ویژهنامه هفتم آبانماه،به مناسبت روز بزرگداشت «کوروش بزرگ» در ایرانبوم
طراح: میم. کُرد
http://iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/15670-vijename-7-aban-1394-korosh-bozorg.html
@iranboom_ir
طراح: میم. کُرد
http://iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/15670-vijename-7-aban-1394-korosh-bozorg.html
@iranboom_ir
نیرومندبودن هویت ایرانی: اساس امنیت ملی
دکتر عطاء الله عبدی
«هویت تنها یک مقوله ی اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی نیست، بلکه اساس و بنیان امنیت ملی است. به طوری که تمامی برنامه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور حتی اگر به درستی هم تدوین شود ، بدون وجود نرم افزاری به نام «هویت ملی» دچار چالش شده و ناکام می ماند . »
وی با انتقاد از بی توجهی نظام آموزشی و رسانه ای کشور به این مهم تصریح کرد: « هرچند رسانه ها و دستگاه آموزشی برنامه ریزان هویت ملی هستند ، اما نگاه و رویکردی کاملا غیرمسئولانه به این موضوع داشته و نه تنها هویت ملی ما را تقویت نکرده اند بلکه با به غفلت بردن جوانان در دستگاه آموزش، همبستگی ملی را کاهش داده اند . »
وی نگاه جناحی به هویت ملی را محکوم کرده و افزود : « برخی تصور می کنند هویت ملی مربوط به یک دولت یا حتی یک حکومت است. سیاسیون ما آن را تبدیل به یک مقوله ی جناحی کرده و در انتخابات مختلف از آن خرج می کنند. از طرفی برخی روشنفکران ما با نگاهی تقلیل گرایانه ،اصل هویت ملی را انکار می کنند . »
عبدی، نگاه صرفا مذهبی یا باستانی به ملیت ایرانی را بسیار خطرناک دانسته و اضافه کرد : «افرادی تخت جمشید را ساخته ی رومیان دانسته و درمقابل عده ای هویت شیعی ما را نفی می کنند . امروزه هرکس بتواند به هویت باستانی- اسلامی ایران بتازد ، ژست روشنفکری به خود می گیرد. به قول بزرگی : همه چیز در این مملکت متولی و صاحب دارد به استثنای هویت ملی که بی کس و کار است. »
این استاد دانشگاه به رابطه میان محیط زیست و هویت ملی پرداخت و افزود : « هویت ملی یک بسته است که بخش مهمی از آن توسط ویژگی های جغرافیایی زیست در فلات ایران شکل گرفته است. از این رو وقتی دریاچه ای مثل هامون خشک می شود فرهنگ اسطوره ای مربوط به آن نیز تقلیل می یابد و شخصیت تاریخی مثل سیاوش کمرنگ می شود . »
عبدی ظرفیت های بالقوه ی فرهنگی «هویت ایرانی» را در منطقه بسیار مثبت ارزیابی کرده و گفت : « هر چند قاجار بخش بزرگی از ایران را با بی کفایتی تقدیم استعمارگران کرد، اما پیوندهای فرهنگی ما با مناطق جداشده همچنان پابرجاست. برای نمونه ، کشوری مانند تاجیکستان که به « هارتلند آسیای مرکزی » معروف است و بزرگترین منابع آبی منطقه را دارد، همانندی های فرهنگی و زبانی بسیاری با ما دارد که می تواند منافع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دو کشور را تامین کند . »
عبدی تصریح کرد : « پیوندهای هویتی مشترک میان ایرانیان بسیار مهم است تا بتوانیم با یاری جستن از آنها بر رقبای خود در منطقه غلبه کرده و مانع از سوء استفاده ی آنها از مسائل قومی و هویتی شویم . »
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/15731-niromand-bodan-hoviat-irani-abdi.html
@iranboom_ir
دکتر عطاء الله عبدی
«هویت تنها یک مقوله ی اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی نیست، بلکه اساس و بنیان امنیت ملی است. به طوری که تمامی برنامه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور حتی اگر به درستی هم تدوین شود ، بدون وجود نرم افزاری به نام «هویت ملی» دچار چالش شده و ناکام می ماند . »
وی با انتقاد از بی توجهی نظام آموزشی و رسانه ای کشور به این مهم تصریح کرد: « هرچند رسانه ها و دستگاه آموزشی برنامه ریزان هویت ملی هستند ، اما نگاه و رویکردی کاملا غیرمسئولانه به این موضوع داشته و نه تنها هویت ملی ما را تقویت نکرده اند بلکه با به غفلت بردن جوانان در دستگاه آموزش، همبستگی ملی را کاهش داده اند . »
وی نگاه جناحی به هویت ملی را محکوم کرده و افزود : « برخی تصور می کنند هویت ملی مربوط به یک دولت یا حتی یک حکومت است. سیاسیون ما آن را تبدیل به یک مقوله ی جناحی کرده و در انتخابات مختلف از آن خرج می کنند. از طرفی برخی روشنفکران ما با نگاهی تقلیل گرایانه ،اصل هویت ملی را انکار می کنند . »
عبدی، نگاه صرفا مذهبی یا باستانی به ملیت ایرانی را بسیار خطرناک دانسته و اضافه کرد : «افرادی تخت جمشید را ساخته ی رومیان دانسته و درمقابل عده ای هویت شیعی ما را نفی می کنند . امروزه هرکس بتواند به هویت باستانی- اسلامی ایران بتازد ، ژست روشنفکری به خود می گیرد. به قول بزرگی : همه چیز در این مملکت متولی و صاحب دارد به استثنای هویت ملی که بی کس و کار است. »
این استاد دانشگاه به رابطه میان محیط زیست و هویت ملی پرداخت و افزود : « هویت ملی یک بسته است که بخش مهمی از آن توسط ویژگی های جغرافیایی زیست در فلات ایران شکل گرفته است. از این رو وقتی دریاچه ای مثل هامون خشک می شود فرهنگ اسطوره ای مربوط به آن نیز تقلیل می یابد و شخصیت تاریخی مثل سیاوش کمرنگ می شود . »
عبدی ظرفیت های بالقوه ی فرهنگی «هویت ایرانی» را در منطقه بسیار مثبت ارزیابی کرده و گفت : « هر چند قاجار بخش بزرگی از ایران را با بی کفایتی تقدیم استعمارگران کرد، اما پیوندهای فرهنگی ما با مناطق جداشده همچنان پابرجاست. برای نمونه ، کشوری مانند تاجیکستان که به « هارتلند آسیای مرکزی » معروف است و بزرگترین منابع آبی منطقه را دارد، همانندی های فرهنگی و زبانی بسیاری با ما دارد که می تواند منافع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دو کشور را تامین کند . »
عبدی تصریح کرد : « پیوندهای هویتی مشترک میان ایرانیان بسیار مهم است تا بتوانیم با یاری جستن از آنها بر رقبای خود در منطقه غلبه کرده و مانع از سوء استفاده ی آنها از مسائل قومی و هویتی شویم . »
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/15731-niromand-bodan-hoviat-irani-abdi.html
@iranboom_ir
شب کاروانسراهای ایران
هفتصد و هفتاد و هفتمین شب از شبهای بخارا به کاروانسراهای ایران اختصاص یافته است. این نشست با همکاری پایگاه میراث جهانی کاروانسرای ایرانی، ادارۀ کل امور پایگاههای ملی و جهانی و پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در ساعت ۱۷ چهارشنبه نهم آبانماه ۱۴۰۳ برگزار میشود.
سخنرانان:
سیدمحمد بهشتی
سیمون آیوازیان
مصطفی دهپهلوان
محمدحسین طالبیان
حمید بینایی فعال
عبدالمهدی همتپور
علی دهباشی
کاروانسراها یکی از پیروزیهای معماری ایرانی هستند. هیچ جا نمیتوانیم هماهنگی کاملتری از عملکرد و ساختار پیدا کنیم.
در معماری ایرانی، کاروانسراها بهویژه در امتداد شبکۀ ارتباطی و اطراف شهرهای اصلی موقعیت منحصربهفردی دارند. سیر تحول و گسترش کاروانسراها در ایران در مراحل مختلف تاریخی وابسته به جنبههای اجتماعی، اقتصادی و مذهبی بوده است.
ایران در طول تاریخ به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص و همچنین راههای ارتباطی متعددش، کریدور اصلی ارتباط غرب به شرق جهان بوده و در واقع کاروانسراها مکمل راههای فلات ایران محسوب میشدند.
تهران، میدان توپخانه،نرسیده به خیابان سی تیر، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، تالار خلیج فارس
هفتصد و هفتاد و هفتمین شب از شبهای بخارا به کاروانسراهای ایران اختصاص یافته است. این نشست با همکاری پایگاه میراث جهانی کاروانسرای ایرانی، ادارۀ کل امور پایگاههای ملی و جهانی و پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در ساعت ۱۷ چهارشنبه نهم آبانماه ۱۴۰۳ برگزار میشود.
سخنرانان:
سیدمحمد بهشتی
سیمون آیوازیان
مصطفی دهپهلوان
محمدحسین طالبیان
حمید بینایی فعال
عبدالمهدی همتپور
علی دهباشی
کاروانسراها یکی از پیروزیهای معماری ایرانی هستند. هیچ جا نمیتوانیم هماهنگی کاملتری از عملکرد و ساختار پیدا کنیم.
در معماری ایرانی، کاروانسراها بهویژه در امتداد شبکۀ ارتباطی و اطراف شهرهای اصلی موقعیت منحصربهفردی دارند. سیر تحول و گسترش کاروانسراها در ایران در مراحل مختلف تاریخی وابسته به جنبههای اجتماعی، اقتصادی و مذهبی بوده است.
ایران در طول تاریخ به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص و همچنین راههای ارتباطی متعددش، کریدور اصلی ارتباط غرب به شرق جهان بوده و در واقع کاروانسراها مکمل راههای فلات ایران محسوب میشدند.
تهران، میدان توپخانه،نرسیده به خیابان سی تیر، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، تالار خلیج فارس
هشتم آبانماه سالروز درگذشت دکتر مظاهر مصفا
مُظاهر مُصفّا (۱ شهریور ۱۳۱۱ - ۸ آبان ۱۳۹۸) استاد دانشگاه، مصحح متون، و شاعر برجستهٔ معاصر ایران بود. او سالهای زیادی بهعنوان استاد تمام رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران بهخدمت مشغول بود. مظاهر مصفا یکی از قصیدهسرایان شاخص ایرانی بود. تاکنون چند مجموعه شعر از او بهچاپ رسیده که از آن جمله است: «ده فریاد»، «سی سخن»، «پاسداران سخن»، «توفان خشم»، «سپیدنامه»، «سیپاره» و… همچنین تصحیحات او بر دیوان ابوتراب فرقتی کاشانی، «مجمع الفصحا» رضا قلیخان هدایت، مزاری قهستانی، سنایی، سعدی، جوامع الحکایات عوفی.
روانش شاد و یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
شادروان #مظاهر_مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17518-
بغض استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی در سوگ شادروان مظاهر مصفا شکست؛ مظاهر مصفا ادامه سنت شعری ملکالشعرای بهار و حمیدی بود
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17522-
گفتوگو با دکتر امیربانو کریمی درباره جایگاه مظاهر مصفا در شعر و ادب فارسی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/17610-
قدر مصفا در زمان حیاتش شناخته نشد
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17609-
میراث ماندگار استاد / گذری بر آثار برجای مانده از مظاهر مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17611-
گزارش شب «مظاهر مصفا»
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9264-
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
مُظاهر مُصفّا (۱ شهریور ۱۳۱۱ - ۸ آبان ۱۳۹۸) استاد دانشگاه، مصحح متون، و شاعر برجستهٔ معاصر ایران بود. او سالهای زیادی بهعنوان استاد تمام رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران بهخدمت مشغول بود. مظاهر مصفا یکی از قصیدهسرایان شاخص ایرانی بود. تاکنون چند مجموعه شعر از او بهچاپ رسیده که از آن جمله است: «ده فریاد»، «سی سخن»، «پاسداران سخن»، «توفان خشم»، «سپیدنامه»، «سیپاره» و… همچنین تصحیحات او بر دیوان ابوتراب فرقتی کاشانی، «مجمع الفصحا» رضا قلیخان هدایت، مزاری قهستانی، سنایی، سعدی، جوامع الحکایات عوفی.
روانش شاد و یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
شادروان #مظاهر_مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17518-
بغض استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی در سوگ شادروان مظاهر مصفا شکست؛ مظاهر مصفا ادامه سنت شعری ملکالشعرای بهار و حمیدی بود
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17522-
گفتوگو با دکتر امیربانو کریمی درباره جایگاه مظاهر مصفا در شعر و ادب فارسی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/17610-
قدر مصفا در زمان حیاتش شناخته نشد
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17609-
میراث ماندگار استاد / گذری بر آثار برجای مانده از مظاهر مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17611-
گزارش شب «مظاهر مصفا»
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9264-
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
کتاب《پدر ایران》
داستانی بر پايه سرگذشت کوروش بزرگ
نوشته: دکتر میرجلال الدین کزازی
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
پروردگار پاک را، از ژرفای جان و نهانجای دل، سپاس میگزارم که مرا توان و زمان آن داد که دومین داستان بلند خویش، پدر ایران، را به نگارش درآرم و به پیشگاه دلباختگان تاریخ و ادب ایران زمین، ارمغان بدارم. پدر ایران که داستانی است زیستنامه ای برگرفته از تاریخ ایران و سرگذشت کورش بزرگ، در ساختار، به یکبارگی، به فرزند ایران می ماند که سرگذشت فرزانه فرخنهاد توس، فردوسی را – که یادش خجسته باد! در آن نوشته ام. این مانندگی، راستی را، مایه شگفتی نیز نیست. زیرا پدر و فرزند از یک دودمانند و پیشینه و زمینه زیست شناختی….
#کوروش_بزرگ #هفتم_آبان #بزرگداشت_کوروش_بزرگ #ایران_بوم
#کورش #کوروش #کورش_کبیر #کوروش_کبیر #کورش_بزرگ #۷_آبان
داستانی بر پايه سرگذشت کوروش بزرگ
نوشته: دکتر میرجلال الدین کزازی
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
پروردگار پاک را، از ژرفای جان و نهانجای دل، سپاس میگزارم که مرا توان و زمان آن داد که دومین داستان بلند خویش، پدر ایران، را به نگارش درآرم و به پیشگاه دلباختگان تاریخ و ادب ایران زمین، ارمغان بدارم. پدر ایران که داستانی است زیستنامه ای برگرفته از تاریخ ایران و سرگذشت کورش بزرگ، در ساختار، به یکبارگی، به فرزند ایران می ماند که سرگذشت فرزانه فرخنهاد توس، فردوسی را – که یادش خجسته باد! در آن نوشته ام. این مانندگی، راستی را، مایه شگفتی نیز نیست. زیرا پدر و فرزند از یک دودمانند و پیشینه و زمینه زیست شناختی….
#کوروش_بزرگ #هفتم_آبان #بزرگداشت_کوروش_بزرگ #ایران_بوم
#کورش #کوروش #کورش_کبیر #کوروش_کبیر #کورش_بزرگ #۷_آبان
بغض شفیعی کدکنی در سوگ شادروان مظاهر مصفا شکست؛ مظاهر مصفا ادامه سنت شعری ملکالشعرای بهار و حمیدی بود
محمدرضا شفیعی کدکنی گفت: بعد از ملکالشعرای بهار که حالت استثنائی دارد و حمیدی که در همین حال و هوا شاعر عظیمشأن و بیمانندی بودند، دکتر مصفا ادامه سنت شعری این بزرگان در فرهنگ ملی ماست. مظاهر مصفا ادامه سنت شعری ملکالشعرای بهار و حمیدی بود
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در کلاس روز سه شنبه چهاردهم آبان ماه ۱۳۹۸ در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران قبل از این که مانند همیشه سراغ پاسخ به سوالات دانشجویان علاقهمند به ادبیات برود با یادآوری درگذشت همکار فقیدش، بغضش شکست و به همراه حضار یک دقیقهای به احترام دوست و همراه قدیمیاش ایستاد و فاتحهای خواند پس از آن از دانش و خدمت مظاهر مصفا گفت.
مظاهر مصفا ۷۰ سال در خدمت فرهنگ ملی ما فعالیت کرد
استاد شفیعی کدکنی در ابتدا اظهار کرد: استاد مظاهر مصفا به ظاهر یک دکتر ادبیات و یک استاد رشته ادبیات فارسی بود که در 100 سال اخیر که دانشگاه استاد ادبیات داشته، در دانشگاههای مختلف، مصادیق چنین استادی و چنین شخصیتی کم نیست اگر بگویم چندین هزار شاید اغراق نباشد؛ اما استاد مصفا امتیازات بسیار بزرگی بر همه مصادیق یک دکتر و استاد ادبیات داشت که بسیار استثنائی و نادر بود.
وی همچنین گفت: استعداد شخصی و فردی او، محیط خانوادگی او و شرایطی که برای تربیت او فراهم شده بود خود حالتی کاملا استثنائی داشته است و بعد هم تمام این 90 سال عمر را، حال بگویم 70 سال از این 90 سال عمر را شب و روز در خدمت فرهنگ ملی ما فعالیت کرد. او شاعر بزرگ تراز اول اسلوب قدما بود که واقعا در شاخه خود حداقل در نسل خود منحصر و متشخص بود.
این شاعر در ادامه افزود: به نظر من بعد از ملکالشعرای بهار که حالت استثنائی دارد و حمیدی شیرازی که در همین حال و هوا شاعر عظیمشأن و بیمانندی بودند، دکتر مصفا نیز ادامه سنت شعری این بزرگان در فرهنگ ملی ماست.
مصفا با نثر بسیار شیوا و دلانگیزی مینوشت
کدکنی درباره حالات درونی مظاهر مصفا بیان کرد: همه حالات خصوصی او خشم، نفرت، شادی و غمهایش اصیل، نجیب و ملی بود. برای من خیلی سخت است. به هر حال دانشگاه تهران استاد بسیار برجسته، ممتاز و بیمانندی را از دست داد، زبان فارسی شاعر بزرگ و تراز اولی را در نوع خود از دست داد؛ حوزه پژوهشهای شعر فارسی و ادب فارسی محقق بسیار بسیار برجستهای را از دست داد و جوانمردی و آزادگی یکی از مصادیق اجل و اتم خودش را با فقدان ایشان از دست داد.
محمدرضا شفیعی کدکنی در پایان گفت: دکتر مصفا با نثر بسیار شیوا و دلانگیزی مینوشت؛ شاید کم نوشته باشد ولی مجموعه آنچه او نوشته است حتی در حوزه نثر هم از نمونههای برجسته نثر فاخر زبان فارسی در عصر ماست. باید برای بزرگ داشت و تکریم او و معرفی فضیلتها و ارزشهای هنری او مجالسی در دانشگاه تهران تشکیل شود و صاحبنظران هرکدام گوشهای از چشمانداز پهناور خلاقیت او را بررسی کنند و حاصل آن به صورت کتابی آکادمیک تهیه و منتشر شود تا هم، اکنونیان و هم آیندگان نسبت به این استاد بزرگ معرفت هرچه بیشتری حاصل کنند.
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17522-shafiei-kadkani-9808-1.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
محمدرضا شفیعی کدکنی گفت: بعد از ملکالشعرای بهار که حالت استثنائی دارد و حمیدی که در همین حال و هوا شاعر عظیمشأن و بیمانندی بودند، دکتر مصفا ادامه سنت شعری این بزرگان در فرهنگ ملی ماست. مظاهر مصفا ادامه سنت شعری ملکالشعرای بهار و حمیدی بود
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در کلاس روز سه شنبه چهاردهم آبان ماه ۱۳۹۸ در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران قبل از این که مانند همیشه سراغ پاسخ به سوالات دانشجویان علاقهمند به ادبیات برود با یادآوری درگذشت همکار فقیدش، بغضش شکست و به همراه حضار یک دقیقهای به احترام دوست و همراه قدیمیاش ایستاد و فاتحهای خواند پس از آن از دانش و خدمت مظاهر مصفا گفت.
مظاهر مصفا ۷۰ سال در خدمت فرهنگ ملی ما فعالیت کرد
استاد شفیعی کدکنی در ابتدا اظهار کرد: استاد مظاهر مصفا به ظاهر یک دکتر ادبیات و یک استاد رشته ادبیات فارسی بود که در 100 سال اخیر که دانشگاه استاد ادبیات داشته، در دانشگاههای مختلف، مصادیق چنین استادی و چنین شخصیتی کم نیست اگر بگویم چندین هزار شاید اغراق نباشد؛ اما استاد مصفا امتیازات بسیار بزرگی بر همه مصادیق یک دکتر و استاد ادبیات داشت که بسیار استثنائی و نادر بود.
وی همچنین گفت: استعداد شخصی و فردی او، محیط خانوادگی او و شرایطی که برای تربیت او فراهم شده بود خود حالتی کاملا استثنائی داشته است و بعد هم تمام این 90 سال عمر را، حال بگویم 70 سال از این 90 سال عمر را شب و روز در خدمت فرهنگ ملی ما فعالیت کرد. او شاعر بزرگ تراز اول اسلوب قدما بود که واقعا در شاخه خود حداقل در نسل خود منحصر و متشخص بود.
این شاعر در ادامه افزود: به نظر من بعد از ملکالشعرای بهار که حالت استثنائی دارد و حمیدی شیرازی که در همین حال و هوا شاعر عظیمشأن و بیمانندی بودند، دکتر مصفا نیز ادامه سنت شعری این بزرگان در فرهنگ ملی ماست.
مصفا با نثر بسیار شیوا و دلانگیزی مینوشت
کدکنی درباره حالات درونی مظاهر مصفا بیان کرد: همه حالات خصوصی او خشم، نفرت، شادی و غمهایش اصیل، نجیب و ملی بود. برای من خیلی سخت است. به هر حال دانشگاه تهران استاد بسیار برجسته، ممتاز و بیمانندی را از دست داد، زبان فارسی شاعر بزرگ و تراز اولی را در نوع خود از دست داد؛ حوزه پژوهشهای شعر فارسی و ادب فارسی محقق بسیار بسیار برجستهای را از دست داد و جوانمردی و آزادگی یکی از مصادیق اجل و اتم خودش را با فقدان ایشان از دست داد.
محمدرضا شفیعی کدکنی در پایان گفت: دکتر مصفا با نثر بسیار شیوا و دلانگیزی مینوشت؛ شاید کم نوشته باشد ولی مجموعه آنچه او نوشته است حتی در حوزه نثر هم از نمونههای برجسته نثر فاخر زبان فارسی در عصر ماست. باید برای بزرگ داشت و تکریم او و معرفی فضیلتها و ارزشهای هنری او مجالسی در دانشگاه تهران تشکیل شود و صاحبنظران هرکدام گوشهای از چشمانداز پهناور خلاقیت او را بررسی کنند و حاصل آن به صورت کتابی آکادمیک تهیه و منتشر شود تا هم، اکنونیان و هم آیندگان نسبت به این استاد بزرگ معرفت هرچه بیشتری حاصل کنند.
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17522-shafiei-kadkani-9808-1.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
باغهای پاسارگاد و کاخهای هخامنشی
کالیری با اشاره به این که امروزه بناهای موجود در محوطه پاسارگاد به صورت جدا از هم دیده می شود، خاطرنشان کرد: نتایج کاوشهای باستان شناسی اخیر نشان میدهد که این مجموعه های به ظاهر جدا از هم، در گذشته به وسیله آبراههای متعددی به هم متصل بوده و یک باغ را تشکیل میدادند، از این رو نباید آنها را به صورت تک تک ببینیم بلکه باید آنها را به عنوان یک بدنی واحد مورد بررسی قرار دهیم، اما متأسفانه قبلاً این مجموعه به صورت بخشهای جداگانه مورد توجه باستانشناسان قرار گرفته است.
دنباله نوشتار:
http://iranboom.ir/tarikh/bastan-shenasi/5273-bagh-haye-pasargad-khakh-hekhamaneshi.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
کالیری با اشاره به این که امروزه بناهای موجود در محوطه پاسارگاد به صورت جدا از هم دیده می شود، خاطرنشان کرد: نتایج کاوشهای باستان شناسی اخیر نشان میدهد که این مجموعه های به ظاهر جدا از هم، در گذشته به وسیله آبراههای متعددی به هم متصل بوده و یک باغ را تشکیل میدادند، از این رو نباید آنها را به صورت تک تک ببینیم بلکه باید آنها را به عنوان یک بدنی واحد مورد بررسی قرار دهیم، اما متأسفانه قبلاً این مجموعه به صورت بخشهای جداگانه مورد توجه باستانشناسان قرار گرفته است.
دنباله نوشتار:
http://iranboom.ir/tarikh/bastan-shenasi/5273-bagh-haye-pasargad-khakh-hekhamaneshi.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
❎بیشترین زباله های ریخته شده در طبیعت، پسماند غذا، پوست میوه و ضایعات استخوان گوشت و مرغ و ماهی است.
❎انباشت این زباله ها در محیط های طبیعی مثل جنگل ها، هم در پوشش های گیاهی تأثیر می گذارد و هم باعث آلوده شدن محیط اطراف می شود.
❎از انباشت زباله ها در طبیعت شیرابه ای به وجود می آید که اگر به درون زمین نفوذ کند، سفره آب های زیرزمینی و چاه ها را آلوده می کند.
❎زباله های ریخته شده در طبیعت، فاسد می شوند و بوی بدی هم فراوری می کند.
❎علاوه بر زباله های خانگی، ریختن ظروف یک بارمصرف در طبیعت ضربه مهلکی بر پیکر محیط زیست وارد می کند.
@iranboom_ir
❎انباشت این زباله ها در محیط های طبیعی مثل جنگل ها، هم در پوشش های گیاهی تأثیر می گذارد و هم باعث آلوده شدن محیط اطراف می شود.
❎از انباشت زباله ها در طبیعت شیرابه ای به وجود می آید که اگر به درون زمین نفوذ کند، سفره آب های زیرزمینی و چاه ها را آلوده می کند.
❎زباله های ریخته شده در طبیعت، فاسد می شوند و بوی بدی هم فراوری می کند.
❎علاوه بر زباله های خانگی، ریختن ظروف یک بارمصرف در طبیعت ضربه مهلکی بر پیکر محیط زیست وارد می کند.
@iranboom_ir
Forwarded from ایران بوم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
كدام حیوانات در ۱۰۰ سال گذشته، منقرض شدند؟
ببرِ مازندران که با نامهای ببر خزر، ببرِ ایرانی، ببرِ هیرکانی نیز شناخته میشود، در گستره وسیعی از غرب چين تا سواحل درياى سياه شامل آسياى ميانه، قفقاز و شمال ايران زندگى میکرد و حدود نیم سده پيش در ایران منقرص شد.
@iranboom_ir
ببرِ مازندران که با نامهای ببر خزر، ببرِ ایرانی، ببرِ هیرکانی نیز شناخته میشود، در گستره وسیعی از غرب چين تا سواحل درياى سياه شامل آسياى ميانه، قفقاز و شمال ايران زندگى میکرد و حدود نیم سده پيش در ایران منقرص شد.
@iranboom_ir
💧جشن آبانگان، روز ملی پاسداشت آب💧
💦 جشن آبانگان (روز آبان از ماه آبان برابر با دهم آبان ماه در تقویم رسمی کشور)
از دیرباز نزد ایرانیان چهار آخشیج (عنصر) «آب، آتش، باد، خاک» ارزشمند بوده و ایرانیان به آن احترام فراوان میگذاشتند و برای هر کدام ستایش نامه های جداگانه داشتند.همین باور سپندیه و خردگرایانه ی ایرانی شوه ی آن بوده است که پیوسته به طبیعت احترام گذاشته و در نگهداری و پاکیزگی آن بکوشند.
نمونه ایی از این ستایش ها :
"به سرچشمه آب درود میفرستیم، به کوههايی که از بالای آنها آب جاری میشود درود میفرستیم، بر گذرگاههای آب درود میفرستیم، به دریا و دریاچهها و استخرها درود میفرستیم
اوستا/یسنای 8/بند 1و2
مهم ترین موضوع این جشن گرامیداشت آب است که در میان ایرانیان باستان از ارزش زیادی برخوردار بوده و آنرا مقدس میشمردند.
مورخان یونانی نوشته اند که ایرانیان در آب جاری خود را شستشو نمی کردند و به عبارتی آب را آلوده نمی کردند. همین موارد از متون کهن ایرانی هم برداشت می شود.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه می نویسد: «آبانماه روز دهم آن روز آبانماه است و آن عيدى است كه براى توافق دو نام آبانگان گويند و در اين روز زو پسر تهماسب بشاهى رسيد و مردمانرا بحفر انهار و تعمير آن امر كرد و در اين روز به كشورهاى هفتگانه خبر رسيد كه فريدون بيوراسب را اسير كرده و بسلطنت رسيده و مردم را امر كرده كه دوباره خانهها و اهل خود را مالك شوند و خود را كدخدا بنامند يعنى صاحب خانه و خود او نيز بخانه و خانواده خود فرمانروا شد»
بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد/آثارالباقیه عن القرون الخالیه/ترجمه اکبر داناسرشت/تهران - امیر کبیر1386/برگ 340
دکتر انوشیروانی کیهانی زاده / تاربرگ امروز در تاریخ
@iranboom_ir
💦 جشن آبانگان (روز آبان از ماه آبان برابر با دهم آبان ماه در تقویم رسمی کشور)
از دیرباز نزد ایرانیان چهار آخشیج (عنصر) «آب، آتش، باد، خاک» ارزشمند بوده و ایرانیان به آن احترام فراوان میگذاشتند و برای هر کدام ستایش نامه های جداگانه داشتند.همین باور سپندیه و خردگرایانه ی ایرانی شوه ی آن بوده است که پیوسته به طبیعت احترام گذاشته و در نگهداری و پاکیزگی آن بکوشند.
نمونه ایی از این ستایش ها :
"به سرچشمه آب درود میفرستیم، به کوههايی که از بالای آنها آب جاری میشود درود میفرستیم، بر گذرگاههای آب درود میفرستیم، به دریا و دریاچهها و استخرها درود میفرستیم
اوستا/یسنای 8/بند 1و2
مهم ترین موضوع این جشن گرامیداشت آب است که در میان ایرانیان باستان از ارزش زیادی برخوردار بوده و آنرا مقدس میشمردند.
مورخان یونانی نوشته اند که ایرانیان در آب جاری خود را شستشو نمی کردند و به عبارتی آب را آلوده نمی کردند. همین موارد از متون کهن ایرانی هم برداشت می شود.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه می نویسد: «آبانماه روز دهم آن روز آبانماه است و آن عيدى است كه براى توافق دو نام آبانگان گويند و در اين روز زو پسر تهماسب بشاهى رسيد و مردمانرا بحفر انهار و تعمير آن امر كرد و در اين روز به كشورهاى هفتگانه خبر رسيد كه فريدون بيوراسب را اسير كرده و بسلطنت رسيده و مردم را امر كرده كه دوباره خانهها و اهل خود را مالك شوند و خود را كدخدا بنامند يعنى صاحب خانه و خود او نيز بخانه و خانواده خود فرمانروا شد»
بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد/آثارالباقیه عن القرون الخالیه/ترجمه اکبر داناسرشت/تهران - امیر کبیر1386/برگ 340
دکتر انوشیروانی کیهانی زاده / تاربرگ امروز در تاریخ
@iranboom_ir
رامرود، قلعه ناشناخته در تاسوکی سیستان
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/17128-khabar-970803-tasoki.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/17128-khabar-970803-tasoki.html
@iranboom_ir
داده نگاری | مديريت پسماندهاى خانگى
با تنظيف پسماندها و كاهش رطوبت پسماندها، محيط خانه امان نظافتى دو چندان و شهرمان فضايى سالم تر را تجربه خواهد كرد.
@iranboom_ir
با تنظيف پسماندها و كاهش رطوبت پسماندها، محيط خانه امان نظافتى دو چندان و شهرمان فضايى سالم تر را تجربه خواهد كرد.
@iranboom_ir
به مناسبت سالگرد درگذشت شادروان فرانک دوانلو (۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۰ - ۱۰ آبان ماه ۱۳۹۴) - کتابشناسی بانو فرانک دوانلو
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/13175-ketab-faranak-davanlo.html
پارسی نگاشته شاهنامه فردوسی، چاپ سوم ۱۳۸۷، پژوهش و نگارش
نویسنده: فرانک دوانلو
ناشر آهنگ قلم، بنیادفرانک با همکاری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان
چاپ اول: ۱۳۸۶ - چاپ دوم: پاییز ۱۳۸۶
مشهد - ۷۹۲ صفحه
فرهنگ نامهای ایرانی، چاپ سوم،هیرمند، ۱۳۸۲، پژوهش و نگارش
نویسنده: فرانک دوانلو
ناشر: انتشارات هیرمند
چاپ: ۱۳۸۲ - ۹۳ صفحه
راهنما و نمودار شاهنامه فردوسی ـ هم دورهای کسان در دوره پیشدادیان و کیانیان، انتشارات آرتامیس،۱۳۸۸، پژوهش و نگارش
پژوهش: فرانک دوانلو
انتشارات آرتامیس - ۹۶ صفحه
سال چاپ ۱۳۸۸ - ۵۵۰۰ تومان
بانوان شاهنامه ۱ (ارنواز، شهرناز و فرانک)
گاتهای زرتشت، چاپ دوم،نوید شیراز، ۱۳۸۶، پژوهش و گردآوری
پژوهش و گردآوری: فرانک دوانلو
نشر: نوید شیراز
سال انتشار: ۱۳۸۶
رمان آن روزها رفتند، چاپ اول،ناشر مولف، 1378، نگارش.
نویسنده: فرانک دوانلو
ناشر: فرانک دوانلو - تهران
چاپ اول 1378 - 384 صفحه
بازشناخت کارهای نگارشی فرانک دوانلو:
فرهنگنامهٔ عکس ایران (ده عنوان)، چاپ دوم، 1372، فهرستنویسی، نگارش
نقشه باستانی ایران، چاپ سوم، 1376، فهرستنویسی
نگارههای پیش از تاریخ، 1376، فهرستنویسی و گزینش
منشور کورش هخامنشی، چاپ چهارم، 1376، امور اجرایی
نبشتههای فارسی باستان، 1377، امور اجرایی
رصدخانه خورشیدی نقشرستم، 1378، امور اجرایی
رصدخانه نیمروز، 1378، امور اجرایی
تخت جمشید، بنای میهنی ایرانیان و انجم همپرسگی ملی، چاپ دوم، 1379، امور اجرایی
افسانههای مردم فارسی زبان، 1380، تنظیم و امور اجرایی
کتیبههای هخامنشی، چاپ سوم، 1380، امور اجرایی
مجموعه مقالههای پژوهشهای ایرانی (شماره 1)، 1380، امور اجرایی، نگارش
سرودهایی از اوستا، چاپ دوم، 1380، امور اجرایی
نظام گاهشماری در چارتاقیهای ایران، 1380، ویراستار
نقش رستم و پاسارگاد، آرامگاه کورش هخامنشی، 1380، امور اجرایی
مجموعه مقالههای پژوهشهای ایرانی (شماره 2)، ویراستار
اوستای کهن و فرضیاتی پیرامون نجومشناسی بخشهای کهن اوستا، 1382، ویراستار
بناهای تقویمی و نجومی ایران، 1383، ویراستار
غوغای باد، امور اجرایی، 1388 ، اموراجرایی
فرمان کورش هخامنشی، 1389، ویراستار
گفتاری چند پیرامون شاهنامه و آیینهای ملی (چاپ شده در روزنامه و مجلات گوناگون)
زن در شاهنامه - فرانک دوانلو
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/309-zan-dar-shahnameh.html
آیین نکوداشت شادروان فرانک دوانلو (شاهنامهپژوه و پژوهشگر فرهنگِ ایران) برگزار شد
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/15807-nekodasht-shadravan-faranak-davanlo-9409.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/13175-ketab-faranak-davanlo.html
پارسی نگاشته شاهنامه فردوسی، چاپ سوم ۱۳۸۷، پژوهش و نگارش
نویسنده: فرانک دوانلو
ناشر آهنگ قلم، بنیادفرانک با همکاری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان
چاپ اول: ۱۳۸۶ - چاپ دوم: پاییز ۱۳۸۶
مشهد - ۷۹۲ صفحه
فرهنگ نامهای ایرانی، چاپ سوم،هیرمند، ۱۳۸۲، پژوهش و نگارش
نویسنده: فرانک دوانلو
ناشر: انتشارات هیرمند
چاپ: ۱۳۸۲ - ۹۳ صفحه
راهنما و نمودار شاهنامه فردوسی ـ هم دورهای کسان در دوره پیشدادیان و کیانیان، انتشارات آرتامیس،۱۳۸۸، پژوهش و نگارش
پژوهش: فرانک دوانلو
انتشارات آرتامیس - ۹۶ صفحه
سال چاپ ۱۳۸۸ - ۵۵۰۰ تومان
بانوان شاهنامه ۱ (ارنواز، شهرناز و فرانک)
گاتهای زرتشت، چاپ دوم،نوید شیراز، ۱۳۸۶، پژوهش و گردآوری
پژوهش و گردآوری: فرانک دوانلو
نشر: نوید شیراز
سال انتشار: ۱۳۸۶
رمان آن روزها رفتند، چاپ اول،ناشر مولف، 1378، نگارش.
نویسنده: فرانک دوانلو
ناشر: فرانک دوانلو - تهران
چاپ اول 1378 - 384 صفحه
بازشناخت کارهای نگارشی فرانک دوانلو:
فرهنگنامهٔ عکس ایران (ده عنوان)، چاپ دوم، 1372، فهرستنویسی، نگارش
نقشه باستانی ایران، چاپ سوم، 1376، فهرستنویسی
نگارههای پیش از تاریخ، 1376، فهرستنویسی و گزینش
منشور کورش هخامنشی، چاپ چهارم، 1376، امور اجرایی
نبشتههای فارسی باستان، 1377، امور اجرایی
رصدخانه خورشیدی نقشرستم، 1378، امور اجرایی
رصدخانه نیمروز، 1378، امور اجرایی
تخت جمشید، بنای میهنی ایرانیان و انجم همپرسگی ملی، چاپ دوم، 1379، امور اجرایی
افسانههای مردم فارسی زبان، 1380، تنظیم و امور اجرایی
کتیبههای هخامنشی، چاپ سوم، 1380، امور اجرایی
مجموعه مقالههای پژوهشهای ایرانی (شماره 1)، 1380، امور اجرایی، نگارش
سرودهایی از اوستا، چاپ دوم، 1380، امور اجرایی
نظام گاهشماری در چارتاقیهای ایران، 1380، ویراستار
نقش رستم و پاسارگاد، آرامگاه کورش هخامنشی، 1380، امور اجرایی
مجموعه مقالههای پژوهشهای ایرانی (شماره 2)، ویراستار
اوستای کهن و فرضیاتی پیرامون نجومشناسی بخشهای کهن اوستا، 1382، ویراستار
بناهای تقویمی و نجومی ایران، 1383، ویراستار
غوغای باد، امور اجرایی، 1388 ، اموراجرایی
فرمان کورش هخامنشی، 1389، ویراستار
گفتاری چند پیرامون شاهنامه و آیینهای ملی (چاپ شده در روزنامه و مجلات گوناگون)
زن در شاهنامه - فرانک دوانلو
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/309-zan-dar-shahnameh.html
آیین نکوداشت شادروان فرانک دوانلو (شاهنامهپژوه و پژوهشگر فرهنگِ ایران) برگزار شد
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/15807-nekodasht-shadravan-faranak-davanlo-9409.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
کامیار عابدی، منتقد ادبی: افراد کاردان اندکی برای مدیریت جوایز ادبی داریم
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17520-kamyar-abedi-2370537.html
کامیار عابدی مطرح کرد: بدترین دوره نقد شعر و ادبیات در ۴۰ سال اخیر مربوط به «الان» است
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/adabiat/17519-khabar-980621-201.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17520-kamyar-abedi-2370537.html
کامیار عابدی مطرح کرد: بدترین دوره نقد شعر و ادبیات در ۴۰ سال اخیر مربوط به «الان» است
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/adabiat/17519-khabar-980621-201.html
@iranboom_ir
ودود محمودی از شاعران و ادیبان معاصر تاجیک است
بهروز پویا
وی در 1898 در سمرقند زاده شد و در 1975 در دوشنبه وفات یافت.
وی پس از تحصیلات ابتدایی و مکتب خانه ای برای تحصیل ادبیات به مسکو رفت؛ گرچه تحصیلات را به پایان نرساند ؛ اما تسلطی به روسی پیدا کرد که حاصلش ترجمه ی آثاری از روسی به پارسی بود؛ از جمله برخی رمان های تالستوی.
وی در سال 1930 به جرم« تعلق به فرهنگ بورژاوزی ـ ارتجاعی » : یعنی فرهنگ ایرانی ! توسط [مقامات ] شوروی دستگیر و به سیبری تبعید شد . پس از آن، به درخواست خودش به جمهوری آذربایجان رفت تا برای آذری ها ، پارسی تدریس کند ؛ این بار به عنوان « جاسوس ایران » دستگیر شده و تا 1973 در حبس خانگی به سر برد.
امروز میهن پرستان تاجیک با احترام از او یاد میکنند و دیوان اشعارش را از برجسته ترین شعرهای معاصر تاجیکستان میخوانند .
دو سروده از وی میخوانیم :
سیر زرافشان
مرا که دلبر پر ناز در سمرقند است
چرا نه یاد کنم این که سر به سر قند است
همی بخارا و سمرقند بهر یک خالش
فدا شوند، بیارزد که حسن صد چند است
اگر بخارا و خجند آورند رشک، به جاست
که این دو هم از تابعات این کند است
در این زمانه، سمرقند شد پر قند
که فروغ حق امروز ، نورِ پیوند است
شکفته است به نوروز، باغ این خطه
به چند گلبن خوشبو که سخت ارزند است
مبارک است به عید گل اینچنین گلشن
که جان و دل به هوایش ، همیشه دلبند است
کنون که دورم از آن بوستان، چه کار کنم ؟
دلم به سیر زرافشان آرزومند است
پیش روی دشمنان
پیش روی دشمنان خواهم کنون جولان زدن
بر سر دشمن بخواهم تیغ چون گردان زدن
رخش رستم را بیارید این زمان و ، زین کنید
گرزها خواهم کنون چون رستم دستان زدن
بزم جمشیدی بنا سازید و جام زر کشید
خواهم اکنون باده من ، در تارم ساسان زدن
تخت و اورنگ فریدون را فرازیدم کنون
که سرود خسروانی ، خوش در این دوران زدن
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
بهروز پویا
وی در 1898 در سمرقند زاده شد و در 1975 در دوشنبه وفات یافت.
وی پس از تحصیلات ابتدایی و مکتب خانه ای برای تحصیل ادبیات به مسکو رفت؛ گرچه تحصیلات را به پایان نرساند ؛ اما تسلطی به روسی پیدا کرد که حاصلش ترجمه ی آثاری از روسی به پارسی بود؛ از جمله برخی رمان های تالستوی.
وی در سال 1930 به جرم« تعلق به فرهنگ بورژاوزی ـ ارتجاعی » : یعنی فرهنگ ایرانی ! توسط [مقامات ] شوروی دستگیر و به سیبری تبعید شد . پس از آن، به درخواست خودش به جمهوری آذربایجان رفت تا برای آذری ها ، پارسی تدریس کند ؛ این بار به عنوان « جاسوس ایران » دستگیر شده و تا 1973 در حبس خانگی به سر برد.
امروز میهن پرستان تاجیک با احترام از او یاد میکنند و دیوان اشعارش را از برجسته ترین شعرهای معاصر تاجیکستان میخوانند .
دو سروده از وی میخوانیم :
سیر زرافشان
مرا که دلبر پر ناز در سمرقند است
چرا نه یاد کنم این که سر به سر قند است
همی بخارا و سمرقند بهر یک خالش
فدا شوند، بیارزد که حسن صد چند است
اگر بخارا و خجند آورند رشک، به جاست
که این دو هم از تابعات این کند است
در این زمانه، سمرقند شد پر قند
که فروغ حق امروز ، نورِ پیوند است
شکفته است به نوروز، باغ این خطه
به چند گلبن خوشبو که سخت ارزند است
مبارک است به عید گل اینچنین گلشن
که جان و دل به هوایش ، همیشه دلبند است
کنون که دورم از آن بوستان، چه کار کنم ؟
دلم به سیر زرافشان آرزومند است
پیش روی دشمنان
پیش روی دشمنان خواهم کنون جولان زدن
بر سر دشمن بخواهم تیغ چون گردان زدن
رخش رستم را بیارید این زمان و ، زین کنید
گرزها خواهم کنون چون رستم دستان زدن
بزم جمشیدی بنا سازید و جام زر کشید
خواهم اکنون باده من ، در تارم ساسان زدن
تخت و اورنگ فریدون را فرازیدم کنون
که سرود خسروانی ، خوش در این دوران زدن
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین
www.iranboom.ir
www.iranboom.ir
نامههای گنجینه پاپیروسهای کتابخانه ملی اتریش از چگونگی مبارزه های عربها میگویند
پژوهش و ترجمه: دکتر آزاده احسانی چمبلی
"مجموعه پاپیروس های کتابخانه ملی اتریش که دارای ۱۸۰۰۰۰ پاره متن کهن میباشد، یکی از بزرگترین مجموعه های جهان در نوع خود است. این مجموعه از کلکسیون آرخدوک راینر که نوشتارهای پاپیروس، پوست، تکه سفال و کاغذ را از سال ۱۸۸۳ در مصر آغاز به گرد آوری کرده بود، متولد شده است. در۱۸ آگوست ۱۸۸۹ آرخدوک مجموعه اش را به عنوان پیشکش تولد به امپراتور فرانتس جوزف نخست بخشید.و امپراتور این مجموعه را به عنوان مجموعه ای ویژه به کتابخانه سلطنتی دربار افزود."
"همگی نوشتارهای موجود در مجموعه از مصر به دست آمده اند.این متنها گواه ۳۰۰۰ سال از تاریخ مصر میباشند که زمان فرعون ها تا دوران یونانیان و رومیها و فتح مصر بدست عربها و نیز دوران اسلامی مصررا در بر میگیرند . متون این مجموعه بر روی پاپیروس ،پوست دباغی شده،تکه های سفال ، چرم،چوب،صفحه موم،سنگ،استخوان،فلز و پارچه نوشته شده اند. زبان نوشته ها آن گروه زبانهایی را در بر میگیرد که از ۱۵۰۰ پیش از میلاد (۳۵۰۰ سال پیش) تا ۱۵۰۰ پس از میلاد (۵۰۰ سال پیش) در مصر رواج داشته اند. مجموعه دارای نوشتارهایی به خطها و زبانهای مصری میانه هیروگلیف و هیراتیک (۲۷۵ پاره)، دموتیک (نزدیک به ۲۰۰۰ پاره)، کوپتیک ( نزدیک به ۲۶۰۰۰ پاره و به همه لهجه های این زبان)، متونی ویژه ی خط و زبان طبقه اشراف و نیز دیوانی یونانی که مربوط به سالهای میان ۳۰۰ پیش از میلاد (۲۳۰۰ سال پیش) تا ۶۸۵ پس از میلاد (نزدیک به ۱۳۰۰ سال پیش) هستند،(نزدیک به ۷۰۰۰۰ پاره)،لاتین (نزدیک به ۱۶۰ پاره )، عبری (نزدیک به ۲۰۰ پاره) ، سریانی،آرامی و پهلوی یا فارسی میانه و همچنین عربی (نزدیک به ۷۵۰۰۰پاره). "
نوشتار بالا ترجمه ای است از تارنمای کتابخانه ملی اتریش که در آن از ۱۸۰۰۰۰ متن کهن که همگی از مصر به دست آمده اند سخن گفته شده است.خوشبختانه مصر به دلیل شرایط ویژه آب و هوایی، کشوریست که نگهبان بسیار خوبی برای نوشتارهای کهن بوده است و متنهای باستانی فراوانی که بر روی پوست و کاغذ و سفال و پارچه و ... نوشته شده بوده اند در مصر از میان نرفته و پایدار مانده اند. آنچه که امروزه برای ما ایرانیان مهم و در خور توجه است نوشتارهای باقی مانده از زبانهای سریانی، آرامی و پهلوی و عربی میباشند. البته نا گفته آشکار است که همگی اشیا کهن که به فرهنگ و پیشینه تاریخ بشر باز میگردند و گوشه هایی از کوشش آدمی را در راه دراز سازندگی و پیشرفت و فرهنگ سازی نشان میدهند بسیار مهم و در خور توجه هستند. اما آنچه بیشتر مورد نگرش باستانشناس و تاریخ پژوه ایرانیست مسایلیست که پیوند با تاریخ و فرهنگ ایرانزمین دارد.
بر پایه نوشته تارنمای کتابخانه ملی اتریش ، شمار نوشتار های در پیوند با ایران به ۷۵۰۰۰ پاره میرسد و البته این موضوع که این وبگاه برای نمونه ۱۶۰ متن به لاتین و ۲۰۰ متن به عبری ، یا مثلا نوشتارهای زبانهای گوناگون مصری را به تفکیک شمارش کرده و آمارشان را بیان نموده است، اما زبانهای سریانی،آرامی , پهلوی و عربی را روی هم رفته و بدون تفکیک شمارش نموده است جای بسی اندیشه و بررسی دارد.
و اما از معرفی گنجینه پاپیروسهای کتابخانه ملی اتریش بگذریم و به اصل داستان بپردازیم؛ به تازگی تارنمای "کانون پژوهش های ایران باستان " خبری را منتشر نموده است که اهمیت پژوهش در زمینه این پاپیروسها را برای تاریخدانان و باستانشناسان ایرانی صد چندان مینماید.
عنوان این خبر خود گویای درونمایه آن میباشد: " اطلاعات نوین درباره سلسله ساسانی ; درمیان نامه های تاریخی یافت شده ی مربوط به فتوحات عربها " . بر پایه گفته های این تارنما "در میان مجموعه پاپیروس های کتابخانه ملی اتریش و در میان نوشتارهای یک آرشیو ناشناخته ی (این مجموعه)، شماری از نامه ها که میتوانند به شناسایی هر چه بیشتر پیشامدهای تاریخی مربوط به تهاجم عربها به خاورمیانه (عموما ایران ) در قرن ۷ میلادی ( ۱۴۰۰ سال پیش) کمک فراونی بنماید, شناسایی شده اند. این تارنما ادامه میدهد که عربها بخش بزرگی از خاور میانه که شامل ایران و آفریقا میشد را در یک دوره زمانی بسیار کوتاه به تصرف خود در آوردند که خود موجب یک دگرگونی تاریخی گشت. و اما یک پرسش کلیدی به جای می ماند و آن این است که چگونه ارتش عربها در این دوره کوتاه زمانی توانست بسیار پیروزمندانه دو شاهنشاهی نیرومند روم شرقی و ساسانی را در هم شکند؟!"
"کمبود اطلاعات در این زمینه به کمبود منابع تاریخی در مورد این دوران باز میگردد.و نیز هیچ سند تاریخی ای درباره کارهای روزانه ارتش اعراب تا کنون در دست نبوده است. وبگاه "کانون پژوهش های ایران باستان " در ادامه میگوید :"
دنباله نوشتار:
http://iranboom.ir/tarikh/bastan-shenasi/1647-name-ganjine-papiros.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
پژوهش و ترجمه: دکتر آزاده احسانی چمبلی
"مجموعه پاپیروس های کتابخانه ملی اتریش که دارای ۱۸۰۰۰۰ پاره متن کهن میباشد، یکی از بزرگترین مجموعه های جهان در نوع خود است. این مجموعه از کلکسیون آرخدوک راینر که نوشتارهای پاپیروس، پوست، تکه سفال و کاغذ را از سال ۱۸۸۳ در مصر آغاز به گرد آوری کرده بود، متولد شده است. در۱۸ آگوست ۱۸۸۹ آرخدوک مجموعه اش را به عنوان پیشکش تولد به امپراتور فرانتس جوزف نخست بخشید.و امپراتور این مجموعه را به عنوان مجموعه ای ویژه به کتابخانه سلطنتی دربار افزود."
"همگی نوشتارهای موجود در مجموعه از مصر به دست آمده اند.این متنها گواه ۳۰۰۰ سال از تاریخ مصر میباشند که زمان فرعون ها تا دوران یونانیان و رومیها و فتح مصر بدست عربها و نیز دوران اسلامی مصررا در بر میگیرند . متون این مجموعه بر روی پاپیروس ،پوست دباغی شده،تکه های سفال ، چرم،چوب،صفحه موم،سنگ،استخوان،فلز و پارچه نوشته شده اند. زبان نوشته ها آن گروه زبانهایی را در بر میگیرد که از ۱۵۰۰ پیش از میلاد (۳۵۰۰ سال پیش) تا ۱۵۰۰ پس از میلاد (۵۰۰ سال پیش) در مصر رواج داشته اند. مجموعه دارای نوشتارهایی به خطها و زبانهای مصری میانه هیروگلیف و هیراتیک (۲۷۵ پاره)، دموتیک (نزدیک به ۲۰۰۰ پاره)، کوپتیک ( نزدیک به ۲۶۰۰۰ پاره و به همه لهجه های این زبان)، متونی ویژه ی خط و زبان طبقه اشراف و نیز دیوانی یونانی که مربوط به سالهای میان ۳۰۰ پیش از میلاد (۲۳۰۰ سال پیش) تا ۶۸۵ پس از میلاد (نزدیک به ۱۳۰۰ سال پیش) هستند،(نزدیک به ۷۰۰۰۰ پاره)،لاتین (نزدیک به ۱۶۰ پاره )، عبری (نزدیک به ۲۰۰ پاره) ، سریانی،آرامی و پهلوی یا فارسی میانه و همچنین عربی (نزدیک به ۷۵۰۰۰پاره). "
نوشتار بالا ترجمه ای است از تارنمای کتابخانه ملی اتریش که در آن از ۱۸۰۰۰۰ متن کهن که همگی از مصر به دست آمده اند سخن گفته شده است.خوشبختانه مصر به دلیل شرایط ویژه آب و هوایی، کشوریست که نگهبان بسیار خوبی برای نوشتارهای کهن بوده است و متنهای باستانی فراوانی که بر روی پوست و کاغذ و سفال و پارچه و ... نوشته شده بوده اند در مصر از میان نرفته و پایدار مانده اند. آنچه که امروزه برای ما ایرانیان مهم و در خور توجه است نوشتارهای باقی مانده از زبانهای سریانی، آرامی و پهلوی و عربی میباشند. البته نا گفته آشکار است که همگی اشیا کهن که به فرهنگ و پیشینه تاریخ بشر باز میگردند و گوشه هایی از کوشش آدمی را در راه دراز سازندگی و پیشرفت و فرهنگ سازی نشان میدهند بسیار مهم و در خور توجه هستند. اما آنچه بیشتر مورد نگرش باستانشناس و تاریخ پژوه ایرانیست مسایلیست که پیوند با تاریخ و فرهنگ ایرانزمین دارد.
بر پایه نوشته تارنمای کتابخانه ملی اتریش ، شمار نوشتار های در پیوند با ایران به ۷۵۰۰۰ پاره میرسد و البته این موضوع که این وبگاه برای نمونه ۱۶۰ متن به لاتین و ۲۰۰ متن به عبری ، یا مثلا نوشتارهای زبانهای گوناگون مصری را به تفکیک شمارش کرده و آمارشان را بیان نموده است، اما زبانهای سریانی،آرامی , پهلوی و عربی را روی هم رفته و بدون تفکیک شمارش نموده است جای بسی اندیشه و بررسی دارد.
و اما از معرفی گنجینه پاپیروسهای کتابخانه ملی اتریش بگذریم و به اصل داستان بپردازیم؛ به تازگی تارنمای "کانون پژوهش های ایران باستان " خبری را منتشر نموده است که اهمیت پژوهش در زمینه این پاپیروسها را برای تاریخدانان و باستانشناسان ایرانی صد چندان مینماید.
عنوان این خبر خود گویای درونمایه آن میباشد: " اطلاعات نوین درباره سلسله ساسانی ; درمیان نامه های تاریخی یافت شده ی مربوط به فتوحات عربها " . بر پایه گفته های این تارنما "در میان مجموعه پاپیروس های کتابخانه ملی اتریش و در میان نوشتارهای یک آرشیو ناشناخته ی (این مجموعه)، شماری از نامه ها که میتوانند به شناسایی هر چه بیشتر پیشامدهای تاریخی مربوط به تهاجم عربها به خاورمیانه (عموما ایران ) در قرن ۷ میلادی ( ۱۴۰۰ سال پیش) کمک فراونی بنماید, شناسایی شده اند. این تارنما ادامه میدهد که عربها بخش بزرگی از خاور میانه که شامل ایران و آفریقا میشد را در یک دوره زمانی بسیار کوتاه به تصرف خود در آوردند که خود موجب یک دگرگونی تاریخی گشت. و اما یک پرسش کلیدی به جای می ماند و آن این است که چگونه ارتش عربها در این دوره کوتاه زمانی توانست بسیار پیروزمندانه دو شاهنشاهی نیرومند روم شرقی و ساسانی را در هم شکند؟!"
"کمبود اطلاعات در این زمینه به کمبود منابع تاریخی در مورد این دوران باز میگردد.و نیز هیچ سند تاریخی ای درباره کارهای روزانه ارتش اعراب تا کنون در دست نبوده است. وبگاه "کانون پژوهش های ایران باستان " در ادامه میگوید :"
دنباله نوشتار:
http://iranboom.ir/tarikh/bastan-shenasi/1647-name-ganjine-papiros.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
احمد بهمنیار (احمد دهقان) ( ۹ بهمن ۱۲۶۲ - ۱۲ آبان ۱۳۳۴) ادیب، روزنامهنگار، شاعر، محقق و مصحح ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان ایران بود.
یادش گرامی باد.
دکتر احمد بهمنیار عضویت هیأت علمی دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی فعلی)، استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، دانشپژوه، معلم و ادیب، روزنامه نگار، شاعر، محقق ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان ایران است.
تأسیس مدرسه «اسلامیّه» در بم، تأسیس «روزنامه دهقان»، انتشار روزنامه «فکر آزاد» (میتوان از عنوان آن، پی به مواضع و خط مشی آن برد)، اداره مدرسه ابراهیمیّه را که بعداً با نظام و برنامه جدید وزارت معارف، «علمیّه» و «سعادت» نامیده شد، همکاری در تصحیح قوانین و تجدید تشکیلاتِ عدلیّه، تدریس در دارالفنون و دارالمعلمین عالی از مهمترین مشاغل و فعالیتهای علمی دکتر بهمنیار به شمار میآید.
بهمنیار علاوه بر مقالاتی که در جراید نگاشته، رسالات آموزشی متعددی را منتشر کردهاست. گفتنی است که از سال ۱۳۱۸ با علامه علیاکبر دهخدا در تنظیم لغتنامه همکاری داشتهاست. حاصل پنجاه و دو سال کار مداوم در عمر هفتاد و چهارساله احمد بهمنیار، آثار و تألیفاتی است که به برخی از آنها اشاره میشود:
تصحیح اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید
تصحیح التوسل الی الترسل
تصحیح تاریخ بیهق
ترجمه زیدةالتواریخ در تاریخ آل سلجوق
شرح حال صاحب بن عباد
تصحیح الأبنیه عن الحقایق الادویه
مجمعالامثال فارس - داستاننامه بهمنیاری
تاریخ ادبیات عربی در سه جلد و…
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/42138
یادش گرامی باد.
دکتر احمد بهمنیار عضویت هیأت علمی دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی فعلی)، استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، دانشپژوه، معلم و ادیب، روزنامه نگار، شاعر، محقق ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان ایران است.
تأسیس مدرسه «اسلامیّه» در بم، تأسیس «روزنامه دهقان»، انتشار روزنامه «فکر آزاد» (میتوان از عنوان آن، پی به مواضع و خط مشی آن برد)، اداره مدرسه ابراهیمیّه را که بعداً با نظام و برنامه جدید وزارت معارف، «علمیّه» و «سعادت» نامیده شد، همکاری در تصحیح قوانین و تجدید تشکیلاتِ عدلیّه، تدریس در دارالفنون و دارالمعلمین عالی از مهمترین مشاغل و فعالیتهای علمی دکتر بهمنیار به شمار میآید.
بهمنیار علاوه بر مقالاتی که در جراید نگاشته، رسالات آموزشی متعددی را منتشر کردهاست. گفتنی است که از سال ۱۳۱۸ با علامه علیاکبر دهخدا در تنظیم لغتنامه همکاری داشتهاست. حاصل پنجاه و دو سال کار مداوم در عمر هفتاد و چهارساله احمد بهمنیار، آثار و تألیفاتی است که به برخی از آنها اشاره میشود:
تصحیح اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید
تصحیح التوسل الی الترسل
تصحیح تاریخ بیهق
ترجمه زیدةالتواریخ در تاریخ آل سلجوق
شرح حال صاحب بن عباد
تصحیح الأبنیه عن الحقایق الادویه
مجمعالامثال فارس - داستاننامه بهمنیاری
تاریخ ادبیات عربی در سه جلد و…
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/42138
Telegram
ایران بوم
احمد بهمنیار (احمد دهقان) ( ۹ بهمن ۱۲۶۲ - ۱۲ آبان ۱۳۳۴) ادیب، روزنامهنگار، شاعر، محقق و مصحح ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان ایران بود.
یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
به یاد رادمرد آذربایجان (دکتر جعفر جمشیدیراد)
دکتر حمید احمدی
روزی که خبر درگذشت ناگهانیاش در ١٢ آبان ١٣٩٨ را یکی از دوستان آذری اهل تبریز به من داد،بهت و شگفتی وجودم را فرا گرفت. باورش بسیار سخت و دردآور بود. دکتر جعفر جمشیدیراد سنگر و ستون پابرجای ایرانیت در دو دهه گذشته در دانشگاه و محافل علمی تبریز و سراسر شمالغرب ایران بود. تلاشهای سرسختانه و شجاعانه او در پاسداشت میراث فرهنگی و سیاسی ایران و زبان فارسی در آن خطه زبانزد همه بود،چه استادان سابقش،چه دانشجویانش و چه دوستان و همکاران و حتی مخالفانش. جمشیدی راد هنوز در میانه راه زندگی بود که درگذشت. او تنها نگران چند محفل سازمان یافته پانترکیست فعال در آذربایجان که آزادانه تخم کین قومی و تفرقه و ادبیات نفرت را در آن دیار میپراکنند نبود. نگرانی و اندوه او بیشتر از کسانی بود که در راس رستههای سیاسی و اداری و گاه مذهبی آذربایجان به قول خودش نان و نمک ایران را میخوردند و نا آگاهانه و یا آگاهانه نمکدان میشکستند. دست اندرکاران نهادهای فرهنگی کشوری در منطقه که فعالیتهای نشریاتی و روزنامهای ایران دوستانه و ملی در آن دیار را در تنگنا و فشار گذاشته و مسئولان آن را به جرمهای گوناگون به دادگاه میکشانده و محکوم و جریمه میکردند، اما دهها نشریه و ناشران قوم گرای نفرت پراکنی را که علیه بزرگان سیاسی و ادبی ایران گذشته و امروز و علیه زبان ملی ایران دشنام میگشودند و میگشایند آزاد میگذاشته و میگذارند.
او به عنوان استاد با سابقه و برجسته علوم سیاسی دانشگاه آزاد تبریز از آنچه که آنرا بیتوجهی و سهلانگاری مقامات دانشگاهی نسبت به رخنه و حضور جریانها و افراد قومگرا و گاه تجزیهطلب در دانشگاهای منطقه میخواند، اظهار نگرانی و نا خشنودی میکرد.
قلب دکتر جمشیدی راد از فشاری در تنگنا بود که گاه عملکرد عالیترین مقامات سیاسی کشور باعث آن می شد. مقاماتی که برای بدست آوردن چند رای، با وعده های انتخاباتی و با اعلامیه های چندین و چند ماده ای خود باعث تشویق و تقویت محافل و گفتمان قوم گرا می شدند. همان هایی که بدون هرگونه مطالعه و مشورت با اهل علم و مصلحت، به شتاب دستور باز شدن رشته های زبانهای قومی در آذربایجان شرقی و کردستان را صادر کردند و کانونهای احتمالی تولید ادبیات ضد ایرانی را که میتواند در اینده سرچشمه مشکلات دشوار بر سر راه وحدت و همبستگی ملی شود، آفریدند.
دل جمشیدی راد از کار آن دست دیپلماتها و رایزنانی خون بود که از بودجه ارزی ایران حقوق میگرفتند و بجای دفاع از هویت،فرهنگ و ملیت ایرانی،به گمان خود برای جلب دوستی کشورهای محل ماموریت خود آنچنان با مقاماتشان نزدیک و همراه میشدند که نا خودآگاه گفتمان ضد ایرانی آنها را تقویت میکردند. به تولید کنندگان ادبیات نفرت و تفرقه جایزه میدادند و برایشان بزرگداشت میگرفتند.
این در حالی بود که بزرگانی چون دکتر منوچهرمرتضوی استاد و دانشمند برجسته ادبیات فارسی در دانشگاه تبریز خانه نشین شده و غریبانه در سالهای پس از انقلاب در شهر خود در می گذشتند. در همان حال «دکترها و پروفسورهای»قلابی دست پرورده باکو و دیگر محافل پان ترکیست خارج از ایران،آزادانه با انتشار اثار بی مایه خود برای آذربایجان ریشه تاریخی و گفتمان هویتی غیر ایرانی میآفریدند و در این میدان فراخ، تاخت و تاز میکردند.
جمشیدی راد دلخون از این بود که چرا هر از چند گاه برخی مقامات منصوب مذهبی استانهای آذری نشین بدون توجه به توصیه های رهبر خود در رابطه با پاسداری از زبان فارسی، با موضعگیری در برابر ایران دوستان و اتهامات بیجا به طرفداران تقویت زبان فارسی در منطقه، گفتمان قومی را تقویت میکردند. جمشیدی راد فرزند گرانمایه و راد آذربایجان بود،همان اذربایجانی که شهریار در سالهای سخت تلاش شوروی و فرقه دمکرات او را خطاب قرار داد و گفت:
«بی کس است ایران، به راه ناکسان از ره مرو!
جان به قربان تو ای جانانه اذربایجان!».
جمشیدی راد تنها نبود و نیست،هستند خیل بزرگِ راد مردان و راد زنان و جوانان آذری و دانشجویان او که در سنگر دانشگاههای استان و سایر شهرهای ایران، در کانونهای رسانه ای و در جای جای ایران زمین پرچم دفاع از ایرانیت و منافع ملی ایران را بر افراشته نگاه میدارند. راد مردان و زنانی که شهریار آنها را خطاب کرده و گفته بود:
مادر ایران ندارد چون تو فرزندی دلیر!
روز سختی چشم امید از تو دارد همچنان
جعفر جمشیدی راد در راه وطن و غم وطن زندگی خود را گذاشت.
ایران محبوب دوست داشتنی او بود و باشد که بر اساس قول پیامبر امین که گفته است «من مات فدائا للمحبوب، قد مات شهیدا»،خداوند بزرگ پاداش شهیدان راه وطن را به او بدهد و با کمک به فرزندان ایران برای پشت سر گذاشتن این «روزگار غریب»،پشرایط سخت و بحرانی و بی پناهی امروز کشور،روانش را شاد بدارد
http://iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17531-
دکتر حمید احمدی
روزی که خبر درگذشت ناگهانیاش در ١٢ آبان ١٣٩٨ را یکی از دوستان آذری اهل تبریز به من داد،بهت و شگفتی وجودم را فرا گرفت. باورش بسیار سخت و دردآور بود. دکتر جعفر جمشیدیراد سنگر و ستون پابرجای ایرانیت در دو دهه گذشته در دانشگاه و محافل علمی تبریز و سراسر شمالغرب ایران بود. تلاشهای سرسختانه و شجاعانه او در پاسداشت میراث فرهنگی و سیاسی ایران و زبان فارسی در آن خطه زبانزد همه بود،چه استادان سابقش،چه دانشجویانش و چه دوستان و همکاران و حتی مخالفانش. جمشیدی راد هنوز در میانه راه زندگی بود که درگذشت. او تنها نگران چند محفل سازمان یافته پانترکیست فعال در آذربایجان که آزادانه تخم کین قومی و تفرقه و ادبیات نفرت را در آن دیار میپراکنند نبود. نگرانی و اندوه او بیشتر از کسانی بود که در راس رستههای سیاسی و اداری و گاه مذهبی آذربایجان به قول خودش نان و نمک ایران را میخوردند و نا آگاهانه و یا آگاهانه نمکدان میشکستند. دست اندرکاران نهادهای فرهنگی کشوری در منطقه که فعالیتهای نشریاتی و روزنامهای ایران دوستانه و ملی در آن دیار را در تنگنا و فشار گذاشته و مسئولان آن را به جرمهای گوناگون به دادگاه میکشانده و محکوم و جریمه میکردند، اما دهها نشریه و ناشران قوم گرای نفرت پراکنی را که علیه بزرگان سیاسی و ادبی ایران گذشته و امروز و علیه زبان ملی ایران دشنام میگشودند و میگشایند آزاد میگذاشته و میگذارند.
او به عنوان استاد با سابقه و برجسته علوم سیاسی دانشگاه آزاد تبریز از آنچه که آنرا بیتوجهی و سهلانگاری مقامات دانشگاهی نسبت به رخنه و حضور جریانها و افراد قومگرا و گاه تجزیهطلب در دانشگاهای منطقه میخواند، اظهار نگرانی و نا خشنودی میکرد.
قلب دکتر جمشیدی راد از فشاری در تنگنا بود که گاه عملکرد عالیترین مقامات سیاسی کشور باعث آن می شد. مقاماتی که برای بدست آوردن چند رای، با وعده های انتخاباتی و با اعلامیه های چندین و چند ماده ای خود باعث تشویق و تقویت محافل و گفتمان قوم گرا می شدند. همان هایی که بدون هرگونه مطالعه و مشورت با اهل علم و مصلحت، به شتاب دستور باز شدن رشته های زبانهای قومی در آذربایجان شرقی و کردستان را صادر کردند و کانونهای احتمالی تولید ادبیات ضد ایرانی را که میتواند در اینده سرچشمه مشکلات دشوار بر سر راه وحدت و همبستگی ملی شود، آفریدند.
دل جمشیدی راد از کار آن دست دیپلماتها و رایزنانی خون بود که از بودجه ارزی ایران حقوق میگرفتند و بجای دفاع از هویت،فرهنگ و ملیت ایرانی،به گمان خود برای جلب دوستی کشورهای محل ماموریت خود آنچنان با مقاماتشان نزدیک و همراه میشدند که نا خودآگاه گفتمان ضد ایرانی آنها را تقویت میکردند. به تولید کنندگان ادبیات نفرت و تفرقه جایزه میدادند و برایشان بزرگداشت میگرفتند.
این در حالی بود که بزرگانی چون دکتر منوچهرمرتضوی استاد و دانشمند برجسته ادبیات فارسی در دانشگاه تبریز خانه نشین شده و غریبانه در سالهای پس از انقلاب در شهر خود در می گذشتند. در همان حال «دکترها و پروفسورهای»قلابی دست پرورده باکو و دیگر محافل پان ترکیست خارج از ایران،آزادانه با انتشار اثار بی مایه خود برای آذربایجان ریشه تاریخی و گفتمان هویتی غیر ایرانی میآفریدند و در این میدان فراخ، تاخت و تاز میکردند.
جمشیدی راد دلخون از این بود که چرا هر از چند گاه برخی مقامات منصوب مذهبی استانهای آذری نشین بدون توجه به توصیه های رهبر خود در رابطه با پاسداری از زبان فارسی، با موضعگیری در برابر ایران دوستان و اتهامات بیجا به طرفداران تقویت زبان فارسی در منطقه، گفتمان قومی را تقویت میکردند. جمشیدی راد فرزند گرانمایه و راد آذربایجان بود،همان اذربایجانی که شهریار در سالهای سخت تلاش شوروی و فرقه دمکرات او را خطاب قرار داد و گفت:
«بی کس است ایران، به راه ناکسان از ره مرو!
جان به قربان تو ای جانانه اذربایجان!».
جمشیدی راد تنها نبود و نیست،هستند خیل بزرگِ راد مردان و راد زنان و جوانان آذری و دانشجویان او که در سنگر دانشگاههای استان و سایر شهرهای ایران، در کانونهای رسانه ای و در جای جای ایران زمین پرچم دفاع از ایرانیت و منافع ملی ایران را بر افراشته نگاه میدارند. راد مردان و زنانی که شهریار آنها را خطاب کرده و گفته بود:
مادر ایران ندارد چون تو فرزندی دلیر!
روز سختی چشم امید از تو دارد همچنان
جعفر جمشیدی راد در راه وطن و غم وطن زندگی خود را گذاشت.
ایران محبوب دوست داشتنی او بود و باشد که بر اساس قول پیامبر امین که گفته است «من مات فدائا للمحبوب، قد مات شهیدا»،خداوند بزرگ پاداش شهیدان راه وطن را به او بدهد و با کمک به فرزندان ایران برای پشت سر گذاشتن این «روزگار غریب»،پشرایط سخت و بحرانی و بی پناهی امروز کشور،روانش را شاد بدارد
http://iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17531-
iranboom.ir
به یاد رادمرد آذربایجان (دکتر جعفر جمشیدیراد)