🔴 گزارش تصویری ایران فردا از دیدار دوستان و یاران با دکتر سعید مدنی در ایام مرخصی سه روزه-۴
🔹 به امید آزادی همهی زندانیان عقیدتی و سیاسی
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
🔹 به امید آزادی همهی زندانیان عقیدتی و سیاسی
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
🔴بیانیهی بیش از ۴۷۰ نفر از شخصیتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در بارهی توقف اعدامها
🔶دستگاه اعدام را متوقف کنید!
@iranfardamag
🔹بهنام هستیبخش
▪️در شرایط خطیری که تروریسم دولتیِ حکومت افراطی و متجاوز اسراییل با نقض علنی قوانین بینالمللی و نسلکشی در فلسطین و برای گسترش جنگ به ایران و به سراسر منطقه خاورمیانه، با نفوذ در سرزمین ما بهسهولت اقدام به کشتار و تخریب میکند، دلمشغولیِ مسئولان اطلاعاتی و امنیتی کشور به تعقیب و مجازات منتقدان و مخالفان داخلی چه توجیهی ممکن است داشتهباشد؟ حکم اعدام در این چهار دهه چنان سهل و سریع صادر میشود و چنان جانستاندن در محاکم قضایی رسم شده که گویی گردش دوران در اذهان و قلوب آنانی که بر اریکه قدرت و حکمرانی نشستهاند، ذرهای اثر نگذاشتهاست .
🔸در سالیان گذشته معدودی و در سالهای اخیر جمعیت کثیری از اقشار مختلف جامعه، شعار نه به اعدام سر داده و صاحبنظران بیشماری، نارواییِ اخلاقی و مضرّات اجتماعیِ خونهای به ناحق ریختهشده را برشمرده و خانوادههای بیگناه، هزینههای روحی و عاطفی سنگینی را متحمّل شدهاند و همچنان حاکمان به این همه وقعی نمینهند .
▪️ما امضا کنندگان زیر همچون گذشته، با احترام به موازینِِ راستین مبتنی بر عدالت، شعار #نه_به_اعدام سر میدهیم و مصرّانه از همهی عناصر تعیینکننده در این حکومت، #اعدام_بس میخواهیم؛ بویژه برای زنان زیرِ اعدام از جمله شریفه محمّدی فعّال کارگری، پخشان عزیزی مددکار اجتماعی، نسیم غلامیسیمیاری از معترضان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و وریشه مرادی فعّال حقوق زنان که متاسفانه دو تن از آنان در دادگاه بدوی حکم اعدام گرفتهاند و دو تن دیگر با همان اتّهام منتظر حکم و با خطر مجازات اعدام روبرو هستند.
🔻اسامی :
مسعود آقايى, رضا آقاخانی, زهرا آقاخانی, محمدصادق آخوندی, ابوطالب آدینهوند, محمد آزادی, اسماعیل آزادی, حمید آصفی, حامد آئینهوند, محمد ابراهیمزاده , زهرا ابراهيمى, سپیده ابطحی, هادی احتظاضی, زیّبا احمدزاده, شهروز احمدی, وحید احمدی, محمدرضا احمدی , زینب احمدی , پیمان احمدی, حسین احمدی, علیاکبر اخوه , مهران ارژنگ, شهرام ارشادی, احمدرضا اشتری, موژان اشرفی, علی اصغر غروی, نورسا اصغری , دانیال افتخاری , مرتضی افشار , رضا افضلزاده, عباس اقبال, جلال اقتداری, علیرضا اکبرزادگان, اعظم اکبرزاده, حسین اکبری, سیدعبدالمجید الهامی, شهربانو امانى, زهره امانی, نرگس امجد, شهناز امجدی, کاکحسن امینی, اکبر امینیارمکی, معصومه انصاریان, هوشیار انصاریفر, مژگان اورند, مرتضی اوسطی, سعیده ایزدی, حسن ایزدی , مصطفی بادکوبهای هزاوهای, هاشم باروتی , ابوالفضل بازرگان, عبدالعلی بازرگان, محمود باقری , آرزو باهر, احمد بخارایی, اکبر بدیعزادگان, مجتبى بديعى, منصور بذرپور, احترامالسادات براتیمنش, اميدرضا بردبار , افسانه برزویی, اشرف بروجردى, بهروز برومند, فرشته بقایی, محمدحسین بنیاسدی, عماد بهاور, جلال بهرامی, سلمان بهزادی, حمید بهشتی, رحمان بهمنش, امیر بهمنی, محسن بوستانی, بهنام بیات , صفا بیطرف, فاطمه بیگدلیآذری , مسعود پدرام , مهناز پزشک , مهدی پناهی, پارسا پورغفارمغفرتی, حبيبالله پيمان, مصطفی تاجزاده , حمید تاجگردون , محمدرضا تحویلداری , عزتالله تقواييان, علی تکفلاح, مصطفی تنها, رضا تهرانی, مجتبی تهرانی, فرهاد توانا, ناهید توسلی, محمد توسلی, الهیار توکلی , خالد توکلی, مجید تولایی, درخشنده تیموریان, حسین ثاقب, روزبه جامه شورانی, حسین جزایری , حسین جعفری, جلال جلالیزاده , محمد جمادی , امیرحسین جهانی, جعفر جودکی, امین چالاکی, بهروز حاجآقاپور , اميرحسين حاجبيان, رضا حاجی, مسعود حاجيا, یونس حاجیزاد, حسین حاصلی, محمود حائری, حسین حبیبی , فرزانه حجت, مهرداد حجّتی, حسین حدادنژاد, طیبه حسنلو, محمدعلی حسننزاد, فائزه حسنى, سیدعلی حسینی, سيدمسعود حسینی , خلیل حسینیعطار, میرسلیمان حسینیمقدم, بهزاد حقپناه , جمشید حقگو, وحید حقیقی, ابوالفضل حکیمی, عبدالکریم حکیمی, مجید حکیمی, شاهد حلاجنیشابوری , محمدرضا حمّسی, پگاه حمیدیان, فرید خاتمی , علیرضا خاشعیپور, کیانوش خاکسار , مژگان خانزاده , شبنم خانمصدق , نگار خدادادی, امیر خرّم, محمد خطیبی, محمدحسین خوربک, ابراهیم خوشسیرت......
🔹متن و اسامی کامل:
https://cutt.ly/KezTxgsE
#ایران_فردا
#نه_به_اعدام #اعدام_بس
#وریشه_مرادی #پخشان_عزیزی
#شریفه_محمدی #نسیم_غلامیسیمیاری
http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔶دستگاه اعدام را متوقف کنید!
@iranfardamag
🔹بهنام هستیبخش
▪️در شرایط خطیری که تروریسم دولتیِ حکومت افراطی و متجاوز اسراییل با نقض علنی قوانین بینالمللی و نسلکشی در فلسطین و برای گسترش جنگ به ایران و به سراسر منطقه خاورمیانه، با نفوذ در سرزمین ما بهسهولت اقدام به کشتار و تخریب میکند، دلمشغولیِ مسئولان اطلاعاتی و امنیتی کشور به تعقیب و مجازات منتقدان و مخالفان داخلی چه توجیهی ممکن است داشتهباشد؟ حکم اعدام در این چهار دهه چنان سهل و سریع صادر میشود و چنان جانستاندن در محاکم قضایی رسم شده که گویی گردش دوران در اذهان و قلوب آنانی که بر اریکه قدرت و حکمرانی نشستهاند، ذرهای اثر نگذاشتهاست .
🔸در سالیان گذشته معدودی و در سالهای اخیر جمعیت کثیری از اقشار مختلف جامعه، شعار نه به اعدام سر داده و صاحبنظران بیشماری، نارواییِ اخلاقی و مضرّات اجتماعیِ خونهای به ناحق ریختهشده را برشمرده و خانوادههای بیگناه، هزینههای روحی و عاطفی سنگینی را متحمّل شدهاند و همچنان حاکمان به این همه وقعی نمینهند .
▪️ما امضا کنندگان زیر همچون گذشته، با احترام به موازینِِ راستین مبتنی بر عدالت، شعار #نه_به_اعدام سر میدهیم و مصرّانه از همهی عناصر تعیینکننده در این حکومت، #اعدام_بس میخواهیم؛ بویژه برای زنان زیرِ اعدام از جمله شریفه محمّدی فعّال کارگری، پخشان عزیزی مددکار اجتماعی، نسیم غلامیسیمیاری از معترضان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و وریشه مرادی فعّال حقوق زنان که متاسفانه دو تن از آنان در دادگاه بدوی حکم اعدام گرفتهاند و دو تن دیگر با همان اتّهام منتظر حکم و با خطر مجازات اعدام روبرو هستند.
🔻اسامی :
مسعود آقايى, رضا آقاخانی, زهرا آقاخانی, محمدصادق آخوندی, ابوطالب آدینهوند, محمد آزادی, اسماعیل آزادی, حمید آصفی, حامد آئینهوند, محمد ابراهیمزاده , زهرا ابراهيمى, سپیده ابطحی, هادی احتظاضی, زیّبا احمدزاده, شهروز احمدی, وحید احمدی, محمدرضا احمدی , زینب احمدی , پیمان احمدی, حسین احمدی, علیاکبر اخوه , مهران ارژنگ, شهرام ارشادی, احمدرضا اشتری, موژان اشرفی, علی اصغر غروی, نورسا اصغری , دانیال افتخاری , مرتضی افشار , رضا افضلزاده, عباس اقبال, جلال اقتداری, علیرضا اکبرزادگان, اعظم اکبرزاده, حسین اکبری, سیدعبدالمجید الهامی, شهربانو امانى, زهره امانی, نرگس امجد, شهناز امجدی, کاکحسن امینی, اکبر امینیارمکی, معصومه انصاریان, هوشیار انصاریفر, مژگان اورند, مرتضی اوسطی, سعیده ایزدی, حسن ایزدی , مصطفی بادکوبهای هزاوهای, هاشم باروتی , ابوالفضل بازرگان, عبدالعلی بازرگان, محمود باقری , آرزو باهر, احمد بخارایی, اکبر بدیعزادگان, مجتبى بديعى, منصور بذرپور, احترامالسادات براتیمنش, اميدرضا بردبار , افسانه برزویی, اشرف بروجردى, بهروز برومند, فرشته بقایی, محمدحسین بنیاسدی, عماد بهاور, جلال بهرامی, سلمان بهزادی, حمید بهشتی, رحمان بهمنش, امیر بهمنی, محسن بوستانی, بهنام بیات , صفا بیطرف, فاطمه بیگدلیآذری , مسعود پدرام , مهناز پزشک , مهدی پناهی, پارسا پورغفارمغفرتی, حبيبالله پيمان, مصطفی تاجزاده , حمید تاجگردون , محمدرضا تحویلداری , عزتالله تقواييان, علی تکفلاح, مصطفی تنها, رضا تهرانی, مجتبی تهرانی, فرهاد توانا, ناهید توسلی, محمد توسلی, الهیار توکلی , خالد توکلی, مجید تولایی, درخشنده تیموریان, حسین ثاقب, روزبه جامه شورانی, حسین جزایری , حسین جعفری, جلال جلالیزاده , محمد جمادی , امیرحسین جهانی, جعفر جودکی, امین چالاکی, بهروز حاجآقاپور , اميرحسين حاجبيان, رضا حاجی, مسعود حاجيا, یونس حاجیزاد, حسین حاصلی, محمود حائری, حسین حبیبی , فرزانه حجت, مهرداد حجّتی, حسین حدادنژاد, طیبه حسنلو, محمدعلی حسننزاد, فائزه حسنى, سیدعلی حسینی, سيدمسعود حسینی , خلیل حسینیعطار, میرسلیمان حسینیمقدم, بهزاد حقپناه , جمشید حقگو, وحید حقیقی, ابوالفضل حکیمی, عبدالکریم حکیمی, مجید حکیمی, شاهد حلاجنیشابوری , محمدرضا حمّسی, پگاه حمیدیان, فرید خاتمی , علیرضا خاشعیپور, کیانوش خاکسار , مژگان خانزاده , شبنم خانمصدق , نگار خدادادی, امیر خرّم, محمد خطیبی, محمدحسین خوربک, ابراهیم خوشسیرت......
🔹متن و اسامی کامل:
https://cutt.ly/KezTxgsE
#ایران_فردا
#نه_به_اعدام #اعدام_بس
#وریشه_مرادی #پخشان_عزیزی
#شریفه_محمدی #نسیم_غلامیسیمیاری
http://www.tg-me.com/iranfardamag
Telegraph
🔴بیانیهی بیش از ۴۷۰ نفر از شخصیتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در بارهی توقف اعدامها
🔶دستگاه اعدام را متوقف کنید! @iranfardamag 🔹بهنام هستیبخش ▪️در شرایط خطیری که تروریسم دولتیِ حکومت افراطی و متجاوز اسراییل با نقض علنی قوانین بینالمللی و نسلکشی در فلسطین و برای گسترش جنگ به ایران و به سراسر منطقه خاورمیانه، با نفوذ در سرزمین ما بهسهولت…
🔴انحراف از اصل و بازگشت به قبل!
▪️به مناسبت" ۱۴ مرداد " يكصدو هيجدهمين سالگرد انقلاب مشروطيت
🔷امیر طیرانی
@iranfardamag
🔸از شروع نخستين اعتراضات مردم ايران در اسفند ۱۲۸۳شمسي تا ۱۴مرداد ۱۲۸۵ كه مظفرالدين شاه قاجار فرمان مشروطيت را امضا كرد زماني نه چندان دراز سپري شد تا ساختار سياسي در ايران از نظام سلطنت خودكامه كه در آن همه چيز در يد قدرت يك نفر قرار داشت و يك نفر سرنوشت كشور را تعيين مي كرد، تغيير كند .
🔹نخستين پيامد اين ساختار در تاسيس مجلس شوراي ملي تبلور يافت. يعني جايي كه نمايندگان نه از سوي پادشاه چنان كه تا آن زمان معمول بود نظير شوراي دولتي در زمان ناصرالدين شاه و نظاير آن، بلكه از سوي مردم آن هم به مدت محدود انتخاب مي شدند و دوره نمايندگي هيچ كس مادم العمر نبود و وظايف و مسئوليت هايش هم محدود به امر قانونگذاري و نظارت بر اجراي آن بود و ديگر به ساير امور كشور نظير اموراجرايي و قضايي كشور ورود نداشت.
🔸آن مجلس نخست، اولويت اول وظيفه اصلي اش تدوين و تصويب قانون اساسي براي اين ساختار جديد بود . ساختاري كه در آن نظام سلطنت مطلقه به نظام سلطنت مشروطه تبديل مي شد و پادشاه از مقام خدايگاني كه همه مقدرات كشور در دست او قرار داشت به مقامي تشريفاتي كه فقط سلطنت مي كند و نه حكومت تغيير ماهيت پيدا كرد.
🔹مجلس شوراي ملي متن قانون اساسي ايران كه عمدتا بر اساس قوانين اساسي فرانسه و بلژيك والبته با رعايت اصول وموازين ملي و اسلامي نگاشته شده بود را در ۵۱ اصل در اوايل دي ۱۲۸۵ به تصويب رساند. اين قانون در هشتم دي به امضاي مظفرالدين شاه قاجار رسيد . پنج روز بعد هم شاه قاجار از دنيا رفت و جاي خود را به فرزندش محمدعلي ميرزا داد كه با عنوان محمدعلي شاه بر تخت سلطنت نشست.
🔸در نظام جديد چنين پيش بيني شده بود كه نخست وزير از سوي شاه به مجلس معرفي و در صورت تاييد و راي اعتماد مجلس زمام امور اداره كشور را برعهده خواهد گرفت. بنابراين چون نخست وزير انتخابي محمدعلي شاه يعني ميرزا علي اصغرخان امين السلطان در ايران نبود و سلطانعلي افخم به عنوان كفيل نخست وزيري انتخاب و از ۲۸ اسفند ۱۲۸۵ رسما كار خود را آغاز كرد . وي در يازدهم ارديبهشت ۱۲۸۶ با بازگشت امين السلطان به ايران زمام قوه مجريه را در دست گرفت.
🔹از ارديبهشت ۱۲۸۶ تا كودتاي سوم اسفند ۱۲۹۹ و از آن پس تا به سلطنت نشستن رضاشاه پهلوي در ارديبهشت ۱۳۰۵ بيش از شانزده نفر عهده دار پست صدارت اعظمي ايران شدند و در نهايت اين آخرين نخست وزير يعني رضاخان ميرپنج بود كه با برانداختن سلسلسه قاجار و تشكيل مجلس موسسان خود بر تخت پادشاهي تكيه زد و شد آن چه كه شد و شانزده سال تمام دستاوردهاي مشروطه از جمله آزادي هاي مصرح در قانون اساسي و تفكيك قواي سه گانه و همه وهمه را بر باد داد و خود پادشاهي بس اقتدارگراتر از شاهان قاجار شد و زمام امور اداره كشور را در دست گرفت وچنان كه تاريخ گواهي مي دهد همين اقتدارگرايي و استبداد راي در شهريور او را هم به سرنوشت ساير ديكتاتورهاي تاريخ دچار ساخت.
🔸در باره چرايي رقم خوردن اين سرنوشت شوم براي مشروطه اي كه آن جانفشاني ها در راه آن شده بود وخون هاي عزيزي در پاي آن ريخته شده بود ، بسيار سخن گفته شده است .
🔹دخالت ها و اعمال سياست دولت هاي روسيه تزاري و بريتانيا ، تلاشهاي هواداران استبداد ، اشراف و زمينداران كه با پيروزي مشروطه منافعشان در معرض خطر قرار گرفته بود از جمله دلايلي است كه در اين باره عنوان مي شود كه در جاي خود درست است و همين ها بودند كه در بركشيدن رضاخان ميرپنج وبه شاهي رساندن وي نقش آفرين بودند . اما دراين ميان آنچه معمولا مورد غفلت و فراموشي قرار گرفته است، نقش حاميان مشروطه و طرفداران نظام جديد است. يعني كساني كه چه قبل و چه بعد از دوران استبداد صغير در عرصه سياسي كشور نقش آفرين بودند و داعيه دار اداره كشور. همان هايي كه در مجلس، مطبوعات، منابر وتريبون هاي عمومي درباره همه چيز سخن مي گفتند ودست اندركار رقابت و مقابله با يكديگر بودند . رهبران و فعالان احزاب دمكرات و اعتداليون ، شخصيتهاي سياسي و برخي رهبران روحاني و غير روحاني ، همان هايي كه به گاه انتخابات دوره هاي دوم تا پنجم تمام هم وغمشان كسب هرچه بيشتركرسي هاي مجلس بود ، همان كساني كه براي از ميدان به در كردن رقباي خود به هر وسيله و اقدامي كه مي توانستند تمسك مي جستند و حتی از ترور رقباي سياسي خود و انتقام گيري از مخالفان دريغ نمي كردند ......
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/RezCQJU9
#ایران_فردا
#امیر_طیرانی
#انحراف_از_مشروطه
http://www.tg-me.com/iranfardamag
▪️به مناسبت" ۱۴ مرداد " يكصدو هيجدهمين سالگرد انقلاب مشروطيت
🔷امیر طیرانی
@iranfardamag
🔸از شروع نخستين اعتراضات مردم ايران در اسفند ۱۲۸۳شمسي تا ۱۴مرداد ۱۲۸۵ كه مظفرالدين شاه قاجار فرمان مشروطيت را امضا كرد زماني نه چندان دراز سپري شد تا ساختار سياسي در ايران از نظام سلطنت خودكامه كه در آن همه چيز در يد قدرت يك نفر قرار داشت و يك نفر سرنوشت كشور را تعيين مي كرد، تغيير كند .
🔹نخستين پيامد اين ساختار در تاسيس مجلس شوراي ملي تبلور يافت. يعني جايي كه نمايندگان نه از سوي پادشاه چنان كه تا آن زمان معمول بود نظير شوراي دولتي در زمان ناصرالدين شاه و نظاير آن، بلكه از سوي مردم آن هم به مدت محدود انتخاب مي شدند و دوره نمايندگي هيچ كس مادم العمر نبود و وظايف و مسئوليت هايش هم محدود به امر قانونگذاري و نظارت بر اجراي آن بود و ديگر به ساير امور كشور نظير اموراجرايي و قضايي كشور ورود نداشت.
🔸آن مجلس نخست، اولويت اول وظيفه اصلي اش تدوين و تصويب قانون اساسي براي اين ساختار جديد بود . ساختاري كه در آن نظام سلطنت مطلقه به نظام سلطنت مشروطه تبديل مي شد و پادشاه از مقام خدايگاني كه همه مقدرات كشور در دست او قرار داشت به مقامي تشريفاتي كه فقط سلطنت مي كند و نه حكومت تغيير ماهيت پيدا كرد.
🔹مجلس شوراي ملي متن قانون اساسي ايران كه عمدتا بر اساس قوانين اساسي فرانسه و بلژيك والبته با رعايت اصول وموازين ملي و اسلامي نگاشته شده بود را در ۵۱ اصل در اوايل دي ۱۲۸۵ به تصويب رساند. اين قانون در هشتم دي به امضاي مظفرالدين شاه قاجار رسيد . پنج روز بعد هم شاه قاجار از دنيا رفت و جاي خود را به فرزندش محمدعلي ميرزا داد كه با عنوان محمدعلي شاه بر تخت سلطنت نشست.
🔸در نظام جديد چنين پيش بيني شده بود كه نخست وزير از سوي شاه به مجلس معرفي و در صورت تاييد و راي اعتماد مجلس زمام امور اداره كشور را برعهده خواهد گرفت. بنابراين چون نخست وزير انتخابي محمدعلي شاه يعني ميرزا علي اصغرخان امين السلطان در ايران نبود و سلطانعلي افخم به عنوان كفيل نخست وزيري انتخاب و از ۲۸ اسفند ۱۲۸۵ رسما كار خود را آغاز كرد . وي در يازدهم ارديبهشت ۱۲۸۶ با بازگشت امين السلطان به ايران زمام قوه مجريه را در دست گرفت.
🔹از ارديبهشت ۱۲۸۶ تا كودتاي سوم اسفند ۱۲۹۹ و از آن پس تا به سلطنت نشستن رضاشاه پهلوي در ارديبهشت ۱۳۰۵ بيش از شانزده نفر عهده دار پست صدارت اعظمي ايران شدند و در نهايت اين آخرين نخست وزير يعني رضاخان ميرپنج بود كه با برانداختن سلسلسه قاجار و تشكيل مجلس موسسان خود بر تخت پادشاهي تكيه زد و شد آن چه كه شد و شانزده سال تمام دستاوردهاي مشروطه از جمله آزادي هاي مصرح در قانون اساسي و تفكيك قواي سه گانه و همه وهمه را بر باد داد و خود پادشاهي بس اقتدارگراتر از شاهان قاجار شد و زمام امور اداره كشور را در دست گرفت وچنان كه تاريخ گواهي مي دهد همين اقتدارگرايي و استبداد راي در شهريور او را هم به سرنوشت ساير ديكتاتورهاي تاريخ دچار ساخت.
🔸در باره چرايي رقم خوردن اين سرنوشت شوم براي مشروطه اي كه آن جانفشاني ها در راه آن شده بود وخون هاي عزيزي در پاي آن ريخته شده بود ، بسيار سخن گفته شده است .
🔹دخالت ها و اعمال سياست دولت هاي روسيه تزاري و بريتانيا ، تلاشهاي هواداران استبداد ، اشراف و زمينداران كه با پيروزي مشروطه منافعشان در معرض خطر قرار گرفته بود از جمله دلايلي است كه در اين باره عنوان مي شود كه در جاي خود درست است و همين ها بودند كه در بركشيدن رضاخان ميرپنج وبه شاهي رساندن وي نقش آفرين بودند . اما دراين ميان آنچه معمولا مورد غفلت و فراموشي قرار گرفته است، نقش حاميان مشروطه و طرفداران نظام جديد است. يعني كساني كه چه قبل و چه بعد از دوران استبداد صغير در عرصه سياسي كشور نقش آفرين بودند و داعيه دار اداره كشور. همان هايي كه در مجلس، مطبوعات، منابر وتريبون هاي عمومي درباره همه چيز سخن مي گفتند ودست اندركار رقابت و مقابله با يكديگر بودند . رهبران و فعالان احزاب دمكرات و اعتداليون ، شخصيتهاي سياسي و برخي رهبران روحاني و غير روحاني ، همان هايي كه به گاه انتخابات دوره هاي دوم تا پنجم تمام هم وغمشان كسب هرچه بيشتركرسي هاي مجلس بود ، همان كساني كه براي از ميدان به در كردن رقباي خود به هر وسيله و اقدامي كه مي توانستند تمسك مي جستند و حتی از ترور رقباي سياسي خود و انتقام گيري از مخالفان دريغ نمي كردند ......
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/RezCQJU9
#ایران_فردا
#امیر_طیرانی
#انحراف_از_مشروطه
http://www.tg-me.com/iranfardamag
Telegraph
🔴انحراف از اصل و بازگشت به قبل!
▪️به مناسبت" ۱۴ مرداد " يكصدو هيجدهمين سالگرد انقلاب مشروطيت 🔷امیر طیرانی @iranfardamag از شروع نخستين اعتراضات مردم ايران در اسفند ۱۲۸۳شمسي تا ۱۴مرداد ۱۲۸۵ كه مظفرالدين شاه قاجار فرمان مشروطيت را امضا كرد زماني نه چندان دراز سپري شد تا ساختار سياسي در ايران…
🔴 ضرورت مشروطه کردن روح جمعی و ضرورت مشروطهی "آگاهی" بر زندگی!
@iranfardamag
🔹ایدهی "مشروطه خواهی" از خواست بزرگ "عدالتخانه" بیرون آمد. خواندن تاریخ به ما یاد میدهد رد تازیانهها را تا جراحت درون پی بگیریم ، اما خواندن همین تاریخ به ما ایرانیان هنوز نیاموخته است که در جنبشها و تحرکات سیاسی از آن آزمودهها درس بگیریم و خطای دیروز را تکرار نکنیم.
🔸تقاضای "عدالت خانه" جستجوی قانون بود در برابر سیطرهی شرع بر "آیین قضا" ، و قاضی در آن ایام نه به عدالت بشری بلکه به حکم شریعت داوری میکرد. از بطن تمنای عدالت بود که هوای آزادی در سر ایرانیان افتاد . مشروطیت میخواست کنستتوسیون را حاکم کند تا در ممالک محروسه به ضربِ چکشِ قانون اساسی، دولت و ملت تابع اصولی امروزین باشند . به نظر میرسد سیصد سال بعد از سان مارینو ، مراد ایرانیان در توشیح سلطان بیمار ایران به کنستیتوسیون مجال ظهور یافته باشد. مرور ایام چنین حکایت میکند که چنان که آرزوی ما بود نشدهاست .
🔹هنگامی که مذهب جای سنت مینشيند و میراث فرهنگی و ملی را مصرف ناکجاآبادهای آیینی میکند ، بعید نیست که عدالت خانه شکل نگیرد و خانهی ملت توپ باران شود.
🔸با این وصف ، مشروطیت ، گر چه به شرافت ورسمیت تقنین دست یافت ، صاحب مجلس و منزل شد ، وکیل و مُشیر پیدا کرد ، اما نه به حاکم توانست نهیب بزند و زینهار گوید، نه به مردم توانست حلاوت نعمت قانون را بچشاند.
🔹قانونِ زندگیِ ایرانیان ، همچنان در خیابان طویل روزهای آغازین انقلاب عدالتخانه گیر است. هنوز صدای شلاقهایی مویین که بر کف پا و پشت بازاریان میخورد ، به گوش میرسد و تن و وجدان را به هول میهراسانَد. تجربهی یک قرن و چندی که از بعدِ امضای سلطان رنجور قجر در اختیار ماست ، به هزار زبان میگوید مشروطه کردنِ دولت و قدرت در سرزمین خشک و نیمه بیابانیِ ما ناممکن است ، مگر آنکه "قدرت مطلقِ" مستور در نیروی نهفتهی دینیاران و مخفی در خشم و نفرت توده ، همپای حدگذاریِ سلطنت مطلق شهریاران ، تحت نظارت و کنترل دائم قرار گیرد. برای کشور ما وصول امر و اصل مشروطیت امری مرکب و چندجانبه است. درست که، آنچه مشروطهی دولت و حاکم بر آن است ، قانون اساسی است ، لیکن آنچیزی که دینیاران را نیز حد و مرز میبخشد و مشروط میکند، خروج از عرصهی عمومی و حضور بیمداخله کار معنوی در حیطهی شخصی شدهی آدمیان است ، و آن قانون هم که تودهها را از خشم ویرانگر میرهاند و برای یک زندگی مدنی میپروراند ، مشروطهی "آگاهی" بر زندگی است.
🔸مشروطیت هنوز زنگ هشدار میزند و درنگ هشیاری را از ما تقاضا میکند. اینک نیک میدانیم و از زخم آزمودن آن نرهیدهایم که ثروت و میراث سنت و فرهنگ را میتوان مصرف شریعت کرد - که به حکم آن مرزهای مشروطیت را تا دوردست به عقب راندهایم- هم نیز میتوان قانون را هم خرج کینورزی و ستیز کرد و از خانهی مدنیت به بیرون افتاد.تاریخ ستم و حکومت مشروط نشده، ما مردمان را ، قانون ، زندگی و آیندهی در دسترس ما را دور زده ، و از یک حیات عادلانه و متعارف بی بهرهی مان ساخته است. از مشروطه باید آموخت قانون برای زندگیست ، اما زمانی برای یک زندگیی متعارف ، مدنی و عادلانه به قدر کفایت سازنده و آفرین است که "فکر" و "روح" مشروطیت در نهاد فرد فرد ما عمل کند .
🔹حالا تا هنوز همچنان از سرزمین ما آواز عدالت خانه و آزادی بلند است. هر چند مهم است که قدرت فائقه این صدا را تعلیم گیرد ، بشنود و تسلیم حکم قانون شود ، ولیمهم تر این است که مردمانِ ما روح آزادگی را بر مقررهی بندگی امتیاز دهند و اگر حاکم کنستتوسیون را تن نمیدهد ، ما این قانونهای بزرگ بشری را نیک بیاموزیم و از انتقال معارف ایجاد عدالتخانه و آزادی خواهی به همدیگر دریغ نکنیم.
🔸مشروطه کردن حکومتها مادام که مشروطه کردن روح جمعیی ما رونق و نُضج نگیرد مقدور نیست. مشروطیت یک شروع است. به تداوم آن در جان اجتماعیِ خود احتیاج مبرم داریم.
🔹تاریخ مشروطیت را باید آموخت تا به کمک این خرد جمعی ، تاریخ ستم و سیطره نتواند در صورتهای دیگری بر سرانجام و فرجام ما غالب آید.
🔻ایران فردا
#ایران_فردا
#مشروطه_کردن_روح_جمعی
https://cutt.ly/Iez4qcMb
http://www.tg-me.com/iranfardamag
@iranfardamag
🔹ایدهی "مشروطه خواهی" از خواست بزرگ "عدالتخانه" بیرون آمد. خواندن تاریخ به ما یاد میدهد رد تازیانهها را تا جراحت درون پی بگیریم ، اما خواندن همین تاریخ به ما ایرانیان هنوز نیاموخته است که در جنبشها و تحرکات سیاسی از آن آزمودهها درس بگیریم و خطای دیروز را تکرار نکنیم.
🔸تقاضای "عدالت خانه" جستجوی قانون بود در برابر سیطرهی شرع بر "آیین قضا" ، و قاضی در آن ایام نه به عدالت بشری بلکه به حکم شریعت داوری میکرد. از بطن تمنای عدالت بود که هوای آزادی در سر ایرانیان افتاد . مشروطیت میخواست کنستتوسیون را حاکم کند تا در ممالک محروسه به ضربِ چکشِ قانون اساسی، دولت و ملت تابع اصولی امروزین باشند . به نظر میرسد سیصد سال بعد از سان مارینو ، مراد ایرانیان در توشیح سلطان بیمار ایران به کنستیتوسیون مجال ظهور یافته باشد. مرور ایام چنین حکایت میکند که چنان که آرزوی ما بود نشدهاست .
🔹هنگامی که مذهب جای سنت مینشيند و میراث فرهنگی و ملی را مصرف ناکجاآبادهای آیینی میکند ، بعید نیست که عدالت خانه شکل نگیرد و خانهی ملت توپ باران شود.
🔸با این وصف ، مشروطیت ، گر چه به شرافت ورسمیت تقنین دست یافت ، صاحب مجلس و منزل شد ، وکیل و مُشیر پیدا کرد ، اما نه به حاکم توانست نهیب بزند و زینهار گوید، نه به مردم توانست حلاوت نعمت قانون را بچشاند.
🔹قانونِ زندگیِ ایرانیان ، همچنان در خیابان طویل روزهای آغازین انقلاب عدالتخانه گیر است. هنوز صدای شلاقهایی مویین که بر کف پا و پشت بازاریان میخورد ، به گوش میرسد و تن و وجدان را به هول میهراسانَد. تجربهی یک قرن و چندی که از بعدِ امضای سلطان رنجور قجر در اختیار ماست ، به هزار زبان میگوید مشروطه کردنِ دولت و قدرت در سرزمین خشک و نیمه بیابانیِ ما ناممکن است ، مگر آنکه "قدرت مطلقِ" مستور در نیروی نهفتهی دینیاران و مخفی در خشم و نفرت توده ، همپای حدگذاریِ سلطنت مطلق شهریاران ، تحت نظارت و کنترل دائم قرار گیرد. برای کشور ما وصول امر و اصل مشروطیت امری مرکب و چندجانبه است. درست که، آنچه مشروطهی دولت و حاکم بر آن است ، قانون اساسی است ، لیکن آنچیزی که دینیاران را نیز حد و مرز میبخشد و مشروط میکند، خروج از عرصهی عمومی و حضور بیمداخله کار معنوی در حیطهی شخصی شدهی آدمیان است ، و آن قانون هم که تودهها را از خشم ویرانگر میرهاند و برای یک زندگی مدنی میپروراند ، مشروطهی "آگاهی" بر زندگی است.
🔸مشروطیت هنوز زنگ هشدار میزند و درنگ هشیاری را از ما تقاضا میکند. اینک نیک میدانیم و از زخم آزمودن آن نرهیدهایم که ثروت و میراث سنت و فرهنگ را میتوان مصرف شریعت کرد - که به حکم آن مرزهای مشروطیت را تا دوردست به عقب راندهایم- هم نیز میتوان قانون را هم خرج کینورزی و ستیز کرد و از خانهی مدنیت به بیرون افتاد.تاریخ ستم و حکومت مشروط نشده، ما مردمان را ، قانون ، زندگی و آیندهی در دسترس ما را دور زده ، و از یک حیات عادلانه و متعارف بی بهرهی مان ساخته است. از مشروطه باید آموخت قانون برای زندگیست ، اما زمانی برای یک زندگیی متعارف ، مدنی و عادلانه به قدر کفایت سازنده و آفرین است که "فکر" و "روح" مشروطیت در نهاد فرد فرد ما عمل کند .
🔹حالا تا هنوز همچنان از سرزمین ما آواز عدالت خانه و آزادی بلند است. هر چند مهم است که قدرت فائقه این صدا را تعلیم گیرد ، بشنود و تسلیم حکم قانون شود ، ولیمهم تر این است که مردمانِ ما روح آزادگی را بر مقررهی بندگی امتیاز دهند و اگر حاکم کنستتوسیون را تن نمیدهد ، ما این قانونهای بزرگ بشری را نیک بیاموزیم و از انتقال معارف ایجاد عدالتخانه و آزادی خواهی به همدیگر دریغ نکنیم.
🔸مشروطه کردن حکومتها مادام که مشروطه کردن روح جمعیی ما رونق و نُضج نگیرد مقدور نیست. مشروطیت یک شروع است. به تداوم آن در جان اجتماعیِ خود احتیاج مبرم داریم.
🔹تاریخ مشروطیت را باید آموخت تا به کمک این خرد جمعی ، تاریخ ستم و سیطره نتواند در صورتهای دیگری بر سرانجام و فرجام ما غالب آید.
🔻ایران فردا
#ایران_فردا
#مشروطه_کردن_روح_جمعی
https://cutt.ly/Iez4qcMb
http://www.tg-me.com/iranfardamag
Telegraph
🔴 ضرورت مشروطه کردن روح جمعی
و ضرورت مشروطهی "آگاهی" بر زندگی! @iranfardamag 🔹ایدهی "مشروطه خواهی" از خواست بزرگ "عدالتخانه" بیرون آمد. خواندن تاریخ به ما یاد میدهد رد تازیانهها را تا جراحت درون پی بگیریم ، اما خواندن همین تاریخ به ما ایرانیان هنوز نیاموخته است که در جنبشها…
🔴حمله مجدل شمس ، احتمالات پیشروی اسرائیل و حزبالله و پارادایم جدید منطقه
🔷امل سعد*
@iranfardamag
▪️اگرچه اکثریت قریب به اتفاق ۲۰ تا ۲۵ هزار ساکن دروزی بلندیهای جولان اشغالی تابعیت اسرائیل را رد کردهاند و هیچ یک از ۱۲ قربانی تابعیت اسرائیل را نداشتند با اینحال نتانیاهو روز دوشنبه هنگام بازدید از مجدل شمس گفت: «این کودکان فرزندان ما هستند، اسرائیل نمیگذارد و نمیتواند اجازه دهد که این به سادگی بگذرد. پاسخ ما سنگین خواهد بود.» جمعیت ساکنان که برای اعتراض به نتانیاهو جمع شده بودند، شعار می دادند که او برود. برخی دیگر شعار می دادند «قاتل! قاتل!» و نتانیاهو را متهم کردند که آمده تا «روی خون فرزندان ما برقصد». برخی از مردم محلی به خبرنگاران گفتند که نمیخواهند توسط هیچ طرفی به عنوان سوختی برای جنگ بین اسرائیل و حزبالله مورد استفاده قرار گیرند و میپرسیدند که چرا هر دو به شهرشان حمله میکنند. هاآرتص گزارش داده است که خانواده های قربانیان مجدل شمس از ملاقات با نتانیاهو خودداری کردند.
🔸امل سعد تحلیلگر لبنانی میگوید چندین تئوری وجود دارد، اما نظریهای که نسبت بیشتری با دادههای واقعی دارد این است که این یک موشک رهگیر اسرائیلی بوده که به اشتباه شلیک کرده است. امل سعد میگوید: شواهدی برای این موضوع وجود دارد. گزارش های متعددی را در رسانههای عموما عربی و طبیعتا نه در رسانههای غربی دیدیم که با شاهدان عینی صحبت می کردند. شاهدان گفتند واقعاً دیدند که موشک رهگیر از گنبد آهنین بوده که اصابت کرده است. اما این احتمال هم وجود دارد که گروههای دیگر ضد اسرائیلی مسئول این کار باشند. مثلا بعد از تاسیس جبهه همبستگی، چندین گروه دیگر سکولار و اسلام گرا هم در این مبارزه شرکت میکنند. مثلا، جماعتالاسلامیه، که از سنیهای لبنان است و اخیراً در این حملات مرزی شرکت داشته و اعضای آنها اغلب مورد هدف اسرائیل قرار گرفتهاند. آنها ممکن است بالقوه به اشتباه به آن هدف زده باشند. یا گروههای دیگر ولی این یک هدف عمدی برای کسی نبود.
▪️امل سعد متذکر شد که پیشتر، حزب الله وقتی سهوا در یکی از شهرهای فلسطینی فرود آمد، نه تنها خود در بیانیهای مسئولیت آن را بر عهده گرفت و عذرخواهی کرد، بلکه خود نصرالله شخصاً در تلویزیون عذرخواهی کرد و به خانواده قربانی تسلیت گفت. (در آن حادثه دو کودک عرب در ناصره کشته شدند.) نصرالله در مصاحبه ای در الجزیره گفت: از طرف خود و برادرانم از این خانواده عذرخواهی میکنم. البته عذرخواهی کافی نیست. مسئولیت کامل بر عهده من است و اصلاً هدف این نبود. نکته دیگری که باید به آن دقت کرد زمانبندی این ماجراست. هفته گذشته حزب الله سومین فیلم از مجموعه پهپادها را منتشر کرد که بر فراز یک پایگاه نظامیِ مشخص بود که اسراییل را تهدید میکرد که این پایگاه را مورد هدف قرار خواهد داد. چرا حزب الله چنین تهدیدی میکند تا اسرائیل را از حمله باز دارد، در صورتی که قرار بود چند روز بعد با این کار اسرائیل را تحریک کند؟
🔸امل سعد در پاسخ به این سوال که چرا اسرائیل به سرعت از این موضوع استفاده کرد و حزب الله را مقصر دانست و آیا واقعا خواهان جنگ کامل با حزب الله است، میگوید دو دلیل وجود دارد: احتمال بیشتر این است که خواهان یک جنگ کامل نباشد. اول از همه، میخواهد توجه را از جنایات نسل کشی خود و کشتار روزانه کودکان منحرف کند. درحالیکه یکی دو روز قبل، به یک مدرسه کودکان حمله کرده بود و تعداد زیادی از آنان را قتل عام کرد، میتواند مدعی شود که: «حزبالله قاتل کودکان است.» بنابراین قطعاً هدفی تبلیغاتی دارد. دوم از نظر ارزش نظامی یا استراتژیک میتواند از این موضوع برای تحت فشار گذاشتن حزب الله از طریق متحدانش، میانجی های غربی و غیره استفاده کند که همین حالا هم اتفاق افتاده است. آنها اکنون حزب الله را تحت فشار قرار داده اند تا نه تنها به اسرائیل پاسخ ندهد، بلکه تمام درگیری ها را در آن سوی مرز متوقف کند. به این دلیل است که فرض میکند که فشار داخلی زیادی نیز در داخل، از سوی دولت و مردم لبنان وجود خواهد داشت.....
🔺متن کامل:
https://cutt.ly/mexoTb0l
#امل_سعد
#ایران_فردا
#مجدل_شمس
http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔷امل سعد*
@iranfardamag
▪️اگرچه اکثریت قریب به اتفاق ۲۰ تا ۲۵ هزار ساکن دروزی بلندیهای جولان اشغالی تابعیت اسرائیل را رد کردهاند و هیچ یک از ۱۲ قربانی تابعیت اسرائیل را نداشتند با اینحال نتانیاهو روز دوشنبه هنگام بازدید از مجدل شمس گفت: «این کودکان فرزندان ما هستند، اسرائیل نمیگذارد و نمیتواند اجازه دهد که این به سادگی بگذرد. پاسخ ما سنگین خواهد بود.» جمعیت ساکنان که برای اعتراض به نتانیاهو جمع شده بودند، شعار می دادند که او برود. برخی دیگر شعار می دادند «قاتل! قاتل!» و نتانیاهو را متهم کردند که آمده تا «روی خون فرزندان ما برقصد». برخی از مردم محلی به خبرنگاران گفتند که نمیخواهند توسط هیچ طرفی به عنوان سوختی برای جنگ بین اسرائیل و حزبالله مورد استفاده قرار گیرند و میپرسیدند که چرا هر دو به شهرشان حمله میکنند. هاآرتص گزارش داده است که خانواده های قربانیان مجدل شمس از ملاقات با نتانیاهو خودداری کردند.
🔸امل سعد تحلیلگر لبنانی میگوید چندین تئوری وجود دارد، اما نظریهای که نسبت بیشتری با دادههای واقعی دارد این است که این یک موشک رهگیر اسرائیلی بوده که به اشتباه شلیک کرده است. امل سعد میگوید: شواهدی برای این موضوع وجود دارد. گزارش های متعددی را در رسانههای عموما عربی و طبیعتا نه در رسانههای غربی دیدیم که با شاهدان عینی صحبت می کردند. شاهدان گفتند واقعاً دیدند که موشک رهگیر از گنبد آهنین بوده که اصابت کرده است. اما این احتمال هم وجود دارد که گروههای دیگر ضد اسرائیلی مسئول این کار باشند. مثلا بعد از تاسیس جبهه همبستگی، چندین گروه دیگر سکولار و اسلام گرا هم در این مبارزه شرکت میکنند. مثلا، جماعتالاسلامیه، که از سنیهای لبنان است و اخیراً در این حملات مرزی شرکت داشته و اعضای آنها اغلب مورد هدف اسرائیل قرار گرفتهاند. آنها ممکن است بالقوه به اشتباه به آن هدف زده باشند. یا گروههای دیگر ولی این یک هدف عمدی برای کسی نبود.
▪️امل سعد متذکر شد که پیشتر، حزب الله وقتی سهوا در یکی از شهرهای فلسطینی فرود آمد، نه تنها خود در بیانیهای مسئولیت آن را بر عهده گرفت و عذرخواهی کرد، بلکه خود نصرالله شخصاً در تلویزیون عذرخواهی کرد و به خانواده قربانی تسلیت گفت. (در آن حادثه دو کودک عرب در ناصره کشته شدند.) نصرالله در مصاحبه ای در الجزیره گفت: از طرف خود و برادرانم از این خانواده عذرخواهی میکنم. البته عذرخواهی کافی نیست. مسئولیت کامل بر عهده من است و اصلاً هدف این نبود. نکته دیگری که باید به آن دقت کرد زمانبندی این ماجراست. هفته گذشته حزب الله سومین فیلم از مجموعه پهپادها را منتشر کرد که بر فراز یک پایگاه نظامیِ مشخص بود که اسراییل را تهدید میکرد که این پایگاه را مورد هدف قرار خواهد داد. چرا حزب الله چنین تهدیدی میکند تا اسرائیل را از حمله باز دارد، در صورتی که قرار بود چند روز بعد با این کار اسرائیل را تحریک کند؟
🔸امل سعد در پاسخ به این سوال که چرا اسرائیل به سرعت از این موضوع استفاده کرد و حزب الله را مقصر دانست و آیا واقعا خواهان جنگ کامل با حزب الله است، میگوید دو دلیل وجود دارد: احتمال بیشتر این است که خواهان یک جنگ کامل نباشد. اول از همه، میخواهد توجه را از جنایات نسل کشی خود و کشتار روزانه کودکان منحرف کند. درحالیکه یکی دو روز قبل، به یک مدرسه کودکان حمله کرده بود و تعداد زیادی از آنان را قتل عام کرد، میتواند مدعی شود که: «حزبالله قاتل کودکان است.» بنابراین قطعاً هدفی تبلیغاتی دارد. دوم از نظر ارزش نظامی یا استراتژیک میتواند از این موضوع برای تحت فشار گذاشتن حزب الله از طریق متحدانش، میانجی های غربی و غیره استفاده کند که همین حالا هم اتفاق افتاده است. آنها اکنون حزب الله را تحت فشار قرار داده اند تا نه تنها به اسرائیل پاسخ ندهد، بلکه تمام درگیری ها را در آن سوی مرز متوقف کند. به این دلیل است که فرض میکند که فشار داخلی زیادی نیز در داخل، از سوی دولت و مردم لبنان وجود خواهد داشت.....
🔺متن کامل:
https://cutt.ly/mexoTb0l
#امل_سعد
#ایران_فردا
#مجدل_شمس
http://www.tg-me.com/iranfardamag
Telegraph
🔴حمله مجدل شمس ، احتمالات پیشروی اسراییل و حزبالله و نیز پارادایم جدید منطقه
🔷امل سعد* @iranfardamag اگرچه اکثریت قریب به اتفاق ۲۰ تا ۲۵ هزار ساکن دروزی بلندیهای جولان اشغالی تابعیت اسرائیل را رد کردهاند و هیچ یک از ۱۲ قربانی تابعیت اسرائیل را نداشتند با اینحال نتانیاهو روز دوشنبه هنگام بازدید از مجدل شمس گفت: «این کودکان فرزندان…
🔴 آیا نشانهای از اجماع برای تغییر رفتار سیاست خارجی وجود دارد؟!
▪️ماه عسل دولتها در ایران بیشتر از دو سال نیست
🔷رحمان قهرمانپور در مصاحبه با ایرانِ فردا
@iranfardamag
🔻ایران فردا ـ روح الله سوری: بررسی تاثیر انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری و برگزیده شدن مسعود پزشکیان به ریاست دولت چهاردهم بر سیاست داخلی و روابط خارجی ایران موضوع مصاحبه ای است که ایران فردا با رحمان قهرمانپور انجام داده است. قهرمانپور در این مصاحبه بر این باور است که تغییر در سیاست خارجی ایران کار آسانی نیست و در حال حاضر چنین اجماعی میان گروه های مختلف در ارتباط با لزوم ایجاد برخی تغییرات در جهت گیری های کلی سیاست خارجی ج.ا.ا همچون سیاستهای منطقهای و یا روابط با اروپا وجود ندارد. قهرمانپور در مورد رقابت های سیاسی داخلی نیز اشاره میکند که رقابت گروه های مخالف داخلی با دولت مستقر نیز در این دوره نیز ادامه خواهد داشت هرچند که ممکن است در دوسال ابتدایی دولت که ایشان دوران ماه عسل دولت ها می خواند شاهد نوعی همراهی و همدلی این گروه های مخالف با دولت پزشکیان باشیم. در رابطه با روابط ایران با اروپا، آقای قهرمانپور معتقد است که تاثیر جنگ اوکراین بر روابط ایران با اروپا به مراتب عمیق تر از بحران دادگاه میکونوس است چرا که از نگاه اروپایی ها ایران در جنگی که معماری امنیتی اروپای بعد از جنگ جهانی دوم را برهم زده از روسیه حمایت کرده است. 🔺
✅متن کامل این مصاحبه را در ادامه می خوانید:
1️⃣ با پایان گرفتن چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران، آقای مسعود پزشکیان حداقل برای یک دوره چهار ساله سکان ریاست جمهوری در ایران را به دست گرفت. یکی از موضوعات مهم از نگاه رای دهندگان در این انتخابات موضوع سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بویژه بحث چگونگی تعامل با اروپا و آمریکا بر سر مساله هسته ای ایران بود. به هر حال این بخش از سیاست خارجی به نظر می رسد که از نگاه مردم ارتباط بسیار ملموس تری با وضعیت اقتصادی کشور داشته باشد و به همین خاطر نیز می توان گفت از جمله مهمترین دوقطبی ایجاد شده در این انتخابات بین نامزدهای انتخاباتی و هواداران ایشان همین موضوع سیاست خارجی بود. به عنوان اولین سوال بفرمایید که آیا تایید صلاحیت پزشکیان را می توان نشانه ای از عزم تصمیم گیرندگان برای ایجاد برخی تغییرات در سیاست خارجی در نظر گرفت و آیا با انتخاب اقای پزشکیان باید منتظر تحول عمده ای در سیاست خارجی باشیم؟
🔸درباره اینکه تایید صلاحیت آقای پزشکیان چه قدر به تصمیم نظام برای ایجاد تغییر در سیاست خارجی برمی گردد با قاطعیت نمیتوان جواب داد چون فرآیند تایید صلاحیت در شورای نگهبان خیلی فرایند شفاف و مشخصی نیست چرا که می دانیم همین آقای پزشکیان پیش از این در انتخابات مجلس رد صلاحیت شده بود. نکته دوم اینکه حتی با فرض اینکه چنین نیتی وجود داشته باشد و تایید صلاحیت آقای پزشکیان به این خواسته حاکمیت ربط داشته باشد واقعیت امر این است که تغییر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران آن اندازه که در نگاه اول به نظر می رسد کار آسانی نیست حداقل اینکه کلیت سیاست خارجی را نمی شود در حد مطلوب تغییر داد شاید مثلا بشود در حوزه هسته ای تغییراتی انجام داد ولی تغییر سیاست ایران در زمینه محور مقاومت، رابطه با اسرائیل، رابطه با اروپا و یا نوع رابطه با همسایگان به دلیل اینکه مسایلی در هم تنیده و پیچیده هستند نیازمند اجماع نظر خیلی قدرتمندی در سیاست داخلی ایران است که به نظر می رسد هنوز چنین اجماعی وجود ندارد.
🔹آنچه شاهدیم این است و در دوره های قبل هم دیدیم این است که وقتی رییس جمهوری سرکار می آید معمولا دو سال اول سال های طلایی و ماه عسل سیاسی اوست و می تواند تغییراتی را انجام دهد. در همین دو سال اول بود که آقای روحانی برجام را به نتیجه رساند. اما نکته این است که حداقل تا الان ندیدیم که این ماه عسل بیشتر از دوسال ادامه یابد و معمولا هم وقتی رییس جمهور کار را در دست می گیرد اختلافات سیاسی و سیاستگذاری او با دیگران مشخص می شود و رقابت های سیاسی داخلی تشدید میشود. بنابراین فعلا من در افق نشانهای از تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران برای تغییر کل سیاست خارجی نمی بینم......
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/Aexih01V
#ایران_فردا
#روحالله_سوری
#رحمان_قهرمانپور
#رفتار_سیاست_خارجی_ایران
http://www.tg-me.com/iranfardamag
▪️ماه عسل دولتها در ایران بیشتر از دو سال نیست
🔷رحمان قهرمانپور در مصاحبه با ایرانِ فردا
@iranfardamag
🔻ایران فردا ـ روح الله سوری: بررسی تاثیر انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری و برگزیده شدن مسعود پزشکیان به ریاست دولت چهاردهم بر سیاست داخلی و روابط خارجی ایران موضوع مصاحبه ای است که ایران فردا با رحمان قهرمانپور انجام داده است. قهرمانپور در این مصاحبه بر این باور است که تغییر در سیاست خارجی ایران کار آسانی نیست و در حال حاضر چنین اجماعی میان گروه های مختلف در ارتباط با لزوم ایجاد برخی تغییرات در جهت گیری های کلی سیاست خارجی ج.ا.ا همچون سیاستهای منطقهای و یا روابط با اروپا وجود ندارد. قهرمانپور در مورد رقابت های سیاسی داخلی نیز اشاره میکند که رقابت گروه های مخالف داخلی با دولت مستقر نیز در این دوره نیز ادامه خواهد داشت هرچند که ممکن است در دوسال ابتدایی دولت که ایشان دوران ماه عسل دولت ها می خواند شاهد نوعی همراهی و همدلی این گروه های مخالف با دولت پزشکیان باشیم. در رابطه با روابط ایران با اروپا، آقای قهرمانپور معتقد است که تاثیر جنگ اوکراین بر روابط ایران با اروپا به مراتب عمیق تر از بحران دادگاه میکونوس است چرا که از نگاه اروپایی ها ایران در جنگی که معماری امنیتی اروپای بعد از جنگ جهانی دوم را برهم زده از روسیه حمایت کرده است. 🔺
✅متن کامل این مصاحبه را در ادامه می خوانید:
1️⃣ با پایان گرفتن چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران، آقای مسعود پزشکیان حداقل برای یک دوره چهار ساله سکان ریاست جمهوری در ایران را به دست گرفت. یکی از موضوعات مهم از نگاه رای دهندگان در این انتخابات موضوع سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بویژه بحث چگونگی تعامل با اروپا و آمریکا بر سر مساله هسته ای ایران بود. به هر حال این بخش از سیاست خارجی به نظر می رسد که از نگاه مردم ارتباط بسیار ملموس تری با وضعیت اقتصادی کشور داشته باشد و به همین خاطر نیز می توان گفت از جمله مهمترین دوقطبی ایجاد شده در این انتخابات بین نامزدهای انتخاباتی و هواداران ایشان همین موضوع سیاست خارجی بود. به عنوان اولین سوال بفرمایید که آیا تایید صلاحیت پزشکیان را می توان نشانه ای از عزم تصمیم گیرندگان برای ایجاد برخی تغییرات در سیاست خارجی در نظر گرفت و آیا با انتخاب اقای پزشکیان باید منتظر تحول عمده ای در سیاست خارجی باشیم؟
🔸درباره اینکه تایید صلاحیت آقای پزشکیان چه قدر به تصمیم نظام برای ایجاد تغییر در سیاست خارجی برمی گردد با قاطعیت نمیتوان جواب داد چون فرآیند تایید صلاحیت در شورای نگهبان خیلی فرایند شفاف و مشخصی نیست چرا که می دانیم همین آقای پزشکیان پیش از این در انتخابات مجلس رد صلاحیت شده بود. نکته دوم اینکه حتی با فرض اینکه چنین نیتی وجود داشته باشد و تایید صلاحیت آقای پزشکیان به این خواسته حاکمیت ربط داشته باشد واقعیت امر این است که تغییر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران آن اندازه که در نگاه اول به نظر می رسد کار آسانی نیست حداقل اینکه کلیت سیاست خارجی را نمی شود در حد مطلوب تغییر داد شاید مثلا بشود در حوزه هسته ای تغییراتی انجام داد ولی تغییر سیاست ایران در زمینه محور مقاومت، رابطه با اسرائیل، رابطه با اروپا و یا نوع رابطه با همسایگان به دلیل اینکه مسایلی در هم تنیده و پیچیده هستند نیازمند اجماع نظر خیلی قدرتمندی در سیاست داخلی ایران است که به نظر می رسد هنوز چنین اجماعی وجود ندارد.
🔹آنچه شاهدیم این است و در دوره های قبل هم دیدیم این است که وقتی رییس جمهوری سرکار می آید معمولا دو سال اول سال های طلایی و ماه عسل سیاسی اوست و می تواند تغییراتی را انجام دهد. در همین دو سال اول بود که آقای روحانی برجام را به نتیجه رساند. اما نکته این است که حداقل تا الان ندیدیم که این ماه عسل بیشتر از دوسال ادامه یابد و معمولا هم وقتی رییس جمهور کار را در دست می گیرد اختلافات سیاسی و سیاستگذاری او با دیگران مشخص می شود و رقابت های سیاسی داخلی تشدید میشود. بنابراین فعلا من در افق نشانهای از تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران برای تغییر کل سیاست خارجی نمی بینم......
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/Aexih01V
#ایران_فردا
#روحالله_سوری
#رحمان_قهرمانپور
#رفتار_سیاست_خارجی_ایران
http://www.tg-me.com/iranfardamag
Telegraph
🔴 آیا نشانهای از اجماع برای تغییر رفتار سیاست خارجی وجود دارد؟!
▪️ماه عسل دولتها در ایران بیشتر از دو سال نیست 🔷رحمان قهرمانپور در مصاحبه با ایرانِ فردا @iranfardamag 🔻ایران فردا ـ روح الله سوری: بررسی تاثیر انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری و برگزیده شدن مسعود پزشکیان به ریاست دولت چهاردهم بر سیاست داخلی و روابط خارجی…
🔴نافرمانی مدنی از دو سو
🔶فیروزه صابر
@iranfardamag
▪️تصاویر رفتارهای وقیحانه ماموران حافظ امنیت جامعه با زنان و دختران جوان، چه از منظر عرف و چه مذهب و چه اخلاق مورد تقبیح عموم مردم است و به انحاء مختلف این باز تولید مکرر خشونت را محکوم کرده اند.
🔸واقعیت آن است که زنان در پی مبارزات سیاسی و اجتماعی دهه های گذشته در برابر تحقیر و تبعیض و پایمال شدن آزادی و حقوق شهروندی خود ، مسیر پر هزینه ای را طی کرده اند و در عین باور به خشونت پرهیزی ، قربانی حبس و حذف و جان دادن ها شده اند. مبارزه با نه - به حجاب اجباری هم در همین راستا شکل گرفت و در پای آن بهای سنگینی پرداخته شد. زین رو نه عقل جمعی و نه حس فردی و نه تعهد ملی در برابر خون های به ناحق ریخته شده و اسارت های پی در پی و محرومیت های اجتماعی سنگین کوتاه نخواهد آمد و بر خواسته خود خواهد ایستاد .
▪️ نافرمانی مدنی همراه با گسترهی دامنه روشنگری در جامعه و نیز همگرایی اقشار مختلف فکری و اجتماعی بخصوص دین داران اعم از زن و مرد در پشتیبانی از این کنش آزادیخواهانه ، شرط توفیق در گذر از سنگلاخ خشونت بار کنونی است. به این اعتبار تجهیز مجدد حکومت برای برخورد و پافشاری بر این اجبار پس از چهل وپنج سال ناکارآمدی وعظ و ارشاد و تحمیل و شلاق ، دیر است . برای جوانانی که در محیط نا کارآمد تدارک دیده شده با ذائقه و سلیقه این حکومت پرورش یافته اند و معترض این رفتار ها هستند، بس دیر است . این اجبار در حدی مردود است که حتی مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۹۷ طی گزارشی این طرح را ناموفق قلمداد کرد و عامل آن را بیتوجهی به خواست و مطالبات مردم دانست و نتایج طرح گشت ارشاد را منفی خواند.
🔸اما نکته مهم آن است که در شمول دایره روشنگری ، نهاد متولی هم قرار گیرد . اینک مسئولیت اجبار حجاب به نیروی انتظامی محول شده است. واقعیت آن است که این نهاد با بیش از ۶۰ هزار نیرو، موضوعات عدیده ای در ماموریت خود دارد که بخش اندکی از نیروی های خود را می تواند صرف این طرح کند. نکته مهم دیگر آنکه در جریان جنبش ها و اعتراضات اجتماعی سالهای اخیر که انواع مامورین نظامی چه به صورت رسمی و چه لباس شخصی به مقابله و برخورد با معترضین می پرداختند، غالب مامورین نیروی انتظامی با رفتارهای خشن سایر نهادهای نظامی و امنیتی فاصله داشتند . شاید هم به همین دلیل فرمانده نیروی انتظامی از میان فرماندهان قوای نظامی منصوب می شود تا این فاصله ها کم شود. اما اگر این اختلاف ماهوی باشد یا ممکن است از درون قشری خشن برای ماموریت جدید پرورش یابند و یا چنین مامورینی از بیرون به داخل نیروی انتظامی بپیوندند. در هر دو حالت ضمن تقویت رفتارهای خشونت آمیز در این نهاد، احتمال اختلاف در نحوه رویارویی با مردم در مامورین نیروی انتظامی با فرماندهان تشدید خواهد شد.
▪️روشنگری با هدف بازدارندگی نیروی انتظامی از خشونت گرایی و مراعات آزادی و آسایش و امنیت مردم و پرهیز از درگیر شدن در طرح های مغایر با شأن انسانی زنان و نیز عموم جوانان رسالتی بر عهده جامعه مدنی است . با کنش اجتماعی همگرا، روزنه های امیدبخش را در تسری نافرمانی در این نهاد هم می توان یافت .
#ایران_فردا
#فیروزه_صابر
#نه_به_حجاب_اجباری
https://cutt.ly/qeuHYfHb
http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔶فیروزه صابر
@iranfardamag
▪️تصاویر رفتارهای وقیحانه ماموران حافظ امنیت جامعه با زنان و دختران جوان، چه از منظر عرف و چه مذهب و چه اخلاق مورد تقبیح عموم مردم است و به انحاء مختلف این باز تولید مکرر خشونت را محکوم کرده اند.
🔸واقعیت آن است که زنان در پی مبارزات سیاسی و اجتماعی دهه های گذشته در برابر تحقیر و تبعیض و پایمال شدن آزادی و حقوق شهروندی خود ، مسیر پر هزینه ای را طی کرده اند و در عین باور به خشونت پرهیزی ، قربانی حبس و حذف و جان دادن ها شده اند. مبارزه با نه - به حجاب اجباری هم در همین راستا شکل گرفت و در پای آن بهای سنگینی پرداخته شد. زین رو نه عقل جمعی و نه حس فردی و نه تعهد ملی در برابر خون های به ناحق ریخته شده و اسارت های پی در پی و محرومیت های اجتماعی سنگین کوتاه نخواهد آمد و بر خواسته خود خواهد ایستاد .
▪️ نافرمانی مدنی همراه با گسترهی دامنه روشنگری در جامعه و نیز همگرایی اقشار مختلف فکری و اجتماعی بخصوص دین داران اعم از زن و مرد در پشتیبانی از این کنش آزادیخواهانه ، شرط توفیق در گذر از سنگلاخ خشونت بار کنونی است. به این اعتبار تجهیز مجدد حکومت برای برخورد و پافشاری بر این اجبار پس از چهل وپنج سال ناکارآمدی وعظ و ارشاد و تحمیل و شلاق ، دیر است . برای جوانانی که در محیط نا کارآمد تدارک دیده شده با ذائقه و سلیقه این حکومت پرورش یافته اند و معترض این رفتار ها هستند، بس دیر است . این اجبار در حدی مردود است که حتی مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۹۷ طی گزارشی این طرح را ناموفق قلمداد کرد و عامل آن را بیتوجهی به خواست و مطالبات مردم دانست و نتایج طرح گشت ارشاد را منفی خواند.
🔸اما نکته مهم آن است که در شمول دایره روشنگری ، نهاد متولی هم قرار گیرد . اینک مسئولیت اجبار حجاب به نیروی انتظامی محول شده است. واقعیت آن است که این نهاد با بیش از ۶۰ هزار نیرو، موضوعات عدیده ای در ماموریت خود دارد که بخش اندکی از نیروی های خود را می تواند صرف این طرح کند. نکته مهم دیگر آنکه در جریان جنبش ها و اعتراضات اجتماعی سالهای اخیر که انواع مامورین نظامی چه به صورت رسمی و چه لباس شخصی به مقابله و برخورد با معترضین می پرداختند، غالب مامورین نیروی انتظامی با رفتارهای خشن سایر نهادهای نظامی و امنیتی فاصله داشتند . شاید هم به همین دلیل فرمانده نیروی انتظامی از میان فرماندهان قوای نظامی منصوب می شود تا این فاصله ها کم شود. اما اگر این اختلاف ماهوی باشد یا ممکن است از درون قشری خشن برای ماموریت جدید پرورش یابند و یا چنین مامورینی از بیرون به داخل نیروی انتظامی بپیوندند. در هر دو حالت ضمن تقویت رفتارهای خشونت آمیز در این نهاد، احتمال اختلاف در نحوه رویارویی با مردم در مامورین نیروی انتظامی با فرماندهان تشدید خواهد شد.
▪️روشنگری با هدف بازدارندگی نیروی انتظامی از خشونت گرایی و مراعات آزادی و آسایش و امنیت مردم و پرهیز از درگیر شدن در طرح های مغایر با شأن انسانی زنان و نیز عموم جوانان رسالتی بر عهده جامعه مدنی است . با کنش اجتماعی همگرا، روزنه های امیدبخش را در تسری نافرمانی در این نهاد هم می توان یافت .
#ایران_فردا
#فیروزه_صابر
#نه_به_حجاب_اجباری
https://cutt.ly/qeuHYfHb
http://www.tg-me.com/iranfardamag
Telegraph
🔴نافرمانی مدنی از دو سو
🔶فیروزه صابر @iranfardamag ▪️تصاویر رفتارهای وقیحانه ماموران حافظ امنیت جامعه با زنان و دختران جوان، چه از منظر عرف و چه مذهب و چه اخلاق مورد تقبیح عموم مردم است و به انحاء مختلف این باز تولید مکرر خشونت را محکوم کرده اند. 🔸واقعیت آن است که زنان در پی مبارزات…
🔴سکولاریسم و جامعهی ما
🔷احسان شریفثانوی
@iranfardamag
✅مقدمه
▪️ من در این مقاله سعی خواهم کرد نسبت سکولاریسم را با جامعهی ما در دو سطح کیفی و کمی بررسی نمایم. برای انجام این تلاش ابتدا ایضاحی کلی و مفهومی از سکولاریسم خواهم داشت سپس با تقسیمبندیهایی، تلاش تحلیلی-آماری خود را در باب جامعهی کنونی ایران انجام خواهم داد.
🔸 سکولار برگرفته از واژهی لاتین seculum است، به معنای ایندنیایی در مقابل آخرتباوری. سکولار صفتی است که میتوان آنرا به انسان، جامعه، دولت و... نسبت داد. سکولاریسم هم چارچوب مفهومی است که با توجه به حوزهی کاربردش تعاریف متعددی دارد. در حوزهی سیاست به معنای جدایی نهاد دین از سیاست است، در حوزهی جامعه به معنای عقلانیکردن و دانشمحور بودن فرآیندهای اجتماعی در مقابل دینباوربودن آنها است و در حوزهی اخلاق و فلسفه هم به شکلی مادیگرایی و عقلمحوری را در مقابل باورهای دینی و تعبد قرار میدهد. من ابتدا ارجاعاتی به روند تاریخی این مفهوم خواهم داشت.
▪️ ریشههای ابتدایی سکولاریسم را میتوان در یونان باستان جستجو نمود. آنجا که پای اخلاقیات، فلسفهی سیاسی و ... از آسمان به زمین گذاشته میشود. نوموس(قانون) در گذشته از سنت و دین سرچشمه میگرفت. در یونان باستان و دورهی روشنگری اول نوموس آسمانی شکست خورده فرض میشود و نوموس به عنوان قراردادی جمعی یا جنبهی لوگوستیک فوسیس(طبیعت) مبنا قرار میگیرد. دقیقا همان کارکردی که لوگوس(عقل) برای انسان دارد، نوموس(قانون طبیعی)برای شهر دارد. در ادامه و در قرون وسطی است که مسالهی اصلی تاریخی سکولاریسم یعنی جدایی نهاد کلیسا و حکومت اتفاق میافتد. من با استفاده از چارچوب نظری دکتر زانیار ابراهیمی در این باب تاکید جدی روی این دورهی زمانی خواهم داشت. با استفاده از مفهوم همزمانی امور ناهمزمان من ادعا دارم که وضعیت معاصر ما در باب سکولاریسم بیشتر از هر دورهای شبیه به دوران قرون وسطی اروپاست. مسیری که فلسفهی اسلامی با ابن سینا طی کرد دقیقا مخالف و در مقابل مسیری است که فلسفهی مسیحی با آگوستین و توماس آکویناس طی نمود. برای روشنتر شدن این بحث به سه چارچوب مفهومی موعود باوری مسیحیان که در شکلگیری سکولاریسم نقش جدی دارند اشاره مینمایم:
1) منطق تشدید
باور جدی به همین لحظهای بودن آخرالزمان و عاجل بودنش در نهایت منجر به معرفتشناسی دنیا باور میگردد. اینجا محل تولد ابتداییترین شکل سکولاریسم است.
2) منطق تعلیق
در منطق تعلیق، که آگوستین قدیس شارح اصلی آن است، مبدا و مقصد تاریخ (هبوط انسان و آمدن عیسی) متعالی است. ما در میانهی تاریخیم. سهم سزار برای سزار و سهم خدا برای خداست. این دومین صورت از سکولاریسم را مشخص میکند.
3) منطق تعویق
در این منطق، آخرالزمان مدام به تعویق انداخته میشود والهیات سیاسی ممکن میشود. حکومتهای این دنیایی باعث به تعویق افتادن آخرالزمان میگردند. این منطق شباهت جدی به منطق موعود باوری شیعی و خروجی الهیات سیاسی ملهم گرفته از آن میشود.
🔸 از منظر روند تاریخی هم میتوان ارتباط کلیسا و حکومت را به شکل زیر دسته بندی نمود:
- جدایی دین از سیاست و بی اعتنایی کامل به سیاست
- توجه بینابینی و میانه به حاکمیت کلیسا و امپراطور
- حاکمیت مطلق کلیسا
▪️ معنای سکولاریسم مدرن از دل مخالفت و مبارزهی جدی با حاکمیت مطلق کلیسا شکل میگیرد و حضور تاریخی آن به دورهی روشنگری باز میگردد. بسیاری از مفاهیم ناب و اصلی روشنگری چون فردیت، قرارداد اجتماعی و... نسبتی وثیق با سکولاریسم دارند.
🔸 بیان این سیر مفهومی-تاریخی برای امکان مقایسه و تشخیص یکنواختیهاست. با توجه به این نکته که یکنواختیها با این همانی تفاوت دارند. مسالهی اصلی فعلی جامعهی ما سکولاریسم به معنای موسع آن است. چه در مسالهی آمیختگی نهاد دین با نهاد سیاست، چه در سطح تقابل ارزشهای اخلاقی سکولار و دینی و چه در سطح جهانبینی سکولار و جهانبینی دینی. سیر تاریخی طی شده جامعهی ما را در حصن مدام حکومت، ارزشها، باورها و جهانبینی دینی نشان میدهد. ما تازه از منظر عصری در ابتدای راه عقلانیت محوری و باورمندی به ارزشهای سکولار قرار داریم.....
http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔺 متن کامل:
http://B2n.ir/q31645
#ایران_فردا
#سکولاریسم
#احسان_شریفثانوی
🔷احسان شریفثانوی
@iranfardamag
✅مقدمه
▪️ من در این مقاله سعی خواهم کرد نسبت سکولاریسم را با جامعهی ما در دو سطح کیفی و کمی بررسی نمایم. برای انجام این تلاش ابتدا ایضاحی کلی و مفهومی از سکولاریسم خواهم داشت سپس با تقسیمبندیهایی، تلاش تحلیلی-آماری خود را در باب جامعهی کنونی ایران انجام خواهم داد.
🔸 سکولار برگرفته از واژهی لاتین seculum است، به معنای ایندنیایی در مقابل آخرتباوری. سکولار صفتی است که میتوان آنرا به انسان، جامعه، دولت و... نسبت داد. سکولاریسم هم چارچوب مفهومی است که با توجه به حوزهی کاربردش تعاریف متعددی دارد. در حوزهی سیاست به معنای جدایی نهاد دین از سیاست است، در حوزهی جامعه به معنای عقلانیکردن و دانشمحور بودن فرآیندهای اجتماعی در مقابل دینباوربودن آنها است و در حوزهی اخلاق و فلسفه هم به شکلی مادیگرایی و عقلمحوری را در مقابل باورهای دینی و تعبد قرار میدهد. من ابتدا ارجاعاتی به روند تاریخی این مفهوم خواهم داشت.
▪️ ریشههای ابتدایی سکولاریسم را میتوان در یونان باستان جستجو نمود. آنجا که پای اخلاقیات، فلسفهی سیاسی و ... از آسمان به زمین گذاشته میشود. نوموس(قانون) در گذشته از سنت و دین سرچشمه میگرفت. در یونان باستان و دورهی روشنگری اول نوموس آسمانی شکست خورده فرض میشود و نوموس به عنوان قراردادی جمعی یا جنبهی لوگوستیک فوسیس(طبیعت) مبنا قرار میگیرد. دقیقا همان کارکردی که لوگوس(عقل) برای انسان دارد، نوموس(قانون طبیعی)برای شهر دارد. در ادامه و در قرون وسطی است که مسالهی اصلی تاریخی سکولاریسم یعنی جدایی نهاد کلیسا و حکومت اتفاق میافتد. من با استفاده از چارچوب نظری دکتر زانیار ابراهیمی در این باب تاکید جدی روی این دورهی زمانی خواهم داشت. با استفاده از مفهوم همزمانی امور ناهمزمان من ادعا دارم که وضعیت معاصر ما در باب سکولاریسم بیشتر از هر دورهای شبیه به دوران قرون وسطی اروپاست. مسیری که فلسفهی اسلامی با ابن سینا طی کرد دقیقا مخالف و در مقابل مسیری است که فلسفهی مسیحی با آگوستین و توماس آکویناس طی نمود. برای روشنتر شدن این بحث به سه چارچوب مفهومی موعود باوری مسیحیان که در شکلگیری سکولاریسم نقش جدی دارند اشاره مینمایم:
1) منطق تشدید
باور جدی به همین لحظهای بودن آخرالزمان و عاجل بودنش در نهایت منجر به معرفتشناسی دنیا باور میگردد. اینجا محل تولد ابتداییترین شکل سکولاریسم است.
2) منطق تعلیق
در منطق تعلیق، که آگوستین قدیس شارح اصلی آن است، مبدا و مقصد تاریخ (هبوط انسان و آمدن عیسی) متعالی است. ما در میانهی تاریخیم. سهم سزار برای سزار و سهم خدا برای خداست. این دومین صورت از سکولاریسم را مشخص میکند.
3) منطق تعویق
در این منطق، آخرالزمان مدام به تعویق انداخته میشود والهیات سیاسی ممکن میشود. حکومتهای این دنیایی باعث به تعویق افتادن آخرالزمان میگردند. این منطق شباهت جدی به منطق موعود باوری شیعی و خروجی الهیات سیاسی ملهم گرفته از آن میشود.
🔸 از منظر روند تاریخی هم میتوان ارتباط کلیسا و حکومت را به شکل زیر دسته بندی نمود:
- جدایی دین از سیاست و بی اعتنایی کامل به سیاست
- توجه بینابینی و میانه به حاکمیت کلیسا و امپراطور
- حاکمیت مطلق کلیسا
▪️ معنای سکولاریسم مدرن از دل مخالفت و مبارزهی جدی با حاکمیت مطلق کلیسا شکل میگیرد و حضور تاریخی آن به دورهی روشنگری باز میگردد. بسیاری از مفاهیم ناب و اصلی روشنگری چون فردیت، قرارداد اجتماعی و... نسبتی وثیق با سکولاریسم دارند.
🔸 بیان این سیر مفهومی-تاریخی برای امکان مقایسه و تشخیص یکنواختیهاست. با توجه به این نکته که یکنواختیها با این همانی تفاوت دارند. مسالهی اصلی فعلی جامعهی ما سکولاریسم به معنای موسع آن است. چه در مسالهی آمیختگی نهاد دین با نهاد سیاست، چه در سطح تقابل ارزشهای اخلاقی سکولار و دینی و چه در سطح جهانبینی سکولار و جهانبینی دینی. سیر تاریخی طی شده جامعهی ما را در حصن مدام حکومت، ارزشها، باورها و جهانبینی دینی نشان میدهد. ما تازه از منظر عصری در ابتدای راه عقلانیت محوری و باورمندی به ارزشهای سکولار قرار داریم.....
http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔺 متن کامل:
http://B2n.ir/q31645
#ایران_فردا
#سکولاریسم
#احسان_شریفثانوی
Telegram
ایران فردا
نشریه «ایران فردا»، ماهنامه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که اول هر ماه، در تهران و دیگر شهرها منتشر می شود.
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
🔴 نسبت کودتای ۲۸ مرداد با آرمانهای انقلاب مشروطه
▪️هفتاد و یکمین سالگشت کودتا
🔷 حسین آبادیان *
▪️بازنشر از ایران فردا
@iranfardamag
🔸انقلاب مشروطه ایران عظیمترین تحول سیاسی و اجتماعی ایران بود که تأثیری دورانساز بر فرایندهای فرهنگی و حتی بینش دینی اقشاری از مردم ایران و نیز روحانیان به ارمغان آورد. با استناد به اصول ۵۱ گانه قانون اساسی و همچنین اصول ۱۰۷ گانه متمم قانون اساسی این نکته بسیار مهم واضحتر میشود:
🔹اتکای قانون اساسی بر مجلس شورای ملی به مثابه تجلی اراده جمعی مردم بود که در «امور معاشی و سیاسی وطن خود مشارکت دارند.» بر اساس قسم نامه نمایندگان آنها سوگند یاد میکردند که به «سلطنت و حقوق ملت خيانت ننمائيم و هيچ منظوري نداشته باشيم جز فوائد و مصالح دولت و ملت ايران.» مجلس شورای ملی حق داشت مطابق با «صلاح ملک و ملت» و «در عموم مسائل» دخالت کند و طبق اصل بیست و هشتم قانون اساسی هیچ حکم کتبی و شفاهی شاه مستمسکی برای عدم پاسخگو بودن وزیر مربوطه به شمار نمیرفت. طبق اصول مختلف متمم قانون اساسی بستگان شاه حق دخالت در مسائل سیاسی و اجرائی کشور نداشتند، حق نداشتند به عنوان وزیر انتخاب شوند، شخص شاه مسئولیت اجرائی نداشت و اگر هم فرمانی صادر میکرد باید دلیل صدور فرمان را به مجلس توضیح میداد. به عبارتی کشور دارای قوای مقننه، مجریه و قضائیه بود، شاه چون مسئولیت اجرائی نداشت؛ دولت در برابر مجلس پاسخگو بود و هیچ وزیری به تأکید متمم قانون اساسی هم نمیتوانست حکمی کتبی و شفاهی از شاه را دلیلی برای عدم جوابگو بودن خود تلقی نماید.
🔸شاید مهمترین اصل متمم قانون اساسی اصل ۳۵ بود که مقرر میداشت: «سلطنت ودیعهای است که به موهبت الهی از طرف مردم به شخص شاه مفوض شده.» بنابراین سلطننت ودیعه یا همان امانت بود، امانتی بود که به لطف خداوند «از طرف مردم» به شاه «مفوض» شده، یعنی اینکه سلطنت حق نیست، امانت است؛ شاه سمبل وحدت ملی کشور است و سلطنت از سوی مردم به او «تفویض» شده، یعنی مردم قدرت خود را به او واگذار کردهاند و شاه نماینده آنهاست که به «وکالت» از ایشان سلطنت میکند، حکومت حق مردم است که دولت مسئول و از آن بالاتر مجلس این حکومت را برای حفظ مصالح ملی اعمال مینماید. اهمیت ضرورت عدم دخالت شاه در مسائل سیاسی و اجرائی به حدی بود که در اصل ۴۴ متمم قانون اساسی باز هم تأکید شده بود شاه هیچگونه مسئولیتی ندارد، بلکه دولت مسئول است و وزراء در برابر مجلس باید پاسخگو باشند.
🔹اصل سی و سوم متمم قانون اساسی مقرر میکرد که «مجلسین [شورای ملی و سنا] حق تحقیق و تفحص در هر امری را دارند.» به عبارتی مجلس میتوانست در باره شخص شاه و خاندان سلطنتی هم سؤال و جواب نماید و هیچ امری مانع از این وظیفه خطیر نمیشد. مطابق اصل ۴۵ متمم قانون اساسی «حتی دستخط پادشاه وقتی قابل اجراست که به امضای وزیر مربوطه رسیده باشد.» طبق اصل ۵۶ متمم قانون اساسی «مصارف و مخارج دستگاه سلطنتی باید قانوناً معین باشد.» بحث عدم دخالت شاه در مسائل اجرائی کشور به نحوی اهمیت داشت که باز هم در اصل ۶۴ متمم قانون اساسی قید شده بود: «وزرا نمیتوانند احکام کتبی و شفاهی شاه را مستمسک قرار دهند و از خود سلب مسئولیت نمایند.»
🔸اینها تنها بندهائی از قانون اساسی و متمم آن در دوره مشروطه بودند، هیچ کدام از این اصول با تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی تغییر نکرد و در مجلس مؤسسان که در آذرماه ۱۳۰۴ تشکیل شد و در نهایت قدرت را به رضاشاه تفویض نمود، تنها اصول ۳۶، ۳۷ و ۳۸متمم قانون اساسی تغییر کرد که مثلاً سلطنت پهلوی را به جای قاجار قانونیت میبخشید و تکلیف جانشین سلطنت را معین میکرد، همین اصول هم البته به صورت غیرقانونی و در مجلس پنجم شورای ملی که وظیفه جرح و تعدیل و تغییر در اصول قانون اساسی نداشت، تصویب گردید و البته با مخالفت دکتر محمد مصدق، سیدحسن مدرس، سیدحسن تقیزاده، یحیی دولتآبادی و حسین علاء مواجه شد ضمن اینکه نمایندگانی مثل ملکالشعرای بهار و سیدحسن زعیم هم با آن رویه مخالف بودند....
🔺متن کامل:
https://cutt.ly/uwgrpZmX
#ایران_فردا
#محمد_مصدق
#حسین_آبادیان
#آرمانهای_مشروطه
#هفتادویکمین_سالگشت_کودتا
http://www.tg-me.com/iranfardamag
▪️هفتاد و یکمین سالگشت کودتا
🔷 حسین آبادیان *
▪️بازنشر از ایران فردا
@iranfardamag
🔸انقلاب مشروطه ایران عظیمترین تحول سیاسی و اجتماعی ایران بود که تأثیری دورانساز بر فرایندهای فرهنگی و حتی بینش دینی اقشاری از مردم ایران و نیز روحانیان به ارمغان آورد. با استناد به اصول ۵۱ گانه قانون اساسی و همچنین اصول ۱۰۷ گانه متمم قانون اساسی این نکته بسیار مهم واضحتر میشود:
🔹اتکای قانون اساسی بر مجلس شورای ملی به مثابه تجلی اراده جمعی مردم بود که در «امور معاشی و سیاسی وطن خود مشارکت دارند.» بر اساس قسم نامه نمایندگان آنها سوگند یاد میکردند که به «سلطنت و حقوق ملت خيانت ننمائيم و هيچ منظوري نداشته باشيم جز فوائد و مصالح دولت و ملت ايران.» مجلس شورای ملی حق داشت مطابق با «صلاح ملک و ملت» و «در عموم مسائل» دخالت کند و طبق اصل بیست و هشتم قانون اساسی هیچ حکم کتبی و شفاهی شاه مستمسکی برای عدم پاسخگو بودن وزیر مربوطه به شمار نمیرفت. طبق اصول مختلف متمم قانون اساسی بستگان شاه حق دخالت در مسائل سیاسی و اجرائی کشور نداشتند، حق نداشتند به عنوان وزیر انتخاب شوند، شخص شاه مسئولیت اجرائی نداشت و اگر هم فرمانی صادر میکرد باید دلیل صدور فرمان را به مجلس توضیح میداد. به عبارتی کشور دارای قوای مقننه، مجریه و قضائیه بود، شاه چون مسئولیت اجرائی نداشت؛ دولت در برابر مجلس پاسخگو بود و هیچ وزیری به تأکید متمم قانون اساسی هم نمیتوانست حکمی کتبی و شفاهی از شاه را دلیلی برای عدم جوابگو بودن خود تلقی نماید.
🔸شاید مهمترین اصل متمم قانون اساسی اصل ۳۵ بود که مقرر میداشت: «سلطنت ودیعهای است که به موهبت الهی از طرف مردم به شخص شاه مفوض شده.» بنابراین سلطننت ودیعه یا همان امانت بود، امانتی بود که به لطف خداوند «از طرف مردم» به شاه «مفوض» شده، یعنی اینکه سلطنت حق نیست، امانت است؛ شاه سمبل وحدت ملی کشور است و سلطنت از سوی مردم به او «تفویض» شده، یعنی مردم قدرت خود را به او واگذار کردهاند و شاه نماینده آنهاست که به «وکالت» از ایشان سلطنت میکند، حکومت حق مردم است که دولت مسئول و از آن بالاتر مجلس این حکومت را برای حفظ مصالح ملی اعمال مینماید. اهمیت ضرورت عدم دخالت شاه در مسائل سیاسی و اجرائی به حدی بود که در اصل ۴۴ متمم قانون اساسی باز هم تأکید شده بود شاه هیچگونه مسئولیتی ندارد، بلکه دولت مسئول است و وزراء در برابر مجلس باید پاسخگو باشند.
🔹اصل سی و سوم متمم قانون اساسی مقرر میکرد که «مجلسین [شورای ملی و سنا] حق تحقیق و تفحص در هر امری را دارند.» به عبارتی مجلس میتوانست در باره شخص شاه و خاندان سلطنتی هم سؤال و جواب نماید و هیچ امری مانع از این وظیفه خطیر نمیشد. مطابق اصل ۴۵ متمم قانون اساسی «حتی دستخط پادشاه وقتی قابل اجراست که به امضای وزیر مربوطه رسیده باشد.» طبق اصل ۵۶ متمم قانون اساسی «مصارف و مخارج دستگاه سلطنتی باید قانوناً معین باشد.» بحث عدم دخالت شاه در مسائل اجرائی کشور به نحوی اهمیت داشت که باز هم در اصل ۶۴ متمم قانون اساسی قید شده بود: «وزرا نمیتوانند احکام کتبی و شفاهی شاه را مستمسک قرار دهند و از خود سلب مسئولیت نمایند.»
🔸اینها تنها بندهائی از قانون اساسی و متمم آن در دوره مشروطه بودند، هیچ کدام از این اصول با تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی تغییر نکرد و در مجلس مؤسسان که در آذرماه ۱۳۰۴ تشکیل شد و در نهایت قدرت را به رضاشاه تفویض نمود، تنها اصول ۳۶، ۳۷ و ۳۸متمم قانون اساسی تغییر کرد که مثلاً سلطنت پهلوی را به جای قاجار قانونیت میبخشید و تکلیف جانشین سلطنت را معین میکرد، همین اصول هم البته به صورت غیرقانونی و در مجلس پنجم شورای ملی که وظیفه جرح و تعدیل و تغییر در اصول قانون اساسی نداشت، تصویب گردید و البته با مخالفت دکتر محمد مصدق، سیدحسن مدرس، سیدحسن تقیزاده، یحیی دولتآبادی و حسین علاء مواجه شد ضمن اینکه نمایندگانی مثل ملکالشعرای بهار و سیدحسن زعیم هم با آن رویه مخالف بودند....
🔺متن کامل:
https://cutt.ly/uwgrpZmX
#ایران_فردا
#محمد_مصدق
#حسین_آبادیان
#آرمانهای_مشروطه
#هفتادویکمین_سالگشت_کودتا
http://www.tg-me.com/iranfardamag
Telegraph
🔴 نسبت کودتای 28 مرداد با آرمانهای انقلاب مشروطه
🔷 حسین آبادیان * @iranfardamag انقلاب مشروطه ایران عظیم ترین تحول سیاسی و اجتماعی ایران بود که تأثیری دوران ساز بر فرایندهای فرهنگی و حتی بینش دینی اقشاری از مردم ایران و نیز روحانیان به ارمغان آورد. با استناد به اصول 51 گانه قانون اساسی و همچنین اصول…
🔴 ۲۸ مرداد به مثابه "جنگ گفتمانها"
🔷 فرهاد نوروزی
▪️بازنشر از ایران فردا
@iranfardamag
▪️ هفتاد و یک سال از کودتا ۲۸مرداد ۱۳۳۲ گذشته و هر ساله بحث و اختلاف نظرها پیرامون آن از سر گرفته می شود. امروزه برخی از منتقدان جریان نهضت ملی بر مدافعان دولت مصدق به نرمی یا به درشتی، خرده می گیرند که :
دی بگذشت هر انچه حادثه بود
چه تفاوت خوب یا بد، کِه بود؟
🔸اما خود آنان نیز گاه و بی گاه بر سر مسائل امروز سیاست ایران و صف بندی های گوناگونش، از ۲۸ مرداد و مصدق با تعریض و کنایه سخن می گویند. براستی اگر ۲۸ مرداد یک حادثه تاریخی بی اثر و کاملا منسوخ شده است، چرا خود آنان دلبخواه و گاه و بیگاه راوی آن می شوند؟
▪️ فارغ از دیدگاه و نحوه عمل منتقدین مصدق براستی چرا ۲۸ مرداد هنوز به مثابه یک سوژه زنده در میدان سیاست ایران نه تنها نفس می کشد بلکه باعث صف بندی های متضاد علیه یکدیگر نیز می شود .
🔸گاه تبار شناسی مخالفان امروزین نهضت ملی و دکتر مصدق، تا اندازه زیادی پاسخ را برای ما روشن می کند. امروز در مواجهه با مصدق و نهضت ملی به طور کلی با دو گروه عمده مواجه هستیم:
1️⃣ گروه اول هواداران سلطنت پهلوی که عینا راوی همان روایتی است که نظام پهلوی سال ها آن را روایت کرده و می کند .
2️⃣ گروه دوم طرفداران امروزی کاشانی و نواب صفوی.
▪️ اما بسیار خطاست اگر بپنداریم ضدیت و مصدق ستیزی ایشان فقط بر سر تعلق خاطرهای تاریخی ایشان به دربار پهلوی یا فداییان اسلام و...است.
🔸این دو دسته علاوه بر این، یک دلیل مهم تر نیز برای مصدق ستیزی و تحریف ۲۸ مرداد دارند و آن این است که مصدق نه فقط به عنوان یک شخص بلکه به عنوان یک گفتمان سیاسی_مدنی متفاوت از هر دو گروه، در تاریخ ایران ظهور و مسیری کاملا متضاد با این گروه ها برای جامعه ایرانی ترسیم کرده است؛ مسیری که در نزاع های میدان امروز سیاست ایران نیز با جدیت خود را نمایان کرده است.
▪️ سلطنت پهلوی با همه تلاشی که برای ساختن یک چهره مدرن از خود انجام داده بود، در بنیان خویش، همان ماهیت کلاسیک حکومت ارباب_رعیتی را قویا حفظ کرده بود و در یک مسیر پر تناقض، می کوشید تا هم مظاهر مدرن را بر رو بنای جامعه استوار کند و هم مفاهیم و بنیان های کلاسیک نظام ارباب رعیتی چند هزار ساله ایران را برای خویش حفظ کند. در واقع آنچه که امروز هواداران سلطنت پهلوی از آن به عنوان "پهلویسم" یاد کرده اند یک ارابه با چهار چرخ ناهمگون است که ناکارآمدی و واژگونی اش امری کاملا روشن بود.
🔸اما هدفم از اشارت بدین نکات، شکافتن بیشتر منظورم از تفاوت مصدق با راه پهلوی و راه " روحانیت سیاسی" بود.
▪️ روحانیت سیاسی ای که در برابر مصدق ایستاد نیز گفتمان و مسیری را برای جامعه مطرح کرده بود که آن نیز تفاوت ماهوی عمیقی با مدل پهلوی نداشت. مدل ایشان نیز مفهوم "تکلیف" را بر "حق" و ایدئولوژی اتوپیایی دینی خاص خود را بر "منافع ملی" مقدم می دانست.
🔸جدا از این دو دسته عمده گروه سومی نیز بوده که همانا پیروان ایرانی "اردوگاه سرخ" است که اصولا ملی گرایی مدنی مصدقی و قائلیت او به دموکراسی ملی و تکثر سیاسی، برایشان به مثابه خیانت مصدق به " خلق ِ محصور در مرزهای ملیت" تلقی می شد.
▪️ مصدق و گفتمانی که او در تاریخ ایران مطرح کرد ویژگی هایی دارد که دقیقا نقطه مقابل بنیان های عقیدتی این گروه هاست.
مصدق فرزند مشروطیت بود و در پای بندی به آرمان های انقلاب مشروطه مانند حاکمیت قانون و آزادی های سیاسی و فردی سر سختانه اصرار داشت. از دوران قاجار تا پیش از نخست وزیری هر منصبی را که پذیرفت، در نهایت وقتی با موانع فساد آفرین دستگاه روبرو می شد، راه کناره گیری را بر میگزید و از همرنگی با دستگاه فاسد دولتی موجود پرهیز می کرد. او سوای از یک سیاست مدار سابقه دار، یک " سیاست ورز" هم بود. نطق ها و منابع مکتوب بر جای مانده از او ، نوعی مانیفست یک گفتمان سیاسی نیز بود. پایبندی او بر مفهوم " حاکمیت دموکراتیک"، قانون و به ویژه بر دو مفهوم شهروند و استقلال، مصدق را به قول زنده یاد مهندس امیرانتظام ، از یک شخص تبدیل به یک مکتب فکری کرده بود.
🔸 جناح های دیروز و امروز مخالف مصدق، از لحاظ بنیان های عقیدتی تا اندازه زیادی درست نقطه مقابل مکتب مصدق بوده و هستند و جدای از مخالفت و دشمنی تاریخی با او، از لحاظ کنش سیاسی در ایران امروز هم به علت تضاد بنیادین باگفتمان مصدق، اگر هم بخواهند نمی توانند گفتمان مصدق را نادیده گرفته یا حتی با آن نوعی تفاهم کنند....
متن کامل :
https://bit.ly/3R2WGSR
#ایران_فردا
#ریشههای_مصدقستیزی
#تقابل_گفتمان_مصدق_با_گفتمان_روحانیت_سیاسی
#تقابل_گفتمان_مصدق_با_گفتمان_اندیشهی_سلطنتخواهی
https://www.tg-me.com/iranfardamag
🔷 فرهاد نوروزی
▪️بازنشر از ایران فردا
@iranfardamag
▪️ هفتاد و یک سال از کودتا ۲۸مرداد ۱۳۳۲ گذشته و هر ساله بحث و اختلاف نظرها پیرامون آن از سر گرفته می شود. امروزه برخی از منتقدان جریان نهضت ملی بر مدافعان دولت مصدق به نرمی یا به درشتی، خرده می گیرند که :
دی بگذشت هر انچه حادثه بود
چه تفاوت خوب یا بد، کِه بود؟
🔸اما خود آنان نیز گاه و بی گاه بر سر مسائل امروز سیاست ایران و صف بندی های گوناگونش، از ۲۸ مرداد و مصدق با تعریض و کنایه سخن می گویند. براستی اگر ۲۸ مرداد یک حادثه تاریخی بی اثر و کاملا منسوخ شده است، چرا خود آنان دلبخواه و گاه و بیگاه راوی آن می شوند؟
▪️ فارغ از دیدگاه و نحوه عمل منتقدین مصدق براستی چرا ۲۸ مرداد هنوز به مثابه یک سوژه زنده در میدان سیاست ایران نه تنها نفس می کشد بلکه باعث صف بندی های متضاد علیه یکدیگر نیز می شود .
🔸گاه تبار شناسی مخالفان امروزین نهضت ملی و دکتر مصدق، تا اندازه زیادی پاسخ را برای ما روشن می کند. امروز در مواجهه با مصدق و نهضت ملی به طور کلی با دو گروه عمده مواجه هستیم:
1️⃣ گروه اول هواداران سلطنت پهلوی که عینا راوی همان روایتی است که نظام پهلوی سال ها آن را روایت کرده و می کند .
2️⃣ گروه دوم طرفداران امروزی کاشانی و نواب صفوی.
▪️ اما بسیار خطاست اگر بپنداریم ضدیت و مصدق ستیزی ایشان فقط بر سر تعلق خاطرهای تاریخی ایشان به دربار پهلوی یا فداییان اسلام و...است.
🔸این دو دسته علاوه بر این، یک دلیل مهم تر نیز برای مصدق ستیزی و تحریف ۲۸ مرداد دارند و آن این است که مصدق نه فقط به عنوان یک شخص بلکه به عنوان یک گفتمان سیاسی_مدنی متفاوت از هر دو گروه، در تاریخ ایران ظهور و مسیری کاملا متضاد با این گروه ها برای جامعه ایرانی ترسیم کرده است؛ مسیری که در نزاع های میدان امروز سیاست ایران نیز با جدیت خود را نمایان کرده است.
▪️ سلطنت پهلوی با همه تلاشی که برای ساختن یک چهره مدرن از خود انجام داده بود، در بنیان خویش، همان ماهیت کلاسیک حکومت ارباب_رعیتی را قویا حفظ کرده بود و در یک مسیر پر تناقض، می کوشید تا هم مظاهر مدرن را بر رو بنای جامعه استوار کند و هم مفاهیم و بنیان های کلاسیک نظام ارباب رعیتی چند هزار ساله ایران را برای خویش حفظ کند. در واقع آنچه که امروز هواداران سلطنت پهلوی از آن به عنوان "پهلویسم" یاد کرده اند یک ارابه با چهار چرخ ناهمگون است که ناکارآمدی و واژگونی اش امری کاملا روشن بود.
🔸اما هدفم از اشارت بدین نکات، شکافتن بیشتر منظورم از تفاوت مصدق با راه پهلوی و راه " روحانیت سیاسی" بود.
▪️ روحانیت سیاسی ای که در برابر مصدق ایستاد نیز گفتمان و مسیری را برای جامعه مطرح کرده بود که آن نیز تفاوت ماهوی عمیقی با مدل پهلوی نداشت. مدل ایشان نیز مفهوم "تکلیف" را بر "حق" و ایدئولوژی اتوپیایی دینی خاص خود را بر "منافع ملی" مقدم می دانست.
🔸جدا از این دو دسته عمده گروه سومی نیز بوده که همانا پیروان ایرانی "اردوگاه سرخ" است که اصولا ملی گرایی مدنی مصدقی و قائلیت او به دموکراسی ملی و تکثر سیاسی، برایشان به مثابه خیانت مصدق به " خلق ِ محصور در مرزهای ملیت" تلقی می شد.
▪️ مصدق و گفتمانی که او در تاریخ ایران مطرح کرد ویژگی هایی دارد که دقیقا نقطه مقابل بنیان های عقیدتی این گروه هاست.
مصدق فرزند مشروطیت بود و در پای بندی به آرمان های انقلاب مشروطه مانند حاکمیت قانون و آزادی های سیاسی و فردی سر سختانه اصرار داشت. از دوران قاجار تا پیش از نخست وزیری هر منصبی را که پذیرفت، در نهایت وقتی با موانع فساد آفرین دستگاه روبرو می شد، راه کناره گیری را بر میگزید و از همرنگی با دستگاه فاسد دولتی موجود پرهیز می کرد. او سوای از یک سیاست مدار سابقه دار، یک " سیاست ورز" هم بود. نطق ها و منابع مکتوب بر جای مانده از او ، نوعی مانیفست یک گفتمان سیاسی نیز بود. پایبندی او بر مفهوم " حاکمیت دموکراتیک"، قانون و به ویژه بر دو مفهوم شهروند و استقلال، مصدق را به قول زنده یاد مهندس امیرانتظام ، از یک شخص تبدیل به یک مکتب فکری کرده بود.
🔸 جناح های دیروز و امروز مخالف مصدق، از لحاظ بنیان های عقیدتی تا اندازه زیادی درست نقطه مقابل مکتب مصدق بوده و هستند و جدای از مخالفت و دشمنی تاریخی با او، از لحاظ کنش سیاسی در ایران امروز هم به علت تضاد بنیادین باگفتمان مصدق، اگر هم بخواهند نمی توانند گفتمان مصدق را نادیده گرفته یا حتی با آن نوعی تفاهم کنند....
متن کامل :
https://bit.ly/3R2WGSR
#ایران_فردا
#ریشههای_مصدقستیزی
#تقابل_گفتمان_مصدق_با_گفتمان_روحانیت_سیاسی
#تقابل_گفتمان_مصدق_با_گفتمان_اندیشهی_سلطنتخواهی
https://www.tg-me.com/iranfardamag
Telegraph
🔴 ۲۸ مرداد به مثابه "جنگ گفتمانها"
🔷 فرهاد نوروزی @iranfardamag ▪️ شصت و نه سال از کودتا 28 امرداد 1332 گذشته و هر ساله بحث و اختلاف نظرها پیرامون آن از سر گرفته می شود. امروزه برخی از منتقدان جریان نهضت ملی بر مدافعان دولت مصدق به نرمی یا به درشتی، خرده می گیرند که : دی بگذشت هر انچه…
🔴نتایج سیاسی بحرانهای اقتصادی ایران
🔷مسلم زمانی
@iranfardamag
🔸برای اقتصاد سیاسی و ساختار آن تعاریف متفاوتی بیان می شود. گاه برپایه طبقه تعریف شده است،که شامل تحلیل های دهه ۴۰، ۵۰ و ۷۰ میلادی است و یا بر اساس تئوری و بحث های مالیاتی و دخالت دولت بیان می شود. این تعاریف قادرند بخشی از واقعیت را توضیح دهند و گاهی نمی توان بر اساس این تعاریف همه واقعیت را توضیح داد. به همین دلیل یک تلاش نظری دیگر برای توضیح ساختار اقتصاد سیاسی می تواند مفید و توضیح دهندهی جنبه های دیگر واقعیت باشد.
🔹در ساختار اقتصاد سیاسی هر کشور و هر دوره ی از اقتصاد یک کشور، می توان سه لایه و یا شبکه را از هم تفکیک کرد. نخستین شبکه و لایه؛ اقتدار سیاسی است که معمولا می تواند دموکراتیک، ریاستی، خلیفگی، پادشاه ی، سلطنتی، ولایت و ... باشد، که می تواند در یک سرزمین قادر باشد قدرت سیاسی اعمال کند و دارای اقتدار سیاسی باشد، و سازمان هایی را برای این منظور ایجاد کند. در حالت کلی تر، اقتدار سیاسی شبکه ای است از سازمان ها و مناسبات قدرت که مدعی است توانایی و امکان اداره جامعه را دارد.
دومین بخش ساختار اقتصاد سیاسی، لایه و شبکه نهادی است. به این معنی که؛ شبکه ای از نهادها ی بهم پیوسته و مرتبط هستند که نقش میانی را در یک ساختار اقتصاد سیاسی بازی می کنند و شهروندان یک سرزمین و کشور از طریق همین شبکه ی نهادی به دنبال جایابی خود در ساختار اقتصادی هستند.
🔸سومین بخش؛ لایه وشبکه اجتماعی است. این شبکه شامل همه گروه ها و روابط اجتماعی یک کشور است که تحت تسلط اقتدار سیاسی نیستند یا در مواجهه با تسلط سیاسی مقاومت می کنند. برای بررسی ساختار اقتصاد سیاسی می توان این سه لایه و مکانیسم اثر گذاری شان را برهم بررسی کرد.
🔹اما انتزاع این سه لایه نه تنها به معنای تفکیک و مرزبندی دقیق آنها نیست بلکه هر سه لایه در هم ادغام شده و روابط پیچیده ای می سازند که می توان آن را ساختار اقتصاد سیاسی نامید. هر سه لایه علاوه بر اینکه مستقل و شبکه بهم پیوسته هستند در هم تنیده می شوند و یک ساختار پیچیده اقتصاد سیاسی را تشکیل می دهند. البته بایست اذعان کرد که مدل های نظری ممکن است برخی از مولفه ها و پارامترهای واقعیت را در نظر نگیرد یا کمتر در نظر گیرد.
🔸بحث از لایه میانی که شامل لایه نهادی است به تعریف مفهوم نهاد مرتبط می شود. بنابراین اینکه با کدام تعریف از نهاد، شبکه نهادی تعریف می شود مهم است. در این نوشتار، تعریف داگلاس نورث از نهاد مد نظر است. بنابراین نهاد عبارت است از؛ قواعد و قوانین رسمی یا غیر رسمی که به صورت تاریخی شکل می گیرد. نقش لایه ی نهادی تنظیم گری میان لایه یا شبکه اقتدار سیاسی و لایه اجتماعی است به همین دلیل لایه و شبکه ی نهادی میانی نامیده می شود.
🔹هر ساختار اقتصاد سیاسی برای بقا و ادامه حیات به تولید و بازتولید یک رژیم انباشت سرمایه متمایل می شود. این رژیم انباشت، تضمین کننده بقای ساختار اقتصاد سیاسی است. رژیم انباشت سرمایه عبارت است از؛ مجموعه ای از عوامل ایدئولوژیکی، سیاسی، فرهنگی و ... که انباشت سرمایه را در یک ساختار اقتصاد سیاسی حمایت و پشتیبانی می کند. بنا به این مجموعه ی عوامل، رژیم های انباشت در هر کشور و دوره ای متفاوت است. رژیم انباشت سرمایه برای هر سه لایه ساختار اقتصاد سیاسی نقش تعیین کننده¬ای دارد. چرا که هم هدف و هم عامل بقا و هم در درون ساختار اقتصاد سیاسی تعریف وشکل می گیرد.
🔸بنابراین یک ساختار اقتصاد سیاسی برای هر دوره ای می تواند یک رژیم انباشت داشته باشد. بسته به اینکه ساختار اقتصاد سیاسی یک کشور منعطف باشد یا نه، میزان تنش سیاسی برای انتقال از یک رژیم انباشت به رژیم انباشت دیگر را تعیین میکند. به این معنی که، اگر جامعه ای دموکراتیک باشد و لایه های ساختار اقتصاد سیاسی منعطف باشند، انتقال می تواند بدون تنش های فراگیر سیاسی رخ دهد اما در ساختار اقتصاد سیاسی بسته شبیه ایران تغییر و انتقال از یک رژیم انباشت به رژیم انباشت دیگر، همراه با تنش سیاسی شدید است. بنابراین تحلیل رژیم انباشت وابسته به ساختار اقتصاد سیاسی است.
🔹در ایران پس از جنگ و از سال ۶۷ به بعد سه رابطه و عنصر اصلی در تعیین رژیم انباشت نقش بازی می کند. ساختار اقتصاد سیاسی شکل یافته ی بعد از جنگ را با دولت متمرکزی که به دنبال طرح های توسعه است، جامعه ای که جنگ را پشت سر گذاشته و لایه نهادی که در حال شکل گیری است می توان بررسی کرد. این ساختار اقتصاد سیاسی رژیم انباشتی را دنبال می کند که روابط و مولفه های آن را می توان ۱- نظم پولی مالی، ۲- رابطه سرمایه و کار و ۳- فرماسیون ادغام در روابط منطقه ای و بین المللی دانست....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/IebvFKZ7
#ایران_فردا
#مسلم_زمانی
#نتایج_سیاسی_بحرانهای_اقتصادی_ایران
http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔷مسلم زمانی
@iranfardamag
🔸برای اقتصاد سیاسی و ساختار آن تعاریف متفاوتی بیان می شود. گاه برپایه طبقه تعریف شده است،که شامل تحلیل های دهه ۴۰، ۵۰ و ۷۰ میلادی است و یا بر اساس تئوری و بحث های مالیاتی و دخالت دولت بیان می شود. این تعاریف قادرند بخشی از واقعیت را توضیح دهند و گاهی نمی توان بر اساس این تعاریف همه واقعیت را توضیح داد. به همین دلیل یک تلاش نظری دیگر برای توضیح ساختار اقتصاد سیاسی می تواند مفید و توضیح دهندهی جنبه های دیگر واقعیت باشد.
🔹در ساختار اقتصاد سیاسی هر کشور و هر دوره ی از اقتصاد یک کشور، می توان سه لایه و یا شبکه را از هم تفکیک کرد. نخستین شبکه و لایه؛ اقتدار سیاسی است که معمولا می تواند دموکراتیک، ریاستی، خلیفگی، پادشاه ی، سلطنتی، ولایت و ... باشد، که می تواند در یک سرزمین قادر باشد قدرت سیاسی اعمال کند و دارای اقتدار سیاسی باشد، و سازمان هایی را برای این منظور ایجاد کند. در حالت کلی تر، اقتدار سیاسی شبکه ای است از سازمان ها و مناسبات قدرت که مدعی است توانایی و امکان اداره جامعه را دارد.
دومین بخش ساختار اقتصاد سیاسی، لایه و شبکه نهادی است. به این معنی که؛ شبکه ای از نهادها ی بهم پیوسته و مرتبط هستند که نقش میانی را در یک ساختار اقتصاد سیاسی بازی می کنند و شهروندان یک سرزمین و کشور از طریق همین شبکه ی نهادی به دنبال جایابی خود در ساختار اقتصادی هستند.
🔸سومین بخش؛ لایه وشبکه اجتماعی است. این شبکه شامل همه گروه ها و روابط اجتماعی یک کشور است که تحت تسلط اقتدار سیاسی نیستند یا در مواجهه با تسلط سیاسی مقاومت می کنند. برای بررسی ساختار اقتصاد سیاسی می توان این سه لایه و مکانیسم اثر گذاری شان را برهم بررسی کرد.
🔹اما انتزاع این سه لایه نه تنها به معنای تفکیک و مرزبندی دقیق آنها نیست بلکه هر سه لایه در هم ادغام شده و روابط پیچیده ای می سازند که می توان آن را ساختار اقتصاد سیاسی نامید. هر سه لایه علاوه بر اینکه مستقل و شبکه بهم پیوسته هستند در هم تنیده می شوند و یک ساختار پیچیده اقتصاد سیاسی را تشکیل می دهند. البته بایست اذعان کرد که مدل های نظری ممکن است برخی از مولفه ها و پارامترهای واقعیت را در نظر نگیرد یا کمتر در نظر گیرد.
🔸بحث از لایه میانی که شامل لایه نهادی است به تعریف مفهوم نهاد مرتبط می شود. بنابراین اینکه با کدام تعریف از نهاد، شبکه نهادی تعریف می شود مهم است. در این نوشتار، تعریف داگلاس نورث از نهاد مد نظر است. بنابراین نهاد عبارت است از؛ قواعد و قوانین رسمی یا غیر رسمی که به صورت تاریخی شکل می گیرد. نقش لایه ی نهادی تنظیم گری میان لایه یا شبکه اقتدار سیاسی و لایه اجتماعی است به همین دلیل لایه و شبکه ی نهادی میانی نامیده می شود.
🔹هر ساختار اقتصاد سیاسی برای بقا و ادامه حیات به تولید و بازتولید یک رژیم انباشت سرمایه متمایل می شود. این رژیم انباشت، تضمین کننده بقای ساختار اقتصاد سیاسی است. رژیم انباشت سرمایه عبارت است از؛ مجموعه ای از عوامل ایدئولوژیکی، سیاسی، فرهنگی و ... که انباشت سرمایه را در یک ساختار اقتصاد سیاسی حمایت و پشتیبانی می کند. بنا به این مجموعه ی عوامل، رژیم های انباشت در هر کشور و دوره ای متفاوت است. رژیم انباشت سرمایه برای هر سه لایه ساختار اقتصاد سیاسی نقش تعیین کننده¬ای دارد. چرا که هم هدف و هم عامل بقا و هم در درون ساختار اقتصاد سیاسی تعریف وشکل می گیرد.
🔸بنابراین یک ساختار اقتصاد سیاسی برای هر دوره ای می تواند یک رژیم انباشت داشته باشد. بسته به اینکه ساختار اقتصاد سیاسی یک کشور منعطف باشد یا نه، میزان تنش سیاسی برای انتقال از یک رژیم انباشت به رژیم انباشت دیگر را تعیین میکند. به این معنی که، اگر جامعه ای دموکراتیک باشد و لایه های ساختار اقتصاد سیاسی منعطف باشند، انتقال می تواند بدون تنش های فراگیر سیاسی رخ دهد اما در ساختار اقتصاد سیاسی بسته شبیه ایران تغییر و انتقال از یک رژیم انباشت به رژیم انباشت دیگر، همراه با تنش سیاسی شدید است. بنابراین تحلیل رژیم انباشت وابسته به ساختار اقتصاد سیاسی است.
🔹در ایران پس از جنگ و از سال ۶۷ به بعد سه رابطه و عنصر اصلی در تعیین رژیم انباشت نقش بازی می کند. ساختار اقتصاد سیاسی شکل یافته ی بعد از جنگ را با دولت متمرکزی که به دنبال طرح های توسعه است، جامعه ای که جنگ را پشت سر گذاشته و لایه نهادی که در حال شکل گیری است می توان بررسی کرد. این ساختار اقتصاد سیاسی رژیم انباشتی را دنبال می کند که روابط و مولفه های آن را می توان ۱- نظم پولی مالی، ۲- رابطه سرمایه و کار و ۳- فرماسیون ادغام در روابط منطقه ای و بین المللی دانست....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/IebvFKZ7
#ایران_فردا
#مسلم_زمانی
#نتایج_سیاسی_بحرانهای_اقتصادی_ایران
http://www.tg-me.com/iranfardamag
Telegraph
🔴نتایج سیاسی بحرانهای اقتصادی ایران
🔷مسلم زمانی @iranfardamag برای اقتصاد سیاسی و ساختار آن تعاریف متفاوتی بیان می شود. گاه برپایه طبقه تعریف شده است،که شامل تحلیل های دهه ۴۰، ۵۰ و ۷۰ میلادی است و یا بر اساس تئوری و بحث های مالیاتی و دخالت دولت بیان می شود. این تعاریف قادرند بخشی از واقعیت…
🔴مشروطه ناتمام و چشم اندازِ در راه
🔷ابوطالب آدینهوند
@iranfardamag
▪️ما با پرسش های امروزین، به سراغ تاریخ می رویم و آن را احضار می کنیم و رودررو با آن به ديالوگ می نشینیم تا به میانجی آن با چشم اندازی در راه ، وارد مبادله شویم. به نظر می رسد پرسش امروزین ما در حیات سیاسی و اجتماعی، در فرم و محتوا تنقیح یافته پروبلماتیک مشروطه است. ما گویی دچارِ سندرمِ بی قراریِ تاریخی شده ایم و آنچه مشروطه برای حل مسائل تاریخی برای ما مساله سازی کرد، هنوز با ماست. در این ارجاع و احضار گویی هنوز در پی مشروطه تحقق نیافته ایم تا با میانجی آن و با با نگرشی انتقادی نسبت به سیر طی شده یِ پسا مشروطه و تامل در دشواره های وضعیت امروز، خود را با این پرسشها مواجه کنیم که به چه تعادلها و گرانیگاههایی برای قرار یافتن در محمل تاریخی خود نیاز داریم؟ و چگونه سامانه ای از حکمرانی که می تواند ثباتی دموکراتیک را فراهم آورد؟ و نیز اینکه چگونه آمیزشی از میراث تاریخی و تمدنی، مقولات و نظامات معنایی و عوامل ساختاری و ظرفیت سازی های نوین ما را به مسیر استقرار حاکمیت ملی توسعه گرا رهنمون می سازد به طوری که سازه های آن با همبه سازگاری پایدارتری رسیده باشند؟ و نیز چه چیزهایی این عدم تعادل تاریخی را بوجود آورده و تضادها و نزاعها را دامن زده و قرار را از ما گرفته است؟
🔸چنانچه دیدیم استبداد و ارتجاع در پسا مشروطه خود را بازسازی کرد به طوری که محمدعلی شاه مخالف مشروطه بر صدر نشست و نیمی از مجلس سوم مشروطه را فئودالها و خوانین محلی تشکیل می دادند. در این یکصد و بیست سال بارها این حرکت رفت و برگشتی و سینوسی وجود داشته و نیروهای ارتجاعی متکی به صورتی از مواریث، دینامیسم تاریخی خود را در برابر خواستِ تغییر به سمت نوسازی و دموکراسی و عدالت اجتماعی حفظ کرده اند گرچه در این سیر تاریخی به شدت مستهلک، درون پوک و غیر دورانی شده اند ولی در تحولات اجتماعی پیشین تاریخی به صورتِ نیروهای ضدِ ظرفیت عمل نموده اند، به عبارتی دیگر این نزاع و صف بندی هنوز به فرجام و سرمد خود نرسیده و به صورت گسل های فعال در صحنه سیاسی و اجتماعی جضور داشته گرچه به نظر می رسد مسیر نیروهای اجتماعی و سیاسی در این دگرگشت تاریخی به سمت وضعیت فیصله بخش آزادسازی در صیرورت است.
▪️اگر به تقریر محل نزاع شکافهای تاریخی بپردازیم ما در ابعاد عینی و ذهنی در ذیلِ جدال قدیم و جدید و سنت و مدرنیته ، نزاعی را در همه ابعاد آن چه در ساحت اندیشه گی و چه در وجه ساختاری می بینیم تا جایی که اثر و پیامد آن تا امروز کش آمده است. در ذیل آن نزاع، نزاعهایِ آشنایِ مشروطه و مشروعه در صدر و یا در آراء آخوندزاده و نیز در اوایل حکومت پهلوی نزاع مذهب و باستانگرایی و ملی گرایی روبه پس با صورتی از نوسازی مکانیکی و اقتدارگرایانه و نیز در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی تنش دائمی بین وجه جمهوری خواهانه انقلاب ۵۷ با اسلام فقاهتی و فقیه سالار را می بینیم که البته چنانچه قابل دریافت است، آشکارا گارد حکومت ها چه در استفاده از شرع و چه در ایدئولوژی باستانگرایانه ، اقتدارگرا و ابزار انقیاد است.
🔸البته چنانچه دیدیم این نزاع چندین بار در دوران معاصر شکل آنتاگونیستی به خود گرفته است. مشروعه خواهی شیخ فضل الله عملا فیگور استبداد تاریخی با پوشش شریعت در برابر موج نویی بود که از حدود بیش از شصت سال قبل از مشروطه و در پس از شکست ایران از روسیه شروع شده بود و نظر به اصلاحِ شیوه حکمرانی داشت و حتی بسیاری از نزدیکان و صدراعظم ها و شاهزادگان و سفرا را در مجذوب خود کرده بود اما به اعدامشیخ توسط نیروهای مشروطه خواه انجامید - که آن حذف مکانیکی، محمل بازاحیا اردوگاه ارتجاع مذهبی در ایران معاصر شد- یا جدال استبداد و آزادی در ۲۸ مرداد ۳۲ به برخورد حذفی و زندانی و حصر نمودن مصدق دموکراسی خواه و اعدام حسین فاطمی انجامید و در پسا انقلاب ۵۷ نیز روحانیون یکه سالاریِ حذفی را در پیش گرفته و عبای تنگ فقه و فقیه سالاری را بر تنِ ایرانِ با تکثر و تنوع نیروها دوختند و اینچنین بود که انحلالِ انقلاب آغازیدن گرفت.
▪️ در صفحاتِ ایرانِ معاصر جدال بر سر چگونگیِ نظامِ تبعیت و پایه های اقتدار، سازوکار برآمدن حکمران و ترتیبات حکمرانی، قانونگذاری و البته تقسیم و تجزیه و محدود نمودن قدرت، پررنگ است و بخش مهمی از نزاع اندیشه ای در حدود ۲۰۰ سال اخیر را در بر می گیرد. این جدال و نزاع گویی هنوز به اتمام نرسیده و کشتی ناآرام ایران هنوز استقرارِ متعادل خود را در بستر فرهنگی و تمدنی خود می جوید.....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/Zeb2dl9e
#ایران_فردا
#ابوطالب_آدینهوند
#پرابلماتیک_مشروطه
#جنبش_سبز #جنبش_زن_زندگی_آزادی
https://www.tg-me.com/iranfardamag
🔷ابوطالب آدینهوند
@iranfardamag
▪️ما با پرسش های امروزین، به سراغ تاریخ می رویم و آن را احضار می کنیم و رودررو با آن به ديالوگ می نشینیم تا به میانجی آن با چشم اندازی در راه ، وارد مبادله شویم. به نظر می رسد پرسش امروزین ما در حیات سیاسی و اجتماعی، در فرم و محتوا تنقیح یافته پروبلماتیک مشروطه است. ما گویی دچارِ سندرمِ بی قراریِ تاریخی شده ایم و آنچه مشروطه برای حل مسائل تاریخی برای ما مساله سازی کرد، هنوز با ماست. در این ارجاع و احضار گویی هنوز در پی مشروطه تحقق نیافته ایم تا با میانجی آن و با با نگرشی انتقادی نسبت به سیر طی شده یِ پسا مشروطه و تامل در دشواره های وضعیت امروز، خود را با این پرسشها مواجه کنیم که به چه تعادلها و گرانیگاههایی برای قرار یافتن در محمل تاریخی خود نیاز داریم؟ و چگونه سامانه ای از حکمرانی که می تواند ثباتی دموکراتیک را فراهم آورد؟ و نیز اینکه چگونه آمیزشی از میراث تاریخی و تمدنی، مقولات و نظامات معنایی و عوامل ساختاری و ظرفیت سازی های نوین ما را به مسیر استقرار حاکمیت ملی توسعه گرا رهنمون می سازد به طوری که سازه های آن با همبه سازگاری پایدارتری رسیده باشند؟ و نیز چه چیزهایی این عدم تعادل تاریخی را بوجود آورده و تضادها و نزاعها را دامن زده و قرار را از ما گرفته است؟
🔸چنانچه دیدیم استبداد و ارتجاع در پسا مشروطه خود را بازسازی کرد به طوری که محمدعلی شاه مخالف مشروطه بر صدر نشست و نیمی از مجلس سوم مشروطه را فئودالها و خوانین محلی تشکیل می دادند. در این یکصد و بیست سال بارها این حرکت رفت و برگشتی و سینوسی وجود داشته و نیروهای ارتجاعی متکی به صورتی از مواریث، دینامیسم تاریخی خود را در برابر خواستِ تغییر به سمت نوسازی و دموکراسی و عدالت اجتماعی حفظ کرده اند گرچه در این سیر تاریخی به شدت مستهلک، درون پوک و غیر دورانی شده اند ولی در تحولات اجتماعی پیشین تاریخی به صورتِ نیروهای ضدِ ظرفیت عمل نموده اند، به عبارتی دیگر این نزاع و صف بندی هنوز به فرجام و سرمد خود نرسیده و به صورت گسل های فعال در صحنه سیاسی و اجتماعی جضور داشته گرچه به نظر می رسد مسیر نیروهای اجتماعی و سیاسی در این دگرگشت تاریخی به سمت وضعیت فیصله بخش آزادسازی در صیرورت است.
▪️اگر به تقریر محل نزاع شکافهای تاریخی بپردازیم ما در ابعاد عینی و ذهنی در ذیلِ جدال قدیم و جدید و سنت و مدرنیته ، نزاعی را در همه ابعاد آن چه در ساحت اندیشه گی و چه در وجه ساختاری می بینیم تا جایی که اثر و پیامد آن تا امروز کش آمده است. در ذیل آن نزاع، نزاعهایِ آشنایِ مشروطه و مشروعه در صدر و یا در آراء آخوندزاده و نیز در اوایل حکومت پهلوی نزاع مذهب و باستانگرایی و ملی گرایی روبه پس با صورتی از نوسازی مکانیکی و اقتدارگرایانه و نیز در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی تنش دائمی بین وجه جمهوری خواهانه انقلاب ۵۷ با اسلام فقاهتی و فقیه سالار را می بینیم که البته چنانچه قابل دریافت است، آشکارا گارد حکومت ها چه در استفاده از شرع و چه در ایدئولوژی باستانگرایانه ، اقتدارگرا و ابزار انقیاد است.
🔸البته چنانچه دیدیم این نزاع چندین بار در دوران معاصر شکل آنتاگونیستی به خود گرفته است. مشروعه خواهی شیخ فضل الله عملا فیگور استبداد تاریخی با پوشش شریعت در برابر موج نویی بود که از حدود بیش از شصت سال قبل از مشروطه و در پس از شکست ایران از روسیه شروع شده بود و نظر به اصلاحِ شیوه حکمرانی داشت و حتی بسیاری از نزدیکان و صدراعظم ها و شاهزادگان و سفرا را در مجذوب خود کرده بود اما به اعدامشیخ توسط نیروهای مشروطه خواه انجامید - که آن حذف مکانیکی، محمل بازاحیا اردوگاه ارتجاع مذهبی در ایران معاصر شد- یا جدال استبداد و آزادی در ۲۸ مرداد ۳۲ به برخورد حذفی و زندانی و حصر نمودن مصدق دموکراسی خواه و اعدام حسین فاطمی انجامید و در پسا انقلاب ۵۷ نیز روحانیون یکه سالاریِ حذفی را در پیش گرفته و عبای تنگ فقه و فقیه سالاری را بر تنِ ایرانِ با تکثر و تنوع نیروها دوختند و اینچنین بود که انحلالِ انقلاب آغازیدن گرفت.
▪️ در صفحاتِ ایرانِ معاصر جدال بر سر چگونگیِ نظامِ تبعیت و پایه های اقتدار، سازوکار برآمدن حکمران و ترتیبات حکمرانی، قانونگذاری و البته تقسیم و تجزیه و محدود نمودن قدرت، پررنگ است و بخش مهمی از نزاع اندیشه ای در حدود ۲۰۰ سال اخیر را در بر می گیرد. این جدال و نزاع گویی هنوز به اتمام نرسیده و کشتی ناآرام ایران هنوز استقرارِ متعادل خود را در بستر فرهنگی و تمدنی خود می جوید.....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/Zeb2dl9e
#ایران_فردا
#ابوطالب_آدینهوند
#پرابلماتیک_مشروطه
#جنبش_سبز #جنبش_زن_زندگی_آزادی
https://www.tg-me.com/iranfardamag
🔴 جستاری در باب حکمرانی و آینده
🔷احسان شریفثانوی
@iranfardamag
✅ مقدمه
در میانهی جدلهای بی پایانی که انتخاب اعضای کابینهی مسعود پزشکیان ایجاد کردهاست تلاش می شود فارغ از این انتخابهای زودگذر، در قابی کلان و تحلیلی وضعیت حکمرانی را مورد بررسی قرار گیرد. بدیهی است که مقدمهی بنیادین این تحلیل تاکید روی نگاه ساختاری به مقولهی حکمرانی و کیفیت حکمرانی است. با علم به تاثیر و ظرفیت عاملیتها و نادیدهنگرفتن آن به کل سعی خواهد شد شماتیکی از وضعیت حکمرانی در این سالها و تاثیرات احتمالیش بر روی ایران و مسائل و بحرانهای اصلیش صورت گیرد. در این تلاش به جز ماهیت ساختاری تحلیل ، بیان این گزاره بدیهی ولی بسیار مهم هم ضروری است. ساختار حکمرانی مستقر، ساختاری دوگانه است. دولت(state) و حکومت(government) در ساختار سیاسی حکمرانی ما وحدت و اینهمانی ندارند. با تاکید روی تعریف جهانی و علیرغم خطای ترجمانی و زبانی دولت آن کلیت واحد مستقر نسبتا ثابت و حکومت خروجیهای انتخابی قوهی مجریه محسوب میگردند. مجموعه خروجی هردوی اینها و با تاکید روی ذات دوگانهی این ساختار مفهومی به نام حکمرانی را رقم میزند. البته که حکمرانی هم در تعریف عامش از ارتباط و اثر فیمابین دولت، جامعهی مدنی و بخش خصوصی حاصل میشود.
در این مقاله در بخش اول از چارچوب نظری دکتر بشیریه برای تحلیل ساختار دولت استفاده شده، در بخش دوم از تعاریف بانک جهانی برای حکمرانی خوب بهره برده و در قسمت نهایی نسبت و ارتباط حکمرانی و ابر بحرانهای پیشروی موجودیتی به نام ایران مطرح خواهد شد.
در تعریف دکتر بشیریه از وجوه مختلف دولت ما به این چهار پارامتر اصلی میرسیم:
۱. ایدئولوژی مشروعیتبخش
۲. سلطه
۳. کارآمدی
۴. تضمین مناقع طبقه مسلط
بدیهی است که هر دولتی برای ادامهی حیات باید ظرفیتهای جدی در این وجوه داشته باشد و فقدان ظرفیتهای حکمرانی در هر کدام این وجوه منجر به بحرانهایی به این ترتیب خواهد شد. (بحران مشروعیت، بحران سلطه، بحران کارآمدی و بحران از هم گسیختگی طبقه حاکم)
****
در باب ایدئولوژی مشروعیتبخش بدیهی است که مرکزیت ساختار جمهوریاسلامی با ایدئولوژی دینی نضج پیدا نمود. ایدئولوژی که در پارادایم انقلابهای چپ جهانی خروجیهای مشخص ایدئولوژیکی در باب حکمرانی چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی ایجاد نمود. با استناد به دو فکت دعای این تحلیل در باب وضعیت مشروعیت بیان خواهد شد.
۱. در آخرین پیمایش نگرشها و ارزشهای ایرانیان هفتاد و دو درصد موافق جدایی دین از سیاست بودند.(جدول شماره یک)
۲. در ساختار حکومتهای اقتداگرا که نهاد حداقلی انتخابات وجود دارد، سنجش میزان مشروعیت نسبتی جدی با میزان حضور مردم در انتخابات دارد. در آخرین انتخابات و علیرغم حضور کاندیدای اصلاحطلب در دور اول انتخابات ۶۱ درصد و در دور دوم هم ۵۱ درصد در انتخابات حاضر نشدند.
سیر طی شده تاریخی عملکرد حکومتدینی در این سالها در کنار خروجیهای ارزشی/باوری ناشی از فرآیند مدرنیزاسیون و جهانیشدن وجه مشروعیت ساختار را از وضعیت بحران به وضعیت مزمن و پایدار مسأله تبدیل نمودهاست.
در این باب، اثر کلان فرآیند طیشده در این چهل و اندی سال به مراتب جدیتر از انتخابات و استراتژیهای متفاوت حاکمیت بوده است ولی عجالتا پس از چند انتخابات تماما بسته به حضور پزشکیان و جریان اصلاحی هیچ علاجی در باب حضور در انتخابات و بهبود مساله مشروعیت نکرد.
در باب وجه کارآمدی هم ادعای این تحلیل مسالهشدن بحران ناکارآمدی در این سالهاست. ماهیت دوگانهی ساختار در مورد مسالهی ناکارامدی در کنار فساد سیستماتیک اصلیترین دلایل این مسالهاند. برای استناد آماری به این مساله شاخص فلاکت (نرخ تورم+نرخ بیکاری) را مورد توجه قرار داده ایم . در سال ۲۰۲۲ عدد شاخص فلاکت ایران به۲/۴۸ رسید و ایران از آخر نوزدهمین کشور بود.(تصویر شماره دو و سه)
با نگاه به گسست و بهبود حاصل در حدفاصل سالهای ۹۲ تا ۹۶ میتوان قویا گفت که اصلیترین عامل موثر در مسالهی کارایی در شرایط فعلی بهبود جدی روابط خارجی و ایجاد توافقی کلان شبیه برجام است......
🔺متن کامل:
https://cutt.ly/yenwhrY6
#ایران_فردا
#حکمرانی_آینده
#احسان_شریفثانوی
http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔷احسان شریفثانوی
@iranfardamag
✅ مقدمه
در میانهی جدلهای بی پایانی که انتخاب اعضای کابینهی مسعود پزشکیان ایجاد کردهاست تلاش می شود فارغ از این انتخابهای زودگذر، در قابی کلان و تحلیلی وضعیت حکمرانی را مورد بررسی قرار گیرد. بدیهی است که مقدمهی بنیادین این تحلیل تاکید روی نگاه ساختاری به مقولهی حکمرانی و کیفیت حکمرانی است. با علم به تاثیر و ظرفیت عاملیتها و نادیدهنگرفتن آن به کل سعی خواهد شد شماتیکی از وضعیت حکمرانی در این سالها و تاثیرات احتمالیش بر روی ایران و مسائل و بحرانهای اصلیش صورت گیرد. در این تلاش به جز ماهیت ساختاری تحلیل ، بیان این گزاره بدیهی ولی بسیار مهم هم ضروری است. ساختار حکمرانی مستقر، ساختاری دوگانه است. دولت(state) و حکومت(government) در ساختار سیاسی حکمرانی ما وحدت و اینهمانی ندارند. با تاکید روی تعریف جهانی و علیرغم خطای ترجمانی و زبانی دولت آن کلیت واحد مستقر نسبتا ثابت و حکومت خروجیهای انتخابی قوهی مجریه محسوب میگردند. مجموعه خروجی هردوی اینها و با تاکید روی ذات دوگانهی این ساختار مفهومی به نام حکمرانی را رقم میزند. البته که حکمرانی هم در تعریف عامش از ارتباط و اثر فیمابین دولت، جامعهی مدنی و بخش خصوصی حاصل میشود.
در این مقاله در بخش اول از چارچوب نظری دکتر بشیریه برای تحلیل ساختار دولت استفاده شده، در بخش دوم از تعاریف بانک جهانی برای حکمرانی خوب بهره برده و در قسمت نهایی نسبت و ارتباط حکمرانی و ابر بحرانهای پیشروی موجودیتی به نام ایران مطرح خواهد شد.
در تعریف دکتر بشیریه از وجوه مختلف دولت ما به این چهار پارامتر اصلی میرسیم:
۱. ایدئولوژی مشروعیتبخش
۲. سلطه
۳. کارآمدی
۴. تضمین مناقع طبقه مسلط
بدیهی است که هر دولتی برای ادامهی حیات باید ظرفیتهای جدی در این وجوه داشته باشد و فقدان ظرفیتهای حکمرانی در هر کدام این وجوه منجر به بحرانهایی به این ترتیب خواهد شد. (بحران مشروعیت، بحران سلطه، بحران کارآمدی و بحران از هم گسیختگی طبقه حاکم)
****
در باب ایدئولوژی مشروعیتبخش بدیهی است که مرکزیت ساختار جمهوریاسلامی با ایدئولوژی دینی نضج پیدا نمود. ایدئولوژی که در پارادایم انقلابهای چپ جهانی خروجیهای مشخص ایدئولوژیکی در باب حکمرانی چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی ایجاد نمود. با استناد به دو فکت دعای این تحلیل در باب وضعیت مشروعیت بیان خواهد شد.
۱. در آخرین پیمایش نگرشها و ارزشهای ایرانیان هفتاد و دو درصد موافق جدایی دین از سیاست بودند.(جدول شماره یک)
۲. در ساختار حکومتهای اقتداگرا که نهاد حداقلی انتخابات وجود دارد، سنجش میزان مشروعیت نسبتی جدی با میزان حضور مردم در انتخابات دارد. در آخرین انتخابات و علیرغم حضور کاندیدای اصلاحطلب در دور اول انتخابات ۶۱ درصد و در دور دوم هم ۵۱ درصد در انتخابات حاضر نشدند.
سیر طی شده تاریخی عملکرد حکومتدینی در این سالها در کنار خروجیهای ارزشی/باوری ناشی از فرآیند مدرنیزاسیون و جهانیشدن وجه مشروعیت ساختار را از وضعیت بحران به وضعیت مزمن و پایدار مسأله تبدیل نمودهاست.
در این باب، اثر کلان فرآیند طیشده در این چهل و اندی سال به مراتب جدیتر از انتخابات و استراتژیهای متفاوت حاکمیت بوده است ولی عجالتا پس از چند انتخابات تماما بسته به حضور پزشکیان و جریان اصلاحی هیچ علاجی در باب حضور در انتخابات و بهبود مساله مشروعیت نکرد.
در باب وجه کارآمدی هم ادعای این تحلیل مسالهشدن بحران ناکارآمدی در این سالهاست. ماهیت دوگانهی ساختار در مورد مسالهی ناکارامدی در کنار فساد سیستماتیک اصلیترین دلایل این مسالهاند. برای استناد آماری به این مساله شاخص فلاکت (نرخ تورم+نرخ بیکاری) را مورد توجه قرار داده ایم . در سال ۲۰۲۲ عدد شاخص فلاکت ایران به۲/۴۸ رسید و ایران از آخر نوزدهمین کشور بود.(تصویر شماره دو و سه)
با نگاه به گسست و بهبود حاصل در حدفاصل سالهای ۹۲ تا ۹۶ میتوان قویا گفت که اصلیترین عامل موثر در مسالهی کارایی در شرایط فعلی بهبود جدی روابط خارجی و ایجاد توافقی کلان شبیه برجام است......
🔺متن کامل:
https://cutt.ly/yenwhrY6
#ایران_فردا
#حکمرانی_آینده
#احسان_شریفثانوی
http://www.tg-me.com/iranfardamag
Telegraph
🔴 جستاری در باب حکمرانی و آینده
🔷احسان شریفثانوی @iranfardamag ✅ مقدمه در میانهی جدلهای بی پایانی که انتخاب اعضای کابینهی مسعود پزشکیان ایجاد کردهاست تلاش می شود فارغ از این انتخابهای زودگذر، در قابی کلان و تحلیلی وضعیت حکمرانی را مورد بررسی قرار گیرد. بدیهی است که مقدمهی بنیادین…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴وفاق ملی، امنیت ملی
🔹یادمان هفتمین سالگرد درگذشت دکتر ابراهیم یزدی
@iranfardamag
▪️با حضور:
🔻الهه کولایی (استاد دانشگاه، عضو شورای هماهنگی مجمع زنان اصلاحطلب)
▫️محمدحسین بنیاسدی (دبیرکل نهضت آزادی ایران)
🔻علیرضا رجایی (نویسنده و فعال سیاسی ملی-مذهبی)
▫️محمد توسلی (دبیرکل پیشین نهضت آزادی ایران)
🔻مهدی معتمدیمهر (عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران)
▪️زمان برگزاری:
پنجشنبه ۸ شهریورماه ۱۴۰۳، مطابق با ۲۹ آگوست ۲۰۲۴
ساعت ۲۰:۳۰ به وقت ایران و ۱۹:۰۰ به وقت اروپای مرکزی
▫️برگزاری در بستر:
کلاب «گفتگوهای ملی» :
https://www.clubhouse.com/house/گفتگوهای-ملی
▪️پخش همزمان از طریق صفحهی اینستاگرام نهضت آزادی ایران:
http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔹یادمان هفتمین سالگرد درگذشت دکتر ابراهیم یزدی
@iranfardamag
▪️با حضور:
🔻الهه کولایی (استاد دانشگاه، عضو شورای هماهنگی مجمع زنان اصلاحطلب)
▫️محمدحسین بنیاسدی (دبیرکل نهضت آزادی ایران)
🔻علیرضا رجایی (نویسنده و فعال سیاسی ملی-مذهبی)
▫️محمد توسلی (دبیرکل پیشین نهضت آزادی ایران)
🔻مهدی معتمدیمهر (عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران)
▪️زمان برگزاری:
پنجشنبه ۸ شهریورماه ۱۴۰۳، مطابق با ۲۹ آگوست ۲۰۲۴
ساعت ۲۰:۳۰ به وقت ایران و ۱۹:۰۰ به وقت اروپای مرکزی
▫️برگزاری در بستر:
کلاب «گفتگوهای ملی» :
https://www.clubhouse.com/house/گفتگوهای-ملی
▪️پخش همزمان از طریق صفحهی اینستاگرام نهضت آزادی ایران:
http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔴 قولِ ثابتِ دکتر یزدی بر سنت الهی
🔸به مناسبت ۶ شهریور؛ هفتمین سالروز درگذشت دکتر ابراهیم یزدی
▪️ (زاده ۳ مهر ۱۳۱۰ – درگذشته ۶ شهریور ۱۳۹۶ )
🔷علیاصغر غروی
🔺بازنشر از ایران فردا
@iranfardamag
▪️نقطهی آغازین حرکت ابراهیم یزدی را جهت اتخاذ طریق به سوی حیات طیبه، در این نکته میتوان یافت که هویت ملی خود را انتخاب کرده بود، البته با آگاهی تمام. به این معنا که من در ایران متولد شدهام، ایرانی هستم، و باید دَین خود را نسبت به میهنم ادا کنم. موانع پیشرفت آن را به درستی بشناسم و در رفع آنها نهایت توان خود را به کار گیرم. در هرجایی از دنیا که بتوان این هدف را بهتر به نقطه-ی مطلوب رسانید، باید به همانجا رفت و حرکت معکوس را پی گرفت! بر همین اساس دکتر یزدی هرگز ایران و هویت ملی خود را بهدست فراموشی نسپرد و تمامی امکانات آسایش و رفاه خود را در آمریکا فرو نهاد، حتی فرزندان خود را، و حیات پرنشاط خود را وقف هویت ملی خود کرد.
🔸خود را مسلمان میدانست؛ یعنی پایبند به تمامی اصول و مبانی از ارکان و احکام، اما در چارچوب قرآن. به همین جهت بخشی از وقت خود را صرف مطالعات و ارتباطات اسلامی کرده، بر پیکرهی دانش دینی آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر شریعتی و در بخشهایی نیز آیتالله مطهری، کوششهای موسعی را در راستای تقریب مذاهب اسلامی به بار نشانید و دوستان بسیاری را از اهل سنت پیرامون این تفکر، یعنی ضرورت همگرایی مسلمانها و کاهش اختلافات فرقهیی و اتحاد در ابعاد جهانی، گردآورد. این گونه اقدامات، هرچند در زمان خود مفید و مؤثر بود، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و اعمال سیاستهای نادرست، میتوان گفت که نه تنها مواجه با شکست شد، بلکه آثار پیشینی آن هم ضایع گشت! اما دکتر ابراهیم دست از این عقیده برنداشت و همواره بر ضرورت تحکیم روابط بین کشورهای اسلامی، در دو بعد دینی و سیاسی تأکید مینمود، و شدیداً با عمده کردن اختلافات شیعه و سنی مخالفت جدی داشت و جهان اسلام را به عنوان یک پیکر تلقی میکرد.
▪️ هویت سیاسی دکتر یزدی است که بر پایههای دو هویت پیش گفته، یعنی ملی و دینی، شکل گرفته است. و چون این دو پایه به طور اصولی و اعتقادی بنا شده است و اصول همیشه در سنن الهی و نظام هستی ثابت و تغییرناپذیرند و آیهای را که در صدر کلام آوردم، متضمن همین معناست، ابراهیم هم، تا پایان عمر، بر این سه هویت استوار باقی ماند، و برای حفظ آنها نهایت جهد خود را بهکار برد و بر این سه قول، ثبات یافت. وقتی انسانی توانست حیات ملی، دینی و سیاسی خود را این چنین بسازد، سازهیی قابل اعتماد و اتکا و مورد اطمینان میشود و این همان است که خدای تعالی از سه رکن اساسی ایمان، از انسان میطلبد؛ ایمان به خدا، ایمان به آخرت و عمل صالح.
🔸نهضت آزادی ایران، که دیگر اکنون از چارچوب یک حزب و شخصیتهای آن خارج شده، و به یک نهاد فکریِ استوار بر همان سه اصل و سه پایه مبدّل شده و در سراسر ایران بال خود گسترانیده، این رشد و نفوذ را ناشی از همان اتخاذ قول ثابت میداند و میبیند که کسانی چون آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی، دکتر یزدی و سایر اصحاب بر آن اصرار ورزیدند و پای فشردند تا به ثمر نشست، هرچند هنوز راهی دراز در پیش دارد تا به هدف منشود و مقصد متعالی برسد.
▪️قول ثابت البته به این معنا نیست که کسی قولی را اتخاذ نماید، هرچند غلط، و یک عمر بر آن راه رود به خطا. بلکه مراد خدای تعالی در کتاب کریمش از قول ثابت، سنتهای لایتغیر الهی است در نظام هستی. و اینها همان قولهایی است که اتخاذشان موجب رشد و تعالی انسان، خانواده و جامعه میگردد. پس اگر کسی عمری را بر اساس دروغ و ظلم و تجاوز و عدوان بسر برد، موجبات خذلان و رسوایی خود را فراهم آورده و جامعهی خود به فساد و تباهی کشانده است. موجب دوام چنین راهبردهای ناصواب، فقط توسل به ابزارهای نادرست و نابود کننده است.
🔸 گفتمان «قول ثابت» در دنیا و آخرت که باعث میگردد خدای تعالی صاحبان و حاملان آن را ثابتقدم گرداند، چیزی نیست جز همان سنتهای حاکم بر نظام هستی. مثلاً «راستی» در گفتار و عمل، یک قول ثابت است، آزادیخواهی و سلب نکردن حقوق حقهی آدمی یک سنت است، عدالتخواهی و مقابله با بیداد، یک سنت الهی است. اگر این اصول و سنتها در سپهر اندیشگی وی استقرار یافت، حرکت او بر حول محور یکتاپرستی است، و جز به رشد و تعالی همهجانبهی آحاد جامعه نمیاندیشد.
▪️من دکتر یزدی را در این چارچوب ارزیابی میکنم و او را به این اخلاق میستایم. او توانست در چارچوب نهضت آزادی ایران، این گفتمان را تبدیل به یک جنبش فکری دائمی، پویا و سازنده گرداند.
#ایران_فردا
#ابراهیم_یزدی
#علیاصغر_غروی
https://cutt.ly/dwj3wjOQ
https://www.tg-me.com/iranfardamag
🔸به مناسبت ۶ شهریور؛ هفتمین سالروز درگذشت دکتر ابراهیم یزدی
▪️ (زاده ۳ مهر ۱۳۱۰ – درگذشته ۶ شهریور ۱۳۹۶ )
🔷علیاصغر غروی
🔺بازنشر از ایران فردا
@iranfardamag
▪️نقطهی آغازین حرکت ابراهیم یزدی را جهت اتخاذ طریق به سوی حیات طیبه، در این نکته میتوان یافت که هویت ملی خود را انتخاب کرده بود، البته با آگاهی تمام. به این معنا که من در ایران متولد شدهام، ایرانی هستم، و باید دَین خود را نسبت به میهنم ادا کنم. موانع پیشرفت آن را به درستی بشناسم و در رفع آنها نهایت توان خود را به کار گیرم. در هرجایی از دنیا که بتوان این هدف را بهتر به نقطه-ی مطلوب رسانید، باید به همانجا رفت و حرکت معکوس را پی گرفت! بر همین اساس دکتر یزدی هرگز ایران و هویت ملی خود را بهدست فراموشی نسپرد و تمامی امکانات آسایش و رفاه خود را در آمریکا فرو نهاد، حتی فرزندان خود را، و حیات پرنشاط خود را وقف هویت ملی خود کرد.
🔸خود را مسلمان میدانست؛ یعنی پایبند به تمامی اصول و مبانی از ارکان و احکام، اما در چارچوب قرآن. به همین جهت بخشی از وقت خود را صرف مطالعات و ارتباطات اسلامی کرده، بر پیکرهی دانش دینی آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر شریعتی و در بخشهایی نیز آیتالله مطهری، کوششهای موسعی را در راستای تقریب مذاهب اسلامی به بار نشانید و دوستان بسیاری را از اهل سنت پیرامون این تفکر، یعنی ضرورت همگرایی مسلمانها و کاهش اختلافات فرقهیی و اتحاد در ابعاد جهانی، گردآورد. این گونه اقدامات، هرچند در زمان خود مفید و مؤثر بود، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و اعمال سیاستهای نادرست، میتوان گفت که نه تنها مواجه با شکست شد، بلکه آثار پیشینی آن هم ضایع گشت! اما دکتر ابراهیم دست از این عقیده برنداشت و همواره بر ضرورت تحکیم روابط بین کشورهای اسلامی، در دو بعد دینی و سیاسی تأکید مینمود، و شدیداً با عمده کردن اختلافات شیعه و سنی مخالفت جدی داشت و جهان اسلام را به عنوان یک پیکر تلقی میکرد.
▪️ هویت سیاسی دکتر یزدی است که بر پایههای دو هویت پیش گفته، یعنی ملی و دینی، شکل گرفته است. و چون این دو پایه به طور اصولی و اعتقادی بنا شده است و اصول همیشه در سنن الهی و نظام هستی ثابت و تغییرناپذیرند و آیهای را که در صدر کلام آوردم، متضمن همین معناست، ابراهیم هم، تا پایان عمر، بر این سه هویت استوار باقی ماند، و برای حفظ آنها نهایت جهد خود را بهکار برد و بر این سه قول، ثبات یافت. وقتی انسانی توانست حیات ملی، دینی و سیاسی خود را این چنین بسازد، سازهیی قابل اعتماد و اتکا و مورد اطمینان میشود و این همان است که خدای تعالی از سه رکن اساسی ایمان، از انسان میطلبد؛ ایمان به خدا، ایمان به آخرت و عمل صالح.
🔸نهضت آزادی ایران، که دیگر اکنون از چارچوب یک حزب و شخصیتهای آن خارج شده، و به یک نهاد فکریِ استوار بر همان سه اصل و سه پایه مبدّل شده و در سراسر ایران بال خود گسترانیده، این رشد و نفوذ را ناشی از همان اتخاذ قول ثابت میداند و میبیند که کسانی چون آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی، دکتر یزدی و سایر اصحاب بر آن اصرار ورزیدند و پای فشردند تا به ثمر نشست، هرچند هنوز راهی دراز در پیش دارد تا به هدف منشود و مقصد متعالی برسد.
▪️قول ثابت البته به این معنا نیست که کسی قولی را اتخاذ نماید، هرچند غلط، و یک عمر بر آن راه رود به خطا. بلکه مراد خدای تعالی در کتاب کریمش از قول ثابت، سنتهای لایتغیر الهی است در نظام هستی. و اینها همان قولهایی است که اتخاذشان موجب رشد و تعالی انسان، خانواده و جامعه میگردد. پس اگر کسی عمری را بر اساس دروغ و ظلم و تجاوز و عدوان بسر برد، موجبات خذلان و رسوایی خود را فراهم آورده و جامعهی خود به فساد و تباهی کشانده است. موجب دوام چنین راهبردهای ناصواب، فقط توسل به ابزارهای نادرست و نابود کننده است.
🔸 گفتمان «قول ثابت» در دنیا و آخرت که باعث میگردد خدای تعالی صاحبان و حاملان آن را ثابتقدم گرداند، چیزی نیست جز همان سنتهای حاکم بر نظام هستی. مثلاً «راستی» در گفتار و عمل، یک قول ثابت است، آزادیخواهی و سلب نکردن حقوق حقهی آدمی یک سنت است، عدالتخواهی و مقابله با بیداد، یک سنت الهی است. اگر این اصول و سنتها در سپهر اندیشگی وی استقرار یافت، حرکت او بر حول محور یکتاپرستی است، و جز به رشد و تعالی همهجانبهی آحاد جامعه نمیاندیشد.
▪️من دکتر یزدی را در این چارچوب ارزیابی میکنم و او را به این اخلاق میستایم. او توانست در چارچوب نهضت آزادی ایران، این گفتمان را تبدیل به یک جنبش فکری دائمی، پویا و سازنده گرداند.
#ایران_فردا
#ابراهیم_یزدی
#علیاصغر_غروی
https://cutt.ly/dwj3wjOQ
https://www.tg-me.com/iranfardamag
Telegraph
🔴 قولِ ثابتِ دکتر یزدی بر سنت الهی
▪️ (زاده ۳ مهر ۱۳۱۰ – درگذشته ۶ شهریور ۱۳۹۶ ) 🔷علیاصغر غروی 🔺بازنشر از ایران فردا @iranfardamag ▪️نقطهی آغازین حرکت ابراهیم یزدی را جهت اتخاذ طریق به سوی حیات طیبه، در این نکته میتوان یافت که هویت ملی خود را انتخاب کرده بود، البته با آگاهی تمام. به…
🔴ضرورت و ظرافت «اپوزیسیون ملی»
🔷مصطفی محبکیا
@iranfardamag
▪️از همان دو سده پیش که خنکای نسیم مدرنیته به صورت ایرانیان میخورد و جان انسان ایرانی را خیالی و هوایی می کرد، سیلی های سخت و محکمی هم از جنس شکست های مکرر از روس و عهدنامه های گلستان و ترکمنچای به سر و صورت و پیکرش نواخته شده بود. از همین رو مواجهه ی ایرانیان با مدرنیته از همان ابتدا با برانگیخته شدن احساساتی متناقض همراه بوده است. از یک سو نوید جانی برانگیخته و عاملیت یافته را می شنید که قرار است طرحی نو دراندازد و جهانی نو، پیشرفته، و توسعه یافته را برسازد، و از سوی دیگر با روی دیگر دنیای مدرن یعنی تحقیر و تحمیلِ جنگ و دست اندازی و کودتا و استعمار روبرو شده بود.
🔸شاید ایرانیان چنین احساس متناقضی را پیش از این هم تجربه کرده بودند. آن زمان که مورد حمله ی اعراب قرار گرفتند. از یک طرف مواجهه با پیامی رهایی بخش و وحیانی که بنیان های نظام طبقاتی ساسانی را سست و ویران کرده بود، و از طرف دیگر مواجهه با توحش و غارت خلافت عربی که ایران و ایرانی را به زیر مهمیز خویش کشانده بود. اگر تقلای سوژه ی ایرانی برای رهایی از سلطه ی عرب ها درعین پذیرش پیام وحیانی، قریب دو سده طول کشید و به و تعبیر عبدالحسین زرین کوب، پس از "دو قرن سکوت"، به زبان آمد و توانست بی لکنت و رسا، عرب را از اسلام تمیز دهد و جان و جهان خود را دگرگون کرده و خویشتن خویش را در مداری بالاتر بازیابد و استوار کند، اما این بار در برابر پیام تازه(مدرنیته) و هجوم تازه(استعمار)، هنوز تقلا و تلاشهایش به مقصدی مطلوب نرسیده است. هنوز سوژه ی ایرانی، جان ملتهب و پریشان خویش را در دنیای مدرن بازیابی و بازسازی نکرده است. هنوز در برابر تهاجم غرب وحشی و عوارض مدرنیته ، شکننده است و مقاومتی انفعالی را تجربه می کند.
▪️یکی از بسیار مفاهیمی که با وزیدن نسیم مدرنیته به سمت شرق به ایران آمد، مفهوم دولت- ملت و تالی آن ناسیونالیسم و ملی گرایی بود.
البته ایرانیان بارها پیش از قرن نوزدهم توانسته بودند وحدت و یکپارچگی سرزمینی، با هویت و فرهنگ ایرانی و زبان رسمی فارسی، تحت حکومتی مرکزی را تجربه کنند. مهمترین هایش را میتوان به دوران ساسانیان و صفویان اشاره کرد. علاوه بر این ایرانیان حتی زمان شکست از قبایل مهاجم و حکومتداری ایشان، با ظرافت و دقت خاصی هویت تاریخی خود را حفظ کرده و تداوم بخشیده بودند. به همین خاطر« مورخان ناسیونالیسم تطبیقی این را میپذیرند که ایران از جمله چند ملتی است که عصر ناسیونالیسم را با برخورداری از ریشه ی تاریخی عمیق و تجربه ی بازسازی مداوم هویت پیشامدرن خود تجربه کرد»(۱). اما چیزی که پیام نو را از آنچه ایرانیان پیش از ان در چنته داشتند متمایز میکرد این بود که مفهوم دولت- ملت و ناسیونالیسم، علاوه بر وجه " تمرکز حاکمیتی و استقلال سیاسی دربرابر تهاجم خارجی" ، وجه دیگری هم داشت که «تشکیل ملت با تبدیل مردم از رعیت به شهروند از طریق مشارکت بیشتر در زندگی سیاسی کشور»(۲) بود. و این هر دو وجهه ی همت باشندگان عصر مشروطه نیز قرار گرفت. یکی از طنز های تلخ تاریخ ما همین است که نسبت غرب با ملی گرایی ما هم علت است، هم معلول. یعنی تاکید و پیگیری اصلاح طلبان ایران برای برساخت دولت - ملت، هم به علت مدرنیته ای بود که از غرب می آمد و هم معلول تهاجمی بود که باز از سوی غرب صورت میگرفت. به تعبیر احمد اشرف اساسا «جنبش اصلاحی ایران که در وهله ی نخست پاسخ دانشمندان اصلاح طلب ایران به چالشهای قدرت های غربی بود، ابزار گسترش اندیشه های جدید ملت و وطن ملی محسوب میشد. آنها در آرزوی... توسعه ی توانمندی ایرانیان برای مقاومت در برابر تهاجمات غربی بودند»(۳). از همین رو فریدون آدمیت اصلاح طلبانی چون امیرکبیر را «نماینده ی ناسیونالیسم ایرانی علیه رخنه ی استعمار سیاسی و اقتصادی اروپا»(۴) میدانست.
🔸بنیانگذاری دولت – ملت ، مستلزم هر دو وجه "نوسازی دولت" و "ملت سازی به مثابه تبدیل مردم از رعیت به شهروند سیاسی" به طور همزمان بود. تاریخ معاصر ما چندین مرتبه شاهد دولتمردانی بوده است که بر هر دو وجه توجه داشته اند اما ساختار کلان سیاسی هر دوره آنها را حذف و طرد وحصر و حتی مقتول کرده است. امثال امیرکبیر و سپهسالار در دوره ی قجری، امثال مصدق و مدرس در دوره ی پهلوی، و کسانی چون بازرگان و خاتمی و موسوی در ساختار جمهوری اسلامی از این دسته اند. حتی زمان نخست وزیری محمد مصدق شاهد تعین دولتی ملی با تاکید بر تمام وجوه مفهوم دولت – ملت بوده ایم. اما نکته ی بسیار مهم این است که این مفهوم چنان بسیط و فراخ است که نباید آنرا فقط در چارچوب هیئت حاکمه و پوزیسیون دید بلکه اپوزیسیون یا هیئت معارض و منتقدان ومخالفان نظام سیاسی مستقر را نیز در بر میگیرد...
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/SeQOdpxq
#ایران_فردا
#مصطفی_محبکیا
#ضرورت_اپوزسیون_ملی
https://www.tg-me.com/iranfardamag
🔷مصطفی محبکیا
@iranfardamag
▪️از همان دو سده پیش که خنکای نسیم مدرنیته به صورت ایرانیان میخورد و جان انسان ایرانی را خیالی و هوایی می کرد، سیلی های سخت و محکمی هم از جنس شکست های مکرر از روس و عهدنامه های گلستان و ترکمنچای به سر و صورت و پیکرش نواخته شده بود. از همین رو مواجهه ی ایرانیان با مدرنیته از همان ابتدا با برانگیخته شدن احساساتی متناقض همراه بوده است. از یک سو نوید جانی برانگیخته و عاملیت یافته را می شنید که قرار است طرحی نو دراندازد و جهانی نو، پیشرفته، و توسعه یافته را برسازد، و از سوی دیگر با روی دیگر دنیای مدرن یعنی تحقیر و تحمیلِ جنگ و دست اندازی و کودتا و استعمار روبرو شده بود.
🔸شاید ایرانیان چنین احساس متناقضی را پیش از این هم تجربه کرده بودند. آن زمان که مورد حمله ی اعراب قرار گرفتند. از یک طرف مواجهه با پیامی رهایی بخش و وحیانی که بنیان های نظام طبقاتی ساسانی را سست و ویران کرده بود، و از طرف دیگر مواجهه با توحش و غارت خلافت عربی که ایران و ایرانی را به زیر مهمیز خویش کشانده بود. اگر تقلای سوژه ی ایرانی برای رهایی از سلطه ی عرب ها درعین پذیرش پیام وحیانی، قریب دو سده طول کشید و به و تعبیر عبدالحسین زرین کوب، پس از "دو قرن سکوت"، به زبان آمد و توانست بی لکنت و رسا، عرب را از اسلام تمیز دهد و جان و جهان خود را دگرگون کرده و خویشتن خویش را در مداری بالاتر بازیابد و استوار کند، اما این بار در برابر پیام تازه(مدرنیته) و هجوم تازه(استعمار)، هنوز تقلا و تلاشهایش به مقصدی مطلوب نرسیده است. هنوز سوژه ی ایرانی، جان ملتهب و پریشان خویش را در دنیای مدرن بازیابی و بازسازی نکرده است. هنوز در برابر تهاجم غرب وحشی و عوارض مدرنیته ، شکننده است و مقاومتی انفعالی را تجربه می کند.
▪️یکی از بسیار مفاهیمی که با وزیدن نسیم مدرنیته به سمت شرق به ایران آمد، مفهوم دولت- ملت و تالی آن ناسیونالیسم و ملی گرایی بود.
البته ایرانیان بارها پیش از قرن نوزدهم توانسته بودند وحدت و یکپارچگی سرزمینی، با هویت و فرهنگ ایرانی و زبان رسمی فارسی، تحت حکومتی مرکزی را تجربه کنند. مهمترین هایش را میتوان به دوران ساسانیان و صفویان اشاره کرد. علاوه بر این ایرانیان حتی زمان شکست از قبایل مهاجم و حکومتداری ایشان، با ظرافت و دقت خاصی هویت تاریخی خود را حفظ کرده و تداوم بخشیده بودند. به همین خاطر« مورخان ناسیونالیسم تطبیقی این را میپذیرند که ایران از جمله چند ملتی است که عصر ناسیونالیسم را با برخورداری از ریشه ی تاریخی عمیق و تجربه ی بازسازی مداوم هویت پیشامدرن خود تجربه کرد»(۱). اما چیزی که پیام نو را از آنچه ایرانیان پیش از ان در چنته داشتند متمایز میکرد این بود که مفهوم دولت- ملت و ناسیونالیسم، علاوه بر وجه " تمرکز حاکمیتی و استقلال سیاسی دربرابر تهاجم خارجی" ، وجه دیگری هم داشت که «تشکیل ملت با تبدیل مردم از رعیت به شهروند از طریق مشارکت بیشتر در زندگی سیاسی کشور»(۲) بود. و این هر دو وجهه ی همت باشندگان عصر مشروطه نیز قرار گرفت. یکی از طنز های تلخ تاریخ ما همین است که نسبت غرب با ملی گرایی ما هم علت است، هم معلول. یعنی تاکید و پیگیری اصلاح طلبان ایران برای برساخت دولت - ملت، هم به علت مدرنیته ای بود که از غرب می آمد و هم معلول تهاجمی بود که باز از سوی غرب صورت میگرفت. به تعبیر احمد اشرف اساسا «جنبش اصلاحی ایران که در وهله ی نخست پاسخ دانشمندان اصلاح طلب ایران به چالشهای قدرت های غربی بود، ابزار گسترش اندیشه های جدید ملت و وطن ملی محسوب میشد. آنها در آرزوی... توسعه ی توانمندی ایرانیان برای مقاومت در برابر تهاجمات غربی بودند»(۳). از همین رو فریدون آدمیت اصلاح طلبانی چون امیرکبیر را «نماینده ی ناسیونالیسم ایرانی علیه رخنه ی استعمار سیاسی و اقتصادی اروپا»(۴) میدانست.
🔸بنیانگذاری دولت – ملت ، مستلزم هر دو وجه "نوسازی دولت" و "ملت سازی به مثابه تبدیل مردم از رعیت به شهروند سیاسی" به طور همزمان بود. تاریخ معاصر ما چندین مرتبه شاهد دولتمردانی بوده است که بر هر دو وجه توجه داشته اند اما ساختار کلان سیاسی هر دوره آنها را حذف و طرد وحصر و حتی مقتول کرده است. امثال امیرکبیر و سپهسالار در دوره ی قجری، امثال مصدق و مدرس در دوره ی پهلوی، و کسانی چون بازرگان و خاتمی و موسوی در ساختار جمهوری اسلامی از این دسته اند. حتی زمان نخست وزیری محمد مصدق شاهد تعین دولتی ملی با تاکید بر تمام وجوه مفهوم دولت – ملت بوده ایم. اما نکته ی بسیار مهم این است که این مفهوم چنان بسیط و فراخ است که نباید آنرا فقط در چارچوب هیئت حاکمه و پوزیسیون دید بلکه اپوزیسیون یا هیئت معارض و منتقدان ومخالفان نظام سیاسی مستقر را نیز در بر میگیرد...
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/SeQOdpxq
#ایران_فردا
#مصطفی_محبکیا
#ضرورت_اپوزسیون_ملی
https://www.tg-me.com/iranfardamag
Telegraph
🔴ضرورت و ظرافت «اپوزیسیون ملی»
🔷مصطفی محبکیا @iranfardamag ▪️از همان دو سده پیش که خنکای نسیم مدرنیته به صورت ایرانیان میخورد و جان انسان ایرانی را خیالی و هوایی میکرد، سیلی های سخت و محکمی هم از جنس شکست های مکرر از روس و عهدنامه های گلستان و ترکمنچای به سر و صورت و پیکرش نواخته شده…
🔴به مناست فرارسیدن چهل و پنجمین سالگرد درگذشت آیت الله طالقانی
برگزار می شود:
@iranfardamag
❇️«نسبت نسل جوان با طالقانی»
🔸مکان: کانون توحید
🔹زمان: پنج شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۱۶
🔺سخنرانان:
عباس کاظمی
محسن حسام مظاهری
🔻با حضور: بهمن رضاخانی
و میزبانی: دکتر محمد مهدی جعفری
#سالگرد
#طالقانی_و_زمانه_ما
#چهل_و_پنجمین_سالگرد
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
Twitter: @taleghanizamane
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
https://www.tg-me.com/iranfardamag
برگزار می شود:
@iranfardamag
❇️«نسبت نسل جوان با طالقانی»
🔸مکان: کانون توحید
🔹زمان: پنج شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۱۶
🔺سخنرانان:
عباس کاظمی
محسن حسام مظاهری
🔻با حضور: بهمن رضاخانی
و میزبانی: دکتر محمد مهدی جعفری
#سالگرد
#طالقانی_و_زمانه_ما
#چهل_و_پنجمین_سالگرد
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
Twitter: @taleghanizamane
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
https://www.tg-me.com/iranfardamag
🔴طالقانی و مسئلهی حجاب
🔷مهدی دلیر
🔺بازنشر از ایران فردا به مناسبت چهل و پنجمین سالگرد درگذشت
@iranfardamag
1️⃣ «هیچکس زنان را به داشتن حجاب اسلامی مجبور نمی کند». این عبارت، تیتر روزنامه کیهان شده بود. بیستم اسفند ۱۳۵۷. همان روزهای نخستین انقلاب. سخن را سید محمود طالقانی بر زبان آورده بود. طالقانی در مصاحبه ای این عبارت را بیان کرده بود. اما آن مصاحبه، عبارات دیگری هم داشت. طالقانی در آنجا گفته بود که: «پوشش زنان یک اصل قرآنی و اسلامی است. حجاب حکم ضروری دین است. آن قدری که قرآن بیان کرده، نه ما می توانیم از آن حدود خارج شویم و نه زنانی که معتقد به این کتاب آسمانی هستند».
🔹آن مصاحبه مفصل بود. طالقانی در آنجا به صراحت گفته بود که حجاب حکمِ ضروریِ دین است. با این وجود، تیترِ کیهان، تا سالها بعد نیز مورد استناد قرار گرفت. عدمِ اجبار به حجاب، انگشتِ اشاره ها را به سمت خود نشانه رفته بود. در نظر بسیاری غریب می آمد و تابوشکنانه بود که یک روحانی چنین بگوید. حجاب یک نمادِ اسلامی بود. سید اسدالله خرقانی سالها پیشتر کتابی نوشته بود در رد کشف حجاب. در آنجا گفته بود که: «ملل اسلامیه به رغم همه تفاوتهای فرهنگی که دارند، در امر حجاب متفق هستند. به طوری که مسلمانان هندی، چینی، ترکستانی، افغانی، ایرانی، عثمانی و .. با وجود اختلاف آنان در لباس، اما در امر حجاب متفق اند، درست همان طور که در نمازهای پنجگانه با یکدیگر اتفاق نظر دارند.» چنین بر امرِ حجاب تاکید و توجه بود. گویی پا پس کشیدن از آن، حکمِ ضروری دین را نشانه می رفت.
2️⃣ ضروریِ دین هم اگر باشد اما می تواند تغییر کند. این را برخی بزرگانِ فقهی گفته اند. سید بحر العلوم در کتاب رجال صفحه ۲۱۵ می گوید: مسائل به اختلاف زمان و مکان و فرهنگ مختلف است. مساله ای ممکن است ضروری باشد و به اختلاف زمان و مکان تغییر کند. چه بسا اموری نزد قدما ضروری بود و امروز دیگر ضروری دین نیست. همین سخن را وحید بهبهانی در «الرسائل الاصولیه» در صفحه ۲۶۷ مطرح می کند. می گوید امری که زمانی ضروری دین بوده ممکن است از این ضرورت خارج شود.
3️⃣ تحقیقات در خصوص حجاب متوقف نماند. در جهان عرب برخی متفکران به این موضوع پرداختند. محمد شحرور یکی از آنها بود. او می گفت حد و مرز قوانین مربوط به زن، محدود به زمانِ بعثت تا رحلت پیامبر شده است. هرچه در آن زمان عرف بوده را حجت دانسته ایم. اگر در آن زمان مناصبِ سیاسی و قضاوت زنان وجود نداشته، آن را برای امروز هم ممنوع کرده ایم. شحرور می گفت این فهم ناصحیحی از اسلام است. شحرور همچنین می گفت که رسم اعراب در آن زمانه بر بسیاری از احکام سایه انداخته است. اما پیامبر راهی را نشان داد تا زنان از این فرهنگ رهایی پیدا کنند. لیلا احمد هم همین رویکرد را دارد. می گوید نگاه ساختاری به ماجرای زن در اسلام مغفول مانده. قسمتی از روایات را بی آنکه به ساختارِ آن توجهی شود، برکشیده و به آن اصرار شده و برخی حقوقِ زنان نادیده گرفته شده است. این متفکران گفتند که ساختارِ جامعه اعراب و طرز پوشش آنها و آداب و سنن آنان را نمی باید برای همیشه ایام مورد استناد قرار داد و به آن شیوه زیست.
🔸محمد سعید العشماوی در خصوص آیان حجاب در قرآن سخن گفت. او گفت که آیات حجاب در قرآن مختص به زنان پیامبر(ص) بوده است. وی تعمیمِ آن به سایر زنان مسلمان را مورد انتقاد قرار داد. جمال البنا هم گفت که حجاب بر اسلام تحمیل شده است. درحالیکه اسلام، حجاب را بر کسی تحمیل نکرده است. او می گفت که موی زن عورت نیست و او می تواند در تنهایی نیز بدون حجاب نماز بخواند.
🔹در ایران هم این تحقیقات دنبال شد. امیر ترکاشوند در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که: امروز وقتی به واژه مقنعه و روسری در متون دینی بر می خوریم، آنرا سراندازی می دانیم که دست کم ساتر تمامِ مو و گردن است. اما معلوم نیست این واژه در عصر پیامبر هم همین معنا را می داده است. او سپس ادعا می کند که مقنعه را می توان معادل عمامه مردان، که دور پیشانی و سر پیچیده می¬ شد، دانست. (حجاب شرعی در عصر پیامبر، صص ۷۲۱-۷۲۲) ترکاشوند همچنین گفته است حجابی که در زمان پیامبر مطرح بوده، با آنچه که امروز به نام حجاب می شناسند، تفاوتهای بسیاری دارد.
🔸احمد قابل نیز به ماجرای حجاب توجه کرد. وی با تبیین مسأله حجابِ زنانِ برده، همچنین با استنباطهای قرآنی، به این رأی رسید که نمی توان قاطعانه حکم کرد که وظیفه شرعی یک زنِ متشرعه پوشاندن موی سر و گردن است. به تعبیر مرحوم قابل، «با توجه به اینکه اساسِ زیبایی در محدوده ی سر و گردن به زیبایی چشم، ابرو، دهان، لب، دندان، چانه و ترکیب آنها بر می گردد و اسلام پوشاندن آنها را واجب نکرده است.....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/zwl9SRgb
#حجاب
#ایران_فردا
#محمد_شحرور #آیتالله_طالقانی
#عبدالعلی_بازرگان #محمدسعید_العشماوی
http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔷مهدی دلیر
🔺بازنشر از ایران فردا به مناسبت چهل و پنجمین سالگرد درگذشت
@iranfardamag
1️⃣ «هیچکس زنان را به داشتن حجاب اسلامی مجبور نمی کند». این عبارت، تیتر روزنامه کیهان شده بود. بیستم اسفند ۱۳۵۷. همان روزهای نخستین انقلاب. سخن را سید محمود طالقانی بر زبان آورده بود. طالقانی در مصاحبه ای این عبارت را بیان کرده بود. اما آن مصاحبه، عبارات دیگری هم داشت. طالقانی در آنجا گفته بود که: «پوشش زنان یک اصل قرآنی و اسلامی است. حجاب حکم ضروری دین است. آن قدری که قرآن بیان کرده، نه ما می توانیم از آن حدود خارج شویم و نه زنانی که معتقد به این کتاب آسمانی هستند».
🔹آن مصاحبه مفصل بود. طالقانی در آنجا به صراحت گفته بود که حجاب حکمِ ضروریِ دین است. با این وجود، تیترِ کیهان، تا سالها بعد نیز مورد استناد قرار گرفت. عدمِ اجبار به حجاب، انگشتِ اشاره ها را به سمت خود نشانه رفته بود. در نظر بسیاری غریب می آمد و تابوشکنانه بود که یک روحانی چنین بگوید. حجاب یک نمادِ اسلامی بود. سید اسدالله خرقانی سالها پیشتر کتابی نوشته بود در رد کشف حجاب. در آنجا گفته بود که: «ملل اسلامیه به رغم همه تفاوتهای فرهنگی که دارند، در امر حجاب متفق هستند. به طوری که مسلمانان هندی، چینی، ترکستانی، افغانی، ایرانی، عثمانی و .. با وجود اختلاف آنان در لباس، اما در امر حجاب متفق اند، درست همان طور که در نمازهای پنجگانه با یکدیگر اتفاق نظر دارند.» چنین بر امرِ حجاب تاکید و توجه بود. گویی پا پس کشیدن از آن، حکمِ ضروری دین را نشانه می رفت.
2️⃣ ضروریِ دین هم اگر باشد اما می تواند تغییر کند. این را برخی بزرگانِ فقهی گفته اند. سید بحر العلوم در کتاب رجال صفحه ۲۱۵ می گوید: مسائل به اختلاف زمان و مکان و فرهنگ مختلف است. مساله ای ممکن است ضروری باشد و به اختلاف زمان و مکان تغییر کند. چه بسا اموری نزد قدما ضروری بود و امروز دیگر ضروری دین نیست. همین سخن را وحید بهبهانی در «الرسائل الاصولیه» در صفحه ۲۶۷ مطرح می کند. می گوید امری که زمانی ضروری دین بوده ممکن است از این ضرورت خارج شود.
3️⃣ تحقیقات در خصوص حجاب متوقف نماند. در جهان عرب برخی متفکران به این موضوع پرداختند. محمد شحرور یکی از آنها بود. او می گفت حد و مرز قوانین مربوط به زن، محدود به زمانِ بعثت تا رحلت پیامبر شده است. هرچه در آن زمان عرف بوده را حجت دانسته ایم. اگر در آن زمان مناصبِ سیاسی و قضاوت زنان وجود نداشته، آن را برای امروز هم ممنوع کرده ایم. شحرور می گفت این فهم ناصحیحی از اسلام است. شحرور همچنین می گفت که رسم اعراب در آن زمانه بر بسیاری از احکام سایه انداخته است. اما پیامبر راهی را نشان داد تا زنان از این فرهنگ رهایی پیدا کنند. لیلا احمد هم همین رویکرد را دارد. می گوید نگاه ساختاری به ماجرای زن در اسلام مغفول مانده. قسمتی از روایات را بی آنکه به ساختارِ آن توجهی شود، برکشیده و به آن اصرار شده و برخی حقوقِ زنان نادیده گرفته شده است. این متفکران گفتند که ساختارِ جامعه اعراب و طرز پوشش آنها و آداب و سنن آنان را نمی باید برای همیشه ایام مورد استناد قرار داد و به آن شیوه زیست.
🔸محمد سعید العشماوی در خصوص آیان حجاب در قرآن سخن گفت. او گفت که آیات حجاب در قرآن مختص به زنان پیامبر(ص) بوده است. وی تعمیمِ آن به سایر زنان مسلمان را مورد انتقاد قرار داد. جمال البنا هم گفت که حجاب بر اسلام تحمیل شده است. درحالیکه اسلام، حجاب را بر کسی تحمیل نکرده است. او می گفت که موی زن عورت نیست و او می تواند در تنهایی نیز بدون حجاب نماز بخواند.
🔹در ایران هم این تحقیقات دنبال شد. امیر ترکاشوند در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که: امروز وقتی به واژه مقنعه و روسری در متون دینی بر می خوریم، آنرا سراندازی می دانیم که دست کم ساتر تمامِ مو و گردن است. اما معلوم نیست این واژه در عصر پیامبر هم همین معنا را می داده است. او سپس ادعا می کند که مقنعه را می توان معادل عمامه مردان، که دور پیشانی و سر پیچیده می¬ شد، دانست. (حجاب شرعی در عصر پیامبر، صص ۷۲۱-۷۲۲) ترکاشوند همچنین گفته است حجابی که در زمان پیامبر مطرح بوده، با آنچه که امروز به نام حجاب می شناسند، تفاوتهای بسیاری دارد.
🔸احمد قابل نیز به ماجرای حجاب توجه کرد. وی با تبیین مسأله حجابِ زنانِ برده، همچنین با استنباطهای قرآنی، به این رأی رسید که نمی توان قاطعانه حکم کرد که وظیفه شرعی یک زنِ متشرعه پوشاندن موی سر و گردن است. به تعبیر مرحوم قابل، «با توجه به اینکه اساسِ زیبایی در محدوده ی سر و گردن به زیبایی چشم، ابرو، دهان، لب، دندان، چانه و ترکیب آنها بر می گردد و اسلام پوشاندن آنها را واجب نکرده است.....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/zwl9SRgb
#حجاب
#ایران_فردا
#محمد_شحرور #آیتالله_طالقانی
#عبدالعلی_بازرگان #محمدسعید_العشماوی
http://www.tg-me.com/iranfardamag
Telegraph
🔴طالقانی و مسئلهی حجاب
مهدی دلیر @iranfardamag 1️⃣ «هیچکس زنان را به داشتن حجاب اسلامی مجبور نمی کند». این عبارت، تیتر روزنامه کیهان شده بود. بیستم اسفند 1357. همان روزهای نخستین انقلاب. سخن را سید محمود طالقانی بر زبان آورده بود. طالقانی در مصاحبه ای این عبارت را بیان کرده بود.…