دیدار پیر یمگان(حکیم ابومعین ناصر بن خسروقبادیانی بلخی نامی به ناصرخسرو
آرامگاه ناصرخسرودر سمت راست تصویر وچله خانه یا مسجد،در سمت چپ تصویر است
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/15686-
@iranboom_ir
آرامگاه ناصرخسرودر سمت راست تصویر وچله خانه یا مسجد،در سمت چپ تصویر است
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/15686-
@iranboom_ir
دیدار پیر یمگان - ناصرخسرو قبادیانی
درون مزار ناصرخسرو با ضریح چوبین
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/15686-didar-pir-yemgan-mazar-naser-khosraw.html
@iranboom_ir
درون مزار ناصرخسرو با ضریح چوبین
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/15686-didar-pir-yemgan-mazar-naser-khosraw.html
@iranboom_ir
دیدار پیر یمگان (حکیم ابومعین ناصر بن خسروقبادیانی بلخی نامی به ناصرخسرو)
چله خانه یا مسجد از روبرو
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/15686-didar-pir-yemgan-mazar-naser-khosraw.html
@iranboom_ir
چله خانه یا مسجد از روبرو
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/15686-didar-pir-yemgan-mazar-naser-khosraw.html
@iranboom_ir
امروز روز بزرگداشت ابوریحان بیرونی دانشمند نامدار تاریخ است. او در ستاره شناسی، ریاضی، تاریخ، حکمت و جغرافیا مقام بالایی داشت.
@iranboom_ir
@iranboom_ir
زندگی و آثار استاد هشترودی
شهرام انصاری
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/41664
پروفسور محسن هشترودی در روز ۲۲ دیماه سال ۱۲۸۶ در شهر تبریز به دنیا آمد.
هشترودی به عنوان شاعر
پروفسور هشترودی،با اینکه متخصص در ریاضیات و غرق در آن بود، ولی از ابتدای جوانی علاقه به شعر و ادبیات فارسی داشت و گهگاهی نیز شعر میسرود و به نقد شعر نیز میپرداخت و از تأثیر علوم در ادبیات و هنر نیز سخن میگفت. دفتر شعر او به نام «سایهها» (در هفتاد صفحه) که در سال 1335 به چاپ رسیده است شامل اشعار او از سالهای 1306 و 1307 و سالهای 1332 تا 1335 میباشد. او مانند هر شاعر دیگر، به تمام معنی، مردی دردمند و دردشناس،عاطفی و رنجور است. نکته جالب این است که او که در مورد مسائل نظری علوم بیشتر گفته و کمتر نوشته و در تجربه شاعری خود، کمتر گفته و بیشتر نوشته است. بعد از سال ۳۵ دیگر شعری از او در دست نیست و به احتمال قوی به نظر میرسد،در تحول فکری، ظرف شعری را برای بیان احساس هنری و ادراک تحلیلی خود رسا نمیدید و بعد از این بیشتر به دنبال نقد شعر رفته و به بررسی و تحلیل شعر به عنوان یک «کل مجسم» و یک «خلق آزادانه و محاسبه نشده هنری»پرداخته و در جستجوی تعمیمهای تازه و مضامین نو به «مشترکات اندیشه بشری» رسیده و از این دیدگاه به «ابهام» و «ایجاز» در شعر پرداخته است. و دیگر،شعر به عنوان تزئینی احساسی و ابزار باز پس دادن هیجانات درونی مورد استفاده قرار نمیگیرد.
از جمله کتابهایی را که مورد نقد قرار داده است، «آوا» نوشته سیاوش کسرائی،«شعر انگور» اثر نادر نادرپور و «هراس» حسن هنرمندی میباشد.
همواره ذهن خلاق وی در پی طرحی نو و اندیشهای نو بود و با نویسندگانی چون صادق هدایت، جمالزاده، بزرگ علوی، صادق چوبک مراوده و دوستی داشت. او به ادب فارسی عشق میورزید به خصوص اشعار حافظ را دوست میداشت و به خیام و رباعیاتش احترام میگذاشت و از شاعران دیگر یاد میکرد. در هنگام ناراحتی و حزن، به اشعار حافظ پناه میبرد. و به این وسیله در آخرین شعرش با وام گرفتن از حافظ میگوید:
نه دین دارد نه آئین دارد این دل
مرا همواره غمگین دارد این دل
ز من پرسد که چونی، چونم ای مرگ
جگر پر درد و دل پر خونم ای مرگ
شنیدم طالبان را مینوازی
مگر من زان میان بیرونم ای مرگ
منوچهر آتشی شاعر معاصر درباره هشترودی و اشعارش مینویسد: «گهگاهی در اواخر دهه بیست و اوایل دهه سی، در هفتهنامههای تهران، در گوشه و کنار صفحات شعر و ادب به نامی برمیخوریم که رشته اصلیاش ریاضیات است، اما ضمناً عشق و علاقه خاصی به شعر و ادب فارسی دارد، او دکتر محسن هشترودی است که دل به شعر بسته، آن هم نه در حد تفنن محض، بلکه با تمامی شور و شوق و کنش و منش. وقتی او مسئولیت «کتاب هفته» را در دهه چهل قبول کرد، این مسئله نشانگر این بود که هشترودی هدفی جز اعتلای شعر، قصه، دانش روز و به طور کلی فرهنگ معاصرش را ندارد. هدفی که میخواست فرهنگ نیمهجان بعد از کوتاهی را در بستری سالم و پیشرو، به پویایی و بالندگی وا دارد. بد نیست بررسی کوتاهی درباره اشعار او بکنیم: هشترودی در عنفوان جوانی در بیست سالگی به سرودن شعر پرداخته است. من از دو دیدگاه به بررسی این اشعار میپردازم.قدمت شاعری او با توجه به نزدیکیاش، تا حدودی بر گرایشهای نیمایی، ارزشمند است. البته من قصد مقایسه شعرهای هشترودی را با اشعار نیما، عشقی و شهریار ندارم، چون او شعر را به عنوان مفری یا دریچهای برای نگاه گاه گاهی به درون خودش و به سیماهای جهان معاصرش در سایهروشن و هم، خیال و رویا میخواست و نیت و همت او بیشتر این بود که شاعران دیگر را متوجه جهان علمی مدرن کند
دکتر احمد شریفالدین از شاگردان هشترودی در مورد عشق او به فرهنگ ایران مینویسد: «وقتی هشترودی بعد از تحصیلات عالی خود در ریاضیات و شاگردی «الی کارتان» به ایران برگشت، علاقهاش به ادبیات فارسی و فلسفه بیشتر شد و همیشه به مطالعه میپرداخت. دو دفعه از او دعوت شد که برای تدریس در دانشگاههای پاریس و دانشگاه پرینستون به این کشورها برود، ولی او به علت علاقه شدیدی که به فرهنگ ایران داشت،ترجیح داد در ایران بماند و دعوت را رد کرد. بدون شک، هنگامی که او دعوتنامه را خوانده،ادبیات ایران را مخاطب قرار داده و میگفت:
گر بر کنم دل از تو و برگیرم از تو مهر
این مهر برکه افکنم این دل کجا برم؟»
زندگی وآثار پروفسور هشترودی - ۱
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/6143-
زندگی وآثار پرفسور هشترودی - ۲
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/6144-
زندگی وآثار پرفسور هشترودی - ۳
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/6145-
زندگی وآثار پرفسور هشترودی - ۴
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/6146-
زندگی وآثار پرفسور هشترودی - ۵
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/6147-
شهرام انصاری
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/41664
پروفسور محسن هشترودی در روز ۲۲ دیماه سال ۱۲۸۶ در شهر تبریز به دنیا آمد.
هشترودی به عنوان شاعر
پروفسور هشترودی،با اینکه متخصص در ریاضیات و غرق در آن بود، ولی از ابتدای جوانی علاقه به شعر و ادبیات فارسی داشت و گهگاهی نیز شعر میسرود و به نقد شعر نیز میپرداخت و از تأثیر علوم در ادبیات و هنر نیز سخن میگفت. دفتر شعر او به نام «سایهها» (در هفتاد صفحه) که در سال 1335 به چاپ رسیده است شامل اشعار او از سالهای 1306 و 1307 و سالهای 1332 تا 1335 میباشد. او مانند هر شاعر دیگر، به تمام معنی، مردی دردمند و دردشناس،عاطفی و رنجور است. نکته جالب این است که او که در مورد مسائل نظری علوم بیشتر گفته و کمتر نوشته و در تجربه شاعری خود، کمتر گفته و بیشتر نوشته است. بعد از سال ۳۵ دیگر شعری از او در دست نیست و به احتمال قوی به نظر میرسد،در تحول فکری، ظرف شعری را برای بیان احساس هنری و ادراک تحلیلی خود رسا نمیدید و بعد از این بیشتر به دنبال نقد شعر رفته و به بررسی و تحلیل شعر به عنوان یک «کل مجسم» و یک «خلق آزادانه و محاسبه نشده هنری»پرداخته و در جستجوی تعمیمهای تازه و مضامین نو به «مشترکات اندیشه بشری» رسیده و از این دیدگاه به «ابهام» و «ایجاز» در شعر پرداخته است. و دیگر،شعر به عنوان تزئینی احساسی و ابزار باز پس دادن هیجانات درونی مورد استفاده قرار نمیگیرد.
از جمله کتابهایی را که مورد نقد قرار داده است، «آوا» نوشته سیاوش کسرائی،«شعر انگور» اثر نادر نادرپور و «هراس» حسن هنرمندی میباشد.
همواره ذهن خلاق وی در پی طرحی نو و اندیشهای نو بود و با نویسندگانی چون صادق هدایت، جمالزاده، بزرگ علوی، صادق چوبک مراوده و دوستی داشت. او به ادب فارسی عشق میورزید به خصوص اشعار حافظ را دوست میداشت و به خیام و رباعیاتش احترام میگذاشت و از شاعران دیگر یاد میکرد. در هنگام ناراحتی و حزن، به اشعار حافظ پناه میبرد. و به این وسیله در آخرین شعرش با وام گرفتن از حافظ میگوید:
نه دین دارد نه آئین دارد این دل
مرا همواره غمگین دارد این دل
ز من پرسد که چونی، چونم ای مرگ
جگر پر درد و دل پر خونم ای مرگ
شنیدم طالبان را مینوازی
مگر من زان میان بیرونم ای مرگ
منوچهر آتشی شاعر معاصر درباره هشترودی و اشعارش مینویسد: «گهگاهی در اواخر دهه بیست و اوایل دهه سی، در هفتهنامههای تهران، در گوشه و کنار صفحات شعر و ادب به نامی برمیخوریم که رشته اصلیاش ریاضیات است، اما ضمناً عشق و علاقه خاصی به شعر و ادب فارسی دارد، او دکتر محسن هشترودی است که دل به شعر بسته، آن هم نه در حد تفنن محض، بلکه با تمامی شور و شوق و کنش و منش. وقتی او مسئولیت «کتاب هفته» را در دهه چهل قبول کرد، این مسئله نشانگر این بود که هشترودی هدفی جز اعتلای شعر، قصه، دانش روز و به طور کلی فرهنگ معاصرش را ندارد. هدفی که میخواست فرهنگ نیمهجان بعد از کوتاهی را در بستری سالم و پیشرو، به پویایی و بالندگی وا دارد. بد نیست بررسی کوتاهی درباره اشعار او بکنیم: هشترودی در عنفوان جوانی در بیست سالگی به سرودن شعر پرداخته است. من از دو دیدگاه به بررسی این اشعار میپردازم.قدمت شاعری او با توجه به نزدیکیاش، تا حدودی بر گرایشهای نیمایی، ارزشمند است. البته من قصد مقایسه شعرهای هشترودی را با اشعار نیما، عشقی و شهریار ندارم، چون او شعر را به عنوان مفری یا دریچهای برای نگاه گاه گاهی به درون خودش و به سیماهای جهان معاصرش در سایهروشن و هم، خیال و رویا میخواست و نیت و همت او بیشتر این بود که شاعران دیگر را متوجه جهان علمی مدرن کند
دکتر احمد شریفالدین از شاگردان هشترودی در مورد عشق او به فرهنگ ایران مینویسد: «وقتی هشترودی بعد از تحصیلات عالی خود در ریاضیات و شاگردی «الی کارتان» به ایران برگشت، علاقهاش به ادبیات فارسی و فلسفه بیشتر شد و همیشه به مطالعه میپرداخت. دو دفعه از او دعوت شد که برای تدریس در دانشگاههای پاریس و دانشگاه پرینستون به این کشورها برود، ولی او به علت علاقه شدیدی که به فرهنگ ایران داشت،ترجیح داد در ایران بماند و دعوت را رد کرد. بدون شک، هنگامی که او دعوتنامه را خوانده،ادبیات ایران را مخاطب قرار داده و میگفت:
گر بر کنم دل از تو و برگیرم از تو مهر
این مهر برکه افکنم این دل کجا برم؟»
زندگی وآثار پروفسور هشترودی - ۱
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/6143-
زندگی وآثار پرفسور هشترودی - ۲
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/6144-
زندگی وآثار پرفسور هشترودی - ۳
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/6145-
زندگی وآثار پرفسور هشترودی - ۴
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/6146-
زندگی وآثار پرفسور هشترودی - ۵
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/6147-
Telegram
ایران بوم
۱۳ شهریور ۱۳۵۵، استاد محسن هشترودی ـ ریاضیدان و از مفاخر فرهنگی ایران ـ درگذشت.
یادش گرامی.
@iranboom_ir
یادش گرامی.
@iranboom_ir
تمبرهای داخلی و خارجی با تصویر ابوریحان بیرونی.
🔹در ۱۷ سالگی با محاسبه ارتفاع خورشیدی نصف النهار، عرض جغرافیایی زمین را به دست آورد.
🔹امروز ۱۳ شهریور روز بزرگداشت اوست.
@iranboom_ir
🔹در ۱۷ سالگی با محاسبه ارتفاع خورشیدی نصف النهار، عرض جغرافیایی زمین را به دست آورد.
🔹امروز ۱۳ شهریور روز بزرگداشت اوست.
@iranboom_ir
سالروز بزرگداشت ابوریحان بیرونی...
امروز بزرگداشت دانشمند و فیلسوف بزرگ ایرانی ابوریحان بیرونی است.
ابوريحان محمد بن احمد بيروني در سیزدهم شهريور سیصد و پنجاه و دو در كاث خوارزم در روستاي بيرون به دنيا آمد. وي دانشمند بزرگ، رياضي دان، ستاره شناس، تقويم شناس و تاريخنگار و فيلسوف بزرگ ايران در قرون چهارم و پنجم بود.
بيروني را بزرگترين دانشمند خاور زمین و يكي از بزرگترين دانشمندان ايراني همه اعصار ميدانند.
دانشنامه علوم چاپ مسكو ابوريحان را دانشمند همه قرون و اعصار خوانده است. بسياري از كشور ها نام بيروني را بر دانشگاه ها و دانشكده ها و تالار هاي كتابخانه ها نهاده و لقب استاد جاويد به او داده اند.
بيروني هم دوره پورسينا بود كه در اصفهان مينشست و با يكديگر مكاتبه داشتند.
بيروني غير از پارسي بر سه زبان هندي،عربي و يوناني تسلط داشت.
آثار بيروني عبارتند از؛
تخقيق ماللهند كه راجع به مذهب و عادات و رسوم هنديان است.
قانون مسعودي كتابي در نجوم و تقويم.در اين كتاب بخشهايي مربوط به مثلثات كروي و نيز زمين و ابعاد ان و خورشيد و ماه و سيارات است.
التفهيم الوايل ضاعه التنجيم كتابي در نجوم كه به فارسي نوشته شده است.
الجواهر في معرفه الجواهر كتابي در موضوع مواد معدني و جواهرات و كاني ها.
الصيديه في الطب كتابي درباره داروهاي گياهي و خواص ان. آثار الباقيه عن القرون الخاليه اين كتاب را ميتوان نوعي تاريخ اديان دانست.
از اكتشافات و اختراعات بيروني ميتوان به چاه آرتزين، ترازوي ابوريحان بيروني كه يكي از دقيق ترين ترازو هاي تاريخ جهان است.حركت خاصه وسطي خورشيد، امكان خلاء، رصد خسوف و كسوف، تحقيق در تاسيس دولت ساساني، اطلاعات دقيق و كشف سلسله هخامنشيان،ساختن كره جغرافيايي، طرح نظرياتي درباره قاره آمريكا و غيره ابوريحان را پدر علم انسان شناسي،زمين شناسي و هند شناسي ميدانند. وي را بنيانگذار مكانيك تجربي و نجوم تجربي ميدانند. بيروني پيشگام در روان شناسي تجربي بود.
تاربرگ امروز در تاریخ
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
امروز بزرگداشت دانشمند و فیلسوف بزرگ ایرانی ابوریحان بیرونی است.
ابوريحان محمد بن احمد بيروني در سیزدهم شهريور سیصد و پنجاه و دو در كاث خوارزم در روستاي بيرون به دنيا آمد. وي دانشمند بزرگ، رياضي دان، ستاره شناس، تقويم شناس و تاريخنگار و فيلسوف بزرگ ايران در قرون چهارم و پنجم بود.
بيروني را بزرگترين دانشمند خاور زمین و يكي از بزرگترين دانشمندان ايراني همه اعصار ميدانند.
دانشنامه علوم چاپ مسكو ابوريحان را دانشمند همه قرون و اعصار خوانده است. بسياري از كشور ها نام بيروني را بر دانشگاه ها و دانشكده ها و تالار هاي كتابخانه ها نهاده و لقب استاد جاويد به او داده اند.
بيروني هم دوره پورسينا بود كه در اصفهان مينشست و با يكديگر مكاتبه داشتند.
بيروني غير از پارسي بر سه زبان هندي،عربي و يوناني تسلط داشت.
آثار بيروني عبارتند از؛
تخقيق ماللهند كه راجع به مذهب و عادات و رسوم هنديان است.
قانون مسعودي كتابي در نجوم و تقويم.در اين كتاب بخشهايي مربوط به مثلثات كروي و نيز زمين و ابعاد ان و خورشيد و ماه و سيارات است.
التفهيم الوايل ضاعه التنجيم كتابي در نجوم كه به فارسي نوشته شده است.
الجواهر في معرفه الجواهر كتابي در موضوع مواد معدني و جواهرات و كاني ها.
الصيديه في الطب كتابي درباره داروهاي گياهي و خواص ان. آثار الباقيه عن القرون الخاليه اين كتاب را ميتوان نوعي تاريخ اديان دانست.
از اكتشافات و اختراعات بيروني ميتوان به چاه آرتزين، ترازوي ابوريحان بيروني كه يكي از دقيق ترين ترازو هاي تاريخ جهان است.حركت خاصه وسطي خورشيد، امكان خلاء، رصد خسوف و كسوف، تحقيق در تاسيس دولت ساساني، اطلاعات دقيق و كشف سلسله هخامنشيان،ساختن كره جغرافيايي، طرح نظرياتي درباره قاره آمريكا و غيره ابوريحان را پدر علم انسان شناسي،زمين شناسي و هند شناسي ميدانند. وي را بنيانگذار مكانيك تجربي و نجوم تجربي ميدانند. بيروني پيشگام در روان شناسي تجربي بود.
تاربرگ امروز در تاریخ
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین
www.iranboom.ir
www.iranboom.ir
۱۳ شهریورماه در تقویم به نام روز بزرگداشت ابوریحان بیرونی است. این دانشمند، ریاضیدان، ستارهشناس، تقویمشناس و انسانشناس یکی از معروفترین مشاهیر ایران در دنیا است.
@iranboom_ir
@iranboom_ir
سیزدهم شهریورماه در تقویم به نام روز بزرگداشت ابوریحان بیرونی است. این دانشمند، ریاضیدان، ستارهشناس، تقویمشناس و انسانشناس یکی از معروفترین مشاهیر ایران در دنیا است.
@iranboom_ir
ابوریحان بیرونی (ابوریحان محمد بن احمد بیرونی زاده 14 شهریور 352، کاث، خوارزم - درگذشته 22 آذر 427، غزنین)، دانشمند بزرگ و ریاضیدان، ستارهشناس، تقویمشناس، انسانشناس، هندشناس و تاریخنگار بزرگ ایرانی در سده چهارم و پنجم هجری است. بیرونی را بزرگترین دانشمند مسلمان و یکی از بزرگترین دانشمندان ایرانی و همه اعصار میدانند. همینطور او را پدر علم انسانشناسی و هندشناسی میدانند.
تندیس چهار ستاره شناس و پزشک ایرانی و عالم بزرگ تاریخ
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/14841-tandis-4setareshenas-pezeshk.html
ابوریحان بیرونی پدر جغرافیای نوین و دانش تجربی (آزمایش)
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/3091-aboreihan-bironi-pedar-joghrafia-novin.html
ابوریحان بیرونی - دانشمند همه اعصار
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10152-aboreihan-bironi.html
سالروز بزرگداشت ابوریحان بیرونی...
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/24232
@iranboom_ir
@iranboom_ir
ابوریحان بیرونی (ابوریحان محمد بن احمد بیرونی زاده 14 شهریور 352، کاث، خوارزم - درگذشته 22 آذر 427، غزنین)، دانشمند بزرگ و ریاضیدان، ستارهشناس، تقویمشناس، انسانشناس، هندشناس و تاریخنگار بزرگ ایرانی در سده چهارم و پنجم هجری است. بیرونی را بزرگترین دانشمند مسلمان و یکی از بزرگترین دانشمندان ایرانی و همه اعصار میدانند. همینطور او را پدر علم انسانشناسی و هندشناسی میدانند.
تندیس چهار ستاره شناس و پزشک ایرانی و عالم بزرگ تاریخ
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/14841-tandis-4setareshenas-pezeshk.html
ابوریحان بیرونی پدر جغرافیای نوین و دانش تجربی (آزمایش)
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/3091-aboreihan-bironi-pedar-joghrafia-novin.html
ابوریحان بیرونی - دانشمند همه اعصار
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10152-aboreihan-bironi.html
سالروز بزرگداشت ابوریحان بیرونی...
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/24232
@iranboom_ir
گوشه ای از آثار استاد ایرج افشار
الصیدنه فیالطب (ترجمه فارسی) اثر ابوریحان بیرونی در زمینه داروشناسی کهن
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/1962-asar-ostad-iraj-afshar.html
@iranboom_ir
الصیدنه فیالطب (ترجمه فارسی) اثر ابوریحان بیرونی در زمینه داروشناسی کهن
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/1962-asar-ostad-iraj-afshar.html
@iranboom_ir
۱۴ شهریورماه، زادروز استاد بدیعالزمان فروزانفر، گرامی باد.
آرامگاه استاد بدیع الزمان فروزانفر
حرم شاه عبدالعظیم حسنی (ری)
@iranboom_ir
آرامگاه استاد بدیع الزمان فروزانفر
حرم شاه عبدالعظیم حسنی (ری)
@iranboom_ir
دکتر محقق: استاد فروزانفر ادبیات فارسی را به عنوان یک علم عرضه کرد
دکتر مهدی محقق گفت: استاد فروزانفر ادبیات فارسی را به عنوان یک علم عرضه کرد و توانست دانشکده ادبیات را به مرحلهای برساند که بزرگترین دانشمندان دنیا علاقمند به ورود به این دانشکده بودند. وی در ادامه افزود:مسرورم از اینکه این مجلس نکوداشت استاد بزرگ، کمنظیر، بلکه بینظیر مرحوم بدیعالزمان فروزانفر تشکیل شده است.
وی افزود: اگر خواسته باشیم در علم و دانش پیشرفت کنیم باید محضر استادان بزرگ را گرامی بداریم، زیرا با اهانت به علم به هیچ جایی نمیرسیم. مرحوم فروزانفر چند نسل را تربیت کرد.
محقق تصریح کرد: در سال 1355 بزرگداشت «جلالالدین همایی» در تالار فردوسی برگزار شد که مرحوم همایی در آن دوران 4 یا 5 سالی بود که از منزل خارج نمیشد، اما خودش نیز باور نمیکرد چنین مجلسی برایش برگزار کردند. ایشان وقتی وارد مراسم شدند، به این طرف و آن طرف نگاه میکرد و میگفت، خدا خیرتان بدهد.
وی افزود: در همان مجلس رئیس دانشگاه دست استاد جلالالدین همایی را بوسید و شاگردان دارالفنون نیز به دستان همایی بوسه میزدند. خوشبختانه توفیق داشتم 10 سال رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی باشم و طی این مدت از 106 نفر از مفاخر کشور تکریم کنیم که یکی از آنها مرحوم فروزانفر بود.
این استاد برجسته با اشاره به کتاب زندگینامه و آثار بدیعالزمان فروزانفر و همچنین بزرگداشت وی در بشرویه افزود: برای این بزرگداشت از تهران به بشرویه رفتیم، نکته جالب این بود که اهالی بشرویه خانههای خود را تخلیه کرده بودند و به منزل خویشاوندانشان رفته بودند. منازل و اتومبیلهای خود را در اختیار مردم قرار داده بودند. ما هم به منزل یکی از ساکنین بشرویه رفتیم.
وی افزود: مرحوم فروزانفر تحصیلات ابتدایی خود را در بشرویه با علوم حوزوی آغاز کرد و با حافظه قویای که داشت،در مدت کوتاهی به ادبیات فارسی، عربی و علوم اسلامی مسلط شد، اما او با این حال همواره خود را دانشجو میدانست. وقتی به مقام استادی نایل شد آموختن علم را متوقف نکرد. مرحوم فروزانفر در عین حال که استاد دانشگاه تهران بود در خدمت میرزا طاهر تنکابنی قانون ابن سینا را میخواند. این نکته آموزنده است زیرا کمتر استادی را میبینیم که دانشجو است. این مهم نشان میدهد که شوق علم در ذات او بود.
وی در پایان خاطرنشان کرد: مایه تاسف است که در مملکت ما اگر کسی مثل فروزانفر از دنیا میرود، عنوان میکنند، جانشینی ندارد. این اقرار به خفت یک جامعه است، در حالی که سنت اسلامی کشورما این بوده که اگر استادی 30 سال زحمت کشیده و به درجهای از علم رسیده باید 20 سال را به شاگرد درس بدهد و 10 سال بعد را هم شاگرد در کنارش فعالیت کند.
غلامحسین مراقبی اظهار داشت: آثار استاد فروزانفر و انتشار آن به حدود 40 یا 50 سال پیش از سوی دانشگاه تهران باز میگردد، اما در حال حاضر شیوههای نگارش دگرگون شده است، از این رو بر آن شدیم تا کنار هم آییم و از کارشناسان برجسته استفاده کرده و آثار را بررسی کنیم چرا که متاسفانه کتابسازی بر اساس آثار ایشان بسیار است.
به گفته وی، در کنار وکیل خانوادگی و خانواده مرحوم فروزانفر و هیات امنا کار را آغاز کردیم و بنا شد سالانه 5 جایزه به برترینها اعطا کنیم.
مراقبی با تاکید بر اینکه زبان فارسی در درازنای تاریخ مورد تعارض فرمانروایان بوده و مغفول مانده است و اجازه خودنمایی نداشت، بیان کرد: با تمام موارد یادشده، زبان فارسی رشد چشمگیری داشت و هیچ زبانی ویژگیهای زبان فارسی را ندارد.
توفیق سبحانی اظهار داشت: جملهای را از استاد مهدوی دامغانی شنیدهام و آن اینکه ایشان میگفت: "فروزانفر مردی است که هنوز آسمان دانشگاه تهران بر سر چون اویی سایه نینداخته است".
وی گفت: افتخارم این است که سالها در خدمت استاد مهدی محقق بودم و از ایشان و استاد شفیعی کدکنی موارد بسیاری را در مورد مرحوم فروزانفر شنیدهام.
میرجلال الدین کزازی نویسنده، مترجم و پژوهشگر با اشاره به سخنان استاد مهدی محقق و اینکه آنچه من میتوانم به سخنان استاد محقق بیفزایم، این است که از دید من استاد فروزانفر، از جمله سوختگان بود، تصریح کرد: همه مردم در سه رده جای میگیرند؛ اول، بسیاری از خاماناند، یعنی خام هستند و خام میزیند و خام از جهان می روند. دوم، اندکی از پختگاناند. سوم، گروهی که بسیار کم شمارند، از سوختگاناند.
سخنی دیگر که نقض آن است که پیر هژیر نیشابور هنگامی که مولانا را پدرش دید که به آسیای کبیر میرفتند، گفت "این کودک را گرامی بدار چراکه دیری نمیپاید که او در زمره سوختگان قرار میگیرد؛ آتش در سوخته زدن کار خرد و خام و سوخته است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/11080-ostad-forozanfar.html
@iranboom_ir
دکتر مهدی محقق گفت: استاد فروزانفر ادبیات فارسی را به عنوان یک علم عرضه کرد و توانست دانشکده ادبیات را به مرحلهای برساند که بزرگترین دانشمندان دنیا علاقمند به ورود به این دانشکده بودند. وی در ادامه افزود:مسرورم از اینکه این مجلس نکوداشت استاد بزرگ، کمنظیر، بلکه بینظیر مرحوم بدیعالزمان فروزانفر تشکیل شده است.
وی افزود: اگر خواسته باشیم در علم و دانش پیشرفت کنیم باید محضر استادان بزرگ را گرامی بداریم، زیرا با اهانت به علم به هیچ جایی نمیرسیم. مرحوم فروزانفر چند نسل را تربیت کرد.
محقق تصریح کرد: در سال 1355 بزرگداشت «جلالالدین همایی» در تالار فردوسی برگزار شد که مرحوم همایی در آن دوران 4 یا 5 سالی بود که از منزل خارج نمیشد، اما خودش نیز باور نمیکرد چنین مجلسی برایش برگزار کردند. ایشان وقتی وارد مراسم شدند، به این طرف و آن طرف نگاه میکرد و میگفت، خدا خیرتان بدهد.
وی افزود: در همان مجلس رئیس دانشگاه دست استاد جلالالدین همایی را بوسید و شاگردان دارالفنون نیز به دستان همایی بوسه میزدند. خوشبختانه توفیق داشتم 10 سال رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی باشم و طی این مدت از 106 نفر از مفاخر کشور تکریم کنیم که یکی از آنها مرحوم فروزانفر بود.
این استاد برجسته با اشاره به کتاب زندگینامه و آثار بدیعالزمان فروزانفر و همچنین بزرگداشت وی در بشرویه افزود: برای این بزرگداشت از تهران به بشرویه رفتیم، نکته جالب این بود که اهالی بشرویه خانههای خود را تخلیه کرده بودند و به منزل خویشاوندانشان رفته بودند. منازل و اتومبیلهای خود را در اختیار مردم قرار داده بودند. ما هم به منزل یکی از ساکنین بشرویه رفتیم.
وی افزود: مرحوم فروزانفر تحصیلات ابتدایی خود را در بشرویه با علوم حوزوی آغاز کرد و با حافظه قویای که داشت،در مدت کوتاهی به ادبیات فارسی، عربی و علوم اسلامی مسلط شد، اما او با این حال همواره خود را دانشجو میدانست. وقتی به مقام استادی نایل شد آموختن علم را متوقف نکرد. مرحوم فروزانفر در عین حال که استاد دانشگاه تهران بود در خدمت میرزا طاهر تنکابنی قانون ابن سینا را میخواند. این نکته آموزنده است زیرا کمتر استادی را میبینیم که دانشجو است. این مهم نشان میدهد که شوق علم در ذات او بود.
وی در پایان خاطرنشان کرد: مایه تاسف است که در مملکت ما اگر کسی مثل فروزانفر از دنیا میرود، عنوان میکنند، جانشینی ندارد. این اقرار به خفت یک جامعه است، در حالی که سنت اسلامی کشورما این بوده که اگر استادی 30 سال زحمت کشیده و به درجهای از علم رسیده باید 20 سال را به شاگرد درس بدهد و 10 سال بعد را هم شاگرد در کنارش فعالیت کند.
غلامحسین مراقبی اظهار داشت: آثار استاد فروزانفر و انتشار آن به حدود 40 یا 50 سال پیش از سوی دانشگاه تهران باز میگردد، اما در حال حاضر شیوههای نگارش دگرگون شده است، از این رو بر آن شدیم تا کنار هم آییم و از کارشناسان برجسته استفاده کرده و آثار را بررسی کنیم چرا که متاسفانه کتابسازی بر اساس آثار ایشان بسیار است.
به گفته وی، در کنار وکیل خانوادگی و خانواده مرحوم فروزانفر و هیات امنا کار را آغاز کردیم و بنا شد سالانه 5 جایزه به برترینها اعطا کنیم.
مراقبی با تاکید بر اینکه زبان فارسی در درازنای تاریخ مورد تعارض فرمانروایان بوده و مغفول مانده است و اجازه خودنمایی نداشت، بیان کرد: با تمام موارد یادشده، زبان فارسی رشد چشمگیری داشت و هیچ زبانی ویژگیهای زبان فارسی را ندارد.
توفیق سبحانی اظهار داشت: جملهای را از استاد مهدوی دامغانی شنیدهام و آن اینکه ایشان میگفت: "فروزانفر مردی است که هنوز آسمان دانشگاه تهران بر سر چون اویی سایه نینداخته است".
وی گفت: افتخارم این است که سالها در خدمت استاد مهدی محقق بودم و از ایشان و استاد شفیعی کدکنی موارد بسیاری را در مورد مرحوم فروزانفر شنیدهام.
میرجلال الدین کزازی نویسنده، مترجم و پژوهشگر با اشاره به سخنان استاد مهدی محقق و اینکه آنچه من میتوانم به سخنان استاد محقق بیفزایم، این است که از دید من استاد فروزانفر، از جمله سوختگان بود، تصریح کرد: همه مردم در سه رده جای میگیرند؛ اول، بسیاری از خاماناند، یعنی خام هستند و خام میزیند و خام از جهان می روند. دوم، اندکی از پختگاناند. سوم، گروهی که بسیار کم شمارند، از سوختگاناند.
سخنی دیگر که نقض آن است که پیر هژیر نیشابور هنگامی که مولانا را پدرش دید که به آسیای کبیر میرفتند، گفت "این کودک را گرامی بدار چراکه دیری نمیپاید که او در زمره سوختگان قرار میگیرد؛ آتش در سوخته زدن کار خرد و خام و سوخته است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/11080-ostad-forozanfar.html
@iranboom_ir
طبع شعری فروزانفر - فروزانفر به روایت محقق
فروزانفر زندگی هر یک از شعرا را از گفتۀ خود آنان استفاده میکرد و چهرۀ ادبی آنان را بر پایۀ اشعار خودشان ترسیم مینمود در حالی که تذکرهنویسان پیشین فقط با جملاتی اغراقآمیز همچون «یکهسوار میدان بلاغت» و «ستارۀ درخشان آسمان سخن» توصیف میکردند. فروزانفر مآخذ حدیث و قصص مثنوی را بر پایۀ منابع معتبر طی دو کتاب ارزشمند به اهل علم عرضه کرد و پس از آن به شرح مثنوی شریف پرداخت که عمر او فقط به نگارش سه جلد از آن وفا کرد. او پیش از این احوال و آثار مولانا را در کتابی مستقل معرفی کرد و به جنبههای مختلف زندگی آن شاعر گرانمایه پرداخته بود و نیز کتاب فیه مافیه اثر منثور او را هم با تصحیح انتقادی خود به اهل علم عرضه کرده و با نشر ترجمهای فارسی از رسالۀ قشیریه راه دسترسی دانشجویان را به مباحث عرفانی و اصطلاحات آن هموار ساخت. تصحیح دیوان شمس در شش مجلد از کوششهای کمنظیر او بود که با آن مطالعات مولویشناسی برای اهل علم آسان گردید و بسیاری از مولویشناسان توانستند با استفاده از آن بیش از پیش با افکار مولوی آشنا گردند. فروزانفر از ذوق شعری برخوردار بود چنانکه در قصیدهای که در مرثیۀ میرزامحمدخان قزوینی سروده گفته است:
آن محمد نام محمودالسیر کز روی طبع
داشت استغنای سلمانی و صدق بوذری
خواند قزوین را خراسانی دگر خاورشناس
چون از آنجا شد پدید این آفتاب خاوری
در پایان میتوان نتیجه گرفت که بدیعالزمان فروزانفر نه تنها استادی توانا و چیرهدست در ادب فارسی و عربی و تاریخ اسلام و ایران بود بلکه پژوهشگری نستوه بود که آثار علمی او روشنگر فرهنگ و ادب کشور ایران به شمار میرود و شاگردان و شاگردانِ شاگردان او که شمار آنان از هزار متجاوز است هم اکنون چراغ فرهنگ و ادب را در سراسر کشور روشن نگاه داشتهاند و امید است که آنان روش علمی و کوشش خستگیناپذیر او را سرمشق و اسوه خود قرار دهند.
فروزانفر در سال 1346 بازنشسته شد، در حالی که توانایی کامل برای تدریس داشت. این بازنشستگی نابهنگام او را بسیار متأثر ساخت و در اعتراض به این امر دکتر صدیق اعلم در مجلس سنا گفت: «مگر استاد میخواهد به گود زورخانه برود که او را در توانایی کامل برای تعلیم و تدریس کنار میگذارند.» در هر حال او در سال 1349 با عارضه سکته قلبی جان به جانآفرین تسلیم کرد.
در سال 1383 بزرگان شهر بشرویه- زادگاه استاد- برای او مجلس بزرگداشت برپا داشتند. از ویژگیهای این بزرگداشت این که مردم خانه و خودروی خود را رها کردند و در اختیار مهمانان گذاشتند و این مهماننوازی همشهریان استاد هرگز فراموش نمیشود.در بهمن ماه 1386 مراسم بزرگداشتی برای فروزانفر در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار گردید و بزرگداشت نامه شماره 88 که حاوی شرححال و آثار و تصویرهایی از استاد بود به حاضران آن مراسم تقدیم گردید و شاگردان بسیاری از او به ذکر محامد و مناقب او پرداختند و یاد آن استاد یگانه زبان و ادب فارسی را گرامی داشتند.
http://iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5907-forozanfar-mohaghegh.html
@iranboom_ir
فروزانفر زندگی هر یک از شعرا را از گفتۀ خود آنان استفاده میکرد و چهرۀ ادبی آنان را بر پایۀ اشعار خودشان ترسیم مینمود در حالی که تذکرهنویسان پیشین فقط با جملاتی اغراقآمیز همچون «یکهسوار میدان بلاغت» و «ستارۀ درخشان آسمان سخن» توصیف میکردند. فروزانفر مآخذ حدیث و قصص مثنوی را بر پایۀ منابع معتبر طی دو کتاب ارزشمند به اهل علم عرضه کرد و پس از آن به شرح مثنوی شریف پرداخت که عمر او فقط به نگارش سه جلد از آن وفا کرد. او پیش از این احوال و آثار مولانا را در کتابی مستقل معرفی کرد و به جنبههای مختلف زندگی آن شاعر گرانمایه پرداخته بود و نیز کتاب فیه مافیه اثر منثور او را هم با تصحیح انتقادی خود به اهل علم عرضه کرده و با نشر ترجمهای فارسی از رسالۀ قشیریه راه دسترسی دانشجویان را به مباحث عرفانی و اصطلاحات آن هموار ساخت. تصحیح دیوان شمس در شش مجلد از کوششهای کمنظیر او بود که با آن مطالعات مولویشناسی برای اهل علم آسان گردید و بسیاری از مولویشناسان توانستند با استفاده از آن بیش از پیش با افکار مولوی آشنا گردند. فروزانفر از ذوق شعری برخوردار بود چنانکه در قصیدهای که در مرثیۀ میرزامحمدخان قزوینی سروده گفته است:
آن محمد نام محمودالسیر کز روی طبع
داشت استغنای سلمانی و صدق بوذری
خواند قزوین را خراسانی دگر خاورشناس
چون از آنجا شد پدید این آفتاب خاوری
در پایان میتوان نتیجه گرفت که بدیعالزمان فروزانفر نه تنها استادی توانا و چیرهدست در ادب فارسی و عربی و تاریخ اسلام و ایران بود بلکه پژوهشگری نستوه بود که آثار علمی او روشنگر فرهنگ و ادب کشور ایران به شمار میرود و شاگردان و شاگردانِ شاگردان او که شمار آنان از هزار متجاوز است هم اکنون چراغ فرهنگ و ادب را در سراسر کشور روشن نگاه داشتهاند و امید است که آنان روش علمی و کوشش خستگیناپذیر او را سرمشق و اسوه خود قرار دهند.
فروزانفر در سال 1346 بازنشسته شد، در حالی که توانایی کامل برای تدریس داشت. این بازنشستگی نابهنگام او را بسیار متأثر ساخت و در اعتراض به این امر دکتر صدیق اعلم در مجلس سنا گفت: «مگر استاد میخواهد به گود زورخانه برود که او را در توانایی کامل برای تعلیم و تدریس کنار میگذارند.» در هر حال او در سال 1349 با عارضه سکته قلبی جان به جانآفرین تسلیم کرد.
در سال 1383 بزرگان شهر بشرویه- زادگاه استاد- برای او مجلس بزرگداشت برپا داشتند. از ویژگیهای این بزرگداشت این که مردم خانه و خودروی خود را رها کردند و در اختیار مهمانان گذاشتند و این مهماننوازی همشهریان استاد هرگز فراموش نمیشود.در بهمن ماه 1386 مراسم بزرگداشتی برای فروزانفر در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار گردید و بزرگداشت نامه شماره 88 که حاوی شرححال و آثار و تصویرهایی از استاد بود به حاضران آن مراسم تقدیم گردید و شاگردان بسیاری از او به ذکر محامد و مناقب او پرداختند و یاد آن استاد یگانه زبان و ادب فارسی را گرامی داشتند.
http://iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5907-forozanfar-mohaghegh.html
@iranboom_ir
آشنایی با یک کتاب دربارۀ وحدت دوبارۀ تیره های ایرانی
نهضت پان ایرانیسم و رستاخیز کردان آن سوی مرز
نوشتۀ : دکتر هوشنگ طالع
چاپ سوم : ۱۳۹۳
۲۹۷ صفحه – ۲۸۰۰۰۰ تومان
ناشر : انتشارات سمرقند – تلفن : ۸۸۳۱۴۶۱۲ – ۰۲۱
دکتر هوشنگ طالع ، پژوهشگر معاصر در این کتاب تاریخچه ای از مبارزات تیره ی آریایی کرد با دولت عثمانی و استعمارگران انگلیسی به دست داده است .
برای آشنایی بیشتر با این کتاب روی پیوند زیر کلیک کنید :
http://iranchehr.com/?p=11010
@iranboom_ir
نهضت پان ایرانیسم و رستاخیز کردان آن سوی مرز
نوشتۀ : دکتر هوشنگ طالع
چاپ سوم : ۱۳۹۳
۲۹۷ صفحه – ۲۸۰۰۰۰ تومان
ناشر : انتشارات سمرقند – تلفن : ۸۸۳۱۴۶۱۲ – ۰۲۱
دکتر هوشنگ طالع ، پژوهشگر معاصر در این کتاب تاریخچه ای از مبارزات تیره ی آریایی کرد با دولت عثمانی و استعمارگران انگلیسی به دست داده است .
برای آشنایی بیشتر با این کتاب روی پیوند زیر کلیک کنید :
http://iranchehr.com/?p=11010
@iranboom_ir
گرامی باد ، پانزدهم شهریور، روز تاسیس مکتب پان ایرانیسم
پانزدهم شهریور ۱۳۲۰، در گاهشمار سیاسی ایران معاصر روزی بزرگ است ؛ این همان روزی است که گروهی از نوجوانان و جوانان میهن پرست ایرانی، با پرتاب سنگ به تانک ها و زره پوش های ارتش های متفقین ، ناخشنودی خود از اشغال ایران را نشان دادند . پرتاب آن سنگ ها زنده بودن ایران و ایرانی را به اشغالگران نشان داد و سرآغاز کوشش هایی بود که برای نزدیک به هشت دهه مقاومت گروهی از ایران پرستان ، در برابر بیگانگان استعمارگر و عوامل وطن فروش آنها را به نمایش گذاشت .
برای خواندن مطلبی در این باره روی تصویر زیر کلیک کنید :
http://iranchehr.com/?p=11014
@iranboom_ir
پانزدهم شهریور ۱۳۲۰، در گاهشمار سیاسی ایران معاصر روزی بزرگ است ؛ این همان روزی است که گروهی از نوجوانان و جوانان میهن پرست ایرانی، با پرتاب سنگ به تانک ها و زره پوش های ارتش های متفقین ، ناخشنودی خود از اشغال ایران را نشان دادند . پرتاب آن سنگ ها زنده بودن ایران و ایرانی را به اشغالگران نشان داد و سرآغاز کوشش هایی بود که برای نزدیک به هشت دهه مقاومت گروهی از ایران پرستان ، در برابر بیگانگان استعمارگر و عوامل وطن فروش آنها را به نمایش گذاشت .
برای خواندن مطلبی در این باره روی تصویر زیر کلیک کنید :
http://iranchehr.com/?p=11014
@iranboom_ir
چرا سرستون تاریخی در شیراز رها شده است؟
https://www.isna.ir/news/1403053020493/
آرامگاه «اردشیر سوم» هخامنشی نَم کشیده است!
https://www.isna.ir/news/1403060905215/
آغاز انتشار شاهنامۀ نوبخت
سرودۀ : حبیب الله نوبخت
به کوشش : دکتر هوشنگ طالع
جلد یکم – ۲۷۱ صفحه – ۲۰۰۰۰۰ تومان
چاپ اول : ۱۴۰۳
ناشر : انتشارات سمرقند – فروش تلفنی : ۰۹۱۲۷۳۳۴۲۶۶
http://iranchehr.com/?p=13763
صد و شصت و سومین شماره بخارا منتشر شد
https://bukharamag.com/1403.06.27042.html
سرنخی از ایران در گنجینه وایکینگها!
تصاویر روی این ظرف به مفاهیم مربوط به «مزدیسنا»، آیین دوران شاهنشاهی ساسانیان اشاره دارد. همچنین نتایج بررسیهای علمی نشان میدهد نقرهای که این ظرف با استفاده از آن ساخته شده است از معدنی استخراج شده است که در ایران واقع شده است.
https://www.isna.ir/news/1403061207371/
ترجمه روایت سغدی داستان رستم
http://mahmoudafshar.ir/?p=7192
تهی کردن شاهنامه از معنا / جواد رنجبر درخشی لر
https://shahnamehpajohan.ir/%d8%aa%d9%87%db%8c-%da%a9%d8%b1%d8%af%d9%86-%d8%b4%d8%a7%d9%87%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a7%d8%b2-%d9%85%d8%b9%d9%86%d8%a7-%d8%ac%d9%88%d8%a7%d8%af-%d8%b1%d9%86%d8%ac%d8%a8%d8%b1-%d8%af%d8%b1/
نگاهی به پرونده هگمتانه به عنوان میراث ثبت شده در فهرست یونسکو
https://www.mehrnews.com/news/6178011/
تهیه پرونده ثبت جهانی مسجد جامع ورامین
https://www.mehrnews.com/news/6216177/
نامه فعالان میراث فرهنگی به وزیر میراث: تخریب ورودی شهر زیرزمینی نوشآباد برای ساخت آمفی تئاتر
https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1524823
شکست معماری جدید در نبرد با غول گرما/خانه های قدیم رویین تن بودند
https://www.mehrnews.com/news/6214471/
ماجرای تخریب دوباره جنگل الیمالات چه بود؟
https://www.isna.ir/news/1403061307761/
فرمان عزل
http://iranchehr.com/?p=13769
آغاز کاوش در «سیلک» با هزاران سال راز سر به مُهر
https://www.isna.ir/news/1403061006197/
جاده کشی در حریم درجه یک شهر باستانی دارابگرد
https://www.yjc.ir/fa/news/8807989/
یک میلیون نسخه از میراث مکتوب جهان فارسی است
https://mirasmaktoob.com/%db%8c%da%a9-%d9%85%db%8c%d9%84%db%8c%d9%88%d9%86-%d9%86%d8%b3%d8%ae%d9%87-%d8%a7%d8%b2-%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%a7%d8%ab-%d9%85%da%a9%d8%aa%d9%88%d8%a8-%d8%ac%d9%87%d8%a7%d9%86-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3/
حزب چپ ایران و اصرار بر تطهیر استالین در تاسیس فرقۀ دموکرات
http://iranchehr.com/?p=13649
سردر عمارت قاجاری در بافت تاریخی تهران مخدوش شد
https://www.isna.ir/news/1403060804945/
آبانبارهای شهر میراث جهانی یزد یا زبالهدانی؟
https://www.isna.ir/news/1403061106461/
اشیای موزهای چگونه مستند می شوند؟/مقایسه موزه ملی و ملک
https://www.mehrnews.com/news/6180538/
ویزا بین ایران و تاجیکستان لغو شد اما پرواز کم و گران است!
https://www.isna.ir/news/1403061005947/
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
https://www.isna.ir/news/1403053020493/
آرامگاه «اردشیر سوم» هخامنشی نَم کشیده است!
https://www.isna.ir/news/1403060905215/
آغاز انتشار شاهنامۀ نوبخت
سرودۀ : حبیب الله نوبخت
به کوشش : دکتر هوشنگ طالع
جلد یکم – ۲۷۱ صفحه – ۲۰۰۰۰۰ تومان
چاپ اول : ۱۴۰۳
ناشر : انتشارات سمرقند – فروش تلفنی : ۰۹۱۲۷۳۳۴۲۶۶
http://iranchehr.com/?p=13763
صد و شصت و سومین شماره بخارا منتشر شد
https://bukharamag.com/1403.06.27042.html
سرنخی از ایران در گنجینه وایکینگها!
تصاویر روی این ظرف به مفاهیم مربوط به «مزدیسنا»، آیین دوران شاهنشاهی ساسانیان اشاره دارد. همچنین نتایج بررسیهای علمی نشان میدهد نقرهای که این ظرف با استفاده از آن ساخته شده است از معدنی استخراج شده است که در ایران واقع شده است.
https://www.isna.ir/news/1403061207371/
ترجمه روایت سغدی داستان رستم
http://mahmoudafshar.ir/?p=7192
تهی کردن شاهنامه از معنا / جواد رنجبر درخشی لر
https://shahnamehpajohan.ir/%d8%aa%d9%87%db%8c-%da%a9%d8%b1%d8%af%d9%86-%d8%b4%d8%a7%d9%87%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a7%d8%b2-%d9%85%d8%b9%d9%86%d8%a7-%d8%ac%d9%88%d8%a7%d8%af-%d8%b1%d9%86%d8%ac%d8%a8%d8%b1-%d8%af%d8%b1/
نگاهی به پرونده هگمتانه به عنوان میراث ثبت شده در فهرست یونسکو
https://www.mehrnews.com/news/6178011/
تهیه پرونده ثبت جهانی مسجد جامع ورامین
https://www.mehrnews.com/news/6216177/
نامه فعالان میراث فرهنگی به وزیر میراث: تخریب ورودی شهر زیرزمینی نوشآباد برای ساخت آمفی تئاتر
https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1524823
شکست معماری جدید در نبرد با غول گرما/خانه های قدیم رویین تن بودند
https://www.mehrnews.com/news/6214471/
ماجرای تخریب دوباره جنگل الیمالات چه بود؟
https://www.isna.ir/news/1403061307761/
فرمان عزل
http://iranchehr.com/?p=13769
آغاز کاوش در «سیلک» با هزاران سال راز سر به مُهر
https://www.isna.ir/news/1403061006197/
جاده کشی در حریم درجه یک شهر باستانی دارابگرد
https://www.yjc.ir/fa/news/8807989/
یک میلیون نسخه از میراث مکتوب جهان فارسی است
https://mirasmaktoob.com/%db%8c%da%a9-%d9%85%db%8c%d9%84%db%8c%d9%88%d9%86-%d9%86%d8%b3%d8%ae%d9%87-%d8%a7%d8%b2-%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%a7%d8%ab-%d9%85%da%a9%d8%aa%d9%88%d8%a8-%d8%ac%d9%87%d8%a7%d9%86-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3/
حزب چپ ایران و اصرار بر تطهیر استالین در تاسیس فرقۀ دموکرات
http://iranchehr.com/?p=13649
سردر عمارت قاجاری در بافت تاریخی تهران مخدوش شد
https://www.isna.ir/news/1403060804945/
آبانبارهای شهر میراث جهانی یزد یا زبالهدانی؟
https://www.isna.ir/news/1403061106461/
اشیای موزهای چگونه مستند می شوند؟/مقایسه موزه ملی و ملک
https://www.mehrnews.com/news/6180538/
ویزا بین ایران و تاجیکستان لغو شد اما پرواز کم و گران است!
https://www.isna.ir/news/1403061005947/
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
بار دیگر ، پانزدهم شهریور ، سالروز بنیادگذاری مکتب پان ایرانیسم
نوشته ی : عقاب علی احمدی
پانزدهم شهریور امسال ، هفتاد و پنج سال از روزی می گذرد که در گرماگرم اشغال ایران به دست نیروهای متفقین ، گروهی از جوانان و نوجوانان ایران نخستین هسته ی جنبشی را برای دفاع از هستی های مادی و معنوی ملت ایران را تشکیل دادند .
در سال های اخیر ، کوشش های برنامه ریزی شده ای در راستای « فاشیست دانستن » ملی گرایان ایرانی و پان ایرانیست ها از سوی وابستگان به روسیه ، انگلستان و آمریکا آغاز شده است . در اینجا برای یادآوری معنای « جنبش پان ایرانیسم » ، بخشی از مقاله ای را که شادروان دکتر محمود افشار یزدی ، میهن پرست طراز اول ایرانی در آن این واژه را به کار برده است ، می آوریم . محمود افشار یزدی پان ایرانیسم را اینگونه تعریف میکند:
« پانایرانیسم در نظر من باید «ایدهآل» و هدف اشتراک مساعی تمام ساکنین قلمرو زبان فارسی باشد در حفظ زبان و ادبیات مشترک باستانی . منظورم اتحاد کلیه ی ایرانینژادان - فارسها، افغانها، لرها و آذریها، کردها، بلوچها، تاجیکها و غیره- است برای حفظ و احترام تاریخ چندهزار سال مشترک و زبان ادبی و ادبیات مشترک. هیچوقت عقلای ایران اندیشه اینکه به خاک کشورهای دیگر تجاوز کنند را در مخیله خود نداشتهاند . همیشه حرف این بوده است که ما باید از لحاظ ارضی وضع کنونی خود را نگاه داریم و استوار کنیم . پانایرانیسم ما باید جنبه ی دفاعی و فرهنگی داشته باشد نه تهاجمی . به این معنی که در برابر «پان» های دیگر، مانند پانتورانیسم یا پانعربیسم که قصد تجاوز از حدود ارضی خود دارند، مقاومت داشته باشیم. »[ 1 ]
در ادامه دیدگاه رسمی حزب پان ایرانیست در باره ی این مکتب را می خوانیم .
حزب پان ایرانیست جنبش را اینگونه معرفی میکند:
« پانایرانیسم وحدت و هماهنگی همه ی تیرههای ایرانی است در جهت استقرار حاکمیت ملت ایران . ملت بزرگ ایران دارای یک وطن، یک تاریخ، یک فرهنگ، و آداب و رسوم میباشد . پراکندگی، تفرقه و تشتت و وضع کنونی به ملت ایران تحمیل شدهاست . پانایرانیسم نهضت وحدت طلب ملت ایران است . پانایرانیسم جنبشی است سازنده و خلاق . نظامی است نوین بر اساس هدفهای پرفروز تاریخ ایران زمین . پانایرانیسم راهی است برای ملت ایران برای رهایی و وحدت . » [2 ]
در ادامه ، با نگاهی به کتاب « تاریخچه ی مکتب پان ایرانیسم » ، نوشته ی هوشنگ طالع ، چگونگی آغاز این جنبش و کوشش های اعضای آن برای مبارزه با دشمنان ایران را روایت می کنم :
واژه ی « پان ایرانیسم » را برای نخستین بار میهن پرست برجسته ی ایرانی ، دکتر محمود افشار یزدی و در سال 1306 به کار برد و در سال 1311 ، آن را شرح و گسترش داد [ 1 ]. بستری که بر پایه آن اندیشه و مفهوم « پان ایرانیسم » پدید آمد ، آشفتگی و سردرگمی برآمده از « بزرگترین تجزیه ی سرزمینی تاریخ جهان » در کشور ایران بود که با دسیسه های دولت انگلستان و به دست دولت توسعه طلب روسیه ی تزاری روی داد و دوسوم از خاک آن را به کشورهای نوپدید تبدیل کرده بود .این پهنه ، گستره ای است که امروزه کشورهای اران ( جمهوری خودخوانده آذربایجان ) ، ارمنستان ، گرجستان ، داغستان ، اوستیا ، چچن ستان ، اینگوش ستان ، قاباردین ، بالکارستان ، افغانستان ، بخش هایی از مکران و بلوچستان ، خوارزم و فرارود ، ترکمنستان ، ازبکستان ، تاجیکستان ، بخش هایی از قزاقستان ، بخش هایی از قرقیزستان و بخشی از کردستان عراق و میان رودان جای دارند .
نوشته ی : عقاب علی احمدی
پانزدهم شهریور امسال ، هفتاد و پنج سال از روزی می گذرد که در گرماگرم اشغال ایران به دست نیروهای متفقین ، گروهی از جوانان و نوجوانان ایران نخستین هسته ی جنبشی را برای دفاع از هستی های مادی و معنوی ملت ایران را تشکیل دادند .
در سال های اخیر ، کوشش های برنامه ریزی شده ای در راستای « فاشیست دانستن » ملی گرایان ایرانی و پان ایرانیست ها از سوی وابستگان به روسیه ، انگلستان و آمریکا آغاز شده است . در اینجا برای یادآوری معنای « جنبش پان ایرانیسم » ، بخشی از مقاله ای را که شادروان دکتر محمود افشار یزدی ، میهن پرست طراز اول ایرانی در آن این واژه را به کار برده است ، می آوریم . محمود افشار یزدی پان ایرانیسم را اینگونه تعریف میکند:
« پانایرانیسم در نظر من باید «ایدهآل» و هدف اشتراک مساعی تمام ساکنین قلمرو زبان فارسی باشد در حفظ زبان و ادبیات مشترک باستانی . منظورم اتحاد کلیه ی ایرانینژادان - فارسها، افغانها، لرها و آذریها، کردها، بلوچها، تاجیکها و غیره- است برای حفظ و احترام تاریخ چندهزار سال مشترک و زبان ادبی و ادبیات مشترک. هیچوقت عقلای ایران اندیشه اینکه به خاک کشورهای دیگر تجاوز کنند را در مخیله خود نداشتهاند . همیشه حرف این بوده است که ما باید از لحاظ ارضی وضع کنونی خود را نگاه داریم و استوار کنیم . پانایرانیسم ما باید جنبه ی دفاعی و فرهنگی داشته باشد نه تهاجمی . به این معنی که در برابر «پان» های دیگر، مانند پانتورانیسم یا پانعربیسم که قصد تجاوز از حدود ارضی خود دارند، مقاومت داشته باشیم. »[ 1 ]
در ادامه دیدگاه رسمی حزب پان ایرانیست در باره ی این مکتب را می خوانیم .
حزب پان ایرانیست جنبش را اینگونه معرفی میکند:
« پانایرانیسم وحدت و هماهنگی همه ی تیرههای ایرانی است در جهت استقرار حاکمیت ملت ایران . ملت بزرگ ایران دارای یک وطن، یک تاریخ، یک فرهنگ، و آداب و رسوم میباشد . پراکندگی، تفرقه و تشتت و وضع کنونی به ملت ایران تحمیل شدهاست . پانایرانیسم نهضت وحدت طلب ملت ایران است . پانایرانیسم جنبشی است سازنده و خلاق . نظامی است نوین بر اساس هدفهای پرفروز تاریخ ایران زمین . پانایرانیسم راهی است برای ملت ایران برای رهایی و وحدت . » [2 ]
در ادامه ، با نگاهی به کتاب « تاریخچه ی مکتب پان ایرانیسم » ، نوشته ی هوشنگ طالع ، چگونگی آغاز این جنبش و کوشش های اعضای آن برای مبارزه با دشمنان ایران را روایت می کنم :
واژه ی « پان ایرانیسم » را برای نخستین بار میهن پرست برجسته ی ایرانی ، دکتر محمود افشار یزدی و در سال 1306 به کار برد و در سال 1311 ، آن را شرح و گسترش داد [ 1 ]. بستری که بر پایه آن اندیشه و مفهوم « پان ایرانیسم » پدید آمد ، آشفتگی و سردرگمی برآمده از « بزرگترین تجزیه ی سرزمینی تاریخ جهان » در کشور ایران بود که با دسیسه های دولت انگلستان و به دست دولت توسعه طلب روسیه ی تزاری روی داد و دوسوم از خاک آن را به کشورهای نوپدید تبدیل کرده بود .این پهنه ، گستره ای است که امروزه کشورهای اران ( جمهوری خودخوانده آذربایجان ) ، ارمنستان ، گرجستان ، داغستان ، اوستیا ، چچن ستان ، اینگوش ستان ، قاباردین ، بالکارستان ، افغانستان ، بخش هایی از مکران و بلوچستان ، خوارزم و فرارود ، ترکمنستان ، ازبکستان ، تاجیکستان ، بخش هایی از قزاقستان ، بخش هایی از قرقیزستان و بخشی از کردستان عراق و میان رودان جای دارند .
در روزهای سیاه پس از اشغال ایران به دست نیروهای متفقین در سال 1320 ، چند هسته ی مقاومت که با نگرش ملی گرایانه و پنهانی شکل گرفتند ، « پان ایرانیسم » را شیوه ی عمل سیاسی خود قرار دادند : گروهی از دانشجویان سال های اول دانشگاه به همراه چند تن از دانش آموزان دبیرستان که از اشغال میهن خود و ستم سپاهیان بیگانه به جان آمده بودند ، چاره خود را در نشان دادن نارضایتی خود از اشغال ایران دیدند ؛ و چون سلاحی نداشتند ، با پرتاب سنگ به سوی تانک های بیگانه ، مبارزه ی خود را آغاز کردند . این حرکت اعتراضی که در آغاز از سوی نگرندگان ، بی فایده برآورد می شد ، با سختکوشی باورمندان به آن ، بر بستر « میهن پرستی ایرانی » ، گسترشی بی مانند یافت ! در گام بعد ، اعضای این هسته ها با نفوذ به اردوگاه ارتش آمریکا در امیرآباد تهران ، نارنجک ها و مین های عمل نکرده ای را به دست آوردند و کوشیدند تا با مواد منفجره آنها ، بمب دست ساز بسازند . آنان در این کار موفق شدند و خانه های چند تن از وابستگان حزب بیگانه ساخته ی موسوم به « حزب توده ایران » - همچون دکتر رادمنش و دکتر فریدون کشاورز - را که در آشکار ، پیروی بی چون و چرا از دستورهای اتحاد جماهیر شوروی ( یکی از دولت های متفق اشغالگر ایران ) را تبلیغ و به ایرانیان پیشنهاد می کرد ، با بمب های دست ساز خود منفجر کردند . این هسته ها مبارزه با هواداران آمریکا و انگلستان را نیز در برنامه ی خود گنجانده بودند [2 ] در روز هشتم خردادماه سال 1325 رهبر برجسته ی این هسته های آغازین که « علیرضا رئیس» نام داشت ، در انفجار بمبی که سرگرم ساختن آن بود ، جان باخت . در همین زمان ، گروهی از اعضای این هسته ها به دسته های پارتیزانی ای که در خط مقدم نبرد با وابستگان اتحاد جماهیر شوروی و دولت دست نشانده ی پیشه وری می جنگیدند ، پیوسته بودند .[ 3 ]
شهادت علیرضا رئیس همچون تکانه ای ناگهانی ، میهن پرستانی را که در چارچوب این هسته های مقاومت گرد آمده بودند ، به بازنگری در شیوه ی عمل سیاسی و شناخت « نیاز » های عمل سیاسی واداشت .آنان دریافتند که برای فردای بیرون رفتن بیگانگان و سرنگونی دولتی استبدادی که در چنگال کارگزاران و جاسوسان دو اردوگاه شرق و غرب اسیر بود ، به فکر « جایگزین » نبوده اند . [4] اینچنین بود که آنان در جریان بحث های طولانی خود ، دست به تاسیس « مکتب پان ایرانیسم » زدند ؛ « زیرا بر آن بودند که بهترین شکلی را که می توان برای این کار برگزید ، ایجاد یک سازمان فکری است .». [ 5 ] آنان با این کار به راهی رفتند که پیشوا و رهبر اندیشگی آنان ، دکتر محمد مصدق در کار خود پیش گرفته بود : یادگرفتن و یاد دادن . در آن روزها ایرانیان با فقر شدید و نبود منابع علمی در دانش های گوناگون تجربی و انسانی روبه رو بودند . این مبارزان نیز ناگزیر بودند که « آنچه را نمی دانند ، بیاموزند ؛ و آنچه را می دانند به دیگران یاد دهند . » تا به این ترتیب بتوان اداره کنندگان ایران آینده را تربیت کرد .
آنچه در طول هفتاد و یک سال گذشته در زندگی این حزب سیاسی که نام « پان ایرانیسم » بر آن نهاده شده بود ، گذشت ، دوره ای آکنده از مبارزه ای بی امان با وابستگان دولت های استعماری چپ و راست و خودسری های دولت هایی بود که بر بستر جامعه ای رشدنیافته ، ترک تازی می کردند : از درگیری با حزب توده و فرقه های دموکرات « روسیه ساخته » و دولت های پوشالی آنها در آذربایجان و کردستان تا شرکت در مبارزات جنبش ملی شدن صنعت نفت و مبارزه با جریان واپسگرا و فاشیستی بیگانه پرست موسوم به « ناصریسم » که آسیب رساندن به اساس زندگی مادی و معنوی ایرانیان را هدف قرار داده بود و حضور چند صدهزار ایرانی عرب تبار در ایران را پایگاهی برای نفوذ خود به ایران و دست اندازی به آن می شمرد . در سال 1349 که « طرح جدایی بحرین از ایران » به دست کارگزاران نفوذی انگلستان در دولت ایران در مجلس شورای ملی به رای نهاده شد ، پنج تن از اعضای حزب پان ایرانیست که نمایندگان مجلس شورای ملی بودند ، علیه تجزیه ی بحرین موضع گرفتند و علیه تجزیه ی آن رای دادند . روز پس از رای گیری ، یورش ماموران اطلاعاتی و امنیتی دولت ایران به دفترها و روزنامه این حزب آغاز شد و در ادامه ، گروهی از اعضای حزب تبعید و زندانی شدند .
شهادت علیرضا رئیس همچون تکانه ای ناگهانی ، میهن پرستانی را که در چارچوب این هسته های مقاومت گرد آمده بودند ، به بازنگری در شیوه ی عمل سیاسی و شناخت « نیاز » های عمل سیاسی واداشت .آنان دریافتند که برای فردای بیرون رفتن بیگانگان و سرنگونی دولتی استبدادی که در چنگال کارگزاران و جاسوسان دو اردوگاه شرق و غرب اسیر بود ، به فکر « جایگزین » نبوده اند . [4] اینچنین بود که آنان در جریان بحث های طولانی خود ، دست به تاسیس « مکتب پان ایرانیسم » زدند ؛ « زیرا بر آن بودند که بهترین شکلی را که می توان برای این کار برگزید ، ایجاد یک سازمان فکری است .». [ 5 ] آنان با این کار به راهی رفتند که پیشوا و رهبر اندیشگی آنان ، دکتر محمد مصدق در کار خود پیش گرفته بود : یادگرفتن و یاد دادن . در آن روزها ایرانیان با فقر شدید و نبود منابع علمی در دانش های گوناگون تجربی و انسانی روبه رو بودند . این مبارزان نیز ناگزیر بودند که « آنچه را نمی دانند ، بیاموزند ؛ و آنچه را می دانند به دیگران یاد دهند . » تا به این ترتیب بتوان اداره کنندگان ایران آینده را تربیت کرد .
آنچه در طول هفتاد و یک سال گذشته در زندگی این حزب سیاسی که نام « پان ایرانیسم » بر آن نهاده شده بود ، گذشت ، دوره ای آکنده از مبارزه ای بی امان با وابستگان دولت های استعماری چپ و راست و خودسری های دولت هایی بود که بر بستر جامعه ای رشدنیافته ، ترک تازی می کردند : از درگیری با حزب توده و فرقه های دموکرات « روسیه ساخته » و دولت های پوشالی آنها در آذربایجان و کردستان تا شرکت در مبارزات جنبش ملی شدن صنعت نفت و مبارزه با جریان واپسگرا و فاشیستی بیگانه پرست موسوم به « ناصریسم » که آسیب رساندن به اساس زندگی مادی و معنوی ایرانیان را هدف قرار داده بود و حضور چند صدهزار ایرانی عرب تبار در ایران را پایگاهی برای نفوذ خود به ایران و دست اندازی به آن می شمرد . در سال 1349 که « طرح جدایی بحرین از ایران » به دست کارگزاران نفوذی انگلستان در دولت ایران در مجلس شورای ملی به رای نهاده شد ، پنج تن از اعضای حزب پان ایرانیست که نمایندگان مجلس شورای ملی بودند ، علیه تجزیه ی بحرین موضع گرفتند و علیه تجزیه ی آن رای دادند . روز پس از رای گیری ، یورش ماموران اطلاعاتی و امنیتی دولت ایران به دفترها و روزنامه این حزب آغاز شد و در ادامه ، گروهی از اعضای حزب تبعید و زندانی شدند .
کوشش برای همبستگی میان ایرانیان درون کشور با ایرانی نژادان بیرون از کشور ، از خویشکاری ها ( وظیفه ها ) یی است که پان ایرانیست ها ، آن را پذیرفتند و در پیشبرد آن ، به جان ، کوشیدند . این کوشش ها به هنگام اوجگیری جنگ های شورشیان ایرانی نژاد کرد در عراق با دولت بعثی صدام حسین ، ارزشمند واقع شد و زمینه ی پشتیبانی سریع از آوارگان کرد را فراهم آورد . در مراسمی که در روز پانزدهم شهریور 1391 برای بزرگداشت روز تاسیس مکتب پان ایرانیسم در دفتر یکی از اعضای این حزب برگزار شد ، سعید فیروزی از اعضای قدیمی این حزب از حضور خود بر سر مزار ملا مصطفی بارزانی چنین سخن گفت : « در سال های آغازین دوره پس از انقلاب ، به دعوت یکی از اعضای میهن پرست کرد که از دوستان من بود ، شبانه به نقطه ای از ایران که نزدیک ترین جای ایران به خاک دو دولت ترکیه و عراق است ، رفتیم . مزار ملا مصطفی در این نقطه جای داشت . از آنجا که در اوضاع و احوال آشفته ایران در آن سال ها ، اعضای گروه های چپگرا و تجزیه طلب کرد به مزار ملامصطفی اسائه ادب می کردند ، بستگان او ناگزیر از نبش قبر او و انتقال بازمانده پیکرش به جایی دیگر بودند . به این ترتیب ، شبانه ، کار نبش قبر ملامصطفی انجام شد و خانواده او ، بازمانده پیکرش را به عراق انتقال دادند . در اینجا به مسعود بارزانی پیام می دهم که « آیا آن شب و ماجرای غم انگیز و غریبانه نبش قبر ملامصطفی را به یاد می آوری ؟ »
در نگاهی به مطبوعات و نوشته های گروهک های هویت طلب ( تو بخوان : تجزیه طلب ) پیوسته به واژه هایی چون « پان فارسیسم » ، « فاشیست « و « راسیست » برمی خوریم . مطالبی که در آنها نویسندگان می کوشند « ملی گرایی » و « میهن پرستی » را « فاشیسم » و « تجزیه طلبی » و « ولایت پرستی » را هویت طلبی ، جا بزنند . برای نشان دادن منبع الهام نویسندگان این جمله ها ، بد نیست دیدگاه رسمی نظریه پردازان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را در باره مکتب پان ایرانیسم در اینجا بیاوریم : « [ اندیشه ی پان ایرانیسم ] فلسفه ای است ارتجاعی و نژادی . محرکین آن ملاکین و سرمایه داران بزرگ ایرانی اند که با امپریالیست های خارجی ارتباط دارند .» ( به نقل از جلد 32 دایرت المعارف اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ) [ 6 ] مزدوران آنان که در دکان جاسوسی « حزب توده ایران » گرد آمده بودند ، در برخورد به اندیشه ی ملی گرایانه ای که ایران را درمی نوردید ، در روزنامه ی « مردم » چنین می نوشتند : « ملی نقاب سیاسی است که چهره های داغدار و اندوهگین را می پوشاند . ملی سرپوشی است که قبایح و رذایل را مخفی می کند . ملی هر جور و جنایتی را جایز می شمارد ... عقل ملی ناقص ، فکر ملی ناقص ، منطق ملی ناقص ، زبان ملی الکن است . خواهیم بود و اضمحلال ملی را خواهیم دید . » ( به نقل از « سرمقاله با نام « ملی چیست » در روزنامه « مردم » ، دوم مهرماه 1329 ) [ 7 ]
پی نوشت :
نقل قول های این مطلب از کتاب « تاریخچه ی مکتب پان ایرانیسم » ، نوشته هوشنگ طالع ، انتشارات سمرقند ، لنگرود ، 1381 است .
برگرفته از تارنمای ایرانچهر
http://iranchehr.com/?p=11014
در نگاهی به مطبوعات و نوشته های گروهک های هویت طلب ( تو بخوان : تجزیه طلب ) پیوسته به واژه هایی چون « پان فارسیسم » ، « فاشیست « و « راسیست » برمی خوریم . مطالبی که در آنها نویسندگان می کوشند « ملی گرایی » و « میهن پرستی » را « فاشیسم » و « تجزیه طلبی » و « ولایت پرستی » را هویت طلبی ، جا بزنند . برای نشان دادن منبع الهام نویسندگان این جمله ها ، بد نیست دیدگاه رسمی نظریه پردازان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را در باره مکتب پان ایرانیسم در اینجا بیاوریم : « [ اندیشه ی پان ایرانیسم ] فلسفه ای است ارتجاعی و نژادی . محرکین آن ملاکین و سرمایه داران بزرگ ایرانی اند که با امپریالیست های خارجی ارتباط دارند .» ( به نقل از جلد 32 دایرت المعارف اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ) [ 6 ] مزدوران آنان که در دکان جاسوسی « حزب توده ایران » گرد آمده بودند ، در برخورد به اندیشه ی ملی گرایانه ای که ایران را درمی نوردید ، در روزنامه ی « مردم » چنین می نوشتند : « ملی نقاب سیاسی است که چهره های داغدار و اندوهگین را می پوشاند . ملی سرپوشی است که قبایح و رذایل را مخفی می کند . ملی هر جور و جنایتی را جایز می شمارد ... عقل ملی ناقص ، فکر ملی ناقص ، منطق ملی ناقص ، زبان ملی الکن است . خواهیم بود و اضمحلال ملی را خواهیم دید . » ( به نقل از « سرمقاله با نام « ملی چیست » در روزنامه « مردم » ، دوم مهرماه 1329 ) [ 7 ]
پی نوشت :
نقل قول های این مطلب از کتاب « تاریخچه ی مکتب پان ایرانیسم » ، نوشته هوشنگ طالع ، انتشارات سمرقند ، لنگرود ، 1381 است .
برگرفته از تارنمای ایرانچهر
http://iranchehr.com/?p=11014
ایرانچهر
بار دیگر ، پانزدهم شهریور ، سالروز بنیادگذاری مکتب پان ایرانیسم
پانزدهم شهریور امسال ، هفتاد و هشت سال از روزی می گذرد که در گرماگرم اشغال ایران به دست نیروهای متفقین ، گروهی از جوانان و نوجوانان ایران نخستین هسته ی جنبشی را برای دفاع از هستی های مادی و معنوی م…
در نخستين روزهاي سال 1329 خورشيدي، كتاب بنياد مكتب پان ايرانيسم منتشر شد. در اين كتاب، مانيفست یا بياننامهي مكتب نيز منتشر گرديد :
پيامي است به پرچمداران فرهنگ و تمدن ديرين جهان، پيامي است به نيروي روانبخش جهان فردا.
به تو اي كسي كه خود را ايراني ميداني ولي ايران را نميشناسي، به تو كه ميهن بزرگت به نيرنگ دشمنان تجزيه گشته است.
به تو اي فرزند رشيد ميهن كه در مرز و بوم جدا افتادهي قفقاز، روزهاي اسارت را سپري ميسازي و دور از هم ميهنان، جور بيگانگان را متحمل ميشوي.
به تو اي ايراني كه در شهرهاي پرافتخار و تاريخي مام ميهن، بخارا و سمرقند به سر ميبري و حلقهي عبوديت حكومتي ستمگر را بر حلقوم خود استوار ميبيني.
به تو اي هم ميهن، كه زندان جدايي را به نيرنگ، وطن تو افغانستان ناميدهاند.
به تو اي كرد دلير، اي فرزند دلبند ميهن كه بر پراكندگي برادران خود ميان كشورهاي پوشالي با حسرت و ندامت مينگري و ايران بزرگ را در تجزيهي خونين و سياه مشاهده ميكني.
به تو اي ايراني جاي گرفته در بحرين كه سالهاست با عمال تجزيهي ايران مردانه به جنگ پرداختهاي.
به تو، اي ايراني كه دور از فلات، دور از سرزمين جاويد و مقدس ميهن، ميان ملل ديگر، ايام تيره و پراندوهي را سپري ميسازي.
آري، به شما اي ايرانيان، اي پرچمداران فرهنگ جاويدان جهان، اين پيام بنياد مكتب پان ايرانيسم است.
بر اين بنياد مكتبي ساز گشته كه راهنماي نجات ايرانيان از فترت و تجزيه است. اين مكتب، ايران و ايراني را به ايراني و جهان ميشناساند.
نهضت ما تنها بيداري از خواب غفلت نيست بلكه برانگيختن نيروي نجاتدهندهايست كه براي ايرانيان به صورت پان ايرانيسم و براي جهانيان به صورت ناسيوناليسم آگاه به جنبش در ميآيد.
اين پيام، بنياد استوار زندگي شايسته ملت بزرگ ايران است، بنياد خانوادهي آينده، حكومت آينده و جامعهي آينده، بنياد زيست سرافراز، در ايران سرفراز فرداست...
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/
پيامي است به پرچمداران فرهنگ و تمدن ديرين جهان، پيامي است به نيروي روانبخش جهان فردا.
به تو اي كسي كه خود را ايراني ميداني ولي ايران را نميشناسي، به تو كه ميهن بزرگت به نيرنگ دشمنان تجزيه گشته است.
به تو اي فرزند رشيد ميهن كه در مرز و بوم جدا افتادهي قفقاز، روزهاي اسارت را سپري ميسازي و دور از هم ميهنان، جور بيگانگان را متحمل ميشوي.
به تو اي ايراني كه در شهرهاي پرافتخار و تاريخي مام ميهن، بخارا و سمرقند به سر ميبري و حلقهي عبوديت حكومتي ستمگر را بر حلقوم خود استوار ميبيني.
به تو اي هم ميهن، كه زندان جدايي را به نيرنگ، وطن تو افغانستان ناميدهاند.
به تو اي كرد دلير، اي فرزند دلبند ميهن كه بر پراكندگي برادران خود ميان كشورهاي پوشالي با حسرت و ندامت مينگري و ايران بزرگ را در تجزيهي خونين و سياه مشاهده ميكني.
به تو اي ايراني جاي گرفته در بحرين كه سالهاست با عمال تجزيهي ايران مردانه به جنگ پرداختهاي.
به تو، اي ايراني كه دور از فلات، دور از سرزمين جاويد و مقدس ميهن، ميان ملل ديگر، ايام تيره و پراندوهي را سپري ميسازي.
آري، به شما اي ايرانيان، اي پرچمداران فرهنگ جاويدان جهان، اين پيام بنياد مكتب پان ايرانيسم است.
بر اين بنياد مكتبي ساز گشته كه راهنماي نجات ايرانيان از فترت و تجزيه است. اين مكتب، ايران و ايراني را به ايراني و جهان ميشناساند.
نهضت ما تنها بيداري از خواب غفلت نيست بلكه برانگيختن نيروي نجاتدهندهايست كه براي ايرانيان به صورت پان ايرانيسم و براي جهانيان به صورت ناسيوناليسم آگاه به جنبش در ميآيد.
اين پيام، بنياد استوار زندگي شايسته ملت بزرگ ايران است، بنياد خانوادهي آينده، حكومت آينده و جامعهي آينده، بنياد زيست سرافراز، در ايران سرفراز فرداست...
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/
Telegram
ایران بوم
نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین
www.iranboom.ir
www.iranboom.ir