فهرست آثار استاد سعید نفیسی - ۱
به کوشش: بهروز پویا
(این کتاب شناسی را ایرج افشار تهیه کرده است، و در یادنامه سعید نفیسی در شماره ۸۲ مجله بخارا منتشر شده است، که به نقل از آن منتشر می شود.)
◾الف- آثار ادبی:
۱- آخرین یادگار نادر شاه (نمایشنامه)، ۱۳۰۶
۲- فرنگیس، ۱۳۱۰
۳- ستار گان سیاه (مجموعه داستان)، ۱۳۱۷.
۴- ماه نخشب (مجموعه داستان)، ۱۳۲۸
۵- آتشهای نهفته (یا حسابها درنیامد)، ۱۳۳۰
۶- نیمه راه بهشت (داستان)، ۱۳۳۲
۷- گلچینی از دیوان سعید نفیسی، ۱۳۳۳
◾ب- ادبیات اروپایی
۸- نمونهای از آثار پوشکین، ۱۳۱۵
۹- به یاد ماکسیم گورکی، ۱۳۱۵
۱۰- یادبود گریلف، ۱۳۲۳
۱۱- افسانههای گریلف،۱۳۲۳
۱۲- پوشکین، ۱۳۲۵
۱۳- نایب چاپارخانه، اثر پوشکین، ۱۳۲۶
۱۴- عشق چگونه زایل شد و چند داستان دیگر. اثر لئو تولستوی. ۱۳۳۱
۱۵- آدام متیسکیه ویچ (ترجمه)، ۱۳۳۴
۱۶- تاریخ ادبیات روسی، جلد اول، ۱۳۳۴
۱۷- ایلیاد، اثر همر (ترجمه) ۱۳۳۴
۱۸- پل و ویرژینی، اثر برناردن دوسن پیر. ۱۳۳۵ (ترجمه)
۱۹- زندگی و کار و هنر ماکسیم گورکی(با چند داستان دیگر)، ۱۳۳۶
۲۰- آرزوهای برباد رفته، اثر بالزاک (ترجمه)، ۱۳۳۷
۲۱- ادیسه، اثر همر (ترجمه) ۱۳۳۷
◾ج- تصحیح متون فارسی
۲۲- رباعیات حکیم عمر خیام ۱۳۰۶ (چاپ۱۳۱۶)
۲۳- دو تقریر از خواجه عمر خیام. مندرج در مجله شرق. ۱۳۰۹
۲۴- شاهنامه جلدهای ۷و۸و۹و۱۰. چاپ ۱۳۱۰
۲۵- شاهنامه جلد اول. چاپ خاور. ۱۳۱۰
۲۶- رباعیات باباافضل کاشانی، ۱۳۱۱
۲۷- پندنامه انوشیروان از بدایعی بلخی. ۱۳۱۲
۲۸- نصیحت نامه (قابوسنامه) ۱۳۱۲
۲۹- سامنامه، خواجوی کرمانی، جلد اول، ۱۳۱۶
۳۰- سیرالعباد الی المعاد، اثر سنایی غزنوی، ۱۳۱۶
۳۱- تاریخ گیتی گشا، تالیف میرزا محمد صادق موسوی. با دو ذیل، تألیف عبدالکریم شریف و آقا محمد رضا شیرازی، ۱۳۱۷
۳۲- دیوان مقطعات و رباعیات ابن یمین، ۱۳۱۸
۳۳- دیوان لامعی گرگانی، ۱۳۱۹
۳۴- تاریخ مسعودی (معروف به تاریخ بیهقی)، سه جلد، ۱۳۱۹–۱۳۳۲
۳۵- دیوان قصاید و غزلیات عطار نیشابوری، ۱۳۱۹
۳۶- دیوان قصاید و غزلیات معین الدین جنید شیرازی ۱۳۲۰
۳۷- منتخب قابوسنامه، وزارت فرهنگ ۱۳۲۰
۳۸- رساله مجدیه، نوشته مجدالملک سینکی. ۱۳۲۱
۳۹- رساله فریدون بن احمد سپهسالار در احوال جلال الدین مولوی، ۱۳۲۵
۴۰- مواهب الهی (درتاریخ آل مظفر) تألیف معین الدین یزدی، جلد اول ۱۳۲۶
۴۱- گشایش و رهایش، تألیف ناصر خسرو، بمبئی ۱۳۲۸
۴۲- رساله صاحبیه، مندرج در فرهنگ ایران زمین، ۱۳۳۲
۴۳- رساله روحی انارجانی، مندرج در فرهنگ ایران زمین. ۱۳۳۲.
۴۴- زینالخبار، تألیف ابوسعید عبدالحی گَردیزی(شامل تاریخ ساسانیان تا پایان دوره صفاری)، ۱۳۳۳
۴۵- سخنان منظوم ابوسعید، ۱۳۳۴.
۴۶- مقامات عبدالخالق غجدوانی و عارف ریوگری، مندرج در فرهنگ ایران زمین، ۱۳۳۵.
۴۷- کلیات عراقی، ۱۳۳۵.
۴۸- لباب الباب، ۱۳۳۵.
۴۹- دیوان ازرقی هروی، ۱۳۳۶.
۵۰- دستورالوزرا، خواندمیر، ۱۳۳۷.
۵۱- دیوان قاسم انوار، ۱۳۳۷.
۵۲- دیوان هلالی جُغَتایی، ۱۳۳۷.
۵۳- دیوان انوری، ۱۳۳۷.
۵۴- دیوان قصاید و غزلیات نظامی گنجوی، ۱۳۳۸.
۵۵- دیوان رشید وطواط، ۱۳۳۹.
۵۶- دیوان عَمعَق بخارایی، ۱۳۳۹.
۵۷- فتوت نامه ناصری. مندرج در فرهنگ ایران زمین، ۱۳۳۹.
۵۸- دیوان اوحدی مراغهای، ۱۳۴۰.
۵۹- گلستان سعدی شیرازی، ۱۳۴۰.
◾د- تحقیق در ادبیات فارسی و ایران:
۶۰- احوال و منتخب اشعار خواجوی کرمانی، ۱۳۰۷.
۶۱- مجدالدین همگر شیرازی، ۱۳۱۴.
۶۲- احوال و اشعار رودکی، سه جلد ۱۳۰۹–۱۳۱۹(چاپ دوم در یک جلد و با تغییرات)
۶۳- نظامی در اروپا، ۱۳۱۴.
۶۴- آثار گمشده ابوالفضل بیهقی، ۱۳۱۵.
۶۵- احوال و اشعار فارسی شیخ بهایی، ۱۳۱۶.
۶۶- سخنان سعدی دربارهٔ خودش، ۱۳۱۶.
۶۷- جستجو در احوال و اشعار فریدالدین عطار نیشابوری، ۱۳۲۱
۶۸- در پیرامون احوال و اشعار حافظ، ۱۳۲۱.
۶۹- شاهکارهای نثر معاصر فارسی. (دو جلد) ۱۳۳۰–۱۳۳۲.
۷۰- روزگار ابن سینا، ۱۳۳۱.
۷۱- زندگی و کار و اندیشه و روزگار پور سینا، ۱۳۳۲.
۷۲-سرگذشت ابن سینا به قلم خود او، ۱۳۳۲.
۷۳- ترجمه جشن نامه ابن سینا به زبان فرانسه، ۱۹۵۳
۷۴- ابن سینا در اروپا، ۱۳۳۳.
۷۵- تاریخ نظم و نثر ایران در زبان فارسی ، ۱۳۳۴ (دو جلد).
۷۶- در مکتب استاد (مباحث دستوری و املایی)، ۱۳۴۳
۷۷- سرچشمه تصوف ۱۳۴۵.
◾ه- تاریخ ایران:
۷۸- شیخ زاهد گیلانی، رشت، ۱۳۰۷.
۷۹- یزدگرد سوم، ۱۳۱۲.
۸۰- مدرسه نظامیه بغداد، ۱۳۱۳.
۸۱- پیشرفتهای ایران در دوره پهلوی، ۱۳۱۸.
۸۲- خاندان سعدالدین حمویه، مندرج در: کنجکاویهای علمی و ادبی، ۱۳۲۶
۸۳- درفش ایران و شیر و خورشید، ۱۳۲۸.
۸۴- تاریخ بیمارستانهای ایران، ۱۳۲۹
۸۵- بابک خرم دین، دلاور آذربایجان، ۱۳۳۳
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17236-fehrest-asar-ostad-nafisi.html
@iranboom_ir
به کوشش: بهروز پویا
(این کتاب شناسی را ایرج افشار تهیه کرده است، و در یادنامه سعید نفیسی در شماره ۸۲ مجله بخارا منتشر شده است، که به نقل از آن منتشر می شود.)
◾الف- آثار ادبی:
۱- آخرین یادگار نادر شاه (نمایشنامه)، ۱۳۰۶
۲- فرنگیس، ۱۳۱۰
۳- ستار گان سیاه (مجموعه داستان)، ۱۳۱۷.
۴- ماه نخشب (مجموعه داستان)، ۱۳۲۸
۵- آتشهای نهفته (یا حسابها درنیامد)، ۱۳۳۰
۶- نیمه راه بهشت (داستان)، ۱۳۳۲
۷- گلچینی از دیوان سعید نفیسی، ۱۳۳۳
◾ب- ادبیات اروپایی
۸- نمونهای از آثار پوشکین، ۱۳۱۵
۹- به یاد ماکسیم گورکی، ۱۳۱۵
۱۰- یادبود گریلف، ۱۳۲۳
۱۱- افسانههای گریلف،۱۳۲۳
۱۲- پوشکین، ۱۳۲۵
۱۳- نایب چاپارخانه، اثر پوشکین، ۱۳۲۶
۱۴- عشق چگونه زایل شد و چند داستان دیگر. اثر لئو تولستوی. ۱۳۳۱
۱۵- آدام متیسکیه ویچ (ترجمه)، ۱۳۳۴
۱۶- تاریخ ادبیات روسی، جلد اول، ۱۳۳۴
۱۷- ایلیاد، اثر همر (ترجمه) ۱۳۳۴
۱۸- پل و ویرژینی، اثر برناردن دوسن پیر. ۱۳۳۵ (ترجمه)
۱۹- زندگی و کار و هنر ماکسیم گورکی(با چند داستان دیگر)، ۱۳۳۶
۲۰- آرزوهای برباد رفته، اثر بالزاک (ترجمه)، ۱۳۳۷
۲۱- ادیسه، اثر همر (ترجمه) ۱۳۳۷
◾ج- تصحیح متون فارسی
۲۲- رباعیات حکیم عمر خیام ۱۳۰۶ (چاپ۱۳۱۶)
۲۳- دو تقریر از خواجه عمر خیام. مندرج در مجله شرق. ۱۳۰۹
۲۴- شاهنامه جلدهای ۷و۸و۹و۱۰. چاپ ۱۳۱۰
۲۵- شاهنامه جلد اول. چاپ خاور. ۱۳۱۰
۲۶- رباعیات باباافضل کاشانی، ۱۳۱۱
۲۷- پندنامه انوشیروان از بدایعی بلخی. ۱۳۱۲
۲۸- نصیحت نامه (قابوسنامه) ۱۳۱۲
۲۹- سامنامه، خواجوی کرمانی، جلد اول، ۱۳۱۶
۳۰- سیرالعباد الی المعاد، اثر سنایی غزنوی، ۱۳۱۶
۳۱- تاریخ گیتی گشا، تالیف میرزا محمد صادق موسوی. با دو ذیل، تألیف عبدالکریم شریف و آقا محمد رضا شیرازی، ۱۳۱۷
۳۲- دیوان مقطعات و رباعیات ابن یمین، ۱۳۱۸
۳۳- دیوان لامعی گرگانی، ۱۳۱۹
۳۴- تاریخ مسعودی (معروف به تاریخ بیهقی)، سه جلد، ۱۳۱۹–۱۳۳۲
۳۵- دیوان قصاید و غزلیات عطار نیشابوری، ۱۳۱۹
۳۶- دیوان قصاید و غزلیات معین الدین جنید شیرازی ۱۳۲۰
۳۷- منتخب قابوسنامه، وزارت فرهنگ ۱۳۲۰
۳۸- رساله مجدیه، نوشته مجدالملک سینکی. ۱۳۲۱
۳۹- رساله فریدون بن احمد سپهسالار در احوال جلال الدین مولوی، ۱۳۲۵
۴۰- مواهب الهی (درتاریخ آل مظفر) تألیف معین الدین یزدی، جلد اول ۱۳۲۶
۴۱- گشایش و رهایش، تألیف ناصر خسرو، بمبئی ۱۳۲۸
۴۲- رساله صاحبیه، مندرج در فرهنگ ایران زمین، ۱۳۳۲
۴۳- رساله روحی انارجانی، مندرج در فرهنگ ایران زمین. ۱۳۳۲.
۴۴- زینالخبار، تألیف ابوسعید عبدالحی گَردیزی(شامل تاریخ ساسانیان تا پایان دوره صفاری)، ۱۳۳۳
۴۵- سخنان منظوم ابوسعید، ۱۳۳۴.
۴۶- مقامات عبدالخالق غجدوانی و عارف ریوگری، مندرج در فرهنگ ایران زمین، ۱۳۳۵.
۴۷- کلیات عراقی، ۱۳۳۵.
۴۸- لباب الباب، ۱۳۳۵.
۴۹- دیوان ازرقی هروی، ۱۳۳۶.
۵۰- دستورالوزرا، خواندمیر، ۱۳۳۷.
۵۱- دیوان قاسم انوار، ۱۳۳۷.
۵۲- دیوان هلالی جُغَتایی، ۱۳۳۷.
۵۳- دیوان انوری، ۱۳۳۷.
۵۴- دیوان قصاید و غزلیات نظامی گنجوی، ۱۳۳۸.
۵۵- دیوان رشید وطواط، ۱۳۳۹.
۵۶- دیوان عَمعَق بخارایی، ۱۳۳۹.
۵۷- فتوت نامه ناصری. مندرج در فرهنگ ایران زمین، ۱۳۳۹.
۵۸- دیوان اوحدی مراغهای، ۱۳۴۰.
۵۹- گلستان سعدی شیرازی، ۱۳۴۰.
◾د- تحقیق در ادبیات فارسی و ایران:
۶۰- احوال و منتخب اشعار خواجوی کرمانی، ۱۳۰۷.
۶۱- مجدالدین همگر شیرازی، ۱۳۱۴.
۶۲- احوال و اشعار رودکی، سه جلد ۱۳۰۹–۱۳۱۹(چاپ دوم در یک جلد و با تغییرات)
۶۳- نظامی در اروپا، ۱۳۱۴.
۶۴- آثار گمشده ابوالفضل بیهقی، ۱۳۱۵.
۶۵- احوال و اشعار فارسی شیخ بهایی، ۱۳۱۶.
۶۶- سخنان سعدی دربارهٔ خودش، ۱۳۱۶.
۶۷- جستجو در احوال و اشعار فریدالدین عطار نیشابوری، ۱۳۲۱
۶۸- در پیرامون احوال و اشعار حافظ، ۱۳۲۱.
۶۹- شاهکارهای نثر معاصر فارسی. (دو جلد) ۱۳۳۰–۱۳۳۲.
۷۰- روزگار ابن سینا، ۱۳۳۱.
۷۱- زندگی و کار و اندیشه و روزگار پور سینا، ۱۳۳۲.
۷۲-سرگذشت ابن سینا به قلم خود او، ۱۳۳۲.
۷۳- ترجمه جشن نامه ابن سینا به زبان فرانسه، ۱۹۵۳
۷۴- ابن سینا در اروپا، ۱۳۳۳.
۷۵- تاریخ نظم و نثر ایران در زبان فارسی ، ۱۳۳۴ (دو جلد).
۷۶- در مکتب استاد (مباحث دستوری و املایی)، ۱۳۴۳
۷۷- سرچشمه تصوف ۱۳۴۵.
◾ه- تاریخ ایران:
۷۸- شیخ زاهد گیلانی، رشت، ۱۳۰۷.
۷۹- یزدگرد سوم، ۱۳۱۲.
۸۰- مدرسه نظامیه بغداد، ۱۳۱۳.
۸۱- پیشرفتهای ایران در دوره پهلوی، ۱۳۱۸.
۸۲- خاندان سعدالدین حمویه، مندرج در: کنجکاویهای علمی و ادبی، ۱۳۲۶
۸۳- درفش ایران و شیر و خورشید، ۱۳۲۸.
۸۴- تاریخ بیمارستانهای ایران، ۱۳۲۹
۸۵- بابک خرم دین، دلاور آذربایجان، ۱۳۳۳
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17236-fehrest-asar-ostad-nafisi.html
@iranboom_ir
فهرست آثار استاد سعید نفیسی - ۲
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/35617
۸۶- بحرین، حقوق ۱۷۰۰ساله ایران، ۱۳۳۳.
۸۷- تاریخ اجتماعی قرون معاصر، ۱۳۳۴.
۸۸- تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر، ۱۳۳۵–۱۳۳۴ (دوجلد)
۸۹- خاندان طاهریان، ۱۳۳۵.
۹۰- تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان، ۱۳۴۲.
۹۱- تاریخ اجتماعی دوران پیش از تاریخ و آغاز تاریخ، ۱۳۴۲.
۹۲- در پیرامون تاریخ بیهقی، ۱۳۴۲ (دو جلد اول).
۹۳- مسیحیت در ایران، ۱۳۴۳.
۹۴- تاریخ تمدن ایران ساسانی، ۱۳۳۱–۱۳۴۴ (متن جلد اول با ضمیمه آن)
۹۵- تاریخ شهریاری رضا شاه پهلوی، ۱۳۴۴.
◾و- لغت:
۹۶- فرهنگ فرانسه فارسی، ۱۳۰۹–۱۳۱۰ (دو جلد).
۹۷- فرهنگ نامه پارسی، ۱۳۱۹ (جلد اول)
۹۸- فرهنگ نفیسی(فرنودسار) تألیف علی اکبرناظم الاطباء، ۱۳۱۸–۱۳۳۹ (۵جلد)
۹۹- فرهنگ فارسی جیبی، ۱۳۴۳.
◾ز- کتابشناسی:
۱۰۰- فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی، ۱۳۴۴ (جلد ششم).
۱۰۱- فهرست آثار اروپایی دربارهٔ ابن سینا:
Bibilographie des principaux travaucx europeenne sur Avicenne.1953.
◾ح- ترجمه تاریخ:
۱۰۲-ابن خلدون و تیمور لنگ، تالیف والتر فیشل. ترجمه با همکاری نوشین نفیسی ۱۳۳۹.
۱۰۳- تاریخ ترکیه، تألیف لاموش. ۱۳۱۶.
◾ط- آثار دیگر:
۱۰۴- صنعت تخم نوغان ایران، تألیف ف. لافن. و ه ل. رابینو (ترجمه) ۱۲۹۸.
۱۰۵- هدیه دوستانه، ۱۳۰۴.
۱۰۶- پیشرفتهای فرهنگی در اتحاد جماهیر شوروی، ۱۳۲۳.
۱۰۷- سازمان آموزش عمومی در اتحاد جماهیر شوروی،۱۳۲۳.
۱۰۸- سرانجام آلمان (ترجمه)، ۱۳۲۶.
۱۰۹- هفتاد سال زندگی، پنجاه سال خدمت به دانش(زندگی عبدالعظیم قریب) ۱۳۲۶.
◾ی- مجلات:
- مجله فلاحت و تجارت ۱۲۹۷–۱۲۹۹ (سه سال)
- امید (روزنامه) هفت شماره ۱۳۰۲.
- ماهنامه پیام نو(مجله ماهانه) دوازده شماره ۱۳۰۹–۱۳۱۰
- مجله شرق (مجله) سال اول دوازده شماره، ۱۳۱۳.
◾یا- مقالات:
مقالات نفیسی بسیار متعدد و متفرق و در زمینههای متنوع است و از سال ۱۲۹۰ در جراید و مجلات ایران دیده شدهاست.
◾یب- آثار چاپ نشده:
در این باب مراجعه شود به مقاله «کتابخانه سعید نفیسی و نسخههای خطی او» مندرج در «یاد نامه سعید نفیسی» چاپ دانشکده ادبیات و علوم انسانی در دانشگاه تهران(تهران، ۱۳۵۱) در این مقاله یکصد و شصت اثر به خط او که چاپ نشده مورد معرفی قرار گرفتهاست.
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17236-fehrest-asar-ostad-nafisi.html
@iranboom_ir
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/35617
۸۶- بحرین، حقوق ۱۷۰۰ساله ایران، ۱۳۳۳.
۸۷- تاریخ اجتماعی قرون معاصر، ۱۳۳۴.
۸۸- تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر، ۱۳۳۵–۱۳۳۴ (دوجلد)
۸۹- خاندان طاهریان، ۱۳۳۵.
۹۰- تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان، ۱۳۴۲.
۹۱- تاریخ اجتماعی دوران پیش از تاریخ و آغاز تاریخ، ۱۳۴۲.
۹۲- در پیرامون تاریخ بیهقی، ۱۳۴۲ (دو جلد اول).
۹۳- مسیحیت در ایران، ۱۳۴۳.
۹۴- تاریخ تمدن ایران ساسانی، ۱۳۳۱–۱۳۴۴ (متن جلد اول با ضمیمه آن)
۹۵- تاریخ شهریاری رضا شاه پهلوی، ۱۳۴۴.
◾و- لغت:
۹۶- فرهنگ فرانسه فارسی، ۱۳۰۹–۱۳۱۰ (دو جلد).
۹۷- فرهنگ نامه پارسی، ۱۳۱۹ (جلد اول)
۹۸- فرهنگ نفیسی(فرنودسار) تألیف علی اکبرناظم الاطباء، ۱۳۱۸–۱۳۳۹ (۵جلد)
۹۹- فرهنگ فارسی جیبی، ۱۳۴۳.
◾ز- کتابشناسی:
۱۰۰- فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی، ۱۳۴۴ (جلد ششم).
۱۰۱- فهرست آثار اروپایی دربارهٔ ابن سینا:
Bibilographie des principaux travaucx europeenne sur Avicenne.1953.
◾ح- ترجمه تاریخ:
۱۰۲-ابن خلدون و تیمور لنگ، تالیف والتر فیشل. ترجمه با همکاری نوشین نفیسی ۱۳۳۹.
۱۰۳- تاریخ ترکیه، تألیف لاموش. ۱۳۱۶.
◾ط- آثار دیگر:
۱۰۴- صنعت تخم نوغان ایران، تألیف ف. لافن. و ه ل. رابینو (ترجمه) ۱۲۹۸.
۱۰۵- هدیه دوستانه، ۱۳۰۴.
۱۰۶- پیشرفتهای فرهنگی در اتحاد جماهیر شوروی، ۱۳۲۳.
۱۰۷- سازمان آموزش عمومی در اتحاد جماهیر شوروی،۱۳۲۳.
۱۰۸- سرانجام آلمان (ترجمه)، ۱۳۲۶.
۱۰۹- هفتاد سال زندگی، پنجاه سال خدمت به دانش(زندگی عبدالعظیم قریب) ۱۳۲۶.
◾ی- مجلات:
- مجله فلاحت و تجارت ۱۲۹۷–۱۲۹۹ (سه سال)
- امید (روزنامه) هفت شماره ۱۳۰۲.
- ماهنامه پیام نو(مجله ماهانه) دوازده شماره ۱۳۰۹–۱۳۱۰
- مجله شرق (مجله) سال اول دوازده شماره، ۱۳۱۳.
◾یا- مقالات:
مقالات نفیسی بسیار متعدد و متفرق و در زمینههای متنوع است و از سال ۱۲۹۰ در جراید و مجلات ایران دیده شدهاست.
◾یب- آثار چاپ نشده:
در این باب مراجعه شود به مقاله «کتابخانه سعید نفیسی و نسخههای خطی او» مندرج در «یاد نامه سعید نفیسی» چاپ دانشکده ادبیات و علوم انسانی در دانشگاه تهران(تهران، ۱۳۵۱) در این مقاله یکصد و شصت اثر به خط او که چاپ نشده مورد معرفی قرار گرفتهاست.
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17236-fehrest-asar-ostad-nafisi.html
@iranboom_ir
فروشِ ویژۀ انتشارات مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در هفتۀ کتاب
انتشارات مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، بهمناسبت هفتۀ کتاب، منشورات خود را با ٢٠ درصد تخفیف به اهالی فکر و فرهنگ تقدیم میکند.
این فروش ویژه که از پنجشنبه، بیستوچهارم آبان آغاز میشود و تا چهارشنبه، سیاُم آبان ادامه خواهد داشت، شامل تمام کتابهای مرکز خواهد بود.
علاقهمندان برای تهیۀ کتابهای مرکز، میتوانند از راههای زیر اقدام کنند:
مراجعۀ حضوری به فروشگاهِ انتشارات مرکز به نشانی تهران- میدان شهید باهنر (نیاوران)، خیابان شهید پورابتهاج (کاشانک)، نرسیده به سهراه آجودانیه، شمارۀ ۲۱۰
مراجعه به فروشگاه اینترنتی انتشارات مرکز به نشانی
store.cgie.org.ir
تماس با انتشارات مرکز با شمارۀ تلفنهای ٠٢١٢٢٢٩٧۶٧٧ و ٠٩١٢٣٩٣١٨٣۶
@iranboom_ir
انتشارات مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، بهمناسبت هفتۀ کتاب، منشورات خود را با ٢٠ درصد تخفیف به اهالی فکر و فرهنگ تقدیم میکند.
این فروش ویژه که از پنجشنبه، بیستوچهارم آبان آغاز میشود و تا چهارشنبه، سیاُم آبان ادامه خواهد داشت، شامل تمام کتابهای مرکز خواهد بود.
علاقهمندان برای تهیۀ کتابهای مرکز، میتوانند از راههای زیر اقدام کنند:
مراجعۀ حضوری به فروشگاهِ انتشارات مرکز به نشانی تهران- میدان شهید باهنر (نیاوران)، خیابان شهید پورابتهاج (کاشانک)، نرسیده به سهراه آجودانیه، شمارۀ ۲۱۰
مراجعه به فروشگاه اینترنتی انتشارات مرکز به نشانی
store.cgie.org.ir
تماس با انتشارات مرکز با شمارۀ تلفنهای ٠٢١٢٢٢٩٧۶٧٧ و ٠٩١٢٣٩٣١٨٣۶
@iranboom_ir
ترانههایی از 60 شاعر اران و شروان
شادروان دکتر محمد امین ریاحی
در نزهةالمجالس جمال خلیل شروانی که در نیمه اوّل قرن هفتم در شروان تألیف شده، ترانههای فراوانی از گویندگان آن سوی ارس (شروان و اران) از 6 شهر: گنجه، شروان، بیلقان، تفلیس، دربند، باکو به یادگار مانده است که نمونههایی از آثار هزاران شاعر پارسیگوی از یاد رفته، و دلیل روشنی بر دیرینگی گسترش فرهنگ ایرانی در آن دیار است. در آن کتاب اشعار شاعرانی هم هست که به شهر معینی نسبت نیافتهاند و حدس زده میشود که از همان نواحی باشند.
در اینجا به منظور یادکرد آن فارسی سرایان فراموش شده، از هر شاعر (به تفکیک شهرهای آنها) ترانهای میآوریم:
گنجه:
می کهنه و گل تازه
در عشق، همه جهان پرآوازه ماست
وین واقعه بیش از حد و اندازه ماست
در مجلس ما گر می و گل نیست چه باک
کان بت، می کهنه و گل تازه ماست
برهان حسین گنجه ای
بادام ز چشم می فروشی ، یا نه؟
با من صنما به مهر کوشی یا نه؟
وز ما سخن وفا نیوشی یا نه؟
گیرم که زلب شکر به من می ندهی
بادام ، ز چشم میفروشی یا نه؟
جمال گنجهای
در دفتر عمر . . .
در دفتر عمر هر چه زان ما بود
همواره به یاد آن بت یغما بود
خوشدل بودم بدان که جان زان من است
آن نیز چو دیدم « وله ایضا » بود
حمید پسر رشید گنجه ای
گل بکار و دوست بگزین
شاید که دلت زهر بدی پرهیزد
گل کار که خار اگر نکاری خیزد
تو دوست گزین که با تو مهر آمیزد دشمنت زمانه خود هزار انگیزد
خطیب گنجه ای
بهشت خالی!
گویند بهشت را کجا یابد مست
وز دوزخ، آزاد که بتواند جست؟
گر میخواران جمله به دوزخ باشند
پس بنمایم بهشت را چون کف دست!
. . . مشک غلام خط اوست!
در عالم جان خطبه به نام خط اوست صبح دل عشّاق ز شام خط اوست
تشبیه خطش به مشک می کردم عقل گفتا: غلطی مشک غلام خط اوست !
دختر خطیب گنجه
چشم است نه گوش! . . .
از دیده به جز پرده دریدن ناید
جز گریه و خونابه چکیدن ناید
گفتم مگری، نمینیوشد چه کنم؟
چشم است نه گوش از او شنیدن ناید!
رشید گنجه ای
چندان که از او بیش خورم، تشنهترم!
تا بر رخ زیبای تو باشد نظرم
هر لحظه بود آرزویت بیشترم
اندر لب تو آب حیاتی است که من
چندان که از او بیش خورم تشنهترم
رضی گنجه ای
تنه زدن به معشوق مست!
مستش دیدم، گرفته راه خانه
خلقی با او، زخویش و زبیگانه
خود را به ستم بر او زدم مردانه
زآنگونه که با شمع کند پروانه!
رضیه گنجهای
در لعل تو آب کوثر و من تشنه!
ای گشته به لطفت ابر بهمن تشنه
هجرانْت به خون، چو دشمن تشنه
مپسند که در کوی کرم نیست روا
در لعل تو آب کوثر و من تشنه!
سعد رعد گنجهی
من نای تو نیستم که دمهات خورم!
تا چند چو دف دست ستمهات خورم
یا همچو رباب زخم غمهات خورم
گفتی که «چو چنگ در برت بنوازم!»
من نای تو نیستم که دمهات خورم!
امیر شمسلدین اسعد گنجهی
آماج
دندان تو بر لؤلؤ عاج نهد
خاک قدمت بر سر ما تاج نهد
از بهر گمان ابرو و تیر مژه
دل، دیده هدف کند بر آماج نهد
شمس عمرگنجهای
شفتالو (= بوسه)
بشنو، بفروش بر رهی شفتالو
چون کم شود، ار بیش نهی شفتالو
امروز به زر بده که باشد به از آنک
فردا به یکی سیب دهی شفتالو
قاضی شهاب گنجهای
به دار آویخته به!
هندوی تو را گردن و سرپنجه به!
مشکین همه از حلقه فرو ریخته به!
در زیر کله مکن به زندان او را
او هست کشنده من، آویخته به!
عیانی گنجهای
دود آتش رخسار
تا ماه رخت روشنی حسن بکاست
در حجره فرقت آرمیدن خوش ماست
اشک دو هزار کس درآورد به چشم
آن دود که از آتش رخسار تو خاست
فخر گنجهای
هر چند خوشت نیاید ! . . .
از صحبت دوستان بریدن خوش نیست
در حجره فرقت آرمیدن خوش نیست
هر چند خوشت نیاید، این می گویم
دل بریدن و روی درکشیدن خوش نیست!
مختصر گنجهای
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/556-aran-shervan-taraneh.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
شادروان دکتر محمد امین ریاحی
در نزهةالمجالس جمال خلیل شروانی که در نیمه اوّل قرن هفتم در شروان تألیف شده، ترانههای فراوانی از گویندگان آن سوی ارس (شروان و اران) از 6 شهر: گنجه، شروان، بیلقان، تفلیس، دربند، باکو به یادگار مانده است که نمونههایی از آثار هزاران شاعر پارسیگوی از یاد رفته، و دلیل روشنی بر دیرینگی گسترش فرهنگ ایرانی در آن دیار است. در آن کتاب اشعار شاعرانی هم هست که به شهر معینی نسبت نیافتهاند و حدس زده میشود که از همان نواحی باشند.
در اینجا به منظور یادکرد آن فارسی سرایان فراموش شده، از هر شاعر (به تفکیک شهرهای آنها) ترانهای میآوریم:
گنجه:
می کهنه و گل تازه
در عشق، همه جهان پرآوازه ماست
وین واقعه بیش از حد و اندازه ماست
در مجلس ما گر می و گل نیست چه باک
کان بت، می کهنه و گل تازه ماست
برهان حسین گنجه ای
بادام ز چشم می فروشی ، یا نه؟
با من صنما به مهر کوشی یا نه؟
وز ما سخن وفا نیوشی یا نه؟
گیرم که زلب شکر به من می ندهی
بادام ، ز چشم میفروشی یا نه؟
جمال گنجهای
در دفتر عمر . . .
در دفتر عمر هر چه زان ما بود
همواره به یاد آن بت یغما بود
خوشدل بودم بدان که جان زان من است
آن نیز چو دیدم « وله ایضا » بود
حمید پسر رشید گنجه ای
گل بکار و دوست بگزین
شاید که دلت زهر بدی پرهیزد
گل کار که خار اگر نکاری خیزد
تو دوست گزین که با تو مهر آمیزد دشمنت زمانه خود هزار انگیزد
خطیب گنجه ای
بهشت خالی!
گویند بهشت را کجا یابد مست
وز دوزخ، آزاد که بتواند جست؟
گر میخواران جمله به دوزخ باشند
پس بنمایم بهشت را چون کف دست!
. . . مشک غلام خط اوست!
در عالم جان خطبه به نام خط اوست صبح دل عشّاق ز شام خط اوست
تشبیه خطش به مشک می کردم عقل گفتا: غلطی مشک غلام خط اوست !
دختر خطیب گنجه
چشم است نه گوش! . . .
از دیده به جز پرده دریدن ناید
جز گریه و خونابه چکیدن ناید
گفتم مگری، نمینیوشد چه کنم؟
چشم است نه گوش از او شنیدن ناید!
رشید گنجه ای
چندان که از او بیش خورم، تشنهترم!
تا بر رخ زیبای تو باشد نظرم
هر لحظه بود آرزویت بیشترم
اندر لب تو آب حیاتی است که من
چندان که از او بیش خورم تشنهترم
رضی گنجه ای
تنه زدن به معشوق مست!
مستش دیدم، گرفته راه خانه
خلقی با او، زخویش و زبیگانه
خود را به ستم بر او زدم مردانه
زآنگونه که با شمع کند پروانه!
رضیه گنجهای
در لعل تو آب کوثر و من تشنه!
ای گشته به لطفت ابر بهمن تشنه
هجرانْت به خون، چو دشمن تشنه
مپسند که در کوی کرم نیست روا
در لعل تو آب کوثر و من تشنه!
سعد رعد گنجهی
من نای تو نیستم که دمهات خورم!
تا چند چو دف دست ستمهات خورم
یا همچو رباب زخم غمهات خورم
گفتی که «چو چنگ در برت بنوازم!»
من نای تو نیستم که دمهات خورم!
امیر شمسلدین اسعد گنجهی
آماج
دندان تو بر لؤلؤ عاج نهد
خاک قدمت بر سر ما تاج نهد
از بهر گمان ابرو و تیر مژه
دل، دیده هدف کند بر آماج نهد
شمس عمرگنجهای
شفتالو (= بوسه)
بشنو، بفروش بر رهی شفتالو
چون کم شود، ار بیش نهی شفتالو
امروز به زر بده که باشد به از آنک
فردا به یکی سیب دهی شفتالو
قاضی شهاب گنجهای
به دار آویخته به!
هندوی تو را گردن و سرپنجه به!
مشکین همه از حلقه فرو ریخته به!
در زیر کله مکن به زندان او را
او هست کشنده من، آویخته به!
عیانی گنجهای
دود آتش رخسار
تا ماه رخت روشنی حسن بکاست
در حجره فرقت آرمیدن خوش ماست
اشک دو هزار کس درآورد به چشم
آن دود که از آتش رخسار تو خاست
فخر گنجهای
هر چند خوشت نیاید ! . . .
از صحبت دوستان بریدن خوش نیست
در حجره فرقت آرمیدن خوش نیست
هر چند خوشت نیاید، این می گویم
دل بریدن و روی درکشیدن خوش نیست!
مختصر گنجهای
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/556-aran-shervan-taraneh.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
ایران دورت بگردم - روستای اصفهک
عکس از: محمد جهانآبادی - سهیلا علیپور
http://iranboom.ir/negar-khaneh/132/2558.html
@iranboom_ir
عکس از: محمد جهانآبادی - سهیلا علیپور
http://iranboom.ir/negar-khaneh/132/2558.html
@iranboom_ir
ایران دورت بگردم - روستای اصفهک
عکس از: محمد جهانآبادی - سهیلا علیپور
روستای اصفهک از توابع بخش مـرکزی شهرستان طبس، در 38 کیلومتری جنوب شرقی طبس قرار گرفته است. بعد از زلزله ویرانگری که در سال 1357 به وقوع پیوست، موجب گردید مردم این روستا از خانههای قدیمی خود را رها کرده و در غرب این روستا خانههای جدید خود را بنا نمایند. پس از گذشت سالیان یکی از ساکنان (آقای مهدی زاده) تلاش دارد تا این روستا را در ثبت آثار ملی قرار دهد که با مشکلاتی اعم از بلاتکلیفی در بین کشمکش های تقسیمات کشوری بین استان های یزد و خراسان جنوبی می باشد روبه رو است. امید می رود با تلاش و پشتکار این جوان هر چه زودتر این روستا به عنوان روستای هدف گردشگری تبدیل گردد.
بیشتر درآمد مردم روستای اصفهک، از فعالیتهای زراعی و دامداری تأمین میشود. زعفران و نعنا از محصولات عمده زراعی این روستا است و نخلستانها در اطراف آن گسترده شدهاند. روستای اصفهک در منطقۀ کوهپایهای استقرار یافته و بافت مسکونی متراکمی داردکه اغلب آنها در یک طبقه با سقف گنبدی، نورگیر و در و پنجرههای کوچک ساخته شدهاند. عمده مصالح به کار رفته در ساخت خانههای قدیمی روستا، خشت وگل است و معمولاً از معماری کویری متأثر شدهاند. استقرار روستا در پای کوه سبب اختلاف دما بین این روستا و شهر طبس شده است. شبهای تابستانی روستا به دلیل وزش باد از سوی کوه دلپذیر است. ترکیب فضایی کوه و کویر، نخلستان و اراضی زراعی و بافت قدیمی روستا، چشم انداز بسیار زیبایی پدید آورده است. روستای اصفهک، دارای غنیترین منابع آب در قلمرو شهرستان طبس است. ریزش آب چاه عمیقی که آب شرب روستا را تأمین میکند. از غذاهای رایج روستای اصفهک، میتوان به انواع آش و آبگوشتهای محلی اشاره کرد، که به دلیل استفاده از مواد اولیه طبیعی، بسیار لذیذ و خوش طعم میباشند. مسیر دسترسی این روستا در جاده طبس به دیهوک می باشد که تمامی مسیر جاده آسفالت است.
http://iranboom.ir/negar-khaneh/132/2558.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
عکس از: محمد جهانآبادی - سهیلا علیپور
روستای اصفهک از توابع بخش مـرکزی شهرستان طبس، در 38 کیلومتری جنوب شرقی طبس قرار گرفته است. بعد از زلزله ویرانگری که در سال 1357 به وقوع پیوست، موجب گردید مردم این روستا از خانههای قدیمی خود را رها کرده و در غرب این روستا خانههای جدید خود را بنا نمایند. پس از گذشت سالیان یکی از ساکنان (آقای مهدی زاده) تلاش دارد تا این روستا را در ثبت آثار ملی قرار دهد که با مشکلاتی اعم از بلاتکلیفی در بین کشمکش های تقسیمات کشوری بین استان های یزد و خراسان جنوبی می باشد روبه رو است. امید می رود با تلاش و پشتکار این جوان هر چه زودتر این روستا به عنوان روستای هدف گردشگری تبدیل گردد.
بیشتر درآمد مردم روستای اصفهک، از فعالیتهای زراعی و دامداری تأمین میشود. زعفران و نعنا از محصولات عمده زراعی این روستا است و نخلستانها در اطراف آن گسترده شدهاند. روستای اصفهک در منطقۀ کوهپایهای استقرار یافته و بافت مسکونی متراکمی داردکه اغلب آنها در یک طبقه با سقف گنبدی، نورگیر و در و پنجرههای کوچک ساخته شدهاند. عمده مصالح به کار رفته در ساخت خانههای قدیمی روستا، خشت وگل است و معمولاً از معماری کویری متأثر شدهاند. استقرار روستا در پای کوه سبب اختلاف دما بین این روستا و شهر طبس شده است. شبهای تابستانی روستا به دلیل وزش باد از سوی کوه دلپذیر است. ترکیب فضایی کوه و کویر، نخلستان و اراضی زراعی و بافت قدیمی روستا، چشم انداز بسیار زیبایی پدید آورده است. روستای اصفهک، دارای غنیترین منابع آب در قلمرو شهرستان طبس است. ریزش آب چاه عمیقی که آب شرب روستا را تأمین میکند. از غذاهای رایج روستای اصفهک، میتوان به انواع آش و آبگوشتهای محلی اشاره کرد، که به دلیل استفاده از مواد اولیه طبیعی، بسیار لذیذ و خوش طعم میباشند. مسیر دسترسی این روستا در جاده طبس به دیهوک می باشد که تمامی مسیر جاده آسفالت است.
http://iranboom.ir/negar-khaneh/132/2558.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
روستای اصفهک ثبت جهانی شد
بیرجند- مدیرکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی خراسان جنوبی گفت: روستای زیبای اصفهک در رقابت با ۱۵۰ روستای جهان و ۸ روستای ایران به عنوان روستای جهانی انتخاب شد.
بهگزارش خبرنگار مهر، هادی شاهوردی ظهر چهارشنبه ۲۳ آبانماه ۱۴۰۳ در جمع خبرنگاران بیان کرد: در چهارمین اجلاس سازمان جهانی گردشگری خبرنگاران (UNWTO)، اصفهک استان خراسانجنوبی به عنوان روستای منتخب در فهرست بهترین دهکدههای جهانی گردشگری ثبت شد.
مدیرکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی خراسان جنوبی بیان کرد: پرونده روستای اصفهک در کنار روستاهای بنام و مطرحی همچون میمند کرمان، کندلوس مازندران، قلعه بالای سمنان، پالنگان کردستان، ابیانه اصفهان، فهرج یزد و بیشه لرستان توسط کارشناسان سازمان جهانی گردشگری مورد بررسی قرار گرفته است.
وی ادامه داد: این روستا حائز رتبههای برتر در همه شاخصها اعم از جمله منابع فرهنگی و طبیعی، ارتقا و ترویج فرهنگ حفظ منابع طبیعی، پایداری اقتصادی، پایداری اجتماعی، پایداری زیست محیطی، توسعه گردشگری، انسجام در زنجیره ارزش افزوده، حاکمیت و اولویت بندی گردشگری، زیرساختها و ارتباطات، سلامت، ایمنی و امنیت شده است.
وی گفت: اصفهک زیبا در شهرستان طبس، با قدمتی ۴۰۰ ساله در دل کویر، یکی از ۱۴ روستای هدف گردشگری خراسانجنوبی است.
@iranboom_ir
از سال ۲۰۲۱، ابتکار بهترین دهکدههای گردشگری UNWTO با هدف ترویج گردشگری پایدار در مناطق روستایی، با تمرکز بر حفظ مناظر طبیعی، میراث فرهنگی، و سبکهای زندگی بومی، از جمله خوراک شناسی و ...، انجام شده است.
بیرجند- مدیرکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی خراسان جنوبی گفت: روستای زیبای اصفهک در رقابت با ۱۵۰ روستای جهان و ۸ روستای ایران به عنوان روستای جهانی انتخاب شد.
بهگزارش خبرنگار مهر، هادی شاهوردی ظهر چهارشنبه ۲۳ آبانماه ۱۴۰۳ در جمع خبرنگاران بیان کرد: در چهارمین اجلاس سازمان جهانی گردشگری خبرنگاران (UNWTO)، اصفهک استان خراسانجنوبی به عنوان روستای منتخب در فهرست بهترین دهکدههای جهانی گردشگری ثبت شد.
مدیرکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی خراسان جنوبی بیان کرد: پرونده روستای اصفهک در کنار روستاهای بنام و مطرحی همچون میمند کرمان، کندلوس مازندران، قلعه بالای سمنان، پالنگان کردستان، ابیانه اصفهان، فهرج یزد و بیشه لرستان توسط کارشناسان سازمان جهانی گردشگری مورد بررسی قرار گرفته است.
وی ادامه داد: این روستا حائز رتبههای برتر در همه شاخصها اعم از جمله منابع فرهنگی و طبیعی، ارتقا و ترویج فرهنگ حفظ منابع طبیعی، پایداری اقتصادی، پایداری اجتماعی، پایداری زیست محیطی، توسعه گردشگری، انسجام در زنجیره ارزش افزوده، حاکمیت و اولویت بندی گردشگری، زیرساختها و ارتباطات، سلامت، ایمنی و امنیت شده است.
وی گفت: اصفهک زیبا در شهرستان طبس، با قدمتی ۴۰۰ ساله در دل کویر، یکی از ۱۴ روستای هدف گردشگری خراسانجنوبی است.
@iranboom_ir
از سال ۲۰۲۱، ابتکار بهترین دهکدههای گردشگری UNWTO با هدف ترویج گردشگری پایدار در مناطق روستایی، با تمرکز بر حفظ مناظر طبیعی، میراث فرهنگی، و سبکهای زندگی بومی، از جمله خوراک شناسی و ...، انجام شده است.
میرمحمدصادقی: بیش از خلاء قانونی، دچار خلاء پیگیری در حوزه میراث فرهنگی هستیم
یک حقوقدان، تبدیل ماهیت جرایم در حوزه میراث فرهنگی را از خصوصی به جرایم عمومی پیشنهاد کرد و گفت: در این صورت بدون نیاز به شکایت سازمان میراث فرهنگی، دادستانها میتوانند موارد تعرض به میراث فرهنگی را تحت پیگرد قرار دهند.
http://www.iranboom.ir/didehban/hoghoghi/9391-1392-02-05-07-15-17.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
یک حقوقدان، تبدیل ماهیت جرایم در حوزه میراث فرهنگی را از خصوصی به جرایم عمومی پیشنهاد کرد و گفت: در این صورت بدون نیاز به شکایت سازمان میراث فرهنگی، دادستانها میتوانند موارد تعرض به میراث فرهنگی را تحت پیگرد قرار دهند.
http://www.iranboom.ir/didehban/hoghoghi/9391-1392-02-05-07-15-17.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
اهمیت حروف در نگارش
انواع حروف
حرف ها سه دسته اند: ربط، اضافه و نشانه.
حرف ربط
کلمه ای است که دو واژه هم گون یا دو عبارت یا دو جمله را به هم پیوند می زند. حرف ربط از نظر ساختمان دو قسم است: ساده و مرکّب.
حرف های ربط ساده عبارت اند از: اگر، اما، باری، پس، تا، چه، خواه، زیرا، که، لیکن، نیز، و، ولی، هم، یا.
حرف های ربط مرکّب، مجموعه ای از دو یا چند کلمه هستند و عبارت اند از: آن جا که، آن گاه که، از آن جا که، از آن که، از این روی، از بس، از بس که، از بهر آن که ، اکنون که، اگر چه، اگر چنان چه، الا این که، با این حال، با این که، با وجود این، بس که، به شرط آن که و... .
حرف اضافه
اضافه در این عنوان به معنای« نسبت» است. حرف های اضافه، کلماتی هستند که معمولاً کلمه یا گروهی را به فعل یا به صفتِ برتر یا به اسم های جمع و نظایر آنها نسبت می دهند و آنها را متمّم و وابسته آن قرار می دهند. حرف های اضافه از نظر ساختمان دو گونه اند: ساده و مرکّب.
حروف اضافه ساده عبارت اند از: الّا، الی، اندر، با، بدون، بر، برای، به، بهر، بی، تا، کسره اضافه ( ِ ).
حروف اضافه مرکّب از ترکیب یک حرف اضافه ساده با کلمه های دیگر (اسم، صفت و حرف) ساخته می شوند؛ مثل: غیر از = غیر + از / به غیر از = به + غیر+ از / به مجرّدِ = به + مجرّد+ ِ (کسره اضافه).
حرف نشانه
حروف نشانه، حرف هایی اند که برای تعیین مقام کلمه در جمله می آیند و نقش آن را مشخص می سازند و عبارت اند از: ا، ای، یا، را.
خطاهای نگارشی در هنگام استفاده از حروف
نویسندگان معمولاً در استفاده از پاره ای حروفِ ربط، اضافه و نشانه، اشتباه می کنند، در این جا برخی از آنها را یادآور می شویم:
اما: حرف ربطِ «اما» در آغاز جمله می آید:
غلط: کارشناسان برای حفظ جنگل تلاش های فراوانی کرده اند، در این مورد اما موفق نبوده اند.
صحیح: کارشناسان برای حفظ جنگل تلاش های فراوانی کرده اند، اما در این مورد موفق نبوده اند.
(عبارت فوق، مرکّب از دو جمله است: پایه و پیرو، که «اما» در آغاز جمله دوم آمده است).
گاهی شاعران بنابر ضرورت شعری، جای حرف ربط «اما» را تغییر می دهند؛ چنان که نخستین بار «احمد شاملو» در «باغ آینه» چنین سرود:
من اما هیچ کس را در شبی تاریک و توفانی نکشته ام
من اما راه بر مردِ رباخواری نبسته ام
من اما نیمه های شب ز بامی بر سرِ بامی نجسته ام
از آن پس، گروهی از نوپردازان گمان کردند که همه جا - چه در شعر و چه در نثر - لازم است جای «اما» را تغییر دهند و آن را از آغاز جمله به میان جمله ببرند و سخن خود را زیبا و شاعرانه کنند. این کار در نثرنویسی، خلافِ سنّت زبان فارسی است و باید از آن احتراز کرد. (ر.ک: ابوالحسن نجفی، غلط ننویسیم).
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/12798-ahamiat-horof-dar-negaresh.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
انواع حروف
حرف ها سه دسته اند: ربط، اضافه و نشانه.
حرف ربط
کلمه ای است که دو واژه هم گون یا دو عبارت یا دو جمله را به هم پیوند می زند. حرف ربط از نظر ساختمان دو قسم است: ساده و مرکّب.
حرف های ربط ساده عبارت اند از: اگر، اما، باری، پس، تا، چه، خواه، زیرا، که، لیکن، نیز، و، ولی، هم، یا.
حرف های ربط مرکّب، مجموعه ای از دو یا چند کلمه هستند و عبارت اند از: آن جا که، آن گاه که، از آن جا که، از آن که، از این روی، از بس، از بس که، از بهر آن که ، اکنون که، اگر چه، اگر چنان چه، الا این که، با این حال، با این که، با وجود این، بس که، به شرط آن که و... .
حرف اضافه
اضافه در این عنوان به معنای« نسبت» است. حرف های اضافه، کلماتی هستند که معمولاً کلمه یا گروهی را به فعل یا به صفتِ برتر یا به اسم های جمع و نظایر آنها نسبت می دهند و آنها را متمّم و وابسته آن قرار می دهند. حرف های اضافه از نظر ساختمان دو گونه اند: ساده و مرکّب.
حروف اضافه ساده عبارت اند از: الّا، الی، اندر، با، بدون، بر، برای، به، بهر، بی، تا، کسره اضافه ( ِ ).
حروف اضافه مرکّب از ترکیب یک حرف اضافه ساده با کلمه های دیگر (اسم، صفت و حرف) ساخته می شوند؛ مثل: غیر از = غیر + از / به غیر از = به + غیر+ از / به مجرّدِ = به + مجرّد+ ِ (کسره اضافه).
حرف نشانه
حروف نشانه، حرف هایی اند که برای تعیین مقام کلمه در جمله می آیند و نقش آن را مشخص می سازند و عبارت اند از: ا، ای، یا، را.
خطاهای نگارشی در هنگام استفاده از حروف
نویسندگان معمولاً در استفاده از پاره ای حروفِ ربط، اضافه و نشانه، اشتباه می کنند، در این جا برخی از آنها را یادآور می شویم:
اما: حرف ربطِ «اما» در آغاز جمله می آید:
غلط: کارشناسان برای حفظ جنگل تلاش های فراوانی کرده اند، در این مورد اما موفق نبوده اند.
صحیح: کارشناسان برای حفظ جنگل تلاش های فراوانی کرده اند، اما در این مورد موفق نبوده اند.
(عبارت فوق، مرکّب از دو جمله است: پایه و پیرو، که «اما» در آغاز جمله دوم آمده است).
گاهی شاعران بنابر ضرورت شعری، جای حرف ربط «اما» را تغییر می دهند؛ چنان که نخستین بار «احمد شاملو» در «باغ آینه» چنین سرود:
من اما هیچ کس را در شبی تاریک و توفانی نکشته ام
من اما راه بر مردِ رباخواری نبسته ام
من اما نیمه های شب ز بامی بر سرِ بامی نجسته ام
از آن پس، گروهی از نوپردازان گمان کردند که همه جا - چه در شعر و چه در نثر - لازم است جای «اما» را تغییر دهند و آن را از آغاز جمله به میان جمله ببرند و سخن خود را زیبا و شاعرانه کنند. این کار در نثرنویسی، خلافِ سنّت زبان فارسی است و باید از آن احتراز کرد. (ر.ک: ابوالحسن نجفی، غلط ننویسیم).
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/12798-ahamiat-horof-dar-negaresh.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دانش ایرانیان کهن و یافتههای دانش امروز
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 65، سال نهم، اسفند 1389 / فروردین 1390، رویه 32
دکتر هـ . خشایار
ایرانیان کهن بر این باور بودند که آفرینش به شش هنگام یا ششگاه انجام گرفته است. البته، نه در یک روز و به دنبال هم؛ بلکه در درازای سالیان بسیار (میلیون و میلیارد).
ایرانیان کهن در چند هزار سال پیش از میلاد مسیح، میلاد زرتشت و هجرت پیامبر از مکه به مدینه، بدین باور بود که اهورامزدا، نخست آسمان را آفرید. در گاه دوم آفرینش، اهورامزدا، آب را آفرید و سپس در گامهای پس از آن، زمین، گیاه، جانداران و سرانجام انسان را.
اهورامزدا، آسمان را، روشن و بیکران میآفریند.
نمونهی نخست آب: قطرهای است به پهنای همهی آبها.
نمونهی نخست زمین: زمینی است گرد و هموار، بدون هر گونه پستی و بلندی.
نمونهی نخست گیاه: یک شاخه است که دربرگیرندهی همهی گیاهان است.
نمونهی نخست چارپایان سودمند: گاو «ایوداد» یا «ایوک» است که در کنارهی راست رودخانهی واییتینیک، در ایران ویج، آفریده شد.
نمونهی نخست انسان: کیومرث یا زندهمیرا بود. اهورامزدا، او را در کرانهی چپ رودخانهی واییتینیک در ایرانویج، آفرید.
اهورامزدا، کیومرث را برای یاری خویش آفرید.
امروزه بر پایهی یافتههای بسیار نو، آشکار میگردد که آب پیش از زمین آفریده شده است:
پژوهشگران با انجام همانندسازی رایانهای، نظریهی تازهای را درباره منشا آب در زمین اثبات کردند.
دکتر مایک دریک از دانشگاه آریزونا یک فرضیه جایگزین را مطرح کرده است که براساس آن آب روی سطوح ذرات غبار میان ستارهای زمانی که برای تشکیل سیاره ما انباشه میشدند، وجود داشته است.
اگر چه این تئوری با شواهد موجود همخوانی دارد، فقط در صورتی امکانپذیر بوده که چسبندگی آب به ذرات غبار بسیار قوی باشد تا در برابر شرایط حاد و سخت موجود در ابرهای غبار بین ستارهای که سیارات را شکل میدهند دوام بیاورد. محققان با شبیهسازیهای رایانهای چسبندگی آب به ماده معدنی که معمولا در ابرهای غبار بین سیارهای یافت میشود، نشان دادند نوع سطوح بسیار خاص که روی ذرات غبار بین ستارهای یافت میشود برای حفظ آب در شرایط دمایی و فشار بسیار زیاد در زمان شکلگیری سیاره بسیار مناسب بوده است.
این تحقیقات شواهد بسیار مستدلی ارائه میکند که تئوری جدید را تایید میکند. این دانشمندان اثبات کردند آب هنگام تولد سیاره زمین وجود داشته و پس از شکلگیری سیاره به آن اضافه نشده است.
همچنین نظریهی ایرانیان کهن دربارهی اینکه زمین نخست گرد و هموار بوده و دارای برجستگی (کوه) نبوده، با پژوهشهای امروزین همخوانی کامل دارد. میدانیم که در دوران کوهزایی و بر اثر زمینلرزههای سخت، کوهها به وجود آمدهاند که لازم است در گفتاری جداگانه در اینباره، سخن گفته شود.
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhekohan/14684-danesh-iranian-kohan.html
@iranboom_ir
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 65، سال نهم، اسفند 1389 / فروردین 1390، رویه 32
دکتر هـ . خشایار
ایرانیان کهن بر این باور بودند که آفرینش به شش هنگام یا ششگاه انجام گرفته است. البته، نه در یک روز و به دنبال هم؛ بلکه در درازای سالیان بسیار (میلیون و میلیارد).
ایرانیان کهن در چند هزار سال پیش از میلاد مسیح، میلاد زرتشت و هجرت پیامبر از مکه به مدینه، بدین باور بود که اهورامزدا، نخست آسمان را آفرید. در گاه دوم آفرینش، اهورامزدا، آب را آفرید و سپس در گامهای پس از آن، زمین، گیاه، جانداران و سرانجام انسان را.
اهورامزدا، آسمان را، روشن و بیکران میآفریند.
نمونهی نخست آب: قطرهای است به پهنای همهی آبها.
نمونهی نخست زمین: زمینی است گرد و هموار، بدون هر گونه پستی و بلندی.
نمونهی نخست گیاه: یک شاخه است که دربرگیرندهی همهی گیاهان است.
نمونهی نخست چارپایان سودمند: گاو «ایوداد» یا «ایوک» است که در کنارهی راست رودخانهی واییتینیک، در ایران ویج، آفریده شد.
نمونهی نخست انسان: کیومرث یا زندهمیرا بود. اهورامزدا، او را در کرانهی چپ رودخانهی واییتینیک در ایرانویج، آفرید.
اهورامزدا، کیومرث را برای یاری خویش آفرید.
امروزه بر پایهی یافتههای بسیار نو، آشکار میگردد که آب پیش از زمین آفریده شده است:
پژوهشگران با انجام همانندسازی رایانهای، نظریهی تازهای را درباره منشا آب در زمین اثبات کردند.
دکتر مایک دریک از دانشگاه آریزونا یک فرضیه جایگزین را مطرح کرده است که براساس آن آب روی سطوح ذرات غبار میان ستارهای زمانی که برای تشکیل سیاره ما انباشه میشدند، وجود داشته است.
اگر چه این تئوری با شواهد موجود همخوانی دارد، فقط در صورتی امکانپذیر بوده که چسبندگی آب به ذرات غبار بسیار قوی باشد تا در برابر شرایط حاد و سخت موجود در ابرهای غبار بین ستارهای که سیارات را شکل میدهند دوام بیاورد. محققان با شبیهسازیهای رایانهای چسبندگی آب به ماده معدنی که معمولا در ابرهای غبار بین سیارهای یافت میشود، نشان دادند نوع سطوح بسیار خاص که روی ذرات غبار بین ستارهای یافت میشود برای حفظ آب در شرایط دمایی و فشار بسیار زیاد در زمان شکلگیری سیاره بسیار مناسب بوده است.
این تحقیقات شواهد بسیار مستدلی ارائه میکند که تئوری جدید را تایید میکند. این دانشمندان اثبات کردند آب هنگام تولد سیاره زمین وجود داشته و پس از شکلگیری سیاره به آن اضافه نشده است.
همچنین نظریهی ایرانیان کهن دربارهی اینکه زمین نخست گرد و هموار بوده و دارای برجستگی (کوه) نبوده، با پژوهشهای امروزین همخوانی کامل دارد. میدانیم که در دوران کوهزایی و بر اثر زمینلرزههای سخت، کوهها به وجود آمدهاند که لازم است در گفتاری جداگانه در اینباره، سخن گفته شود.
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhekohan/14684-danesh-iranian-kohan.html
@iranboom_ir
Audio
🎼 قطعه «مست رویا»
با صدای شادروان غلامحسین بنان
آهنگساز: شادروان همایون خرم
شاعر: ابوالحسن ورزی
@iranboom_ir
با صدای شادروان غلامحسین بنان
آهنگساز: شادروان همایون خرم
شاعر: ابوالحسن ورزی
@iranboom_ir
سالروز درگذشت دکتر ناصر تکمیل همایون، پژوهشگر و نویسنده
ناصر تکمیل همایون (۲ آذر ۱۳۱۵– ۲۵ آبان ۱۴۰۱) جامعهشناس و تاریخنگار ایرانی و استاد پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود.
روانشان شاد و یادشان گرامی باد.
@iranboom_ir
ناصر تکمیل همایون (۲ آذر ۱۳۱۵– ۲۵ آبان ۱۴۰۱) جامعهشناس و تاریخنگار ایرانی و استاد پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود.
روانشان شاد و یادشان گرامی باد.
@iranboom_ir
سالروز درگذشت دکتر ناصر تکمیل همایون، پژوهشگر و نویسنده
ناصر تکمیل همایون (۲ آذر ۱۳۱۵– ۲۵ آبان ۱۴۰۱) جامعهشناس و تاریخنگار ایرانی و استاد پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود.
روانشان شاد و یادشان گرامی باد.
او بین سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۷ دوره کارشناسی فلسفه و علوم تربیتی و کارشناسی ارشد علوم اجتماعی را دردانشگاه تهران گذراند و دوره دکترای تاریخ و دکترای جامعهشناسی را به ترتیب در سالهای ۱۳۵۱ و ۱۳۵۶ دردانشگاه پاریس به پایان برد.
تکمیل همایون از اعضای سازمان جوانان جبهه ملی ایراندر سال ۱۳۳۹ بود. او همچنین از اعضای حزب ملت ایران و دوستان و همراهان داریوش فروهر محسوب میشد و تا سال ۱۳۶۰ در این حزب فعالیت داشت.
کتابشناسی:
تاریخ ایران در یک نگاه، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۹۰
آموزش و پرورش در ایران، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۵
تهران، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۵
دانشگاه گندیشاپور، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۴
سلطانیه، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۷
تاریخ اجتماعی و فرهنگی تهران: از آغاز تا دارالخلافه ناصری، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۵
مسائل و چشماندازهای فرهنگ (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۶
گستره فرهنگی و مرزهای تاریخی ایران زمین، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۱
خوارزم، منصور کیایی، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۳
خلیج فارس، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۳
انقلاب مشروطیت، پیمان متین، ناصر تکمیل همایون، ناشر: امیرکبیر - ۱۳۸۳
سرگذشت دریای مازندران، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۱
مشروطهخواهی ایرانیان (مجموعه مقالات)، ناصر تکمیل همایون (به اهتمام)، ناشر: باز، ۱۳۸۴
دشتی به وسعت تاریخ: نگاهی جامع به نظرآباد، حسین عسگری، ناصر تکمیل همایون (مقدمه)، یوسف مجیدزاده (مقدمه)، ناشر: شهید سعید محبی، ۱۳۸۷
جاده ابریشم، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی
آبسکون یا جزیره آشوراده، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۱
مرزهای ایران در دوره معاصر، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۱
تاریخ اجتماعی و فرهنگی، تهران: دارالخلافه ناصری، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۱
جشننامهٔ دوجلدی همایوننامه، مجموعهای از یادداشتها و مقالات است که جمعی از شاگردان، دوستان و همکاران ناصر تکمیل همایون به مناسبت مراسم نکوداشت وی نگاشته بودند. این مجموعه در ۱۵۰۰ صفحه و به قلم بیش از یکصد و پنجاه نفر به کوشش بهرنگ ذوالفقاری گرد آمدهاست.
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/42199
ناصر تکمیل همایون (۲ آذر ۱۳۱۵– ۲۵ آبان ۱۴۰۱) جامعهشناس و تاریخنگار ایرانی و استاد پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود.
روانشان شاد و یادشان گرامی باد.
او بین سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۷ دوره کارشناسی فلسفه و علوم تربیتی و کارشناسی ارشد علوم اجتماعی را دردانشگاه تهران گذراند و دوره دکترای تاریخ و دکترای جامعهشناسی را به ترتیب در سالهای ۱۳۵۱ و ۱۳۵۶ دردانشگاه پاریس به پایان برد.
تکمیل همایون از اعضای سازمان جوانان جبهه ملی ایراندر سال ۱۳۳۹ بود. او همچنین از اعضای حزب ملت ایران و دوستان و همراهان داریوش فروهر محسوب میشد و تا سال ۱۳۶۰ در این حزب فعالیت داشت.
کتابشناسی:
تاریخ ایران در یک نگاه، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۹۰
آموزش و پرورش در ایران، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۵
تهران، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۵
دانشگاه گندیشاپور، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۴
سلطانیه، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۷
تاریخ اجتماعی و فرهنگی تهران: از آغاز تا دارالخلافه ناصری، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۵
مسائل و چشماندازهای فرهنگ (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۶
گستره فرهنگی و مرزهای تاریخی ایران زمین، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۱
خوارزم، منصور کیایی، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۳
خلیج فارس، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۳
انقلاب مشروطیت، پیمان متین، ناصر تکمیل همایون، ناشر: امیرکبیر - ۱۳۸۳
سرگذشت دریای مازندران، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۱
مشروطهخواهی ایرانیان (مجموعه مقالات)، ناصر تکمیل همایون (به اهتمام)، ناشر: باز، ۱۳۸۴
دشتی به وسعت تاریخ: نگاهی جامع به نظرآباد، حسین عسگری، ناصر تکمیل همایون (مقدمه)، یوسف مجیدزاده (مقدمه)، ناشر: شهید سعید محبی، ۱۳۸۷
جاده ابریشم، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی
آبسکون یا جزیره آشوراده، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۱
مرزهای ایران در دوره معاصر، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۱
تاریخ اجتماعی و فرهنگی، تهران: دارالخلافه ناصری، ناصر تکمیل همایون، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۱
جشننامهٔ دوجلدی همایوننامه، مجموعهای از یادداشتها و مقالات است که جمعی از شاگردان، دوستان و همکاران ناصر تکمیل همایون به مناسبت مراسم نکوداشت وی نگاشته بودند. این مجموعه در ۱۵۰۰ صفحه و به قلم بیش از یکصد و پنجاه نفر به کوشش بهرنگ ذوالفقاری گرد آمدهاست.
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/42199
Telegram
ایران بوم
سالروز درگذشت دکتر ناصر تکمیل همایون، پژوهشگر و نویسنده
ناصر تکمیل همایون (۲ آذر ۱۳۱۵– ۲۵ آبان ۱۴۰۱) جامعهشناس و تاریخنگار ایرانی و استاد پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود.
روانشان شاد و یادشان گرامی باد.
@iranboom_ir
ناصر تکمیل همایون (۲ آذر ۱۳۱۵– ۲۵ آبان ۱۴۰۱) جامعهشناس و تاریخنگار ایرانی و استاد پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود.
روانشان شاد و یادشان گرامی باد.
@iranboom_ir
۲۵ آبان ماه سالروز درگذشت ستار خان سردار ملی ایران است.
اهدای گل و پرچم سه رنگ ایران بر مزار سردار ملی
زادروز: ۲۸ مهرماه ۱۲۴۵
درگذشت: ۲۵ آبان ماه ۱۲۹۳
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/10246-1392-06-24-07-35-55.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
اهدای گل و پرچم سه رنگ ایران بر مزار سردار ملی
زادروز: ۲۸ مهرماه ۱۲۴۵
درگذشت: ۲۵ آبان ماه ۱۲۹۳
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/10246-1392-06-24-07-35-55.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
ستارخان، سردار ملی
دکتر صادق رضازاده شفق
ستارخان که از اول در محلهٔ امیرخیز شمالغربی تبریز اقامت داشت و حدود دو سال بود در ردیف مجاهدین مشروطه درآمده و از خود شایستگیهانشان داده و جلب نظر هم ردیفهای خود را کرده بود، در مقابل آخرین حوادث، یکباره و دیوانهوار دست به تفنگ برد و با چند نفر دیگر از جان گذشتگان، درست چند ساعت یا یک روز قبل از آن که عمل خلع اسلحه و نصب بیرقهای سفید به کوی امیرخیز برسد، از خانه بیرون آمد و بیدرنگ شروع به پایین آوردن بیرقهای تسلیم کرد. و چندی نگذشت که عدهای از مجاهدین متواری، به او پیوستند و او با سخنان آتشین، آنان را ترغیب و تشویق به جانبازی در راه نجات ایران نمود و بلافاصله استبدادیان مضطربانه به تکاپو افتادند و کنسل روس، بنای فعالیت شدید گذاشت و اینک یک صحنه از مداخلهٔ آشکار روسها را به نفع دولت استبدادی و به ضرر ملیون و وطنپرستان از کتاب تاریخ هیجده ساله آذربایجان تالیف مرحوم کسروی (ج 2 ص 112) با تلخیص نقل میکنیم:
کنسول چون رسید از ستارخان پرسید گفتیم به سنگر رفته. در این میان، جنگ سختی بود. تو گویی گلوله مانند تگرگ میریخت. ستارخان رسید. پا برهنه، کلاهنمدی بر سر، تفنگ به دست و سه قطار فشنگ نیمهپر و نیمهتهی در کمر، به آواز بلند، سلام گفت. کنسول جواب داد و تعاف کرد. ستارخان تفنگ را به گوشهای نهاد و با همان گرد و غبار سر و صورت نشست. کنسول چنین گفت: ما همسایه شما هستیم و ناایمنی که در کشور شماست، به زیان بازرگانی ماست میخواهیم این شورش را که برخاسته فرو نشانیم. دست از جنگ بردارید، چنان که باقرخان هم دست برداشته و من با شما پیمان مینهم که رییس قراسواران بشوید و ماهی سیصد تومان ماهانه دریافت دارید و نیز ششصد تن از کسان شما به قراسواران پذیرفته شوند و اینک بیرقی به شما میدهم که بر سر در بیفرازید و در زینهار امپراطوری باشید. ستارخان ازین مطالب، سخت برآشفت و در ضمن چون جنگ سخت بود میخواست به سنگر بشتابد، همین که ترجمهٔ قول کنسول به پایان رسید، وی گفت : جناب کنسول، من قراسواران نمیخواهم. کار از اینها گذشته، ما ایرانیان، اگر غیرت داشته باشیم مشروطه را خواهیم گرفت. بیرق شما برای ما شایستگی ندارد این گفت و تفنگ را برداشت و رفت.
آن گاه که ستارخان سردار در عین محاصره و قحطزدگی شهر تبریز و آشفتگی و کشت و کشتار و دشواریهای گوناگون فریاد میزد ما برای کشورمان ایران و دینمان اسلام میجنگیم این فریاد از عمق قلب خودش میآمد
این مقاومت مردانهٔ تبریزیها و جنگهای مجاهدین دلیر با رهبری مردان شجاعی مانند ستارخان سردار و باقر خان سالار و رفقای آنان بود که سرانجام سیر تاریخ ایران را تغییر داد. یعنی در آخرین نفس، دولت استبدادی را که داشت از نو مستقر میشد برانداخت و رسمی را که به تصدیق داخله و خارجه بساطش برچیده شده بود، برگرداند و بنیان دولت مشروطه یا اصول حکومت دموکراسی را استوار ساخت.
در این موقع سزاوار میدانم این نکته را متذکر گردم که نهضت مشروطیت ایران از قیام بازرگانان و علمای طهران و انقلاب و مقاومت تبریز تا قیام گیلان تحت سیادت محمدولیخان سپهدار تنکابنی و علیمحمد خان تربیت تبریزی و سردار محیی و نظایر آنان و همچنین حرکت بختیاریها، تحت فرمان صمصام السلطنه و سردار اسعد و جنب و جوش سایر نقاط وافراد ایرانی، چون به نظر دقیق مطالعه شود آشکارا نمایان خواهد ساخت که یک قیام واقعی ملی بود.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2358-sattar-khan-sardarmelli.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دکتر صادق رضازاده شفق
ستارخان که از اول در محلهٔ امیرخیز شمالغربی تبریز اقامت داشت و حدود دو سال بود در ردیف مجاهدین مشروطه درآمده و از خود شایستگیهانشان داده و جلب نظر هم ردیفهای خود را کرده بود، در مقابل آخرین حوادث، یکباره و دیوانهوار دست به تفنگ برد و با چند نفر دیگر از جان گذشتگان، درست چند ساعت یا یک روز قبل از آن که عمل خلع اسلحه و نصب بیرقهای سفید به کوی امیرخیز برسد، از خانه بیرون آمد و بیدرنگ شروع به پایین آوردن بیرقهای تسلیم کرد. و چندی نگذشت که عدهای از مجاهدین متواری، به او پیوستند و او با سخنان آتشین، آنان را ترغیب و تشویق به جانبازی در راه نجات ایران نمود و بلافاصله استبدادیان مضطربانه به تکاپو افتادند و کنسل روس، بنای فعالیت شدید گذاشت و اینک یک صحنه از مداخلهٔ آشکار روسها را به نفع دولت استبدادی و به ضرر ملیون و وطنپرستان از کتاب تاریخ هیجده ساله آذربایجان تالیف مرحوم کسروی (ج 2 ص 112) با تلخیص نقل میکنیم:
کنسول چون رسید از ستارخان پرسید گفتیم به سنگر رفته. در این میان، جنگ سختی بود. تو گویی گلوله مانند تگرگ میریخت. ستارخان رسید. پا برهنه، کلاهنمدی بر سر، تفنگ به دست و سه قطار فشنگ نیمهپر و نیمهتهی در کمر، به آواز بلند، سلام گفت. کنسول جواب داد و تعاف کرد. ستارخان تفنگ را به گوشهای نهاد و با همان گرد و غبار سر و صورت نشست. کنسول چنین گفت: ما همسایه شما هستیم و ناایمنی که در کشور شماست، به زیان بازرگانی ماست میخواهیم این شورش را که برخاسته فرو نشانیم. دست از جنگ بردارید، چنان که باقرخان هم دست برداشته و من با شما پیمان مینهم که رییس قراسواران بشوید و ماهی سیصد تومان ماهانه دریافت دارید و نیز ششصد تن از کسان شما به قراسواران پذیرفته شوند و اینک بیرقی به شما میدهم که بر سر در بیفرازید و در زینهار امپراطوری باشید. ستارخان ازین مطالب، سخت برآشفت و در ضمن چون جنگ سخت بود میخواست به سنگر بشتابد، همین که ترجمهٔ قول کنسول به پایان رسید، وی گفت : جناب کنسول، من قراسواران نمیخواهم. کار از اینها گذشته، ما ایرانیان، اگر غیرت داشته باشیم مشروطه را خواهیم گرفت. بیرق شما برای ما شایستگی ندارد این گفت و تفنگ را برداشت و رفت.
آن گاه که ستارخان سردار در عین محاصره و قحطزدگی شهر تبریز و آشفتگی و کشت و کشتار و دشواریهای گوناگون فریاد میزد ما برای کشورمان ایران و دینمان اسلام میجنگیم این فریاد از عمق قلب خودش میآمد
این مقاومت مردانهٔ تبریزیها و جنگهای مجاهدین دلیر با رهبری مردان شجاعی مانند ستارخان سردار و باقر خان سالار و رفقای آنان بود که سرانجام سیر تاریخ ایران را تغییر داد. یعنی در آخرین نفس، دولت استبدادی را که داشت از نو مستقر میشد برانداخت و رسمی را که به تصدیق داخله و خارجه بساطش برچیده شده بود، برگرداند و بنیان دولت مشروطه یا اصول حکومت دموکراسی را استوار ساخت.
در این موقع سزاوار میدانم این نکته را متذکر گردم که نهضت مشروطیت ایران از قیام بازرگانان و علمای طهران و انقلاب و مقاومت تبریز تا قیام گیلان تحت سیادت محمدولیخان سپهدار تنکابنی و علیمحمد خان تربیت تبریزی و سردار محیی و نظایر آنان و همچنین حرکت بختیاریها، تحت فرمان صمصام السلطنه و سردار اسعد و جنب و جوش سایر نقاط وافراد ایرانی، چون به نظر دقیق مطالعه شود آشکارا نمایان خواهد ساخت که یک قیام واقعی ملی بود.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2358-sattar-khan-sardarmelli.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
Track 3
پرونده شنیداری شعر «ستارخان سردار ملی» - سرودۀ بانو هما ارژنگی
در چشم من خاک وطن یعنی جهان - جان
ناموس و ایمان و شرف «پاینده ایران»
http://www.iranboom.ir/resaneh/shenidary/2842-sattarkhan-sardar-melli-arjangi.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
در چشم من خاک وطن یعنی جهان - جان
ناموس و ایمان و شرف «پاینده ایران»
http://www.iranboom.ir/resaneh/shenidary/2842-sattarkhan-sardar-melli-arjangi.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir