی تواند به من آسیبی برساند

از روز دوم هم نمیترسم چون اگر تقدیرم باشد نمی توانم از آن جلوگیری کنم.

👈🏻یحیی سنوار
فقدان رهبران (درباره‌ی رهبران مسلمان، بخوانید شهادت رهبران) هیچگاه عادی نمی‌شود. به اتفاقی معمولی و قابل پذیرش تبدیل نمی‌شود. نه فقط برای انسان مسلمان؛ بلکه در میان تمام انسان‌ها و تمام اندیشه‌ها همواره همین‌گونه بوده است. چه بسی در غیر مسلمانان شدیدتر هم باشد.
مسأله‌ی از دست دادن رهبر، به حدی مهم است که بخشی از کلام اذلی خداوند به آن اختصاص داده شده است. به محض این رخداد، زنجیره و آبشاری از احساسات به جریان می‌افتد. چنین رخدادی پتانسیل این را دارد که انسان را به کلی ناامید کند، از ریل خارج کند و میدان هم به کلی خالی شود. پر واضح است که دین کامل خداوندی، برای چنین حالتی، هدایتِ خود را به مسلمان عطا کرده است.

۱. ابتدا آیات ۱۴۴ تا ۱۵۰ آل عمران را بخوانید.
لب کلام در آیه‌ی اول و آخرِ این قسمت است:
"شهادت محمد هم شما را از میدان خارج نکند، چون رهبر جامعه‌ی اسلامی، الله است (و الله پایدار است)"

۲. آیات ۱۷۶ و ۱۷۷ آل عمران را بخوانید.
لب کلام این است:
" شدت و سرعت پیشروی کفر نباید شما را نگران کند یا بترساند. چون آنان هرگز نمی‌توانند به الله آسیب برسانند."

ملاحظه می‌فرمایید که باز هم نگرانی و ترس را این‌گونه از بین می‌برد، که دشمنی آنان با الله است، و الله هم از هیچ‌چیز آسیب نمی‌بیند.

انسان مسلمان با این هدایت و معیار الهی، متوجه می‌شود که باید دل‌نگرانی خود را، از جان و مال خود و همراهانش، به قیامت معطوف کند.
دشمنیِ دشمنان به نتیجه نمی‌رسد، زیرا الله در جبهه‌ی مقابل آنان است، رهبر این دین و این میدان الله است.
و إنَّ الله حیٌ لایموت...
انتشار آن تصویر و تصاویر بعد از آن اشتباه محض یهودیان بود. آنان درک درستی از طرز فکر مسلمانان ندارند و شاید آنان را هم در دنیادوستی به کیش خود می‌پندارند. مسلمان شاید دنیادوست شود اما بذری در درون هر مسلمانی هست که ممکن است به راحتی بیدار شود. شکست ۱۹۶۷ باعث موج گرایش به دین در دهه‌های بعد از آن شد. کسانی بعدها به علم و مقاومت پیوستند که به نظر می‌آمد هیچ تعلق خاطری به دین ندارند.

کتابچهٔ اذکار کنار اسلحه و ساعت کاسیو... و مردی که در حال نبرد کشته شده نه در پناهگاهی زیر زمینی. آن تصاویر خیلی الهام‌بخش بود و من تقریبا مطمئنم برای انتشار آن پشیمان خواهند شد یا شاید این مسئله نتیجهٔ ناهماهنگی باشد. شاید هم بعدا بخواهند ادعا کنند که شهادت سنوار «هدفمند» بوده نه اتفاقی اما آب ریخته را نمی‌شود برگرداند.
پیامبر اسلام ص. در روایتی صحیح می‌فرمایند:

﴿أفضلُ الشهداءِ الذين يُقاتِلونَ في الصفِّ الأولِ فلا يلْفتونَ وجوهَهم حتى يُقتلوا ، أولئك يتَلَبَّطونَ في الغَرفِ العُلى من الجنةِ ، يضحكُ إليهم ربُّك ، فإذا ضحِك ربُّك إلى عبدٍ في موطنٍ فلا حسابَ عليه
«بهترین شهیدان، آنانی هستند که در صفوف اول نبرد می‌جنگند و هرگز سرشان را به‌سوی دیگری نمی‌چرخانند تا زمانی که به شهادت برسند. آنان در بالاترین درجات بهشت جا دارند و پروردگارشان به آنان لبخند می‌زند. و هنگامی که پروردگارت به بنده‌ای در مکانی لبخند بزند، دیگر حسابی بر او نخواهد بود».

عبارت ﴿فلا يلْفتونَ وجوهَهم حتى يُقتلوا﴾ به این معناست که آن شهیدان در نبرد به‌طور کامل متمرکز بر هدف خود هستند و توجهی به خطرات و تهدیدات اطراف ندارند. این تعبیر نشان‌دهنده‌ی فداکاری و اراده‌ی قوی آن‌هاست که در مواجهه با دشمن، هیچ‌گونه تردید یا تزلزلی به دل راه نمی‌دهند و فقط به انجام وظیفه‌ی خود و مبارزه برای هدفشان فکر می‌کنند. این عبارت بر عزم و اراده‌ی راسخ آن‌ها در میدان جنگ تأکید دارد.
این یکی از دو نیکی است: یا پیروزی و یا شهادت در راه خدا. به همین دلیل مردان به میدان‌های نبرد شتاب می‌کنند.

خداوندا، بنده‌ات «یحیی السنوار» را رحمت کن و گناهانش را ببخش، جهادش را بپذیر و او را به جمع دوستان گرامی‌ات ملحق کن، به کاروان‌هایی که به سوی تو با دریاهایی از خون روانه شده‌اند.

یک فرمانده به شهادت می‌رسد و هزاران فرمانده دیگر به‌دنبال او خواهند آمد... «اگر زید کشته شود، جعفر جای او را می‌گیرد و اگر جعفر کشته شود، عبدالله بن رواحه برمی‌خیزد»، و اینچنین از ابتدا بوده است، از زمانی که شیخ ما احمد یاسین جوانان را تربیت می‌کرد... و این مسیر از زمانی که پرچم اسلام در مکه برافراشته شد، همین‌گونه بوده است. از زمانی که امت، کسانی را از دست داده که مانندشان تا روز قیامت دیگر نخواهند آمد، تا آن‌جا که پیامبر ص  نیز مورد فقدان قرار گرفت.

این است شام، سرزمین مبارک خدا، که زنانش تنها فرزند نمی‌زایند، بلکه از رحم‌های خود فرماندهانی دلیر به دنیا می‌آورند...

یک نفر به شهادت می‌رسد و هزار نفر به‌دنبال او می‌آیند... پس ای بندگان خدا، استقامت ورزید.
صحنه‌ی پرتاب تکه چوبی توسط فرمانده السنوار به سوی یک پهپاد، در حالی که مجروح شده بود، حکایت از تمکین او به قول خداوند متعال دارد که می‌فرماید:

﴿فَقَٰتِلۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفۡسَكَۚ وَحَرِّضِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَۖ عَسَى ٱللَّهُ أَن يَكُفَّ بَأۡسَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۚ وَٱللَّهُ أَشَدُّ بَأۡسٗا وَأَشَدُّ تَنكِيلٗا﴾
«پس ای پیامبر، در راه الله جهاد کن. تو عهده‌دارِ کسی جز خود نیستی اما مؤمنان را (نیز به جهاد) تشویق کن. امید است که الله آسیب کافران را از شما بازدارد؛ و الله قدرتش، بیشتر و کیفرش سخت‌تر است».

این صحنه‌ایست که باید هر مسلمان مخلصی را وادار کند تا با  آنچه در توان دارد حتی اگر یک تیر باشد، در این نبرد مشارکت کند؛ زیرا این نبرد حق و باطل‌ست که در آن دشمن صهیوصلیبی با رژیم‌های مستبد به منظور درهم شکستن و تحقیر امت مسلمان با هم پیمان بسته‌اند...

جنگی که کمتر از جنگ های صلیبی و تهاجمات تاتارها نیست... نبردی که در آن افکار بدخواهانه و روایت های مزدورانه در ناامید کردن توده‌ها و سست کردن آن‌ها از راه‌های مختلف نقش دارند...

نبردی محوری در مسیر تاریخ... و نبردی سنگین و پرهزینه... اما از مبارزه در این میدان، گریزی نیست!
اگر بهشتی که سقفش عرش خدای رحمان است و اهلش پیامبران و صدیقین و شهدا هستند، با دعا به دست می آید...

پس چگونه ناامید میشوی و آرزوهای بیهوده میکنی در دنیایی که نزد الله به اندازه پشه ایی ارزش ندارد!...

Forwarded from عکس نگار
📜 پیروزی مجاهد؛ تصویری برای تاریخ

سربازان اشغالگر می‌توانستند جلیقه نظامی‌اش را از تنش درآورند و جسدش را به یکی از تونل‌ها ببرند، در کنار انبوهی از غذا و پول.

آن‌ها حتی می‌توانستند جسدش را در لباس زنان بپوشانند.

آری، می‌توانستند چنین کنند و حتی کارهای بیشتری نیز انجام دهند، اما خداوند اراده کرد که آن‌ها با دستان خود پیروزی او را ثبت کنند و تصویری برای تاریخ، مردم، و بشریت بسازند؛ تصویری از پیروزی خون بر شمشیر و پیروزی جسم بر آتش، همان‌گونه که اصحاب الاخدود بر آتش اخدود پیروز شدند.

این تصویر از شیخی است که با بدنی نحیف و سن نزدیک به شصت سال، جلیقه، اسلحه، تپانچه و نارنجک‌های خود را بر تن داشت تا به امت بگوید که آزادی پایداری و عزم راسخ است.
Forwarded from اتچ بات
این یک جنگ دینی است. اگر مسلمانی ولی قلبت برای غزه و مسجد الاقصی نمی‌تپد، در ایمان خود شک کن..‌.
Forwarded from عکس نگار
کیتلین جان استون نویسنده استرالیایی:

‏او با یک دست، در حال نبرد با سربازها، پهبادها، و یک تانک لعنتی بود! مردهای غربی درحال رویاپردازی درباره چنین مرگی خودارضایی می‌کنند و آخرش در خانه‌ی سالمندان به دلیل پارکینسون و با معده‌ای پر از کاستارد وانیلی می‌میرند.
به شما ها نمی‌رسد که بخواهید به او بزدل خطاب کنید.
๋→◦.̣̣̣̣̉ دًِختًِرًِاًِنًِ اًِسًِلًِاًِمًِ ۲ ̣̣̣̣̉.◦←๋
‍ کیتلین جان استون نویسنده استرالیایی: ‏او با یک دست، در حال نبرد با سربازها، پهبادها، و یک تانک لعنتی بود! مردهای غربی درحال رویاپردازی درباره چنین مرگی خودارضایی می‌کنند و آخرش در خانه‌ی سالمندان به دلیل پارکینسون و با معده‌ای پر از کاستارد وانیلی می‌میرند.…
سکانس پایانی قهرمان

🔹آن‌طور که دشمن گفته و تصاویر نشان می‌دهند، سکانس پایانی قهرمانِ قصه ما این‌گونه بوده: پیرمرد، تنها بود و بی‌کس و البته شجاع و نترس. جوان‌های دشمن محاصره‌اش کردند ولی قهرمان، تا آخرین گلوله جنگید. نیروهای تیپ ویژه، از او ترسیدند و با  تانک به سمت او شلیک کردند. زانوی چپش کاملا خرد شد، ساعد دست راست هم شکست، انگشت سبابه دست چپ هم قطع شد؛ اما او تسلیم نشد. فرمانده نیروهای ویژه تلاش کرد با نیروهایش از پله‌ها بالا رفته و بر قهرمانِ زخمی و بی‌رمق، پیروز شود؛ اما او با نارنجک این‌ها را عقب راند.

🔹شکستگی استخوان‌ها و خون‌ریزی‌، رمق از قهرمان ربوده بود. کوادکوپتر وارد ساختمان شد تا بدانند این مرد تسلیم ناپذیر کیست؟ اما او در تنهایی و جراحت هم کاملا باهوش و زرنگ بود: چهره‌اش را با چفیه‌ای پوشانده بود و با همان درد شدید، کوادکوپتر را فراری داد.

🔹تک‌تیرانداز دشمن به پیشانی‌اش شلیک کرد اما خونی بر صورتش نریخته، یعنی خون‌ریزی خیلی شدید بوده و خونی در بدن نداشته. در نهایت مجددا تانک دشمن گلوله دیگری شلیک کرد و طبقه دوم آوار شد. نیروهای ویژه، هنوز جرأت نزدیک شدن به قهرمان در طبقه دوم را نداشتند و او را رها کردند. یک روز بعد و پس از تمام شدن همه چیز، بالاخره بالا رفتند و قهرمانی را دیدند که در کنار سلاح و کتاب دعای‌ش به شهادت رسیده است.

🔹فیلمنامه و دکوراسیون صحنه، عجیب سورئال است. قهرمان قصه، یک کلاشینکف خراب دارد که ناگزیر شده با چسب برق، قطعات آن را به هم بچسباند. تا آخرین فشنگ و آخرین قطره خون جنگیده. پیکرش نه روی زمین، که روی مبل افتاده و زیر تونل‌ها نیست؛ بلکه در یک منزل مسکونی عادی است.

🔹عجب دکوراسیون عجیبی برای پایان‌بندی فیلم! قهرمان، خانه، مبل، اسلحه و البته کتاب دعا... حتی وقتی سربازان دشمن بالای پیکر او هستند، هیچ نشانه‌ای از خوشحالی در آن‌ها نیست؛ چهره‌های‌شان بهت‌زده است.

🔹ابوابراهیم شهید شده و اکنون، منتظر ابراهیم‌هایی هستیم که قرار است بت بزرگ را بشکنند و بساط نمرود و نمرودیان را جمع کنند. آتش بر این ابراهیم‌ها، گلستان است و خوشا به حال اینان.

🔹همیشه، خورشید در سپیده‌دم خود، از میان خون برمی‌خیزد. آنان که سرخی شفق را می‌بینند، منتظر سپیدی خورشید هم هستند.
2 میلیارد مسلمانِ مُرده
برای مسلمانی زنده مرثیه می‌خوانند
در حقیقت این ما هستیم که مرد‌ه‌ایم...

•محمود الحسنات
#نزدیک_به‌_روشنایی
Forwarded from اتچ بات
🔺 سیاستمدار صهیونیست: ما مکه و مدینه و کوه سینا را می‌گیریم و آن مکان‌ها را پاک می کنیم

▫️سیاستمدار اسرائیلی، آوی لیپکین، برنامه‌های اسرائیل را برای ادامهٔ همکاری در کنار دوستان خود (ایالات متحده، بریتانیا، کانادا، استرالیا، اوکراین، هند، فرانسه، آلمان، لهستان، اتریش) توضیح می‌دهد تا آنها بتوانند مسلمانان را از بین ببرند و تمام اماکن مذهبی اسلامی را نابود کنند.
در حالی که سیاستمداران اسراییلی بارها علناً از "اسراییل بزرگ" و "نیل تا فرات" سخن گفته‌اند، برخی از رسانه‌ها همچنان جرقه‌ی بحران در خاورمیانه را حمله‌ی حماس در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ می‌دانند، گویی تا یک سال پیش نه از شهرک‌سازی غیرقانونی خبری بوده، نه از نقض مکرر حقوق بشر در سرزمین‌های اشغالی و نه از باورهای خطرناک فاشیستی و ایدئولوژیکی که قوم یهود را "قوم برتر" می‌داند و تصرف سرزمین‌های آبا و اجدادی مردمان کشورهای عربی را حقی مسلم که کتاب آسمانی به قوم یهود بخشیده است.

مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ 
قطعا هیچی توی محاسبات الله گم نمیشه.
Forwarded from عکس نگار
کتائب القسام: ☝🏻

ما شهادت فرمانده مجاهد شهید یحیی
السنوار را تسلیت می‌گوییم و پیامی به
اشغالگران و هم‌پیمانانشان می‌دهیم:
«مسیر جهاد متوقف نخواهد شد تا زمانی
که فلسطین آزاد شود و آخرین صهیونیستی
از آنجا بیرون برود و همه حقوق مشروع ما
بازگردانده شود.» همچنین افزودند:
«دشمن واهی است اگر تصور کند که
شعله مقاومت با شهادت فرماندهانش
خاموش یا کاهش خواهد یافت.»
Forwarded from اتچ بات
سخنرانی هیتلر در مورد یهودیان :

"مردم را عليه يكديگر تحریک ميكنند و نميخواهند بين آنها صلح باشد، كسانى هستند كه در خانه هايشان نشسته اند، هيچ كجا ديده نميشوند ولى همه جا هستند..."




🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
گذری بر رفتنش

در مقابل اسلام گلون صاف کرده، سینه سپر، راست می‌ایستند و می‌گویند که:
"شما با انجام حدود و قصاص مجرمین و دفاع از اراضی و اموال خویش تروریست هستید.
ما حامی بشریم، مجرم و جانی بشر است و باید از او محافظت شود.
برای محافظت از حیوانات اهلی بهتر است گیاه خوار شویم، برای دفاع از حیوانات شیرده به لبنیات نباتی روی بیاوریم و حق هر کار بر هرکس  آزاد است."
ولی در آن روی فیلم خانه‌ها ویران می‌شوند، مساجد، می‌سوزند، جنین در بطنِ مادر خاک گردیده، مادر در زیر آور جان می‌دهد.
انسانی زنده می‌سوز، کتابی زیر خاک می‌شود.
شفاخانه قبرستان شده، مدرسه ویران می‌گردد.

همه برای گزارش دهی جانی کف زده به احترام این موفقیت‌هایش به پا می‌ایستند.

آن وقت رهبری که دل بز دلان جهان را خون کرده با تفنگ پینه‌دار، تسبیح چوبی و اذکاری در جیب در چند قدمی شان کمین کرده است.
آنی که ماه هاست در زیر زمین دنبالش بودند‌، کنارشان روی زمین ایستاده است.

استوره که شصت سال عمرش را میان سنگ و خاک گذراند؛ نه خانه دید ونه آسایش و لی در آرامش زیست، تحصیل کرد، فرزند نیکو شده، پدری نموده و قهرمان شد.
بر او در وادی که انتظارش را نداشتند حمله کرده، دوستانش را شهید کردند؛ ولی باز نباخت و شلیک کرد.
تفنگش بی‌نفس شده خالی شد.
سنگ پرتاب کرده، چوپ بدست گرفت.
نتوانستند در مقابلش مقاومت کنند از روی ضعف با بزدلی با تانگ در مقابل یک تن، تیر بستند.

روح اش در حال پروازبود.
نمی‌دانم شاید در دلش چنین می‌گشت و می‌گفت: خدایا تو شاهد باش که کم نگذاشتم، الهی کاستی در کار نبود، میدان خالی نکرده، عقب نرفتم. راضی‌ام به رضایت و خشنودم به لقایت.
خدایا! من ماموریتم به اتمام رسیده است.
حامی و پشتیبان همسنگرانم باش.
خدایا! بهتر از من را بر آنان مقدر کن.
پسرم را به تو می‌سپارم، غزه را به تو می‌سپارم. الهی ما خار نگردان و رسوا نکن.
خدایا! جهاد را از من بپذیز و شهادتم را قبول فرما.
می‌دانم  که میدانی کمی نگذاشتم، رزمیدم و به اذن‌تو اینک جان می‌دهم.
جسم اش این‌چنین بی روح گشت؛ ولی کینه‌های سنگ دلان خالی نشد.
انگشت اش را بریدند و او را بر خاک انداختند؛ تا ذلیل کردنش را به تصویر بکشند.
ولی نمی‌دانستند که خدای او و اصحاب اخدود یکی‌ست.
نمی‌دانستند که شهادتش طوفان دیگر خواهد بود.
طوفان اتحاد مسلمین از هر شهر هر گر‌وه و هر مذهب.
طوفانی که ندانسته‌های او را به همه بفهماند و بدانند که او چگونه رهبری بوده است.

یحیی، جان باخت ولی ایمان‌های خفته را در قلوب مومنین زنده ساخت.
خدای حی آمرزنده یحیی مان باد.

2024/11/16 12:30:17
Back to Top
HTML Embed Code: