📷 گزارش تصویری هشتادودومین جلسه از سلسله نشستهای یکشنبههای حقوقشناسی با موضوع ضرورت تدوین قانون سلامت روان
🗓 یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
عکاس: عاطفه حصارکی زاد
💢انجمن حقوق شناسی💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
@iranianlls
🗓 یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
عکاس: عاطفه حصارکی زاد
💢انجمن حقوق شناسی💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
@iranianlls
Forwarded from مجلّه سياستنامه
🖊فلسفه سیاسی رابرت نوزیک
📚جنگ با لویاتان
📥حامد زارع
🖇رساله «آنارشی، دولت و یوتوپیا» یکی از مهجورترین و البته پرسش برانگیزترین رساله هایی است که امروزه به مثابه قوی ترین دفاع از دولت حداقلی در سنت فکری لیبرالیسم معاصر مطرح است. اگر چه نام او در دهه های پایانی قرن بیستم زیر سایه بلند نام هایی نظیر چارلز تیلور، الساندر مک اینتایر و جان الزر قرار گرفته است، اما نمی توان از کنار رساله منحصر به فرد او در فلسفه سیاسی به سادگی عبور کرد. رابرت نوزیک استاد سابق فلسفه دانشگاه هاروارد که «آنارشی، دولت و یوتوپیا» تنها رساله او در فلسفه سیاسی است و البته تا آخر عمر نه چندان درازش نیز از اطلاق عنوان فیلسوف سیاسی به خودش ناخرسند بود، در دوران دانشجویی گرایشات چپ گرایانه داشت تا اینکه با خواندن کتاب «فردگرایی و نظم اقتصادی» فردریش فون هایک از اعتقادات سوسیالیستی اش دست کشید.
🖇پس از آن رویکرد آزادی خواهانه در آراء و آثار نوزیک روز به روز بیشتر شد. تا جایی که رساله «آنارشی، دولت و یوتوپیا» را در پاسخ به جان رالز که به دنبال تبیین نوعی فلسفه سیاسی عدالت طلبانه بود به نگارش در آورد و از آن پس به عنوان نظریه پرداز دولت حداقلی و هوادار بازار آزاد بدون محدودیت شناخته شد. شناسایی که تا به امروز نیز به همان کیفیت تداوم دارد.
🖇بدین رابرت نوزیک به قصد حفاظت از جوهر لیبرالیسم، به اندیشه حقوق طبیعی بازمی گردد و با هدف حمایت بی چون چرا از دولت حداقلی، به جنگ با لویاتان به مثابه تمثیل نظریه پردازی دولت در تاریخ اندیشه سیاسی غرب می رود. او جایگاه نهاد دولت را از جایگاه مصدر اقتدارگرایی حاکم بر شئونات جامعه، به جایگاهی برای مواظبت از آزادی های فردی فرو می کاهد.
🖇نوزیک با مطرح کردن حقوق مطلق و غیرقابل تفویض فرد به مثابه جوهر لیبرالیسم، یکی از سخت ترین مواضع را در برابر نهاد دولت و مفهوم عدالت اتخاذ می کند. موضعی که در تاریخ فلسفه سیاسی قرن بیستم بی سابقه است. رابرت نوزیک تنها مشروعیتی که برای نهاد دولت قائل است، پاسداری از امنیت دارائی های شهروندان و حراست از ضمانت اجرای قراردادهای اجتماعی و اقتصادی است. چه اینکه هر میزان که نقش و اختیار بیشتری برای دولت در نظر گرفته شود، برابر با از دست رفتن سنخ هایی از آزادی خودبنیاد فردی است.
🖇نوزیک از آن رو که معتقد است امکان برآورده ساختن خواسته های برخی از شهروندان، تنها در گرو از بین رفتن حقوق برخی دیگر از شهروندان است، دخالت دولت در جامعه را ممنوع و مضر می داند و نظریه دولت حداقلی را تبیین می کند. نظریه رابرت نوزیک که در ایران به عناوین عجیبی نظیر «دولت کمینه» و «کمترین دولت» نیز ترجمه شده است، ناظر بر دولتی است که به هیچ شکلی و در هیچ شرایطی نباید وارد مقوله های اقتصادی به ویژه بازتوزیع اقتصادی شود.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره اول سیاستنامه مطالعه کنید.
@goftemaann🦉
📚جنگ با لویاتان
📥حامد زارع
🖇رساله «آنارشی، دولت و یوتوپیا» یکی از مهجورترین و البته پرسش برانگیزترین رساله هایی است که امروزه به مثابه قوی ترین دفاع از دولت حداقلی در سنت فکری لیبرالیسم معاصر مطرح است. اگر چه نام او در دهه های پایانی قرن بیستم زیر سایه بلند نام هایی نظیر چارلز تیلور، الساندر مک اینتایر و جان الزر قرار گرفته است، اما نمی توان از کنار رساله منحصر به فرد او در فلسفه سیاسی به سادگی عبور کرد. رابرت نوزیک استاد سابق فلسفه دانشگاه هاروارد که «آنارشی، دولت و یوتوپیا» تنها رساله او در فلسفه سیاسی است و البته تا آخر عمر نه چندان درازش نیز از اطلاق عنوان فیلسوف سیاسی به خودش ناخرسند بود، در دوران دانشجویی گرایشات چپ گرایانه داشت تا اینکه با خواندن کتاب «فردگرایی و نظم اقتصادی» فردریش فون هایک از اعتقادات سوسیالیستی اش دست کشید.
🖇پس از آن رویکرد آزادی خواهانه در آراء و آثار نوزیک روز به روز بیشتر شد. تا جایی که رساله «آنارشی، دولت و یوتوپیا» را در پاسخ به جان رالز که به دنبال تبیین نوعی فلسفه سیاسی عدالت طلبانه بود به نگارش در آورد و از آن پس به عنوان نظریه پرداز دولت حداقلی و هوادار بازار آزاد بدون محدودیت شناخته شد. شناسایی که تا به امروز نیز به همان کیفیت تداوم دارد.
🖇بدین رابرت نوزیک به قصد حفاظت از جوهر لیبرالیسم، به اندیشه حقوق طبیعی بازمی گردد و با هدف حمایت بی چون چرا از دولت حداقلی، به جنگ با لویاتان به مثابه تمثیل نظریه پردازی دولت در تاریخ اندیشه سیاسی غرب می رود. او جایگاه نهاد دولت را از جایگاه مصدر اقتدارگرایی حاکم بر شئونات جامعه، به جایگاهی برای مواظبت از آزادی های فردی فرو می کاهد.
🖇نوزیک با مطرح کردن حقوق مطلق و غیرقابل تفویض فرد به مثابه جوهر لیبرالیسم، یکی از سخت ترین مواضع را در برابر نهاد دولت و مفهوم عدالت اتخاذ می کند. موضعی که در تاریخ فلسفه سیاسی قرن بیستم بی سابقه است. رابرت نوزیک تنها مشروعیتی که برای نهاد دولت قائل است، پاسداری از امنیت دارائی های شهروندان و حراست از ضمانت اجرای قراردادهای اجتماعی و اقتصادی است. چه اینکه هر میزان که نقش و اختیار بیشتری برای دولت در نظر گرفته شود، برابر با از دست رفتن سنخ هایی از آزادی خودبنیاد فردی است.
🖇نوزیک از آن رو که معتقد است امکان برآورده ساختن خواسته های برخی از شهروندان، تنها در گرو از بین رفتن حقوق برخی دیگر از شهروندان است، دخالت دولت در جامعه را ممنوع و مضر می داند و نظریه دولت حداقلی را تبیین می کند. نظریه رابرت نوزیک که در ایران به عناوین عجیبی نظیر «دولت کمینه» و «کمترین دولت» نیز ترجمه شده است، ناظر بر دولتی است که به هیچ شکلی و در هیچ شرایطی نباید وارد مقوله های اقتصادی به ویژه بازتوزیع اقتصادی شود.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره اول سیاستنامه مطالعه کنید.
@goftemaann🦉
Méthodes du droit L'analyse de texte.pdf
22.6 MB
تحلیل متن (روش عمومی و اجرای آن در حقوق)،
نوشتۀ ژانلویی سوریو و پییر لِرا،
از مجموعۀ روشهای حقوق،
به زبان فرانسه،
مربوط به یادداشت زیر.
@iranianlls
نوشتۀ ژانلویی سوریو و پییر لِرا،
از مجموعۀ روشهای حقوق،
به زبان فرانسه،
مربوط به یادداشت زیر.
@iranianlls
انجمنحقوقشناسی
Méthodes du droit L'analyse de texte.pdf
تمرینِ شرح و تحلیل نوشتههای حقوقی
مهدی جوادی
چندی است که در کتابهای درسی حقوقی به زبان فرانسه، تمرینی به نام شرح آموزهها یا شرح آثار حقوقدانان دیده میشود. در این تمرین، چند خط از نوشتۀ یک حقوقدان برجسته را به دانشجوی حقوق میدهند و از او میخواهند آن را تحلیل کند و شرح دهد. هدف از این تمرینْ کسب دو مهارت اساسی از سوی دانشجو است:
اولین مهارت این است که دانشجو بتواند آثار حقوقدانان برجسته را درک کند. البته روشن است دانشجویی که در دانشکدۀ حقوق پذیرفته شده است «خواندن» را بلد است، اما آنچه برایش در دوران تحصیل دشوار خواهد بود درک نوشتههای حقوقدانان برجسته است، زیرا تجربه نشان داده است که دانشجویان در نخستین سالهای تحصیل گمان میکنند که باید جملات و عبارات حقوقدانان را، لابد به شیوۀ مرسوم دوران مدرسه، به خاطر بسپارند و حفظ کنند، و این کار درست مثل این است که کسی بخواهد غذایی را، بیآنکه جویده باشد، ببلعد. برای فهم نوشتههای حقوقی باید آنها را به ارکان و اجزاءشان تقسیم کرد و آنگاه به این اندیشید که این ارکان و اجزاء را چه ساختار، چه اندیشۀ محوری و چه نظامی به هم پیوند داده است، و این کار محتاج قدرت تحلیل و ترکیب است، نه حافظۀ قوی و یا توانِ بازی با کلمات.
کتابچهای که در پست قبل به اشتراک گذاشته شد، در باب همین مسئله بر قلم آمده است و برای آنان که با زبان فرانسوی آشنایند مفید خواهد بود؛ اما تصمیم گرفتم به جای آنکه مفادش را به اجمال تکرار کنم، نمونهای از تمرینهایی را که اشاره شد، ترجمه کنم تا این نوشته برای کسانی که فرانسه نمیدانند نیز سودمند افتد. با این حال، تمرینی که با هم بررسی خواهیم کرد در این کتاب نیامده و، به دلایلی، از نوشتههای دیگری برگزیده شده است.
در پیوستِ نخست، متنی از کتاب مقدمۀ حقوق ژان کربونیه قرار دارد. این حقوقدان برجسته، تنها در پنج خط، به اختصارِ تمام، روش حقوقدانان فرانسوی را از یک سو، و حقوقدانان آلمانی و ایتالیایی را از سوی دیگر، در شیوۀ مطالعۀ آیین دادرسی با هم مقایسه کرده است. دانشجو باید با دقت تمام این متن را بخواند و تلاش کند تا هم کلیدواژههای آن را بیابد و هم ارکان و اجزاء آن را از هم جدا کند، تا در نهایت اندیشۀ نهفته در متن را دریابد و سپس به سراغ پیوست دوم برود. در پیوست دوم، یک جمله از نوشتۀ کربونیه میآید و از دانشجو خواسته میشود آن را به شیوهای که گفته شد شرح دهد. در همین پست، طرح پیشنهادی به قلم سِرْژ گوینشار، از برجستهترین حقوقدانان زندۀ آیین دادرسی در فرانسه، قرار دارد. این طرح، از کتاب آیین دادرسی مدنی از دورۀ HyperCours گرفته شده است، کتابی که، در کنار عرضۀ درسنامهای مفصل، پُر است از تمرینهای گوناگون با هدف آموزش مهارتهای حقوقی. در پیوست پایانی (سوم)، خود سِرْژ گوینشار در سخنرانییی این جملۀ کربونیه را میخواند و شرح میدهد. کاری که لابد نظیر آن را در کلاس درس نیز انجام میداده است؛ کاری که سبب میگردد چرخۀ یادگیری کامل شود.
امیدوارم این تمرین مقصود از شرح و تحلیل آثار حقوقی را تا حدی روشن کند، اما از یاد نباید برد که این تمرین را تنها باید با آثار و نوشتههای حقوقدانان برجسته انجام داد. غرض اندیشمندانیاند که کلمهکلمۀ نوشتههایشان را، به تعبیر بنتام، با جواهر سنجیدهاند و صفحهصفحۀ آثارشان حاصل تأمل و اندیشه است؛ وگرنه آثار بسیاری از نویسندگان، که به روا یا ناروا حقوقدان نامیده میشوند، اصلاً ارزش خواندن ندارد، چه رسد به شرح و تحلیل.
اینجا باید به یک نکتۀ دیگر هم اشاره کنم و سپس به مهارت دوم بپردازم: برای اینکه کسانی که با زبان فرانسه آشنا نیستند بتوانند این تمرین را درک کنند، ناچار شدم سه پیوست زیر را کموبیش تحتالفظی ترجمه کنم و گاه حتی علائم سجاوندی را نیز حفظ کنم. این امر سبب شد تا چند ایراد نحوی در متن فارسی راه یابد. برای مثال، procéduriers français «متخصصان آیین دادرسی فرانسوی» ترجمه شده است که از نظر نحوی بیایراد نیست، و بهتر بود به جای آن «متخصصان فرانسوی آیین دادرسی» گذاشته میشد، زیرا «فرانسوی» در اینجا صفتِ «متخصص» است، نه «آیین». اما اگر میخواستم چنین کاری بکنم تمام نظم و ساختار متن، به دلیلی که در پانوشتهای پست بعد گفتهام، برهم میخورد و شرحی که بر آن نوشته شده است معنای خود را از دست میداد. پس امید دارم خوانندگان عزیز در این موارد نارساییها و اشتباهات نحوی را ببخشایند.
@iranianlls
مهدی جوادی
چندی است که در کتابهای درسی حقوقی به زبان فرانسه، تمرینی به نام شرح آموزهها یا شرح آثار حقوقدانان دیده میشود. در این تمرین، چند خط از نوشتۀ یک حقوقدان برجسته را به دانشجوی حقوق میدهند و از او میخواهند آن را تحلیل کند و شرح دهد. هدف از این تمرینْ کسب دو مهارت اساسی از سوی دانشجو است:
اولین مهارت این است که دانشجو بتواند آثار حقوقدانان برجسته را درک کند. البته روشن است دانشجویی که در دانشکدۀ حقوق پذیرفته شده است «خواندن» را بلد است، اما آنچه برایش در دوران تحصیل دشوار خواهد بود درک نوشتههای حقوقدانان برجسته است، زیرا تجربه نشان داده است که دانشجویان در نخستین سالهای تحصیل گمان میکنند که باید جملات و عبارات حقوقدانان را، لابد به شیوۀ مرسوم دوران مدرسه، به خاطر بسپارند و حفظ کنند، و این کار درست مثل این است که کسی بخواهد غذایی را، بیآنکه جویده باشد، ببلعد. برای فهم نوشتههای حقوقی باید آنها را به ارکان و اجزاءشان تقسیم کرد و آنگاه به این اندیشید که این ارکان و اجزاء را چه ساختار، چه اندیشۀ محوری و چه نظامی به هم پیوند داده است، و این کار محتاج قدرت تحلیل و ترکیب است، نه حافظۀ قوی و یا توانِ بازی با کلمات.
کتابچهای که در پست قبل به اشتراک گذاشته شد، در باب همین مسئله بر قلم آمده است و برای آنان که با زبان فرانسوی آشنایند مفید خواهد بود؛ اما تصمیم گرفتم به جای آنکه مفادش را به اجمال تکرار کنم، نمونهای از تمرینهایی را که اشاره شد، ترجمه کنم تا این نوشته برای کسانی که فرانسه نمیدانند نیز سودمند افتد. با این حال، تمرینی که با هم بررسی خواهیم کرد در این کتاب نیامده و، به دلایلی، از نوشتههای دیگری برگزیده شده است.
در پیوستِ نخست، متنی از کتاب مقدمۀ حقوق ژان کربونیه قرار دارد. این حقوقدان برجسته، تنها در پنج خط، به اختصارِ تمام، روش حقوقدانان فرانسوی را از یک سو، و حقوقدانان آلمانی و ایتالیایی را از سوی دیگر، در شیوۀ مطالعۀ آیین دادرسی با هم مقایسه کرده است. دانشجو باید با دقت تمام این متن را بخواند و تلاش کند تا هم کلیدواژههای آن را بیابد و هم ارکان و اجزاء آن را از هم جدا کند، تا در نهایت اندیشۀ نهفته در متن را دریابد و سپس به سراغ پیوست دوم برود. در پیوست دوم، یک جمله از نوشتۀ کربونیه میآید و از دانشجو خواسته میشود آن را به شیوهای که گفته شد شرح دهد. در همین پست، طرح پیشنهادی به قلم سِرْژ گوینشار، از برجستهترین حقوقدانان زندۀ آیین دادرسی در فرانسه، قرار دارد. این طرح، از کتاب آیین دادرسی مدنی از دورۀ HyperCours گرفته شده است، کتابی که، در کنار عرضۀ درسنامهای مفصل، پُر است از تمرینهای گوناگون با هدف آموزش مهارتهای حقوقی. در پیوست پایانی (سوم)، خود سِرْژ گوینشار در سخنرانییی این جملۀ کربونیه را میخواند و شرح میدهد. کاری که لابد نظیر آن را در کلاس درس نیز انجام میداده است؛ کاری که سبب میگردد چرخۀ یادگیری کامل شود.
امیدوارم این تمرین مقصود از شرح و تحلیل آثار حقوقی را تا حدی روشن کند، اما از یاد نباید برد که این تمرین را تنها باید با آثار و نوشتههای حقوقدانان برجسته انجام داد. غرض اندیشمندانیاند که کلمهکلمۀ نوشتههایشان را، به تعبیر بنتام، با جواهر سنجیدهاند و صفحهصفحۀ آثارشان حاصل تأمل و اندیشه است؛ وگرنه آثار بسیاری از نویسندگان، که به روا یا ناروا حقوقدان نامیده میشوند، اصلاً ارزش خواندن ندارد، چه رسد به شرح و تحلیل.
اینجا باید به یک نکتۀ دیگر هم اشاره کنم و سپس به مهارت دوم بپردازم: برای اینکه کسانی که با زبان فرانسه آشنا نیستند بتوانند این تمرین را درک کنند، ناچار شدم سه پیوست زیر را کموبیش تحتالفظی ترجمه کنم و گاه حتی علائم سجاوندی را نیز حفظ کنم. این امر سبب شد تا چند ایراد نحوی در متن فارسی راه یابد. برای مثال، procéduriers français «متخصصان آیین دادرسی فرانسوی» ترجمه شده است که از نظر نحوی بیایراد نیست، و بهتر بود به جای آن «متخصصان فرانسوی آیین دادرسی» گذاشته میشد، زیرا «فرانسوی» در اینجا صفتِ «متخصص» است، نه «آیین». اما اگر میخواستم چنین کاری بکنم تمام نظم و ساختار متن، به دلیلی که در پانوشتهای پست بعد گفتهام، برهم میخورد و شرحی که بر آن نوشته شده است معنای خود را از دست میداد. پس امید دارم خوانندگان عزیز در این موارد نارساییها و اشتباهات نحوی را ببخشایند.
@iranianlls
انجمنحقوقشناسی
تمرینِ شرح و تحلیل نوشتههای حقوقی مهدی جوادی چندی است که در کتابهای درسی حقوقی به زبان فرانسه، تمرینی به نام شرح آموزهها یا شرح آثار حقوقدانان دیده میشود. در این تمرین، چند خط از نوشتۀ یک حقوقدان برجسته را به دانشجوی حقوق میدهند و از او میخواهند آن…
اما مهارت دومی را که تحلیل و شرحِ متن تقویت میکند، قدرتِ اندیشیدن است.
کم ندیدهایم دانشجویان یا حتی معلمانی را که در فکر خود گفتهها و نظرات حقوقدانان مشهور را انبار کردهاند و در مسائل گوناگون تکرار میکنند، بیآنکه بتوانند توضیح دهند که این نظرات چگونه شکل گرفتهاند و بر چه بنیانهای فکری استوارند.
این دسته از حقوقخوانان، چون از تحلیل نوشتههای همین مرشدانشان نیز ناتوانند، چهبسا اسیر تناقضاتیاند که خود از آن بیخبرند. گذشته از این، توانایی نقد را هم ندارند، چرا که برای نقد یک اندیشه یا اثرْ تحلیلش ضروری است.
البته ناگفته نباید گذاشت که تحلیل و شرح یک کتاب یا مقاله، بدان روش که گفته شد، وقت بیشتری طلب میکند، در مقایسه با خواندن بدون تحلیل آن. اما گزاف نیست اگر بگوییم کتابنخواندن بهتر است از خواندن کتابی بدون اندیشیدن و تحلیل، زیرا همانطور که آرتور شوپنهاور گفته بود:
«غوطهخوردن مدام در جریان اندیشۀ دیگران موجب محدودیت و ضعفِ اندیشۀ شخص میشود و زیادهروی در این کار ذهن را فلج میسازد. ... مطالعۀ بیشترِ اهل فضل شبیه به تلمبهای است که ذهن را خالی میکند تا از فکر دیگران پُر سازد. مطالعه دربارۀ موضوعی بیش از اندیشه دربارۀ آن خطرناک است. ... در حال مطالعه، شخص دیگری به جای ما فکر میکند و ما فقط تابع ذهن دیگری هستیم. ... بدین ترتیب، اگر کسی تمام وقت خود را صرف مطالعه کند، قدرت تفکر را از دست میدهد. تجربۀ جهان باید به منزلۀ متن باشد و اندیشه و علم به منزلۀ شرح آن. تجربۀ کمنظیرْ کتابهایی است که در هر صفحه دو سطر متن و چهل سطر شرح دارد.» (به نقل از: ویل دورانت، تاریخ فلسفه، ترجمۀ عباس زریاب خویی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ ۲۴، ۱۳۹۲، ص. ۲۹۸)
@iranianlls
کم ندیدهایم دانشجویان یا حتی معلمانی را که در فکر خود گفتهها و نظرات حقوقدانان مشهور را انبار کردهاند و در مسائل گوناگون تکرار میکنند، بیآنکه بتوانند توضیح دهند که این نظرات چگونه شکل گرفتهاند و بر چه بنیانهای فکری استوارند.
این دسته از حقوقخوانان، چون از تحلیل نوشتههای همین مرشدانشان نیز ناتوانند، چهبسا اسیر تناقضاتیاند که خود از آن بیخبرند. گذشته از این، توانایی نقد را هم ندارند، چرا که برای نقد یک اندیشه یا اثرْ تحلیلش ضروری است.
البته ناگفته نباید گذاشت که تحلیل و شرح یک کتاب یا مقاله، بدان روش که گفته شد، وقت بیشتری طلب میکند، در مقایسه با خواندن بدون تحلیل آن. اما گزاف نیست اگر بگوییم کتابنخواندن بهتر است از خواندن کتابی بدون اندیشیدن و تحلیل، زیرا همانطور که آرتور شوپنهاور گفته بود:
«غوطهخوردن مدام در جریان اندیشۀ دیگران موجب محدودیت و ضعفِ اندیشۀ شخص میشود و زیادهروی در این کار ذهن را فلج میسازد. ... مطالعۀ بیشترِ اهل فضل شبیه به تلمبهای است که ذهن را خالی میکند تا از فکر دیگران پُر سازد. مطالعه دربارۀ موضوعی بیش از اندیشه دربارۀ آن خطرناک است. ... در حال مطالعه، شخص دیگری به جای ما فکر میکند و ما فقط تابع ذهن دیگری هستیم. ... بدین ترتیب، اگر کسی تمام وقت خود را صرف مطالعه کند، قدرت تفکر را از دست میدهد. تجربۀ جهان باید به منزلۀ متن باشد و اندیشه و علم به منزلۀ شرح آن. تجربۀ کمنظیرْ کتابهایی است که در هر صفحه دو سطر متن و چهل سطر شرح دارد.» (به نقل از: ویل دورانت، تاریخ فلسفه، ترجمۀ عباس زریاب خویی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ ۲۴، ۱۳۹۲، ص. ۲۹۸)
@iranianlls
انجمنحقوقشناسی
پیوست نخست: عباراتی از ژان کربونیه ژان کَربونیه، حقوق مدنی: مقدمه. @iranianlls
پیوست نخست: عباراتی از ژان کربونیه
«در نخستین سالهای این قرن (۱)، متخصصان آیین دادرسیِ (۲) فرانسوی همچنان اصولاً با [تکیه بر] روش متنمحور (اگزژز) بر کُد آیین دادرسی مدنی کار میکردند (۳) (همانطور که حقوقدانان پهنۀ حقوق مدنی [نیز با همین روش بر کُدِ مدنی] کار میکردند)، حال آنکه در آلمان و در ایتالیا (ایتالیاییها [نوشتههای] آلمانیها را ترجمه کردند، اما بدان ضمیمهای از نکتهسنجی میافزودند)، پژوهشگران آیین دادرسی (۴) تحقیقات مهم نظری را به سرانجام رساندند، که تأثیر حقوق عمومی اغلب بر آنها مشهود است (و آیا نه اینکه دادگستری خدمتی عمومی است؟).
ژان کَربونیه،
حقوق مدنی: مقدمه. (۵)
* پانوشتهای مترجم:
(۱) این کتاب در قرن بیستم نوشته شده است.
(۲) «متخصصان آیین دادرسی» اغلبْ کسانی را میگویند که در عمل به آیین دادرسی استناد میکنند و یا مجریِ آناند، مانند وکلا و قضات. این اشاره به متصدیان آیین دادرسی مدنی در زمینه و سیاق کلام کربونیه رنگی از تحقیر دارد که توضیحش برای فهم متن ضروری است: نخست اینکه کربونیه تمامی حقوقدانان فرانسوی سالهای نخست قرن بیستم را «متخصصان آیین دادرسی» میخواند، در حالی که کارِ بسیاری از آنها، یعنی نویسندگان و استادان دانشگاه، به عمل خلاصه نمیشود، و آنها، بنا بر تعریف، میبایست در عرصۀ نظر نیز از تحقیق و تدریس غافل نمیماندند. دوم اینکه پسوند (-ier) که در پایان «آیین دادرسی» (procédure) آمده و کلمۀ «متخصص آیین دادرسی» (procédurier) را ساخته است، در واقع، پسوندی است که برای انجامدادن عملی به کار میرود؛ برای مثال در کلمۀ کارگر (ouvrier) همین پسوند به کار رفته است. بدین ترتیب، با در نظر گرفتن ریشهشناسی، نزدیکترین کلمه به procédurier در زبان فارسی میتواند «آییندادرسیگر» (مثل آهنگر یا کارگر) یا «آییندادرسیکار» (مثل چوبکار یا بدلکار) و یا حتی «آییندادرسیپیشه» (مثل زراعتپیشه یا تجارتپیشه) باشد. وقتی کربونیه به یک استاد دانشگاه یا کسی که کاغذهای مجلات حقوقی را با مقالات خود سیاه کرده است «آییندادرسیکار» میگوید، در واقع، میخواهد نشان دهد که این استاد یا محقق کذایی، به رغم عنوان شغلیاش، هیچ بهرهای از مباحث نظری و مفاهیم بنیادین حقوقی ندارد. باری، من نیز میدانم که «متخصص آیین دادرسی» معادل دقیقی برای procédurier نیست، اما به دو دلیل به آن قناعت کردم: یکی اینکه معادلهایی نظیر «آییندادرسیکار» و یا حتی «متصدی آیین دادرسی» در زبان فارسی به قدر کافی معمول نیست، دیگر اینکه این کلمه برای بسیاری از حقوقدانان معاصر بار معنایی منفی ندارد و باید آن را به گونهای ترجمه کرد که خنثیبودن آن حفظ شود.
(۳) مراد از کارکردن در اینجا آموزشدادن و تحقیقکردن و تفسیرنمودن است. با اینکه «کارکردن» در این معنا در زبان فارسی غریب و نامأنوس مینُماید، اما برای تحقق مقصود ما از ترجمۀ این عبارات چارهای جز حفظ آن نبود.
(۴) مقصود حقوقدانی است که تخصص اصلیاش آیین دادرسی باشد. در این نوشته civiliste نیز آمده بود که آن را «حقوقدان پهنۀ حقوق مدنی» ترجمه کردهام. در نگاه نخست به نظر میرسد که «متخصص آیین دادرسی» برای واژۀ processualiste مناسبتر باشد، اما به گمانم، با توجه به اینکه کربونیه، معنای خاصی از این کلمه مراد کرده و غرضش از بهکاربردن آن در برابر procédurier اشاره به حقوقدانانی است که به مطالعۀ ریشهها و مبانی (بنیانهای نظری) آیین دادرسی میپردازند، واژۀ «پژوهشگران آیین دادرسی» را بهتر میدانم، هر چند که بر آن اصراری ندارم.
(5) Jean Carbonnier, Droit civil: Introduction, Paris, PUF., 25e éd., 1997, n. 191, p. 339.
@iranianlls
«در نخستین سالهای این قرن (۱)، متخصصان آیین دادرسیِ (۲) فرانسوی همچنان اصولاً با [تکیه بر] روش متنمحور (اگزژز) بر کُد آیین دادرسی مدنی کار میکردند (۳) (همانطور که حقوقدانان پهنۀ حقوق مدنی [نیز با همین روش بر کُدِ مدنی] کار میکردند)، حال آنکه در آلمان و در ایتالیا (ایتالیاییها [نوشتههای] آلمانیها را ترجمه کردند، اما بدان ضمیمهای از نکتهسنجی میافزودند)، پژوهشگران آیین دادرسی (۴) تحقیقات مهم نظری را به سرانجام رساندند، که تأثیر حقوق عمومی اغلب بر آنها مشهود است (و آیا نه اینکه دادگستری خدمتی عمومی است؟).
ژان کَربونیه،
حقوق مدنی: مقدمه. (۵)
* پانوشتهای مترجم:
(۱) این کتاب در قرن بیستم نوشته شده است.
(۲) «متخصصان آیین دادرسی» اغلبْ کسانی را میگویند که در عمل به آیین دادرسی استناد میکنند و یا مجریِ آناند، مانند وکلا و قضات. این اشاره به متصدیان آیین دادرسی مدنی در زمینه و سیاق کلام کربونیه رنگی از تحقیر دارد که توضیحش برای فهم متن ضروری است: نخست اینکه کربونیه تمامی حقوقدانان فرانسوی سالهای نخست قرن بیستم را «متخصصان آیین دادرسی» میخواند، در حالی که کارِ بسیاری از آنها، یعنی نویسندگان و استادان دانشگاه، به عمل خلاصه نمیشود، و آنها، بنا بر تعریف، میبایست در عرصۀ نظر نیز از تحقیق و تدریس غافل نمیماندند. دوم اینکه پسوند (-ier) که در پایان «آیین دادرسی» (procédure) آمده و کلمۀ «متخصص آیین دادرسی» (procédurier) را ساخته است، در واقع، پسوندی است که برای انجامدادن عملی به کار میرود؛ برای مثال در کلمۀ کارگر (ouvrier) همین پسوند به کار رفته است. بدین ترتیب، با در نظر گرفتن ریشهشناسی، نزدیکترین کلمه به procédurier در زبان فارسی میتواند «آییندادرسیگر» (مثل آهنگر یا کارگر) یا «آییندادرسیکار» (مثل چوبکار یا بدلکار) و یا حتی «آییندادرسیپیشه» (مثل زراعتپیشه یا تجارتپیشه) باشد. وقتی کربونیه به یک استاد دانشگاه یا کسی که کاغذهای مجلات حقوقی را با مقالات خود سیاه کرده است «آییندادرسیکار» میگوید، در واقع، میخواهد نشان دهد که این استاد یا محقق کذایی، به رغم عنوان شغلیاش، هیچ بهرهای از مباحث نظری و مفاهیم بنیادین حقوقی ندارد. باری، من نیز میدانم که «متخصص آیین دادرسی» معادل دقیقی برای procédurier نیست، اما به دو دلیل به آن قناعت کردم: یکی اینکه معادلهایی نظیر «آییندادرسیکار» و یا حتی «متصدی آیین دادرسی» در زبان فارسی به قدر کافی معمول نیست، دیگر اینکه این کلمه برای بسیاری از حقوقدانان معاصر بار معنایی منفی ندارد و باید آن را به گونهای ترجمه کرد که خنثیبودن آن حفظ شود.
(۳) مراد از کارکردن در اینجا آموزشدادن و تحقیقکردن و تفسیرنمودن است. با اینکه «کارکردن» در این معنا در زبان فارسی غریب و نامأنوس مینُماید، اما برای تحقق مقصود ما از ترجمۀ این عبارات چارهای جز حفظ آن نبود.
(۴) مقصود حقوقدانی است که تخصص اصلیاش آیین دادرسی باشد. در این نوشته civiliste نیز آمده بود که آن را «حقوقدان پهنۀ حقوق مدنی» ترجمه کردهام. در نگاه نخست به نظر میرسد که «متخصص آیین دادرسی» برای واژۀ processualiste مناسبتر باشد، اما به گمانم، با توجه به اینکه کربونیه، معنای خاصی از این کلمه مراد کرده و غرضش از بهکاربردن آن در برابر procédurier اشاره به حقوقدانانی است که به مطالعۀ ریشهها و مبانی (بنیانهای نظری) آیین دادرسی میپردازند، واژۀ «پژوهشگران آیین دادرسی» را بهتر میدانم، هر چند که بر آن اصراری ندارم.
(5) Jean Carbonnier, Droit civil: Introduction, Paris, PUF., 25e éd., 1997, n. 191, p. 339.
@iranianlls
پیوست دو: طرح پیشنهادی برای شرح عبارات ژان کربونیه به قلم سرژ گوینشار
سرژ گوینشار و دیگران،
آیین دادرسی مدنی.
@iranianlls
سرژ گوینشار و دیگران،
آیین دادرسی مدنی.
@iranianlls